“
مطالعه سیگاریها (به نقل از شیفمن[۱۹] و همکاران، ۲۰۰۴) در زندگی روزمره نشان میدهد که آن ها در کنار سیگاریهای دیگر احتمال بیشتری دارد که اقدام به سیگار کشیدن بکنند تا در کنار اشخاص غیرسیگاری.
عضویت در گروه همسالان برای نخستین بار کودکان را در فرایندی قرار میدهد که بیشترین میزان جامعه پذیری به صورتی ناخودآگاه و بدون هر گونه طرح سنجیده ای در آن انجام می پذیرد. گروه همسالان برخلاف خانواده و مدرسه، کاملا حول محور منافع و علایق اعضا قرار دارد. اعضای این گروه میتوانند به جستجوی روابط و موضوع هایی بپردازند که در خانواده و مدرسه با تحریم مواجه است (ستوده، ۱۳۸۸). تقریباً در ۶۰ درصد موارد، اولین مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ میدهد. ارتباط و دوستی با همسالان مبتلابه سوء مصرف مواد، عامل مستعدکننده قوی برای ابتلای نوجوانان و جوانان به اعتیاد است. مصرف کنندگان مواد برای گرفتن تأیید رفتار خود از دوستان سعی میکنند آنان را وادار به همراهی با خود نمایند. نظریه همنشینی افتراقی مؤید این دلیل است. در این نظریه، کجروی و انحراف اجتماعی ناشی از آن است که فرد رفتار نابهنجاری را در خلال فرایند جامعه پذیری و یادگیری فراگرفته و آن را از طریق همانندسازی یا درونی کردن ارزش ها، در درون خود جایگزین کردهاست و به صورت رفتار بروز میدهد. در این تحلیل، خانواده، دوستان و گروههمسالانبیشتریننقشرابرعهدهدارندداوری،(۱۳۸۱).
گروه همسالان، بخصوص در شروع مصرف سیگار، بسیار مؤثرتر است. بعضی از دوستی ها صرفاً حول محور مصرف مواد شکل میگیرد.
تأثیر گروه همسالان، می تواند عامل مهمی در شروع مصرف مواد باشد و این تأثیرات لزوماًً فشار مستقیم برای مصرف مواد نیستند بلکه شکل تطابق با هنجارهای گروه را به خود میگیرد. بنابرین، نوجوانان استفاده از مواد را به منظور اینکه خودشان را به عنوان عضوی از گروه خاص طبقه بندی میکنند شروع میکنند. این نشان میدهد که شبکه های اجتماعی می توانند تأثیرات قدرتمندی بر مصرف اولیه مواد داشته باشند. همچنین همانندسازی با گروهی که داروهای قانونی مثل سیگار و الکل را مصرف میکنند می تواند مصرف داروهای دیگر را در اواخر نوجوانی افزایش دهد.(گراهام[۲۰]، ۲۰۰۸)
گروههای فرعی که از پذیرش اجتماعی نسبت به هم برخوردار گردیدهاند، می تواند مشتمل بر نوجوانان و جوانانی باشد که با یک گروه فرعی منحرف مرتبط هستند و ارزشهای آن گروه فرعی را پذیرفتهاند. مارکویتز (۲۰۰۳) بیان کرده چنین طبقهای ممکن است دارای چنین خصوصیاتی باشد: ۱٫ دارای رفقا و شرکائی هستند. ۲٫ با همراهی و مشارکت دیگران دست به سرقت میزنند. ۳٫ به یک دسته و جمعیت خاص تعلق دارند. ۴٫ از منزل و مدرسه فرار میکنند. افراد متعلق به چنین گروههایی، کمترین مشکل را در ارتباط با همسالان و هم گروههای خود دارند.
از سوی دیگر، تأثیر گروه همسالان در دوره بلوغ به اوج میرسد؛ یعنی دورهای که این گروه سنی طبق سلیقه ها، نحوه پوشش، اصطلاحات، نهادها، ارزشها و قهرمانان خود آماده شکل بخشیدن به یک خرده فرهنگ متمایز میباشد، گروه همسالان از طریق اعطای پاداش یا انتقاد و تحریم، در قبال همنوایی یا ناهمنوایی اعضا باهنجارهای گروه، تأثیر بسیار نیرومندی را بر رفتار و شخصیت اجتماعی آنان اعمال میکنند.(ستوده، ۱۳۸۸)
شواهد نشان میدهد افرادی که گرایش به سوء مصرف مواد دارند، ممکن است در عمل آن دسته از شبکه های اجتماعی را انتخاب کنند که با الگوی مشروبخواری یا مصرف داروی خودشان هماهنگی دارند. بنابرین، دو تبین کلی درباره نحوه ارتباط محیط اجتماعی با سوء مصرف مواد داریم. مدل تأثیر اجتماعی و مدل انتخاب اجتماعی. یک مطالعه طولی درباره ۱۲۰۰ بزرگسال که برای پیدا کردن بهترین مدل برای تبین رفتار مشروبخواری طراحی شد، شواهدی به نفع هر دو مدل پیدا کرد. در حقیقت تأثیر انتخاب اجتماعی قویتر بود که نشان میدهد اشخاص معمولاً شبکه های اجتماعی با الگوهای مشروبخواری مشابه با الگوی خود را انتخاب میکنند. شکی نیست که شبکه های انتخاب شده، مشروبخواری آن ها را تأیید یا تقویت کند، در مورد نوجوانان هم نتایج مشابهی به دست آمده است.(کرنیک و همکاران، ۲۰۰۷، ترجمه شمسی پور، ۱۳۹۰)
(سلیمیو داوری ۱۳۸۸) در مورد نقش همنشینان بزهکار میگویند: احتمال بزهدیدگی افرادی که رابطه شخصی، اجتماعی یا شغلی نزدیکی با بزهکاران و مجرمان بالقوه دارند، بیش از افرادی است که این ارتباط را ندارند. احتمال کنش متقابل اجتماعی افرادی که در ویژگیهای جمعیتی ـ اجتماعی با مجرمان بالقوه اشتراک دارند، با این دسته از مجرمان بیشتر است. همین امر نیز سبب میشود که احتمال بزهدیدگی این افراد، به دست آن مجرمان، فزونی یابد.
نقش مدرسه و دوران تحصیلی:
مدرسه:پس از کانون خانواده،مدرسه دومین سازمان اجتماعی است که می تواند در سازندگی شخصیت افراد ،سهم به سزایی داشته باشد،به ویژه وقتی پدران و مادران در برخورد با کودکان با شکست مواجه شده باشند،مدارس باید بار سنگین تری را عهده دار شوند. آگاهی مربیان نسبت به اصول بهداشتی روانی باعث می شود که کودکان در کلاس تشویق شوند و مشکلات زندگی روزمره خود را حل کنند و تصورات خود را در زمینۀ زندگی اجتماعی به محک آزمایش بگذارند.ولی اگر به اختلالات عاطفی توجهی نشوند و عوارضی بروز کند،غالبأ باعث ایجاد صدمات دایمی و ناسازگاری های فردی و اجتماعی میگردد.(فرجاد به نقل از شاه نظری ۱۳۹۰)
جنبههای مختلفی از آموزش و تحصیلات مانند، عملکرد تحصیلی، پیشرفت تحصیلی و رفتارهای فرد در مدرسه با مصرف مواد و سایر رفتارهای ضد اجتماعی همایند است.تعهد پایین که اغلب با رفتارهای ناسازگارانه در مدرسه، اخراج شدن از مدرسه و حاضر نشدن در کلاس نشان داده میشوند، خطر افزایش رفتارهای مشکل آفرین را به همراه دارد. تعهد نسبت به مدرسه معمولاً با دلبستگی به مدرسه و اینکه دانش آموز ارزش تحصیلات را چگونه ارزیابی میکند،بستگی دارد (جویسون به نقل از فودرگیل[۲۱]،۲۰۰۸). اخراج از مدرسه و ترک آن در گذشته در مصرف کنندگان هروئین دو برابر بیشر از افراد به هنجار و سالم بوده است.یکی از دلایل اینکه عملکرد ضعیف در مدرسه شکست در برابر انتطارات اجتماعی است. مصرف مواد یکی از راه هایی است که فرد برای مقابله با ناکامی و نا امیدی ناشی از روبه رو نشدن با انتظارات اجتماعی و نقش پذیری به آن روی میدهد. موفقیت در نقش هایی همچون( اعضای خانواده،دانش آموز،کارمند و…) با سازگاری اجتماعی رابطه دارد.در تحقیق(فودرگیل و همکاران،۲۰۰۸) به این نتیجه رسیده شد که موفقیت در زمینه تحصیلی در مقطع های معینی به طور معنی داری با مصرف مواد در آینده رابطه دارد. اتمام کردن دبیرستان،خطر اختلالات بعدی در بزرگسالی را کاهش میدهد.
“
فرم در حال بارگذاری ...