وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه تاثیرهشت هفته تمرینات یوگا بر تاب­آوری و امید به زندگی بیماران زن سرطانی بهبود یافته

 
تاریخ: 04-11-99
نویسنده: نویسنده محمدی

:

 

سرطانیکی از بیماری­های شایع مزمن و غیر واگیر است. تمام اشکال سرطان 9 درصد از مرگ و میرها را در سراسر جهان تشکیل می­دهند. سرطان در کشورهای پیشرفتۀ جهان، پس از بیماریهای قلبی- عروقی، دومین علت و در کشورهای درحال توسعه، چهارمین علت مرگ به شمار می­آید.سرطان در ایران سومین عامل مرگ و میر می­باشد(شجاعی تهرانی،1382). جراحی، اشعه­درمانی و شیمی درمانی، روش­های درمانی سرطان هستند که می­توانند موجب تغییراتی در شکل وظاهر بدن شوند. معالجه، مدت زیادی به طول می­انجامد و عوارض جانبی آن می ­تواند به صورت تهوع، ریزش مو، خستگی، دردهای عضلانی، سوختگی­های پوستی، تغییرات وزن و مشکلات روحی و روانی بروز کند و توانایی لذت بردن از جنبه­ های مختلف زندگی را از بیمار سلب کند. بستری شدن­های متعدد به منظور درمان می ­تواند مانع از ادامۀ یک زندگی طبیعی شود(کونر،2001). شایع­ترین سرطان­های مشترک در خانم­ها، سرطان pestan و بعد از آن سرطان­های کولورکتال، ریه و رحم می­باشد. بیشتر این سرطان­های نهفته در نقاط مختلف بدن اگر به موقع تشخیص داده شوند، به خوبی به درمان جواب می­دهند(خوشنویس،1386).

 

اولین هدف درمان سرطان، ریشه­کنی بیماری است. در صورتیکه این هدف اولیه را نتوان تأمین نمود،                          هدف بعدی تسکین علائم وحفظ کیفیت زندگی در مدت باقیمانده از طول عمر بیمار است(ریچاردسون و همکاران،2007).با بهره گرفتن از روش­های فعلی درمان، یک سوم از بیماران با معیارهای موضعی(جراحی- رادیوتراپی) بهبود می­یابند، این معیارها در صورتیکه تومور در زمان درمان، متاستاز پیدا نکرده باشد کاملا مؤثر خواهد بود، اما در مابقی موارد شیمی­درمانی جهت معالجۀ مؤثر سرطان لازم خواهد بود(اسمیلتز و همکاران،2008).با وجود اینکه شیمی­درمانی یک روش درمان مهم در بیماران سرطانی است ولی عوارض جانبی آن بر روی سطح عملکرد جسمانی، روانی و اجتماعی بیمار و عدم پذیرش وی جهت تکمیل دورۀ درمان تأثیر می­گذارد(کیم و کیم،2005).مطالعات نشان داده است که واکنش­های روانی به سرطان به عوامل متعددی از جمله خود بیماری(مرحله بیماری، محل و اندازۀ تومور)، وضعیت بیمار(وضعیت اجتماعی و فرهنگی، نوع نگرش به بیماری،سیستم­های حمایتی، ویژگی­های شخصیتی، مکانیسم­های تطابقی و بیماری­های جسمی و روحی زمینه­ای) بستگی دارد(چاینتامانی و همکاران،2011). بسیاری از زنان پس از اطلاع از ابتلاء به سرطان دچار عوارض روحی مانند افسردگی،یأس و ناامیدی،فرسودگی و اضطراب می­شوند و انجام درمان­های سخت همچون جراحی،رادیوتراپی و شیمی­درمانی که هر یک با عوارض خاص خود همراه است،این عوارض روحی را تشدید می­ کند(ملکیان وهمکاران،1386).بیماران مبتلا به سرطان کیفیت زندگی فیزیکی و روانی ضعیف و استرس­های زندگی شدیدی دارند.این بیماران با مشکلات روانی بسیاری روبرو هستند.اضطراب، افسردگی و یأس و ناامیدی شایع­ترین مشکل روانی در این بیماران است.ترس و اضطراب ناشی از تشخیص سرطان، روش­های درمانی تهاجمی،مشکلات ثانویۀ جسمانی و جنسی و عوارض شیمی­درمانی رایج­ترین مسائلی هستند که سبب ایجاد این علائم می­شوند(رائو و همکاران،2004).شواهد حاکی از آن است که استفاده از روش­های غیر دارویی مانند روش­های آرام­سازی،موسیقی­درمانی، لمس­درمانی، طب سوزنی و یوگا در مبتلایان به سرطان سبب بهبود خلق،سازگاری و کاهش علائم استرس­زا و افزایش امید به زندگی می­ شود. این روش­ها موجب استقلال بیمار شده و می ­تواند توسط خود بیماران و با ابزار ساده انجام گیرد. به­علاوه پذیرش آسان و همکاری خوب از طرف همۀ بیماران را به همراه دارد. همچنین عوارض و پیامدهای منفی و نامطلوب مداخلات دارویی را نیز به همراه ندارند(رنگاوندرا و همکاران،2007؛ بارنس و همکاران،2004).در پژوهشی که توسط شارما وهمکاران(2012)انجام شده،نتایج نشان می­دهد که میزان اضطراب در بیماران مبتلا به سرطان بیشتر بوده و همچنین از سطح کیفیت زندگی پایینی برخوردارند.آنها در این تحقیق نشان دادند که برنامه ­های افزایش تاب­آوری موجب افزایش تاب­آوری و کاهش استرس و اضطراب در این بیماران شده است.

 

بنابراین با توجه به مطالب بیان شده، در این پژوهش سعی برآن است تا تأثیر تمرینات یوگا بر کاهش مشکلات روانشناختی  بیماران  سرطانی بهبود یافته از جمله افزایش امید به زندگی و افزایش تاب­آوری سنجیده شود. با امید به اینکه این پژوهش زمینه پژوهش­های گسترده تر بعدی در این حیطه باشد و سرآغاز راهی جهت ایجاد سلامت روانی و جسمانی بیماران به­خصوص بیماران سرطانی قرار گیرد.

 

 

 

1-2 بیان مسئله:

 

فعالیت ورزشی منظم نه­تنها در پیشگیری از انواع سرطان­ها مؤثر می­باشد بلکه دردرمان آن نیز بسیار مفید است.در این میان می­توان به نقش مؤثر یوگا  اشاره نمود. اگرچه این ورزش به­عنوان یک فلسفه روحانی در طول تاریخ مطرح بوده است، اما به­عنوان درمان و مداخلات بالینی نیز به کار گرفته شده و در سه دهۀ اخیر استفاده از آن افزایش روزافزونی داشته است.امروزه یوگا از مراکز تندرستی و تناسب اندام به مراکز سرطان نیز راه یافته است. بر اساس اطلاعات گزارش شده از دانشگاه استنفورد،حدود 25 درصد از مراکز بزرگ سرطان در ایالات متحده، کلاس­های یوگا برگزار می­ کنند. تمرین­های یوگا با افزایش توان سازگاری دستگاه­های روانی، عصبی، ایمنی، شناختی و تعدیل سیستم عصبی خودکار و افزایش پایداری جسمی و مقاومت بدن وهمچنین تعدیل سیستم ایمنی می ­تواند بر احساس سلامت عمومی بدن تأثیر­گذار باشد(دیوتا،1998).

 

بسیاری از محققان بین تاب­آوری و مشکلات روان­شناختی رابطه­ای معنادار و منفی را گزارش کرده ­اند و چنین بیان می­دارند که این سازه می ­تواند به­عنوان عامل میانجی بین سلامت روانی و بسیاری دیگر از متغیرها قرار گیرد  و با ارتقای تاب­آوری فرد می ­تواند در برابر عوامل استرس­زا، اضطراب­آور و همچنین عواملی که سبب به وجود آمدن بسیاری از مشکلات روانشناختی آنها می­ شود از خود مقاومت نشان داده و بر آنها غلبه نمایند (آگایبی،2005).سلامت روانی افرادی که تحت تأثیر استرس، اضطراب و افسردگی قرار می­گیرند به خطر می­افتد. بنابراین تاب­آوری با تعدیل و کمرنگ­ترکردن این عوامل سلامت روانی افراد را تضمین می­ کند (رابینسون،1983).

 

تاب­آوری عبارت است از توانایی یا قدرت بازگشت به حالت یا موقعیت اولیه، بعد از خمیده شدن، فشرده یا کشیده شدن، اما در اصطلاح روانشناختی، توانایی بهبود سریع بعد از بیماری، افسردگی و ناخوشی است (پاترسون و بلوم ، 1966).در اصطلاح زبان­شناسی واژۀ تاب­آوری به توانایی یک شیء برای بازیابی شکل و ساختار اصلی خود – پس از آنکه تحت تأثیر نیروهای خارجی تغییر شکل یافته باشد – اشاره می کند. بنابراین، اصطلاح تاب­آوری ممکن است به پدیده­های رفتاری در مهندسی، فیزیولوژی، محیط زیست و رفتار آدمی در دامنه وسیعی از موقعیت­ها اطلاق شود (آگایبی، 2005). در زمینه رفتار انسانی، تاب­آوری اغلب به عنوان یک ویژگی مرتبط با منش، شخصیت و توانایی مقابله در نظر گرفته می­ شود. فعالیت­های عالمانه و اولیه افرادی چون گارمزی، راتر و ورنر، موجب پیشبرد مطالعه در حوزه تاب­آوری ­شد (گارمزی ، 1991. ورنر و اسمیت 1992).

 

تاب­آوری یعنی اینکه افراد چگونه می­توانند مشکلات زندگی خود را درعین داشتن استرس و فشار با موفقیت سپری کنند. این سازه بر اساس رویکرد مبتنی بر نقاط  قوت بنا نهاده شده و حاکی از قابلیت افراد در کنار آمدن با مشکلات و خطرات می­باشد(گیترمن و جرمین، 2008). افراد با تاب­آوری بالا می­پذیرند که موانع بخشی از زندگی هر انسان است، دارای منبع کنترل درونی هستند، از مهارت­ های حلّ مسئله برخوردارند و از راهبرهای مقابله­ای مطلوب استفاده می­ کنند که به آنها کمک می­ کند تا با شرایط اضطراب­زا به طور مؤثر مقابله کنند(تاگر و فردریکسون،2007). به عبارت دیگر افراد تاب­آور توانایی برگشتن و بهبود یافتن، خوش­بینی و مهارت­ های فکری انعطاف­پذیر، جستجو کردن مشکلات به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد، توانایی پشتکار و استقامت داشتن، عزت نفس سالم، توانایی تعیین اهداف قابل دسترس، آشکار و واقعی، داشتن شبکه حمایتی سالم، توانایی رشد قابلیت­های عاطفی و فرا طبیعی، توانایی استقلال رأی، حس شوخ طبعی، توانایی درگیری و ارتباط معنادار با افراد، توانایی رفتار کردن با احترام با خود و دیگران، توانایی حل کردن مشکلات و مهارت­ های حلّ تعارض را دارند( حسینی قمی و سلیمی، 1390).کارلتون و همکاران (2006) و گاتجار (2007) با اجرای برنامه تاب­آوری روی کودکان و نوجوانان به این نتیجه رسیده ­اند  که بین تاب­آوری و سلامت روانی رابطۀ مثبت وجود دارد و آموزش مهارت ­ها و سبک­های تفکر تاب­آورانه باعث بهبود تاب­آوری و سلامت روانی می­ شود .همچنین صالحی نژاد و بشارت(1389) با انجام دادن پژوهشی بر روی دانشجویان ورزشکار به این نتیجه رسیده ­اند که بین تاب­آوری و بهزیستی روانشناختی رابطه مثبت معنی دار و بین تاب­آوری و درماندگی روانشناختی رابطه منفی معنی دار وجود دارد. علاوه بر آن در پژوهش آزادی و آزاد (1390) رابطۀ بین تاب­آوری و سلامت روانی مورد تأیید قرار گرفته است. همچنین در پژوهش­های رحیمیان بوگر و اصغرنژاد (1387) و سامانی و همکاران (1386) نیز رابطۀ بین تاب­آوری و سلامت روانی تأیید شده است. همچنین در تحقیقات کاوه و همکاران (1390) و علیزاده و کاوه (1390) تأثیر برنامه ­های مداخله­ای که بخش­هایی از مهارت­ های تاب­آوری را دربر می­گیرند، بهزیستی روانشناختی را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیدند که برنامه ­های مداخله­ای تاب­آوری باعث افزایش بهزیستی روان­شناختی می­ شود.با توجه به تأکید متخصصان بر آموختنی بودن مهارت­ های گوناگون تاب­آوری (وینا 2003، استرنبرگ ،1994) می­توان با آموزش این مهارت ­ها به افراد، سطح سلامت روانی و هیجانی آنان را افزایش داد، از این رو احساس رضایتمندی از زندگی را در آنها بالا برد.همینطور در پژوهش هارتفیل و همکاران(2011)، به اثر مثبت یوگا در افزایش رضایت از زندگی وافزایش تاب­آوری در مقابل استرس در محیط کار تأکید شده است.در پژوهش دیگری که توسط جیندانی (2014) با عنوان”کاوش سلامت و تاب­آوری: مداخله یوگا برای آسیب های پس از استرس”  با هدف بررسی تغییرات شناختی، عاطفی و رفتاری پس از شرکت در کلاس­های یوگا انجام گرفت  وی نشان داد که 50شرکت کننده  که در برنامه هشت هفته تمرین یوگا شرکت کرده بودند افزایش در تاب­آوری و عاطفه مثبت و کاهش در استرس را نشان دادند.

 

در بیمار مبتلا به سرطان عوامل مختلف پیرامون مانند شهرت بد بیماری و درمان­های طولانی مدت و تأثیر هریک از این عوامل بر ابعاد بدنی و روانی – اجتماعی می ­تواند سرانجام فرد را به سراشیبی ناامیدی و افسردگی بکشاند. بیماران مبتلا به سرطان طی بیماری به فراوانی دچار ناامیدی می­شوند (نووتنی 1989).بحران­های ناشی از سرطان سبب عدم تعادل و ناهماهنگی فکر، جسم و روح می­ شود. اما بیشترین حالت در این دوره برای بیمار حس یأس و ناامیدی است. در بیماران سرطانی، امید زمینه­ ساز تصویری بهتر از آینده، اساسی برای نگرش مثبت، پذیرش باورها و مهیا کردن زندگی معنادار است(ابراهیمی، 1387).

 

به عقیده اسنایدر(2000)، امید نوعی روند فکری و دارای دو جزء تفکر عامل (اراده­های هدفمند) و مسیرها (طرح­های هدفمند) است و هر دو بعد از طریق رفتارهای هدفمند در تشکیل و تعیین میزان امید، ضروری و موجب سازگاری و سلامت جسمی و روانی است. مسیرها جزء شناختی امید و نشان دهنده توان فرد در خلق راه­های معقول برای دست یابی به اهداف است. تفکر عامل جزء انگیزشی امید و نشان دهنده برداشت شخصی در مورد توانایی برای رسیدن به اهداف گذشته، حال و آینده است (گروال و پورتر، 2007).امید در تمام ابعاد زندگی عنصری ضروری است. امید توانایی باور به داشتن احساس بهتر در آینده می­باشد. امید با نیروی نافذ خود سامانه فعالیتی را تحریک می­ کند تا بتواند تجربه­های نو کسب کرده و نیروهای تازه­ای را در موجود ایجاد کند. به طور کلی می­توان گفتامید تجربه­ای آگاهانه نیست ولی هرگاه شخصی در دشواری­ها و بحران­های زندگی قرارگیرد، این امید است که پس از بحران­ها، آرامش را به فرد بازمی­گرداند(رابینسون 1983).

 

امید بخشی از بعد روانی انسان است. دید کلی­نگر به انسان بر تعامل میان ابعاد وجودی انسان با محیط پیرامون تأکید دارد (استفنسون 1991). در بیماری غیر قابل علاج، امید زمینه ساز تصویری بهتر از آینده، اساسی برای نگرش مثبت، پذیرش باورها و مهیا کردن زندگی معنی­دار می­ شود و وقتی امید از این دیدگاه ارائه شود دیگر محدودیتی برای درمان بیماری وجود ندارد و در عوض تمرکز بر زندگی باقی مانده و آنچه که الان دست یافتنی است انجام می­ شود. امید سازه­ای چند بعدی است که در تحمل تهدیدات زندگی و رویارویی با مشکلات فردی، آسایش فرد را فراهم می­ کند. بیمار در مرحلۀ نهایی بیماری شدیداَ انعطاف­پذیر است و هنگامی که به انتهای زندگی نزدیک می­ شود به طور مکرر از امید مفاهیم تازه­ای می­سازد. مفهوم امید توسط بسیاری از محققان شرح داده شده است و با مفاهیمی چون معنویت، کیفیت زندگی و معاد پیوند خورده است(ابراهیمی،1387).

 

موقعیت­های تهدید کننده زندگی، از دست دادن یا تغییرات در طول زندگی می توانند بر سطح امید تأثیر گذارند. سرطان یکی از این موقعیت­های استرس­زاست که نسبت به سایر بیماری­های مزمن تأثیر بیشتری بر سطح امید دارد(نووتنی،1989). تفکر امیدوارانه و سرطان به دو طریق به هم مربوط می­شوند: اول اینکه افراد امیدوار بیشتر بر مشکل متمرکز شده و در حلّ آن فعالانه­تر عمل می­ کنند. آنها احتمال بیشتری دارد که رفتارهای غربالگری سرطان توسط خودشان را انجام دهند. به­علاوه افرادی که امیدوارانه می­اندیشند در مواجهه با تشخیص و درمان سرطان پریشانی کمتر و تطابق بیشتری از خود نشان می­دهند(گارمزی،1991).در مراحل درمان نیز افراد امیدوار در تحمل درمان­های طولانی و دردناک از خود مقاومت بیشتری نشان می­ دهند و احتمال بیشتری دارد که درمان را پیگیری کنند. در مرحلۀ بهبود نیز افراد امیدوارتر افکار مثبت­تری راجع به زندگیشان دارند و گرایش بیشتری به شناسایی جنبه­ های مثبت موقعیت­های تروماتیک از خود نشان می­دهند. حتی اگر سرطان در مراحل پیشرفته باشد و امیدی برای بهبود وجود نداشته باشد باز هم افراد امیدوارتر می­توانند

پایان نامه

 اهداف دیگری مانند صرف وقت بیشتر با خانواده و لذت بردن از فرصت باقیمانده را برای خود تنظیم کنند(اسنایدر،2000).

 

نتایج تحقیقات مختلف نشان داد که قدرت امید سهم مهمی در بهبودی بیماری­های مختلف جسمی و روانی و افزایش کیفیت زندگی و سلامت عمومی بیماران سرطانی دارد(ستوده اصل،1387). برخی پژوهش­ها نشانگر آنند که اموری همچون باورهای مثبت، احساس راحتی و قدرت حاصل از مذهب، مراقبه و یوگا و نیایش می­توانند در سلامت و احساس خوب داشتن سهیم باشند(امیدواری،1387). اساساً یوگا یک درمان نیست، اما در دو دهۀ اخیر چندین مطالعه پزشکی و علمی، نقش کاملاً مفید تمرینات یوگا در درمان برخی از بیماری­ها را به اثبات رسانده است. چنین به نظر می­رسد یوگا به بهبود شرایط روانشناختی برای کنترل و ادارۀ استرس، کاهش اضطراب، احساس منفی و افزایش احساسات مثبت و توازن روحی کمک می­ کند(سینگ و همکاران،2001).

 

در مطالعه دان هاور و همکاران (2009) یک دوره تمرینات یوگا بر کیفیت زندگی و کاهش استرس در بیماران تأثیر­گذار بوده است و همچنین مادل و همکاران (2007) به تأثیر مثبت یوگا بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان pestan اشاره کردند.داسیلوا و همکاران (2009) و میچالس و همکاران (2008) در پژوهشی که به تأثیر یوگا در درمان اختلالات روانی و خلقی  پرداختند به این نتیجه رسیدند که تمرینات یوگا تأثیرات مثبت معناداری در کاهش اختلالات روانی و خلقی و بهبود سلامت روانی افراد دارد.در پژوهشهایی که توسط ایشیزاکی و همکاران (2002)، پوافم و میشل (2006)، مانگپاسان و همکاران (2010) انجام دادند ،ارتباط مثبت معناداری را بین انجام فعالیت­های بدنی و امید به زندگی گزارش کرده اند، از طرف دیگر کریستیانا و همکاران (2007) در پژوهش خود نتوانستند ارتباط معنا داری بین فعالیت بدنی و امید به زندگی گزارش کنند. علت این ناهمخوانی ممکن است به نوع فعالیت بدنی ،تفاوت فرهنگی جوامع پژوهش و نوع جامعه مورد مطالعه آنها و همچنین مدت زمان فعالیت بدنی نمونه مورد مطالعه آنها مربوط باشد.

 

یوگا به­عنوان ورزشی کم هزینه، قابل اجرا برای کلیۀ سنین و با کمترین وسایل و امکانات قابل اجرا می­باشد. به هر حال علی­رغم محبوبیت­ها و تأثیرات مثبت روانی و فیزیولوژیکی،یوگا هنوز به طور گسترده به عنوان تلاشی به منظور جلوگیری و درمان اصلی بیماری­های مزمن همچون سرطان شناخته نشده است و تحقیقات نیز در این زمینه در کشورمان بسیار محدود است. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات 8 هفته تمرینات یوگا بر تاب­آوری و امید به زندگی بیماران بهبود یافته سرطانی می باشد.

 

بنابراین در این پژوهش برآنیم که به سؤال زیر پاسخ دهیم:

 

آیا هشت هفته تمرینات یوگا می ­تواند بر تاب­آوری و امید به زندگی بیماران زن سرطانی بهبود یافته مؤثر باشد؟

 

 

 

 

 

 

 

1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق:

 

بیماران مبتلا به سرطان کیفیت زندگی فیزیکی و روانی ضعیف­تر و استرس­های بیشتری دارند. این بیماران با مشکلات روانی بسیاری روبرو هستند که شامل افسردگی، اضطراب، فرسودگی، عصبانیت و از دست دادن امید می­باشد(برونر وسودارث،1387).

 

شواهد حاکی از آن است که استفاده از روش­های غیر دارویی مانند روش­های طبّ مکمل و جایگزین در مبتلایان به سرطان سبب بهبود خلق، سازگاری و قضاوت و کاهش علائم استرس­زا می­ شود(وادیراجا،2009).

 

از آنجا که پژوهش­های انجام شده در زمینه بیماران سرطانی بیشتر در حین درمان آنها بوده است، لذا به بیمارانی که مراحل درمان خود را پشت سر گذاشته­اند کمتر توجه شده است و پژوهش قابل توجهی در این زمینه انجام نشده است. گرچه این بیماران مراحل درمان خود اعم از جراحی، شیمی درمانی و رادیوتراپی را پشت سر گذاشته­اند ولی عوارض روحی و روانی حاصل از بیماری همچون ناامیدی، اضطراب، کم­طاقتی در مقابل مشکلات روزمره زندگی و بسیاری عوارض روحی دیگر با آنها باقی خواهد ماند. لذا بسیار حائز اهمیت است که به این بیماران بهبود یافته کمک شود تا بتوانند در مقابل مشکلات آتی زندگی خود، که تعداد آنها کم نخواهد بود، صبور و پرطاقت بوده و کیفیت زندگی خود را افزایش دهند.

 

در کشور ما تحقیقات اندکی در زمینۀ فواید حرکات یوگا بر روی جنبه­ های مختلف روحی و جسمی بیماران بهبود یافته سرطانی انجام شده است.  لذا احساس می­ شود که نیاز مبرم به پژوهش­های گسترده علمی از سوی متخصصان روان شناسی و تربیت بدنی  در این زمینه وجود دارد. از طرفی با توجه به اهمیتی که امید به زندگی و تاب­آوری در زندگی بیماران سرطانی دارد، به نظر می­رسد پژوهش در این زمینه برای  حل مشکلات فردی و اجتماعی در زندگی این بیماران ضروری باشد.از سوی دیگر برخلاف پژوهشهای ذکر شده در بیان مسأله که ارتباط معناداری بین فعالیت ورزشی به ویژه یوگا و امید به زندگی ذکر کرده اندکریستیانا و همکاران (2007) در پژوهش خود نتوانستند ارتباط معنا داری بین فعالیت بدنی و امید به زندگی گزارش کنند. لذابا توجه به اهمیت مسائل ذکر شده،این­گونه به نظر می­رسد انجام چنین تحقیقی که مشخص کنندۀ راه­کارهای علمی جهت بهبود جنبه­ های مختلف روانی و جسمی بیماران سرطانی است کاملا ضروری می­باشد. تا در صورت مشاهدۀ نتایج مثبت این روش،بتوان آن را به عنوان پیشنهاد علمی مناسبی برای متولیان امور ورزش، پرستاران و پزشکان ارائه داد که  پس از مداخلات دارویی، برای اینگونه بیماران تجویز کرده ، تا بتوان کیفیت زندگی آنها را بالا برد.

 

 

 

1-4 اهداف پژوهش:

 

1-4-1 هدف کلی:

 

تعیین اثرهشت هفته تمرینات یوگا بر تاب­آوری و امید به زندگی بیماران زن سرطانی بهبود یافته.

 

1-4-2 اهداف اختصاصی:

 

    1. تعیین اثر هشت هفته تمرینات یوگا بر تاب آوری بیماران زن سرطانی بهبودیافته .

 

    1. تعیین اثر هشت هفته تمرینات یوگا بر امید به زندگی بیماران زن سرطانی بهبودیافته.

 

    1. تعیین اثر هشت هفته تمرینات یوگا برتفکرعامل(اراده برای دست یابی به هدف) بیماران زن سرطانی بهبودیافته.

 

  1. تعیین اثر هشت هفته تمرینات یوگا بر راهبرد (طرح­های هدفمند) بیماران زن سرطانی بهبودیافته.

 

 

 

 

 

 

1-5  فرضیه های پژوهش :

 

1-5-1 فرضیه کلی:

 

هشت هفته تمرینات یوگا بر تاب­آوری و امید به زندگی بیماران زن سرطانی بهبود یافته تأثیر معنادار دارد.

 

1-5-2 فرضیه ­های اختصاصی:

 

    1. هشت هفته تمرینات یوگا برتاب­آوری بیماران زن سرطانی بهبودیافته تأثیر معنی­دار دارد.

 

    1. هشت هفته تمرینات یوگا برامید به زندگی بیماران زن سرطانی بهبود یافته تأثیر معنی­دار دارد.

 

    1. هشت هفته تمرینات یوگا بر تفکر عامل(اراده های هدفمند) بیماران زن سرطانی بهبودیافته تأثیر معنی­دار دارد.

 

  1. هشت هفته تمرینات یوگا بر راهبرد (طرح­های هدفمند) بیماران زن سرطانی بهبودیافته تأثیر معنی­دار دارد.

-cancer

 

-chronic

 

-Non-Communicable

 

4-سرطان کولورکتال سرطانی است که روده بزرگ (کولون) یا رکتوم را درگیر می کند.کلمه کولورکتال کوچک شده کولون و رکتوم است.

 

-Agency thinking

 

-Pathways


فرم در حال بارگذاری ...

« پایان نامه تاثیر هشت هفته تمرینات دایره ای بر مقادیرAGRP مردان جودوکار تمرین کردهتاثیر یک وهله فعالیت درمانده ساز عضلات ارکتور اسپاین بر زمان رسیدن به پایداری (قدامی- خلفی و داخلی- خارجی) پس از حرکت پرش – فرود تک‌پا با اندام مسلط و غیر مسلط »
 
مداحی های محرم