تصمیمگیری بهینه برای سرمایهگذاری در واحدهای تجاری و به بیان بهتر، تخصیص بهینه منابع کمیاب مستلزم وجود اطلاعات مالی برای تصمیم گیری است. نقش اصلی سیستم حسابداری به عنوان یک سیستم اطلاعاتی عبارت است از فراهم نمودن اطلاعات مورد نیاز استفاده کنندگان. این موضوع در بیانیههای مفهومی نهادهای تدوین استاندارد بویژه در مفاهیم نظری گزارشگری مالی ایران(مفاهیم نظری گزارشگری مالی، فصل اول، بند 1، 1385) به خوبی مد نظر قرار گرفته است.
وجود اطلاعات مالی مربوط به کاهش عدم اطمینان یا ریسک کمک میکند. با توجه به اینکه به دلیل وجود عدم اطمینان در محیط فعالیتهای سرمایهگذاری، شرایط ایدهآل برقرار نیست (و بنابراین نمیتوان ارزش شرکت را به صورت ارزش فعلی جریانات نقدی آتی بیان کرد)، لازم است سرمایهگذاران براساس مجموعه اطلاعات در دسترس، خود نسبت به پیش بینی آیندهی شرکت و در نتیجه اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری مناسب اقدام نمایند. دستهای از اطلاعات که میتواند آیندهی شرکت را تا حدودی به تصویر کشد، فرصتهای سرمایهگذاری پیش روی شرکت است. آگاهی از این اطلاعات میتواند سرمایهگذار را در قیمتگذاری سهم و یا تصمیمگیری مناسب یاری کند. تصور بر این است مجموعه اطلاعات منکعس در فرصتهای سرمایهگذاری پیش روی شرکت، اهمیت نسبی دیگر متغیرهای تصمیم را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین ارزشیابی این متغیرها از سوی سرمایهگذاران نیز تحت تاثیر قرار میگیرد.
1-1.بیان مساله و تشریح موضوع
ارزش تعادلی یک شرکت و تخصیص منابع بازار سرمایه به اطلاعات موجود دربارهی تصمیمات مالی و سرمایهگذاری شرکت بستگی دارد. بازار فرصتهای سرمایهگذاری را به معنای داشتن فرصتهای مطلوب پیش روی شرکت دانسته و تا حدودی آن را در جریانهای نقد عملیاتی و سودهای پایدار انعکاس میدهند. بازار در ارزیابی فرصتهای سرمایهگذاری واکنش یکنواخت و همسانی ندارد. سوالی که پیوسته به ذهن متبادر میشود این است که چرا واکنش بازار به اخبار خوب یا بد موجود در سود و جریانهای نقد عملیاتی برخی شرکتها نسبت به سایرین بیشتر است؟
خبر خوب یا بد موجود در سودهای دوره جاری ممکن است بیانگر دورنمای رشد آتی شرکت باشد. در این حالت انتظار میرود ضریب واکنش سود بزرگتر باشد. ممکن است گفته شود که سود خالص مبتنی بر بهای تاریخی نمیتواند اطلاعاتی را درباره رشد آتی شرکت ارائه دهد. به هر حال این ادعا لزوماً صحیح نیست. اگر فرض شود سود خالص دوره جاری، سودآوری به طور غیرمنتظره بالای برخی از پروژههای سرمایهگذاری اخیر شرکت را نمایان سازد. این خبر خوب ممکن است بیانگر این باشد که شرکت از رشد بالایی در آینده برخوردار خواهد بود. البته یک دلیل این است که تا اندازهای که سودآوری بالا استمرار یابد، سودهای آتی داراییهای شرکت را افزایش خواهد داد. به علاوه، موفقیت در پروژهای موجود، ممکن است بیانگر این باشد که این شرکت قادر است پروژههای موفق بیشتری را در آینده شناسایی و اجرا نماید، به طوری که بتوان آن را یک شرکت رشدی نامید. چنین شرکتهایی میتوانند به آسانی سرمایه جذب نمایندکه این خود منبعی برای رشد بیشتر خواهد بود. بنابراین تا اندازهای که اخبار خوب موجود در سودهای دوره جاری بیانگر فرصتهای رشد است، ضریب واکنش سود بالاتر خواهد بود (اسکات، 2003).
شواهد مربوط به اینکه ضریب واکنش سود برای شرکتهای دارای فرصتهای رشد – از دید بازار – بزرگتر است برای اولین بار توسط کولینز و کوتاری (1989) ارائه شده است. آنها مستند کردند که بازار پیش از اینکه فرصتهای سرمایهگذاری در سود خالص شناسایی شوند، از آنها آگاه است و بنابراین قیمت بالاتری را برای سهم پیشنهاد خواهد نمود.
اما باید این موضوع را نیز مد نظر قرار داد که سرمایهگذاران با وجود فرصتهای سرمایهگذاری پیش روی شرکت، رابطه بین دو جزء تشکیلدهنده سود (یعنی بخش نقدی سود و بخش تعهدی) را با ارزش شرکت چگونه ارزیابی میکنند و در نتیجه چقدر ارزش میدهند. برنارد و استوبر (1989) را میتوان در زمره نخستین کسانی دانست که معتقد به تغییر مفاهیم ارزشیابی بخش نقدی و بخش تعهدی سود بر حسب شرایط مختلف بودند. بسیاری از محققین به پیروی از برنارد و استوبر (1989) به بررسی نقش ویژگیهای سود، مثلاً پایداری سود، در تعیین ارتباط ارزشی اجزای تشکیلدهنده سود پرداختند (علی 1994؛ پایفِر و دیگران 1998؛ اسلوان، 1996).
در اکثر این تحقیقات تمرکز بر خود سود، یا تفکیک اجزای نقدی و تعهدی آن شده است. ویژگی متمایز تحقیق جاری این است که علاوه بر این ملاحظه، به میزان توجه بازار به پایداری سود با وجود فرصتهای سرمایهگذاری شرکت نیز تمرکز میکند. آگاهی از پایداری سود میتواند در پیشبینی بازدهها مورد استفاده قرار گیرد. میتوان انتظار داشت که سود در صورتی دارای نقش ارزشیابی باشد که مدیران حاضر به گردآوری و ارائه اطلاعاتی برای پیشبینی جریانهای نقدی به منظور استفاده در تصمیمگیریهای داخلی، از جمله انجام سرمایهگذاریهای سودآور و در نتیجه دستیابی به رشد بیشتر باشند و سود این پیشبینیها را حکایت کند(فرانکل و لیتاو، 2009). از طرفی تحلیلگران مالی و سرمایهگذاران در تعیین جریانهای نقدی آتی به رقم سود حسابداری به عنوان تنها شاخص تعیینکننده توجه نمیکنند، بلکه برای آنها پایداری و تکرارپذیربودن سود گزارش شده بسیار مهم است(کردستانی و مجدی، 1386).
انتظار میرود تحلیلگران و سرمایهگذاران از فرصتهای سرمایهگذاری پیش روی شرکت برای ارزشیابی سودهای پایدار و جریانهای نقد عملیاتی استفاده کنند. در طرح تحقیق حاضر تلاش میشود نقش فرصتهای سرمایهگذاری در واکنش بازار به سود حسابداری، اجزای نقدی و تعهدی آن، و پایداری سود (یعنی میزان استمرار سود عملیاتی) تمرکز گردد.
1-2. اهمیت و ضرورت تحقیق
فرصتهای سرمایهگذاری بیانگر مخارج اختیاری ناشی از تصمیمات سرمایهگذاری و تامین مالی مدیران است که انتظار میرود نرخهای بازده غیر عادی عاید کنند. فرض میشود مدیران نسبت به سرمایهگذاران بیرونی اطلاعات بیشتری درباره این فرصتهای سرمایهگذاری دارند و بهتر ملاحظات این اطلاعات را برای ارزش شرکت درک میکنند. بنابراین هر چه سهم فرصتهای سرمایهگذاری در ارزش شرکت زیادتر باشد، عدم تقارن اطلاعات بین مدیران و سرمایهگذاران بیرونی بیشتر است.
ارزشیابی بازار از سود، جریانهای نقد و اقلام تعهدی تا اندازهای بستگی به میزانی دارد که این معیارها عدم تقارن اطلاعات مربوط به فرصتهای سرمایهگذاری را کاهش میدهند. بویژه، هر چه کاهش بیشتری در عدم تقارن اطلاعات به سبب افشای سود، جریانهای نقد و اقلام تعهدی صورت گیرد، ارزش بازار این معیارها افزایش مییابد. لذا این مطالعه از این جهت اهمیت مییابد که سودمندی سود، پایداری آن، جریانهای نقد عملیاتی و اقلام تعهدی را به عنوان منبع اطلاعاتی درباره فرصتهای سرمایهگذاری به بوتهی آزمایش میگذارد، سودمندی این منابع میتواند گواهی بر آن باشد که فرصتهای سرمایهگذاری، منبعی برای کاهش عدم تقارن اطلاعات است.
در حال حاضر شواهد تجربی کمی درباره رابطه بین فرصتهای سرمایهگذاری و میزان ارزشمندی سود، پایداری سود و جریان وجه نقد عملیاتی وجود دارد. به علاوه نتایج حاصل از تحقیقات پیشین در مورد رابطه بین فرصتهای سرمایهگذاری و ارتباط ارزشی سود حسابداری در تضاد با یکدیگر قرار دارند. بطور مثال کولینز و کوتاری (1989) توانستند رابطه مستقیم بین ضریب واکنش سود و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام – به عنوان شاخص فرصتهای سرمایهگذاری – را مستند نمایند؛ اما احمد (1994) نشان داد که ضریب واکنش سود در جهت عکس سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه (R&D) تغییر میکند. امیر و لِو (1996) نیز نشان دادند که نه سود و نه جریان نقدی عملیاتی، هیچیک در صنعت ارتباطات دارای ارتباط ارزشی نیستند، به جز زمانی که بطور همزمان با اطلاعات غیر مالی مد نظر قرار گیرند. اربابیان و فدائینژاد (1385) نیز نشان دادند بین بازده مازاد انباشته تعدیل شده با بازار و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری هر سهم – به عنوان نماینده رشد – رابطه معناداری وجود دارد.
با توجه به اینکه در سطوح مختلف فرصتهای سرمایهگذاری، عوامل مختلفی حکمفرما میباشند، ممکن است ضریب واکنش جریان وجه نقد عملیاتی و ضریب واکنش سودهای پایدار و در نتیجه ضریب واکنش سود، در دامنه فرصتهای سرمایهگذاری رفتاری غیریکنواخت داشته باشند. بنابراین لازم است مدل مورد استفاده به گونهای طراحی شود که بتواند رفتار غیریکنواخت احتمالی ضرایب واکنش را در سطوح مختلف نشان دهد. به نظر میرسد شواهد مربوط به اینکه چرا و چگونه با تغییر در میزان فرصتهای سرمایهگذاری، اهمیت نسبی جریان وجه نقد عملیاتی و پایداری سود در تعیین ارزش تغییر میکند؛ میتواند بطور بالقوه برای سرمایهگذاران و تحلیلگران مفید واقع شود. از طرفی با تعیین رابطه بین متغیرهای فوق، انتظار میرود حسابداران بتوانند درک خود را از نحوه سودمندی اطلاعات حسابداری برای سرمایهگذاران افزایش دهند. این امر خود میتواند از طریق درک میزان ارزشمندی محصول حسابداری، حسابداران را در ارائه محصول با کیفیت تر تشویق و به تهیه صورتهای مالی سودمندتر منتهی شود.
1-3. اهداف تحقیق
اهداف این تحقیق را میتوان در دو حوزه طبقه بندی کرد:
سیاستی/کاربردی
پژوهشهای حوزه ارتباط ارزشی توجه و علاقه طیف وسیعی از اقشار غیردانشگاهی از قبیل مراجع تدوین استانداردهای حسابداری، سایر تدوین کنندگان مقررات مانند سازمان بورس و اوراق بهادار و نهادهای نظارتی مربوط، بانکهای مرکزی، مدیران شرکتها و سایر استفاده کنندگان از صورتهای مالی و اطلاعات حسابداری را به خود جلب نموده است.
اصلیترین هدف این تحقیق، آگاه ساختن سرمایهگذاران از میزان مربوط بودن و قابلیت اتکای اطلاعات حسابداری در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری و ارزشگذاری و همچنین نقش متغیرهای مختلف در تبیین سودمندی این اطلاعات است. از طرفی بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق، تدوینکنندگان استانداردهای حسابداری قادر خواهند بود تا وزن نسبی دادههای حسابداریِ بیانگر فرصتهای سرمایهگذاری در میزان ارتباط ارزشی سود را مشخص کرده و برای انجام تعدیلات و یا تغییرات مورد نیاز در استانداردها به منظور بهبود گزارشگری دادههای مربوط به این متغیرها، تصمیمات آگاهانهتری را اتخاذ نمایند.
از سوی دیگر به نظر میرسد نتایج حاصل از این تحقیق میتواند در تعیین ارزش شرکت بطور بالقوه برای سرمایهگذاران و تحلیلگران مفید واقع شده و به بهبود تصمیمات سرمایهگذاری کمک نماید.
پژوهشی/دانشی
هدف دیگر این تحقیق، بررسی مغایرت نتایج تحقیقات قبلی صورت گرفته در این حوزه از ادبیات حسابداری است. بررسی مطالعات انجام شده در سایر کشورها، حاکی از وجود ناسازگاری در یافتههای مطالعات حوزه یاد شده است. انجام تحقیق حاضر میتواند ضمن ارائه شواهدی جدید از محیطی متفاوت، گامی هر چند کوچک را در راستای تبیین یافتههای ناسازگار مطالعات پیشین بردارد.
1-4. سؤالات تحقیق
این تحقیق به طور خاص به دنبال یافتن پاسخهایی برای سوالات زیر است:
1- آیا عدم تقارن اطلاعات ناشی از مجموعه فرصتهای سرمایهگذاری شرکت، رابطه بازده و سود را تحت تاثیر قرار میدهد؟
2- آیا افزایش فرصتهای سرمایهگذاری موجب تغییر ضریب واکنش پایداری سود میشود و اگر جواب مثبت است در چه جهتی تغییر مییابد؟
3- ارتباط ارزشی جریانهای نقد عملیاتی با وجود فرصتهای سرمایهگذاری چگونه است؟
4- آیا خطای اندازهگیری در اقلام تعهدی حسابداری، با وجود فرصتهای سرمایهگذاری، اطلاع دهنده بودن سود را کاهش میدهد؟
نتایج پاسخ به این سوالات شواهد تجربی فراهم میکنند که ضریب واکنش سود و جریان نقد عملیاتی با وجود فرصتهای سرمایهگذاری چگونه خواهد بود.
1-5. فرضیههای تحقیق
نتایج و قواعد حاصل از فرضها را که با بهره گرفتن از روابط و دلایل منطقی از یک پدیده بدست آمده، فرضیه گویند. فرضیه از سوالات تحقیق آشکار میشود. با توجه به سوالات این تحقیق، فرضیههایی بهصورت زیر مطرح میشود:
فرضیه اول: با افزایش میزان فرصتهای سرمایهگذاری، ضریب واکنش سود افزایش مییابد.
فرضیه دوم: با افزایش میزان فرصتهای سرمایهگذاری، ضریب واکنش پایداری سود افزایش مییابد.
فرضیه سوم: با افزایش میزان فرصتهای سرمایهگذاری، ضریب واکنش جریانهای نقد عملیاتی افزایش مییابد.
فرضیه چهارم: با افزایش میزان فرصتهای سرمایهگذاری، ضریب واکنش اقلام تعهدی افزایش مییابد.
1-6. روش انجام تحقیق
تحقیق حاضر از نوع تحقیقات توصیفی– همبستگی میباشد(در تحقیق توصیفی از نوع همبستگی، محقق به بررسی روابط بین دو یا چند متغیر میپردازد). به طور خلاصه، روش انجام تحقیق حاضر به صورت گامهای زیر میباشد:
- در ابتدا از بین شرکتهای فعال در بورس تهران، شرکتهای دارای ملاحظات مدنظر انتخاب میشوند.
- پس از انتخاب شرکتها براساس ملاحظات مدنظر، دادههای مالی مورد نیاز برای اجرای مدلهای ارائه شده در طرح با مراجعه به منابع مربوطه جمع آوری میگردد.
- سپس شاخصهای مورد نیاز ترکیبی از قبیل شاخص فرصتهای سرمایهگذاری، پایداری سود، ضریب بتا و … براساس مدلهای تحقیق مورد محاسبه قرار میگیرند.
- در ادامه از طریق تجزیه و تحلیل رگرسیون چندمتغیره، پارامترهای مدل برآورد شده و در آخر براساس پارامترهای برآوردی نسبت به تایید یا رد فرضیهها اقدام خواهد شد.
1-7. شرح واژهها و اصطلاحات کلیدی
برخی از واژهها و اصطلاحاتی که به طور رایج در این تحقیق مورد استفاده قرار میگیرند، به صورت زیر تعریف میشوند. تعریف اصطلاحات از یک سو موجب جهتدهی بحث و از سوی دیگر موجب پیشگیری برداشتهای متفاوت خوانندگان از اصطلاحات کاربردی میشود.
- ارتباط ارزشی: ارتباط ارزشی به صورت رابطه بین ارقام حسابداری و ارزش بازار اوراق بهادار تعریف شده است. ارقام حسابداری تنها زمانی دارای ارتباط ارزشی خواهند بود (رابطه معناداری با قیمتهای سهام خواهند داشت) که اطلاعات مربوطی را برای مقاصد ارزشگذاری برای سرمایهگذاران فراهم نماید و برای انعکاس در قیمتهای سهام به قدر کافی قابل اتکاء باشند. بنابراین آزمونهای ارتباط ارزشی، آزمون همزمان مربوط بودن و قابلیت اتکای مقادیر حسابداری است (بارث و همکاران، 2000).
- فرصتهای سرمایهگذاری(IOS): بیانگر مخارج اختیاری ناشی از تصمیمات سرمایهگذاری و تامین مالی مدیران است که انتظار میرود نرخهای بازده غیر عادی عاید کنند. در این تحقیق فرصتهای سرمایهگذاری از طریق نسبت بازار به دفتری اندازهگیری میشود(کومار و کریشنان، 2008).
- ضریب واکنش سود (ERC): این ضریب، اندازه بازده غیر عادی اوراق بهادار را در واکنش به جزء غیرمنتظره سود(یعنی سود مازاد بر آنچه انتظار میرفته است) اندازهگیری میکند و از طریق شیب رگرسیون بازدهها (یا بازدههای غیرعادی) نسبت به تغییر در سود (یا سود غیرمنتظره) اندازهگیری میشود. (اسکات، 2009).
- پایداری سود: تداوم و ثبات سود از یک دوره به دوره بعد را ارزیابی میکند که از طریق رگرسیون سال جاری نسبت به سال قبل اندازهگیری میشود. (ثقفی و کردستانی، 1383).
- ضریب واکنش جریان وجه نقد عملیاتی (CRC): این ضریب، اندازه بازده غیر عادی اوراق بهادار را در واکنش به جزء غیرمنتظره جریان وجه نقد عملیاتی اندازهگیری میکند و و از طریق شیب رگرسیون بازدهها (یا بازدههای غیرعادی) نسبت به تغییر در جریان نقد عملیاتی (یا سود غیرمنتظره) اندازهگیری میشود (کومار و کریشنان، 2008).
- اقلام تعهدی: تعدیلات موقتی هستند که جریانهای نقدی را طی دورههای زمانی انتقال میدهند. نفع عمدهی این انتقال آن است که ارقام تعدیل شده، تصویر درستتری از عملکرد اقتصادی شرکت ارائه میدهند. اقلام تعهدی در این تحقیق از طریق تفاوت بین سود قبل از اقلام غیرمترقبه و جریان وجه نقد عملیاتی دوره جاری محاسبه میشود(دیچو و دایچو، 2002).
- ضریب بتا (β): شاخص ریسک سیستماتیک است که از طریق ضریب شیب رگرسیون مدل بازار برآورد میشود(اسکات، 2009).
1-8. استفاده کنندگان از نتایج تحقیق
به نظر میرسد نتایج حاصل از این تحقیق نه تنها میتواند در تعیین ارزش شرکت بطور بالقوه برای سرمایهگذاران و تحلیلگران مفید واقع شود، بلکه همچنین با تعیین رابطه بین متغیرهای مورد مطالعه، حسابداران میتوانند درک خود را از نحوه سودمندی اطلاعات حسابداری برای سرمایهگذاران افزایش دهند. این امر خود میتواند به تهیه صورتهای مالی سودمندتر منتهی شود. از طرفی تدوینکنندگان استانداردها نیز میتوانند از نتایج حاصل از این تحقیق در ارزیابیهای خود برای تدوین استانداردهای آتی استفاده نمایند. بنابراین به طور خلاصه انتظار براین است که در صورت تحقق اهداف مورد نظر در این تحقیق، نتایج آن قابل استفاده برای افراد زیر باشد:
- سازمان حسابرسی:
در بهرهگیری از نتایج بدست آمده و آگاهی از میزان اهمیت اثربخشی استانداردهای حسابداری مربوط به گزارشگری مالی از نظر تولید اطلاعات باکیفیت و سودمند برای استفاده کنندگان، بویژه افشای اطلاعات مکمل دربارهی پروژههای سرمایهگذاری و تعهدات سرمایهای.
- سازمان بورس و اوراق بهادار:
به عنوان بخشی از رسالت اطلاع رسانی و حمایت از سرمایهگذاران و نیز الزام شرکتها به اطلاعرسانی اطلاعات سودمند.
- تحلیلگران مالی و کارگزاران بورس:
به عنوان ابزارهای انعطاف پذیر در تصمیمگیریهای مالی و راهنمایی و مشاوره سرمایهگذاران بالقوه و بالفعل.
- پژوهشگران:
در راستای معرفی و بحث پیرامون تحقیقات ارتباط ارزشی و محتوای اطلاعاتی سود و تلاش برای انجام امور تحقیقاتی برای بررسی این حوزه از تحقیقات.
1-9. ساختار کلی تحقیق
طرح کلی گزارش تحقیق حاضر با توجه به مراحل فرایند تحقیق علمی به شرح زیر است:
فصل اول: هدف تحقیق به عنوان گامی در جهت توسعه تحقیقات اثباتی برای درک بهتر نقش فرصتهای سرمایهگذاری در ارزشیابی سود و جریانهای نقد عملیاتی در این فصل بیان و سپس موضوع تحقیق تشریح و توجیه اهمیت آن مطرح گردیده است. در نهایت خلاصهای از روش انجام تحقیق در پایان فصل ارائه شده است.
فصل دوم: این فصل بهطور فشرده نگاهی به مبانی نظری پشتوانهی انجام این تحقیق دارد و با بررسی یافتههای تجربی درباره موضوع این تحقیق و موارد مشابه به بررسی اهمیت و تشریح نظری متغیرهای مورد استفاده میپردازد و سپس پیشینهمختصری از تحقیقات انجام شده قبلی در ارتباط با موضوع تحقیق در سطح داخلی و بینالمللی ارائه میدهد.
فصل سوم: در این فصل به تبیین روش تحقیق پرداخته میشود. فرضیههای تحقیق، تعریف عملیاتی متغیرها، جامعه آماری، روش پردازش دادهها، مدل مورد استفاده و روش تجزیه و تحلیل دادهها توضیح داده شده است.
فصل چهارم: این فصل به تجزیه و تحلیل یافتهها و اطلاعات اختصاص مییابد و در دو بخش آمارههای توصیفی و استنباط آماری، ابتدا نگاهی کوتاه به آمارههای پراکندگی دادههای جمع آوری شده خواهد داشت و سپس مدلهای مختلف تجزیه و تحلیل رگرسیون ارائه و نتایج آزمونهای آماری بیان میگردد.
فصل پنجم: در این فصل ابتدا نتایج تشریح و مورد ارزیابی قرار گرفته، و با یافتههای تحقیقات مشابه قبلی مقایسه شده است. سپس محدودیتهای احتمالی برای تعمیم نتایج ارائه گردیده است. در خاتمه زمینههایی برای تحقیقهای آتی مطرح شده است.
1-10. خلاصه فصل
در این فصل با بیان و تشریح موضوع، مساله تحقیق بیان گردید و ضمن تبیین اهمیت و ضرورت آن، اهداف تحقیق تشریح گردید. در ادامه با طرح فرضیه و روش اجرای تحقیق، برخی از اصطلاحات کلیدی مورد استفاده تعریف گردید و در پایان خلاصهای از ساختار کلی تحقیق بیان شد.
-Collins and Kothari
فرم در حال بارگذاری ...