یکی از مهمترین موضوعات ارزشی و مورد توجه و تأکید مدیریت منابع انسانی، عدالت سازمانی است. توجه به این امر، بیانگر اهمیتی است که مدیران برای نیروی انسانی به عنوان یکی از سرمایههای با ارزش قایل هستند. از طرف دیگر، سازمانها در فضای رقابتی در پی کسب رضایت مشتریان و جذب آنان میباشند که لازمه بقا و استمرار حیات آنهاست (زینالی صومعه، 1383). این امر میسر نمیشود، مگر اینکه به عدالت سازمانی توجه ویژهای شود، زیرا عدالت به مثابه عامل حیات و بقای سازمانها و نظامهای اجتماعی شناخته شده است (پور عزت، 1381).
امروزه عدالت سازمانی بیش از پیش مورد توجه مدیریت منابع انسانی قرار گرفته است، زیرا موفقیت هر سازمانی بخصوص سازمانهای خدماتی، به نحوه تعامل کارکنان با مشتریان و مراجعهکنندگان است. ضرورت و اهمیت رعایت عدالت سازمانی، به دلیل نقش حایز اهمیت کارکنان در ارائه خدمات به مشتریان و جلب رضایت آنها در زمینه مسائل پرسنلی، بیشتر مد نظر قرار میگیرد، زیرا رفتار عادلانه سازمان با کارکنان، منجر به تعامل و برخورد مناسب کارکنان سازمان با مشتریان و مراجعهکنندگان شده و در نهایت موجب افزایش وفاداری و رضایت آنها میگردد که در بلندمدت ضامن بقای سازمان است (زینالی صومعه، 1383).
خشونت جزو مسایل اجتماعی حاد بهشمار میرود که در تمام مناطق جغرافیایی و در میان تمام گروههای دینی، نژادی و در تمام سطوح تحصیلی، شغلی، اقتصادی و اجتماعی مشاهده میشود. گزارشهای رسانهها و نتایج پژوهشهای مختلف در اکثر کشورهای دنیا منجمله اسمیت و شارپ(1995)، اولوئوس(1992) نشان میدهد که خشونت در سال های اخیر افزایش یافته و جدیتر شده است و شامل طیفی از اعمال عمدی خشن جسمی، روانی، عاطفی، و کلامی میباشد که تأثیر منفی بر سلامت جسم و روان فرد و درک از خود بر جای میگذارد. در جامعهی امروز به دلایلی چون گسترش فقر، عدم توجه به مسائل معنوی و انسانی گرایش به خوشگذرانی ها، سقوط خانواده و ارزشهای تربیتی و بالاخره گسترش ماشینیسم سبب بدبینی و ترس از آینده و در نهایت خشونت و پرخاشگری شده است(علمی و همکاران، 1387). در جریان زندگی هر انسان ممکن است مشکلاتی بروز کند و هیچ انسانی از این امر مستثنی نیست. عدهای توانایی مواجهه با مشکلات و مسائل را ندارند و همین امر موجب میشود تا در برخورد با موارد پیشآمده و یا حتی در مواقع عادی، به طور ناکارآمد و آسیبپذیر وارد شوند (دوستدار و همکاران، 1384، نقل از شیرودی، خلعتبری، تودار، مبلقی و صالحی، 1389). پرخاشگری در زندگی انسان آنچنان رایج بوده که بشر اصولاً آن را بدیهی تلقی میکرده است (برازجانیان، 1380، نقل از ثقتی، شفیع آبادی و سودانی، 1387). خشم یک هیجان ارضاکننده و در عین حال ویرانکننده است (حافظی و خاجونی، 1390). آربلاستر میگوید عمل خشونتآمیز آن چیزی است که در بردارندهی صدمه؛ آسیب یا خسارت به انسان یا غیر انسان و یا یک شی باشد(باسنت، 1999). گلاسر (1999) معتقد است خشونت دربردارنده مجموعه عامل جرم و قربانی است و بنابر این ممکن است به عنوان یک پاسخ جسمانی به شخص دیگری تعریف شود(علمی و همکاران، 1387).
طی سالیان اخیر، خشونت در محیط کار به دلیل پیامدهای روانشناختی و جسمانی برای کارکنان و پیامدهای غیرقابل جبران مادی برای سازمانها، توجه بسیاری از پژوهشگران روانشناسی صنعتی وسازمانی را به خود جلب نموده است. خشونت در محیط کار در سراسر دنیا، به عنوان یک عامل آسیبرسان شغلی زنگ خطر سلامتی روان محسوب میشود، که با مواردی چون هتاکی، ضرب وشتم، آزار واذیت،، توهین، آزار جنسی و در نهایت قتل همراه است (کلووی، بارلینگ، هاورل،2006).
میل به بروز خشونت در محیط کار در سراسر دنیا، به عنوان یک عامل آسیب رسان شغلی، زنگ خطر سلامتی روان محسوب می شود که با عنوان هایی چون هتاکی، ضرب و شتم، آزار و اذیت، توهین، آزار جنسی و درنهایت قتل بیان می گردد (قانون سلامت و امنیت شغلی آمریکا، به نقل از مهداد و همکاران، 1392).
بر اساس فریس (2009)، سه پیشبین عمده برای خشونت در محیطهای کاری قابل ذکر است:
ویژگی های فردی (برای مثال، نیاز به حفظ حرمت ذات یا جامعهستیزی (عوامل اجتماعی) برای مثال، ناکامی و استرس (و عوامل سازمانی) برای مثال، تغییر ماهیت کار، فرهنگ و جو سازمانی، و رهبری)، پژوهشهای متعدد انجام گرفته) از قبیل، فولگر و کونوسکی؛ 1989، فولگر و بارون؛ 1996، بیس و تریپ، 1998؛ تپر، 2000؛ امبروز، سیبرایت، و اشمینک، 2002؛ گلمب، 2002؛ کندی، هومانت و هومانت، 2004 در ارتباط با عوامل سازمانی، همگی به ادراک بیعدالتی سازمانی به عنوان پیشبین مهم خشونت در محیط کار تاکید دارند.
1-2- بیان مسأله
امروزه عوامل زیادی بر بقاء سازمانها و پیشرفت کشورها تأثیر می گذاردکه به نوبه خود به سرعت تغییر می کنند. از طرفی تمام سازمانها در جهت افزایش بهره وری و اثربخشی اقدام می نمایند. درک عدالت در سازمان یک اصل و اقدام اساسی برای اثربخشی و کارکرد مؤثر سازمانها و همچنین رضایت مشتری است. بدون ایجاد زمینه برای درک این عامل مهم در سازمانها، انگیزش و هدایت افراد سازمانی امری مشکل برای مدیران است. درک بی عدالتی از رفتار مدیران و مسئولین باعث می شود تا افراد بطور منفی نسبت به مسئولین و سرپرستان واکنش نشان داده و تعهد کمتری نسبت به آنان از خود بروز دهند و زمینه بروز خشونت در محیط کار را فراهم کند.
با اینکه موضوع عدالت در ورزش از دیرباز مورد توجه افراد فعال در این حوزه بوده، ولی تحقیقات کمی در این رابطه انجام شده است. ادارات کل ورزش و جوانان نقش مهمی در توسعه ورزش کشور برعهده دارند. بدیهی است کارکنان شاغل در آنها میتوانند در موفقیت یا عدم موفقیت این سازمانها و به تبع آن در موفقیت ورزش کشور تأثیرگذار باشند. در سازمان های ورزشی نیز آگاهی از وضعیت عدالت در سازمان و تلاش در جهت بهبود آن از اهمیت بالایی برخوردار است و میتواند موجبات رشد و تعالی نیروی انسانی کل سازمان و درنهایت ورزش کشور را فراهم سازد.
عدالت سازمانی، به شیوه های رفتار با کارکنان می پردازد، به نحوی که آنها احساس کنند به صورت عادلانه با آنها رفتار شده است؛ یا به
عبارت دیگر، تلاش در جهت تشریح و توضیح نقش عدالت در محیط کار به عنوان عدالت سازمانی شناخته می شود. ادراک بی عدالتی اثرات مخربی بر روحیۀ کار جمعی دارد؛ زیرا اهتمام نیروی انسانی و انگیزش کارکنان را تحت الشعاع خود قرار میدهد. بی عدالتی و توزیع غیر منصفانه دستاوردها و ستاده های سازمان موجب تضعیف روحیۀ کارکنان و تنزل روحیه تلاش و فعالیت در آن ها می شود. از اینرو، رعایت عدالت به ویژه در برخی رفتارهای مدیریت با کارکنان (توزیع پاداش ها، روابط سرپرستی، ارتقاء ها و انتصاب) برای کارکنان حائز اهمیت است(پورسلطانی و همکاران، 1390).
از آنجایی که عدالت سازمانی از مهمترین عوامل مؤثر برای بقا و پایداری جریان توسعه سازمان و حفظ سلامت و پیشرفت در بلندمدت به حساب می آید و موجب افزایش تعهد، نوآوری، نگرش مثبت، تعلق خاطر، کاهش تاخیر ورود و خروج، غیبت و جابجایی و… می شود به همین دلیل امروزه عـدالت سازمانی به مانند سایر متغیرهای مهم در رفتار سازمانی مانند رضایت شغلی، تعهدسازمانی و…. در متون مدیریت جایگاه ویژهای پیدا کرده است و نیز از آنجایی که افزایش عدالت سازمانی باعث افزایش کارایی، عملکرد و رضایت میگردد، و با فرایندهای حیاتی سازمانی مانند تعهد و رضایت و عملکرد سازمانی ارتباط دارد اهمیت آنها به وضوح دیده می شود سازمانهای امروزی در واقع مینیاتوری از جامعه بوده و تحقق عدالت سازمانی در آنها به منزله تحقق عدالت در سطح جامعه است. مدیران در سازمانهای امروزی نمیتوانند نسبت به این موضوع بی تفاوت باشند، چرا که عدالت به مانند سایر نیازهای انسان به عنوان یک نیاز مطرح بوده است (حسین زاده و همکاران، 1386).
بنابراین از جمله وظایف اصلی مدیریت حفظ و توسعه رفتارهای اثر بخش از جمله رفتارهای عادلانه در مدیران و احساس عدالت در کارکنان است. در فرایند توسعه رفتارهای عادلانه و مهم تر از آن شکل دادن احساس عدالت در کارکنان، شناخت چگونگی تأثیرگذاری رفتارهای مبتنی بر عدالت بر رفتارها ی سازمانی و از آن جمله تعهدسازمانی، رضایت شغلی، رفتارهای مدنی سازمانی و رفتارها ی انگیزشی کارکنان مهم میباشد (اسماعیلی، 1386).
از سویی دیگر، خشونت در محیط کار، معضلی جهانی است که شیوع آن پیوسته در حال افزایش است (ویتینگتون و ویکر، 1996) و به اشکال مختلف خود را نشان میدهد (فارینکو، 2006)، که عبارت اند از: خشونت کلامی ؛ مانند ناسزا گفتن، توهین کردن و شاخ و شانه کشیدن. خشونت فیزیکی؛ مانند آسیب رساندن، هل دادن، چاقو زدن، کتک زدن و لگد زدن و خشونت روانی؛ مانند شایعه سازی، مسخره کردن، مشاجره و مزاحمت تلفنی. البته میل به بروز خشونت در محیط های کاری به شکلهای دیگری از جمله تخریب داراییها، دزدی، درگیری، زورگویی، تجاوز به عنف، آتش افروزی عمدی و قتلهای مرتبط به کار نیز خود را نشان میدهد (فلسون، 2006 ؛ مارتینکو، دوگلاس و هاروی، 2006).
خشونت در محیط کار دارای پیامدهای جسمی، روانی و مالی است و آنچه که اهمیت بیشتری دارد، تکرار این گونه وقایع است که باعث ایجاد آسیب جدی فرد، محیط و روند کار می گردد (مهداد و همکاران، 1392). مهمترین تأثیرات جسمی و روانی اعمال خشونت آمیز بر کارکنان عبارت اند از؛ ناراحتی، ناامیدی، ترس، فرسودگی، احساس ناامنی، تمایل نداشتن به ادامه کار و حتی آسیب های جسمی (رحمانی و همکاران، 1388). همچنین خشونت میتواند تبعاتی نیز برای سازمان به همراه داشته باشد که عبارت اند از؛ کاهش روحیه کاری، عصبانیت، غیبت، تغییر شغل، استرس شغلی، کاهش بهرهوری، ناتوانی و… (قاسمی و همکاران، 1386 ). از طرفی دیگر رفتارهای خشونت آمیز در سازمانها، می تواند هزینه های اقتصادی و اجتماعی مثل خسارتهای بیمه و کاهش اعتبار را نیز به همراه داشته باشد(گالپرین و بورک، 2006).
توجه به اجرای عدالت در سطوح ورزشی نقشی بالاتر از مادیات و فراتر از دیگر امکانات داراست. بی تردید از بهترین و والاترین ایجاد انگیزه جهت تلاش ورزشکاران، مسئولان، مدیران و مربیان و قهرمانان برای تعالی و پیشرفت و رسیدن به حق خویش بر مبنای قابلیت و لیاقت کاردانی و کوشش آنان است. در سازمان ورزش و جوانان به عنوان سازمان اصلی متولی ورزش کشور که عملکرد آن در کلیه ابعاد ورزش از تربیتی و همگانی گرفته تا قهرمانی و حرفهای تأثیرگذار است و عملکرد آن زمینه ساز دستیابی به اهداف تربیت بدنی و ورزش است و توجه به مسأله عدالت و کاهش خشونت در محیط کار ضروری است. با توجه به آنکه متغیرهای یاد شده از عوامل مؤثر در عملکرد سازمان هاست و با توجه به عدم انجام پژوهش در این زمینه در سازمان ورزش و جوانان، در این پژوهش این سؤال مطرح می شود که آیا رابطهای بین عدالت سازمانی و خشونت در محیط کار در اداره کل ورزش و جوانان استان فارس انجام می شود، وجود دارد؟
1-3- ضرورت و اهمیت پژوهش
مسأله خشونت در محیط کار تا آنجا مهم است که « بحران تمدن » نامیده می شود(بی لانت، 2002؛ به نقل از مهداد و همکاران، 1392). با این حال ابعاد واقعی مشکل خشونت درمحیط کار به خوبی مشخص نشده و مطالعات اخیر نشان می دهد که چهره کنونی خشونت در محیط کار، تنها قله یک کوه یخی عظیم است (قاسمی و همکاران، 1386 ). اشاعه رفتارهای خشونت بار در بین کارکنان، در سازما نهایی که باید مورد وثوق و اعتماد مردم باشند، اعتماد عمومی را خدشه دار و در کارکردهای عمومی این سازمان ها اختلال ایجاد می کند. بنابراین ضروری است، رفتارهای خشونت آمیز کارکنان و علل بروز رفتارهایی همچون پرخاشگری نسبت به همکاران و مدیران، به رسمیت نشناختن اختیار و اقتدار مدیران و زیر پا گذاشتن مقررات سازمان ریشهیابی شود(جلینک و اهرن، 2008؛ به نقل از مهداد و همکاران، 1392). تا با برطرف کردن، عوامل به وجودآورنده آنها و تقویت عوامل بروز رفتارهای مؤثر، کارآمد و شهروندی، کارایی و اثربخشی سازمان افزایش یابد. در این پژوهش عدالت سازمانی به عنوان عامل بوجود آورنده رفتار مؤثر در نظر گرفته شده است.
از دیدگاه استفن (2008) خشونت در افراد شاغل با پیامدهایی برای خود فرد، سازمانی که در آن کار می کند و همین طور جامعه همراه است. پیامدهایی نظیر کاهش بهرهوری، افزایش غیبت از کار، کاهش رقابتپذیری برای سازمان؛ بروز افسردگی، اختلالات روان تنی (سایکوسوماتیک) و اختلال اضطراب، برای خود فرد و تحمیل هزینه های درمانی و بازنشستگی زودتر از موعد به جامعه، که همگی هزینه های قابل ملاحظهای به فرد، سازمان و جامعه تحمیل می کند (مهداد و همکاران، 1392).
توجه به اجرای عدالت در سطوح ورزشی نقشی بالاتر از مادیات و فراتر از دیگر امکانات داراست. بی تردید از بهترین و والاترین ایجاد انگیزه جهت تلاش ورزشکاران، مسئولان، مدیران و مربیان و قهرمانان برای تعالی و پیشرفت و رسیدن به حق خویش بر مبنای قابلیت و لیاقت کاردانی و کوشش آنان است.
لذا، عدالت به عنوان پیش شرط اساسی برای ارضا نیازها وموفقیت در یک سازمان درغالب جزئیترین مؤلفهها نظیر عدالت توزیعی،رویه ای، تعاملی یاد شده است. عدالت توزیعی را به عادلانه بودن پیامدها و نتایجی که کارکنان دریافت میکنند نسبت میدهند. عدالت رویهای را به عادلانه بودن فرایند تصمیم گیری برای تخصیص بروندادها و عدالت تعاملی را رفتار بین شخصی شامل اعتماد در روابط و رفتار افراد با تواضع واحترام می دانند. چنانچه مدیران سازمانها بدنبال پیشرفت وبهبود سازمان هستند باید قادرباشند درک عدالت درسازمان رادرکارکنان خود ایجادکنند. مدیران با مطالعه ابعاد عدالت و با دست یابی به شناخت مناسب از نحوه تأثیرگذاری آن برابعاد گوناگون کارسازمان، این امکان را مییابند که اقدامات مناسبتری را جهت توسعه احساس عدالت در سازمان، برنامهریزی و مدیریت نماید (سید جوادین و همکاران،1387).
مطالعه عدالت در محیطهای کاری در سالهای اخیر رشد چشم گیری داشته است (ژانگ و همکاران، 2009). تحقیقات نشان داده اند که فرایندهای عدالت نقش مهمی را در سازمان ایفا میکنند و چگونگی برخورد با افراد ممکن است که باورها و احساسات و نگرشهای افراد را تحت تأثیر قرار دهد. به علت گستردگی پیامدهای رعایت عدالت، بررسی اثرات درک از عدالت در سازمانها توجه بسیاری از محققان منابع انسانی، رفتار سازمانی و روانشناسی سازمانی / صنعتی را به خود جلب کرده است (بیش و همکاران، 2004). عدالت سازمانی مربوط به دیدگاه کارکنان میشود که آیا سازمان با آنها با عدالت برخورد می کند یا نه؟ (آبو ایلانین،2010).
تحقیقات مربوط به عدالت سازمانی نشان داده بطور بالقوه بسیاری از متغیرهای مربوط به رفتار مدنی سازمانی را عدالت سازمانی تبیین می کند و یکی از مهمترین پیامدهای عدالت سازمانی که اخیراً مورد توجه قرار گرفته است. رفتار مدنی سازمانی و حیطههای مختلف آن میباشد(شکرشکن و نعامی، 1385). رفتار مدنی سازمانی رفتاری است که به قصد کمک به همکاران یا سازمان بوسیله فرد انجام میگیرد ) هوف وهمکاران،2008).
علیرغم این واقعیت که نیاز مبرم به مطالعه خشونت در محیطهای کاری ایران وجود دارد، اما به استناد بررسیهای انجام گرفته در منابع علمی معتبر تاکنون در ارتباط با دلایل شکلگیری خشونت و عوامل پیشگیری از آن در محیطهای ورزشی کشورمان پژوهشی انجام نگرفته است.، و از آنجایی که مرور ادبیات پژوهشی نشاندهندهی وجود رابطه منفی قوی میان ابعاد عدالت سازمانی ادراک شده با خشونت در محیط کار میباشد، بنابراین ضرورت انجام این پژوهش با هدف پاسخگویی به این سؤالات که: آیا میان ابعاد عدالت سازمانی ادراک شده (توزیعی، رویهای و ارتباطی) با میل به بروز خشونت و اشکال آن در کارکنان رابطهای وجود دارد؟ و کدام یک از ابعاد عدالت، پیش بین انواع خشونت در محیط کار میباشد؟ احساس گردید. همچنین، از آنجایی که براساس نظریههای انتظار- ارزش (فذر، 1982)، کنش مستدل (فیشبین و آجزن، 1975)، و رفتار برنامهریزی شده (آجزن، 1991) به نقل از بهنر و وانکه (2002)، میل به انجام رفتاری خاص لزوماً به انجام همان رفتار منتهی نمیگردد، بلکه وابسته به پیامدهای رفتار و ارزیابی ما از آن پیامدها دارد، بنابراین مسأله اصلی این تحقیق، بررسی رابطهای بین عدالت سازمانی و خشونت در محیط کار در اداره کل ورزش و جوانان استان فارس است.
مسیر توسعه به سر منزل مقصود نمیرسد مگر آنکه راه روشنی را مستمرا و بطور منظم طی کند. (اعلامیه مجمع عمومی سازمان ملل برای توسعه، 1993م)
امروزه ورزش و تربیت بدنی به عنوان یک موضوع مهم از منظرهای گوناگون که مبنای بسیاری از رفتارها و الگوهای اجتماعی است، نقش مهمی را در توسعۀ جامعه به خود اختصاص داده است، زیرا پیامدهای این پدیده علاوه بر دستاوردهای آشکار فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در بسیاری از زوایای پنهان عرصه های ملی و فراملی راهگشا بوده و زمینه های شکوفایی جامعه را فراهم می سازند. اهمیت تربیت بدنی و ورزش روز به روز در حال افزایش است. ارتباط ورزش با پدیده های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نشان دهنده اهمیت این پدیده و نقش آن در برنامه های توسعۀ ملی کشورهاست و در نگاهی کلی توسعه و پیشرفت ورزش در هر کشور با اقتدار و قدرت آن کشور ارتباط نزدیکی دارد (جواهری 1386) پدیده ی تربیت بدنی و ورزش به عنوان واقعیتی اجتماعی در ساختار جوامع مختلف بشری وجود داشته و با شتاب هر چه بیشتر در حال رشد و تکامل است و توسعهی آن در جوامع امروزی به عنوان بخشی از برنامه های توسعه ملی به شمار می آید و اثرات مثبت و چشمگیری در توسعهی همه جانبهی اجتماع دارد و در جوامع مترقی و در حال توسعه بسیار مورد توجه می باشد. امروزه توسعه در ابعاد مختلف در دستور کار تمامی کشورهای دنیا قرار دارد. توسعه یک کشور مفهومی کلی است که با توسعه در محورهای مختلف معنا می یابد. (نظری و قاسمی1392)
امروزه همچنین به دلیل توسعه امکانات و وسایل رفاهی، ناخودآگاه انسان ها کم تحرک شده اند و این امر باعث شده است که سلامتی بشر با خطر مواجه شود، بنابراین نیاز به تحرک و پویایی باعث توجه و علاقه مندی افراد به فعالیت و رشته های مختلف ورزشی شده است که در بین ورزش ها با توجه به جذابیت و تنوعی که در ورزش گروهی والیبال وجود دارد، توسعه این ورزش می تواند سلامتی و شادکامی افراد را تضمین کند و با رشد وگسترش آن در بعد همگانی زمینه موفقیت و توسعه این ورزش را در سطح قهرمانی موجب گردید. ورزش والیبال برای تمام گروه های سنی مناسب بوده و قابل اجرا در داخل خانه یا خارج از محیط آن می باشد. از نظر اجتماعی و فیزیکی مزایایی بیش از سایر ورزشها دارد و در نوع خود جز یکی از مهیج ترین ورزش ها محسوب می شود. (بونی و سیدنی 1389) از طرفی با وجود محبوبیت و سابقه طولانی ورزش والیبال در استان آذربایجان غربی این ورزش در سطح استان با مشکلات مختلفی روبه رو است که محقق قصد دارد با بررسی موانع و محدودیت های توسعه ورزش والیبال در استان آذربایجان غربی، بتواند راهکارهای مختلفی را جهت توسعه و اعتلای این ورزش مردمی استان ارائه کند. تحقیقات گذشته ای که در سطح والیبال کشور انجام شده نیز به این نکته تاکید دارند که وضع موجود والیبال استان ها ناهمگون است و 70 درصد استان ها در مولفه های مختلف توسعه ورزش در سطح بسیار پایینی قرار دارند. همچنین نحوه سیاست گذاری متمرکز یا غیر متمرکز بنا به استعداد محلی معلوم نیست و به اهمیت والیبال آموزشی، به ویژه در مدارس کمتر پرداخته شده است. (کشتی دار وهمکاران 1391)
1- 2 بیان مسئله
با توجه به پیشرفت بسیار سریع علوم و تکنولوژی در عصر حاضر، تربیت بدنی نیز به عنوان یک علم کامل و جامع در دنیا مطرح و در حال پیشرفت و ترقی است. همچنین توسعه ی ورزش ازموضوعات مهم در توسعهی ملی است و توسعه آن نیز شبیه دیگر زمینه ها در محورهای مختلفی روی می دهد. (قاسمی1384) ورزش به معنای رایج امروزی نمودی نو است. ورزش موجب افزایش نشاط و بهره وری میشود. امروزه در میان صاحب نظران دیگر بحث اهمیت و ضرورت ورزش و توجیه آن برای مردم مطرح نیست، بلکه برنامه ریزی و سرمایهگذاری در این امر به منظور پاسخگویی به نیازهای اجتماعی به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر درآمده است. بی تردید با تدوین سیاست ها و خط مشی های راهبردی، هماهنگی بین مجموعه نهادها، سازمانها و دستگاه های اجرایی مرتبط با ورزش، تامین منابع مادی و انسانی در حوزه های مختلف ورزشی و اجتناب از کارهای موازی و نظارت کافی بر فعالیتهای ورزشی می توان شاهد رشد و توسعهی ورزش در سطوح مختلف بود. کارشناسان و متخصصان فعال در زمینه تربیت بدنی وتندرستی، پرداختن به امر ورزش را به عنوان یک اصل مهم و جدانشدنی از زندگی برای تمامی افراد جامعه دانسته و به آن به عنوان یک نیاز اصلی نگاه می کنند. (سیدعامری 1392) از این رو پرداختن افراد جامعه به ورزش هایی که دامنه شمول بیشتری دارند و افراد از طبقات مختلف بتوانند شرکت کنند مهم می باشد. با توجه به اینکه ورزش والیبال رشد و توسعهی چشمگیری در سطح جهان داشته و به عنوان محبوب ترین و پرطرفدارترین ( از نظربازیکن و تماشاچی) و نیز به لحاظ خصوصیاتی که دارد یکی از هیجان انگیزترین رشته های ورزشی امروز دنیاست و به عنوان یک ورزش اجتماعی می تواند در رشد و شکوفایی استعداهای نهفته، توسعه و بهبود قابلیت های جسمانی، روانی کودکان و نوجوانان سودمند واقع شده و از این نظر نقش موثری را در تندرستی عمومی جامعه ایفا نماید. (صفاری 1380) بنابراین محقق بر آن است با بررسی و شناسایی موانع و محدودیتهای توسعه والیبال در استان آذربایجان غربی در پنج بعد اقتصادی، مدیریتی واجرایی، انسانی ومحیطی، نگرشی حمایتی ، امکاناتی و تجهیزاتی زمینه توسعۀ هر چه بیشتر والیبال و افزایش تعداد ورزشکاران و در مجموع افزایش فعالیت های ورزشی در سطح همگانی و قهرمانی در این رشته ورزشی محبوب و مردمی فراهم شود و با برطرف کردن محدودیت های احتمالی، به توسعه کمی وکیفی ورزش والیبال در سطح استان و کشور منجر گردد. با توجه به نتایج تحقیقات گذشته برنامه های مختلفی برای توسعهی والیبال به کار گرفته شده است و در برهه های زمانی مختلف دلایل متفاوتی برای توسعه نیافتگی برخی رشته های ورزشی بیان شده است اما با وجود سابقه بسیار طولانی ورزش والیبال در استان
آذربایجان غربی و هواداران بی شمار این رشته، متأسفانه در سطوح رقابتی و قهرمانی موفقیت چندانی نداشته است و تعداد بازیکنان والیبال در سطوح قهرمانی و حرفهای در ردهی بزرگسالان اندک است و به دلیل تعداد کم باشگاه ها و حمایت چند باشگاه ، همواره جمعیت زیادی از علاقه مندان ورزش والیبال از ادامهی فعالیت و بازی در باشگاه ها باز می مانند و با عدم وجود فضای رقابتی بین باشگاه ها اغلب با کاهش انگیزه ی تیم داری مواجه اند. از طرف دیگر با توجه به اینکه والیبال یک ورزش دانشگاهی است، با وجود عدم موفقیت عینی و ملموس والیبال استان تحقیقات کمتری مبتنی بر اصول علمی و جامع در سطح استان انجام شده و اکثر تحقیقات انجام شده برروی متغیرهای رفتار سازمانی و ویژگی های جسمانی و روانی مربیان و بازیکنان بوده است.
بنابراین سوال اصلی پژوهش این است که چه موانع و محدودیت هایی در زمینه توسعه ورزش والیبال استان آذربایجان غربی وجود دارد؟ و اینکه چه راهکارهایی برای رفع این موانع و محدودیت ها و توسعه کمی و کیفی والیبال استان می توان در نظر گرفت؟
1- 3 اهمیت و ضرورت تحقیق
امروزه فراگیر شدن ورزش به عنوان ابزاری برای توسعه در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … مطرح است. لزوم تبیین عوامل مؤثر در رشد و توسعه ی این ابزار می تواند در نیل به اهداف و سیاست های استراتژیک کشور مؤثر واقع شود (قالیباف،1389). ورزش پدیده ای است که امروزه غالب مردم به آن گرایش زیادی دارند و ابعاد گوناگون آن به عنوان مبحثی مهم در محافل مختلف مورد توجه است. امروزه دیگر ورزش یک بعدی نیست و حوزه های مختلف اقتصادی، فرهنگی و علمی را در درون خود جمع کرده، به همین دلیل حوزه تأثیرگذاری ورزش در دنیای امروز فراتر از گذشته شده است (سلیمی و همکاران1391). در بین رشته های مختلف ورزشی ، ورزش والیبال به دلیل اینکه اساسش یک بازی اجتماعی برای همه افراد، با هر سن و سالی و برخورداری از جنب و جوش، سلامت و ایجاد روحیه شاد و اجتماعی است. والیبال به عنوان ورزشی جذاب و مفرح در سرتاسر جهان علاقمندان زیادی را به خود جذب نموده و روز به روز بر شیفتگان آن اضافه می گردد و محبوبترین و پرطرفدارترین و نیز به لحاظ خصوصیاتی که دارد یکی از هیجان انگیزترین رشته های ورزشی امروز دنیاست و در نزد مردم دنیا جزو پنج ورزش محبوب شناخته میشود ( آگوستا هرناندز 1387). همچنین از خصوصیات بارز این رشته ورزشی می توان به این نکته اشاره داشت که در بعد پرورشی، همگانی، قهرمانی و حرفه ای دارای قابلیتی است که در همه سنین از نوجوانی تا کهنسالی می توان به آن پرداخت.
رشته ورزشی والیبال به دلیل اهمیت، محبوبیت و علاقمندان خاصی که در این استان به خصوص در شهر ارومیه دارد؛ نه تنها اولین ورزش محبوب آنها بلکه عشق و بخشی از زندگی شان محسوب می شود. اما متأسفانه با وجود قدمت دیرینهی والیبال در سطح استان ، موفقیت های چندانی نداشته و حضور این استان در سطح کشور کم رنگ به نظر می رسد و همیشه این موضوع مطرح بوده که باتوجه به علایق محلی و وجود طرفداران بی شمار، دلیل عدم موفقیت والیبال استان چه چیزی می باشد و چرا با وجود اهمیت والیبال در بین عموم مردم استان، برنامه ریزی های زیربنایی برای رشد و توسعه و احیای ورزش والیبال در این استان صورت نمی گیرد و سرانجام باید بررسی کرد چرا این استان با وجود سابقه دیرینه در والیبال وجههی اصلی خود را پیدا نکرده است؟
بررسی ها نشان می دهد پژوهش یا مطالعاتی در این زمینه انجام نشده و معدود پژوهش های صورت گرفته نیز تنها حوزه هایی خاص مثل متغیرهای جسمانی و روانی بازیکنان و مربیان را پوشش داده اند.و پژوهشی جامع در مورد موانع توسعه و ارائه راهکارهای توسعه ای براساس محدودیتهای موجود صورت نگرفته است. بنابراین باتوجه به فرصت های موجود و استقبال و علاقه مردم، ضرورت پژوهشی علمی با بهره گرفتن از نظرات متخصصان این حوزه برای شناسایی موانع توسعه والیبال و برنامه ریزی زیربنایی و علمی برای بهبود وضعیت آشفته والیبال و توسعه همه جانبه این رشته ورزشی محبوب ومردمی استان ضروری به نظر می رسد.
بنابراین محقق در این پژوهش امیدوار است با بررسی موانع توسعه ورزش والیبال در استان آذربایجان غربی در پنج بعد مختلف، راهکارهای متناسب با ابعاد اقتصادی، مدیریتی و اجرایی، انسانی ومحیطی، نگرشی حمایتی و امکاناتی و تجهیزاتی در اختیار هیئت والیبال و مسئولان ورزش استان و دست اندرکاران ورزش والیبال در باشگاه ها و مدارس قرار گیرد.
1- 4 فرضیه های تحقیق
1- 4- 1 فرضیه اصلی تحقیق(سوال اصلی تحقیق)
موانع و محدودیتهای توسعه والیبال در استان آذربایجان غربی کدامند؟
1- 4- 2 فرضیه های فرعی تحقیق(سوالات فرعی تحقیق)
1- موانع و محدودیت های امکاناتی وتجهیزاتی توسعه والیبال دراستان آذربایجان غربی کدامند؟
2- موانع و محدودیت های مدیریتی و اجرایی توسعه والیبال در استان آذربایجان غربی کدامند؟
3- موانع و محدودیت های نگرشی و حمایتی مسئولین توسعه والیبال در استان آذربایجان غربی کدامند؟
4- موانع و محدودیت های اقتصادی توسعه والیبال در استان آذربایجان غربی کدامند؟
5- موانع و محدودیتهای انسانی و محیطی توسعه والیبال در استان آذربایجان غربی کدامند؟
6- راهکارهای لازم جهت توسعه ورزش والیبال استان آذربایجان غربی کدامند؟
1 – 5 اهداف تحقیق
1-5- 1 هدف کلی تحقیق
بررسی موانع و محدودیتهای توسعه والیبال در استان آذربایجان غربی
1- 5 – 2 اهداف جزئی تحقیق
1- بررسی و تعیین موانع و محدودیتهای امکاناتی و تجهیزاتی توسعه والیبال در استان آذربایجان غربی
2- بررسی و تعیین موانع و محدودیتهای مدیریتی و اجرایی توسعه والیبال در استان آذربایجان غربی
3- بررسی و تعیین موانع ومحدودیتهای نگرشی وحمایتی مسئولین توسعه والیبال در استان آذربایجان غربی
4- بررسی و تعیین موانع و محدودیتهای اقتصادی توسعه والیبال در استان آذربایجان غربی
5- بررسی و تعیین موانع و محدودیتهای انسانی و محیطی توسعه والیبال در استان آذربایجان غربی
6- ارائه راهکارهای لازم جهت توسعه ورزش والیبال استان آذربایجان غربی
1- 6 تعریف واژه های اختصاصی
1- 6- 1 تعریف نظری
ورزش: نوعی بازی سازمان یافته است که در آن تمرین و حرکات به منظور تقویت قوای جسمانی و روحی و کسب مهارت اجرا می شود (مظفری و سلطانی 1386).
ورزش: فعالیتها یا مهارت های جسمانی گفته می شود که بر پایه ی یک رشته قوانین مورد توافق همگانی و با اهداف تفریحی، یا برای مسابقه، نشاط شخصی، دستیابی به ورزیدگی، مهارت جویی یا آمیزه ای از این اهداف انجام می گیرد ( قالیباف 1389)
والیبال: ورزشی گروهی است که در آن بازیکنان در دو تیم شش نفره در دو سوی توری قرار میگیرند و تلاش میکنند تا طبق قوانین بازی، توپ را از روی تور در زمین تیم مقابل فرود آورند. (فدراسیون والیبال)
موانع و محدودیت ها: منظور از موانع و محدودیت ها در پژوهش حاضر مشکلی است که پیش رو قرار گرفته و برای رسیدن به هدف، باید از میان برداشته شود؛ به بیان دیگر سدی که بین وضعیت موجود و مطلوب قرار گرفته است و برای دستیابی به وضعیت مطلوب، باید از میان برداشته شود؛ بنابراین موانع و محدودیت ها، عواملی هستند که ما را از رسیدن به اهداف باز می دارند یا از آنها دور می سازند.
امروزه، اقتصاد در ورزش به عنوان یک موضوع مهم تلقی می شود. بازاریابی برای سازمان های غیرتجاری از جمله سازمان های ورزشی به منزله روش و وسیله ای برای ارتباط با مردم است. با این نگرش جدید در بازاریابی دیگر نمیتوان محصول را تنها به اشیای فیزیکی محدود ساخت، بلکه هر چیزی به صورت خدمت قابل ارائه یا نیاز قابل برآورده شدن را می توان محصول قلمداد کرد که شامل افراد، سازمان ها، خدمات، مکان ها و عقاید است.
شرکت های ورزشی در ایران، از قدمت چندانی برخوردار نیست و جالب است که با بررسی های اولیه ای که انجام شده است، کارائی چندانی نیز ندارند و اعتماد مردم نیز به آن ها چشمگیر نمی باشد. بنابراین باید دید که با نوآوری و بازارگرائی چه اتفاقاتی در کسب و کار آن ها می افتد. همانگونه که تمایل مدیران در گسترش سازمان ها و نفوذ در بازار افزایش می یابد مدیران باید به بازار و عوامل کلیدی آن نگاه شایسته ای داشته باشند. از این رو به نظر می رسد با افزایش رقابت در بازارها، وجود بینشی گسترده و همه جانبه نسبت به بازار جهت توانمند سازی سازمان ها بیش از پیش احساس می گردد( کوهلی و جاورسکی، 2003).
بازارگرایی را می توان به عنوان مرحله ای از بالندگی سازمان، یا به عنوان سطحی که انعکاس دهنده بلوغ سازمانی است تعریف نمود. تفکر بازاریابی به عنوان یک بنیان و شالوده فلسفی کافی نیست، زیرا بازارگرایی نه فقط برمشتریان ،بلکه علاوه بر آن بر روی رقبا، مباحث سازمانی متفاوت و عوامل متعدد بیرونی که بر نیازها و ترجیحات مشتریان مؤثر است، نیز تمرکز می کند (کوک،2002).
با وجود آن که مفهوم بازارگرایی برای اولین بار، در دهه 1950 مطرح گردید، اما از دهه 1980 پیشرفت قابل ملاحظهای در توسعه مفهوم بازارگرایی صورت گرفته، تلاش های تحلیلی بسیاری صرف تعریف، مفهوم سازی و عملیاتی کردن آن شده است. دو دسته مطالعه در مورد بازارگرایی وجود دارد که مبنای بسیاری از تحقیقات پیرامون بازارگرایی می باشد .این مطالعات توسط کوهلی و جاورسکی، 1990 و نارور و اسلاتر،1990) صورت گرفته است. نارور و اسلاتر از دیدگاه فرهنگی به این موضوع می نگرند و سه مؤلفه اساسی مشتری گرایی، رقیب گرایی و هماهنگی میان وظیفه ای را برای آن معرفی می کنند. این درحالیست که کوهلی و جاورسکی ( 1993و 1990) دیدگاهی رفتاری نسبت به، بازارگرایی دارند و مؤلفه هایی که آن ها برای بازارگرایی در نظر میگیرند،شامل تولید اطلاعات، انتشاراطلاعات و پاسخدهی به اطلاعات جمع آوری شده می باشد .دیدگاه هر یک از این محققین انتقاداتی را به همراه داشته است. از جمله جاورسکی، تعارض بین وظیفه ای و نقش رقبا را نادیده گرفته اند. با این وجود، این دو مطالعه از جهاتی به یکدیگر شباهت دارند. دیشپاند و فارلی معتقدند بازارگرایی و توجه به محیط عنصر عمده و اصلی بازاریابی بوده و عامل مهمی در راستای توانمند کردن شرکت ها برای درک بازار و ایجاد راهبردهای محصول و خدمت مناسب برای تحقق نیازها و خواسته های مشتری است (دیشپند، فارلی و وبستر، 1993). لی لند ( به نقل از ادریس ) نیز بازارگرایی را ایجاد راهبرد مشتری محور از طریق هماهنگ کردن تلاش های بین وظیفه ای برای رسیدن به هدف بلند مدت سازمان می داند( ادریس و همکاران، 1997).
امروزه شرکت های تولیدی و ارائه کننده خدمات ورزشی کوچک مثل شرکت های ورزشی، دارایی های نا محسوس قابل ملاحظه ای دارند ولی نوعاً از منابع و سرمایه محدودی برای تولید و بازاریابی برخوردارند. به علاوه بازار محصولات و یا خدماتشان دائم در حال تغییر و جهانی شدن است، به گونه ای که توانایی آن ها در به دست آوردن و اداره منابع کمیاب به منظور حفظ بقایشان با وجود تمام این محدودیت ها، به نظر می رسد نرخ شکست کسب و کارهای کوچک نسبت به آنچه که پیش تر تصور می شد کمتر شده است ( آلبرت ، 2008).
شرکت های تولیدی موفق، دارای ویژگی هایی هستند که آنها را از شرکت های ناموفق متمایز می کند و به آنها اجازه می دهد که در محیط بازار به مدت طولانی تری دوام آورند. آنها در زمینه بهبود مستمر کیفیت محصولات، خدمت رسانی به مشتریان، پرداخت دستمزد به کارکنان و آموزش کارکنان، ممتاز شده اند. یکی از این ویژگی ها نوآوری در شرکت ها می باشد.
1-2 بیان مسأله
افزایش پیچیدگی های شناختی – تحلیلی از بازار، استیصال مدیران را در پاسخگویی به این تحولات با استمداد از سبک های سنتی به همراه خواهد داشت. روشن است که تصمیم گیری کارآمد نیاز به کسب معرفت و شناخت بازار دارد که این امر در سایه ی فرهنگ بازارگرایی سازمان محقق می گردد. (کفاش پور، 1388).
کاتلر (2003) به بازارگرایی به عنوان مرحله نهایی توسعه یک سازمان بازرگانی نگاه کرده است و معتقد است که گرایش بازار در امتداد توسعه ی گرایش های مختلف بازرگانی به وجود آمده است. بازارگرایی بر پایه تفکر بازاریابی ایجاد شده است و تفکر بازاریابی زیربنای فلسفی آن را تشکیل می دهد.
به طور کلی بازارگرایی عبارت است از: فرهنگ سازمانی که به صورت بسیار کارآ و اثربخش به خلق رفتارهایی می پردازد که به منظور خلق ارزش های افزونتر برای مشتریان در نتیجه ارتقای عملکرد تجاری شرکت لازم و ضروری است ( نارور و اسلاتر ، 1990).
اکثر محققان بازاریابی معتقدند که معیارهای ذهنی عملکرد مانند رضایت مشتری، وفاداری مشتری و … عاملی مهم و موثر در معیارهای عینی عملکرد مانند حاشیه سود و … است. بسیاری از فعالیت های بازاریابی مستقیما بر عملکرد مشتری مانند رضایت و وفاداری مشتری تاثیر می گذارد. بر این اساس عملکرد کسب و کار از سه جزء تشکیل شده است که عبارتند از عملکرد بازار، عملکرد مشتری و عملکرد مالی. در عملکرد مشتری بر وفاداری و رضایت مشتری و در عملکرد بازار بر مقدار فروش، رشد فروش و سهم بازار و در عملکرد مالی بر سود و حاشیه سود تاکید می شود. پژوهشگران بازاریابی از معیارهای فوق به طور مکرر استفاده کرده اند. همچنین پژوهشهای متعدد هم نشان دهنده روایی و پایایی آن است.
با پیچیده تر شدن وضعیت کسب و کار شرکت های ورزشی و نوآوری های جدید در فرایندها، محصولات، خدمات و وجود رقابت شدید در بین شرکت ها، این سؤالها در ذهن بازاریابان و مدیران شرکتها مطرح می شود که مشتریان آنها چه نیازهایی دارند؟ خواسته های آنان چیست؟ رقبای آنها کدامند؟ چگونه می توان سازمان را در مقابل بازار هوشیار نمود؟ چگونه می توان نیازها و خواسته های مشتریان را به گونه ای بهتر از رقبا برآورده نمود ؟ بهترین طریق برآوردن نیازهای مشتریان چیست؟ چگونه می توان بهترین بازده و عملکرد مطلوب را از قابلیت های بازاریابی و هوشمندی نسبت به بازار و ایجاد فرهنگ بازارگرایی بدست آورد؟
در عصر حاضر صنعت ورزش از ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارای اهمیت بسیار بالایی است. شرکت های ورزشی امروزه نقش بسیار پر اهمیتی در توسعه صنعت ورزش دارند. وجود پروژههای درآمدزایی در ورزش مانند بخشهای تولید لباس و کالای ورزشی، واردات و صادرات کالاهای ورزشی از جمله امروزه واردات دستگاههای پیشرفته بدنسازی و علیالخصوص واردات مکملهای غذایی ورزشی از طریق فدراسیون و شرکتهای خصوصی، تبلیغات فعالیتهای عمرانی، برگزاری سمینارها و جشنواره های ورزشی و… از جمله بخشهای پردرآمدی است که میتواند میلیاردها تومان سود را برای گردانندگان امروز ورزش کشور به ارمغان بیاورد.
با توجه به گستردگی روز افزون شرکتهای ورزشی و افزایش تعداد رقبا ارائه عملکرد مناسبتر می تواند موجب پیش افتادن شرکتهای ورزشی از رقبای داخلی و حتی خارجی شود. باید به این امر توجه داشته باشیم که بازارگرایی طی تحقیقات انجام گرفته در سایر صنایع می تواند به شکل مستقیم و غیر مستقیم بر عملکرد آنها تاثیر بگذارد. همچنین در عرصه تولید و خدمات باید بیاد داشت که نوآوری یک عامل اساسی در ایجاد رقابت در سطح جهانی است که منجر به رشد سازمانی می شود. این عامل موفقیت آینده را در بر دارد و همانند موتوری است که به شرکت ها اجازه می دهد در اقتصاد جهانی از کارآیی مستمری برخوردار شوند. لین و همکاران (2004) بیان کردند که شرکت ها بایستی بتوانند جریانی از محصولات و فرایندهای جدید را ایجاد کرده، تا از تکنولوژی بیشتری استفاده کنند و در عین حال در جهت ماندگاری و دوام خود گامی به پیش نهند. به همین منظور هدف از این مطالعه تعیین سهم پیش بینی عملکرد کسب و کار شرکتها و موسسات ورزشی از طریق مولفه های بازارگرایی و نوآوری می باشد. در واقع این تحقیق به دنبال پاسخ به پرسشهایی نظیر این پرسش می باشد؛ آیا مولفه های بازارگرایی و فرهنگ نوآوری می توانند عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی را پیش بینی کنند؟
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق
نتایج تحقیقات مختلف نشان می دهد که تغییرات پر شتاب و مستمر محیطی، رقابت فشرده بین شرکت ها، تنوع و نوآوریهای روز افزون در
محصولات و خدمات، تنوع نیازهای مصرف کنندگان، رشد تجارت الکترونیک، عدم تفاوت زیاد بین سلایق و ترجیحات فرهنگی، قانون زدایی در صنعت، خلق بازارهای واحد، جهانی شدن تمام جنبه های4P، افزایش انتظارات مشتریان از قیمت و کیفیت، بیشتر شدن خواسته های مشتری، دانش بیشتر مشتری از طریق IT، توسعه شبکه ها و گروه های خرید، فروش چند کاناله، اشباع بسیاری از بخش های بازار، توجه بیشتر بر نگهداری مشتری تا جذب آن، رقابت بر تصاحب سهم بازار، وجود تفکر سیستمی بجای تفکر تک محصولی بواسطه تغییرات تکنولوژی در پردازش، تولید بر اساس مشخصات و خواسته های مشتری، ارتباط بیشتر با مشتری و توجه بیشتر نسبت به تعهد او، افق زمانی فشرده تر، تغییرات سریع تر، وجود سیستم های تولید انعطاف پذیر، سرعت و پیشرفت در تحویل کالا، تأکید بر زمان به عنوان عنصر اساسی و حیاتی در مزیت رقابتی، نزدیک شدن سازمان به مشتریان، تجدید ساختار شیوه های بازاریابی، طراحی مجدد فرایند های کاری با تأکید بر مشتری، تأکید شرکت های پیشرو بر توسعه بازار، الزام تغییرات استراتژیک در ساختار سازمانی، بازار نگر شدن سازمان ها، مشارکت بیشتر مشتری، وجود تغییرات کارکردی و عملیاتی از طریق تخصصی شدن و ارزیابی مستمرعملکرد و بازار، واکنش سریع نسبت به تغییرات بازار، پرورش مداوم خلاقیت با جمع آوری خواسته های بازار، رقابت مداوم و تأکید توأم کارایی و اثربخشی و …. از مهمترین چالشهای جدید سازمانها و فعالیتهای بازاریابی شرکت هاست. چالشهای ذکر شده از یک طرف و تأکید شرکت های پیشرو بر مشتری گرایی، تولید محصول برتر نسبت به رقبا و ماورای ذهن مصرف کننده از طرف دیگر، شرکت ها را بر آن می دارد که به صورت دقیقی به مدیریت مشتری بپردازند و در این راه از رویکردهای جدید یاری بجویند( آگوستو و همکاران ، 2009).
یکی از این رویکرد های جدید مفهوم بازاریابی است. برای اینکه بتوانیم مفهوم بازاریابی را در سازمان حاکم سازیم، لازم است از مفاهیم عملیاتی آن یعنی بازارگرایی استفاده کنیم. بازارگرایی مستلزم تمرکز بر مشتری از طریق رهبری و مدیریت سازمان، ایجاد تغییرات فرهنگی از بالا به پایین، تجدید ساختار سازمانی از طریق تشکیل تیم های متمرکز بر مشتری و چند وظیفه ای، برقراری ارتباط دو طرفه با مشتری است. تحقیقات متعدد نشان دهنده وجود رابطه مثبت بازارگرایی با عملکرد است بخصوص اگر از متغیرهای میانجی چون نوآوری، رضایت مشتری، کارآفرینی، یادگیری سازمانی، فرهنگ سازمانی و … استفاده شود. تحقیق حاضر به تعیین سهم مولفه های بازارگرایی بر عملکرد کسب و کار با توجه به قابلیت های بازاریابی می باشد که جامعیت رویکرد بازارگرایی در مدیریت مشتری و نوظهور بودن آن بر اهمیت موضوع افزوده است . البته باید یادآور شد که عمده تحقیقات بازارگرایی در کشورهای اروپایی و آمریکایی صورت گرفته و تحقیقات بازارگرایی در کشورهای دیگر بسیار اندک است. عمده ترین دلایل توجه به موضوع تحقیق عبارت است از:
– رابطه مثبت بازارگرایی با عملکرد کسب و کار و نقش مهم متغیرهای میانجی در این رابطه
– نوظهور بودن اندیشه بازارگرایی بخصوص در بحث شرکت ها و موسسات ورزشی
– بین المللی شدن تجارت شرکت های ورزشی
– کمبود رشد بازار در شرکت ها و موسسات ورزشی
همچنین کمبود تحقیقات در این زمینه، از جمله ضروریات و اهمیت انجام چنین تحقیقاتی می باشد تا موجبات شناسایی عوامل موثر بر عمکلرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی فراهم آید و بیش از پیش شاهد شکوفایی این شرکت ها و موسسات باشیم.
به هر حال، کمک به رونق کسب و کار شرکت های ورزشی در کشور ما، از ضروریات می باشد چرا که در حال حاضر، قشر جوان بخصوص که جوانان فارغ التحصیل تربیت بدنی نیازمند یک محیط کار متناسب با تحصیل خود می باشند. شرکت ها و موسسات ورزشی یکی از بهترین مکان ها برای نشان دادن تخصص های فارغ التحصیلان تربیت بدنی و علوم ورزشی می باشد. پر رونق شدن کسب و کار این شرکت ها و موسسات برای بکارگیری این جوانان بسیار حائز اهمیت می باشد. بنابراین ضروری است که عوامل موثر بر عملکرد کسب و کار شرکت ها موسسات ورزشی که یکی از آنها می تواند بازارگرایی و مولفه های آن و نوآوری باشد، مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد.
1-4 اهداف تحقیق
1-4-1 هدف کلی
هدف اصلی از این تحقیق پیش بینی عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی استان فارس از طریق مولفه های بازارگرایی و نوآوری می باشد.
1-4-2 اهداف اختصاصی
1.تعیین ویژگیهای جمعیت شناختی مدیران شرکتها و موسسات ورزشی
2.تعیین سهم پیش بینی عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس از طریق مولفه های بازارگرایی.
3.تعیین ارتباط بین مشتری گرایی و عملکرد کسب و کار شرکتها و موسسات ورزشی استان فارس.
4.تعیین ارتباط بین رقابت گرایی و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
5.تعیین ارتباط بین هماهنگی بین بخشی و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
6.تعیین ارتباط بین عملکرد مشتری و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
7.تعیین ارتباط بین عملکرد بازار و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
8.تعیین ارتباط بین عملکرد مالی و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
9.تعیین ارتباط بین ایجاد هوشمندی و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
10.تعیین ارتباط بین توزیع هوشمندی و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
11.تعیین ارتباط بین پاسخگویی و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
12.تعیین ارتباط بین نوآوری و عملکرد کسب و کار شرکت ها و موسسات ورزشی استان فارس.
1-5 فرضیه های تحقیق
1.بین بازارگرایی و عملکرد کسب و کار شرکت های ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
2.بین مشتری گرایی و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
3.بین رقابت گرایی و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
4.بین هماهنگی بین بخشی و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
5.بین عملکرد مشتری و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
6.بین عملکرد بازار و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
7.بین عملکرد مالی و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
8.بین ایجاد هوشمندی و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
9.بین توزیع هوشمندی و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
10.بین پاسخگویی و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
11.بین نوآوری و عملکرد کسب و کار شرکتهای ورزشی ارتباط معنی داری وجود دارد.
1-6محدودیت های تحقیق
1-6-1محدودیت های غیر قابل کنترل
1- در پرسشنامه اغلب افراد سعی میکنند تا تصویری که از خود در ذهن دارند و یا تصویر مطلوب از خویش را با ویژگیهای پرسش و سئوال انطباق دهند. این کوشش حتی بصورت ناخودآگاه هم انجام می شود و پژوهشگران را با خطاهای کیفی روبرو می سازد، بیآنکه بتوانند صحت و سقم اطلاعات داده شده را تایید یا تکذیب کنند.
2- در پاسخگویی به پرسشنامه عواملی همچون، تمایلات، تعصبات، سن، سطح تحصیلات، درآمد، زمان، عدم توجه به تحقیقات علمی، ناراحتیهای خانوادگی و احتمال برداشتهای متفاوت آزمودنیها از سئوالات موثر خواهد بود.
3- ممکن است عواملی بیش از آنچه در این تحقیق بدان پرداخته خواهد شد در رفتار آتی مشتریان تاثیر گذار باشند که خارج از کنترل محقق باشد.
تمرین مقاومتی از مؤلفه های ضروری و مهم بیشتر برنامه های ورزشی محسوب می شود. این تمرینات در برنامه های بازتوانی ورزشکاران پس از آسیبهای جسمانی نیز اهمیت زیادی دارند. اثر بخشی این تمرینات در افزایش قدرت عضلانی، درمان آسیبهای ورزشی و همچنین پیشگیری از کاهش توده عضلانی ناشی از افزایش سن و بی تحرکی به حجم تمرین بستگی دارد [2،1]. بر اساس شواهد پژوهشی، تمرین مقاومتی با شدت بالا، یعنی تقریباً 80 درصد حداکثر یک تکراربیشینه(1RM) باعث افزایش بهینه قدرت عضلانی می شود [1]. همچنین گزارش شده است که انجام تمرین مقاومتی با 6-12 تکرار و با شدت 70-85 درصد 1RM باعث افزایش قدرت و اندازه عضله یا هایپرتروفی میگردد [3]. کالج پزشکی ورزشی امریکا (ACSM) نیزتمرین مقاومتی با بار بیشتر از 70 درصد 1RM را برای سازگاریهای عملکردی و مورفولوژیکی (شکل ظاهری) عضله پیشنهاد کردهاست [5،4]. از اینرو، یکی از اهداف اصلی استفاده از روشهای مختلف تمرینات مقاومتی، افزایش قدرت بیشینه و اندازهعضله یا هایپرتروفی است. براساس نتایج مطالعات انجام شده، تمرینات با شدت بالا(80 تا 90 درصد 1RM) با تعداد تکرار کم (2تا 8 تکرار) و فواصل استراحتی طولانی (2تا 5 دقیقه) برای افزایش قدرت بیشینه و تمرینات با شدت متوسط به بالا (70تا 80 درصد 1RM) با تعداد تکرار زیاد (8 تا 15 تکرار) و فواصل استراحتی کوتاهتر (30 ثانیه تا 2 دقیقه) برای افزایش اندازه یا هایپرتروفی عضلانی مناسب هستند[7،6]. این در حالیست که، در زمینه سازگاریهای کوتاه مدت و بلند مدت هورمونهای مرتبط با افزایش قدرت و اندازه تودهعضلانی بعد از پروتکلهای مختلف تمرینی نتایج متفاوتی گزارش شده است. شدت70-80 درصد 1RM تمرین مقاومتی که شدتی مناسب برای افزایش قدرت و اندازه عضله گزارش شدهاست، برای ایجاد تغییر در هورمونهای مربوط به افزایش قدرت و اندازه عضله نیز ضروریست [8]. لذا، به نظر میرسد تمرینات مقاومتی با شدت بالا با تغییرات زیادی در هورمونهای آنابولیک-کاتابولیک همراهند. تعادل بین هورمون کاتابولیک مثل کورتیزول و آنابولیک مثل تستوسترون و دیهیدرواپی اندسترون (DHEA) کاربرد مهمی در دوره های اجرا و بازیافت پس از تمرین مقاومتی دارد[10،9]. کورتیزول هورمونی کاتابولیک و مهم ترین هورمون ضد استرس در بدن است. اما افزایش آن در طولانی مدت سبب بروز مشکلاتی می شود که مهمترین آنها مشکلات مربوط به سیستم ایمنی و تخریب پروتئین است[11]. نتایج مطالعات انجام شده نشان میدهد که تغییرات کورتیزول به شدت و مدت تمرین بستگی دارد[9].
میزان رشد سلولهای عضلانی به فعالیت برخی هورمونها از جمله هورمون رشد (GH)، انسولین، فاکتوررشدشبهانسولین-1 (IGF-1) و هورمون های جنسی استروئیدی بویژه تستوسترون نیز وابستهاست [12]. نتایج پژوهشها در خصوص پاسخ هورمونی حاد به تمرین مقاومتی، نشان میدهد هورمونهای آنابولیک نظیر هورمون رشد و تستوسترون که در رشد و شکل گیری مجدد بافت بسیار مهم وحیاتی هستند، حین و بعد از تمرین مقاومتی افزایش می یابند[13]. این هورمونها در افزایش سنتز پروتئین نقش مهمی دارند. لذا، بهبود برخی از عوامل آمادگی جسمانی در افراد نوجوان به افزایش سطح این هورمونها نسبت داده می شود[14]. در این راستا کریمر (2004) اظهار داشت چنانچه فاصله استراحت بین دوره های تمرین مقاومتی که با 80 درصد 1RM در 6 دوره و 10 تکرار در هر دوره اجرا می شود، کمتر از 1 دقیقه باشد؛ می تواند باعث افزایش قابل توجهی در ترشح هورمون رشد و تستوسترون شود[15]. تستوسترون هورمونی آنابولیکی است که باعث تحریک پروتئینسازی می شود و در رشد و حفظ بافت عضلانی نقش بسیار مهمی بر عهده دارد [16].
هورمون رشد یکی از مهمترین هورمونهای بدن است که همراه با گروهی از هورمونهای دیگر بر متابولیسم اثر گذاشته و برای حفظ وزن بدن و پروتئینسازی در افراد بالغ لازم و ضروری است. ثابت شده است که رشد طبیعی با غلظت پلاسمایی سوماتومدین-C یا عامل رشد شبه انسولینی IGF-1 رابطه مستقیم دارد [17]. ترشح GH و IGF-1 بر افزایش اندازه عضلات مؤثر بوده و رابطه مستقیمی بین میزان غلظت این هورمونها و افزایش قدرت و اندازه عضلات مشاهده شده است [18].
مطالعات متعددی در ارتباط با تأثیر هورمون رشد بر افزایش قدرت بیشینه و افزایش اندازه عضلات صورت گرفته است که در بیشتر آنها رابطه مستقیمی بین میزان غلظت این هورمون و افزایش قدرت و اندازه عضلات مشاهده شده است. در افراد بالغ هورمون رشد، پروتئین سازی را تسهیل می کند. این عمل با انتقال اسید آمینه از طریق غشای سلول، انجام می گیرد و منجر به تحریک افزایش تولید و به فعالیت واداشتن ریبوزومهای سلولی می شوند. [19].
هورمون IGF-1 دیگر متغیر وابسته به اندازه سلول عضلانی است. دستگاه IGF مجموعه ای از پپتیدها و پروتئینهای هم خانواده است که نقش محوری در رشد و متابولیسم بازی می کند. IGF-1 به عنوان مهمترین عضو این خانواده اثرات رشد قوی را بر بافت عضلانی و استخوانی اعمال می کند. این پپتید همچنین اعمال شبه انسولینی را به ویژه در بافت عضله میانجیگری می کند و در پلاسما به شکل ترکیب با یکی از شش پروتئین اتصالی خود گردش می کند [20]. شواهد پژوهشی نشان میدهد که یک ارتباط تنظیمی-بازخوردی بین هورمون رشد و دستگاه IGF-1 وجود دارد که به موجب آن ترشح هورمون رشد، تولید کبدی IGF-1 را افزایش می دهد. IGF-1 علاوه بر این اثرات ویژه، برخی از اعمال GH را به ویژه در بافت عضله و استخوان میانجیگری می کند و سطوح IGF-1 درگردش به صورت بازخورد منفی ترشح GH را متوقف می کند [21]. محققان معتقدند GH به طور غیر مستقیم در تحریک رشد شرکت می کند. بدین ترتیب که GH باعث می شود کبد (و به میزان بسیار کمتر سایر بافتها) چند پروتئین کوچک موسوم به سوماتومدین بسازد که تأثیر بسیار قوی در افزایش جنبه های رشدی بافت ها دارد. GH از طریق جریان خون به کبد و سایر بافت های محیطی میرود و در آنجا IGF-1 تولید می شود. این هورمون آثار آنابولیک دارد و موجب رشد بافتی می شود [22].
بر اساس نتایج پژوهشهای انجام گرفته، پس از تمرین قدرتی با شدت بالا (شامل حرکت اسکوات با شدت 100 درصد سه تکرار بیشینه و تعداد 3 تکرار و حرکت اکستنشن پا را به همان شدت با تعداد 6 تکرار و 6-4 دقیقه استراحت بین ستها) واکنشهای حاد هورمون رشد بین برنامه های مختلف تمرینی معنادار نبود. اما تفاوتهای بین فردی زیادی در پاسخ حاد هورمون رشد به هر دو برنامه تمرینی مشاهده شد [24،23]. گوتو و همکاران(2003) نیز در پژوهشی بر روی 8 ورزشکار مرد مبتدی مشاهده کردند که تمرینات با وزنه شدید (معادل90 تا 95 درصد 1RM) تأثیر قابل توجهی بر میزان ترشح هورمون رشد پس از تمرین ندارد. آنها پیشنهاد کردند چنانچه بلافاصله پس از تمرین پرشدت یک دوره تمرین با وزنه با شدت کمتر (معادل 50 درصد 1RM) و تعداد تکرار تا حد واماندگی انجام شود، میزان ترشح هورمون رشد پس از تمرین به طور معناداری افزایش پیدا خواهد کرد [25].
علیرغم توصیههای فراوان برای انجام تمرینات مقاومتی با شدت بالا (بیشتر از 80 درصد 1RM) برای پیشگیری از کاهش تودهعضلانی در برنامه های مربوط به کاهش وزن مرتبط با سلامتی، این تمرینات با عوارض متعددی از قبیل آسیبهای بافتی و مفصلی، التهاب(تورم) و کاهش کامپلیانس شریان مرکزی همراه است [4]. این موضوع بیانگر این است که تمرینات مقاومتی با شدت بالا برای برخی از افراد بویژه سالمندان و بیماران قلبی-عروقی دارای محدودیتهای اجرایی است. اخیراً نتایج پژوهشها در زمینه آمادگیجسمانی و توانبخشی شکل تازهای از تمرینات مقاومتی را ارائه کرده اند که محدودیت اجرایی کمتری در مقایسه با تمرینات قدرتی با شدت بالا دارد و در عین حال اهدافی را که از تمرینات با شدت بالا انتظارمیرود، برآورده میسازد. این تمرینات که تمرین مقاومتی با جریان خون محدود شده (BFR) نام دارند به طور حیرتآوری در مدت زمان کوتاه باعث هایپرتروفی عضله و افزایش قدرت عضلانی می شود که این میزان سازگاری با سازگاریهای ایجاد شده در اثر تمرینات مقاومتی با شدت بالا برابری می کند [27،26]. براساس شواهد علمی موجود، بطور کلی کاهش جریان خون در طول تمرین، یکی از شرایط ضروری برای ایجاد سازگاری بعد از تمرینات مقاومتی است [28]. ویژگی منحصر بفرد تمرینات مقاومتی BFR، انجام آنها با شدت پایین (معمولاً20 تا 30درصد 1RM) است [29]. نتایج پژوهشها نشان میدهد حتی پیادهروی با جریان خون محدود شده نیز می تواند باعث افزایش قدرت و هایپرتروفی عضلانی شده و به حفظ و نگهداری تودهعضلانی کمک نماید [30]. شواهد معتبری وجود دارد دال بر اینکه میزان هایپرتروفی و افزایش قدرتعضلانی پس از تمرینات مقاومتی BFR با شدت تقریبا20% 1RM و تمرینهای مقاومتی شدید (با شدت تقریبی 80 درصد 1RM) اما بدون محدودیت در جریان خون مشابه است [32،31]. در این روش تمرینی، اگرچه فقط 20% از حداکثر قدرت بیشینه فرد بکار میرود؛ اما محدود شدن جریان خون درطی تمرین باعث ایجاد نتایج مشابه در
افزایش قدرت و اندازه عضله با تمرینات مقاومتی شدید می شود.
در طول این تمرینات، افزایش فشار خون سیستولی متعاقب محدود شدن بازگشت وریدی که توسط فشار یک کاف یا باند کشی بوجود میآید؛ باعث متلاطم شدن جریان خون شریانی، افزایش فشار متابولیکی و همچنین افزایش فراخوانی واحدهای حرکتی تندانقباض در عضلات اسکلتی می شود [33،29]. در پایان تمرین برقراری مجدد جریان خون، فشار منطقهای را که با کاف محدود شده بود، تحریک کرده و اتساع عروقی و جریان خون افزایش مییابد. اگرچه مکانیسم دقیق هایپرتروفی عضلانی متعاقب تمرینات مقاومتی BFR به طور کامل شناخته نشده است؛ اما گزارش شده است این تمرینات حتی با شدت کم میتوانند سنتز پروتئین عضله را افزایش داده و هدف pestanداری راپامایسن کمپلکس (mTORC1) و پیامدهی آنابولیکی با واسطه پروتئین فعال شده توسط میتوژن (MAPK) را تحریک کند [34]. MAPK یک عامل احتمالی در تحریک هایپرتروفی عضله توسط این تمرینات است که می تواند با افزایش فشار متابولیکی داخل عضله مانند تخلیه فسفو کراتین عضله، افزایش هورمون رشد، افزایش فسفات آزاد (غیر آلی) و کاهش PH عضله باعث افزایش اندازه و متعاقباً قدرت عضلانی گردد [33].
در این راستا، تاکارادا و همکاران (2004) نشان دادند که تمرینات مقاومتی با شدت کم و جریان خون محدود شده و همچنین راه رفتن با جریان خون محدود شده به طور چشمگیری منجر به هایپرتروفی عضله و افزایش قدرت عضلانی در مقایسه با تمرینات با شدت بالا و بدون محدودیت عروق شد[35]. اب و همکاران (2005) و فوجیتا و همکاران (2007) نیز گزارش کردند سنتز پروتئین عضله در تمرینهای مقاومتی BFR با 20 درصد 1RM موجب هایپرتروفی می شود [36،31]. نتایج پژوهش دیگر فوجیتا و همکاران در سال 2008 نشان داد که افزایش اندازه عضله در تمرینات مقاومتی کم شدت با محدود کردن جریان خون با تمرینات قدرتی شدید اما بدون محدودیت جریان خون قابل مقایسه است [37]. در سالهای 2008 و 2009 دو گروه تحقیقاتی بطور جداگانه تأثیر تمرینات مقاومتی با شدت کم (20 تا 30 درصد1RM) با جریان خون محدود شده را بر هایپرتروفی عضله مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که هایپرتروفی ناشی از این تمرینات با تمرینات شدید اما بدون محدودیت عروق برابری می کند [3]. کوبو و همکاران (2006) نیز گزارش کردند مکانیسم افزایش قدرت در تمرینات مقاومتی همراه با محدودیت عروق با مکانیسم افزایش قدرت عضلانی در اثر تمرینات بدون محدودیت عروق متفاوت است. آنها افزایش قدرت را پس از تمرینات مقاومتی BFR به هایپرتروفی عضلانی نسبت دادند و سهم سازگاری عصبی را در افزایش قدرت پس از این نوع تمرینات ناچیز میدانند [38].
1-2-بیان مسئله
سازگاریهای عضلانی ناشی از انواع تمرینات مقاومتی، یکی از چالشهای بحث برانگیز در بین محققین و متخصصان علوم ورزشی به شمار میرود. بر اساس نتایج برخی از مطالعات گذشته، شرکت در تمرینات مقاومتی باعث افزایش قدرت و اندازه عضلات درگیر می شود [27،26]. تغییر در قدرت و اندازه عضله پس از تمرینات مقاومتی به دلیل سازگاری عصبی و هورمونی ناشی از تمرین اتفاق میافتد [31]. لذا ارزیابی تغییرات عضلانی متعاقب تمرین بویژه تمرینات مقاومتی، نیازمند مطالعه تغییرات عصبی و هورمونی ناشی از این تمرینات است. در این بین، تأثیر دستگاه غدد درون ریز برسازگاریهای ناشی از تمرین از اهمیت بیشتری برخوردار است. زیرا براساس شواهد پژوهشی موجود، تغییر در میزان ترشح برخی از هورمونها متعاقب تمرینات مقاومتی، عامل اصلی در سنتز پروتئین پس از تمرینات مقاومتی و ایجاد سازگاریهای مثبت در ساختار عضلات اسکلتی است [18].
در چند دهه گذشته، انجام تحقیقات گسترده در زمینه نوع تازهای از تمرینات مقاومتی به نام تمرینات مقاومتی BFR [40-38]، باعث رشد و توسعه روششناسی این تحقیقات شده است. بیشتر تحقیقات انجام شده دراین خصوص بر تأثیر تمرینات مقاومتی BFR بر قدرت و اندازه عضله بدون در نظر گرفتن سازگاری هورمونی مرتبط با افزایش قدرت و تغییر ساختاری عضلات اسکلتی تمرکز کرده اند. از آنجائیکه بیشترین سازگاری در ساختار عضله اسکلتی پس از تمرینات مقاومتی، در زمان استراحت پس از تمرین و در دوره برگشت به حالت اولیه اتفاق میافتد [41]، به نظر میرسد تغییر در ساختار عضله پس از تمرینات مقاومتی BFR که جریان خون پس از محدود شدن مقطعی در طول تمرین، مجدداً برقرار می شود، بیشتر تحریک شود. علاوه بر این، مطالعات متعددی افزایش قابل توجه هورمون رشد را به تمرینات مقاومتی یک جلسهای BFR گزارش کرده اند[42،36،31]؛ این در حالیست که نتایج مطالعات در زمینه پاسخ هورمونهای IGF-1، کورتیزول و تستوسترون به تمرینات مقاومتی یک جلسهای BFR متناقض است [120] . بر اساس مطالعات محقق، درزمینه سازگاریهای بلند مدت هورمونهای رشد، IGF-1، کورتیزول و تستوسترون به دنبال تمرینات مقاومتی BFR مطالعات محدودی وجود دارد. در حالیکه به نظر میرسد سطح این هورمونها با افزایش هایپرتروفی عضله که پس از حداقل 8 روز [31] . تمرینات مقاومتی کم شدت BFR اتفاق می افتد، به دلیل رشد سلولهای عضلانی تغییر یابد. از اینرو پژوهش حاضر با بررسی تأثیر تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون بر هورمونهای مرتبط با قدرت و اندازه عضله، در صدد پاسخ به این سوال است که آیا افزایش احتمالی در قدرت و اندازه عضله پس از سه هفته تمرین مقاومتی BFR به سازگاری هورمونی وابسته است؟
1-3-ضرورت و اهمیت تحقیق
افزایش آمادگی و تقویت قابلیتهای جسمانی ورزشکاران برای بالا بردن کیفیت اجرای مهارت های ورزشی، همواره مورد توجه متخصصان و محققان علوم ورزشی بوده است. در سالهای اخیر، تلاش زیادی برای بهبود عملکرد ورزشکاران رشتههای مختلف ورزشی انجام شده است. در این راستا، میتوان به انجام تمرینات تخصصی بدنسازی و استفاده از وسایل و تجهیزات مدرن اشاره کرد. یکی از مؤثرترین و متداولترین روشها برای افزایش عملکرد ورزشکاران رقابتی، استفاده از شیوه های تمرینی مناسب است. از اینرو، بسیاری از ورزشکاران حرفهای و همچنین افرادی که به صورت تفریحی ورزش می کنند، همواره در برنامه های آمادگی جسمانی و بدنسازی خود در جستجوی شیوه های تمرینی مناسب هستند. در تحقیق حاضر، نوع تازهای از تمرینات ورزشی مورد بررسی قرار گرفته است که بر اساس شواهد پژوهشی، این امکان را برای ورزشکاران بویژه مردان ورزشکار فراهم میآورد تا بتوانند با بهره گیری از تمرینات مقاومتی BFR، قدرت و اندازه عضلات خود را افزایش داده و از این طریق سطح عملکرد ورزشی را ارتقاء بخشند. نتایج تحقیقاتی از این دست، از یک سو کمک می کند تا ورزشکاران با اطمینان خاطر این تمرینات را در برنامه های بدنسازی خود که با هدف افزایش قدرت و اندازه عضله انجام می شود، بگنجانند.
1-4-اهداف تحقیق
1-4-1-هدف کلی
هدف کلی از انجام این تحقیق بررسی اثر تمرینات مقاومتی با جریان خون محدود شده بر سطح سرمی هورمونهای مرتبط با قدرت و اندازه تودهعضلانی است.
1-4-2-اهداف اختصاصی
1-5-فرضیات تحقیق
f Sports Medicine
تربیت بدنی و علوم ورزشی از جمله دانش هایی می باشد که امروزه بیش از پیش مورد توجه و استقبال مسئولین، دانش پژوهان و سایرین قرار گرفته است؛ چراکه اهمیت آن در زندگی روزمره در ابعاد سلامت روانی و جسمانی روز به روز مشهودتر می باشد. گستره فراوان علوم مربوط به تربیت بدنی و علوم ورزشی، تخصصی و گرایشی کردن زیرساخت های آن را ضروری می نماید.
توانایی راه رفتن یکی از اجزای مهم و اصلی در فعالیت های روزمره هر انسان است. در این فعالیت پویا، باید تعداد زیادی عضله به صورت هماهنگ و با زمان بندی دقیق وارد عمل شوند تا فرد بتواند با حفظ تعادل و وضعیت مناسب قامت جابه جایی مورد نظر را به انجام برساند (Lacquaniti et al, 1999). توانایی راه رفتن در برخی از اجزای آن دست خوش تغییرات جدی می شود. بررسی شیوه راه رفتن فردی یکی از بخش های خیلی مهم ارزیابی بالینی بیماران در برخی بیماری هاست. از سوی دیگر این فعالیت پیچیده به عنوان یک موضوع بسیار جذاب برای تحقیقات گسترده در رشته های گوناگون نظیر بیومکانیک، آسیب های ورزشی، الکتروفیزیولوژی، فیزیولوژی ورزش، روباتیک و سیستم های هوشمند و غیره نیز مطرح است.
بیومکانیک یکی از شاخه های علوم بشری است که انسان را در درک و شناخت قوانین فیزیکی حاکم بر عملکرد جسمانی موجودات زنده یاری می کند؛ به بیان دیگر، بیومکانیک دانشی است که برای برقراری ارتباط بین حیات و اصول و قوانین فیزیکی حاکم بر اجسام، وضعیت پویا یا ایستای موجودات زنده را بررسی می کند. قلمرو علم بیومکانیک بسیار گسترده است؛ به عنوان مثال هنگامی که موضوع مطالعه آن عملکرد مکانیکی انسان باشد، بخش وسیعی از موضوعات در حوزه بررسی آن قرار می گیرد که برخی از آنان عبارتند از: فعالیت جسمانی روزانه انسان ها از هر جنسیت و در دوره های متفاوت سنی، فعالیت افرادی که ضایعه عصبی-عضلانی دارند و همین طور دستورالعمل ها یا برنامه تمرینی درمانگاهی و توانبخشی که متخصصان تنظیم و توصیه می کنند(صادقی، 1384). نتایج ارزش مند توانبخشی سالمندان، بیماران و معلولین دلیل محکمی است بر ادامه تحقیقات و تمرینات بیشتر پیرامون آن به منظور حصول مقاصد عالی تر، بالاخص در حیطه معلولان که خود دربرگیرنده تنوعی از معلولیت ها از جمله نابینایی می باشد.
دستگاه بینایی مشتمل بر چشم و ضمایم آن به عنوان گیرنده حسی و حرکتی، نقش انتقال پیام را برعهده دارند و مرکز بینایی در مغز وظیفه تفسیر اطلاعات بینایی را بر عهده دارد. به طور کلی، دیدن یک فرایند ادراکی است مشتمل از 3 بخش عمده: چشم، مجرای اپتیک و مغز. برای اینکه فرایند دیدن اتفاق بیفتد، عملکرد و همکاری هر سه بخش ضرورت دارد. حس بینایی علاوه بر آن که ارتباط ما با جهان بیرون از خود می باشد، در برقراری تعادل آدمی و وضعیت فیزیکی وی مؤثر است. فرد از طریق همکاری دو چشم می تواند عمل هماهنگی و هدایت اندام ها و تعادل را ممکن سازد. چشم ها علاوه بر هماهنگی حرکتی، به فرد در تعادل که توسط بازتاب های تعادلی که توسط گوش درونی و گیرنده های موجود در عضلات گردن فراهم می شود و به آگاهی از وضعیت فضایی و مکانی می انجامد نیز کمک می کنند (سایت sportmedicine.ir). تعادل، یک توانایی جسمی برای انجام فعالیت های روزانه مانند ایستادن، راه رفتن و انجام صحیح غالب حرکات در ورزش ها است که با توانایی فرد در کنترل محل قرارگیری مرکز ثقل بدن بسیار ارتباط دارد (هادوی، 1387).
افرادی که دارای ناتوانیهای جسمی هستند یا معلولیت ذهنی و روانی دارند به طور عمده به دلیل مشکل در برقراری ارتباط با دیگران، درک نکردن محرکهای محیطی، مشکلات روانی مانند کاهش اعتماد به نفس و افسردگی، دارای مسایل خاصی در حوزه سلامت روان و سلامت جسمی خود هستند. این که افرادی با آسیبهای خاص جسمانی یا ذهنی چه مشکلهایی دارند یا در چه سطحی با این مشکلها روبهرو هستند، بستگی به سنی دارد که دچار این آسیب شدهاند؛ همچنین شدت و نوع آسیب نیز میتواند تاثیر زیادی در این زمینه داشته باشد (قائدی، 1389). گیرنده های بینایی مسئول قسمت عمده ای از تحریکات حسی است که برای تکمیل رشد کودک در سال های شکل گیری ضروری است. محرومیت از بینایی در سال های اولیه زندگی می تواند اثرات گسترده روانی، آموزشی و اقتصادی نه تنها برای کودک مبتلا بلکه همچنین برای خانواده و اجتماع داشته باشد. کودکانی که نابینا می شوند، میزان مرگ و میر بالایی هم در آینده خواهند داشت (سازمان بهداشت جهانی، 1992)؛ همچنین از آن جا که حس بینایی در حفظ تعادل نقش به سزایی دارد، خطر و ترس از افتادن و آسیب های متعاقب آن در افرادی که مشکل بینایی دارند بسیار مشهود است.
کم تحرکی ثمره زندگی در شهرهای بزرگ با فواصل طولانی بین نقاط مختلف شهر و تغییر در نحوه زندگی و کار انسان امروزی است. بنابراین ما هر روز از روز قبل کم تحرک تر می شویم که این امر باعث بروز عوارض متعددی می گردد. کم تحرکی می تواند منجر به کاهش حداکثر اکسیژن مصرفی فرد شود و در نتیجه، قابلیت های حرکتی و توان مندی های فردی را تحت تاثیر قرار دهد. در این شرایط برون ده و حجم ضربه ای قلب نیز کاهش پیدا کرده و از طرفی ضربان قلب در هنگام استراحت و در پاسخ به حرکت و فعالیت افزایش می یابد. در عضلات از لحاظ نوع الیاف آن تغییرات زیادی ایجاد می شود و توانایی عضلات را در انجام کارهای معمول نیز کاهش می دهد. کم تحرکی، استخوان ها، غضروف ها، مفصل ها و بافت های نرم را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. استخوان ها تحلیل می روند، غضروف ها ضعیف و آسیب پذیر شده و بافت های نرم نیز دچار تغییرات ساختاری می شوند. احساس تعادل و هماهنگی در حرکات نیز دچار اختلال می شود و در کنار این مشکلات سایر دستگاه های بدن نیز به نوعی دچار تغییرات خاص شده که در نهایت منجر به عوارض شایع ناشی از کم تحرکی می شوند (طباطبایی، 1389).
تاثیرات مثبت ورزش در پیش گیری و کنترل بیماری ها در بررسی های گوناگون گزارش شده است. با توجه به تاثیر ورزش در سلامت جسم و روان و اهمیت جنبه درمانی آن در برخی بیماری ها در کنار سایر روش های درمانی، توجه به طب ورزشی و جنبه های علمی و پزشکی ورزش افزایش یافته است (مکینون، 2001) و تمرین بدنی به عنوان درمان و مکمل در عرصه پزشکی جدید، مورد قبول محافل علمی قرار گرفته است (بور و ناجی، 1998). دانشمندان بسیاری ثابت کرده اند که تعادل در اثر انجام تمرینات اصولی گسترش می یابد. »اسپنچاد» به این نتیجه رسید که در سنین بین یازده تا شانزده سالگی در دختران و بین سیزده تا شانزده سالگی در پسران می توان این قابلیت را افزایش داد (هادوی، 1387). دانشمندان بسیاری کوشش کرده اند تا نقش مؤثر هر رشته ورزشی را در ایجاد تعادل بیشتر، تعیین کنند. «گرین لی» به این نتیجه رسید که بین ورزش بولینگ و تعادل پویا، ضریب همبستگی بالایی وجود دارد. در تحقیقات دیگر ثابت شد که ارتباطات مثبت و مختلفی بین تعادل و فعالیت هایی مانند بسکتبال، رقص و شنا وجود دارد (همان منبع).
با توجه به عملکرد مرکز بدن در حفظ راستایی قامت و وضعیت تعادل بدن در خلال فعالیت ها و نیز نظر به اهمیت حفظ و افزایش تعادل نابینایان و کم بینایان به منظور جلوگیری از آسیب و افزایش آمادگی جسمانی، در پژوهش حاضر محقق بر آن است که به بررسی این سوال بپردازد که «آیا یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستا و پویای دختران نابینا و کم بینا تاثیر دارد؟»
1-2-1 هدف کلی
– تاثیر یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستای دختران نابینا و کم بینا
– تاثیر یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل پویای دختران نابینا و کم بینا
– مقایسه میزان تاثیرگذاری یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستای دختران نابینا و کم بینا
– مقایسه میزان تاثیرگذاری یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل پویای دختران نابینا و کم بینا
با افزایش دانش و پیشرفت درمان که نتیجه تحقیقات پایه و بالینی در دهه گذشته بود امروزه، امکان پیشرفت یا درمان مؤثر بسیاری از وضعیت هایی که در کودکی بالقوه نابینا کننده اند، به وجود آمده است. همه علوم سعی دارند به گونه ای در حل مشکلات زیستی بشری نقشی بر عهده بگیرند و بشر را در دستیابی به آمال و اهدافش یاری دهند؛ تحقق این امر بدون کنکاش پیرامون مشکلات زندگی انسان غیرممکن به نظر می رسد. انسان ها بر این باورند که ضعف و ناتوانی در انجام پاره ای از فعالیت ها نباید مانع پیشرفت در سایر جنبه های ذهنی و عملی شود، بنابراین توجه و رسیدگی به مشکلات معلولین گامی در جهت رسیدن به پیشرفت محسوب می شود (ابراهیمی، 1389). یکی از پیش نیازهای مهم حرکت طبیعی، توانایی سازگاری الگوی حرکت با شرایط گوناگون محیطی است. درباره استراتژی ها و تغییرات تطابقی در راه رفتن تحقیقات زیادی صورت گرفته است
(Kurz & Stergiou, 2004) (Rougier & Farenc, 2000), و(Shumway-Cook & .Woollacott, 2001) در حالی که عقیده بر این است که اطلاعات حسی محیطی نقش مهمی در مدوله کردن الگوهای حرکتی دارند، ((Shumway-Cook & Woollacott, 2001، هنوز نقش و عملکرد متقابل گیرنده های حسی نظیر سیستم بینایی، سیستم وستیبولار و حس عمقی مفاصل به طور کامل شناخته نشده است(Dietz & Schubert , 1994) . ساختار بسیاری از تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده شامل حذف نسبی یا کامل یک دسته از اطلاعات حسی و بررسی نقش جبرانی حس های دیگر بوده است. در حالت سالم بودن دستگاه مغزی، انتظار بر این بوده است که اگر یک سری از اطلاعات به مراکز پردازش نرسند یا به طور کامل و درست به مرکز گزارش نشوند، مغز تلاش می کند تا با جایگزینی اطلاعات دیگر، حرکت موردنظر را تا حد ممکن نزدیک به حالت طبیعی و عملکردی انجام دهد.
در حال حاضر در جهان بیش از 180 میلیون نفر مبتلا به اختلالات بینایی هستند که میان آن ها 45 میلیون نابینای مطلق و 135 میلیون نیمه بینا حضور دارند و بیش از نود درصد آن ها در کشورهای درحال توسعه زندگی می کنند. هم اینک در هر پنج ثانیه یک نفر به تعداد نابینایان افزوده می گردد و در هر دقیقه یک کودک نابینا می شود. کارشناسان پیش بینی می کنند تعداد افراد نابینا در سال 2020 به 76 میلیون نفر و افراد مبتلا به نقص بینایی به بیش از 200 میلیون نفر برسد. بر اساس این گزارش در جوامع توسعه یافته، گستره نابینایی، 60 نفر در هر یک میلیون نفر است که این رقم در جوامع درحال توسعه به بیش از ده برابر یعنی 600 نفر در هر یک میلیون نفر می رسد (سایت شخصی دکتر محمد کمالی)؛ لذا با مشارکت دو سازمان غیردولتی که در زمینه نابینایی فعالیت دارند، WHO از 29 مه تا 1 ژوئن 1990، یک گردهمایی جهانی در لندن به میزبانی مرکز بین المللی بهداشت چشم، در مورد پیش گیری از نابینایی در کودکی برگزار نمود (سازمان بهداشت جهانی، 1992). به طور سنتی، برنامه های پیش گیری از نابینایی بیشتر روی نابینایی در بالغین متمرکز شده است. این مساله بیشتر نتیجه شیوع نابینایی در سنین بالای بعد از بلوغ، و به خاطر وجود بیماری های مربوط به سن مثل: آب مروارید پیری است. ولی علت دیگر آن کمبود تکنولوژی پیش گیری و کنترل مؤثر انواع مختلف نابینایی کودکان است. نابینایی تغذیه ای، عموماً خارج از برنامه های پیش گیری از نابینایی مورد توجه قرار گرفته است.
از جمله حواس مهم در برنامه ریزی حرکتی، حس بینایی است. اطلاعات این حس است که باعث می شود سرعت لحظه ای مشخص گردد (Lackner & Dizio, 1988). از آن جایی که بینایی برای قرار گرفتن پا روی زمین به صورت پیشرو عمل می کند، اطلاعات فراهم آمده از بینایی با اطلاعاتی که از حس های دیگر (که عمدتاً به صورت واکنشی کار می کنند) فراهم می آید، تفاوت دارد. فقدان و ضعف یکی از 3 سیستم اصلی مربوط به حفظ تعادل در نابینایان و کم بینایان، علاوه بر ایجاد مشکلات و خطرات جسمانی، عوارض روحی، روانی و اجتماعی نیز در پی دارد؛ چرا که در بسیاری از مواقع ترس از آسیب دیدن و یا خطر افتادن، مانع از اقدام و انجام بسیاری از فعالیت های جسمانی و اجتماعی شده که همین امر تاثیرات منفی زیادی از جمله انزوا و افسردگی بر آنان می گذارد؛ لذا افزایش میزان تعادل در نابینایان و کم بینایان قابل تعمق و بررسی می باشد. گزارشات قبلی نشان داده اند که حرکات بدن در صفحه ساجیتال حین راه رفتن در دو حالت باز و بسته بودن چشم تفاوت معنی داری با همدیگر ندارند(Siler et al, 1997) ؛ همچنین Dickstein و همکاران (2004) نتیجه گرفتند که حس لمس می تواند به طور کامل جایگزین حس بینایی برای برقراری تعادل و نگه داشتن مرکز ثقل بدن در محدوده طبیعی گردد؛ با این همه هنوز به طور کامل مشخص نگردیده است که اولاً به هنگام تغییر در موقعیت تعادل بدن مثل راه رفتن در شیب نیز با جایگزینی حس لمس، حرکات مفصل در صفحه ساجیتال به طور طبیعی انجام می گیرد یا خیر؛ و ثانیاً در شرایطی همچون محدودیت حرکتی که استراتژی های تطابقی جدیدی به وجود آمده است، حذف بینایی چه اثری دارد. تعادل، یکی از اجزای غالب فعالیت های روزمره می باشد به طوری که «گامتبا» و «گری» (2002) تعادل را مهم ترین فاکتور در توانایی اجرای ورزشی بیان کرده اند (Gambetta, 1996).
متخصصین علوم ورزشی با شناخت دقیق از کارایی حرکت، جهت ایجاد تغییرات مثبت در ساختار جسمانی و روحی افراد، اجرای تمرینات هوازی را توصیه می کنند. انجام تمرینات هوازی به صورت صحیح و برنامه ریزی شده می تواند به کسب نتایج متعددی از جمله: بهبود احساس سلامتی و نشاط، کاهش فشار عصبی، کاهش یا حفظ وزن مناسب، بهبود در تحمل انجام فعالیت های روزمره زندگی، تغییرات هورمونی و بسیاری اثرات مفید دیگر در بدن گردد. به طور کلی با یک برنامه تمرینی و ورزشی مناسب هوازی می توان کیفیت زندگی خود را ارتقاء داد. اجرای تمرینات هوازی نیاز به زمان و فضای مناسب دارد. در سال های اخیر با پیشرفت فن آوری، شاهد ارائه ابزارهای پیشرفته و زیبایی جهت اجرای تمرینات هوازی به بازار هستیم. از جمله این تجهیزات که در سال های اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است، دستگاه تردمیل می باشد. کاربران این دستگاه نیاز به فضای زیاد جهت انجام تمرینات خود نداشته و یا در زمان های مناسب می توانند در منزل خود به فعالیت های ورزشی بپردازند (طباطبایی، 1389).
هنگام استفاده از تردمیل، فرد در حالی که نگاهی به روبرو دارد با گرفتن دسته ها ی تردمیل و یا با رها کردن آن ها به تمرین روی تردمیل ادامه می دهد. در بسیاری از موارد فرد ورزشکاری که به طور آزادانه روی تردمیل گام برمی دارد با چرخاندن سر به اطراف و یا توجه کردن به جوانب، کنترل خود را از دست داده به طوری که در برخی مواقع منجر به سقوط وی می شود.
تاکنون مطالعات اندکی به بررسی تاثیر تردمیل بر تعادل پرداخته اند و با توجه به موارد مذکور، از آن جا که هیچ مطالعه شناخته شده ای در رابطه با بررسی تعادل نابینایان و یا کم بینایان در تمرین با تردمیل یافت نشد، همچنین با توجه به تحقیقات زیادی که در مورد اثر محدودیت حرکتی بر فرایند راه رفتن انسان انجام شده است اما در رابطه با این موضوع هنوز اثر شیب، سرعت و مداخلات حسی همراه، بر استراتژی های به وجود آمده ناشی از آن ها به طور کامل مشخص نگردیده است، لذا محقق بر آن شد تا به بررسی تاثیر یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستا و پویای دختران نابینا و کم بینا بپردازد. با امید به این که نتایج این تحقیق بتواند نابینایان را به سوی زندگی بهتر، راحت تر و کم خطرتر سوق دهد.
1-4-1 فرض کلی
1-4-2 فرضیه های اختصاصی
– یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستای دختران نابینا و کم بینا اثرگذار است.
– یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل پویای دختران نابینا و کم بینا اثرگذار است.
– بین میزان تاثیرگذاری یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل ایستای دختران نابینا و کم بینا تفاوت وجود دارد.
– بین میزان تاثیرگذاری یک دوره تمرین با تردمیل بر تعادل پویای دختران نابینا و کم بینا تفاوت وجود دارد.
1-4-3 پیش فرض
1-5-1 تعادل ایستا
تعریف مفهومی: توانایی حفظ COG در محدوده BOS را گویند (Routi et al, 1997).
تعریف عملیاتی: در این تحقیق تعادل ایستا با بهره گرفتن از مدت زمان ثبت شده ایستادن دانش آموزان دختر نابینا و کم بینا در تست لک لک محاسبه می شود.
1-5-2 تعادل پویا
تعریف مفهومی: حفظ حالت بدن حین حرکت همراه با انتقال وزن بدن را تعادل پویا گویند که تابع ادراک حرکتی و درک دیداری، کنش مرکز موازنه در گوش داخلی، واکنش سریع، هماهنگی خوب عصبی-عضلانی، چالاکی، انعطاف پذیری و همچنین قدرت کافی برای حمایت از بدن در وضعیت های معین می باشد ( بلوم فیلد، 2003).
تعریف عملیاتی: در این تحقیق تعادل پویای آزمودنی ها با بهره گرفتن از مدت زمان ثبت شده از دانش آموزان دختر نابینا و کم بینا حین انجام تست T.G.U.G.T و امتیاز حاصل از آزمون Figure 8 محاسبه می شود.
1-5-3 نابینایی
تعریف مفهومی: نابینایی عبارت است از عدم بینایی به حدی که مانع اشتغال فرد با اتکای خود شود یا فرد را برای زندگی، وابسته به دیگران یا وسایل کمکی نماید. نابینایی می تواند دراثر برخی از بیماری ها در انسان پدیدار شود که خود درجات گوناگونی دارد (عظیمی، 1384).
تعریف عملیاتی: در این تحقیق عبارت است از عدم توانایی فرد در تشخیص اشیاء.
1-5-4 کم بینایی
تعریف مفهومی: کم بینایی یا نیمه بینایی بیشتر به صورت کاهش وضوح دید یا حدّت بینایی به میان می آید و همچنان می تواند به صورت کاهش میدان بینایی و حساسیت در برابر نور نیز ظاهر شود. فردی که حدّت بینایی وی کمتر از (6.18; 03.0) 20.70 متر و بیشتر و یا مساوی با 20.400 باشد، کم بینا می باشد (روزنامه ایران، 1386).
تعریف عملیاتی: در این تحقیق تعریف عبارت است از کاهش وضوح دید یا حدّت بینایی.
1-5-5 بینایی
تعریف مفهومی: اعضای بینایی چشم ها هستند. در فرد بینا شعاع های نوری که به هر چشم وارد می شود، به وسیله قرنیه و عدسی متمرکز شده، روی شبکیه می افتد و یک تصویر وارونه روی آن تشکیل می دهد که این تصویر به تکان های الکتریکی تبدیل می شود که از طریق عصب بینایی به مغز می روند و در آن جا رمزگشایی شده، باعث بینایی می شود (روزنامه ایران، 1385).
تعریف عملیاتی: در این تحقیق منظور از بینا فردی است که هر دو چشمش سالم می باشد و از نظر دقّت بینایی، طبق تشخیص پزشک، بینا محسوب می شود.
1-5-6 معلول
تعریف مفهومی: بنا به ماده یک قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، معلول به فردی اطلاق می گردد که به تشخیص کمیسیون پزشکی سازمان بهزیستی بر اثر ضایعه جسمی، ذهنی، روانی یا توام، اختلال مستمر و قابل توجهی در سلامت و کارایی عمومی وی ایجاد گردد، به طوری که موجب کاهش استقلال فرد در زمینه های اجتماعی و اقتصادی شود (قانون جامع حمایت از حقوق معلولان، 1386).
تعریف عملیاتی: دراین تحقیق عبارت است از افراد نابینا و کم بینا.
تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی بوده و طرح آن به صورت پیش آزمون و پس آزمون می باشد.
جامعه و حجم نمونه
جامعه آماری تحقیق را دختران دانش آموز جوان نابینا و کم بینای 19-13 سال کشور ایران تشکیل می دهند. نمونه آماری پژوهش را 36 نفر نابینا و کم بینا که به طور تصادفی در 2 گروه کنترل و آزمایشی تقسیم گشتند، شامل می شوند و نحوه انتخاب نمونه ها نیز، نمونه در دسترس بود.
محدودیت ها و مشکلات تقیق