وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه تاثیرهشت هفته تمرینات یوگا بر تاب­آوری و امید به زندگی بیماران زن سرطانی بهبود یافته

:

 

سرطانیکی از بیماری­های شایع مزمن و غیر واگیر است. تمام اشکال سرطان 9 درصد از مرگ و میرها را در سراسر جهان تشکیل می­دهند. سرطان در کشورهای پیشرفتۀ جهان، پس از بیماریهای قلبی- عروقی، دومین علت و در کشورهای درحال توسعه، چهارمین علت مرگ به شمار می­آید.سرطان در ایران سومین عامل مرگ و میر می­باشد(شجاعی تهرانی،1382). جراحی، اشعه­درمانی و شیمی درمانی، روش­های درمانی سرطان هستند که می­توانند موجب تغییراتی در شکل وظاهر بدن شوند. معالجه، مدت زیادی به طول می­انجامد و عوارض جانبی آن می ­تواند به صورت تهوع، ریزش مو، خستگی، دردهای عضلانی، سوختگی­های پوستی، تغییرات وزن و مشکلات روحی و روانی بروز کند و توانایی لذت بردن از جنبه­ های مختلف زندگی را از بیمار سلب کند. بستری شدن­های متعدد به منظور درمان می ­تواند مانع از ادامۀ یک زندگی طبیعی شود(کونر،2001). شایع­ترین سرطان­های مشترک در خانم­ها، سرطان pestan و بعد از آن سرطان­های کولورکتال، ریه و رحم می­باشد. بیشتر این سرطان­های نهفته در نقاط مختلف بدن اگر به موقع تشخیص داده شوند، به خوبی به درمان جواب می­دهند(خوشنویس،1386).

 

اولین هدف درمان سرطان، ریشه­کنی بیماری است. در صورتیکه این هدف اولیه را نتوان تأمین نمود،                          هدف بعدی تسکین علائم وحفظ کیفیت زندگی در مدت باقیمانده از طول عمر بیمار است(ریچاردسون و همکاران،2007).با بهره گرفتن از روش­های فعلی درمان، یک سوم از بیماران با معیارهای موضعی(جراحی- رادیوتراپی) بهبود می­یابند، این معیارها در صورتیکه تومور در زمان درمان، متاستاز پیدا نکرده باشد کاملا مؤثر خواهد بود، اما در مابقی موارد شیمی­درمانی جهت معالجۀ مؤثر سرطان لازم خواهد بود(اسمیلتز و همکاران،2008).با وجود اینکه شیمی­درمانی یک روش درمان مهم در بیماران سرطانی است ولی عوارض جانبی آن بر روی سطح عملکرد جسمانی، روانی و اجتماعی بیمار و عدم پذیرش وی جهت تکمیل دورۀ درمان تأثیر می­گذارد(کیم و کیم،2005).مطالعات نشان داده است که واکنش­های روانی به سرطان به عوامل متعددی از جمله خود بیماری(مرحله بیماری، محل و اندازۀ تومور)، وضعیت بیمار(وضعیت اجتماعی و فرهنگی، نوع نگرش به بیماری،سیستم­های حمایتی، ویژگی­های شخصیتی، مکانیسم­های تطابقی و بیماری­های جسمی و روحی زمینه­ای) بستگی دارد(چاینتامانی و همکاران،2011). بسیاری از زنان پس از اطلاع از ابتلاء به سرطان دچار عوارض روحی مانند افسردگی،یأس و ناامیدی،فرسودگی و اضطراب می­شوند و انجام درمان­های سخت همچون جراحی،رادیوتراپی و شیمی­درمانی که هر یک با عوارض خاص خود همراه است،این عوارض روحی را تشدید می­ کند(ملکیان وهمکاران،1386).بیماران مبتلا به سرطان کیفیت زندگی فیزیکی و روانی ضعیف و استرس­های زندگی شدیدی دارند.این بیماران با مشکلات روانی بسیاری روبرو هستند.اضطراب، افسردگی و یأس و ناامیدی شایع­ترین مشکل روانی در این بیماران است.ترس و اضطراب ناشی از تشخیص سرطان، روش­های درمانی تهاجمی،مشکلات ثانویۀ جسمانی و جنسی و عوارض شیمی­درمانی رایج­ترین مسائلی هستند که سبب ایجاد این علائم می­شوند(رائو و همکاران،2004).شواهد حاکی از آن است که استفاده از روش­های غیر دارویی مانند روش­های آرام­سازی،موسیقی­درمانی، لمس­درمانی، طب سوزنی و یوگا در مبتلایان به سرطان سبب بهبود خلق،سازگاری و کاهش علائم استرس­زا و افزایش امید به زندگی می­ شود. این روش­ها موجب استقلال بیمار شده و می ­تواند توسط خود بیماران و با ابزار ساده انجام گیرد. به­علاوه پذیرش آسان و همکاری خوب از طرف همۀ بیماران را به همراه دارد. همچنین عوارض و پیامدهای منفی و نامطلوب مداخلات دارویی را نیز به همراه ندارند(رنگاوندرا و همکاران،2007؛ بارنس و همکاران،2004).در پژوهشی که توسط شارما وهمکاران(2012)انجام شده،نتایج نشان می­دهد که میزان اضطراب در بیماران مبتلا به سرطان بیشتر بوده و همچنین از سطح کیفیت زندگی پایینی برخوردارند.آنها در این تحقیق نشان دادند که برنامه ­های افزایش تاب­آوری موجب افزایش تاب­آوری و کاهش استرس و اضطراب در این بیماران شده است.

 

بنابراین با توجه به مطالب بیان شده، در این پژوهش سعی برآن است تا تأثیر تمرینات یوگا بر کاهش مشکلات روانشناختی  بیماران  سرطانی بهبود یافته از جمله افزایش امید به زندگی و افزایش تاب­آوری سنجیده شود. با امید به اینکه این پژوهش زمینه پژوهش­های گسترده تر بعدی در این حیطه باشد و سرآغاز راهی جهت ایجاد سلامت روانی و جسمانی بیماران به­خصوص بیماران سرطانی قرار گیرد.

 

 

 

1-2 بیان مسئله:

 

فعالیت ورزشی منظم نه­تنها در پیشگیری از انواع سرطان­ها مؤثر می­باشد بلکه دردرمان آن نیز بسیار مفید است.در این میان می­توان به نقش مؤثر یوگا  اشاره نمود. اگرچه این ورزش به­عنوان یک فلسفه روحانی در طول تاریخ مطرح بوده است، اما به­عنوان درمان و مداخلات بالینی نیز به کار گرفته شده و در سه دهۀ اخیر استفاده از آن افزایش روزافزونی داشته است.امروزه یوگا از مراکز تندرستی و تناسب اندام به مراکز سرطان نیز راه یافته است. بر اساس اطلاعات گزارش شده از دانشگاه استنفورد،حدود 25 درصد از مراکز بزرگ سرطان در ایالات متحده، کلاس­های یوگا برگزار می­ کنند. تمرین­های یوگا با افزایش توان سازگاری دستگاه­های روانی، عصبی، ایمنی، شناختی و تعدیل سیستم عصبی خودکار و افزایش پایداری جسمی و مقاومت بدن وهمچنین تعدیل سیستم ایمنی می ­تواند بر احساس سلامت عمومی بدن تأثیر­گذار باشد(دیوتا،1998).

 

بسیاری از محققان بین تاب­آوری و مشکلات روان­شناختی رابطه­ای معنادار و منفی را گزارش کرده ­اند و چنین بیان می­دارند که این سازه می ­تواند به­عنوان عامل میانجی بین سلامت روانی و بسیاری دیگر از متغیرها قرار گیرد  و با ارتقای تاب­آوری فرد می ­تواند در برابر عوامل استرس­زا، اضطراب­آور و همچنین عواملی که سبب به وجود آمدن بسیاری از مشکلات روانشناختی آنها می­ شود از خود مقاومت نشان داده و بر آنها غلبه نمایند (آگایبی،2005).سلامت روانی افرادی که تحت تأثیر استرس، اضطراب و افسردگی قرار می­گیرند به خطر می­افتد. بنابراین تاب­آوری با تعدیل و کمرنگ­ترکردن این عوامل سلامت روانی افراد را تضمین می­ کند (رابینسون،1983).

 

تاب­آوری عبارت است از توانایی یا قدرت بازگشت به حالت یا موقعیت اولیه، بعد از خمیده شدن، فشرده یا کشیده شدن، اما در اصطلاح روانشناختی، توانایی بهبود سریع بعد از بیماری، افسردگی و ناخوشی است (پاترسون و بلوم ، 1966).در اصطلاح زبان­شناسی واژۀ تاب­آوری به توانایی یک شیء برای بازیابی شکل و ساختار اصلی خود – پس از آنکه تحت تأثیر نیروهای خارجی تغییر شکل یافته باشد – اشاره می کند. بنابراین، اصطلاح تاب­آوری ممکن است به پدیده­های رفتاری در مهندسی، فیزیولوژی، محیط زیست و رفتار آدمی در دامنه وسیعی از موقعیت­ها اطلاق شود (آگایبی، 2005). در زمینه رفتار انسانی، تاب­آوری اغلب به عنوان یک ویژگی مرتبط با منش، شخصیت و توانایی مقابله در نظر گرفته می­ شود. فعالیت­های عالمانه و اولیه افرادی چون گارمزی، راتر و ورنر، موجب پیشبرد مطالعه در حوزه تاب­آوری ­شد (گارمزی ، 1991. ورنر و اسمیت 1992).

 

تاب­آوری یعنی اینکه افراد چگونه می­توانند مشکلات زندگی خود را درعین داشتن استرس و فشار با موفقیت سپری کنند. این سازه بر اساس رویکرد مبتنی بر نقاط  قوت بنا نهاده شده و حاکی از قابلیت افراد در کنار آمدن با مشکلات و خطرات می­باشد(گیترمن و جرمین، 2008). افراد با تاب­آوری بالا می­پذیرند که موانع بخشی از زندگی هر انسان است، دارای منبع کنترل درونی هستند، از مهارت­ های حلّ مسئله برخوردارند و از راهبرهای مقابله­ای مطلوب استفاده می­ کنند که به آنها کمک می­ کند تا با شرایط اضطراب­زا به طور مؤثر مقابله کنند(تاگر و فردریکسون،2007). به عبارت دیگر افراد تاب­آور توانایی برگشتن و بهبود یافتن، خوش­بینی و مهارت­ های فکری انعطاف­پذیر، جستجو کردن مشکلات به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد، توانایی پشتکار و استقامت داشتن، عزت نفس سالم، توانایی تعیین اهداف قابل دسترس، آشکار و واقعی، داشتن شبکه حمایتی سالم، توانایی رشد قابلیت­های عاطفی و فرا طبیعی، توانایی استقلال رأی، حس شوخ طبعی، توانایی درگیری و ارتباط معنادار با افراد، توانایی رفتار کردن با احترام با خود و دیگران، توانایی حل کردن مشکلات و مهارت­ های حلّ تعارض را دارند( حسینی قمی و سلیمی، 1390).کارلتون و همکاران (2006) و گاتجار (2007) با اجرای برنامه تاب­آوری روی کودکان و نوجوانان به این نتیجه رسیده ­اند  که بین تاب­آوری و سلامت روانی رابطۀ مثبت وجود دارد و آموزش مهارت ­ها و سبک­های تفکر تاب­آورانه باعث بهبود تاب­آوری و سلامت روانی می­ شود .همچنین صالحی نژاد و بشارت(1389) با انجام دادن پژوهشی بر روی دانشجویان ورزشکار به این نتیجه رسیده ­اند که بین تاب­آوری و بهزیستی روانشناختی رابطه مثبت معنی دار و بین تاب­آوری و درماندگی روانشناختی رابطه منفی معنی دار وجود دارد. علاوه بر آن در پژوهش آزادی و آزاد (1390) رابطۀ بین تاب­آوری و سلامت روانی مورد تأیید قرار گرفته است. همچنین در پژوهش­های رحیمیان بوگر و اصغرنژاد (1387) و سامانی و همکاران (1386) نیز رابطۀ بین تاب­آوری و سلامت روانی تأیید شده است. همچنین در تحقیقات کاوه و همکاران (1390) و علیزاده و کاوه (1390) تأثیر برنامه ­های مداخله­ای که بخش­هایی از مهارت­ های تاب­آوری را دربر می­گیرند، بهزیستی روانشناختی را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیدند که برنامه ­های مداخله­ای تاب­آوری باعث افزایش بهزیستی روان­شناختی می­ شود.با توجه به تأکید متخصصان بر آموختنی بودن مهارت­ های گوناگون تاب­آوری (وینا 2003، استرنبرگ ،1994) می­توان با آموزش این مهارت ­ها به افراد، سطح سلامت روانی و هیجانی آنان را افزایش داد، از این رو احساس رضایتمندی از زندگی را در آنها بالا برد.همینطور در پژوهش هارتفیل و همکاران(2011)، به اثر مثبت یوگا در افزایش رضایت از زندگی وافزایش تاب­آوری در مقابل استرس در محیط کار تأکید شده است.در پژوهش دیگری که توسط جیندانی (2014) با عنوان”کاوش سلامت و تاب­آوری: مداخله یوگا برای آسیب های پس از استرس”  با هدف بررسی تغییرات شناختی، عاطفی و رفتاری پس از شرکت در کلاس­های یوگا انجام گرفت  وی نشان داد که 50شرکت کننده  که در برنامه هشت هفته تمرین یوگا شرکت کرده بودند افزایش در تاب­آوری و عاطفه مثبت و کاهش در استرس را نشان دادند.

 

در بیمار مبتلا به سرطان عوامل مختلف پیرامون مانند شهرت بد بیماری و درمان­های طولانی مدت و تأثیر هریک از این عوامل بر ابعاد بدنی و روانی – اجتماعی می ­تواند سرانجام فرد را به سراشیبی ناامیدی و افسردگی بکشاند. بیماران مبتلا به سرطان طی بیماری به فراوانی دچار ناامیدی می­شوند (نووتنی 1989).بحران­های ناشی از سرطان سبب عدم تعادل و ناهماهنگی فکر، جسم و روح می­ شود. اما بیشترین حالت در این دوره برای بیمار حس یأس و ناامیدی است. در بیماران سرطانی، امید زمینه­ ساز تصویری بهتر از آینده، اساسی برای نگرش مثبت، پذیرش باورها و مهیا کردن زندگی معنادار است(ابراهیمی، 1387).

 

به عقیده اسنایدر(2000)، امید نوعی روند فکری و دارای دو جزء تفکر عامل (اراده­های هدفمند) و مسیرها (طرح­های هدفمند) است و هر دو بعد از طریق رفتارهای هدفمند در تشکیل و تعیین میزان امید، ضروری و موجب سازگاری و سلامت جسمی و روانی است. مسیرها جزء شناختی امید و نشان دهنده توان فرد در خلق راه­های معقول برای دست یابی به اهداف است. تفکر عامل جزء انگیزشی امید و نشان دهنده برداشت شخصی در مورد توانایی برای رسیدن به اهداف گذشته، حال و آینده است (گروال و پورتر، 2007).امید در تمام ابعاد زندگی عنصری ضروری است. امید توانایی باور به داشتن احساس بهتر در آینده می­باشد. امید با نیروی نافذ خود سامانه فعالیتی را تحریک می­ کند تا بتواند تجربه­های نو کسب کرده و نیروهای تازه­ای را در موجود ایجاد کند. به طور کلی می­توان گفتامید تجربه­ای آگاهانه نیست ولی هرگاه شخصی در دشواری­ها و بحران­های زندگی قرارگیرد، این امید است که پس از بحران­ها، آرامش را به فرد بازمی­گرداند(رابینسون 1983).

 

امید بخشی از بعد روانی انسان است. دید کلی­نگر به انسان بر تعامل میان ابعاد وجودی انسان با محیط پیرامون تأکید دارد (استفنسون 1991). در بیماری غیر قابل علاج، امید زمینه ساز تصویری بهتر از آینده، اساسی برای نگرش مثبت، پذیرش باورها و مهیا کردن زندگی معنی­دار می­ شود و وقتی امید از این دیدگاه ارائه شود دیگر محدودیتی برای درمان بیماری وجود ندارد و در عوض تمرکز بر زندگی باقی مانده و آنچه که الان دست یافتنی است انجام می­ شود. امید سازه­ای چند بعدی است که در تحمل تهدیدات زندگی و رویارویی با مشکلات فردی، آسایش فرد را فراهم می­ کند. بیمار در مرحلۀ نهایی بیماری شدیداَ انعطاف­پذیر است و هنگامی که به انتهای زندگی نزدیک می­ شود به طور مکرر از امید مفاهیم تازه­ای می­سازد. مفهوم امید توسط بسیاری از محققان شرح داده شده است و با مفاهیمی چون معنویت، کیفیت زندگی و معاد پیوند خورده است(ابراهیمی،1387).

 

موقعیت­های تهدید کننده زندگی، از دست دادن یا تغییرات در طول زندگی می توانند بر سطح امید تأثیر گذارند. سرطان یکی از این موقعیت­های استرس­زاست که نسبت به سایر بیماری­های مزمن تأثیر بیشتری بر سطح امید دارد(نووتنی،1989). تفکر امیدوارانه و سرطان به دو طریق به هم مربوط می­شوند: اول اینکه افراد امیدوار بیشتر بر مشکل متمرکز شده و در حلّ آن فعالانه­تر عمل می­ کنند. آنها احتمال بیشتری دارد که رفتارهای غربالگری سرطان توسط خودشان را انجام دهند. به­علاوه افرادی که امیدوارانه می­اندیشند در مواجهه با تشخیص و درمان سرطان پریشانی کمتر و تطابق بیشتری از خود نشان می­دهند(گارمزی،1991).در مراحل درمان نیز افراد امیدوار در تحمل درمان­های طولانی و دردناک از خود مقاومت بیشتری نشان می­ دهند و احتمال بیشتری دارد که درمان را پیگیری کنند. در مرحلۀ بهبود نیز افراد امیدوارتر افکار مثبت­تری راجع به زندگیشان دارند و گرایش بیشتری به شناسایی جنبه­ های مثبت موقعیت­های تروماتیک از خود نشان می­دهند. حتی اگر سرطان در مراحل پیشرفته باشد و امیدی برای بهبود وجود نداشته باشد باز هم افراد امیدوارتر می­توانند

پایان نامه

 اهداف دیگری مانند صرف وقت بیشتر با خانواده و لذت بردن از فرصت باقیمانده را برای خود تنظیم کنند(اسنایدر،2000).

 

نتایج تحقیقات مختلف نشان داد که قدرت امید سهم مهمی در بهبودی بیماری­های مختلف جسمی و روانی و افزایش کیفیت زندگی و سلامت عمومی بیماران سرطانی دارد(ستوده اصل،1387). برخی پژوهش­ها نشانگر آنند که اموری همچون باورهای مثبت، احساس راحتی و قدرت حاصل از مذهب، مراقبه و یوگا و نیایش می­توانند در سلامت و احساس خوب داشتن سهیم باشند(امیدواری،1387). اساساً یوگا یک درمان نیست، اما در دو دهۀ اخیر چندین مطالعه پزشکی و علمی، نقش کاملاً مفید تمرینات یوگا در درمان برخی از بیماری­ها را به اثبات رسانده است. چنین به نظر می­رسد یوگا به بهبود شرایط روانشناختی برای کنترل و ادارۀ استرس، کاهش اضطراب، احساس منفی و افزایش احساسات مثبت و توازن روحی کمک می­ کند(سینگ و همکاران،2001).

 

در مطالعه دان هاور و همکاران (2009) یک دوره تمرینات یوگا بر کیفیت زندگی و کاهش استرس در بیماران تأثیر­گذار بوده است و همچنین مادل و همکاران (2007) به تأثیر مثبت یوگا بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان pestan اشاره کردند.داسیلوا و همکاران (2009) و میچالس و همکاران (2008) در پژوهشی که به تأثیر یوگا در درمان اختلالات روانی و خلقی  پرداختند به این نتیجه رسیدند که تمرینات یوگا تأثیرات مثبت معناداری در کاهش اختلالات روانی و خلقی و بهبود سلامت روانی افراد دارد.در پژوهشهایی که توسط ایشیزاکی و همکاران (2002)، پوافم و میشل (2006)، مانگپاسان و همکاران (2010) انجام دادند ،ارتباط مثبت معناداری را بین انجام فعالیت­های بدنی و امید به زندگی گزارش کرده اند، از طرف دیگر کریستیانا و همکاران (2007) در پژوهش خود نتوانستند ارتباط معنا داری بین فعالیت بدنی و امید به زندگی گزارش کنند. علت این ناهمخوانی ممکن است به نوع فعالیت بدنی ،تفاوت فرهنگی جوامع پژوهش و نوع جامعه مورد مطالعه آنها و همچنین مدت زمان فعالیت بدنی نمونه مورد مطالعه آنها مربوط باشد.

 

یوگا به­عنوان ورزشی کم هزینه، قابل اجرا برای کلیۀ سنین و با کمترین وسایل و امکانات قابل اجرا می­باشد. به هر حال علی­رغم محبوبیت­ها و تأثیرات مثبت روانی و فیزیولوژیکی،یوگا هنوز به طور گسترده به عنوان تلاشی به منظور جلوگیری و درمان اصلی بیماری­های مزمن همچون سرطان شناخته نشده است و تحقیقات نیز در این زمینه در کشورمان بسیار محدود است. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی اثرات 8 هفته تمرینات یوگا بر تاب­آوری و امید به زندگی بیماران بهبود یافته سرطانی می باشد.

 

بنابراین در این پژوهش برآنیم که به سؤال زیر پاسخ دهیم:

 

آیا هشت هفته تمرینات یوگا می ­تواند بر تاب­آوری و امید به زندگی بیماران زن سرطانی بهبود یافته مؤثر باشد؟

 

 

 

 

 

 

 

1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق:

 

بیماران مبتلا به سرطان کیفیت زندگی فیزیکی و روانی ضعیف­تر و استرس­های بیشتری دارند. این بیماران با مشکلات روانی بسیاری روبرو هستند که شامل افسردگی، اضطراب، فرسودگی، عصبانیت و از دست دادن امید می­باشد(برونر وسودارث،1387).

 

شواهد حاکی از آن است که استفاده از روش­های غیر دارویی مانند روش­های طبّ مکمل و جایگزین در مبتلایان به سرطان سبب بهبود خلق، سازگاری و قضاوت و کاهش علائم استرس­زا می­ شود(وادیراجا،2009).

 

از آنجا که پژوهش­های انجام شده در زمینه بیماران سرطانی بیشتر در حین درمان آنها بوده است، لذا به بیمارانی که مراحل درمان خود را پشت سر گذاشته­اند کمتر توجه شده است و پژوهش قابل توجهی در این زمینه انجام نشده است. گرچه این بیماران مراحل درمان خود اعم از جراحی، شیمی درمانی و رادیوتراپی را پشت سر گذاشته­اند ولی عوارض روحی و روانی حاصل از بیماری همچون ناامیدی، اضطراب، کم­طاقتی در مقابل مشکلات روزمره زندگی و بسیاری عوارض روحی دیگر با آنها باقی خواهد ماند. لذا بسیار حائز اهمیت است که به این بیماران بهبود یافته کمک شود تا بتوانند در مقابل مشکلات آتی زندگی خود، که تعداد آنها کم نخواهد بود، صبور و پرطاقت بوده و کیفیت زندگی خود را افزایش دهند.

 

در کشور ما تحقیقات اندکی در زمینۀ فواید حرکات یوگا بر روی جنبه­ های مختلف روحی و جسمی بیماران بهبود یافته سرطانی انجام شده است.  لذا احساس می­ شود که نیاز مبرم به پژوهش­های گسترده علمی از سوی متخصصان روان شناسی و تربیت بدنی  در این زمینه وجود دارد. از طرفی با توجه به اهمیتی که امید به زندگی و تاب­آوری در زندگی بیماران سرطانی دارد، به نظر می­رسد پژوهش در این زمینه برای  حل مشکلات فردی و اجتماعی در زندگی این بیماران ضروری باشد.از سوی دیگر برخلاف پژوهشهای ذکر شده در بیان مسأله که ارتباط معناداری بین فعالیت ورزشی به ویژه یوگا و امید به زندگی ذکر کرده اندکریستیانا و همکاران (2007) در پژوهش خود نتوانستند ارتباط معنا داری بین فعالیت بدنی و امید به زندگی گزارش کنند. لذابا توجه به اهمیت مسائل ذکر شده،این­گونه به نظر می­رسد انجام چنین تحقیقی که مشخص کنندۀ راه­کارهای علمی جهت بهبود جنبه­ های مختلف روانی و جسمی بیماران سرطانی است کاملا ضروری می­باشد. تا در صورت مشاهدۀ نتایج مثبت این روش،بتوان آن را به عنوان پیشنهاد علمی مناسبی برای متولیان امور ورزش، پرستاران و پزشکان ارائه داد که  پس از مداخلات دارویی، برای اینگونه بیماران تجویز کرده ، تا بتوان کیفیت زندگی آنها را بالا برد.

 

 

 

1-4 اهداف پژوهش:

 

1-4-1 هدف کلی:

 

تعیین اثرهشت هفته تمرینات یوگا بر تاب­آوری و امید به زندگی بیماران زن سرطانی بهبود یافته.

 

1-4-2 اهداف اختصاصی:

 

    1. تعیین اثر هشت هفته تمرینات یوگا بر تاب آوری بیماران زن سرطانی بهبودیافته .

 

    1. تعیین اثر هشت هفته تمرینات یوگا بر امید به زندگی بیماران زن سرطانی بهبودیافته.

 

    1. تعیین اثر هشت هفته تمرینات یوگا برتفکرعامل(اراده برای دست یابی به هدف) بیماران زن سرطانی بهبودیافته.

 

  1. تعیین اثر هشت هفته تمرینات یوگا بر راهبرد (طرح­های هدفمند) بیماران زن سرطانی بهبودیافته.

 

 

 

 

 

 

1-5  فرضیه های پژوهش :

 

1-5-1 فرضیه کلی:

 

هشت هفته تمرینات یوگا بر تاب­آوری و امید به زندگی بیماران زن سرطانی بهبود یافته تأثیر معنادار دارد.

 

1-5-2 فرضیه ­های اختصاصی:

 

    1. هشت هفته تمرینات یوگا برتاب­آوری بیماران زن سرطانی بهبودیافته تأثیر معنی­دار دارد.

 

    1. هشت هفته تمرینات یوگا برامید به زندگی بیماران زن سرطانی بهبود یافته تأثیر معنی­دار دارد.

 

    1. هشت هفته تمرینات یوگا بر تفکر عامل(اراده های هدفمند) بیماران زن سرطانی بهبودیافته تأثیر معنی­دار دارد.

 

  1. هشت هفته تمرینات یوگا بر راهبرد (طرح­های هدفمند) بیماران زن سرطانی بهبودیافته تأثیر معنی­دار دارد.

-cancer

 

-chronic

 

-Non-Communicable

 

4-سرطان کولورکتال سرطانی است که روده بزرگ (کولون) یا رکتوم را درگیر می کند.کلمه کولورکتال کوچک شده کولون و رکتوم است.

 

-Agency thinking

 

-Pathways

تاثیر یک وهله فعالیت درمانده ساز عضلات ارکتور اسپاین بر زمان رسیدن به پایداری (قدامی- خلفی و داخلی- خارجی) پس از حرکت پرش – فرود تک‌پا با اندام مسلط و غیر مسلط

ثبات یا پایداری عملکردی یکی از اجزای ضروری برای شرکت در ورزش می‌باشد (1) و نقش مهمی در فعالیت‌های افراد، اعم از کارهای روزانه و اجراهای سطح بالا در رشته های ورزشی بر اساس ماهیت آن‌ ها دارد. با توجه به نوع فعالیت، ورزشکاران برای اجرای بهینه مهارت ها نیازمند حفظ تعادل خود در محدوده‌ی سطح اتکا می باشند. نوسانات بدن توسط انقباضات عضلانی و با بهره گرفتن از اطلاعات حسی در دستگاه عصبی مرکزی هم پوشانی شده، تعادل بدن حفظ می‌شود. کنترل پاسچر و تعادل پویا در فعالیت‌ها و مهارت‌های ورزشی مانند بسکتبال، والیبال و اسکی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌باشد (2, 3). بسیاری از ورزشکاران حرکت پرش- فرود را که از حرکات آسیب‌زای ورزشی است، دراینگونه فعالیت های ورزشی اجرا می‌کنند (2). ورزشکارانی که پایداری بهتری دارند و پس از اجرای حرکت پرش- فرود سریعتر به پایداری می‌رسند، کمتر دچار آسیب‌دیدگی می‌گردند (2). تحقیقات نشان داده که اگر چه ورزش‌های سطح بالا، توانایی‌های فیزیولوژیک و حسی درگیر در کنترل تعادل را بهبود می بخشد، ولی احتمال میرود عواملی مانند خستگی عضلانی ناشی از فعالیت درمانده‌ساز بتواند تعادل و ثبات عملکردی را کاهش دهد (4). تحقیقات متعددی نشان داده است که خستگی عضلانی بر کنترل پاسچر تاثیر منفی دارد. کنترل پاسچر هنگام ایجاد خستگی عضلانی نقش مهمی در جلوگیری از آسیب‌های عضلانی اسکلتی در بسیاری از رشته‌های ورزشی دارد. تحقیقات مختلف تاثیر خستگی موضعی عضلانی بر تعادل و پاسچر را بررسی کرده‌اند که در اکثر آن‌ ها تاثیر خستگی عضلات اندام تحتانی بر تعادل پویا و ایستا مورد بررسی قرارگرفته (5, 6) که در این مورد به عضلات تنه کمتر توجه شده است. فعالیت عضلات اطراف ستون مهره‌ها نقش مهمی در پایداری بدن در هنگامی‌که اندام تحتانی فعالیتی را انجام می دهند ایفا می‌کند. لذا با توجه به نقش عضلات تنه در ثبات تنه در اجرای فعالیت‌های ورزشی در این تحقیق به دنبال این هستیم تا تاثیر خستگی ارکتور اسپاین‌ها که نقش مهمی در ثبات تنه دارد را بر زمان رسیدن به پایداری پس از فرود تک‌پا با اندام مسلط و غیر مسلط مورد ارزیابی قرار دهیم.

 

1-2- بیان مسئله

 

پایداری پویای پاسچر که به‌عنوان توانایی فرد جهت حفظ تعادل از وضعیت پویا به ایستا تعریف و اندازه‌گیری می‌شود (7) در ورزش‌هایی مانند والیبال، بسکتبال و یا اسکی که در آن‌ ها ورزشکار مجبور به پایداری بدن پس از فرود می‌باشد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌باشد (2). گزارش‌شده که بیشترین شیوع آسیب‌ها در ورزش‌هایی است که در آن‌ ها حرکات پرشی وجود دارد. به‌عنوان‌مثال گری و همکاران (8) گزارش کردند که 58 درصد تمام آسیب‌های زنان بسکتبالیست به دنبال فرود ناشی از پرش اتفاق می‌افتد. در تحقیقی دیگر گودوین- گربیریچ و همکاران (9) گزارش نمودند که حرکت پرش- فرود در طول رقابت والیبال با 63 درصد آسیب‌های مچ پا و زانو ارتباط دارد. این امکان وجود دارد که درصد بالای آسیب در مچ پا و زانو با اختلالات قدرت یا تعادل و نقص در پایداری در ارتباط باشد (10).

 

عوامل متعددی بر پایداری عملکردی اثر می‌گذارند که ازجمله آن‌ ها می‌توان آسیبهای عصبی- عضلانی اسکلتی، درد، انجام تمرینات ورزشی و خستگی عضلانی ناشی از فعالیت درمانده ساز و غیره را نام برد. یکی از عوامل مهم در کاهش قدرت عضله واختلال در پایداری یا تعادل خستگی عضلانی می باشد. از این منظر، تحقیقات متعددی نشان داده اند که خستگی بر روی کنترل پاسچر تأثیر منفی دارد (4). خستگی عضلانی می‌تواند اطلاعات رسیده از منابع حسی به مغز را مختل کند و تعادل را از بین ببرد. همچنین سبب کاهش سرعت انتقال پیام های آوران و کندی ارسال پیام های وابران به سیستم عصبی- اسکلتی می‌شود و بر توانایی حرکات مؤثر جبرانی اثر منفی می گذارد (11). کنترل پاسچر پویا هنگام ایجاد خستگی عضلانی نقش مهمی در جلوگیری از آسیبهای عضلانی- اسکلتی در فعالیت‌های روزانه و به ویژه اجرای بسیاری از رشته‌های ورزشی دارد. به هم خوردن پاسچر پویا و ایستا در حین فعالیتهای ورزشی در نتیجۀ خستگی عضلانی، با توجه به نقش کلیدی عضلات در رشته‌های مختلف ورزشی، می‌تواند آسیبهای جبران ناپذیری به سیستم عضلانی- اسکلتی ورزشکار وارد سازد و بر اجرای فنون ورزشی اثر منفی خواهد گذاشت. تحقیقات اولیه در مورد حرکت انسان روی خستگی اندام تحتانی تمرکز داشته، در حالیکه به عضلات تنه و نقش آن‌ ها در کنترل حرکت کمتر توجه شده است. این در حالی است که تنه 60 درصد توده ی عضلانی بدن را تشکیل می‌دهد و در موقعیت بالاتری نسبت به پاها قرار دارد و نقش مهمی را مانند یک پاندل معکوس اعمال می نماید. تنه تعداد زیادی مفصل دارد و از عضلات زیادی تاثیر می‌گیرد که باعث می‌شود ضمن حفظ تعادل وظایف حرکتی زیادی انجام شود (12). فعالیت عضلات اطراف ستون مهره ها در پایداری بدن هنگام انجام فعالیت توسط اندام ها ضروری است. بر این اساس، تحقیقاتی تاثیر خستگی موضعی اکستنسور‌های تنه بر پاسچر ایستا را مورد بررسی قرار داده‌اند. نیکلاس و همکاران (13) در تحقیقی تاثیر خستگی عضلانی اکستنسورهای تنه بر کنترل پاسچر مختل نشده در بین افراد جوان سالم را مورد بررسی قرار دادند. یافته‌های تحقیق نشان داد که خستگی عضلات

پایان نامه

 اکستنسور تنه، کنترل ایستادن مختل نشده را خراب می‌کند که در طول محور قدامی- خلفی این تغییرات بارزتر بود. سورنکوک و همکاران (14) کاهش تعادل پویا و ایستا را درنتیجه ی خستگی عضلات تنه در مردان سالم مشاهده کردند. دانیل و همکاران (15) در تحقیقی اثر خستگی عمومی را روی فرود تک‌پا بررسی کردند و مشاهده کردند که بعد خستگی زمان رسیدن به پایداری در دو سطح قدامی- خلفی و عمودی افزایش یافت. گیسل و همکاران (16) در مطالعه‌ای دیگر اثر خستگی اکستنسورهای تنه را بر کنترل پاسچر در ایستادن قائم مورد بررسی قرار دادند، نتایج این تحقیق نشان داد که خستگی اکستنسورهای تنه بر کنترل پاسچر ایستادن قائم تاثیر معنی داری ندارد. رادولفو و همکاران (17) تاثیر خستگی اکستنسور های تنه بر تعادل وضعیتی جوانان و سالمندان در ایستادن یک پایی را بررسی کردند که در هر دو گروه افزایش نوسان در همه ی پارامتر های cop بلافاصله بعد خستگی مشاهده شد.

 

با مرور در مطالعات انجام‌شده، مشخص می‌شود که در این تحقیقات بیش تر به بررسی اثر خستگی اکستنسور های تنه بر پاسچر ایستا پرداخته شده است که در بعضی از مطالعات نتایج ضد و نقیض نیز مشاهده می‌شود. تحقیقاتی هم که اثر خستگی بر تعادل پس از فرود را مورد ارزیابی قرار داده اند فقط یک اندام بررسی شده است؛ بنابراین در این تحقیق به دنبال این سوال هستیم که آیا خستگی موضعی عضلات ارکتور اسپاین ‌که راست کننده ی ستون فقرات است بر زمان رسیدن به پایداری پس از اجرای حرکت پرش- فرود که مشابه حرکات ورزشی است تاثیرگذار است؟ و اینکه این زمان برای اندام مسلط و غیر مسلط یکی است یا خیر؟

 

 

 

1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق

 

1-3-1- اهمیت

 

اهمیت حفظ وضعیت قامت بدن در انجام صحیح و بهینۀ حرکات پیچیدۀ ورزشی مسلم شده است. به هم خوردن پوسچر پویا و ایستا در حین فعالیتهای ورزشی در نتیجۀ خستگی در رشته های مختلف ورزشی، می‌تواند آسیبهای جبران ناپذیری به سیستم عضلانی- اسکلتی ورزشکار وارد سازد و بر اجرای فنون ورزشی اثر منفی خواهد گذاشت. خستگی عضلانی ازجمله عواملی است که بر تعادل پویای ورزشکار اثر می گذارد و عملکرد ورزشی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. مطالعات انجام‌شده نشان می دهد بیشتر آسیب ها در پایان رقابت های ورزشی و در زمان وقوع خستگی در ورزش هایی که نیازمند بازیابی سریع تعادل پس از حرکت پرش- فرود هستند، اتفاق می افتند و اغلب با توجه به نوع آسیب باعث دوری ورزشکار از رقابتهای ورزشی و پرداخت هزینه های گزافی جهت بازسازی و بازتوانی می شود.

 

1-3-2- ضرورت

 

یافته های این تحقیق می‌تواند با تعیین میزان اثر خستگی عضلۀ ارکتور اسپاین بر زمان رسیدن به پایداری پس از حرکت پرش- فرود و میزان تأثیر آن بر عملکرد ورزشی فرد، راهکارهایی برای مربیان به‌منظور افزایش تحمل و استقامت عضله، کاهش میزان خستگی، به کارگیری روش‌های جبرانی و استفاده از تمرینات خاص تعادلی از میزان تأثیر خستگی ارکتور اسپاین بر فعالیت ورزشی و آسیب رسیدن به سیستم عضلانی- اسکلتی به‌طور چشمگیری بکاهد. همچنین با دانستن رابطه ی زمان رسیدن به پایداری بین اندام مسلط و غیر مسلط و مقایسه ی آن ها باهم می‌توان آسیب یا ناهنجاری را تشخیص داد.

 

1-4- فرضیه های تحقیق

 

1-4-1 فرض کلی

 

  • یک وهله فعالیت درمانده ساز عضلات ارکتور اسپاین بر زمان رسیدن به پایداری (قدامی– خلفی و داخلی – خارجی) پس از حرکت پرش- فرود تک‌پا با اندام مسلط و غیر مسلط تاثیر گذار است.

 

1-4-2 فرضیه ­های اختصاصی

 

    • یک وهله فعالیت درمانده ساز عضلات ارکتور اسپاین بر زمان رسیدن به پایداری قدامی- خلفی و داخلی- خارجی درحرکت پرش- فرود تک‌پا با اندام مسلط تاثیر گذار است.

 

    • یک وهله فعالیت درمانده ساز عضلات ارکتور اسپاین بر زمان رسیدن به پایداری قدامی- خلفی و داخلی- خارجی درحرکت پرش- فرود تک‌پا با اندام غیر مسلط تاثیر گذار است.

 

    • پس از اعمال یک وهله فعالیت درمانده ساز عضلات ارکتور اسپاین، بین زمان رسیدن به پایداری قدامی- خلفی اندام مسلط و غیر مسلط، در حرکت پرش- فرود تک پا تفاوت وجود دارد.

 

  • پس از اعمال یک وهله فعالیت درمانده ساز عضلات ارکتور اسپاین، بین زمان رسیدن به پایداری داخلی- خارجی اندام مسلط و غیر مسلط، در حرکت پرش- فرود تک پا تفاوت وجود دارد.

 

1-5- اهداف تحقیق

 

1-5-1 هدف کلی

 

  • تاثیر یک وهله فعالیت درمانده ساز عضلات ارکتور اسپاین بر زمان رسیدن به پایداری (قدامی- خلفی و داخلی- خارجی) پس از حرکت پرش – فرود تک‌پا با اندام مسلط و غیر مسلط

 

1-5-2- اهداف اختصاصی

 

    • تاثیر یک وهله فعالیت درمانده ساز عضلات ارکتور اسپاین بر زمان رسیدن به پایداری (قدامی- خلفی و داخلی- خارجی) پس از حرکت پرش- فرود تک‌پا با اندام مسلط

 

    • تاثیر یک وهله فعالیت درمانده ساز عضلات ارکتور اسپاین بر زمان رسیدن به پایداری (قدامی- خلفی و داخلی- خارجی) پس از حرکت پرش- فرود تک‌پا با اندام غیر مسلط

 

    • مقایسه زمان رسیدن به پایداری قدامی- خلفی بین اندام مسلط و غیر مسلط پس از اعمال یک وهله فعالیت درمانده ساز عضلات ارکتور اسپاین، در حرکت پرش- فرود تک پا

 

  • مقایسه زمان رسیدن به پایداری داخلی- خارجی بین اندام مسلط و غیر مسلط پس از اعمال یک وهله فعالیت درمانده ساز عضلات ارکتور اسپاین، در حرکت پرش- فرود تک پا

1.functional stability

پایان نامه تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی در زمان‌های مختلف روز بر انعقاد خون و شاخص‌های پلاکتی مردان جوان غیر‌ورزشکار

امروزه ورزش از روش‌های درمانی در دوره‎های توانبخشی، بازتوانی و بیماری و همچنین از روش‌های پیشگیری بیماری‌های قلبی- عروقی و تصلب شرائین به شمار می‌رود. عدم اجرای فعالیت‌های ورزشی هم اکنون عامل خطرزای مستقلی برای بیماری‌های قلب و عروق تشخیص داده می‌شود. شواهد نشان داده است که فعالیت بدنی منظم باعث افزایش طول عمر و کاهش احتمال مرگ بر اثر بیماری‌های قلبی- عروقی می‌شود (6).

 

دانشمندان علوم ورزشی و متخصصین آمادگی جسمانی یادآور شده‌اند که فعالیت بدنی منظم، بهترین دفاع در برابر خیلی از بیماری‌ها و ناهنجاری‌ها است. اهمیت فعالیت بدنی منظم در پیشگیری از بیماری‌ها و مرگ زودرس و برخوردار شدن از یک زندگی کاملاًًًً کیفی به اثبات رسیده است و در افراد فعال در مقایسه با همتایان غیرفعالشان، شیوع مرگ و میر ناشی از بیماری کرونری کمتر است (18). از طرفی مطالعات بیان کرده‎اند که فعالیت ورزشی شدید باعث تغییراتی در انعقاد خون، میزان و عملکرد پلاکت، فیبرینولیز و عملکرد اندوتلیال می‌شود  و باعث افزایش چسبندگی، تجمع پذیری، فعال سازی و عملکرد پلاکت‌ها شده و وضعیت ایجاد ترومبوز را تحریک می‌کند (64). عملکرد غیر‌طبیعی، تجمع و فعال‌سازی پلاکت‌ها در آسیب‌شناسی هموستاز خون و تشکیل لخته‌ی غیرطبیعی شریانی، مسأله‌ای اساسی است (41). ارزیابی تجمع پلاکت یکی از فرایندهای اولیه در ترومبوژنز می‌باشد. چسبندگی پلاکت‌ها که باعث آسیب دیواره رگ می‌شود یکی از رخدادهای اصلی بیماری ترومبوز می‌باشد. چسبندگی پلاکت از طریق ارتباط با فیبرینوژن رخ می‌دهد (23). مطالعات اپیدمیولوژیکی بیان می‌کنند که افزایش سطوح فیبرینوژن پلاسما همبستگی قوی با افزایش خطرات قلبی- عروقی دارد و به عنوان پارامتر اصلی در ارزیابی خطرات بالقوه انفارکتوس قلبی شدید و حمله قلبی استفاده می‌شود (53).

 

تغییرات اندازه و تعداد پلاکت‌ها با بیماری‌های کرونری شدید در ارتباط می‌باشد و متوسط حجم پلاکتی (                      MPV)به عنوان یکی از شاخص‌های فعالیت پلاکتی، در بیماری‌های کرونری شدید افزایش می‌یابد (95). مرگ ناگهانی با علل قلبی در طول و بعد از یک جلسه فعالیت سنگین رخ می‌دهد و تقریباً 6 تا 17 %  همه مرگ‌های ناگهانی با شدت و فشار فعالیت مرتبط می‌باشند (24).

 

کرونوبیولوژی علمی است که تغییرات وابسته به زمان و پاسخ متغیرهای فیزیولوژیکی به ورزش را بررسی می‌کند (23،26). چرخش کره زمین همه ارگانیسم‌ها را درمعرض شدت روشنایی و تاریکی قرار می‌دهد. هر دو بیماری‌های قلبی- عروقی و ترومبوآمبولیسم رگی تحت تأثیر نوسانات شبانه‌روزی قرار می‌گیرند که ممکن است به طور دقیق در ارتباط با ساعت بیولوژیکی باشند. تحقیقات انجام گرفته در دهه 1980 بیان داشته‌اند که بیماری‌های قلبی- عروقی از یک ریتم شبانه‎روزی پیروی می‌کنند به طوری که تکرار بالاتری در هنگام صبح و موقع برخاستن از خواب دیده می‌شود (67). افزایش فعالیت سمپاتیک، کاهش عملکرد اندوتلیال و افزایش چسبندگی پلاکت می‌تواند اوج رویدادهای مغزی و قلبی در هنگام صبح را شرح داده اما پاسخ این فاکتورها به ورزش در زمان های مختلف روز روشن نیست (27).

 

از آنجا که تقابل ریتم‌های روزانه و فعالیت هر دو بر همدیگر و بر بیماری‌ها اثر گذار می‌باشند، لذا تحقیق حاضر طراحی گردید تا تقابل ریتم‌های روزانه و فعالیت را در افراد مورد بررسی قرار دهد.

 

1-2. بیان مسئله

 

مطالعات اپیدمیولوژیکی زیادی گزارش کرده‌اند که فعالیت بدنی شدید ممکن است آغازگر حملات قلبی در آزمودنی‌ها باشد که آن هم خطرات بیماری‌های قلبی- عروقی را افزایش می‌دهد (64). بیماری‌های قلب و عروق هم یکی از علل مهم مرگ و میر در دنیای غرب می‌باشند (89). از طرفی مطالعات مختلف انجام گرفته بر روی خون، نقش مهم و حیاتی خون را در بیماری‌های قلبی- عروقی بیان می‌کنند. اختلال در ویژگی‌های طبیعی خون و غیر طبیعی بودن هر کدام از عوامل خونی، به‌عنوان عوامل خطر مستقل برای بیماری‌های کرونر قلب مورد توجه قرار گرفته است (41).

 

مکانیسم هموستاز به صورت تقابل پیچیده‌ای بین سیستم‌های انعقادی و فیبرینولیزی، پلاکت‌ها و اندوتلیوم رگ‌ها وجود دارد (64). پلاکت‌ها از جمله عوامل خونی هستند که نقش آن‌ ها شرکت در انعقاد خون، تولید لخته و جلوگیری از ادامه‌ی خون‌ریزی در هنگام آسیب‌دیدگی و پارگی مویرگ‌ها است (4). تجمع پلاکت و تشکیل لخته نقش اصلی در آسیب‌شناسی آترواسکلروز دارد. پرفشار خونی به عنوان عامل خطر بزرگ آترواسکلروز، بیماری عروق کرونری، با افزایش تمایل تشکیل لخته شناسایی شده و با فعالیت پلاکت، پرانعقادی و اختلال عملکرد اندوتلیال همراه می‌باشد (74). از طرفی شواهد موجود بیان می‌کنند که تغییرات فیبرینوژن یک عامل مستقل قوی و پایدار خطرات  قلبی- عروقی است (41). فیبرینوژن به عنوان پروتئین التهابی مرحله حاد، ممکن است عملکرد اختصاصی در آبشار انعقادی داشته باشد(72).

 

پلاکت‌ها دارای اندازه‌های مختلفی می‌باشند و اندازه پلاکت‌ها بیانگر فعالیت پلاکت‌ها می‌باشد. MPV می‌تواند تغییرات سطوح تحریک پلاکت (فیزیولوژی) و میزان تولید پلاکت (بیولوژی) را نشان دهد. مدارک قوی بیان می‌کنند که MPV متغیر بیولوژیکی مهمی است و پلاکت‌های بزرگتر ظرفیت ترومبوزی بالایی دارند. در مطالعات انجام گرفته توسط کارپاتکین و همکارانش و کوراش و همکارانش بیان شده است که پلاکتهای بزرگتر با افزایش در MPV نشان داده می‌شوند و دارای فعالیت متابولیکی و آنزیمی بیشتری نسبت به پلاکت‌های کوچکتر می‌باشند.  MPVیک ارتباط غیر خطی با تعداد پلاکت‌ها داشته و نشانگر چرخش‌پذیری پلاکت‌ها می‌باشد. با افزایش تخریب پلاکت‌ها در خون محیطی، این حجم افزایش و با نارسایی در تولید پلاکت‌ها از مغز استخوان کاهش می‌یابد در واقع MPV بالا نشانگر افزایش رشد مگاکاریوسیت‌ها در مغز استخوان و پاسخ به استرس ترومبوسیتوپنی می‌باشد که منجر به تولید پلاکت‌های بزرگ و جوان می‌گردد. MPV تولید نامناسب پلاکتی را حتی در زمانی که شمارش پلاکتی طبیعی می‌باشد، نشان می‌دهد (10).

 

مطالعاتی که اثر فعالیت ورزشی را روی تجمع پلاکتی و شاخص‌های فعالیت پلاکت بررسی کرده‌اند نتایج متناقضی را نشان داده‌اند و اثرات فعالیت هنوز ناشناخته مانده است (95). مطالعات بیان داشته‌اند که فعالیت‌های شدید هوازی بر عملکرد پلاکت‌ها و فاکتورهای انعقادی مؤثر می‌باشند (83، 95).  بر این اساس نتایج برخی از تحقیقات بیان می‌دارند که فعالیت شدید هوازی باعث افزایش فیبرینوژن (Fib) و میزان پلاکت‌ها (Plt) می‌شود (8، 11، 13،  16، 20، 21، 22، 43، 44، 54، 57، 64، 81، 85، 92). پرزیبیتوواسکی و همکارانش (1996) عدم تغییرات معنی‌دار میزان پلاکت را بعد از فعالیت بیان کرده‌اند. ریبرو و همکارانش و فاتوروسی و همکارانش افزایش غیرمعنی‌دار Plt و Fib را گزارش کرده‌اند (47، 81).

 

تحقیقات بیان کرده ­اند که  فعالیت باعث عدم تغییر معنی‌دار در MPV و درصد پراکندگی حجم پلاکت  PDW)) می­ شود (11، 20، 22). همچنین برخی تحقیقات افزایش در MPV را بعد از فعالیت گزارش کرده‌اند (16، 20، 22،  95) و محمدی و همکارانش (1385) افزایش معنی‌دار  PDW را بیان کرده‌اند (16).

 

گزارشاتی بیان داشته‌اند که فعالیت باعث کاهش زمان ترومبوپلاستین پارشال (aPTT) می‌شود (8، 43، 44، 64، 78، 85،). از طرفی برخی

پایان نامه

 تحقیقات افزایش aPTT را گزارش کردند (13، 51، 81). حبیبی و همکارانش (2009) بیان داشته‌اند که تمرینات هوازی و ترکیبی باعث کاهش زمان پروترومبین (PT) می‌شود (51) در حالی که دیگران افزایش یا عدم تغییر PT را گزارش کرده‌اند (8، 78، 81، 85).

 

بیماری‌های قلبی- عروقی و ترومبوآمبولیسم رگی تحت تأثیر نوسانات شبانه‌روزی می‌باشند که ممکن است به طور دقیق در ارتباط با ساعت بیولوژیکی باشند (67). ریتم‌های شبانه‌روزی به تغییراتی که در 24 ساعت رخ می‌دهد گفته می‌شود (23،26). ریتم‌های بیولوژیکی اثرات طبیعی کلی در زندگی ارگانیسم‌ها می‌باشند و به ارگانیسم‌ها برای سازگاری با چرخه‌های شبانه‌روزی که در طول 24 ساعت در نوسان می‌باشند کمک می‌کنند. مد‌ل‌های ریتمیک، ارگانیسم‌ها را برای ذخیره و تولید انرژی شیمیایی، به حداقل رساندن استرس‌های محیطی، تولید مثل و … آماده می‌سازند. به نظر می‌رسد چرخه‌های ریتمیک زیادی که عملکرد اندوتلیال، پلاکت‌ها، غلظت و فعالیت چندین پروتئین انعقادی و سیستم‌های فیبرینولیتیک را تعدیل کنند. اگر چه هنوز چگونگی کارآیی هموستاتیک تحت تأثیر چرخه های شبانه‌روزی، ناشناخته است (67). تحقیقات نشان داده که میزان Fib در ساعت  9 و 10 صبح و  Pltدر ساعت 56/16 عصر به اوج خود می رسند (59، 83). همچنین دیده شده است که PT و PTT کمترین مقدار را در هنگام صبح دارا می‌باشند (67). برمنر بیان کرده است که Plt در هنگام عصر افزایش می‌یابد و آندار و همکارانش گزارش کرده‌اند که فعالیت پلاکت در ساعت 6 تا 9 صبح افزایش زیادی نشان می‌دهد (67).

 

اثر فعالیت بدنی و زمان آن تقابل پیچیده‌ای است که می‌تواند در فاکتورهای انعقادی وشاخص‌های پلاکتی رخ دهد. با وجود این مطالعاتی در مورد جزئیات این مسئله در انسان وجود ندارد و مطالعات در دسترس توسط آلدمیر و همکارانش (2005) در مورد پلاکت ها صورت گرفته و نتایج حاکی از آن است که مقادیر Plt در هر دو زمان فعالیت بر روی چرخ کارسنج (صبح و بعد از ظهر) افزایش یافت اما این افزایش فقط هنگام صبح معنی‌دار بود. میزان MPV در هر دو زمان فعالیت کاهش غیرمعنی‌دار داشت که این کاهش هنگام تمرین عصر بیشتر بود. بریزینسکی گزارش کرده است که تجمع پلاکت در هنگام صبح افزایش می‌یابد که با وضعیت بدن در هنگام صبح مرتبط است (23). یاسودا و همکارانش (1997) بیان داشته‌اند که زمان ترومبوپلاستین در دو زمان (03:00 و 15:00 ) از چهار زمان بررسی شده کاهش معنی‌دار داشت (94).

 

از آنجا که اکثریت مردم در زندگی روزمره فعالیت‌های هوازی را انجام می‌دهند و شیوع بیماری‌های قلبی- عروقی در مردان بیشتر از زنان می‌باشد و حتی تحقیقات نشان داده است که فشار خون سیستولیک در مردان بیشتر از زنان است (38). از طرفی اکثر تحقیقات انجام شده با شدت‌های پایین‌تر بوده لذا ما تصمیم گرفتیم اثر شدت‌های بالای یک جلسه فعالیت (3) را بر فاکتورهای انعقادی و اندیس‌های پلاکتی بررسی کنیم. برای اینکه شدت بالا بوده و طبق تحقیقات قبلی مدت فعالیت 30 دقیقه انتخاب گردید.

 

غلظت طبیعی کورتیزول در طول روز در حال نوسان است، طوری که بیشترین ترشح آن در ششمین تا هشتمین ساعات پس از شروع خواب آغاز می‌شود (34). شواهد نشان می‌دهند که افزایش سطح سرمی کورتیزول در ساعات اولیه صبح بر مقادیر فیبرینوژن نیز تأثیرگذار بوده و باعث افزایش مقادیر فیبرینوژن در هنگام صبح می‌شود (65). بیشتر تحقیقات انجام گرفته درخصوص زمان‌های مؤثر در تغییرات روزانه متغیرهای انعقادی و شاخص‌های پلاکتی زمان‌های 08:00، 12:00، 16:00، 20:00 را بررسی کرده‌اند (23، 52، 60). از طرفی گزارشاتی در دسترس می‌باشد که دمای بدن در بین ساعات 16:00 تا 18:00 به اوج می‌رسد (63) و تغییرات دمای بدن بر پلاکت‎ها مؤثر می‌باشد (23). بنابراین به نظر می‌رسد که بررسی تغییرات روزانه و پاسخ به یک جلسه فعالیت ورزشی متغیرهای انعقادی و شاخص‌های پلاکتی در زمان‌های 08:00، 12:00، 16:00 و 20:00 نتایج ارزشمندی را در اختیارمان قرار دهد.

 

انجام تحقیقات مربوط به تغییرات شبانه‌روزی با زمان‌های مورد اندازه‌گیری زیاد نیاز به در اختیار داشتن آزمودنی‌ها به مدت زمان بیشتری دارد؛ لذا در اختیار داشتن آزمودنی با ویژگی ورزشکار مشکل می‌باشد؛ بنابراین در نظر می‌باشد از افراد غیر ورزشکار استفاده شود. از طرفی علاوه بر نوع، مدت و شدت فعالیت، ریتم‌های شبانه‎روزی بر بسیاری از فاکتورها مثل فشار خون و اپی‌نفرین مؤثر می‌باشند و تحقیقات نشان داده است که فشار خون هنگام شب کاهش و هنگام صبح افزایش می‌یابد (53، 67). افزایش در سیستم‌های فشار خون، ضربان قلب، ویسکوزیته‌ی خون، کورتیزول پلاسما و فعالیت سمپاتیک با کاهش جریان خون کرونری همراه می‌باشد و نقش مهمی در آسیب‌شناسی ترومبوز رگی شدید ایفا کند (67). بر این اساس به نظر می‌رسد  پلاکت‌ها هم دارای ریتم شبانه‌روزی باشند. همچنین گزارش شده است که فیبرینوژن ریتمی همانند فشار خون را در طول شبانه‌روز دنبال می‌کند (74). تحقیقات صورت گرفته در این زمینه فقط زمان‌های کمتری را در شبانه‌روز برای مثال دو زمان صبح و عصر را بررسی کرده‌اند در این تحقیق چهار زمان (8 صبح، 12 ظهر، 4 بعد از ظهر و 8 شب)  انتخاب می‌شود تا مقایسه‌ها دقیق‌تر و نتایج بهتری حاصل شود.

 

با توجه به مطالب بالا و منابع در دسترس، تحقیقات در مورد تأثیر زمان روز بر پاسخ‌های انعقادی خون و شاخص‌های پلاکتی به ورزش کم است. لذا تحقیق حاضر طراحی گردیده است تا پاسخ‌های انعقاد خون و شاخص‌های پلاکتی به ورزش را در چهار زمان مختلف روز با هم مقایسه نماید.

 

1-3. اهمیت و ضرورت تحقیق

 

مطالعات بیان داشته‌اند که ارتباط مرگ ناگهانی با علل قلبی در طول دوره‌ای از فعالیت بدنی سنگین بین 5 تا 100 می‌باشد. با وجود این ارتباط، مرگ ناگهانی با علل قلبی در بین افرادی که فعالیت بدنی منظم دارند کمتر است (95). اهمیت فعالیت بدنی منظم در پیشگیری از بیماری‌ها و مرگ زودرس و برخوردار شدن از یک زندگی کاملاًًًً کیفی به اثبات رسیده است (18). از دیگر فواید مهم فعالیت ورزشی، تأثیر آن بر هموستاز خون می‌باشد. با وجود این افزایش بار قلب و مرگ ناگهانی در طول و بلافاصله بعد از فعالیت گزارش شده که نشانه ارتباط بیولوژیکی بین فعالیت ورزشی و عملکرد هموستاز می‌باشد. با وجود اینکه هموستاز تحت تأثیر فعالیت ورزشی قرار می‌گیرد اما عوامل دیگری مثل نوع آزمودنی‌ها، نوع، شدت و مدت ورزش و روش‌های ارزیابی نیز در آن مؤثر است (66). همچنین تحقیقات بیان داشته‌اند که فعالیت ورزشی شدید باعث افزایش فعالیت انعقادی خون و عملکرد پلاکتی می‌شود (89).

 

با توجه به اینکه بیماری‌های قلب و عروق اصلی ترین علت مرگ و میر در قرن حاضر می‌باشند وانجام فعالیت ورزشی برای پیشگیری از بیماری‌ها به ویژه بیماری‌های قلبی- عروقی توصیه می‌شود. از طرفی شواهد موجود در زمینه تأثیر فعالیت بر انعقاد خون و پلاکت‌ها ضد و نقیض می‌باشند. همچنین چرخه‌های ریتمیک و شبانه‌روزی، عملکرد پلاکت‌‌ها و عوامل انعقادی را تحت تأثیر قرار می‌دهند. پس اثرات فعالیت بدنی و زمان آن تقابل پیچیده‌ای است که می‌تواند در عوامل انعقادی و شاخص‌های پلاکتی رخ دهد و از آنجا که تحقیقات در این زمینه کم است؛ لذا در تحقیق حاضر اثر زمان روز و فعالیت هوازی روی انعقاد خون و شاخص‌های پلاکتی بررسی خواهد شد. نتایج این تحقیق می‌تواند به عنوان راهنمایی جهت طراحی برنامه‌های ورزشی توسط مربیان و ورزشکاران با توجه به ساعت‌های مختلف روز مورد استفاده قرار گیرد تا ورزشکاران بتوانند بیشترین فواید را از تمرینات خود به دست آورند. از آنجا که عوامل انعقادی و شاخص‌های پلاکتی در طول شبانه روز در نوسان می‌باشند و این عوامل بر عوامل قلبی- عروقی مؤثر است؛ لذا تحقیق حاضر می‌تواند جهت ارائه زمان مناسب تمرین مؤثر باشد.

 

. Thrombos

 

. Mean platelet volume (MPV)  

 

. Thromboembolism

 

. Karpatkin & et al

 

Corash & et al

 

. Fibrinogen (Fib)

 

. Platelet (plt)

 

. Przybyłowski and et al

 

. Platelet distribution width (PDW)

 

. Active partial thromboplastin time (aPTT)

 

. Habibi and et al

 

. Protrombin time

 

. Bremner

 

.Undar & et al

 

. Aldemir and et al

 

. Yasuda and et al

پایان نامه تاثیرهشت هفته تمرین هوازی درآب با و بدون مصرف چای‌ سبز بر برخی عوامل انعقادی خون در زنان ‌یائسه غیرفعال

زنان از گروه‌های آسیب پذیر بوده که دارای ویژگی‌های خاص در مسائل بهداشت و درمان می‌باشند و به همین دلیل شناخت دقیق نیازهای آنان با توجه به وضعیت فردی، اجتماعی و جایگاه و منزلت آنها در جامعه ضروری است. برهمین اساس، شرایط فیزیولوژیک زن مانند دوران بلوغ، حاملگی، شیردهی و یائسگی وی را در معرض خطر قرار می‌دهد. آخرین مرحله از زندگی یک زن یائسگی است که همانند دیگر مراحل زندگی، گذشته از زوایای مثبت آن خطرات و مشکلات زیادی برای زنان درپی‌دارد. یائسگی بیماری نیست، ولی با علائم جسمی و روانی زیادی همراه است. مهم‌ترین علائم جسمی شامل: گرکرفتگی، تغییرات روانی، پوکی استخوان و بیماری‌های قلبی- عروقی می‌باشد (1).

 

عوامل مختلفی می‌توانند علائم یائسگی را تعدیل‌ کنند، از ‌جمله این عوامل می‌توان به ‌آموزش، هورمون‌ درمانی، فعالیت ‌بدنی و ورزش اشاره‌ کرد که بر کاهش علائم یائسگی موثر هستند. ورزش و فعالیت‌ بدنی دارای تاثیرات مثبت جسمی و روانی بوده (1) ولی با این وجود میل‌ به شرکت در فعالیت‌های فیزیکی و ورزشی در این افراد بسیار کم است و معمولا کم‌تحرکی و در برخی موارد بی‌حرکتی، علاوه‌ بر مساعد‌ کردن زمینه ایجاد آسیب‌های قلبی- عروقی، سبب کاهش توانمندی‌های عملکردی زنان‌ یائسه می‌شود. فعالیت بدنی با تعدیل در سیستم هموستاز منجر به کاهش خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی- عروقی (CVD) در زنان یائسه می‌شود. در واقع رابطه معکوسی بین ورزش و میزان مرگ و میر وجود دارد (2).

 

در دهه گذشته مشخص شد که سازوکارهای التهابی نقش مهمی در فرایند بیماری زایی چندین بیماری مزمن از جمله بیماری‌های قلبی- عروقی دارند. مطالعات کلینیکی نشان داد که شاخص‌های التهابی به عنوان پیشگویی کننده بیماری‌های قلبی- عروقی، مستقل از عوامل خطر متداول (سنتی) و همچنین اضافه کننده اطلاعات به این عوامل خطر بسیار حائز اهمیت‌اند. از این رو چند شاخص التهابی برای پیشگویی خطر رویدادهای کرونری معرفی شدند. از جمله این شاخص‌ها، پروتئین واکنش دهنده-C (CRP) سرم و فیبرینوژن پلاسما هستند که جزء واکنش‌ دهنده‌های مرحله حاد محسوب می‌شوند (3). افزایش یک گرم در لیتر غلطت فیبرینوژن مستقل از عوامل دیگر، ممکن است خطر بیماری‌های کرونر قلبی را تا 8/1 برابر افزایش دهد (4).

 

بنابراین هرگونه مداخله‌ای از جمله فعالیت ورزشی که موجب کاهش شاخص‌های التهابی شود، کاهش حوادث قلبی- عروقی را به دنبال دارد (3). روش‌های دارویی و غیردارویی متعددی بر شاخص‌های التهابی اثرگذارند (5). از ‌جمله این عوامل می‌توان به گیاهان دارویی اشاره‌ نمود. روشن است که گیاهان دارویی نقشی کلیدی در پیشگیری از بیماری‌های مختلف دارد (6). همچنین استفاده از گیاهان دارویی مختلف به ‌طور سنتی در درمان بسیاری از ناخوشی‌ها و نیز بهبود عملکردهای ورزشی (قدرتی و استقامتی) رواج گسترده‌ای یافته‌ است (7). در این راستا نتایج نشان داده که مصرف مداوم گیاه چای‌ سبز می‌تواند باعث بهبود عملکرد دستگاه گردش خون و کاهش عوامل خطرزای قلبی-عروقی شود (8).

 

چای ‌سبز یک فرآورده گیاهی تهیه ‌شده از برگ یا غنچه‌های گیاه “کاملیا‌سیننسیس” است که در کشورهای آسیای شرقی طرفداران زیادی دارد. چای پرمصرف‌ترین نوشیدنی دنیا پس ‌از آب است (8). چای ‌سبز که سابقه‌ی مصرف بیش از پنج هزار ساله در کشور چین دارد، در دنیای علمی امروز نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته که علت اصلی آن خاصیت آنتی‌اکسیدانی این نوع چای است که خود نتیجه عدم تخمیر و بخار‌دادن برگهای تازه‌ی گیاه کاملیا در حرارت بالاست (9).

 

مردم چین از دیرباز چای ‌سبز را بعنوان یک نوشیدنی دارویی مصرف کرده و می‌کنند و به ‌دلیل اهمیت ویژه این گیاه، اصول خاصی نیز برای تهیه آن دارند. اگرچه از زمان کشف چای آن را به ‌عنوان یک گیاه دارویی می‌شناختند ولی کمتر از سه دهه است که تحقیقات سلولی حیوانی و بالینی علمی گسترده‌ای در زمینه اثرات چای آغاز شده و به‌ بررسی اثرات پلی‌فنل‌های چای سبز(GTP) در‌ جلوگیری از بروز بسیاری از بیماری‌های مزمن پرداخته ‌است (8).

 

مصرف این نوع چای در تعداد انگشت‌ شماری از خانواده‌های ایرانی رواج دارد و به ‌طور حتم با آگاهی افراد از فواید این نوشیدنی با‌ ارزش، استقبال بیشتری نیز در استفاده از آن خواهد ‌شد. تا‌کنون خواص بی‌شماری از چای سبز در پیشگیری انواع بیماری‌ها در منابع علمی متفاوت ذکر شده، که از‌ جمله مهم‌ترین این خواص می‌توان به ‌نقش آن در پیشگیری از سکته‌های قلبی و  بیماری‌های قلبی- عروقی اشاره‌ نمود (9).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بیان مسئله

 

بیماری‌های قلبی- عروقی یکی از بیماری‌های مزمن غالب در بیشتر نقاط جهان است و در آمریکا، اصلی‌ترین علت مرگ در زنان می‌باشد. اهمیت و ضرورت پیشگیری از بروز این بیماری‌ها به ‌منظور حفظ و گسترش سلامتی، توجه بسیاری از پژوهشگران را به روش‌های پیشگیری از بروز آسیب‌های قلبی- عروقی معطوف داشته ‌است. یکی از علل اصلی حمله‌های قلبی تغییر و عدم‌ تعادل سیستم هموستاز است که می‌تواند منجر ‌به ترومبوز و حمله‌های قلبی شود (2).

 

فیبرینولیز و انعقاد دو جزء اصلی فرایند هموستاز هستند. عوامل بسیاری از‌ جمله سن، جنس، یائسگی، ورزش و حتی رژیم غذایی بر اجزای این سیستم تاثیر دارند. شانس خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی‌- ‌عروقی با یائسگی در زنان افزایش می‌یابد. کم‌تحرکی و افزایش سن نیز تاثیرات نامناسبی برسیستم هموستاز دارند. زنان‌ یائسه دارای سطح فیبرینوژن بالاتر و قدرت فیبرینولیزی پایین‌تری نسبت به زنان غیر یائسه هستند (2). فیبرینوژن پروتئینی محلول در پلاسماست که تحت اثر ترومبین به فیبرین تبدیل شده و مبنای لخته‌شدن خون می‌باشد (10).

 

افزایش فیبرینوژن با ایجاد التهاب و لخته‌زایی همراه‌ است که به ‌عنوان شاخص التهابی و عامل خطرزای مستقل پیشگویی ‌کننده مرگ در افراد مبتلا به بیماری شریان محیطی، مورد توجه می‌باشد. میزان بیوسنتز و باز‌گردش فیبرینوژن پلاسمایی شاخص پیام‌دهی متابولیکی در فرایند پیری و بروز بیماری‌های مختلف شناخته شده‌ است. در افراد سالم سطوح پلاسمایی فیبرینوژن در هر دهه ‌سنی افزایش می‌یابد که می‌تواند توضیحی برای افزایش خطر قلبی‌-‌ عروقی مشاهده شده در افراد مسن باشد. فیبرینوژن به‌عنوان یک سوبسترای مستقیم لخته، با ایجاد پل‌های اتصالی بین پلاکت‌ها و افزایش ویسکوزیته می‌تواند خطر لخته‌زایی را افزایش‌ دهد. با افزایش سطوح فیبرینوزن و بیماری آتروسکلروز پیشرفته، حتی رفتارهای عادی مانند نشستن و برخاستن سریع ممکن است عامل تحریکی برای بروز وقایع قلبی باشد و تجمع پلاکتی به ‌عنوان نتیجه‌ای از پاسخ ‌دهی مکانیزم‌های هموستاتیکی جبرانی به کاهش اولیه حجم خون مرکزی و حجم ضربه‌ای قلب ناشی ‌از چنین وضعیت بدنی، رخ می‌‌دهد (11).

 

سطوح فیبرینوژن پلاسمایی ارتباط مثبتی با شاخص توده بدن در هر دو‌ جنس دارد (11). کاهش وزن حاصل از اجرای تمرینات‌ ورزشی، عامل مهم‌تری برای کاهش غلظت‌های شاخص‌های التهابی نسبت‌ به توسعه آمادگی‌ جسمانی است (10). علاوه ‌بر این، تغییرات برخی فاکتورهای انعقادی نظیر زمان نسبی ترومبوپلاستین (PTT)، زمان پروترومبین (PT) به‌دنبال استرس گرمایی و فعالیت ‌بدنی گزارش شده‌ است (12).

 

زمان پروترومبین (PT) مسیر خارجی انعقاد را بررسی و حدود طبیعی آن 11تا 14 ثانیه است و طولانی ‌شدن آن در اثر کاهش یا عدم فعالیت برخی فاکتور‌های انعقادی به وجود می‌آید و  زمان نسبی ترمبوپلاستین PTT)) مسیر داخلی انعقاد را بررسی و زمان طبیعی آن حدود 25 تا 35 ثانیه ‌است. کمبود بسیاری از عوامل انعقاد خون موجب افزایش  PTTمی‌شود و کاهش آن به هر دلیل احتمالا موجب افزایش خطر انعقاد نابجای خون می‌شود (13).

 

متخصصان و پژوهشگران علوم ورزشی، بهداشت و تندرستی بر این ‌باورند که تغییر و ایجاد شیوه زندگی سالم و برخورداری از زندگی فعال و پرتحرک که به ‌طور ویژه با تمرینات ‌ورزشی و فعالیتهای‌ بدنی منظم، مداوم و مناسب همراه باشد، بهترین راه پیشگیری اولیه و ثانویه اکثر بیماری‌های مزمن، بویژه بیماری عروق‌کرونر و فرایند زمینه‌ساز آن (آترواسکلروز) است (14). با وجود ارزش‌های شناخته شده تمرینات ورزشی، جامعه ما از نظر انجام فعالیت جسمانی و تحرک بدنی وضعیت چندان مطلوبی ندارد (15) و متاسفانه کم‌تحرکی در بین زنان سالمند شایع است (2). تصور عامه بر این است که تمرینات ورزشی در آب حداقل از بعد پیشگیری از آسیب‌های مفصلی برای افراد سالمند مناسب‌تر است. از طرفی تمرینات ورزشی در آب مکانیسم‌های التهابی متفاوتی را نسبت به تمرینات در خشکی ایجاد می‌کند (16).

 

با توجه به افزایش خطر بیماری‌های قلبی- عروقی در پس یائسگی به دلیل کم شدن میزان هورمون‌های جنسی زنانه که نقش پیشگیری از بیماری‌های قلبی- عروقی دارند، یافتن راهبردهای غیردارویی مانند فعالیت ورزشی می‌تواند جهت کاهش عوامل خطرزای قلبی- عروقی مفید باشد (17). از طرف‌ دیگر، امروزه استفاده از مکمل‌ها و غذاهای گیاهی در درمان بیماری‌ها و اختلالات متابولیکی در بین عموم گسترش یافته‌ است. مصرف مواد غذایی حاوی فلاونوئیدها باعث کاهش میزان مرگ‌ومیر ناشی ‌از بیماری‌های قلبی‌- ‌عروقی شده است. مواد غذایی که فلاونوئید بیشتری دارند شامل: چای، توت‌ها، سیب‌ها و پیاز‌ها هستند (18). چای به‌ویژه چای سبز، منبع اصلی فلاونوئیدها در رژیم غذایی کشورهایی چون ژاپن، هلند و یک منبع جزئی از فلاونوئیدها در رژیم غذایی ایالات ‌متحده ‌است (19).

 

عصاره چای سبز حاوی پلی‌فنل‌های کاتچین، اپی‌کاتچین، اپی‌گالوکاتچین، گالوکاتچین، گالوکاتچین‌گالات، اپی‌گالوکاتچین‌گالات، کافئین و ویتامین E,Cو K می‌باشد. چای سبز به‌ عنوان یک ماده ضدالتهابی، آنتی‌اکسیداتیو، آنتی‌موتاژنیک و ضدسرطان معرفی شده ‌است.چای سبز موجب کاهش کلسترول بدخون(LDL)، تری‌گلیسرید و فیبرینوژن می‌شود که به این وسیله قادر است از بروز آترواسکلروز پیشگیری کند. چای سبز خون را رقیق و از لخته‌شدن خون جلوگیری می‌کند با مصرف گوشت و روغن‌های غیراشباع گیاهی مثل روغن ذرت و سویا ترکیباتی در بدن ایجاد می‌شود که منجر ‌به ایجاد پلاک‌های خونی می‌شود، در‌حالی‌که با مصرف چای سبز می‌توان از ایجاد لخته‌های خونی جلوگیری کرد. فلاونوئید موجود در چای سبز به اندازه آسپرین از تجمع پلاکت‌های خونی جلوگیری می‌کند که این امر گردش خون را بهبود می‌بخشد (9).

 

مرادی و همکاران (1393) در پژوهشی به بررسی تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و مکمل چای سبز بر روی 30 مرد 18-27 ساله و دارای نمایه توده بدنی بین  kg/m225-30 پرداختند. نتایج کاهش معناداری را در مقادیر فیبرینوژن در گروه مکمل نسبت به پیش‌آزمون نشان ‌داد. درصدچربی ‌بدن در هر دو گروه مکمل و تمرین نسبت به پیش‌آزمون کاهش معناداری پیدا کرد. در پس‌آزمون تفاوت معناداری در درصدچربی و فیبرینوژن در گروه مکمل نسبت به گروه تمرین‌ مقاومتی مشاهده ‌شد. اختلاف معناداری در WHR، BMI در بین‌گروه‌‌ها مشاهده ‌نشد(20).

 

دهقان و همکاران (1392) در پژوهشی به ‌بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی موزون بر روی 23‌زن سالم غیرفعال 60-85 سال پرداختند. نتایج کاهش معنا‌داری را در سطح فیبرینوژن پس‌ از هشت هفته تمرین هوازی نشان ‌داد(21).

 

چِن و همکاران (2013) نیز در پژوهشی به ‌مقایسه سه دوز ‌مصرفی(gr/kg.d 1و 5/0، 25/0) از EGC (تهیه‌شده از چای سبز) بر روی موشها پرداختند و این نتیجه حاصل ‌شد که در هر سه دوز ‌مصرفی مکمل، PTT طولانی‌تر شد. هرچند این مکمل اثر برجسته‌ای روی میزان PT و فیبرینوژن نداشت و نشان داده ‌شد که فعالیت ضد‌انعقادی و ضد‌پلاکتی EGC وابسته به روش دوز‌ مصرفی است (22).

 

در سالهای اخیر استفاده از ورزش برای درمان یا پیشگیری از افزایش فیبرینوژن و تعداد پلاکت خون مورد توجه بسیاری از پژوهشگران بوده‌ است. در تحقیقات قبلی نتایج ضد و نقیضی در ارتباط با تاثیر تمرین و یا مکمل‌دهی چای سبز بر عوامل‌انعقادی بدست آمده ‌است. طبق یافته‌های محقق پژوهشی که تأثیر تمرین هوازی در‌آب و مصرف مکمل چای سبز را همراه‌ با ‌هم  بر تغییرات سیستم‌ انعقادی بررسی‌کند یافت نشده است. همچنین از بین انواع ورزش‌ها تاثیر ورزش‌های ‌آبی بر  عوامل‌ انعقادی بررسی نشده است. بنابراین ما دراین تحقیق بر‌آن شدیم تا تاثیر چای‌سبز و فعالیت هوازی درآب را همراه با هم بر سطح برخی فاکتورهای انعقادی خون که یکی از عوامل اصلی و خطر‌ساز بیماری‌های قلبی- عروقی هستند را با تحقیق بر روی زنان‌ یائسه انجام‌ دهیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ضرورت و اهمیت پژوهش

 

بیماری‌های قلبی- عروقی یکی از امراض مزمن غالب در بیشتر نقاط جهان است. این  بیماری، از علل عمده مرگ و ناتوانی در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه همچون ایران است، به‌ گونه‌ای که حدود 40درصد مرگ‌ها ناشی از این عارضه است و تخمین زده می‌شود که تا سال 2020 میلادی، بیماری‌های عروق کرونری و به‌ ویژه آترواسکلروز در سراسر جهان، سرآمد بیماری‌ها خواهد ‌بود. شیوع بیماری‌های عروق کرونری که در مقایسه با سایر بیماری‌ها بیشترین میزان ناتوانی و بار اقتصادی را باعث می‌شود، در ایران رو به افزایش است (14).

 

در جامعه‌ی ما اغلب زنان به دلایل گوناگون فعالیت ورزشی منظمی ندارند و از فواید ورزش بر سازوکار بدن آگاه نیستند. از طرفی، افزایش زندگی شهرنشینی و ماشینی، افراد را به سمت عدم فعالیت فیزیکی و نیز کم‌تحرکی سوق می‌دهد. پدیده‌ی یائسگی و افزایش سن، با کاهش فعالیت‌ بدنی والگوی زندگی کم‌تحرک همراه ‌است که این مساله در زنان ساکن در مناطق شهری مشهود‌‌تر است (23). طبق نظر کارشناسان علوم ورزشی و تایید پزشکان متخصص، فعالیت ‌بدنی می‌تواند کارایی قلب و عروق را افزایش دهد (24). یکی از چالش‌های پیش روی تنظیم برنامه‌های تمرینی جهت بهبود تحرک افراد سالمند، ایجاد محیط امن و کم خطر و در عین حال تاثیرگذار است (25). سالمندان به دلیل آتروفی عضلانی و زوال سیستم اسکلتی، قادر به انجام تمرینات جسمانی معمول نمی‌باشند و در این صورت، احتمال آسیب دیدگی آنها وجود دارد، اما ورزش در آب گزینه‌ای مناسب برای دور ماندن از شرایط آسیب‌زا می‌باشد (26). در تحقیقات گذشته، تمرینات ورزشی در خشکی انجام شده اما به دلیل مشکلات زنان یائسه در اجرای تمرینات ورزشی در خشکی، اغلب افراد به دنبال تمرینات ورزشی در آب هستند زیرا در آب به دلیل کم شدن تحمل وزن احتمالا پاسخ‌های التهابی کمتر است (17). از طرف دیگر، اخیرا استفاده از مکمل‌ها، غذاها و داروهای گیاهی در درمان بیماری‌ها و اختلالات متابولیکی در بین عموم گسترش یافته است (20).

 

مصرف گیاهان دارویی در طب سنتی جایگاه خاصی داشته و از سال‌ها قبل برای درمان بسیاری از بیماری‌ها، مصرف اشکال متفاوتی از گیاهان دارویی مختلف کاربرد داشته ‌است. با توجه به هزینه‌های بالا و عوارض جانبی داروها و همچنین منع مصرف در بعضی بیماران، توجه به درمان از طریق داروهای گیاهی مورد توجه قرار گرفته ‌است (27). اگرچه تجویز داروهای صناعی همراه با تغییر شیوه زندگی برای بعضی بیماران می‌تواند موثر باشد، اما این دارو‌ها در بسیاری از موارد، علاوه بر اثر بخشی کم، دارای عوارض نامطلوب قابل توجه‌ای می‌باشند، از این رو در بسیاری از کشور‌ها تحقیقاتی مبنی بر استفاده از دارو‌های گیاهی از قبیل چای ‌سبز به ‌عنوان جایگزین داروهای صناعی صورت گرفته ‌است. چای ‌سبز به صورت گسترده و در مقادیر بالا برای قرن‌ها در بسیاری از جوامع آسیایی بویژه چین و ژاپن به‌ عنوان یک ماده مقوی و سلامت بخش مورد استفاده قرار می‌گرفته‌ است. بررسی‌های اپیدمیولوژی انجام شده بیانگر این‌ است که مصرف چای‌ سبز به‌ عنوان یک ماده غذایی اساسی، بیماری‌های قلبی‌-‌ عروقی ناشی‌ از چاقی و مرگ‌ و ‌میر ناشی ‌از آن را به ‌طور چشمگیری کاهش می‌دهد (28). با انجام این تحقیق افراد بیشتری از خواص‌دارویی این گیاه و تاثیرات آن در پیشگیری از ابتلا به بیماری عروق‌کرونری آگاه می‌شوند.

 

در سال‌های اخیر از ورزش در آب استفاده‌های زیادی جهت ارتقاء سطح آمادگی جسمانی و بازتوانی افراد سالمند شده است، اما علی‌رغم فواید بالقوه آب در ایجاد شادابی و نشاط و آرامش روانی، مطالعات اندکی به اثر ورزش در آب بر ریسک فاکتورهای قلبی- عروقی زنان سالمند پرداخته‌اند. همچنین طبق یافته‌های محقق تاکنون تحقیقی درمورد تاثیر همزمان فعالیت هوازی درآب همراه با مصرف چای‌ سبز بر روی عوامل انعقادی خون زنان یائسه صورت نگرفته است. لذا باتوجه به اهمیت تاثیر تمرینهای ورزشی بر عملکرد سیستم قلبی- عروقی و مخصوصا افزایش خطر این نوع بیماری‌ها در زنان پس‌ از یائسگی، ضرورت دارد دراین زمینه تحقیقات گسترده انجام شود.

 

 

 

 

پایان نامه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اهداف پژوهش

 

هدف کلی

 

تاثیرهشت هفته تمرین هوازی درآب با و بدون مصرف چای سبز بر برخی عوامل انعقادی خون در زنان‌ یائسه غیرفعال

 

اهداف ویژه

 

مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب ، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر BMI زنان یائسه غیر فعال.

 

مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب ، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر WHR زنان یائسه غیر فعال.

 

مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب ، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر درصد چربی زنان یائسه غیر فعال.

 

مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب ، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر توان هوازی زنان یائسه غیر فعال.

 

مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب ، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر فیبرینوژن زنان یائسه غیر فعال.

 

مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب ، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر تعدادپلاکت زنان یائسه غیر فعال.

 

مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب ، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر PT زنان یائسه غیر فعال.

 

مقایسه تاثیر هشت هفته تمرین هوازی در آب ، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر PTT زنان یائسه غیر فعال.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فرضیه ­های پژوهش

 

 

    1. بین تاثیر سه نوع مداخله تمرین هوازی در آب، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر BMI  زنان یائسه غیر فعال تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین تاثیر سه نوع مداخله تمرین هوازی در آب، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر WHR زنان یائسه غیر فعال تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین تاثیر سه نوع مداخله تمرین هوازی در آب، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر درصدچربی زنان یائسه غیر فعال تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین تاثیر سه نوع مداخله تمرین هوازی در آب، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر توان هوازی زنان یائسه غیر فعال تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین تاثیر سه نوع مداخله تمرین هوازی در آب، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر فیبرینوژن زنان یائسه غیر فعال تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین تاثیر سه نوع مداخله تمرین هوازی در آب، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر تعدا پلاکت زنان یائسه غیر فعال تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین تاثیر سه نوع مداخله تمرین هوازی در آب، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر PT زنان یائسه غیر فعال تفاوت وجود دارد.

 

  1. بین تاثیر سه نوع مداخله تمرین هوازی در آب، تمرین هوازی در آب + مصرف چای سبز و مصرف چای سبز بر PTT زنان یائسه غیر فعال تفاوت وجود دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 Cardiovascular disease

 

C-reactive protein

 

Camellia Sinensis

 

Green Tea Poly Phenols

 

Partial Thromboplastin Time

 

Prothrombin Time

 

Catechin

 

Epicatechin

 

Epigallocatechin

 

Gallocatechin

 

 Gallocatchingallate

 

 Epigallocatechingallate

 

Caffeine

پایان نامه تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا و حجم پایین بر میزان تغییرات فعالیتی و استراحتی فاکتور رشد اندوتلیال عروقی پلاسما (VEGF) در مردان جوان فعال

 

 

فعالیت بدنی منظم یکی از مهمترین عوامل توسعه سلامتی بشمار می­رود و به نظر می­رسد برای مقابله با عوامل خطرزای رایج در جوامع بشری، همچون بیماری­های قلبی- عروقی و متابولیکی بهترین و اثربخش­ترین راه­حل ممکن باشد و از نظر اقتصادی برای جوامع بسیار مقرون به صرفه می­باشد (1, 2). در این میان بر­اساس یافته­ های پژوهشی، برای ایجاد سازگاری در جهت بهبود و افزایش کارایی سیستم قلبی-عروقی و توسعه آمادگی سیستم هوازی به انجام تمرینات استقامتی با شدت پایین و زمان نسبتاً طولانی بسیار توجه شده است (3). افزایش ظرفیت هوازی به دنبال تمرینات حاصل، نشان­دهنده سازگاری­های مرکزی و محیطی در بدن می­باشد (4). از عمده­ترین این سازگاری­ها متعاقب تمرین استقامتی، افزایش حجم و تعداد میتوکندری­ها، افزایش آنزیم­ های هوازی در سطح عضله و همچنین تغییر در فنوتیپ عضله می­باشد (5, 6). به هر حال از اصلی­ترین سازگاری­های محیطی عضلات در این نوع تمرینات، افزایش چگالی مویرگی می­باشد (3, 4) که از طریق افزایش سطح انتشار، افزایش زمان تبادل خون و بافت و کاهش مسافت انتشار اکسیژن، موجب افزایش اختلاف اکسیژن خون سرخرگی-سیاهرگی، متعاقباً افزایش ­­max­­VO و به تعویق افتادن خستگی و تداوم اجرای ورزشی با شدت بالاتر می­ شود (3).

 

اخیراً محققین نشان داده­اند که تمرینات تناوبی با شدت بالا (­HIT) منجر به سازگاری­های بی­شمار فیزیولوژیکی می­ شود که مشابه تمرینات استقامتی است با این تفاوت که حجم کل فعالیت ورزشی پایین است (2, 7). در واقع این نوع تمرینات از نظر صرفه­جویی در زمان، راهکار کارآمدی در ایجاد سازگاری­های مرتبط با تمرین استقامتی به شمار می رود (6, 7).

 

لذا پژوهش حاضر به منظور مطالعه نقش تمرین­های تناوبی شدید با حجم پایین در پاسخ و ایجاد سازگاری مربوط به افزایش چگالی مویرگی با تاکید بر تغییرات پروتئین­ اصلی رگزایی در سطح پلاسما انجام شد.

 

1-2.  بیان مسأله

 

 

 

ساختار عروق عضله اسکلتی برای برآورد نیازهای عضله اسکلتی تغییر می­ کند (8) و هنگام فعالیت ورزشی دو نوع تغییر در ساختار عروق عضلات اسکلتی در جهت رفع شرایط استرسی صورت می­گیرد که شامل آرتریوژنز و آنژیوژنز می­باشد (3, 8). آرتریوژنز موجب افزایش قطر داخلی عروق یا کامپلیانس عروق می­ شود (8, 9). این فرایند شامل بزرگ شدن بخش عضلانی دیواره سرخرگچه­های موجود است که مستلزم تکثیر سلول­های اندوتلیال است (8, 9). بنابر یافته­ های موجود، بهترین محرک برای آرتریوژنز فشارهای برشی است. از طرف دیگر آنژیوژنز به معنی بوجود آمدن مویرگ جدید از مویرگ قبلی است که به دو صورت جوانه­زدن یا دو نیم­شدن مویرگ موجود صورت می­گیرد (10)، این فرایند پیچیده شامل فعل و انفعلات گسترده بین سلول­ها، فاکتورهای محلول و اجزای ماتریکس خارج سلولی (ECM) و انواع گیرنده­ها است (11, 12). در شرایط فیزیولوژیک طبیعی شکل­ گیری عروق نیازمند تخریب غشای پایه، فعال شدن، مهاجرت و تکثیر سلول­های اندوتلیال است (11, 12). این روند نیازمند فاکتورهای رشدی مانند فاکتور رشد اندوتلیال عروقی(VEGF)، فاکتور رشد پایه­ای(B­-FGF) و فاکتور رشد شبه انسولین-1(IGF-1) است که تکثیر و انتقال سلول­های عروقی را حمایت می­ کنند (13, 14) و ماتریکس پروتئین­هایی نظیر فیبرونکتین، لامینین و کلاژن­ها که داربستی برای آنژیوژنژ تشکیل می­ دهند (15-17). تاکنون حدود 50 فاکتور برای آنژیوژنژ شناخته شده ­اند که بعضی از این فاکتورها محدود­ کننده آنژیوژنز و بعضی دیگر تحریک کننده آنژیوژنز هستند که در شرایط طبیعی تعادل بین آنها باعث کنترل دقیق آنژیوژنز می­ شود اما زمانی که فاکتورهای رشد آنژیوژنز نسبت به مهار کننده­ها بیشتر گردد تعادل به سمت رشد عروق پیش   می­رود (18).

 

از میان فاکتورهای آنژیوژنیک، VEGF به عنوان قوی­ترین میتوژن مخصوص سلول­های اندوتلیال شناخته شده است (19) VEGF.پروتئینی ترشحی با وزن مولکولی 45 کیلودالتون است که عمدتا توسط سلول­های اندوتلیال، عضله صاف، طحال، کلیه، مغز، کبد، پلاکت­ها و عضله اسکلتی ترشح می­ شود (20). وجود این فاکتور برای شروع تخریب ماتریکس خارج سلولی، تکثیر، زنده ماندن و مهاجرت سلول های اندوتلیال نیاز است و نفوذپذیری عروق را برای شروع آنژیوژنز افزایش می­دهد (21, 22).VEGF از طریق گیرنده­های تیروزین کینازیVEGFR-2، VEGFR-1،  VEGFR-3 و همچنین گیرنده­های غیر پروتئینی تیروزین کینازی نروپلین-1 و نروپلین-2 اعمال فوق را انجام می­دهد (19, 23, 24). برخی از پژوهش­ها نشان داده­اند که به دنبال فعالیت ورزشی در انسان و حیوان mRNA VEGF افزایش می­یابد که در پی آن  VEGFعضله اسکلتی نیز افزایش می­یابد (­ هیستوک و همکاران 2003، گاوین و همکاران 2005، کارولی و همکاران

پایان نامه

 2005 ) .همچنین پژوهش­های زیادی نیز افزایش چگالی مویرگی ناشی از VEGF را در ­پی تمرین ورزشی در انسان و حیوان گزارش کرده ­اند (گوستافسن و همکاران 2001، هیستوگ و همکاران 2003، جانسون و همکاران 2004، جیان و همکاران 2006، گوستافسن و همکاران 2007، زاکروفسکا و همکاران 2011).

 

به هر حال در جوامع امروزی بیشتر افراد معمولا به دلیل کمبود وقت از پرداختن به فعالیت­های طولانی مدت قصور می­ورزند (25, 26) و از طرفی بر اساس یافته­ ها و توصیه­های متخصصین، برای دستیابی به سازگاری­های مطلوب تمرینات استقامتی در جهت جلوگیری از بیماری­های مزمن و مرگ نابهنگام و زودرس، بایستی 30 تا 60 دقیقه فعالیت ورزشی را در همه روزهای هفته انجام دهند (27). بنابراین، اخیراً به منظور حل مشکلات کمبود وقت، تمرینات تناوبی با شدت بالا (HIT) نظر پژوهشگران را به خود جلب نموده است. در همین راستا برخی مطالعات پیشنهاد کرده ­اند که تمایل افراد برای اجرای تمرین با تکرار پایین و شدت بالا، بیشتر از برنامه تمرینی با تکرار بالا و شدت پایین است (7) و حتی درک لذت بیشتری نیز دارند (27). هر چند در رویکردهای گذشته بسیاری از افراد از HIT به دلیل خطرناک بودن، کاربردی نبودن و یا غیر قابل تحمل بودن معاف می­شدند، اما امروزه ارزش بالقوه تمرین شدید تناوبی در زمینه توسعه سلامت و آمادگی، حتی در افرادی که شرایط بیماری گوناگونی دارند نیز درک شده است (28, 29).

 

پژوهش­های اخیر صورت گرفته به خوبی روشن ساخته است که سازگاری­های مشابه زیادی در دو نوع تمرین استقامتی طولانی مدت و HIT روی می­دهد. بنابراین به نظر می­رسد HIT می ­تواند جایگزین مناسبی برای تمرینات استقامتی طولانی مدت باشد. در همین راستا چندین پژوهش­ نشان داده­اند که سازگاری­های مشابه و حتی بیشتری در پی تمرینات HIT از نظر فیزیولوژیکی و عملکردی در مقابل تمرینات استقامتی طولانی مدت در افراد سالم، ورزشکار و همچنین افراد با بیماری های متابولیکی بوجود آمده است (2, 29-31). حال با توجه به اینکه پژوهش­هایی که، پاسخ تک جلسه­ای فاکتور­های آنژیوژنز را بررسی کرده ­اند نتایج متناقضی گزارش کرده ­اند به طوری که بعضی افزایش، بعضی کاهش و بعضی عدم تغییر را در سطح پلاسما یا سرم گزارش کرده ­اند و از طرفی در زمینه سازگاری­های مربوط به آنژیوژنژ و فاکتورهای پلاسمایی در پی تمرینات HIT پژوهش­های اندکی انجام گرفته است اکنون این سوال برای ما پیش آمده است که آیا یک جلسه تمرین استقامتی می ­تواند تغییری در فاکتور رشد اندوتلیال عروقی VEGF ایجاد کند و آیا در پی 4 هفته تمرین HIT با شدت بالا حجم پایین تغییری در میزان VEGF پلاسمایی استراحتی به عنوان مهمترین فاکتور آنژیوژنز روی می­دهد؟ و آیا در تغییرات فاکتور آنژیوژنیک VEGF در پاسخ به یک وهله فعالیت استقامتی پس از سازگاری به تمرینHIT  با شدت بالا و حجم پایین تغییری صورت می­گیرد؟

 

1-3.  ضرورت و اهمیت پژوهش

 

 

 

شیوع سندرم متابولیکی (شاخه­ای از فاکتورهای خطر قلبی عروقی، شامل فشار خون بالا، دیس لیپیدمیا، مقاومت انسولینی و چاقی) که بیشتر در نتیجه افزایش کالری دریافتی و اتخاذ سبک زندگی ساکن است (32) به طور همه­گیر در حال رشد است و گزارش شده که بیش از 300 میلیون انسان در دنیا با این مشکل روبرو هستند (33). مطالعات زیادی نشان داده است که افزایش در فعالیت بدنی راه حلی موثر و کم هزینه برای مقابله با چنین نشانه­ های مرتبط با اختلالات متابولیکی است (34-36). به هر حال با وجود پتانسیل درمانی آشکار فعالیت ورزشی، بسیاری از مردم برای شرکت در فعالیت ورزشی بی­میل هستند و اغلب کمبود وقت را به عنوان عامل اصلی ذکر می­ کنند (25, 26). امروزه تمرینات HIT به عنوان یک راهکار کارا از نظر زمان در سازگاری­های مربوط به سلامت مورد توجه قرار گرفته و بر طبق یافته­ های موجود، سازگاری­های متابولیک به این تمرینات مشابه سازگاری­ به تمرینات استقامتی با حجم بالا است (37). همچنین به خوبی نشان داده شده است تمرین ورزشی استقامتی باعث سازگاری­های چشم­گیری در سیستم قلبی و عروقی از جمله افزایش چگالی مویرگی می­ شود که باعث افزایش سطح انتشار، افزایش زمان تبادل خون و بافت و کاهش مسافت انتشار اکسیژن، افزایش اختلاف اکسیژن خون سرخرگی سیاهرگی و متعاقبا افزایش ­­max­2­VO و به تعویق افتادن خستگی و تداوم اجرای ورزشی با شدت بالاتر می­ شود (3). همچنین توسعه شبکه مویرگی همواره یکی از فاکتورهای مهم برای بالا بردن توان عملکردی محسوب می­ شود چون باعث انتقال سریع گلوکز و اکسیژن به بافت­ها شده از طرف دیگر باعث دفع سریع­تر مواد زاید ناشی از متابولیسم و کاهش زمان انتشار مواد بین مویرگ و بافت می­ شود (3, 4). بعلاوه این عامل می ­تواند یکی از فاکتورهای مهم برای ورزشکاران، علی­الخصوص ورزشکاران استقامتی باشد چون باعث به تعویق افتادن خستگی ورزشکاران می­ شود و ورزشکار را قادر به اجرای فعالیت بدنی در مدت و شدت بیشتری  می­سازد (3).

 

از آنجایی که در زمینه سازگاری­های مربوط به آنژیوژنژ و فاکتورهای پلاسمایی در پی تمرینات HIT پژوهش­های اندکی انجام گرفته است، و همچنین پژوهش­های که در زمینه پاسخ فاکتورهای­آنژیوژنیک به فعالیت حاد صورت گرفته، نتایج متناقضی را گزارش کرده ­اند بنابراین به نظر می­رسد تمرین ذکر شده که هم از لحاظ شدت و هم حجم، به­عنوان یک پروتکل کاربردی بتواند سازگاری­های مثبتی را در بدن ایجاد کند.

 

1-4.  اهداف پژوهش:

 

 

1-4-1.  هدف کلی

 

تعیین تاثیر 4 هفته تمرین تناوبی باشدت بالا و حجم پایین بر میزان تغییرات فعالیتی و استراحتی فاکتور رشد اندوتلیال عروقی VEGF پلاسمای خون در مردان جوان فعال.

 

2-4-1.  اهداف اختصاصی

 

تعیین تاثیر یک وهله تمرین استقامتی زیر بیشینه بر تغییرات VEGF پلاسما در مردان جوان.

 

تعیین تاثیر 4 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و حجم پایین بر میزان VEGF استراحتی پلاسما در مردان جوان.

 

تعیین تاثیر 4 هفته تمرین تناوبی باشدت بالا و حجم پایین بر تغییرات VEGF پلاسمای خون پس از فعالیت زیر بیشینه در مردان جوان فع

 

1-5.  فرضیات پژوهش:

 

 

1-5-1.  فرض کلی

 

4 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و حجم پایین بر میزان تغییرات فاکتور رشد اندوتلیال عروقی VEGF پلاسمای خون در مردان جوان فعال تاثیر دارد.

 

2-5-1.  فرضیات اختصاصی

 

یک وهله تمرین استقامتی زیر بیشینه بر تغییرات VEGF پلاسما در مردان جوان تاثیر دارد.

 

4 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و حجم پایین بر میزان VEGF استراحتی پلاسما در مردان جوان تاثیر دارد.

 

4 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و حجم پایین بر تغییرات VEGF پلاسمای خون پس از فعالیت زیر بیشینه در مردان جوان فعال تاثیر دارد.

 

 

 

 

  1. 1. Extra Cellular Matrix (ECM)

 

.  Lack of Time

 

 .Dyslipidaemia

 
مداحی های محرم