//jemo.ir/%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%aa%d8%b9%db%8c%db%8c%d9%86-%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b7%d9%87-%d8%a8%db%8c%d9%86-%d8%b3%d8%b1%d9%85%d8%a7%db%8c%d9%87-%d9%81%da%a9%d8%b1%db%8c/">
وظیفه بورس اوراق بهادار، ایجاد بازاری منظم و دائمی برای خریدوفروش انواع اوراق بهادار است که از آن طریق جذب سرمایههای مردمی توسط شرکتها، امکانپذیر باشد. این وظیفه وقتی به نحو صحیح انجام میشود که بازار به شکل یک بازار رقابت کامل عمل کرده و از درجه تخصصی بالایی برخوردار باشد. بنابراین سهامداران و سرمایهگذاران از بازار سرمایه این انتظار را دارند که صحت اطلاعات واصله توسط شرکتهای پذیرفتهشده در بورس را مورد تأیید قرار دهد تا آن ها به مزایای خرید و نگهداری و فروش سهام خود نائل شوند. سهامداران و سرمایهگذاران برای ارزیابی شرکتها از فاکتورهای مختلفی استفاده مینمایند که از آن جمله، نسبت سود تقسیمی میباشد که تغییرات آن میتواند اطلاعاتی درباره وضعیت و عملکرد شرکت در حال و آینده بدهد. سود تقسیمی میتوانند بهعنوان عاملی برای کنترل و ارزیابی عملکرد مدیریت شرکت توسط سهامداران باشند (برهانی، 1387).
چنانچه واحد تجاری نتواند وجوه در دسترس را به نحوی سودآور سرمایهگذاری کند، میتواند جریان نقدی آزاد را به مصرف توزیع سود سهام برساند. از سوی دیگر در صورت موجود بودن فرصتهای سرمایهگذاری سودآور، میتوان از تقسیم سود خودداری نمود. در برخی از شرکتهای درحالتوسعه که فرصتهای سرمایهگذاری سودآوری وجود دارد، معمولاً از پرداخت سود سهام خودداری میشود. در برخی موارد، تأمین مالی پروژههای سرمایهگذاری، از محل سود (تأمین مالی داخلی) بر پرداخت سود سهام و تأمین مالی از طریق انتشار سهام یا اوراق قرضه، ترجیح داده میشود؛ زیرا سهامداران ممکن است سود سرمایهای حاصل از افزایش قیمت سهام را بر دریافت سود نقدی سهام ترجیح دهند (برهانی، 1387).
درنتیجه محقق در پی یافتن این مسئله میباشد که آیا بین سودآوری، سود انباشته، مخارج سرمایهای شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و نسبت تقسیم سود این شرکتها رابطهای وجود دارد یا خیر؟ جهت پاسخ به این سؤال پژوهشگر از بین مؤلفههای مختلف تأثیرگذار بر نسبت تقسیم سود سهام از شاخصهای سودآوری، سود انباشته، مخارج سرمایهای استفاده نموده است. تا درنهایت مدیران شرکتها بتوانند بر اساس این رابطه، تصمیمگیری و برنامهریزی خود را تعدیل کنند؛ و سرمایهگذاران نیز تصمیم بگیرند که آیا به خرید سهام شرکت مبادرت ورزند یا اینکه در بخش دیگری سرمایهگذاری کنند.
تا کنون تحقیقات گسترده ای در زمینه سودآوری، سود انباشته، مخارج سرمایه ای و نسبت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس انجام گرفته ولی آنچه مشخص است این مهم است که با توجه به پیشینه این موضوع تاکنون به طور مستقیم، تأثیر و رابطه نوسانات نسبتهای سودآوری، سود انباشته و مخارج سرمایهای بر نسبت تقسیم سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار نگرفته است. بنابراین با توجه به بررسیهای به عملآمده و با توجه به محدودیتهای موجود در رابطه با شناسایی و اندازهگیری متغیرهای نسبت تقسیم سود شرکتها، این پژوهش به بررسی رابطه بین سود آوری، سود انباشته، مخارج سرمایه ای و
نسبت تقسیم سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس پرداخته است.
سود تقسیمی از موضوعهایی است که از دیرباز موردتوجه پژوهشگران مالی قرار داشته است و هنوز نیز بهعنوان یکی از مسائل بحثانگیز در حوزه مدیریت مالی باقیمانده است. تقسیم سود شرکتها همچنان برای محققان مالی، پیچیده و معماگونه است و از دو جنبه بسیار مهم قابلبحث است. ازیکطرف، عاملی اثرگذار بر سرمایهگذاریهای پیش روی شرکتهاست. وجود پژوهش در این زمینه با توجه به حساسیت بالای معیار سودآوری شرکتها و مباحث تئوریکی مربوط به آن، بهشدت احساس میگردد.
این تحقیق امکان تقسیم سود موجب کاهش منابع داخلی و افزایش نیاز به منابع مالی خارجی را در پی دارد و از طرف دیگر، بسیاری از سهامداران شرکت، خواهان تقسیم سود نقدی هستند. ازاینرو، مدیران باهدف حداکثر کردن ثروت سهامداران همواره باید بین علایق مختلف آنان و فرصتهای سودآور سرمایهگذاری تعادل برقرار کنند. بنابراین، تصمیمات مربوط به تقسیم سود که از سوی مدیران شرکتها اتخاذ میشود، بسیار حساس و دارای اهمیت است و شناسایی عوامل مؤثر بر سود تقسیمی، موضوع پژوهش بسیاری از پژوهشگران بوده است. (ایزدی نیا و همکاران،1390).
تصمیمگیری در مورد پرداخت سود تقسیمی، یکی از تصمیمات مهمی است که شرکت با آن مواجه است. سود تقسیمی به داشتن خاصیت چسبندگی معروف است؛ شرکتهایی که سود تقسیمی خود را کاهش میدهند، معمولاً با کاهش شدید در ارزش خود مواجه میشوند. بنابراین، مدیران تمایل دارند از پرداخت سود بالا اجتناب کنند؛ مگر اینکه نسبت به تواناییشان در حفظ سطوح بالای سود تقسیمی اطمینان داشته باشند. با توجه به فرضیه محتوای اطلاعاتی یا علامتدهی، آغاز پرداخت سود سهام توسط یک شرکت و یا افزایش قابلتوجه سود سهام توسط شرکت، میتواند پیامهای متفاوتی از دید سهامداران مختلف داشته باشد (خوشطینت و حاجیان، 1387، 5-4)
همچنین نتایج این تحقیق که برگرفته از دادههای واقعی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد، میتواند قابل بسط به اقتصاد کلان کشور نیز باشد.
بنابراین هدف این تحقیق پاسخ به سؤال زیر است:
چه رابطهای بین سودآوری، سود انباشته و مخارج سرمایهای با نسبت سود تقسیمی وجود دارد؟
ارزش و اعتبار قوانین هر علم و تحقیقی به روششناختی که در آن بکار میرود بستگی دارد و هدف علمی این تحقیق ارزش و اعتبار بخشیدن به فرضیه تحقیق میباشد تا این تحقیق بتواند در بالا بردن سطح دانش عمومی موردنیاز استفاده کنندگان مؤثر باشد و همچنین زمینهساز بستر مناسبی برای تحقیق آتی در سایر مراکز آموزشی و پژوهشی باشد. اهداف این تحقیق بهصورت به شرح زیر میباشد.
اهداف تحقیق حاضر بر اساس تقسیمبندی اهداف به اهداف اصلی و فرعی به شرح زیر قابلطبقهبندی میباشد:
هدف اصلی:
تعیین رابطه بین سودآوری، سود انباشته، مخارج سرمایهای و نسبت تقسیم سود در قلمرو تحقیق
اهداف فرعی:
سؤال اصلی:
چه رابطهای بین سودآوری، سود انباشته، مخارج سرمایهای و نسبت تقسیم سود در قلمرو تحقیق وجود دارد؟
سؤالات فرعی:
سرمایه گذاران در بازار سهام همواره در صدد کسب سود بالا هستند . آنها سهامی را خریداری می کنند که از نظر آنها بهترین سهام باشد و بیشترین سود و بازده به آن ها تعلق گیرد. این که چقدر فعالیت مدیران در راستای خواست سهامداران بوده، و مدیران تا چه اندازه توانسته اند در ایجاد ارزش و ثروت برای سهامداران موفق باشند از طریق سیستم ارزیابی عملکرد تعیین می شود . اصولا معیارهای ارزیابی عملکرد شرکت ها در بازار سرمایه به دو دسته معیارهای سنتی و معیارهای مبتنی برارزش تقسیم می شوند. (یحیی زاده فر و همکاران،1389)
استفاده از معیارهای سنتی در بازار سرمایه تا سالیان متوالی مرسوم بوده است تا اینکه معیارهای مبتنی برارزش برای ارزیابی عملکرد شرکت ها مطرح شدند. در ارزیابی عملکرد به روش سنتی فقط به سود حسابداری توجه می شود که به دلیل درنظر نگرفتن هزینه های تأمین منابع سرمایه شرکت ها روش مطلوبی محسوب نمی شوند .یکی از جدیدترین معیارهای مبتنی برارزش، معیار ارزش افزوده اقتصادی است. براساس این معیار، ارزش شرکت به بازده و هزینه سرمایه به کارگرفته شده شرکت بستگی دارد. بنابراین تفاوت بین ارزش افزوده اقتصادی و معیارهای سنتی در این است که دراین روش تلاش می شود تا کلیه هزینه های تأمین مالی مورد توجه قرار گیرد. (یحیی زاده فر و همکاران،1389)
سرمایه در گردش از اقلامی مهم دارائی های واحدها و بنگاه های اقتصادی تلقی می شود. که در تصمیمات مالی نقش قابل توجهی دارد. تداوم فعالیتهای بنگاهای اقتصادی تا میزان زیادی به مدیریت منابع کوتاه مدت آن بستگی دارد، زیرا فعالیت های عملیاتی در یک دوره عادی که معمولا سالانه است به شناخت سرمایه در گردش و مدیریت مطلوب آن مربوط می شود بطوریکه از این طریق، نتایج مورد انتظار تحقق یابد و امکان تداوم فعالیت در بلند مدت و افزایش ارزش افزوده شرکت فراهم شود. (نیکو مرام و همکاران، 1383)
2-1)بیان موضوع
گروههای مختلف به دلایل متفاوت به مسئله ارزیابی عملکرد شرکتها توجه خاصی داشته و آنها را مهم تلقی میکنند اعم از مالکان، مدیریت، سرمایهگذاران دولت، بانکها و اعتباردهندگان و … و همچنین معیارهای مختلفی برای ارزیابی عملکرد وجود دارد که هر کدام در جایگاه خود میتوانند معیارهای مناسبی برای ارزیابی عملکرد باشند. اطلاعات مورد نیاز برای این معیارها از طریق صورتهای مالی (حسابداری)، اقتصاد، بازار آزاد و یا ترکیبی از آنها به دست میآید که هر کدام به نوعی دارای محاسن و معایب مختلفی هستند.
از آنجا که معیارهای ارزیابی سنتی عملکرد نظیر ROA ، ROI ، EPS و… همگی بر سود حسابداری متکی اند و در عین حال سود خالص خود دارای ابهامات زیادی از جمله، امکان هموارسازی سود توسط مدیریت شرکت به منظور کسب پاداش بیشتر، استفاده از برآوردها و تخمینها در محاسبه سود حسابداری مانند برآورد هزینه مطالبات مشکوکالوصول و … و عیب دیگر اجازه استفاده اختیاری به مدیریت برای استفاده از روشهای مورد قبول حسابدرای است. لذا مورد انتظار است که دستکاری در سود حسابداری یا همان هموار سازی سود بر معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد اثر گذار باشد.
از طرفی در معیار های نوین ارزیابی عملکرد نظیر ارزش افزوده اقتصادی تا حدودی عیوب مربوط به سود حسابداری برطرف و نقصها جبران شده است. برای نمونه در محاسبه ارزش افزوده اقتصادی دیگر سود خالص انتهای صورت سود و زیان مورد استفاده قرار نمیگیرد بلکه از سود خالص عملیاتی بعد از کسر مالیات استفاده میشود تا برخی مسائل به خودی خود رفع شود. (شریعت پناهی و سمائی، 1386)
باید توجه داشت که سرمایه در گردش از نظر اصولی، دارای ارزش اقتصادی نبوده و تنها یک مفهوم ساختگی حسابداری است که به صورت سرمایه گذاری در داراییهای جاری تعریف میگردد.در واقع آن دسته از تصمیمگیریهای مدیریتی را بازگو میکند که بر گونــههای ویژهای از داراییــهــای جــاری و بدهیــهای جــاری تاثیر مــیگــذارد. با یــــک مــــدیریت و برنــــــــامهریزیکارآمد،سرمایه گذاری در داراییهای جاری ویژهای میتواند به هدف کلی شرکت (افزایش ارزش شرکت) کمک نماید.(بسلی واسکات،2001) مدیریت سرمایه در گردش بیشتر درگیر سازماندهی داراییهای جاری و بدهیهای جاری است و بخشی از بودجه بندی سرمایه ای به شمار میرود و در قالب برنامهریزی کوتاهمدت شرکت میگنجد.که عبارت است از تعیین حجم و ترکیب منابع و مصارف سرمایه در گردش، بهنحوی که ثروت سهامدارن بیشتر شود. آنها مبالغی هستند که درداراییهای جاری سرمایهگذاری میشوند. سرمایه در گردش خالص از تفریق بدهیهای جاری از داراییهای جاری به دست میآید و به معنای وجه مورد نیاز کوتاه مدت جهت برآورد تعهدات شرکت است که ملاک نقدینگی است. مدیریت
سرمایه در گردش (مدیریت داراییهای جاری و بدهیهای جاری)میتواند بر سودآوری ،مخاطره و ارزش شرکت و در نتیجه بر ثروت سهامداران تاثیر بگذارد.که به شکل موثر،محتاج برنامه ریزی کوتاه مدت و واکنش نسبت به تغییرات در شرایط و پیشبینیها است.اقلام عمده داراییهای جاری که عبارتند از وجوه نقد، حسابهای دریافتنی و موجودی کالا، در پاسخ به تغییرات پیرامون شرکت، در تغییر هستند. مـــدیریت سرمایه در گردش،محدوده عمــلیاتی- مــالی است و در مورد کفایــت داراییـهای جاری و ریســـک بدهیهایجاریصــحبتمیکــندوبهدنبالخط مشـــیهای مــناسب برای مدیریت داراییها و بدهیهای جاریاست تا منافع آن راافزایش دهد.(تروئل وسولانو،2006) با هرگونه تغییر در عوامل محیطی سازمان، سرمایه در گردش سریعا تحت تاثیر قرار میگیرند. که باید از طریق برنامهریزی میانمدت امکان ایجاد تعادل در مقابل تغییرات عوامل محیطی را پیش بینی کند.و ایجاد تعادل در حسابهای مرتبط با آن بسیار حساس است.
3-1)اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق
ارزش افزوده اقتصادی مدیران شرکت را نسبت به معیارهایی که بیشتر تحت کنترل انهاست نظیر نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه پاسخگو می نماید. ارزش افزوده اقتصادی متاثر از کلیه تصمیمات شرکت است. به عنوان معیاری ارزش افزوده اقتصادی نشان می دهد که ارزش شرکت مستقیما به عملکرد مدیریت بستگی دارد. نتایج تحقیق می تواند به مدیران شرکت های قلمرو تحقیق در تعیین عوامل موثر بر نتایج تصمیماتشان و آثار آن بر ارزش افزوده اقتصادی شرکت کمک کند.
2-امروزه سربار جانشین دستمزد شده است و مسئله تامین مالی آن به طوریکه به موجب افزایش ارزش افزوده اقتصادی شرکت ها شود و به ارزش سازمان لطمه ای وارد نکند از جمله مسائلی است که فراروی مدیران واحد های تجاری قراردارد.نتایج تحقیق می تواند به مدیران شرکت های قلمرو تحقیق در انتخاب نحوه تامین مالی آن ها و آثار آن بر ارزش افزوده اقتصادی شرکت کمک کند.
3- عدم مدیریت صحیح در تامین مالی هزینه ها و پرداخت ها در برخی موارد موجب گردیده که در بسیاری از موارد منابع مالی کوتاه مدت (سرمایه در گردش ) در مواردی مصرف گردد که ضروری نبوده و هزینه های زیادی برای شرکت در پی داشته باشد و شرکت ها را در تسویه بدهی های کوتاه مدت با مشکل مواجه نمایدو در نهایت موجب کاهش ارزش شرکت گردد.
4-واحدهای انتفاعی بابه کارگیری راهبردهای گوناگون در ارتباط با سرمایه در گردش می توانند میزان نقدینگی و سود آوری شرکت را تحت تأثیر قرار دهند و در نهایت موجب افزایش ارزش افزوده اقتصادی شرکت گردند.
5-در حال حاضر وضعیت نقدینگی شرکت ها در شرایط نامناسبی قرار دارد و اکثر شرکت های ایرانی به علت موقعیت تورمی که در کشور حاکم است ترجیح می دهند تا وجه نقد را به دارایی های دیگر تبدیل کنند و این موضوع باعث می شود که شرکت ها در سرسید بدهی ها درمانده شوند و به اعتبار و ارزش سازمان لطمه وارد شود.
6-بیشتر مطالعات قبلی در مورد ارزش افزوده اقتصادی، بر سود آوری شرکت و برخی نسبت های سود آوری و عملکرد تمرکز داشته اند.با این حال مطالعات تجربی بیانگر وجود عوامل موثر دیگری مانند نسبت های اهرمی و نوع صنعت ، ساختار سرمایه و مدیریت سرمایه در گردش بر ارزش افزوده اقتصادی است. با توجه به اهمیت موضوع و اینکه به این موضوع در کشور ما کمتر پرداخته شده است، لذا این تحقیق بر پایه تحقیقات صورت گرفته در سایر کشور ها در پی تعیین رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و سرمایه در گردش در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار می باشد.
4-1)بیان مسئله تحقیق
یکی از مفیدترین معیارهای ارزیابی عملکرد و همچنین پیش بینی ارزش سهام شرکتها معیار ارزش افزوده اقتصادی می باشد. مدیریت شرکت قصد دارد بر اساس ارزش افزوده اقتصادی ثروت سهامداران را حداکثر کند.
معیارهای متفاوتی برای اندازه گیری ارزش سهام و قضاوت در مورد عملکرد شرکت وجوددارد. عدم استفاده از معیارهای مناسب برای اندازه گیری عملکرد و ارزش سهام یک شرکت سبب می شود که ارزش شرکت به سمت ارزش واقعی سوق پیدا نکند و در نتیجه موجب متضرر شدن یک گروه از خریداران سهام و بهره گیری از سود فوق العاده توسط گروه دیگری از خریداران شود. (حجازی و حسینی، 1381)
ارزش افزوده اقتصادی مدیران ارشد شرکت را نسبت به معیارهایی که بیشتر تحت کنترل انهاست نظیر نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه و نه معیارهایی غیر قابل کنترل نظیر ارزش بازار سهام پاسخگو می نماید. ارزش افزوده اقتصادی متاثر از کلیه تصمیمات شرکت نظیر تصمیمات سرمایه گذاری، تقسیم سود، نرخ بازده سرمایه، تصمیمات مربوط به تامین مالی،نرخ هزینه سرمایه است. به عنوان معیاری داخلی، سنجش عملکرد موفقیت شرکت در افزودن ارزش سرمایه گذاری سهامداران را به بهترین نحو میسر می نماید. ارزش افزوده اقتصادی نشان می دهد که ارزش شرکت مستقیما به عملکرد مدیریت بستگی دارد. (رودپشتی و کیانی، 1387)
احتمال ورشکستگی برای شرکت هایی که در معرض مدیریت نادرست منابع تامین مالی قرار داردند، حتی با وجود سود آوری مثبت وجود دارد. در حال حاضر وضعیت نقدینگی شرکت ها در شرایط نامناسبی قراردارد و اکثر شرکت های ایرانی به علت موقعیت تورمی که در کشور حاکم است ترجیح می دهند تا وجه نقد رابه دارایی های دیگر تبدیل کنند و این موضوع باعث می شود که شرکت ها در سررسید بدهی ها درمانده شوند و به اعتبار و ارزش سازمان لطمه وارد شود. (رودپشتی و کیانی، 1387)
مدیریت سرمایه در گردش کارا ، شامل برنامه ریزی و کنترل دارایی ها و بدهی های جاری به گونه ای است که ریسک ناتوانی در برآورده کردن تعهدات از یک طرف و اجتناب از سرمایه گذاری بیش از حد در دارایی ها را از طرف دیگر بر طرف نماید و این مسئله با ایجاد توانایی در استفاده از فرصت های سود آوری برای شرکت ها بر افزایش ارزش شرکت موثر است. (یعقوب نژاد و همکاران، 1389)
عدم مدیریت صحیح سرمایه در گردش و همچنین عدم مدیریت صحیح در تامین مالی هزینه ها و پرداخت ها در برخی موارد موجب گردیده که در بسیاری از موارد منابع مالی کوتاه مدت (سرمایه در گردش ) در مواردی مصرف گردد که ضروری نبوده و هزینه های زیادی برای شرکت در پی داشته باشد و شرکت ها را در تسویه بدهی های کوتاه مدت با مشکل مواجه نمایدو در نهایت موجب کاهش ارزش شرکت گردد. (یعقوب نژاد و همکاران ،1389)
//jemo.ir/%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%aa%d8%b9%db%8c%db%8c%d9%86-%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b7%d9%87-%d8%a8%db%8c%d9%86-%d8%b3%d8%b1%d9%85%d8%a7%db%8c%d9%87-%d9%81%da%a9%d8%b1%db%8c/">
//azarim.ir/%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%aa%d8%b9%db%8c%db%8c%d9%86-%d8%b1%d8%a7%d8%a8%d8%b7%d9%87-%d8%b3%d8%b1%d9%85%d8%a7%db%8c%d9%87-%d9%81%da%a9%d8%b1%db%8c-%d9%88-%d8%a7%d8%b1/">
هزینههای انتخاب نادرست، بخش مهمی از اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را به خود اختصاص میدهند. اگر چه مدلهای مورد استفاده در پژوهشهای محققینی که در این زمینه پژوهش نمودهاند غالبا مشابه است ولی نتایج بدست آمده از تحقیقات مختلف در مورد رابطه بین هزینههای انتخاب نادرست و اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام، اختلاف زیادی با یکدیگر دارند.
ویژگیهای خاص صندوقهای سرمایهگذاری مشترک همچون مدیریت حرفه ای، تنوعپذیری و نقدشوندگی بالا باعث کاهش ریسک سیستماتیک و در نتیجه کاهش اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام میگردد. پراکندگی مالکیت و گزارشهای بهنگام در مورد ارزش جاری سهام صندوقهای سرمایهگذاری مشترک به همراه کنترلهای موثر موجود، سبب استقرار سیستم راهبری شرکتی مناسب در نوع آنها میگردد.نوع حاکمیت شرکتی تاثیر بسزایی در کاهش عدمتقارن اطلاعات و بالطبع هزینههای انتخاب نادرست در صندوقهای سرمایهگذاری مشترک دارد(احمد پور و رسائیان،1385).
طرح و ایده تشکیل شرکتهای سرمایهگذاری،برای اولین بار در سال 1868 در کشور انگلستان به دنبال شکلگیری تراست خارجی و مستعمراتی دولت، به وجود آمد. هدف از تشکیل این شرکتها، فراهم آوردن امکانات و ابزارهایی برای سرمایهگذاران مبتدی و معمولی بود تا از طریق تنوعبخشی به سرمایهگذاری، بتوانند موجبات کاهش ریسک را فراهم آورند.
ویژگی خاص صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و شرایط خاص حاکم بر آن ها عدمتقارن اطلاعات در آن ها را کاهش میدهد لذا انتظار میرود اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، ناشی از هزینههای نادرست،در آن ها بسیار اندک باشد.
از مزایای صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، مدیریت حرفه ای، تنوعپذیری و نقدشوندگی بسیار بالا را میتوان نام برد. این سه ویژگی باعث کاهش ریسک سرمایهگذاری میشوند.چون ریسک سرمایهگذاری با اختلاف پیشنهادی قیمت خرید و فروش سهام رابطه مثبت دارد در نتیجه کاهش آن باعث کاهش اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام میگردد(احمد پور و رسائیان،1385).
با توجه به اینکه صورتهای مالی، اطلاعات مربوط و با ارزشی را برای گروههای برون سازمانی فراهم کند، اتکای شدید بر اعداد حسابداری و به ویژه سود، انگیزههای قدرتمندی را برای مدیران فراهم میکند تا سود را به نفع خودشان دستکاری کنند.مدیریت سود، الزاما عملکرد واقعی شرکت را منعکس نمیکند و ممکن است منجر به ارائه اطلاعات نادرستی در مورد شرکت شود و در نتیجه باعث قضاوت نادرست سهامداران و سرمایه گذاران در مورد عملکرد شرکت شود.
هدف صورتهای مالی، ارائه اطلاعاتی درباره وضعیت، عملکرد و انعطاف پذیری مالی است که برای استفاده کنندگان صورتهای مالی در اتخاذ تصمیمات اقتصادی، مفید واقع شود. بنابراین میتوان گفت در صورت دستکاری صورتهای مالی، به هدف و فلسفه وجودی صورتهای مالی خدشه وارد میشود. به علاوه وجود بسترهایی چون تضاد منافع و عدمتقارن اطلاعاتی بین مالکیت و مدیریت از یک طرف و بروز رسواییهای مالی از طرف دیگر، بر اهمیت موضوع مدیریت سود افزودهاند. برای جلوگیری و کنترل مدیریت سود، باید شناختی عمیق از انگیزهها و اهداف اعمال مدیریت سود کسب نمود.
مدلهای تحلیلی متعددی روشن ساخته اند که میزان مدیریت سود فرصت طلبانه به تناسب سطح عدمتقارن اطلاعاتی افزایش مییابد. برای مثال دی (1988) و ترومن و تیتمن (1988) به صورت تحلیلی نشان دادند که وجود عدمتقارن اطلاعاتی بین مدیریت و سهامداران یک شرط اساسی برای مدیریت سود است. دی (1988) فرض کرد که بین گروههای سهامداران هم پوشانی وجود دارد. سهامداران فروشنده به مدیریت اجازه میدهند که به منظور القای یک تصویر مناسب به گروه خریداران، ازیک سیاست مشخص مدیریت سود پیروی نماید. دراین مدل، مدیر از یک مزیت اطلاعاتی نسبت به سهامداران برخوردار است. درنتیجه عدمتقارن اطلاعاتی یک شرط ضروری برای مدیریت سود دراین وضعیت است.
در بازارهای سرمایهای که تعداد افراد دارای اطلاعات محرمانه زیاد هستند و یا این افراد از مزیت اطلاعاتی بالایی برخوردار میباشند، احتمال عدمتقارن اطلاعات یا نابرابری افزایش مییابد. اندازه بازار به نوبه خود، هزینه معاملات اوراق بهادار را تحت تاثیر قرار میدهد.
بنابراین وسعت عدمتقارن اطلاعات، با میزان هزینه های معامله رابطه مستقیم خواهد داشت .
براساس تحلیلهای تئوریک و شواهد تجربی، افزایش عدمتقارن یا نابرابری اطلاعات، با کاهش تعداد معاملهگران، هزینه های زیاد معاملات، نقدینگی پائین اوراق بهادار و حجم کم معاملات رابطه دارد و در مجموع منجر به کاهش سودهای اجتماعی ناشی از معامله می شود. در ادامه استدلال می شود که باید هدف مقررات افشاء، تعدیل اثرات نامطلوب ناشی از نابرابری در بازار سرمایه باشد(فدایی نژاد،1373)
اهمیتی که سود حسابداری برای استفاده کنندگان از اطلاعات مالی دارد ، باعث شده است که مدیریت واحد تجاری توجه خاصی به مبلغ و نحوه تهیه و ارائه آن قائل شود بنابراین همواره این نگرانی و مشکل وجود دارد که سود به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای عملکرد مالی شرکتها ، توسط مدیران که در تضاد منافع بالقوه با سهامداران عادی قرار دارند ، با اهداف خاصی ، مدیریت شده باشد .
اطلاعات حسابداری اطلاعات نسبتاً دقیقی به آنهایی که در بازار هستند ارائه میکنند. این اطلاعات به سرمایه گذاران کمک میکند تا اقدامات عملیاتی شرکت را درک نموده و بنابراین عدمتقارن اطلاعات بین سرمایه گذاران و مدیریت را کاهش دهند ( آرم استرانگ و بتاچاریا، 2010). محیط اطلاعاتی به احتمال زیاد اثرات جانبی زیادی بر اطلاعات حسابداری تحمیل میکند : درجه عدمتقارن اطلاعات شرکت میتواند بوسیله سیستم ارائه اطلاعات موثر که محیطی شفاف برای گزارشهای مالی شرکت و حسابداری کیفیت سود ایجاد میکند ، کاهش یابد. مدیران تحت نظارت شدیدتر ، گزارشهای حسابداری با کیفیت بیشتری ارائه میکنند که افزایش در کیفیت سود شرکت را میسر میسازد(هانتون 2006 و زیا و لو 2005). از یک سو ، سرمایه گذاران موسسهای ممکن است از برتری حرفهای خود به منظور نظارت بر مدیریت شرکتها و شرکت در امور اداره شرکتها استفاده کنند ، در نتیجه سودهای بر مبنای رفتار مدیریت سود را خنثی کنند (بروس و کینی 1990 و هنگ 2006). از سوی دیگر نگرانی درباره تاثیر منفی آنها ، به صورت رفتار کوته بینانه میتواند میزان مدیریت سود را تشدید کرده و کیفیت سود را کاهش دهد(دنگ و تنگ 2010)
گزارشگری مالی یکی از مهمترین فرآوردههای سیستم حسابداری است که از اهداف عمده آن فراهم آوردن اطلاعات لازم برای تصمیم گیری اقتصادی استفاده کنندگان در خصوص ارزیابی عملکرد و توانایی سودآوری بنگاه اقتصادی است (بوشی و نو، 2000). شرط لازم برای دستیابی به این هدف، اندازه گیری و ارائه اطلاعات، به نحوی است که ارزیابی عملکرد گذشته را ممکن سازد و در سنجش توان سودآوری و پیش بینی فعالیتهای آتی بنگاه اقتصادی موثر افتد (دنگ و تنگ، 2010). به بیان دیگر تعدد و فراوانی گزارشهای مالی به نوعی آگاهی و اطلاعات سهامداران خرد که دسترسی کمتری به اطلاعات را دارند، افزایش میدهد (حکیم و همکاران، 2008).یکی از مهمترین عوامل در تصمیم گیری صحیح سهامداران شرکتها،اطلاعات مناسب و مرتبط با موضوع تصمیم در مورد سرمایهگذاری یا عدم سرمایهگذاری است که اگر به درستی فراهم و پردازش نشوند اثرات منفی برای فرد یا نهاد تصمیم گیرنده خواهد داشت از سوی دیگر نوع و چگونگی دستیابی به اطلاعات نیز حائز اهمیت است (کان و وینتون، 1998). در صورتی که اطلاعات مورد نیاز به صورتی نامتقارن در بین سهامداران توزیع شود(انتقال اطلاعات به صورت نابرابر بین سهامداران صورت گیرد)می تواند نتایج متفاوتی را نسبت به تصمیم گیری در ارتباط با یک موضوع واحد سبب شود.بنابراین قبل از اینکه خود اطلاعات برای سرمایه گذاران، سهامداران و سایر ذینفعان مهم باشد،این کیفیت توزیع اطلاعات است که باید به صورت دقیق مورد ارزیابی قرار گیرد (فنگ و هونگ، 2007).زمانی که عدمتقارن اطلاعاتی در رابطه با سهام یک شرکت افزایش یابد ارزش ذاتی آن با ارزشی که سرمایه گذاران در بازار سرمایه برای سهام مورد نظر قائل می شوند متفاوت خواهد بود. در نتیجه ارزش واقعی سهام شرکتها با ارزش مورد انتظار سهامداران تفاوت خواهد داشت (جمیبالوو و همکاران، 2002).کنگ و شیوداسانی، (1995)، به این نتیجه رسیدند که فراوانی گزارشهای مالی بیشتر باعث کاهش اطلاعات نامتقارن خواهد شد و با گذشت زمان تاثیر آن بر کاهش اطلاعات نامتقارن بیشتر خواهد شد. همچنین آن ها نتایج مشابهی را در ارتباط با تغییرات اجباری در فراوانی گزارشهای مالی به دست آورند. در این پژوهش ارزیابی رابطه بین عدمتقارن اطلاعاتی و مدیریت سود در صندوقهای مشترک سرمایهگذاری مورد بررسی قرار خواهد گرفت. بنابراین ما در این پژوهش به دنبال پاسخ این سوال هستیم که:
چه رابطه ای بین عدمتقارن اطلاعاتی و مدیریت سود در صندوقهای مشترک سرمایهگذاری وجود دارد؟
. Dye
. Truman, B. & Titman
. Dye