برخی محققان معتقدند که بین علم و جامعه مبادله متقابل وجود دارد؛ به طوری که علم هدف ها و مسایل خود را برای تولید دانش از جامعه دریافت می کند و در مقابل، نتایج خود را در اختیار جامعه قرار می دهد. لذا علم با سایر معرفت های بشری رابطه دارد و برای پیشرفت خود به منابع معرفتی(ذهنی) و غیرمعرفتی(عینی) نهادهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیاز مند است(محسنی، 1375). علم نیز حزء نهاد فرهنگی است و فرهنگ از چهار جزء اصلی باورها، ارزشها، هنجارها و فن آوری ها تشکیل شده است. باورها به چیستی ها، ارزشها به باید ها و نبایدها، هنجارها به چه انجام شود و فن آوری به چگونه انجام شود، پاسخ می دهند(چلبی، 1375). البته، برخی از اثبات گرایان براین باورند که علم نیز به ارزشها و هنجارها پاسخ می دهد(حقیقتیان،1387). امروزه مفهوم سرمایه اجتماعی در کنار سرمایه های انسانی و اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. در واقع، سرمایه اجتماعی را می توان بخشی از ثروت ملّی به حساب آورد که بستر مناسبی برای بهره برداری از سرمایه انسانی و فیزیکی (مادّی) و راهی برای نیل به موفقیت و توسعه اجتماعی و اقتصادی قلمداد می شود. هیچ مجموعه انسانی، بدون سرمایه اجتماعی نمی تواند اقدامات مفید و هدفمندی انجام دهد. سرمایه اجتماعی همانند سایر اشکال سرمایه مولّد است؛ یعنی، تحقّق اهداف معیّنی را که در نبودش محقّق نمیشوند، امکانپذیر میگرداند. هیچ فردی به تنهایی مالک این سرمایه نیست. سرمایه اجتماعی، دارای دو جزء اعتماد و پیوند است که با تقویت آن فرایند توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تسهیل میشود.
1-2- بیان مساله
در جهان تجاری امروز بیشترین ارزش سازمانی مبتنی بر داراییهای غیرملموس است. توانایی برای شناخت و برآورد منبع این ارزش برای سازمانها مهم و حیاتی است(Chang,2004). در چنین فضایی این سؤال اساسی قابل طرح است که راز بقا و موفقیت، سرآمدی وتعالی سازمان در بازار رقابتی امروز چیست؟ با نگاهی به ادبیات مربوطه و بررسی نظریات اندیشمندان، شاید بتوان پاسخ سؤال را در ایجاد، حفظ و تداوم سرمایه اجتماعی یافت. نگریستن به تعالی سازمانی و سرآمدی در چارچوب ساختارهای اجتماعی راه را برای یک چشم انداز وسیع در خصوص سرآمدی و تعالی هموار می سازد، به طوری که توجه را به سمت نکاتی که کمتر به آنها پرداخته شده است، یعنی جنبه اجتماعی _ اقتصادی و تعالی سازمانی جلب می کند(Sankaran,2008). اخیراً سرمایه اجتماعی سبب ایجاد تئوری هایی شده که پایه ای برای سایر مطالعات مدیریت هستند. بنابراین مفهوم سرمایه اجتماعی توجه زیادی را در تحقیقات مربوط به نظریه سازمان به خود جلب کرده است. همان طور که سرمایه فیزیکی، با ایجاد تغییرات در مواد جهت شکل دادن به ابزارهایی که تولید را تسهیل می کند به وجود می آید و از جنبه ای ملموس و قابل مشاهده برخوردار است، سرمایه انسانی، با تغییر دادن افراد برای کسب مهارت ها و توانایی هایی به آنها پدید می آید و افراد را توانا می سازد تا به شیوه های جدید رفتار کنند و بنابراین کمتر ملموس بوده و در مهارت ها و دانشی که فرد کسب کرده تجسم می یابد. اما سرمایه اجتماعی، حتی کمتر از این ملموس بوده و در روابط میان افراد تجسم می یابد و موقعی سرمایه اجتماعی به وجود می آید که روابط میان افراد به شیوه ای دگرگون شود که کنش را تسهیل نماید(Coleman,1988). از سویی بهسازی سازمانی از اهیمت ویژهای برخوردار است. آموزش و بهسازی هم به تغییر رفتار فرد مربوط می شود و هم به تغییر عملکرد شغلی او. هدف از آموزش اصلاح و بهبود سریع عملکرد شغلی است و هدف از بهسازی و توسعه، آماده ساختن فرد برای مسئولیتهای شغلی آینده از طریق دستیابی به تجارب، دانش، مهارت و نگرشها است. آموزش و بهسازی منابع انسانی فعالیتهای مهمی درتمام سازمانها هستند (برنادرین، 2003). آموزش نیازهای شغلی کارکنان جدید الاستخدام و نیاز کارکنان موجود به مهارت ها و دانش جدید را تامین می سازد. تغییرات بویژه در فناوری و بازسازی سازمانی را موجب می شود. بدین معنی که افراد و سازمان را به طور مستقیم با شرایطی که یادگیری جدید را می طلبد مواجه میسازد.
بر این اساس به نظر می رسد سرمایه اجتماعی در بهبود فرایند مدیبهسازی سازمانی نقش حائر اهمیتی داشته باشد. در این پژوهش بر مبنای مدل سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال(1998) و مدل سرمایه اجتماعی پوتنام(2002)، ابعاد درونی سرمایه اجتماعی شامل هنجارها، عقاید دینی و اعتماد و ابعاد بیرونی شامل شبکه، مشارکت و قانون مورد بررسی قرار گرفته و تأثیر آن بر بهسازی سازمانی در کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است و محقق به دنبال پاسخگویی به این سوال است که سرمایه اجتماعی چه تأثیری بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد دارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
امروزه مفهوم سرمایه اجتماعی در کنار سرمایه های انسانی و اقتصادی مورد توجه قرار گرفته است. در واقع، سرمایه اجتماعی را می توان بخشی از ثروت ملّی به حساب آورد که بستر مناسبی برای بهره برداری از سرمایه انسانی و فیزیکی (مادّی) و راهی برای نیل به موفقیت و توسعه اجتماعی و اقتصادی قلمداد می شود. هیچ مجموعه انسانی، بدون سرمایه اجتماعی نمی تواند اقدامات مفید و هدفمندی انجام دهد. سرمایه اجتماعی همانند سایر اشکال سرمایه مولّد است؛ یعنی تحقّق اهداف معیّنی را که در نبودش محقّق نمیشوند، امکانپذیر میگرداند(برجسته،1389). هیچ فردی به تنهایی مالک این سرمایه نیست. روند جدید که به نظر می رسد برای رهبران کسب و کار جالب باشد، استفاده از مفهوم سرمایه درباره افراد و به ویژه اندیشه سرمایه اجتماعی است که توجه مدیران عالی سازمان ها را به خود جلب کرده است. چنین زمینه مساعدی از وجود مباحث اجتماعی در محدوده سازمان شرایط رویکرد به سرمایه اجتماعی را در سازمان و مدیریت فراهم کرده و بررسی سرمایه اجتماعی و استفاده از آن در مطالعات سازمانی نیز به سرعت افزایش یافته است. اهمیت سرمایه اجتماعی در مطالعات سازمان ها و تبیین موقعیت نسبی نقش آفرینان در بسیاری از حوزه های مورد توجه در تحقیقات سازمان تأیید شده است. بهسازی مجموعه کنشهای هدفمند، از پیش اندیشیده شده و طرحریزی شدهای است که با هدف افزایش اثربخشی فرد و سازمان، بطور مداوم و نظام مند به بهبود و ارتقای سطح دانش، فنون، مهارتها،تجارب و نگرشهای مربوط به بهبود عملکرد شغلی حال و آینده کارکنان میپردازد.
بهسازی منابع انسانی بهعنوان یکی از فعالیتهای ضروری برای تطبیق نیروی انسانی با شرایط متغیر سازمان فرایندی است که در شیوه
سنتی آن، صرفاً نظری و کلاس محور بوده و به جای جنبه کارآموزی، بیشتر جنبه آموزشی و به تعبیری وقت گذرانی اداری داشته، اما امروزه، روشهای جدیدی برای آموزش کارکنان دولت وجود دارد که از جمله آنها میتوان طرح توسعه فردی، آموزش از راه دوره/ مجازی، آموزش خرد، مربیگری درمدیریت، مرشدی، قراردادهای یادگیری را نام برد. باتوجه به نقش و جایگاه آموزش کارکنان در فرایند توسعه سازمانهای امروزی، برنامه ریزی، هدایت و کنترل آن در مسیر تحقق اهداف هر سازمان ضرورتی اجتناب ناپذیر میباشد (محبت، 1390).
نتایج پژوهش حاضر می تواند بهمدیران آموزش و پرورش در ارائه بهتر راهکارهای مناسب جهت توسعه سرمایه اجتماعی خود که بتواند بهسازی مطلوبتری در سازمان موجب شود کمک رساند. همچنین می تواند به برنامه ریزی و تصمیمسازی بهینه سازمانی منجر شود. فواید پژوهش حاضر می تواند مورد مطالعه مدیران جهت شناسایی ضعفهای موجود در نظام تامین منابع انسانی باشد و همچنین پایداری و ثبات محیطی را به همراه داشته باشد.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- اهداف اصلی
بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
بررسی تأثیر ابعاد درونی سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
بررسی تأثیر ابعاد بیرونی سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
1-4-2- اهداف فرعی
بررسی تأثیر بعد هنجارهای سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
بررسی تأثیر بعد عقاید دینی سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
بررسی تأثیر بعد اعتماد سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
بررسی تأثیر بعد شبکه سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
بررسی تأثیر بعد مشارکت سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
بررسی تأثیر بعد قانون سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد
1-5- فرضیات تحقیق
1-5-1- فرضیات اصلی
سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
ابعاد درونی اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
ابعاد بیرونی اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
1-5-2- فرضیات فرعی
بعد هنجارهای سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
بعد عقاید دینی سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
بعد اعتماد سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
بعد شبکه سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
بعد مشارکت سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
بعد قانون سرمایه اجتماعی بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد تأثیر دارد.
1-6- قلمرو تحقیق
1-6-1- قلمرو موضوعی
قلمرو موضوعی تحقیق شامل بررسی مفهوم سرمایه اجتماعی و تأثیر آن بر بهسازی سازمانی کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد می باشد.
1-6-2- قلمرو زمانی
این تحقیق در بازه زمانی مهر ماه 1393 تا خرداد ماه 1394 به انجام رسیده است.
1-6-3- قلمرو مکانی
این تحقیق کلیه کارکنان اداره آموزش و پرورش شهرستان لامرد را در بر می گیرد.
1-7- تعاریف مفهومی و عملیاتی واژه ها
1-7-1- تعاریف مفهومی واژه ها
سرمایه اجتماعی:
شبکه های اجتماعی ، دستور های اخلاقی و هنجارهای حاکم بر روابط و پیوندهای اجتماعی بین اعضا که به مولد بودن، نفع یا خیر دیگران، نفع عمومی و یا نفع مشترک ومتقابل اعضای شبکه ها می انجامد(Thompson,2009).
بهسازی سازمانی
عبارت است از فرایند تغییر و توسعه برنامه ریزی شده سازمان با بهره گرفتن از دانش علوم رفتاری (لجوبلیجانا، 2012). شورای خدمات انسانی آمریکا (2012) نظام بهسازی سازمان را اینگونه تعریف و توصیف می کند: فرایند اصلاح و بهبود در برنامه ریزیها و تصمیم گیری های سازمانی که معطوف به عوامل انسانی بوده و از دانشهای علوم رفتاری بهره میگیرد. بهسازی سازمانی به معنی فرایند اصلاح و بهبود سازمان از طریق تغییر در نگرشها، اعتقادات و ارزشهای افراد، ساختار و فعالیتهای سازمان است. به طور عمده بر تغییر و اصلاح رفتار انسان در سازمان تاکید دارد (کچوئیان،1380).
1-7-2- تعاریف عملیاتی واژه ها
سرمایه اجتماعی:
سرمایه اجتماعی در این تحقیق بر مبنای پرسشنامه استاندارد سرمایه اجتماعی پوتنام(2002) با ابعاد درونی سرمایه اجتماعی شامل هنجارها(سوالات 1الی5)، عقاید دینی(سوالات 6 الی 10)، اعتماد(سوالات 11 الی 15) و ابعاد بیرونی شامل شبکه(سوالات 16 الی 20)، مشارکت(سوالات 21 الی 25) و قانون(سوالات 26 الی 31) مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفته است.
بهسازی سازمانی: نمره ای که کارکنان به پرسشنامه بهسازی سازمانی عطافر و صلح نیا (1388) مشتمل بر 31 گویه اختصاص می دهند.
-Bernardin
– Ljublijana
– American Public Human Service Association
در تعریفی ساده از عملکرد می توان به مجموع رفتارهای کارکنان در یک سازمان در ارتباط با حیطه مسئولیتی آنها اشاره کرد. مدیریت عملکرد روشی است استراتژیک و یکپارچه که با برنامهریزی و هدفگذاری برای سازمان و کارکنان آغاز شده و پس از ارزیابی آنان از طریق کنترل شاخصهای عملکرد، پیشنهاداتی را برای بهبود فرایندها و بهبود عملکرد کارکنان فراهم میآورد. تداوم این چرخه، موفقیتی پایدار برای سازمان به دنبال خواهد داشت.
امروزه عملکرد و ارزیابی آن مبحث مهمی در سازمانها به شمار می رود. برای این که کارکنان عملکرد خوبی ارائه دهندبایدبه دقت مورد ارزیابی قرارگیرند ولی قبل ازآن،عملکرد بایدبا فراست ونظامندی مدیریت شود.مدیریت عملکرد،فرایندی مشترک بین مدیران،کارکنان وتیمهایی است که موردمدیریت قرار می گیرند؛ بنابراین فرایندی تعاملی است که توجه به عملکرد مطلوب درآن نادیده گرفته نمی شود. مدیریت عملکرد، مسئولیت مشترک بین مدیران و اعضای تیم آنهاست مورد توجه قرار میدهد. میتوان گفت که فرایندهای مدیریت عملکرد بخشی از یک رویداد فراگیر و همه جانبه به موضوع مدیریت عملکرد هستند.
2-3- تعریف مدیریت عملکرد
مدیریت عملکرد یک فرایند استراتژیک و یکپارچه است که از طریق بهبود عملکرد و توسعه قابلیتهای افراد وتیمهای کاری موجب موفقیت
پایدار سازمانها می شود. مدیریت عملکرد، یک مفهوم استراتژیک است، از این حیث که با موضوعات وسیعتر کسبوکار و نیز با جهتگیری کلی آن برای نیل به اهداف بلند مدت مرتبط است. مدیریت عملکرد از دو جهت قابل بررسی است:
در یک تعریف ساده مدیریت عملکرد عبارت است از ممیزی بینش، دانش و توانایی های بالفعل و بالقوه منابع انسانی و پرورش افراد در راستای استرتژیهای سازمانی و تعالی افراد و جامعه. در شرکت یونایتد دیستیلرز همانطور که کریس بنز مطرح می کند، فعالیتهای مدیریت عملکرد از طریق چشمانداز و الزامات استراتژیک کسب و کار هدایت میشوند.
2-3-1- مفهوم عملکرد
بدون تردید،مدیریت عملکرد دربارهی عملکرد است. اما مفهوم این واژه چیست؟ اگر عملکرد تعریف نشود، نمی تواند اندازهگیری ومدیریت شود.پس،مشخص کردن معنی آن مهم است.باتزوهالتن معتقدند که « عملکرد یک مفهوم چند بعدی است که باتوجه به عوامل مختلف اندازهگیریش متغیر است» همچنین اظهار می کنند مهم است مشخص کرد که هدفگذاری، ارزیابی نتایج عملکرد است یا رفتار.
2-3-2- هدف مدیریت عملکرد
مدیریت عملکرد یکی از مباحث ویژه مدیریت منابع انسانی استراتژیک است و ابزار مناسبی برای ارتقاء عملکرد کارکنان و سازمان به حساب می آیدو هدف آن شناسایی مسایل و مشکلات سازمان و ارائه راهکارهای عملی در جهت حل آنهاست.مدیریت عملکرد نگرش جامع ای به عملکرد افراد و سازمان دارد و با ساز و کارهایی مشخص بین عملکرد فردی و سازمانی همبستگی ایجاد می کند.
طبق تعریف فیلپوت وشپارد «هدف اساسی مدیریت عملکردایجاد فرهنگی است که در آن افراد و گروه ها مسئولیت بهبود مستمر فرایندهای کسب و کار و نیز مهارتها و تلاشهای شان را بپذیرند.»
2-3-3- مدیریت عملکرد نه ارزیابی عملکرد
ارزیابی عملکرد را میتوان به عنوان ارزیابی و درجهبندی رسمی کارکنان توسط مدیران معمولاً در یک جلسه بازنگری سالانه تعریف کرد. اما باید از مدیریت عملکرد متمایز شود، چرا که مدیریت عملکرد یک فرایند وسیعتر، جامعتر و معمول مدیریتی است که بر شفافسازی انتظارات متقابل، نقش حمایتی مدیران به عنوان مربی، نه داور، و نیز آینده تاکید دارد. درحال حاضر ارزیابی عملکرد دیگر اعتباری ندارد. چرا که اغلب به عنوان یک نظام بسیاردیوان سالارانه بالابه پایین توسط واحد پرسنلی،نه مدیران صف اجرا شده است. ارزیابی عملکرد اغلب گذشتهنگر است و بر اشتباهات انجام شده. به عوض توجه به نیازهای توسعهای آینده تمرکز می کند طرحهای ارزیابی عملکرد به صورت جداگانه اجرا می شوند؛ یعنی پیوند کم یا هیچ پیوندی بین آنها با نیازهای کسب و کار وجود ندارد.
تحولات مدیریتی اخیر و ظهور مدیریت کیفیت به عنوان شیوه مناسب حضور در دنیای رقابتی، پیامآور این موضوع مهم است که ” مدیریت در قرن بیستم و یکم همانند حرفه پزشکی کاری تخصصی و فوق تخصصی است” و برای این منظور مدیران نه تنها باید با محیط کار خود آشنا باشند و پیچیدگیها و ظرافتهای آن را بشناسند بلکه باید با اشراف به اصول مدیریت و قابلیت کامل در استفاده از ابزارها و فنون مدیریتی مورد نیاز، سازمان خود را اداره نمایند. از جمله مفاهیم جدید مدیریتی که امروزه در بسیاری از کشورهای جهان پایگاه قابل توجهی پیدا کرده است، سازماندهی و بنگاههای مختلف مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته و با ایجاد فضای رقابتی حرکت به سمت بهبود و ارتقا را در آنها تقویت می کند.
گسترش فرهنگ تعالی سازمانی و علاقمندی مدیران و کارشناسان عرصه صنعت و خدمات به بهبود مستمر، منجر به افزایش تقاضا برای استقرار سیستمهای تعالی شده است که از مهمترین این مدلها میتوان به مدلی که بنیاد مدیریت کیفیت اروپا معرفی است اشاره کرد.
مدل تعالی در صورتی که بدرستی بکار گرفته شود ابزاری کارآمدی است که میتواند مفاهیم و ارزشهای سازمانی، تدوین و اجرای برنامههای راهبردی، بکارگیری روشهای خود ارزیابی، یادگیری سازمانی و بهبود مداوم را در سازمانها نهادینه نموده و امکان شناسایی بهترین فرایندها و انجام بهینه کاوی را فراهم سازد(ادب، 1392).
از این رو، در این پژوهش با نگاهی عملیاتی و کاربردی به مقوله تعالی سازمانی، محقق تلاش دارد میزان کاربست مولفههای مدل تعالی سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی شهرستان گرگان را بررسی نماید.
بیان مسئله
امروزه شاهد تغییر فضای کسب و کار سازمانهای کشور از محیط حمایتی به رقابتی هستیم در چنین محیطی سازمانها برای بقا و کسب موفقیت پایدار نیازمند مدیریت مدبرانه منابع میباشند.مدلهای تعالی سازمانی در این راستا با الگو برداری از شرکتهای موفق در دنیا توانستهاند چارچوبی را برای مدیریت سازمانها در محیط رقابتی ارائه نمایند از جمله این مدلها، مدل ارائه شده از سوی بنیاد مدیریت کیفیت اروشا است که شرکتهای بسیاری در جهان بخصوص در اروپا از آن به عنوان یک الگو مناسب برای راهبری کسب و کار خود استفاده مینمایند. مدل فوق بعنوان مدل جایزه ملی بهرهوری و تعالی سازمانهای کشور انتخاب شده است و سازمانهای ایرانی نیز از آن استقبال خوبی داشتهاند (امیری، 1389).
EFQM اصلیترین منبع تایید کیفیت برای شرکتهای اروپایی به شمار میرود، بطوری که در سال 2004 با موفقیت و دستاوردهای بزرگی برای EFQM همراه بود. مدل تعالی سازمانی به عنوان چارچوبی اولیه برای ارزیابی و بهبود سازمانها معرفی میشود مدل تعالی ساختاری مدیریتی است که با تکیه بر اصول و مفاهیم اساسی و توجه داشتن به معیارهای اصلی مدیریت کیفیت جامع و سیستم خود ارزیابی موجبات پیشرفت و بهسازی را فراهم میکند (EFQM، 2006)
سازمانهای متعالی آنهایی هستند که با توجه به افقهای جدید، موفقیت و نحوهی دستیابی به آنها در جهت رضایت ذینفعان خود حرکت میکنند. تداوم این کامیابیها در بهترین شرایط سازمانی مشکل است و در جهانی با رقابتهای شدید و فزاینده ابداعات سریع در عرصهی تکنولوژی، تغییر فرایندها و تغییرات متناوب در عرصههای اقتصادی و اجتماعی به مراتب مشکلتر می کند. با شناسایی این چالشها بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت برای ترویج رویکردهایی با گسترهی جهانی برای مدیرانی که به دنبال تداوم برتری خود هستند پایهگذاری شد و مدل تعالی را ارائه کرد این مدل بعنوان چارچوبی اولیه برای ارزیابی و بهبود سازمانها تلقی میشود و میتواند آنان را به نتایجی پایدار برساند (روزی و فیرنزاده ،2005).
تجزیه و تحلیلهای فاصله با اهداف با بهره گرفتن از خودارزیابی بر اساس مدل تعالی از طریق بازنگری منظم و نظاممند فرایندهای سازمان و نتایج موجب ارتقای تعالی سازمان میگردد(اکلند، 1386).
ابعاد مدل تعالی در این پژوهش ( رهبری، کارکنان، راهبرد، شراکتها و منابع، فرایندها محصولات و خدمات، نتایج کارکنان، نتایج جامعه و نتایج مشتریان میباشد)، لذا برای ارزیابی دانشگاه علوم پزشکی گرگان جهت شناخت نقاط قوت و زمینه قابل بهبود شرکت که بر اساس آن های برنامه بهبود تعریف شود و با بهبودهای اجرای برنامه ، رویکردها ارتقاء یافته و اهداف سازمانی دانشگاه علوم پزشکی محقق شود، هر چه بیشتر برای مدیران این شرکت آشکار شده است. با توجه به مطالب بالا این پژوهش بدنبال بررسی میزان کاربست مولفههای مدل تعالی سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی گرگان میباشد.
اهمیت وضرورت موضوع تحقیق
مدیران امروزی در جستجوی دستیابی به راه حلی جامع، قابل اعتماد و انعطافپذیر جهت ارزیابی عملکرد سازمان خود بوده تا ضمن حصول اطمینان از اجرای استراتژیهای خود، بتوانند دادههای دقیق و کافی از جایگاه امروز خویش را بدست آورده و با نگاه به آینده موجبات ارتقا و بهبود سازمان خود را فراهم آورند. یک روش ارزیابی بایستی بتوانند وضعیت کلی سازمان را نسبت به اهداف سازمانی به لحاظ فاصله تا هدف در هر لحظه ارائه نماید. همچنین جایگاه سازمان را در ارتباط با محیط پیرامون (بازار، رقبا و سازمانهای دیگر) مشخص کند (جورج و همکاران، 2003) .
مدیران امروزی در جستجوی دستیابی به راه حلی جامع، قابل اعتماد و انعطافپذیر جهت ارزیابی عملکرد سازمان خود بوده تا ضمن حصول اطمینان از اجرای استراتژیهای خود، بتوانند دادههای دقیق و کافی از جایگاه امروز خویش را بدست آورده و با نگاه به آینده، موجبات ارتقا و بهبود سازمان خود را فراهم نمایند. یک روش ارزیابی بایستی قادر باشد که وضعیت کلی سازمان را نسبت به اهداف سازمانی با به لحاظ فاصله تا هدف در هر لحظه ارائه نماید ( مولین، 2007).
مدلهای تعالی سازمانی در قالب الگوهای ارزیابی در صورتی که درست بکار گرفته شوند، ابزارهای کارآمدی هستند که میتوانند مفاهیم و ارزشهای سازمانی تدوین و اجرای برنامههای استراتژیک بکارگیری روشهای خود ارزیابی، یادگیری سازمانی و بهبود مداوم را در
سازمانها نهادینه نموده و امکان شناسایی بهترین فرایندها را فراهم سازند (تری، 2006) . اهمیت این تحقیق در این است که مدلهای تعالی سازمانی به سازمان کمک میکنند تا با مقایسه وضع موجود و مطلوب خود تفاوتها را شناسایی و سپس با شناسایی عارضهها و بررسی علل وقوع آنها، راه حل های بهینهسازی وضع موجود را تعیین و اجرا نمایند.
اهداف تحقیق
هدف اصلی
وضعیت تعالی سازمانی دانشگاه علوم پزشکی گرگان
اهداف فرعی:
سوالات تحقیق
سوال اصلی تحقیق
وضعیت تعالی سازمانی دانشگاه علوم پزشکی گرگان چگونه است؟
سوالات فرعی تحقیق:
تعاریف واژهها و اصطلاحات
الف) تعاریف نظری
تعالی سازمانی: تعالی سازمانی عبارت است از: معرفی تعمدی و منطقی، ایجاد تقویت و اشاعه به منظور بهبود اثربخشی سازمان (لوتانز،2000، ص187).
ابعاد متغیر تعالی سازمانی
ب) تعاریف عملیاتی
از زمانی که خط اختراع شد و بشر توانست اندیشههایش را به شکل ثبت شده نگهداری نماید و به سایر انسانها انتقال دهد یکی از اهدافش خوانده شدن این دانش مکتوب بوده است. بشریت میخوانده و میخواند تا امکان پرورش احساساتش فراهم شود و از این رهگذر آگاهیهای او رشد کند. علاوه بر این شناخت مردمان و فرهنگهای مختلف، یادگیری موضوعات جدید، شروع سبکهای جدیدی از زندگی همه ارمغانهای خواندن هستند. خواندن عملی است که در آن دیدن، شناسایی علائم نوشتاری، تبدیل این علائم به صوت، درک مجموعه علائم و آواها و درنتیجه درک معنا از آن حاصل میشود؛ اما این درک بیهدف صورت نمیگیرد و خواننده گاه به قصد آموختن، زمانی با هدف آگاه شدن و درجایی هم به قصد لذت بردن و پرکردن اوقات فراغت به این عمل روی میآورد که البته هر سه هم میتوانند با هم همراه باشند.(قزل ایاغ 21،1386)
کتاب، یکی از ابزارهای کمال، تفکر، رشد و تعالی انسانی است. از دیرزمان اهمیت مطالعه نزد اهل علم وادب شناخته شده است و درباره آن سخنها گفتهاند. کتاب، حتی در روزگار پیشرفتهای چشمگیر بشر در عرصههای دانش، تمدن و فرهنگ، نه تنها اهمیت خود را از دست نداده، بلکه جنبههای گستردهتر، تازهتر و جلوههایی پایدارتر یافته است. بیگمان، کسانی که در وادی پیشرفتهای گوناگون، گامهای بلندی برداشتهاند، هرگز با کتاب و کتابخوانی بیگانه نبودهاند، بلکه مطالعه را عنصری اصلی و ضروری دانستهاند. کتابخوانی و مطالعه، سیر دراندیشههای دیگران و گشودن پنجرهای به دنیای ناشناختههاست. مطالعه، پنجرهای به سویاندیشهها، تجربهها، آموختهها واندوختهها است. مطالعه روشمند، مطالعه کتابهای مناسب و شناخت آفات و بازدارندههای مطالعه میتواند دغدغه ذهنی خانواده، اولیای مدرسه و صاحبنظران باشد. بر این اساس، امروزه انتخاب و بهکارگیری روشهای مناسب مطالعه، بحثی جدی است( اشرفیریزی 1387 ، 58 ) . مطالعه، از روزنامه گرفته تا کتب بسیار سخت، یکی از کارهایی است که ما را قبل از هر چیز از تنهایی درونی خارج می کند و رابطهای بین ما و دیگران برقرار میسازد.
( جانسن 1380 ،1 )
براساس گزارش کمیسیون خواندن در ایالات متحده آمریکا عمل خواندن اساس و پایه موفقیت نه تنها در دوران مدرسه و دانشگاه بلکه در سرتاسر زندگی یک شخص است (اندرسون، هایبرت، اسکات و ویلکینسن 1985).
خواندن به مثابه یک فرایند، روشی برای تفکر و نوعی از تجربه حقیقی در نظر گرفته میشود و مهارتهای پیچیده متعددی را شامل میشود (عبدالکریم و حسن 2007، 285-298.) گاهی اوقات به غلط، خواندن را عملی منفصل و بیتحرک مینامند زیرا پیامها را بدانمعنی که یک گوینده یا نویسنده خلق کرده است نمیرساند. اما با این وجود نمیتوان به سادگی پردازش فعال ذهن که همان عمل خواندن است را ناچیز شمرد( خاوری 1383، 110)
اگر خواندن در انسان به صورت عادت دربیاید، دیگر ارتباط او با جهان دانش و آگاهی سخت نخواهد بود و بدون هیچ زحمتی خواهد توانست از راه خواندن و مطالعه، درک و اندیشه خود را نسبت به جهان هستی رشد و تعالی بخشد( میرحسینی و بهرامی 1391،115). بدون وجود عادت صحیح به خواندن، فرصتهای ارتقای شخصی و موفقیتهای شغلی احتمالا محکوم به فنا شدن هستند. پس نباید خواندن را در داخل و حتی در خارج از محیطهای آموزشی یک امر بیاهمیت تلقی کرد. اما امری که پیشتر از ایجاد عادت به خواندن باید انجام بگیرد و برای پیشبرد آن ضروری است، شناخت مؤلفههای مختلف آن است. انواع خواندن، انواع مواد خواندنی، مقدار زمان اختصاص داده شده به خواندن، خواندن در زمانهای متفاوت، مجراهای دسترسی به مواد خواندنی و مکان خواندن همگی جنبههای مختلفی در فرایند خواندن هستند که در ترکیب با نگرشهای یک فرد نسبت به خواندن مسیر خوانداری او را شکل میدهند
( گائونا و گونزالس 2011،73-55).
مطالعه به منزله یک مهارت اجتماعی، نردبان ترقی و تکامل هر ملت است. برخی والدین و مربیان تصور میکنند عادت به مطالعه، ذاتی و وراثتی است که فقط برخی به آن رو میآورند و دیگران نمیتوانند اهل مطالعه باشند. شاید به همین دلیل، برای ایجاد عادت به مطالعه در فرزندان خود هیچگونه تلاشی نمیکنند. پژوهشهای اخیر در زمینه تعلیم و تربیت ثابت کرده عادت به مطالعه، اکتسابی است؛ یعنی همانطور که کودکی، خواندن و نوشتن را یاد میگیرد، میتواند مطالعه را هم بیاموزد. پس باید روش مطالعه را به او آموخت و او را به خواندن عادت داد. امروزه توجه به کتاب و کتابخوانی، نشاندهنده رشد فرهنگی و ملی هر کشور است و شمار کتابها و نشریههای منتشر شده هر کشور در یک سال، تعداد کتابخانهها، کتابخوانها، نویسندگان، مترجمان و ناشران، معیار اساسی توسعهیافتگی بهشمار میآید. بنابراین، گسترش فرهنگ مطالعه و کتابخوانی، توسعه کتابخانهها، چاپ و انتشار کتاب و شیوه بهرهگیری از این ابزار بیرقیب فرهنگی، ضرورت رشد و تعالی جامعه است. در این میان، ایجاد رغبت و عادت به مطالعه و کتابخوانی در کودکان و نوجوانان از اهمیت ویژهای برخوردار است(بابالحوائجی و یزدیانمهر 1389، 53-31)
مطالعه، خواه مفید و خواه مضر، یکی از موضوعهای بسیار برای فعالیت است . درسی که از آن میتوان آموخت هیچگاه پایان نمیپذیرد . همیشه میتوان چیزی راجع به آن گفت. بههمین جهت است که خواندن از کارهای بسیار مهیج است(جانسن 1380، 6) .
از آن جا که نگرشها نسبت به خواندن به طور مستقیم از باورها و ارزشگذاریهای شخصی، احساسات و عواطف فرد و کنشپذیری و نیات رفتاری وی اثر میپذیرد و نیز اهداف خوانش را ترسیم نموده و در شناسایی و درک محیط پیرامون کمک نموده و از طرفی مطالعه، نگریستن و دقت نظر در چیزی برای فهمیدن و آگاهی یافتن از آن است. از اینرو، همواره مطالعه با نگرش، دقت، فهم و آگاهی همراه خواهد بود و عادت مطالعه موجب یادگیری مادامالعمر می شود. پژوهش حاضر، درصددبررسی نگرشخواندن و عادت مطالعه مددجویان ندامتگاههای شهر خرمآباد است تا براساس آن تصمیم مناسبی از طرف مدیریت ندامتگاه برای گسترش فرهنگ کتابخوانی اتخاذ شود.
1-2 بیان مسئله
تأثیر خواندن در زندگی مردم به طور گستردهای شیوع دارد. یک خواننده میتواند مهارتهای جدید را فرا بگیرد، با حقایق علمی نوین آشنا شود. او میتواند نسبت به جهان داناییهای بیشتری را کسب کند. بنابراین خواندن این توانایی را دارد تا خواننده را از حالت منفعل به حالت فعال دگرگون کند(تانوسکدی 2011،83). نتایج پژوهشهای متعددی نشان داده اند که مشکلات مربوط به مهارتهای یادگیری و عدم آشنایی دانشجویان با روشهای مؤثر و کارآمد خواندن و در ابعادی گستردهتر مطالعه، در شکست تحصیلی آنها دخیل بوده است. نتایج این بررسیها بیانگر این است که تأثیر خواندن در بهبود فرایندهای شناختی-ادراکی-واکنشی و در نهایت سرنوشت شغلی دانشجویان امری قطعی و مسلم است (کوشان و حیدری 1385 ،189-185). البته در این بین برخی دانشجویان زمان زیادی را صرف خواندن می کنند ولی خیلی کم در مورد بهبود مهارتهای خواندن فکر میکنند و با همان شیوهای که در دبیرستان میخوانند در دانشگاه نیز میخوانند. آنها به این نکته توجه ندارند که خواندن یک فعالیت پیچیده و یکی از اجزای اساسی زندگی علمی یک دانشجوی باسواد اطلاعاتی است.
کتابخانهها نیز در شکلدهی نگرشهای خواندن و عادت مطالعه نقش دارند. کتابخانهها مکانهایی هستند که در آنها عادت به خواندن کسب میشود. کتابخانهها موفقیت دانشجویان در دانشگاه را افزایش میدهند و به آنها کمک میکنند تا دانش ضروری در مقابله با چالشهای متغیر علمی را به دست بیاورند(اردمار و دمیرل2009، 2240-2233). بررسی تاریخی فرهنگ انسان در همه زمانها گویای این حقیقت است که بین کتابخانه و اجتماع پیوندی استوار وجود دارد بنابراین کتابداران باید بتوانند مواد خواندنی را در
شکلهای مختلف آن در زندگی اجتماعی انسان جدید بهعنوان یک وسیله ارتباطی، اطلاعرسانی و تعلیماتی مطرح کنند تا از این رهگذر در شکلدهی عادات و نگرشهای خواندن اثرگذار باشند.
( صمدی 1380).
اما فعالیت پیچیده خواندن همان طور که پیشتر ذکر شد دارای مؤلفه‑هایی است که از آنها تأثیر میپذیرد و شناخت این مؤلفهها در بهبود یا تضعیف خواندن اثر میگذارند. براساس همین مؤلفهها دستهبندیهای مختلفی از اهداف خواندن توسط بسیاری از پژوهشگران انجام
گرفته است. یکی از این تقسیمبندیها از آنوبیکو است. وی اهداف خواندن را در 4 بخش طبقهبندی کرده است. او اولین هدف خواندن را برای لذت، سرگرمی و آرامش میداند. دومین هدف از خواندن در جهت افزایش اطلاعات عمومی انجام میگیرد. وبیکو سومین هدف برای خواندن را کسب دانش ذکر میکند. او خواندن برای کسب دانش را همان مطالعه کردن میداند. در نهایت این پژوهشگر چهارمین هدف از خواندن را ترکیبی از سه هدف بالا عنوان میکند( اوگانرومبی و جیبویگا، 1995).
گروهی که«خواندن آزاد» نامیده میشود و در آن لذت بردن و سرگرم شدن هدف اصلی تلقی میشود و هرچه از آن حاصل میشود برنامه ریزی نشده است و گروه دیگر «خواندن مقید» است که در آن خواننده خود را از ابتدا پایبند اصول خاصی قرار میدهد و درپایان نیز نتیجه کار خود را میسنجد مثل آموختن کاری یا یافتن پاسخ برای سئوالهایی و یا در معرض ارزشیابی قرار دادن خود.(. قزل ایاغ به نقل از توران میرهادی 1386 ،22)
در برخی از متون از این دو نوع کلی خواندن تحت عنوان واحد نگرشها نسبت به خواندن بحث شده است. البته نگرشها نسبت به خواندن و علاقهمندیها نسبت به خواندن خود دو بازوی مفهوم بزرگتری به نام انگیزش نسبت به خواندن میباشند. اگرچه این اصطلاحات در متون مختلف بهجای همدیگر به کار رفتهاند اما دارای تفاوتهای ساختاری هستند. نگرشها نسبت به خواندن را همانطور که پیشتر ذکر شد میتوان احساسات و باورهای یک شخص درباره عمل خواندن تعبیر کرد اما علاقهمندیها نسبت به خواندن به ترجیحات خواندنی افراد از قبیل گونهها، موضوعات و زمینههایی مربوط میشود که یک فرد عمل خواندن خویش را در قالب آنها شکل میدهد و در نهایت انگیزش نسبت به خواندن بیشتر به حالات درونی افراد مربوط میشود که آنها را نسبت به خواندن ترغیب مینماید بنابراین اگر بپذیریم لازمه زیستن در سده 21 میلادی خواندن و نوشتن بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ بشریت است و مصادیق آن در همه امور زندگانی از جمله داشتن شغل مناسب، رعایت حقوق شهروندی و مدیریت زندگی شخصی قابل مشاهده است و دربرابر هجوم اطلاعاتی که به سمت انسان میآید خواندن و نوشتن ابزارهایی برای مقابله هستند پس باید در این دو زمینه پژوهشهایی را انجام داد( کلارک و رامبلد 2006). جامعه، متشکل از افرادی هستند که در کنار یگدیگر زندگی می کنند و بر روی باورها و ارزش های یکدیگر تاثیر می گذارند و اگر یک جامعه از سلامت روحی و روانی برخوردار باشد امنیت اجتماعی برقرار بوده و موجب بالندگی و توسعه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی می شود. ناهنجاری های موجود در جامعه یکی از تصاویر نادرست فرهنگی است. وجود ندامت گاه ها حکایت از وجود ناهنجاری است و انجام انواع بزه کاری، پژوهشگر را به این سوال معطوف کرد که خواندن و مطالعه چه تاثیری در کاهش بزه کاری خواهد داشت. بنابراین، پژوهشگر، در صدد پاسخ به این پرسش که وضعیت نگرش خواندن و عادت مطالعه بین مددجویان ندامتگاه شهر خرم آباد چکونه است؟ ونیز، میزان نگرش خواندن و عادت مطالعه و نیز رابطه معناداری با جنسیت، میزان تحصیلات، سن، مدت حبس و نوع بزه آنها مورد بررسی قرار گرفته است .1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش
خواندن به طور فزایندهای موضوع بسیاری از پژوهشهای عملی و نظری بوده است. این پژوهشها حاصل فعالیت پژوهشگران رشتههای متفاوتی از قبیل علوم اطلاعات و دانششناسی، تعلیم و تربیت، علوم اجتماعی و نظامهای اطلاعاتی است. اما علیرغم پژوهشهای بسیاری که در این حوزه انجام گرفته مخصوصاً در ایران نتایج و یافتههای اکثر آنها در حد نظری باقی مانده و عمدتاً منجر به بهبود امر خواندن نشده است. از همین رو پژوهشگران سعی دارند تا از طریق انجام یک بررسی نظاممند به یافته های دقیقی درباره نگرش خواندن و عادت مطالعه مددجویان ندامتگاههای شهر خرمآباد دست پیدا کنند و آنها را بهصورت کاربردی به سازمان مسئول یعنی امور فرهنگی و کتابخانه ندامتگاه ارائه دهند تا از این طریق هم در اجرای برنامههای ترویج کتابخوانی و هم در برنامههای مجموعهسازی کتابخانههای ندامتگاهها بازنگریهای لازم صورت بگیرد.
1-4 اهداف پژوهش
الف. اهداف اصلی
هدف اصلی این پژوهش نگرش خواندن و عادت مطالعه مددجویان ندامتگاههای شهر خرمآباد است.
ب. اهداف فرعی
1- شناسایی نگرشهای مددجویان ندامتگاه های شهر خرمآباد به خواندن
2- شناسایی عادت مددجویان ندامتگاههای شهر خرمآباد به مطالعه
1-5 فرضیههای پژوهش
بین نگرش خواندن و عادت مطالعه مددجویان ندامتگاههای شهر خرم آباد تفاوت معناداری وجود دارد.
1-7 تعریف مفاهیم پژوهش
الف. تعاریف مفهومی
خواندن: یک فرایند پیچیده شناختی متشکل از رمزگشایی نمادها به منظور ساخت معنا یا بیرون کشیدن آن از متن است. خواندن یک فرایند تعاملی پیچیده بین متن و خواننده است که توسط دانش قبلی خواننده، تجربیات، نگرشها و جامعه زبانی که بر اساس محیط و فرهنگ ساخته میشود شکل میگیرد. این فرایند نیازمند تمرین مداوم، تقویت و پالایش است (خواندن 2013،136-130).
نگرش نسبت به خواندن : برای این مفهوم نظری تعاریف مختلفی ارائه شده است که وجه اشتراک همه آنها مورد توجه قرار دادن سه بخش شناختی، عاطفی و واکنشی در انسان است. به عبارت دیگر نگرشها نسبت به خواندن به طور مستقیم از باورها و ارزشگذاریهای شخصی، احساسات و عواطف فرد و –
کنشپذیری و نیات رفتاری وی اثر میپذیرد و باعث میشود با نگرشهای مختلفی نسبت به خواندن اقدام کند (یاماشیتا 2004،19-1).
عادت مطالعه: استیگر (2009) معتقد است که عادت مطالعه را مانند خیلی دیگر از عادتها میتوان کسب کرد. عادت به کتابخوانی از نظر بیشتر افراد تحصیل کرده یک عادت پسندیده محسوب میشود که در فرد و جامعه اثر مطلوب دارد. عادت به مطالعه همانند بسیاری از عادتهای دیگر در دوران کودکی شکل میگیرد و عادتی اکتسابی است. البته این بدان معنا نیست که در بزرگسالی نتوان آن را ایجاد یا اصلاح کرد، بلکه با کمی تلاش، تحمل و شناختن روشها و عادتهای صحیح مطالعه میتوان عادتهای نادرست مطالعه را تغییر داد و با توجه به این امر، باید در تغییر عادتهای غیرمعمول دانشجویان تلاش نمود( اباذری و ریگی 1391، 861)
ب. تعاریف عملیاتی
خواندن: در این پژوهش منظور از خواندن، خوانش متون در هر شکل، با هر اندازه و به هر قصدی است که میتواند در هر مکانی انجام بگیرد. شایان ذکر است که در پژوهش حاضر منظور از خواندن مطالعه نیست به دلیل اینکه اساساً مطالعه اعم بر خواندن است و فعالیتهایی از قبیل شنیدن، دیدن و حتی لمس کردن نیز مطالعه محسوب میشوند. این در حالی است که در بخشی گسترده از پژوهشهای انجام شده به جای واژه خواندن از واژه مطالعه استفاده شده البته به این معنی هم نیست که پژوهشهای مربوط به مطالعه اصلا به خواندن نپرداخته باشند.
نگرش خواندن: در این پژوهش منظور از نگرش خواندن، لذت و سرگرمی، نگرانی؛ سختی؛ دشواری، ترغیب و تشویق از سوی دیگران، چگونگی رویارویی با فعالیت خواندن با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه ASRA اسمیت 1992 و نیزمنظور از عادت مطالعه، تمرکز، یادآوری، سازماندهی زمان، مطالعه یک فصل، گوش کردن و یادداشت برداری، برگزاری امتحانها، انگیزه با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه PSSHI است .
1-8 متغیرهای پژوهش
متغیرمستقل: مددجویان ندامتگاههای شهر خرمآباد
متغیر وابسته: نگرشخواندن، عادت مطالعه
در عصر تکنولوژی، علم و دانش مهمترین رکن پیشرفت جوامع به شمار میرود که میتوان از آن تحت عنوان شاخصی مهم، جهت توسعه یافتگی جوامع یاد نمود. وجود انگیزش تحصیلی در دانش آموزان یکی از دلایل این پیشرفت در آینده خواهد بود، در واقع انگیزش تحصیلی زیرساختی است برای رسیدن به اهداف آموزشی و به دنبال آن توسعه. از نظرگاه دیگر در یک نظام آموزش و پرورش هدفمند که به سوی شکوفایی همه جانبه استعدادها و تواناییهای دانش پژوهان گام بر میدارد، باید کل جریانات دخیل در آموزش را مد نظر قرار داد.
با توجه به این که یکی از وظایف تعلیم و تربیت توانا ساختن نسل آینده در اداره امور و سپردن میراث فرهنگی به آن هاست در واقع این عمل یک سرمایه گذاری محسوب میشود. اگر این نظام نتواند نیروهای انسانی تحت آموزش خود را در قالب انواع تخصصها و مهارتها به شکوفایی برساند در واقع این امکانات و نیروها به هدر رفته است، لذا تفکر عاقلانه حکم میکند به عاملهای مؤثر و دخیل در رسیدن به شکوفایی دانش آموزان توجه شود؛ بنابراین بررسی انگیزش تحصیلی دانش آموزان به عنوان عاملی مؤثر پیش نیاز یک سیستم آموزشی موفق خواهد بود. انگیزش تحصیلی بهره وری در آموزش و پرورش و یادگیری پایدارتر و عمیق تر را به دنبال دارد و از هدر منابع مالی و انسانی جلوگیری به عمل خواهد آورد.
انگیزش از مباحثی است که همیشه و برای همه روانشناسان و حتی فیلسوفان مطرح بوده و هست. سالهاست که اهمیت انگیزش تحصیلی به عنوان کلیدیترین اصل در یادگیری دانش آموزان مدارس مورد توجه صاحب نظران قرار گرفته است. به حدی که مشکل میتوان کتاب یا مجله ای را در زمینه تعلیم و تربیت و مدرسه یافت که بخشی از آن به مسئله انگیزش تحصیلی و یادگیری دانش آموزان اختصاص نیافته باشد.
به طور کلی انگیزش عامل درونی است که فرد را از درون به فعالیت وا داشته و منبعث از نیازهای فرد است (سیف، 1382).
تأملی اندک بر پدیده انگیزش نشان میدهد که انگیزش به ندرت پدیده واحدی در نظر گرفته میشود. دانش آموزان نه تنها در سطوح انگیزش متفاوت بوده بلکه در جهت گیری انگیزش هم متفاوتاند. جهت گیریهای انگیزشی مربوط به نگرشهای اساسی و اهدافی است که باعث انجام کار میشود و در واقع به چرایی عمل و رفتار بر میگردد. مفهوم انگیزش وقتی به کار میرود که قصد تعیین علتها یا تعیین کنندگان رفتار شخص یا اشخاص در میان باشد و پی بردن از این که چه عامل درونی یا بیرونی باعث پیدایش رفتاری خاص در فرد شده است (Deci & Ryan, 2002).
انگیزش تحصیلی بیشترین رضایت خاطر را برای دانش آموز به بار خواهد آورد، آموختن بدون انگیزش غیر ممکن است. پس باید انگیزهها و تقویت کنندگان و دلایل آن را در شاگردان شناخت و نباید این نکته را فراموش کرد که انگیزش هم وسیله است و هم هدف پیشرفت و موفقیت. رفتار و انگیزش دانش آموز بستگی به ویژگیهای شخصیتی دانش آموز، توانایی دانش آموز و عوامل مدرسه ای او دارد (Deci & Ryan, 2002). پس هرگاه در فعالیتهای دانش آموز کاهشی احساس شد و یا چنان که باید و شاید انرژی مصرف نکرد باید به انگیزش او و نقش با اهمیت مدرسه و دست اندرکارانش اندیشید و گرنه تشویق و تنبیه و حتی پند و اندرز مسئله را حل نخواهد کرد.
عوامل مختلفی بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان مؤثر می باشد از آن جمله می توان به عوامل شخصیتی و فردی، عوامل خانوادگی و عوامل آموزشگاهی اشاره نمود که در این پژوهش به عواملی ازاین چهار دسته توجه شده که کمتر موردتوجه دیگر پژوهشگران بوده است.
تاب آوری خصوصیتی است خاص نوجوانانی که با وجود مواجهه با استرس و شرایط ناگوار در زندگیشان، تسلیم افت تحصیلی، مشکلات تحصیلی، جسمی و روحی نمیشوند و به پیشرفت و موفقیت دست مییابند (Linqanti, 1992).
سبکهای والدگری یا شیوههای فرزند پروری یکی ازمؤلفه های اساسی در رشد و تربیت فرزندان است و اغلب ارتباط با مهمترین دستاوردهای اساسی در رشد و تربیت فرزندان مانند تواناییهای شناختی و اجتماعی آن ها دارد و زمینه ساز بسیاری از ابعاد شخصیتی، نگرشها، احساسات و عادات افراد میباشد.
متغیر دیگری که در این پژوهش به آن پرداخته شده و پژوهشگران خیلی کم به آن توجه نمودهاند نگرش دانش آموز نسبت به مدرسه است. مدرسه به عنوان یک گروه اجتماعی از افراد مختلفی تشکیل شده است که از نظرتجارب، فرهنگ خاص، شخصیت و ابعاد گوناگون دیگر، با هم متفاوت هستند. تعامل بین اعضای یک مدرسه تا حد زیادی متأثر از جوی است که بر مدرسه حاکم است و با توجه به این که نگرش دانش آموز نسبت به مدرسه میتواند مثبت یا منفی باشد و این نگرش تحت تأثیر جو مدرسه میباشد لذا متخصصان امر تربیت باید به این مهم توجه خاص داشته و در جهت بهبود شرایط مدارس بکوشند.
در مجموع با توجه به مطالب مطرح شده این موضوع در ذهن پژوهشگر به وجود آمد که در رابطه با عوامل پیش بینی کننده انگیزش تحصیلی پژوهشی انجام دهد. امید است که نتایج این تحقیق بتواند برای ارائه راهکارهای مناسب جهت بهبود شرایط انگیزشی دانش آموزان مثمر ثمر واقع شود.
1-2- بیان مسئله پژوهش
مفهوم انگیزش همواره مورد توجه جوامع بشری بویژه پژوهشگران و محققان آموزش و پرورش بوده است. انگیزش فرایندهایی است که به رفتار انرژی داده، آنرا هدایت کرده، نگه میدارد (بیابانگرد، 1386). انگیزش ظرفیت ذاتی و طبیعی برای فراگیری مثبت است و نیاز به پرورش یافتن دارد تا بنیان نهادن (مک کومز و پاپ، 2005، ترجمه ابراهیمی قوام آبادی، 1384). انگیزش معمولاً به نیروهایی اطلاق میشود که انتخاب، ثبات، شدت و تداوم رفتار را تعیین میکند و در تعریف به فرایند برانگیختن و نگهداری رفتارهایی دلالت دارد که به سوی هدفی متوجه است (Schunk 2000, به نقل از کدیور، 1382). در کاربردهای آموزشی انگیزش، به تعبیرهای مختلفی از جمله انگیزش تحصیلی برمی خوریم.
انگیزش تحصیلی انگیزه روانشناختی فراگیری است که با اثرگذاری برانواع مختلف فعالیتهای تحصیلی به تمایل فرد برای رسیدن به هدفهای تحصیل اشاره دارد. این سازه با حصول آگاهی از چگونگی تأثیر فرایندهای شناختی انگیزشی شخص روی فعالیتهایی که برای پیشرفت تحصیلی وی اهمیت دارند برآورده میشود، انگیزش تحصیلی باهدفهای ویژه، نگرشها و باورهای خاص روشهای نائل شدن به آن ها و تلاش و کوشش فرد در ارتباط است (شهنی ییلاق و همکاران 1384). انگیزش تحصیلی به اعتقاد فراگیران در مورد توانایی خود در کسب موفقیت تحصیلی گفته میشود (Legault et al, 2006). انگیزش تحصیلی تحت تأثیر عوامل مختلفی، از جمله عوامل فردی، اجتماعی، خانوادگی و آموزشگاهی قرار دارد. از جمله عوامل فردی که میتوان به آن اشاره نمود تاب آوری است.
«تاب آوری» یکی از مسائل مطرح در روا نشناسی مثبت است. تاب آوری ظرفیت روبروشدن، غلبه کردن و حتی قوی تر شدن به وسیله تجربه مشکلات یا آسیبها است. درفرایند تاب آوری دو شر ط مهم وجود دارد: 1. افراد با تهدیدهای مهم یا سختیهای شدید روبرو میشوند، 2. با وجود سختیها و مشکلات مهم به سازگاری مثبت دست یافته و پیشرفت میکنند (. (Luthar et al, 2000
Garmezy & Masten (1991) تابآوری را یک فرایند، توانایی یا پیامد سازگاری موفقیتآمیز با شرایط تهدیدکننده تعریف نمودهاند. بهبیاندیگر تابآوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است (Waller, 2001). تابآوری صرفاً مقاومت منفعل در برابر آسیبها یا شرایط تهدید کننده نیست، بلکه فرد تاب آور مشارکت کننده فعال و سازنده محیط پیرامونی خود است. در حوزه آموزش و یادگیری، تابآوری زمانی رخ میدهد که دانش آموزان با شرایط تهدیدکننده، شکست و ناکامی در انجام تکالیف تحصیلی روبرو شوند (میکائیلی و همکاران، 1391). یکی از پژوهشهای مهم در این زمینه را Masten et al (1990) انجام داده است که به سه خصوصیت بارز در افراد تاب آور اشاره داشت؛ این ویژگیها عبارتاند از: توانایی رشد و پیشرفت علیرغم شرایط ناگوار و پرخطر، بروز پیامدهای مثبت پس از تجربه کردن این تجارب مخاطرهآمیز، داشتن عملکرد مناسب در شرایط تنیدگی و فشار روانی و همچنین توانایی بازگشت به حالت تعادل اولیه، پس از تجربه کردن یک ضربه روحی ناگوار. به اعتقاد این پژوهشگران، افراد تاب آور میتوانند با عاملهای تهدیدکننده سلامت روانی که مانع از روند رشد مناسب میشوند، پیروزمندانه کنار بیایند سازگاری نشان دهند (,2006 Campbel et al ). تابآوری از راه های متفاوتی کسب میشود. بعضی از عوامل محافظتی بیرونی که ممکن است تابآوری را افزایش دهند، شامل بودن در مدارس خوب و داشتن ارتباط مناسب با بزرگترها بهعنوان حامی، در مطالعاتLuthar et al (2000) مورد تأیید قرار گرفتهاند.
ازجمله عوامل خانوادگی که میتواند بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان اثرگذار باشد سبکهای والد گری است. سبکهای والد گری از موضوعات موردعلاقه برای روانشناسان تربیتی است. نتایج اغلب تحقیقات حکایت از تأثیر معنادار سبکهای والد گری بر عملکرد فرزندان دارد. به اعتقاد Darling & Steinberg (1993) سبکهای والدگری منظومهای از نگرشها در مورد کودک، نحوه برقراری ارتباط با کودک، روش نگهداری کودک و جو عاطفی حاکم بر فضای رفتاری والدین است. مطالعات صورت گرفته در خصوص سبک والدگری متمرکز بر سه محور اساسی است: محور اول شامل تحقیقاتی است که به روابط عاطفی فرزند و والدین پرداختهاند، محور دوم مطالعاتی هستند که به مبحث رفتار والدین اشاره دارند و نهایتاً محور سوم بر نظام نگرشی والدین مبتنی است. محور روابط عاطفی فرزند و والدین و نگرش والدین بیشتر مورد اعتنای نظریهپردازان در دیدگاه روان تحلیل گری است و محور رفتار والدین و والدگری بیشتر موضوع کار محققان در دیدگاه یادگیری و رفتاری است (Klin & White, 1996). سبک فرزند پروری مجموعهای از نگرشهای والدین نسبت به کودک است که منجر به ایجاد جو هیجانی میشود که در آن جو رفتارهای والدین بروز مینمایند، درواقع فرزند پروری فعالیتی پیچیده و دربرگیرنده رفتارهای خاصی است که کودک را تحت تأثیر قرار میدهد (Darling & Steinberg 1993). Baumrind (1991؛ به نقل از Darling (1999,. مشخصات سه سبک فرزند پروری را از یکدیگر متمایز کرد: سبک فرزند پروری مقتدر، سلطهجو (مستبد) و سهلانگار. مشخصه سبک مقتدر، گرمی، ثبات در فرزند پروری و کمی اعلان در قدرت است. ارتباطات گسترده و پرورش فردیت و جستجوگری از ویژگیهای این سبک است. والدین سلطهجو بر همنوایی، اطاعت و احترام به نظر مراجع قدرت در خانواده تأکیددارند. والدین سهل گیر ترکیبی از کنترل و نظم پایین را نشان میدهند و قوانین کمی در خانه حکمفرما میکنند.
باورها و تصورات دانش آموزان نسبت به اهمیت و جایگاه یادگیری، شناخت و آگاهی از توانمندی و مهارت خود در انجام تکالیف و فعالیتهای مربوط به تحصیل و مدرسه و احساسات و واکنشهای عاطفی نسبت به اینگونه فعالیتهای میتوانند به علاقهمندی دانشآموز به یادگیری و تحصیل کمک کند. ازجمله صفات فردی که میتواند بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان اثرگذار باشد نگرشها میباشند. نگرش پدیده روانشناختی پیچیدهای است که عناصر ارزشی و عاطفی در آن پررنگ است (کاوسیان، 1386). نگرش بنا بر نظرFridman (1970؛ به نقل از کریمی، 1387 (نظامی بادوام است که شامل یک عنصر شناختی، یک عنصر احساسی و یک تمایل به عمل است و وقتیکه شکل میگیرد، اصل ثبات شناختی آن اهمیت فزایندهای پیدا میکند و بهکندی در معرض تغییر قرار میگیرد. ازجمله نگرشها در فرایند تحصیلی، نگرش به مدرسه است.
نگرش به مدرسه در فرایند تحصیل بهتدریج شکل میگیرد و بر عملکرد تحصیلی بهطورکلی تأثیرگذار است. این نگرش میتواند مثبت یا منفی باشد. مثلاً ممکن است دانشآموز مدرسه را مکان جالب و مناسبی بیابد که برایش خوشایند است و یا اینکه مدرسه مکان ملالآور و خستهکننده است که از آن نفرت دارد. این نوع نگرش کل فرایندهای مدرسه ازجمله کلاس درس، معلمان، بچههای مدرسه و کلیه فعالیتها و علاقهمندی به یادگیری را تحت نفوذ خود دارد (ثنایی و همکاران، 1375). pentelichuk (1989) معتقد است نگرش دانش آموزان در مورد مدرسه میتواند در جهتگیریهای آن ها در فعالیتهای یادگیری تأثیر عمدهای داشته باشد. نگرش نسبت به مدرسه شامل علاقه و عاطفه دانشآموز نسبت به مدرسه است. پژوهشها نشان میدهند که میزان انطباق فراگیران با تکالیف آموزشگاهی ارتباط زیادی با نحوه نگرش آن ها به مدرسه دارد. همچنین هر چه دانش آموزان نگرش مثبتتری به مدرسه داشته باشند از ادراک تحصیلی بالاتری نیز برخوردار خواهند بود.
درزمینه انگیزش تحصیلی پژوهشهایی هم در داخل و هم در خارج از کشور صورت گرفته است که در رابطه با ارتباط عوامل مختلف فردی، اجتماعی، آموزشگاهی و خانوادگی باانگیزه تحصیلی است. Martin & Marsh (2006) با بررسی دانش آموزان دبیرستانی نشان دادند که میزان تابآوری در کاهش یا افزایش انگیزه تحصیلی دانش آموزان نقش مهمی دارد. تحقیقات متعددی به بررسی رابطه سبکهای فرزند پروری و انگیزش تحصیلی دانش آموزان پرداختهاند. Grolnick & Ryan (1989) در پژوهشی به این نتیجه دست یافتند که بعد حمایت از خودمختاری والدین با خودتنظیمی مرتبط است. برخلاف درگیری پدر، درگیری مادر رابطه معناداری با انگیزش درونی دارد. Fonten (1994) با توجه به شیوه فرزند پروری کودکان، میخواست بداند کدام شیوه با انگیزش پیشرفت تحصیلی ارتباط دارد. یافتههای پژوهش وی نشان دادند شیوه فرزند پروری مقتدرانه و انتظار والدین از موفقیت فرزندان رابطه معناداری با انگیزش پیشرفت تحصیلی دارد. نتایج دیگر پژوهش انجامشده توسط Attaway & Buri (2004) نشان میدهد که سبکهای حمایت از خودمختاری و درگیری و گرمی والدین رابطه مثبتی با اشکال انگیزش درونی و رابطه منفی با انگیزش بیرونی و بیانگیزگی دارد و بین سبک فرزند پروری مادر و پدر تفاوت وجود دارد. McCoach & Sigle (2003) خاطرنشان میسازند که فراگیران دارای پیشرفت تحصیلی ضعیف، نگرشهای منفی نسبت به مدرسه دارند. Majoribanks (2002) نیز نشان میدهد که چگونگی نگرش دانش آموزان به مدرسه با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای ارتباط معناداری است. دانشآموزانی که دارای پیشرفت تحصیلی بالا هستند در مدرسه به یادگیری علاقهمند هستند و نسبت به مدرسه نگرش مثبتی دارند.
بنابراین با توجه به نتایج پژوهشهای انجامشده، ازآنجاکه انگیزه تحصیلی مستقیماً با میزان یادگیری و پیشرفت تحصیلی یادگیرندگان رابطه مثبتی دارد لازم است برای ایجاد یک نظام آموزشی موفق و پویا به این امر مهم توجه بیشتری شود. متأسفانه یکی از مشکلات شایع نظام آموزشی در بسیاری از کشورها پایین بودن سطح انگیزه تحصیلی در بین یادگیرندگان است که سالانه زیانهای علمی، فرهنگی و اقتصادی زیادی را متوجه دولتها و خانوادهها میکند و نظام آموزشی کشورها را با افت تحصیلی مواجه میسازد (ابوالقاسمی و پولادی ریشهری، 1382)؛ بنابراین جهت کم کردن خسارت ناشی از کاهش انگیزه تحصیلی باید تحقیقات گستردهای در زمینه انگیزه تحصیلی صورت بگیرد و با توجه به اینکه مطالعات بهعملآمده درزمینه انگیزش تحصیلی در ایران اغلب به بررسی رابطه این متغیر با پیشرفت تحصیلی پرداختهاند (قاسمی پیر بلوطی، 1374؛ منظری توکلی، 1375؛ قاجارگر، 1373؛ باقری، 1371) و برخی نیز به بررسی عوامل ایجاد انگیزه در دانش آموزان توجه کردهاند (اطهری راد، 1371)؛ اما بررسی علل و عوامل پیشبینی کننده آن در این پژوهش مدنظر قرارگرفته که تاکنون کمتر بدان توجه شده است بنابراین در پژوهش حاضر نگارنده در نظر دارد تا به این سؤال که آیا تابآوری، سبکهای والدگری و نگرش دانشآموز نسبت به مدرسه، انگیزش تحصیلی را پیشبینی میکند؟ پاسخ دهد.
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
دانش آموزان بزرگترین سرمایههای انسانی هر جامعهای بهحساب میآیند، زیرا میتوانند با در هم آمیختن نیروی جوانی، علم و مهارت آموختهشده، چرخهای پیشرفت و توسعه را به حرکت درآورند. در تمام کشورها سالیانه سهم بالایی از درآمد ملی صرف آموزشوپرورش میشود، اما بخش زیادی از هزینهها هدر میرود. در این زمینه یکی از مواردی که همواره موردتوجه معلمان و اولیای دانش آموزان بوده است، انگیزش تحصیلی یادگیرندگان است. انگیزش، مهمترین شرط یادگیری است. علاقه به یادگیری محصول عواملی است که به شخصیت و توانایی دانشآموز، ویژگیهای تکلیف، مشوقها و سایر عوامل محیطی مربوط است (Blumont, 1993، نقل از عابدی و مظفری، 1388). انگیزش بهصورت آمادگی روانی یک پیشنیاز یادگیری بهحساب میآید و تأثیر آن بر یادگیری کاملاً آشکار است. اگر دانش آموزان نسبت به درس بیعلاقه باشند (دارای انگیزش سطح پایینی باشند)، به توضیحات معلم توجه نخواهند کرد و بالاخره پیشرفت چندانی نصیب آن ها نخواهد شد؛ اما اگر نسبت به درس علاقهمند باشند (دارای انگیزش بالایی باشند)، هم به توضیحات معلم بهدقت گوش خواهند داد هم به دنبال کسب اطلاعات بیشتری در زمینه مطلب درسی خواهند رفت و هم پیشرفت زیادی نصیب آن ها خواهد شد (سیف، 1388). به تجربه ثابتشده است که یکی از شایعترین و بارزترین مشکلات تحصیلی دانش آموزان پایین بودن انگیزش تحصیلی است. هرچند ممکن است دانش آموزان بهطور یکسان، برای انجام یک تکلیف برانگیخته باشند اما منبع انگیزشی میتواند متفاوت باشد. دانش آموزان که از درون برانگیختهشده و فعالیتی را قبول میکند برای خود آن فعالیت و یا برای لذت ناشی از آن، یادگیری ناشی از آن و یا احساس کمالگرایی حاصل از آن. دانشآموزی که از بیرون برانگیختهشده برای این کار میکند که پاداشی کسب کند یا از تنبیهات خارج از خود فعالیت دوری گزیند مانند نمرات، برچسبها و تأیید معلم (,Lepper 1988؛ به نقل از اسپالدینگ، ترجمه یعقوبی و خوشخلق، 1377). بهکارگیری نادرست روشهای مختلف ایجاد انگیزش از سوی والدین و معلمان برای ایجاد انگیزش و روحیه مطالعه در دانش آموزان نهتنها مؤثر واقع نمیشود بلکه تأثیرات منفی در انگیزش تحصیلی آنان میگذارد. وعده پاداش جایزه، تهدید و حتی تنبیه ازجمله روشهایی است که والدین و معلمان معمولاً به آن ها متوسل میشوند ولی هیچیک از آن ها قادر نبوده است که افراد را به مطالعه و انجام تکالیف دلگرم سازد (Pintrich & Schunk, 1996). بررسیها نشان میدهد که انگیزش یکی از عوامل اصلی بروز رفتار است و در تمام رفتارها ازجمله یادگیری، عملکرد، ادراک، دقت، یادآوری، فراموشی، تفکر، خلاقیت و هیجان اثر دارد (موری، 1964، ترجمه براهنی، 1363). یافتههای پژوهشی و بررسیهای تجربی نشان داده است که 85 درصد از مواردی که دانش آموزان را به شکست تحصیلی و ناهنجاریهای رفتاری میکشاند، قبل از آنکه جنبه شناختی و هوشی داشته باشد، مربوط به عوامل عاطفی و انگیزشی است؛ یعنی شدت اضطراب امتحان و فراوانی مشکلات عاطفی موجب کاهش پیشرفت و انگیزه تحصیلی میشود و دانش آموزان بخش عمدهای از انرژی روانی خود را صرف چگونگی پاسخدهی به این نیازها و مواجه با این مشکلات میکنند (سلطانی، 1381).
علیرغم پیشینه و سابقه طولانی تحقیقات در زمینه انگیزش تحصیلی در غرب، در کشور ما در این زمینه و راه های افزایش آن بهصورت کاربردی مطالعات محدودی صورت گرفته است بنابراین جا دارد که محققان با پرداختن به این موضوعات، دانش و راهبردهای عملی را برای نهادهای آموزشی و پژوهشی فراهم ساخته و اطلاعات مفیدی را در اختیار کسانی که به نحوی با موضوع مرتبط میباشند قرار دهند تا با ارائه راهکارهای عملی و افزایش انگیزه تحصیلی زمینه پیشرفت کشور فراهم گردد؛ و همچنین با توجه به اینکه پژوهشگر خود در محیط
آموزشی بهعنوان مشاور مشغول است و اکثر مراجعینی که به دلیل افت تحصیلی به وی مراجعه نمودهاند، با بررسیهای صورت گرفته یکی از مهمترین دلایل افت تحصیلی و عدم پیشرفت تحصیلی آنان را کاهش انگیزش تحصیلی میداند، لذا بر آن شد که در این زمینه پژوهشی را انجام دهد. آگاهی از منابع انگیزش، اینکه عوامل تأثیرگذار بر انگیزش کدماند شاید نیاز به زمان و پژوهشهای مختلفی دارد. در مجموع می توان اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر را به شرح زیر عنوان نمود:
بنابراین با توجه به اهمیت موضوع، مطالعه حاضر جهت تعیین انگیزش تحصیلی بر پایه تابآوری، سبکهای والد گری و نگرش دانشآموز نسبت به مدرسه است.
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1- هدف کلی
تعیین انگیزش تحصیلی بر پایه تابآوری، سبکهای والد گری و نگرش دانشآموز نسبت به مدرسه.
1-4-2- اهداف جزئی
1-5- فرضیههای پژوهش
1-5-1- فرضیه اصلی
تابآوری، سبکهای والدگری و نگرش دانشآموز نسبت به مدرسه انگیزش تحصیلی را پیشبینی میکند.
1-5-2- فرضیههای فرعی
1-6- معرفی متغیرهای پژوهش و تعریف مفهومی و عملیاتی آن ها
متغیر ملاک: انگیزش تحصیلی.
متغیرهای پیشبین: تابآوری، سبکهای والدگری، نگرش دانشآموز نسبت به مدرسه.
متغیرهای کنترل: جنسیت، پایه تحصیلی، شهر محل سکونت.
1-6-1- تعریف مفهومی انگیزش تحصیلی
Deci & Ryan (2000) انگیزش تحصیلی را تمایل یادگیرنده به مشغول و درگیر شدن در فعالیتهای یادگیری و تلاش مستمر در انجام دادن و به پایان رساندن آن فعالیت میدانند و عاملی مؤثر در یادگیری و پیشرفت تحصیلی فراگیران است.
1-6-2- تعریف عملیاتی انگیزش تحصیلی
منظور از انگیزش تحصیلی در این تحقیق نمرهای است که فرد از پرسشنامه انگیزش تحصیلی والرند (ASM) به دست میآورد که در این پژوهش نمرات بالای 137 معرف وضعیت مطلوب انگیزش تحصیلی خواهد بود.
1-6-3- تعریف مفهومی تابآوری
Garmezy & Masten (1991) تابآوری را فرایند سازگاری موفقیتآمیز علیرغم شرایط چالشبرانگیز و تهدیدکننده تعریف کردهاند.
1-6-4- تعریف عملیاتی تابآوری
منظور از تابآوری در این تحقیق میزان نمرهای است که فرد از پرسشنامه کو نور و دیویدسون CD-RIS به دست میآورد که نمرات بالای 50 معرف وضعیت مطلوب تاب آوری خواهد بود.
1-6-5- تعریف مفهومی سبکهای والدگری
سبکهای والدگری یا شیوههای فرزند پروری منظومهای از نگرشها در مورد کودک، نحوه برقراری ارتباط با کودک، روش نگهداری کودک و جو عاطفی حاکم بر فضای رفتاری والدین است (Darling & Steinberg, 1993).
1-6-6- تعریف عملیاتی سبکهای والدگری
منظور از سبکهای والدگری در این تحقیق نمرهای است که فرد از پرسشنامه سبکهای فرزند پروری بامریند به دست میآورد.
1-6-7- تعریف مفهومی نگرش دانشآموز نسبت به مدرسه
نگرش نسبت به مدرسه شامل علاقه و عاطفه دانشآموز نسبت به مدرسه است. تحقیقات نشان دادهاند که دانش آموزان دارای پیشرفت تحصیلی ضعیف، نگرشهای منفی نسبت به مدرسه نشان میدهند (2003 Mc coach & Siegle).
1-6-8- تعریف عملیاتی نگرش دانشآموز نسبت به مدرسه
منظور از نگرش دانشآموز نسبت به مدرسه در این تحقیق نمرهای است که فرد از پرسشنامه نگرش نسبت به مدرسه SAAS-R به دست میآورد
The School Attitude Assessment Survey–Revised