شکل گیری محتوایی دانشگاه های آینده در جهان، تحت عنوان دانشگاه کارآفرین شده است. دانشگاه کارآفرین، دانشگاهی است که نه تنها در پاسخگویی به نیازها و انتظارات متنوع محیط خود موفق است، بلکه برنامه ها و فرایند های عملیاتی آن برای اشاعه فرهنگ کارآفرینی و تربیت و پرورش کارآفرینان مورد بازنگری و اصلاح قرار گرفته است.
دانشگاه کارآفرین در پی انقلاب دوم دانشگاهی پا به عرصه وجود گذاشت، یعنی زمانی که پس از انقلاب نخست، دانشگاه ها از فلسفه آموزش صرف، به آموزش و پژوهش روی آورده و ناگهان با مسائل کارآفرینی در عرصه دانشگاه ها مواجه شدند. با این انقلاب مؤسسات و نهادهای گوناگونی پا به عرصه وجود گذاشتند. اما همچنان نقش محوری دانشگاه کارآفرین برجسته و هویدا بود. با توجه به این که به طور معمول کشورهای در حال توسعه دولت بر دانشگاه کنترل جدی دارد، خروجی های تحقیقات و اختراعات دانشگاهی از پایه ضعیفی برخوردار است زیرا انگیزه های فردی تأمین نمی شود و دیوان سالاری، مانع از پویایی لازم می شود. بنابراین نقش دانشگاه کارآفرین می تواند خلأهای موجود را کاهش داده و نتایج بهتری را برای جامعه به ارمغان آورد. این موضوع در کشورهای در حال توسعه از اهمیت بالایی برخوردار است و دانشگاه ها باید با فوریت و ضرورت بیشتری نقش کارآفرینی را در فرایند توسعه منظور کنند و ضعف های موجود را بهبود بخشند.
در این میان، اندیشمندان متعددی به این مقوله پرداخته و تعاریف، نظریات و الگوهای مختلفی ارائه نموده اند. اما هنوز تعریفی جامع و دربرگیرنده برای این پدیده ارائه نشده است. شواهد این امر را می توان در تعبیر زیبای اندیشمندان این حوزه یافت. برای مثال، روترمیل و همکاران (2007)، ادبیات این حوزه را تکه تکه شده و گوررو و اوربانو (2010) آن را جنینی خواندند. پس لزوم انجام تحقیقی دربرگیرنده و جامع در این مورد احساس می گردد. از طرفی شناسایی عوامل پیش برنده وبازدارنده در توسعه دانشگاه کارآفرین می تواند فرایند شکل گیری و توسعه دانشگاه ها را در راستای کارآفرینانه شدن هدایت کند.
شایان ذکر است که شناسایی عوامل مؤثر در شکل گیری و توسعه دانشگاه کارآفرین از مشارکت های اساسی این تحقیق بوده و محقق می کوشد تا به این سؤال پاسخ دهد که عوامل پیش برنده و بازدارنده در شکل گیری دانشگاه های کارآفرین در ایران چه چیزهایی هستند؟ و دانشگاه های مورد مطالعه چه تفاوتهایی از نظر این عوامل با یکدیگر دارند؟
شناسایی عوامل پیش برنده و بازدارنده در شکل گیری دانشگاه کارآفرین، می تواند به علاقه مندان حوزه دانشگاه کارآفرین کمک کند تا عوامل مختلف را سنجیده و سناریوهای مناسبی برای آینده و نزدیک تر شدن به این نسل از دانشگاه ها انتخاب کنند و برای پژوهشگران این حوزه نیز حائز اهمیت خواهد بود، زیرا راه را برای تحقیقات آتی باز خواهد کرد و زمینه شناخت بیشتر را فراهم خواهد کرد.
شناسایی، اولویت بندی و ارزیابی عوامل پیش برنده و بازدارنده در شکل گیری دانشگاه کارآفرین در دانشگاه های ایران
در این تحقیق متغیرهایی از پیشینه تحقیق مرتبط با موضوع استخراج شده است و سپس از طریق طراحی پرسشنامه و توزیع بین نمونه آماری، میزان اهمیت هر کدام سنجیده شده است.
دانشگاه کارآفرین: نسل سوم دانشگاه ها (اتزکویتز، 2003) یعنی دانشگاه کارآفرین، دانشگاهی پویاست که در مقابل تقاضاهای داخلی و خارجی، ساختار خود را تغییر می دهد (کلارک، 2003). این دانشگاه دارای پنج رکن اساسی است : هسته هدایتگر تقویت شده، یک محیط پیرامونی توسعه ای بسط یافته، یک پایه مالی متنوع، یک فرهنگ کارآفرینانه یکپارچه، و یک هسته آکادمیک با انگیزه (کلارک، 1998).
عوامل پیش برنده: عواملی که ایجاد تغییرات سازمانی را تسهیل نموده و وجود آن ها در سازمان باعث گرایش افراد به پذیرش سریع تغییرات و تحولات می گردد.
عوامل بازدارنده: عواملی که باعث جلوگیری در ایجاد تغییرات در درون سازمان می شوند.
مأموریت دانشگاه کارآفرین: مأموریت، بیانگر علت وجودی یک سازمان است و جایگاه آن سازمان را از این جهت که به چه کاری اشتغال دارد، نشان میدهد. دانشگاه کارآفرین به عنوان نسل سوم دانشگاه دارای سه مأموریت آموزش، پژوهش و مشارکت در توسعه اقتصادی و اجتماعی می باشد (اتزکویتز، 2003). مأموریت دانشگاه کارآفرین شامل خصیصه های تولید کارآفرینان و جویندگان کار، انتشار مقالات با مضامین عملی، انتقال دانش ( پتنت ها، لیسانس ها، شرکت های انشعابی)، مشارکت در توسعه منطقه ای و اجتماعی، ارتقاء یک فرهنگ کارآفرینانه، می شود (گوررو و اوربانو، 2010).
منابع دانشگاه: شامل منابع انسانی، منابع مالی، منابع فیزیکی، منابع تجاری، و … . منابع، یکی از دو جزء عوامل داخلی دانشگاه ها می باشد (همان منبع، 2010).
قابلیت های دانشگاه: قابلیت های دانشگاه یعنی آموزش چگونگی تشخیص فرصتها، ایده پردازی، ارزیابی و انتخاب ایده ها برای بهره گیری از فرصتها، مهارت های راه اندازی کسب و کار و سپس اداره ، حفظ و توسعه آن(یداللهی، 2008). قابلیت های دانشگاه شامل پیشینه دانشگاه، جایگاه دانش، شرکای دانشگاه، محلیت دانشگاه می شود. قابلیت ها بعد از منابع، جزء دیگر عوامل داخلی دانشگاه ها می باشد (گوررو و اوربانو، 2010).
عوامل محیطی رسمی: شامل ساختار سازمانی دانشگاه و اداره دانشگاه، معیارهای حمایتی از شرکت های نوپای دانشگاهی، و برنامه های آموزش کارآفرینی دانشگاهی (گوررو و همکاران، 2006).
عوامل محیطی غیررسمی: شامل گرایش دانشگاهیان به کارآفرینی، موضوع کارآفرینی در دانشگاه و مدل های نقش، موارد نمونه و سیستم های پاداش دانشگاهی (همان منبع، 2006).
Rothaeramel et al
Fragmented
Guerrero and Urbano
Etzkowitz & Viale
Clark
Etzkowitz & Mello
Entrepreneurial University
Strengthened steering core
Expanded developmental periphery
Diversified funding base
Integrated entrepreneurial culture
Stimulated academic heartland
Yadollahi
Cases
ورود به جامعه صنعتی بازار که شکل گیری آن به تدریج پس از انقلاب صنعتی در کشورهای غربی آغاز شد و در نیمه قرن بیستم با وضوح بیشتری در کشورهای پیشرفته صنعتی به چشم میخورد، دگرگونیهای گسترده ای را در زمینه های گوناگون پدید آورده است. شکل تکامل یافته جامعه صنعتی بازار، جامعه مصرف کننده است. این جامعه امکان برگزیدن کالا و فرآورده های مورد پسند خریداران را برای آنان فراهم می کند.
از اینجا بود که پیوند میان تبلیغات و بازاریابی و بازارسازی آغاز شد و اینک نیاز متقابل صنعت تبلیغات و تولید و بازرگانی در کشورها به امری بدیهی و گریزناپذیر تبدیل شده است.به عبارت دیگر، فعالیتهای تبلیغاتی و هزینه های مرتبط با آن برای تسهیل فروش و به امید افزایش آن انجام می شود.این فعالیتها در واقع نوعی سرمایه گذاری است که کارفرمایان و صاحبان بنگاههای اقتصادی به برگشت هزینه آن امیدوارند. تبلیغات مؤثر ابزاری برای شهرت و اعتبار است و به مدیران کمک می کند تا سریعتر به اهداف خود برسند و یک پل ارتباطی بین خود و مشتری ایجاد نمایند.
تبلیغات در واقع زیر مجموعه ای از مبحث تبلیغ و ترویج فروش است که در p4 یعنی محصول، قیمت و مکان در بحث بازاریابی قرار میگیرند. به عنوان یک استراتژی ترویجی، تبلیغات یکی از مهم ترین ابزارهای آگاه سازی مشتری از وجود یک کالا و تأثیرگذاری بر ذهنیت یک مشتری بالقوه جهت انتخاب یک محصول به شمار میرود.برخی معتقدند که تبلیغات اتفاقی است که از اقتصاد آزاد منتج شده است یا پدیده مضری است که مصرف کنندگان به دلیل آزادی بیان مجبور به تحمل آن هستند. ولیکن واقعیت کاملاً متفاوت است. تبلیغات یک نیروی حیاتی بسیار مهم است، چرا که 1) تبلیغات یک وسیله عمده در رقابت بین شرکت هاست.2) تبلیغات نخستین وسیلهای است که بنگاهها از طریق آن محصولات جدید خود را به اطلاع مصرف کنندگان میرسانند.3) تبلیغات حامی اعظم رسانه ها در سایر کشورها هستند.4) تبلیغات یک صنعت عظیم است(Tellis, 2004).
هدف هر تبلیغ تغییر دادن میزان آگاهی، نوع برداشت و ترجیحات مصرف کننده یا مخاطب می باشد و استراتژی تبلیغ چگونگی دستیابی به این هدف را بیان می کند.استراتژی تبلیغات از تحقیقات دقیق در مورد انواع مخاطبین و بویژه مخاطبین هدف، منافع و ارزشهای محصول یا موضوع مورد نظر، مناسب بودن نوع رسانه و ویژگیهای پیام تبلیغاتی پدید میآید.استراتژی تبلیغات باعث می شود تا تبلیغات مسیر خود را بدرستی طی کند.
انسان موجودی است که برای زیستن و ماندگاری نیازمند رویارویی با محیط است و برای رفع نیازهای خود در گذر از تاریخ به روش های گوناگونی با محدودیتها در چالش بوده است. توجه به نیاز مشتریان و شناسایی نوع رفتار مصرف کننده و شیوه فروش کالاها و گسترش بازارهای موجود، علم نوپایی را بنام بازاریابی به گستره دانش بشری معرفی کرده است. بازاریابی بر خلاف دید برخی از مردم فقط به معنی کوششهای بریده و کوتاه مدت برای فروش کالاهای فروش نرفته یا پس مانده نیست. بازاریابی یک فعالیت انسانی و اجتماعی است که از مرحله شناسایی نیاز مصرف کنندگان تا هنگام توزیع و رساندن کالای تولید شده به دست مصرف کننده نهایی ادامه مییابد. در این راستا علم بازاریابی نقش مهم و شایستهای را به عهده میگیرد. بازاریابی عبارت است از فعالیتهای نیروی انسانی که از راه تبادل فرایندها به سمت تامین نیازها و خواسته ها هدایت شود. هدف تولیدکنندگان افزایش فروش و در نتیجه رسیدن به سود بیشتر است که این خود موجب می شود تا تولید کننده بتواند در بخشهایی از بازار ابتکار عمل را بدست گرفته سهم بازار خود را نگه دارد. هدف مصرف کننده یا خریدار رسیدن به خشنودی از مبادله است. بنابراین یک ارتباط دوسویه بین این دو گروه مهم تولیدکننده و مصرف کننده برقرار بوده و
این ارتباط قابل بررسی و تفکر میباشد.
بنابراین پژوهشگران بازاریابی برای برآورده نمودن نیازهای مصرف کنندگان بایستی رفتارمصرف کننده و واکنشهای آنها را در قبال عوامل اثر گذار بر فرایند خرید به خوبی تمیز داده و در این راستا برنامه ریزی نمایند.
تبلیغات به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای آمیخته بازاریابی می تواند نقش بسیار مهمی در سیاستها و استراتژی های بازاریابی شرکت از قبیل ارتباط با مشتریان، اصلاح و تغییر ذهنیت مشتریان نسبت به شرکت ایفا کند(روستا وهمکاران،1387).
با توجه به اینکه صنعت موادغذایی سهم قابل توجهی از درآمد خانوادهها را در ایران به خود اختصاص میدهد و در شرایط کنونی شاید تنها صنعتی است که در آن رقابت بصورت کامل وجود دارد و در ایننوع صنایع،تبلیغات نقش بسیار مهمی را ایفا می کند و ما هر روز شاهد پخش انواع آگهیهای تجاری و روش های گوناگون معرفی کالا در شبکه های تلویزیونی، رادیو، روزنامهها و مجلههای عمومی و تخصصی هستیم، بنابراین در قالب این موضوع سعی شده است تا اثربخشی تبلیغات در این صنعت مهم سنجیده شود و برای این موضوع سعی می شود به طور تخصصی به فرایند حل مساله مصرف کنندگان توجه شود.
با توجه به رشد تکنولوژی و تولید انبوه کالا، برنامه ریزی برای موفقیت در بازار یکی از حساسترین و مهمترین مباحث تجاری محسوب می شود. شرایط رقابتی بازار اهمیت این موضوع را بیشتر برجسته کرده است، بنابراین توجه به تبلیغات به عنوان یکی از ارکان بازاریابی بسیار مهم جلوه می کند.امروزه همبستگی تبلیغات و بازاریابی با دانشهایی مانند ادبیات، موسیقی، گرافیک، عکاسی و نقاشی بیانگر این نکته است که برای موفق بودن تبلیغ در مورد کالاها عوامل اثرگذار زیادی نقش بازی می کنند. مدیران بازاریابی باید به این سوالات جواب دهند که چه کالایی، با چه قیمتی تولید و در چه مکانی عرضه شود، و با چه شیوه تبلیغاتی به اطلاع مصرف کنندگان برسد. بدیهی است که این عوامل قابل کنترل مدیریت بازاریابی با توجه به شرایط محیطی(سیاسی، اقتصادی، بازرگانی، فرهنگی و غیره)که بر فعالیتهای بنگاه اقتصادی تأثیر دارند امکانات موسسه مشخص میگردند. در نتیجه مدیران بازاریابی با توجه به نیاز مصرف کنندگان و منابع سازمان باید کالا یا خدمات مورد نیاز مصرف کنندگان را تهیه و عرضه نمایند.
با توجه به اینکه زمینه اصلی فعالیت بازاریابان ذهن مصرف کنندگان میباشد بنابراین برای افزایش فروش بنگاه ها، مدیران بازاریابی باید تفکر و باورهای رایج در مورد یک کالا را به سوی هدف مورد نظر خود تغییر دهند تا در نهایت باعث افزایش فروش کالاهای مورد نظر شوند. از جمله عوامل دیگر در توجیه ضرورت تبلیغات میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- امروزه با افزایش بنگاههای تولیدکننده کالاهای مشابه و رقابتی شدن بازار، دیگر مشتری سراغ کالا نمی آید و باید مشتری را مجاب ساخت.
2- از راه تبلیغ میتوان موارد نو و تازهای را به مصرف کنندگان یاد داد و آنها را آگاه نمود.
3- با تبلیغ مناسب و مداوم پشتوانهی نامحسوسی برای شرکت و کالاهای آن ایجاد می شود که در نهایت این پشتوانه باعث پذیرش کالاهای شرکت در سطح گستردهتری میگردد. در نهایت با توجه به موارد بیان شده جهت پویا ماندن شرکت در محیط رقابتی نیاز به تبلیغ مناسب لازم است.
اهداف اصلی این تحقیق طراحی استراتژی تبلیغات برای مجموعه پاکت میباشد.در راستای این هدف عوامل زیر مورد بررسی قرار میگیرد.
هدف نهائی در تولید کالاها و خدمات، برآوردن نیازهای مصرف کنندگان میباشد.با شناسایی این نیازها و برآورد مناسب آن به شکلهای گوناگون هم مصرف کنندگان و هم تولیدکنندگان به خواسته های خود میرسند.در این پژوهش تلاش شده ، تا از طریق دنبال کردن فرضیه های زیر تأثیر عناصر آمیخته بازاریابی را بر استراتژی تبلیغات رستوران پاکت بسنجیم.
عناصر آمیخته بازاریابی بر ارزیابی مصرف کنندگان مجموعه پاکت مؤثر است.
فرضیات فرعی
:
در دنیای رقابتی امروز ،شرکتها و سازمان هایی قادر به بقا هستند که مدل کسب وکار مناسب تری را نسبت به رقبا انتخاب نموده باشند .داشتن مدل کسب وکار و ارزیابی مداوم آن یکی از رموز برتری در رقابت است.
هدف اصلی از اجرای تحقیق پیش رو تغیییر الگوی طراحی مدل کسب وکار بنگاه چاپ و نشر کتاب بر میبنای تابلوی کسب وکار آستروالدر می باشد.در این پژوهش با انجام مصاحبه با برخی از صاحبنظران و مدیران کسب و کار و بررسی داده های به دست آمده به طراحی پرسشنامه ارزش پیشنهادی پرداختیم.پس از تحلیل داده های به دست آمده، ارزشهای پیشنهادی که می توانست مبنای طراحی مدلهای کسب وکاری قرار گیرد، انتخاب کردیم. در ادامه مدلهای کسب وکاری را با بهره گرفتن از رویکرد محصول توسعه یافته( ارائه شده توسط استفان ویزنرو همکاران در سال 2013 )به طراحی مدلهای کسب وکاری پرداختیم . به منظور تصمیم گیری در مورد انتخاب مدلهای کسب وکار پیشنهادی برای صنعت نشر کتاب از روش ANP-swot استفاده کردیم و سرانجام با تحلیل نتایج به دست آمده با نرم افزار Super Decision به رتبه بندی مدلهای کسب وکاری آریانا قلم پرداختیم.نتایج نشان می دهد که مدل کسب و کاری پنجم رتبه اول،مدل کسب و کار ششم رتبه دوم ،مدل کسب وکار اول رتبه سوم،مدل کسب وکار دوم رتبه چهارم،مدل کسب وکار سوم رتبه پنجم و مدل کسب وکار چهارم رتبه ششم را به دست آوردند.
واژگان کلیدی:مدل کسب وکار،ارزش پیشنهادی،ANP
فصل اول
v کلیات تحقیق
|
مدل کسب و کار اصطلاحی است که اغلب برای توصیف مؤلفه های کلیدی یک کسب و کار معین مورد استفاده قرار میگیرد .به ویژه در کسب و کار های الکترونیکی و تحقیقات مرتبط با کسب و کار از محبوبیت خاصی برخوردار است.
متقارن شدن توجه به مدل کسب و کار با ورود اینترنت به دنیای کسب و کار ،و اینکه حتی در اواخر سال 1990 مفهوم مدل کسب و کار تقریباً معادل کسب و کار الکترونیکی به کار برده شده است ، نشان دهندهی عجین شدن این مفهوم با مفهوم تجارت الکترونیک میباشد و همین باعث اهمیت مدل کسب و کار شده است.کسب و کار الکترونیکی به عنوان یکی از زیرمجموعه های فناوری اطلاعات و ارتباطات رشد قابل توجهی را در چند سال اخیر تجربه نموده است،به طوری که رویکرد بیشتر موسسات تجاری در پذیرش و بهکارگیری کسب و کار الکترونیکی در جهت ورود و کسب سهم بیشتری از بازارها و جذب مشتریان جدید موثر و کارا بوده است.از طرفی باید توجه داشت که تغییر بخش جدایی ناپذیر از کسب و کارهای جدید و محیطهای متلاطم و در حال تغییر امروزی است و در دنیای رقابتی امروز هم راستا شدن با تغییرات و از جمله تغییرات فناوری ،تغییر قواعد و مقررات بازار به منظور بقا الزامی است،بنابراین نوآوری و تغییر در مدلهای کسب و کار از ضروریات طراحی مدلهای کسب و کار مناسب میباشد.(کین،2006)
در میان کسب و کار های موجود در سطح جهانی کتاب و فروش کتاب یکی از کسب و کارهای مهم میباشد چرا که افراد هزینهی قابل توجهی را صرف خرید کتب مورد علاقهی خود میکنند.از طرفی با وقوع تحول فناوری اینترنت و ظهور شرکتهایی مانند آمازون در فضای مجازی ،خرده فروشان بزرگ و کوچک کتاب به تلاش و تکاپو افتادند تا بتوانند به طور موثری از این فناوری و مزایای آن بهره برند.رشد سریع و افزایش روز افزون استفاده از فناوریهای رایانه ای و اینترنت این امکان را برای مؤسسها چاپ و نشر کتاب فراهم نمودند تا فروشندگان و خریداران از طریق اینترنت و به شکلی بسیار موثرتر با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و اثر بخشی فرایند مبادله را بیش از پیش نمایند،از اینرو خرید اینترنتی را می توان یکی از تحولات مهم در کسب و کار فروش کتاب دانست.(ناتانیل استون،2008)
شیوه فروش کتاب در ایران اغلب به صورت سنتی و قدیمی است. چنانچه گاه دیده میشود که یک عنوان کتاب را دو کتابفروشی در جنب یکدیگر عرضه میکنند، یک فروشنده از آن کتاب صدها جلد میفروشد، ولی کتابفروشی همجوارش به زحمت ده جلد را به فروش میرساند. علت آن را میتوان در نحوه برخورد، آشنایی با کسب وکار کتاب، میزان تخصص و اطلاع بنگاه نشر از کتاب،مشتریان،کانالهای توزیع ،هزینه ها و روش های درآمدی جستوجو کرد. صنعت نشر کتاب در جهان کنونی ابعاد کاملا متفاوتی دارد و فرمولهای تازه ای را هم پیدا می کند، زیرا میخواهد آن چیزی را که به جهت استفاده ی علاقمندان تولید می کند، به ارزان ترین و سریعترین و البته با اطمینان علمی بالا به دست آن ها برساند.با توجه به مطالب ذکر شده ازاین رو تغیر الگوی کسب و کار یک بنگاه چاپ و نشر کتاب به منظور بالا بردن سودآوری و رونق بازار از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود.در این تحقیق در پی پاسخ به این سوال هستیم که :” چگونه می توان با توجه به عناصر مدل کسب و کار موجود در تابلوی کسب و کار آستروالدر الگوی کسب و کار یک بنگاه چاپ و انتشارات کتاب را تغییر داد؟”
دستیابی به الگوی تغییر مدل کسب وکار در یک بنگاه چاپ و انتشار کتاب .
1-تعیین مشتریان هدف بنگاه چاپ و انتشار کتاب.
2-تعیین موارد پیشنهاد ارزش به مشتریان بنگاه چاپ و انتشار کتاب.
3-شناسایی کانالهای توزیع (تکنولوژی مورد نیاز).
4-تعیین روابط با مشتریان در بنگاه چاپ و انتشار کتاب.
5-پیکربندی ارزش در بنگاه چاپ و انتشار کتاب.
6-شناسایی قابلیتهای اصلی لازم برای تغییر مدل کسب و کار بنگاه چاپ و نشر کتاب.
7-مشخص کردن شرکا و اتحادیه های کسب و کار.
8-تعیین ساختار هزینه در بنگاه چاپ و نشر کتاب.
9-مدل درآمدی بنگاه چاپ و نشر کتاب.
الف)اهمیت و ضرورت تحقیق از لحاظ نظری
ب) اهمیت و ضرورت تحقیق از لحاظ کاربردی
با توجه به رشد سریع و افزایش روز افزون استفاده از فناوری های رایانه ای و اینترنت که امکان خرید و فروش کتب الکترونیکی از طریق اینترنت را برای موسسات چاپ و نشر کتاب فراهم می آورد از اینرو در این تحقیق با عنوان طراحی الگوی تغییر مدل کسب و کار در یک بنگاه چاپ و انتشار کتاب بر آن هستیم تا ضمن بررسی مطالعه ی عوامل موثر به ارائه ی چارچوبی جهت ایجاد تحول و تغییر در این صنعت بپردازیم.
بنگاه های تجاری برای هماهنگ سازی خود با ابزارهای فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی و ارائه سرویس های بهتر و سریعتر به مشتریان خود باید مطالعات گسترده ای برای شناخت این ابزارها و ظرفیتهای قابل بهره برداری آنها در جهت سرویس دهی بهتر به مشتریان انجام دهند و سپس ساختار کسب و کار خود و مدل آن را بر اساس این ابزارها طراحی مجدد کنند.
Keen(2006)
(2008) Nathaniel
تغییرات سریع فناوری، حوادث و بحران های غیرمنتظره، ناسازگاری ها و نیازهایفرایندی، از یک سو؛ و تغییرات جمعیتی و رشد و توسعهی دانش بشری، از سوی دیگر، اهمیت روز افزون مدیریت را رقم میزنند. مدیریت به عنوان بستری برای به وجود آمدن “آنچه مطلوب است” و یا “آنچه باید باشد”، زیر بنای هر گونه فعالیت سازمانی است.
یکی از حیاتی ترین وظایف مدیریت، فرایند نظارت است که موجب تضمین بقای سازمان و اطلاع از کیفیت عملکرد اجرای برنامه ها در واحد های منفرد و در مجموع در کل سازمان می گردد . اطلاعات حاصل از فرایند کنترل و نظارت علاوه بر ارائه دیدی کلی از سازمان به مدیر، بعنوان بازخورد موجب تصحیح و بهبود جریان عملیات و فعالیت های سازمان می گردد.
فعالیت های سازمانی، در چارچوب اهداف، خط مشیها و برنامهها محقق می شود و داشتن نظام دریافت اطلاعات و ارزیابی صحیح و کارا برای آگاهی از وضعیت موجود و مقایسه این وضعیت با برنامه ها و اهداف از پیش تعیین شده یکی از اساسی ترین نیازهای امروز مدیریت است.
یکی از راه های رفع این نیاز مدیران، استفاده از ابزاری مانند داشبوردهای مدیریتی است.
در راستای نظارت و ارزیابی سازمان همواره حجم انبوهی از داده ها و اطاعات مربوط به واحدهای وظیفه ای مختلف در قالب های گوناگون مانند گزارش ها، فایل های الکترونیکی، پایگاه های داده و غیره به دست می آید که این اطلاعات، معمولاً حجیم، بیش از اندازه زیاد و دارای پراکندگی و تنوع هستند (سر ریز اطلاعاتی). این تعدد اقلام اطلاعاتی و پیچیدگی ترکیب آنها کار یک مدیر برای کشف، تحلیل عمیق، ایجاد گزارشات جدید و نهایتاً انجام مهم ترین وظیفه یک مدیر، یعنی تصمیم گیری را مشکل می کند.
در سازمان ها با توجه به حجم داده های پراکنده، تصمیم گیری به این آسانی امکان پذیر نیست. برای تصمیم گیران سازمان، مقدار دادهای که باید در روز کاری مشاهده و تحلیل شود، بسیار چالش بر انگیز است. با باز شدن درهای سازمان ها بر تعداد بیشمار مشتریان، شرکا و عرضه کنندگان، سازمان ها دیگر قادر به مدیریت با اطلاعات کم و ناقص نیستند. حجم وسیع اطلاعات و توزیع آن از طریق پخش گزارش های معمول دیگر پاسخ گوی نیاز سازمان ها نخواهد بود، چرا که این گزارش ها غالبا ایستا هستند و با توجه به ایستایی و حجم بسیار، باعث سردرگمی می شوند. بنابراین فرصت ها و تهدیدها نادیده گرفته شده یا بسیار دیر کشف می شوند و این موضوع باعث می شود که سازمان نتواند به حرکت سریع خود ادامه دهد.
راه حل این مشکل استفاده از داشبوردهای مدیریتی است که با انتخاب چند شاخص کلیدی اطلاعات پیچیده را در قالب نمودار و گراف به شکلی ساده و قابل فهم ارائه می کند.
شاخصهای عملکردی کلیدی، معیارهای اندازه گیری مالی و غیر مالی هستند که به منظور تعیین کیفیت، نیل به اهداف و انعکاس عملکرد استراتژیک یک سازمان به کار برده می شوند. این شاخصها به منظور ارزیابی موقعیت کنونی شرکت و تعیین راهکارهای مناسب برای هوشمند کردن کسب و کار استفاده می شوند.
داشبوردهای مدیریتی، سیستم های نرم افزاری هوش تجاری (BI) نوینی هستند که به سازمان ها در جهت غنیسازی اهداف با بهره گرفتن از اطلاعات وتجزیه و تحلیل آنها کمک میکنند.
هدف استخراج شاخصهای کلیدی عملکرد از میان انبوه شاخصهای عملکردی سازمان، بر اساس نظر خبرگان و روش های علمی است و در
نهایت، طراحی سامانه ای که قادر به دریافت، ذخیره سازی و نمایش خروجی این شاخصها در محیطی گرافیکی و ساده تحت عنوان داشبورد باشد.
برخی اهداف این پژوهش عبارتند از:
1 – تجزیه و تحلیل ساختار و جریان اطلاعاتی سازمان (مطالعه موردی شرکت داده پردازی فن آوا ارائه دهنده خدمات فناوری اطلاعات)
2 – استخراج شاخصهای حیاتی عملکرد سازمان که انحراف در عملکرد هر یک از آنها موجب خسارات جدی ویا عدم حصول نتیجه مطلوب می گردد.
3 – ارائه مدلی ترکیبی از ابزار تصمیم گیری برای استخراج شاخصهای کلیدی عملکرد.
4 – نمایش وضعیت کل سازمان در یک نگاه.
5 – کمک به تصمیم گیری سریعتر و بهتر مدیران سازمان.
6 – دسترسی سریع به اطلاعات سازمان.
7 – ایجاد سامانه ای برای ذخیره سوابق عمکرد سازمان.
8 – ایجاد امکان مقایسه وضعیت فعلی شرکت با بازه های زمانی دلخواه در گذشته.
امروزه با توجه به سرعت تغییرات محیطی و تغییرات فناوری و عوامل دیگر، آگاهی از آخرین وضعیت سازمان برای مدیران بسیار حیاتی تر از گذشته است و این سرعت واکنش به نا هنجاری ها و انحرافات در برنامه ها و عملکرد است که می تواند باعث رشد سازمان و جلوگیری از ایجاد خسارات مادی و معنوی بسیار گردد. لذا مدیران برای آگاهی از عملکرد سازمان خود نیاز به “سامانه های نظارت سازمانی (داشبورد مدیریتی)” دارند که بر اساس معیارها و شاخصهای خاص آن سازمان و بر مبنای تحلیل درست آن سازمان ایجاد شده باشد.
Private Access Provider
European Foundation for Quality Management
Business intelligence
analytic hierarchy process
Balanced Scorecard
key performance indicator
با جهانی شدن بازارها و افزایش رقابت در بازارهای جهانی، تلاش سازمانها برای بقا در این بازارها افزایش یافته و این موضوع سبب پیدایش فلسفه مدیریت زنجیره تأمین شده است. یک زنجیره تأمین شامل کلیه واحدهایی است که در برآوردن نیاز یک مشتری به طور مستقیم و غیرمستقیم دخیل هستند. دیدگاه زنجیره تأمین بر این واقعیت بنا نهاده شده است که رقابت به جای شرکتها، میبایستی بین زنجیره های تأمین وجود داشته باشد. از سوی دیگر، سیر تحولات پر شتاب جهانی، سازمانها را بر آن داشته تا برای غلبه بر شرایط نامطمئن پیرامون خود به تحقیق در زمینه مدیریت زنجیره تامین بپردازند. تامین کنندگان بایستی قطعات و مواد را با بهترین کیفیت و کمترین هزینه تولید نمایند و توزیع کنندگان محصولات نیز باید رابطه نزدیکی با سیاستهای توسعه بازار داشته باشند. در این راستا شناسایی و مدیریت ریسکها در هر یک از اجزای زنجیره و انتخاب استراتژی مناسب در کارایی زنجیره تامین اهمیت بسیار مهمی دارد. علاوه بر این از دیگر ویژگیهای اساسی زنجیره تأمین، مسائل مالی است بنابراین ویژگیهایی همچون نرخ بهره و مالیات، محدودیت بودجه سرمایه گذاری و دیگر معیارهای مالی با ورود به مدل، موجب ریسک مالی میشوند. با توجه به مسائل مذکور، هدف اصلی از انجام این پژوهش طراحی مجدد زنجیره تأمین با لحاظ کردن ریسک مالی میباشد.
کلیه واحدهایی که از نظر قانونی از هم جدا بوده و توسط جریانهای مواد، اطلاعاتی و مالی به منظور ساخت و فروش یک محصول به هم مرتبط میشوند، شبکه ای از روابط و فرایندها به نام زنجیره تأمین را به وجود میآورند. یکی از سختترین اجزاء برنامه ریزی شرکتهای تولیدی، طراحی کارآمد زنجیره تأمین آن هاست. زنجیره تأمین در معرض انواع ریسکها قرار دارد و نحوهی طراحی آن نقش مهمی در کاهش ریسک دارد. از این رو تلاشهای بسیاری برای مدل سازی و بهینه سازی طراحی زنجیره تأمین انجام شده است. (عسگری و زنجیرانی ، 1383:32)
همواره بهینه سازی بر مبنای هزینه بیشترین کاربرد را برای طراحی زنجیره تأمین داشته است اما از معایب اصلی فرایند طراحی زنجیره تأمین بر مبنای هزینه یا سود، میتوان به موارد زیر اشاره کرد :
در نتیجه با توجه به اینکه هر مرحله از زنجیره تأمین از قبیل سفارشهای خرید، تأمین مواد اولیه، تولید، انبارداری، حملونقل با سطوح مختلف ریسک مالی در ارتباط است و شناسایی فعالیتهایی که میتواند خساراتی را به سیستم تحمیل نموده و یا پرسنل را با خطر مواجه سازند و بقای سازمان را تهدید نمایند، امری حیاتی میباشد، در این تحقیق در پی پاسخ به این سؤال هستیم که : ” چگونه میتوان فرایند طراحی زنجیره تأمین سنتی را با لحاظ کردن ریسک مالی، مجددأ برنامه ریزی نمود؟”
هدف اصلی:
دستیابی به الگویی جهت طراحی مجدد زنجیره تأمین با لحاظ کردن ریسک مالی
اهداف فرعی:
توسعه و بسط مدلهای بهینه سازی عدد صحیح مختلط
استفاده از سناریو سازی در تخمین پارامترهای ریسک
الف)اهمیت و ضرورت تحقیق از لحاظ نظری
ب) اهمیت و ضرورت تحقیق از لحاظ کاربردی
یکی از سه جریان مهم و تأثیرگذار بر فرایند تصمیم گیری در زنجیره تأمین، در کنار جریان کالا و اطلاعات، جریان مالی است . ویژگیهایی مانند محدودیت سرمایه گذاری و هزینه که به منجر با ایجاد ریسک مالی میگردد.
ریسک مالی موجب تغییرات حقوق صاحبان سهام و جریانات نقدی میگردد که بر فرایند سرمایه گذاری در زنجیره از جمله نصب و راه اندازی تسهیلات، افزایش ظرفیت معدن و فروش تسهیلات اثر میگذارد .
سؤال اصلی:
چگونه میتوانیم با در نظر گرفتن هزینه های راه اندازی، حملونقل، تولید، شیوه تأمین مالی و ریسک مالی، مدلی طراحی کنیم که سازمانها را در طراحی مجدد زنجیره تأمین یاری نمایند؟
سؤال فرعی:
زنجیره تأمین :
یک زنجیره تأمین شامل دو یا چند سازمان است که از نظر قانونی از هم جدا بوده و توسط جریانهای مواد، اطلاعات و مالی به هم مرتبط هستند (عسگری و فراهانی، 1382: 25).
ریسک مالی :
احتمال عدم دسترسی به بودجه معین در زمان مشخص (آزرون، 2008: 131).
از نظر هدف:
تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی است.
از نظر روش :
این تحقیق از نوع تجربی است. منظور از تجربی مدل سازی است. تعریف متغیرهای تصمیم و شناسایی محدودیتها از جمله فعالیتهای اصلی در این روش است و مدل طراحی شده از نوع برنامه ریزی
عدد صحیح مختلط میباشد.
در این تحقیق به دنبال دستیابی به مدلی جهت طراحی زنجیره تأمین با لحاظ کردن ریسک مالی میباشیم و برای تست مدل از یک مطالعهی موردی در شرکت هلدینگ استفاده میشود.
روش تحلیل دادهها :
در این تحقیق از نرم افزارهای ریاضی نظیر lingo برای حل مدل و استخراج پاسخها، و از نرم افزار اکسل برای آماده سازی دادهها به منظور ورود به مدل در مرحله حل استفاده شده است.
الف) قلمرو موضوعی:
تحقیق در عملیات، مدیریت تولید، مدیریت مالی
ب) قلمرو مکانی:
شرکت هلدینگ سنگ زاگرس میباشد.
ج) قلمرو زمانی:
قلمرو زمانی تحقیق، از فروردین سال 1387 تا اسفند سال 1391 میباشد.
ساختار این پژوهش به این صورت میباشد که در فصل دوم پس از ذکر مفاهیم اولیه، کاربرد و انواع زنجیره تأمین، به مرور مطالعات اخیر در حوزه بهینه سازی و مدیریت ریسک زنجیره تأمین پرداخته
می شودو پس از آن خلا تحقیقاتی و ضرورت تحقیق بیان میگردد. در فصل سوم مدل ریاضی توسعه یافته ای با لحاظ کردن ریسک مالی بر اساس خلا تحقیقاتی پیشنهاد میگردد. در فصل چهارم حل مدل و نتایج مربوط به آن با یک مثال عددی توضیح داده میشود و سپس نتایج حاصل مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و در نهایت در فصل پنجم، نتیجه گیری و پیشنهاد برای تحقیقات آتی ارائه میگردد.
Azaron
Chopra
Meindel