ارتباط یکی از مسائل عمده در زندگی هر فردی به شمار می رود زیرا خداوند متعال انسان را به گونه ای خلق کرده است که بقا،پرورش،رشد،پیشرفت و تعالی و در نهایت کمال وی تمامی منوط به ارتباط می باشد. انسان قادر است که با اشیا و محیط پیرامون،انسانهای دیگر،خود و خدای خود ارتباط برقرار کند و این ارتباط به مثابه دوروی یک سکه هم می تواند مفید و سازنده باشد و هم مخرب .
انسان عصر امروز تجربه بشری چند هزار ساله را با خود به همراه دارد و از پیشرفت های شگرف در جنبه های سخت افزاری ارتباطات برخوردار است ولی با این همه در عصر ارتباطات در تمامی سطوح (چه در سطح ارتباط بین فردی،ارتباط با خویشتن،ارتباط با خالق،ارتباط با محیط زیست )با مشکل مواجه است «ما در عصر شکوفایی فناوری قادریم تا از کره ماه پیام دریافت کرده و در باره کره مریخ پژوهش های فضایی انجام دهیم ولی از ایجاد ارتباط با کسانی که دوستشان داریم ناتوانیم»(بولتن ،4:1381).انسان همواره برای کسب معرفت و شناخت می تواند از دو منبع بهره جوید یکی وحی و حجت ظاهری است که خداوند به واسطه پیامبران و از طریق کتب آسمانی انسان را به حقایق جهان آشنا کرده است و دیگری حجت باطنی و عقل است که از راه مشاهده پدیده ها و تلاش فکری و تجربی حاصل می شود . از اشتباهات بشر امروز این است که فقط بر حجت باطنی (عقل)تکیه کرده و می خواهد پرسش ها و چالشهای خود رابه وسیله قوای فکری خود حل و فصل نماید .در حالی که بسیارند حوادث و تجربه های تلخ در طول تاریخ بشر که ناشی از این برداشت ناصحیح می باشد .این امر در مورد ارتباط نیز صادق است دشمنی،کینه،جنگ و خونریزی،بیماری روانی،از بین رفتن تدریجی محیط زیست همگی گواه بر این است که انسان متمدن امروز با وجود پیشرفت های عظیم در علم و تکنولوژی به راه خطا می رود .
از سویی دیگر معارف تعالی بخش الهی(ادیان )و در بین آنها دین اسلام سرشار از گنجینه های علم و معرفت برای بشریت می باشد.«اسلا م به عنوان پیشرفته ترین و کامل ترین دین که راهنمای انسان در زندگی است بهترین نظریه را در مورد انسان و روانشناسی او دارد که در هر زمان و مکانی قابل تطبیق بوده و تمام زمینه های حیات وی را تحت پوشش قرار می دهد»(قریشی راد، 128:1389)
بر این اساس در پژوهش حاضر سعی می شود که با توجه به آیات گهر بار قرآن مجید الگوی ارتباطی مؤثری فراهم گردد.
1-1-بیان مسئله
انسان متمدن عصرامروز با وجود پیشرفت و تکامل علم و تکنولوژی در عصر ارتباطات،از حل بسیاری از مسائل ومشکلات فردی و اجتماعی خویش عاجز است است.ارمغان قرن حاضر برای بشریت در اکثرجوامع خانواده های از هم گسیخته و ناتوان از اجرای کارکردهای مثبت خویش،فرزندان گریزان از خانواده و پدران و مادران مستاصل می باشد. در عرصه آموزش و پرورش رسمی در مواردی شاهد رواج مشکلات رفتاری در بین دانش آموزان،آموزشگاه های نابسامان،و مربیانی ناکارآمد می باشیم .در عرصه مسائل فردی،بیماری های روانی چنان شیوع پیدا کرده است که اکثریت جوامع با آن دست به گریبان هستند«بسیاری از مردم جهان از مشکل عدم سلامت روان رنج می برند و متاسفانه آمارهای مربوطه در دهه های اخیر سیر صعودی قابل توجهی را نشان می دهد در ایران شیوع اختلالات روانی در جمعیت 18سال به بالای کشور 17.1%گزارش شده که این رقم در زنان 23.4%و در مردان 10.86%می باشد»(تقربی،209:1389)
در عرصه زیست محیطی انسان طبیعت را به سوی نابودی کشانده است«در حال حاضر گرم شدن بی سابقه کره زمین،آلودگی آب و هوا،انتشار گازهای گلخانه ای،ازبین رفتن اکوسیستم ها و نازک شدن لایه ازن از مهمترین پیامد های بهره گیری زیاد از طبیعت در راستای فعالیت های تولیدی انسان و مصرف کالاها و خدمات هستند»(فطرس،فردوسی،مهرپیما،13:1389) طبیعتی که بشر ازآن و عضوی از اعضای روییده بر پیکر خاک است و چنان در این کار اهتمام دارد که سرانجام نابودی نسل بشر را نیز درپیش دارد.وقتی به این مشکلات دقیق تر و موشکافانه تر می نگریم در می یابیم یکی از عوامل بروز این قبیل مسائل در ابنای بشر وجود انواع روابط غلط و نادرست می باشد.چرا که خداوند متعال انسان را به گونه ای خلق کرده است که با تمامی اجزاءو کائنات عالم و همچنین وجودخود،خالق هستی در ارتباط و کنش متقابل می باشد و نمی توان انسانی را متصور شد جدای از دیگران،خودو خدا .و حتی بالاتر از این بایدگفت تعالی و تکامل انسان بستگی
بسیار بالایی با چگونگی« ارتباط» دارد.
چنانکه از منظر قرآن کریم رسیدن انسان به مقام اعلی علیین و یا در نقطه مقابل آن اسفل سافلین تمامی وابسته به این است که انسان در مقام برقراری ارتباط از چه روش و مسلک و مرامی بهره برده باشد .« إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَهً وَ أَجْراً عَظِیما. مسلماً خدا براى مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان، و مردان و زنان عبادتپیشه، و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شکیبا، و مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزهدار، و مردان و زنان حفظ کننده خود از پلیدىهاى جنسى، و مردان و زنانى که بسیار یاد خدا مىکنند، آمرزش و پاداشى بزرگ آماده کرده است.»(الاحزاب:35) حال این سوال مطرح است که ارتباطات گسترده انسان می بایست از چه ویژگی هایی برخوردار باشد چنان که می دانیم انسان در میان دیگر موجودات دارای ویژگی های خاص و متمایزی است و شخصیت و ساختار وجودی وی از پیچیدگی ها و ظرایفی بس شگرف برخوردار است به گونه ای که عقل انسان قادر به درک آن نمی باشد و تنها منبعی که می توان در این زمینه به راستی بر آن تکیه کرد .ذات باری تعالی است که خودآفریننده این موجود بی نظیر می باشد .چه کسی بهتر از صانع که از وجود مصنوع خبر دهد «….وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَهً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِین. و این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر هر چیزى و هدایت و رحمت ومژدهاى براى تسلیمشدگان [به فرمانهاى خدا] ست.»(نحل :89)و اینچنین است که خداوند به واسطه وحی و پیامبران و کتاب آسمانی از راز و رمز وجودی انسان پرده بر می دارد و در این میان دین اسلام کامل ترین ادیان الهی می باشد که درآن به تمامی جنبه های خلقت انسان توجه شده است و هیچ جنبه ای ازآن فرو گذار نشده است. فلسفی (بی تا)این گونه بیان می دارد که «پیامبران خداآدمی را با دیده واقعی نگریسته و تمام جوانب مادی و معنوی اورا مورد توجه قرار می دادند ……….این برنامه سعادت بخش به طور جامع و کامل در مکتب آسمانی قران شریف آمده است. »(ص16) و بر ماست که با غور و تعمق درآیات گرانبارش برای تمامی مسائل زندگی خویش راهنما و برنامه ای جامع فراهم آوریم. «ظواهر قرآن،حجیّت و مدرکیّت دارد و ما می توانیم در موارد مختلف به معنای ظاهری آن تکیه کرده آن را مستقلاًً مورد عمل قرار دهیم و در گفتار و نظریات و استدلال های خویش به آن تمسک جوییم زیرا ظواهر قرآن برای عموم حجت و مدرک است. »(خویی،413:1371)
با توجه به مطالب فوق پژوهش فوق در صدد است مؤلفه های ارتباط در حوزه های ارتباط خداوند با انسان، انسان با خدا،خود،دیگران،و طبیعت را از دیدگاه آیات روشنگر وحی بررسی کرده همچنین الگوهای ارتباطی که پیامبران در ارتباط با انسانها مورد استفاده قرار داده اند را موردبحث و بررسی قراردهد. بعد از طی این مراحل با توجه به نتایج آنها پیامد های تربیتی مربوط به هر یک را تحلیل و بررسی قرار دهد.
1-2-اهمیت و ضرورت پژوهش
مقوله تعلیم و تربیت از آغاز زندگی بشر تاکنون از جایگاه بسیار والایی در جوامع انسانی برخوردار بوده است. به طوریکه سنگ بنای پیشرفت انبای بشر در ایجاد و زمینه های مختلف محسوب می شود.ولی به همان میزان نیز اجرای صحیح آن مستلزم اجرای ظرایف و پیچیدگی هایی می باشد به طوری که به اجرا در آوردن این امر مقدس به معنای واقعی خود از عهده هر کسی ساخته نیست.
یکی از ابعاد اساسی تعلیم و تربیت بعد« ارتباط» می باشد که خود شامل انواع گوناگونی،از قبیل: 1-ارتباط با خدا 2-ارتباط با خویش 3-ارتباط با دیگران 4-ارتباط با طبیعت می گردد .
رابطه انسان با خدا علاوه بر رابطه تکوینی، شامل رابطه ای تشریعی و عقیدتی نیز می باشد .یعنی رابطه ای بر اساس حب و عشق و چنین رابطه ای مملو از معنویت است .بالاترین رمز و راز رسیدن انسان به تکامل وجودی خویش در گرو رسیدن به چنین رابطه ای با آفریننده جهان می باشد انسانی که در طول عمر خود به چنین رابطه ای نرسیده باشد وآن را درک نکرده باشد در پست ترین مراتب نفسانی باقی مانده و نمی تواند گوهر وجودی خویش را بشناسد .بسیاری ازآیات قرآن کریم مربوط به تنظیم رابطه انسان با مبداءهستی است و سعی شده تا راه ها و برنامه های عبودیت و نزدیکی به خدا را به او نشان دهد و بر مبنای برقراری چنین ارتباطی است که انسان از پوچی و سرگردانی نجات پیدا کرده و می تواند زندگانی هدفمندی را در پیش گیرد.
ارتباط مناسب با خود نیز یکی دیگر از عوامل مؤثر در رشد و بالندگی انسان می باشد. انسانی که قادر به برقراری چنین ارتباطی شده باشد احساس ارزشمندی و عزت نفس پیدا کرده،در زندگی اجتماعی برای خود و دیگران احترام قائل است .خصوصیات منفی و نقاط ضعف خود را پذیرفته و برای رفع آن تلاش می کند و نسبت به نقاط قوت خود دید واقع بینانه ای دارد .احساسات خود را شناخته و قادر به ابراز و کنترل آ ن متناسب با موقعیت ها می باشد .مسئولیت اعمال و رفتار خود را می پذیرد .هویت یافته است .از اطمینان به خود و اعتقاد به دیگران در روابط برخوردار است.
خود و ارتباط با خود درآئین اسلام از جایگاه والایی برخوردار است در اهمیت آن همین بس که خداوند به آن سوگند یاد کرده و می فرماید:« وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها . فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها. و به نفس و آنکه آن را درست و نیکو نمود.پس بزهکارى و پرهیزکارىاش را به او الهام کرد.»(الشمس:7-8) آن کتاب آسمانی بر واژه نفس و شناخت خویش تاکید فراوان شده است .بیش از 280بار در قرآن واژه نفس به کار برده شده است.» خداوند متعال درآیات فراوانی انسان را دعوت به خودشناسی و عدم فراموشی از خود می کند .که با تامل و تدبر درآن می توان به اصول و روش هایی برای برقراری رابطه مؤثر با خود دست یافت .» (بهزاد،23:1390)
فرم در حال بارگذاری ...