منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه که زمانی، مهد و خاستگاه تمدن های اولیه بشری و محل ظهور و پیدایش ادیان بزرگ بوده است، امروزه، همچنان اهمیت خود را به عنوان مرکز ثقل سیاست بین المللی، حفظ نموده است؛ هر چند هنوز در خصوص مرزها و محدوده منطقه خاورمیانه، دیدگاه ها و نظرات متفاوتی وجود دارد اما با این حال عناصری نظیر حوزه سنتی تمدن اسلامی، منابع انرژی و نفت، اهمیت ژئوپولتیک و در نهایت رنج و محنت فراگیر جهانی به واسطه منازعات دراز مدت در این منطقه را، می توان مؤلفه هایی دانست که خاورمیانه با آن تعریف می شود. هر چند، شناخت صحیح ویژگی های خاورمیانه با هدف آشنایی با ریشه های واقعی معضلات و بحران های این منطقه و کمک به رفع این مشکلات و بحران ها، طبیعتاً وجهه همت و نظر نخبگان و اندیشمندان بومی آن را می طلبد. اما واقعیت این است که، امروزه مقوله خاورمیانه و مشکلات و معضلات آن، بیش از گذشته مورد دقت و توجه نخبگان فکری و ابزاری جهان غربی، قرار گرفته است و آنان در شرایط کنونی جهانی شدن، به این باور نزدیک شده اند که مشکلات خاورمیانه از این لحاظ، تنها مشکل منطقه ای و محلی نبوده بلکه مشکل و معضل برای ثبات و امنیت تمامی جهان می باشد. لیکن نکته مهم، آن است که موفقیت هر طرح و اندیشه ای بیش از هر چیز، منوط به شناخت و درک صحیح طراحان ایده از نیازهای اساسی و مشکلات زیر ساختی در منطقه می باشد و به طور طبیعی، تنها راه حل های منطقه ای مبتنی بر واقعیات، تجارب و مشکلات این منطقه، می تواند گام صحیح در مسیر التیام آلام و رفع مشکلات در این بخش از جهان باشد.
بحث رقابت و تنش، میان دولت های واقع در منطقه ی خاورمیانه، بیشتر پس از پایان جنگ جهانی دوم و با آغاز جنگ سرد مطرح شد. زیرا در دوره قبل از آن و در فاصله میان دو جنگ جهانی، اگر چه برخی رقابت های بسیار محدود بین ایران و نظام سلطنتی عراق وجود داشت، اما با این حال به دلیل حضور قدرت های فرا منطقه ای در خاورمیانه از یک سو و نیز درگیری کشورهای خاورمیانه در امور داخلی خود از سوی دیگر، نمود رقابت و تنش بیرونی میان کشورهای این منطقه چندان برجسته و مطرح نبود. اما پس از پایان جنگ جهانی دوم و آغاز دوران جنگ سرد، از یک طرف شاهد شکل گیری دولت های نسبتاً مستقل و رها از سلطه ی قدرت های فرا منطقه ای در سطح منطقه هستیم و از سوی دیگر متأثر از شرایط جنگ سرد، برخی رقابت ها و بلوک بندی ها در سطح منطقه خاورمیانه شکل می گیرد. در این دوره، دولت ایران و ترکیه در بلوک متمایل به غرب قرار گرفته بودند. از این رو رقابتی میان دو کشور وجود نداشت. تا پایان حکومت پهلوی در سال ۱۹۷۹، ایران، عراق را رقیب استراتژیک خود در سطح منطقه ی خاورمیانه می دانست. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، روابط ترکیه و جمهوری اسلامی، دست خوش تغییر و دگرگونی نشد. زیرا دولت مداران ترکیه، تمایلی به درگیر شدن در امور خاورمیانه نداشتند و این تمایل تا سال های اخیر نیز ادامه داشت. در مقابل جمهوری اسلامی ایران نیز، به دلیل ماهیت حکومت، بیشتر دولت عراق و عربستان و دیگر کشورهای عربی را به عنوان رقیبی برای خود تعریف می کرد. لذا می توان گفت که در دوره پهلوی دوم و جمهوری اسلامی ایران، دولت مداران ایرانی حوزه ی رقابت خود با دولت های همسایه را در منطقه خلیج فارس و منطقه شامات تعریف می کردند و هیچ گاه به ترکیه به عنوان یک رقیب استراتژیک نگاه نمی کردند. اما با وقوع بحران های اخیر در منطقه ای این وضعیت در حال دگرگونی است و برخی شاخصه ها و نمود ها، حاکی است که دولت ترکیه، به تدریج در حال آغاز رقابت و تنش استراتژیک با جمهوری اسلامی ایران است.
در این تحقیق تلاش شده است تا به بررسی زمینه های واگرایی و منابع تنش و تعارض بین دو کشور همسایه، مسلمان و تأثیر گذار در تحولات خاورمیانه (ایران و ترکیه) با تکیه بر تحولات به اصطلاح «بهار عربی»، پرداخته تا ضمن یادآوری مؤلفه های تنش زا و تأثیر گذار در سیاست های خاورمیانه ای بین دو کشور، پیشنهاد های کاربردی در حل و فصل مشکلات و معضلات موجود به مسؤلان دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشور، ارائه گردد.
1-2- بیان مسأله
ایران و ترکیه، از بازیگران مهم و تأثیر گذار در معادلات منطقه خاورمیانه هستند که بلحاظ مشترکات دیرینه تاریخی، فرهنگی و دینی، به عنوان دو رقیب عمده و جدی الگو سازی در جهان اسلام، درصدد دستیابی به قدرت منطقه ای و حتی فرامنطقه ای و جهانی در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی ، نظامی و تکنولوژیک می باشند. این نقش پس از پیروزی انقلاب جمهوری اسلامی ایران در سال 1357، با ایده «امت واحده اسلام» آغاز گریده و همچنان در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، از جایگاه اساسی تحت عنوان «صدور انقلاب به جهان» برخوردار است. از یک سو، جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ مواضع و سیاست های واقع گرایانه و حکیمانه، پس از گذراندن جنگ خونین هشت ساله تحمیلی عراق، حمایت از ائتلاف بین المللی برای آزاد سازی کویت، حمایت از گروه های مؤثر و تأثیر گذار مقاومت در لبنان و فلسطین و بهره برداری از فرصت هایی که حمله آمریکا به عراق فراهم آورد، امروزه به یکی از بازیگران اصلی و قدرت بی چون و چرای منطقه ای در تمامی تغییر و تحولات در قلب خاورمیانه مبدل شده است. از سوی دیگر، ترکیه، بی وقفه در مسیر رسیدن به جایگاه شایسته تر در جهان اسلام و عرصه روابط بین الملل، در حرکت است. تغییرات ساختار نظام بین الملل پس از جنگ سرد، تحولات داخلی، هزینه بالای سیاست سنتی عدم مداخله و طیف وسیعی از منافع ترکیه از امنیت تا اقتصاد که به خاورمیانه گره خورده بود، این کشور را بر آن داشت تا سیاست فعال تری در این منطقه (خاورمیانه) اتخاذ نماید. روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002 و مسائل ناشی از ناکامی عضویت در اتحادیه اروپا، این توجه را بیشتر کرد و ترکیه در سیاست خارجی خویش الگوی تازه ای پیش گرفت که خاورمیانه به عنوان یکی از مناطق هدف در کانون توجه آن قرار دارد.
الگوی دموکراسی ترکیه (به ویژه مبتنی بر تجربهها و موفقیتهای حزب عدالت و توسعه)، به عنوان الگویی موفق در تلفیق اسلام و دموکراسی در بخش قابل توجهی از افکار عمومی و نخبگان جهان عرب مطرح شده که این امر به موازات بهره گیری ترکیه از ابزار «میانجیگری»، به افزایش قدرت و نفوذ منطقهای ترکیه، کمک شایانی نموده است. حضور موثر کشور ترکیه در معادلات منطقه ای و بین المللی، به ویژه بعد از روی کارآمدن اسلام گرایان، زمینه مناسبی را برای افزایش نفوذ سیاسی- اقتصادی این کشور در حوزه منطقه ای خاورمیانه، فراهم نموده است. به طوری که، امروزه به یکی از رقبای جدی ایران در معادلات منطقه ای تبدیل شده است. این موضوع با توجه به ماهیت متفاوت نظام سیاسی و به دنبال آن نوع نگاه دو کشور به مسائل منطقه ای در حوزه سیاست خارجی، بازخورد و نتایج مختلفی در پی داشته است؛ از تعامل و همکاری در عراق پس از صدام، تا تضاد و رقابت در حوزه تحولات سوریه در سه سال اخیر که نشانگر رویکرد جدید سیاست خارجی ترکیه در تحولات منطقه ای پس از به نتیجه نرسیدن «سیاست تنش صفر» این کشور با همسایگان است، که این روند تعارض منافع این کشور بالأخص با جمهوری اسلامی ایران را بیش از پیش شدت بخشیده است و به صورت ویژه، تلاش این کشور، برای تغییر ساختار نظام سیاسی سوریه به عنوان متحد استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در خط مقدم مقاومت علیه اشغال گری رژیم صهیونیستی مشاهده می شود. این تحقیق در پی واکاوی واقع بینانه تنش و تعارض در سیاست های خاورمیانه ای ایران و ترکیه با تکیه بر محور تحولات بهار عربی بوده و ضمن بررسی منابع آنها، پاسخ لازم به موضوع پژوهش ارائه گردد.
1-3- ضرورت و اهمیت موضوع
برای بررسی و تبیین روند تحولات، بایستی عوامل و پدیدههای متغیر آن را در فرایند یک تحولات مورد ارزیابی قرار گیرد. اگر بخواهیم برای شناخت بهتر پدیدههای متغیر و عوامل تأثیر گذار در روند این فرایند را، بررسی و تبیین کنیم، مستلزم این است که به بررسی یکی از این متغیرها یعنی منابع تنش و تعارض در سیاست های خاورمیانه ای تهران – آنکارا که نقش وافری در تحولات منطقه ای، فرا منطقه ای و جهانی ایفاء می کنند، در این فرایند بپردازیم. مع الوصف پژوهش حاضر به بررسی و تبیین موضوع تحقیق به عنوان یک ضرورت نگریسته است و امری که در آینده در فرایند تحولات منطقه بسیار تأثیر گذار خواهد بود. به طوری محقق سعی دارد تا ابتداء ضمن بررسی سیاست خارجی دو کشور ایران و ترکیه، علت یا علل تغییر و تحولات آن (عدم همگرایی) را در سیاست خارجی ایران و ترکیه با تکیه بر تحولات بهار عربی و منشأ بروز اختلافات و دیدگاه های دو کشور مسلمان در قبال خاورمیانه بالأخص پیرامون سوریه و رژیم صهیونیستی را بر اساس دو دسته از متغیر ها (متغیر های ساختاری و متغیر های راهبردی)، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
1-4- اهداف کلی و جزئی
- بررسی اهداف، سیاست خارجی و سیاست های خاورمیانه ای ایران و ترکیه.
- بررسی مؤلفه های دخیل در ایجاد یا تقویت تنش و تعارض در سیاست های خاورمیانه ای ایران و ترکیه .
- ارائه راهکارها و افق کلی با هدف تصمیم گیری درست سیاست گزاران .
1-5- سؤالات اصلی و فرعی
– مؤلفه های تنش و تعارض در سیاست های خاورمیانه ای ایران و ترکیه از زمان شروع تحولات موسوم به بهار عربی در منطقه، کدام موارد می باشند؟ (احصاء منابع تنش و تعارض).
– آیا در سیاست های خاورمیانه ای ایران و ترکیه ، موارد تنش و تعارض وجود دارد ؟
– تغییر استراتژی و سمت گیری ترکیه از رویکرد همکاری به تقابل با جمهوری اسلامی ایران در حوزه تحولات خاورمیانه پس از بروز بحران عربی، ریشه در چه مؤلفه هایی دارد؟
1-6- فرضیههای تحقیق
– عوامل و منابع تنش و تعارض موجود در رویکرد متقابل و سیاست های خاورمیانه ای ایران و ترکیه، با تکیه بر بهار عربی، پیرامون ایجاد همگرایی و یا واگرایی، ایجاد، تقویت و یا ممانعت از وقوع بحران های منطقه ای در آینده خاورمیانه، تأثیر داشته و خواهد داشت.
– حزب حاکم بر ترکیه (عدالت و توسعه) با رویکرد نئو عثمانیسم، درصدد ایفاء نقش رهبری در فعالیت های منطقه ای در تقابل با ایران شیعی (که تداعی کننده تقابل دولت های عثمانی و صفوی است) می باشد .
فهرست ندارد.
فرم در حال بارگذاری ...