انسان ها در ابعاد مختلف دارای تفاوت هایی هستند که در توانایی ها، استعداد و رعیت ها و سرانجام در سبک تفکر آنها نفوذ می کند. توجه به این تفاوت ها، باعث می شود که افراد در مسیر تحصیلی و شغلی مناسب هدایت شوند. شاید مسأله ای که باید نسبت به آن اگاه و هوشیار بود وجود سبک های تفکر افراد (1997) سبک تفکر را به نوان طریقی که فرد می اندیشد تعریف کرده است . او در این باره گفته است سبک تفکر یک توانایی است بلکه به چگونگی استفاده ما از توانایی هایمان اشاره می کند افراد ممکن است در توانایی ها مشابه هم اما در سبک های تفکر متفاوت باشند. (سیف. 1368).
استرنیرگ (1997) شیوه های متفاوت افراد در پردازش اطلاعات را به عنوان سبک های تفکر نامگذاری کرده است به اعتقاد وی اهمیت دادن به سبک های تفکر از این جهت ارزشمند است که در جامعه به کرات سبک ای تفکر یا توانایی افراد مشتیه می شوند و در نتیجه تفاوت های فردی ناشی از سبک های تفکر به اشتباه به توانایی ها نسبت داده می شوند. بدترین حالت عدم تطابق سبک تفکر دانش آموز با سبک تفکر معلم یا فرد با رئیس خود است و چنین ناهماهنگی ای در مدرسه یا محیط کار صورت جدی تری به خود می گیرد. استرنبرگ (1997) با طرح نظریه خودگرایی ذهنی معتقد است که نوع و شکل حکومت ها در جهان تصادفی نیستند بلکه بازتاب بیرونی افکاری هستند که در اذهان مردم وجود دارند.وی براساس نظریه خودگردانی ذهنی، سبک تفکر را پیشنهاد کرد و اصطلاح حکومت را به صور استعاری به کار برد تا نشان دهد که بین شازماندهی فردی و سازماندهی اجتماعی موازنه هیی برقرار است. استنبرگ معتقد است که افراد مانند شهرها، ایالت ها، نیاز به اداره و کنترل خود دارند (امامی پور و شمس اسفندآباد.1389).
استرنبرگ (1977) می گوید؛ سبک های تفکر بسیار کمتر از آنچه استحقاقش بود مورد توجه قرار گرفته و بیشتر به عملکرد افراد اهمیت داده شده است. شکست ها و موفقیت هایی که به توانایی نسبت داده شده اغلب ناشی از سبک هاست. یک معلم باید بداند که عملکرد ضعیف دانش آموز همیشه به علت عدم توانایی نیست بلکه به خاطر عدم تناسب بین سبک های تفکر دانش آموز و انتظاراتی است که معلم از او دارد یا به عبارت دیگر توانایی نمی تواند به تنهایی بیانگر عملکرد متفاوت افراد باشد. (استرنبرگ. 1997. بهنقل از زانگ.2002).
بررسی عملکرد به عنوان یک برونداد رفتاری افراد در محیط های متفاوت، حاکی از وجود تفاوت چشم گیری است که این سوال را مطرح می کند دلیل این اختلاف چیست؟ شاید اولین پاسخی که ه ذهن می رسد، تفاوت در توانایی های فرد است. اما استدلال دیگری که در اینجا به آن استناد می کنیم این است که افراد ترجیح می دهند از توانایی های خود چگونه استفاده کنند و ان بیانگر سبک تفکر افراد است.
افراد با توجه به اینکه محیط شغلی آنها تا چه اندازه با سبک تفکرشان همسو و مغایر باشد، می توانند در مراحل مختلف شغلی خود حضور قوی تر یا ضعیف تر داشته باشند.با وجود تعاریف متعدد یا مسوط از توانایی، سبک های تفکر هم به همان اندازه و شاید به دلایلی بیشت از توانایی مهم و موثر است. زیرا ساخت های اجتماعی، هیجغانی و عملکردهای هوش و به عبارتی وجوه مختلف هوش تصور ما را نسبت به ان چیزی که افراد ترجیح می دهند تا انجام بدهند نزدیک می کند. وقتی نیمرخ سبک های تفکر تناسب خوبی با محیط داشته باشند، پیشرفت خواهد کرد. ولی وقتی تطابق مناسب و کافی نباشد فرد متحمل آسیب هایی خواهد شد؛ بسته به اینکه نیمرخ سبک های تفکر فرد تا چه اندازه و چگونه با انتظارات محیط تطابق یابد و چگونه فرد محیط را ارزیابی می نماید، عملکرد بهتر و ضعیف تر وی طی دوره های شغلی مشخص می گردد (استرنبرگ. 1380).
شاخص امروزه، پیشرفت یک اجتماع (کیفیت زندگی) است که در بر گیرنده مهمترین عواملی است که شرایط زندگی در جامعه و رفاه شخصی افراد را تعیین می کنند. کیفیت زندگی یکی از اساسی ترین نکات علوم اقتصادی و سیاسی است که در ان پارامترهای مادی توسعه اقتصادی و تولیدات داخلی در کنار پارامترهای غیر مادی چون کیفیت کار، سطح باسوادی و فرهنگ، استاندارد پزشکی و بهداشت، کیفیت فراغت و تفریح شرایط محیط زیست جو سیاسی، احساس خوشبختی انفرادی و حتی آزادی و اتحاد ملی مورد بررسی قرار می گیرند.
در این نگاه کیفیت زندگی مفهومی فراگیر است که از سلامت فیزیکی، رشد شخصی، حالات روان شناختی، سطح اتصال، روابط اجتماعی و روابط با نهادهای برجسته محیط، تأثیر می پذیرد و نیز بر ادواک فرد مبتنی است. در واقع کیفیت زندگی گستره ای است در برگیرنده ابعاد عینی و ذهنی که در تعامل با یکدیگر قرار دارند. از سوی دیگر باید توجه داشت که کیفیت زندگی، مفهومی پویا است، چه ارزش ها و خود ارزشیابی های زندگی ممکن است در طی زمان در واکنش به رویدادها و تجارب زندگی و سلامتی دگرگونه شوند. همچنین هر حوضه از کیفیت زندگی می تواند آثار قابل ملاحظه ای بر دیگر حوضه ها بگذار. (جک و تالورد، 1992). بنابراین درک سبک تفکر و اینکه کدامین سبک در کیفیت زندگی موثر است به فرد کمک می کند که بهتر دریابد چرا بعضی از فعالیت ها برای او مناسب هستند و برخی دیگر مناسب نیستند و چرا در بعضی افراد این هماهنگی وجود دارد و در بعضی دیگر این هماهنگی وجود ندارد.
1-2- بیان مسأله
سبک، عبارت است از شیوه ترجیحی تفکر، سبک مترادف با توانایی نیست، بلکه نحوه استفاده از توانایی هی بالقوه است. اگ مشاغلی که افراد برمی گزینندمتناسب با سبک تفکرشان باشد به درصد بالاتر از موفقیت جهت پرورش توانایی فکر خود می رسند (استرنبرگ.1997).
استرنبرگ در دسته بندی خود از سبک های تفکر استعاره خود حومتی ذهنی را به کار بسته و در نتیجه اصطلاحات حکومت داری را برای توضیح مفاهیم مورد نظر ود برگزیده است. تئوری خود حومتی ذهنی در این فرض مبتنی است که افراد به طور روزانه ب فعالیت های خود
با استراتژی های مقاومتی حکومت می کنند. او این استراتژی های متفاوت را سبک تفکر می نامد. تئوری خود حکومتی ذهنی استرنبرگ سبک های تفکر افراد را توصیف می کند؛ بعضی روش هایی که افراد ترجیح می دهند تا کارهایشان را انجام دهند. بنابراین، افراد در استفاده از سبک هایشان تا اندازه ای انعطاف پذیرند و سعی می کنند با درجات متفاوتی از موفقیت، خودشان را برای تقاضاهای سبکی از یک موفقیت معین سازگار کنند. (زانگ و استرنبرگ.2002).
کیفیت زندگی را به صورت اختلاف بین سطح انتظارات انسان ها و سطح واقعیت ها عنوان می کند که هرچ این اختلاف کمتر، کیفیت زندگی بالاتر، پارامترهای صرفاً مادی کیفیت زندگی معیار زندگی را تشکیل می دهند، که به کمیت و کیفیت کل اجناسی و خدماتی (امکاناتی) گفته می شود که در یک اجتماع در دسترس افراد آن قرار دارند (جاوید،1381؛ به نقل از حسینی، 1383).
روان شناس آمریکایی، اَبراهام ماسلو در سال 1943، هرم احتیاجات بشری را مرفی کرد. بر اساس این هرم، انسان ها در درجه اول سعی دارند احتیاجات پایه ای خود را برطرف سازند و بعد نیازهای لایه های بالاتر را، احتیاجات فیزیولوژیک و اساسی انسان شامل نیازهای حیاتی او می باشند. مثل هوا، غذا، آب، گرما، خواب، سلامت و ارضای تمایلات جنسی (جاوید، 1381؛ به نقل از حسینی، 1383).
به تعبیر بالدوین، سازه کیفیت زندگی تا اندازه ای مبهم است از یک سو کیفیت زندگی پنداشتی از چگونه گذران زندگی فد مطرح می شود و از بعد کلی تر، کیفیت های موقعیت های زندگی، حول یک عامل و شامل موقعیت های نظیر محیط پیرامونی با فرهنگ در یک جامعه معین است. (بالدوین، 1994). در این تحقیق سعی محقق بر این بوده که به بررسی سبک های تفکر کلی و جزئی نگر، قضاوت نگر، قانونگذار، اجرایی و رابطه آن با کیفیت زندگی دبیران پرداخته شود. در ارتباط با مسأله سبک تفکر با کیفیت زندگی دبیران تحقیقات صورت نگرفته و بررسی حاظر می تواند دانش علمی را در این زمینه فراهم کرده و گسترش دهد و همچنین با مطالعه و شناخت سبک تفکر کیفیت زندگی دبیران را متوسطه نوشهر راه کارهای مناسبی جهت بهبود کیفیت زندگی و بالا بردن از توانمندیهای بالقوهدبیران سازمان آموزش و پرورش ارائه داد و در راستای این پژوهش سوال اساسی این است که آیا بین سبک های تفکر با کیفیت زندگی دبیران رابطه معناداری وجود دارد یا نه؟
1-3- اهمیت و ضرورت تحقیق
تفکر همیشه به یک شکل انجام نمی گیرد؛ از آنجا که مسئولیت نظام تعلیم و تربیت، بخصوص معلم پرورشی قوه ی تفکر فراگیران است، شناخت آن لازم و ضروری است. سبک تفکر ما را قادر می سازند به توانایی های خودی ببریم و متناسب با آن عمل کنیم. افراد با سبک هی تفکر متفاوت، مایلند از توانایی هایشان به طرق مختلف استفاده کنند و متناسب با نوع تفکرشان واکنش های متفاوت ارائه دهند. افراد به مشاغلی نیازمندند که نه تنها با توانایی هایشان بلکه به همان نسبت و شاید بیشتر با سبک تفکرشان تناسب داشته باشند.
درک سبک تفکر به فرد کمک می کند تا بهتر دریابد که چرا بعضی از فعالیت ها برای او مناسب است و برخی دیگر مناسب نیست و چرا در انجام یک مسئولیت، احساس خوشایندی به آنان می دهد ولی در مسئولینی دیگر، این احساس دیده نمی شود (استرنبرگ،1380).
علاقه به درک سبک هی تفکر در بخشی از پاسخ به این نوع شناخت ایجاد می شود که آزمون های موسوم توانایی، فقط تا حدی می تواند به این سوال پاسخ دهند که چرا و چگونه از نظر شیوه عملکرد یکدیگر متفاوتند. استرنبرگ معتقد است سبک های تفکر کمتر مورد توجه قرار گرفته، بیشتر به عملکرد اهمیت داده شده است. با توجه به نظر استرنبرگ توجه به سبک های تفکر باید مورد پیگیری قرار بگیرد که چرا سبک های تفکر در افراد وجود دارد، علت عملکرد افراد را توضیح دهد. در صورتی که توانایی افراد نمی تواند بیانگر تفاوت ها باشد و اینکه وجود سبک ها در محیط واقعی مختلف زندگی روزمره نظیر مدرسه و حتی خانه حائز اهمیت است.(استرنبرگ، 1997، به نقل از اعتمادی، 1380).
اگر با سبک تفکر دیگران آشنا باشیم می توانیم بفهمیم دیگران چگونه فکر می کنند، این امر را برای برقرار کردن ارتباط با دیگران، پیش بینی رفتار و تحت تأثی قرار دادن آنها تواناتر می کند به ما این امکان را می دهد تا اندیشه های خود را به گونه ای ابراز کنیم که به طور نزدیک تری با سبک تفکر آنها سازگاری، همچنین آشنایی داشته باشد. (گودبرن، 1998).
با سبک تفکر می تواند به افراد کمک کند تا نقاط ضعف و قوت خود را تشخیص دهند و بفهمند چگونه می توانند استراتژی هی خود را تصمیم گیری، حل مسأله گسترش دهند این امر می تواند سبب کاهش تصمیمات اشتباه شود (زارعی،1386). در ارتباط با مسأله سبک های تفکر با کیفیت زندگی دبیران زن تحقیقاتی صورت نگرفته و بررسی حاظر می تواند دانش علمی را در این زمینه فراهم کرده و گسترش دهد و همچنین بهبود کیفیت زندگی و بالا بردن توانمندی های بالقوه کارکنان سازمان آموزش و پرورش ارائه داد.
1-4- اهداف تحقیق
1-4-1- اهداف کلی:
بررسی رابطه تفکر با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن شهرستان نور
1-4-2- اهداف جزئی
بررسی رابطه سبک تفکر کلی نگر با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن شهرستان نور
بررسی رابطه سبک تفکر جزئی نگر با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن شهرستان نور
بررسی رابطه سبک تفکر قضاوت نگر با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن شهرستان نور
بررسی رابطه سبک تفکر قانون گذار با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن شهرستان نور
بررسی رابطه سبک تفکر اجرائی با کیفیت زندگی دبیران متوسطه زن شهرستان نور
1-4-3- ارائه نتایج
حاضر به آموزش و پرورش و مراکز آموزشی و پژوهشی جهت اقدامات مناسب آشنایی با سبک های تفکر و موثر بودنشان در فرایند تحصیلی، شغلی، اجتماعی و تعیین نقش آن بر کیفیت زندگی.
1-4-5 سوالات پژوهشی:
یکی از مهمترین چالش هایی که هر جامعه همیشه با آن روبرو است واقعیتی به نام طلاق است. پدیده ای که در جوامع امروزی با سرعت زیادی در حال افزایش است و آثار و پیامدهای عمیق اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی و قانونی برای مردان و زنان مطلقه و فرزندانشان دارد(ویس[1]، 1976). پدیده طلاق یک آسیب اجتماعی مهم در جوامع مختلف به شمار می آید و به دنبال این پدیده، فشارهای روانی زیادی بر افراد بعد از جدایی از همسر وارد می گردد. مشکلات بعد از طلاق بسته به شرایط اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی و حتی جنسیت متفاوت است. که در این میان مسائل زنان مطلقه متنوع تر از مردان است. بدون شک زنان مطلقه که با محدودیت های اجتماعی و فرهنگی گوناگونی مواجهه هستند،با مصائب بیشتری روبرو هستند و باعث وارد شدن فشار روانی به این افراد می شود (خجسته مهر، افشاری و رجبی،1391). طلاق پدیده ای است که به لحاظ ایجاد مشکلات اجتماعی فراوان، تفکرات سوء حاکم بر جامعه و برچسب اجتماعی، از جنبه های گوناگون سلامت روان زنان را متاثر می نماید و منجر به بروز مشکلاتی در کیفیت زندگی آن ها در فرایند زندگی می شود (سلامت، 1392).
بخش مهمی از آسیبهای زوجینی که طلاق می گیرند به کودک بر می گردد( سلامت، 1392). پژوهشگران معتقدند کودکان دارای والدین مطلقه در مقایسه با سایر کودکان در مقیاس های سلامت روانی کمتری کسب می کنند. این کودکان مشکلات عاطفی، رفتاری، و تحصیلی بیشتری دارند. عزت نفس پایین تر و مشکلات اجتماعی فروان تری را گزارش می کنند و به طور کلی ناسازگاری روانشناختی در آنها مشهودتر است(کلی[2]، 2000)
یکی از مشکلاتی که فرزندان خانواده های دارای والدین از هم جدا شده با آن درگیر هستند، سازگاری روانشناختی یا سلامت روان است. که شیوع آن در کودکان و نوجوانان خانواده های متقاضی طلاق، بیش از سه برابر این جمعیت در خانواده های غیر متقاضی است. (کلی، 2000).
پاسخ فوری اکثریت کودکان در هر سنی در خصوص خبر جدایی والدین، اضطراب و پریشانی است، به طوری که برخی از آنها هیجانی شده یا رفتار واپس گرایی نشان می دهند. طلاق والدین بر ویژگیهایی چون اضطراب، گوشه نشینی، پرخاشگری، بهانه جویی، انتقام جویی، بی رحمی، غمگین بودن، زود رنجی، نزاع و درگیری، بدخوابی، بی اشتهایی، بیزاری از زندگی، شک و دودلی و احساس بیماری در کودکان اثر فزاینده دارد. اغلب بررسیها نشان می دهد که فرزندان طلاق به مشکلات جسمی، عاطفی، تحصیلی (افت تحصیلی، فرار از مدرسه، ترک تحصیل) دچار می شوند و این مشکلات در رشد شخصیت و سازگاری آنان اثرات نامطلوبی بجا گذاشته و احتمال ابتلای آنان را به اختلالات روانی افزایش می دهد.
از نظر والرستین، طلاق زنجیره ای از حوادث بهم پیوسته است که برای همیشه زندگی قربانیان خود را دگرگون می کند. طلاق والدین نه تنها برقراری روابط عاطفی را برای کودکان دشوار می کند، بلکه روابط گذشته آنها را با والدینشان مخدوش می کند.
1-2 بیان مسئله
علائم زیادی هستند که سلامت روان فرزندان طلاق را با مشکل مواجه می کنند و از میان آن ها افسردگی و پرخاشگری به عنوان مهمترین عامل بشمار می آیند. یکی از شایع ترین مشکلات این کودکان افسردگی است که شیوع آن در کودکان و نوجوانان خانواده های متقاضی طلاق،بیش از سه برابر این جمعیت در خانواده های غیر متقاضی است ( ویس، 1975).
افسردگی در واقع یک تاثیر ثانوی است که به دنبال اندوه، احساس تنهایی، و طرد شدگی به وجود می آید. حالت غمگینی که از عوارض اولیه جدایی است معمولا تا شش ماه پس از جدایی ادامه دارد و باعث می شود کودکان علاوه بر از دست دادن اشتیاق به امور روزمره و تکالیف مدرسه، نسبت به بازی و سایر فعالیت ها هم بی علاقه شوند. آن ها اغلب اشتهای خود را از دست می دهند و از معده درد، سردرد، احساس کسالت رنج می برند. کودکان افسرده نظرات منفی تری نسبت به خود، دنیا و آینده دارند.( ستارک[3]، همفری[4]، لرنت[5]،لونگستون[6] و کریستوفر[7]، 1993)
بدون تردیـد یکی از زمینه هایـی که اخیراً در آسیب شناسی روانی مورد توجه محققان قرار گرفته و تحقیقات مبسوطی را به خود جذب نموده، پرخاشـگری است. پرخاشگری عبارت است از حالت منفی ذهنـی همراه با نقص ها و انحرافات شناختی و رفتارهای ناسازگارانه و همچنین به رفتار آشـکارا اعم از فیزیـکی و کلامی اطلاق می شود که منجر بـه آسیب به شخص، شـیء و یـا سیستم دیـگری می شود و از سه مؤلفه تشکیل شده است: احساس پرخاشگرانه؛ حالت هیجانی که زیربنای پرخاشگری و خصومت است و «خشم» نامیده می شود. افـکار پرخاشگرانه؛ نـگرش پرخاشگرانه فراگیری است که فـرد را بـه سوی رفتارهای پرخاشـگرانه سوق می دهد و «خصومت» نامیده می شود. رفتار پرخاشگرانه؛ عبارت است از رفتار قابل مشاهده که با قصد آسیب رساندن انجام می شود.(سینق، لانسیونی[8]، جوی[9]، وینتون[10]، سباوی[11] ،والر[12] و ادولسینتس[13]،2007).
در طول قرن بیستم وضعیت انسان از نظر شیوه های زندگی، روابط اجتماعی و مسائل بهداشتی و پزشکی بیش از تمام تاریخ دستخوش دگرگونی شده است. تلاش شتابزده برای صنعتی شدن و گسترش سریع شهر نشینی و زندگی ماشینی که لازمۀ آن قبول شیوه های نوین برای زندگی است، اثر معکوس بر سلامت انسان گذاشته و مسائل بهداشتی تازهای را به بار آورده است. اوضاع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نابسامان جهان و بار مشکلات اجتماعی و محیطی و روانی، واکنشهای بیمارگونۀ بسیاری در افراد و جوامع به وجود آورده که خود سبب وخیم شدن اوضاع و نامساعد شدن شرایط محیط زیست شده است. گذشته نشان داده است که بسیاری از بیماریهای شایع غیر واگیر و بیماری های روانی در کشورهای پیشرفته ودر حال توسعه زاییدۀ عواملی هستند که خود انسان آنها را به وجود آورده و گرفتار آن شده است. بنا براین قابل پیشگیری است (میلانی فر، 1382).
سلامت روانی یکی از موضوعات ومباحث بسیار مهمی است که توجه به آن الزامی است. در مورد تعریف سلامت روانی باید ذکر کرد که بین متخصصین علوم رفتاری و روانشناسی اشتراک نظر چندانی وجود ندارد. (دوبوس[14]1968، به نقل از مهرآیین،1385) سلامتی را روشی برای زندگی میدانند که از طریق آن انسان ناکامل بتواند در رویارویی با دنیای ناکامل، بدون تحمل درد و ناراحتی به موفقیت هایی دست یابد.
سازمان بهداشت جهانی[15](WHO) سلامتی را این گونه تعریف می کند: سلامتی عبارتست از سلامتی کامل جسمانی، روانی و اجتماعی و نه فقط عدم وجود سلامتی و ناتوانی(سید موسی ، 1377).فرهنگ روانپزشکی کمپل بهداشت روانی را به عنوان احساس بهبود روانی و تطابق کافی اجتماعی با موازین مورد قبول جامعه ، تعریف می کند (پور افکاری،1376).
امروزه در مورد عوامل موثر بر سلامت روان، شامل عوامل جمعیت شناختی مانند سن، جنسیت، قومیت، عوامل روانی اجتماعی و محیطی مانند شرایط زندگی، تحصیلات، درآمد، کار، دستیابی به منابع اجتماعی، حمایت اجتماعی و شایستگی های فردی، عوامل زیستی و نیز اثر بخشی انواع مداخلات بر سلامت روان در نظر گرفته می شود(قاسمی، 1389).
یکی دیگر از مهمترین مسائل بشری، که از دیرباز مورد توجه ادیان، مکاتب و اخیراً اندیشمندان روانشناسی بوده، شناخت «خود»، و آگاهی از مفهوم و ساختار آن است. این موضوع، به دلیل اهمیت آن در جنبههای مختلف روانشناسی، بهویژه در حوزه آسیبشناسی که مشکلات رفتاری و اختلالات روانشناختی را به «خود» به منزله هسته مرکزی شخصیت نسبت میدهد، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است
در سال های اخیر درمانگران به استفاده از رویکردهای نوین روانشناختی برای افزایش سازگاری و سلامتی روان در افراد تمایل زیادی نشان داده اند. یکی از رویکردهای موثر در زمینه کاهش سلامت روان، برنامه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی است.
ذهن آگاهی[16] به معنی توجه کردن به زمان حال به شیوه خاص، هدفمند و خالی از قضاوت است (کبات[17]، 1990). ذهن آگاهـی یعنی بودن در لحظه با هر آنچـه که اکنون است، بدون قضاوت و بدون اظهار نظر درباره آنچه اتفاق می افتد، یعنی تجربه واقعیت محض بدون هیچ گونه توضیح است. ذهن آگاهی یـک روش یا فـن نیست، اگر چه در انجـام آن روش ها و فنون مختلف زیادی به کار رفته است. ذهن آگاهـی را می توان به عنوان یـک شیوه «بودن» یا یـک شیوه «فهمیدن» توصیف کـرد که مستلزم درک کـردن احساسات شخصی است.(بایر[18]، 2003) حوزه تجربه ذهن آگاهی بسیار وسیع است و شامل احساس ها، ادراک ها، تکانه ها، هیجان ها، افکار، گفتار، عملکرد و ارتباط است و بنابراین می تواند به کسی که مبتلا به مشکلات هیجانی است کمـک کند. بـه نظر تیزدل، ویلیامز، سـگال و سلسبی مهارت های آموختـه شـده کنترل توجـه در مراقبه ذهن آگاهـی می توانند در پیشگیری از عود دوره های افسردگـی، اضطراب و ناسازگاری سودمند باشند (ویلیام[19]، 2002).
کاویانی، جواهری و بحیرایی ( 1384) برای اولین بار پژوهشی تحت عنوان بررسی اثر بخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش افکار خودآیند منفی، نگرش ناکارآمد، افسردگی و اضطراب را در ایران انجام دادند. و به این نتیجه رسیدند که ذهن آگاهی بر کاهش نگرش ناکارآمد و خودآیند منفی و کاهش اضطراب و افسردگی اثر داشته است.
مسئلهای که این پژوهش به دنبال آن است این است که: آیا شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) بر افزایش سلامت روان فرزندان خانواده های مطلقه اثربخش است؟ آیا شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان افسردگی و پرخاشگری و اضطراب کودکان خانواده های مطلقه تاثیر دارد؟
1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
می توان اذعان داشت که خانواده های مطلقه به دلیل موقعیت اجتماعی و روانی که دارند عموماً در حال تنیدگی قرار دارند و به موازات آن، زندگی فرزندان این نوع خانوده ها به دلایل مختلف چالش برانگیز است.. شناسایی و آسیب شناسی عوامل زیر بنایی و بنیادی مشکلات روانشناختی فرزندان والدین مطلقه موجب می گردد که در حل و درمان این مشکلات راهکارهای مناسبی با توجه به عوامل بیان شود که در نهایت منجر به سلامت روان این افراد می شود.
در خصوص اهمیت و ضرورت این دسته از تحقیقات سخن بسیار میتوان گفت. (رولومی[20]،1953) از روانشناسان اگزیستانسیالیست قرن بیستم، عصر حاضر را «عصری از اضطراب»، «روزگار آشفتگی معیارها و ارزشها» و «ناامنی دردناک» توصیف میکند. عصری که شواهد تجربی زیادی بر عمیقتر شدن این اضطراب فراگیر انسانی گواه میدهند(ولف[21]، 1386). در چنین زمانهای که سلامت روانی انسانها را خطرات و رویدادهای ناگوار بیرونی از جمله: جنگهای ویرانگر، بیثباتیهای مفرط سیاسی، ناامنی اقتصادی، نابرابریهای روزافزون و بحرانهای جانکاه درونی همچون: بیمعنایی، خودکشی، ناامیدی و…تهدید می کند، مسلماً پژوهشهای مربوط به سلامت روان حائز اهمیت شایانی هستند. به همین سبب است که از دهههای بعد از جنگ جهانی دوم یعنی از اوایل دهه 1970 پژوهشهایی که به رابطه میان متغیرهای متفاوت با سلامت روان میپردازند فزونی یافته است(رمضانی،1380)..
ضرورت بنیادی این پژوهش در راستای غنی کردن هر چه بیشتر ادبیات مربوط به ذهن آگاهی به طور کلی و سلامت روان به طور خاص خواهد بود. کودکان خانواده های مطلقه بامشکلات جسمی، تربیتی، عاطفی و شخصیتی و مشکلاتی همچون افسردگی، اضطراب، گوشه نشینی، پرخاشگری، بهانه جویی، انتقام جویی، بی رحمی، غمگین بودن، زود رنجی، نزاع و درگیری، بدخوابی، بی اشتهایی، بیزاری از زندگی، شک و دودلی و احساس بیماری ،افت تحصیلی، فرار از مدرسه و ترک تحصیل دچار می شوند و این مشکلات در رشد شخصیت و سازگاری آنان اثرات نامطلوبی بجا گذاشته و احتمال ابتلای آنان را به اختلالات روانی افزایش می دهد. و افسردگی و پرخاشگری و اضطراب به عنوان مهمترین عوامل در سلامت روان مورد بررسی قرار می گیرد. شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی مستلزم راهبردهای رفتاری و شناختی و فراشناختی ویژه ای برای متمرکز کردن فرایند توجه است که به نوبه خود به جلوگیری از عوامل ایجاد کننده خلق منفی، فکرمنفی، گرایش به پاسخهای نگران کننده و رشد دیدگاه جدید و شکل گیری افکار و هیجانهای خوشایند منجرمی شود.
اهمیت کاربردی این پژوهش اما به مراتب بیشتر است. اگر ذهن آگاهی در سلامت روانی افراد تأثیرگذار است یا دست کم رابطه معناداری میان این دو متغیر مزبور برقرار است، بر سیاست گذارن فرهنگی، نهادهای پرورشی و پزشکی و …است که شهروندان و افراد انسانی را به طور کلی ترغیب و تشویق نمایند تا از قابلیتهای ذهن آگاهی به نحو شایسته استفاده کنند و از این طریق هم ساحت فردی و روانی خویش را آبادان و هم حیات اجتماعی را قابل تحمل و پرنشاط گردانند و به عبارت دیگر پژوهش های صورت گرفته در زمینه آموزش ذهن آگاهی می تواند بر مشکلات اثرگذار باشد ،لذا پژوهش در این زمینه ضروری و مهم تلقی می شود.
1-4 اهداف پژوهش
1-4-1 اهداف کلی
هدف کلی این تحقیق تعیین میزان اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگهی بر سلامت روان می باشد.
1-4-2 اهداف جزئی
۱- تعیین میزان اثر بخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی
۲- تعیین میزان اثر بخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر پرخاشگری
3- تعیین میزان اثر بخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب
1-5 فرضیه های پژوهش
1- شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میزان افسردگی کودکان خانواده های مطلقه تاثیر دارد.
2- شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر پرخاشگری کودکان خانواده های مطلقه تاثیر دارد.
3- شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب کودکان خانواده های مطلقه تاثیر دارد.
1-6 تعاریف مفاهیم و واژهگان اختصاصی پژوهش
1-6-1 تعاریف مفهومی
درمان ذهن آگاهی: ذهن آگاهی چیزی است که درحال وقوع است وتوجه دقیق و مستقیم به آن وارتباط با آن، همراه با پذیرش است. درمان ذهن آگاهی یک درمان روانشناختی است که جنبههای شناخت درمانی بک و برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی زین[22] (1990) را با یکدیگر ترکیب میکند و با معطوف کردن توجه به زمان حاضر و یک آگاهیغیر قضاوتمندانه به تجارب درونی و بیرونی مشخص می شود(هانسلی[23]،2000،فلاحی، 1392).
افسردگی: احساس به شدت غمگین، بدبخت و یا ناامید بودن . برخی بیماران فقدان احساسات و یا ملامت را گزارش میدهند. مشکل بهبود یافتن از این گونه خلقها، بدبینی در مورد آینده، شرم و یا گناه فراگیر، احساس ارزشمندی حقیر و افکار خودکشی و رفتار خودکشی گرا. حالت افسردگی جنبهای از زمینه کلی صفات شخصیت جدایی است. (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013، ترجمه سیدمحمدی، 1393)
پرخاشگری: عملی هدفدار و متکی به زور که ممکن است کلامی یا فیزیکی باشد. معادل حرکتی عواطف خشم، غضب یا خصومت. در نقایص عصبی، اختلال لوپ گیجگاهی، اختلالات کنترل تکانه، مانیا و اسکیزوفرنی دیده میشود.(کاپلان و سادوک، 2015، ترجمه رضاعی، 1394)
اضطراب: پیش بینی نگران کننده خطر یا بدبختی آینده همراه با احساس نگرانی، ناراحتی و یا نشانه های جسمانی تنش. تمرکز خطر پیش بینی شده ممکن است درونی یا بیرونی باشد. (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013، ترجمه سیدمحمدی، 1393).
1-6-2 تعاریف عملیاتی
برنامه آموزشی ذهن آگاهی: در این پژوهش منظور از درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی جلسات درمانی است که طی13 جلسه 90 دقیقهایی بر اساس برنامه آموزش ذهن آگاهی که توسط رندی جی سمپل[24] و جنیفرلی[25](2011) طراحی و تهیه شده است روی گروه آزمایش فرزندان خانواده های مطلقه صورت گرفت .
افسردگی: متغیری است که در این تحقیق به وسیله آزمون بیرلسون[26]، ( 1989)(RCDS) که شامل 18 گزینه میباشد سنجیده شد و نمره ای از آن بدست آمد.
پرخاشگری: متغیری است که در این تحقیق به وسیله آزمون فرنچ[27] ، جانسون[28] و پیدا[29]، (2002) که شامل 21 گزینه میباشد سنجیده شد .
اضطراب: متغیری است که در این تحقیق به وسیله آزمون اسپنس[30]،( 2007)(SCAS) که شامل 45 گزینه میباشد سنجیده شد .
[1]. vis
[2].kelly
[3]. stark
[4]. hemfry
[5].lernt
[6].Langston
[7] .Christopher
[8]. Lansyvny
[9] .jui
[10].winton
[11].siavi
[12]. Valerie
[13]. Advlsynts
[14] .devies
[15].The World Health Organization
[16]Mindfullness
[17].kbat
[18].bayer
[19].William
[20].Rollo may
[21].Wollf
[22].Zin
[23]- Hunsley&Schindle
[24] Rendye J.Semple
[25] Jennifer lee
[26]. Reynolds test
[27].Frenj
[28].Jonson
[29].Peida
[30].espens
نکته : این فایل فهرست و شناسنامه ندارد
با گذر از میکروذرات به نانو ذرات، با تغییر برخی از خواص فیزیکی روبه رو میشویم، که دو مورد مهم آنها عبارتند از: افزایش نسبت مساحت سطحی به حجمی و ورود اندازه ذره به قلمرو اثرات کوانتومی. اولین اثر کاهش اندازه ذرات افزایش سطح است، افزایش نسبت سطح به حجم نانو ذرات موجب میشود که اتمهای واقع در سطح اثر بسیار بیشتری نسبت به اتمهای درون حجم ذرات بر خواص فیزیکی ذرات داشته باشند.
این ویژگی واکنش پذیری نانو ذرات را به شدت افزایش میدهد به گونهای که ذرات به شدت تمایل به آگلومره یا کلوخهای شدن داشته باشند. هدف اصلی اکثر تحقیقات نانو تکنولوژی شکل دهی ترکیبات جدید یا ایجاد تغییراتی در مواد موجود میباشد. مواد در مقیاس نانو رفتار کاملاً متفاوت، نامنظم و کنترل نشدهای از خود بروز میدهند. با کوچکتر شدن ذرات خواص نیز تغییر خواهند کرد. مثلاً فلزات، سخت تر میشوند و سرامیک نرمتر میشود. لایههای نازک با ضخامت زیر میکرونی، با خواص ناشی از همان دو ویژگی اصلی آنها که شامل نازک بودن و بزرگی فوق العاده نسبت سطح به حجم است، کاربردهای فراوانی در فناوریهای نوین یافتهاند. برخی خصوصیاتی که در اثر
نازک بودن سطح به وجود میآید، شامل افزایش مقاومت ویژه، ایجاد پدیده تداخل نور؛ پدیده تونل زنی، مقیاس شدگی سطحی، تغییر مماسی بحرانی ابر رساناها میباشد.
همچنین برخی خصوصیاتی که از بزرگی سطح لایههای نازک ناشی میشود شامل پدیده جذب سطحی فیزیکی و پدیده جذب سطحی شیمیایی، پدیده پخش و فعالسازی میباشد، با توجه به عملکرد و خواص لایههای نازک، میتوان از آنها جهت بهبود تکنولوژییهایی نظیر سلولهای خورشیدی، سنسورها، کاربردهای نوری، مهندسی الکترونیک و فرو الکترونیک و پزشکی و کشاورزی و…. استفاده کرد. امروزه کاربرد لایه نشانی در صنایع، موضوع توسعه یافتهای است، به گونهای که بخش بزرگی از زندگی مدرن را مدیون توسعه صنعت لایه نشانی میدانند. اکسید آهن ترکیب غیر آلی با فرمول Fe2O3 است که دارای چهار فاز متفاوت α و β و γ و ε میباشد که از طریق تغییر زمان، اندازه دانه، دما و فشار به یکدیگر تبدیل میشوند. در این پایان نامه بیشترین ساختار فریک مربوط به فاز α و کمترین آن مربوط به γ میباشد. اکسید آهن به علت خاصیت مغناطیسی ذرات آهن دارای کاربرد منحصر به فردی در زیست – پزشکی میباشد.
در فصل اول این پایان نامه به بیان مطالب مربوط به ذرات نانویی، نانو تکنولوژی، نانو ساختارها و خواص و کاربردهای آنها خواهیم پرداخت. در فصل دوم نیز به تعریف لایههای نازک و بررسی روشهای ساخت لایهها و توصیف آنالیزهای مربوط و نیز کاربردهای لایههای نازک در زمینههای صنعت و تجارت و پزشکی را مورد بحث قرار خواهیم داد.
در فصل سوم به معرفی آهن و ترکیباتش به ویژه اکسید آهن و همچنین به معرفی خواص ساختاری و کاربردهای اکسید آهن خواهیم پرداخت. در فصل چهارم طرز ساخت لایههای نازک اکسید آهن به روش حمام شیمیایی توضیح داده میشود و نتایج بدست آمده از آنالیزهای مربوط به خواص لایههای نازک اکسید آهن را بررسی خواهیم کرد.
شهرهای بزرگ ایران در حال حاضر مرکز تجمع بیش از اندازه جمعیت و مسائل پیچیده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شده اند.گسترش بی رویه و سریع، تراکم بیش از حد جمعیت در شهر های بزرگ سبب گردیده است که این شهر ها قادر به تداوم حیات سالم شهری نباشند.با توجه به این مسائل در شهرهای بزرگ برای توزیع رشد متعادل اقتصادی و اجتماعی و کنترل رشد بیرویه آنها ایجاد شهرهای جدید پیرامون شهرهای بزرگ در جهت کاهش جمعیت در فاصله مناسب از شهرهای بزرگ پیشنهاد گردیده است(زبر دست وجهانشاهلو،5:1386).
پر واضح است که یکی از مسائلی که باید در شهرهای جدید در نظر گرفته شود مسئله کیفیت زندگی می باشد زیرا که شاخص امروزه پیشرفت یک اجتماع، «کیفیت زندگی» است.این اصطلاح در بر گیرنده مهم ترین عواملی است که شرایط زندگی در جامعه و رفاه شخصی افراد را تعیین می کنند. طی دهههای اخیر کیفیت زندگی یکی از اساسی ترین نکات مورد توجه در برنامه ریزی شهری بوده است و برای ارزیابی پارامترهای مادی توسعه اقتصادی و تولیدات داخلی در کنار پارامترهای غیر مادی چون کیفیت کار، سطح با سوادی و فرهنگ، استاندارد پزشکی و بهداشت، کیفیت فراغت و تفریح، شرایط محیط زیست، جو سیاسی، احساس خوشبختی انفرادی وحتی آزادی و اتحاد ملی مورد بررسی قرار می گیرند(حریر چی و همکاران،2:1388).
سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را به صورت عمومی به این شکل تعریف کرده است: «کیفیت زندگی به برداشت شخصی یک فرد از موقعیت زندگی اش با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی جامعه اش و نیز رابطه آن با اهداف، انتظارات، استاندارد ها و احتیاجاتش گفته می شود »(منبع پیشین :2).
موسسه “مرسر ” که در دنیا یک موسسه معتبر مطالعاتی در زمینه منابع انسانی است، با بررسی شاخص های کیفیت زندگی، وضعیت کیفیت زندگی کشورهای مختلف را در سال 2007 بررسی کرد که ایران رتبه 83 را به دست آورد و فنلاند، ایسلند، نروژ و سوئد به عنوان با کیفیتترین کشورهای جهان برای زندگی انتخاب شدند. این موسسه هر ساله با در نظر گرفتن 39 معیار به ارزیابی وضعیت کیفیت زندگی در کشور ها و شهر های جهان می پردازد(موسسه منابع انسانی google-(mercer)).
پروژه حاضر در کنار تعریف این مفهوم با گریزی به رویکردهای متفاوت کیفیت زندگی بیشتر بر جنبه اقتصادی آن تاکید کرده است تا از این طریق به تعریفی مشخص و شیوه ای دقیق در ارزیابی کیفیت زندگی شهری دست یابد و در راستای ارتقاء آن قدم بردارد. می دانیم که شهر جدید سهند برای کاستن مشکلات جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی وکالبدی کلان شهر تبریز در حوزه نفوذ این شهر احداث شده است ولی ایجاد این شهر نتوانسته کمکی به حل مشکل نماید و با توجه به اهداف از پیش تعیین شده برای آن چندان موفق نبوده و خود شهر با مشکلات اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و ارتباطی دست به گریبان است.با نظر به اینکه این عوامل در کیفیت زندگی افرادی که در این شهر ساکن هستند موثرند در این بررسی، ارزیابی کیفیت زندگی شهروندان شهر جدید سهند به عنوان موضوع پژوهش انتخاب شده است.
1-2. ضرورت مساله
در گزارش برنامه سازمان ملل متحد، با عنوان گزارش توسعه انسانی در سال 1994 با توجه به نیاز های همه مردم جهان و از جمله تامین امنیت اقتصادی و اجتماعی جوامع انسانی در پرداختن به چالش فزاینده امنیت انسانی، مردم را در کانون توسعه قرار می دهد، و رشد اقتصادی را نه به عنوان یک هدف بلکه به مثابه وسیله تلقی می کند، و توسعه انسانی پایدار را توسعه ای می داند طرفدار مردم، طرفدار ایجاد شغل و سازگار با طبیعت (معمار زاده ،6:1374).
مرور ادبیات تحقیق نشان می دهد که توافق عمومی در میان محققان، سیاست گذاران و برنامه ریزان در خصوص نیاز به مطالعه کیفیت زندگی در نواحی شهری وجو دارد. این مطالعات غالباً وظایف کلیدی از قبیل آگاه کردن شهروندان، گروه های اجتماعی و سیاست گذاران از روندهای کیفیت زندگی را بر عهده دارند. نتایج مطالعات کیفیت زندگی می تواند به ارزیابی سیاست ها، رتبه بندی مکان ها، تدوین استراتژی های مدیریت و برنامه ریزی شهری کمک کرده و درک و اولویت بندی مسائل اجتماعی برای برنامه ریزان و مدیران شهری به منظور ارتقای کیفیت زندگی می تواند برای باز شناسی استراتژی های قبلی و طراحی سیاست های برنامه ریزی آینده استفاده شوند(lee,2008,1207). علاوه بر این مطالعات کیفیت زندگی می تواند به شناسایی نواحی مساله دار، علل نارضایتی مردم، اولویت های شهروندان در زندگی، تاثیر فاکتور های اجتماعی ـ جمعیتی بر کیفیت زندگی و پایش و ارزیابی کارایی سیاست ها و استراتژی ها در زمینه کیفیت زندگی کمک کند.
شهرنشینی در کشور ما به سرعت در حال رشد است و بر اساس نتایج سرشماری جمعیت در سال 1385، بیش از 68 درصد آن شهری است(مرکز آمار ایران،1:1385). این در حالی است که در حدود یک سده پیش تنها ده درصد از جمعیت کشور در شهر ها سکونت داشتند. با این وجود فرصت ها، منابع و امکانات مورد نیاز برای توسعه و تامین نیازهای انسانی به طور مناسبی در شهر ها تأمین نشده است. علاوه بر این مطالعات چندانی در خصوص کیفیت زندگی شهری در شهر جدید سهند انجام نگرفته است، که این وضع یکی از انگیزه های انجام این مطالعه را شکل می دهد. از این رو این مطالعه می تواند اطلاعات مفیدی را در زمینه ارتقای کیفیت زندگی شهروندان شهر جدید سهند فراهم نماید.
با توجه به اینکه در جهان امروز، رفاه اجتماعی بخشی از زندگی و فرهنگ انسان تلقی می شود به نظر می رسد بر آورد نیازهای شهروندان می تواند بر میزان مشارکت شهروندان در امور شهری نقش تعیین کننده ای داشته باشد. چرا که اگر دوران معاصر را اثر استیلای فناوری و اقتصاد بر عرصه جهان بدانیم، اهداف و مقاصد مادی انسان مهمترین نماد آن است(کوکبی و دیگران،7:1384).
1-3. پیشینه تحقیق
در کشور ما مفهوم کیفیت زندگی تا به حال در مورد بیماران مبتلا به بیماری های خاص به دفعات مورد مطالعه قرار گرفته است. اما کمتر کوششی در جهت سنجش کیفیت زندگی در معنای عام آن به چشم می خورد. برای مثال گلشن برهمنی(1378) طی پژوهشی، به بررسی کیفیت زندگی آسیب دیدگان بمباران شیمیایی سردشت پرداخته است. پژوهش وی یک تحقیق توصیفی– مقایسه ای است که کیفیت زندگی آسیب دیدگان بمباران شیمیایی سردشت را با مردم عادی سردشت موردمقایسه قرار داده است. بر اساس نتایج بدست آمده، آسیب دیدگان بمباران شیمیایی در 6/74 درصد موارد، کیفیت زندگی متوسط، در 5/15درصد موارد ضعیف و در 9/9 درصد موارد، کیفیت زندگی خود را خوب گزارش کردند. در گروه مردم عادی سردشت 74 درصد کیفیت زندگی خود را خوب و 26 درصد کیفیت زندگی خود را متوسط گزارش دادند. در تعیین ارتباط متغیر ها، محقق معتقد است کیفیت زندگی با سن، جنس، تأهل، وضعیت شغل(نیمه وقت،تمام وقت) رابطه معنی دار نداشته و با متغیر های نوع شغل و میزان تحصیلات رابطه مستقیم و معنی دار و با درصد جانبازی ناشی از آسیب شیمیایی و دفعات مراجعه به پزشک در طول یک سال، رابطه معکوس و معنی دار داشته است. در نهایت محقق به این نتیجه می رسد که مقایسه امتیاز کیفیت زندگی در دو گروه مورد بررسی، نشان می دهد که امتیاز کیفیت زندگی در گروه مردم عادی سردشت بالاتر است(برهمنی،1378).
در نظر سنجی که سازمان صدا و سیما از مردم تهران درباره کیفیت زندگی انجام داد نیز، صرفاًرضایت از محل زندگی به عنوان متغیر تعیین کننده کیفیت زندگی معرفی شد. در بررسی صدا و سیما، مفهوم کیفیت زندگی از بعد میزان برخورداری از تسهیلات و امکانات محل سکونت مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج مربوط به شاخص احساس امنیت که در این تحقیق سنجیده شد نشان می دهد که بیشترین نارضایتی در میان مناطق بسیار پایین و نسبتاًپایین شهر دیده می شود. در مورد وجود امکانات تفریحی و آموزشی نیز بیشترین احساس کمبود در بین پاسخ گویان مناطق نسبتاً پایین و بسیار پایین شهر دیده می شود. اطلاعات مربوط به میزان رضایت از هوای محله و چگونگی جمع آوری زباله ها نشان می دهد که مجدداًبیشترین نارضایتی در مناطق پایین شهر وجود دارد. پاسخ گویان مناطق بسیار پایین و نسبتاًپایین نسبت به سایر مناطق رضایت کمتری از محل سکونت خود داشتند. در حالی که با افزایش سطح پایگاه اقتصادی –اجتماعی منطقه محل سکونت پاسخ گویان، بر میزان رضایت کلی از محله مورد سکونت نیز افزوده می شود(مرکز تحقیقات صدا و سیما،1374).
در پژوهشی که توسط غفاری و وانق (1385)در شهر گنبد کاووس انجام گرفته، رابطه کیفیت زندگی و سرمایه اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. تعریفی که این دو محقق از کیفیت زندگی ارائه می دهند تا حد زیادی تحت تأثیر شاخص های اقتصادی قرار دارد.به نظر این دو، «یکی از معروف ترین شاخص های کیفیت زندگی ،شاخص توسعه انسانی است که توسط مرکز برنامه توسعه سازمان ملل در تهیه گزارش های توسعه انسانی از سال 1990 به بعد مورد استفاده قرار گرفته است»( غفاری و همکارش،162:1385). شاخص توسعه انسانی به کمک سه مولفه امید به زندگی در زمان تولد، موفقیت تحصیلی و سرانه واقعی تولید ناخالص داخلی در قالب 100 معرف، کیفیت زندگی کشور های مختلف را مورد سنجش قرار می دهد.
مدلی که آن ها برای بررسی و سنجش کیفیت زندگی شهروندان گنبد کاووس ارئه می دهند، با بهره گرفتن از شاخص های تلفیقی بر گرفته از سنجه های مورد استفاده توسط فخرالدین (1991)، توحید الرحمن و شاخص های سازمان جهانی بهداشت تنظیم شده است که دارای عناصر زیر است:
مثال های فوق برای روشن شدن تعریف و گستره معنایی مفهوم کیفیت زندگی در تحقیقات کشورمان کفایت می کنند. با این حال باید توجه داشت که تعریف کیفیت زندگی باید جامع و شامل عوامل و جنبه های مختلف از جمله عوامل فیزیکی و ساختمانی، جسمانی، اقتصادی، اجتماعی و همچنین برداشت ها و تجربیات ذهنی افراد از مفهوم کیفیت زندگی باشد(ربانی و کیانپور،71:1386-70).
همچنین امروزه کیفیت زندگی تنها در مفهوم کیفیت وضعیت مادی خلاصه نمی شود. در واقع باید میان زندگی مطلوب و زندگی مرفه
تفاوت قائل شد، چرا که زندگی مطلوب بر ارزش های انسانی و اجتماعی استوار است، اما زندگی مرفه شاخص هایی همچون ارتقای درآمد اقتصادی را مد نظر دارد.
به لحاظ آکادمیک، مفهوم کیفیت زندگی به عنوان یک زمینه تحقیقی از اوایل دهه 1960 میلادی مطرح شد. گزارش کمیته ریاست جمهوری امریکا در راستای تحقق اهداف ملی این کشور و کار تحقیقی بائر[1] (1966)درباره آثار ثانویه برنامه های محیط زیستی در امریکا معمولاًبه عنوان اولین کارهایی نام برده می شوند که پیشگام توجه به بحث کیفیت زندگی بوده اند (ربانی و کیانپور،1386).
شالوک[2](205:2004)اعتقاد دارد علاقه به بحث کیفیت زندگی به لحاظ تاریخی از چهار زمینه ریشه می گیرد:
1- بازنگری در این باور که پیشرفت های علمی، پزشکی و تکنولوژیک به تنهایی می توانند خوشبختی و بهزیستی بشر را فراهم کنند و در عوض توجه به این مسئله که احساس بهزیستی شخصی، خانوادگی و اجتماعی در صورتی تحقق می یابد که پیشرفت های مذکور با ارزش ها، ادراکات و شرایط محیط زیستی مساعدی هم همراه شوند.
2- تغییر نگرش از خدمات مبتنی بر اجتماع به سمت سنجش نتایج و پیامد های زندگی فرد در اجتماع.
3- افزایش قدرت مصرف کنندگان و شکل گیری جنیش های تأمین کننده حقوق بیمادان و تأکید بر این جنبشهای برنامه ریزی شخص محور، توجه به پیامد های شخصی برنامه های رفاهی و دولتی و توجه به حق تعیین سرنوشت خود و… .
4- پیدایش تغییرات جامعه شناختی که جنبه های عینی و ذهنی کیفیت زندگی را معرفی کرد و ویژگی های فردی و شخصی این مفهوم را مورد تأکید قرار داد(همان منبع،1386: 23).
1-4. اهداف پژوهش
1-4-1. هدف کلی
شناخت وضعیت کیفیت زندگی شهروندان شهر جدید سهند و ارزیابی عوامل اقتصادی مرتبط با آن.
1-4-2. اهداف فرعی
بررسی و شناخت شاخص های اقتصادی موثر بر وضعیت کیفیت زندگی در بین شهروندان شهر جدید سهند.
1-4-3. هدف کاربردی
ارائه راهکارهای مناسب جهت افزایش کیفیت زندگی.
1-5. سوالات تحقیق
در راستای اهداف تحقیق سوالات زیر موردتوجه قرار گرفته اند :
1-6. فرضیات تحقیق
1-7. روش تحقیق
این تحقیق از نوع کاربردی بوده ودر مطالعه آن از سه روش اسنادی، پرسشنامه و تحلیلی استفاده شده است. در روش اسنادی بیشتر از کتب علمی، نشریه های علمی-پژوهشی، منابع لاتین، سایت ها و نهادها و ارگان های مرتبط به منظور جمع آوری تاریخچه و مفهوم این عنوان و آمارهای اقتصادی و… استفاده شده است. برای بررسی شاخص های اقتصادی شهر جدید سهند با هدف علم به میزان رضایت ساکنین از شاخص های نام برده شده به روش پرسشنامه روی آورده شده است بدین صورت که با توجه به آماده سازی های صورت گرفته در شهر از ساکنین فاز اول که شامل 3 محله بوده 20 پرسشنامه و از ساکنین فاز دو که شامل 9 محله بوده 45 پرسشنامه توسط خانوار هایی که براساس نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند پر گردید.
1-8. قلمرو مکانی و زمانی محدوده مورد مطالعه
قلمرو مکانی پایان نامه شهر جدید سهند می باشد که در فاصله 20 کیلومتری جنوب غربی شهر تبریز و شرق جاده تبریز- آذرشهر واقع شده است.
از نظر معیار زمان، میزان کیفیت زندگی در شهر جدید سهند در سال 1391-1390 بررسی می شود و از سرشماری های سال های 1385-1335 در این تحقیق استفاده شده است.
1-9. محدودیت ها و مشکلات تحقیق
در واقع یکی از علل ناکامی برنامه ریزی شهری در چند دهه اخیر، توجه به آرمان گرایی محض و غفلت از واقعیت های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگ بومی بوده است.این ضعف مبانی نظری و جامعه شناختی، در کشور های جهان سوم و از جمله ایران به مراتب شدید تر است.از موانع پیش رود این تحقیق می توان به موارد زیر اشاره کرد:
– کمبود منابع و مراجع معتبر تحقیقاتی(کتاب، مقاله و …)
– محدودیت زمانی برای انجام تحقیق
– عدم استقبال مدیران از نتایج مطالعاتی دانشجویی.
نکته : این فایل فهرست و شناسنامه ندارد
148 صفحه
قیمت : 40 هزار تومان
بلافاصله پس از پرداخت، لینک دانلود فایل در اختیار شما قرار میگیرد و همچنین فایل خریداری شده به ایمیل شما نیز ارسال می شود
پشتیبانی سایت : parsavahedi.t@gmail.com
:
سازمانها در خلاء زندگی نمیکنند بلکه در محیطی که رفتار و ساختارهای آن ها را شکل میدهد فعالیت میکنند. امرزوه یکی از مشخصه های عرصه فعالیت سازمان، رقابتی شدن و در نتیجه ناپایداری آن است. همراه با افزایش رقابت در بازار، تصمیم گیری و سیاستگذاری برای حفظ بقاء و یا کسب موفقیت پیچیدهتر شده است. در چنین شرایطی انتخاب استراتژی مناسب برای سازمانها اهمیت خاصی پیدا کرده است (کردنائیچ و مشبکی، 1381). یکی از عوامل محیطی که امروزه سازمانها را تحت تاثیر قرار میدهد تغییرات فناوری اطلاعات است، در واقع پذیرش یک فناوری جدید اجتنابناپذیر در فرایندهای سازمان است. لذا مدیران سازمانها باید در تدوین استراتژی عوامل فناوری را مورد توجه قرار دهند و زیرساختارها تکنولوژی مورد استفاده خود را شناسایی کنند و تکنولوژی مناسب را به کار گیرند. راهکار چنینکاری به کارگیری استراتژی فناوری اطلاعات است. استراتژی فناوری اطلاعات زیرساختهای تکنولوژی یک سازمان را تعیین میکند و به سازمان اجازه میدهد که تکنولوژیهای مناسب را با بهترین استانداردها با توجه به هزینه، کارایی، حمایت از تامین نیازها انتخاب کند و به کار گیرد(ماسوکا، 2006). به نظر میرسد یکی از عواملی که باعث مقاومت در به کارگیری یک استراتژی جدید در سازمان فرهنگ سازمانی است. به طور کلی فرهنگ سازمانی عامل بازدارنده قوی در قبال تغییر، به ویژه تغییر فناوری اطلاعات است(لادون و لادون، 1994). با توجه به همین مهم نیز مطالعه حاضر با هدف رابطه فرهنگ سازمانی و استراتژی فناوری اطلاعات تنظیم شده است.
دوران جدید که به عصر اطلاعات موسوم است، دوران فناوری اطلاعات و ارتباطات میباشد، بشر امروز جامعهای مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات(ICT)[1] را تجربه می کند که از ویژگیهای خاص خود برخوردار است. چنین جامعهای را جامعه اطلاعاتی میگویند (صرافی زاده، 1383). جامعه اطلاعاتی جامعهای است که در آن زندگی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی افراد جامعه به فناوری اطلاعات و ارتباطات وابسته است و جامعهای است که در آن مردم در محل کار، منزل و حتی در اماکن تفریحی از این تکنولوژی حداکثر استفاده را میبرند(میشرا، 2005).
بر خلاف دوران گذشته که اطلاعات و تکنولوژی در اختیار صاحب نظران فن و صنایع قرار داشت و مشروعیت آن نیز به تایید و تصدیق آنان مرتبط بود در جامعه جدید اطلاعات تکنولوژیستها، علمای اجتماعی و مردم معمولی نیز مرتبط با تکنولوژی اطلاعاتی قرار گرفته و بخشی از زندگی روزمره آنان شده است. زیرا اطلاعات و اخبار در گروه نیازهای اساسی همه مردم قرار گرفته است و تولیدات آن استفاده همه جانبه دارد. در حالی که در دوران گذشته استفاده از تکنولوژی مرتبط با قشر خاصی بود و فراگیری زیادی نداشت (آذرخش، مهراد،1383). ویژگیدیگر جامعه اطلاعاتی کالا شدن اطلاعات است، اطلاعات کالا شده و به مدد تکنولوژیهای جدید ارتباطی در دسترس هر کسی که طالب آن باشد قرار میگیرد. در این گونه جوامع مفاهیم سنتی موجود در زمینههایی چون اقتصاد، آموزش، کسب و کار، مدیریت و تجارت دچار تحول میگردد. با گذر از عصر صنعتی و ورود به عصر اطلاعات و به گفته الوین تافلر[2] (عصر دانایی) نیاز روزافزون بشر برای آموزش متفاوتتر با آنچه در گذشته بوده است بیشتر حس می شود در همین راستا تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات که به طور فزایندهای در حال گسترش است می تواند به نحو مطلوبی تمامی امور زندگی را تحت تاثیر قرار دهد (احمدی نژاد ، 1379).
دنیای موجود با دستاوردهای متنوع خود همواره در معرض تحولات و تغییرات غیرقابل پیش بینی است. الوین تافلر اعتقاد دارد ورود به قرن بیست و یکم به عنوان عصر فرانظریه[3] هنگامی برای انسانها جاذب خواهد بود که آدم کنونی بتواند در مقابل تغییرات آن قرن، قدرت تحمل لازم را داشته باشد و با شجاعت در مقابل آن ظاهر شود. تحقق این ایدهآل هنگامی میسر خواهد بود که از هم اکنون بشر امروزی بتواند خودش را برای تغییرات در دنیای آینده آماده سازد این نیز مشروط به دانش، مهارت، بینش و پویایی است. زندگی در دنیای جدید نیازمند شناخت کامل و کسب مهارتهای استفاده از این ابزارها است و بدون داشتن چنین ابزاری رقابت و زندگی بسیار مشکل خواهد بود و مستلزم از دست دادن فرصتهای فراوانی در زندگی روزانه افراد و جوامع است(کابررا و براجیس، 2001).
سازمانها باید جهت به کارگیری و استفاده بهینه از تکنولوژی فنآوری اطلاعات زمینهسازی لازم و مطلوب را داشته باشند تا بتوانند در این راه گامهای مهم و صحیح را در عرصه سازمان بردارند. به نظر میرسد یکی از مهمترین عوامل موفقیت و شکست در این حرکت در «فرهنگ سازمان» باشد. در واقع با توجه به اینکه فرهنگ سازمانی نظام ارزشها، باورها و آداب و رسوم مشترک در بین اعضای سازمان است و تعاملات قسمتهای مختلف را بر قرار میکند لذا باید یک ابزار مؤثر در بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در سازمان تلقی شود. فرهنگ سازمانی به تمام جنبه های سازمانی تاثیر میگذارد و بر اساس اعتقادات و ارزشهای مشترک، به سازمانها قدرت میبخشد و بر نگرش رفتار فردی انگیزه و رضایت شغلی و سطح تعهد نیروی انسانی، طراحی ساختار و نظامهای سازمانی، هدفگذاری، تدوین و اجرای استراتژیها و …. تاثیر میگذارد(بلو، 2010؛ مارسادر، سردان و سانچز، 2006). همچنین فرهنگ سازمانی عامل موثر در ترویج خلاقیت و نوآوری است که از طریق ارزش نهادن به کار سخت و متمرکز و هدفدار، پشتکار و سخت کوشی و تعهد عمل میکند(آلینوا، 2009).
نیروی انسانی به عنوان مهمترین منبع اصلی سازمان با بهره گرفتن از اطلاعات، فناوری، مواد، تجهیزات و بودجه و… به تولید کالا و خدمات میپردازد و در صورتی که درست عمل کند سازمان نیز از عملکرد خوبی برخوردار خواهد شد. لذا به نظر میرسد سازمان از طریق توجه به فرهنگ و شناخت فرهنگ موجود سازمان و تجزیه و تحلیل آن و خلق ارزشهای مناسب در حمایت از فرهنگ مطلوب بتواند در راستای به کار گیری مؤثر استراتژیهای فناوری اطلاعات سازمان، نقش مهمی را ایفا نماید. حال گفتههای اخیر بیشتر در سطح نظری و گمانه زنیهایی است که کمتر به صورت نظام مند و در غالب یک مطالعه میدانی بررسی شدهاند. لذا با توجه به ضعف دانش در بررسی علمی مسئله مطرح شده و همچنین عدم بررسی توامان متغیرهای مورد مطالعه، پژوهش حاضر به منظور پاسخ گویی به این سوال اصلی مهم یعنی؛ آیا بین فرهنگ سازمانی و استراتژی فناوری اطلاعات رابطه معناداری وجود دارد؟ ” صورت بندی گردید.
امروزه اطلاعات شاخص قدرت است. آنچه کشوری را در سطح اول، دوم و سوم جهان قرار میدهد. میزان اطلاعاتی است که آن کشور تولید میکند، در دسترس قرار میدهد و به کار میگیرد. فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان یک فناوری غالب در هزاره جدید معرفی شده
است. بدون هیچ شک و تردیدی در فرایند پذیرش پدیده جهانیسازی، کشورهایی که زمینه و بستر لازم و مناسب را برای توسعه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی بوجود نیاوردهاند، در حرکت هدایت شده و شتابان جهانیسازی از وضع موجود به سوی جامعه اطلاعاتی باز خواهند ماند(میشرا، 2005).
اهمیت روز افزون علوم وابسته به اطلاعات، چنان بالا گرفته است که منتقدان و آگاهان را بر این باور رسانده که دانش اطلاعات و نقش و تاثیر آن شاخص ممتاز فعالیتهای طراز اول جوامع بشری است. در حال حاضر در سازمانها اطلاعات پس از عامل انسانی مهمترین منبع ارزشمند محسوب میشود و یک منبع حیاتی برای پیشرفت علمی و اقتصادی هر کشوری به حساب میآید. به بیان دیگر اطلاعات نیروی اصلی حرکت و شکل دهنده مردم، اجتماعات، سازمانها و کشورهاست(لی، 2000).
نقش مهم اطلاعات را میتوان در زمینههای وسیعی از فعالیتهای حیاتی بشر جستجو کرد. اطلاعات به ابزار مهم اطلاعاتی و ارتباطی بسیار مهمی بدل گشته که توسط آن بسیاری از امور روزمره انسانها تسریع و تسهیل شده است(اوز، 2005). در سبز فایل، در انجام امور اداری به طریق سنتی(معمول) شاهد ظهور و گسترش مشکلات و نارسائیهای گستردهتری هستیم که از آن جمله میتوان به طولانی بودن جریان کارها، اشتباهات زیاد کارکنان، صرف هزینههای گزاف و قابل ملاحظه جهت ثبت و بایگانی اسناد، اوراق و تبادل اطلاعات نوشتاری، ریسک پذیری و خطرپذیری بالا، نارضایتی ارباب رجوع و موارد بسیاری از این قبیل اشاره نمود، که البته با بهره گرفتن از فناوری اطلاعات و ارتباطات شاهد موارد کمی از این قبیل خواهیم بود(جکسون، پارک و پر.بست، 2006). همچنین در عصر حاضر که دوره تغییر و تحول و بحران را در پیش روی داریم. (اگر بحرانی در دنیای امروز باشد، بیش از بحران اقتصاد و پول و نفت و نیرو ، بحران فرهنگ است) (اسلامی ندوشن ، 1354).
در سازمان هایی که فرهنگ استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات وجود ندارد آثار و تبعاتی بدنبال خواهد داشت که از آن جمله میتوان نارضایتی ارباب رجوع، هزینههای گزاف، طولانی بودن جریان کارهاو … را نام برد. تحقیقات نشان میدهد که بسیاری از عدم کارآیی که در یک سازمان پیش میآید ناشی از عدم بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات است(مارسادر، سردان و سانچز، 2006). زیرا رشد روز افزون اطلاعات به سازمانها کمک میکند که در میدان رقابت موفق عمل کنند. یکی از موانع اساسی عدم بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات فقدان فرهنگ سازمانی و عدم بکارگیری آن میباشد.
بنابراین فناوری اطلاعات و ارتباطات یکی از مهمترین مسائل عصر حاضر در تمام جوامع میباشد پس بکارگیری آن در سازمانها جهت هماهنگی با جامعه بین الملل لازم و ضروری به نظر میرسد ولی متأسفانه هنوز شرایط و فرهنگ مناسب جهت استفاده مؤثر به جا و ماهرانه از این فناوری در سازمانها بوجود نیامده است. لیکن فرهنگ سازمانی به دلیل ماهیت اثرگذاری قوی که میتواند بر رفتار و عملکرد اعضای سازمان داشته باشد(مکلنتاش و دوهرتی، 2010) و نقش مهمی را در بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات ایفا کند.
لزوم توجه به فرهنگ به علت تاثیری که فرهنگ سازمانی بر تمام ابعاد سازمان میگذارد، میتواند سازمان را به جلو راند و یا از حرکت بازدارد و این توان بالقوه به خاطر تاثیری است که فرهنگ بر رفتار دارد. لذا اگر بخواهیم علل موفقیت و عدم موفقیت سازمان هایمان را مطالعه کنیم باید به بررسی فرهنگ بپردازیم.
فرهنگ سازمانی مختلف میتواند بر عملکرد(مکلنتاش و دوهرتی، 2010)، موفقیت و اثر بخشی یک سازمان و موسسه(کوانتز و بوگلارسک، 2007؛ آکتاس، کییک و کیاک، 2011) تاثیر متفاوتی داشته باشد. با این حال اشاره به این نکته ضرورت دارد (سازمان های موفق ) فرهنگهای ایجاد کردهاند که ارزشها و مدیریت رهبران خود را در هم آمیخته اند و به همین دلیل است که این ارزشها سالها دوام آوردهاند و به نظر میرسد که نقش حقیقی مدیریت سازمانها، اداره ارزشهای سازمان است. سازمان های موفق به ایجاد فرهنگ مشترک میان کارکنان و ایجاد روحیه خوب بها میدهند. چارچوبی از همبستگی ایجاد میکنند که در محدوده آن افراد پر انگیزه ، خود را با شرایط انطباق میدهند(گریتلی، یازیکی، اوراز و آکر، 2013).
بر مبنای مطالعات متعدد، مدیران و پژوهشگران از اوایل دهه 1980 میلادی توجه خود را به چگونگی مدیریت فرهنگ سازمان هایشان و هماهنگ نمودن آن با سایر اجزاء به بهترین وجه آغاز نموده اند(شیم، 2010؛ کیم و کیم، 2011). با وجود اینکه سابقه مطالعات فرهنگ سازمانی بیش از دو دهه نیست. اما تحقیقات، تاثیر فرهنگ و جلوههای فرهنگی را بر رفتار کارکنان نشان دادهاند و تعدادی ازنویسندگان این فرض را مطرح و پشتیبانی کردهاند که شرکتها وسازمان های موفق دارای فرهنگ قوی بوده اند.
استفاده کنندگان این پژوهش کلیه کارکنان، مدیران و سازمانها میباشند، که با پیاده کردن یک الگوی فرهنگی مناسب و قوی در سازمان زمینه استفاده بهینه از فناوری اطلاعات و ارتباطات در بین آنها فراهم میشود. در واقع با روشن شدن رابطه فرهنگ سازمانی با فناوری اطلاعات، در ارگانها و ادارات زمینه لازم برای توجه و اقدام جدی مسئولین جهت بالابردن فرهنگ سازمانی فراهم آید تا از آن طریق بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات افزایش یابد.
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و استراتژی فناوری اطلاعات در مراکز فنی و حرفهای میباشد.
با توجه به اهمیت نقش فرهنگ سازمانی در میزان به کارگیری فناوری اطلاعات توسط کارکنان این تحقیق بر آن است تا با بررسی فرهنگ سازمانی در مراکز فنی و حرفهای به اهداف ذیل دست یابد:
1- آیا بین فرهنگ سازمانی و بکارگیری فناوری اطلاعات در مراکز فنی و حرفهای رابطه وجود دارد؟
1-6-1- فرضیه اصلی: بین فرهنگ سازمانی و بکارگیری فناوری اطلاعات رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-2- فرضیههای فرعی:
1-6-2-1- بین میزان بکارگیری فناوری اطلاعات و پیشرفت مراکز فنی و حرفهای رابطه معناداری
وجود دارد.
1-6-2-2- بین ویژگی نوآوری و ریسکپذیری در فرهنگ سازمانی و استراتژی فناوری اطلاعات رابطه معنا داری وجود دارد.
1-6-2-3- بین ویژگی توجه به جزئیات در فرهنگ سازمانی و استراتژی فناوری اطلاعات رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-2-4- بین ویژگی نتیجه محوری در فرهنگ سازمانی و استراتژی فناوری اطلاعات رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-2-5- بین ویژگی توجه به افراد در فرهنگ سازمانی و استراتژی فناوری اطلاعات رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-2-6- بین ویژگی توجه به گروه در فرهنگ سازمانی و استراتژی فناوری اطلاعات رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-2-7- بین ویژگی داشتن روحیه جسارت و سرشکنی در فرهنگ سازمانی و استراتژی فناوری اطلاعات رابطه معنا داری وجود دارد.
1-6-2-8- بین ویژگی ثبات و پایداری در فرهنگ سازمانی و استراتژی فناوری اطلاعات رابطه معناداری وجود دارد.
1-6-2-9- بین میزان بکارگیری فناوری اطلاعات و پیشرفت کارکنان زن و مرد رابطه معناداری وجود دارد.