در سیستم اقتصادی امروز دنیا، انتقال و گزارش اطلاعات صحیح مالی به مراکز تصمیم گیری، اهمیت بسیار زیادی دارد. سهامدارانی که اندوختههای خود را به شکل سرمایه در اختیار شرکتها قرار میدهند، برای آگاهی از چگونگی اداره سرمایه های خود و اطمینان از صحت عمل و کارایی مدیران، وسیله دیگری جز صورت حسابها و گزارشهای مالی سالانه شرکتها در اختیار ندارند.
سود خالص از مهمترین اطلاعات مالی است که در تصمیمات اقتصادی ذینفعان کاربرد گستردهای دارد. علاوه بر حساسیت و ابعاد گسترده کاربرد سود، میتوان اذعان نمود که سود یکی از معیارهای ارزیابی عملکرد مدیریت و نیز معیار تعیین کننده ارزش بنگاههای اقتصادی تلقی می شود؛ با توجه به مطالب فوقالذکر، می توان این ادعا را نمود که تدوام آن نیز در طی فعالیت واحد تجاری نیز از اهمیت خاصی برخوردار می باشد که لازمه تداوم سود استفاده از فرصتها میباشد. شرکتها به منظور کسب مزیت رقابتی، از منابع خود در جهت بهبود موقعیت نسبی خویش نسبت به رقبا استفاده می کنند و ارتقای موقعیت شرکت سبب شکل گیری فرصتهای بهتری در آینده می شود. همچنین میتوانیم فرصتهای رشد و سود تقسیمی شرکت را نیز مرتبط به هم بدانیم؛ معمولا شرکتهایی اقدام به تقسیم سود می کنند که نمیتوانند سود خود را سرمایه گذاری نمایند. سود تقسیمی به سیاستگذاری شرکت بستگی دارد. شرکتهایی که فرصتهای سرمایه گذاری (رشد) سودآوری دارند، سود را به عنوان یک منبع تأمین مالی تلقی می کنند.
اگرهدف مطلوب شرکتها کسب سهم بازار بیشتر باشد و انتظار رود که در آینده افزایش سودآوری و فرصتهای رشد از آن شرکتهایی باشد که سهم بیشتری از بازار را به خود اختصاص دادهاند،آنگاه تغییر در سهم بازار نشاندهنده عملکرد آتی و فرصتهای رشد است. (نوری سادات، 1390)
1-2– تشریح و بیان مساله پژوهش
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر فرصتهای رشد شرکت و تداوم سود بر بازده جریان نقد آزاد است.جنسن(1986) بر اساس تئوری نمایندگی بیان کرده است که تناقض اهداف مدیران و سهامداران موجب تولید اضافی جریانهای نقدی آزاد می شود. مشکل اضافه تولید جریان نقدی در شرکتهایی مشهودتر است که فرصتهای رشد اندکی دارند. در صورتیکه سهامداران کنترل و نظارت مناسبی بر فعالیتهای شرکت نداشته باشند، مدیران شرکتهای با جریان نقدی آزاد مثبت و فرصتهای رشد اندک به احتمال زیاد در پروژه هایی با سود خالص کم یا حتی منفی سرمایه گذاری می کنند تا منافع شخصی خود را به حداکثر برسانند. این فعالیتهای از بین برنده ارزش در نهایت منجر به پایین آمدن قیمت سهام شده و ممکن است سهامداران را وادار به برکناری مدیر عامل یا مدیران اجرایی کنند. مدیران
منطقی از روشهای دقیق و محتاطانه حسابداری استفاده می کنند تا این پیامدهای منفی را کاهش دهند. چانگ و همکاران (2005) نیز در حمایت از این فرضیه بیان کردند که مدیران شرکتهای مورد شک و تردید از روشهای افزایش درآمد استفاده می کنند تا در گزارشات خود به درآمدهای بیشتری اشاره کنند (گال و تسوی ،1998 و 2001 و گال، 2001)، نیز شواهدی را در این زمینه ارائه کرده اند.
لانگ و لیتزنبرگر (1989) دریافتند که در شرکتهایی که موقعیت سرمایه گذاری اندک دارند، قیمت سهام رابطه مستقیمی با افزایش سود سهام دارد.
جریان نقد آزاد از این حیث دارای اهمیت است که به شرکت اجازه میدهد تا فرصتهایی را جستجو کند که ارزش ثروت سهامدار را افزایش میدهد. بدون در اختیار داشتن وجه نقد، توسعه محصولات جدید، انجام تحصیلهای تجاری، پرداخت سودهای نقدی به سهامداران و کاهش بدهیها امکان پذیر نمی باشد. از طرف دیگر، وجه نقد باید در سطحی نگهداری شود که بین هزینه نگهداری وجه نقد و هزینه وجه نقد ناکافی تعادل برقرار شود (غلام زاده لداری، 1390). از جمله عوامل تأثیرگذار دیگر بر میزان رفتارهای فرصتطلبانه مدیران، وجود فرصت رشد برای شرکت است. در زمانی که مدیر جریان نقدی آزاد نسبتاً زیادی در دست دارد واز سوی دیگر فرصتهای رشد و سرمایه گذاری زیادی برای شرکت موجود باشد (جلنیک، 2007)، مدیر می تواند این وجوه نقد را در فعالیتهایی در راستای رشد شرکت استفاده کند. در چنین موقعیتی با توجه به اینکه این سرمایه گذاریها در جهت رشد شرکت و در ادامه روند فعلی آن است، خطرپذیری کمتر و بازدهی تقریباً مشابه بازده فعلی شرکت دارد و بنابراین سود دچار نوسانات زیادی نخواهد شد. در مقابل، هنگامی که فرصتهای رشد و سرمایه گذاری محدود باشد، مدیران به سرمایه گذاریهایی دست خواهند زد که دارای خطرپذیری بیشتر بالاتر و بازده متفاوتی از جریان عملیات فعلی شرکت است. در چنین موقعیتی سود شرکت دستخوش نوسان می شود و مدیر برای مهار کردن اینگونه نوسانات، که ناشی از سرمایه گذاری پر خطر است به هموارسازی سود اقدام خواهد کرد.
پایداری سود از جمله ویژگیهای کیفی سود حسابداری است که مبتنی بر اطلاعات حسابداری میباشد. پایداری سود شاخصی است که مبتنی براطلاعات حسابداری میباشد؛ پایداری سود شاخصی است که به سرمایه گذاران در ارزیابی سودهای آتی و جریانهای نقدی شرکت کمک می کند. سرمایه گذاران در برآورد سودهای آتی و جریانهای نقدی مورد انتظار خود به بخش پایدار سود بیشتر از بخش ناپایدار آن اهمیت میدهند. (خواجوی و همکاران، 1389)
هدف اصلی واحدهای تجاری کسب سود و جریانهای نقدی است. با این منظور اقدام به تحصیل منابع مورد نیاز می کنند. کارآیی مدیریت در استفاده از منابعی است که در اختیارشان گذاشته شده است و پایداری سود می تواند این کارآیی را نشان دهد. هر قدر سودهای کسب شده از طریق دارائیهای عملیاتی باشد، پایداری سود بیشتر خواهد بود. پایداری سود محدود به سودهای گذشته و دوره جاری نمی شود بلکه سودهای آتی را نیز شامل می شود؛ ارتباط مابین سودهای گذشته و سودهای آتی در قالب فرایند تصادفی که برای توصیف رفتار سود در طول زمان مشاهده شده است، بیان می شود از این جنبه، وقایعی که در دوره های خاص اتفاق میافتد، ممکن است بی قاعده (نامنظم) باشند و انتظار میرود تاثیر مشابهی بر سود دوره های بعدی نداشته باشند. به طور کلی سودهای حسابداری از دو جزء پایدار و ناپایدار تشکیل میشوند. سودهای حسابداری پایدار ارزش مورد انتطار سودهای حسابداری آتی هستند. (رضوانی راز، 1384)
پنمن و یهودا (2009) ارزیابی بازار از جریان نقد آزاد را با بهره گرفتن از اصول حسابداری تعهدی مورد بررسی قرار دادند. آنها دریافتند که درآمدها آن چنان که انتظار میرود ارزش مثبتی دارند، اما در صورت ثابت بودن درآمدها جریان نقدی آزاد هیچ قدرتی در توضیح بازده سهام ندارد. این یافته با نتایج بسیاری از مطالعات در تضاد است که بیان میدارند جریان نقدی حاصل از فعالیتهای عملیاتی می تواند بازده سهام را توضیح داده و در تفسیر آن مورد استفاده قرار گیرد. اما آنها در توضیح یافته خود بیان کرده اند که حسابداری تعهدی به گونه ای عمل می کند که مفهوم جایگزین سازی سود سهام (مطرح شده توسط میلیر و مودیگلیانی) را محقق سازد و در واقع جریان نقدی آزاد بخشی از سود سهام شرکت است که ارزش شرکت را پایین آورده اما مجموع ارزش شرکت و سود سهام را تغییر نمیدهد اما پنمن و یهودا (2009) به ارزش اطلاعاتی جریان نقدی آزاد نیز اشاره می کنند. البته جریان نقدی آزاد می تواند اطلاعاتی را ارائه دهد اما این امر تنها به دلیل نادرست بودن سنجش درآمدها در سیستم تعهدی است. (رضوانی راز، 1384)
با توجه به مطالب فوق در این تحقیق نیز در ادامه نظرات پنمن و یهودا میکوشیم به این سئوال پاسخ دهیم که «با تاکید بر نوع صنعت بین فرصتهای رشد و تداوم سود با بازده جریان نقد آزاد چه رابطهای وجود دارد؟»
.Jensen
.Chung et al.
.Gul and Tsui
.Gul
.Lang and Litzenberger
. Jelnik
. Penman and Yehuda
بر پایه تئوری نمایندگی )فاما[1]و جنسن[2]، 1983 (وجود تضادمنافع، موجب نگرانی مالکان(سهامداران) می شود تاجایی که آن ها برای اطمینان از تخصیص بهینه ی منابع خود از سوی مدیران، اقدام به بررسی وارزیابی عملکرد مدیران می کنند. به مرور زمان، مشخص شده است که برخی از تصمیم های مدیران ممکن است موجب اتلاف منابع شرکت واز بین رفتن ثروت مالکان شود. از سوی دیگر، مدیران همواره به دنبال این بوده اند تا ضمن حداکثر نمودن منافع خود، به مالکان این اطمینان را بدهند که تصمیم های اتخاذ شده از سوی آنها، در جهت منافع مالکان است (نمازی 156:1384).
درمورد شرکت های خانوادگی[3]، اعضای خانواده به عنوان مالک قسمتی از سهام شرکت، مدیرشرکت نیز هستند؛ بنابراین، این افراد هم مالک هستند وهم نماینده . تازمانی که از این دیدگاه به شرکت نگاه شود، مشکل چندانی در روابط نماینده- مالک به وجود نخواهد آمد؛ ولی باید توجه کرد که در برخی از شرکت ها، افزون بر اعضای خانوادگی، افراد دیگری نیز صاحب سهام شرکت هستندکه در سمت های مدیریتی شرکت، جای ندارند . بنابراین، این امکان وجود دارد که اعضای خانوادگی عضوهیات مدیره ، به زیان سایر سهامداران عمل کنند واز این طریق، ثروت خود را افزایش دهند (فاما و جنسن، 5:1983) . افزون بر آن، هیات مدیره ی متشکل از اعضای خانوادگی، معمولا نسبت به هیات مدیره ی سایر شرکت ها، پاداش کمتری دریافت می کنند. اعضای خانوادگی عضو هیات مدیره معمولا کم تر به طرح های انگیزشی واکنش نشان می دهند وبیش تر به فکر حداکثر کردن ارزش شرکت هستند که این امر باعث می شود اطلاعات به راحتی در اختیار سایر سهامداران قرار نگیرد (مک کوناگی و زیمرمن[4]،541:1994). افزون بر آن، بر اساس یک دیدگاه دیگر، به دلیل ایجاد حسن شهرت در بلند مدت، شرکت های خانوادگی تشویق می شوند از فعالیت های نظیر مدیریت سود که اثر کوتاه مدت دارد، پرهیز کنند (ونگ[5]، 626:2006).
از طرفی بررسی ساختار بازار سرمایه در کشورهای توسعه یافته ودر حال توسعه ای که متعهد به پیشرفت در بازارسرمایه خود هستند، نشان می دهد که سرمایه گذاران نهادی سهم قابل توجهی از بازار سرمایه و تولید ملی را به خود اختصاص داده و روز به روز بر اهمیت نقش آنها در نظام مالی و تقویت فضای رقابتی افزوده می شود و این گروه از سهامداران در بازار سرمایه به عنوان سهامدار مسلط ایفای نقش می کنند.
سهامداران نهادی نسبت به سرمایه گذاران شخصی(اشخاص حقیقی سرمایه گذار)در تجزیه وتحلیل صورت های مالی توانایی و مهارت بیشتری دارند. از آن جا که هدف اصلی سهامداران نهادی از سرمایه گذاری در سهام شرکت ها دست یابی به سود و نهایتا افزایش ثروت آن ها است . رقم سود گزارش شده و نیزسود توزیع شده شرکت ها از اهمیت خاصی برخودار است زیرا قیمت بازار سهام شدیدا ٌ تحت تاثیر سود گزارش و توزیع شده شرکت ها قرار دارد وبه این ترتیب سهامداران نهادی احتمالاٌ تلاش خواهند کرد تادر اتخاذ تصمیم های اثر گذار بر سود گزارش شده و سود توزیع شده شرکت ها تاثیر گذار باشند و حتی ممکن است که به منظور دست یابی به اهداف خود، فشارهایی نیز به مدیریت شرکت ها وارد نمایند.
با عنایت به اهمیت سیاست های تقسیم سود و تاثیر گذاری بالقوه ساختار مالکیت شرکت ها(مالکیت نهادی[6] و مالکیت خانوادگی[7]) بر آن،تحقیق حاضر انجام شده است . در این پژوهش ارتباط مالکیت خانوادگی و مالکیت نهادی در سیاست تقسیم سود مور برسی قرار می گیرد.
1-2) بیان مساله:
برای سالیان متمادی در گذشته اقتصاد دانان فرض میکردند که تمامی گروههای مربوط به یک شرکت جهانی برای یک هدف مشترک فعالیت میکنند. اما در 30 سال گذشته موارد بسیاری از تضاد منافع بین گروهها و چگونگی مواجهه شرکتها با این گونه تضادها توسط اقتصاددانان مطرح شده است (فاما و جنسن 1983) این موارد به طور کلی تحت عنوان «تئوری نمایندگی[8]» در حسابداری مدیریت بیان میشود. طبق تعریف رابطه نمایندگی قراردادی است که بر اساس آن صاحب کار یا مالک نماینده یا عامل را از جانب خود منصوب و اختیار تصمیمگیری را به او تفویض میکند.
در روابط نمایندگی، هدف مالکان حداکثر سازی ثروت است و لذا به منظور دستیابی به این هدف بر کار نماینده نظارت میکنند و عملکرد او را مورد ارزیابی قرار میدهند.
اما در شرکتهای خانوادگی4، اعضای خانواده به عنوان مالک قسمتی از سهام شرکت مدیر شرکت نیز هستند بنابراین، این افراد هم مالک هستند و هم نماینده تا زمانی که از این دیدگاه به شرکت نگاه شود مشکل چندانی در روابط نماینده ـ مالک به وجود نخواهد آمد ولی باید به این نکته توجه کرد که در برخی از شرکتها، افزون بر اعضای خانوادگی، افراد دیگری نیز صاحب سهام شرکت هستند که در سمتهای مدیریتی شرکت جایی ندارند. بنابراین این امکان وجود دارد که اعضای خانوادگی عضو هیأت مدیره به زیان سایر سهامداران عمل کنند و از این طریق ثروت خود را افزایش دهند.
در این صورت سوال مطرح این است که: آیا متفاوت بودن نوع مالکیت شرکتها بر سیاست تقسیم سود آنها تأثیر دارد؟ یعنی اگر مالکان شرکت را گروههای مختلف، مانند اعضای خانواده، دولت، مؤسسات مالی، بانکها و شرکتهای دیگر تشکیل دهنده سیاست تقسیم سود آنها چگونه خواهد بود؟
وجود کدامیک از این ترکیبهای متفاوت مالکیت در تقسیم سود بیشتر مؤثرتر است؟
بدین ترتیب برای دست یابی به پاسخ سوالات بالا تصمیمگیرندگان و سرمایهگذاران به نوع ترکیب مالکیت شرکت توجه خواهند کرد. بنابراین بررسی شرایط بین مالکیت خانوادگی1 و مالکیت نهادی2 با سیاست تقسیم سود3 برای سرمایه گذاران خرد که به دنبال کسب سود بیشتر هستند ضروری و مفید به نظر می رسد.
1-3) اهمیت و ضرورت پژوهش:
در این پژوهش سعی می شود مشخص شود کدام یک از مالکیت خانوادگی ومالکیت نهادی سود بیشتری را پرداخت می کند وبر این اساس نوع مالکیتی راکه سودبیشتری را پرداخت می کند به سرمایه گذاران خرد که به دنبال کسب سود بیشتر هستند معرفی کنیم.
1-4) هدف پژوهش :
هدف این پژوهش بررسی سیاست تقسیم سود در شرکت های با مالکیت خانوادگی و شرکت های با مالکیت نهادی در بورس اوراق بهادار تهران است. تا مشخص نماید که آیا سیاست تقسیم سود در شرکتهای با مالکیت خانوادگی و مالکیت نهادی به گونه ای با اهمیت متفاوت است یا خیر؟ بنابراین، این مطالعه تفاوت های مهم بین شرکت های با مالکیت خانوادگی و مالکیت نهادی را در سیاست تقسیم سود که برای سهامداران به ویژه سهامداران خرد امری مهم است به گونه ای تجربی نشان می دهد و مرزهای دانش مالی و حسابداری را در این زمینه گسترش می دهد.
1-5) سوال پژوهش:
آیا بین مالکیت خانوادگی و مالکیت نهادی در سیاست تقسیم تفاوت معنی داری وجود دارد؟
1-6) فرضیه های پژوهش:
فرضیه اول پژوهش: “مالکیت خانوادگی” در سیاست تقسیم سود تاثیر دارد.
فرضیه دوم پژوهش: “مالکیت نهادی” در سیاست تقسیم سود تاثیر دارد.
فرضیه سوم پژوهش: “مالکیت خانوادگی” در میزان تقسیم سود تاثیر دارد.
فرضیه چهارم پژوهش: “مالکیت نهادی” در میزان تقسیم سود تاثیر دارد .
فرضیه پنجم پژوهش: “سیاست تقسیم سود” در شرکتهای با مالکیت خانوادگی ولی مالکیت نهادی بالا و پایین تفاوت دارد.
فرضیه ششم پژوهش: “میزان تقسیم سود” در شرکتهای با مالکیت خانوادگی ولی مالکیت نهادی بالا و پایین تفاوت دارد.
1-7) قلمروتحقیق:
یکی از مباحث مهم در هر تحقیق که برای ممانعت از وارد شدن به حوزههایی غیرمرتبط با موضوع تحقیق و همچنین خارج شدن از محدودهی زمانی و مکانی، باید مد نظر محقق قرار گیرد، قلمرو تحقیق میباشد. قلمرو این تحقیق، که به بررسی تاثیر مالکیت خانوادگی و مالکیت نهادی در سیاست تقسیم سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد، به سه بخش تقسیم شده است که عبارتند از:
1-7-1) قلمرو زمانی
محدودهی زمانی تحقیق، اطلاعات مالی مربوط به عملکرد سالهای مالی 1386 تا 1390(دوره زمانی 5ساله) شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.
1-7-2) -قلمرو موضوعی
به بررسی تاثیر مالکیت خانوادگی و مالکیت نهادی درسیاست تقسیم سود شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد.
1-7-3)-قلمرو مکانی
قلمرو مکانی تحقیق شامل شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد.
1-8) متغیرهای پژوهش:
1-8-1)متغیرهای مستقل:
متغیر مستقل، یک ویژگی از محیط فیزیکی یا اجتماعی که بعد از انتخاب، دخالت یا دستکاری توسط محقق، مقادیری را می پذیردتا تاثیرش برروی متغیر دیگر مشاهده شود.
در این پژوهش دو متغیرمستقل در نظر گرفته می شود: مالکان خانوادگی و مالکان نهادی (سرمایه گذاران نهادی).
1-8-1-1)مالکیت خانوادگی :
عبارت از شرکتی که هر دو یا حداقل یکی از شرایط زیر را داشته باشد.
1) دارا بودن حداقل بیست درصد سهام از سوی اعضای خانواده
2) عضویت یکی از اعضای خانواده در هیأت مدیره
در این پژوهش برای متغیر مجازی مالکیت خانوادگی[9]، در صورت دارا بودن شرایط مالکیت خانوادگی، مقدار این متغیر 1 و در غیر این صورت، مقدار آن 0 فرض شده است.
. .fama
. jensen
. Family control or family ownership
.zimmerman
. Wang
. Institutional Investors Shareholding
. Family control or family ownership
.Aganes theory
Family Ownership (FO)
در دنیای رقابتی امروز، سیستمهای برنامه ریزی و بانکهای اطلاعاتی جامع در هر سازمانی به خصوص سازمان های بزرگ یکی از نیازمندیهای اساسی است و هر چه سازمان بزرگتر باشداین نیاز به طور گسترده تری احساس میشود. شاید یکی از کاملترین سیستمهای اطلاعات موجود که در سالهای اخیر به طور گسترده ای مورد استفاده قرار گرفته، سیستم برنامه ریزی در منابع سازمان باشد. ظرفیت ٍ ERP ها در یکپارچه کردن فرایندهای سازمان و اطلاعات حوزه های عملکردی مختلف از طریق یک پایگاه داده متمرکز، باعث گردیده است که صاحبنظران، این سیستمها را به عنوان پیش نیاز موفقیت در قرن بیست و یکم معرفی کنند.1
یکپارچگی سیستمهای اطلاعاتی دامنه وسیعی از عملیات و فرایندهای شرکت را برای ارائه یک دید کلی از تک تک اطلاعات و ساختار کلی فناوری اطلاعات فراهم میکند. افزون بر آن فرایندهای مبتنیبر اطلاعات در سازمان را در درون واحدهای سازمانی و بین آنها و روابط آنها با خارج سازمان فراهم میآورد. اگرچه هدف اولیه این سیستمهای اطلاعاتی، یکپارچگی در دادهها، اطلاعات، دانش، فرایند، منابع انسانی، سازمان و ساختار برنامههای سازمانی است، اما موضوع مهم در یکپارچهسازی، نه فرایند و نه فناوری، بلکه افراد و عوامل مرتبط انسانی است.2
ارائه دهندگان سیستم های یکپارچه اطلاعات و سیستمهای برنامه ریزی منابع سازمان ادعا می کنند که محصول آنها بارهاامتحان و آزمایش شده و تحت تجربیات فراوان ایجاد گردیده است و این مهم آنها را قادرمی سازد که راه حل های فوق العاده ای را برای بخشهای مختلف صنعت و خدمات ارائه کنند. این واقعیت در بسیاری از سازمانها ملموس است، اما تجارب نشان می دهد این محصولات درسازمانها ی دیگرنتوانسته آنگونه که باید مفید و کارگشا باشد، بنابراین پرداختن به عوامل موفقیت سیستمهای ٍ ERP در سازمان های مختلف از چالشهای مهم محققان بوده است.1
در جهان امروز، روشها و مکانیزمهای دسترسی به اطلاعات، جایگاه ویژهای دارند و شرکتهایی که از این روشها به درستی استفاده میکنند، امکان رشد و توسعه بیشتری خواهند داشت. با وجود شبکههای ارتباطی گسترده در کشور و دنیا، سیستمهای مالی مناسب که توان استفاده از این بستر را دارند میتوانند خلاء اطلاعاتی موجود در بخشهای مالی مختلف سازمانها و شرکتهای گسترده را از بین ببرند. نیاز به آگاهی هم زمان از رخدادهای مالی در شعب و یا شرکتهای مختلف تحت نظر یک سازمان (یا شرکت)، ایجاب میکند که تبادل اطلاعات به حیطه خاصی محدود نباشد و در تمامی سطوح نیازمند به یک سیستم مالی مناسب باشند که با بهرهگیری از شبکههای کامپیوتری این امر را برای آنان میسر سازد. بدین ترتیب مدیران با دسترسی سریع و با کیفیت به اطلاعات، به موقع از اتفاقات و تغییرات آگاهی مییابند و با تصمیمگیریهای درست میتوانند در جهت حفظ منافع شرکت حرکت نموده و تصمیمات لازم را اتخاذ نمایند. سازمانها، اهدافی مختلف دارند و ممکن است واجد ترکیبی از اهداف باشند. لذا نیاز روزافزون به اطلاعات صحیح و بهنگام برای بکارگیری در فرایند تصمیمگیری مدیران، بهمقولهای اجتنابناپذیر تبدیل شده است. دراین زمینه، سیستم اطلاعات مدیریت، منبع اصلی ارائه اطلاعات بهشمار میآید. سیستم حسابداری مدیریت بهعنوان مهمترین زیرمجموعه این سیستم، اطلاعات مالی و غیرمالی متنوعی را در اختیار استفاده کنندگان این نوع اطلاعات، بویژه «مدیران هر سازمان» قرار میدهد.
برای مکانیزه کردن سازمان بصورت یکپارچه یعنی ایجاد سیستم های اطلاعاتی جامع راه های مختلفی وجود دارد ، بعنوان مثال ، مطالعه همه جانبه گردش اطلاعات و فرایندهای کاری در سازمان و سپس طراحی بانک های اطلاعاتی و نهایتا” با برنامه نویسی، سیستم های مورد نیاز تولید می شوند. روند فوق بسیار زمانبر وهزینه بر است. اما با انتخاب نرم افزارهای ERPمی توان راه میانبر را انتخاب کرد و از مزایای آن بهره مند شد. در این روش به جای برنامه نویسی و ایجاد سیستم های اطلاعاتی مخصوص یک سازمان ، از سیستم های اطلاعاتی و برنامه های استاندارد از پیش آماده شده استفاده می شود.1
از طرف دیگر فناوری اطلاعات عنصری کلیدی در حذف محدودیت زمانی و مکانی، دسترسی بهتر وسریع تر به اطلاعات، به روز بودن و … است. به عبارت دیگر، فناوری، روش انجام کارها رادگرگون ساخته و باعث شده بستری که بر ک اغذ بنا شده بود، به بسترهای الکترونیکی تبدیل شود که آن را در اصطلاح تبادل الکترونیکی اطلاعات می نامند . در پی این تغییر،زمان دسترسی به اطلاعات بسیار کوتاه تر شده و نحوه مبادلات پولی منابع مالی تغییر یافته است و به جای پول، اطلاعات مالی رد و بدل می شود.
از طرفی، هدف های گزارش گری مالی و مبانی حسابداری ایجاب می کند، اطلاعاتی که گزارش گری مالی فراهم می آورد از ویژگی های معینی برخوردار باشد تا درتصمیم گیری های سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان فعلی و بالقوه و سایر استفاده کنند گان مؤثر واقع شود. این ویژگی ها را ویژگی ها ی کیفی اطلاعات حسابداری می نامند که عبارتند از :2
1 – مربوط بودن: شامل به موقع بودن، سودمندی در پیش بینی و سودمندی در ارزیابی؛ 2 – 2- قابلیت اعتماد: شامل قابلیت تأیید، معتبر بودن(کامل بودن، صحیح بودن و رجحان محتوا بر شکل)
و بی طرفانه بودن؛
3- قابلیت مقایسه: شامل ثبات رویه و افشای کافی.
از طرف دیگر، تحولات پیاپی و پیشرفت ها ی سریعی که در دامنه فعالیت و انواع واحدهای اقتصادی در جریان وقوع است، لزوم تهیه و ارائه اطلاعات مالی مربوط، قا بل اعتماد و قابل مقایسه را توسط واحدهای اقتصادی تشدید کرده است هم چنین رشد فزاینده پیچیدگی های جامعه، نیاز به اطلاعات اقتصادی مربوط، سیستم های اطلاعاتی و فرایندهای مولد اطلاعات را توجیه می کند .
در نهایت، تاکنون دسترسی به دو ویژگی مربوط بودن و قابلیت اعتماد به طور هم زمان به دلیل محدودیت های فناوری میسر نبوده است . و به دلیل اهمیت قابلیت اعتماد ، مربوط بودن اطلاعات فد ای آن شده است، و این در حالی است که خواسته ها و انتظارات استفاده کنندگان در دسترسی به اطلاعات درباره آنچه که دیروز یا امروز صبح اتفاق افتاده تضمین می شود نه یک یا دو ماه قبل . به همین دلیل گزارش گری به روش سنتی (به صورت دوره ای و چاپی) به دلیل عدم ارائه اطلاعات به موقع، محدودیت در پردازش سریع داد ه های حجیم، هزینه
بالای توزیع اطلاعات، نتوانسته پاسخ گوی استفاده کنندگان اطلاعات برای دسترسی به اطلاعات به موقع باشد.1
در سالیان اخیر توجه سازمان های ایرانی به سیستم یکپارچه سازی اطلاعات و سیستمهای ERPروزبه روز افزایش یافته است.سازمان های دولتی در این میان به عنوان ایفاگران نقش تعیین کننده در کشور، سهم قابل توجهی از بازار ERP در کشور را به خود اختصاص داده اند. یکی از این سازمانها وزارت بازرگانی به عنوان متولی مدیریت بخش تجارت و بازر گانی در کشور است.2
1-2-طرح موضوع سازمانها با توسعه تکنولوژی در صنایع و ایجاد تغییر و تحول در سیستمهای تولید، با پیچیدگی و تغییراتی شدید روبهرو شدهاند. وسعت این تغییرات بهگونهای است که مدیریت بهتنهایی نمیتواند شناختی کافی در مورد محیط خود در سازمان داشته باشد. بههمین دلیل، ضرورت پیدا کرده است که سیستمی بهوجود آید تا مدیریت را در امر شناسایی مشکل، تعیین اهداف، شناسایی دقیق مسئله، تعریف راه حل های ممکن، ارزیابی راه حل ها، انتخاب راهحل بهینه و اجرا، کنترل و ارزیابی آن کمک کند. سیستم اطلاعات مدیریت و سیستمهای حمایت از تصمیمگیری، باهمینمنظور بهوجود آمده و توسعه یافتهاند. سیستم اطلاعاتی حسابداری مدیریت نیز در همینزمینه توسعه پیدا کرده است، بهنحوی که بخش مهم اطلاعات موردنیاز مدیریت را تامین میکند. بههمین دلایل، مدیر نمیتواند حتی با اتکا به اطلاعات و تجربیات شخصی و اطلاعات منعکس در صورتهای مالی، بهنحوی احسن وظایف خود را انجام دهد. سیستم اطلاعاتی حسابداری مدیریت، با هدف کمک به مدیریت در امر تصمیمگیری بهوجود آمده و همگام با گسترش و پیچیده شدن سیستم تولید، رشد و گسترش یافته است.1
نقش حسابداری مدیریت، عبارت است از تهیه و ارائه اطلاعات مرتبط و سودمند برای کمک به مدیریت در برنامهریزی فعالیتها، اعمال کنترل مدیریت و تصمیمگیری عقلایی در زمینه تحقق اهداف سازمان.حسابداری مدیریت را نمیتوان مجموعهای از قواعد ثابت تلقی کرد. زیرا سعی میکند تا به افراد درونسازمان (هیئت مدیره، مدیران و دیگر افراد) در زمینه اخذ تصمیمگیریها یاری کرده و راهنمایی معتمد برای نمایانسازی سیاستها و نقشههای آتی سازمان باشد1. اطلاعات، دانش، فرایند، منابع انسانی، سازمان و ساختار برنامههای سازمانی است، اما موضوع مهم در یکپارچهسازی، نه فرایند و نه فناوری، بلکه افراد و عوامل مرتبط انسانی است.از اواخر دهه 50 علایق سازمانها و موسسات به اهمیت استفاده از رایانه برای پردازش اطلاعات فزونی یافت و کوشش در جهت فراهم کردن اطلاعات مورد نیاز استفاده کنندگان درون سازمانی و برون سازمانی از طریق نرم افزارهای رایانه ای به گونهای که بتواند سودمندی اطلاعات را افزایش دهد ، آغاز گردید و استمرار این کوشش در سالهای اخیر اشتیاق سازمانها و موسسات به در اختیار گرفتن سیستمهای اطلاعاتی یکپارچه از جمله «سیستم برنامه ریزی منابع سازمان» را به دنبال داشته است. اگر چه امروزه نیاز به «سیستم های اطلاعاتی یکپارچه» بر کسی پوشیده نیست ، لیکن این مهم در کشور به عنوان یک ضرورت مورد توجه مدیران و کارگزاران قرار نگرفته و متاسفانه هنوز شاهد بهره گیری از نظامهای سنتی و استفاده از برنامههای آماده رایانه ای1 هستیم. همچنین در زمینه معرفی این نوع سیستم ها و مفهوم و کاربرد آن آموزش و اطلاع رسانی مناسبی از طرف نهادهای علمی و حرفه ای به عمل نیامده و کار فرهنگی مناسبی درباره ارتقای سطح بینش مدیران وکارکنان سازمانها و یکپارچگی سیستمهای اطلاعاتی دامنه وسیعی از عملیات و فرایندهای شرکت را برای ارائه یک دید کلی از تک تک اطلاعات و ساختار کلی فناوری اطلاعات فراهم میکند. افزون بر آن فرایندهای مبتنیبر اطلاعات در سازمان را در درون واحدهای سازمانی و بین آنها و روابط آنها با خارج سازمان فراهم میآورد. اگرچه هدف اولیه این سیستمهای اطلاعاتی یکپارچگی در دادهها، مؤسسات کشور صورت نپذیرفته و به همین دلیل طرح ، استقرار و توسعه این سیستم ها با مشکلات عدیده مواجه شده است1
1-3-بیان مسئله
اگرچه هدف اولیه سیستمهای اطلاعاتی، یکپارچگی در دادهها، اطلاعات، دانش، فرایند،منابع انسانی، سازمان و ساختار برنامههای سازمانی است، اما موضوع مهم دریکپارچهسازی، نه فرایند و نه فناوری، بلکه افراد و عوامل مرتبط انسانی است.حسابداری یکی از ابزارهای کارامدی است که در خدمت پیشرفتهای فناوری و توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع مختلف قرار گرفته است. همانگونه که پیشرفتهای عملی و فنی در قالب واحدهای گسترده و پیچیده اقتصادی- اجتماعی و تنوع روزافزون فعالیتهای صنعتی و خدماتی عینیت یافته، ضرورت تکامل دانش حسابداری را برای پاسخگویی به نیازهای روزافزون اطلاعات مالی در مراحل مختلف تصمیگیری تشدید کرده است. حسابداری مدیریت معمولاً به عنوان سیستمی که اطلاعات مفید را در قالب تصمیم گیری، برنامهریزی، کنترل و ارزیابی عملکرد برای مدیران فراهم میکند، تعریف می شود. از دیدگاه اتکینسون (Athkinson) حسابداری مدیریت عبارت است ازسیستمی با ارزش که فرایند پیشرفت سازمان از قبیل برنامهریزی، طراحی، اندازهگیری و اجرای سیستم اطلاعات مالی و غیرمالی را فراهم میکند که این فعالیتها مدیران را هدایت، رفتار آنها را برانگیخته و ارزشهای لازم بهمنظور دستیابی به اهداف استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی را خلق و حمایت میکند. نظر به اینکه سازمانها دارای هدفهای مختلفی هستند نمیتوان قواعد کلی و یکنواختی را برای همه سازمانها تدوین کرد. بنابراین حسابداری مدیریت باید خود را با ویژگیها و نیازمندیهای سازمان مربوط تطبیق دهد . در دو دهه اخیر روش های حسابداری مدیریت و فناوری اطلاعات توسعه یافتهاند و روش هایی که همزمان با رشد فناوری و الزامات تجاری شرکت پیشرفت نکرده، به مرور کنار گذاشته شده است. پیشنیاز بهکارگیری روش های نوین حسابداری مدیریت در شرکتها، درآمیختن3این راهکارها با فناوری اطلاعات است . هدف حسابداری مدیریت، کمک به مدیران برای تصمیمگیری بهتر است. تغییر روش های مدیریتی ایجاب میکند که در طرح و عملکرد سیستمهای حسابداری مدیریت بازنگری شود. یکی از این تغییرات، یکپارچهساختن و هماهنگ کردن فعالیتها و کارکردهای سازمانی افزون بر بهبود در توانایی های هر یک از کارکردهای فردی سازمان است1. اطلاعات ارائه شده بهوسیله این سیستم باید نتیجه تحلیل اطلاعات و رویدادهای مالی مناسب برای تصمیمگیری و مشتمل بر اطلاعات از منابع برونسازمانی نیز باشد. سیستم یکپارچه اطلاعات میتواند واقعیتهای مربوط به درونسازمان و برونسازمان را که مناسب برای پیشبینیهای مدیران باشد، ارائه کند. عموماً سیستم اطلاعاتی میتواند اطلاعاتی از فعالیتهای شرکت فراهم کند که به مدیران در فهم فعالیتهای تجاری کمک کند.1
1-4-اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
تاکنون بررسیهای زیادی در مورد اثر برنامهریزی منابع بنگاه بر حسابداری مدیریت صورت گرفته است که همگی گویای این هستند که نحوه عمل در حسابداری مدیریت به جز اینکه نقش حسابداران مدیریت را از حسابدار به مشاور تجاری تغییر داده، تغییر چندانی نکرده است. نتایج بررسیها نشان میدهد برنامهریزی منابع بنگاه با آزادکردن وقت حسابداران مدیریت، فرصت تجزیه و تحلیل بیشتری را برای آنها فراهم میآورد اما یعنی افزایش دستیابی مدیر به اطلاعات حسابداری و همچنین تصمیمهای صحیح در مورد آنها میتواند به بهبود شرایط سازمان بینجامد. همچنین اگر محیط پیادهسازی این سیستم مطابق با استاندارد، خودکار و یکپارچه باشد انتظار میرود که به طور کارامد معاملات را پردازش کند و از طول چرخه گزارشگری مالی بکاهد و بدینگونه به شرکت اجازه انتشار و ارسال سریع اطلاعات حسابداری به استفاده کنندگان خارجی را نیز بدهد.1
این سیستمهای مالی یکپارچه به مدیران امکان میدهند که اطلاعاتشان را به اشتراک بگذارند و این اطلاعات میتواند برای مشاهده عملکرد شرکت به کاربرده شود. 5این منفعت های بالقوه به کاربران این سیستم کمک میکند تا از نظر مالی نسبت به شرکتهایی که این سیستم را انتخاب نکردهاند، بهتر عمل کنند. سیستم نرمافزار یکپارچه اطلاعات به عنوان یک خط ارتباطی- اطلاعاتی مهم عمل میکند که بخشهای مختلف سازمان از قبیل بخش مالی، تدارکات، ساخت و فروش و دیگر بخشها را با وظایفی که بهطور پیوسته اضافه میشوند پیوند داده و حضور خود را در سازمان گستردهتر میسازداگر چه امروزه نیاز به «سیستم های اطلاعاتی یکپارچه» بر کسی پوشیده نیست ، لیکن این مهم در کشور به عنوان یک ضرورت مورد توجه مدیران و کارگزاران قرار نگرفته و متاسفانه هنوز شاهد بهره گیری ازنظامهای سنتی و استفاده از برنامههای آماده رایانه ای هستیم.2
1-Internet Information Services
2- Enterpris Resource Planning
3- Search engine marketing
1-Davenport (2000)
2-میرمجربیان،ح.وهمکاران(1383)
1-Klaus et al. (2000)
1- Sutton, S, G. (2000)
2-محمودی،ج.وهمکاران(1389)
1-اعتمادی،ح.وهمکاران(1385)
1-مازار یزدی،ع.وهمکاران(1382)
1-میرمجربیان،ح.وهمکاران(1383)
1-میرمجربیان،ح.وهمکاران(1383)
2-محمودی،ج.وهمکاران(1389)
در این فصل سعی می شود تا با بیان قسمت های مختلف مطالعه انجامشده، طرحی از آن ارائه گردد. بدین منظور، در این فصل ابتدا به بیان مسئله و چارچوب نظری، اهداف تحقیق، سابقه مطالعات و تحقیقات پیشین، ارائه فرضیات، مدلها، نحوه اندازه گیری متغیرها و همچنین به بیان قلمرو تحقیق پرداخته و در انتها نیز ساختار کلی تحقیق ارائه شده است.
در دهههای اخیر توسعه و رشد اقتصادی در کشورهای جهان سوم اهمیت بسیاری پیدا کرده است و لازمه توسعه و رشد اقتصادی وجود سیستمهای تأمین مالی برای انجام سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی میباشد.
در کشورهای درحالتوسعه منجمله ایران، سیستمهای تأمین مالی از نوع بانک محور میباشد و عمده وجوه لازم جهت سرمایه گذاری در بخشهای مختلف اقتصادی از سیستم بانکی تأمین میگردد.
در سیستم بانک محور، بانکها و سیستمهای مالی و اعتباری یکهتاز بوده و سیستمهای مالی را تسخیر کرده اند و بخش عمدهای از بازارهای مالی در دست بازار پول است تا بازار سرمایه.
در کشورهایی همچون چین که در دهههای گذشته رشد اقتصادی بسیار بالایی را تجربه کردند سیستم بانکی به سرعت در حال خصوصیسازی میباشد و علیرغم این خصوصیسازیها هنوز دولت کنترل عمدهای بر بانکهای این کشور دارد و طبق شاخص آزادی اقتصاد، سیستم بانکی این کشور کاملاً متأثر از دولت فعالیت می کند (لی و سانگ ، 2013). که وضعیت مشابهای در ایران قابل مشاهده است.
بانکها در هر دو سمت ترازنامه خدمات ارزشمندی را ارائه میدهند، در سمت دارایی ها (سمت راست ترازنامه) با اعطای تسهیلات به وامگیرندگان، باعث ایجاد و افزایش جریان اعتبارات در اقتصاد شده و در سمت بدهیها (سمت چپ ترازنامه) وجوه موردنیاز خود را از سپردهگذاران فراهم میکنند (دایاموند و راجان، 2001). و بانکها میتوانند دارایی های غیر نقد خود را به نقد بیشتری برای پاسخ به نیاز متقاضیان وام و تسهیلات و سپردهگذاران تبدیل کنند، اما به نظر میرسد که بین این دو فعالیت ذاتاً ناسازگاری وجود دارد که عبارتاند از: نیاز به نقدینگی سپردهگذاران ممکن در زمان نامناسبی باشد که بانک را مجبور به حراج دارایی های غیر نقد خود برای تأمین نقدینگی می کند، که موجب میشود تا حیات و بقای بانک به خطر افتد(دایاموند و دایبوینگ، 1983).
با توجه به اهمیت ساختار سرمایه بانک در شرایط متفاوت اقتصادی و تأثیرگذاری آن بر خلق نقدینگی لازم است مدیران آگاهی لازم در ارتباط با نقش این عامل تأثیرگذار بر خلق نقدینگی کسب نمایند. تحقیقات انجامشده بیشتر به بررسی رابطه بین ساختار سرمایه و
سودآوری، هزینههای تأمین مالی در بانکها و منابع مالی بانکها پرداختهاند. مسئله اصلی تحقیق پیشرو این است که ساختار سرمایه بانک چگونه بر خلق نقدینگی بانک اثرگذار است. تحقیق حاضر تلاش میکند شناخت عوامل تأثیرگذار بر خلق نقدینگی در بانکها به مدیران کمک نماید تا در شرایط متفاوت اقتصادی تصمیمات مقتضی اتخاذ نمایند.
پژوهش حاضر درصدد تبیین رابطه قدرت خلق نقدینگی و ساختار سرمایه بانکها میباشد.
بر اساس تئوریهای خلق نقدینگی، برگر و باومن (2009) به این نکته اشاره می کنند که بانکها زمانی خلق نقدینگی می کنند که دارایی های غیر نقد خود را به بدهیهای نقد تبدیل کنند یا جهت دارایی های غیر نقد از بدهیهای نقد تأمین مالی کنند. شواهد نشان میدهد که بانکها نقدینگی را زمانی که از محل بدهیهای نقد برای نگهداری اقلام غیر نقدی تهیه می کنند، ایجاد می کنند. آن ها اقلام غیر نقد (مثل سرمایهگذاریهای بلندمدت شرکتها) را به نقد (مثل سپردهها) تبدیل می کنند که بهعنوان خلق نقدینگی میتوان نام برد. همچنین، زمانی که بانکها بدهی بلندمدتی را برای نگهداری اوراق بهادار بازار منتشر می کنند، در این حالت نیز به انتقال نقدینگی میپردازند اما در این حالت نابودی نقدینگی انجام میدهد. و در نهایت زمانی که بانک از سپردههای برای خرید اوراق بهادار بازار می پردازد، آن ها بدهی جاری را به دارایی جاری منتقل می کنند که مقدار نقدینگی بدون تغییر باقی میماند. بانکها ارزش اقتصادی را در انتقال دارایی های غیر نقد به بدهیهای نقد به وجود میآورند.
در ارتباط با رابطه بین ساختار سرمایه و خلق نقدینگی در بانکها دو فرضیه عمده مطرحشده است که عبارتاند از: فرضیه تشدید شکنندگی مالی و فرضیه جذب ریسک.
فرضیه تشدید شکنندگی مالی بیان می کند که زمانی که ساختار مالی بانکها شکننده است، میتواند باعث نظارت بیشتر بر وامگیرنده شود و در نتیجه افزایش وامها و ایجاد نقدینگی بیشتر گردد. دیاموند و راجان (2001) به این نکته اشاره میکنند که سرمایه بیشتر بانکها منجر به کاهش شکنندگی ساختار سرمایه شده و در نتیجه خلق نقدینگی متوقف می شود. گورتن و وینتون (2000) بانکها با سرمایه بیشتر به دلیل تشدید سرمایه و سپردهها، سرمایه بیشتر باعث خروج سپردهها و در نتیجه خلق نقدینگی کمتر میشود. در برخی از تحقیقات تجربی پی بردند که الزامات اهرمی منجر به کاهش وامها میگردد که رابطه منفی بین سرمایه بانک و خلق نقدینگی را تبیین میکند. برگر و باومن (2009) این فرضیه را در بانکهای کوچک مورد آزمون قرار دادند و به دلیل اینکه بانکهای کوچک نظارت بیشتری بر وامگیرندگان به دلیل پر ریسک بودن این وامگیرندگان اعمال میکنند ارتباط منفی بین سرمایه بانک و خلق نقدینگی را تایید نمودند.
فرضیه جذب ریسک به بیان اینکه بانکها با سرمایه بیشتر میتوانند ریسک بیشتری را جذب کنند، بنابراین زمانی که بتوانند نوسان ریسک بیشتری بپذیرند قادر به خلق نقدینگی بیشتری میباشند(کوال و تاکور، 2005). این فرضیه وجود رابطه مستقیم میان خلق نقدینگی و سرمایه بانک و را تبیین می کند. برگر و باومن (2009) شواهدی برای پشتیبانی از این فرضیه در بانکهای بزرگ آمریکایی ارائه کردند. لی و سانگ (2013) نیز در تحقیق خود انتظار داشتند که بانکهای بزرگ چینی نیز از فرضیه جذب ریسک تبعیت کنند، علیرغم خصوصیسازیهای انجامشده، به دلیل اینکه هنوز دولت بهعنوان بزرگترین سهامدار این بانکهاست، نقش سرمایه بانک در جذب ریسک و خلق نقدینگی در بانکهای بزرگ چینی کمرنگ شده است.
لذا، با توجه به توضیحات بالا به نظر میرسد بین قدرت خلق نقدینگی و ساختار سرمایه بانکهای فعال در صنعت بانکداری ایران رابطه معناداری وجود دارد و تحقیق حاضر درصدد آزمون این فرضیه است.
Bank Base
Privatization
Index of Economic Freedom
Lie and Song
Flow of Credit
Diamond
Rajan
Dybvig
Berger and Bouwman
Create
Destroy
Gorton and Winton
Lei and Song
سرمایه گذاران همیشه بر این باور باشند که برآوردهای سود صحیح بوده و از دقت لازم برخوردار است. بنابراین خطای پیش بینی سود برای سرمایه گذاران حائز اهمیت است زیرا بر تصمیمات آنها تاثیر می گذارد. (مشایخ و شاهرخی،1386 ).
یکی از اطلاعات افشا شده خارج از صورتهای مالی سود پیش بینی شده توسط مدیریت است که منعکس کننده پیش بینی مدیریت درباره چشم انداز آتی است. مطالعات پیشین نشان میدهند که پیش بینی های مدیریت، قیمت سهام، نقدینگی بازار سهام و پیش بینی تحلیلگران را تحت تأثیر قرار میدهد)براکمن و سیکون 2008 ، هرست و همکاران 2008).
مطالعات اخیر حاکی از این مطلب است که سودهای حسابداری محافظه کارانه هستند به عبارت دیگر سودها تمایل دارند تا اخبار بد ( بازده منفی سهام) را نسبت به اخبار خوب( بازده مثبت سهام) براساس یک مبنای به موقع تر منعکس نمایند (باسو 1997).
محافظه کاری در بیانیه مفاهیم حسابداری مالی شماره (2)آمریکا بعنوان یک عکس العمل احتیاط آمیز به شرایط عدم احتیاط نامیده شده و اشاره دارد به اینکه اگر دو برآورد در خصوص مقادیر دریافتی یا پرداختی آتی تقریباً مشابه باشد، محافظه کاری بیانگر این است که برآورد کمترخوش بینانه مورد استفاده قرار گیرد. پژوهشهای تجربی نشان دهنده این است که رویههای حسابداری، محافظه کارانه است و نیز در طی سی سال گذشته این رویههاهمچنین محافظه کارانه تر شده است. واتس، 2003 باسو و تحقیقات صورت گرفته بعد از او شواهدی حاکی از افزایش حسابداری محافظه کارانه فراهم نموده اند. هر چند تحقیقات پیشین، از قبیل واتس، به این رسیدند که محافظه کاری منجر به افزایش کارایی قراردادها و کاهش مالیاتها، تعهدات سرمایه گذار و مخارج قانونگذاری میگردد که از دیدگاه سرمایه گذاران ممکن است مطلوب بنظر رسد ولی با فرض توزیع صحیح شرایط اقتصادی، یک سیستم حسابداری محافظه کارانه شواهدی را فراهم مینماید که احتمال طبقه بندی واحد تجاری بعنوان شرایط غیر منصفانه را افزایش میدهد. این نوع جانبداری، اگر چه ممکن است توسط استفاده کننده نهایی تعدیل شود، ریسک ارائه اطلاعات گمراه کننده را افزایش میدهد (پیک و همکاران، 2007 ) با توجه به مطالب فوق که بیانگر نقش پیش بینیهای مدیریت در تأمین نیازهای اطلاعاتی استفاده کنندگان صورتهای مالی و همچنین الزام نهادهای قانونگذار در بازارهای مالی بر ارائه پیش بینیهای مدیریت در مواعد معین از یک طرف و تأثیر محافظه کاری بر ابعاد مختلف سیستم حسابداری و گزارشگری مالی از طرف دیگر است تعیین میزان درستی سود پیشبینی شده از سوی مدیران و میزان خوشبینانه بودن آن، مهم و اثر گذار است.
اطلاعات مدیران از سود مورد انتظار، ممکن است به دلیل عدم قطعیت در محیط عملیات شرکت دچار اخلال شود. عدم قطعیتها را میتوان به مواردی از قبیل طول چرخه تجاری و تغییر پذیری سود نسبت دادکه اعمال محافظه کاری را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
در این تحقیق با توجه به مشکل عدم قطعیت سود پیش بینی شده و اهمیت آن توسط مدیران برای تصمیم گیرندگان بازار و اثر تعدیلکنندگی محافظه کاری برای شرکتهای مختلف به خصوص شرکتهای دارای عملیات پیچیده ، این سئوال مطرح میشود که شاخصهای طول چرخه تجاری و تغییر پذیری سود از یک سیستم حسابداری محافظهکارانه را در راهبرد پیشبینی مدیریت تحت تأثیر قرار میدهد؟
سود پیش بینی شده بسیار حساس و تاثیر گذار بر تصمیم گیرندگان وسرمایه گذاران میباشد و بر قیمت سهام و ارزش شرکت و ثروت سهامداران تاثیر میگذارد.
لذا مدیران جهت پیش بینی سود بایستی متغیرهایی مانند میزان فروش و توان بازده داراییها، ومیزان نقد شدن مطالبات (گردش وجه نقد ) و بسیاری از متغیرهای دیگر را درنظر گیرند، بدون اینکه جهت پیش بینی سود هیچ گونه استاندارد و دستورالعمل خاص تهیه و تدوین شده باشد.
بدیهی است به دلیل عدم رعایت یکنواختی و وجود دستورالعمل خاص جهت پیش بینی سود ممکن است خطاهایی در برآورد پیش بینی سود مشاهده گردد.
عمدتاً مدیران در تهیه پیش بینی سود از سطح حسابداری محافظه کارانه استفاده مینمایند و بسیاری از متغیرهای تاثیر گذار را درنظر نمی گیرند.
طول چرخه تجاری و تغییر پذیری سود از متغیرهایی هستند که اکثر مدیران در پیش بینی سود لحاظ نمی کنند که خود ممکن است منجر به
ایجاد تغییر سطح حسابداری محافظه کارانه و در نتیجه تغییر پیش بینی سود و خطای پیش بینی سود گردد.
ابعاد عواقب این مشکل میتواند شامل:
جنبههای مجهول و مبهم مشکل شامل:
ارتباط منفی میان محافظه کاری و سود پیش بینی شده را عاملهای طول چرخه تجاری و تغییر پذیری سود میتواند تحت تاثیر قرار دهد.
مدیران باید درهنگام اعمال محافظه کاری اقلام طول چرخه تجاری و تغییر پذیری سود را مدنظر قرار دهند وتاثیر آن را بر رابطه محافظه کاری وپیش بینی سود شناسایی نمایند.
لذا این تحقیق برآن است که عوامل طول چرخه تجاری و تغییر پذیری سود را جهت بهتر نمودن پیش بینی سود با توجه به انجام محافظه کاری در مدیران را مورد بررسی قرار دهد ومیزان تاثیر گذاری طول چرخه تجاری وتغییر پذیری سود را به عنوان عاملی مداخله گر مورد آزمایش قرار دهد.
با توجه به توضیحات فوق حال این سئوال مطرح میشود.
طول چرخه تجاری و تغییر پذیری سود بر رابطه بین محافظه کاری و خطای پیش بینی سود چه اثری دارد؟
چگونگی قیمتگذاری اوراق بهادار بر جابهجایی ثروت و میزان رفاه اشخاص اثر گذار است. سود سهام و پیشبینی آن عنصری مهم در ارزشگذاری اوراق بهادار است. برای پیشبینی سود معادلههای متعددی وجود دارد که بسته به میزان اطلاعات در دسترس میتوان از آن ها استفاده کرد. یکی از سازوکارهای افشای اطلاعات از سوی شرکتها، ارائه پیشبینی سود توسط مدیران شرکت است. مدیران برای ترتیبدهی به انتظارات سود بازار متناسب با انتظارات خود، اقدام به انتشار پیشبینی میکنند. سود پیشبینی شده عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایهگذاران و مدیران را کاهش میدهد و باعث کاهش پراکندگی سود پیشبینی شده توسط تحلیلگران و به طور کلی قیمت گذاری مطلوب و صحیح سهام و کارایی بازار در سطوح بالاتر میشود (میلر2009). افشا اطلاعاتی که عدم تقارن اطلاعات را تحت تأثیر قرار میدهد منجر به تغییر قیمت سهم میگردد. تحلیلگران مالی و سهامداران در انتظاراتشان از سود و قیمت سهام، در نتیجهی پیشبینیهای مدیران تجدید نظر میکنند. به این ترتیب سود پیشبینی شده توسط مدیران توان اثرگذاری و آگاهی دهندگی بالایی دارد و دارای محتوای اطلاعاتی و کارایی بوده و از این جهت اهمیت پیشبینی سود حسابداری به دلیل نقش و تأثیر آن در تصمیم گیریهای استفاده کنندگان بهویژه سرمایه گذاران بارزتر میشود.
بنابر اظهارات فوق تصمیمات مدیریت در رابطه با انتشار سود پیشبینی شده یک رویداد اقتصادی مهم تشخیص داده میشود (کاسنیک و مک نیکول 2002 و اجینکا و دیگران 2005). با توجه به این که در ایران اطلاعات ساختاریافته و پیشبینیهای منظمی ازسود توسط تحلیلگران مالی ارائه نمیشود، سود پیشبینی شده توسط مدیران از اهمیت بالاتری نسبت به سایر کشورها برخوردار است. با توجه به این موضوع و اهمیت سود پیشبینی شده به عنوان کاهنده ناقرینگی اطلاعاتی میان مدیران و سرمایهگذاران، تعیین میزان درستی سود پیشبینی شده و عوامل موثر بر آن مهم است.
به صورت موردی، اهمیت این پژوهش به شرح زیر بیان میشود: