طبقه بندی کیفیت دلبستگی نوزاد
دلبستگی ایمن[۱]
این کودکان رفتار دلبستگی واضحی بعد از جدایی اولیه و ثانویه از مادر نشان می دهند. آنها مادر را صدا می کنند، دنبال او می روند و او را جستجو می کنند و نهایتا شروع به گریه می کنند و نشانه های نگرانی را بروز می دهند. زمانی که مادر برمی گردد خوشحال می شوند و او را بغل می کنند و می خواهند با وی تماس جسمی داشته باشند، بعد از مدت کوتاهی آرام می شوند و سعی می کنند دوباره بازی را شروع کنند.
دلبستگی ناایمن اجتنابی[۲]
این کودکان نسبت به جدایی اعتراض چندانی نمی کنند و رفتار دلبستگی واضحی از خود نشان نمی دهند (مثل دنبال کردن مادر تا جلوی در یا گریه کردن). آنها به بازی خود ادامه می دهند اگرچه کمتر در محیط به کاوش می پردازند.
گاهگاهی هنگامی که مادر اتاق را ترک می کند با چشم او را دنبال می کنند و رفتن او را مشاهده می کنند. بعد از بازگشت مادر، این نوزادان از او اجتناب می کنند و تقاضایی برای در آغوش گرفتن او نمی کنند. اغلب تماس بدنی زیادی بین آنها وجود ندارد.
دلبستگی ناایمن دوسوگرا[۳]
این کودکان بعد از جدایی خیلی مضطرب می شوندو گریه می کنند اما هنگامی که مادر به اتاق برمی گردد ، نمی تواند آنها را آرام کند و مدت زیادی طول می کشد تا این کودکان آرام شوند. گاهی حتی بعد از چند دقیقه هم نمی توانند به بازی برگردند. زمانیکه مادر آنها را بغل می کند، این کودکان درعین حال که ابراز تمایل برای تماس بدنی و مجاورت می کنند، اما نسبت به مادرشان پرخاشگری نشان می دهند (اینسورث و همکاران ،۱۹۷۸).
دلبستگی آشفته
بعد از اینکه اینسورث و همکارانش طبقه بندی دلبستگی ایمن، اجتنابی و دوسوگرا را معرفی کردند، در مطالعات دیگری که در این زمینه انجام شد، بعضی از کودکان رفتارهایی نشان دادند که در این طبقات قرار نمی گرفت. این کودکان را دلبسته آشفته نامیدند. حتی کودکی
که دلبسته ایمن نشان می دهد گاهی ممکن است رفتار آشفته ای بروز دهد، مثلا به سمت مادر برود ، برای مدت کوتاهی دویدن را متوقف کند و سپس دوباره شروع به دویدن دور اتاق کند و دنبال مادرش بگردد و زمانیکه مادرش بر می گردد از نزدیک شدن به او امتناع کند.
این الگوی دلبستگی آشفته اغلب در کودکانی دیده می شود که در معرض مشکلات بالینی قرار دارند و کودکانی که تجربه ضربه درونی مثل از دست دادن والدین ، داشته اند یا مورد سواستفاده قرار گرفته اند (خوشابی وابوحمزه ،۱۳۸۵) .
کودکانی که در ۱۲ تا ۱۸ ماهگی در برابر وضعیت نا آشنا به عنوان کودکان وابسته ایمن و کودکان دلبسته غیر ایمن طبقه بندی شدند، در سنین بالاتر یعنی در ۲۱ ماهگی تا ۵ سالگی مورد مشاهده قرار گرفتند. کودکان دلبسته ایمن به طورکلی با بزرگسالان و سایر کودکان بیشتر حرف می زدند، همکاری بیشتری داشتند، با مادران و افراد غریبه خوش رفتارتر بودند، با فشار و ناراحتی بهتر کنار می آمدند و به نسبت کودکان دلبسته غیرایمن کنجکاوتر بودند. علاوه بر این هنگامی که کودکان دلبسته ایمن را در خانه های خودشان مشاهده کردند معلوم شد که این گروه کمتر از کودکانی که به عنوان دلبسته غیر ایمن طبقه بندی شده بودند تمایل به برقراری تماس جسمی با مادرشان داشتند (ماسن و همکاران ، ۱۹۸۵).
همبستگی رفتار در موقعیت ناآشنا با سایر متغیرها
همبستگی تقریباً زیادی بین رفتار حساس مراقبی توسط شخص مور دلبستگی و دلبستگی ایمن در کودکان یکساله مشاهده شده است. نوزادان مادران حساس، در موقعیت ناآشنا الگوی ایمن و نوزادان مادران کمتر حساس، الگوهای ناایمن نشان می دهند.
البته آمادگی ژنتیکی نظام های تنظیم کننده نوزاد نیز ممکن است در شکل دهی کیفیت دلبستگی او نقش داشته باشند و باید در تعاملات وی در نظر گرفته شوند. کودکانی که در اوایل دوره نوزادی، خیلی بی قرارند بیشتر احتمال دارد که در موقعیت ناآشنا، دلبستگی ناایمن نشان دهند حتی اگر رفتار مادر از حساسیت کافی برخوردار باشد.
آزمایش های فیزیولوژیک نشان داده اند که همه نوزادان هنگام استرس و جدایی در موقعیت ناآشنا، علائمی نظیر افزایش ضربان قلب، نشان می دهند. کودکان ناایمن- اجتنابی که به نظر می رسد در این موقعیت بسیار آرام هستند و مستقل تر به نظر می آیند، حتی بیشتر از کودکان ایمن ترشح کورتیزول[۴] دارند. بهمین دلیل الگوی رفتاری ناایمن- اجتنابی باید به عنوان یک سازوکار دفاعی یا انطباقی در نظر گرفته شود (خوشابی و ابوحمزه ، ۱۳۸۵).
[۱]- secure attachment
[۲] – avoidant insecure attachment
[۳]- ambivalent insecure attachment
[۴]- Cortisol
فرم در حال بارگذاری ...