کتاب، «آیینهای از جهان هستی» است که تمام تجربیات بشر، در زمانها و مکانهای مختلف را منعکس می کند و همچنین، امکان دستیابی به پیشینههای زندگانی، نگرشها و احساسات بشری را فراهم میسازد. کتاب، در سالیانی نه چندان دور، مهمترین رسانهی فرهنگی بود که وظیفهی انتقال معارف، تجارب و اطلاعات بشری را بر عهده داشت و امروزه، در عصر رسانه های الکترونیکی، با وجود داشتن رقیبهای توانا، همچنان در صدر استفاده قرار گرفته است. کتاب، بهعنوان یکی از بنیادیترین و محوریترین عناصر شکلدهنده عصر فرهنگ مکتوب، همچنان کانون توجه سیاستگذاران فرهنگی و نظامهای آموزشی است. اگرچه کتاب، ابزاری سودمند در تکوین شخصیت، استعدادها و تواناییهای انسان است ولی استفاده از کتاب، برای «کتابدرمانی»، مفهومی نوپاست و در جهان امروز که در حدود 450 میلیون نفر، در سراسر جهان، با مشکلات روانی، عصبی و رفتاری مواجه هستند، به کارگیری شیوه های کمهزینه، با محتوای فرهنگی و آموزشی، بهعنوان مکمل درمان اصلی، ممکن است گزینهی مناسبی باشد (ندوشن، 1386).
اگرچه کتابدرمانی، اصطلاحی درمانی است که در ارتباط متقابل میان فرد با محتویات یک یا چند کتاب یا شعر و انواع گوناگون موضوعات تألیف شده کاربرد دارد ولی در اصل، مفهومی قدیمی در علوم کتابداری است و در واقع، روشی برای شفا و درمان اختلالات شخصیتی، احساسی و یا اجتماعی در میان کودکان و نوجوانان است. در این روش، ادبیات، ابزاری است که به خواننده کمک می کند تا با شناخت شخصیتها و مشکلات آنها در کتاب، میان آنها و مشکلاتی که در زندگی شخصی خود دارد، ارتباط برقرار کند. یکی از گونه های ادبیات کودکان، داستان است. خوانندهی داستان میآموزد که چگونه دیگران با ناکامیها و سرخوردگیهایشان روبهرو میشوند. این روش، به آنان امکان میدهد که نوعی بصیرت درونی نسبت به خود و راه حلهای جایگزین برای حل مشکلات فردیشان بیابند و درک کنند که ایشان تنها افراد دارای مشکلات ویژه نیستند؛ در نتیجه، آنان را علاقهمند می کند تا درباره مشکلات خود، به بحث و گفتوگوی آزاد بپردازند.
داستانها، ابزار مناسبی برای معرفی الگوهای موفق رفتارهای مطلوب هستند. کودک، از طریق همانندسازی با این الگوها، به تعدیل و اصلاح تصویرهایی که از خود در ذهن دارد، می پردازد. مطالعه بر روی کودک، این امکان را به ما میدهد که برای رشد همهجانبه و شکوفایی استعدادهای انسانی او در آینده، امکاناتی را ایجاد کنیم. پی بردن به نیازهای کودک، در مطالعه علمی تغییرات رفتارهای (زیستشناختی، اجتماعی، شناختی و عاطفی) او، سهم بسزایی دارد. کودک ناشنوا،
به دلیل نداشتن درک زبان گفتاری در خانواده و جامعه احساس کمبود کرده، دچار مشکلات زیادی می شود و درنتیجه نیازهای بیشتری دارد. وی، در مقایسه با کودک سالم، دچار اختلالات عاطفی
بیشتری است که برای رفع این اختلالات از طرف خانواده، مدرسه و جامعه توجه افزونتری را طلب می کند. کتابدرمانی، بهویژه برای کودکانی که قادر به بیان احساسات خود نیستند، می تواند مؤثر واقع شود؛ زیرا آنها با شخصیتهای موجود در کتاب، همانندسازی می کنند و از آنجا که کتاب، به عنوان ابزاری سودمند در شکل گیری شخصیت کودکان و شکوفایی استعدادها و تواناییهای آنهاست، ممکن است با ارضای نیازها و استعدادهای بالقوهی کودک، آنها را به شکوفایی برساند یا مشکلات روانشناختی او را کاهش دهد.
- بیان مسأله
در دنیای امروز که عصر فناوری و رقابت است، انسانهای عادی از هم سبقت میگیرند و برای اهداف محدود، یکدیگر را پشت سر میگذارند. بیشک، افرادی که دچار نقص باشند خودبهخود کنار گذاشته میشوند. به همین دلیل این افراد باید تلاش مضاعفی به منظور جبران کاستیهای خود داشته باشند که در گذر زمان کمتر نادیده گرفته شوند و از شتاب جامعه باز نمانند و این نقصها مانع ادامه تحصیل و کار و زندگیشان نشود. فرایند کتابدرمانی از روشهایی است که ممکن است به عنوان کمکی در جبران نقص این افراد در نظر گرفته شود.
امروزه، کتابدرمانی در کشورهای پیشرفته، به طور مؤثری در محیطهای اجتماعی، همچون بیمارستانها، مدارس، پرورشگاهها، مراکز مشاوره و زندانها و برای درمان اختلالات شایع روانی نظیر افسردگی به کار میرود (توز، 1353). کتابدرمانی، استفاده از فنِّ کتاب خواندن، برای راهنمایی فرد و گروه است. این راهنمایی، خدمات مشاورهای، رواندرمانی، رشد شخصیت، بلوغ هیجانی و مانند آن را در بر میگیرد. اگرچه کتابدرمانی، یک مهارت درونی نیست ولی بر اساس آگاهی خواننده از فرایند پویایی که در درون وی رخ میدهد، پیریزی شده است. از این مهارت، میتوان به طور مستقل، برای درمان استفاده کرد یا به عنوان یک کار کمکی، در سایر فنون رواندرمانی بهره گرفت (هرنیک، 1987).
خواندن و مطالعه، مهارت پیچیدهای است که در دنیای امروز با وجود پیشرفتهای گسترده در زمینه ارتباطات رایانهای، انسانی و رسانه های جمعی از اهمیّت بالایی برخوردار است. با وجود این پیشرفتها، هنوز لازم است اطلاعات مورد نیاز خود را از طریق خواندن و مطالعه به دست آوریم. یکی از راههای برقراری ارتباط در جامعه، خواندن است؛ از اینرو، فرایندهای اساسی خواندن، ممکن است در راستای برقراری بهتر این ارتباطات مؤثر باشد (غفاری، 1381).
برای بهرهمندی از زندگی سالم، باید ضمن جلوگیری از بروز بسیاری مشکلات روانی، تواناییهای فردی نیز تقویت شوند. شناخت نیازهای کودکان و نوجوانان و فراهم آوردن امکانات لازم برای
پاسخگویی به آنها، مانع بروز بسیاری از مشکلات روانی در کودکی و بزرگسالی می شود. کتابدرمانی ابزار مناسبی برای کسب تجربه و اطلاعات به منظور پاسخگویی به نیازهای گوناگون است. در صورت شناخت نیازها و شناخت کتابهای مناسبی که ممکن است پاسخگو و ارضاکننده آنها باشند، ادبیات کودکان به رشد مناسب و متعادل کودکان و نوجوانان کمک می کند. کتابدرمانی، یکی از
راههای درمانی لذتبخش است که ارزش تجربه و کتاب را میشناساند و در تشویق به مطالعه مؤثر است (پریرخ، 1382).
مطالعه کتابی که توسط درمانگر به مراجعهکننده خاصی توصیه میشود، ممکن است این اثرات را داشته باشد:
1) افزایش شناخت و آگاهی؛
2) آشنایی با سرگذشت زندگی دیگران و راهکارهای اتخاذ شده توسط ایشان برای غلبه بر مشکلات؛
3) الگو قرار دادن و همانندسازی با شخصیتهایی که مددجو در کتاب با آنان آشنا میشود؛
4) آموختن دستورکارهایی برای زندگی بهتر و تقویت تفکر مثبت؛
5) تداعی آزاد هنگام برخورد با مفاهیمی که برای خواننده معنای ویژهای دارند؛
6) تحریک خواننده به تفکر، تحلیل نگرشها و رفتارها؛
7) فراخوانی احساسات و تجربههای پنهان به سمت آگاهی؛
8) کمک به شناخت علل رفتار خود و دیگران و تأمین سازگاری مطلوب؛
9) کمک جستن از کتاب به عنوان پناهگاه امنی که آرزوها و رؤیاهای ما در آن تحقق مییابد و پایان خوش آنها به ما امید میبخشد و پناهگاهی که به هنگام نیاز فارغ از واقعیتهای روزمره به
آنها روی میآوریم.
از کارکرد عاطفی و رفتاری داستان، میتوان در رشد کودک بهره جست. هنگامیکه کودک داستان را میخواند یا به آن گوش میدهد، سه فرایند «همانندسازی»، «پالایش روانی» و «بینش» را تجربه می کند. اگر داستان، مناسب حال و در خور استعداد کودک باشد، او می تواند خود را جایگزین شخصیت یا قهرمان داستان کند و از این طریق، در انگیزهها و تعارضهای وی سهیم شود. هنگامیکه کودک کشف می کند که در مشکلات خود تنها نیست و کودکان دیگری نیز در این تجربهها شریک هستند، احساس امنیت و آرامش می کند و از تنهایی او کاسته می شود (آلیاسین، 1379). لازم به ذکر است که این سه فرایند، از مراحل کتابدرمانی است که جیون (1992) در کتابش آورده است.
هنگامیکه کودک و شخصیت مورد نظر انطباق یافتند، تخلیهی هیجانها صورت میگیرد. تخلیهی روانشناختی، اغلب پس از رفع تعارض شخصیت داستان رخ میدهد. به عبارتی، کودک، از طریق پالایش روانی، بستری برای تخلیهی هیجانهای خود پیدا می کند. کودک، بهمدد همانندسازی با شخصیتهای داستان و برونریزی هیجانها مشکلاتش را عمیقتر و درستتر تجزیه و تحلیل می کند. چنین تحلیلهایی، باعث افزایش خودآگاهی و درک عمیقتر از خود و ارتباط با دیگران می شود. به عبارتی، «بینش»، رابطهای مستقیم، با تقویت شناخت کودک دارد و از جنبه رفتاری، رفتارهای کودک را بهبود میبخشد.
کودکان ناشنوا در گرفتن اطلاعات، به جای گوش از چشمان خود استفاده می کنند. دشواری ادای واژگان و دشواری همراه کردن نمادهای نوشتاری با صداها، کودک ناشنوا را در ارتباطگیری با متن کتاب و درک مطالب آن با مشکل روبهرو می کند. به همین دلیل، کودکان ناشنوا مهارت های کمتری جهت خواندن دارند. شماری از کارشناسان بر این باورند که حس بینایی در نبود حس شنوایی می تواند نمادهای زبانی را به کودک ناشنوا منتقل کند. بنابراین، شناخت این نشانهها نخستین زبانی است که این کودکان میآموزند و در ضمن اساسیترین وسیله ارتباطی آنان به شمار میرود. زبان اشاره، زبانی دیداری و حرکتی با ساختار دستوری و آهنگ ویژهی خود است، لذا متفاوت از زبان گفتاری میباشد. زبان اشاره برای انتقال یک معنای دقیق به حرکتهای بدنی، حالتهای بیانی چهرهای و ایجاد علامت نیاز دارد. کودکان ناشنوا نیز مانند دیگر کودکان به کتابهای چاپی نیاز دارند. این کودکان به دلیل فقدان حس شنوایی، نسبت به بچههای شنوا مشکلات بیشتری دارند و در ارتباط با اطرافیان خود حساستر هستند. در نتیجه، رفتارهای نابهنجار آنها به مراتب بیشتر از بچههای شنواست. از رفتارهای نابهنجار آنها میتوان به پرخاشگری، ترس، اندوه و عدم اعتماد به نفس که به دلایل مختلفی در فرد به وجود میآیند، اشاره نمود.
فرایند کتابدرمانی دارای مراحلی است که با آماده سازی ذهن کودک آغاز می شود. با طرح سؤالهای مقدماتی انگیزه خواندن و گوش دادن به کتاب یا داستان نیز بالا میرود. پس از خوانده شدن کتاب برای کودکان به آنها فرصت داده می شود تا درباره آن فکر کنند. بیشترین مقدار زمان، صرف پاسخ و واکنش کودک به متن می شود. مهمترین مرحله، بحثهایی پیدرپی است که درمانگر با طرح سؤالهایی آنها را ایجاد می کند؛ چون در همین زمان است که کودک حوادث و شخصیتهای کتاب را با تجربههای شخصی خود پیوند میدهد. کتابدار یا درمانگر با طرح سؤالهای «چرایی»، آنها را درکسب بینش یاری میرساند. این مراحل، مستلزم شناخت کافی کودک و همدلی و برقراری رابطه اطمینانبخش با اوست و هنگامیکه به صورت بحثهای پیدرپی انجام شود، اهداف درمانی خود را به مؤثرترین شکل دنبال می کند. البته، کار با کودکان استثنایی قدری سختتر و مستلزم صرف وقت، حوصله و تخصّص بیشتری است؛ چرا که شناخت کافی و برقراری رابطه اطمینانبخش با کودک استثنایی از دقت و حوصلهی همگان بر نمیآید.
با اینکه کتابدرمانی، به مفهوم واقعی، نگرشی جدید است و بر رسالت فعالان ادبیات کودک افزوده است ولی شتابزدگی در خلق آثار نه تنها در رشد و تکامل و یا کاهش مشکلات تأثیری نخواهد گذاشت، بلکه نتایج و آثاری منفی را به دنبال خواهد آورد. سالانه بخشی از کتابهای منتشر شده در ایران، توسط نهادهایی چون شورای کتاب کودک و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان کتابهای مناسب انتخاب میشوند. در ارتباط با کودک ناشنوا، باید توجه داشت که سلامت روانی این کودکان بیشتر در معرض خطر است و اگر از سوی والدین، اطرافیان و دوستان کودک ناشنوا این گونه مسایل نادیده گرفته شود، دامنه وسیعی از اختلالهای گوناگون نظیر افسردگی، مشکلات اجتماعی و رفتارهای پرخاشگرانه را برای کودک رقم خواهد زد؛ لذا باید در چگونگی رفتار با کودک ناشنوا تلاش زیادی را برای درک درست این کودکان انجام داد.
حال باید به بررسی این ناهنجاریها، دلایل و مهمتر از همه رفع این مشکلات پرداخت. کودکان زیربنا و آیندهی هر جامعهای هستند و کودکان استثنایی بخشی از جامعه کودکان به شمار میآیند. پس سلامت روانی کودکان استثنایی، به عنوان افرادی که در شکل گیری پیکرهی این نظام نقش دارند، بسیار حائز اهمیت است. مسلماً این افراد، به دلیل داشتن یک یا چند نقص دچار مشکلاتی
میشوند که غالباً عدم اعتماد به نفس، پرخاشگری و مانند آنها است. تقریباً میتوان گفت که همهی اعضای جامعه در رفع این مشکلات سهیماند. این وظیفهی خطیر بر عهده نهادهای بزرگ و کوچک جامعه (خانواده، سازمانهای دولتی و نظامهای بزرگتر) است. هر کدام از آنها، به نوعی و با وسیلهای خاص در رفع مشکلات ایشان تلاش می کنند. کتابدار نیز می تواند در رفع این مشکل سهیم باشد و باید تا حدی که در حیطهی تخصص و مهارت اوست تلاش کند. حال این سؤال مطرح می شود که کتابدار چگونه می تواند برای رفع مشکلاتی همچون اضطراب/افسردگی، گوشهگیری/افسردگی، شکایات جسمانی، مشکلات اجتماعی، مشکلات تفکر، مشکلات توجه، رفتارهای قانون شکنانه و پرخاشگرانه، تلاش کند؟ ابزار و وسایل او برای رفع این مشکلات چیست؟ در این پژوهش تلاش می شود به این سؤالات، پاسخ داده، همچنین به تأثیر کتابدرمانی، بر هر یک ازمشکلاتی که در بالا ذکر شد و نشانگانهای درونیسازی و برونیسازی شدهی دانش آموزان ناشنوا پرداخته شود.
1-3. اهمیت و ضرورت پژوهش
بخشی از مشکلات عاطفی، روانی، اجتماعی و مانند آن در بزرگسالان به دلیل برآورده نشدن برخی از نیازهای آنها در دوران کودکی است که این مشکل، بهخصوص در ناشنوایان، بهخاطر ناتوانی در شنیدن اهمیت بیشتری دارد. این افراد، به دلیل یاد شده در ارتباط با دیگران، دچار مشکلاتی
میشوند و در زندگی خود با رفتارهایی همچون اضطراب، افسردگی، پرخاشگری، ترس، اندوه و کاهش اعتماد به نفس مواجه هستند. اینگونه رفتارها، از جمله مشکلات درونیسازی و برونیسازی شدهی کودکان میباشد. موضوع کودکان استثنایی و مسائل و مشکلات مربوط به این قشر مبحثی است که از دید بسیاری از مردم جامعه ما صرفاً به خانوادههای این افراد برمیگردد. همین طرز تفکر باعث
می شود بیشتر مردم از کنار مشکلات این کودکان بهسادگی بگذرند. پیش از این تصور میشد که مشکل معلولیت مشکل فرد است و فرد باید خود را با جامعه تطبیق دهد، ولی اکنون نگاه جهانی این است که معلولیت مشکل جامعه است و باید شرایطی فراهم شود تا همهی افراد جامعه حق شهروندی داشته باشند و این مسأله با فراهم کردن فرصتهای برابر برای این افراد تحقق مییابد. در این میان، نقش کتابدرمان بسیار حایز اهمیت و مؤثر خواهد بود.
فرد کتابدرمان، ممکن است آموزگار مدرسه، کتابدار و یا متخصص بهداشت روانی باشد. این کار بهتر است گروهی انجام شود، گروهی که می تواند متشکل از کتابدار، مشاور، یا روانشناس مدرسه باشد. این همکاری، به توازن فرایند کتابدرمانی کمک میکند؛ بهگونهای که بتوان نتیجهی
مطلوبتری در رفع نابهنجاریهای این افراد گرفت.
در این پژوهش، تلاش می شود با بهره گرفتن از روش کتابدرمانی، در جهت رفع این رفتارهای نابهنجار در تعدادی از این کودکان ناشنوا گام برداشته شود. امید است که بتوان با رفع این رفتارها در کودکان ناشنوای دبستان وصال بیرجند، به شکوفایی تواناییهای بالقوهی آنان و کاهش مشکلات روانشناختی ناشی از این رفتارها در بزرگسالیشان، کمک کرد. لازم است که دستاندرکاران تلاشی برای ادامه این راه در جهت کاهش مشکلات رفتاری کودکان استثنایی انجام دهند.
1-4. هدفهای پژوهش
هدف عمدهی این پژوهش، بررسی تأثیر کتابدرمانی بر رفع رفتارهای نابهنجاری همچون
نشانگانهای درونیسازی شده و نشانگانهای برونیسازی شده در کودکان ناشنوای گروه سنی ب «سالهای ابتدایی» دبستان وصال بیرجند است. این نشانگانها، شامل «اضطراب/افسردگی،
گوشهگیری/افسردگی، شکایات جسمانی، مشکلات اجتماعی، مشکلات تفکر، مشکلات توجه، رفتارهای قانونشکنانه و پرخاشگرانه» است.
اهداف فرعی این پژوهش که در راستای هدف اصلی هستند، عبارتاند از:
- تعیین تأثیر کتابدرمانی بر کاهش اضطراب/افسردگی کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند
- تعیین تأثیر کتابدرمانی بر کاهش گوشهگیری/افسردگی کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند
- تعیین تأثیر کتابدرمانی بر کاهش شکایات جسمانی کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند
- تعیین تأثیر کتابدرمانی بر کاهش مشکلات اجتماعی کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند
- تعیین تأثیر کتابدرمانی بر کاهش مشکلات تفکر کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند
- تعیین تأثیر کتابدرمانی بر کاهش مشکلات توجه کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند
- تعیین تأثیر کتابدرمانی بر کاهش رفتارهای قانونشکنانهی کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند
- تعیین تأثیر کتابدرمانی بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانهی کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند
- تعیین تأثیر کتابدرمانی بر تغییر کلی طرز رفتار کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند
1-5. فرضیه های پژوهش
- کتابدرمانی، بر اضطراب/افسردگی کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند تأثیر دارد.
- کتابدرمانی، بر گوشهگیری/افسردگی کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند تأثیر دارد.
- کتابدرمانی، بر شکایات جسمانی کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند تأثیر دارد.
- کتابدرمانی، بر مشکلات اجتماعی کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند تأثیر دارد.
- کتابدرمانی، بر مشکلات تفکر کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند تأثیر دارد.
- کتابدرمانی، بر مشکلات توجه کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند تأثیر دارد.
- کتابدرمانی، بر رفتارهای قانونشکنانهی کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند تأثیر دارد.
- کتابدرمانی، بر رفتارهای پرخاشگرانهی کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند تأثیر دارد.
- کتابدرمانی، بر رفتارهای درونیسازی کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند تأثیر دارد.
- کتابدرمانی، بر رفتارهای برونیسازی کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند تأثیر دارد.
- کتابدرمانی بر تغییر کلی طرز رفتار کودکان ناشنوای گروه سنی «ب» مقطع ابتدایی مدرسهی استثنایی وصال بیرجند تأثیر دارد.
1-6. تعریفهای عملیاتی
کتابدرمانی: در پژوهش حاضر، منظور از کتابدرمانی استفاده از کتابهای داستانی مناسب برای کودکان ناشنوای گروه سنی ب «سالهای ابتدایی » دبستان وصال بیرجند است. درمان با کتاب، شامل جلسات کتابدرمانی انفرادی، همراه با لوحهای فشرده زبان اشارهی کتابها است، که در درمان نشانگانهای درونسازی شده و برونسازی شدهی کودکان مؤثر است.
تست آشنباخ: تست آشنباخ، تستی است که بر اساس نظامِ سنجشِ مبتنی بر تجربهی آشنباخ میباشد. این نظام، مدلی چندمحوری است که چارچوبی را برای سازماندهی و یکپارچهسازی داده های تجربیِ حاصل از منابع اطلاعاتی مختلف، فراهم می کند. در این پژوهش داده ها تنها از دو منبع این تست بهدست میآیند که این منابع عبارتند از: گزارش والدین و گزارش معلم. گزارش والدین شامل: سیاههی رفتاری کودک(سی بی سی ال) و فرم گزارش معلم ( تی آر اف) استفاده می شود که توسط معلم، بر اساس وضعیت کودک در شش ماه گذشته، تکمیل شده است.
نشانگانهای درونیسازی شده: اختلالهای درونیسازیشده، رفتارهای بیش از حد مهارشدهای است که معطوف بهدرون هستند. در این پژوهش منظور از این نشانگانها، سه مقیاس اضطراب/افسردگی، گوشهگیری/افسردگی و شکایات جسمانی است. این مقیاسها، مشکلاتی هستند که به طور اساسی، در درون کودک قرار دارند.
نشانگانهای برونیسازی شده: اختلالهای برونیسازیشده، در برگیرندهی مشکلاتی هستند که رو بهبیرون دارند و در تعارض با دیگر افراد و محیط قرار میگیرند. منظور از این
نشانگانها در این پژوهش، دو مقیاس رفتارهای قانونشکنانه و رفتارهای پرخاشگرانه است. این مقیاسها، مشکلاتی هستند که مستلزم تعارض با دیگران و یا انتظارات دیگران از کودک است.
کودکان ناشنوا: کودکانی که از نظر توانایی شنیدن، ناشنوا یا نیمهشنوا هستند.
گروه سنی ب: این گروه سنی شامل سالهای اول دبستان است که در دبستان استثنایی وصال بیرجند، دانش آموزان سالهای اول مقدماتی، اول تکمیلی، دوم و سوم را در بر میگیرد.
فرم در حال بارگذاری ...