رفع نا آگاهی از آینده از اصلی ترین دغدغه های خاطر انسان در طول تاریخ بوده است . آدمی همیشه به دنبال آن بوده که از آینده خود آگاه شده و آن را به نحوی که خود می خواهد سازمان دهد. در ابتدا چون توان پیش بینی صحیح و قابل اطمینان فراهم نبود، انسان متوسل به نیروهای فراطبیعی شد و آنگاه که توانایی عقلایی بیشتری پیدا کرد، درصدد استفاده از این توانایی برآمد و چون علم امکاناتی برای پیش بینی های او فراهم آورد، از این دستاورد بهره جست.(قدیری مقدم، 1388)
امروزه با رشد و توسعه اقتصاد جهانی و رقابتی شدن آن، تصمیم گیری درخصوص تخصیص بهینه منابع به مراتب بیش از پیش اهمیت پیدا کرده است. از این رو بازار بورس و اوراق بهادار به عنوان آینهی تمام نمای وضعیت اقتصادی کشورها و مکانی برای اینکه سرمایه گذاران بتوانند منابع و پس انداز خود را در آن سرمایه گذاری کنند، بیشترین توجه را به خود جلب کرده است.
تصمیمات مربوط به آینده، همواره با ابهام و عدم اطمینان روبروست و کسانی در رقابت پیروز می شوند که بتوانند آینده را پیش بینی و حداقل اطلاعاتی در خصوص آن داشته باشند و بر اساس آن اقدام به تصمیم گیری نمایند. با گسترش علم، امکان پیش بینی مطلوب آینده فراهم شده است. یکی از راه های کمک به سرمایه گذاران، ارائه الگوهای پیش بینی وضعیت بازار است. هرچه پیش بینی به واقعیت نزدیک تر باشد، مبنای تصمیمات صحیح تری قرار خواهد گرفت.
پیش بینی آینده در عرصه پویای اقتصاد و بازار سرمایه یکی از مهمترین مسائل مورد بحث درعلوم مالی بوده است. معمولاً به منظور پیش بینی وقایعی که در آینده اتفاق می افتد به اطلاعات به دست آمده از رویدادهای تاریخی اتکا می شود .به این ترتیب که داده های گذشته تجزیه و تحلیل می گردد تا از آن الگویی قابل تعمیم به آینده حاصل گردد، دراغلب روش های پیش بینی فرض بر این است که روابط بین متغیرها در آینده نیز ادامه خواهد داشت.(فلاح شمس، 1388)
بازار های مالی، به عنوان بخش مهم اقتصاد هر کشور ، بدلیل رابطه تنگاتنگ آن با ساختار اقتصادی، بسیار مورد توجه قرارگرفته اند. بورس اوراق بهادار نیز به عنوان یکی از مهمترین عناصر بازار سرمایه و توسعه اقتصادی هر کشور شناخته شده است. چرا که این بازار به عنوان پیش نیازی برای بسیاری از تحولات بازرگانی و اقتصادی مورد توجه است. تامین مالی پروژه های مالی – سرمایه ای بلند مدت از محل پس اندازها و نقدینگی بخش خصوصی در مطلوبترین شکل ممکن از طریق بورس اوراق بهادار تحقق می یابد.
1-2: بیان مساله
سرمایه گذاران حق دارند نسبت به آیندهی سرمایه گذاری خود نگران و حساس باشند، به این ترتیب به دنبال این هستند تا اطلاعاتی در مورد آینده بدست آورند. پیش بینی به سرمایه گذاران و تخصیص دهندگان منابع در تصمیم گیری صحیح کمک می کند و ریسک سرمایه گذاری را تا حد امکان کاهش می دهد. بیور می گوید”:پیش بینی ها را می توان بدون اخذ تصمیم انجام داد ولی کوچکترین تصیم گیری را نمی توان بدون پیش بینی انجام داد”.
روشن است که خصوصیت عدم اطمینان، امر نامطلوبی است و از طرفی برای سرمایه گذارانی که بازار بورس را به عنوان مکان سرمایه گذاری انتخاب نموده اند، این خصوصیت اجتناب ناپذیر است. بنابراین بطور طبیعی تمام تلاش های سرمایه گذار کاهش عدم اطمینان است و از این جهت پیش بینی بازار بورس یکی از ابزارهای کاهش عدم اطمینان می باشد.
یکی از مفروضات مهمی که در بازارهای مالی وجود دارد، فرضیه بازار کارا است. بر اساس این فرضیه قیمت اوراق بهادار به ارزش ذاتی آنها نزدیک است، یعنی قیمت تعیین شده دربازار شاخص مناسبی از ارزش واقعی اوراق بهادار است.(جهانخانی،1376) از جمله مواردی که فرضیه بازار کارا را ضعیفتر می کند، قابلیت پیش بینی در این بازارها است. (نمازی،1386) آنچه سرمایه گذاران اعم از حقیقی و حقوقی را برای سرمایه گذاری در سهام شرکتها نگران می کند، نوسانات شدید قیمت های سهام میباشد.
پیش بینی قیمت سهام یکی از مهمترین و جذاب ترین فعالیت ها برای مدیران داخلی و سرمایه گذاران خارجی شرکت می باشد. در خارج از شرکت، سرمایه گذاران از این پیش بینی به عنوان اساس و مبنای انتخاب سبد سرمایه گذاری(پرتفولیو) بهینه و سودآور استفاده می کنند؛ از طرف دیگر در داخل شرکت، هدف مدیران که حداکثر سازی ثروت سهامدارن بوده از این پیش بینی در اتخاذ تصمیمات مهم و بحرانی از جمله بودجه بندی عملیاتی، سرمایه ای و تخصیص بهینه منابع به منظور دستیابی به اهداف سازمان استفاده می کنند. بنابراین روشن است که دقت پیش بینی قیمت سهام بسیار مهم و حیاتی است؛ زیرا مبنای تصمیم گیری های داخلی و خارجی قرار می گیرد. از این رو انتخاب روش پیش بینی یکی از مهم ترین تصمیمات پیش بینی کنندگان است.
بیشتر مطالعاتی که در گذشته در مورد پیش بینی قیمت انجام شده، از مدل سازی خطی و غیر خطی برای پیش بینی استفاده کرده و به مقایسه و بررسی دقت این روش ها پرداختند. در این تحقیق قصد داریم با بهره گرفتن از ترکیب مدل های غیرخطی(تبدیل موجک، شبکه های عصبی و الگوریتم ژنتیک) و مدلهای خطی به مدل سازی پیش بینی قیمت سهام بپردازیم.
1-3: ضرورت و اهمیت تحقیق
سرمایه گذاری و انباشت سرمایه در تحول اقتصادی کشور نقش بسزایی داشته است. اهمیت این عامل و نقش موثر آن را می توان به وضوح در سیستم کشورهایی با نظام سرمایه داری مشاهده کرد. بدون شک بورس یکی از مناسب ترین جایگاه ها جهت جذب سرمایه های کوچک و استفاده از آنها جهت رشد یک شرکت، در سطح کلان و نیز رشد شخصی فرد سرمایه گذار است. از آنجایی که هدف و تعریف سرمایه گذاری، به تعویق انداختن مصرف جهت مصرف بیشتر در آینده است، افراد با سرمایه گذاری انتظار دستیابی به سود مورد انتظار خود را دارند. بنابراین مهمترین امر در این زمینه، خرید یک سهم به قیمت پایین و فروش آن به قیمت بالاتر است که این موضوع به معنی پیش بینی قیمت سهام است.
از دوران گشایش بازارهای اوراق بهادار همواره این فکر وجود داشته است که به کمک روشی، قیمت سهام را پیش بینی کنند و در این راه سخت افزارها و نرم افزارها، تحلیل های متفاوت مالی و مانند اینها ابداع شده و مورد استفاده قرار گرفت.(حق پرست،1386)
1-4: اهداف تحقیق
هدف اصلی تحقیق، ارائه مدلی برای پیش بینی قیمت سهام با بکارگیری شبکه عصبی درک چندلایه و تکنیک استخراج قانون از شبکه های عصبی با بهره گرفتن از الگوریتم ژنتیک و ترکیب مدلهای مزبور با مدل خطی ARIMA در شرکت های عضو بورس و اوراق بهادار تهران است. علاوه بر هدف اصلی تحقیق، اهداف فرعی دیگری نیز مورد نظر هستند که در سطح پایین تری از هدف اصلی قرار می گیرند. این اهداف عبارتند از:
-کمک به سرمایه گذاران جهت اتخاذ تصمیم های صحیح و مطلوب
-کمک به مدیران برای انجام وظیفهی حداکثر سازی ثروت سهامدارن
-تعیین مدل بهینه از میان مدل های فوق برای پیش بینی قیمت سهام
1-5: سؤالات و فرضیه های تحقیق
پس از بررسی مسئله و اهداف تحقیق و مطالعات مقدماتی درباره پاسخ های احتمالی، سؤالات تحقیق به شرح زیر قابل طرح است:
بنابراین فرضیات اصلی تحقیق به صورت زیر خواهد بود:
فرضیه1) مدل خطی ARIMA مدل مناسبی برای پیش بینی قیمت سهام بدست می دهد.
فرضیه2) شبکه عصبی درک چند لایه(MLP) در پیش بینی قیمت سهام از مدل خطی ARIMA عملکرد بهتری را نشان می دهد.
فرضیه3) تکنیک استخراج قانون(ExtractionRule ) از شبکه های عصبی با بهره گرفتن از الگوریتم ژنتیک نتیجه قابل قبولی برای پیش بینی قیمت سهام بدست می دهد.
فرضیه4) مدل ترکیبی ARIMA، شبکه عصبی درک چند لایه و تبدیل موجک نتیجه قابل قبولی برای پیش بینی قیمت سهام بدست می دهد.
فرضیه5) مدل ترکیبی تبدیل موجک، شبکه عصبی درک چند لایه و الگوریتم ژنتیک فازی در مقایسه با سایر مدلها ارائه شده از دقت بالاتری برخوردار است.
1-6: روش انجام تحقیق
هدف اصلی تحقیق حاضر، پیش بینی قیمت سهام با بهره گرفتن از مدل سری زمانی خطی ARIMA و شبکه عصبی و همچنین ترکیب شبکه عصبی درک چندلایه یا تکنیک استخراج قانون از شبکه های عصبی با بهره گرفتن از الگوریتم ژنتیک و استفاده از تبدیل موجک برای ترکیب مدل خطی ARIMA و شبکه عصبی و همچنین استخراج قانون از مدل ترکیبی تبدیل موجک عصبی و تعیین مدل بهینه با مقایسه نتایج حاصل از روشهای پیش بینی مورد استفاده است. تبدیل موجک، شبکه های عصبی و الگوریتم ژنتیک از جدیدترین و پیشرفته ترین روش های مدلسازی و پیش بینی است که چندی است از این روش ها برای پیش بینی فاکتورهای حسابداری و مالی نیز استفاده می شود. در این پژوهش ابتدا پیش بینی شاخص قیمت با بهره گرفتن از مدل سری زمانی ARIMA صورت گرفت، سپس این پیش بینی با بهره گرفتن از شبکه عصبی مصنوعی تکرار شد، در مرحله سوم برای بدست آوردن الگوی شبکه عصبی از الگوریتم ژنتیک فازی استفاده شد، سپس با بهره گرفتن از تبدیل موجک سری زمانی تا سه مرحله شکافته شد، با در نظر گرفتن این نکته که مدلهای خطی در سریهای هموار نتایج بهتری دارند؛ سری همار شده با بهره گرفتن از مدل خطی ARIMA پیش بینی شد و سری تابع جزئیات با بهره گرفتن از شبکه عصبی مصنوعی در انتهای این مرحله با بهره گرفتن از معکوس تبدیل موجک پیشبینیهای صورت گرفته با هم ترکیب شده و پیش بینی سری اصلی حصل گردید و در نهایت در الگوریتم استخراج قانون از شبکه های عصبی(الگوریتم ژنتیک فازی) به جای شبکه عصبی از مدل ترکیبی تبدیل موجک و شبکه عصبی استفاده گردید. در ادامه روشهای مورد استفاده برای پیش بینی به تفکیک توضیح داده می شود.
1-6-1: مدل ARIMA
یک سری زمانی، دنباله ای از مشاهدات منظم شده بر حسب زمان از یک متغیر می باشد. در تجزیه و تحلیل سریهای زمانی تنها از داده های تاریخی متغیری که پیش بینی می شود، استفاده می کنند تا مدلی برای تخمین مقادیر آینده توسعه دهند. پیش بینی بارزترین مورد استفاده از سری زمانی میباشد، اینکار در صنعت و اقتصاد از اهمیت بالایی برخوردار است. از روشهای پیش بینی سری زمانی که در پشبینی کاربرد بسیاری دارد مدل ARIMA میباشد، ولی همانند سایر مدلهای پیش بینی این مدل نیز دارای محدودیتهایی می باشد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:
در حال حاضر در مدل ARIMA روش مناسبی وجود ندارد که به محض اینکه مشاهده جدید در دسترس قرار گرفت تخمینهای پارامترهای مدل را اصلاح یا به روز نماید، و تحلیل گر ناگزیر است بطور کامل مدل را از نو برازش نماید. و همچنین پژوهشگر باید فرض نماید که تکامل آینده سری زمانی با گذشته یکسان خواهد بود، یعنی شکل مدل با زمان تغییر نخواهد کرد. عدم امتیاز نهایی مدلهای ARIMA سرمایه گذاری مورد نیاز در زمان و سایر منابع برای ساختن یک مدل رضایت بخش است. ولی این مدلها بخصوص برای سریهای زمانی که در آنها فاصله نمونه گیری خیلی کوچکند، بدلیل اینکه تاریخ نسبتا طولانی یی را به آسانی میتوان تهیه کرد، به نحو شایستهای مناسبند.(فاطمی،1375)
1-6-2: شبکه عصبی مصنوعی
شبکه های عصبی مصنوعی ابزار مدل بندی انعطاف پذیر و غیر پارامتریک هستند. آنها می توانند هر تابع پیچیده ای را با دقت مورد نظر اجرا کنند. یک شبکه عصبی مصنوعی نوعا از چندین لایه متشکل از تعدادی زیادی عناصر محاسبه گر ساخته شده است که این عناصر محاسبه گر اصطلاحا گره مینامند. هر گره یک سیگنال ورودی از دیگر گره ها، یا ورودی های خارجی دریافت می کند و پس از پردازش سیگنالها بصورت محلی به واسطه یک تابع تبدیل به گره دیگر یا نتیجه نهایی ارسال می کند. لایهی ورودی و لایهی خروجی شبکه شبیه یک سیستم ورودی-خروجی عمل می کند و ارزش نرون های ورودی را برای محاسبهی ارزش نرون خروجی مورد استفاده قرار می دهد. شبکه های عصبی با لایه های پنهان دارای توانایی های بیشتری نسبت به شبکه های عصبی دو لایه هستند.(منهاج،1377) در شبکه های عصبی ورودی p به نرون اعمال شده از طریق ضرب در وزن w، وزندار می شود و حاصل به تابع انتقال f بعنوان ورودی اعمال شده و خروجی نهایی حاصل میگردد. که در آن اندازه w متناظر با قدرت هر اتصال سیناپسی(به نقطه اتصال یک آکسون یک سلول عصبی با دندریت سلولهای عصبی دیگر) در نرونهای موجودات زنده میباشد.(مصطفی کیا،1388) بعبارتی شبکه عصبی وزن بین متغیرهای مستقل و وابسته یعنی میزان رابطه بین آنها را تعیین می نماید.
1-6-2-1: شبکه عصبی درک چند لایه (MLP)
پرکاربردترین معماری شبکه های عصبی، شبکه های چند لایه پیش خور هستند که معمولا” شبکه های درک چند لایه و به طور اختصار MLPگویند. این نوع شبکه ها دارای مشخصات زیر هستند:
١. پردازنده های شبکه به چند لایه مختلف تقسیم می شوند.
٢. حداقل تعداد لایه ها در این شبکه ها، ٢ است.
٣. پردازنده های هر لایه فقط مجاز به دریافت سیگنال از پردازنده های لایه قبل خود هستند و سیگنال خروجی این پردازنده نیز به پردازنده های بعدی اعمال می شود.
۴. در این شبکه ها به لایه اول، ورودی، به لایه آخر، خروجی و به لایه های میانی ، لایه های پنهان می گویند. ورودی های شبکه پارامتر های مؤثر در تعیین خروجی ها هستند. بنابراین تعداد گره های لایه ورودی و خروجی در حقیقت از همان آغاز استفاده از شبکه معلوم است. تعداد گره های لایهی پنهان و همچنین تعداد لایه های پنهان از طریق سعی و خطا بدست می آید. در حقیقت تعداد مناسب گره ها و لایه های پنهان، وقتی به دست می آید که شبکه بهترین جواب را ارائه دهد.(منافی،1385)
علت اصلی موفقیت این شبکه را بایستی در نوع الگوریتم یادگیری این شبکه جستجو کرد. الگوریتم مورد استفاده در آن ، الگوریتم پس انتشار خطا می باشد. این الگوریتم همواره به دنبال حداقل سازی مربعات خطا می باشد . این دقیقا شبیه تخمین ضرایب رگرسیون از روش OLS در آمار و اقتصاد سنجی می باشد . بنابراین هر شبکه عصبی از یک تابع خطایی همانند رابطه زیر پیروی می کند .
تابع خطا در شبکه MLP :
(1-1)
در این رابطه e بیانگر مقدار خطای مشاهده شده می باشد .
هنگام طراحی یک شبکه باید پارامترهای ساختار شبکه، نوع الگوریتم آموزش، نرخ یادگیری، تعداد لایه های شبکه و تعداد نرون ها در هر لایه، و تعداد تکرارها برای هر الگو در خلال آموزش را مد نظر داشت.(اعظمی،1388)
از آنجاییکه عمل پیش بینی در شبکه های عصبی از طریق یادگیری بر روی متغیرهای ورودی انجام می شود، از این رو متغیرهای ورودی یکی از موارد مهم در مدلسازی با بهره گرفتن از شبکه های عصبی و الگوریتم ژنتیک است. از آنجا که بهترین وضعیت برای شبکه های عصبی هنگامی است که تمام ورودی ها و خروجیها بین صفر و یک باشند لذا داده ها با بهره گرفتن از روش ساعتی نرمال شدند. بدین منظور با جمع آوری منابع داخلی و خارجی با بهره گرفتن از روش کتابخانه ای و مطالعه ادبیات تحقیق، چهار متغیر به عنوان متغیرهای ورودی مدل در نظر گرفته شدند:
1– training
پیش بینی آینده در عرصه پویای اقتصاد و بازار سرمایه یکی از مهم ترین مسایل مورد بحث در میان پژوهشگران اقتصادی وعلوم مالی بوده است . روش های کلاسیک مانند رگرسیون گرچه توفیقات نسبی در این زمینه ها داشته اند ، اما نتایج آن نتواسته است پژوهشگران این عرصه را راضی نماید . غیر خطی بودن داده های اقتصادی ومالی، از مـدتها پـیش مـشاهده شـده ومحققان محـدودیـتهای مربـوط بـه تـکنیکـهایی را که فرض می کنند یک ارتباط خطی بین این داده ها وجود دارد را درک کرده وشناخته اند. اما استفاده از این تکنیکها به خاطر ساده بودن تفسیر ضرایب برآوردی وهمچنین راحت بودن پیاده سازی آنها ، مورد توجه قرار گرفته است . بنابراین تلاش برای دستیابی به مدلهای دقیق تر و بهتر همچنان ادامه دارد . ویژگی مسایل اقتصادی وتجاری این است که به شدت تحت تاثیر مسایل اجتماعی ، سیاسی وفرهنگی است که بسیاری از پارامترهای آنها ناشناخته بوده و با روش های کمی به سختی قابل اندازه گیری هستند. پیدایش تکنولوژی شبکه های عصبی که توان منحصر به فردی در تحلیل اطلاعات در دسترس، دارند باعث گردیده که متخصصان در تحلیل و پردازش داده ها وعوامل مرتبط به موضوعات اقتصادی، بازرگانی، مالی و… به سمت آن گرایش پیدا کنند. استفاده از روش های غیر خطی در زمینه های مالی تلاش دیگری در جهت بهبود پیش بینی متغیرهای مطلوب است . استفاده از هوش مصنوعی وشبکه های عصبی در پیش بینی متغیرهای مالی ، یکی از این تکنیکها میباشد .
معمولاً به منظور پیش بینی وقایعی که در آینده اتفاق می افتد به اطلاعات به دست آمده از رویدادهای تاریخی اتکا می شود . به این ترتیب که داده های گذشته تجزیه وتحلیل می گردد تا از آن الگویی قابل تعمیم به آینده حاصل گردد .این فرایند که در اغلب روش های پیش بینی مورد استفاده قرار می گیرد ، مبتنی بر این فرض است که روابط بین متغیرها در آینده نیز ادامه خواهد داشت .
روش های پیش بینی می تواند کاملا ساده یا پیچیده، کوتاه مدت یا بلند مدت ، کمی یا کیفی باشد . اما علیرغم تنوع در روش های موجود ، می توان آنها را به دو گروه اصلی : روش های کیفی و روش های کمی، طبقه بندی نمود.
در روش های کیفی ،پیش بینی مبتنی بر قضاوت ذهنی وتجارب شخصی فرد پیش بینی کننده است . در حالیکه در روش های کمی ، با بهره گرفتن از تجزیه وتحلیل داده های گذشته ، ارزش متغیر مورد نظر پیش بینی می گردد . روش های رگرسیون وسریهای زمانی نمونه هایی می باشند که در آنها از روش های کمی به منظور پیش بینی استفاده می گردد. سری زمانی یک متغیر ، مشاهدات متوالی تاریخی مربوط به آن متغیر است و در تجزیه وتحلیل سری زمانی تلاش می شود با بهره گرفتن از مقادیر گذشته، مقدار آینده آن متغیر تعیین گردد.
جهت پیش بینی بازار از تکنیکهای مختلفی استفاده شده است که معمول ترین آنها روش های رگرسیون ومدلهای «ARIMA» هستند.اما این مدلها در عمل جهت پیش بینی بعضی از سریها ناموفق بوده اند زیرا ساختار آنها خطی است و از این نظر محدودیت ذاتی دارند ( لین،علیخان وهوانگ 2002) در ایـن زمـینه مـدلـهای «ARCH/GARCH» نیز مورد اسـتفاده قـرار گرفـته اند( انگل 1982 وبولرس لو 1986). اما هنوز سریهای دیگری وجود دارند که نمی توان با بهره گرفتن از این روشها به پیش بینی قانع کننده ای در خصوص آنها دست یافت . تحقیقات اخیر در زمینه شبکه های عصبی نشان داده است که این شبکه ها ویژگیهای لازم جهت کاربردهای مرتبط از قبیل درون یابی یکنواخت وغیر خطی، توانایی فراگیری سریهای پیچیده غیر خطی وقابلیت وفق شدن با توزیع های مختلف آماری را دارند.
از میان روش های هوشمند ، سیستم های عصبی کاربرد زیادی در مورد سریهای زمانی دارند. این سیستمها با دریافت اطلاعات مربوط به ورودیهای (سری زمانی اعداد) ارتباطات بین آنها را کشف کرده ومعادله مربوط را فرا می گیرند وآن را برای نتایج بعدی تعمیم می دهند. شبکه های عصبی مصنوعی شکل بسیار ساده ای از سیستم عصبی طبیعی هستند . همانطور که می دانیم شبکه عصبی انسان از سلولهایی به نام نرون تشکیل شده است که این نرونها اطلاعات دریافتی را ذخیره وپردازش کرده ارتباطات بین آنها را کشف می کنند. سیستم های عصبی مصنوعی نیز از یک سری نرونهای عصبی بسیار ساده استفاده می کنند. این شبکه ها بسته به نوع مدلی که انتخاب می شود از چند لایه تشکیل می شوند که نرونهای عصبی در این لایه ها وجود دارند در حقیقت کار اصلی را این نرونها و ارتباطات بین آنها را انجام می دهند . یک شبکه عصبی دارای یک لایه ورودی ، یک لایه خروجی و یک یا چند لایه میانی می باشد . نحوه پردازش داده ها توسط شبکه برای ما قابل درک نیست وبه همین خاطر لایه های میانی را لایه های پنهان نیز می گویند.
تکنیک های مدلسازی به وسیله شبکه های عصبی نتایج موفقیت آمیزی در مسایل پیچیده ای مانند تقریب توابع پیچیده با هر دقتی ، تشخیص الگو و پیش فرایندهای خطی داشته اند . از طرف دیگر بازار بورس و روند قیمت های سهام وتغییرات شاخص ها و به طور کلی مسایل اقتصادی دارای یک سری روابط غیر خطی هستند وشبکه های عصبی نیز توانایی های زیادی برای حل معادلات غیر خطی دارند.
این تحقیق برآن است تا شاخص پنجاه شرکت برتر بورس اوراق بهادار تهران را با توجه به سری زمانی آن در گذشته پیش بینی نماید . در تکنیک سری زمانی محققان سعی دارند از نحوه تسلسل شماره ها، فرایند ایجاد آنها را حدس بزنند، چنانچه اعداد سری مربوط از یک توزیع یکسان پیروی کنند یعنی در طول زمان مستقل از یکدیگر بوده واحتمال وقوع یکسان داشته باشند، هر استراتژی که انتخاب شود خوب است ولی اگر عددی احتمال وقوع بیشتری را نسبت به سایر اعداد داشته باشد استراتژی منتخب عدد مزبور را مدنظر قرار خواهد داد ( هندریکسون ، 1992) همچنین اگر احتمال وقوع عددی بستگی به تسلسل گذشته اعداد داشته باشد ، بالطبع استراتژی مناسب تری را می توان طراحی نمود. بنابراین سری زمانی ارقام، اطلاعاتی را پیرامون نتایج آتی فراهم ساخته وتصمیمات بعدی را تحت تاثیر قرار می دهد .
1-2- اهمیت موضوع
بورس آیینه تـمام نـمای وضـعیت اقتصادی یک کـشور است . بـورس اوراق بهادار از سویی مرکز جمع آوری پس اندازها و نقدینگی بخش خصوصی به منظور تامین مالی پروژه های سرمایه گذاری بلند مدت و از سوی دیگر محل رسمی و مطمئنی است که دارندگان پس اندازهای راکد می توانند محل مناسب سرمایه گذاری را جستجو کرده و وجوه مازاد خود را برای سرمایه گذاری در شرکتها به کار اندازند و متناسب با ریسکی که محتمل می شوند بازده خود را کسب کنند .
شوکهای ناگهانی بازار وسقوط قـیمتها تـعداد زیادی از سـرمایـه گـذاران را از بازار خارج می کند. تخصیص منـاسب منابع مالی در بازار سرمایه، خصوصاً بورس تـهران یکی از مـهمترین و اصلی ترین مشکلات روز است . تخصیص صحیح منابع نیازمند زمینه های مناسب سرمایه گذاری و وجود ابزار و تکنیک های تحلیلی مناسب در بازار است که موجب افزایش اطمینان سرمایه گذاران و کارایی بازار نیز خواهد شد . رفتار سهام در بازار مانند اغلب پدیده های طبیعی ، رفتاری غیر خطی است . استفاده از روش های مختلف هوش مصنوعی در بازار سرمایه ، علاوه بر کارایی بیشتر بازار ، بازدهی بیشتر آن و تخصیص مناسب تر سرمایه ، باعث بالا رفتن سطح دانش و آگاهی نیز می شود . شبکه های عصبی به عنوان یکی از سیـستم های هـوشـمند می تواند روابط غـیر خـطی بـین ورودیـها و خروجـیها را بر اساس مجموعه داده هایی که به عنوان مجموعه آموزش به شبکه وارد می شود فرا گرفته و آنها را شناسایی و به داده های مورد آزمون تعمیم دهد .
معامله براساس شاخص های بازار سهام شهرت بی سابقه ای را در بازارهای مالی مهم دنیا کسب کرده است. افزایش تنوع ابزارهای مرتبط با شاخص مالی ، دامنه فرصتهای سرمایه گذاری جهانی را برای سرمایه گذاران گسترش داده است .
دو دلیل اصلی برای پیشرفت این ابزارها وجود دارد ( چن ، لیونگ ودایوک ، 2002) اول، آنها ابزارهای موثری را برای سرمایه گذاران به منظور محافظت از ریسک های بالقوه بازار فراهم می آورند . دوم، فرصت های کسب سود جدیدی را برای کسانی که از موقعیت های زمانی
و مکانی بازار استفاده می برند، ایجاد می کنند . بنابراین پیش بینی بازار سهام از اهمیت و کاربرد بسیار بالایی برخوردار است . از طرف دیگر روش های پیش بینی کلاسیک در جایی که روابط بین پدیده ها غیر خطی و پیچیده می باشند از قابلیت بالایی برخوردار نمی باشد در حالیکه روشها ومدلهای مبتنی بر هوش مصنوعی قابلیت بسیار بالایی در زمینه یادگیری روابط وتعمیم دهی آنها به نتایج بعدی برخوردار می باشند.
1-3- بیان مسأله
درخصوص بازارهای سرمایه وقابلیت پیش بینی عناصر مرتبط با آنها ، از قبیل قیمت اوراق بهادار ، حجم معاملات، شاخص ها و…. فرضیه های مختلفی بیان شده است . مهمترین فرضیه ای که در این بازارها مطرح است فرضیه بازار کارا ونظریه گام تصادفی می باشد .این فرضیه بیان می کند که در یک بازار کارا نمی توان با بهره گرفتن از اطلاعات موجود ، قیمت آینده را پیش بینی کرد و به عبارت دیگر فرایند ایجاد قیمتها کاملا تصادفی می باشد . لذا این فرضیه هر نوع تلاشی را در جهت پیش بینی اعداد وارقام بازار رد می کند و بهترین پیش بینی قیمت بعدی را همان آخرین قیمت واقعی می داند . نظریه های مخالف این فرضیه نیز ارائه شده است این افراد که معتقدند قیمت اوراق بهادار را می توان پیش بینی کرد به دو گروه عمده بنیاد گرایان وچارتیستها تقسیم می شوند . بنیاد گرایان با بهره گرفتن از تجزیه وتحلیل بنیادی عوامل موثر بر ارزش ذاتی سهام سعی دارند تا قیمت ذاتی اوراق بهادار را تعیین کنند در حالیکه چارتیستها جهت تعیین قیمت بر اطلاعات گذشته و روند قیمتها متکی هستند . به عبارت دیگر آنها با بهره گرفتن از تجزیه وتحلیل روند داده ها در گذشته سعی می کنند پیش بینی خود را درخصوص قیمت اوراق بهادار حجم معاملات ، شاخصها و… انجام دهند .
در ادبیات مربوط به کارایی بازار سرمایه ، کارایی بازار با توجه به حساسیت قیمت ها به سطوح مختلف اطلاعات ، به سه سطح طبقه بندی شده است که عبارتند از، سطح ضعیف کارایی بازار که در آن قیمت های اوراق بهادار انعکاس کاملی از همه اطلاعات مربوط به گذشته می باشند، سطح نیمه قوی کارایی بازار که در آن قیمت های اوراق بهادار انعکاس کاملی از همه اطلاعات گذشته و حال (به جز اطلاعات محرمانه ) می باشند وسطح قوی کارایی بازار که در آن همه اطلاعات مربوط اعم از اطلاعات گذشته ،حال واطلاعات محرمانه در قیمت ها منعکس شده و در نتیجه فرایند ایجاد قیمت ها تصادفی بوده وپیش بینی قیمت امکان پذیر نمی باشد .
شاخص قیمت سهام نشان دهنده وضعیت کلی اقتصاد یک کشور است . افزایش این شاخص به معنی رونق و بهبودی در اوضاع واحوال اقتصادی وکاهش آن بیانگر بحران ورکود است، لذا پیش بینی این شاخص می تواند در تصمیم گیریهای سرمایه گذاران ، صاحبان صنایع وحتی تحلیل گران بازار سرمایه و اقتصاد مفید واقع شود .
از شبکه های عصبی برای پیش بینی سریهای زمانی علی الخصوص جایی که شرایطی از قبیل ایستایی یا شرایط دیگری که راه را برای به کارگیری تکنیک های کلاسیک فراهم می سازد ، برقرار نیست وسریهای زمانی پیچیده می باشند بسیار استفاده شده است . سیستم های عصبی که خود مولفه بزرگ و مهمی از هوش محاسباتی می باشند ، به تنهایی کاربردهای زیادی در دنیای علوم فنی مهندسی ، اقتصاد مدیریت و… دارند. به عنوان مثال می توان از کاربرد سیستم های عصبی در پیش بینی قیمت ارز ، پیش بینی قیمت سهام در بورس ، ارزیابی سیاست های مختلف امور بیمه ای و غیره نام برد .
این تحقیق به دنبال این است که شاخص پنجاه شرکت برتر بورس اوراق بهادار تهران را با توجه به سری زمانی اعداد شاخص در گذشته ، پیش بینی نماید . از آنجا که ارقام شاخص در سری زمانی آن، برآیندی از قیمت های سهام وحجم معاملات است و اطلاعات موثر برآن قیمت ها ومعاملات عمدتا اطلاعات تاریخی هستند لذا این تحقیق را می توان به نوعی به عنوان آزمون کارایی بازار سرمایه ایران در سطح ضعیف نیز قلمداد کرد . در این تحقیق برای انجام پیش بینی از شبکه های عصبی استفاده خواهد شد. هر چند در پیش بینی هایی که مبتنی بر روند گذشته می باشند، فرض میشود که گذشته آینه ای برای آینده است و روند گذشته در آینده نیز ادامه می یابد ولی باید توجه داشت که تمامی پیش بینی ها با مقداری عدم قطعیت همراه است .بنابراین نباید امیدوار بود که هر پیش بینی ای کاملا دقیق باشد اما باید انتظار داشت که منافع حاصل از پیش بینی بیشتر از هزینه فرصت از دست رفته ناشی از عدم پیش بینی باشد . در این تحقیق با مدلسازی پیش بینی شاخص پنجاه شرکت برتر بورس اوراق بهادار تهران با بهره گرفتن از شبکه های عصبی انتظار می رود که خطای پیش بینی حداقل باشد و مبنای دقیق تری برای حل مسایل مرتبط با اهمیت سهام ارائه گردد.
1-4- اهداف تحقیق
این تحقیق از ابعاد علمی وکاربردی به دنبال تحقق اهداف ذیل است :
هدف علمی : بـررسی وتـجزیه وتـحلیل امـکان اسـتفاده از شبـکه های عصـبی در حـل مسـایل مـربوط به حوزه های مالی و بازار سهام و بیان قوت وضعف آنها.
هدف کاربردی : امکان پیش بینی شاخص پنجاه شرکت برتر بورس تهران با بهره گرفتن از شبکه های عصبی . همچنین تحقیق حاضر می تواند مورد استفاده سرمایه گذاران اعم از بالفعل وبالقوه در بورس اوراق بهادار قرار گیرد .
1-5- سوال و فرضیه تحقیق
سوال اصلی تحقیق عبارت است از :
« آیا شـاخص پنجاه شـرکت بـرتر بـورس اوراق بـهادار تـهران را می توان با بهره گرفتن از شبکه های عصبی پیش بینی نمود ؟»
در این تحقیق از مدل شبکه های عصبی برای پاسخگویی به این سوال استفاده خواهد شد.در این روش برای هر بار که پیش بینی انجام می شود ، یک خطای پیش بینی توسط شبکه عصبی محاسبه وارائه می گردد . برای تفسیر معقول بودن خطای پیش بینی لازم است که آن را با خطای پیش بینی حاصل از یک مدل دیگر مورد آزمون قرار داد . مدل هایی که به این منظور استفاده خواهد شد مدل ARIMA و مدل های رگرسیونی می باشد . لذا فرضیه اصلی تحقیق به صورت زیر تدوین می گردد:
1- در پیش بینی شاخص پنجاه شرکت برتر بورس اوراق بهادار تهران خطای پیش بینی حاصل از مدل شبکه های عصبی کمتر از خطای پیش بینی حاصل از مدل آریما است .
2- در پیش بینی شاخص پنجاه شرکت برتر بورس اوراق بهادار تهران خطای پیش بینی از مدل شبکه های عصبی کمتر از خطای پیش بینی حاصل مدلهای رگرسیونی است .
منظور از خطای پیش بینی در عبارت فوق ، ریشه دوم میانگین مربعات خطا است و برای آزمون فرضیه ، فرضیات آماری به شرح زیر تدوین گردیده است :
1- خطای پیش بینی پنجاه شرکت برتر بورس اوراق بهادار تهران حاصل از مدل شبکه های عصبی برابراست با خطای پیش حاصل از مدل ARIMA است .
2- خطای پیش بینی شاخص پنجاه شرکت برتر بورس اوراق بهادار تهران حاصل از مدل شبکه های عصبی برابراست با خطای پیش بینی حاصل از مدلهای رگرسیونی است .
3-خطای پیش بینی شاخص پنجاه شرکت برتر بورس اوراق بهادار تهران حاصل از مدل شبکه های عصبی کوچکتر از خطای پیش بینی حاصل از مدلARIMA است.
4-خطای پیـش بـینی شاخص پنجاه شرکت برتر بورس اوراق بهادار تهران حاصل از مدل شبکه های عصبی کوچکتر از خطای پیش بینی حاصل از مدلهای رگرسیونی است .
1-6- قلمرو تحقیق
قلمرو تحقیق از نظر مکانی محدود به سازمان بورس اوراق بهادار تهران واز نظر زمانی در برگیرنده دوره زمانی 08/04/1371 الی 09/03/1386 می باشد . از نظر قلمرو موضوعی ، تحقیق حاضر به بررسی کارایی اطلاعاتی بازار سرمایه ایران در سطح ضعیف می پردازد .
1-7- متدولوژی وروش تحقیق
روش انجام تحقیق حاضر،پیمایشی و مقایسه ای از نوع همبستگی می باشد. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد که از طریق مراجعه به کتب ، مقالات و منابع موجود در کتابخانه های سازمان بورس اوراق بهادار تهران و جستجو درشبکه جهانی اینترنت و همچنین مطالعه وبررسی پایان نامه ها و رساله های کارشناسی ارشد و دکتری ، مطالب مرتبط به موضوع تحقیق گردآوری و استفاده خواهد شد. به کارگیری شبکه های عصبی با بهره گرفتن از نرم افزار NeuroSolutions 5 و آزمونهای همبستگی و مقایسه ای است .
با توجه به فرضیات تحقیق فرایند پیش بینی شاخص از سه روش شبکه های عصبی و روش ARIMA و روش رگرسیون انجام می شود .هر بار که پیش بینی انجام می شود علاوه بر اعداد و ارقام پیش بینی شده خطای پیش بینی نیز محاسبه وارائه می گردد . برای آزمون فرضیه تحقیق از آزمون مقایسه میانگین استفاده خواهد شد که در اینجا متغیر تصادفی ، مجذور میانگین مربعات خطای (RMSE) حاصل از هرکدام از روشها در هر بار تکرار فرایند پیش بینی می باشد . فرایند پیش بینی از طریق مدل شبکه عصبی ( پس از تعیین ساختار مطلوب شبکه ) 30 بار تکرار می گردد که در این صورت درجه آزادی برابر با 29 می شود . با توجه به اینکه درجه آزادی کوچکتر از 30 می باشد برای آزمون فرضیه تحقیق از توزیع t استیودنت استفاده می شود .
– مدرس،احمد،1380،بررسی کاربرد مدل سری زمانی چند متغیری در پیش بینی جریانات نقدی عملیاتی،رساله دکتری دانشگاه علامه طباطبایی.
– Box, J. and Jenkins, G., 1970,”Time Series Analysis: Forcasting and Control”, Holden-Day, San Francisco, CA.
تحصیلات مناسب آکادمیک یکی از مهم ترین بخش های هر جامعه را تشکیل می دهد و تربیت دانشجویانی که توانایی درک و تحلیل مسائل کاری را داشته باشند همواره از نیازهای اساسی جامعه بشری محسوب می شود. در این میان مسائل مالی یکی از مهم ترین بخش های هر جامعه و شرکت ها است که می بایست به خوبی درک شود. سرفصل دروس ارائه شده در دانشگاه ها یکی از مسائل حیاتی برای آمادگی نیروی جوان برای اشتغال می باشد از این رو در پژوهش حاضر تاثیر دوره کارشناسی حسابداری بر آشنایی دانشجویان با اخلاق حرفه ای حسابداری (مطالعه نمونه ای استان اصفهان) بررسی شده است.
در این فصل ابتدا توضیحاتی پیرامون موضوع پژوهش ارائه شده است. سپس اهمیت و ارزش، جنبه جدید بودن و نوآوری در پژوهش و اهداف بیان میگردد. در ادامه، فرضیه های پژوهش بیان گردیده و روش پژوهش مورد استفاده تشریح می گردد. سپس جامعه آماری، روش نمونه گیری، ابزار گردآوری داده ها و ابزار تجزیه و تحلیل ارائه می شود و در پایان واژه های کلیدی پژوهش بیان میگردد.
1-2- بیان مسأله اساسی تحقیق به طور کلی:
با توجه به رشد روز افزون جمعیت در دهه های گذشته و افزایش ظرفیت دانشگاهها و اقبال فراوان جوانان جویای تحصیلات و شغل به رشته حسابداری همزمان با افزایش تقاضا در بازار حرفه حسابداری در سالهای اخیر، شاهد ازدیاد فارغالتحصیلان این رشته و ورود آنها به بازار کار بوده و به نظر میرسد در این مورد نیز طبق معمول، کیفیت در پای کمیت قربانی شده است و اغلب فارغ التحصیلان در هنگام فراغت از تحصیل، فاقد هر گونه مهارت کاربردی و عملیاتی هستند. حرفه حسابداری بیشتر از آن که یک علم (دانش) باشد، یک فن (مهارت) است. در متداولترین و رایجترین تعریف حسابداری، حسابداری را «فنّ» ثبت، طبقهبندی و تلخیص اطلاعات و رویدادها نامیدهاند.
البته این عارضه فقط به دلیل شیوه تدریس و مهارت برخی اساتید به وجود نیامده است، بلکه با بررسی اجمالی سرفصل دروس و منابع و مراجع مورد استفاده نیز فاصله معناداری با نیازمندیها، موضوعات، الزامات روزمره وجاری شرکتها وسازمانها مشاهده میشود؛ مواردی مثل حسابداری مدیریت، تجزیه و تحلیلهای مالی واقتصادی، بودجهبندی عملیاتی و نقدی و نگاه ویژهای که به حسابداری مالیاتی در فرهنگ مدیران وشرکتهای ایرانی وجود دارد، قیمت تمام شده در شرکتهای بازرگانی وموارد بسیاری که حسابداران و مدیران مالی در طول دوران کاری خود انجام میدهند، ولی در هنگام تحصیل، آموزش لازم و کافی مربوط به آن را دریافت نکردهاند، از این زمرهاند(اسکندری، 1391) وموارد فوق الذکر با فقر اخلاق و عدم پایبندی به اخلاق حرفه ای بیش ازپیش نمایان می باشد.
از آنجا که سیستم حسابداری نقش موثری در برنامه ریزی و کنترل عملیات موسسات اقتصادی جامعه ایفا می کند و مدیریت می تواند با تجزیه و تحلیل دقیق آنها چگونگی اجرای عملیات را مورد ارزیابی قرار دهد و علل عدم کارایی را کشف کند و در هر مورد تصمیمات مقتضی اتخاذ نماید، تربیت کارشناسان حسابداری می تواند بسیاری از کمبودها و نارسایی ها را جبران نماید.
کارشناس علمی – کاربردی حسابداری، فردی است که دانش و مهارتهای لازم را در زمینه های حسابداری صنعتی، دولتی و مالی فراگرفته باشد. هدف از این دوره طبق نظر این شورا، تربیت کارشناسان علمی – کاربردی در رشته حسابداری است که بر اساس نظام آموزشهای علمی– کاربردی گروه هشتم شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم، پژوهش ها و فناوری طراحی و تدوین شده است(شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم، پژوهشات و فناوری، 1380).
جایگاه و ظرفیت شغلی رشته حسابداری در جامعه و بازار کار، اهمیت ولزوم تربیت کارشناسان خبره و کارآمد دراین رشته را بیش از پیش توجیه و الزام آور مینماید. ازجمله تخصص های مورد نیاز در بازارکار حرفه حسابداری میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
باتوجه به موارد مطرح شده در بالا که ضرورت تخصص در بازار کار حسابداری را بیان می دارد، داشتن اخلاق حرفه ای در کنار علم حسابداری یک امر بسیار مهم می باشد.
دراین بین در لغتنامه دهخدا، اخلاق را جمع خلق و خوبیها و علم اخلاق را دانش بد و نیک خوبیها تعریف کرده است (علی مدد، 1389)
در دنیای پیچیده امروز که سرعت پیشرفت ابداعات و نظریه پردازیهای بشر بسیار زیاد است و هر روزه سبکها، روشها و فنون فراوانی در هر عرصه علمی نمایان می گردد، مهمترین و پررنگ ترین عاملی که باعث حفظ کیان و کرامت این رویه ها می گردد حفظ اصول و چارچوبهای اخلاقی و انسانی است که باعث بقا و تبیین علوم و نظریه های مختلف است (کبیری و داروییان، 1389).
ارﺗﺒﺎط دو ﺳﻮﻳﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﺣﺮﻓﻪ حسابداری ﻛﻪ از ﻳﻚ ﻃـﺮف اراﺋـﻪ ﺧﺪﻣﺎت ﺣﺮﻓﻪ ای ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ و از ﻃﺮف دﻳﮕﺮ اﺳـﺘﻔﺎده اراﺋـﻪ ﻛﻨﻨـﺪه اﻳﻦ ﺧﺪﻣﺎت اﺳﺖ، ﻧـﺎﮔﺰﻳﺮ ﺑﺎﻳـﺪ ﺗـﺎﺑﻊ ﺿـﻮاﺑﻂ دﻗﻴﻘـﻲ ﺑﺎﺷـﺪ ﻛـﻪ دوﻃﺮف را ﺑﻪ ﺣﻘﻮق ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ آﺷﻨﺎ و آﮔﺎه ﻛﻨﺪ. ﺿـﻮاﺑﻂ رﻓﺘـﺎری و اﺧﻼﻗﻲ ﻫﺮ ﺣﺮﻓـﻪ، ﻣﻬـﻢ ﺗـﺮﻳﻦ ﺧـﻂ ﻣﺸـﻲ ﻫـﺎی آن را ﺗﺸـﻜﻴﻞ ﻣﻲدﻫﺪ. اﺧﻼق و رﻓﺘﺎر ﺣﺮﻓﻪ ای ﺑﺮای ﺣﺮﻓﻪ ﺣﺴـﺎﺑﺪاری ﺑﺴـﻴﺎر ﻣﻬـﻢ اﺳﺖ. ﺑﺪون ﭘﺬﻳﺮش و ﺟﻠﺐ اﻋﺘﻤﺎد اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن اراﺋﻪ ﺧﺪﻣﺎت از ﺳﻮی ﺣﺴﺎﺑﺪاران ﺑﻴﻬﻮده اﺳﺖ. اعتماد به خدﻣﺎت، ﺗـﺎﺑﻊ اﻋﺘﻤـﺎد ﺑﻪ اراﺋﻪ ﻛﻨﻨﺪه و آن ﻧﻴﺰ ﺗـﺎﺑﻊ درﺳـﺘﻜﺎری و ﭘﺎﻳﺒﻨـﺪی ﺑـﻪ اﺻـﻮل اﺧﻼﻗﻲ اﺳﺖ. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻘـﺶ ﺣﻴـﺎﺗﻲ ﺣﺴـﺎﺑﺪاری در ﭘﻴﺸـﺮﻓﺖ اﻗﺘﺼﺎدی و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺟﺎﻣﻌﻪ و ﻧﻴﺰ اﻫﻤﻴﺖ درﺳﺘﻲ اﻃﻼﻋﺎت ﺑـﺮای ﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاران و اﻋﺘﺒﺎر دﻫﻨـﺪﮔﺎن، اﺧـﻼق در ﺣﺮﻓـﻪ ﺣﺴـﺎﺑﺪاری، عنصری ﻣﺤﻮری ﺑﻪﺷﻤﺎر ﻣﻲآﻳﺪ.از اﻳﻨـﺮو در ﺳﺎلﻫﺎی اﺧﻴﺮ ﺑﻴﺶازﭘﻴﺶ روی ﺑﺮرﺳـﻲ و ﺑـﺎزﻧﮕﺮی ﻣﺴـﺎﺋﻞ ﺣﺮﻓﻪ ﺣﺴﺎﺑﺪاری و ﺣﺴﺎﺑﺮﺳـﻲ ﺑـﻪ وﻳـﮋه رﻋﺎﻳـﺖ آﻳـﻴﻦ و اﺧـﻼ ق ﺣﺮﻓﻪای در ﺳﻄﺢ ﺑﻴﻦ اﻟﻤﻠﻠﻲ ﺗﺄﻛﻴﺪ ﺷﺪه اﺳﺖ.
اﺻﻮل اﺧﻼﻗﻲ ﺣﺴﺎﺑﺪاری ﻛﻪ ﺗﻘﺮﻳﺒـﺎً در ﻫﻤـﻪ ا ﻧﺠﻤـﻦ ﻫـﺎی ﺣﺴﺎﺑﺪاری ﻣﺸﺘﺮک اﺳـﺖ و ﻣﻮﺟـﺐ ﺗـﺄﻣﻴﻦ اﻫـﺪاف اﻳـﻦ ﺣﺮﻓـﻪ ﻣﻲﺷﻮد ﺑﻪ ﺷﺮح زﻳﺮ اﺳﺖ:
مسئله اخلاق در حسابداری امروزه به عنوان یکی از مهم ترین عوامل ارتقای جو سازمانی درآمده وبخش اعظم پژوهش ها انجام شده توسط مراکز پژوهش های معتبر جهان وانجمنهای مطرح حسابداری بین المللی را تشکیل میدهد. این مسئله از آنجا ناشی میشود که وقوع تخلفات بارز دراین حرفه حساس در تمام نقاط جهان گزارش شده و نیازبه تجدید نظر دراین امر مهم را امری اجتناب ناپذیر نموده است (پلاسس و همکاران 2007 ) .
همچنین رایو و وبر ( 2004) اعلام نمودند که ارائه گزارشات نادرست درخصوص تخلفات حرفه ای حسابداران سبب ایجاد عدم اطمینان درجامعه سرمایه گذاران به طور خاص و درکل اقتصاد جامعه به صورت عام شده است.
پژوهش ها محدودی در رابطه با ارزیابی اخلاق حرفه ای توسط کولبرگ (1976)، رست ) 1970 ( و ویکتور ( 1989 ) به اجرا درآمده وپژوهش ها انجام شده دررابطه با اخلاق حرفه ای در حسابداری چشمگیر نمی باشد؛ و همچنین کمیته فنی سازمان حسابرسی (1385) بیان می کند که در ایران پژوهش ها عمده ای دررابطه با اخلاق حرفه ای در حرفه حسابداری به اجرا درنیامده است، از اینرو درحال حاضر مسئله اخلاق حرفه ای در حسابداری در ایران هم بسیار حائز اهمیت است و این مسئله توسط برنامه ریزان کلان سیستم آموزشی کشور از بدو تحصیل تا
مقاطع تحصیلات تکمیلی مورد تأکید خاص قرار دارد.
با توجه به مطالب عنوان شده در خصوص اهمیت اخلاق حرفه ای حسابداری و ضرورت آشنایی فعالان رشته با این امر، پژوهش حاضر به دنبال بررسی تاثیر دوره کارشناسی این رشته بر آشنایی دانشجویان با اخلاق حرفه ای حسابداری و درصورت نیاز، لزوم وجود دروس مربوطه را بررسی نماید.
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
اخلاق حرفه ای از جمله عوامل مهمی است که امروزه مورد توجه برنامه ریزان و مدیران مسئول سازمان های دولتی و خصوصی قرار گرفته است.
تخطی حسابداران از اخلاق حرفه ای بارها به بروز بحرانهای اقتصادی و رسواییهای مالی انجامیده است. جدایی مدیریت از مالکیت، حسابداران را در جایگاهی قرار داده است که تزلزل اخلاقی یا حتی شبهه نسبت به رفتار آنها نه تنها بازارهای سرمایه را آشفته و گاه فلج می سازد، بلکه با ایجاد بی اعتمادی نسبت به درستکاری مدیران امکان انجام فعالیتهای مدیریت را نیز محدود می کند. از اینرو طی سالهای اخیر حرفه حسابداری به سمت وضع مقررات محدود کننده تر مانند آیین رفتار حرفه ای حسابداران رسمی ویا قانون ساربنز اکسلی پیش رفته است و در کنار آن نیز بسیاری از دانشگاه ها و موسسات آموزش حسابداری درس اخلاق حرفه ای را به مجموعه عناوین درسی خود افزوده اند (ثقفی و همکاران، 1389)
لذا این پژوهش برآن است تا تاثیر دوره کارشناسی حسابداری بر آشنایی دانشجویان حسابداری با اخلاق حرفه ای حسابداری و درصورت نیاز، لزوم وجود دروس مربوطه در عناوین درسی دوره کارشناسی را بررسی نماید. با افزوده شدن این واحد درسی به دروس دوره کارشناسی علاوه بر آشنایی کارشناسان فارغ التحصیل حسابداری با اخلاق حرفه ای، میتواند اعتماد و اطمینان جامعه و مدیران را به پایبندی عوامل اجرایی حرفه به اصول اخلاقی و قابل اتکا بودن گزارشهای واصله از این حرفه را در پی داشته باشد.
1-4- جنبه جدید بودن و نوآوری در تحقیق :
پژوهش ها معدودی در حوزه به کارگیری درس اخلاق در دوره کارشناسی انجام شده ولی بررسی ها عمدتا از بین برنامه ریزان و متولیان آموزشی بوده است درحالی که پژوهش حاضر در بین دانشجویان کارشناسی سال آخر و سال اول صورت می پذیرد که می تواند یک نوآوری در پژوهش تلقی شود.
1-5- اهداف مشخص تحقیق :
هدف اصلی :
بررسی تاثیر دوره کارشناسی حسابداری بر اشنایی دانشجویان سال اول و سال آخر حسابداری با اخلاق حرفه ای حسابداری
اهداف فرعی :
1-6- سوالات پژوهش :
1-7- فرضیههای پژوهش :
Science
Technique
Des Places et al
RAU
Weber
Kohlberg
Victor
قانون ساربنز-آکسلی ۲۰۰۲ (The Sarbanes–Oxley Act of 2002) در مجلس سنای آمریکا به نام قانون اصلاح حسابداری شرکت عام و محافظت از سرمایهگذار و در مجلس نمایندگان آمریکا به نام قانون حسابدهی و مسئولیتپذیری شرکتی و حسابرسی طرح و بررسی شده بود.. در این قانون، مدیران ارشد شرکتهای عام آمریکا مکلفند شخصاً درستی اطلاعات مالی شرکت را گواهی کنند. همچنین، جریمههای سنگین و جدیتری نیز برای فعالیتهای مالی متقلبانه مقرر شده است. این قانون، استقلال حسابرسان مستقل – که درستی صورتهای مالی شرکتها را بررسی میکنند- و نقش نظارتی هیئت مدیرهها را افزایش داده است.
توسعه اطلاعات و پیشرفت سریع فناوری در دهه اخیر تحولی عظیم در تمام جنبههای زندگی و فعالیتهای بشر ایجاد کرده و باعث حرکت به سمت اقتصاد دانش محور و منجر به تغییر پارادایم حاکم بر اقتصاد صنعتی شده است. به گونهای که امروزه میتوان شاهد اقتصادی مبتنی بر دانش و اطلاعات بود که اساس و بنیان آن بر محور داراییهای نامشهود و سرمایه فکری استوار است. در چنین فضایی سرمایههای فکری سازمانها بیش از پیش به عنوان مزیتهای رقابتی مورد توجه قرار گرفته است و در حقیقت جهان پس از انقلاب کشاورزی و صنعتی که در آن زمین، سرمایه و نیروی کار منابع اصلی به حساب میآمدند شاهد انقلابی اطلاعاتی است که درآن منابع اصلی بر پایه دانش و اطلاعات شکل گرفته است. در عصر دانش، سرمایه فکری موضوعی با اهمیت میباشد و با حرکت در هزاره سوم، قدرت فکری ارزشمندتر از قدرت ماهیچهای، قدرت مکانیکی و یا حتی قدرت فنی است (مجتهد زاده،1381).
سرمایه فکری مجموعهای از داراییهای دانش محور است که در مشتریان، فرایندها، اطلاعات، علائم تجاری، منابع انسانی و سیستمهای سازمان تجلی مییابد و به یک سازمان اختصاص داشته و در زمره ویژگیهای آن محسوب می شود و از طریق افزودن ارزش به ذینفعان کلیدی سازمان، به طور قابل ملاحظهای به بهبود وضعیت رقابتی سازمان منجر می شود.
بارنی چهار معیار تعیین کننده در ایجاد مزیت رقابتی را به شرح زیر معرفی می نماید:
تنها منابعی که از این ویژگیها برخوردارند، منابع نامشهود سازمانها میباشند (انواری رستمی و رستمی، 1382)
شناسایی علت یا علل افزایش فاصله بین ارزش دفتری و ارزش بازار شرکتها نیز سبب پژوهشهای بسیار زیادی شده است. جستجوی ارزش داراییهای نامشهودی که صورتهای مالی قادر به نشان دادن آن ها نمیباشد اساس این پژوهشها را تشکیل میدهد.
لو(2001)در پژوهشهای خود نشان داده است که در طول سالهای 1997_2001 نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری 500 شرکت آمریکایی از 1تا 5 افزایش یافته است و این موضوع بیانگر این است که حدود 80% از ارزش بازار شرکت در گزارشهای مالی نشان داده شده است. محدودیتهای صورت های مالی در توضیح ارزش شرکت این حقیقت را بیان میکند که ارزش اقتصادی منابع فقط منحصر به ارزش کالاهای مادی نیست بلکه سرمایه فکری را هم در بر میگیرد با توجه به اهمیت سرمایه فکری به وضوح روشن است که سنجش سرمایه فکری شرکتها شاخصی مهم در تعیین توان رقابتی شرکتها برای بقاء و رشد در اقتصاد جدید است(همتی و همکاران، 1389).
بنتیس موفقیت حال و آینده در رقابت بین سازمانها را تا حد کمی مبتنی بر تخصیص استراتژیک منابع فیزیکی و مالی و تا حد زیادی مبتنی بر دانش میداند. در نتیجه چالش مدیران در هزاره جدید آماده کردن محیط مناسب برای رشد و پرورش ذهن در سازمان دانش محور است. از این رو، شناخت و ارزیابی سرمایههای فکری و دانشی سازمانها میتواند از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و زمینه را برای ورود سازمانها به این عرصه فراهم می کند. این در حالی است که بسیاری از سازمانهای کنونی حتی در کشورهای صنعتی آمادگی لازم برای ورود به عرصه اقتصاد دانش محور را نداشته و اقدامات زیادی را در این راستا انجام ندادهاند و در این پژوهش به دنبال بررسی تأثیر سرمایه فکری به عنوان یک منبع استراتژیک دنیای امروز بر عملکرد مالی و ارزش بازار شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران هستیم.
1-2- تشریح و بیان مسأله تحقیق
با وقوع انقلاب تکنولوژی و فناوری اطلاعات، از سالهای بعد از 1990، الگوی اقتصاد جهانی، تغییر اساسی کرد. در اقتصاد امروز، دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایه مالی و فیزیکی شده است(قلیچ لی و مشبکی، 1385).
سرمایه، در مورد مؤسسهها، به هر دارایی برمیگردد که باعث ایجاد جریانهای نقدی آتی شود. بیشتر داراییهای شناخته شده، ماهیت مشهود و عینی دارند، بنابراین، سرمایه مشهود به داراییهای فیزیکی و مالی سازمان اشاره دارد. ارزش این داراییها به طور ادواری (توسط شرکتهای بخش عمومی) افشا میشود و به آسانی بر روی ترازنامه به دست آمده از ثبتهای مالی این شرکتها، یافت میشود. اهمیت داراییهای نامشهود (مانند: مهارتهای نیروی کار و سازمان) در تعیین سودهای آتی به طور فزایندهای در حال افزایش است. علاوه بر این، شناسایی کردن این داراییها مشکلتر است و این سختی مربوط به تعیین ارزش آنهاست که از گذشته تا به امروز ادامه داشته است و درست به همین خاطر است که در بیشتر شرکتها اصلاً گزارش نمیشوند. همین امر باعث شده است که این داراییها برای جهان خارج از مؤسسه، نامرئی باقی بمانند و حتی گاهی اوقات برای کارکنان درون سازمان نیز قابل تشخیص نباشند. توماس استوارت یکی از پیشگامان مطالعه در این زمینه، اصطلاح پولی «سرمایه فکری» را برای این داراییها مطرح کرد. یکی از مهمترین وظایف مدیران، مدیریت سرمایههای فکری است. سرمایه فکری شامل سه گونه دارایی نامحسوس است، ساختار داخلی، ساختار خارجی و شایستگیهای انسانی. در حسابداری سنتی تا بحال لزومی در توجه به ارزش این گونه داراییها و انعکاس آن در صورتهای مالی وجود نداشته است. اما مطالعه ارزش شرکتها در بازارهای پول و سرمایه نشان از آن دارد که برخی شرکتها علیرغم آنکه دارایی مشهود چندانی نداشته، اما از ارزش بیشتری نسبت به سایر شرکتها مشابه برخوردار بودهاند. این مطلب عمدتاً به دلیل جایگاه شرکت به لحاظ آیندهای روشن، دانش کارکنان، مدیریت موثر یا به
عبارت دیگر سرمایههای فکری شرکتها بوده است. از دهه ۱۹۷۰ محققان زیادی مطالعات خود را بر روی این موضوع متمرکز نمودهاند. الگوهای زیادی نیز در این راستا ارائه شده که هر یک قسمتی از نیازهای تحقیقاتی در این زمینه را برطرف نموده است(دستگیر، محمدی،1388 ).
اهمیت سرمایه فکری تا به آنجا پیش رفته است که بحاردواج در مقالات و اظهارات خود ارزشمندترین و مهمترین منابع یک شرکت را سرمایههای فکری و داراییهای نامشهود آن میداند. به نظر وی داراییهای مشهود میتوانند به راحتی کپی برداری شوند و یا در یک بازار آزاد خریداری گردند، بنابراین آنها نمیتوانند دارایی های استراتژیک یک شرکت باشند و مزیتهای رقابتی برای آن شرکت ایجاد کنند(رضایی و همکاران،1389).
این تحقیق در پی کسب شواهد تجربی در زمینه ارتباط بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکتها میباشد.
مهمترین معیار ارزیابی بر پایه ارزش به کار رفته در این پژوهش، ارزش ایجاد شده برای سهامداران (csv) میباشد. این روش در سال (2001) توسط پابلو فرناندز مطرح شده است و به طور کلی بیانگر این موضوع است که یک شرکت زمانی ارزش برای سهامدارن ایجاد می کند که بازده صاحبان سهام از بازده مورد انتظار آنها بیشتر باشد و یا به عبارتی دیگر شرکتی، در پایان سال مالی ارزش برای سهامداران خود ایجاد میکند، که ارزش ایجاد شده آن شرکت بالغ بر پیش بینیها باشد(فرناندز،2001).
با توجه به توضیحات ارائه شده در تحقیق حاضر به دنبال یافتن پاسخی برای سوالات زیر هستیم:
1-3- ضرورت انجام تحقیق
سرمایه گذاران همواره ارزیابی عملکرد مالی شرکتها را به منظور شناسایی فرصتهای مطلوب سرمایهگذاری مد نظر قرار میدهند. آنچه که سهامداران را به سرمایه گذاری پس اندازهایشان در فعالیت خاصی سوق میدهد عملکرد مطلوب آن صنعت است و دستیابی به عملکرد بهینه در شرکتها نیز در گروی مدیریت شرکتها خواهد بود در نتیجه سهامداران میتوانند مطمئن باشند چنانچه مدیران محرکهای لازم به آنها داده شود و کنترل شوند، تصمیمات مطلوب و در جهت حداکثر کردن ثروت اتخاذ خواهند کرد.
در طول نیمه دوم قرن بیستم مفهوم، نقش و اهمیت دانش در اقتصاد و تجارت، تغییرات زیادی یافته است. اهمیت این موضوع تا حدی است که اتحادیه اروپا در نشست سال 2000 خود در لیسبون پرتغال، مهمترین هدف خود را تبدیل شدن به بزرگترین قطب اقتصادی بر پایه دانش در جهان معرفی می کند(همتی و همکاران(1388).
به رغم اهمیت روز افزون افشای اقلام غیرترازنامهای، دارایی های نامشهود و سرمایه فکری در گزارشهای سالانه، به ویژه در گزارشهای مطرح در سطح عموم جامعه، ولی متاسفانه هنوز اکثر سیستمهای حسابداری سنتی عمل نموده و قادر به محاسبه و ملحوظ نمودن شفاف سرمایه فکری نمیباشند.
در حقیقت حسابداری مالی سنتی قادر به محاسبه ارزش واقعی شرکتها نمی باشد و تنها به اندازهگیری ترازنامه مالی و داراییهای ملموس اکتفا می کند. سرمایه فکری یک مدل جدید کاملی را برای مشاهده ارزش واقعی سازمانها فراهم میآورد و با بهره گرفتن از آن میتوان ارزش آتی شرکتها را نیز محاسبه کرد.
در یک سازمان دانش محور، که درآن دانش بخش بزرگی از ارزش یک محصول و همچنین ثروت یک سازمان را تشکیل میدهد، روشهای سنتی حسابداری، که مبتنی بر داراییهای ملموس و نیز اطلاعات مربوط به عملیات گذشته سازمان هستند، برای ارزشگذاری سرمایه فکری، که بزرگترین و ارزشمندترین دارایی برای آنها است، ناکافی هستند(مدهوشی و اصغرنژادامیری، 1388 ).
در 10 سال گذشته بیش از 1000 عنوان مقاله علمی معتبر در مجلات و کنفرانسهای علمی درباره سرمایه فکری منتشر شده است که هر یک از زاویهای خاص مسأله را مورد بررسی قرار دادهاند. نقش و اهمیت دانش نه تنها در سطح کلان اقتصاد و تجارت بلکه در فرایندهای مدیریت شرکتها به شمار میآید. و تمایل به سنجش و لحاظ کردن ارزش واقعی داراییهای نامشهود و دانش در صورتهای مالی شرکتها بیش از پیش افزایش یافته است. بطوری که آن را ابزاری ارزشمند برای توسعه داراییهای کلیدی یک سازمان میدانند. پیمایش های صورت گرفته حکایت از آن دارند که دو سوم تمامی شرکتهای آمریکایی، به دنبال یافتن روش هایی جدید برای گردآوری و ارایه اطلاعات غیر مالی از جمله سرمایههای فکری هستند. حداقل یک سوم تصمیمات شرکت های آمریکایی در قبال سرمایه گذاری، مربوط به داراییهای نامحسوس هستند. آمار حکایت از آن دارد که اتکای بیشتر به معیارهای غیر مالی منجر به پیش بینیهای دقیقتری در مورد سود و درآمد آتی خواهد شد.
کندریک (1990) که یکی از مشهورترین اقتصاددانان مطرح کشور آمریکا است، میگوید: در سال 1929، نسبت سرمایههای تجاری نامشهود به سرمایههای تجاری مشهود 30 به 70 بوده است ولی در سال 1990 این نسبت به میزان 63به 37 رسیده است و همچنین لئو مطرح نموده است که فقط در حدود 10تا15 درصد کل ارزش بازاری سازمانها، از داراییهای مشهود و فیزیکی است و داراییهای نامشهود در حدود 85 درصد کل ارزش بازاری سازمان را تشکیل میدهند که هنوز هیچ کاری در مورد اندازهگیری آنها صورت نگرفته است(ستارامن و دیگران،2002).
همچنین یکسری مطالعات انجام شده در سال 1999 در زمینه ترکیب داراییهای هزاران سازمان غیرمالی در طی سالهای 1978 تا 1998 نشان داد که رابطه بین داراییهای نامشهود و مشهود بطور قابل ملاحظهای تغییر کرده است. در سال 1978، نسبت داراییهای مشهود و نامشهود 80 به 20بوده ولی در سال 1998، این نسبت درست عکس دو دهه گزشته نقریباًبه 20 به 80 رسیده است. این تغییر قابل ملاحظه زمینههای لازم برای ابداع برخی روشها برای محاسبه ثروت سازمانهایی شده است که مهمترین آنها، داراییهای نامشهود بویژه فکری و دانشی بوده است(سالیوان و دیگران،2000).
در طی دهه گذشته، اکثر سازمانها اهمیت مدیریت داراییهای نامشهود خود را درک کردهاند و بدین جهت توسعه مارکها، روابط سهامداران، شهرت و فرهنگ سازمانها را به عنوان مهمترین منابع مزیت پایدار تجاری خود در نظر گرفتهاند. در این اقتصاد، توانایی خلق و استفاده از ارزش این داراییهای نامشهود منجر به ایجاد یک نوع شایستگی اساسی برای سازمانها میشود(کانان و دیگران،2004).
بدین ترتیب و برای نایل شدن به این شایستگیها، امروزه سازمانها باید داراییهای خود را از نو و دوباره طبقهبندی نموده و این موضوع را درک کنند که چگونه این داراییها میتوانند اهداف استراتژیک آنها را حمایت کنند و سهم آنها را در تولید ارزش برای سازمان بصورت کمی در آورده و بتوانند مقایسه درستی از داراییهای خود با داراییهای سایر سازمانها، داشته باشند.
بنابراین اندازه گیری عملکرد با رویکرد سرمایه فکری درسازمانها موجب بهبود کیفیت تصمیم گیری استفادهکنندگان، بهبود مدیریت داخلی، بهبود گزارشدهی به خارج از سازمان، مبادلات این سرمایه در داخل شرکت و در خارج از شرکت و بهبود کارکرد حسابداری می شود. در کشور ما نیز بخصوص با اجرای اصل 44 قانون اساسی کشور و گرایش به سمت خصوصی سازی اقتصاد و به دنبال آن افزایش رقابت در اقتصاد داخلی و همچنین با تمایل کشور به پیوستن به سازمان تجارت جهانی لزوم نگرش سازمانها به سرمایه فکری بیش از پیش احساس می شود.
رویکرد سرمایه فکری برای سازمانهایی که میخواهند از ارزش عملکردشان به خوبی اگاهی داشته باشند، جامع تر است. لذا با در نظر گرفتن اهمیت تصمیم گیری برای سرمایه گذاران، تحلیلگران و فعالان بازار، ارائه تحقیقی که سرمایه فکری شرکتهارا بیش از پیش مورد تاکید قرار داده، و جایگاه اجزای تشکیل دهنده آنرا در افزایش ارزش بازار و عملکرد مالی شرکتها نمایان کند، امری ضروری به نظر میرسد.
. created shareholder value
.Pablo Fernandez
امروزه سازمان های اقتصادی در جهت پیشبرد اهداف خود به شناسایی تک تک عوامل تاثیرگذار بر توسعه آن سازمان می پردازند. یکی از عواملی که می تواند تاثیر بسزایی در دست یابی به این اهداف داشته باشد، وجه نقد است و عدم برنامهریزی در رابطه با آن می تواند مشکلات عدیدهای را برای یک سازمان به وجود آورد. نه تنها آگاهی از وجه نقد و میزان آن در هر سال برای یک سازمان مفید می باشد، بلکه پیش بینی آن نیز می تواند به برنامهریزی صحیح در ارتباط با منابع و مصارف سازمان در سالهای آتی منجر شود. در حقیقت بنگاهی موفقتر است که نیاز به منابع خود را از زمان حال پیش بینی کرده و در جهت تامین آن گام بردارد.
سرمایه گذاران نسبت به خرید سهام واحدهای انتفاعی که جریان نقد سرشاری دارند علاقه نشان می دهند و از سرمایه گذاری در واحدهای فاقد وجه نقد آزاد می پرهیزند. جریان های ورود و خروج وجه نقد و توان دسترسی واحدهای انتفاعی به آن شالوده و مبنای بسیاری از تصمیم گیری ها و قضاوت های گروه های عمده استفاده کنندگان از اطلاعات مالی واحدهای انتفاعی را تشکیل می دهد ( ثقفی و فدایی، 1386 ، 4 ).
سود حسابداری نیز از جمله تاثیرگذارترین و مهمترین بخش از محصول گزارشگری مالی است که نه تنها مورد توجه مدیران و سهامداران می باشد، بلکه می توان گفت که کل افراد جامعه را که چه به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم در بازار سرمایه گذاری کرده و یا خواستار سرمایه گذاری هستند، تحت تاثیر خود قرار داده و با توجه به اینکه یکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر تصمیمات اشخاص می باشد می توان نتیجه گرفت که نه تنها کمیت سود بلکه از آن مهمتر کیفیت سود است که مخصوصا در درازمدت می تواند بازار سرمایه را تحت تاثیر خود قرار داده و موجب تخصیص بهینه منابع گردد (کنان، 2001 ، 106 ).
1-2 بیان مساله
وجوه نقد از منابع مهم و حیاتی هر واحد اقتصادی است و ایجاد توازن بین وجوه نقد موجود و نیازهای نقدی یکی از مهمترین عوامل سیاست اقتصادی و تداوم فعالیت آنها است و در بسیاری از تصمیمات مالی و مدلهای ارزیابی اوراق بهادار، روش های ارزیابی طرح های سرمایه ای و برخی تجزیه و تحلیل های سنتی و جدید مدیریت مالی جریان های نقدی نقش محوری دارند. به این ترتیب از دید درون سازمانی، توانایی پیش بینی نتایج فعالیت های آتی، خصوصا جریانهای نقدی، اداره امور را در کاراترین شکل خود ممکن می سازد و به اتخاذ تصمیمات بهینه عملیاتی، سرمایه گذاری و تامین مالی منجر می شود ( عرب مازار یزدی، صفرزاده، 1386، 112 ).
به عبارتی وجوه نقد، اصلی ترین عنصر از گروه دارایی های جاری و مهمترین مولفه سرمایه در گردش واحدهای انتفاعی است به نحوی که تداوم فعالیت و تحقق اهداف واحدها را تسهیل نموده و امکان پذیر می سازد ( نیکومرام و همکاران، 1386، 277 ).
تاثیر وجوه نقد در اداره واحدهای انتفاعی بدان اندازه است که، آگاهی روزانه از وضعیت نقد در تصمیم گیری مالی و اساسی واحد انتفاعی امری ضروری است. اغلب تصمیمات مدیران به گونه ای با وجوه نقد ارتباط دارد. بنابراین ضروری است که به عنوان یکی از سه رکن برنامه ریزی مالی همواره مد نظر مدیران مالی قرار گیرد و به صورت کارا و اثربخش در خصوص وجوه نقد، اعمال مدیریت شود (نیکومرام و همکاران، 1386، 278 ).
طبق تحقیقات انجام گرفته، جریان های نقدی عملیاتی همواره یکی از مهمترین بخش صورت جریان وجوه نقد بوده است. سود حسابداری به تنهایی نمیتواند اطلاعات مناسبی را در اختیار سرمایه گذاران قرار دهد. زیرا سود حسابداری مبتنی بر روش تعهدی بوده و از اصول و مفروضات حسابداری پیروی می کند، بنابراین به سادگی می تواند تحت تاثیر اعمال و انتخاب های مدیران قرار گیرد. در مقابل جریان های نقدی از عینیت بالاتری برخوردار بوده و کمتر تحت تاثیر اعمال نظر مدیران قرار می گیرد. نتایج تحقیقات مختلف حاکی از آن است که جریان های نقدی دارای محتوای اطلاعاتی می باشد بنابراین توانایی اثرگذاری بر تصمیمات سرمایه گذاران را دارد. از این رو، هرچه سود به جریان های نقدی نزدیک باشد، اقلام تعهدی آن کمتر و کیفیت سود بالاتر است. صورت جریان وجوه نقد به دلیل عدم اتکا به اصول و روش های حسابداری تعهدی، عاری از نارسایی های مذکور است و به همین دلیل اطلاعات جریان های نقدی مورد توجه خاص استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری می باشد.
در تحقیقات اخیر، تحلیلگران دریافته اند که در تعیین ارزش شرکت نه تنها به کمیت سود بلکه باید به کیفیت آن نیز توجه شود. محققان
براین باورند که کیفیت سود هنگامی بالا است که کیفیت اقلام تعهدی بالا باشد یکی از مهمترین شاخص های کیفیت سود، سطح جریان نقدی تعیین شده توسط شرکت می باشد. به عبارتی با اینکه می توان سود را دستکاری نمود اما غیر ممکن است که بتوان جریان نقدی را مورد دستکاری قرار داد. لذا تجزیه سود خالص به جریان نقدی عملیاتی و اقلام تعهدی نشانگر اهمیت جریان نقدی می باشد.
مقایسه نوسانات جریان نقدی با سود حسابداری، می تواند به سرمایه گذار اطلاعاتی راجع به کیفیت سود ارائه دهد. از سوی دیگر نوسانات جریان نقدی می تواند اطلاعات مناسبی در مورد میزان تحقق اقلام تعهدی، جریان سود و جریان های نقدی عملیاتی در اختیار سرمایه گذار قرار دهد. نتایج تحقیقات هوگن و بیکر (1996)، هانت و دیگران (2000)، ویجه (2004) و هانگ (2009) مؤید این امر می باشد.
نوسانات بالای جریان نقدی منجر به کمبود وجه نقد برای سرمایه گذاری در پروژه های سودآور می شود. به عبارتی نوسانات زیاد جریان نقدی منجر به یک الگوی سرمایه گذاری کمتر می شود که ارزش شرکت را کاهش می دهد (نیکوس و دیگران، 2008 ، 3).
با توجه به موارد بیان شده، آیا می توان نوسانات جریان نقدی را به عنوان معیاری در نظر گرفت که بر کیفیت سود و ارزش شرکت تاثیرگذار باشد؟ به عبارت دیگر آیا نوسانات جریان نقدی می تواند به عنوان شاخصی برای تغییر کیفیت سود و ارزش شرکت در نظر گرفته شود؟ برای دستیابی به پاسخ سوالات فوق این تحقیق درصدد است تاثیر نوسانات جریان نقدی بر کیفیت سود و ارزش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مورد بررسی قرار دهد.
1-3 ضرورت تحقیق
از مهمترین معیارهای تصمیم گیری و قضاوت سرمایه گذاران در ارتباط با شرکت جریان نقد عملیاتی، کیفیت سود و ارزش آن شرکت می باشد. اطلاعات وجوه نقد بیانگر چگونگی ارتباط بین سودآوری واحد تجاری و توان آن جهت ایجاد وجه نقد و در نتیجه مشخص کننده کیفیت سود تحصیل شده توسط واحد تجاری است. مسلماً هر چقدر همبستگی بین سود و جریان وجوه نقد مرتبط با آن بیشتر باشد کیفیت سودآوری بالاتر خواهد بود. از طرفی میزان افزایش ارزش بازار شرکت از دید سرمایهگذاران نشانه توانایی سودآوری آتی شرکت بوده و به عنوان یک خبر خوب مبنی بر روشن بودن افق آینده شرکت از دید مدیریت است.
بازار سرمایه در سالهای اخیر مورد توجه افراد زیادی قرار گرفته است. بازار سهام نقش مهمی در تخصیص بهینه منابع اقتصادی جامعه دارد. گزارشگری مالی با کیفیت بالا اتخاذ تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاران را تسهیل می کند و در هدایت این سرمایه ها به فرایند تخصیص بهینه منابع کمک می کند. جریان وجه نقد و کیفیت سود به عنوان اقلام اطلاعاتی مهم و مورد توجه سرمایه گذاران بخشی از کیفیت گزارشگری مالی است که در تحلیل ارتباط ارزش شرکت، قیمت سهام و سود باید مورد توجه سرمایه گذاران قرار گیرد.
1-4 اهداف تحقیق
هر تحقیقی برای دستیابی به اهداف خاصی صورت می گیرد، این هدف خود را در قالب مساله تحقیق نمودار میسازد و از طریق بیان آن آشکار می شود ( خاکی، 1388، 29 ).
اهداف این تحقیق ، شامل اهداف علمی و کاربردی به شرح زیر می باشد:
اهداف علمی:
اهداف علمی پژوهش که از سوال اصلی پژوهش منتج گردیده و فرضیه های پژوهش نیز در آن راستا تدوین میگردند، به شرح زیر است:
اهداف کاربردی:
تحلیلگران دریافته اند که در تعیین ارزش شرکت نه تنها به کمیت سود بلکه باید به کیفیت آن نیز توجه شود. محققان براین باورند که کیفیت سود هنگامی بالا است که کیفیت اقلام تعهدی بالا باشد و از آنجا که کیفیت اقلام تعهدی میزان ارتباط اقلام تعهدی با تحقق جریان های نقدی می باشد، لذا این تحقیق سعی دارد تاثیر نوسانات جریان نقدی بر کیفیت سود و ارزش شرکت را بررسی نماید. نتیجه حاصل از این تحقیق می تواند مورد استفاده کلیه ذینفعان از قبیل اعتباردهندگان، سرمایه گذاران بالقوه و بالفعل و مدیران شرکتها از جمله شرکتهای سرمایه گذاری قرار بگیرد و آنها را در اتخاذ تصمیمات مناسب یاری نماید. همچنین اساتید و دانشجویان دانشگاه ها می توانند از نتایج حاصل از این تحقیق در پژوهشهای آتی خود بهره گیرند.
1-5 سوالات تحقیق
در پژوهش حاضر در پی یافتن پاسخی منطقی به این سوالات هستیم که:
1-6 فرضیه های تحقیق
فرضیه های این پژوهش به شرح زیر است:
نوسانات جریان نقدی بر ارزش شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تاثیر دارد.