129
5-2 خلاصه تحقیق 129
5-3 سوال اصلی تحقیق 133
5-4 نتیجه گیری 136
5-5 پیشنهادهای کاربردی…………………………………………………………………………………………………………………………….137
5-6 محدودیت های تحقیق 138
5-7 پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی 138
منابع و مراجع 140
پیوست 149
شکل ها
شکل 2‑1: مدل ارزیابی جذابیت بازارهای بین المللی(خورشیدی و عادل آذر، 1384) 37
شکل 2‑2: شاخص های مهم در انتخاب موفق بازار خارجی در صنعت خودرو (فیروزیان و همکاران، 1389) 41
شکل 2‑3: مدل استراتژی ورود به بازارهای جهانی برای صنعت خودرو 42
شکل 2‑4: سه صادرکننده اصلی خودرو در جهان (میلیون دلار آمریکا) 44
شکل 2‑5: سه تولیدکننده بزرگ خودرو در جهان (میلیون دستگاه در سال) 44
شکل 2‑6: روند تولید خودرو بنزینی از سال 1348-1380 51
شکل 2‑7: ارزش صادرات خودرو سواری کشور بین 1387-1390 53
شکل 3‑1: تفاوت ساختاری بین یک «سلسله مراتب» و «شبکه» 97
شکل 3‑2: شکل کلی یک ابرماتریس 99
شکل 4‑1: دیاگراف تاثیر پذیری و تاثیرگذاری معیارها بر یکدیگر 115
شکل 4‑2: نمودار شبکه روابط 116
شکل 4‑3: مدل فرایند تحلیل شبکه ای مسئله 117
شکل 4‑4: قسمت هایی از ابرماتریس وزن دهی نشده 119
شکل 4‑5: ابرماتریس وزندهی شده (موزون) 119
شکل 4‑6: ابرماتریس حدی (محدود) 121
شکل 4‑7: اولویتهای بدست آمده برای زیر معیارهای درون خوشه ها 122
جدولها
جدول 2‑1: تصمیمات عمده در بازار یابی بین المللی 23
جدول 2‑2: مراحل فرایند انتخاب بازار 32
جدول 2‑3: تولید خودر در 5 سال اخیر 52
جدول 2‑4: میزان صادرات خودروی سواری طی دوازده ماهه سالهای 1391 -1390 54
جدول 2‑5: سهم کشور مقصد صادرات خودروی سواری طی دوازده ماهه سال 1391 (به لحاظ تعداد) 54
جدول 2‑6: سه کشور مقصد خودروهای سواری در 2 ماهه نخست سال 92 (به لحاظ تعداد) 55
جدول 2‑7: میزان واردات خودروی سواری طی دوازده ماهه سالهای 1391-1390 57
جدول 2‑8: سه کشور عمده مبدا واردات خودرو طی دوازده ماهه سال 1391 57
جدول 2‑9: متغیرهای استخراج شده در زمینه انتخاب بازار هدف به صورت عمومی 72
جدول 2‑10: متغیرهای استخراج شده در زمینه انتخاب بازارهدف برای صنعت خودرو 75
جدول 2‑11: متغیرهای استخراج شده در زمینه انتخاب بازار هدف برای صنعت خودرو در سطح بین المللی 76
جدول 2‑12: شاخص های مورد نظر ایفیک برای حمایت از پروژه های صادراتی 77
جدول 2‑13: جمعبندی و تعریف متغیرها 78
جدول 3‑1: جدول ماتریس تصمیم 90
جدول 3‑2: طیفهای دو قطبی از طیف ساعتی 91
جدول 3‑3: طیف پنج درجه دیماتل 95
جدول 4‑1: متغیرهای اساسی پژوهش که مورد سنجش قرار گرفته اند 106
جدول 4‑2: ماتریس ارتباط مستقیم (M) 110
جدول 4‑3: جدول محاسبه K 111
جدول 4-4: ماتریس شدت نسبی حاکم بر روابط کامل
جدول 4‑5: ماتریس حاصل از کسر ماتریس شدت نسبی از ماتریس همانی 112
جدول 4‑6: ماتریس ارتباط کامل 112
جدول 4‑7: شاخص های R و D 113
جدول 4‑8: مقادیر تشکیل روابط شبکه 115
جدول 4‑9: اعداد حاصل از رتبه های بدست آمده برای زیر معیارهای درون خوشه های مسئله تصمیم 122
جدول 4‑10: وزن حدی مربوط به زیر معیارهای درون خوشه توانایی بنگاه 123
جدول 4‑11 : وزن حدی مربوط به زیرمعیار های درون خوشه شرایط و جایگاه بین المللی بنگاه 124
جدول 4‑12 : وزن حدی مربوط به زیر معیارهای درون خوشه محیط اقتصادی 124
جدول 4‑13: وزن حدی مربوط به زیر معیارهای درون خوشه محیط اقتصادی 125
جدول 4‑14: وزن حدی مربوط به زیرمعیارهای درون خوشه محیط سیاسی و قانونی 125
جدول 4‑15: وزن حدی مربوط به زیر معیارهای درون خوشه فرهنگی– اجتماعی 126
جدول 5‑1: نتایج اولویت بندی عوامل با بهره گرفتن از تحلیل شبکه ای 131
1
یکی از اهداف کشورهای در حال توسعه، دستیابی به رشد اقتصادی پایدار است. در این راستا شناخت عوامل موثر بر رشد اقتصادی اهمیت ویژهای دارد. اهمیت کاهش وابستگی اقتصادی کشور به درآمدهای ارزی حاصل از صدور نفت از یک طرف و توجه ویژه به جایگاه صادرات کالاهای غیر نفتی از سوی دیگر کاملا محسوس است (چیذری و همکاران، 1385: 25). لذا جهت توسعه صادرات کالاهای غیرنفتی، شناسایی اقلام صادراتی مزیت دار و شناسایی بازارهای بالقوه صادراتی آنها از اهمیت خاصی برخوردار است.
انتخاب بازار هدف، یکی ازمهمترین تصمیمات در هرنوع تجارتی است. اندازه بازار، نرخ رشد بازار، نیروهای رقیب در بازار، نیازهای مشتریان و سودآوری تنها بخشی از معیارهایی هستند که شرکتها برای تعیین بازار هدف در نظر دارند (رجوعی و شیعه زاده، 1387: 1).
انتخاب بازار هدف، بخشی از فرایند تقسیم بندی بازار است که در آن، خریداران با نیازها و عادات خرید مشابه را در یک گروه طبقه بندی می کنند)دیب و سیمکین، 1996: 86 .(گروههایی که در نتیجه این تقسیم بندی به دست میآیند، بخشهای بازارند که تقریبا همگن هستند. به عبارتی فراینداصلی تقسیم بازار از سه مرحله تشکیل می شود: تعیین بخشها)بخشبندی(، انتخاب بازارهدف و موضعیابی (کاتلر، 2003). مرحله دوم که موضوع اصلی این تحقیق است، مشتمل بر شناسایی بخشهایی است که منابع بازاریابی شرکت، بر آنها متمرکز است. برای دستیابی به این هدف، بازاریابان باید با توجه به جاذبههای نسبی شرکتها، تعدادی بازار هدف را انتخاب کنند (رجوعی و شیعه زاده، 1387: 5).
در فرایند بین المللی شدن و حضور در بازارهای بین المللی، یکی از مهمترین گامهایی که شرکت ها باید بردارند، انتخاب بازار هدف مناسب است. مطالعات در زمینه بازاریابی نشان می دهد که بازاریابان بین الملل با شکست های فراوانی رو به رو بوده اند، که عمدهترین دلیل آن انتخاب ضعیف بازارهای خارجی بوده است (جانسون، 2000، کاووسگیل، 1985: 27-33). این اشتباه بیشتر از آن جهت رخ میدهد که با ارزیابی ناکافی یا نامناسب، به انتخاب بازارهای خارجی اقدام می شود که هزینه این اشتباه، بسیار سنگینتر از هزینه ارزیابی نظاممند بازارهای خارجی و انتخاب بازار مناسب جهت ورود به آن است. هر قدر که شرکتهای بیشتری پا به عرصه بازارهای بین المللی میگذارند، موضوع حیطه و دامنه مناسب فعالیت در بازارهای بین المللی از اهمیت بیشتری برخوردار می شود (کریمی، 1385: 20).
در ادبیات بازاریابی بینالمللی، راهبرد توسعه بازار صادراتی به این صورت تعریف شده: تصمیم راهبردی بلند مدت راجع به میزان توسعه بازار صادراتی در طول زمان و تخصیص تلاش های بازاریابی میان بازارهای صادراتی مختلف )آیال و زیف، 1979: 84). همچنین کاتلر (2003) درکتاب مدیریت بازاریابی خود میگوید: یک عنصر کلیدی در بیانیه ماموریت یک شرکت، تعریف دامنه رقابتی است که شرکت قصد دارد در آن دامنه فعالیت کند. دامنه رقابتی، چهار حوزه را در برمیگیرد: دامنه صنعت، دامنه بخش بازار، دامنه عمودی و دامنه جغرافیایی. از این میان دامنه جغرافیایی به این صورت تعریف می شود: «دامنه مناطق، کشورها یا مجموعه کشورهایی که شرکت قصد دارد درآنها به فعالیت بپردازد. بازاریابان بایستی بادر نظرگرفتن این موارد به سوی انتخاب بازارهدف، گام بردارند».
برای حضور در بازار جهانی به منظور انتخاب بازار هدف بایستی از پشتوانه مالی برخوردار بوده و بسیاری از اهداف فقط با داشتن توان مالی قابل دسترسی است. از آنجا که همهی شرکتها از این توان برخوردار نیستند، سازمانها و موسساتی به منظور تامین مالی این گونه شرکتها شکل گرفتهاند که شرکت سرمایه گذاری خارجی ایران(ایفیک) یکی از آنان است. این شرکت با بهره گرفتن از امکانات و توانمندیهای خود نظیر ارائه تسهیلات به شرکتهای بخش خصوصی و دولتی زمینه فعالیت آن ها را در ابعاد بین المللی و بازارهای جهانی فراهم می آورد. در راستای توسعه صادرات خودرو در ایران، تحقیق حاضر به اولویت بندی شاخص های مهم صادراتی دربازار خودرو برای انتخاب بازار هدف صادراتی می پردازد؛ سپس الگویی با شاخص های مهم برای صادرات خودرو به سازمان سرمایه گذاری خارجی ایران به منظور حمایت از خودرو سازانی که برای صادرات خود، از این الگو پیروی نموده اند ارائه میدهد.
سوال اصلی تحقیق این است که چگونه میتوان با بهره گرفتن از تکنیکهای چند معیاره و بهینهسازی، الگویی را ارائه کرد که سازمان سرمایه گذاریهای خارجی ایران(ایفیک) بتواند بر مبنای آن در مورد تامین مالی پروژه های صادراتی تصمیم گیری نماید؟ لذا در این فصل سعی بر آن است تا مساله، اهداف، ضرورت، سوالات و قلمرو مکانی و زمانی این تحقیق تعریف گردند.
انتخاب بازار هدف، یکی از مهمترین تصمیمات درتمام سازمانهایی است که با مقولهی بازاریابی و برنامه ریزی راهبردی و مدیریت بحران، سر و کار دارند )مکدونالد و دونبار، 1995: 18 .(این تحقیق برآنست تا:
شناسایی و اولویت بندی عوامل و شاخص های موثر در تصمیم گیری بهینه شرکت سرمایه گذاری خارجی ایران(ایفیک) به منظور تامین مالی پروژه های صادراتی برای انتخاب موفق بازار هدف خارجی.
شاخص های موثر در تصمیم گیری بهینه شرکت سرمایه گذاری خارجی ایران (ایفیک) به منظور تامین مالی پروژه های صادراتی برای انتخاب موفق بازار هدف خارجی کدامند؟
Dibb & Simkin
2 Kotler
3 Johansson
4 Cavusgil
Ayal & Zif
McDonald & Dunbar
قطار بی توقف سازمانها، در دنیای متلاطم حاکم بر آنها با سرعتی حیرتآور جادههای محیطی که در آن محصور گردیدهاند را در مینوردد. آنچه بیش از همه با اهمیت مینماید، سود و کسب منبع و امتیازات محیطی است. اما این سود جویی در فضای بینهایت رقابتی، انسان را به یاد مفهوم تنازع بقاء میاندازد. بعضی از سازمانها به هر قیمتی جهت دسترسی به حداکثر منافع و با غیر اخلاقیترین شیوه ها بر پیکر نحیف و رنجور رقبای خود،که نتوانسته اند در این محیط عرض اندام کنند میتازانند، و این گستره بی اخلاقی از گستره رقابت بین سازمانی پا را فراتر گذاشته و مشکلاتی همچون ارتشاء، تبانی و تضییع حقوق مشتریان و ارباب رجوع در سازمانهای خدماتی نشو و نما پیدا کرده اند.(هازمر و لارتون ،1382: 13)
بارزترین نتیجه تخطی از اصول اخلاقی تضییع حقوق سایرین میباشد که ممکن است از برداشتهای خودخواهانه در بر خورد با آنچه می تواند یک مساله اخلاقی باشد ناشی شود. با توصیف آنچه بر سازمانها حاکم است، و در دنیایی که اهمیت و نقش مسئولیت اجتماعی هر روز پر رنگتر مینماید، تدوین و پایهگذاری قوانین اخلاقی برای سازمان ها و حتی در روابط بین انسانی چه در یک جامعه و چه در برخورد با سایر جوامع امری حیاتی مینماید.(هازمر و لارتون ،1382: 13)
با اوصافی که گذشت بر آن شدیم تا با کمک گرفتن از استادان مجرب در زمینه اخلاق حرفهای و اخلاق پزشکی در گوشه ای از دنیای سازمانی امروز حوزهای را برای پژوهش انتخاب کنیم که کمتر مورد توجه مباحث اخلاقی قرار گرفته شده است. اخلاق بخش اداری بیمارستانها- جایی که تعداد زیادی از ارباب رجوع و کارکنان هر روزه با آن درگیر میباشند- تحتالشعاع الویت قائل شدن برای اخلاق بخش پزشکی مورد بیمهری قرار گرفته است، گستردگی کار و محیط پر مخاطب بیمارستانی در بخش اداری و اهمیت نقش مدیریت بیمارستانی،حتی در توسعه اخلاق پزشکی ما را بر آن داشت که با پژوهشی علمی به شناسایی و تبیین کدهای اختصاصی اخلاقی برای مدیران این دسته از سازمانها در تهران بزرگ بپردازیم. برای به دست آوردن مبنا و پیشینه جهت انجام تحقیق ضمن ارتباط با موسسه مشاوران مدیریت آمریکا- که در حیطه شناسایی و تبیین کدهای اخلاقی در حوزه کار مدیران اداری کار کرده است- و نیز مراجعه به گروه صنعتی بهمن در کشور عزیزمان- که به شناسایی و تبیین کدهای اخلاقی فردی بومی برای کارکنان خود پرداخته است- به منابعی قابل اعتماد در کنار سایر کدهای تدوین شده در کشور- توسط سازمانهای مختلف که در قالب کتب و مقالات در دسترس میباشند- دست یافتیم.
کدهای اتخاذ شده از موسسه مشاوران مدیریت آمریکا در سه دسته قرار دارند:
جهت وزن دهی به نقش کدهای در نظر گرفته شده از اساتید مجرب در این حیطه در کنار پرسشنامه کدها خواسته شده است که به میزان وزن و اهمیت هر کد برای هر دسته از مدیران در سطوح سازمانی امتیازی از یک تا پنج را لحاظ کنند تا در کنار شناسایی کدها به وزن کدها برای هر رده از مدیران بعد از تحلیل آماری پرسشنامه های حاصل دسترسی پیدا کنیم.
با توزیع پرسشنامه کدهای استخراج شده از مراحل قبل بین مدیران بیمارستانی- با بکار بردن شیوه های بومی تبیین کدهای استخراج شده در سه سطح مدیریت عالی، میانی و عملیاتی بیمارستانی مورد سنجش واقع شد. با تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش از طریق روشهای میانگینگیری و نیز تحلیل آماری داده ها از طریق نرمافزار spss به پاسخگویی به سوالات پژوهش پرداخته شد، و اهمیت تک تک کدها برای مدیران در سطوح مختلف مدیریتی در جدولی مجزا استخراج گردید و در انتها پیشنهاداتی کاربردی و نیز پیشنهاداتی جهت تحقیقات و مطالعات آتی ارائه شده است.
در فصل اول این تحقیق در ابتدا به بیان مساله خواهیم پرداخت،ودر ادامه به اهمیت و ضرورت تحقیق ، اهراف تحقیق، سوالات تحقیق و تعریف عملیاتی وا ژگان کلیدی تحقیق خواهیم پرداخت.
مسائل اخلاقی به تناوب در مدیریت روی می دهند.این مسائل بسیار فراتر از مشکلات مربوط به ارتشا،تبانی و دزدی بوده و به محدوده های بسیار وسیعی گسترش یافتهاند.مسائل اخلاقی در واقع عمده ترین معضلات مدیریتی هستند،زیرا آنها بیانگر تقابل بین عملکرد اقتصادی(درآمدها،هزینه ها و سودها) و عملکرد اجتماعی(تعهدات سازمان در داخل و خارج نسبت به دیگران) می باشند.(هازمر و لارتون ،1382: 13)
جوامع پیشرفته با درک اهمیت اخلاق در بعد مدیریت سازمانی به طراحی کد های اخلاقی متناسب با سازمان هایشان پرداخته اند که از آن
دسته می توان کدهای اخلاقی آمریکا، استرالیا و اروپا را نام برد.
هنگامی که ما دربارهً اصول اخلاقی حرف می زنیم ممکن است منظور خود را ندانیم؛ اینکه مشکلات اخلاقی،اصول اخلاقی، قضاوت های اخلاقی چیست،موضوعی چندان روشن نیست که به عنوان یک موضوع ساده بتوان آن را نادیده گرفت.ما باید کشف کنیم که چه زمانی می گوئیم یک مساله اخلاقی است تا اگر با موارد اخلاقی زیادی برخورد داشتیم بتوانیم آن را از یکدیگر تفکیک کرده و بررسی نماییم که کدامیک عاقلانه و قابل دفاع هستند.(عباسی، و دیگران،1389: 132)
وجود مسائل اخلاقی بیشمار که مدیران و مراجعین (مشتریان و دیگر ذینفعان سازمانی) در سازمانهای ایران با آن روبرو هستند و نیز عدم وجود کدهای مدون اخلاقی بومی، ما را بر آن داشت تا با یک پژوهشی بنیادین و کمک گرفتن از متخصصان اخلاق حرفه ای و نیز ذینفعان به شناسایی، طراحی و تبیین کدهای بومی اخلاقی در بعد مدیران سازمانی ( بیمارستانها) به عنوان یک سازمان که در کانون توجه تمام اقشار جامعه است بپردازیم.باشد تا دریچه ای برای پژوهشهای بعدی در دیگر سازمان ها گشوده شود.
بحث از ابعاد و زمینه های سازمان اخلاقی و مناسبات آن با محیط در گرو تحلیل مفهوم اخلاقی بودن یک سازمان است، غالبا در جامعه مفهوم سازی افراد از اخلاق حرفه ای، اخلاقی بودن صاحبان حرف: پزشکان، پرستاران، مدیران، مهندسان، مشاوران، حسابداران و وکلا است. (قراملکی، 1388: 60)
و از آنجا که در مبحث حرف و مشاغل، مدیریت از اثر گذارترین بخش ها در حیطه اخلاق فردی در سازمان می باشد، بالطبع طراحی کدهای اخلاقی متناسب با مدیران هر سازمان می تواند کمک شایانی در اخلاقی شدن عملکرد مجموعه سازمانی تابع مدیران اخلاقی و در نهایت کمک به اخلاقیتر شدن سازمان نماید. (قراملکی،1388: 65)
با طراحی، شناسایی و بومی سازی کدهای اخلاقی در مدیریت وانجام پژوهشهای با روایی و پایایی زمینه برای کسب استانداردهای اخلاقی توسط سازمان ها فراهم خواهد گردید و کمک شایانی به رفع مشکلات و مسائل بیشمار اخلاقی که با آن ها دست به گریبانند فراهم خواهد شد.(جان آر،ماریو،2002: 106)
توجه به مسائل بیشمار و متناوب اخلاقی در دنیای سازمانهای کنونی ونیز ایجاد سازمان ها و تشکل ها و تحقیقات گسترده جهت اخلاقی ساختن دنیای کنونی و درک اهمیت اخلاق در زیباتر زیستن و درک منافع اخلاقی شدن سازمان ها،محرکی گردید تا گامی جهت ایجاد زمینه برای اخلاقی تر ساختن سازمان ها برداشته و در پی آن باشیم تا با کمک گرفتن از خبرگان و ذینفعان به این پرسش اساسی پاسخ گوییم.
کدهای بومی اخلاقی و اهمیت هر یک از آنها برای مدیران بیمارستانی تهران بزرگ در سطوح مختلف مدیریتی کدامند ؟
1-3-1) از دیدگاه نظری: از آنجا که مسائل اخلاقی در بیمارستان ها در حیطه اخلاق پزشکی در سه بعد آموزش ،پژوهش و درمان مورد بررسی و مد نظر قرار می گیرد توجه به بعد اداری این دسته از سازمانها کم رنگ بوده و کمتر مورد توجه قرار گرفته است شاید بتوان گفت که پرداختن به این بعد در زمینه اخلاق در بیمارستان ها، تا بحال در ایران کمتر مورد توجه بوده است.
از آنجا که ذینفعان(بیماران، همراهان بیمار و کارکنان بیمارستانی و …) در بیمارستان ها علاوه بر مواجه با مسائل اخلاق پزشکی با مسائل گسترده اخلاق اداری در بیمارستانها نیز مواجه اند و با وجود بی توجهی به این بعد در بیمارستان ها،پزداختن به این بعد از اهمیت ویژهای بر خوردار است.
1-3-2) از دیدگاه عملی: از آنجا که ابعاد اخلاق اداری و اخلاق پزشکی در سازمان ها مورد توجه قرار گرفته و کدهایی نیز در سطح دنیا و ایران برای آن شناسایی و طراحی گردیده است در این میان بعد اخلاق اداری در بیمارستان ها با وجود گستردگی بسیار زیاد، تحت الشعاع اخلاق پزشکی قرار گرفته است و از دیگر سو بحث مدیریت چه در نظام اخلاق پزشکی (در شاخه های آموزش و پژوهش ونیز بخش های اداری) و چه در دیگر نهاد ها وسازمان ها با مبحث اخلاق فردی در یک راستا قرار گرفته است و از نگاه تخصصی به این بعد حیاتی و تاثیر گذار در اخلاقی شدن سازمان ها در حد زیادی دریغ گردیده است.
ما برآنیم که با کمک گرفتن از خبرگان اخلاق حرفه ای به طراحی و تبیین کدهای بومی اخلاقی برای مدیران بیمارستانی بپردازیم تا از این طریق با دست یافتن به شاخص های بومی اخلاقی برای مدیران و تشویق آنها در بکارگیری این کدهای اخلاقی،زمینه را برای اخلاقیتر شدن رفتار مدیران،(متناسب با شاخص های بومی) فراهم آوریم.
با موفقیت در این امر ،زمینه را برای تحقیقات گسترده آتی برای بومی ساختن کدهای اخلاقی برای مدیران در دیگر سازمان ها و نهادها را فراهم آوریم. و مبنا و منبعی قابل قبول را در اختیار محققین آتی ونیز سازمان ها قرار دهیم. تا با پرداختن به مبحث اخلاق مدیریت در سطح شناسایی، طراحی و تبیین کدهای اخلاقی دستورالعملی الزام آور را جهت رویکرد متحدالشکل اخلاقی و بدون ورود دیدگاه ها و سلایق شخصی که مورد پذیرش همه افراد در سازمان ها و نیز مرتبط با سازمان هاست در اختیار آنها قرار دهیم و سازمان ها را به سمت اخلاقی شدن،اخلاقی اندیشیدن،و داشتن دیدگاه اخلاقی در بعد مدیران سازمانی سوق دهیم.
1.تبیین تمایز بین کدهای اخلاق حرفه ای مدیران بیمارستانی با اخلاق فردی آنان.
2.تخصصی کردن کدهای اخلاقی مدیریت بیمارستانی.
3.وزن دهی به نقش مدیریت در رشته ها و سطوح مختلف به عنوان عاملی در میزان اخلاقی ساختن سازمان مورد نظر.
4.کمک به تهیه کدهای بومی اخلاقی تخصصی مدیریت بیمارستانی با ارائه یک نمونه کار.
2.کدام کدها مختص مدیران بیمارستانی می باشند؟
3.وزن نقش مدیریت در اخلاقی ساختن سازمان مورد نظر با توجه به رشته ها و سطوح مختلف مدیریت چقدر است؟
4.چه نمونه ای را می توان برای کمک به تهیه کدهای اخلاقی تخصصی مدیریت بیمارستانی ارائه داد؟
صفحه قبل را اضافه کنید
امروزه تجارت خارجی بخش قابل توجهی از کل تجارت بسیاری از کشورها را تشکیل می دهد و از اوایل قرن 19 تا کنون که تجارت خارجی تحول بی سابقهای یافته، اهمیت و نقش آن در رشد و توسعه اقتصادی همواره رو به فزونی بوده است(آقاجانی و فرزاد فرد، 1392).
حضور آگاهانه دربازار جهانی بدون تدوین سیاستهای مناسب بازرگانی برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه غیر ممکن به نظر می رسد. یکی از مطالعات کاربردی که می تواند سیاستگزاران اقتصادی را به اتخاذ تصمیمات مناسب راهنمایی کند، شناسایی عوامل داخلی و خارجی اثر گذار بر صادرات است(ناظمی و همکاران، 1390).
با توجه به افزایش نیاز بازارهای داخلی و جهانی و بخصوص کشورهای همسایه ایران، به محصولات بهداشتی و شوینده و نیز اهمیتی که امر صادرات برای توسعه تجارت بین المللی کشور ما دارد، بررسی و تحقیق در رابطه با شناسایی موانع و مشکلات یا بطور کلی عوامل اثر گذار بر صادرات این صنعت دارای اهمیت به سزایی است.
از دیدگاه صاحبنظران، صنایع بهداشتی و شوینده ایران از جنبه ی توان و ظرفیت های تولیدی، یکی از قطب های مطرح در زمینه تولید محصولات بهداشتی و شوینده است که دارای توانایی بالقوهای درامر تولید و صادرات محصولات مختلف به کشورهای جهان است. در سال های اخیر از عمده مسائل قابل بحث این صنایع در امر صادرات، یافتن راهکارهایی برای تعدیل یا تغییر عوامل اثر گذار بر صادرات می باشد. از این رو بررسی و شناسایی عوامل داخلی و خارجی اثر گذار بر صادرات در بخش صنایع بهداشتی یک نیاز مهمی است. در این تحقیق سعی می شود تا به این موضوعات پرداخته شود و عوامل مهم تأثیر گذار شناسایی گردیده و مورد تحلیل عمیق تری قرار گیرند(فصلنمامه انجمن صنایع شوینده و بهداشتی، 1391).
مسأله اصلی تحقیق حاضر عبارت از شناسایی و رتبه بندی عوامل کلیدی تأثیر گذار بر صادرات صنایع بهداشتی و شوینده است. در این تحقیق به این مسأله پرداخته می شود که از نظر دست اندرکاران صنایع بهداشتی و شوینده و نیز صاحبنظران امر صادرات چه عواملی بر صادرات در این صنایع اثر گذار هستند. پس از شناسایی این عوامل با بهره گرفتن از روش رتبه بندی AHP عوامل بر حسب اهمیت و کلیدی بودن رتبه بندی میشوند و سپس 5 عامل کلیدی به بعنوان مهمترین عوامل مورد تحلیل قرار خواهد گرفت و راهکارها و پیشنهادات در رابطه با آنها ارائه خواهد شد.
در این تحقیق سعی شده است تا با مراجعه به صاحبنظران دادهها گردآوری شود و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. نتیجهی این تحقیق برای شرکتهایی که در بخش صنایع بهداشتی و شوینده مشغول به کار هستند و نیز برای وزارت بازرگانی و دیگر سازمانهای مربوطه قابل توجه است.
سؤالات تحقیق حاضر به شرح زیر است:
از نظر صاحبنظران صنایع بهداشتی و شوینده و دست اندرکاران امر صادرات چه عواملی بر صادرات در این بخش اثر می گذارند؛
معیارهای رتبه بندی عوامل اثرگذار بر صادرات کدام است؟
رتبه بندی ابعاد اثرگذار بر صادرات براساس مدل الماس ملی پورتر چگونه است؟
رتبه بندی مؤلفه های هر کدام از ابعاد اثرگذار بر صادرات به چه صورت است؟
مهمترین عامل های اثر گذار کدامند و چگونه می توان آنها را مورد تعدیل و تغییر قرار داد و
راهکارهای مناسب برای بهبود وضعیت موجود عوامل اثرگذار بر صادرات کدامند؟
فرضیه های تحقیق به صورت زیر است:
فرضیه اصلی اول: متغیر عوامل تولید بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 1-1- عدم سهولت دسترسی به مواد اولیه باکیفیت و به صرفه بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 1-2- عدم سهولت دسترسی به منابع مالی(ارزی-ریالی) بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 1-3- عدم دسترسی به منابع سرمایه ای با هزینه کم بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه اصلی دوم: متغیر استراتژی، ساختار و رقابت پذیری بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 2-1- افزایش واردات محصولات مشابه بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 2-2- عدم وجود دیدگاه راهبردی برای حضور در بازار جهانی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 2-3- عدم استفاده از شیوه های گوناگون تبلیغاتی در بازار خارجی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 2-4- عدم استفاده از بازاریابی برای شناخت مشتریان و رقبای خارجی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 2-5- عدم آگاهی نسبت به نوع و روش تبلیغات در کشور مقصد بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه اصلی سوم: متغیر شرایط تقاضای داخلی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 3-1- حساسیت بالای مصرف کننده داخلی نسبت به کیفیت بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 3-2- عدم توانایی شرکت ها در فروش اعتباری در بازار داخل بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه اصلی چهارم: متغیر صنایع مرتبط و پشتیبان بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 4-1- عدم سهولت تأمین مواد و قطعات بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 4-2- عدم همکاری مراکز و نهادهای رسمی توسعه صادرات جهت تأمین مالی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 4-3- عدم برخورداری از صنایع مرتبط رقابتی در بازار داخلی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه اصلی پنجم: متغیر اقدامات دولت بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 5-1- کنترل قیمت توسط دولت بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 5-2- سیاست های تعرفه ای دولت در واردات مواد اولیه بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 5-3- سیاست های مالیاتی دولت بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه اصلی ششم: متغیر رویدادهای شانسی بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 6-1- تغییرات ناگهانی در هزینه های عوامل تولید بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
فرضیه 6-2- نوسانات نرخ بهره و نرخ ارز بر صادرات صنایع شوینده و بهداشتی اثرگذار است.
در طول دو دهه پیش، صادرات همگام با رشد اقتصاد جهانی بعنوان یکی از فعالیتهای اقتصادی که نسبت به دیگر فعالیتها رشد بیشتری دارد، مورد توجه قرار گرفته است. در حقیقت صادرات بعنوان یک فعالیت تجاری ضروری برای اقتصاد ملی به شمار می رود. صادرات در سطح شرکت نیز بعنوان امکانی برای فروش بیشتر، سودآوری بیشتر، استفاده از اقتصاد مقیاس برای کاهش هزینه های توسعه محصول، افزایش استاندارد زندگی برای مشتریان وبهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان تلقی می شود(لی،2004).
با توجه به اینکه نتایج تحقیق حاضر می تواند در زمینه گسترش بازار های جهانی در بخش صنایع بهداشتی و شوینده توسط تولید کنندههای ایرانی مورد استفاده قرار گیرد دارای اهمیت است. از سوی دیگر مدیران شرکت های تولید و بازرگانی را از وضعیت موجود صادرات و موانع موجود آگاه می سازد و عوامل کلیدی و مهم اثر گذار را شناسایی و رتبه بندی می کند قابل توجه است.
پس از شناسایی و رتبه بندی عوامل، تحلیل محتوایی عوامل راهکارهای موجود را نمایان خواهد نمود و قابل استفاده در تصمیم گیری دست اندرکاران می باشد.
هدف اصلی تحقیق شناسایی و رتبه بندی عوامل کلیدی اثر گذار بر صادرات در صنایع بهداشتی و شوینده است.
برای دست یابی به هدف اصلی اهداف فرعی به شرح زیر است:
مطالعه مبانی نظری تحقیق و مرور مدلهای صادرات.
شناسایی عوامل اثر گذار بر صادرات در صنایع بهداشتی و شوینده بر اساس تحقیقات پیشین.
طراحی پرسشنامه و گردآوری دادههای مربوط به شناسایی عوامل کلیدی از نظر صاحبنظران.
شناسایی معیارهای رتبه بندی موانع صادرات.
تعیین رتبه های ابعاد مختلف موانع صادرات بر اساس مدل الماس ملی پورتر.
شناسایی مهمترین مؤلفه های هر کدام از ابعاد موانع صادراتی در مدل.
تعیین رتبه بندی مؤلفه های هرکدام از ابعاد موانع صادراتی.
ارائه راهکارها و پیشنهادات مرتبط با نتایج.
:
انسان موجودی چند بعدی است که برای رسیدن به کمال و موفقیت درامور کاری و روزمره، نیازمند درک همه ابعاد وجودی خود و فهمیدن موقعیت های مختلفی است که در آنها قرار می گیرد. در این میان بعد وسیعی مانند “معنویت” که بر بسیاری از جنبه های وجودی و عرصه های زندگی انسان موثر است، اهمیت ویژه ای می یابد. “معنویت” حالتی را برای فرد ایجاد می کند که انسان به دنبال خویشتن خود بوده و به فکر تفکر در اموری فراتر از مسائل روزمره بپردازد و به دنبال معنای زندگی و هوشیاری و آگاهی در سطح متعالی باشد. می توان گفت هوش معنوی همان هوشی است که به کمک آن به تجزیه و تحلیل مسائل اساسی در زندگی و حل مشکلات پرداخته، به فعالیت خود ارزش و معنا می دهیم و اعتبار رفتارهای خود را بررسی کرده، آگاهانه در مورد عملکردمان تصمیم گیری میکنیم. به عبارتی افراد زمانی از هوش معنوی استفاده می کنند که بخواهند از ظرفیت ها و منابع معنوی برای تصمیم گیری های مهم بهره برداری کنند. هوش معنوی در ایجاد ارزش ها و دیدگاه های افراد نقش عمده ای ایفا می کند( حریری، 1390).
تعاریف متعددی از هوش معنوی وجود دارد. اما، بطور ساده می توان گفت هوش معنوی توانایی به کارگیری و بروز منابع، ارزش ها و کیفیت های معنوی است ، به گونه ای که بتواند کارکرد روزانه و آسایش فکری را ارتقا دهد. با دشوار شدن چالش های زندگی در جهان پیچیده امروز و لزوم برخورداری انسان از توانمندی های روحی و ظرفیت های معنوی که یاریگر وی در مسیر شناخت خویشتن واقعی خود باشد، مطالعات هوش معنوی در دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است اما با توجه به تفاوت نحوه ابراز هوش معنوی در فرهنگ های مختلف، پژوهش حاضر به دنبال شناخت عوامل موثر بر هوش معنوی کارکنان با توجه به فرهنگ ایران و ارائه راهکارهایی در جهت افزایش میزان مولفه های هوش معنوی در میان کارکنان میباشد.
بر این اساس در فصل حاضر به کلیات تحقیق که شامل: بیان مساله، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف، سوالات، قلمرو تحقیق، جامعه و نمونه آماری، و در نهایت تعریف عملیاتی واژگان کلیدی پرداخته می شود.
در آستانه ورود به آینده ای متفاوت و پیچیده، صاحب نظران علم مدیریت و سازمان بر این نکته تاکید دارند که موفقیت در محیط کاری به مفهومی فراتر از مهارت های تکنیکی آکادمیک که هوش عمومی نامیده می شود (موسوی و دیگران، 1390: 66)، بستگی دارد. اگرچه از آغاز مطالعه هوش غالبا بر جنبه های شناختی آن نظیر حافظه، حل مساله و تفکر تاکید شده، امروزه نه تنها جنبه های غیرشناختی هوش، یعنی توانایی عاطفی، هیجانی، شخصی و اجتماعی مورد توجه قرار می گیرد، بلکه در پیش بینی توانایی فرد برای موفقیت و سازگاری در زندگی نیز مورد اهمیت واقع شده است (نادری و دیگران، 1389: 127). در حال حاضر دیگر IQ وEQ پاسخگوی همه نیازها نیست، بلکه انسان ها نیاز به عامل سومی دارند که هوش معنوی نامیده می شود (واندر والت، 2006: 39). ورود مفاهیمی همچون اخلاق، حقیقت، باور به فرا یا نیرویی برتر، درستکاری، وجدان، راد مردی و گذشت، اعتماد، بخشش، مهربانی، معناجویی در کار، همبستگی با همکاران، نوع دوستی به محیط کاری و افزایش پژوهشهای نوین با مفاهیم نوین، همه حکایت از ظهور پارادایم جدیدی دارند(رجایی،1389: 27). هنسن (2001) اشاره می کند که نیازهای کارکنان به لحاظ نوع و حجم تغییر یافته است. سازمان های کنونی در صورتی موفق خواهند بود که به طور کامل به ابعاد زیستی، اجتماعی، روانی و معنوی کارکنان توجه کنند (موسوی و دیگران، 1390: 67).
هوش معنوی به عنوان یکی از مفاهیم جدید هوش، در بر دارنده نوعی سازگاری و رفتار حل مساله است که بالاترین سطوح رشد را در
حیطه های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی، بین فردی و … شامل می شود و فرد را در جهت هماهنگی با پدیده های اطراف و دستیابی به یکپارچگی درونی و بیرونی یاری می نماید (نادری و دیگران، 1389: 128). در واقع هوش معنوی که می توان آن را یکی از جنبه های کاربردی مفهوم معنویت دانست، استفاده از توانایی ها و منابع معنوی می باشد، طوریکه افراد بتوانند تصمیمات معنادار اتخاذ کنند، درباره موضوعات وجودی تعمق کنند و نیز برای حل مشکلات روزمره خود تلاش کنند(فرهنگی و دیگران، 1388: 37). بنابراین هوش معنوی جنبه های ذهنی و ناملموس معنویت را با اقدامات و مسائل افراد در دنیای عینی و ملموس ترکیب می کند ( دوستار و همکاران، 2012: 55). هوش معنوی برای کارکرد اثربخش بهره هوشی و هوش عاطفی ضرورت دارد. زوهر و مارشال آن را هوش غایی ما می دانند. هوش معنوی افراد را خلاق می کند، چون به افراد کمک می کند قواعد را جایگزین کنند و با مرزها بازی کنند. به ما توانایی تمیز و انتخاب می دهد . ما را سرشار از شفقت و ادراک می کند، و به ما کمک می کند محدودیت ها را ببینیم (فرهنگی و دیگران، 1388: 37). این هوش به فرد، دیدی کلی در مورد زندگی و همه تجارب و رویدادها می دهد و او را قادر می سازد به چارچوب بندی و تفسیر مجدد تجارب خود پرداخته، شناخت و معرفت خویش را عمق بخشد (غباری بناب و دیگران، 1386: 134). افراد دارای هوش معنوی بالا، انعطاف پذیر هستند، درجه بالای هشیاری نسبت به خویشتن را دارند، توانایی برای رویارویی با مشکلات و دردها و چیره شدن بر آن ها را دارند. همچنین الهام از طریق ارزش ها و بصیرت ها، اجتناب از بد کردن به دیگران، تفکر وحدت گرا، پی بردن به روابط بین اشیاء و پدیده های مختلف، جستجو برای پاسخ دادن به سؤا لهای اساسی، عدم وابستگی به دیگران و مقاومت در برابر شیوه ها و سنتهای معمول جامعه، از ویژگی های دیگر آ نها است (زارع و دیگران، 1391: 61).
بررسی مفاهیم نظری موجود نشان می دهند که علی رغم اهمیت هوش معنوی و تاثیر آن بر محیط کار، این عامل هنوز به خوبی مفهوم سازی نشده است.در واقع به لحاظ اینکه هوش معنوی که جنبه کاربردی معنویت است، از دیدگاه های مختلف نگریسته شده است، دارای مفهوم سازی ها و بنابراین معیارهای سنجش متفاوتی می باشد. با توجه به مطالب ارائه شده، تحقیق حاضر به دنبال شناسایی مولفه های هوش معنوی بر اساس متون موجود و ارائه راهکارهایی در جهت بهبود وضعیت مولفه های هوش معنوی کارکنان می باشد.
سازمانها نیاز دارند که به طور پیوسته محیط کار کارکنان خود را بازنگری کنند بطوریکه کارایی، اثربخشی و عملکرد آنان را بهبود بخشند. هر سازمانی باید بتواند عوامل دارای تاثیر مشخص بر محیط کار را شناسایی و تقویت نمایند. امروزه هوش معنوی بخش زیادی از این عوامل را در بر دارد. برای رسیدن به تعریف مشخص و قابل سنجشی از این عوامل باید هوش معنوی در محیط کار مورد شناسایی و بررسی قرار گیرد. تا بتوان پس از شناسایی و بررسی، در جهت تقویت آنها گام برداشت.
در موارد بسیاری، سازمانها به افرادی نیاز دارند که به نفع سازمان و فراتر از وظایف مقررشان تلاش کنند. این امر به ویژه در سازمانی همچون مراکز فرهنگی آموزشی به دلیل پیچیدگیهای امر آموزش، اهمیت به سزایی دارد. داشتن مدیران و کارکنانی که ارزشها و اهداف مراکز فرهنگی و آموزشی در آنها درونی شده باشد بطوریکه این ارزشها را متعلق به خود بدانند، روی بهبود حضور و فعالیت آنها در محیط کار اثر میگذارد. اگر این یکسویی ارزشها و اهداف و به طور کلی برقراری ارتباط معنایی و ارزشی در کارکنان مراکز آموزشی وجود نداشته باشد، هیچگاه نمی تواند کارائی بالایی از چنین محیطهایی انتظارداشت.
از طرفی در محیط پر تلاطم امروزی کارکنان به هوشی عمیقتر، به منظور معنادار شدن کار و حل مسائل پیچیده و هدفشان در زندگی و تلاش هرچه بیشتر برای انجام کارشان نیاز دارندکه حل مشکلات و مسائل پیش روی سازمان از طریق هوشمعنوی می تواند به تلاش هر چه بیشتر فرد در سازمان کمک کند. خلاقیت، معنا و هدف، عمیقترین انگیزانندهها برای هر انسانی است.آنها فرایندهای روانشناختی و احساسی نیستند. و در منطقه روحی انسان قرار دارند ( جورج، 2006: 3).
در این پژوهش معنا، که یکی از مولفههای هوشمعنوی است مورد توجه مستقیم قرار گرفته است. دستهبندی سه هوش منطقی، هیجانی، معنوی را میتوان اینگونه بیان کرد که:
هوشمنطقی (چیستی) حقایق و اطلاعات، و استفاده منطقی و تجزیه و تحلیل در تصمیم گیری را اداره می کند. هوشعاطفی (چگونگی) برای درک و کنترل احساسات و عواطف خود، وقتیکه در مورد احساسات دیگران حساس میشویم است. هوشمعنوی(چرائی) برای:
بدین منظور در این تحقیق شناسایی مولفههای هوشمعنوی به عنوان عوامل موثر بر محیط کار مورد بررسی قرار گرفته است.
هدف اصلی: شناسایی مولفه های هوش معنوی کارکنان در مراکز فرهنگی آموزشی منتخب استان قم
اهداف فرعی:
. Van der walt
. Doostar et al
. George
در تعریفی، فرهنگ محضر هویتساز جوامع و مظهر حیات عقلایی آن هاست و کلیتی است که از ترکیب خصوصیات و نمادها به وجود آمده و در هر جامعه پدید میآید. هسته مرکزی این کلیت و این حیات عقلایی، نگرش خاص موجود در هر جامعه دربارهی انسان و حقوق بنیادین اوست.( سلیمی، 1379)
به بیان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، بیشک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. فرهنگ هر جامعه، هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل میدهد. (بابایی،1384)
اگر تعریفی از فرهنگ را شیوهی زندگی بر خواسته از اندیشه ( عقل نظری) و نظام ارزشی ( عقل عملی) بدانیم، آنگاه فرهنگ اسلامی را میتوان اینگونه تعریف کرد: ” شیوه زندگی برخاسته از اندیشه توحیدی و نظام ارزشی اسلام”. فرد متعلق به فرهنگ اسلامی کسی خواهد بود که برخوردار از یک اندیشه توحیدی میباشد و بایدونبایدهای زندگیاش را در شئون فردی و اجتماعی مستند به قرآن و سنت پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصوم و الگوی زندگیاش سیره نبوی (ص) و علوی(ع) و روش زیستن عترت(ع) باشد از سویی فرهنگ اسلامی در تعامل بافرهنگ کهن ایران، زایشهایی شگفتانگیز، فراوردههایی ارزشمند و آفرینشهایی خلاق و زیبا را به وجود آورده است. . (رشید پور و نادری نیا، 1389)
بههرحال فرهنگ اسلامی از دیرباز در بین دیگر فرهنگها جلوهای خاص و شکوهمند داشته است. تعامل فرهنگ و اسلام، موجب خلق زیباییهای ارزشمندی شده و برای ما ایرانیان افتخارآفرین است. شاخصهای این فرهنگ را میتوان در منابع اصیل آن جستجو کرد. قرآن کریم و عترت دو یادگار ماندگار اسلام را خلاقانه منعکس می کند. (رشید پور و نادری نیا، 1389)
سازمانی را که هدف آن، اسلامی و دینی باشد و ارکان آن را نیروهای مو من و متعهد تشکیل بدهند و ارزشها نیز در اولویت باشند، سازمان اسلامی گویند. سازمانی که میتواند در ارتقای فرهنگ اسلامی از طریق ارائه الگویی توأمان از علم و دین، دمیدن روحیه تعهد و الزام اجتماعی در میان کارکنان برای بهرهمندی از معرفت و افزایش مسئولیتپذیری بهسوی ارزشهای اسلامی و ارتقای فرهنگ اسلامی آنان تأثیر داشته باشد (احمدی و همکاران، 1391)
در این تحقیق، فرهنگسازمانی بهعنوان” نظام اعتقادات و باورهای اساسی، ارزشها و الگوهای اساسی رفتاری که عموماً افراد و گروههای سازمان پایبند آن بوده و در طی زمان نیز توسعهیافتهاند” تعریف میشود بنابراین در این پایاننامه، محقق درصدد است با ارائه الگوی فرهنگسازمانی برآمده از ارزشهای اسلامی، گامی هرچند اندک درراه تولید علم و کاربردی کردن دانش مدیریت، در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بردارد. ( عسگری وزیری و همکاران، 1391)
بحث و گفتگو درباره عوامل گسترش و تکامل فرهنگ اسلامی پیچیده و نیازمند بررسیهای همهجانبه است ( بیات و خسروی،1389). در عصر رقابت و تغییر، بهرهگیری از نیروی انسانی متعهد و کارآمد بهعنوان یک مزیت رقابتی منحصربهفرد برای هر سازمان مطرح است. از سوی دیگر چالشهای ناشی از روابط افراد در سازمان همواره عملکرد و فعالیتهای کاری را مورد تهدید قرار میدهد. در این شرایط مفاهیمی چون فرهنگ بهعنوان یکی از مؤلفههای اصلی و کلان سازمان، اثر مستقیمی بر ارتقاء فعالیتهای سازمان دارد. در کنار آن فرهنگ غنی اسلام با مفاهیم ناب خود، سهم فراوانی بر شکلگیری و پالایش رفتارهای افراد دارد. ( رضایی و سبزیکاران، 1391)
این نگرش در حالی وجود دارد که دین مبین اسلام در فضای جامعه و فرهنگ اجتماعی کشور، تأثیر فراوانی دارد. جامعه نیز تحت این تأثیر خود را ملزم به رعایت ارزشها، آداب و اصول اخلاق اسلامی میدانند. فرهنگ غنی و اصیل اسلامی مکارم اخلاق بوده و توصیههای فراوانی برای اصلاح و بهبود رفتار انسان دارد. از سوی دیگر، با توجه به اینکه خود فرهنگسازمانی، تحت تأثیر فرهنگ اسلامی میباشد، بنابراین افراد و کارکنان تحت تأثیر فرهنگ اسلامی، آن را در قالب نگرشها و رفتارهای خود به درون سازمان میآورند (رضایی و
سبزیکاران، 1391)
در حال حاضر در کشور ما متولیان فرهنگی متفاوت و بسیاری وجود دارند که هدف اصلی همه آن ها تعمیق و گسترش فرهنگ اسلامی است. بهعنوانمثال میتوان به مراکز ذیل اشاره کرد: شورای انقلاب فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، بسیج و پایگاههای مقاومت مساجد، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و در درون دانشگاهها میتوان به کانونهای قرآنی و هیآت های دانشجویی و گروه معارف دانشگاه نام برد. در زمینه فرهنگ اسلامی، نکات ذیل قابلذکر است:
با توجه به موارد فوق، بهینهسازی فعالیتها در جهت بهرهبرداری حداکثری از امکانات داخلی، جزء ضروریترین و اساسیترین نیازهای مراکز فرهنگی است و جهت نیل به این هدف، تقویت فرهنگ اسلامی از مهمترین اولویتها و مقدمات است ( دارایی و اسماعیلی، 1388،)
در این راستا، تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این سوال اساسی است که عوامل موثر بر تقویت فرهنگ سازمانی مبتنی بر ارزش های اسلامی از دیدگاه کارکنان دانشگاه سیستان و بلوچستان کدامند و ترتیب اثر آن ها چگونه است؟
با توجه به اینکه فرهنگ مقولهای است که بر تمام جوانب زندگی انسان تأثیر دارد و سرنوشت و تربیت افراد جامعه را رقم میزند ( فیاض، 1390) و ازآنجاکه مقوله فرهنگ، امری پویا و مستمر است، به همین دلیل، تعمق به هویت فرهنگی، نه برای تفاخر و تجلیل بیهوده از باورهای کهن و درجا زدن و توقف در آن، بلکه برای ریشهیابی عناصر سازنده فرهنگ امروزی ما ضروری است. همچنین سخن از فرهنگ اسلامی نه باهدف بهرهبرداریهای سیاسی بهمنظور تقویت هویت ملی( که در جای خود لازم است) و نه صرفاً برای تعیین سهم در تمدن بشری( که البته آنهم امری ضروری است) و نیز نه برای خودشیفتگی و واپسگرایی است، بلکه بدان جهت است که چالش تمدن مدرن، هیچ جامعهای را به حال خود رها نکرده است. در روزگار ما فرهنگ اسلامی ازجمله در حوزه ایران در مواجهه و تصادم بافرهنگ جدید جهانی قرارگرفته و درنتیجه این مواجهه و مقایسه، امروزه خودآگاهی نسبت به هویت فرهنگیمان بیش از هر زمان دیگری ضرورت یافته است تا از سویی در همساز گری آن با پیشرفتهای سریع جامعه بشری مددکارمان باشد و از سوی دیگر، به استعدادهای ذاتی خود بیشتر پی برده و بر اعتمادبهنفسمان در طی این طریق بیفزاید. فرهنگ ایرانی بدون اسلام جستن ، به همان اندازه محال است و غیرقابلتصور، که فرهنگ اسلامی را بدون ایران دیدن. و همچنین پیشرفت یا پسرفت زندگی انسان بهصورت ناگهانی اتفاق نمیافتد، بلکه تدریجی و با تغییر ارزشها و مبانی فکری و بهطورکلی با تغییر شناسههای فرهنگ روی میدهد. ازاینرو، فرد برای داشتن فرهنگی سالم و متعالی نیازمند هدایت فکری و راهبری اندیشه است که این راهبری مهم، بر عهده دانشمندان و نخبگان هر جامعه است( فیاض، 1390)
خلاصه اینکه یکی از عناصر اصلی و سازنده فرهنگ امروز ما اسلام است بهگونهای که وقتی صحبت از فرهنگ اسلامی – ایرانی میکنیم منظورمان آن نظام فرهنگی است که عناصر دیگر را نیز پوشش میدهد و در خود میگنجاند، زیرا ملاک خودی بودن در این فرهنگ انطباقپذیری آن باارزشهای توحیدی و یا لااقل عدم مباینت با آن است. سرشت ایرانیان بهگونهای بوده است که ملاک پذیرش عناصر جدید را حق و باطل و سنخیت امر با فطرت انسانی قرار داده است، نه خودی یا بیگانه بودن آن. درست به همین جهت بود که اسلام در این دیار پذیرفته شد و عنصری بیگانه به شمار نیامد. (فیاض، 1390)
دستیابی به هدفهای علم یا شناخت علمی میسر نخواهد بود، مگر زمانی که با روششناسی درست صورت پذیرد. بهعبارتدیگر تحقیق از حیث روش، اعتبار میگیرد نه موضوع تحقیق. پژوهشگر باید توجه داشته باشد که اعتبار دستاوردهای تحقیق بهشدت تحت تأثیر اعتبار روشی است که برای تحقیق خود برگزیده است(خاکی،1386). این تحقیق بر اساس تقسیمبندی بنیادی و کاربردی، جزء تحقیقات کاربردی محسوب میگردد. و ازنظر تجزیهوتحلیل دادهها یک تحقیق توصیفی میباشد و به دلیل اینکه جمع آوری دادهها از طریق پرسشنامه میباشد یک تحقیق پیمایشی نیز است.