:
انسان برای تسلط بر طبیعت، فرار از ناامنی و تهدید، تأمین نیازهای اساسی خود و در یک کلمه برای دستیابی به امنیت و احساس ایمنی، زندگی اجتماعی را برگزید. وانگهی به موازات گسترش اجتماعات و یا پیچیدهتر شدن روابط و تعاملات اجتماعی، وارد روابط گوناگونی شد که عرصه های زندگی را تحت عناوین اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… از هم متمایز کرده و امنیت او را تحت الشعاع قرار داد. بدین ترتیب، بشر با تجمع و تشکیل جامعه، بستری نو برای تهدید امنیت خود فراهم آورد که از زندگی جمعی او ناشی میشد؛ او که برای فرار از ناامنی و دستیابی به احساس امنیت، جامعه را تشکیل داده بود، به زودی دریافت که این بار امنیتش نه تنها از سوی طبیعت و عوامل طبیعی، بلکه از سوی انسان ها و عوامل گوناگون اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز تهدید می شود. از این رو دغدغه همیشگی او جهت دستیابی به امنیت در مقوله تحت عنوان امنیت اجتماعی ظهور کرد. در مجموع پس از اینکه امنیت فردی مورد شناسایی قرار گرفت، افراد برای تحقیق و تحکیم امنیت و جایگاه خود ناگزیر از عضویت در اجتماعات یا گروههای مختلف اجتماعی هستند، این سطح از امنیت تحت عنوان امنیت اجتماعی مورد توجه و بحث قرار می گیرد. امنیت اجتماعی نوع و سطحی از احساس اطمینان خاطر است. باید توجه داشت که احساس امنیت اجتماعی از خود امنیت اجتماعی مهمتر است زیرا در یک جامعه ممکن است امنیت اجتماعی وجود داشته باشد اما در نتیجه فقدان احساس آن، هزینه بسیار زیادی باید صرف شود تا احساس امنیت به وجود بیاید.
عوامل متعددی می تواند احساس امنیت را بهم زده و مختل نماید که از جمله آنها میتوان رسانه های نوین به طور عام و استفاده از اینترنت را به طور خاص نام برد.
بسیاری از نظریه پردازان ارتباطات، اینترنت را گام مهمی در پیشرفت کشورهای در حال توسعه قلمداد می کنند. در جامعه امروز ما، گرایش به اینترنت و استفاده از آن چنان رایج شده است که بیشتر خانوادهها، رایانه شخصی دارند و اعضای خانواده بخش زیادی از وقت خود را در استفاده از اینترنت سپری می کنند، اینترنت در میان همه گروههای اجتماعی اعم از زن و مرد، پیر و جوان، کمسواد و باسواد از جذابیت خاصی برخوردار است. گسترش اینترنت مانند هر نوآوری دیگری به ایجاد دگرگونیهایی در جنبه های مختلف زندگی انجامیده و استفاده از آن، امری اجتنابناپذیر شده است. با گسترش سریع ورود اینترنت به بیشتر جنبه های زندگی روزمره نیازمند آنیم که تأثیر اجتماعی استفاده از این ابزار را بر این جنبه های مختلف درک کنیم؛ از طرفی باید توجه داشت که داشتن یک اجتماع سالم و توسعه یافته نیازمند میزان بالای مشارکت مردم در عرصه های عمومی است و یکی از مهمترین عوامل تهدید کننده حضور مردم در فضای عمومی ترس از بزهدیدگی میباشد. به عنوان مثال همانگونه که گوردون گراهام و بسیاری دیگر گفتهاند در اینترنت بسیار آسان است که افراد را با خلق شخصیتهای کاملاً تخیلی فریب داد؛ کاری که امکان آن در واقعیت بسیار مشکلتر است. بنابراین روابط اینترنتی در مقایسه با روابط واقعی و همراه با حضور جسمانی، روابطی ضعیف و در عین حال پیچیده است. شواهد نشان میدهد که گسترش و توسعه روزافزون فناوریهای جهانی اطلاعاتی و ارتباطی بیش از آنکه در راستای تأمین امنیت اجتماعی باشد به نوعی تهدید علیه امنیت تبدیل شده اند.(رفیع و جانباز، 1389 :88) علیهذا امکانات وسیع ارتباطی، دنیای داده و اطلاعات، صرفه جویی در زمان، کاهش تأثیر بعد مکان، سرعت در انجام کارها و بسیاری از مزایای دیگر اینترنت تنها یک جنبه آن میباشد و این فضا دارای مشکلات و تهدیدات متعددی از جمله تهدید در زمینه به خطر افتادن امنیت اجتماعی است. به نظر میرسد برخی از ابعاد امنیت اجتماعی مانند امنیت هویتی، فرهنگی، فکری و جمعی بیشتر در معرض تهدید توسط اینترنت قرار دارند. با این وجود بدون تردید اینترنت از جمله مظاهر جامعه مدرن امروزی است که علاوه بر مزایای غیرقابل انکار، در بسیاری موارد امنیت وجودی را به خطر انداخته است و تا حدی باعث تقویت محیط مخاطرهآمیز در فضای مجازی و به تبع آن کاهش احساس امنیت اجتماعی شده است که با توجه به نقشی که شبکه های اجتماعی مجازی در جنگ نرم ایفا می کنند انجام پژوهشهایی در زمینه بررسی رابطه بین مصرف اینترنت و احساس امنیت اجتماعی به منظور ارائه راهبرد مناسب اجتناب ناپذیر میباشد.
1-2 بیان مسئله:
انسان از آغاز شکل گیری حیات اجتماعی خود، همواره با مسئله محافظت از خویش در مقابل تهدیدات مواجه بوده است. مواجهه بشر با مسئله صیانت نفس، در واقع از جوامع بدوی تا اجتماعات امروزی وی را با مسائلی چون ایجاد ثبات و محیطی امن روبرو ساخته است. باید توجه داشت که حدود و ثغور مفهوم امنیت در مقاطع مختلف حیات بشر به یک اندازه نبوده است. روشن است که در جوامع جدید و با توجه به گسترش نهادهای جدید اجتماعی و پیچیدهتر شدن حیات اجتماعی- سیاسی، مفهوم امنیت از جمله مفاهیمی است که در طی سده اخیر مورد توجه قرار گرفته است (باومن، 162:1384).
امنیت از جمله پدیدههای مهم و شایان توجهی است که از نیازها و ضرورتهای اساسی فرد و جامعه به شمار میرود و فقدان آن یا اختلال در آن، پیامدها و بازتابهای نگران کننده و خطرناکی به دنبال دارد به طوری که با زوال آن آرامش خاطر انسان از بین میرود و اضطراب و ناآرامی جای آن را میگیرد. مرتفع شدن بسیاری از نیازهای آدمی نیز در گرو تأمین امنیت است.
به طوری که آبرهام مازلو نیز در سلسله مراتب نیازها، احساس امنیت را بلافاصله پس از ارضای نیازهای اولیه قرار میدهد (کاهه، 1384: 133). امنیت به معنای سنتی آن عبارت است از: امنیت نظامی و توسل به قوای قهریه برای حصول آرامش و فرار از خطر. اما امروزه این مفهوم از رویکرد نظامی محور خود فاصله گرفته و پارامترهای نرمافزاری جایگزین پارامتری سختافزاری گشتهاند و روز به روز ابعاد نظامی آن نمود کمتری مییابند (جهانبین، 1382: 96). تا جایی که میتوان گفت، امنیت در معنای عینی، فقدان تهدید نسبت به ارزشهای کسب شده و در معنای ذهنی یعنی فقدان هراس از اینکه ارزشهای مزبور مورد حمله قرار گیرد محسوب می شود (بوزان، 1378: 86). به همین ترتیب گستره و دامنه امنیت اجتماعی با توسعه و گسترش فناوریهای پیشرفته، توسعه یافته است و از صرف مقولههای بهداشتی، رفاهی و اقتصادی خارج شده و به مقولههایی نظیر هویت، ساخت شخصیت هستی و وجود فرد، اجتماع و جامعه گسترش یافته است. بنابراین هم مطالعه پدیده امنیت اجتماعی حائز ظرافت و پیچیدگیهای مفهومی و اداراکی شده و هم تأمین و پایداری آن از اهمیت خاص خود برخوردار گردیده است.
از سوی دیگر به عقیدهی برخی از متفکران، احساس امنیت اجتماعی از خود امنیت اجتماعی مهمتر است. زیرا در جامعهای ممکن است امنیت اجتماعی وجود داشته باشد اما در نتیجه فقدان احساس آن، هزینه بسیار زیاد باید صرف شود تا احساس امنیت به وجود بیاید. احساس امنیت اجتماعی را میتوان نوعی ذهنیت و جهتگیری روانی مثبت (رضایتبخش، قانع کننده و آرامبخش) افراد نسبت به عدم تأثیرگذاری حضور و بروز رویدادها و وقایع ضد امنیتی (تهدیدها) در شرایط فعلی و آتی در حوزه امنیت اجتماعی، ثبات سیاسی، انسجام هویتی، یکپارچگی و امنیت سرزمین دانست (حاجیانی، 1384: 28). به اعتبار این تعریف، عوامل متعددی می تواند احساس امنیت را به هم زده و مختل نماید که از جمله آنها میتوان رسانه های نوین به طور عام و استفاده از اینترنت که در نوشتار حاضر مورد بررسی قرار گرفته است را به طور خاص نام برد. چرا که اینترنت زمینهای را برای ارتباطات مثبت و منفی برای افراد فراهم میآورد (احمدی و اسماعیلی، 1389: 327).
شواهد نشان میدهد که گسترش و توسعه روزافزون فناوریهای جهانی اطلاعاتی و ارتباطی بیش از آنکه در راستای تأمین امنیت اجتماعی باشد. به نوعی تهدید علیه امنیت تبدیل شده اند. انقلاب فناوری، به شیوه های ارتباطات (اینترنت، ارتباطات ماهوارهای و رایانههای پیشرفته) اشاره دارد که با کمک پیشرفتهای فناوری، فاصله و مکان را به عوامل غیر مهم تبدیل کرده است (رفیع و جانباز، 1389: 88) و از طریق ایجاد اختلال در فرهنگ و هویت ملی، قومی و مذهبی، امنیت را زائل میسازند (کاستلز، 1380: 37 و 323). فناوری جهانی اطلاعات و ارتباطات و در رأس آنها اینترنت سبب شده است تا آسانترین و کمهزینهترین تهدید متوجه امنیت اجتماعی شود (رفیع و جانباز، 1389: 93). شکی نیست که اینترنت موجب وسعت افق دید ما می شود و فرصتهای بی سابقهای برای برقراری تماس با دیگران در اختیار ما میگذارد؛ اما ضرب آهنگ لگام گسیختهی رشد و گسترش اینترنت، نشانگر تهدیدها و چالشهایی برای شکلهای سنتی تعامل انسانی نیز هست (گیدنز، 1386: 684).
نتیجه نظر خواهی مرکز افکار سنجی ایرانیان (ایسپا) مبین آن است که 81 درصد ایرانیان به گونه ای احساس ناامنی می کنند (کلاهچیان، 1384: 154). در عین حال بر اساس آمار ارائه شده از سوی پایگاه اینترنتی «داده ها و آمار اینترنت» که در آمریکا مستقر است از جمعیت حدوداً 7 میلیاردی جهان تقریباً 2 میلیارد نفر، از اینترنت استفاده می کنند. بر اساس گزارش همین پایگاه، ایران با داشتن 33 میلیون و 200 هزار کاربر معادل 43 درصد جمعیت 77 میلیونی خود مقام سیزدهم را در جهان داراست. بدین ترتیب بیش از نیمی از کاربران اینترنت خاورمیانه به کشور ایران اختصاص دارد. از این رو ایران پر کار برترین کشور خاورمیانه است. در صورت بیتوجهی به این پدیده به جای بهره گیری از آن، با تهدیدهای ناشی از آن مواجه خواهیم شد که ممکن است در نهایت شاهد زوال احساس امنیت در جامعه خود باشیم و از آنجایی که جمعیت کشور ما جوان است و در این میان دانشجویان تأثیرپذیری و دسترسی بیشتری به فضای مجازی و اینترنت داشته و به عنوان گروههای پیشگام جامعه، تأثیرگذاری بیشتری بر جامعه دارند، بنابراین مسئله اصلی پژوهش حاضر که به آن پرداختهایم این است که “آیا استفاده از اینترنت بر احساس امنیت اجتماعی دانشجویان در جامعه آماری مورد مطالعه تأثیرگذار میباشد؟“
1- 3 سوالات تحقیق
1-3-1 سوال اصلی:
آیا بین مصرف اینترنت و احساس امنیت اجتماعی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان رابطه معناداری وجود دارد؟
1-3-2 سوالات فرعی:
Insecurity
Societal Security
: در این فصل محقق در بیان مسئله بدنبال تبیین مسئله بودن موضوع تحقیق می باشد و در ادامه به اهمیت و ضرورت سرمایه اجتماعی در توسعه و پیشرفت کشور ها می پردازد. پژوهشگر از سرمایه اجتماعی بعنوان ثروت نامرئی کشورها در اهداف تحقیق یاد می کند و خاطر نشان می کند در نبود سرمایه اجتماعی دیگر سرمایه ها اثر بخشی خود را از دست می دهند و در پایان به تعریف مفاهیم اصلی تحقیق از نگاه صاحبنظران پرداخته می شود.
2-1 بیان مسئله :
هرچند ردپای مفهوم سرمایه اجتماعی را می توان در آثار بسیاری از جامعه شناسان کلاسیک در مفاهیمی همچون اعتماد، همبستگی، انسجام اجتماعی، هنجارها و ارزش ها دنبال کرد. با این حال مفهوم سرمایه اجتماعی پیشینه ای نسبتا جدید در علوم اجتماعی دارد و از دهه 80 به این طرف به صورت موضوعی در بین حوزه های گوناگون علمی وارد شده است، که عمده ترین آنها مطالعات توسعه ای، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است.
این سرمایه( سرمایه اجتماعی) نا ملموس بسیاری از امور زندگی روزانه مردم مانند حق کسب و کار، معاشرت،هم فکری و همدردی و داد وستد اجتماعی میان افراد و خانواده ها که واحدهای اجتماعی را می سازند در بر می گیرد.
به دلیل جایگاه کلیدی سرمایه اجتماعی در توسعه جوامع، بانک جهانی بخش مجزایی را به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و توسعه کشور ها اختصاص داده است و در بحث های نظری، سنجشی و تاثیر گذار سرمایه اجتماعی طرح ها و مطالعات فراوانی انجام داده است، از جمله مطالعات مدنظر آنها بومی سازی و عملیاتی کردن مفاهیمی همچون سرمایه اجتماعی است که منجر به افزایش و ارتقا آن کشور در جهت توسعه می گردد.
در ایران نیز بحث سرمایه اجتماعی چند سالی است که مورد توجه قرار گرفته و در ماده 155 برنامه پنج ساله چهارم توسعه و سند چشم انداز بیست ساله به بحث سرمایه اجتماعی توجه ویژه ای شده است به گونه ای که در برنامه پنج ساله چهارم شناخت نظری، شیوه های سنجش و عملیاتی نمودن مفهوم و اندازه گیری سرمایه اجتماعی در قالب و شکل ملی در سطح کشور، پیش بینی شده است.
سرمایه جتماعی دو وجه دارد:
پاتنام سرمایه اجتماعی برون گروهی را بعنوان پل ارتباطی گروه های اجتماعی گوناگون تعریف می کند او معتقد است معاشرت و شرکت در فعالیتهای گروهی است که سرمایه اجتماعی برون گروهی را تعریف می کند درحالی که سرمایه اجتماعی درون گروهی تنها گروه همجنس را پیوند می زند (پاتنام،22:2000).
اما بسیاری از اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی وجه تمایز بین سرمایه اجتماعی درون و برون گروهی را بسیار گسترده تر از آنچه که پاتنام مشخص کرده می دانند، برخی معتقدند سرمایه اجتماعی درون گروهی به تامل افراد یک جامعه نسبت به یکدیگر اشاره دارد و سرمایه اجتماعی برون گروهی عبارت است از میزان اعتماد مردم به دولت هایشان. لیکن محقق در این پژوهش سرمایه اجتماعی درون گروهی را میزان اعتماد افراد طرفدار یک نامزد انتخاباتی به یکدیگر و سرمایه اجتماعی برون گروهی را میزان اعتماد طرفداران نامزدها به یکدیگر در نظر می گیرد و فرض بر این است که حوادث بعد از انتخابات منجر به افزایش سرمایه اجتماعی درون گروهی و کاهش سرمایه اجتماعی برون گروهی در فضای مجازی که به تبع بازتابی از واقعیت حاکم بر جامعه است، شده است در حالیکه شرط لازم برای دستیابی به جامعه پایدار و توسعه یافته برخورداری از هر دو وجه سرمایه اجتماعی در سطح قابل ملاحظه است.
ازآنجا که حوزه مورد پژوهش در این مطالعه، فضای مجازی است لازم به ذکر است که اجتماعات مجازی ترکیبی است از فضای فیزیکی(کامپیوتر) و مجازی(اینترنت) که در ذیل فناوری اطلاعات و ارتباطات تعریف می شود. اینترنت که به مجموعه بی شماری از شبکه ها اطلاق می شود و وب عبارت است از، مجموعه از صفحات گرافیکی در اینترنت.
اینترنت بصورت خود جوش پدیدار شد. اینترنت محصول دنیای یکپارچه و تقسیم شده ای است. اما اولین خاستگاه آن دقیقا در دوره جنگ سرد یعنی قبل از 1989 بود. اولین شبکه ها در پنتاگون یعنی ستاد فرماندهی ار تش آمریکا بوجود آمد. (گیدنز،679:2003)
اینترنت، به واسطه ایجاد و مهیا کردن مکان ملاقاتی برای افراد با سلیقههای مشترک و غلبه بر محدودیتهای زمانی و مکانی، به اصلاح جامعه میپردازد. اینترنت به عنوان یکی از عوامل مهم ارتباطی ای مطرح است، که شبکه های ارتباطات را به شدت گسترده کرده و باعث رفع محدودیت های ارتباطی شده است . بر اساس این دیدگاه سرمایه اجتماعی از طریق شبکه روابط اینترنتی به شدت گسترده می شود.
در واقع اینترنت از طریق کانال هایی مبادله، توانای های افراد را برای ارتباط با همدیگر، صرفنظر از موقعیت های خاص آنها فراهم کرده است. انعطاف و میزان دسترسی به اینترنت، انواع جدیدی از میدان های تعامل را بین افراد ناشناخته به وجود آورده است. بنابراین اولین و پایه ای ترین عامل شکل گیری سرمایه اجتماعی که همان گسترش ارتباطات است،به وسیله اینترنت به دست می آید و اجتماعات مجازی مبتنی بر آن شکل می گیرد.
کنش متقابل الکترونیکی غالبا آزادی بخش و توان بخش معرفی می شود، چون مردم می توانند هویت های اینترنتی دلخواه خود را برای خویش خلق کنند و آزاد تر از جاهای دیگر سخن بگویند(گیدنز،147:2003).
جوامع مجازی از ابعاد اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بسیار آزادانه تر از جوامع واقعی هستند، به این خاطر که کاربران می توانند با انتخاب هویت های غیر واقعی برای خود، نظراتشان را صریح اعلام کنند. از دیگر ویژگی های فضای مجازی می توان به نبود محدودیت زمانی ومکانی و داشتن تاملات فرا مرزی اشاره کرد. در شبکه های مجازی اعتماد طرفین با هزینه کمتری نسبت به جوامع واقعی جلب می شود. (بلیمز،3:2002).
فضای مجازی همانند سایر پدیده های بشری در کنار فرصت هایی که می تواند ایجاد کند، قاعدتا تهدیدهایی را همراه دارد اما اعتقاد اکثر کارشناسان براین است که اگر شما ظرفیت ها و ویژگی های یک پدیده را به درستی درک کنید، اگر تهدید هم باشد با شناخت و فعالیت منطقی به فرصت تبدیل می شود. اینترنت و یا به عبارت بهتر اجتماعات مجازی به نسبت جوامع فیزیکی فرصت های را برای تبادل اطلاعات، تولید و ذخیره سرمایه اجتماعی فراهم می کند و همزمان تاملات چهره به چهره را از کاربران خود سلب می کند. جامعه ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست، در سالهای اخیر کاربران ایرانی جوامع مجازی(شبکه ها،چت،ایمیل و نظایر آن را ) را به نسبت جوامع واقعی بستر مناسبی برای ابراز صریح عقائدشان یافته اند.
از آنجائیکه نظریۀ سرمایۀ اجتماعی تحلیل خود را بر ویژگی های کلان اجتماعی متکی کرده و به این امر اشاره دارد که این ویژگی ها، انگیزشی در افراد ایجاد می کند که عامل مشارکت و توسعه جامعه می شود. بنابراین عدم وجود سرمایۀ اجتماعی(اعتماد و شبکۀ پیوندها) در افراد
سبب عدم مشارکت آنها در فعالیت های اجتماعی می شود(موسوی، 1385: 78).
صاحبنظران بر این باورند که یکی از معیارهای سنجش، افزایش و یا کاهش سرمایه اجتماعی انتخابات است. اساسا مفهوم سرمایه اجتماعی با انتخابات و فعالیتهای که نیازمند مشارکت عمومی شهروندان یک جامعه است، رابطه مستقیم دارد. به عبارتی دیگر لازمه بوجود آمدن سرمایه اجتماعی، مشارکت عمومی شهروندان یک جامعه در موضوعاتی همچون انتخابات است.
دهمین انتخابات ریاست جمهوری که در سال 1388 بر گزار شد یکی از عرصه های جدی، برای بررسی رشد وافول سرمایه اجتماعی در ایران است. حضور 80 درصدی مردم در انتخابات نشانه تمایل جدی مردم برای مشارکت در تعیین سرنوشت خود بود. با این حال حوادث بعد از انتخابات تاثیر جدی بر اعتماد به عنوان مولفه کلیدی سرمایه اجتماعی در ایران داشت. بعد از حوادث انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388، افراد جامعه فضای مجازی را بستر مناسبی برای ابراز واقعی نظرات خود یافته اند، که این نظرات بازتابی از جو حاکم موجود در فضای کشور بود که نشانگر کاهش شاخص های همچون اعتماد عمومی و مشارکت عمومی از کلید ترین مولفه های سرمایه اجتماعی در فضای کشور بود. با در نظر گرفتن این مساله محقق بر آن شد که به واکاوی علت کاهش سرمایه اجتماعی در فضای مجازی ایران بپردازد و در پایان با ارائه پیشنهادات امیدوار به شکل گرفتن مجدد سرمایه اجتماعی در بین مردم وبهبود یافتن رابطه مردم با یکدیگر باشد.
با توجه به اینکه فضای مجازی از ابعاد مختلفی چون ایمیل، چت، شبکه های اجتماعی و نظایر آن تشکیل شده است و هر یک از این ابعاد قابلیت طرح و بررسی بعنوان موضوع تحقیق مستقلی را دارا هستند. لذا پرداختن به همه ابعاد فضای مجازی در یک تحقیق، اعتبارعلمی تحقیق را زیر سوال خواهد برد. از این رو با توجه به موضوع تحقیق محقق بر آن شد به مطالعه موردی فیس بوک به عنوان یکی از شبکه های اجتماعی مجازی و بعدی از ابعاد تشکیل دهنده فضای مجازی بپردازد. لازم به ذکر است شبکه فیس بوک در مقایسه با دیگر شبکه های اجتماعی مجازی با اقبال بیشتری از سوی کاربران ایرانی مواجهه است.
ساختار شبکه اجتماعی فیس بوک از قابلیتی برخوردار است که شاید بتوان ادعا کرد، تمامی امکانات ارتباطی(از قبیل چت، ایمیل و غیره) فضای مجازی و شبکه های اجتماعی اینترنتی دیگری نظیر تویتر و مای اسپیس را در دل خود جای داده است.فیس بوک به نسبت دیگر شبکه های اجتماعی مجازی کاربران بیشتری را به خود اختصاص داده است. لذا نتایج حاصل از مطالعه موردی شبکه فیس بوک که موضوع این تحقیق می باشد قابلیت تعمیم به دیگر شبکه های اجتماعی مجازی را داراست.
محقق در این پژوهش بر این باورست که انتخابات باعث افزایش سرمایه اجتماعی درون گروهی(افزایش اعتماد افراد طرفدار یک نامزد خاص به یکدیگر) و کاهش سرمایه اجتماعی برون گروهی(کاهش اعتماد افراد طرفداران دو نامزد انتخابات به یکدیگر)،به عبارتی دیگر این پژوهش بدنبال بررسی تاثیر انتخابات بر اعتماد و دیگر مولفه های سرمایه اجتماعی در فضای مجازی است. هر چند انتخابات باعث افزایش سرمایه اجتماعی درون گروهی و کاهش سرمایه اجتماعی برون گروهی می شود ولیکن صاحبنظران معتقدند توسعه یک جامعه نیازمند افزایش هر دو گونه سرمایه اجتماعی است.
از این رو با توجه به اهمیت اعتماد، مبادله و شبکه های اجتماعی بعنوان کلیدی ترین مولفه های سرمایه اجتماعی و مطالعه موردی شبکه اجتماعی فیس بوک بعنوان نمونه جامع از فضای مجازی، محقق به دنبال سنجش سرمایه اجتماعی درون و برون گروهی کاربران فیس بوک در سال1388 با تاکید بر دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران است.
3-1 ضرورت و اهمیت تحقیق:
یکی از عوامل موثر بر فرایند توسعه اجتماعی در جهان موضوع سرمایه اجتماعی ونرخ بهره مندی آن در کشورها می باشد. بدون شک در کشور های جهان سوم و توسعه نیافته موضوع سرمایه اجتماعی است که می تواند کاستی های منابع اقتصادی را تا حدودی بپوشاند. به عبارتی به دلیل محدودیت منابع و سرمایه های اقتصادی در کشور های جهان سوم، سرمایه اجتماعی می تواند جایگزین مطلوبی برای سرمایه مالی و اقتصادی باشد. علاوه بر توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی یک جامعه نیز وابسته به سرمایه اجتماعی موجود در آن جامعه است. افزایش بهره وری عوامل تولید، از جمله مهمترین تاثیرات سرمایه اجتماعی بر مناسبات اقتصادی است و راز آن در کاهش هزینه های تولید ومبادلات اقتصادی نهفته است زیرا در فضای پر اعتماد دیگر نیازی به هزینه های اضافی برای جلب اعتماد طرفین در مبادلات نیست و سرعت وسهولت مبادلات افزایش می یابد. در واقع سرمایه اجتماعی را می توان در کنار سرمایه های اقتصادی و انسانی ، بخشی از ثروت ملی به حساب آورد که بستر مناسبی برای بهره برداری از سرمایه انسانی و فیزیکی(مادی) و راهی برای نیل به موفقیت قلمداد میشود. بدون سرمایه اجتماعی، هیچ اجتماعی به هیچ سرمایه ای نمی رسد، به طوریکه بسیاری از گروه ها، سازمان ها و جوامع انسانی بدون سرمایه اقتصادی و صرفا با تکیه بر سرمایه انسانی و اجتماعی توانسته اند به موفقیت دست یابند، اما هیچ مجموعه انسانی ، بدون سرمایه اجتماعی نمی تواند اقدامات مفید و هدفمندی انجام دهد. سرمایه اجتماعی بر خلاف سایر سرمایه ها بصورت فیزیکی وجود ندارد بلکه حاصل تعاملات و هنجارهای گروهی و اجتماعی نظیر اعتماد متقابل، تاملات اجتماعی متقابل؛ گروه های اجتماعی، احساس هویت جمعی و گروهی، احساس وجود تصویری مشترک از آینده و کار گروهی در یک نظام اجتماعی است و از طرف دیگر افزایش آن می توان موجب پایین آمدن جدی سطح هزینه های اداره فرایند توسعه جامعه و هزینه عملیاتی سازمانها می شود(فیلد،20:2003).
بانک جهانی ، سرمایه اجتماعی را به عنوان «ثروت نامرئی یک کشور» در نظر می گیرد و با توجه به اهمیت جایگاه سرمایه اجتماعی در توسعه کشورها و یادآوری این موضوع که در صورت فقدان سرمایه اجتماعی دیگر سرمایه ها اثر بخشی خود را از دست می دهند، محقق را بر آن داشت که به بررسی جایگاه این سرمایه در ایران بپردازد لیکن چون افراد، فضای مجازی را به نسبت فضای فیزیکی، محیطی آزادتر برای ابراز نظراتشان یافته اند لذا پژوهشگر اجتماعات مجازی را با توجه به ویژگی های همچون انتخاب هویت های غیر واقعی، نبود محدودیت زمانی ومکانی و داشتن تاملات فرا مرزی، در مقابل جوامع واقعی نزدیکتر به واقعیت در نظر می گیرد و به همین دلیل مطالعه سرمایه اجتماعی را در فضای مجازی بعنوان مساله قابل تامل مطرح می کند (ولکاک و نارایان،5:2003).
Social capital
Bonding social capital
Bridging social capital
Putnam
Cyber space
Web
Giddens
Blames
Chat
Webscia
Narayan &Woolcock
شهروندی از مشتقات شهر و حاصل رابطه دو سویه فرد و دولت است،این رابطه از یک سو متضمن وفاداری فرد به دولت و از سوی دیگر مستلزم حمایت دولت از فرد می باشد. به باور برخی از صاحب نظران شهرنشین ها آن هنگامی که به حقوق یکدیگر احترام گذارده و به حقوق و تکالیف خویش در قبال شهر و اجتماع عمل کنند به شهروند ارتقاء یافته اند،یک شهروند عضو رسمی یک شهر،ایالت یا کشور است،افرادی که به یک دولت ـ ملت خاص تعلق دارند، دارای اسناد و مدارکی هستند که این اسناد و مدارک را قانون اساسی هر دولتی تعیین می کند. که معمولاً تابع دو معیار می باشد: یک محل تولد و دیگری ملیت پدر و مادر،البته شهروندی از راه ازدواج با زن یا مرد شهروند هر کشوری نیز بدست می آید. اما این گونه شهروندی همه حقوق شهروندی را شامل نمی شود.
در هر حکومتی دو گروه وجود دارد، که هر کدام دو نقش متمایز را بازی می کنند: یک گروه نقش فرمانروا و گروه دیگر نقش فرمانبردار،آن هنگام که به گروه فرمانروایان عنوان دولت داده شود،گروه فرمانبرداران شهروندانی هستند که حاکمان با رأی و نظر آنها انتخاب شده و نماینده آنها می باشند (قاضی، 1385 :19). شهروندی اصلی است، که بر روابط دولت و اعضاء جامعه نظارت می کند، یعنی از یک سو با امتیازات دولت و حقوق افراد و از سوی دیگر به مناسبات و فرایندهای تاریخی مربوط می شود. شهروندی اعتبار فرد را در جامعه مشخص می کند (ربانی، 1387 :247).
شهروند عضو یک اجتماع سیاسی است که بهرمند از حقوقی است که البته وظایف عضویت برای او محفوظ است. اگر به این تعریف دقت شود،نمیتوان هیچ شهروندی را بدون مسئولیت واجد حق دانست. (افروغ،18:1387)
از دیدگاه سنتی شهروندی مستلزم داشتن حقوق و تکالیف معین، واقعی و عینی نسبت به یک دولت حاکم است نه وظایف و حقوق غیر دقیق و داوطلبانه نسبت به یک حکومت جهانی و همه افراد بشر (امام جمعه زاده ،1380:28).
از دیدگاه مدرن در دوران جهانی شدن شهروندی مفهوم جدید و گستردهای یافته است، به نحوی که این مفهوم دیگر تنها از طریق دولت ـ ملت تبیین نمیگردد. بلکه بطور فزاینده ای تبدیل به یک مفهوم غیر سرزمینی گردیده و گفتمان های جدیدی از حقوق ،مشارکت و … را مطرح می کند که رفتار شهروندان و کیفیت مشارکت آنان در امور جامعه از شاخص های توسعه یافتگی جوامع محسوب می شود.
جذابیت شهروندی صرفا به خاطر منافعی نیست که به فرد میرساند. شهروندی همواره یک ایده دو جانبه و بنابراین، یک ایده اجتماعی است. قابل تصور است که یک جامعه بتواند بدون بیان رسمی حقوق به درستی کارکند اما به سختی میتوان وجود یک جامعه انسانی با ثبات را بدون وجود حس تعهد میان اعضایش تصور نمود. بنابراین، حقوق شهروندی مبنای عالی برای ادرهی امرو انسان به شمار میرود و زندگی آنها که از پیش به وسیله نژاد، مذهب، طبقه، جنسیت یا صرفا یکی از هویتشان تعیین میشد به وسیله شهروندی تعیین می شود، چرا که شهروندی بیش از هر هویت دیگر قادر است انگیزه سیاسی اساسی انسانها را، که هگل آن را ” نیزا به رسمیت شناخته شدن” مینامد، ارضا نماید (ویلیامز، 1997). این ایده نمی تواند صرفا مجموعه ای حقوقی باشد که فرد را در تعهد به یدگران رها کند بلکه حقوق شهروندی همیشه به چارچوبی برای پذیرش و مکانیزم هایی برای تحقق شان نیاز دارند. چنین چارچوبی، که شامل دادگاهها، مدارس، بیمارستانها و پارلمانها می شود، نیاز دارد که همه شهروندان وظیفه خود را در حفظ آن ایفا کنند (هزارجریبی و امانیان،1390).
با توجه به آنچه تاکنون گفته شد، هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر آگاهی از حقوق شهروندی می باشد. از این رو با بهره گرفتن از چهارچوب نظری مشخص و بهره گیری از پیشینه تجربی بحث حاضر، به تبیین آگاهی از حقوق شهروندی
در این پژوهش خواهیم پرداخت.
شهروندی یکی از مهمترین عرصه های سیاسی – اجتماعی است که در طول تاریخ به اشکال گوناگون و با تعابیر مختلف حقوقی ، سیاسی و فلسفی رواج داشته است. صاحب نظرانی که به قصد بررسی چگونگی تحول مفهوم شهروندی کتاب تاریخ را ورق زده اند، در یک نکته اتفاق نظر دارند ، و آن اینکه شهروند موقعیتی است که هم حق افراد را برای برخورداری از حقوق به رسمیت می شناسند، و هم مسئولیت جمعی شهروندان را که اداره با ثبات امور بر آن مبتنی است (شیانی و دادوندی ،1389)
آشنایی با مفهوم شهروندی به خوبی نشان می دهد که این ایده در اصل به حقوق اقتصادی و سیاسی دسترسی و مشارکت مربوط می شود و کسانی که برای پوشش حقوق اجتماعی فراسوی آنها حرکت می کنند ، فقط ارتقاء برابری را به منظور حمایت از یکپارچگی اقتصادی هدف قرار می دهند ( شیانی ،1384 :18). بنابراین شهروندی به یک فرد حق مشارکت در قدر ت سیاسی و برخوداری از حقوق مدنی و اجتماعی را می دهد. این مفهوم ترجمان حقوق و آزادی های اساسی و عمومی جامعه بوده و اساسی ترین نیازهای هر ملت را در برمی یگرد. « حقوق شهروندی» در تعریف خود ناظر بر حقوق فردی و رابطه فرد با دولت و دیگر شهروندان است و در برگیرنده ابعاد سیاسی ، مدنی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و جنسیتی می شود. بنابراین در یک برداشت شهروندی موقعیتی است که به موجب آن شهروند از حقوق مدنی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و جنسیتی برخوردار می شود. شهروندان به موجب قانون دارای حقوق و تامین برابر آن بریا تمام شهروندان فارغ از تعلقات قویم، نژادی، فرهنگی، مذهبی، جنسیتی و اقتصادی آنان است.
اگر چه در تعاریف مختلف مفهوم شهروندی ، جنبه های حقوقی آن مورد تاکید قرار گرفته است ، در برگیرنده مجموعه ای از تعهدات و تکالیف است. اهمیت این مطلب از آن جهت است که طبق این تعریف مسئولیت شهروندی همان « خودآگاهی مردم از حقوق شهروندی و احساس نیاز همگانی برای اجرای این حقوق است » (نوروزی ، 1385 :28) بدین معنا که افراد تا نسبت به حقوق شهروندی خودآگاهی نداشته باشند، از وظایف خودآگاه نخواهند شد و به آن عمل نخواهند کرد. چرا که حقوق بر مسئولیت ها دلالت داشته و در خلاء شکل نگرفته است. پس برای اینکه حقوق شهروندی موثر باشد، شهروندان باید حقوق یکدیگر را بشناسند و آنها را محترم شمارند.
در چند دهه اخیر حقوق شهروندی به یکی از پیچیده ترین مسائل سیاسی و اجتماعی تبدیل شده و توجه متفکران و سیاستمداران زیادی را به خود جلب کرده است. جایگاه حقوق برای حل موفقیت آمیز مسائل مهم حکومت داری یعنی نیاز به توزیع عادلانه منابع و حفظ نظم بسیار حیاتی بوده و نقش مهمی را در حل برخوردهای اجتماعی ایفا کرده است. چرا که رعایت حقوق شهروندی منوط به شناسایی این حقوق در جامعه ، چگونگی عمل به آنها و نحوه ضمانت اجرایی آنهاست که خود عملی مهم در جهت رشد شخصیت فردی و اجتماعی به شمار میرود. براین اساس، آگاهی از حقوق شهروندی به فرد اجازه دخالت آگاهانه در سرنوشت خود را میدهد و منجر به احقاق حقوق خود و زندگی بهتر برای خود و دیگر اعضای جامعه می شود. بنابراین میزان آگاهی افراد از حقوق و تعهداشان و شیوه های فعال شدن آن ها در جامعه، در میزان تحقق شهروندی و ارتقاء آن نقش موثری دارد. بنابراین شهروندی بیش از آن که نیازمند بحث درباره شاخص ها و مولفههای حقوق و وظایف باشد، ضرورت بررسی پیرامون عوامل مؤثر بر میزان آگاهی افراد از حقوق شهروندی را بازتاب می کند. باتوجه مباحثی که تاکنون ذکر شد، هدف اساسی تحقیق حاضر پاسخگویی به این سوال اساسی است که میزان آگاهی از حقوق شهروندی شهروندان شهر اهواز در چه حد است ؟ و عوامل تاثیرگذار بر آن کدامند؟ زیرا می تواند برای برنامه ریزی های آینده مفید و مؤثر واقع شود.
حقوق شهروندی جزء لاینفک جامعه مدنی و مبانی تشکیل دهنده آن به شمار میرود، چرا که امکان مشارکت داوطلبانه همهی افراد را در تمام عرصه های اجتماعی فراهم میسازد. بنابراین، درگذر از جوامع سنتی به مدرن تغییراتی در جهت تحقق حقوق شهروندی در سطوح فردی و ساختاری پدید میآید. با اتفاقاتی که در نظام جهانی به وقوع پیوسته، از جمله، گسترش ارتباطات، جهانی شدن، چند فرهنگ گرایی، کشورها از جمله کشور ما تحت تاثیر نظریه ها و دیدگاه های جدید در ارتباط با شهروندی قرار گرفته و این امر ضرورت پژوهش در مورد شهروندی را بیشتر می کند.
. Citizenship
. City
. Civil Rights
. Hegel
.Williams
تلویزیون به عنوان یکی از رسانه های جمعی مهم، با وجود عمر نه چندان طولانی توانسته است در بسیاری از مناطق جهان خود را معرفی و با توجه به تحولاتی که از نظر علمی و فناوری در جهان پدید آمده است، هر روز گستره خود را وسیع تر کند. با توجه به توانایی های زیادی که این رسانه دارد، توانسته است به صورت های گوناگون حیات بشری را در حوزه های مختلفی مانند اقتصاد، فرهنگ و امنیت اجتماعی تحت تاثیر قرار دهد (شاه محمدی،184:1389). بسیاری از نظام ها تلاش می کنند با در اختیار گرفتن و جهت دهی به رسانه، در جهت تحکیم و تثبیت خود یاری بجویند؛ بنابراین یک رسانه برای حضور همیشگی خود نیاز به مخاطب و البته اعتماد او دارد (حیاتی، 6:1388).
در بستر تعاملات و کنش های گروهی، اعتماد به منزله یک مکانیسم اجتماعی با کارکردهای متعدد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و روانشناسی خود نقش مهمی را در این زمینه ایفا می کند. در واقع زندگی انسان بدون احساس اعتماد به خود، اعتماد به آینده و اعتماد به جهان پیرامون خود همراه با اضطراب و کشمکش تحمل ناپذیری است که ممکن است باعث از هم پاشیدگی فرد و نابودی وی شود. اعتماد، رشد انسان و شکوفایی استعدادها و توانایی او را تسهیل می کند و رابطه او را با دیگران به رابطه ای خلاق و شکوفا تبدیل می سازد تا فرد بتواند آرامش، امنیت، آزادی و استقلال را در کنار دیگران تجربه کند (قدیمی،90:1386).
در پژوهش حاضر رابطه بین سریالهای سیمای جمهوری اسلامی ایران و اعتماد مخاطب به رسانه مورد نظر محقق است و این نکته مورد بررسی قرار می گیرد که کارکرد سریالهای تولید و پخش شده سیما در سال 1390-1389 از نظر اساتید و دانشجویان دانشکده صداوسیما در افزایش اعتماد مخاطب به رسانه ملی در ایران چگونه است.
2-1- بیان مسئله
تلویزیون از جمله وسایل ارتباط جمعی است که به سبب فراگیری و وسعتی که دارد از اهمیت فراوانی برخوردار است، چنانکه برنامه های این وسیله مهم ارتباط جمعی، بر بینندگان و مخاطبین اثر عمیقی می نهد که البته نوع اثر و میزان اثر گذاری آن یکسان نبوده و به عوامل گوناگون بستگی دارد که می توان به ساختار و نظام تلویزیون در هر جامعه که متاثر از ویژگی های ساختار نظام اجتماعی آن جامعه است اشاره نمود. از جمله وظیفه مهم تلویزیون و برنامه هایی که تولید و پخش می شوند افزایش اعتماد و به عبارتی مخاطب سازی است و اگر بتواند بخوبی به ایفای این وظایف خود بپردازد، در آن صورت می توان گفت تلویزیون در به انجام رساندن رسالت و اهداف خود موفق بوده است.
امروزه به دلایلی فناورانه شاهد گسترش رسانه های جدید دیداری و شنیداری و آغاز عصر ارتباطات چندرسانه ای پلورالیستی هستیم. به دلیل دیجیتالی شدن ارتباطات و به خصوص توسعه تکنولوژی ماهواره و پخش برنامه های تلویزیونی از طریق فناوری ماهواره ای، جذب، نگهداری و افزایش مخاطب تلویزیونی به امری نگران کننده و مهم و جدی تبدیل شده است. در چنین شرایطی دست اندرکاران رسانه ها
همواره در پی فراهم کردن شرایطی هستند تا مخاطبان به پیامهای تولید شده توسط آنها بی اعتنا و بی اعتماد نگردند؛ چرا که اعتماد مردم به یک رسانه موجب توجه بیشتر مخاطبان به آن رسانه و زمینه سازی جهت تحقق اهداف مورد نظر آن رسانه در جامعه می شود؛ عواملی که تضمین کننده حیات و موفقیت رسانه ها است. (علیزاده،6:1389).
به بیان دیگر در عصری که بدلیل پیشرفت فناوری های رسانه ای و ظهور شبکه های ماهواره ای و اینترنتی فراوان (افزایش منابع فرستنده) و گرم شدن بازار رقابت، امکان انتخاب بیشتری برای مخاطبان رسانه ها فراهم شده، رسانه ای می تواند ادامه حیات بدهد که ضمن پاسخ به نیازمندی ها و خواسته های مخاطبان و ارزش های آنها اعتماد و اطمینان مخاطبان بیشتری را به خود جلب کند؛ مخاطبانی که امروزه با ویژگی هایی چون متنوع بودن، فعال بودن و گزینشی عمل کردن، از مخاطبان گذشته متمایز می شوند. گسترش، تنوع و بسط فعالیتهای یک رسانه صرفاً در شرایطی موثر واقع خواهد شد که اعتماد به آن رسانه به عنوان پیش شرط این اقدامات از قبل به وجود آمده باشد یا لااقل ضمن فعالیت رسانه به وجود بیاید و مستمراً افزایش یابد. در واقع اعتماد مخاطب به رسانه بزرگترین سرمایه و ابزار آن رسانه است که مبتنی بر آن می تواند به تداوم هستی خویش امیدوار باشد. ریزش مخاطب به تدریج منجر به سقوط هویت و هستی یک رسانه می شود؛ بنابراین جلب و حفظ اعتماد مخاطب، شرط موفقیت هر رسانه است (همان،5).
پس با توجه به موارد مذکور امروزه اعتماد به رسانه یکی از مهمترین دغدغه های فکری مسئولان رسانه تبدیل شده و تاثیر بسیار آن بر مخاطب اصلی پذیرفته شده است. مهمترین بحث در زمینه اعتماد میزان اطلاع رسانی و درستی و نادرستی پیامی است که رسانه پخش می کند. درستی اخبار رسانه ها موجب جلب نظر مخاطبان می شود و در نتیجه اعتماد آنان به رسانه را در پی خواهد داشت و هر چه میزان اعتماد مخاطبان به رسانه بیشتر باشد میزان اثرگذاری و آگاهی بخشی آن بیشتر خواهد بود(شاه محمدی، 185:1389).
به جرات می توان گفت که برای هیچ رسانه ای به اندازه تلویزیون، مخاطب مهم نیست از این رو می کوشد سلایق و علاقه های گوناگون مخاطبانش را پاسخگو باشد و این موضوع در راستای کارآمدی رسانه بسیار مورد توجه است تا بتواند ارتباطی دو سویه میان مخاطبان و تلویزیون بر قرار نماید (حیاتی،7:1388).
به همین منظور حفظ مخاطب و جلب اعتماد آنها نیازمند ایفای نقش های پویا در رسانه است. عموماً در زمینه کارکرد باید گفت که وسایل ارتباط جمعی دارای کارکردهای گوناگون زیر در جامعه هستند.
الف) نقش تفریحی: بطور معمول وسایل ارتباط جمعی اوقات فراغت آدمیان را پر می کنند. جزیی از کارکرد وسایل ارتباطی صرفاً تفریح و تفنن انسانهاست تا از آنان موجوداتی توانا و خلاق برای کار به بار آورد (صداقتی فرد،133:1388 به نقل از ساروخانی، 1368).
ب) نقش خبری: از طریق رسانه ها، اطلاعات و اخبار گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، زیستی، و غیره از هر نقطه جهان به سرعت به سایر نقاط ارسال یا پخش می گردد.
.ج) نقش آموزشی: رسانه های مختلف و در صدر آنها تلویزیون و رادیو می تواند کارکرد آموزشی بس وسیعی داشته باشند، به طوری که به صورت آشکاری اهداف آموزشی نظام آموزش و پرورش را با پخش برنامه های یاد دهی دروس برای دانش آموزان و دانشجویان تحقق بخشد.
د) نقش همگن سازی: وسایل ارتباط جمعی با اثری مشترک بر افراد جامعه، به نوعی توده مردم را به لحاظ فرهنگی شبیه می سازند و در سطح جهانی بخشی از مفهوم جهانی شدن در همین معنا، یعنی همگن سازی جهانی الگوهای زندگی، علایق و سلایق و انتظارات به کار می رود.
ه) نقش تحول فرهنگی: رسانه ها اثرات مثبتی را در ارتقای سطح فرهنگ و آگاهی های عمومی مردم می توانند ایفا نمایند. بسیاری از برنامه های آموزشی به صورت آشکار و برنامه های تفریحی از قبیل سریال های تلویزیونی با هدف اشاعه چنین کارکردی تولید می شوند. (صداقتی فرد،133:1388)
همچنین برخی معتقدند که یکی دیگر از کارکرد های رسانه های جمعی، نظارت بر محیط است. افراد به واسطه اطلاعات دریافتی از رسانه به ارزیابی محیط پیرامون خود می پردازند. یکی از مهم ترین این تصورات که گربنر در نظریه کاشت رسانه ای از آن به عنوان یکی از بارزترین اثرات رسانه یاد کرده است، احساس امنیت و یا ناامنی است و این احساس با اعتماد رابطه دارد. اطلاعات دریافتی از رسانه های جمعی ما را در ارزیابی شرایط موجود تصمیم گیری و ارضای حس کنجکاوی یاری می کند. همین امر یکی از علل اصلی تحرک روانی و یا به قول فیسک تحرک ذهنی می شود. حاصل این تحرک روانی، افزایش مبادله و تعامل بین افراد و در نتیجه عام گرایی در نگاه پارسونزی و کمک به شکل گیری جامعه مدنی در قالب مفهوم گسترده عمومی از نگاه هابرماسی است که در کل نقش اعتماد اجتماعی در بین افراد دارد (علیزاده، 15:1389). کارکرد دیگر رسانه های ارتباط جمعی، ایجاد همبستگی اجتماعی است. همبستگی اجتماعی منشأ روابط عاطفی، تعهد عام و اعتماد اجتماعی است (چلبی،1375 :101).
در مجموع، عالمان علوم ارتباطات معتقدند که رسانه کارکردهای مختلفی دارد مهمترین آنها عبارتند از: کارکردهای تفریح و سرگرمی، آموزشی، رهبری و هدایت مخاطبان، آگاه سازی مخاطب، دادن اطلاعات به مخاطب، تبلیغات و احساس تعلق اجتماعی. اهمیت کارکردهای رسانه تا جایی است که ثبات سیاسی و وحدت و امنیت ملی کشورها متاثر از آنها است و به همین علت است که رادیو و تلویزیون عالی ترین جایگاه را در نظام های سیاسی دنیا دارد. بدیهی است ناکارآمدی این دو ابزار، پیامدهایی را به دنبال دارد و ثبات سیاسی و وحدت و امنیت ملی را آسیب پذیر می کند (قمری،1384: 130).
Mass media .1
. The role of recreational
. News role
. Educational role
. The role of homogenization
. The role of cultural evolution
. Gerbner – George
. Fiske
……………………………………………………………………………………………………………………………………………………..25
2-2-دین…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………25
2-3-رسانه………………………………………………………………………………………………………………………………………………………29
2-4-رابطه دین و رسانه…………………………………………………………………………………………………………………………………32
2-5-قالب گفتگوهای رسانهای……………………………………………………………………………………………………………………….41
2-5-1-تواناییهای مجری……………………………………………………………………………………………………………………………..46
2-5-2-ویژگیهای ظاهری…………………………………………………………………………………………………………………………….46
2-5-3-صدا……………………………………………………………………………………………………………………………………………………46
2-5-4-حرکات و اداها……………………………………………………………………………………………………………………………………47
2-5-5-میزان اطلاعات…………………………………………………………………………………………………………………………………..47
2-5-6-اعتماد به نفس…………………………………………………………………………………………………………………………………..48
2-5-7-توجه به زمانبندی…………………………………………………………………………………………………………………………….48
2-5-8-نوآوری در اجرا………………………………………………………………………………………………………………………………….48
2-6-تناسب قالب و محتوا………………………………………………………………………………………………………………………………54
2-7-مخاطبین و دستهبندی آنها در نظریه های ارتباطات…………………………………………………………………………..56
2-7-1-دیدگاه رسانه محور…………………………………………………………………………………………………………………………. 56
2-7-2-دیدگاه مخاطب محور……………………………………………………………………………………………………………………….57
فصل سوم: یافته های تحقیق…………………………………………………………………………………………………………………………..62
3-1-یافته های توصیفی………………………………………………………………………………………………………………………………….63
3-2-یافته های تحلیلی(تحلیل مضمون)………………………………………………………………………………………………………..83
فصل چهارم: نتیجه گیری و ارائه پیشنهادها……………………………………………………………………………………………………99
پیشنهادها……………………………………………………………………………………………………………………………………………………..104
منابع……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..106
فهرست جداول
جدول1……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………17
جدول2……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………18
جدول3……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………63
جدول4……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………85
جدول5………………………………………………………………………………………… ……………………………………………………………….87
جدول6……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………89
جدول7……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………91
جدول8 …………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..94
جدول9……………………………………………………………………………………………………………………………………………………………96
شکل1…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………..101
فصل اول:کلیات
در گذشته تا سالها تنها وسیله ارتباط مراجع دینی با مردم، منبر بود. ارتباط کلامی روحانیت با مردم، تنها وسیله و بهترین وسیلهای بود که میتوانست بر مخاطبان تاثیر عمیقی بگذارد و جای هیچگونه جایگزینی را باقی نمیگذاشت. با ورود تکنولوژی ارتباطی و اطلاعرسانی از دروازههای غرب، اینگونه نهادهای وابسته به مذهب، تعریف واضحی نسبت به ورود این نشانه های تمدن غربی و ابزار و ادوات نوینی که میتوانست در تبلیغ مورد استفاده قرار بگیرد نداشتند و یا رویکرد غالب آنها سلبی بود که پس زدن شیوه های نوین را در برداشت. در نتیجه طی سالیان، مذهبیون فاصله خود را از این گونه ابزار حفظ کرد. در این دوره(ایران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی)، بیشتر رسانه های سنتی در خدمت تبلیغ دین بودند، از این رو، به رغم پخش برنامه هایی با موضوع دینی در رادیو و تلویزیون، در کل یک رویکرد سکولار بر رادیو و تلویزیون ملی ایران حاکم بود.
پس از انقلاب اسلامی، با توجه به استقرار حکومت دینی و قرار گرفتن امکانات و ابزاری چون تلویزیون در اختیار حاکمیت دینی جامعه، این روند گونهای دیگر به خود گرفت. افراد دینداری که تا این زمان، در نظامهای ارتباطی سنتی پرچمدار بودند و همواره از رسانه های نوین که در اختیار حکومت بوده، محروم بوده اند، با شکل گیری انقلاب اسلامی به ظرفیت گسترده و با اهمیتی از تکنولوی نوین دسترسی یافتند که این امر مستلزم بایدها و نبایدهایی در این زمینه بود. بهره گیری درست و شایسته از رسانه تلویزیون، در انتقال معارف دینی میتوانست و می تواند اهمیت این رسانه را در ایجاد جامعهای متناسب با اهداف و آرمانهای انقلاب و انقلابیون هرچه روشنتر از پیش سازد. در واقع یکی از ثمرات انقلاب اسلامی ایران که بر اساس مبانی دینی شکل گرفت و تکامل یافت توجه ویژه به معارف دین مبین اسلام است. در نظام جمهوری اسلامی نیز تلویزیون به عنوان مهمترین و اثرگذارترین رسانه عمومی محسوب میگردد و طبیعتا تمامی دلسوزان و علاقمندان ایران اسلامی، به منظور تبیین مباحث ایدئولوژیک، انتظارات ویژهای از این رسانه دارند.
پس از پیروزی انقلاب، رویکرد سکولار جای خود را به رویکرد محتوا محور یا معنامحور داد. «این رویکرد برای رسانه ها جنبه ابزاری قائل است؛ ولی به عنوان یک متغیر وابسته، نه یک متغیر مستقل. در این رویکرد، دین به عنوان مهمترین نهاد معنابخش در زندگی انسان مطرح می شود. اگر دین،کارکرد اصلیاش معنابخشی به زندگی باشد و این معنابخشی با هر ابزاری انجام شود، در آن صورت میتوانیم خانواده دینی، آموزش و پرورش دینی و رسانه هایی با رویکرد دینی داشته باشیم». پس از شکل گیری انقلاب، با این دیدگاه که «رادیو و تلویزیون به عنوان ابزار، فی حد ذاته، از نظر اسلام، مشروع است و میتوان در تبلیغ دین از آنها استفاده کرد»؛ رادیو و تلویزیون (در قالب صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران) در خدمت منافع انقلاب اسلامی قرار گرفت و زمینه برای حضور دین و رسانه های نوین در ایران فراهم شد.
تجربه برنامه های دینی در تلویزیون پس از انقلاب اسلامی، بیشتر شبیهسازی رسانه سنتی منبر و پخش سخنرانیهای مذهبی بوده است. هر چند توجه به آموزههای مربوط به دین و استفاده از اصطلاحات دینی در بیشتر برنامه های سیما دیده می شود؛ اما برنامه های دینی با موضوع و عنوان دینی بیشتر الگوبرداری از رسانه های سنتی بوده است. در سالهای اخیر شکل دیگری تحت عنوان گفتگوی مذهبی و در عرصه برنامهسازی دینی شکل گرفته است. این نوع از برنامه با طرح موضوعات گوناگون از جمله مباحث اعتقادی، کلامی، فلسفی، عرفانی، اخلاقی، فقهی و … توانسته توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کند.
برنامه های گفتگویی مذهبی با توجه به تعداد مجری و میهمان یا میهمانان برنامه، نقشی که مجری در این برنامه ایفا می کند(هدایتکننده، چالشبرانگیز یا صرفا اعلامکننده سرفصلهای گفتگو)؛ قالبها و فرمهای متفاوتی به خود میگیرد. در این پژوهش، برنامه هایی با یک مجری و یک میهمان به عنوان قالب گفتگوی دو نفره، دومجری و یک میهمان به عنوان قالب میزگرد و یک مجری و دو میهمان تحت عنوان قالب بحث، مورد تامل قرار میگیرند. برنامه «سمت خدا» از شبکه اول سیما برای قالب گفتگوی دو نفره، برنامه «به سوی ظهور» از شبکه دوم سیما برای قالب میزگرد و برنامه «فصل نو»از شبکه قرآن ومعارف سیما برای قالب بحث در نظر گرفته شده اند.
عوامل متعدی در رابطه با برنامه های گفتگوی مذهبی مطرح می شود. از جمله این عناصر میتوان به مجری و نقشی که در برنامه ایفا می کند، دکور و چینش برنامه، چگونگی چینش محل نشستن مجری و میهمان یا میهمانان برنامه، اشاره کرد. میزان تاثیری که هر یک از این مقولهها بر میزان تماشایا عدم تماشا در مخاطبین دارد، حائز اهمیت است. اهمیت این مساله برای ارتباطگران و تولیدکنندگان رسانهای، به منظور توانایی برای برنامه ریزیهای دقیقتر بر اساس دسترسی به آنچه در مخاطبان و افراد هدف آنان شکل میگیرد، دوچندان می شود. در حقیقت برنامه هایی با موضوعات دینی که خود پیچیدگیهای فراوانی دارد، هنگامی که از رسانهای چون تلویزیون که تقریبا رسانهای یکسویه است و با مخاطبانی ناهمگن و دور از دسترس با شرایط فرهنگی و اجتماعی متفاوت، پخش می شود، دچار پیچیدگیهای صدچندان می شود. هر چند که هر برنامهای برای مخاطبان در حوزهای محدودتر و مشخصتر از آنچه گفته شد تولید می شود؛ اما همین مخاطبان مفروض و شاید دستهبندی شده، تکثر و گونهگونی بسیار دارد. تلاش برای فهم عمیق آنچه مخاطبان از این گونه برنامهها دریافت می کنند و شناخت عواملی که چه در برنامه پخش شده و چه در بافت فرهنگی و اجتماعی زیست مخاطب بر این دریافت اثرگذار است، گام موثری در اصلاح برخی رویکردهای مدیریتی در تولید این برنامهها به شمار میآید.
از آنجا که گفتگوهای تلویزیونی، مجریمحور هستند یکی از عوامل بسیار تاثیرگذار بر این درک و دریافت و در واقع خوانش مجریهای برنامه های فوق هستند. در این برنامهها این مجری است که موضوع برنامه را معرفی می کند و سوالات مربوط به موضوع را از میهمان برنامه میپرسد. در حقیقت، وی رابط بین بیننده و میهمان است. اوست که می تواند رابطهای درست و مناسب بین این دو برقرار کند و یا موجب بر هم زدن رابطه فوق شود. وظیفه جمعبندی و نتیجه گیری از سخنان میهمان بر عهده اوست و اگر او نتواند از عهده این مسئولیت به خوبی برآید، ممکن است بیننده از ادامه تماشا به دلیل تخصصی بودن صحبتهای میهمان و غیرقابل فهم بودن بحث، منصرف شود. ادبیات و نوع اداها و حرکات مجری نیز بر نحوه دریافت بیننده موثر است. اینکه مخاطبین با درجات متفاوتی از دینداری از این زبان بدن و نحوه گفتار مجری چه برداشتی دارند، در این فرایند دارای اهمیت است.
عدم وجود منابع مکتوب راجع به چگونگی اجرا در برنامه های دینی به خصوص گفتگوهای دینی و فقدان شیوهنامهای برای مجریان این برنامهها، آسیبشناسی رفتار کلامی و غیرکلامی مجریان را ضروری میسازد چرا که هر مجری بر اساس ذوق و سلیقه شخصی به انجام حرکات و اداها . سخنانی دست میزند که گاه برداشتهای منفی و نامناسب در ذهن مخاطب شکل گرفته و در مواردی به دلزدگی مخاطب از تماشای برنامه منجر میگردد.
تعداد مجری و میهمان یا میهمانان از دیگر عوامل موثر بر خوانش مخاطبان از این برنامههاست. برنامهای در قالب گفتگوی دونفره مخاطبان خاص خود را دارد و دریافت بیننده این برنامه با برنامهای در قالب بحث؛ با یک مجری و دو میهمان می تواند بسیار متفاوت باشد. علت تماشای هر نوع از این سه قالب از سوی مخاطبین، دلایل متفاوتی خواهد بود. علاوه بر این فضایی که بر هر یک از این قالبها حاکم است با دیگری تفاوت دارد. چالش و هیجانی که در قالب بحث، جریان دارد در دو قالب دیگر دیده نمی شود و شکل گیری تخصصی مباحث به مراتب در قالب گفتگوی دونفره، قوت و شدت بیشتری دارد. در نتیجه، میزان تاثیرگذاری مباحث دینی هر یک از سه برنامه با توجه به قالب آنها، بر دریافت دینی مخاطب حائز اهمیت است.
به بیان کلی آنچه در فرم، شکل و قالب این نوع برنامه دخیل است و بر خوانش و دریافت مخاطب از برنامه، اثرگذار است در این پژوهش به مشاهده و بررسی گذاشته خواهد شد.
1-2- ضرورت و فایده پژوهش
با توجه به کمبود تحقیقاتی از این دست در مراکز علمی و دانشگاهی یا مراکز و سازمانهای اجرایی از جمله سازمانهای صدا و سیما، شورای سیاستگذاری برنامه های این سازمان و مراکز فرهنگی دیگر، اهمیت پژوهش فوق دو چندان خواهد بود.
علاوه بر این با گسترش روزافزون استفاده از سایر رسانه ها همچون ماهواره و رسانه های الکترونیکی و تبلیغات ضد دینی و فرهنگی این رسانه ها و توجه دستاندرکاران آنها به مباحث کارشناسی ارتباطات در محصولاتشان، انجام تحقیقاتی حول محور مباحث مهمی چون دین و دینداری و معارف دینی با رویکرد ارتباطی و کارشناسی در برنامه های سیمای جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش ضروری به نظر میرسد.
مباحث ارتباطاتی در حوزه رسانه، چه تلویزیون و چه رادیو و ارتباط آن با مباحث و محتوای دینی طی چند سال اخیر مورد توجه مراکز علمی، دانشگاهها و مراکز پژوهشی به خصوص دانشکده صدا و سیما، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما و دانشگاه باقرالعلوم(ع) (در رشته تبلیغ و ارتباطات که حول محور مباحث دینی و تبلیغ اسلامی و مباحث ارتباطاتی است)، قرار گرفته است. اما علی رغم توجه بیشتر نهادهای سیاستی و حکومتی به مطرح نمودن مباحث دینی در سطح جامعه از اوایل انقلاب اسلامی و با توجه به در دسترس بودن اکثریت افراد جامعه ایرانی به رسانهای چون تلویزیون بحثهای کارشناسی و پیگیریها و پژوهشهای علمی در این زمینه بسیار کم و اندک به نظر میرسد. به عبارت دیگر، مباحث و محتوای ارتباطی و رسانهای از ابتدای انقلاب از سوی نهادهای حکومتی و دولتی، نادیده و مغفول شمرده شده و از سوی دیگر در محافل دانشگاهی و علمی نیز علم ارتباطات بدینگونه که در سالهای اخیر با تمرکز بر موضوع رسانه مورد توجه قرار گرفته است، موضوع بحث نبوده است. چند سالی است که رشته ارتباطات در مقاطع گوناگون در دانشگاه، دامنه حوزه مطالعاتی خود را از رشتههای روزنامهنگاری و روابط عمومی به حوزه های مربوط به رسانه توسعه داده است و به علم ارتباطات به صورت محض و در محدوده نظریهها علی الخصوص نظریات رسانه،توجه ویژه نموده است. همزمان با این تغییر و تحولات، مجریان و دستاندرکاران امر رسانه در صدا و سیما در سالهای اخیر، توجه بیشتری به رابطه دو حوزه پراهمیت دین و رسانه داشته اند و با برگزاری چند همایش با عنوان «دین و رسانه» و تربیت دانشجویانی در این حوزه به لزوم توجه هر چه بیشتر در این زمینه پا به عرصه عمل گذاشته است. هر چند اقدامات اخیر سازمان صدا و سیما پس از سالها تاخیر، اقدامات قابل توجه و تاملی بوده است اما هنوز در زمینه نظریهپردازی و در نتیجه سیاستگذاری در خصوص برنامه های دینی تلویزیون به معنای عام آن(نه صرفا برنامه های اختصاصی با عناوین دینی) دچار کمبودهای فراوانی هستیم. البته طرح و غور در این مباحث تنها منجر به انتشار آییننامه های سازمانی نخواهد شد، بلکه وجود منابع نوشتاری پژوهشی درباره این گونه برنامهها به افزایش سطح اطلاعات و سواد رسانهای و معرفتی تصمیم گیران، تولید کنندگان و مجریان این برنامهها خواهد انجامید. علاوه بر آنکه به شکل گیری تحقیقات بیشتر در این حوزه و تشویق محققان منجر میگردد. تحقیق حاضر نیز در پی روشن نمودن لایه هایی از بخش کوچکی از گستره وسیع رابطه رسانه تلویزیون و نشر معارف دینی -که گفتگوهای مذهبی سیما را شامل می شود- است.
[1]. حسام الدین آشنا، میزگرد مبانی رسانه دینی، فصلنامه سنجش و پژوهش، ش 35، 1382، ص 9.
. مطهری،1384:337