:
اجتماعی کردن صحیح افراد و کسب مهارت های اجتماعی لازم ، برای زندگی همواره یکی از اهداف اساسی هرجامعه می باشد. چـرا که رشد اجتماعی درجریان اجتمــاعی شدن به وجود می آید، باعث سازگاری و برقــراری ارتباط صحیح افراد با دیگران می شود و آن ها را از این طریق قادر به شکوفایی استعدادهای بالقوه شان می سازد . جریان اجتماعی شدن که در آن مهارت ها، انگیزه ها ، ارزش ها ، هنجارها و رفتارهای فرد شکل می گیرد تا به شکل مطلوب در جامعه رفتار کند ؛ازکودکی آغاز و درطول عمر ادامه می یابد.
بروز برخی از مشکلات درجامعه ناشی از عدم رشد افراد در زمینه ی تربیت اجتماعی است. پرورش بعد اجتماعیِ افراد در توسعه و رشد سایر ابعاد زندگی فرد نیز مؤثر است. نوجوانان وجوانان جهت رسیدن به ارزش ها و به دنبال آن زندگی سالم و لذّت بخش ، سعی درکسب مهارت های اجتماعی دارند. برخی از افراد ، سازمان ها و نهادها در اجتماعی کردن افراد نقش اساسی دارند که خانواده ابتدا به شکل غیر رسمی به این امر می پردازد وسپس مدرسه، گروه دوستان و رسانه های جمعی می توانند در کسب مهارت های اجتماعی کودکان و نوجوانان نقش تعیین کننده ای داشته باشند.
بنابراین بدیهی است که هرگونه تلاشی در جهت پرورش مهارت های اجتماعی افراد بایستی از خانواده شروع و سپس در برنامه رسمی و غیر رسمی مدارس بر اساس رشد دانش آموزان ادامه یافته و در ارتباط با گروه دوستان (به ویژه در دوره ی نوجوانی و جوانی که گرایش به مستقل شدن دارند) ، وسپس رسانه های جمعی زمینه ی کسب مهارت های اجتماعی به شکل مطلوب فراهم آید.
با توجــّه به مطالب فوق این پژوهش ، سعی برآن دارد تا تأثیری که خانواده ، مدرسه ،گروه دوستان و رسانه های جمعی به ویژه تلویزیون درکسب مهارت های اجتماعی ایجاد می کنند را مورد بررسی قرار دهد.
فصل اول:
کلیات تحقیق
فصل اوّل
کلیـات تحقیق
رفتار اجتماعی بر تمامی جنبه های زندگی افراد سایه می افکند و بر سازگاری و شاد کامی بعدی آنها تاثیر می گذارد. توانایی فرد از نظر کنار آمدن با دیگران و انجام رفتارهای اجتماعی مطلوب، میزان محبوبیت او را در میان والدین ، معلّمان ، همسالان و دیگر افراد جامعه مشخص می کند. اجتماعی شدن فراگردی است که به واسطه آن هر فرد، دانش و مهارت های اجتماعی لازم را برای مشارکت مؤثر و فعّال در زندگی گروهی و اجتماعی کسب می کند( بروم و سلینک ،1386 ). این فراگرد به افراد این امکان را می دهد تا شخصیّت ویژه ای را برای خود کسب کنند و وارد اجتماع شوند. کسب مهارت های اجتماعی یکی از عناصر اصلی اجتماعی شدن در کلیه فرهنگ ها است که طی دو تا سه دهه اخیر مورد توجّه دانشمندان قرار گرفته است. شخصی که دارای مهارت های اجتماعی است می تواند به انتخاب و ارائه رفتارهای مناسب در زمان و موقعیّت معین دست بزند که جدا از فرهنگ و زمینه اجتماعی فرد نیست. مهارت های اجتماعی عبارتند از رفتارهای انطباقی فراگرفته شده که فرد را قادر می سازد با افراد دیگر روابط متقابل داشته باشد، واکنش های مثبت بروز دهد و از رفتارهایی که پیآمد منفی دارند اجتناب ورزد . مهارت های اجتماعی رفتارهایی نظیر همکاری، مسئولیت پذیری ، همدلی، خویشتن داری و خود اتکایی را شامل می شوند (کارتلج و میلبرن ،1372: 94).
اجتماعی شدن مهم ترین فرایند کسب مهارت های اجتماعی در کودکان است که متأثر از سطوح مختلف بوم شناختی شامل خانواده، مدرسه و جامعه می باشد .مهارت های اجتماعی افراد می تواند تأثیر شگرفی در کارکردهای انطباقی، تحصیلی، کیفیت زندگی ، ارتباطات با دوستان و توان بالقوه ی آن ها برای زندگی و آموزش در محیط با حداقل محدودیت داشته باشد. ماسن و دیگران چهار عامل اساسی در اجتماعی شدن و کسب مهارت های اجتماعی را خانواده، مدرسه ، هم سالان و تلویزیون می دانند (ماسن ،1370 :56).
لیبرمن و دیویس(1975) در پژوهش خود به این نتیجــه رسیـــدند که بــــرای درمان مراجعــــان خود باید تجربیات خوشایندی از طریق تقویت کننده های وابسته به رفتارهای اجتماعی مناسب فـراهم آورده و آمـــوزش مهـارت های اجتماعی را بیش از حد مورد توجّه قرار دهند.
بیکر و همکاران (1978) در پژوهش خود با نام مهارت های اجتماعی در کودکان سنین پیش دبستانی دارای تأخیر در رشد، نشان دادند که خانواده در کسب مهارت های اجتماعی مؤثر بوده است.
زاک و همکاران (1979) در پژوهش خود در یافتند که آموزش مهارت های اجتماعی و تحصیلی با یکدیگر مرتبط بوده، و وابستگی بالایی با هم دارند.همچنین مدرسه و خانواده به منزله ی یک موقعیّت مهم برای آموزش مهارت های اجتماعی قلمداد می شوند.
کارسورا (1985) نیز در یک مطالعه کاملاً وسیع با نمونه های قابل اطمینان عوامل مؤثر در مهارت های اجتماعی مانند خانواده، همسالان وهم بازی ها را مورد تائید قرار داده است.
فاتـحی زاده و فتـحی (1380) در پـژوهش خود با عنـوان بررسی عملکرد مدرسه در ایجاد و پرورش مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر دبیرستانی به این نتیجه رسیدند که مدرسه و برنامه درسی نقش مؤثری در ایجاد و پرورش مهارت های اجتماعی دارند.
یارعلی(1383 ) در پژوهش خود به نقش برنامه درسی و محتوای کتاب های درسی در کسب مهارت های ارتباطی و اجتماعی اشاره می کند.
1-2- اهمیت و ضـرورت تحقیق
رفتار اجتماعی بر تمامی جنبه های زندگی افراد به ویژه برسازگاری و شادکامی آنان تأثیرمی گذارد. نارسایی درمهارت های اجتماعی می تواند برسازگاری اجتماعی ، تعادل عاطفی ، پیشرفت تحصیلی و درآینده بر پیشرفت شغلی افراد تأثیر منفی به جای گذارد ( متسون، 1384: 10).
تربیت اجتماعی به مجموع واکنش ها و نگرش ها ومهارت هایی اطلاق می شود که فرد باید در مورد خـود ، خانواده ، همسالان ، گروه های
اجتماعی ، دوستان ، همسایگان ، نهادها ، جامعه ملی و بالاخره ، جوامع انسانی و بشریّت کسب کند. هدف نهایی تربیت اجتماعی : جامعه پذیری ،کسب مهارت های اجتماعی ، پرورش افراد متفکر و نقاد و تربیت شهروند مطلوب است.
اهمیّت مهارت های اجتماعی به عنوان مهم ترین عامـل اجتماعی شدن و سـازگاری اجتماعی را هیچ گاه نمی توان از نظردور داشت و بی شک توجه به هوش اجتماعی ، رشد اجتماعی و تربیت اجتماعی درکنار دیگر ابعاد رشد و حیطه های تعلیم و تربیت ازجایگاه ویژه ای برخوردار است. تاجایی که “ثوراندایک” هوش را به سه دسته هوش اجتماعی، هوش عینی و هوش انتزاعی قسمت کرده است (متسون ،1384 : 9) .
لذا با در نظر گرفتن اهمیّت و نقش مهارت های اجتماعی درشکل گیری زندگی اجتماعی فرد، توجّه ویژه ای به این موضوع شده و این تحقیق دراین زمینه صورت می پذیرد . ضمناً بررسی میزان و نحوه ی کسب مهارت های اجتماعی و نقش آن در زندگی اجتماعی دختران توسط خانواده ، مدرسه و گروه دوستان برای آینده دختران ضروری به نظر می رسد.
1-3- سئوالات تحقیق :
– منظور از رشد اجتماعی، تربیت اجتماعی و جامعه پذیری چیست؟
– منظور از مهارت های اجتماعی چیست؟
– انواع مهارت های اجتماعی در دیدگاه های مختلف کدامند؟
– چه عواملی بر کسب مهارت های اجتماعی دختران نقش دارد؟
1-4- فرضـیه های تحقیق :
1- خانواده بر کسب مهارت های اجتماعی دختران تأثیر دارد .
2- مدرسه بر کسب مهارت های اجتماعی دختران تأثیر دارد .
3-گروه دوستان بر کسب مهارت های اجتماعی دختران تأثیر دارد.
4- تلویزیون بر کسب مهارت های اجتماعی دختران تأثیر دارد.
5- میزان تاثیر گذاری هر کدام از عوامل فوق در مقایسه با یکدیگر در کسب مهارت های اجتماعی دختران متفاوت می باشد.
متغیر مستقل | متغیر وابسته |
خانواده | مهارت های اجتماعی |
مدرسه | مهارت های اجتماعی |
گروه دوستان | مهارت های اجتماعی |
تلویزیون | مهارت های اجتماعی |
1-5 اهــداف تحقیـق
1-5-1- اهــداف کلـی
بررسی عوامل مؤثر بر کسب مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه در شهر اصفهان (با تأکید بر خانواده ، مدرسه ، گروه دوستان و تلویزیون).
1-5-2-اهـداف جزئی
الف- شنـاخت عوامـل مؤثر بر کسب مهــارت های اجتمــاعی دانش آموزان دختــر در مقطع متوسطه شهر اصفهان.
ب- شناســایی تأثیــر خــانواده بر کسب مهارت های اجتمــاعی دانش آموزان دختر در مقطع متوسطه شهر اصفهان.
پ- شناســایی تأثیــر مدرســه بر کسب مهارت های اجتمــاعی دانش آموزان دختر در مقطع متوسطه شهر اصفهان.
ت-شناسایی تأثیر گروه دوستان بر کسب مهارت های اجتماعی دانش آموزان دختـر در مقطع متوسطه شهر اصفهان.
ج- شناســایی تأثیــر تلویزیون بر کسب مهارت های اجتمــاعی دانش آموزان دختـر در مقطع متوسطه شهر اصفهان.
چ- بررسـی میــزان تأثیر گذاری هر کــدام از عوامــل فوق در مقایسه با یکــدیگر در کسب مهارت های اجتماعی دختر در مقطع متوسطه شهر اصفهان.
1-6- موانع و مشکلات تحقیق
محدودیت های تحقیق به شرح زیر می باشد:
– عدم وجود تحقیقات مشابه داخلی و خارجی پیرامون موضوع پژوهش
– عدم وجود منابع کافی مرتبط با موضوع پژوهش به صورت فارسی و انگلیسی
– گسترده بودن دامنهی تحقیق و دامنه ی فرضیه ها، که هر کدام می توانست موضوع یک پژوهش باشد.
– محدودیت های اجرایی ناشی از برنامه های اداری آموزش و پرورش
– عدم حمایت های لازم توسط سازمان ها و موسساتی مانند آموزش و پرورش و یا آموزش عالی و به ویژه حمایت های مالی
– عدم همکاری مدیران و کارکنان آموزشگاه ها در بعضی از نواحی و مناطق
– عدم تمایل پاسخگویان به بعضی از سئوالات پژوهش در زمینه ی مسایل مالی و یا شغلی و تحصیلی خانواده ها
1-7- روش تحـقیق
روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع توصیفی می باشد و با بهره گرفتن از روش پیمایشی صورت می پذیرد. ضمناً برای گرد آوری اطلاعات و برای تدوین چارچوب نظری تحقیق و پیشینه ی تحقیق از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است.
در این پژوهش از روشهای مختلف میدانی، پیمایشی و اسنادی و کتابخانه ای استفاده می شود.
در تبیین نظری و تحلیل مهارت های اجتماعی، از روش اسنادی و کتابخانهایی و منابع اینترنتی استفاده می گردد و جهت بررسی تآثیر عوامل مختلف بر مهارت های اجتماعی دختران از پژوهش پیمایشی استفاده می شود که اصلی ترین روش دراین پژوهش می باشد.
علّت انتخاب روش پیمایشی این بوده که، پژوهش حاضر در مورد عوامل مختلف (خانواده، گروه دوستان، مدرسه و تلویزیون) مؤثر بر مهارت های اجتماعی دختران بوده است و برای بررسی تآثیر این عوامل از ابزار پرسشنامه و تحلیل پیمایشی که قابل اعتماد ترین وسیله است و درعین حال بیشترین حجم اطلاعات را با کمترین هزینه انتقال می دهد، استفاده شده است.
در روش میدانی، جامعه آماری این پژوهش را دختران دوره ی متوسطه شهر اصفهان تشکیل می دهند. براساس اطلاعات و آمار اخذ شده از گروه آمار و برنامه ریزی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان، تعداد دختران دانش آموز در دوره ی متوسطه سال تحصیلی 1389- 1390 برابر با 46270 نفر می باشد . در این تحقیق حجم نمونه از روش نمونهگیری تصادفی با توجه به نواحی و مناطق محل تحصیل دانش آموزان استفاده می شود . اطلاعات مورد نیاز را با بهره گرفتن از ابزار پرسشنامه جمع آوری نموده و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی لازم و نرم افزار SPSS استفاده شده است.
فهرست و شناسنامه ندارد.
امروزه اقتصاد نقش کلیدی در زندگی بشر بازی میکند. دولتها همواره تلاش دارند با سیاست گذاریها و اجرای برنامههای گوناگون خود را در حوزه اقتصاد کارآمد جلوه دهند. یکی از موانع و معضلات مهم در این زمینه وجود و بروز مفاسد اقتصادی است. جرائم اقتصادی از جمله جرائمی هستند که مجرمین با شیوه و شگردهای پیچیده مرتکب این جرم میشوند که کشف آنها به سادگی میسر نیست به همین دلیل مبارزه با مفاسد اقتصادی دارای جایگاه منحصر به فردی است. برای جرائم اقتصادی عناوینی چون مفاسد اقتصادی، جرائم یقه سفیدها ( که مقام مرتکب وجه تصمیه قرار گرفته است ) و اصطلاح جرائم سازمان یافته ( جرائمی که هدف و غایت آن کسب قدرت مادی است که با نبوغ فرد به وقوع میپیوندد و نیاز به برنامه ریزی دارند ) و… به کار میرود.
این جرائم نوعأ جنبه فراملی دارند. به همین دلیل است که، از سال 2000 تا کنون در سطح سازمان ملل متحد دو کنوانسیون پالرمو ومریدا به تصویب رسیده که موضوع آنها جرائم اقتصادی و مالی است.
اهمیت این جرائم در کشور نیز موجب شکل گیری ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی شده است. علاوه بر آن قوه قضائیه، مجتمعی را برای رسیدگی به جرائم اقتصادی اختصاص داده است. این مجتمع دارای 4 رکن دادسرا، دادگاه بدوی، دادگاه تجدید نظر و شورای مشورتی میباشد. که به پرودههای جرائم اقتصادی ده میلیارد ریال و بیشتر رسیدگی میکند.
اما ضرورت مطالعه جرائم اقتصادی عبارت اند از :
با صنعتی شدن، گسترده شدن شهرها و حاشیه نشینی در کنار معضلات فقر و توزیع نامناسب درآمد زمینههای افزایش جرم را در جوامع گسترش داده است. در سالهای اخیر در کنار تمهیداتی که در راستای مبارزه با جرائم صورت گرفته است میزان جرائم در کشور افزایش پیدا کرده است. افزایش پروندههایی که در سالهای اخیر به دادگاهها فرستاده شده اند و بنا بر گفته مسئولان به رقمی بیش از ۱۳ میلیون پرونده بالغ می شوند نشان دهنده وضعیت نامناسب جرم در جامعه ایران است. در مواجهه با جرائم، ابعاد حقوقی و اجتماعی آن ها بیشتر مورد توجه قرار گرفته است اما برخی صاحب نظران بر این باورند که یکی از مهم ترین مسائل در مبارزه با جرم توجه به بعد اقتصادی آن است؛ وجهی که کمتر مورد توجه قرار گرفته است و به نظر می رسد توجه به آن می تواند باعث کاهش قابل توجه جرم در سطح جامعه شود.
اقتصاد جرم و بررسی جرم از منظر اقتصاد موضوع پر اهمیتی است که در کنار دیگر ابعاد حقوقی و اجتماعی می تواند در پیشگیری و کاهش جرائم در جامعه کمک کند. در تحقیق پیش رو سعی شده به جرم اقتصادی و مجرمین اقتصادی پرداخته شود.
اهمیت انجام این تحقیق شناسایی جرائم اقتصادی و مجرمین اقتصادی میباشد. از آنجایی که در قانون به طور صریح به این موارد پرداخته نشده و از نظر فرهنگی فرض بر این بوده است که افراد توانمند و صاحب قدرت، بیشتر، بزه دیده ی جرائم سایر اقشار جامعه واقع میشوند، حال آن که مطالعات جرم شناسان نشان داده اشخاص صاحب ثروت و قدرت نیز به اقتضای نوع فعالیت حرفه ای خود و در ارتباط با آن، مرتکب جرائم میشوند.
جرائم اقتصادی یا جرائم مرتبط با کسب و کار، بی تردید از نظام سیاسی و نظام اقتصادی هر جامعه که در واقع محیط اجتماعی عمومی هر کشور را تشکیل میدهند، مستقیما متاثر میشوند. به عبارت دیگر میان گونه و میزان جرائم اقتصادی از یک سو و نظام یا رژیم سیاسی و اقتصادی حاکم رابطه مستقیم وجود دارد. در مقاله پیش رو سعی شده جرائم اقتصادی شناسایی و مجرمین اقتصادی مورد مطالعه قرار گیرند.
بدون شک شرکتها و سازمانها ی امروزی بر مبنای قوانین گذشته و با اتکاء به مدیریت سنتی قادر به ادامه حیات نخواهند بود.زیرا در دنیایی که همواره در حال تحول است و همانند موجی است که هیچگاه روی آرامش و سکون به خود نمی تواند ببیند،اگر یک سازمان بخواهد پابرجا بماند باید در برابر این تغییرات از خود واکنش نشان دهد و متناسب با آن حرکت کند،می بایست به آموزشهای فنی و حرفه ای روی بیاورد.(عماد زاده،1382)
آموزشهای فنی و حرفه ای،علمی است کاربردی،که به منظور ایجاد تخصص و مهارت برای توانایی احراز شغل ارائه و منجر به دریافت گواهی نامه مهارت می گردد(رجب بیگی،1374)
درک فزاینده از اهمیت و نقشی که آموزش های فنی و حرفه ای می تواند در بهبود عملکرد نیروها و بهبود بازده سازمانی ایفا کند سبب شده است تا منابع مالی،مادی و انسانی گسترده ای صرف این آموزش ها شود به این امید که منافع و دستاوردهای ملموسی عاید جامعه گردد.(رسولیان و کویری،1382)
وظیفه اصلی نظام آموزش فنی حرفه ای تربیت نیروی انسانی مورد نیاز جامعه است که هم نیاز جامعه به افراد ماهر را تأمین کند و هم با آموزش افراد ،آنها را برای ورود به بازار کار و یافتن شغلی مناسب آماده کند.تربیت نیروی انسانی مورد نیاز جوامع در قالب آموزشهای فنی وحرفه ای از اواخر قرن نوزدهم مورد توجه بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفت.(نویدی،1382)
امروزه ملتها سخت در تلاشند تا با ایجاد نظامهای آماده سازی افراد برای اشتغال،منابع خود را مورد استفاده بهینه قرار دهند.همچنین عقیده بر این است که ارزشیابی فرایند آموزش،موجبات مفید بودن برنامه های آموزشی و به تبع آن بهبود آنها را فراهم می سازد،پذیرش عام یافته است.(نفیسی،1382)
مدیران و دست اندرکاران سازمان فنی و حرفه ای همواره با این پرسش مواجه بوده اند که آیا دوره های آموزش فنی و حرفه ای از اثربخشی واقعی برخوردارند یا نه؟ و چگونه می توان اثربخشی این دوره ها را ارزشیابی کرد؟
1-2بیان مساله
از زمان تدوین نظریه سرمایه انسانی،نقش و اهمیت آموزش های فنی و حرفه ای در توسعه اقتصادی-اجتماعی کشورهای توسعه یافته،بیش از پیش نمایان شده است.بطوریکه در برنامه ریزی های خود به منظور اصلاح نظام آموزشهای فنی و حرفه ای در گام نخست توجه نموده اند.(کیایی،1382)
به همین دلیل در کشورهای صنعتی در صورت نیاز بخش صنعت،رشته جدیدی در جهت پیشرفت تکنولوژی در کوتاهترین زمان ممکن،تاسیس می شود.
در حال حاضر در سطح کشور با وجود اینکه توسعه آموزشهای مهارتی و فنی و حرفه ای مورد توجه سیاستگذاران و برنامه ریزان آموزشی
است،ولی به دلیل عدم اجرای نیازسنجی یا ارزشیابی های مستمر،منجر به پدیده ای شده است که آن را توسعه ناموزون می نامند.(نادری و همکاران،1380)
به منظور ارتقاء کیفیت آموزش در مراکز فنی و حرفه ای و هر مؤسسه ی آموزشی دیگری،توجه به نحوه آموزش،امکانات آموزشی،سطح تحصیلات مربیان،محتوای دروس،ویژگیهای کارآموزان و……ضروری است.مطالعه ی تجربیات کشورهای پیشرفته در زمینه آموزش(در زمینه های مختلف از جمله فنی و حرفه ای)اهمیت سنجش کیفیت آموزشی را بیش از پیش نمایان می سازد.با عنایت به عضویت محقق در امر آموزش فنی و حرفه ای،توجه به کیفیت آموزش مراکز فنی و حرفه ای وی را بر آن داشت دغدغه ی خاطر خود را در قالب تحقیقی نمایان بسازد.تا بتواند کمک ولو اندک به شناسایی و حل مشکلات آموزشی این مراکز بکند.
1-3 اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق
غالبا آموزشهای فنی و حرفه ای،به منظور ایجاد تخصص و مهارت برای توانایی احراز شغل ارائه می شود.امکانات و تجهیزات آموزشی می تواند نقش مؤثری در کیفیت آموزشی داشته باشد.تحقیقات انجام شده در مورد تأثیر امکانات آموزشی در مراکز فنی و حرفه ای نشان می دهد که تجهیزات آموزشی روی افزایش کارایی دانش آموزان فنی و حرفه ای تأثیر بسزایی دارد.(ظریفیان،1380)
به منظور کارا بودن آموزشهای فنی و حرفه ای و همسویی با پیشرفتهای علمی و همچنین رقابت دانش آموختگان مراکز فنی و حرفه ای در بازار کار نیاز مبرم به توجه به کیفیت است.کیفیت مفهومی چند بعدی است.کیفیت مجموعه ویژگیهایی از قبیل بی عیب و نقص بودن،ترکیب مناسب داشتن،رضایت مشتری،حذف خطاها،قابل دسترس بودن،قابل فهم بودن می باشد.(مهر علی زاده،1383)
عوامل مؤثر در کیفیت آموزش های فنی و حرفه ای عبارتند از:دانش آموزان،مربیان،برنامه درسی،امکانات و تجهیزات و ارزشیابی.
با توجه به پیشینه تحقیق ،لزوم داشتن صنعتی پویا در جهت تولید کالاهایی که توان رقابت با کالاهای خارجی را داشته باشند وحمایت از کار و سرمایه ی داخلی بیش از پیش احساس می شود.
تحقیق حاضر به منظور ارزشیابی کیفیت کار مراکز فنی و حرفه ای میاندوآب،بهبود و بالا بردن کیفیت آموزش این مراکز انجام می شود.
1-4هداف تحقیق
1-4-1هدفهای کلی
1-بررسی ویژگیهای کیفی مراکز فنی و حرفه ای میاندوآب در سال تحصیلی 94-93 از دیدگاه مربیان و کار آموزان.
2-ارائه پیشنهاد هایی به منظور اصلاح و بهبود کیفیت مراکز فنی و حرفه ای میاندوآب در سال تحصیلی 94-93.
1-4-2هدفهای جزئی
1-بررسی مؤلفه های کیفیت در مورد عملکرد مراکز فنی و حرفه ای میاندوآب در سال94-93.
2-بررسی تشابهات و تفاوتهای دیدگاه مربیان وکار آموزان در خصوص کیفیت مراکز فنی و حرفه ای میاندوآب در سال تحصیلی 94-93..
1-5سوالهای تحقیق
1-اهداف آموزشی مراکز فنی و حرفه ای از دیدگاه مربیان و کار آموزان مطلوب هستند؟
2-محتوای کتابهای درسی فنی و حرفه ای در تحقق هدفهای آموزشی مراکز فنی و حرفه ای،تأثیر دارند؟
3-مربیان آموزشی از توانایی لازم جهت آموزش مطالب و مهارتهای مورد نیاز برای کار آموزان،برخوردارند؟
4-مطالب و مهارتهای ارائه شده از سوی مربیان،برای کار آموزان مناسب است؟
5-امکانات آموزشی و کمک آموزشی،با مطالب و مهارتهای ارائه شده از سوی مربیان،تناسب دارد؟
6- فضای آموزشی،رفاهی و تسهیلات مراکز فنی و حرفه ای کافی است؟
1-1-کلیات
تمام دانش آموزان در سنین و دوره های تحصیلی مختلف از نظر سطح یادگیری یکسان نبوده و بعضی از آنها به ویژه در سالهای اول تحصیل، شرایط همگون با گروه خود را از دست داده و رفتار آنها آموزگاران را مجبور به ارجاع به متخصصان می کند (برادری، 1377؛ به نقل از محمدی، بهنیا و فرهبد، 1388). اگرچه این کودکان دارای ظاهر و هوش طبیعی هستند، لیکن در مدرسه هنگام آموزش خواندن، نوشتن و حساب دچار مشکلات جدی میشوند. واژه ” اختلالات یادگیری ” برای تبیین چنین مواردی، اولین بار توسط ساموئل کرک[1] در سال 1963 بکار برده شد. تقریبا نیمی از کودکانی که خدمات آموزش و پرورش ویژه دریافت می کنند و حدود 5 درصد از کل جمعیت مدارس دولتی به عنوان اختلال یادگیری شناخته شده اند (لیون[2]، 1996). و معمولا نسبت آن در پسران بیشتر از دختران و سه تا چهار برابر بیشتر است. مشکل هر فرد دارای اختلال یادگیری منحصر به فرد است که ترکیب و سطوح مختلفی از مشکلات و سختیها را نشان میدهد. یکی از ویژگیهای مشترک افرادی که در یادگیری دچار اختلال هستند، حوزه های نابرابر تواناییهاست. اصطلاح اختلال یادگیری به یک اختلال نوروبیولوژیکی در یک یا بیشتر فرایندهای روانشناختی پایه مربوط به فهم یا کاربرد زبان گفتاری یا نوشتاری گفته می شود. این شرایط که ممکن است بر توانایی شخص در صحبت کردن، گوش دادن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا انجام محاسبات ریاضی تاثیر بگذارد، به علت کارکرد نابهنجار مغز بوجود می آید (لرنر و جونز[3]، 2008). به دلیل کارکرد بد مغز، کودکان مبتلا به اختلال یادگیری اطلاعات را به شیوهای متفاوت از کودکان عادی دریافت و پردازش می کنند (بشرپور، عیسی زادگان و احمدیان، 1391).
یکی از بارزترین ویژگیهای انسان و متمایز کننده وی از حیوانات، شناخت و تفکر اوست. انسان نه تنها به ادراک مستقیم از جهان دست میزند بلکه دارای تواناییهایی برای دریافت و پردازش اطلاعات است و این توانایی نیز به مدد تحول و تکامل ساختمان عصبی بسیار منظم و در عین حال پیچیده انسان است، که در جریان تکوین فرد حاصل شده است (مقدم، استکی، سعادت و کوشکی، 1389). وجود هر گونه نارسایی یا نقص در پردازش اطلاعات می تواند منجر به رفتارهای ناسازگارانه، مشکلات تحصیلی و دشواری در پرداختن به امور روز مره شود.
1-2- بیان مسئله
بسیاری از کودکان با مشکلات تحصیلی در مدرسه رو به رو هستند که این امر گاهی به شکست تحصیلی و ترک تحصیل منجر می شود. مساله ناتوانی در درک و یادگیری مطلوب برخی مطالب آموزشی در برخی از دانش آموزان و دانشجویان در سالهای اخیر به طور فوقالعادهای مورد توجه متخصصان و کارشناسان تعلیم و تربیت قرار گرفته است (افروز، 1385؛ به نقل از برقی ایرانی، شقاقی و صادقیان، 1389).
در واقع اصطلاح ” اختلالات یادگیری ” اختلالات نوروبیولوژیکی خاصی هستند که بر توانایی مغز در ذخیره، پردازش اطلاعات یا برقراری ارتباط تاثیر میگذارند. وازرت آموزش و پرورش آمریکا در گزارش 1994 اعلام داشت که بیش از 4 درصد تمام دانش آموزان دبستانی به خدمات ویژه در زمینه یادگیری نیاز داشته اند و 2/54 درصد از این کودکان برخوردار از برنامه های آموزش ویژه و انواع آن در مدارس عادی بوده اند (سیف نراقی و نادری، 1389). مطالعات و پژوهشهای انجام شده، ارتباط زیادی را بین شکست تحصیلی، ترک تحصیل، بزه دیدگی و بزهکاری و ناتوانی های یادگیری بیان کرده و اهمیت موضوع را در اقدامات به موقع و پیشگیرانه پیشنهاد می کنند. متاسفانه همه ساله صدها نفر از کودکانی که نارساییهای آموزشی دارند، به علت عدم دسترسی به کمکهای مناسب و به علت اینکه مسائل آموزش آنها به خوبی شناخته نشده، تحت درمان لازم قرار نمیگیرند و این امر راه را برای فرار از مدرسه، ترک تحصیل و ورود به دنیای بزهکاری باز می کند (مقیمی آذری 1379؛ به نقل از شریف و همکاران، 1385).
ما همه چیز را در جهان از طریق حواس بینایی، شنوایی، لامسه، بویایی و چشایی یاد میگیریم. اطلاعاتی که از طریق حواسمان میگیریم بر درستی عملکرد مناطقی از مغز متکی هستند که پس از تفسیر اطلاعات و ایجاد مفهوم از آن، به دانش موجود اتصال پیدا می کنند. این اطلاعات برای نیاز پردازش ذخیره میشوند و اغلب به برخی از انواع خروجیها مانند نوشتن، زبان یا عملکرد تبدیل میشوند. اختلال در پردازش اطلاعات نقص در توانایی فرد در استفاده موثر از اطلاعات جمع آوری شده بوسیله حواس است، که نتیجه از دست دادن شنوایی، اختلال در بینایی، اختلال نقص توجه یا نقص شناختی یا فکری نیست (مرکز ملی اختلال یادگیری[4]، 2008-1999) . حوزه متعدد پردازش اطلاعات که برخی دارای همپوشی هستند می تواند موفقیت تحصیلی را تحت تاثیر قرار دهد. اختلالات پردازش اطلاعات به عنوان نوع خاصی از اختلال یادگیری در بسیاری از افراد با اختلال یادگیری دیده می شود و اغلب به توضیح اینکه چرا یک فرد مشکلاتی در یادگیری و عملکرد دارد، کمک می کند. عدم توانایی در پردازش صحیح اطلاعات می تواند منجر به مشکلات تحصیلی، اعتماد به نفس کم و عقب نشینی و سرخوردگی در موقعیتهای اجتماعی شود (مرکز ملی اختلال یادگیری، 2008-1999). از ابزارهایی که برای سنجش پردازش اطلاعات در اختلال یادگیری بکار میرود، پرسشنامه پردازش شناختی[5] میباشد. این پرسشنامه توسط کروز[6] برای کمک به روند تشخیص افتراقی و غیرسوگیرانه اختلال یادگیری دانش آموزان تهیه شده است (کروز، 1999). هدف از این پرسشنامه ارائه نمرهای از پردازش اطلاعات و یا سبکهای یادگیری دانش آموزان است، که نشانگر ابزاری مناسب برای جمع آوری اطلاعات از والدین در مورد مهارت های یادگیری و تفکر فرزندان میباشد. مشخص شده است که این پرسشنامه می تواند روایی افتراقی زیرگروههای خاص اختلال یادگیری و ترویج درک واضحتر از اختلال یادگیری همراه با مداخلات آموزشی مناسبتر را بدست بدهد. مدل پردازش اطلاعات انتخاب شده برای پرسشنامه پردازش شناختی، شامل 6 حوزه عمومی (پردازش شنوایی[7]، پردازش بینایی[8]، سرعت پردازش[9]، توجه[10]، پردازش متوالی/منطقی[11]، پردازش مفهومی/انتزاعی[12]) است که هرکدام بر اساس نظریه های پژوهشی یادگیری و شناخت میباشند (فاست[13]، 2002). سرعت پردازش یعنی اینکه مغز با چه سرعتی قادر به عمل یا عکس العمل در موقعیتهای مختلف است (کروز، 1999) و بر چگونگی سازماندهی اطلاعات توسط مغز، توانایی تمرکز بر روی چیزهای مهم و نادیده گرفتن چیزهای کم اهمیتتر تاثیر میگذارد و همچنین به مغز اجازه میدهد که به تغییر از یک فعالیت به فعالیت دیگر بپردازد. راههای بسیاری وجود دارد که مغز اطلاعات را دریافت کند، بیشترین راه دریافت اطلاعات در مدرسه از طریق ورودی های بینایی و شنوایی است. پردازش بینایی و شنوایی فرایندهای تشخیص و تفسیر اطلاعات از طریق دیدن یا شنیدن است و اختلال پردازش بینایی اشاره به ناتوانی در درک اطلاعات گرفته شده توسط مغز است که از مشکلات مربوط به بینایی یا وضوح دید متفاوت است. مشکلات پردازش بصری بر چگونگی تفسیر یا پردازش اطلاعات توسط مغز اثر میگذارد. اختلال پردازش شنوایی است از مشکلات مربوط به شنوایی مانند ناشنوایی یا کم شنوایی متفاوت است. مشکلات پردازش شنوایی آنچه را که توسط گوش شنیده می شود را تحت تاثیر قرار نمیدهد اما بر چگونگی تفسیر یا پردازش توسط مغز تاثیر میگذارد. نقص پردازش شنیداری می تواند به طور مستقیم با گفتار و زبان تداخل ایجاد کند و بر تمامی زمینه های یادگیری تاثیر بگذارد به ویژه خواندن و هجی کردن. هنگامی که آموزش در مدرسه اساسا بر پایه زبان گفتاری باشد فرد مبتلا به اختلال پردازش شنیداری ممکن است مشکلات جدی در فهم درسها یا دستورها داشته باشد. پردازش مفهومی مشتمل بر درک الگوهای کلی و مفاهیم اساسی برای استفاده در تفکر سطح بالا، خلاقیت و استدلال است (کروز، 1999). پردازش متوالی به طور کلی مغز به عنوان سیستم بایگانی جزئیات، به شکلی در نظر گرفته شده که بسیار شبیه به یک کامپیوتر است که اطلاعات را سازماندهی و ذخیره می کند، آن شامل توانایی یادگیری، حفظ کردن، سازماندهی و بیان اطلاعات دقیق و خاص از جمله حقایق، ارقام و فرمولها است. توجه به معنای محدودیت در پردازش ادراکی و تولید پاسخ میباشد، به منظور توجه به یک محرک محرکهای دیگر نادیده گرفته میشوند (ساترز[14]، 1996؛ به نقل از لوتز و هویت[15]، 2003).
توانایی پردازش اطلاعات برای پاسخدهی اثر بخش به موقعیتها، تسهیل یادگیری، رفتار اجتماعی و کارکردهای روزمره شخص مهم میباشد و اختلال در هر کدام از این حوزه ها می تواند باعث بروز مشکلاتی در زمینه تحصیلی و زندگی اجتماعی شود بنابراین بررسی ناتوانی حوزه های پردازش اطلاعات در کودکان با اختلال یادگیری دارای اهمیت اساسی میباشد. علیرغم اهمیت این نوع مقیاس در شناسایی و تشخیص مشکلات حوزه های پردازش شناختی کودکان با اختلال یادگیری استفاده از این ابزار در جامعه پژوهشی و آموزشی کشور انجام نشده است.
با توجه به موارد فوق، مسئله اصلی در پژوهش حاضر بررسی مشکلات حوزه های پردازش اطلاعات کودکان با اختلال یادگیری میباشد و محقق ضمن بررسی این مشکلات با بهره گرفتن از ابعاد پرسشنامه پردازش شناختی، به بررسی خصوصیات روانسنجی این ابزار جهت کاربرد گستردهتر آن در جامعه ایرانی اقدام می کند.
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
یادگیری ابزار عمده سازگاری انسان با محیط در حال تغییر خود است. اگر کودکان و نوجوانان در جهان پیچیده امروز نتوانند یاد بگیرند، نمیتوانند خوب زندگی کنند. از دیدگاه نظریه پردازش اطلاعات، یادگیری فعالیتی مستمر برای پردازش اطلاعات میباشد بدانگونه که یادگیری، فرایند دریافت محرکهای محیطی به وسیله گیرندههای حسی، و گذر از حافظه حسی و حافظه کوتاه مدت و به رمز درآوردن و معنیدار کردن محرکها و نهایتا قرار گرفتن در حافظه دراز مدت تعریف شده است. بنابرین یادگیری زمانی صورت میگیرد که اطلاعات
تمام مراحل حافظه را طی کرده و وارد حافظه درازمدت شود. به نظر میرسد که کودکان مبتلا به اختلالات یادگیری به دلیل کارکرد بد مغز، اطلاعات را به شیوهای متفاوت از سایر کودکان دریافت و پردازش می کنند بنابراین در یادگیری دچار نارسایی و مشکلات میشوند (بشرپور و همکاران، 1391). نارسایی پردازش اطلاعات کودکان با اختلال یادگیری، در زمینههایی چون رمزگشایی یا شناسایی واژه، درک خواندن، محاسبه، استدلال ریاضی، املاء یا بیان نوشتاری مشخص شده است. یک ناتوانی که در بافت تحصیلی آشکار می شود، ممکن است بر سایر زمینهها هم پیامد منفی داشته باشد. برای مثال فعالیتهای روزمره شخص در منزل ممکن است تحت تاثیر حافظه ضعیف، استدلال نارسا و یا حل مسئله قرار بگیرند. علاوه بر این روابط اجتماعی و یا کارکردهای هیجانی نیز ممکن است به دلیل نارسایی پردازش شناختی تحت تاثیر قرار گیرد، این امر موجب می شود که فرد در تفکر یا رفتار و یا درک رفتار دیگران دچار اشتباهاتی شود (ساتاسنیس، فیورست و رورک[16]، 1997؛ به نقل از بشر پور و همکاران، 1391). مطالعات مختلفی نشان می دهند که کودکان با اختلال یادگیری نقص سرعت پردازش دارند (شاناهان[17]، پینینگتون[18]، یریس[19]، اسکات[20]، بودا[21]، ویلکات[22]، اولسون، دیفرایس[23]؛ 2006). برخی از آنها مشکلات جدی در توجه دارند (رضایی و سیف نراقی، 1385)، ولی حمایت پژوهشی متناقضی درباره نقص پردازش بینایی و شنیداری پیش بینی شده در اختلال یادگیری بدست آمده است. برخی از کودکان با اختلال یادگیری در پردازش دیداری مشکل دارند (علیزاده، 1373) اما بر اساس شواهد موجود به نظر میرسد که این مشکلات همانند مشکلات پردازش شنیداری شایع نمی باشد و برای بررسی میزان چنین ناتواناییهایی به پژوهشهای بیشتری نیاز است.
از آنجا که وجود هر گونه نارسایی در پردازش اطلاعات می تواند منجر به رفتارهای ناسازگارانه، مشکلات تحصیلی و دشواری در پرداختن به امور روزمره گردد، بررسی نارساییهای حوزه های پردازش اطلاعات در کودکان با اختلال یادگیری که دارای مشکلات اساسی در یادگیری و سازگاری اجتماعی هستند هم جهت شناخت بهتر ویژگیهای نوروسایکولوژی این افراد و هم برای طراحی روشهای درمانی کارآمد و مبتنی بر نیاز آنها ضروری به نظر میرسد. بنابراین پژوهش فعلی گام مهمی را در ارزیابی نقاط قوت و ضعف حوزه های پردازش اطلاعات کودکان با اختلال یادگیری جهت توصیههای آموزشی و درمانی به این کودکان را ارائه می کند. نتایج این پژوهش برای مشاوران، روانشناسان، معلمان و حتی والدین کودکان با اختلال یادگیری مفید بوده و آنها را قادر میسازد تا با شناسایی نقاط قوت و ضعف حوزه های پردازش اطلاعات، به درمان و مداخلات مربوطه مبادرت ورزند.
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1- هدف کلی
بررسی ابعاد پردازش اطلاعات در دانش آموزان با اختلال یادگیری است.
1-4-2- اهداف جزئی
1-5- سوالات پژوهش
[1]. Samuel Kirk
[2]. Lyon
[3]. Lerner & Johns
[4]. National Center for Learning Disabilities
[5]. Cognitive Processing Inventory
[6]. Crouse
[7]. Auditory Processing
[8]. Visual Processing
[10]. Attention
[11]. Sequential/Rational Processing
[12]. Conceptual/Abstract Processing
[13]. Fassett
[14]. Sathers
[15]. Lutz & Huitt
[16]. Tsatasnis, Fuerst & Rourke
[17]. Shanahan
[18]. Pennington
[19]. Yerys
[20]. Scott
[21]. Boada
[22]. Willcutt
[23]. Olson & DeFries
سلامت روان از نیازهای اساسی انسان است که در توسعه پایدارنقش حیاتی دارد مفهوم سلامت روان شامل احساس درونی خوب بودن و اطمینان ازکارآمدی خود، اتکاء به خود،ظرفیت رقابت، وابستگی بین نسلی و خودشکوفایی توانایی های بالقوه فکری و هیجانی و غیره می باشد. البته با در نظر گرفتن تفاوت های بین فرهنگ ها، ارائه تعریف جامع از سلامت روان غیرممکن می نماید. با وجود این، بر سر این امر اتفاق نظر وجود دارد که سلامت روان چیزی فراتر از نبود اختلالات روانی است شاملو (1378) درتعریف سلامت روانی آن را عبارت از مجموعه عواملی دانسته است که در پیشگیری از ایجاد یا پیشرفت روند وخامت اختلالات شناختی – احساسی –و رفتاری در انسان نقش موثر دارند آنچه مسلم است این است که حفظ سلامت روان نیز مانند سلامت جسم حائز اهمیت است. شخصی که سلامت روانی دارد، می تواند ضمن احساس رضایت از زندگی، با مشکلات، به طور منطقی برخورد نماید.وفرد مفیدی برای جامعه باشد به عبارت دیگر، افراد دارای سلامت روان، قادرند در عین کسب فردیت، با محیط نیز انطباق یابند. با مشخص شدن اهمیت سلامت روان نیز هر لحظه بر میزان مطالعات و بررسی هایی که با هدف سبب شناسی و یا مشخص کردن میزان شیوع اختلالات روانی در سطح اجتماع انجام می پذیرد افزوده می شود. (داود شاه محمدی،1381).
بر طبق نظر برخی از نظریه پردازان از جمله نظریه نظام های بوم شناختی استخدام مادر یک عامل بوم شناختی است که برخانواده رفتار کودکان و سبک تربیتی تاثیر مهم دارد. از سوی دیگر برنامه های کاری غیرمنعطف در.مقایسه مسئولیت ها و وظایف مادران شاغل و غیرشاغل به خوبی احتمال وجود تفاوت در سبک های فرزندپروری و وضعیت تحول عاطفی و رفتاری مادران شاغل و غیرشاغل را روشن می سازد الگوی زیست بومی برونروسی سای )نقل از دانیل[2]،2009 (چارچوب مناسبی را برای ارتباط بین اشتغال تمام وقت مادر و پیامد های بعدی آن بر کودک ارائه داده است. این نظریه مطرح می کند که تعامل محیط – فرد تاثیرات پیچیده ای بر تحول انسان دارد. بر اساس این مدل تنیدگی های روانی ناشی از فشار کار مضاعف بر مادر موجب کاهش سلامت جسمانی و هیجانی مادر شده که چنین مادری قادر نیست با فرزندش به شیوه گسترده و متناسب با تحول کودک تعامل داشته باشد )لیوکاس[3]،2010 (
ازآنجائیکه امروزه در ایران نیز روز به روز بر تعداد مادران شاغل تمام وقت که ساعات طولانی در روز جدا از فرزند خود به سر می برند افزوده می شود. بنابراین انجام پژوهش هایی در این زمینه برای جامعه در حال دگرگونی ما از اهمیت وافری برخوردار است
هدف پژوهش حاضر عبارت است از مقایسه وضعیت سلامت روانی فرزندان دختر دارای مادران شاغل و غیرشاغل می باشد همچنین این تحقیق می تواند نقش بسزایی در تنویر نتایج قبلی ایفا نماید و با توجه به اینکه بررسی همزمان اشتغال مادران برسلامت روانی فرزندان کمتر مورد توجه بوده نتایج تحقیق می تواند زمینه ساز تحقیقات بیشتر در این راستا باشد
بنابراین اهمیت مادربه دوران کودکی منحصر نمی شود و چه بسا که نقش مادر به مراتب مهمتراز نقش پدراست. اما تمام این مسائل بدین معنی نیست که اشتغال مادر برای فرزندان خطرناک بوده و یا فرزندان مادران شاغل در کودکی یا نوجوانی دچار مشکلات بیشتری نسبت به فرزندان مادران غیرشاغل می شوند زیرا اشتغال مادر در شرایطی مزایای فراوانی نیز برای خود مادر و فرزندان او دارد و تنها بی توجهی به پارهای مسائل در این زمینه، سبب بروز اثرات منفی برکودک و نوجوان می شود..از این رو این مادران باید با مواردی آشنا شوند تا درصورت شاغل بودن، بتوانند میان محیط خانه و کار تعادل ایجاد کنند. بنابراین مادران تا آنجا که امکان دارد باید تعداد ساعات کارخود را محدود کنند وکاری را که متناسب با علاقه و توانمندی هایشان است انجام دهند. بهتر است باچنین وضعیتی مقامات دولتی سازمان های مانند آموزش وپرورش ودیگر سازمانها مدیران ادارات و شرکت ها با مادران شاغل همکاری نمایند تا آنها بتوانند با تنظیم وقت و مسئولیت خود تغییراتی در ساعت ورود و خروج ایجاد کرده تا استرس کمتری داشته باشند وتوجه خاصی به وضعیت سلامت روانی دانش آموزان که آینده سازان جامعه هستند نیز داشته باشند و با ارائه وتنظیم برنامه های جدیدتر و ایجاد تغییراتی در میزان شرایط کاری زنان شاغل در جهت بهبود سلامت روانی فرزندان گامهای بهتر وموثرتری بردارند
در ارتباط با این موضوع به صورت جداگانه پژوهشهای مختلفی صورت گرفته اما تا کنون پژوهشی که به بررسی ومقایسه سلامت روان دختران دارای مادران شاغل وغیر شاغل مورد مطالعه قرارداده شده باشد مشاهده نشد لذا سوال اصلی این است که آیا بین سلامت روانی دختران مادران شاغل وغیر شاعل تفاوت وجود دارد؟
این نکته بسیار واضح است که بیماریهای روانی از بدو پیدایش بشر وجود داشته اند و هیچ فردی در مقابل آن مصونیت ندارند و خطر ابتلاء به بیماریهای روانی همه افراد جامعه از هر طبقه و صنفی و از هرگروه و جمعی که باشند را تهدید می کند. تحقیقاتی که در گذشته توسط محققان بسیاری و در نقاط مختلفی ازدنیا انجام شده است همواره بر وجود بیماریهای روانی در همه جوامع تأکید داشته اند. بطور مثال ساترلوئیس[5] (۱۹۹۳ ) در کنفرانس جهانی حقوق بشر تعداد بیماران روانی را در سرتاسر جهان بیش از نیم میلیارد نفر گزارش کرد که تقریباً نیمی از این بیماران از خدمات بهداشتی و درمانی لازم محروم بوده اند. سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۳ شایعترین بیماریهای روانی را در سرتاسر جهان به ترتیب افسردگی اضطراب و بیماریهای روان تنی معرفی نموده است )فخریان،۱۳۷۵). در ایران نیز پژوهشی هایی در زمینه همه گیر شناسی بیماریهای روانی انجام شده است. بطور مثال در پژوهشی که توسط باش و همکاران در سال ۱۳۴۲ انجام گرفت شیوع این بیماری را در افراد بالای ۵ سال ۹/۱۱ درصد گزارش کرد و در پژوهشی که در مناطق شهری و روستایی کشور در سال ۱۳۷۸ انجام گرفت شیوع کلی بیماریهای روانی را 21 درصد نشان داده شیوع بیماریهای روانی در زنان بیشتر از مردان است. با دقت به نتایج تحقیقات گذشته که شیوع بیماریهای روانی در اجتماع را در سطح بالایی نشان می دهند و یکی از مهمترین مسائل و مشکلات اجتماعی امروز در جوامع گوناگون، هنجارها و مشکلات عاطفی – اجتماعی و روش های مقابله با آنهاست. تردیدی نیست که مسئله بهداشت روانی، پیشگیری و درمان اختلالات عاطفی روز به روز اهمیت بیشتری می یابد. بنابراین شناخت تواناییها، نیازها و ویژگیهای رفتاری و عاطفی و خصوصیات روانی کودکان و نوجوانان از اهمیت ویژه ای برخوردار است . این شناخت نه تنها باعث درک عمیق تر از کودکان و نوجوانان می شود بلکه زمینه هایی فراهم می آورد تا در طرح و برنامه ریزی و به کاربردن امکانات پرورشی و آموزشی، ویژگیها و تفاوتهای آنان مورد توجه قرار گیرد ( نواب نژاد،1373 ) و با ذکر این نکته که دانش آموزان جمعیت کثیری از افراد جامعه را تشکیل میدهند این ضرورت احساس می شود که پژوهشی در زمینه مقایسه سلامت روانی دانش آموزان مقطع متوسطه و ارتباط آن با اشتغال مادران انجام پذیرد که ضمن پاسخگویی به سئوالان بتوانیم به شناسایی عوامل خطر زایی که سلامت روانی دانش آموزان را تهدید می کنند پرداخته و در جهت رفع موانع و مشکلات قدم برداریم و در کل اقدامات پیشگیرانه را در جهت کاهش میزان بروز بیماریهای روانی در سطح اجتماع و متقابلاً در سطح مدارس ومؤسسات آموزش عالی و دانشگاه ها برداشته و سطح سلامت روان را در این قشر از جامعه افزایش داده و در جهت رشد و شکوفایی هر چه بیشتر اجتماع قدم بر داریم. لذا نتایجی که از این تحقیق بدست می آید می تواند مورد استفاده خانواده ها، مدارس، پژوهشگران و دانشجویان قرار گیرد و همچنین زمینه ساز پژوهش های دیگر در این راستا شود.
هدف اصلی این پژوهش مقایسه میزان سلامت روانی دختران مادران شاغل و دختران مادران غیر شاغل مقطع متوسطه شهرکرمانشاه درسال تحصیلی 93-92 است