حامیگری یکی از روشهای سرمایه گذاری در ورزش است که از طریق آن تیمها و رویدادهای ورزشی مورد حمایت قرار میگیرند و حامی نیز میتوانند از طریق آن مشتریان جدید را برای شرکت جذب و حفظ نماید. شرکتها با تقویت ارتباطات خویش در رویدادها و وقایع ورزشی به فرصتهای تجاری بیشتری میاندیشند. در واقع حامیگری یکی از با ارزشترین شیوه هایی است شرکتها میتوانند از طریق آن به اهداف بازاریابی خود دست یافته و روابط خود را با مشتری حفظ نمایند(محرمزاده, 1388, ص. 80).
امروزه نقش حامیگری بهعنوان یک ابزار ارتباطی به وضوح مورد تأیید قرار گرفته است و بازاریابان از اهمیت حامیگری به عنوان یک فرصت سرمایه گذاری تجاری آگاهی دارند(والیسر، 2003، ص5). تحقیقات انجام شده در حوزه حامیگری، نشان میدهد که استفاده از حامیگری درصورتی که بهصورت مناسب برنامه ریزی و اجرا شود، می تواند یک مزیت رقابتی پایدار برای شرکتها به شمار آید(کیهان، 2006، ص32). محققین، حامیگری را به عنوان ابزاری قدرتمند و در عین حال غیر مستقیم برای متقاعد سازی افراد میدانند که پیامهای مورد نظر بازاریابان را در قالب ارتباطات میان حامی و حمایت شونده در ذهن مشتریان قرار می دهد(کیلر، 2003 ص19).
با آشکار شدن اهمیت ورزش به عنوان یک حوزه جذاب و مهم که تقریباً سه چهارم مخارج مربوط به حامیگری را به خود اختصاص داده است، تنوع فعالیتهای حامیگری در ورزش نیز در حال افزایش است. ظهور رسانه های جدید، انتظارات مصرف کنندگان از تبلیغات را افزایش داده است و صاحب نظران بر این نظرند که در آینده، سرمایه گذاری در انواع تبلیغات غیر سنتی، مانند حامیگری، به رشد خود ادامه خواهد داد.
1-1) بیان مسئله
شناسهی هوادار، به تعهد شخصی و درگیری احساسی فرد به یک بازیکن، تیم یا سازمان ورزشی گفته می شود. برای شناسهی هواداری سه سطح را میتوان در نظر گرفت؛ پایینترین سطح ” هواداران اجتماعی” اند که برای سرگرمی در رویداد ورزشی حاضر میشوند و نگران نتیجهی بازی نیستند. “هواداران متمرکز” یا نیمه متعصب که از یک بازیکن یا تیم هواداری می کنند، اما این هواداری زمان زیادی ندارند و با نتیجه نگرفتن تیم یا بازیکن دلبستگی خود را نسبت به آن تغییر میدهند؛ دسته سوم هواداران همیشگی یا بسیار متعصباند که برای مدت طولانی دلبستگی احساسی زیادی به بازیکن یا تیم مورد علاقه خود دارد. هر چه تعصب هوادار بیشتر باشد، بیشتر در رویدادها حاضر می شود (قهفرخی, 1389, ص. 154).
هواداران با حضور گستردهی خود به حمایتهای مادی و معنوی از تیم میپردازند. آنها با خرید بلیط بخشی از هزینه تیم را تامین می کنند، به علاوه با حمایت هواداران ارزش معنوی باشگاه افزایش مییابد و شرکتها برای بهدست گرفتن حامیان تیم با هم رقابت کرده و منابع مادی زیادی را برای استفادهی تبلیغاتی سرمایه گذاری می کنند(ولفر، 2008، ص110).
حمایت از ورزش یا نهاد ورزشی نوع جدیدی از راهبردهای بازاریابی است که به صورت گستردهای مورد استفادهی بازاریابی قرار میگیرد(گوینر و اسوانسون، 2003، ص270). امروزه حامیگری از مفهوم قدیمی خود که صرفا یک فعالیت بشردوستانه بوده خارج شده و به یک رابطه تجاری دو طرفه میان حامی و حمایت شونده تبدیل شده است.
حامیگری عبارت است از یک سرمایه گذاری مالی یا غیرمالی روی یک فعالیت، به منظور دسترسی به فرصتهای بالقوه و قابل استفادهی تجاری که شناختهترین نوع این فعالیت حامیگری ورزشی است. ورزش با توجه به اینکه یک فعالیت بین المللی بوده و مربوط به همهی قشرها است و می تواند تصویر مثبتی ایجاد نماید، یکی از رایجترین حوزه فعالیت حامیان است. اهمیت این حوزه با مروری اجمالی با سرمایه گذاریهای عظیمی که بسیاری از شرکتها در حمایت از رویدادها و فعالیتهای ورزشی مختلف مانند المپیک، جام جهانی، لیگها و جامهای مختلف انجام می دهند بیش از پیش آشکار می شود(کیم، 2010، ص2).
حامیگری ورزشی عبارت است از حمایت یک شرکت (ورزشی یا غیر ورزشی) از نهادها، تسهیلات و امکانات، تیمها، ورزشکاران و رویدادهای ورزشی، به منظور نایل شدن به اهداف تجاری مورد نظر(نگان، پرندرگاست و تسانگ، 2011، ص551). اگر چه حامی رسمی بودن نیازمند منابع مالی زیادی است، اما انتظار میرود این کار فواید زیادی از جمله افزایش سود، بهبود نرخ بازگشت سرمایه و اثر تبلیغاتی مثبت داشته باشد. حامیگری فرصتی است تا شرکتها بتوانند شناسهی خود را با بهره گرفتن از رویدادهای ورزشی مهم به دنیا معرفی کنند(کیم، 2010، ص3).
دریباکس(2002) بیان کرد که هوادار خوب، وفادار است و از تیم محبوبش حتی در شرایط نامطلوب هم حمایت می کند و هوادار بد، فردی است بیوفا که تنها به نتایج خوب توجه دارد تا از این طریق تسلی بخش خواسته های خود باشد. ورزش هواداری تولید می کند که متعصب، کنجکاو و ماندگارتر از آن باشد که برای سایر اشکال فعالیتهای سرگرمکننده اجتماعی بدون مشارکت مستقیم در رویداد فقط به عنوان تماشاچی باشد. شناسهی تیم به عنوان درک هواداران در ارتباط با یک تیم و تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و دستاوردهای تیم به عنوان مالک تیم تعریف می شود در این مفهوم، میتوان آن را به عنوان یک نمونه خاص از شناسهی سازمانی درک کرد. نظریهی هویت اجتماعی پیشنهاد می کند که افراد خود را در دسته های مختلف اجتماعی به منظور تسهیل در شناسهی خود به همراه محیط اجتماعیشان طبقه بندی می کنند. تا حدودی شناسهی یک فرد با گروه، به عنوان یک تیم ورزشی، می تواند متفاوت باشد. هواداران کمی به صورت منفعل با ورزش یا تیم درگیرند، و به احتمال زیاد برای سرگرمی، فرصت تعامل اجتماعی و کاهش استرس جذب ورزش میشوند(گوینر و اسوانسون، 2003، ص276). هوادار ورزش می تواند یک حس اجتماعی را ایجاد کند. با درگیر کردن مردم به صورت مشترک به هدف مشترک، ورزش یک شناسهی جمعی را فراهم میکند. همچنین میتواند بوسیله ایجاد ارتباط تیم با جامعه از طریق تاریخ، نمادها، اهداف مشترک و نیاز هواداران به تعلق، غرور و افتخار جامعه را بسازد(گوینر و اسوانسون، 2003، ص 278). هواداران جذب تیمهایی می شوند که وفادار هستند این وفاداری بلندمدت، بیدریغ بوسیله زمان و حامیگری پشتیبانی می شود(پولی، 1978، ص 18). علاوه بر این بیشتر نتایج شناسهی هواداری به این صورت است که افراد تمایل دارند در رفتار مشتریانی که حمایت میشوند شرکت کنند(فیشر، 1998، ص28).
اخیرا در بازاریابی ورزشی، بازاریابان به طور گستردهای از برنامه های حمایت از رویداد ورزشی، به منظور بهبود تصویر شناسه و افزایش وفاداری به شناسه استفاده می کنند(کورنویل و مینگهان، 1998، ص8). مطابق با تحقیقی که در سال 2001 انجام گرفت، اولین هدف شرکتها از حامیگری، افزایش وفاداری به شناسهی شرکت اعلام گردید(عبدوی، 1391، ص4). یکی دیگر از اصلیترین اهداف حامیان عبارت است از بهبود تصویر شناسهی شرکت، ایجاد تصویری مثبت از شرکت موجب می شود تا ادراک مصرف کنندگان از حامی تحت تاثیر قرار میگیرد(وستبرگ، استاورس و ویلسون، 2011، ص 608).
به طور کلی حامیگری جایگاه ویژهای در آمیخته با بازاریابی دارد چرا که در ایجاد آگاهی از شناسهی تیم، خلق جایگاهی متمایز و افزایش سهم بازار تاثیر بسزایی دارد(کیم، 2010، ص 5). با وجود افزایش محبوبیت حمایت از فعالیتهای ورزشی به عنوان یک ابزار ترفیعی، نتایج نهایی فعالیتهای حمایتی مانند تشخیص حامی، نگرش، حمایت و رضایت نسبت به حامی هنوز ناشناخته باقیمانده است(نگان، پرندرگاست و تسانگ، 2011، ص553).
تحقیقات در حوزه حامیگری را می توان به دو دستهی متفاوت جای داد: یکی رفتار مصرف کننده و دیگری عملکرد مالی. در حوزه رفتار مصرف کننده، حمایت یک شرکت از فعالیت ورزشی موجب تغییر در رفتار و نگرش فرد نسبت به آن شرکت می شود در حالی که در حوزه مالی تمرکز محققین بیشتر بر بازار سرمایه، قیمت سهام و نتایج مالی است(کیم، 2010، ص 6). در گذشته بازاریابان میزان اثربخشی حامیگری را بر اساس شاخص هایی همچون میزان فروش(کاریلیت، لافرتی و هریس، 2005، ص55) و قیمت سهام ارزیابی میکردند(لالونتاس، 2005، ص260). اما امروزه محققین به اهمیت شاخص های نگرشی در ارزیابی نتایج حاصل از حامیگری پی بردهاند(الکساندر، 2007، ص135).
در پژوهش حاضر تمرکز محقق بر نتایج رفتاری و نگرشی حاصل از حامیگری قرار دارد. نتایج رفتاری و نگرشی برای حامیگری مانند شناخت حامی، نگرش، حمایت و رضایت نسبت به حامی ذکر شدهاست(گوینر و اسوانسون، 2003، ص 276). با توجه به سرمایه گذاری های صورت گرفته در این زمینه، آگاهی از چگونگی کارکرد حامیگری از اهمیت ویژهای برخوردار است(نگان، پرندرگاست و تسانگ، 2011، ص554). بنابراین هرچه شرکتها بخواهند سرمایه گذاری بیشتری در برنامه های بازاریابی خود داشته باشند، باید از ابعاد دقیق حامیگری بهعنوان یک ابزار راهبردی بازاریابی آگاهی داشته باشند(دیمیترا، آرتمیس و تئوفانیس، 2008، ص 215). علاوه بر این محقق سعی دارد با توجه به ادبیات شناسه، سابقه اعتبار، حوزه مشارکت و شناسهی هواداری را برای پیش بینی شناسهی تیم در میان هواداران بررسی کند. البته در تحقیقات قبلی اثر دو عامل سابقه اعتبار و حوزه مشارکت بر روی پیامدهای حامیگری بررسی شده است ولی به شناسهی هواداری به عنوان یکی از فاکتورهای شناسهی تیم بر روی حامیگری پرداخته نشده است، در این راستا با توجه به کمبود مطالعات در حوزه حامیگری و نتایج حاصل از آن در میان هواداران، بویژه در داخل کشور، محقق تصمیم گرفتهاست تا در پژوهش حاضر تاثیر شناسهی هواداری را بر روی چهار پیامد مشخص حامیگری(شناخت حامی، نگرش، حمایت و رضایت نسبت به حامی) بررسی کند و سوال اساسی در این تحقیق این است که آیا شناسهی هواداری روی چهار پیامد مشخص حامیگری(شناخت حامی، نگرش، حمایت و رضایت نسبت به حامی) تاثیر دارد؟
3-1) ضرورت و اهمیت انجام تحقیق
در طول سه دهه گذشته، حامیگری از یک فعالیت محدود و کوچک که تنها در برخی از کشورهای صنعتی انجام می گرفت، به یک صنعت جهانی مهم تبدیل شده است(مینگهان، 1998، ص4) و سرمایه گذاری شرکتها در این حوزه بشدت رشد کرده است(کوو، کوارترمن و فلاین، 2006، ص82).
گزارش شده است که میزان کل مخارج مربوط به حامیگری از 2 میلیارد دلار در سال 1984 به 28 میلیارد دلار در سال 2004 و 3/46 میلیارد دلار در سال 2010 رسیده است(IEG,2011). رشد روز افزون این سرمایه گذاریها ناشی از اثر بخش بودن حامیگری به عنوان ابزاری مؤثر در ارتباطات بازاریابی است(دلفین، 2005، ص174).
با وجود همه این شاخص ها که نیاز به داشتن درک روشنی از ارزش تجاری حامیگری را نمایان میسازد، اما بازاریابان هنوز پاسخ روشنی به این سوالات که چه چیزی در ازای سرمایه گذاری در حامیگری حاصلشان می شود؟ حامیگری چگونه می تواند ادراک و رفتار مصرف کنندگان را تحت تأثیر قرار دهد؟ و چگونه میتوان یک برنامه حامیگری کارآمد را توسعه دهند؟ در اختیار ندارند و اکثر تصمیمات مربوط به استفاده از حامیگری به سلیقه شخصی مدیران و یا علاقه آنان به ورزش بستگی دارد(هاروی، 2001، ص61).
کیهان (2006)، از چهار عامل به عنوان عوامل موثر بر عدم درک اثرات ناشی از حامیگری یاد می کند: نبود پشتوانه نظری جامع درباره چگونگی کارکرد حامیگری، مبهم بودن مفاهیم مربوط به ساختارهای کلیدی حامیگری، ضعف روششناسی در مطالعات حامیگری و در نهایت عدم تمایز بین حامیگری و سایر ابزارهای بازاریابی مانند تبلیغات، همگی عواملی هستند که موجب بوجود آمدن ابهام در حوزه حامیگری شده اند.
در کشور ما نیز با توجه به اجرای اصل 44 قانون اساسی و واگذاری نهادهای دولتی به بخش خصوصی، و با در نظرگرفتن این موضوع که تعدادی از تیمهای ورزشی در ایران بصورت دولتی یا نیمه دولتی اداره میشوند، فرصتی برای شرکتها بوجود آمده است تا با حمایت از تیمهای ورزشی به عنوان یک برنامه راهبردی بازاریابی، جایگاه ویژهای برای خود در ذهن مشتریان ایجاد نمایند. علاوه بر این، ورزش حرفهای در ایران فقط هزینه زاست و درآمد کسب نمی کند. باشگاههای ایرانی از دولت بودجه میگیرند و توان درآمدزایی ندارند. باشگاههای ورزشی در کشور راههای محدودی برای کسب درآمد دارند و درآمدهای این باشگاهها به طور کلی در سه محدوده روز مسابقات، حامیان و پخش تلویزیونی جای میگیرد(عبدوی،1391،ص6).
در این میان جذب حامی یک شیوه بسیار قدیمی و کاملا شناخته شده در دنیای ورزش است. بسیاری از هواداران جوان تیمها هنگام خرید پیراهن تیم مورد علاقهشان در صورتی آن را غیرتقلبی میدانند که نام حامی بر روی آن حک شده باشد. طرفداران به کالایی که نام شرکت
آن به عنوان حامی بر روی پیراهن تیمشان حک شده است، علاقه نشان می دهند و محصولات حامی تیم خود را جذابتر از محصولات مشابه میدانند. از سوی دیگر حمایت مالی از تیمها و رویدادهای ورزشی توسط شرکتهای بزرگ، موفقیت باشگاهها و حامی را توأما مهیا می کند و هر دو طرف از این معامله سود سرشاری میبرند(عبدوی،1391،ص7).
بنابراین رشد سریع صنعت حامیگری، مطالعات دانشگاهی در حوزه های مختلف این صنعت را مطالبه می کند. با وجود مطالعات زیادی که در این سه مرحله انجام گرفته است، مینگهان (2001) خاطر نشان می کند که هنوز هیچ یک از این مطالعات نتوانسته اند الگوی جامعی که بتواند چگونگی کارکرد حامیگری را نشان دهد، ارائه کنند.
بنابراین این تحقیق در نظر دارد تاثیر شناسهی هواداری را روی پیامدهای حاصل از حامیگری بررسی کند. این کار میتوانند پشتوانه نظری و شواهد تجربی قابل توجهی در اختیار محققین و بازاریابان علاقهمند به استفاده از حامیگری قرار دهد و تصمیمات شرکتها در ورود به صنعت حامیگری را مشروعیت بخشد. و همچنین با توجه به این که این تحقیق روی باشگاه تراکتورسازی تبریز کار خواهد شد و در مورد باشگاه فرهنگی ورزشی تراکتورسازی تبریز یک باشگاه فوتبال است که در تبریز، استان آذربایجان شرقی در سال ۱۳۴۹ شمسی (۱۹۷۰ میلادی) با حمایت کارخانه تراکتورسازی تبریز بنیانگذاری شده است و در طی چند سالی که این تیم در لیگ برتر با یاری هواداران متعصب خود توانسته است نتایج قابل قبول و خوبی کسب کند محقق در نظر دارد تا با انجام این پژوهش دانش و اطلاعات مفیدی در اختیار هواداران و حامیان مالی و همچنین مسئولین این تیم قرار دهد.
4-1) اهداف تحقیق
اهدافی که محقق در این تحقیق دنبال می کند عبارتند از:
هدف از این تحقیق ارائه مدلی از شناسهی هواداری و پیامدهای حاصل از حامیگری در باشگاه تراکتورسازی تبریز میباشد تا با بهره گیری از نتایج حاصله و ارائه پیشنهادهایی متناسب با نتایج پژوهش، دانش و اطلاعات مفیدی در اختیار هواداران و حامیان و همچنین مسئولین این تیم قرار دهد.
علاوه بر اهداف کلی، اهداف جزئی پژوهش به صورت زیر میباشد:
1) بررسی یا تعیین رابطه بین وجهه و اعتبار درک شده از تیم با شناسهی آن تیم
2) بررسی یا تعیین رابطه بین مشارکت در حوزه ورزش و شناسهی آن تیم
3) بررسی یا تعیین رابطه بین شناسهی هواداری و شناسهی آن تیم
3-1) بررسی یا تعیین رابطه بین تعلق هوادار و شناسهی هواداری
3-2) بررسی یا تعیین رابطه بین اشتیاق هوادار و شناسهی هواداری
3-3) بررسی یا تعیین رابطه بین مشارکت هوادار و شناسهی هواداری
4) بررسی یا تعیین رابطه بین شناسهی تیم و توانایی شناخت صحیح حامیان آن تیم
5) بررسی یا تعیین رابطه بین شناسهی تیم و نگرش نسبت به حامیان آن تیم
6) بررسی یا تعیین رابطه بین شناسهی تیم و رفتارهای حمایت حامیان آن تیم
7) بررسی یا تعیین رابطه بین شناسهی تیم و رضایت نسبت به حامیان آن تیم
5-1) بیان فرضیه ها
در این تحقیق، محقق هشت فرضیه و سه زیرفرضیه برای پاسخگویی به این سؤالات مطرح می کند. این فرضیه ها و ریزفرضیه ها که صحت و سقم آنها در این تحقیق مورد بررسی قرار خواهند گرفت عبارتند از:
1) بین وجهه و اعتبار درک شده از تیم و شناسهی آن تیم ارتباط معناداری وجود دارد.
2) بین مشارکت در حوزه ورزش و شناسهی تیم ارتباط معناداری وجود دارد.
3) بین شناسهی هواداری و شناسهی تیم ارتباط معناداری وجود دارد.
3-1) بین تعلق هوادار و شناسهی هواداری ارتباط معناداری وجود دارد.
3-2) بین اشتیاق هوادار و شناسهی هواداری ارتباط معناداری وجود دارد.
3-3) بین مشارکت هوادار و شناسهی هواداری ارتباط معناداری وجود دارد.
4) بین شناسهی تیم و توانایی شناخت صحیح حامیان مالی ارتباط معناداری وجود دارد.
5) بین شناسهی تیم و نگرش نسبت به حامیان مالی ارتباط معناداری وجود دارد.
6) بین شناسهی تیم و رفتارهای حمایت حامیان مالی ارتباط معناداری وجود دارد.
7) بین شناسهی تیم و رضایت نسبت به حامی مالی ارتباط معناداری وجود دارد.
. Sponsorship
. Sponsor
. Walliser
. Kihan
. Keller
. Welfare
. Gwinner & Swanson
. kim
– sport sponsorship
. Ngan, Prendergast, & Tsang
– Derbaix
. Pooley
. Fisher
. Cornwell & Maignan
. Westberg, Stavros, & Wilson
. Carrillat, Lafferty, & Harris
. Lalountas
. Alexandris
. Dimitra, Artemisia, & Theofanis
. Koo, Quarterman, & Flynn
. Dolphin
. Harvey
– kihan
– Maighan
فرم در حال بارگذاری ...