وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه مطالعه تطبیقی میزان مشارکت سیاسی در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان و دانشگاه آزاد واحد نجف آباد

محدودیت مشارکت در نظام­های استبدادی و تمرکزگرا که دوران زیادی از تاریخ بشر را در برمی­گیرند باعث شده است تا دانشمندان و نظریه­پردازان سیاسی بحث مشارکت مردم در سرنوشت خویش را بطور جدی دنبال کنند. امروز نیز بحث مشارکت درحکومت­های مردم سالار اندیشمندان را به سوی شیوه ­ها و راه­های آن کشانده است و این امر باعث شده است تا نظریه­ های مختلفی در ارتباط با قبض و بسط مشارکت و راهکارهای متفاوت آن ارائه گردد. مشارکت سیاسی یکی از مباحث جامعه ­شناسی سیاسی است و یکی از شاخص ­های توسعه سیاسی در کشورها به شمار می­رود. توسعه سیاسی خود یکی از ابعاد توسعه همه جانبه است. از این رو پرداختن به مقوله به مشارکت سیاسی می ­تواند روشنگر یکی از ابعاد توسعه یافتگی باشد.

 

همچنین از ابتدای تشکیل جوامع بشری تا پیدایش دولت­شهرهای آتن و نیز شکل­ گیری و ایجاد دولت –
ملت­های امروزی مسأله مشارکت مردم در امور حکومت و کشورداری و نیز شیوه ­ها و چگونگی این مشارکت مورد توجه اندیشمندان سیاسی بوده است. بسته به اوضاع و شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و همین­طور نوع حکومت­ها در دوره­ها و مکان­های مختلف، میزان و شکل مشارکت تفاوت­های زیادی را نشان می­دهند. در طول تاریخ بشر، نظام­های مختلفی شکل گرفته­اند که شیوه ­های عمل هر کدام با دیگری متفاوت است و نیز در مورد مشارکت مردمی هرکدام مسیرخاصی را دنبال کرده ­اند. موضوع مشارکت به عنوان یکی از رهیافت­های نوین در مباحث توسعه مطرح است و صاحب­نظران مباحث توسعه پس از تجربه چندین دهه برنامه ­های توسعه به این نتیجه رسیده ­اند که یکی از موثرترین راه­های رسیدن به توسعه واقعی و بادوام، همان جلب مشارکت مردم در فرایند توسعه از مرحله تصمیم ­گیری تا اجرا و همچنین با صرفه­ترین و پایدارترین روش است. تحقیق حاضر که به منظور مطالعه تطبیقی میزان  مشارکت سیاسی در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان و دانشجویان دانشگاه آزاد واحد نجف آباد صورت گرفته، در پنج فصل تدوین شده است: فصل اول کلیات تحقیق، شامل بیان مسئله، اهداف، اهمیت و ضرورت تحقیق، تعریف مفاهیم و محدودیت و مشکلات تحقیق می‌باشد. فصل دوم که ادبیات تحقیق است دربرگیرنده مباحثی نظیر انواع مشارکت سیاسی، سطوح مشارکت سیاسی، تئوری‌های مشارکت سیاسی، مروری بر تحقیقات پیشین، چارچوب نظری تحقیق، فرضیات تحقیق و مدل نظری خواهد بود. فصل سوم را روش‌شناسی تحقیق تشکیل می‌دهد که در آن مباحثی نظیر روش تحقیق، جامعه آماری، حجم نمونه، روش نمونه‌گیری، تعریف نظری و عملیاتی متغیرها و … ارائه خواهد شد. فصل چهارم، تجزیه و تحلیل داده‌ها می‌باشد که در آن یافته‌های توصیفی و آزمون فرضیات خواهد آمد. بالاخره فصل پنجم، نتایج و پیشنهادات است.                                                                                                          

 

1- 1 تعریف و بیان مسئله

 

مشارکت در لغت به معنای همکاری کردن، شرکت داشتن و شریک شدن است. مشارکت در واقع شرکت داوطلبانه گروهی از مردم در برنامه­ها و طرح­های سیاسی، اجتماعی است که در توسعه ملی نقش اساسی را دارند. مشارکت برانگیختن حساسیت مردم و در نتیجه افزایش درک و توان آنها برای پاسخگویی به طرح­ها و برنامه ­های توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی می­باشد. در مشارکت حدود دخالت مردم در فرایند تصمیم ­گیری تا آنجاست که بر زندگی آنان تأثیر می­گذارد یعنی این حق مداخله باید موجب حل مشکلات خود و جامعه شود. با این وصف مشارکت می ­تواند به عنوان ابزاری برای رونق بخشیدن به فعالیت­های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و در نتیجه شتاب دادن به آهنگ توسعه و بسط عدالت اقتصادی و اجتماعی باشد. مشارکت ابزار افزایش و توزیع فرصت­های شرکت جستن مردم در تصمیم­گیریهای جمعی، همیاری و دیگریاری در توسعه و پیشرفت کشور می باشد (کلانتری، 1375 : 17).

 

یکی از انواع مشارکت، مشارکت سیاسی است که به معنای شرکت در امور سیاسی و گزینش رهبران سیاسی توسط مردم است. در مواردی مشارکت سیاسی فقط از طریق رأی تحقق می­یابد لیک در بسیاری موارد، بعضی بدان قناعت نمی­ کنند و در تبلیغات سیاسی یا شرکت در احزاب ایفای نقش می­نمایند (ساروخانی، 1375: 156). مشارکت سیاسی در اصطلاح به معنای همکاری سازمان­یافته شهروندان برای انتخاب رهبران خویش، شرکت موثر در فعالیت­ها و امور اجتماعی و سیاسی و تأثیرگذاشتن بر ترکیب هدایت سیاسی دولت است. فرهنگ سیاسی مشارکتی به این معناست که افراد از نفوذ نظام سیاسی برخود و میزان تأثیرگذاری خود بر نظام سیاسی آگاهی دارند و با علم به تأثیرگذاری متقابل آن دو بر یکدیگر نسبت به ساخت سیاسی، اداری و روند تصمیم ­گیری و امر اجرایی حساسیت نشان می­ دهند و تلاش می­ کنند در خطی­مشی و تصمیمات نظام سیاسی تأثیر بگذارند. پس داشتن فرهنگ سیاسی و فرهنگ سیاسی مشارکتی در امور، برای مشارکت امور امری ضروری است. بنابراین احساس مسئولیت کردن نسبت به سرنوشت و اداره امور مملکتی یک وظیفه و تکلیف شرعی برای همه مردم است و اما عقل نیز بر این ضرورت تاکید می­ کند. انسان بالطبع اجتماعی است و زندگی اجتماعی بر اساس روابط انسان­ها با یکدیگر امکان­ پذیر می­ شود. در این فرایند فرد و جامعه بر هم تأثیر می­گذارند و بر افراد جامعه لازم است نقش خود را در این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بدرستی ایفا کنند. مسائل سیاسی و امور مربوط به حکومت از اهم مسائل هرجامعه است. افراد باید با مشارکت فعال خویش در سرنوشت خود و جامعه دخالت کنند و در سیاست­گذاری­ها، تصمیمات و چگونگی اداره امورکشور تأثیرگذار باشند. چرا که اگر در تعیین سرنوشت خود مشارکت نورزند بر اساس کشش­های موجود در عالم خلقت دیگران با سلطه بر آنها برای آنان تصمیم ­گیری خواهند کرد، آنها را به دنبال خود می­کشانند و چه بسا به ورطه هلاکت می­اندازند. پس مشارکت سیاسی برای حیات فکری و زندگی با عزت امری ضروری است.

 

یک مفهوم عمومی از مشارکت، در قالب بسیج مردم برای بر عهده گرفتن طرح­های توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی اشاره دارد. تعبیر دیگری در مورد مشارکت آن را به عنوان پدیده یا فرایند اختیاردادن به جدا افتادگان و محرومان می­شناسد. در تعریف دیگری، مشارکت، شرکت مؤثر همه افراد در امور جمعی، از طریق بسیج کلیه امکانات بالقوه گروهی به منظور استفاده از آنها در فرایند تصمیم ­گیری و اجرا می باشد (محسنی، 1366: 99).

 

شرط مهم برای مشارکت سیاسی وجود نهادهای مناسب مشارکتی می­باشد که شرایط لازم را برای سامانمند کردن تقاضاها و مشارکت سیاسی افراد و گروه­ها را مهیا می­سازد. به همین خاطر ورود بیش از حد نیروهای اجتماعی اخلال­گر در مسیر نوسازی و توسعه سیاسی در جامعه­هایی که ثبات سیاسی و نهادها و نهادمندی مناسبی را ندارند به توسعه سیاسی آسیب می­رساند، مشارکت سیاسی باید در قالب نهادهای نیرومند سیاسی و مردم از قبیل احزاب سیاسی و گروه­های سیاسی و صنفی، انسجام، تعدیل و نظم بپذیرد.

 

منظور از مشارکت سیاسی در این پژوهش:«تمامی فعالیت های قانونی یا غیرقانونی شهروندان غیر حکومتی که به صورت داوطلبانه و در قالب یک سازمان یا خارج از آن، درسطح ملی یا محلی به منظور تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم بر انتخاب کارگزاران حکومتی و یا تعیین سیاست­ها و خط­مشی­های آنان انجام گرفته، چه این فعالیت­ها با موفقیت همراه شود یا به شکست بیانجامد است»

 

تمامی جوامع جهت تحقق توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در جریان نوسازی بامسائل و تضادهای ذاتی مواجه می­شوند. در حوزه توسعه سیاسی یکی از بحران­هایی که جوامع درمسیر نوسازی با آن روبرو می­شوند بحران مشارکت است که حل آن مستلزم فراهم نمودن شرایط مناسب جهت مشارکت عمومی در امر حکومتی است. مشارکت سیاسی هم نتیجه وجود آزادی و توسعه سیاسی در جامعه و هم عامل استقرار و حفظ بقای آنها است و بدین لحاظ هم شرط لازم برای توسعه اجتماعی و سیاسی یک جامعه است و هم نتیجه آن. به نظر می­رسد که در کشور ایران نیز بسان دیگر کشورهای در حال توسعه به دلیل اینکه تجربه طولانی از دموکراسی ندارند و چند دهه بیش نیست که از نظام دیکتاتوری فاصله گرفته­اند به همین خاطر هنوز راه­های زیادی وجود دارد تا بتوان مشارکت سیاسی را در جامعه ایران نهادینه کرد و طرح مسئله مشارکت سیاسی هر چند به کرات، شاید بتواند در دست یافتن به این مهم، کمک شایانی کند. و همچنین باید گفت که جامعه ایران به خصوص در صد سال اخیر دچار تحولات اساسی شده است که به تعبیری ناشی از قدم گذاردن به مرحله مدرنیسم است. همزمان با درگیر شدن هرچه بیشتر جامعه با پیامدهای مدرنیسم برخی مفاهیم و دستاوردهای آن مانند انتخابات آزاد، قانون اساسی و حکومت قانون نیز وارد عرصه ­های زندگی اجتماعی و سیاسی ایرانیان شد. این ارزش­ها در تقابل جدی با ارزش­های پدرسالارانه و اقتدارگرایانه­ی قرار گرفته است که ناشی از سنت دیرینه حکومت­های مطلقه از نوع استبداد شرقی است. از این رو، بحث مشارکت سیاسی یکی از مباحث مهم در جامعه ایران می­باشد (وثوقی و هاشمی، 1383: 162).

 

همچنین کشور ما ایران با پشت سرگذاشتن یک انقلاب وهشت سال جنگ با عراق (67-1359) اکنون در جریان نوسازی و توسعه با مسائل عدیده ای  روبروست که ازجمله  آنها می­توان مشارکت شهروندان در سیاست و حیات سیاسی کشور را بیان کرد. و از طرف دیگر تمایل به کنش آگاهانه و میل به مسئولیت پذیری واخلاق مسئولیت از عالیترین تمایلات نظم شخصیت فرد و از مهمترین  نشانه­ های توسعه سیاسی جامعه محسوب می شود.احساس مسئولیت به شخص این امکان را می‏دهد که به طور هم زمان فعال باشد، برای کسب  موفقیت کوشش کند و در عین حال نسبت به جامعه ای که در آن زندگی می کند احساس تعلق عاطفی داشته باشد،بدین ترتیب مشاهده می شود که مشارکت در جامعه سیاسی متاثر از لوازم وملزوماتی است که بدون در نظر گرفتن آن امکان مشارکت برای آحاد جامعه فراهم نمی شود.دانشگاه به عنوان مهمترین نهاد و دانشجویان به عنوان قشر متخصص، روشنفکر و آگاه به مسائل سیاسی می‏توانند نقش بسیار مهمی در توسعه همه جانبه سیاسی، اجتماعی،اقتصادی جامعه داشته باشد. دانشجویان درانتخابات همواره جزءگروه هایی بوده که میزان مشارکت بالایی داشته اند .لذا شناخت عوامل موثر بر مشارکت سیاسی دانشجویان حائز اهمیت بیشتری است .دانشگاه اصفهان و دانشگاه آزاد نیز از این قضیه مستثنی نیست.و همین امر باعث شده است تا در این پژوهش ضمن پاسخگویی به این سوال که: چرا میزان مشارکت دانشجویان در فعالیتها در مسائل سیاسی از فردی به فرد دیگر متغیر است به بررسی راهکارهای افزایش مشارکت سیاسی دانشجویان نیز پرداخته شود.

 

1-2 ضرورت و اهمیت تحقیق

 

ضرورت خاص این تحقیق، اهمیت بحث مشارکت سیاسی در جامعه ما می‌باشد. جامعه‌ای که به لحاظ جمعیتی جوان است. لذا باید با شناخت عوامل موثر بر مشارکت سیاسی افراد در این زمینه، برنامه‌ریزی‌ها و اقدامات بهتری انجام داد. مشارکت سیاسی علاوه بر القائ حس شرافت و منزلت برای افراد آنها را با وظایف و مسئولیت هایشان آگاه می‏سازد و فهم وشعور سیاسی آنها گسترش می‏یابد. انسان زمانی به کمال اخلاقی می‏رسد که در فرایند اقتدار خویش را از دست خواهند داد مواجه می‏شود..

 

همچنین اغلب کشورهای دنیا به سمت توسعه سیاسی روز افزون پیش می­روند و در کشور ما نیز تلاش­ هایی در این زمینه صورت گرفته است. سخن راندن از توسعه سیاسی بدون پرداختن به مشارکت سیاسی مفهومی نخواهد داشت. امروزه مشارکت سیاسی مردم، زیربنا و بنیاد توسعه سیاسی کشورها را تشکیل می­دهد. این مشارکت به ویژه در نظام­های مردم­سالار از اهمیت زیادی برخوردار است. مشارکت سیاسی برای حکومت دارای منافع عملی ویژه­ای است که فقدان آن به سامان سیاسی و اهداف بلند مدت آن زیان وارد می­ کند. اگر نظام سیاسی زمینه لازم به منظور حضور گسترده­تر و واقعی­تر مردم را (به ویژه در راستای کاهش هزینه­ های ناشی از این حضور) فراهم نکند، قدرت به سمت شخصی شدن میل پیدا می­ کند و نظام مردم سالاری رو به افول خواهد گذاشت.

 

یکی از مهم­ترین شاخص ­های توسعه سیاسی میزان مشارکت همه جانبه مردم در انواع گروه­ها و برنامه های اجتماعی، سیاسی بویژه انجمن­های داوطلبانه و سازمان­های غیردولتی است، زیرا بی­توجهی به این موضوع می ­تواند موجب تضعیف شکل­ گیری مفهوم شهروند فعال و همچنین علایق عمومی و هویت اجتماعی افراد گردد و این امر خصوصاً درکشورهای جهان سوم که در معرض فشارهای مضاعف در روند جهانی شدن قرار دارند از اهمیت بسیاری برخوردار است. در جوامعی که زندگی گروهی در آنها زمینه گسترش زیادی ندارد، نوسازی اجتماعی همه جانبه معمولاً با کاهش مشارکت سیاسی همراه است، به عبارت دیگر فرد تنها و منزوی در این جوامع با افزایش قدرت دولت بیشتر احساس ضعف و بی­قدرتی می­ کند (رضایی، 1375: 54). آلموند و وربا معتقدند اگر یک انقلاب سیاسی در سراسر جهان امروزی جاری باشد این انقلاب را می­توان انقلاب مشارکت نامید، در همه ملل جهان این عقیده که انسان معمولی باید درگیر مشارکت در نظام سیاسی باشد عقیده­ای عام و گسترده است (Almond and verba,1963:4). پس گرچه دولت­ها دارای حق انحصاری استفاده از قدرت در جوامع هستند لیکن افراد باید آزاد باشند تا در مسائل حکومتی و سیاسی مشارکت کنند، مسئولیت بپذیرند و در شکل دادن به زندگی خود نقش بازی کنند و این فعالیت فرد را از حالت رعیت به شهروند ارتقاء می­دهد. این دگرگونی به برکت مشارکت حاصل شده و زمینه را برای اخلاق مدنی و احساس مسئولیت شهروندان آماده می­سازد. مشارکت سیاسی مردم، کارایی نظام سیاسی و حکومتی را افزایش می­دهد وکانال­های مشارکت، افکار عمومی را در جهت کارایی نظام سیاسی و حکومتی از طریق انتقال خواسته ­ها تجهیز می­ کند.

 

امروزه مشارکت سیاسی هم به عنوان یک ارزش سیاسی مهم مطرح است و هم به عنوان وسیله کارآمدی برای توسعه اجتماعی و توسعه انسانی. «در مروری بر ادبیات توسعه سیاسی روشن می شود که – به جز چند مورد استثنایی- توسعه با واژه های مشارکت، دموکراسی و برابری تعریف شده است . . . نویسندگان ادبیات توسعه سیاسی و نوسازی یکی پس از دیگری دموکراسی، برابری و مشارکت را اصول برگشت ناپذیر وابسته به صورتهای معین تحول اجتماعی و سیاسی قلمداد کرده اند» (گن ذیر، 1369 : 252 – 251).

 

 بنابراین مشارکت سیاسی هم نتیجه وجود آزادی و توسعه سیاسی در جامعه و هم عامل استقرار و حفظ بقای آنهاست، و بدین لحاظ هم شرط لازم برای توسعه اجتماعی و سیاسی یک جامعه است و هم نتیجه آن.

 

لذا مطالعه و تحقیقات در این زمینه ضروری به نظر می‏رسد تا درحد امکان این مقاومت کاهش یابد و با فراهم سازی زمینه‏های تغییر و در گرگونی سازمان سیاسی جامعه زمینه رشد فکری و ساختارهای مشارکتی جدید نیز فراهم آید

 

1-3 اهداف تحقیق

 

– تعیین رابطه بین سن و میزان مشارکت سیاسی.

 

– تعیین رابطه بین پایگاه اقتصادی – اجتماعی افراد و میزان مشارکت سیاسی.

 

– تعیین رابطه بین میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی و میزان مشارکت سیاسی.

 

– تعیین رابطه بین میزان دینداری و میزان مشارکت سیاسی.

 

– تعیین رابطه بین نگرش سیاسی والدین و میزان مشارکت سیاسی.

 

– تعیین رابطه بین عضویت در تشکل­های سیاسی و میزان مشارکت سیاسی.

 

– تعیین رابطه بین اعتماد به دولت و میزان مشارکت سیاسی.

 

– تعیین رابطه بین احساس بی­قدرتی سیاسی و میزان مشارکت سیاسی.

 

– تعیین رابطه بین احساس اثربخشی سیاسی و میزان مشارکت سیاسی.

 

1-4 تعریف مفاهیم

 

مشارکت سیاسی: «مشارکت سیاسی، درگیر شدن فرد در سطوح مختلف فعالیت در نظام سیاسی از عدم درگیری تا داشتن مقام رسمی سیاسی است» (راش، 1381: 123). و در دایره­المعارف علوم اجتماعی این تعریف به چشم می­خورد: «مشارکت سیاسی عبارتست از آن فعالیت داوطلبانه­ای که اعضای یک جامعه در انتخاب حکام به طور مستقیم یا غیرمستقیم و در شکل­ گیری سیاست­های عمومی انجام می­دهند» (McClosky, 1972 : 252).

 

پایگاهموقعیت اجتماعی و جایگاهی که فرد در گروه یا در مرتبه اجتماعی یک گروه در مقایسه با گروه­های دیگر احراز می‌کند. پایگاه حقوق و مزایای شخص را تعیین می‌کند (کوئن، 1376: 83).

 

رسانه‌های جمعیوسایل ارتباط جمعی، مجموع فنون، ابزار و وسایلی را می‌رساند که از توانایی انتقال پیام‌های ارتباطی، حسی و اندیشه‌ای در یک زمان به شمار بسیاری از افراد مخصوصاً در فواصل زیاد برخوردار است (بیرو، 1370: 219).

 

دینداری: پذیرش تمام یا بخشی از عقاید، اخلاقیات و احکام دینی به نحوی که شخص دیندار خود را ملزم به تبعیت و رعایت از این مجموعه بداند» (حشمت‌یغمایی، 1380: 190).

 

احساس بی­قدرتی: از نظر لوین احساس بی­قدرتی سیاسی اعتقاد فرد به این است که عمل او بر تعیین سیر وقایع سیاسی تأثیر ندارد در این حالت فرد به این باور رسیده که جامعه به وسیله گروه کوچکی از افراد قدرتمند اداره می­ شود که صرف­نظر از هر نوع فعالیت یا عمل او همچنان قدرت خود را حفظ می­ کند و فرد در چنین حالتی کل فرایند سیاسی را توطئه­ای مخفیانه که هدف آن بهره ­برداری از مردم و بازی کردن با آنها است می­داند (محسنی تبریزی، 1375: 89).

 

نگرش سیاسی: نگرش­ سیاسی آمادگی درونی برای انجام عمل به نحوی خاص در برابر پدیده­ای سیاسی است. خواه این پدیده یک ایدئولوژی باشد، خواه یک نیرو، مسأله و یا امر مرتبط به احزاب یا افراد سیاسی باشد (بیرو، 1370: 72).

 

اعتماد نهادیاعتماد نهادی یکی از اشکال اعتماد اجتماعی است. به تعبیر کلمن اعتماد تسهیل کننده مبادلات در فضای اجتماعی است و هزینه مذاکرات و مبادلات اجتماعی را به حداقل می­رساند و برای حل مسائل مربوط به نظم اجتماعی نقش تعیین کننده دارد (کلمن، 1377: 297). اعتماد اجتماعی بر انتظارها و تعهدهای اکتسابی و تأیید شده به لحاظ اجتماعی دلالت دارد که افراد نسبت به یکدیگر و نسبت به سازمان­ها و نهادهای مربوط به زندگی اجتماعی­شان نشان می­ دهند و با روابط متقابل تعمیم یافته قرین است (ازکیا، 1380: 9).

 

نگرش سیاسی: نگرش­ سیاسی آمادگی درونی برای انجام عمل به نحوی خاص در برابر پدیده­ای سیاسی است. خواه این پدیده یک ایدئولوژی باشد، خواه یک نیرو، مسأله و یا امر مرتبط به احزاب یا افراد سیاسی باشد (بیرو، 1381: 72).

 

 1-5 تاریخچه مشارکت سیاسی در جهان

 

برخی از نویسندگان و به ویژه کسانی که در حوزه مشارکت سیاسی قلم زده اند سخنانی را مطرح کرده اند که گویا مشارکت و به ویژه مشارکت سیاسی نزدیک و یا برابر با دموکراسی است:«آلکسی دوتوکویل» غالبا حکومت دموکراسی را رژیمی توصیف می­ کند که در آن« مردم کم و بیش در حکومت خود مشارکت دارند، و معنای آن با ایده آزادی سیاسی ارتباط نزدیک دارد» (باتامور، 1380: 28).

 

 «تا آنجا که به سیاست مربوط می­ شود، مسئله مشارکت به قدمت طرح مفهوم دموکراسی است» (قدیمی، 1380: 9). و برخی نیز دموکراسی را خویشاوند نزدیک مشارکت سیاسی دانسته ­اند. «مشارکت و عموزاده سیاسی­اش دموکراسی، هنگامی به اوج تحول می­رسد که گروه­هایی از کارگران اصلی و شهروندان قاطعانه در فکر احیای زمینی باشند که رویش زندگی می­ کنند» (مک لکان، 1377: 13).

 

امروزه وقتی از دموکراسی سخنی به میان آید، غالباً منظور از دموکراسی پارلمانی است که در اروپای غربی قرن شانزدهم ظاهر شده و انقلاب کبیر فرانسه (1789) نقطه­ای عطف بزرگی برای آن به شمار می­آید. البته تشکیل نخستین پارلمان اروپا باز می­گردد به انگلستان قرن سیزدهم و به دوران ادوار اول (1307-1272). که به میل خود پارلمانی به وجود آورد که در آن نمایندگان تمام طبقات شرکت داشتند و سپس آنرا به دو مجلس اعیان و عوام تقسیم کرد. از آن تاریخ به بعد، انگلیس به مادر پارلمان موسوم شده است. اگر معتقد به نظریه خلق الساعه در مسائل اجتماعی باشیم و اگر همچون اهل اشاعه، کانون تمدن جهان را این کشور و یا آن کشور بشمار آوریم، با این گفته که مشارکت از قرن شانزدهم و از اروپای غربی آغاز شده است هم عقیده خواهیم بود.

 

برخی از افراد که تمدن­های باستانی را می­شناسند ممکن است دموکراسی را به یونان باستان و در دولت شهرهای یونان و به خصوص در آتن (قرن پنجم پیش از میلاد) بازگردانند که در آن عموم مردم (به استثنای زنان و بردگان) مستقیماً در وضع قوانین شرکت می­کردند. اما کار باستان شناسان و مردم شناسان نشان می­دهدکه مشارکت هم به معنای عام آن و هم به معنای محدود آن در حوزه سیاسی، مسئله­ای بسیار کهن­تر است. در جوامع قبیله­ای کهن، به یک معنا شاید دموکراسی از امروز نیز قوی­تر در جامعه حضور داشته است. هم به معنای برخورداری مساوات گرایانه همه اعضاء از شرایط اقتصادی نسبتاً یکسان و هم از لحاظ دخالت مستقیم و بدون واسطه در مسائل گوناگون سیاسی و اجتماعی.

 

موریس دوورژه در کتاب «اصول سیاست» تحت عنوان رژیم­های سیاسی و بنیان­های اجتماعی – اقتصادی می­نویسد: « در تاریخ بیماری واگیردار دیکتاتوری با دوره­ های دگرگونی­های سریع همزمان بوده است… بر عکس در جوامع کم رشد، ولی با ثبات، مثال­های جالبی از دموکراسی­های کثرت­گرا یافت می­شوند. وضع پاره­ای از شهرهای بربر آفریقای شمالی چنین بود. این شهرها نظام­های انتخاباتی کم و بیش کامل، تفکیک قوای تقریباً پیشرفته و مجالسی سیاسی به نام «جماعه» داشتند. پس از پیدایش دولت­های ملی بسیاری از جوامع کوچک و خاصه دموکراسی­های باستانی بر نمونه مشابهی پایه­گذاری شده بودند…(دوورژه، 1369: 150).

 

«مثال­های دیگری را می­توان از جوامع کهن­تری که قوم­شناسان مطالعه می­ کنند به عاریت گرفت، بسیاری از مواقع، در این جوامع تصمیمات به طور دسته جمعی توسط مجالس مرکب از اعضاء قبیله گرفته می­ شود. در انجمن­های آفریقایی آیین مذاکرات به نحوی است که در دموکراسی به کار می­بندند. این« دموکراسی واحدهای کوچک» در همه احوال با پیدایش مجموعه­های بزرگ ملی از میان نرفت. بلکه غالباً در سطح محلی به جای ماند. حتی در چهارچوب رژیم­های استبدادی در سطح دولت با نوعی مشارکت ساکنان آن صورت گرفته است»(همان: 151). شکی نیست که هر چقدر دموکراسی به معنای عام و خاص آن در جامعه­ای فراگیرتر باشد، مشارکت و از جمله مشارکت سیاسی به همان نسبت نمود و گسترش بیشتری یافته و روان تر عمل می­ کند.

 

وجود مشارکت سیاسی مردم حتی در نظام­های دیکتاتوری از آنجا ناشی می­ شود که مشارکت سیاسی تنها رأی دادن و یا حرکات مثبت و موفق و قانونی نیست و به قول«مایرون وینر» «مشارکت سیاسی هر عمل داوطلبانه موفق یا ناموفق، سازمان یافته یا بدون سازمان، دوره­ای یا مستمر، شامل روش­های مشروع و نامشروع برای تأثیر بر انتخاب رهبران و سیاست­ها و ادراه امور عمومی در هر سطحی از حکومت یا ملی است»(مصفا، 1375: 20). تا اینجا می­خواهیم این نتیجه را گرفته باشیم که عمر مشارکت به اندازه عمر بشریت است نه به اندازه عمر دموکراسی و از طرفی دموکراسی خود معلول مشارکت است و نه علت آن و هم در جوامع استبدادی همه انواع مشارکت و از آن­جمله مشارکت سیاسی وجود داشته است، اگر چه شیوه ­ها و نحوه بروز این مشارکت متفاوت بوده است.

 

 1-6 تاریخچه مشارکت سیاسی در ایران

 

مشارکت سیاسی مردم در صورتی میسر می‌شود که مجموعه عواملی بتوانند بدون برخورد با مانع قانونی، اجتماعی و ذهنی، بی‌وقفه عمل کنند و اندیشه‌های متنوع سیاسی را در سازوکارهای دموکراتیک دخالت دهند و آن را بپذیرند؛ به گونه‌ای که بخشی از نیروهای سیاسی وادار به سکوت و انزوا نشوند. بنابراین، مشارکت سیاسی هنگامی دست‌یافتنی است که شهروندان، صرف­نظر از عقاید دینی، سیاسی یا ویژگی‌های جنسیتی و قومی، بتوانند در یک مجموعه‌ی منسجم و درهم تنیده، خود را تبیین کنند. این مجموعه زیر نام و ویژگی‌های دولت مدرن(ملی یا فدرال) ممکن است در برگیرنده‌ی انواع اندیشه‌های سیاسی و پذیرای مشارکت آنان در امور شود. آیا ایران فرصتی به دست

پایان نامه

 آورده تا مشارکت سیاسی را به مفهوم وسیع و علمی آن تجربه کند؟ اگر این تجربه وجود داشته، سیر تحولات آن چگونه بوده است؟

 

مروری بر تحولات در یک قرن اخیر، ایران چندین تجربه‌ی تاریخی و فرصت‌های کوچک و بزرگ را از کف داده است. قدرت غیرپاسخگوی سیاسی در ایران ریشه‌های ژرف تاریخی دارد و اذهان را به خود معتاد کرده است. هرگاه نخبگان، از هرگروه، خواسته‌اند ثابت کنند که می‌شود ناگهانی و در پناه انقلاب و اصلاحات، قدرت سیاسی را پاسخگو کرد، عاقبت کار ثمری بدست نیامده است. با این‌حال، تجربه‌های گرانقدری در زمینه مشارکت سیاسی در تاریخ معاصر ایران ثبت شده که آینده ساز است.

 

در آستانه‌ی هزاره‌ی سوم میلادی، موانع دیدگاهی و اجتماعی در برابر مشارکت سیاسی هنوز موضوع چالشی جدی است که با وجود پشت سرگذاشتن دو انقلاب (مشروطه و اسلامی) و چندین نهضت و رفرم همچنان ادامه دارد. در این زمینه، جلوه‌های روشن چالش در جریان انقلاب مشروطه و پیامدهای آن در ارتباط با مشارکت سیاسی و انقلاب اسلامی دیدنی است. نخستین انقلاب در سال 1906میلادی اتفاق افتاده است و دومین انقلاب در سال 1979.

 

نخبگان ایرانی که اغلب تحصیل­کرده‌های غرب بودند، در سال‌های آخر از قرن نوزدهم میلادی بحث «قانون» را با بهره گرفتن از ورود صنعت چاپ به ایران گشودند. برخی چهره‌های دینی نیز به روشنفکران غرب‌گرا روی خوش نشان دادند و متوجه شدند که جامعه‌ی ایرانی از ظلم و بی عدالتی به تنگ آمده و برای رهایی آمادگی دارد. صاحبنظران انگیزه‌های انقلاب مشروطه را به شیوه‌های گوناگون تعریف می‌کنند. از آن جمله گفته می‌شود:

 

در ایران، حکومت‌ها گرایش به استبداد داشته‌اند، از این رو پناه بردن مردم به قانون، تلاش برای تعیین حد و مرزهایی برای حکومت و رهایی از تجاوز مأمورین دولت بوده است. از نگاه تاریخی، قضا همیشه بخشی از حکومت بوده و استقلال نداشته است. از سوی دیگر چون تعریف روشنی هم از حق و حقوق و آزادی­های فردی وجود نداشته و حدود این حقوق به تعریف قاضی (حاکم شرع) یا نماینده دولت وابسته بوده است، آرزوی داشتن یک نظام قضایی مستقل طغیان بر ضدحکومت محسوب می‌شده است.

 

طغیان بر ضدحکومت به امید دستیابی به دستگاه قضایی مستقل و حکومت قانون، انقلاب مشروطیت را سامان بخشید و رهبران غرب‌گرا و رهبران دینی، این طغیان را سمت و سو دادند؛ تا جایی که ایران از سال 1906 میلادی وارد عصر قانون اساسی شد و برای نخستین بار مردم با حکومت قانون و سازوکار قانون‌گذاری آشنا شدند.

 

نظام حکومتی ایران تا این سال استبدادی از نوع سلطنتی بود. در این نظام سلاطین حکومت می‌کردند و سلطنت به طور موروثی به اولاد و اعقاب ذکور آنها منتقل می‌شد. از پارلمان خبری نبود. مردم در تعیین خط­مشی سیاسی حکومت نقش نداشتند. محاکم شرع با حمایت سلطان که سایه‌ی خدا شناخته می‌شد و با حضور منحصر به فرد حاکم شرع، دعاوی را در دهات و شهرها حل و فصل می‌کردند و محکومین را به استناد تفاسیری که خود از شریعت داشتند، به مجازات می‌رساندند.

 

پایان نامه

 

در نتیجه‌ی انقلاب مشروطیت مقرر شد شاه سلطنت کند ــ نه حکومت ــ مجلس تشکیل شود و مردم در جریان انتخابات آزاد، نمایندگان خود را به این مجلس بفرستند. برای نخستین بار اصل مشارکت سیاسی مردم ایران در امور پذیرفته شد و نخستین قانون اساسی ایران آن را به رسمیت شناخت. البته تصویب قوانین ناظر بر انتخابات و سایر قوانین مرتبط با مشارکت سیاسی به آینده موکول شد. بدین‌سان ایران به قرن بیستم میلادی گام نهاد و ایرانیان در مسیری از حرکت سیاسی راهی شدند که به صورت ظاهر نظام پارلمانی مبتنی بر اصل مشارکت حاصل آن بود. در نتیجه‌ی این دگرگونی، شالوده‌های نظام سیاسی کهن فرو ریخت، اما شالوده‌های سنت‌های کهن در اذهان مردمی که به آن خو گرفته بودند، باقی ماند. اکثریت روحانیون و صاحبان منابر تا سال‌ها نهایت کوشش خود را به کار گرفتند تا ذهنیت غالب بر مردمی که پای منابرشان سینه می‌زدند دست نخورده باقی بماند و از دموکراسی غربی و مظاهر آن تأثیر نپذیرد.

 

از طرف دیگر نخبگان راه یافته به نخستین مجالس قانون‌گذاری هم چندان از سنت‌های کهن که مشارکت سیاسی را محدود و مشروط تعریف می‌کرد، فاصله نگرفته بودند. جهت مثال، به موجب ماده‌ی 10 قانون انتخابات مجلس شورای ملی مصوب 1329 هجری قمری «زنان»، مرتکبین قتل و سرقت، مقصرین سیاسی که بر ضد اساس حکومت قیام کرده‌اند، صغار و مجانین، ورشکستگان به تقصیر، همچنین اشخاصی که از دین اسلام خارج شده‌ باشند، از حق رأی و انتخاب نمایندگان مجلس محروم شده‌اند.

 

نظر به این ‌که در جریان قانون گذاری بخصوص درباره‌ی زنان (نیمی از جمعیت) اصل مشارکت تا سال‌ها در مرکز توجه قرار نگرفته است، باید گفت مشروطه‌خواهی زیر فشار نیروهای مهیب سنتی از محتوای فلسفی و مبانی تجددگرایانه‌ی خود جدا شده و با ایجاد یک پارادوکس، گاه بسیار به سنت‌گرایی نزدیک شده و حتی پارلمان را دستمایه‌ای برای قانونی کردن این گرایش ریشه‌دار قرار داده است.

 

صرفنظر از آن‌ چه گذشت، با وجود عوامل بازدارنده، از مشروطه به بعد شاهد تصویب قوانین و مقرراتی بوده‌ایم که روند عرفی شدن را در پیش گرفته و حتی با تأخیر به اصل مشارکت زنان اعتنا کرده است. بند 1 ماده‌ی 10 قانون انتخابات مصوب 1329 هجری قمری و بند دوم از ماده‌ی سیزدهم همان قانون که زنان را از حق رأی دادن و انتخاب شدن محروم ساخته بود، به موجب ماده‌ی واحده‌ی مصوب سال 1343حذف شد. بدین ترتیب پارلمان برخلاف نظرات فقها و با آنکه اعتبار فتاوی آنها در اصول اول و دوم متمم قانون اساسی مشروطه ملحوظ بوده است، عمل کرد و به حکم قانون، بی اعتنا به نظرات شرعی، حق مشارکت را برای زنان پذیرفت و نیمی از جمعیت بر پایه‌ی قانون از محرومیت در زمینه‌ی مشارکت رهایی یافتند.

 

برپایه‌ی قانون اساسی مشروطه، سه اقلیت زرتشتی، مسیحی و کلیمی می‌توانستند نمایندگانی در مجلس شورا داشته باشند؛ اما وضعیت سایر اقلیت‌های دینی در آن قانون اساسی مسکوت گذاشته شد و در نتیجه برخی از اقلیت‌ها، مثلا بهائیان، هرگز اجازه‌ی قانونی برای مشارکت سیاسی نیافتند. استخدام آنها در مراکز دولتی که در دوران محمدرضا شاه پهلوی تا حدودی میسر شد، موکول به این بود که آنها در تقاضانامه‌ی خود برای شغل‌یابی جای دین را سفید بگذارند. هرگاه می‌نوشتند «بهایی» حتی در آن رژیم سیاسی که متهم به رواداری نسبت به بهائیان بود، فرد بهایی استخدام نمی‌شد. بگذریم از موانع دیدگاهی که راه بر آنها می‌بست و حتی در مواردی موجبات تخریب اماکن مقدس متعلق به آنها را توسط عوامل رژیم میسر می‌ساخت.

 

در مرور شتابزده‌ی بالا از انقلاب مشروطه، تا حدودی از موانع و امکانات مشارکت مردم در امور سخن به میان آمد؛ اما تاکید اصلی بر برخی جهات قانونی بود. موانع اجرایی که ناشی از فزون‌طلبی دربار و حلقه‌های قدرت مرتبط با آن بود، راه را بر مخالفان و منتقدین حکومت می‌بست. به سخن دیگر، نظام گزینش توسط مراکز امنیتی بخصوص ساواک به اجرا گذاشته می‌شد و هرگاه فردی از داوطلبان ورود به رقابت‌های انتخاباتی مجلس شورای ملی از صافی‌های امنیتی نمی‌گذشت و وفاداری او به حکومت شاه (نه سلطنت بر پایه‌ی قانون اساسی مشروطه) مورد تأیید نبود، نمی‌توانست به رقابت انتخاباتی راه یابد. بنابراین در بحث مشارکت در ایران پس از انقلاب مشروطیت نمی‌توان از مرزهای «قانون «و «اجرا» ناگفته گذشت. سوای چند دوره از ادوار مجلس شورای ملی، همواره موانع امنیتی سد راه مشارکت بود و عوامل دربار پهلوی غالباً تلاش می‌ورزیدند تا با نظام گزینشی ــ امنیتی، از بحران‌های سیاسی که احتمال می‌دادند با ورود منتقدان دربار به مجلسین شورای ملی و سنا ایجاد شود، جلوگیری کنند. به سخن دیگر، با آن‌که دربار پهلوی‌ها توانست در زمینه‌هایی چون سیستم قانون‌گذاری نوین و امور زنان عرفی‌گرایی را در برابر شریعت‌گرایی تقویت کند، اما در کارنامه‌ی اجرایی‌اش، اصل مشارکت چندان اعتبار و ضمانت اجرایی نداشت. با وجود قانون اساسی مشروطه که شاه را از «حکومت» منع کرده بود و به «سلطنت» فراخوانده بود، حکومت شاهانه در محاصره‌ی حلقه‌های قدرت مرتبط با آن، نتوانست آن گونه که لازم بود به اصل مشارکت مردم در امور سیاسی احترام بگذارد. در سال 1357  (1979میلادی) اصل مشارکت در امور، موتور و انگیزه­ انقلاب شد. اگر مابعد از پیروزی انقلاب در سال 1357 تا الان که حدود 29 سال می­گذرد را به سه دوران تقسیم کنیم یعنی از سال 1357 تا سال 1368و از سال 1368 تا سال 1376 و از سال 1376 تا الان ما باز هم شاهد مشارکت سیاسی افراد بوده­ایم و می توان گفت که به نسبت این چند سال و انتخابات گوناگون از جمله: انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات مجلس شورای اسلامی، انتخابات خبرگان رهبری و انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در چندین مرحله تقریباً هر سال یک انتخابات داشته ایم که میزان مشارکت در هر کدام از این سال­ها چشم گیر بوده است.

پایان نامه بررسی شیوع و مکانیزم آسیب­های زانو در تکواندوکاران مرد حرفه­ای ایران

ما در عصری زندگی می­کنیم که ورزش در زندگی بیشتر افراد جامعه رسوخ کرده است. افراد بنا به دلایل مختلف در برنامه ­های فعالیت بدنی شرکت می­ کنند. علاقه و شرکت در ورزش­های رزمی مانند کاراته، تکواندو و ووشو در سالهای گذشته به میزان زیادی افزایش یافته است. برای مثال بیرر ( 1996 ) عنوان می کند بیش از 75 میلیون نفر در رده­ی نوجوانان در سرتاسر جهان، حداقل در یکی از ورزشهای رزمی حضور فعال دارند(1). در بین رشته­های مختلف ورزشی، ورزش تکواندو را می­توان به دلیل جذابیت­های خاصش، پرطرفدارترین ورزش رزمی در بین کشورها و ملت­ها معرفی نمود. چرا که در حال حاضر بیش از 150 کشور، این ورزش را بعنوان یکی از ورزشهای رسمی کشور خود پذیرفته اند(2). در ایران علاقمندان زیادی به ورزش پرتحرک تکواندو می­پردازند بطوریکه این ورزش بصورت یک ورزش مدرسه­ای در آمده است(3). اما به دلیل طبیعت برخوردی بودن ورزش تکواندو میزان شیوع آسیب در این رشته ورزشی بخصوص در حیطه رقابتی و قهرمانی در سطح بالایی قرار گرفته است(4). یکی از دلایل بروز این آسیب­ها این است که در این ورزش در حین تمرین و بخصوص مبارزات حدود 90 درصد ضربات توسط پاها از طریق حرکات پر قدرت- ظریف و سریع خم و راست شدن زانو و در درجات مختلف دامنه حرکتی مفصل ران اجرا می­شوند (5). همچنین در خلال بالا آوردن اندام تحتانی احتمال برخورد ضربات مستقیم به ران و زانوی فرد وجود دارد بنابراین در این رشته ورزشی مفصل زانو همیشه تحت فشار و استرس زیادی است و به تبع آن احتمال بروز آسیب این مفصل نیز بالاست(3).

 

در سالهای گذشته تحقیقات چندی در جهت ارزیابی میزان آسیب­های رخ داده در ورزشهای رزمی بخصوص تکواندو صورت گرفته است. رهنما و همکاران (2007) با تحقیق بر روی تکواندوکاران رده­ی ملی ایران میزان آسیب را به ازای هر 1000 ورزشکار شرکت کننده در مسابقات 6/53 مورد گزارش کردند و عنوان کردند که از هر 100 ورزشکار27 نفر در معرض آسیب قرار داشتند. میزان آسیب­های رخ داده در اندام تحتانی با 5/60 درصد به طور معناداری بیشتر از سایر نقاط بدن بوده است (7/169=x2 و 05/0>p). همچنین میزان آسیب­های عضلانی-­وتری به طور معناداری بیشتر از سایر آسیب­ها بوده است(05/0>p). نتایج همچنین نشان داد مهمترین عوامل ایجاد آسیب، خطای تکنیکی حریف (8/17 درصد)، کاربرد تکنیک  اشتباه (3/11 درصد) و آسیب­دیدگی قبلی (1/11 درصد) بود و از نظر پزشک مسابقات مربیان، و ورزشکاران مهمترین سازوکار بروز آسیب مربوط به ضربه­ی حریف (4/63 درصد) و ضربه زدن به حریف (8/21 درصد) بوده ­است(6).

 

کاظمی و همکاران(2008) در تحقیقی که آسیب­های تکواندوکاران را به مدت 9 سال ارزیابی کرد، گزارش داد که 532 نفر آسیب دیده­اند شامل 363 مرد و142 زن و 27 نفر دیگر که جنسیت آنان ثبت نشد و 367 نفر آسیب مجدد داشتند. میانگین آسیب برای ورزشکاران با آسیب مجدد، 78/2 آسیب بوده و تفاوتی بین میزان کلی آسیب­ها در پسران و دختران مشاهده نشد. در این تحقیق شایعترین مکانیزم­ های آسیب شامل: ضربات تدافعی 9/43 درصد، ضربات تهاجمی 7/34 درصد، آسیب دیدگی قبلی 9/11 درصد و افتادن 9/3 درصد بوده ­اند و شایعترین محل­های آسیب را نیز، سر با 86/18 درصد، پا با 16/16 درصد، انگشتان با 43/9 درصد و زانو با 42/8 درصد تشکیل دادند. در نواحی مختلف بدن به ترتیب اندام تحتانی با 7/54 درصد، سر و گردن با 3/23 درصد، اندام فوقانی با 2/12 درصد و تنه با 8/9 درصد در معرض آسیب بودند(7).

 

با توجه به افزایش روزافزون تعداد افراد شرکت کننده در فعالیت­های ورزشی به ویژه ورزش قهرمانی، سلامت ورزشکاران بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. علاوه بر این، با توجه به هزینه های­زیاد درمان برای بسیاری از آسیب­های ورزشی و همچنین خسارات جبران­ناپذیری که ممکن است در نتیجه آسیب دیدگی به ورزشکاران، مربیان و حتی دیگر افراد جامعه وارد شود، تلاش و توجه محققان و دیگر متولیان امور ورزش بر شناخت نوع، شدت، مکانیزم و شیوع آسیب دیدگی در رشته­های مختلف ورزشی متمرکز شده است تا بتوان راه کارها و راهبردهایی در راستای کاهش و پیشگیری از بروز آسیب دیدگی ارائه داد(8). با توجه به کمبود مطالعات انجام شده در خصوص آسیب زانو به خصوص در ورزشکاران تکواندوکار نخبه، هدف از این مطالعه بررسی شیوع و مکانیسم آسیب­های مفصل زانو در تکواندوکاران حرفه­ای است.

 

1-2-  شرح و بیان مساله پژوهشی

 

امروزه ورزش بخش تفکییک ناپذیری از موضوع سلامتی و تندرستی به حساب می ­آید و شرکت در فعالیت­های ورزشی بعنوان وسیله­ای برای دستیابی به زندگی سالم و با نشاط قلمداد می­ شود(9). مزایای متعدد تندرستی و فعالیت بدنی، به حمایت عمومی از فعالیت بدنی و ورزش منظم منجر شده است. با وجود این مزایا، ورزش و تمرینات، با خطراتی همچون آسیب­های عضلانی اسکلتی همراه هستند(10).

 

مطالعه و بررسی آسیب های ورزشی و شناخت عوامل ایجاد کننده و برنامه ­ریزی جهت پیشگیری از آنها در ورزش حرفه­ای امروزی از اهمیت و جایگاه ویژه­ای برخوردار است. چرا که بروز این آسیب­ها سالیانه مخارج سنگینی بر دوش باشگاه­های ورزشی وارد می­ کند(3). ورزش تکواندو از سبک­های غنی و زیربنایی هنرهای رزمی است که سابقه­ آن به 1500 سال قبل برمی­گردد. شیوهء مبارزه در آن آزاد و به گونه­ ای است که از دست­ها و پاهای غیرمسلح برای ضربه زدن و دفاع در برابر حریف استفاده می­ شود. در این ورزش ضربه به سر و صورت حریف آزاد است. به دلیل طبیعت برخوردی ورزش تکواندو و استفادهء زیاد از حرکاتی مانند ضربه­زدن، ساق­به­ساق شدن و افتادن، میزان شیوع آسیب در این رشته ورزشی در سطح بالایی است(4و11).

 

در بین رشته­های مختلف ورزشی، ورزش تکواندو را می­توان به دلیل جذابیت­های خاصش، پرطرفدارترین ورزش رزمی در بین کشورها و ملت­ها معرفی نمود. چرا که در حال حاضر بیش از 150 کشور، این ورزش را بعنوان یکی از ورزش­های رسمی کشور خود پذیرفته­اند(2). این رشته ورزشی در 140 کشور دنیا به صورت رسمی دنبال می­ شود و 120 کشور به صورت رسمی در فدراسیون جهانی تکواندو عضوند(11). در ایران علاقمندان زیادی به ورزش پرتحرک تکواندو می­پردازند بطوریکه این ورزش بصورت یک ورزش مدرسه­ای در آمده است(3).

 

در مطالعه­ ای  بیرر و هالبروک در طول 18 سال به بررسی شیوع آسیب­های ورزش­های رزمی پرداختند که نتایج آن 36 درصد آسیب در تکواندو و 31 درصد در کاراته و 7 درصد در جودو را نشان داد(12). تحقیقات گذشته بالاترین ناحیه شیوع آسیب تکواندوکاران را اندام تحتانی با میانگین 64/53 درصد گزارش کردند. در این میان مفصل زانو یکی از شایعترین محل­های بروز آسیب در اندام تحتانی محسوب می­ شود(13).

 

مفصل زانو در حقیقت بزرگترین مفصل بدن و یکی از مهمترین مفاصل بدن از لحاظ ایجاد ثبات و استحکام تحمل وزن بدن است. با وجود این به دلایلی همچون فشار نسبتا زیاد و بافت عضلانی نا متعادل از آسیب­پذیرترین مفاصل بدن بشمار می رود(14). ورزش تکواندو به دلیل طبیعت برخوردی، دارای 80 درصد تکنیک­های ضربه است(13). بدلیل اینکه در این ورزش حدود 90 درصد از ضربات از طریق خم و راست شدن زانو به بدن حریف وارد می­ شود دور از ذهن نخواهد بود که زانوها در معرض آسیب بیشتری قرار داشته باشند(3).

 

اولسن و همکاران(2006) به این مطلب اشاره کردند که بهترین راهبرد جلوگیری و پیشگیری از آسیب شناسایی فاکتورهایی است که موجب بروز آسیب می­شوند(15). در سالهای گذشته تحقیقات چندی در جهت ارزیابی میزان آسیب­های رخ داده در ورزش­های رزمی بخصوص تکواندو صورت گرفته است ولی تحقیقاتی که بطور اختصاصی آسیب­های مفصل زانوی تکواندوکاران را ارزیابی کند یافت نشده است. لذا هدف از این تحقیق بررسی شیوع و مکانیسم آسیب­های مفصل زانو در تکواندوکاران حرفه­ای است.

 

1-3-  اهمیت و ارزش تحقیق

 

تکواندو یکی از هنرهای رزمی است که می­توان آن را بعنوان اولین ورزش رزمی المپیکی مطرح کرد. هم­اکنون تکواندو را می­توان بعنوان پر طرفدارترین ورزش رزمی در جهان معرفی کرد. در ایران نیز این ورزش حدود 40 سال سابقه دارد و افراد زیادی به صورت آماتور و حرفه­ای به این ورزش مشغولند(2). به دلیل ماهیت مبارزه­ای و رقابتی این رشته ورزشی، احتمال بروز آسیب ورزشکاران این رشته در سطح بالایی است(4و11). یکی از شایعترین مفاصل آسیب­پذیر در تکواندوکاران مفصل زانو می باشد.

 

هر ساله مبالغ هنگفتی صرف درمان آسیب­های ورزشی در ورزشکاران می­ شود که مفصل زانو از جمله این آسیب­هاست که پس از آسیب، ورزشکاران را تا مدتی از صحنه ورزش دور می­ کند. و این از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نمی باشد(16).

 

اولسن و همکاران (2006) به این مطلب اشاره کردند که بهترین راهبرد جلوگیری و پیشگیری از آسیب شناسایی فاکتورهایی است که چگونگی اتفاق افتادن آسیب را شرح می­دهد(15). بنابراین بررسی آسیب­های مفصل زانو در ورزش تکواندو با توجه به سیل عظیم طرفداران و ورزشکارانی که در این رشته فعالیت دارند و همچنین شیوع زیاد آسیب­های زانو در این ورزش(2)، توجه ویژه­ای را می­طلبد. در تحقیقات گذشته آسیب­های مفصل زانو در ورزش تکواندو کمتر مورد توجه و بررسی واقع شده است و تا کنون اطلاعات مفیدی در این زمینه ارائه نشده است، بنابراین ضرورت انجام یک بررسی و تحقیق علمی در این زمینه جهت بالا بردن میزان آگاهی افراد به منظور پیشگیری از وقوع آسیب کاملا احساس می شود، لذا هدف از این تحقیق بررسی شیوع علل و مکانیسم آسیب­های مفصل زانو در تکواندوکاران حرفه­ای است.

 

1-4-   اهداف تحقیق

پایان نامه

 

 

1-4-1-  هدف کلی

 

بررسی شیوع و مکانیزم آسیب­های زانو در تکواندوکاران حرفه­ای ایران.

 

1-4-2-  اهداف فرعی تحقیق

 

    1. تعیین شیوع آسیب­های زانو در تکواندوکاران لیگ برتر ایران.

 

    1. تعیین مکانیزم آسیب رباط متقاطع قدامی در تکواندوکاران حرفه­ای ایران.

 

    1. تعیین مکانیزم آسیب رباط متقاطع خلفی در تکواندوکاران حرفه­ای ایران.

 

    1. مقایسه میزان بروز آسیب­های زانوی تکواندوکاران حرفه­ای ایران در پای برتر با پای غیر برتر آنها.

 

    1. مقایسه میزان بروز آسیب­های زانوی تکواندوکاران حرفه­ای ایران در پای اتکا با پای ضربه­ی آنها.

 

    1. مقایسه تکواندوکاران دارای آسیب ACL با تکواندوکاران دارای آسیب PCL از لحاظ بروز آسیب در پای برتر یا پای غیر برتر آنها.

 

    1. مقایسه تکواندوکاران دارای آسیب ACL با تکواندوکاران دارای آسیب PCL از لحاظ بروز آسیب در پای ضربه یا پای اتکای آنها.

 

    1. مقایسه تکواندوکاران دارای آسیب ACL با تکواندوکاران دارای آسیب PCL از لحاظ موقعیت پای آسیب دیده در لحظه بروز آسیب.

 

    1. مقایسه میزان بروز آسیب­های زانوی تکواندوکاران حرفه­ای ایران در دو حالت حمله و دفاع.

 

    1. مقایسه میزان بروز آسیب­های زانوی تکواندوکاران حرفه­ای ایران در مسابقه و تمرین.

 

    1. مقایسه میزان بروز آسیب­های زانوی تکواندوکاران حرفه­ای ایران در راندهای مختلف مسابقه.

 

    1. مقایسه نوع آسیب­های مفصل زانو “کشیدگی، پارگی، در­رفتگی” در تکواندوکاران حرفه­ای ایران.

 

  1. مقایسه میزان بروز آسیب­های زانوی تکواندکاران حرفه­ای ایران در زمان­های مختلف لیگ برتر تکواندو.

 

1-5-  فرضیه ­ها یا سوالهای ویژه تحقیق

 

    1. بین میزان بروز آسیب در اجزای آناتومیک مختلف موجود در زانوی تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین مکانیزم­ های مختلف بوجود آورنده آسیب رباط متقاطع قدامی، در تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین مکانیزم­ های مختلف بوجود آورنده آسیب رباط متقاطع خلفی، در تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین میزان بروز آسیب درپای برتر و پای غیر برتر در تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین میزان بروز آسیب در پای ضربه و پای اتکا در تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین تکواندوکاران دارای آسیب ACL و تکواندوکاران دارای آسیب PCL از لحاظ بروز آسیب در پای برتر و پای غیر برتر آنها تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین تکواندوکاران دارای آسیب ACL و تکواندوکاران دارای آسیب PCL از لحاظ بروز آسیب در پای ضربه و پای اتکای آنها تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین تکواندوکاران دارای آسیب ACL و تکواندوکاران دارای آسیب PCL از لحاظ موقعیت پای آسیب دیده در هنگام بروز آسیب تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین میزان بروز آسیب در دو حالت حمله و دفاع در تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین میزان بروز آسیب در دو زمان تمرین و مسابقه در تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد.

 

    1. بین میزان بروز آسیب در راندهای مختلف مسابقه در تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد

 

    1. بین نوع آسیب­های مفصل زانو “کشیدگی، پارگی، در­رفتگی و استخوانی” در تکواندوکاران حرفه­ای ایران تفاوت وجود دارد.

 

  1. بین میزان بروز آسیب­های زانوی تکواندکاران حرفه­ای ایران در زمان­های مختلف لیگ برترتکواندو ایران، تفاوت وجود دارد.

 

1-6-  محدودیت­های تحقیق

 

1-6-1-  محدودیت­هایی که کنترل آنهادر اختیار محقق نبوده است

 

چون تحقیق گذشته نگر بوده و از آزمودنی­ها در مورد گذشته سوال شده است امکان دارد اطلاعات راجع به آسیب­های جزیی و خفیف بطور کامل بیاد نیامده باشد. به هر حال برای کاستن از شدت این محدودیت، ابتدا پرسش نامه بطور دقیق و شفاف طراحی شده و سپس منظور و هدف از هر سوال بطور کامل برای فرد آسیب­دیده شرح داده شد. و در آخر مدارک پزشکی بازیکنان آسیب­دیده در باشگاه­ها مورد بررسی قرار گرفت.

 

1-6-2-  محدودیت هایی که کنترل آنها در اختیار محقق بوده است

 

برای کنترل برخی عوامل، محدودیت­های زیر از طرف محقق اعمال شده است.

 

برای کنترل نوع رشته، جامعه آماری فقط به رشته ورزشی تکواندو محدود شده است.

 

برای کنترل جنس، جامعه آماری فقط به مردان اختصاص داده شد.

 

برای کنترل میزان تجربه و سطح مهارت، جامعه آماری فقط به تکواندوکارهای حاضر در لیگ برتر  محدود شد.

 

1-7-  تعریف واژه ­ها

 

1-7-1-  تعاریف نظری

 

پیچ خوردگی (اسپرین)

 

اسپرین زمانی رخ می­دهد که بر مفصل و لیگامنت آن نیرویی فراتر از دامنه طبیعی آن وارد شود و تارهای لیگامنت بصورت کامل یا تعدادی تارها، پاره می­ شود.که در هنگام اتفاق افتادن این آسیب ممکن است فرد آسیب دیده صدایی شبیه به پوپ بشنود(9).

 

استرین

 

استرین زمانی رخ می­دهدکه یک تاندون بر اثر نیرو و فشار بیش از حدکشیده یا پاره (به صورت کامل یا ناقص) شود(9).

 

در­رفتگی

 

جابه­جا شدن استخوان در مفصل از جای اصلی خود که ممکن است همراه با پارگی و آسیب به لیگامنت­ها و کپسول مفصلی باشد، را در­رفتگی گویند(9).

 

شکستگی

 

زمانی رخ می­دهد که استخوان درز یا شکاف برداشته و یا شکسته شود. شکستگی بسته به نوع آن، همراه با آسیب به بافت نرم اطراف شکستگی و پوست آن ناحیه می باشد(9).

 

بیش­تمرینی

 

زمانی ورزشکار دچار بیش­تمرینی می­ شود که زمان کافی برای بهبودی و استراحت بعد از تمرین و فعالیت خود نداشته باشد. تکرار فشار بر لیگامنت، تاندون، مفصل و استخوان منجر به ایجاد این آسیب می­ شود(9).

 

1-7-2-  تعارف عملیاتی

 

بازی خانگی (میزبان)

 

زمانی که بازی در شهر و یا استادیوم اختصاصی تیم مورد نظر انجام گیرد، بازی خانگی نامیده می­ شود.

 

بازی خارج از خانه(میهمان)

 

زمانی که بازی در شهر و یا استادیوم اختصاصی تیم مقابل انجام شود، بازی خارج از خانه نامیده می­ شود.

پایان نامه تاثیر بی خوابی بر برخی فاکتورهای آمادگی جسمانی بازیکنان آماتور فوتبال در پست‌های مختلف بازی

:

 

خواب رفتاری فیزیولوژیک است که قسمتی از زندگی روزانه هر فرد را تشکیل می‌دهد و به عنوان روند مناسبی جهت بازیافت، تجدید و احیای عملکرد سیستم عصبی و سیستم­های فیزیولوژیکی بدن مطرح می­باشد و همین طور می‌تواند بر ساعت بیولوژیک بدن تأثیرگذار باشد. خواب مکانیسم فیزیولوژیک بدن در بازیافت توان از دست رفته و خستگی ناشی از فعالیت­های مغز و بدن در طول زندگی روزمره و یک معیار مهم در حفظ سلامت جسمی و روانی انسان می‌باشد (گایو و همکاران، 2007). بی­خوابی ممکن است به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم سبب تحمیل هزینه­ های اجتماعی گردد، که هزینه­ های مستقیم شامل هزینه اقدامات تشخیصی، درمان و ویزیت پزشکان و هزینه­ های غیر مستقیم شامل ناتوانی­ های مرتبط با وضعیت‌های پزشکی متعاقب بی­خوابی، کاهش تولید و تصادفات رانندگی ناشی از بی­خوابی می­باشد (لوایزا و همکاران، 2001). حدود یک سوم افراد بالغ در طول عمر خود نوعی اختلال خواب را تجربه می­ کنند که در این میان بی­خوابی، شایع­ترین و شناخته شده ترین اختلال خواب است. بی­خوابی احساس ناکافی بودن خواب از نظر مقدار یا کیفیت آن است و معمولا با خواب آلودگی در طی روز ارتباط ندارد (سادوک و همکاران، 2003). مطالعات، ریسک افسردگی را در افراد دچار کم‌خوابی تا چهار برابر ذکر کرده‌اند و در کل نتایج مطالعات آینده‌نگر نشانگر این امر است که اشکالات خواب ممکن است اولین علامت اختلالات روانی از قبیل افسردگی، اضطراب، سوء مصرف الکل و بیش فعالی همراه با کاهش تمرکز باشد (لوایزا و همکاران، 2001، گایو و همکاران، 2007).

 

تعدادی از افرادی که دارای آمادگی جسمانی مطلوبی هستند مانند افراد نظامی، کارگرانی که شیفتهای چرخشی دارند و ورزشکارانی که به مناطق مختلف با ساعت­های زمانی متفاوت سفر می­ کنند، و علاوه بر این افرادی که به ارتفاع می­روند خواب­هایی بدون کیفیت و همراه با افزایش تعداد دفعات بیداری را گزارش کرده ­اند (ویلمور و کاستیل، 1380).  مدارک موجود پیشنهاد می­ کنند که ورزشکاران از تأثیرات بی­خوابی بر اجرا نگران هستند (لگر و همکاران، 2005).

 

امروزه پذیرفته شده است که محرومیت از خواب (SD) می تواند بر اجرای انسان تأثیر منفی داشته باشد. تحقیقات آزمایشگاهی نشان داده­اند که شماری از عملکردهای حسی، ادراکی و حرکتی می ­تواند توسط بی­خوابی و یا خواب کافی تغییر یابند (اینویه و همکاران، 1989). بی­خوابی کامل(TSD) بر توجه، اجرای روانی-حرکتی، عملکرد، زمان عکس العمل، حافظه کوتاه مدت، چابکی، عملکرد بصری، خستگی و …. تأثیر منفی می­گذارد (هورن و استبرگ، 1976، هورن و پتیت، 1958). شماری از جمعیت های شاغل و یا ورزشکار ممکن است در معرض بی‌خوابی و یا کم‌خوابی قرار گیرند. این شمار می‌تواند شامل افراد نظامی، کارگران و یا ورزشکارانی که به مناطقی با محدوده زمانی متفاوت سفر می‌کنند، باشد. علاوه بر این، افرادی که به ارتفاعات بالا سفر می‌کنند و یا از تجهیزاتی مانند چادرهای فاقد اکسیژن کافی استفاده می­ کنند، خواب های بی­کیفیت و همراه با افزایش تعداد دفعات بیداری را گزارش کرده ­اند (فیلیپس و همکاران، 1989).

 

نخوابیدن و یا کم‌خوابیدن به مدت یک یا دو روز منجر به پدیده­ای به نام وام خواب می­ شود که از آن به عنوان اختلاف میزان ساعاتی که افراد نیاز به خواب دارند و ساعاتی که می­خوابند، یاد می شود. این پدیده را شاید بتوان به افزایش میزان هورمون خواب در بدن نسبت داد، گرچه تحقیق روی خلبانان هواپیماهای مسافربری با پروازهای طولانی مدت آن نظریه را رد کرد، ولی تاکنون توجیه قابل قبول­تری برای این پدیده ارائه نشده است (ماتئو، 1977). هرگاه هرگونه اختلالی در این فرایند در یک ورزشکار بوجود آید، موجبات نگرانی آن ورزشکار را به همراه خواهد آورد و نگرانی ناشی از این اختلال مشکل آفرین­تر از کمبود خواب در اجرای بهینه مهارت­ های ورزشی است (آنگوس، 1985، هاتیوگلیو، 1997). اگرچه که به نظر می‌رسد محرومیت از خواب موجب ایجاد شرایط استرس‌زا می‌شود، اما نتایج واقعی از مطالعات بدست آمده مؤید چنین قضیه­ای نمی ­باشد (سیلی، 1955). به نظر می‌رسد که اثر محرومیت از خواب در مورد عملکرد ذهنی آزمودنی­ها مشهود باشد و پارامترهای فیزیولوژیکی نظیر ضربان قلب، حداکثر اکسیژن مصرفی، فشار سیستولیک و دیاستولیک در طول محرومیت از خواب تغییر معناداری نداشته باشند و عدم توانایی در حفظ و پایداری عملکرد ذهنی در طول این دوره، به خستگی روانی مرتبط باشد. بنابراین در صورتی که ورزشکاران به لحاظ ذهنی و روانی آماده باشند و از انگیزه کافی برخوردار باشند، نباید در مورد عملکردشان پس از یک یا دو شب بی­خوابی نگران باشند (ونهلدر، 1999). اما از طرفی کمبود اطلاعات و از طرفی دیگر عدم تشابه نتایج مطالعات، لزوم انجام پژوهش­های بیشتر را در این زمینه آشکارتر می­نماید.

 

2.1 بیان مسئله و فرضیات تحقیق:

 

بیشتر ورزشکاران، متخصصان و مربیان ورزشی بر این باورند که استراحت فیزیکی و خواب به مدت زمان کافی برای تمام اجراهای ورزشی و فعالیت های بدنی حیاتی است. اما متاسفانه، شواهد و مدارک کافی برای اثبات این ادعا وجود ندارد. از طرفی، برخی از مدارک موجود پیشنهاد می­ کنند که ورزشکاران از تأثیرات بی­خوابی بر اجرا نگران هستند (لگر و همکاران، 2005). با این وجود، در حال حاضر اطلاعات علمی کافی در زمینه تاثیرات فیزیولوژیکی و روانشناختی بی­خوابی وجود ندارد. به طور کلی می­توان گفت که تأثیر بی­خوابی بر عواملی چون قدرت عضلانی، توان هوازی و بی­هوازی و بعضی از متغییرهای فیزیولوژیکی مانند ضربان قلب، تهویه و مصرف اکسیژن) به طور کافی مشخص نشده است (دواسمس و همکاران، 1995). در مورد روابط جنبه­ های متعدد خواب و عملکرد ورزشی مطالعات تقریبا اندکی انجام گرفته است. یکی از دلایل اندک بودن مطالعات و شواهد مربوط به این زمینه می ­تواند این باشد که اعمال بی­خوابی به آزمودنی­ها می‌تواند از لحاظ اخلاقی با مشکل مواجه است.

 

مطالعاتی که برتأثیر بی­خوابی انجام شده است نشان داده‌اند که بی­خوابی 72-30 ساعته واکنش­های قلبی-تنفسی به ورزش و اجرای هوازی و غیرهوازی را تغییر نمی­ دهند (کوپس و همکاران، 1993؛ دواسمس و همکاران، 1995). به هر حال مشاهده شده است که 30 ساعت بی­خوابی متغیرهای قلبی-تنفسی در ورزش را کاهش می­دهد (آزبوی و همکاران، 2009). گزارش شده است که اجرای ورزشی در بعضی از افراد می‌تواند نسبت به بی­خوابی حساس باشد و در برخی دیگر چنین نباشد (آزبوی و همکاران، 2009). مطالعات تجربی بسیار کمی بر روی تأثیر بی­خوابی در اجرای ورزشی اجرا شده است (آزبوی و همکاران، 2009). در واقع چند مورد از تحقیقاتی که بر روی تأثیر بی­خوابی بر اجرای ورزش انجام شده است یافته­ های متناقضی را گزارش کرده ­اند و هیچ تحقیقی نیز به مطالعه تاثیر بی خوابی بر بازیکنان آماتور فوتبال

پایان نامه

 نپرداخته است.

 

پیشرفت روزافزون علوم ورزشی و یافته های جدید در قلمرو ورزش و کاربرد آنها در توسعه و بهبود وضعیت جسمانی، روحی و روانی، اجتماعی، فیزیولوژیکی، تکنیکی و تاکتیکی ورزشکاران،موجب جهش حیرت انگیز رکوردها و نتایج حاصل از اجرای حرکات ورزشی شده است. این پیشرفت و ترقی مدیون گزارش های تحقیقی بیشماری است که در زمینه کاربرد علوم ورزشی از قبیل علم تمرین، فیزیولوژی ورزش، روانشناسی ورزش، تغذیه ورزش و غیره صورت گرفته است. فوتبال یکی از رایج ترین و محبوب ترین ورزش ها در جهان محسوب می شود (اکبلوم، 1986؛ تامیلتی، 1993؛ اینکلار، 1994؛ جوردن و همکاران، 1996). در سال های اخیر، مدارس فوتبال حرفه ای متعددی برای تربیت بازیکنان جوان و مستعد در سراسر جهان دایر شده است (استرویر و همکاران، 2004)که نشان از رشد روزافزون آن در بین نوجوانان و جوانان کشورهای جهان دارد. در طی سال های گذشته، اطلاعات علمی قابل توجهی در مورد فیزیولوژی و پزشکی فوتبال جمع آوری شده است. این تحقیقات عمدتا نیمرخ آنتروپومتریک و فیزیولوژیک ایده آل بازیکنان نخبه و آماتور فوتبال در آمریکا و غرب اروپا را ارزیابی کرده اند، در حالی که اطلاعات توصیفی در مورد ویژگی های بازیکنان نخبه و آماتور فوتبال در سایر نقاط جهان بسیار کم و محدود است (استوجیک، 2003). در کشور ما نیز با توجه به رشد روزافزون فوتبال در بین نوجوانان و جوانان کشور، بجاست که با تعمق بیشتر به این رشته نگریسته شده و با بهره گرفتن از روش های علمی، موانع موجود تا حد امکان شناسایی و از سر راه برداشته شوند. فوتبال ورزشی دشوار است که در آن فعالیت های متعددی به صورت هوازی و بی هوازی از قبیل دوهای با شتاب تند شونده یا کند شونده سریع، تغییر جهت های سریع، شوت زدن، تکل زدن و … وجود دارد (بنگسو و لیندکوسیت، 1992؛ ویسلوف، 1998). بر اساس نتایج تحقیقات، بازیکنان فوتبال برای موفقیت در آن نیاز به ویژگی های فیزیکی و فیزیولوژیکی سطح بالایی از قبیل توان هوازی، توان بی هوازی، قدرت عضلانی، سرعت، چابکی و انعطاف پذیزی دارند (میناسیان، 1376؛ بنگبو و همکاران، 1991؛ آرناسون، 2004) که بی خوابی می تواند تاثیری بر این فعالیت ها داشته باشد. با این همه، گزارش تحقیقات مختلفی (بنگبو همکاران، 1991؛ ریلی، 1994؛ استرویر و همکاران، 2004) نشان داده اند که الگوی فعالیت های بازیکنان فوتبال در پست های مختلف بازی متفاوت است. با توجه به اینکه نیازهای فیزیولوژیکی بازیکنان در پست های مختلف بازی متفاوت است، انتظار می رود که این ویژگی ها در پست های مختلف بازی نیز متفاوت و تاثیر بی خواب نیز بر آنها متفاوت باشد (دیسالو و پیگوزی، 1998). بیشتر تحقیقات انجام شده در این زمینه نیز موید این مطلب است که نیمرخ فیزیولوژیک بازیکنان فوتبال در پست های مختلف بازی متفاوت است (پوگا و همکاران، 1991؛ دیویس و همکاران، 1992؛ ورما و همکاران، 1997؛ ویسلوف، 1998؛ بنگسبو، 2002).

 

مکانیزمی که توسط آن بی­خوابی کوتاه مدت (کمتر از 36 ساعت) می ­تواند بر اجرای جسمانی تاثیر بگذارد، همچنان که بسیاری از تحقیقات پیشین اشاره کرده ­اند، واضح نیست. این امر می‌تواند به دلیل تغییرات ایجاد شده در عوامل قلبی-عروقی مانند اکسیژن مصرفی، نسبت تبادل تنفسی، ضربان قلب و یا سایر فاکتورهای عصبی از قبیل زمان عکس العمل ارادی و غیر ارادی باشد (فیلیپ و همکاران، 2005؛ تومپوروسکی و همکاران، 1986). در برخی تحقیقات نشان داده شده است که دوره­ های محرومیت طولانی از خواب (تا 65 ساعت) اختلالاتی را در خلق و خوی بوجود آورده و باعث می­ شود که عملکرد شناختی فرد کاهش یابد. این موارد با طولانی شدن دوره بی­خوابی افزایش می­یابد (نایتون 1970؛ مورگان، 1982؛ ویلکینسون، 1985).

 

متأسفانه، مطالعه مشابهی در مورد تاثیرات بی­خوابی بر زمان عکس العمل انجام نگرفته است. اما تعداد اندکی از تحقیقات آزمایشگاهی نشان داده­اند شماری از عملکردهای حسی، ادراکی و حرکتی می ­تواند توسط بی­خوابی و یا نداشتن خواب کافی تغییر یابند (لاموند و همکاران، 2006). بی­خوابی کامل  ممکن است بر توجه، اجرای روانی- حرکتی، عملکرد، زمان عکس­العمل، حافظه کوتاه مدت، چابکی، عملکرد بصری، خستگی و …. تأثیر منفی بگذارد (هاکی و همکاران، 1997، هورن و استبرگ، 1976). صرف نظر از گزارشات مربوط به تأثیر منفی بی­خوابی بر اجرای بهینه در عملکردهای اجرایی ساده (دپینیو و همکاران، 2006)، ثابت شده است که عملکردهای پیچیده نیز می ­تواند توسط بی­خوابی تحت تأثیر قرار گیرد (هاریسون و همکاران، 2000). عوامل ویژه­ای از قبیل انگیزش، تمرکز، زمان واکنش، بازخوردهای اجرایی و وظایف چندگانه حرکتی می ­تواند تحت تأثیر بی­خوابی و یا کم­خوابی قرار گیرند (لنگفریسیر و همکاران، 1994).

 

در واقع، شمار زیادی از انسان­ها اعتقاد دارند که میزان 5 ساعت خواب در طول شبانه روز برای عملکرد مطلوب آنها کافی می‌باشد، اما واقعیت این است که این میزان خواب تنها برای برآورده ساختن نیازهای اولیه بدن آنها کافی می­باشد و با از دست دادن یک یا دو ساعت خواب به طور منظم موجب پدید آمدن وام خواب می‌شود (بویانت، 1992). اما متأسفانه، مطالعاتی که بتواند تأیید کننده این ادعا باشند بسیار اندک هستند و نمی­توان به طور قطع آن را رد یا تایید کرد.

 

لذا، با توجه به اندک بودن شواهد و مطالعات مربوط در این زمینه و نیز تناقض موجود در میان این مطالعات، در این تحقیق قصد داریم اثر یک دوره 24 ساعتی محرومیت از خواب بر روی برخی از فاکتورهای آمادگی جسمانی بررسی نماییم که: آیا توان هوازی بیشینه، توان بی هوازی بیشینه، سرعت، چابکی و زمان عکس العمل در پست های مختلف بازی بازیکنان آماتور فوتبال تاثیر دارد یا نه؟

 

3.1 فرضیات تحقیق:

 

    1. توان هوازی بیشینه (آزمون بروس) در بازیکنان فوتبال آماتور در پست های مختلف بازی، قبل و بعد از یک دوره 24 ساعتی محرومیت از خواب تفاوت معنی داری دارد.

 

    1. توان بی‌هوازی بیشینه (آزمون رست) در بازیکنان فوتبال آماتور در پست های مختلف بازی، قبل و بعد از یک دوره 24 ساعتی محرومیت از خواب تفاوت معنی داری دارد.

 

    1. سرعت (آزمون دو 45 متر) در بازیکنان فوتبال آماتور در پست های مختلف بازی، قبل و بعد از یک دوره 24 ساعتی محرومیت از خواب تفاوت معنی داری دارد.

 

    1. چابکی (آزمون دو 9*4) در بازیکنان فوتبال آماتور در پست های مختلف بازی، قبل و بعد از یک دوره 24 ساعتی محرومیت از خواب تفاوت معنی داری دارد.

 

  1. زمان عکس العمل در بازیکنان فوتبال آماتور در پست های مختلف بازی، قبل و بعد از یک دوره 24 ساعتی محرومیت از خواب تفاوت معنی داری دارد.

 

4.1  هدف و ضرورت تحقیق

 

هدف عمده هر شاخه­ای از علوم مختلف، گسترش اطلاعات مربوط در آن زمینه و در نتیجه بهبود و افزایش کارآیی آن است که در این راستا علوم ورزشی نیز مستثنی نمی ­باشد. یکی از نیازهای اساسی انسان خواب است و در اغلب موارد اختلال خواب یک نشانه زودرس در بیمار­ی­های روانپزشکی است (کاپلان و همکاران، 2002). چرخه خواب و بیداری یکی از چرخه­های بیولوژیک است که توسط عملکرد فیزیولوژیک، در روشنایی و تاریکی، برنامه ­های کاری، مراقبت و سایر فعالیت­ها تحت تأثیر قرار می­گیرد و ساعت بیولوژیک انسان نقش مهمی را در این چرخه بازی می­ کند (لیما و همکاران، 2002). در بین اختلالات خواب، بی­خوابی و احساس خواب آلودگی طی روز از شایع­ترین مشکلات پیش روی افراد است. شماری از جمعیت­های شاغل و ورزشکار ممکن است در معرض بی‌خوابی و یا کم­خوابی قرار گیرند. شیوع اختلالات خواب در جوامع انسانی بین 15 تا 42 درصد است (تروپی و همکاران، 1990).

 

عملکرد ورزشکاران در طول روزها، در مناطق مختلف جهان که هر کدام شامل مناطق زمانی خاصی هستند و مرتبا برای مسابقات به جاهای مختلف سفر می‌کنند هنوز به طور کلی مطالعه نشده است (بینک و همکاران، 1986). شواهدی وجود دارد که نه تنها اجرای ورزشی این ورزشکاران در این مناطق خاص ضعیفتر می‌شود، بلکه همچنین تعیین برنامه ­های ورزشی و به دنبال آن برنامه تمرینات جدی این ورزشکاران را کاهش می‌داد (ویلمور و کاستیل، 1380). چندین عامل ممکن است در این عوامل منفی دخیل باشند که شامل بی نظمی ساعت بدن در هماهنگی فوری به این مناطق جدید زمین است (انجمن پزشکی آمریکا، 1994) که ورزشکاران را ملزم می‌کند با این شرایط غیرطبیعی بدنی و کمبود و کاهش خواب به تمرین و مسابقه بپردازد که در نهایت منجر به کاهش کلی در اجرا و خلق و خوی می­ شود (آزبوی و همکاران، 2006، فیلیپ و همکاران، 1989). هماهنگی ضعیف ساعت بدن و کمبود خواب همچنین در افراد شب کار هم دیده شده است (بینک و همکاران، 1986). که همچنین برای آنها باعث اجرای ضعیف­تر با افزایش اشتباه در تصمیم ­گیری و بروز حوادث ناگوار شده است (فیلیپ و همکاران، 1989،بویانت و همکاران، 1992، چن و همکاران، 1991، هیوم و همکاران، 1993).

 

مخصوصا این مسئله برای مربی­های تیم­ها خیلی مهم است چون مسئول برنامه ­های تمرینی و هماهنگی در مسابقات ورزشکاران هستند و بعید است برای مربیان که فعالیت بازیکنان را بیشتر از حد معمول ادامه بدهد که در نهایت منجر به تخمین اشتباه بازیکنان از سرعت سازگاریشان با منطقه جدید زمانی بشود.

 

مطالعات مربوط به تأثیر بی­­خوابی بر پاسخ­های قلبی-عروقی به ورزش نشان داده است که کمبود خواب از 30 تا 72 ساعت تغییری را در پاسخ­های قلبی-عروقی به ورزش نشان نداده است (گریفیت و همکاران، 2006، رایک و همکاران، 1972)، همچنین در اجراهای هوازی و بی‌هوازی (هیل و همکاران، 1994). این عقیده وجود دارد که خواب کافی برای حداکثر اجرای ورزشی ضروری است (سوئیسی و همکاران، 2003).

پایان نامه تأثیر سطح تمرین بر نمو و بالیدگی جنسی دختران ورزشکار نوجوان

نمو یک فعالیت زیستی است که  در خلال دو دهه نخستین زندگی انسان (و9 ماه زندگی قبل ا زتولد) رخ می‌دهد. در هنگام  نمو، فرد بالیده نیز می‌شود. واژه‌های نمو و بالیدگی، اغلب با هم به کار می‌روند و زمانی نیز به صورت مترادف. اما هریک به فعالیت‌های زیست شناختی ویژه‌ای اطلاق می‌شود. ماهیت یکپارچه نمو وبالیدگی، با تعامل ژن‌ها، هورمون‌ها، مواد مغذی و محیطی ایجاد می‌شود که فرد در آن زندگی می‌کند(1). بدن طبق الگوی مشخصی که به الگوی نمو حلقوی معروف است، رشد می‌کند. هر یک از دستگاه‌ها و بافت‌های متعدد بدن الگو‌های نمو خاص خود را دارند. درک الگو‌ها و تغییرات نمو و فرایند افزایش سن برای کمک به رشد مهارت‌های حرکتی افراد ضروری است. همچنین، آگاهی از این الگوها مهم است زیرا نمو درخلال دوره‌های جهشی از عوامل بیرونی تأثیرپذیری بیشتری دارد. بعضی از عوامل تأثیرگذار محیطی مثبت هستند و در شکوفایی استعداد به افراد کمک می‌کنند، در حالی‌که عوامل دیگر ممکن است در نمو و بالیدگی اندام جهش ایجاد کنند (1). مشخص کردن تأثیرات محیطی بر نمو مشکل است. به عنوان مثال، اغلب به فعالیت جسمانی منظم به عنوان امری ضروری برای نمو بهینه نگریسته می‌شود، اما مشخص کردن آثار آن بسیار مشکل است. برای ارزیابی نقش فعالیت بدنی منظم و ورزش در نمو وبالیدگی، باید به روند وابسته به سن وجنس در فعالیت بدنی در طول مراحل کودکی و نوجوانی توجه داشته باشیم (2). نیز از زمانی‌که کودکان در موقعیت ورزشی قرار می‌گیرند، به وضعیت بدنی و میزان تغییرپذیری بدنی آن‌ ها باید توجه شود (1). گرچه فعالیت متوسط با فواید قلبی-عروقی و تغییرات مثبت در ترکیب بدن مرتبط می‌شود، فعالیت بدنی شدید در طول کودکی و نوجوانی ممکن است به طور منفی روی نمو و رشد نوجوانی اثر بگذارد. بنا به یافته‌ها ژیمناست‌ها کوتاه‌تر و سبک‌ترند و به طور معنی‌داری درصد چربی بدنی کمتری از دختران همسال گروه کنترل یا دیگر ورزشکاران شرکت‌کننده در رشته‌های دیگر مانند شنا دارند (3).  تأخیر در نمو و بالیدگی جنسی به خوبی در گروه‌های ورزشکار دختر زبده به ویژه ژیمناست‌ها، دوندگان مسافت‌های طولانی گزارش شده‌است (2). وارن (1980)  تأکید کرد تمرین بدنی توانفرسا قبل از بلوغ ممکن است باعث نمو و رشد نوجوانی نا‌‌‌به‌سامان شود. سن قاعدگی(شاخص بالیدگی جنسی) در ژیمناست‌ها از شناگران که تمرین را در سن قابل قیاس شروع می‌کنند، دیرتراست (4). ترکیب بدنی، برای تبیین تأخیر  قاعدگی در میان ورزشکاران زبده به کار می‌رود. طبق نظریه فریسون بین تنظیم چرخه قاعدگی و سطح چربی بدن ارتباط وجود دارد و وی پیشنهاد کرده که حداقل سطح 17% چربی بدن برای شروع قاعدگی بحرانی است. البته این نظریه حمایت نشده است .  همچنین بنا به مطالعات قبل تمرین شدید قبل از بلوغ ممکن است عملکرد هیپوفیز-هیپوتالاموس را تغییر دهد و باعث تأخیر در قاعدگی شود (5).

 

1- 2: بیان مسئله

 

امروزه، ژیمناست‌های جوان برنامه تمرینی با میزان و شدت پیشرونده ازسنین پایین انجام می‌دهند. برای مثال، اغلب ژیمناست‌های دختر زبده به سن 5 یا6 سالگی، بیش‌ از20 تا 30 ساعت در  طول هفته، سراسر کودکی و نوجوانی تمرین می‌کنند. شرکت طولانی در ژیمناستیک سطح بالا ممکن است ورزشکاران جوان را در  معرض عقب ماندگی نموی یا بلوغ دیررس قرار دهد (6). با توجه به افزایش تعداد شرکت‌کنندگان دختر نوجوان در تمرین ورزشی شدید، مسائل تندرستی مربوط به سه‌گانه زنان قهرمان مسئلۀ نگران‌کننده‌ای شده‌است. در برخی فعالیت‌ها مانند ورزش‌های هنری/نمایشی و ورزش‌های نیازمند قدرت بدنی بالا، افزایش وزن می‌تواند به طور منفی، عملکرد را تحت تأثیر قراردهد (7). در نتیجه، زندگی یک  ورزشکار نوجوان شرکت‌کننده در این فعالیت‌ها اغلب شامل ترکیبی از تمرین بدنی شدید به همراه استرس برای رسیدن به اهداف وزنی نامعقول، جهت بهبود عملکرد ویا جذابیت بصری می‌شود . در نتیجه تلاش برای کنترل وزن یا رسیدن به اندام مطلوب، منجر به الگوهای ناهنجار غذاخوردن می‌شود که با تأخیر در نمو و بالیدگی جنسی ورزشکاران نوجوان مرتبط شده است (8).به طور میانگین، ورزشکاران دختر بیش‌تر رشته‌ها، قامتی برابر یا بالاتر از میانگین جمعیت مرجع دارند. در بازیکنان بسکتبال، والیبال، تنیس و شنا نشان‌داده‌شده که از ده سالگی به بعد میانگین قامت‌ها بالای صدک پنجاهم جمعیت مرجع است (9). گرچه ژیمناست‌ها، پیوسته مقادیر میانگین پایین‌تر از صدک پنجاهم را نشان می‌دهند (10). با وجود قامت کوتاه طبیعی ژیمناست‌های سطح بالا و فواید تندرستی آشکار فعالیت بدنی در طول نمو، این نگرانی وجود دارد که  شرکت ژیمناست‌ها در رژیم‌های تمرینی سنگین  ممکن است آن‌ ها را در معرض اثرات معکوس نمو و بالیدگی قرار دهد. این نگرانی، منبع بحث‌های بسیار در متون پژوهشی شده است و با دشواری در تشخیص بین زمینه ژنتیکی در قامت کوتاه و بالیدگی تأخیری و اثرعوامل محیطی مانند تغذیه و ورزش که ممکن است روی نمو وبالیدگی اثر گذار باشند، ترکیب شده است (6).

 

سن  قاعدگی در ژیمناست‌ها از شناگران و بازیکنان تنیس که تمرین را در سن یکسانی شروع می‌کنند دیرتر است (11). بریسون و همکاران (1982) بر اساس نظریه فریسون متذکر شدند که قاعدگی یک رویداد پایانی در بلوغ است واگر آن تحت تأثیر تمرین ورزشی قرار گیرد پس مراحل قبلی رشد جنسی نیز باید تحت تأثیر قرار بگیرند (12). برنینک وهمکاران (1982) دریافتند این موضوع در مورد رشد سینه و رشد موهای زهار برای ژیمناست‌ها و نه شناگران، زمانیکه با یکدیگر و با غیر ورزشکاران به سن 13-9 سال مقایسه شدند  صحت دارد (13). البته برقراری رابطه علی بین تمرین ژیمناستیک و عقب ماندگی نموی یا بلوغ دیررس، به خاطر تعامل پیچیده بین عوامل محیطی و ژنتیکی بسیار مشکل است (6).

 

 به نقل از مالینا و همکاران (2013) این مسئله مورد توجه دهه‌ های 1970 و 1980 بوده است. زمانی‌که اندام نادیا کمانچی و الگا کربوت در بازی‌های المپیک و قهرمانی جهان به‌عنوان جثه‌های دختران قبل از بلوغ با اندام دختران قبل از بلوغ المپیادهای  1950ام (لاریسا لاتینیا) مقایسه شد، محققان دریافتند میانگین سن‌ ژیمناست‌های هنری/نمایشی دختر از اواسط 1960 تا 1980 افزایش یافته است اما میانگین قد و وزن آن‌ ها تغییر اندکی داشته است (14-16). حداقل سن برای شرکت‌کنندگان در مسابقات جهانی در سال 1987، 13 سال بود و در مسابقات جهانی در سال 1997 به 16 سال افزایش یافت. میانگین سن از زمانی‌که افزایش یافته است به این شرح است:  16.5 سال (مسابقات جهانی 1987)، 17.4سال (مسابقات جهانی 1997)، 18سال (بازی‌های المپیک 2000)، 18.8سال  (بازی‌های المپیک 2008).

 

ولی برخلاف افزایش سن، میانگین قد و وزن‌ شرکت‌کنندگان از سال   1987(kg45،cm154) تا سال 2000 (kg43،cm152) و تا بازی های المپیک  2008 (kg45،cm153) ،کمی تغییر یافته است  (17, 18).

 

نگرانی‌ها راجع به نمو خطی و رشد بلوغ در کودکان شرکت‌کننده در ژیمناستیک افزایش یافته است (19, 20). اغلب قامت کوتاه و بلوغ تأخیری مشاهده شده در ژیمناست‌های هنری/نمایشی دختر به اثر تمرین شدید ژیمناستیک نسبت داده شده است (21).شاید این، اکتساب زودتر سطوح پیشرفته تمرین و رقابت در میان دختران، به‌ویژه در طول فاصله جهش نمو نوجوانی را منعکس می‌سازد. از طرفی، بنا به نتایج اکثر تحقیقات، تمرین اثری روی نمو و بالیدگی ندارد. طرفداران این عقیده که تمرین ژیمناستیک تأثیر آشکاری روی نمو و بالیدگی ورزشکاران جوان ندارد طبق معمول به این شواهد می‌پردازند که ادعا می‌کند ژیمناست‌های سطح بالا قبل از شرکت در ورزش ژیمناستیک به نسبت کوتاه بودند (6). با مرور ادبیات دریافتیم تا کنون روشن نشده که این اثر طبیعت یا تربیت / تمرین است . برای پاسخ به این سؤال که آیا مشخصات نمو و بالیدگی مشاهده شده در ژیمناست‌ها پیامد تمرین، رشدجسمانی طبیعی یا تعامل بین این دو است، باید مطالعات بیش‌تری انجام شود (10). همچنین بیش‌تر مطالعات از تأثیر بالقوه تمرین روی بالیدگی جنسی بر میانگین سن شروع قاعدگی دیرتر که در ورزشکاران دختر مشاهده شده، متمرکز شده‌اند (22). نیز اغلب  مطالعات انجام شده  روی ورزشکاران، عوامل تأثیرگذار مانند وضعیت اجتماعی- اقتصادی و … بر سن قاعدگی را در نظر نگرفته‌اند (23). همچنین مطالعات کمی تأثیر تمرین ورزشی بر رشد سینه و موهای زهار را در نوجوانان بررسی کرده‌اند (24). پلومن (1989) با مطالعه تحقیقات قبلی دریافت سن قاعدگی در ورزشکاران در مقایسه با  جمعیت مرجع ، دیرتر رخ می‌دهد و اندازه تأخیرها تا حدودی به  رشته ورزشی وابسته است. یک مسئله در این مطالعات وجود دارد و آن این است که بار تمرینی یا دیگر عوامل محیطی یا ژنتیکی تأثیرگذار بر قاعدگی احتمالا اندازگیری نشده است (24, 25). با وجود این مشکلات، ارتباط قوی بین ورزش و تأخیردر قاعدگی وجود دارد و نشان دادن اینکه آیا رابطه علت و معلولی بین ورزش و تأخیر در سن قاعدگی وجود دارد  با اهمیت است (24). به نقل ازمالینا اطلاعات کافی درباره تأثیر تمرین شدید در ورزش‌هایی مانند وزنه‌برداری، غواصی، ژیمناستیک، اسکیت که به کوتاهی قد و تغییرات تناسب بدن منجر می‌شود وجود ندارد (26). آکادمی طب اطفال امریکا، خطرات

پایان نامه

 تمرین شدید و ورزش حرفه‌ای در ورزشکاران جوان را مشخص کرد و عنوان کرد :” اگر چه نگرانی های زیادی درباره ورزش های رقابتی و شدید در کودکان وجود دارد، اما اطلاعات کافی درباره پذیرش یا رد این خطرات وجود ندارد (27). همچنین تحقیقات قبلی اثر عوامل موثر بر نمو و بالیدگی جنسی را علاوه بر تمرین، کنترل ننموده و نیز بنا به پیشنهاد مطالعات قبلی، بار، شدت و سطح تمرین در پژوهش های قبلی مشخص نشده است.از طرفی با مطالعۀ پژوهش‌های قبلی دریافتیم تأثیر تمرین ورزشی بر نمو و بالیدگی جنسی  در رشته‌های والیبال و تنیس روی میز که شدت آن‌ ها کمتر از ژیمناستیک است و معمولا ورزشکاران از سن 5 یا 6 سالگی وارد این رشته نمی‌شوند، کمتربررسی شده است. لذا با توجه به نتایج مطالعات قبلی و چالش­های موجود هدف از تحقیق حاضر پاسخ علمی به پرسش­های زیر است :

 

بین ورزشکاران رشته­های مختلف ورزشی در نمو و بالیدگی جنسی چه تفاوتی وجود دارد؟  بین ورزشکاران با وضعیت مختلف بلوغ در نمو و بالیدگی جنسی چه تفاوتی وجود دارد؟      بین ورزشکاران با سطوح مختلف تمرین در نمو و بالیدگی جنسی چه تفاوتی وجود دارد؟

 

1-3:ضر ورت تحقیق

 

نمو بهینه به هر دو عوامل محیطی و ژنتیکی بستگی دارد. عمدتا قد بزرگسالی یک کودک در حال رشد تحت شرایط مطلوب به زمینه ژنتیکی وابسته است (28). در میان عوامل محیطی که می توانند الگوی بهینه نمو را تغییر دهند استرس و تمرین بدنی شدید است (29). ارلاندسون و همکاران (2008) در مطالعۀ طولی خود روی ژیمناست‌ها، شناگران و تنیس‌بازان 18-9 ساله به این نتیجه رسیدند که ژیمناست‌ها به طور معنی‌داری کوتاه‌تر از تنیس‌بازان و شناگران در همه سنین تقویمی در طول نوجوانی بودند (30). به نقل ازکلینترو و پلیلی (2003) میانگین درصد چربی ژیمناست‌ها به طور معنی‌داری کمتر از گروه کنترل بود (31). گرچه این یافته‌ها به ارتباط بین تمرین ورزشی شدید و نمو در دختران ژیمناست اشاره دارند، ولی آن‌ ها قطعی نیستند . در تفسیر اطلاعات نمو و رشد ورزشکاران، بسیاری متغیرهای دیگر از قبیل شدت و شطح تمرین نیز باید مورد توجه قرارگیرند (11). همچنین فعالیت‌های ورزشی ممکن است رشد بلوغ، بالیدگی جنسی و رویداد اصلی‌اش قاعدگی را تحت تأثیر قرار دهد (4, 32, 33). تأثیر این عوامل در ورزش‌های مختلف از قبیل شنا و ژیمناستیک ثبت شده است (34). کلیسنسو همکاران (1992) دریافتند سن شروع قاعدگی در ژیمناست‌ها 2.1±15.6سال ودر جمعیت کنترل 1.2±13.2 سال می‌باشد (35).

 

گرچه فعالیت بدنی و ورزش عموما تأثیرات مثبت روی نمو کودکان دارد اما ممکن است در صورت انجام آن به طور افراطی و بسیار شدید، تأثیرات منفی بر جای بگذارد. نیاز به بررسی کمی و کیفی برنامه‌های تمرین کودکان احساس می‌شود تا  حدود فعالیت بدنی شدید در طول دورۀ کودکی و نوجوانی را مشخص نمایند (2).

 

1-4:اهداف تحقیق

 

1-4-1-: هدف کلی تحقیق

 

تأثیر سطح تمرین بر نمو وبالیدگی جنسی دختران ورزشکار نوجوان

 

1-4-2: اهداف ویژه

 

    1. مقایسه نمو دختران پیش، حین، پس از بلوغ با سطوح کم، متوسط، بالای تمرین دررشته‌های مختلف ورزشی

 

  1. مقایسه بالیدگی جنسی دختران پیش، حین، پس از بلوغ با سطوح کم، متوسط، بالای تمرین دررشته‌های مختلف ورزشی

 

1-5: فرضیه‌های تحقیق

 

    1. سطوح مختلف تمرین و رشته مختلف ورزشی و وضعیت بلوغ بر قد دختران ورزشکار نوجوان تأثیر معنی‌داری دارند.

 

    1. سطوح مختلف تمرین و رشته مختلف ورزشی و وضعیت بلوغ بر قد نشسته دختران ورزشکار نوجوان تأثیر معنی‌داری دارند.

 

    1. سطوح مختلف تمرین و رشته مختلف ورزشی و وضعیت بلوغ بر طول پای دختران ورزشکار نوجوان تأثیر معنی‌داری دارند.

 

    1. سطوح مختلف تمرین و رشته مختلف ورزشی و وضعیت بلوغ بر وزن دختران ورزشکار نوجوان تأثیر معنی‌داری دارند.

 

    1. سطوح مختلف تمرین و رشته مختلف ورزشی و وضعیت بلوغ بر وزن عضله دختران ورزشکار نوجوان تأثیر معنی‌داری دارند.

 

    1. سطوح مختلف تمرین و رشته مختلف ورزشی و وضعیت بلوغ بر وزن چربی دختران ورزشکار نوجوان تأثیر معنی‌داری دارند.

 

    1. سطوح مختلف تمرین و رشته مختلف ورزشی و وضعیت بلوغ بر درصدچربی دختران ورزشکار نوجوان تأثیر معنی‌داری دارند.

 

    1. سطوح مختلف تمرین و رشته مختلف ورزشی و وضعیت بلوغ بر وزن آب بدن دختران ورزشکار نوجوان تأثیر معنی‌داری دارند.

 

    1. سطوح مختلف تمرین و رشته مختلف ورزشی و وضعیت بلوغ بر رشد سینه دختران ورزشکار نوجوان تأثیر معنی‌داری دارند.

 

    1. سطوح مختلف تمرین و رشته مختلف ورزشی و وضعیت بلوغ بر رشد موهای زهار دختران ورزشکار نوجوان تأثیر معنی‌داری دارند.

 

  1. سطوح مختلف تمرین و رشته مختلف ورزشی بر سن قاعدگی دختران ورزشکار نوجوان تأثیر معنی‌داری دارند.

 

1-6:  قلمرو تحقیق

 

    1. کلیه آزمودنی‌ها دختر بودند.

 

    1. دامنه سنی کلیه آزمودنی‌ها 18-9 سال بود.

 

    1. آزمودنی‌ها ساکن شهر اراک بودند.

 

    1. کلیه آزمودنی‌ها سالم بودند .

 

    1. آزمودنی‌ها از افرادی انتخاب شدند که درحال حاضر در باشگاه‌های شهر اراک مشغول به فعالیت بودند.

 

    1. شرکت در پژوهش و اندازه‌گیری‌ها با رضایت والدین صورت می‌گرفت .

 

    1. اندازه‌گیری تمامی شرکت کنندگان در پژوهش در آزمایشگاه تربیت بدنی دانشگاه اراک انجام گرفت.

 

  1. آزمودنی‌ها از میان ورزشکاران با سطوح مختلف قهرمانی انتخاب شدند.

 

1-7: محدودیت‌های تحقیق

 

    1. آزمودنی‌ها از نظر مراحل رشد شناختی پیاژه در یک مرحله قرار نداشتند و آنهایی که در مرحله عملیات عینی قرار داشتند امکان داشت به درستی پرسشنامه‌های تعیین سطح فعالیت بدنی را پر نکنند.

 

    1. از آنجایی‌که آوردن نمونه‌ها از باشگاه‌های ورزشی به دانشگاه اراک با مشکلاتی همراه بود نمونه گیری از مدارس صورت گرفت.

 

    1. با توجه به اینکه اندازه‌گیری صفات ثانویۀ رشدی با بهره گرفتن از جدول تانر به صورت خودگزارشی انجام گرفت ممکن است آزمودنی‌ها مرحلۀ رشدی که در آن قرار داشتند به درستی تشخیص نداده باشند.

 

    1. با توجه به اینکه وزن انسان در صبح با غروب متفاوت است یا وقتی دختران در دوران قاعدگی هستند وزن آن‌ ها متفاوت می شود، این امکان وجود نداشت وزن‌کشی تمام آزمودنی‌ها در یک زمان از روز و تحت شرایط یکسان انجام شود.

 

    1. از آزمودنی‌ها خواسته شده بود قد پدر و مادرشان را در پرسشنامه بنویسند و این احتمال است که به درستی پاسخ نداده باشند و این منجر به نتیجه‌گیری نادرست خواهد شد.

 

    1. یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر نمو و بالیدگی جنسی، هورمون رشد و هورمون های جنسی است که در بدن افراد ترشح می شود وکنترل این عوامل غیرقابل اجرا بود.

 

  1. عامل دیگر که اصلی‌ترین عامل موثر بر نمو است، تغذیه است که کنترل مستقیم آن غیر ممکن بود.

 

1-9: تعاریف نظری و عملیاتی واژه ­ها و اصطلاحات

 

    1. نمو: نمو افزایش کمی در اندازه است. افزایش در اندازه یا تودۀ بدن به عنوان یک کل یا اندازه کسب شده توسط بخش‌های ویژه‌ای از بدن است (2).

 

    1. بالیدگی: بالیدگی تغییرات کیفی که با سن اتفاق می‌افتد بالیدگی به تغییرات سازمان یافته در کارکرد دستگاه‌ها و بافت‌ها اشاره می‌کند (2).

 

    1. بالیدگی جنسی: قابلیت کارکردی کامل دستگاه تولید مثل است (2).

 

  1. نوجوانی : دورۀ انتقال بین خردسالی و بزرگسالی که شامل تغییرات بیولوژیک ، شناختی و اجتماعی – هیجانی می‌شود (36).

پایان نامه تأثیر موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ی امواج مغزی بر بهبود اجرای ورزشی

 عملکرد ورزشی ورزشکار به ظرفیت و عملکرد دستگاه­های بدن ورزشکار بستگی دارد. دستگاه­های عصبی و عضلانی دو دستگاه اصلی درگیر در حرکت و فعالیت­ بدنی می­باشند که دستگاه­های دیگر نظیر دستگاه­های قلبی، عروقی، تنفسی، غدد درون­ریز، گوارشی و ایمنی نقش کمکی داشته که احتیاجات بیولوژیک دو دستگاه اصلی درگیر را برآورده می­سازند. بیشتر محققین بر این عقیده­اند که گرچه کاهش ظرفیت فیزیولوژیکی دستگاه عصبی و افزایش فشارهای روانشناختی موجب بروز زودرس خستگی دستگاه عصبی مرکزی می­شوند، لیکن مستقیماً عضلات را تحت تأثیر قرار نمی­دهد بلکه کاهش فعال­سازی مرکزی یا عصبی عضلات اسکلتی، نقش کلیدی در بروز زودرس خستگی کلی بدن یا افت عملکرد مطلوب دستگاه عضلانی دارد (11). دستگاه عصبی مرکزی با عملکرد مطلوب خود می ­تواند فرکانس و دامنه ایمپالس­های عصبی که به عضلات اسکلتی می­فرستد را افزایش داده و شدت و دوام انقباض عضلات در حال کار را افزایش دهد و به ظرفیت اجرایی ورزشکار کمک کند. این موضوع در رابطه با تسریع در ریکاوری نیز صادق است زیرا رابطه تنگاتنگی بین دستگاه عصبی و دستگاه عضلانی و دیگر دستگاه­های حمایتی که نیازهای عضلانی را برطرف می­ کنند وجود دارد و درصورتی که دستگاه عصبی سریعتر به حالت اولیه بازگردد، به طبع آن ریکاوری در دیگر دستگاه­ها نیز تسریع خواهد شد (23). کمک­های ارگوژنیک[1] روش­های مختلفی هستند که توسط آنها می­توان به طور مستقیم موجب بهبود عملکرد دستگاه عصبی مرکزی و تأخیر در بروز خستگی طی اجرای ورزشی و تسریع در ریکاوری شد. موسیقی اغلب به عنوان کمک ارگوجنیک برای برانگیختگی در ورزش و تمرینات ورزشکاران بکار گرفته می‏­شود (37). عوامل مهم و تأثیرگذاری در ویژگی­های برانگیزاننده موسیقی وجود دارد که عبارتند از اینکه اولاً افراد به عکس‏العمل نشان دادن نسبت‏ به محرک­های ریتمیک، تمایل نهفته‏ای دارند یا در حقیقت‏ پاسخ ریتمیک به موسیقی، نهفته‏ترین عامل در فرد است (26) و ثانیاً جنبه‏ه ای هارمونیک و ملودیک موسیقی به خصوص ریتم و سرعت آن می ­تواند اجرای شنونده‏ را تغییر ‏دهد و بر حالات روحی وی تأثیر بگذارد به این معنی که‏ صدا می‏تواند باعث ایجاد تغییر در امواج مغزی شود که فعالیت­های‏ فیزیکی را خلق می‏کنند (37). فعالیت الکتریکی یا امواج کرتکس مغزی آلفا، بتا، دلتا و تتا از لایه ­های فوقانی کرتکس بخصوص شاخه­های دندریتی سلول­های هرمی و احتمالاً نرون­های ارتباطی موجود در این ناحیه سرچشمه می­گیرند و هر کدام فرکانس خاصی دارند که تحت شرایط فیزیکی، فیزیولوژیکی و سایکولوژیکی معینی نظیر خواب عمیق، بیداری، هوشیاری و فعالیت موج غالب زمینه را در مورد فعالیت الکتریکی مغز تشکیل می­دهند. به راحتی می توان امواج مختلف مغزی یا فعالیت الکتریکی کرتکس را به وسیله صوت­هایی با فرکانس­های مختلف از جمله فرکانس­های آلفا، بتا، دلتا و تتا  تحریک کرد و حالاتی مانند خواب عمیق، هیپنوتیزم، آرامش، ریلکس عالی، رفع استرس و دلواپسی، کاهش درک زمان و فشار کار، بازدهی بالا، مدیتیشن، افزایش حافظه، بهبود و افزایش توجه و تمرکز، خلاقیت،  افزایش توانایی­های ذهنی و جسمی، هوشیاری، آموزش عالی، تفکر مثبت و پردازش اطلاعات در سطح عالی را با توجه به هر هدفی که می­خواهید، از طریق انتخاب پخش موج مربوطه و گوش­دادن به مدت دلخواه به آن ایجاد نمود (7). به نظر می­رسد اگر خصوصیات ریتمی موسیقی به جای پیروی از الگوی مهارت­ های فیزیکی از الگوی فعالیت الکتریکی مغز یا همان امواج مغزی پیروی کنند باعث ایجاد تغییرات بارزتری در امواج مغزی می­شوند که فعالیت­های‏ فیزیکی را خلق می‏کنند.

 

1-2- بیان مسئله

 

 اجرا یا عملکرد ورزشی ورزشکار امری بسیار پیچیده است که عوامل فیزیولوژیک و روان­شناختی (جسمانی و روانی) چندی از جمله وضعیت تغذیه، عملکرد دستگاه عصبی مرکزی، قدرت و مهارت، شرایط محیطی و تولید انرژی آن را تحت تأثیر قرار می­ دهند (54). عوامل فیزیولوژیک به تنظیم انرژی در گروه­های عضلانی خاص و عوامل روانشناختی به خوشایند­بودن فعالیت­بدنی، تمایل و انگیزه انجام آن مربوط می­باشند. بنابراین عوامل فیزیولوژیک تا حد زیادی بر اجرای جسمانی و مغزی، ظرفیت متابولیک تولید انرژی از مواد غذایی، قدرت و استقامت عضلانی مؤثرند (26). از طرف دیگر چگونگی پردازش اطلاعات در مغز و ارسال سیگنال­های عصبی از دستگاه عصبی مرکزی به عضلات که خوشایند­بودن، تمایل و انگیزه اجرای جسمانی، زمان عکس­العمل، هماهنگی حرکتی و ثبات آن را تحت تأثیر قرار می­دهد، کنترل عصبی اجرای جسمانی را تحت تأثیر قرار می­دهد. لذا استرس یا فشار ناشی از  فعالیت­بدنی و ورزش، ممکن است اجرای مغزی و جسمانی را تضعیف ­کند و در نتیجه قدرت و استقامت عضلانی، تمرکز حواس یا قدرت مغزی، درک، توجه، هوشیاری، حالات خلقی و  غیره را تحت تأثیر قرار داده موجب کاهش اجرای ورزشی ­شود (11). بطور کلی چنین می­توان اظهار کرد که پاسخ فرد نسبت به استرس یا فشار  ناشی از فعالیت­بدنی یا ورزشی به درک شرایط موجود نظیر میزان احساس فشارکار یا شدت فعالیت­بدنی و خستگی و میزان آمادگی جسمانی ورزشکار بستگی دارد (54). دستگاه­های عصبی، غدد درون­ریز و ایمنی تقریباً بطور منحصر به­فردی پاسخ فرد به فشارکار یا شدت فعالیت­بدنی را مدیریت می­ کنند. دستگاه عصبی باید توانایی برقراری ارتباط با قسمت ­های مختلف خود، پردازش اطلاعات و ارسال فرامین مناسب به سراسر بدن بخصوص عضلات در حال کار را بوسیله یک سیستم نروترانسمیتری دقیق، پیچیده و پرکار داشته باشد. دستگاه عضلانی نیز بایستی قادر به انجام فرامین صادره از طرف مغز باشد. مربیان و ورزشکاران به وجود این رابطه تنگاتنگ کاری بین دستگاه عصبی-عضلانی آگاهند و به دنبال استفاده از راهبردهای عملی و اثربخش برای تقویت این رابطه کاری در جهت بهبود اجرای ورزشی و یا تسریع ریکاوری می باشند که گاهاً به دوپینگ ورزشی منتهی می­ شود. با بهتر شدن روش­های شناسایی و کشف موارد دوپینگ و امکان محروم شدن از رقابت­های ورزشی، مربیان و ورزشکاران در پی استفاده از راه­های قانونی و مجاز برای افزایش توده، قدرت، انرژی و استقامت عضلانی، عملکرد مغزی، تسریع در ریکاوری و بهبود حالات خلقی و بطور کلی توسعه اجرای ورزشی می­باشند. لذا به منظور تأثیر مستقیم بر ظرفیت و عملکرد فیزیولوژیک دستگاه­های خاصی از بدن و یا کاهش فشارهای روانشناختی به استفاده از کمک­های ارگوژینک روی آورده­اند. این کمک­ها به صورت فیزیکی یا مکانیکی، شیمیائی یا فارماکولوژیک، تغذیه­ای و روانشناختی ارائه می­شوند که ممکن است موجب افزایش عملکرد دستگاه عصبی مرکزی، افزایش مقدار ذخیره یک ماده بازدارنده، افزایش اتکا به ذخایر سوختی خاصی از طریق مهیا کردن یک منبع سوختی مکمل، کاهش تولید محصولات متابولیکی که واکنش­های انرژی­زا را مهار می­ کنند، افزایش جریان خون و اکسیژن­رسانی و کاهش زمان برگشت به حالت اولیه­ی یا تسریع در ریکاروی گردند (4). بنابراین کمک­های ارگوژنیک روش­های مختلفی هستند که توسط آنها می­توان به طور مستقیم ظرفیت فیزیولوژیکی برخی دستگاه­های خاص را در بدن از جمله دستگاه عصبی-عضلانی تحت تأثیر قرار داد و یا با رفع فشارهای روانشناختی که موجب افت ورزشی ورزشکار می­شوند اجرای ورزشی ورزشکار را بهبود بخشید و یا در بازگشت به حالت اولیه­ی آن تسریع به وجود آورد (37). در طبقه ­بندی و یا مقوله­های مختلف کمک­های ارگوژنیک مواردی مختلفی مطرح شده که پخش موسیقی نیز یکی از آنها می­باشد (4). مربیان و ورزشکاران متناسب با رشته ورزشی، میزان آمادگی جسمانی و شرایط فصلی مسابقه از کمک­های ارگوژنیک یک یا چند مورد فیزیکی، فیزیولوژیکی و یا سایکالوژیک استفاده می­نمایند. اگر طی دوره تمرینی سازگاری­های تمرینی و تغذیه­ای دلخواه در بدن ورزشکار بوجود نیامده باشند به احتمال قوی عملکرد دستگاه عصبی و عضلانی با بروز خستگی در این دو دستگاه، تضعیف شده و به عملکرد ورزشی ورزشکار لطمه وارد می­ شود. کاهش ظرفیت فیزیولوژیکی برخی دستگاه­های خاص در بدن از جمله دستگاه عصبی-عضلانی و یا فشارهای روانشناختی باعث بروز زودرس خستگی و موجب افت ورزشی ورزشکار می­شوند (11). همه­ی ما کم و بیش با این موضوع برخورد داشته­ایم که گاهی یک ورزشکار به علت بروز خستگی زودرس، عملاً کارآیی خود را از دست داده و اغلب نیز چنین وضعیتی باعث شده نتواند نتیجه ورزشی مطلوبی را کسب کند. لذا طرح­ریزی راهبردهای مقابله­ای برای به تأخیر انداختن خستگی ناشی از کاهش ظرفیت فیزیولوژیکی و یا فشارهای روانشناختی از نظر فیزیولوژیک و علم تمرین شایسته­ توجه است تا مربیان ورزشی بتوانند با بهره گرفتن از اطلاعات بدست آمده در این زمینه، میزان درک فشارکار و بروز خستگی زودرس در بازیکنان خود را مهار کرده یا آن را به تأخیر اندازند و با بهبود عملکرد فیزیولوژیکی دستگاه­های بدن از جمله دستگاه عصبی-عضلانی بازیکنان خود از وجود آن­ها تا انتهای یک رقابت ورزشی استفاده نموده و به نتیجه­ دلخواه خود نایل شوند. گزارش شده است که موسیقی‏ ممکن است موجب بهبود اجرا و تمرینات‏ ورزشی شود. در طول تمرینات منظم مانند دویدن، موسیقی می‏تواند تمرکز ورزشکار را محدود و در نتیجه توجه شخص را نسبت به احساس خستگی‏ منحرف کند. این تکنیکی است که بسیاری از دوندگان‏ ماراتن و ورزشکاران ورزش­های سه‏گانه  به آن به ‏عنوان‏ مسئله‏ای مهم و منحصر به فرد می‏نگرند. موسیقی میزان‏ برانگیختگی شخص را تغییر می‏دهد و بنابراین به ‏عنوان‏ شکلی از تحریک که اهمیت زیادی در مسابقات دارد، مورد استفاده قرار می‏گیرد. همچنین موسیقی به عنوان مسکنی برای فرو نشاندن اضطراب و افزایش اعتماد به نفس وزرشکاران بکار گرفته می­ شود و درک زمان و فشارکار را تحت تأثیر قرار می­دهد (47). به دلیل وجود تشابهاتی بین ریتم موسیقی و الگوی حرکات بدن انسان،‏ گوش دادن به موسیقی در مورد ناتوانی فیزیکی و اجرای ورزشی مفید واقع می­گردد. بنابراین تطابق موسیقی با ورزش، همواره‏ افزایش بازده شرکت‏کنندگان در تمرینات ورزشی‏ را به دنبال داشته است. در ارتباط با این نکته، در صورتی که خصوصیات ریتمی موسیقی از الگوی مهارت­ های فیزیکی‏ پیروی ‏نماید، قادر است اکتساب‏ و اجرای مهارت­ های حرکتی را افزایش داده و محیط آموزشی بهتری‏ را ایجاد نماید (48). برای اثبات این مورد شواهدی از ورزش­های‏ ژیمناستیک و شنا ارائه شده است (38). به همین دلیل در طبقه ­بندی انواع موسیقی به موسیقی کاربردی اشاره شده و برخی محققین در زمینه ویژگی­های این گونه موسیقی و استفاده از آن در امر ورزش، درمان و توانبخشی تحقیقاتی را انجام داده­اند که می­توان به تحقیق پریست و چو در این رابطه اشاره نمود. مغز نیز همانند امواج صوتی، ارتعاشات مخصوص به خود را داشته و از آنها جهت ارتباط با قسمت­های دیگر بافت عصبی و بخش­های مختلف بدن استفاده می­کند (20). این ارتعاشات مغزی همان فعالیت الکتریکی مغز یا امواج مغزی هستند که خصوصیات ریتمی موسیقی می ­تواند بجای تبعیت از الگوی مهارت­ های فیزیکی یعنی آنچه در مورد موسیقی کاربردی مطرح است، از آن­ها پیروی نماید. در موسیقی امواج مغزی، خصوصیات ریتمی موسیقی از ارتعاشات مغزی یا همان فعالیت الکتریکی مغز که امواج مغزی نامیده می­شوند تبعیت می­ کند. تا کنون در امر ورزش، درمان و توانبخشی همانند موسیقی کاربردی، موسیقی امواج مغزی مورد پژوهش قرار نگرفته­ است. لذا لازم است که در این زمینه نیز تحقیقاتی صورت گیرد تا میزان تأثیرگذاری موسیقی امواج مغزی در مقایسه­ با موسیقی کاربردی مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین در باره­ی پاسخ­های فیزیکی و فیزیولوژیکی به موسیقی کاربردی، بیشتر میزان درک فشارکار، ضربان قلب، قدرت گرفتن با دست و سرعت را مورد ارزیابی قرار داده­اند در صورتی که می­توان تحقیقاتی در باره­ی تأثیر موسیقی کاربردی و امواج مغزی بر میزان لاکتات خون، حداکثر اکسیژن مصرفی، تهویه­ی دقیقه­ای، فشار خون و غیره را مورد بررسی قرار داد.

 

1-3- ضرورت و اهمیت پژوهش

 

 نتایج تحقیقاتی که در رابطه با موسیقی­درمانی و توانبخشی انجام شده­است نشان داده­اند که از موسیقی می­توان به عنوان عامل افزایش­دهنده توانایی­های فیزیکی، محرک روان­شناختی، تسهیل­کننده­ تغییرات مثبت حالات خلقی و کاهش­دهنده درک فشار کار توسط فرد حین فعالیت­بدنی و ورزش استفاده نمود. همچنین در باره­ی پاسخ­های فیزیکی و فیزیولوژیکی به موسیقی، در زمینه­ تأثیر موسیقی بر فعالیت­های­بدنی و ادراکی، درک زمان، حافظه، رفتارهای حرکتی و غیرحرکتی، سلامتی عمومی، سلامتی روان، احساس درد، اجراهای حرکتی و ورزشی هوازی و بی­هوازی و ورزش­های رقابتی و قهرمانی مطالعاتی انجام شده است. مطالعاتی که در رابطه­ با دو مورد آخر یعنی اجراهای حرکتی و ورزشی هوازی و بی­هوازی و ورزش­های رقابتی و قهرمانی انجام شده ­اند، بیشتر میزان درک فشار کار، ضربان قلب، قدرت گرفتن با دست و سرعت را مورد ارزیابی قرار داده­اند در صورتی که می­توان تحقیقاتی در باره­ی تأثیر موسیقی بر میزان لاکتات خون، حداکثر اکسیژن مصرفی، تهویه­ی دقیقه­ای، فشار خون و غیره را مورد بررسی قرار داد. خصوصیات ریتمی موسیقی که در این مطالعات مورد استفاده قرار گرفته است از الگوی مهارت­ های فیزیکی‏ پیروی ‏می نموده است در صورتی که می­توان از موسیقی استفاده کرد که خصوصیات ریتمی آن به جای پیروی از الگوی مهارت­ های فیزیکی از الگوی فعالیت الکتریکی مغز یا همان امواج مغزی پیروی کند. در زمینه ورزش­ قهرمانی نیز مربیان و ورزشکاران به منظور تأثیر مستقیم بر ظرفیت و عملکرد فیزیولوژیک دستگاه­های خاصی از بدن و یا کاهش فشارهای روان­شناختی به استفاده از کمک­های ارگوژنیک روی آورده­اند. این کمک­ها به صورت فیزیکی یا مکانیکی، شیمیائی یا فارماکولوژیک، تغذیه­ای و روانشناختی ارائه می­شوند و ممکن است موجب افزایش عملکرد دستگاه­های خاصی از بدن از جمله دستگاه عصبی مرکزی و به تبع آن دستگاه عضلانی شوند (4). گوش دادن به موسیقی بر اساس الگوی مهارت­ های فیزیکی می ­تواند شاخص­های فیزیکی، فیزیولوژیکی و سایکولوژیکی را تحت تأثیر قرار دهد و در نتیجه موجب بهبود عملکرد دستگاه عصبی-عضلانی، تأخیر در بروز خستگی و تسریع در ریکاوری شود (39). حال این سؤال مطرح است که اگر خصوصیات ریتمی موسیقی به جای پیروی از الگوی مهارت­ های فیزیکی از الگوی فعالیت الکتریکی مغز یا همان امواج مغزی پیروی کند آیا تغییرات فیزیکی، فیزیولوژیکی و سایکولوژیکی بارزتر و در دامنه وسیعتری ایجاد خواهد شد؟ آیا این تغییرات بارزتر و وسیعتر موجب بهبود بیشتر اجرای ورزشی و تسریع در ریکاوری خواهند شد؟ تا با طرح­ریزی راهبردهای خاص موسیقیائی به ­توان موجب بهبود عملکرد دستگاه عصبی-عضلانی، تأخیر در بروز خستگی و تسریع در ریکاوری شد و ورزشکاران بتوانند با بهره گرفتن از نتایج بدست آمده موجبات بهبود اجرای ورزشی خود و تسریع در ریکاوری را بوجود آورده  با بکارگیری راهبردهای قانونی و سالم طی مسابقات ورزشی، زمان حضور در رختکن­ها و در فواصل بین رقابت­های ورزشی از حداکثر ظرفیت­ها و توانایی­های فیزیکی، فیزیولوژیکی و روان­شناختی خود در رقابت­های ورزشی استفاده کنند و به نتایج ورزشی مطلوب نائل شوند. دستگاه عصبی باید توانایی برقراری ارتباط با قسمت ­های مختلف خود، پردازش اطلاعات و ارسال فرامین مناسب به سراسر بدن بخصوص عضلات اسکلتی در حال کار را بوسیله­ امواج مغزی و یک سیستم نروترانسمیتری دقیق، پیچیده و پرکار داشته باشد. دستگاه عضلانی نیز بایستی قادر به انجام فرامین صادره از طرف مغز باشد. مربیان و ورزشکاران به وجود این رابطه­ تنگاتنگ کاری بین دستگاه عصبی-عضلانی آگاهند و به دنبال استفاده از راهبردهای عملی و اثربخش برای نتایج تحقیقاتی که در رابطه با موسیقی­درمانی و توانبخشی انجام شده­است نشان داده­اند که از موسیقی می­توان به عنوان عامل افزایش­دهنده توانایی­های فیزیکی، محرک روان­شناختی، تسهیل­کننده­ تغییرات مثبت حالات خلقی و کاهش­دهنده درک فشار کار توسط فرد حین فعالیت­بدنی و ورزش استفاده نمود. همچنین در باره­ی

دانلود مقاله و پایان نامه

 پاسخ­های فیزیکی و فیزیولوژیکی به موسیقی، در زمینه­ تأثیر موسیقی بر فعالیت­های بدنی و ادراکی، درک زمان، حافظه، رفتارهای حرکتی و غیرحرکتی، سلامتی عمومی، سلامتی روان، احساس درد، اجراهای حرکتی و ورزشی هوازی و بی­هوازی و ورزش­های رقابتی و قهرمانی مطالعاتی انجام شده است. مطالعاتی که در رابطه­ با دو مورد آخر یعنی اجراهای حرکتی و ورزشی هوازی و بی­هوازی و ورزش­های رقابتی و قهرمانی انجام شده ­اند، بیشتر میزان درک فشار کار، ضربان قلب، قدرت گرفتن با دست و سرعت را مورد ارزیابی قرار داده­اند در صورتی که می­توان تحقیقاتی در باره تأثیر موسیقی بر میزان لاکتات خون، حداکثر اکسیژن مصرفی، تهویه­ی دقیقه­ای، فشار خون و غیره را مورد بررسی قرار داد. خصوصیات ریتمی موسیقی که در این مطالعات مورد استفاده قرار گرفته است از الگوی مهارت­ های فیزیکی‏ پیروی ‏می نموده است در صورتی که می­توان از موسیقی استفاده کرد که خصوصیات ریتمی آن به جای پیروی از الگوی مهارت­ های فیزیکی از الگوی فعالیت الکتریکی مغز یا همان امواج مغزی پیروی کند. در زمینه­ ورزش­ قهرمانی نیز مربیان و ورزشکاران به منظور تأثیر مستقیم بر ظرفیت و عملکرد فیزیولوژیک دستگاه­های خاصی از بدن و یا کاهش فشارهای روان­شناختی به استفاده­ی از کمک­های ارگوژنیک روی آورده­اند. این کمک­ها به صورت فیزیکی یا مکانیکی، شیمیائی یا فارماکولوژیک، تغذیه­ای و روان­شناختی ارائه می­شوند و ممکن است موجب افزایش عملکرد دستگاه­های خاصی از بدن از جمله دستگاه عصبی مرکزی و به تبع آن دستگاه عضلانی شوند (4). گوش­دادن به موسیقی بر اساس الگوی مهارت­ های فیزیکی می ­تواند شاخص­های فیزیکی، فیزیولوژیکی و سایکولوژیکی را تحت تأثیر قرار دهد و در نتیجه موجب بهبود عملکرد دستگاه عصبی-عضلانی، تأخیر در بروز خستگی و تسریع در ریکاوری شود (18). حال این سؤال مطرح است که اگر خصوصیات ریتمی موسیقی به جای پیروی از الگوی مهارت­ های فیزیکی از الگوی فعالیت الکتریکی مغز یا همان امواج مغزی پیروی کند آیا تغییرات فیزیکی، فیزیولوژیکی و سایکولوژیکی بارزتر و در دامنه وسیعتری ایجاد خواهد شد؟ آیا این تغییرات بارزتر و وسیعتر موجب بهبود بیشتر اجرای ورزشی و تسریع در ریکاوری خواهند شد؟ تا با طرح­ریزی راهبردهای خاص موسیقیائی به ­توان موجب بهبود عملکرد دستگاه عصبی-عضلانی، تأخیر در بروز خستگی و تسریع در ریکاوری شد و ورزشکاران بتوانند با بهره گرفتن از نتایج بدست آمده موجبات بهبود اجرای ورزشی خود و تسریع در ریکاوری را بوجود آورده  با بکارگیری راهبردهای قانونی و سالم طی مسابقات ورزشی، زمان حضور در رختکن­ها و در فواصل بین رقابت­های ورزشی از حداکثر ظرفیت­ها و توانایی­های فیزیکی، فیزیولوژیکی و روانشناختی خود در رقابت­های ورزشی استفاده کنند و به نتایج ورزشی مطلوب نائل شوند. دستگاه عصبی باید توانایی برقراری ارتباط با قسمت ­های مختلف خود، پردازش اطلاعات و ارسال فرامین مناسب به سراسر بدن بخصوص عضلات اسکلتی در حال کار را بوسیله­ امواج مغزی و یک سیستم نروترانسمیتری دقیق، پیچیده و پرکار داشته باشد. دستگاه عضلانی نیز بایستی قادر به انجام فرامین صادره از طرف مغز باشد. مربیان و ورزشکاران به وجود این رابطه­ تنگاتنگ کاری بین دستگاه عصبی-عضلانی آگاهند و به دنبال استفاده از راهبردهای عملی و اثربخش برای تقویت این رابطه­ کاری در جهت بهبود اجرای ورزشی و یا تسریع ریکاوری می باشند که گاهاً به دوپینگ ورزشی منتهی می­ شود. به نظر می­رسد این روش قانونی و سالم جایگزین مناسبی جهت رفع عوارض دوپینگ ورزشی و کسب نتایج مطلوب باشد. از نتایج این تحقیق در زمینه­ بهبود و درمان بیماری­های روحی-روانی نظیر افسردگی که فعالیت­بدنی برای بهبود آن­ها مفید است نیز می­توان استفاده نمود. نتایج احتمالی این پژوهش برای مربیان و ورزشکاران فرصتی به وجود می­آورد تا بجای استفاده از روش­های ارگوژنیک غیرمجاز که اغلب اوقات عوارض جبران ناپذیری برای ورزشکار درپی دارد از یک برنامه­ی کمک­های ارگوژنیک مجاز، ساده، کم­هزینه و در دسترس استفاده کنند.

 

1-4-اهداف پژوهش

 

1-4-1 هدف کلی

 

 هدف کلی از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه بر بهبود اجرای ورزشی در دانشجویان دختر تربیت­بدنی بود.

 

1-4-2- اهداف اختصاصی

 

    • بررسی تأثیر گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه بر پردازش اطلاعات مغزی

 

    • بررسی تأثیر گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه بر بیشینه­ی ظرفیت هوازی

 

    • بررسی تأثیر گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه بر میزان لاکتات خون

 

    • بررسی تأثیر گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه بر میزان درک فشارکار

 

    • بررسی تأثیر گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه بر میزان احساس توانمندی

 

    • بررسی تأثیر گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه بر میزان درک خستگی

 

    • بررسی تأثیر گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه بر میزان زمان فعالیت­بدنی تا بروز حالت واماندگی

 

    • بررسی تأثیر گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه بر ضربان قلب

 

  • بررسی تأثیر گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه بر میزان شدت خستگی

 

1-5- فرضیه ­های پژوهش

 

1-5-1- فرض کلی

 

 گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه بر بهبود اجرای ورزشی دانشجویان دختر تربیت­بدنی تأثیر متفاوتی دارد.

 

1-5-2- فرضیه ­های اختصاصی

 

    • گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه تأثیر قابل ملاحظه­ای بر پردازش اطلاعات مغزی دارد.

 

    • گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه تأثیر قابل ملاحظه­ای بر بیشینه­ی ظرفیت هوازی دارد.

 

    • گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه تأثیر قابل ملاحظه­ای بر میزان لاکتات خون دارد.

 

    • گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه تأثیر قابل ملاحظه­ای بر میزان درک فشار کار دارد.

 

    • گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه تأثیر قابل ملاحظه­ای بر میزان احساس توانمندی دارد.

 

    • گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه تأثیر قابل ملاحظه­ای بر میزان درک خستگی دارد.

 

    • گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه تأثیر قابل ملاحظه­ای بر میزان زمان فعالیت­بدنی تا بروز حالت واماندگی دارد.

 

    • گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه تأثیر قابل ملاحظه­ای بر ضربان قلب دارد.

 

  • گوش­دادن به موسیقی مهیج، آرامش­بخش، ترکیبی و تحریک­کننده­ امواج مغزی حین فعالیت­بدنی بیشینه تأثیر قابل ملاحظه­ای بر میزان شدت خستگی دارد.
 
مداحی های محرم