بتن به عنوان پر مصرفترین مصالح ساختمانی در تمامی دنیا شناخته می شود که استفاده از آن همچنان در حال افزایش است. با گسترش استفاده از بتن، اقتصاد و دوام و کیفیت آن اهمیت ویژهای مییابد. در سازههای بتنی برای رسیدن به مقاومت مورد نیاز و کاهش تخلخل و هوای درون بتن، همچنین حصول پایایی، بتن به روشهای مختلف لرزانده می شود. با استفاده روزافزون از بتن و کمبود کارگران ماهر ساختمانی و مشکلات عدیده در اجرا و متراکم سازی بتن، از جمله سروصدا و هزینه بالای امور اجرایی، بالأخص در موارد با تراکم بالای آرماتور، تراکم بتن به طور کامل و رضایت بخش صورت نگرفته و سبب ایجاد مشکلاتی در مقاومتهای مکانیکی بتن میگردد. لذا ساخت بتنی بدون نیاز به امور اجرایی برای متراکم کردن، رویای تکنولوژیستهای بتن بوده تا بتوانند با بهره گرفتن از مواد افزودنی مختلف و تغییر در درصدهای مصالح به کار رفته، به این مهم دست یابند و با ایجاد بتن خودمتراکم این نقیصه را رفع کنند [1].
ایده بتن خودمتراکم اولین بار در سال 1986 در ژاپن توسط شخصی به نام Okamura مطرح گردید [2] و به تدریج از ژاپن به اروپا و سایر نقاط جهان توسعه یافت. برای بهبود کارایی بتن خودمتراکم، ناگزیر از فوقروانکنندهها استفاده می شود. استفاده بیش از حد از مواد شیمیایی روانکننده برای روانی بتن می تواند سبب ایجاد جداشدگی در ذرات بتن و عدم کارایی آن شود. استفاده از فوقروانکننده های نسل جدید و فیلر در بتن، ضمن ایجاد روانی لازم در بتن، از جداشدگی ذرات بتن جلوگیری کرده و بتنی کارا را به ارمغان میآورد.
از سویی هزینه های بالای ساخت و ساز، به خصوص هزینه های تحمیل شده از سوی بار مرده، طراحان و مجریان را به فکر کاهش بار مرده به کار رفته در سازهها، به خصوص سازههای مرتفع، و به تبع آن کاهش هزینه های ساخت و ساز انداخته است. ایجاد و استفاده از بتن سبک با بهره گرفتن از سنگدانه های سبک، راهی برای کاهش این بار مرده میباشد که تلفیق این خاصیت با خاصیت خودتراکمی، سبب ایجاد بتن سبک خودمتراکم می شود. از مزایای استفاده از بتن خودمتراکم میتوان به موارد زیر اشاره کرد [3]:
1- افزایش سرعت اجرای سازههای بتنی
2- اطمینان از تراکم کافی در مناطق با تراکم بالای آرماتور
3- کاهش آلودگی صوتی
4- بالا رفتن کیفیت محصول نهایی
5- صرفهجویی اقتصادی ناشی از کاهش نیروی انسانی اجرایی و کاهش بار مرده سازه
علیرغم تحقیقات انجام شده در مورد بتن خودمتراکم متأسفانه تاکنون استانداردی برای استفاده حداکثر از مزیت خودتراکمی بتن، تهیه نگردیده است [3]. هر چند در برخی مناطق جهان، آییننامه هایی برای استفاده از این نوع بتن وجود دارد که از جمله عبارتند از EFNAC در اروپا، AFGC در فرانسه و NCS در نروژ. امروزه در بسیاری از پروژه های بزرگ دنیا از بتن SCC استفاده می شود. به همین سبب حصول اطمینان از مقاومت بالای این نوع بتن بسیار حائز اهمیت میباشد. یکی از روشهای بالا بردن مقاومت بتنهای خودمتراکم، استفاده از مواد پوزولانی میباشد. یکی از مواد پوزولانی مورد استفاده در بتن SCC غبار حاصل از دودکشهای کارخانجات تولید فروسیلیسیم، تحت عنوان میکروسیلیس میباشد. استفاده از این غبار، علاوه بر جلوگیری از ورود این مواد مضر به محیط زیست، باعث افزایش چشمگیری در مقاومتهای مکانیکی بتن سخت شده و بهبود خواص بتن تازه، میگردد [3]. خواص کاربردی میکروسیلیس در سال 1940 شناخته شد. اما به علت ایجاد چسبندگی بالای آن در بتن، و نیاز به افزایش چشمگیر آب در مخلوط بتن، استفاده از این محصول تا عرضه روانکنندهها و فوقروانکنندهها به بازار، به تعویق افتاد [4].
تحقیقات بسیاری توسط محققان پیرامون کاربرد و استفاده از میکروسیلیس در مخلوط بتن با سیمان صورت گرفته است که نتایج حاصله، این محصول را به عنوان یکی از بهترین مواد پوزولانی با خاصیت کاهش نفوذپذیری و افزایش دوام بتن، معرفی می کند. برای ساخت بتن خودمتراکم میتوان با بهره گرفتن از فوقروانکننده های نسل جدید ضمن به دست آوردن روانی زیاد از جداشدگی نیز جلوگیری نمود. برای این منظور با بهره گرفتن از مقادیر مناسبی از پودرها و پر کننده های معدنی میتوان لزجت را اصلاح و مخلوط بتن همگنی تهیه نمود.
دوام سازههای بتنی شدیداً وابسته به نفوذپذیری لایه سطح بتن است. استفاده از مواد پرکننده ای که اثرات مثبتی در خصوصیات مکانیکی بتن دارند در کنار استفاده از الیاف و مواد معدنی که خصوصیات فیزیکی بتن SCC را بهبود بخشد ضروری می باشد [3]. نتایج آزمونهای آتش، تفاوتهای عمدهای را در رفتار و مقاومت حرارتی، بین بتن خودمتراکم و بتن معمولی نشان میدهد که نتیجه مقدار تراکم، درصد آب به سیمان، پودرها و مواد افزودنی در این بتنها میباشد [5]. یکی از مهمترین معایب و نواقص بتن خودمتراکم، مقاومت کم آن در برابر آتش و حرارت میباشد و از اینرو تحقیق و پژوهش در این زمینه، با توجه به نقش تعیین کننده این مقاومت در عملکرد سازه، امری ضروری بوده و استفاده از سنگدانهها و مواد پرکننده برای بهبود خواص حرارتی بتن SCC امری مهم میباشد.
یکی از دلایل مهم شکست اجزای بتنی در آتش پدیده پوسته شدن است. سه مکانسیم اصلی تنشهای حرارتی، فشار بخار و تغییرات ساختاری سنگدانهها را میتوان عوامل اصلی پدیده پوسته شدن نام برد. ساختار متراکم بتنهای SCC باعث می شود تا انتقال بخار و رطوبت در آن دشوارتر شود و فشار بخار بالایی در نزدیکی سطح بتن ایجاد شود و زمینه پوسته شدن فراهم گردد [6]. فشار گازهای متصاعد شده از بتن، چه فشار بخار آب به علت نسبت بالای آب به مواد سیمانی و چه بخارهای متصاعد شده به علت تجزیه مواد و مصالح موجود در بتن، در هنگام آزمون آتش، سبب ایجاد فشارهای درونی در بتن می شود و این فشارها سبب جدا شدن قسمت خارجی بتن میگردد که در اصطلاح پوستهای شدن میباشد. استفاده از الیافهای گوناگون با خصوصیات فیزیکی مختلف، و سنگدانه های متخلخل، یک راه حل مناسب و اساسی برای رفع این نقیصه مهم بتن SCC میباشد تا در برابر آتشسوزی و تنشهای حرارتی و فشار بخار آب، بتواند دوام کافی را از خود نشان دهد. در سالهای اخیر تحقیقات زیادی درباره اثر انواع الیاف در برابر حرارت صورت گرفته است. یکی از این الیاف که با موفقیت امتحان خود را پس داده است، الیاف پلیمری پلیپروپیلن میباشد. این الیاف در دماهای بالا، تحت حرارت ذوب شده و خلأ ایجاد شده در اثر این ذوبشدگی، فضای لازم برای گازهای متصاعد شده از بتن خودمتراکم را ایجاد کرده و در نتیجه تا حد زیادی از میزان فشارهای وارده و تنش درونی ایجاد شده توسط این گازها میکاهد [3].
اما عملکرد الیاف فولادی در برابر حرارت مسئلهای مجهول است که در این تحقیق به اثر این نوع الیاف بر مقاومت حرارتی بتن پرداخته می شود. غیر از مسئله الیاف، سنگدانهها نیز میتوانند اثر مهمی بر مقاومت حرارتی بتن ایفا کنند. وجود سنگدانه های متخلخل در بتن، تا حد زیادی می تواند سبب بهبود عملکرد بتن در برابر حرارت گردد. سنگدانه های متخلخل با هوای موجود در خود، هم با ایفای نقش عایقی مانع از رسیدن حرارت به لایه های درونی شده و هم با ایجاد فضای کافی برای گازهای متصاعد شده، مانع از ایجاد تنشهای درونی حاصل از این گازها می شود. اما وجود سنگدانه اشباع متخلخل در بتن می تواند نتیجهای عکس از خود نشان داده و با وجود مقدار رطوبت بالای خود، فشار گازهای داخلی را بیشتر کند و در نتیجه بتن را آسیبپذیرتر از قبل کند. در این تحقیق با ساخت بتن سبک خودمتراکم الیافی حاوی الیاف فولادی و سنگدانه لیکا، به بررسی اثر این مواد پرداخته می شود.
علاوه بر عملکرد حرارتی الیاف در برابر بتن، عملکرد آنها در برابر یخزدگی و آبشدگیهای مکرر و پیدرپی نیز می تواند موضوع مهمی میباشد. وجود الیاف فولادی در بتن خودمتراکم، می تواند با حفظ انسجام و یکپارچگی بتن، مانع از آسیب بتن در برابر این سیکلها شود. رطوبت موجود در بتن در اثر یخزدگی و افزایش حجم ژل سیمان، باعث وارد شدن تنشهای داخلی به بتن شده و با آبشدگی و از بین رفتن این تنش و یخزدگی مجدد و اعمال مجدد تنش داخلی، نوعی خستگی در بتن ایجاد کرده و سبب ایجاد ترکهای مویین در بتن می شود که این ترکها می تواند مقاومتهای مکانیکی بتن را کاهش دهد. در این تحقیق سعی شده تا با افزودن درصدهای مختلف الیاف فولادی به بتن، اثر این الیاف بر عملکرد بتن در برابر یخزدگی و ذوبشدگی مورد بررسی قرار گیرد.
جدا از تأثیر الیاف بر خصوصیات مکانیکی بتن، این الیاف بر کارایی بتن نیز اثرگذار خواهند بود. الیاف فولادی به دلیل وزن مخصوص بالای خود نسبت به سایر مصالح به کار رفته در بتن سبک خودمتراکم، تمایل زیادی به جداشدگی و تهنشین شدن در ترکیب بتن دارند که این یک مشکل بسیار اساسی میباشد. همچنین به علت شکل مخصوص خود، این الیاف پدیدهای به نام گلوله شدن را به وجود میآورد که طی آن مقدار زیادی از الیاف در یک نقطه باهم جمع شده و بتن را از حالت یکپارچگی خود درخواهد آورد.
در این تحقیق پس از معرفی بتن خودمتراکم معمولی و سبک، به بیان شیوه سبکسازی با انواع سنگدانهها و بیان نحوه تولید سبکدانه لیکا، که در این تحقیق از این سبکدانه استفاده شده است، پرداخته می شود. در ادامه با انجام آزمایشهای بتن تازه خودمتراکم، اثر الیاف بر خواص خودتراکمی بتن مورد ارزیابی قرار میگیرد و در ادامه به بررسی اثر این الیاف بر عملکرد حرارتی و یخزدگی و آبشدگی بتن و انتخاب درصدی مناسب پرداخته می شود.
1– Self Compact Concrete
2- Explosive Spalling
:
سؤال سوم : 8 هفته تمرین مقاومتی برسطح سرمی AMH اثر دارد؟
سؤال چهارم : 8 هفته تمرین مقاومتی و دریافت مکمل کلسیم بر سطح سرمی AMH اثر دارد؟
– Anti-mullerian hormone
–Ovariane reserve
-Transforming growth factor-beta family
– Antral follicles
با گذشت زمان و پیشرفت علوم مختلف ورزشی، سطوح مهارتی ورزشکاران در رشته های مختلف، پیشرفت روزافزونی کرده است. رکوردهای ورزشکاران به فرازهای جدیدی رسیده است و مرز بین موفقیت و شکست به حداقل رسیده است [30] .
تغذیه یکی از عوامل بسیار مهمی است که غالباً به خوبی درک نشده و می تواند بر روی عملکرد ورزشی اثر بگذارد. بنابراین مربیان و ورزش کاران، در جستجوی عاملی هستند که هر چند ناچیز شانس پیروزی آنها را افزایش دهد. مکمل های غذایی و دارویی از جمله عواملی هستند که اکثر ورزشکاران حرفهای برای به حداکثر رساندن اجرای خود از آنها استفاده می کنند [30] . از این رو ممکن است به مواد یا دارو هایی که موجب افزایش عملکرد ورزشی آنها میشوند، یعنی مواد نیروزا روی آورند. هر چند برخی از این مواد میتوانند بر عملکرد ورزشی اثرگذار باشند، اما بعضی از آنها میتوانند عواقب مرگ باری داشته باشند [30] .
استفاده از مکمل کراتین بعد از المپیک 1992 بارسلونا عمومیت پیدا کرد. به طوری که در چند سال اخیر در میان ورزشکاران رقابتی در اکثر رشته های ورزشی متداول شده است. از هر چهار ورزش کار صاحب مدال در بازی های المپیک 1996 آتلانتا، سه نفر از مکمل کراتین استفاده کرده بودند. کراتین ازجمله مکملی است که سازمان های بین المللی ورزشی، تا کنون آن را به عنوان یک ماده شیمیایی غیر قانونی معرفی نکرده اند .
مطالعات انجام شده بر روی تمریناتِ کمتر از دو هفته همراه با مصرف مکمل کراتین، هیچ ضرری را گزارش نکرده اند [30]. بدون ضرر بودن استفاده از آن به اضافه، ارزان بودن قیمت این مکمل باعث شده است که تقاضای استفاده از آن روز به روز بیشتر گردد [30] . نکته قابل توجه، این است که غلظت پایه کراتین عضلانی در افراد متفاوت است و دلیل آن هنوز مشخص نشده است. ممکن است بخشی از آن مربوط به عادت غذایی باشد. بررسی ها نشان میدهد، بیشترین تغییر در غلظت کراتین عضلانی در افرادی است که غلظت پایه کراتین عضلانی پایین تری دارند. در صورتی که افراد با غلظت پایه بالا، به شکل جزئی از باردهی کراتین سود میبرند [30] .
کراتین در یک مرد معمولی حدود 120-150 گرم است. تقریباً 95 درصد کل کراتین بدن در عضلات اسکلتی ذخیره شده است و حدود 66 درصد آن به شکل فسفو کراتین است [30] . در اوایل سال 1900 کشف شد که افزایش کراتین مصرفی، به افزایش ذخایر کراتین عضله و فسفوکراتین (pcr) عضلانی، بویژه در تارهای عضلانی نوع II منجر می شود [30] . همچنین در مطالعاتی، نشان داده شد که مصرف 20 گرم در روز به مدت 4 تا 6 روز، 20 گرم فسفوکراتین عضله را افزایش میدهد [30] .
عملکرد مهم فسفو کراتین در عضله فراهم آوردن فسفات پرانرژی برای تولید ATP (آدنوزین تری فسفات) درطول ثانیه های اول تمرین با شدت زیاد است. و یکی دیگر از نقش های کراتین، ظرفیت تامپونی برای یونهای هیدروژن میباشد [30] . از طرفی دیگر مصرف مکمل کراتین باعث افزایش بازسازی فسفوکراتین در بازیافت کوتاه مدت در حین تمرینات تکراری می شود [30] . وظایفی که برای کراتین ذکر شده است، پیشنهاد می کند که مکمل کراتین سطح کراتین عضله را افزایش میدهد و به طور منطقی در مراحل بعد به بهبود عملکرد ورزشکار منجرمی شود [30] . با توجه به یافته های پیشین، تحقیق حاضر قصد دارد تا تأثیر دو روش بارگیری مصرف مکمل کراتین را همراه با 6 هفته تمرینات مقاومتی بر قدرت و برخی از شاخص های آنتروپومتریک ورزشکاران تمرین کرده مقاومتی تعیین کند.
1 ـ 2 . بیان مسأله
اطلاعات ضد و نقیض بسیاری در باره تأثیر مصرف مکمل کراتین بر عملکرد ورزشکاران ( و همین طور تأثیر آن بر افزایش حجم و ترکیب بدن) وجود دارد. استفاده گسترده و روز افزون این ماده به خصوص توسط جوانان و نوجوانانی که اخیراً گرایش فزاینده ای به ورزش ، به خصوص ورزش بدنسازی پیدا کردند ، با باور تأثیر بسیار مثبت این ماده بالاخص در ایجاد هایپرتروفی عضلانی که ناشی از حجم بسیار زیاد است، تبلیغ شد. با این حال هنوز هم سؤالات زیادی در خصوص تأثیرات کراتین و شیوه مصرف آن وجود دارد که جواب به آن ها، ورزشکاران را در رسیدن به حداکثر اجرای ورزشی و همچنین صرف جویی در هزینه اقتصادی کمک کند.
ورزش علمی در عصر حاضر، به بهره گیری از همه علوم از جمله تغذیه و مکمل های غذایی نیاز دارد. بدین منظور، تمام ورزشکاران حرفه ای نیز برای به حداکثر رساندن اجراهای خود از این مواد استفاده می کنند. در این میان بیشتر افراد به بی ضرر بودن کراتین و فایده های گوناگون آن صحه می گذارند و پژوهش های متعددی نیز در این بین انجام گرفته اند که تقریباً تمام آنها هیچگونه عوارض جانبی خاصی را برای کراتین ذکر نکرده اند .
آگاهی از علم تغذیه و استفاده صحیح از مواد غذایی نقش بسزایی در موفقیت ورزشکاران دارد. در میان مکمل های موجود، مکمل کراتین توجه بسیاری از پژوهشگران را جلب کرد و ذهن جستجوگر آن ها را به سمت بررسی آثار این مکمل بر ترکیب بدن، قدرت عضلانی و ساز و کار های فیزیولوژیک سوق داده است [35] .
در دهه های اخیرموفقیت های سطح بالا توسط برخی از ورزشکاران به استفاده از مصرف مکمل کراتین ربط داده شده و به درک این باور رایج منجر شده است که مصرف کراتین برای اجرای ورزشی می تواند سودمند باشد [36] .
با توجه به اینکه به لحاظ فیزیولوژیکی در بدن انسان سه سیستم اصلی برای بازسازی ذخایرATP وجود دارد (فسفوکراتین یا سیستم ATP-PC ، سیستم اسید لاکتیک و سیستم هوازی) در این پژوهش ما بدنبال تأثیر کراتین بر سیستم فسفاژن هستیم.
سیستم کراتین فسفات نقش مهمی را در تهیه سوخت، برای عضله در حال تمرین، به عهده دارد. این ماده گروه فسفات خود را اهدا می کند تا ذخایر ATP سلولی سریعاً بازسازی و استفاده شوند، در حالی که فسفو کراتین هنگام بازیافت پس از ورزش مجدداً ذخیره و بازسازی می شود. این مهم ترین منبع انرژی برای کار شدید 1 تا 10 ثانیه است [1] .
بنابراین مهم ترین عملکرد کراتین حمایت از بازسازی ATP و افزایش مقادیر فسفوکراتین عضله است، با این حال همه افراد از آن سود نمیبرند [30] .
اما با این وجود نظرات متفاوتی در زمینه بارگیری کراتین وجود دارد برخی از پژوهش گران در هنگام مصرف مکمل کراتین اصراری در نحوه بارگیری آن ندارند. به عبارت دیگر مرحله بارگیری را ضروری نمیدانند و مصرف کراتین را اختیاری میدانند، چرا که مقدار کراتین فسفات عضله بعد از 3 هفته یکسان می شود، بدون توجه به اینکه دوره بارگیری انجام شده و یا نشده باشد. در حالی که برخی دیگر از پژوهش گران مصرف مکمل کراتین، بدون انجام دوره بارگیری را امری بی فایده می دانند و حتی بر این باورند که در دوره حفظ و نگهداری اگر به هر دلیلی مصرف کراتین در یک روز قطع شود برای استفاده بهینه از مصرف کراتین مجدداً باید دوره بارگیری انجام شود . بنابراین با توجه به نتایج متفاوت موجود در پژوهش های ذکر شده، در پژوهش حاضر سعی شده تأثیردو روش بارگیری کراتین به همراه 6 هفته تمرینات مقاومتی بر قدرت و برخی از شاخص های آنتروپومتریک ورزشکاران تمرین کرده مقاومتی را بررسی و به این پرسش پاسخ داده شود که آیا درشروع مصرف مکمل کراتین انجام دوره بارگیری ضروری است؟
1 ـ 3 . ضرورت واهمیت تحقیق
امروزه کراتین یکی از رایج ترین و پرمصرف ترین مکمل های غذایی در بین ورزشکاران است [37] .
به دلیل گرایش فراوان ورزشکاران پرورش اندام و همچنین برخی از رشته های دیگر ورزشی مانند:کشتی گیران، رزمی کاران و دوندگان جهت دست یابی به افزایش حجم ، قدرت و بهبودی برخی از عملکردهای ورزشی خود به مصرف مکمل کراتین رو میآورند.
به هر حال پس از تهیه کراتین، مهم ترین سؤالی که پیش می آید چگونگی مصرف آن است. در مورد بارگیری مکمل کراتین محققان پیشنهادات متفاوتی داشته اند. در برخی منابع هیچ تأکیدی به بارگیری کراتین نشده است در صورتی که در برخی منابع دیگر تأکید فراوان بر مصرف مکمل کراتین به شیوه بارگیری آن دارند و بدون انجام دوره بارگیری حتی مصرف آن را بی تأثیر می دانند .
بنابراین به نظر می رسد، شیوه صحیح مصرف مکمل کراتین نزد پژوهش گران هنوز مورد سؤال است. با توجه به پیشینه تحقیق در زمینه مصرف مکمل کراتین تا کنون تحقیقات محدودی انجام شده است که آن هم تأثیر بارگیری کراتین در 5 یا 6 روز بر روی شاخص های آسیب سلولی بوده است [4] . بنابراین ورزش کارانی که گرایش به مصرف کراتین دارند اگر از روش صحیح استفاده نکنند ممکن است از لحاظ سلامتی به خطر بیفتند، به علاوه از لحاظ اقتصادی متحمّل هزینه بیهوده شوند و مهمتر از همه اینکه ممکن است بهبودی در عملکرد ورزشی آنها بوجود نیاید.
با توجه به موارد فوق، انجام پژوهش کاربردی در زمینه بارگیری مصرف مکمل کراتین برای به حداکثر رساندن سازگاری های عضلانی مانند افزایش قدرت، توده بدون چربی، ضروری به نظر می رسد.
همچنین مصرف مکمل کراتین در بین ورزشکاران اکثر رشته های ورزشی مانند پرورش اندام، وزنه برداری، و کشتی گیران رواج دارد و همه اقشار جامعه بویژه جوانان گرایش به مصرف آن دارند لذا ضروری به نظر میرسد که چنین تحقیقاتی انجام گیرد.
1 ـ 4 . اهداف تحقیق
هدف کلی از این تحقیق
هدف کلی از این تحقیق بررسی تأثیر دو روش بارگیری کراتین همراه با 6 هفته تمرینات مقاومتی بر قدرت و برخی از خصوصیات آنتروپومتریکی ورزشکاران تمرین کرده مقاومتی میباشد.
اهداف اختصاصی
1ـ بررسی تأثیر دو روش بارگیری کراتین پس از 6 هفته تمرینات مقاومتی بر « قدرت » عضلات ورزشکاران تمرین کرده مقاومتی .
2 ـ بررسی تأثیر دو روش بارگیری کراتین پس از 6 هفته تمرینات مقاومتی بر «اندازه » دور عضلات ورزشکاران تمرین کرده مقاومتی .
3 ـ بررسی تأثیر دو روش بارگیری کراتین پس از 6 هفته تمرینات مقاومتی بر « درصد چربی » ورزشکاران تمرین کرده مقاومتی .
4 ـ بررسی تأثیر دو روش بارگیری کراتین پس از 6 هفته تمرینات مقاومتی بر « توده خالص بدن » ورزشکاران تمرین کرده مقاومتی .
– Ergogcnic aidis
– Creatine
3- Adnosin tri phosphate (ATP)
امروزه در آزمایشگاههای مجهز بیومکانیکی، به جنبه های مختلف عوامل تأثیر گذار در کنترل پاسچر و راه رفتن پرداخته می شود تا درک بهتری از تأثیر این عوامل بر پارامترهای راه رفتن پیدا کنند. راه رفتن یکی از وظایف پیچیده انسان است که به ترکیبی از عملکرد سیستمهای اسکلتی و عصبی_عضلانی نیاز دارد. وقتی عملکرد این سیستمها آسیب ببیند و یا هماهنگی آنها مختل شود، باعث تغییراتی در بیومکانیک راه رفتن و کنترل حرکتی انسان میشوند (winter,1991,1994). همگان بر این اعتقادند که بسیاری از آسیبهای پا از انحرافات پاسچری، “انحرافاتی که در ساختار پا باعث بیشتر یا کمتر شدن دامنه حرکتی و متعاقب آن جلوگیری از از ایجاد ثبات و حرکتپذیری مناسب در زمان لازم در راه رفتن میشوند” ناشی می شود. به طور مثال ساختار پا، اغلب بهعنوان یک ریسک فاکتور برای گسترش بعضی از آسیبهای رایج پا و مچ مانند، استرس فراکچرها در اندام تحتانی، تندونیت خلفی درشت نئی، درد مرکزی پاشنه، تندونیت آشیل و التهاب نیام کف پایی از دیگر عوامل، شناخته می شود.
ارتباط بین ساختار و پاتولوژی پا هنوز دقیقا مشخص نشده است، با این حال به روشنی اثبات شده است که پا قابلیت و پتانسیل ابتلا به صدمات و انحرافات ساختاری را دارد. پای انسان تنها محل تماس بدن با زمین در هنگام حرکت میباشد و پاسچر پا می تواند در نحوه تقسیم شدن نیروی عکسالعمل زمین در اندام ها نقش اساسی ایفا کند. خستگی عضلانی در طی کارهای روزمره و یا فعالیتهای ورزشی و بازتوانی اتفاق میافتد (Cifrek et al,1999).
عضلات چهار سر رانی از بزرگترین عضلات بدن محسوب شده و در طی فعالیتهای حرکتی نقش اساسی برای تولید حرکت و جذب نیروهای تماسی در طی تماس پا با زمین دارند (Hamil & Knutzen,2009). انحرافات از پاسچر طبیعی، نقش اصلی پا که انتقال مناسب نیروهای عمل و عکس العمل بین بدن و زمین میباشد را تحت تاثیر قرار داده و می تواند باعث عدم کارآیی پا و متعاقبا آسیب اندام تحتانی شود. در این پژوهش محقق بر آن است تا با اعمال خستگی، کینماتیک این تغییرات آسیبزا را مشخص نماید.
1-2. تعریف مساله و بیان نکات اصلی
از آنجا که پا مهمترین وسیله تعامل بین زمین و بدن انسان است، ساختار و نوع آناتومی پا بر راه رفتن عاملی تاثیر گذار است (Ledoux and Hillstrom ,2002). به طوریکه هرگونه انحراف در پا ها اثر خود را به شکل زنجیروار به مفاصل و اندام فوقانی انتقال میدهد. راستای غیر طبیعی پا به طور نظری باعث حرکت غیرطبیعی پا هنگام راه رفتن می شود.از این رو، بروز ناهنجاری در این ناحیه به لحاظ بیومکانیکی حائز اهمیت است(Zifchockand,2008). یکی از شایعترین ناهنجاری ناحیه پا، کف پای صاف میباشد(Lee, Vanore et al. ,2005). عوامل زیادی بر بیومکانیک راه رفتن اثر میگذارند مانند بیماریهای عصبی-عضلانی، ضایعات مغزی-نخاعی، آسیبدیدگی رباطی-مفصلی و خستگی، که میتوانند کنتیک، کینماتیک، الگوی فعالیت عضلانی و مصرف انرژی را در حین راه رفتن تغییر دهند (Winter,1991;Yoshino,2004). حرکت یکی از جنبه های اصلی زندگی است و راه رفتن به عنوان مهارت پایه، بیشترین بخش فعالیت حرکتی روزمره انسان را به خود اختصاص داده است (Winter,1991,1995). خستگی یکی از خواص عضلات است که نتیجه آن کاهش عملکرد سیستمهای متابولیکی و عصبی- عضلانی برای استمرار فعالیت است. خستگی باعث کاهش قدرت ارادی و ظرفیت عملکردی عضلات، اختلال در فعال سازی همزمان عضلات آگونیست و آنتاگونیست، و در نهایت کاهش عملکرد و کارایی سیستم عصبی عضلانی می شود. خستگی عضلات پیرامون یک مفصل (خستگی موضعی) می تواند باعث تغییر الگوی حرکت، تغییر در هم انقباضی عضلات آن مفصل، تغییر در حس وضعیت مفصل و در نتیجه افزایش ریسک آسیبدیدگی شود Paillard, 2012(Walsh et al,2011;Davidson,2009). این عضلات در تولید توان اندام تحتانی برای پیشروی و انتقال بدن بسیار مهم بوده و ممکن است در طی فعالیتهای مختلف، در معرض استفاده بیش از حد و در نتیجه خستگی موضعی قرار گیرند (Pincivero et al,2006; Hamil & Knutzen,2009). خستگی این گروههای عضلانی می تواند باعث بروز تغییرات کنتیکی و کینماتیکی اندام تحتانی در حین راه رفتن شود (Parijat & Lockhart, 2008). صافی کف پا وضعیتی
است که در آن قوس طولی داخلی، که تمام قسمت داخلی پا را در بر میگیرد از بین رفته یا کاهش مییابد(Chen, et al. ,2010). صافی کف پا باعث حرکت و فعالیت عضلانی اضافی شده و نه تنها باعث افزایش بار اعمال شده بر ساختار پا می شود، بلکه باعث ازبین رفتن عملکرد طبیعی پا می شود(Levinger, et al. ,2010). افراد دارای صافی کف پا نسبت به افراد عادی دو برابر بیشتر در معرض شکستگی ناشی از فشار و شکستگی ناشی از خستگی قرار میگیرند( Hajilou,2012). حال این سؤالها مطرح هستند که اولا آیا خستگی عمومی عضلات اندام تحتانی و بطور کلی خود فرد، باعث تغییر در کینماتیک اندام تحتانی در طی راه رفتن می شود و ثانیا آیا اثر خستگی در افراد کف پای صاف، بیشتر از اثر آن در افراد سالم است؟
1-3. ضرورت انجام پژوهش
پاسچر پای انسان عموما بوسیله راستای اسکلتی پا توصیف می شود. در حالیکه ارتباط بین پاسچر تغیییر یافته پا و آسیب دیدگی هنوز نامعلوم است، مطالعات زیادی شرح دادهاند که پاسچر پا روی فعالیت EMG عضلات اندام تحتانی ( Murley, et al.2009) و کینماتیک مفاصل ( Hunt, et al. 2004; Houck, et al. 2008; Cobb, et al. 2009) در طول راه رفتن اثر میگذارد. راه رفتن به عنوان یکی از مهمترین حرکتهای پایه انتقالی و تحرک عمومی است که پارامترهای بیومکانیکی آن در دوره های مختلف زندگی توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است و امروزه تحقیقات بسیاری عوامل اثر گذار بر روی پارامترهای بیومکانیکی راه رفتن را بررسی کردهاند و به عقیده این محققان هنوز جنبه های بسیاری از عوامل اثر گذار بر روی بیومکانیک راه رفتن مشخص نشده است (Winter,1989, 1990). خستگی موجب کاهش قدرت ارادی و ظرفیت عملکردی عضلات، اختلال در فعال سازی همزمان عضلات آگونیست و آنتاگونیست، و در نهایت کاهش عملکرد و کارایی سیستم عصبی عضلانی می شود. خستگی باعث به وجود آمدن تغییرات در حس عمقی عضلات و در نتیجه کاهش تعادل استاتیک و دینامیک می شود (Walsh et al,2011). خستگی عضلات پیرامون یک مفصل (خستگی موضعی) می تواند باعث تغییر الگوی حرکت، تغییر در هم انقباضی عضلات آن مفصل، تغییر در حس وضعیت مفصل و در نتیجه افزایش ریسک آسیبدیدگی شود Paillard, 2012(Walsh et al,2011;Davidson,2009). مطالعات زیادی وضعیت تعادل دینامیک و استاتیک را پس از اعمال خستگی موضعی عضلانی اندام تحتانی و چگونگی عملکرد سیستمهای پایداری انسان بعد از شتاب ناگهانی و جلوگیری از سقوط را بررسی کرده اند (walsh et al,2011;Davidson,2009).
این تحقیقات با خستگی موضعی گروههای عضلانی پروگزیمال و دیستال اندام تحتانی سعی در کشف مکانیسمهای درگیر در تعادل و چگونگی مشارکت این مکانیسمها در جلوگیری از افتادن بوده است. ولی مطالعات اندکی بر روی خستگی موضعی عضلانی و کنترل پاسچر و پارامترهای بیومکانیکی راه رفتن انجام شده است.
مطالعات اندک پیشین در زمینه خستگی و اثرات آن بر پارامترهای راه رفتن منحصراً با بهره گرفتن از دوربینهای آنالیز حرکتی و صفحه نیرو بوده و اکثراً بر روی افراد غیر ورزشکار و یا بزرگسال انجام شده بود. تحقیقات کنتیکی انجام شده با بهره گرفتن از روش دینامیک معکوس، شبکه های گشتاوری ایجاد شده بعد از خستگی موضعی عضلات چهار سر رانی را مطالعه کرده بودند و تحقیقات کینماتیکی شامل سرعت راه رفتن و تغییر در زوایای مفاصل اندام تحتانی بعد از اعمال خستگی موضعی عضلانی بوده است. عارضه صافی کف پا به تغییرات بیومکانیکی در هر سه صفحه پا و مچ پا منجر می شود و به ویژه بر عملکرد مفصل قاپی_پاشنهای تاثیر گذار است. کف پای صاف، بطور ویژه با عملکرد تغییر یافته پا شامل اورژن طولانی مدت پاشنه، افزایش چرخش داخلی تیبیا، افزایش آبداکشن جلوی پا، کاهش کارآمدی راه رفتن و کاهش جذب ضربه در ارتباط است ( Tweed, et al. 2008; Williams, et al. 2001) ، در نتیجه فشار بیشتری ممکن است به ساختارهای درگیر در کنترل این حرکات در طول فاز استانس وارد آید. بعلاوه حرکت غیر نرمال پا می تواند به دلیل جفت شدن بین پاها و زانو منجر به اعمال فشار بزرگتری روی ساختارهای پروگزیمال مثل مفصل زانو شود ( Williams et al, 2001) . مطالعات کینماتیکی متعددی به مقایسه افراد با پای صاف و پرونیت با افراد با پاسچر پای نرمال پرداختهاند ( Hunt, et al. 2004; Houck, et al. 2008; Cobb, et al. 2009) . با این حال نتایج این مطالعات به دلیل تغییرات در موجود در طبقه بندی پاسچر پا و روشهای مدل سازی بیومکانیکی مورد استفاده متناقض هستند. روشهای طبقه بندی قبلی شامل مشاهده دیداری ( Hunt et al. 2004 ) ، ارزشیابی گونیومتریک ( Houck et al. 2008) ، اندازه گیری نسب قوس (Cobb, et al.2009) ، و ترکیب روش استاتیک و دینامیک دو بعدی قوس طولی داخلی میباشد ( twomey, et al. 2010) .
اثرات پاسچر پا بر عملکرد دینامیک اندام تحتانی نامعلوم باقی مانده است. هنوز بطور گستردهای گمان می شود که تغییرات ساختاری و عملکردی پا نظیر پای صاف، باعث یک جهتگیری جبرانی می شود و در نتیجه، باعث انحراف مکانیکی کل اندام تحتانی در طول راه رفتن میگردد. بوسیله خصوصیات مکانیکی پا میتوان انرژی جابه جا شده در اندام تحتانی را تعیین نمود و نیز میتوان الگوی بارگذاری در حرکات انتقال وزن را بدست آورد ( Twomey , et al. 2010). از آنجایی که تحقیقات مرتبط با تفاوتهای کینتیکی و کینماتیکی در زمینه خستگی محدود هستند، مطالعه تغییرپذیری پارامترهای راه رفتن می تواند منجر به شناخت مهمی در خصوص راه رفتن شود ( Stergiou, et al. 2002 ) .
پایایی و اعتبار الگوهای نیروی عکس العمل زمین در طول راه رفتن قبلا در جامعههای آماری متفاوت و موقعیتهای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است (Stergiou, et al. 2002 ) ، اما تحقیقات اندکی در مورد خستگی و اثر آن بر کینتیک و کینماتیک راه رفتن موجود میباشد. در عارضه کف پای صاف، اورژن پاشنه، چرخش داخلی درشت نی و افزایش ابداکشن جلوی پا باعث کاهش جذب ضربه و کاهش کارآمدی راه رفتن می شود، بنابرین در این پژوهش محقق بر آن است تا اثر خستگی را بر پارامترهای کینماتیکی راه رفتن دو گروه نرمال و دارای کف پای صاف مشخص نماید. بنابرین سوالاتی که مطرح میشوند عبارتند از:
1-4 اهداف پژوهش
.1-4-1 هدف کلی
بررسی تاثیر متقابل بین عاملهای ساختار کف پا، خستگی و متغییرهای بیومکانیکی راه رفتن
1-4-2. اهدف جزیی
*مقایسه دامنه حرکتی مفاصل مچ، زانو و ران هنگام راه رفتن
*تعیین اثر خستگی بر متغیرهای زوایای مفصل و پارامترهای سری-زمانی راه رفتن
1-5. فرضیه های تحقیق
* دامنه حرکتی مچ، زانو و ران در افراد کف پای صاف بیشتر از افراد نرمال تغییر می کند.
* بین عاملهای کف پای صاف و خستگی، تاثیر متقابل معنیداری وجود دارد.
– Postural Deviation
سندروم عقب ماندگی ذهنی(کم توانی) یکی از ناهنجاری های ادراکی-حرکتی دوران رشد است که قبل از نوجوانی بروز می کند، به طور سنتی کودکان با بهره هوشی کمتر از 70 جزء افراد کم توان ذهنی دستهبندی میشوند( قاسمی و همکاران، 1391). وجود مشکلات جسمانی یکی از بارزترین خصوصیات کودکان کم توان ذهنی است. ویژگیهای جسمانی ارتباط بالایی با قدرت شناخت فرد دارد ، هرچه فرد از بهره هوشی و شناخت ضعیفتری برخوردار باشد، در بعد هماهنگی، چابکی، انعطافپذیری حرکتی و سرانجام تعادل با مشکل جدیتری روبرو خواهد بود (افروز، 1375). تعادل می تواند به عنوان توانایی برای حفظ مرکز ثقل بدن در محدوده سطح اتکا تعریف شود و فرایند پیچیدهای است که شامل تعامل بین سیستم های عصبی، عضلانی-اسکلتی، حسی عمقی، دهلیزی و بصری است(نیکول، 2009). و به دو حالت ایستا و پویا تقسیم می شود.کنترل قامت ایستا، تلاش برای حفظ موقعیت با حرکت کم یا بدون حرکت است و کنترل قامت پویا مستلزم تکمیل یک وظیفه عملکردی بدون به خطر انداختن سطح اتکاست. گامبتا و گری(2000) در مورد اهمیت تعادل بیان داشتند که تعادل مهمترین فاکتور در توانایی اجرای ورزشی است. عدم تعادل می تواند نقش محدودکننده ای را تقریبا در تمام رویدادهای ورزشی ایفا کند( موسوی، 1388) بنابراین باید توانایی حفظ تعادل به صورت ایستا و پویا به عنوان یکی از اجزای مهم هم در فعالیتهای ورزشی و هم در فعالیتهای روزمره مورد توجه قرار گیرد.(صادقی، 1386). در افراد کم توان ذهنی دستیابی قابلیتهای تعادل و راه رفتن در مراحل مختلف رشد و نمو در دوران کودکی با تاخیر اتفاق میافتد، اما از همان الگویی پیروی می کند که در افراد عادی طی می شود، بنابراین حرکت برای هر فرد مراحل برجستهای دارد و فرد در توالی مشخصی به آن میرسد؛ ولی افراد مبتلا به کم توانی ذهنی ممکن نیست به سطح بالیدگی اشخاص عادی در حرکات دست یابند (اجیولستیس و همکاران، 2009)پژوهشها در مورد ارزیابی تعادل در افراد کم توان ذهنی بیان داشتند که میزان تعادل در افراد کم توان ذهنی پایینتر از گروه همسالان طبیعی شان است (دلویا و همکاران، 2000)، (هیل و همکاران، 2009)، (سامی و کوکچ، 1994). کودکان عقب مانده ذهنی اغلب به مراحل اصلی نمو جسمانی دست مییابند، اما به سبب مشکلاتی که در رشد شناختی و روانی-حرکتی دارند در تواناییهای ادراکی- حرکتی عملکرد ضعیفی دارند (سیف نراقی، 1371). کودکانی که از رشد حرکتی مناسبی برخوردارند در یادگیری و آموزش موفقترند و کودکانی که در در فرایندهای یادگیری و ذهنی دچار نقصاند درفعالیتهای حرکتی نیز مبتلا به ناتوانی و نقص میباشند (موسیر و همکاران، 1965). برخی مانند کفارت،گتمن، بارش، گزل، پیاژه معتقدند حرکت و یادگیری حرکتی مبدا تمام ادراکات و یادگیریها است و فرایندهای ذهنی عالیتر پس از رشد سیستم حرکتی و ادراکی و برقراری ارتباط میان یادگیری حرکات و ادراکات بوجود میآیند (بادی نوو، 2005). ). تجربههای حرکتی کسب شده در سنین اولیه، پایه های اصلی تکامل ادراکی-حرکتی فرد را تشکیل میدهند، ادراک از همان ابتدا تحت تاثیر حرکت قرار میگیرد و حرکت نیز به نوبه خود بر ادراک تاثیر میگذارد (ازاد، 2008). بنابراین برای رشد ادراکی- حرکتی، تجارب اولیه حرکتی کودک از اهمیت بالایی برخوردار میباشد (هی وود، 1993). پرورش مهارت های ادراکی- حرکتی از طریق مداخلات حرکتی نه تنها موجب بهبود رشد ذهنی و شناختی می شود، بلکه موجب آرامش، ثبات و لذت کودک میگردد. با این حال این روند رشدی در کودکان عقب مانده ذهنی اندکی متفاوت به نظر میرسد زیرا به دلیل نواقص و تاخیرات رشد ذهنی و شناختی، ابعاد دیگر رشد آنان تحت تاثیر قرار میگیرد. به ویژه اینکه در کودکان کم توان ذهنی، حرکت و سلامت جسم در زمینههایی چون فعالیتهای روزانه، فعالیتهای آموزشی، روابط اجتماعی، اعتماد به نفس و خود پنداره اهمیت و نقش ویژه ای دارد. زیرا در دوره کودکی آموزش و یادگیری مهارت های حرکتی بر سایر مهارت ها مقدم است
(کلمن، 2001).پژوهشهای گذشته نقش مهم تمرینات ادراکی- حرکتی را بر جنبه های مختلف حرکتی، شناختی و رفتاری کودکان با نیازهای خاص مورد بررسی قرار دادهاند (سلمان و همکاران،1388 ؛ دهقان و همکاران،1389). با اینحال با توجه به تنوع تمرینات از لحاظ نوع، هدف، سیستم های حسی و ادراکی درگیر، مدت زمان و فرصت تمرین، هنوز سوالهای تحقیقی بسیاری برای پی بردن به اثر تمرینات ادراکی- حرکتی به منظور تفکیک و بحث در مورد اثرات تمرینی بر حیطه های شناختی ، جسمانی و عاطفی وجود دارد. از این رو هدف ما از این پژوهش بررسی تاثیر دوازده هفته تمرینات ادراکی-حرکتی منتخب بر تعادل ایستا وپویای دانش آموزان کم توان ذهنی پسرآموزش پذیر11تا14 سال شهر کرمان میباشد.
1-2 بیان مسئله
ادراک به معنی دانستن یا تفسیر اطلاعات است. ادراک فرایند سازماندهی اطلاعات ورودی با اطلاعات ذخیره شده است که منجر به تولید یک الگوی پاسخ اصلاح شده میگردد. چرخه ادراکی – حرکتی را میتوان به صورت فرایند کسب مهارت و قابلیت عملکردی افزایش یافته با بهره گرفتن از ورودی حسی، یکپارچگی حسی، تفسیر حرکتی، فعال سازی حرکت و بازخورد توصیف نمود ( گالاهو، 1383). بنابراین این دو جنبه مکمل همدیگر هستند و با ادامه رشد هر کدام و تاثیر متقابل بر همدیگر به مرحله ای می رسند که وجودی یکپارچه (روانی- حرکتی) میشوند (دپره، 1925). بنابراین توجه به جنبه های حرکتی کودکان از مهم ترین حوزه های رشدی است که از همان ابتدا توجه بسیاری از نظریه پردازان رشد کودک را به خود جلب کرده است. اهمیت رشد حرکتی به گونه ای است که پیاژه شناخت شناس معروف و نظریه پرداز در حوزه رشد شناختی کودکان، براین اصل وفادار مانده است که زیربنای ساخت ذهنی کودک فعالیت حرکتی است که در دو سال اول زندگی انجام میدهد (لرا، 1994).
تحقق استقلال در زندگی یکی ازچشماندازهای مهم آموزش به افراد دارای ناتوانی ذهنی است تا از طریق آموزش، مهارت های زندگی مستقل و امکان زندگی در اجتماع را پیدا کنند (بهراد، 1384). وجود مشکل در قابلیتهای تعادلی و راه رفتن خطرات پایداری برای افتادن و سقوط در افراد کم توان ذهنی است ( انکلار،2012). تعدادی از پژوهشها بیان می کنند که میزان افتادن در افراد کم توان ذهنی زیاد است که این افتادن خود می تواند منجر به آسیب در این افراد شود (هسی و همکاران، 2001)،(کوکس و همکاران، 2001 ). برای مثال افراد مبتلا به کم توانی ذهنی بیشتر درمعرض خطر شکستگیهای مربوط به افتادن به دلیل تراکم کم مواد معدنی در استخوانها هستند (ژافه و همکاران، 2005). میزان بستری شدن در بیمارستان به دلیل آسیب در افراد کم توان ذهنی دو برابر افراد عادی است که بسیاری از این
صدمات ناشی از افتادن و سقوط است (شراد و همکاران، 2001). با وجود نقش مرکزی قابلیت های تعادل و راه رفتن در تحرک تعجبآور نیست که میزان تحرک در افراد مسن کم توان ذهنی در مقایسه با گروه همسالان عادی کمتر باشد (کلاور و همکاران، 2009). برنامه مداخله ای مناسب می تواند این دو قابلیت مهم را در این افراد افزایش و امید به زندگی را در آنها بالا ببرد (دی،1987). شواهد قابل قبولی برای موثر بودن برنامه های ورزشی در بهبود تعادل و راه رفتن در افراد عادی وجود دارد (گیلیسپی و همکاران،2009). همچنین بررسیهای متعدد نشان میدهد که مداخلات مختلف در بهبودی تعادل و قدرت در اشخاص کم توان ذهنی موفقیت آمیز بوده است (آنجلو-بارسو و همکاران، 2008)، (کارملی و همکاران، 2005). نتایج پژوهش (آلبرت و پتیپس، 2008) نشان داد که حرکات موزون باعث افزایش تعادل حرکتی در کودکان7 تا 11 ساله کم توان ذهنی می شود. در پژوهشی یوکسالان(2008) نشان داد تمرینات جسمانی بر تعادل کودکان 3 تا 6 ساله کم توان ذهنی تاثیر دارد. وانگ(2002) تاثیر شش هفته تمرینات پلومتریک را بر میزان تعادل افراد کم توان ذهنی مثبت دانسته است. همچنین اجرای هشت هفته تمرینات ایروبیک باعث افزایش میزان تعادل این افراد شد (بوسول، 1991).به طور کلی با توجه به تحقیقات حاضر و بنا به اهمیت آموزش مهارتهای ادراکی –حرکتی و کمبود میزان تعادل در کودکان کم توان ذهنی این تحقیق در پی پاسخگویی به این سوال می باشدکه آیا تمرینات ادراکی- حرکتی می تواند بر روی تعادل ایستا و پویای کودکان کم توان ذهنی موثر باشد.
1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
بر اساس آمار منتشر شده توسط سازمان سلامت جهانی حدود 3 درصد جمعیت جهان را افراد کم توان ذهنی تشکیل می دهند که از این تعداد درصد بالایی از آن در کشورهای جهان سوم به سر میبرند. به گفته سازمان بهزیستی کشورمان 4/5 میلیون نفر کم توان ذهنی در کشورمان وجود دارد همچنین سازمان آموزش و پرورش استثنایی استان کرمان تعداد دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر مدارس استان کرمان را در سال تحصیلی (91-90)حدود 3200نفر اعلام کرد.
بر اساس بررسی کارملی و همکاران (2005) افراد کم توان ذهنی خفیف به دلیل اختلال در یکپارچگی حسی –حرکتی، در آزمونهای ادراکی حرکتی نمره کمتری نسبت به افراد عادی دریافت کرده و وضعیت تعادلی آنها بیثباتتر از افراد سالم است. همچنین کودکان کم توان ذهنی در مهارت های حرکتی درشت از جمله تعادل پرتاب کردن و پریدن عقبتر از کودکان عادیاند (پهلوانیان، 1391). این کودکان از نوباوگی کمبودهایی در نواحی حرکتی همخوان با فرایندهای حسی ـ عصب شناختی، رشد حرکتی، کشش در مقابل جاذبه، جهت یابی ،تعادل بدن، جابه جایی وزن و تحمل وزن نشان می دهند(شپرد،1980).
ورزشکاران معلول با چالشهای زیادی در طول تمرین و مسابقه روبرو هستند. ورزشکاران دارای جسم توانا یا بدون معلولیت در طول حرفه خود اغلب با موانع بسیاری روبرو هستند. با این حال تعداد کمی از این ورزشکاران قابل ملاحظهای در طول سالها افزایش یافته است، به طور مثال بازی پاراالمپیک تابستانی افزایش تعداد ورزشکاران از400 نفر در سال 1960 به 3806 ورزشکار در پارالمپیک آتن در سال 2004 را نشان میدهد. این موضوع خود می تواند دلیل قانعکننده ای برای اهمیت افزایش قابلیت های حرکتی این افراد باشد.
با توجه به توسعه روز افزون ورزش معلولین به ویژه افراد کم توان ذهنی که بعنوان بخشی از افراد فعال جامعه در رشتههای مختلف ورزشی مشارکت دارند، اما تا کنون تحقیقی با اهداف اختصاصی مذکور با بهره گرفتن از دستگاه بایودکس بر روی افراد کم توان ذهنی انجام نشده است، تحقیق حاضر به دنبال این است که تاثیر تمرینات ادراکی- حرکتی را به عنوان یک استراتژی مداخلهای جدید برروی تعادل ایستا وپویا افراد کم توان ذهنی بررسی نماید. امید است که با انجام این پژوهش گامی در جهت بهبود یکی از مشکلات این افراد برداشته شود.
1-4 اهداف تحقیق
1-4-1 هدف کلی
هدف کلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات ادراکی- حرکتی بر تعادل ایستا و پویای دانش آموزان پسر11 تا 14 سال کم توان ذهنی آموزش پذیر شهرستان کرمان می باشد.
1-4-2 اهداف اختصاصی
1- بررسی تاثیر تمرینات ادراکی-حرکتی بر شاخص های تعادل ایستای (شاخص کلی، قدامیخلفی، داخلیخارجی) دانش آموزان پسر کم توان ذهنی
2- بررسی تاثیر تمرینات ادراکی-حرکتی بر شاخص های تعادل پویای (شاخص کلی، قدامیخلفی، داخلیخارجی) دانش آموزان پسر کم توان ذهنی
3- مقایسه میزان تعادل ایستای دانش آموزان پسرکم توان ذهنی در دو گروه کنترل و تجربی قبل و بعد از اعمال پروتکل تمرینی ادارکی-حرکتی.
4- مقایسه میزان تعادل پویای دانش آموزان پسرکم توان ذهنی در دو گروه کنترل و تجربی قبل و بعد از اعمال پروتکل تمرینی ادارکی-حرکتی. 1- 5 فرضیه های تحقیق
فرضیه اول: بین شاخص های تعادل پویا گروه کنترل در پیش آزمون در مقایسه با پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد.
فرضیه دوم: بین میزان تغییرات شاخص های تعادل پویا بعد از دوره مداخله در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد.
فرضیه سوم: بین شاخص های تعادل ایستا گروه تجربی در پیش آزمون در مقایسه با پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد.
فرضیه چهارم: بین شاخص های تعادل ایستا گروه کنترل در پیش آزمون در مقایسه با پس آزمون تفاوت معنی داری وجود دارد.
فرضیه پنجم: بین میزان تغییرات شاخص های تعادل ایستا بعد از دوره مداخله در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد.
1-6 پیش فرض های تحقیق
پیش فرض های تحقیق حاضر به شرح ذیل می باشد:
1-7 محدودیت های تحقیق
1- عدم کنترل خصوصیات ژنتیکی و ویژگی های خلقی که ممکن است در اجرای افراد مؤثر باشد.
2- عدم کنترل کامل خصوصیات محیطی مانند: تغذیه، فعالیت روزمره، استراحت، وضعیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و بهداشتی.
3- احتمال تمرین ذهنی برخی از آزمودنی ها خارج از چارچوب تمرین.
mentally retarded Syndrome
Gambta& Gary
psychomotor
Youkslen
Wang
World Health Organization
Carmeli