اعتیاد به مواد مخدر، مسمومیت حاد یا مزمنی است که مضر به حال شخص و اجتماع بوده و زاییده مصرف داروی طبیعی یا صنعتی به شمار میرود(مرتضوی قهی،1382). در واقع اعتیاد تحت تاثیر عوامل موثری همچون ژنتیک، روانی، جسمی و اجتماعی قرار میگیرد(برجانس و همکاران، 1390؛ مرادی،1391). وابستگی به مواد مخدر یک تهدید مهم سلامتی و معضل بزرگ روانی و اجتماعی است(نخعی امرودی،1388). از جمله خصوصیات این حالت، وابستگی روانی و جسمانی به آن است(مرتضوی قهی،1382). فرد معتاد خواسته یا ناخواسته زمانیکه دچار این بیماری خانمان سوز میشود دیگر تا حد زیادی قدرت تصمیم گیری صحیح و متناسب با وضعیتهای مختلف در جامعه را به دلیل عدم کنترل حالات روحی و روانی خود از دست میدهد. امروزه راههای زیادی برای درمان افراد معتاد وجود دارد، به هر حال آنچه اهمیت دارد این موضوع است که فرد معتاد براساس شرایط و مشخصات خود به برنامه های مناسب درمانی هدایت شود. برنامه های درمانی شامل سمزدایی و درمانهای نگهدارنده میباشند(مقدس تبریزی،1388). مکری (2002) ذکر می کند در واقع درمان دارویی سمزدایی بخش کوچکی از درمان اعتیاد است و بعد از اتمام سمزدایی در صورت فقدان درمان نگهدارنده، میزان بازگشت اعتیاد بسیار بالاست، در حقیقت با ایجاد تغییر در سبک و شیوه زندگی این افراد وتغییر در نگرش این افراد میتوان به موفقیت در درمانهای دارویی بهبود بخشید(خورجهانی،1385؛ مقدس تبریزی،1388).
امروزه تفریح و چگونگی گذران اوقات فراغت وسیلهای موثر برای پرورش قوای فکری، جسمی و اخلاقی افراد است و عاملی برای جلوگیری از کج رویهای اجتماعی به شمار میآید(مرادی،1391). افروز (1382) جمله جالبی را راجع به اوقات فراغت بیان می کند به این صورت که اوقات فراغت مانند شمشیر دو لبهای است که یک لبهی آن می تواند زمینه ساز خلاقیت و هنرآرایی و لبهی دیگر آن عاملی در جهت گرایش به بزهکاری و آسیب اجتماعی باشد(مرادی،1391). پوراصل و همکاران (2007) در مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که یکی از راههای پیشگیری از روی آوردن جوانان به مصرف مواد مخدر، اشاعه تفریحات سالم و شرکت در فعالیتهای ورزشی است که در ایجاد زندگی سالم، ارتقا سلامت و بهداشت افراد از اهمیت ویژهای برخوردار است. ارتقاء سلامت نیاز به انجام رفتارهای سالم متعدد و متنوع دارد(طارمیان،1390؛ مرادی،1391). شرکت در فعالیتهای ورزشی به هنگام اوقات فراغت می تواند نقش بازدارنده و کنترل شدهای برای این افراد در درمان و جلوگیری از بازگشت این افراد به مواد مخدر داشته باشد. بطور کلی ورزش و بازی با فعالسازی سیستمهای مختلف بدن وترشح هورمونهای سروتونین واندروفین باعث ایجاد شادکامی و وابستگی به ورزش می شود و در نتیجه از روی آوردن فرد به مواد مخدر ممانعت به عمل میآورد(خورجهانی،1385). به طور کلی درمان اعتیاد روندی طولانی، سخت، پیچیده و توام با عودهای مکرر(مصرف دوباره معتاد بعد از مدتی ترک) است، لذا امروزه ورزش به عنوان یک عامل تسهیلکننده در جهت کنترل و ترک اعتیاد در بین افراد معتاد استفاده می شود(مقدس تبریزی،1388). از لحاظ تحقیقاتی که در این زمینه انجام شد اکثر تحقیقات تاثیر ورزش در موفقیت ترک اعتیاد به سیگار را تائید کرده اند در حالی که در رابطه با تاثیر مثبت ورزش بعنوان فعالیت اوقات فراغتی در ترک اعتیاد به مواد مخدر دیگر نتیجه قطعی منتشر نشده(زچوکه و همکاران، 2012) و یا اگر تاثیر ورزش مورد بررسی قرار گرفته بصورت دوره تمرینی بوده است نه بعنوان فعالیتی اوقات فراغتی که موجب پوشش زمانهای فراغت افراد می شود(مقدس تبریزی،1388)، بنابراین مطالعه حاضر در پی پاسخ به این سوال است که نظر معتادین پس از گذران دوره سمزدایی در مورد میزان اثر بخشی ورزش و فعالیت بدنی بعنوان فعالیتی اوقات فراغتی در موفقیت ترک آنان چگونه بوده است؟
معضل اعتیاد به مواد مخدر خاص ایران نیست بلکه بلای بزرگ معاصر است بطوریکه هر یک از کشورهای جهان به نحوی درگیر معضل اعتیاد هستند(عزیزی،1382). باتوجه به اینکه کشور ما دارای جمعیت جوان است و از سوی دیگر با بزرگترین کشور تولید کننده همسایه میباشد(طارمیان،1390) و مرگ سالانه بیش از چهار هزار نفر در کشور بر اثر اعتیاد و حدود 5/2 تا4 میلیون معتاد در کشور گزارش شده است و از طرفی نتایج نشان میدهد بطور رسمی یک میلیون و 800 هزار نفر در کشور به صورت تفننی و دائم مواد مخدر مصرف می کنند(ستاد مبارزه با مواد مخدر). ارزیابی سریع وضعیت سوء مصرف مواد مخدر در ایران مشخص کرده که در سالهای اخیر به طور متوسط میزان رشد سالانه مصرف مواد مخدر 8 درصد است. با مقایسه این نرخ با رشد جمعیت ملاحظه می شود که میزان رشد مصرف مواد بیش از سه برابر نرخ رشد جمعیت است و همچنین میزان رشد مصرف تزریقی مواد شیب تندتری داشته و بطور متوسط سالی 33 درصد میباشد(مرادی،1391). برآورد می شود که ترکیبی از رژیم غذایی نامناسب، فعالیتبدنی ناکافی و استعمال دخانیات علل اصلی بالغ بر 80% از مرگ و میرهای زودرس ناشی از بیماریهای قلبی _عروقی میباشند(خورجهانی،1385). چنین روند رو به رشدی حاکی از آن دارد که روشهای معمول پیشگیری، معالجه یا مبارزه تاکنون کارساز نبوده اند(فاضلی،1382) به همین دلیل است که احتمال بازگشت معتادین به مواد مخدر در حال حاضر بالاست بطوریکه 66% ظرف شش ماه اول ترک مواد مخدر دوباره به سمت اعتیاد باز میگردند و این تعداد ظرف یکسال به 86 تا 88 درصد میرسد(عزیزی،1382؛ یحییزاده،1380). بنابراین اعتیاد به عنوان خطرناکترین معضل جامعه به خصوص برای جوانان این مرز و بوم بوده و این امر لزوم برنامه های جامع مبارزه با مواد مخدر را بیش از گذشته پررنگ می کند. ضمن آنکه برای اعتیاد به بسیاری از مواد روانگردان درمان استاندارد و قطعی متکی بر شواهد علمی وجود ندارد(طارمیان،1390).
دیوید هولمز (2012)تحت عنوان چالش، درمان اعتیاد بوسیله داروهای تجویزی را بسیار دشوار عنوان می کند و بازگشت اعتیاد را یک معضل بیان میدارد. مطالعات نشان میدهد بلافاصله پس از مرخص شدن از بیمارستان یا مراکز بازپروری، دوره بسیار حساسی است که افراد تحت درمان، در معرض خطر بسیاربالای برگشت به مصرف مواد مخدر قرار دارند و اگر بیماران بهبود یافته این دوره را با موفقیت طی کنند میتوان به نتایج درمان امیدوار بود. اما نتایج حاکی از بازگشت این افراد به مواد مخدر میباشد. متادون در حال حاضر تنها دارویی است که برای درمان وابستگی به موادمخدر بکار برده می شود که در برخی مواقع عوارض غیر قابل جبرانی نیزدارد(هندرر،2012). مشکل اصلی درمان دارویی اوپیوئیدی، میزان پایین ماندگاری بر درمان است(حسینی و همکاران،1389).
در جهان، صدها فعالیت ورزشی وجود دارند که از الگوهای حرکتی مشخصی پیروی مینمایند. از ویژگیهای مهم این فعالیتهای بدنی عدم
محدودیت سنی و یا جنسیتی میباشد و افراد جامعه با خصوصیات مختلف می توانند از آن بهره ببرند. یکی از اقشار جامعه، معتادان هستند که میتوانند با انجام فعالیتهای بدنی از نقش احتمالی آن در درمان اعتیاد بهرهمند شوند(حاجیرسولی،1390). در خصوص فواید ثابت شده فعالیتهای بدنی دیوسالار(1389) اظهار میدارد که مشارکت منظم و متداوم در فعالیتهای بدنی برای افرادی که با آسیب روانشناختی جدی روبرو هستند فواید لاینفک افزایش بهزیستی همگانی، افزایش شادابی وطراوت و کاهش اضطراب و استرس را به دنبال خود دارد. مقدس تبریزی (1388) بر این عقیده است که ورزش و فعالیتبدنی بر درمان و بهبود کیفیت زندگی معتادان تحت درمان با متادون موثر است. بهرام فر(1379) درپژوهش خود رابطه بین مشارکت در فعالیتهای بدنی و سلامت روانشناختی افراد را مورد بررسی وتحلیل قرار داد که بررسیها تاثیر مثبت مشارکت در فعالیتهای بدنی را بر شادابی، طراوت، کسب لذت و هیجان، کاهش افسردگی، افزایش عزت نفس، بهبود خود اثر بخشی نشان داده است تا آنجا که فواید انجام فعالیتبدنی در افرادی که مشکلات روانی دارند تایید شده است(مرادی،1391). میشل و همکارانش (1999) در مطالعه خود به بررسی و تاثیر برنامه تمرینات ورزشی با سایر برنامه های درمانی شناختی– رفتاری بر روی زنان سیگاری، به این نتیجه رسیدند که تمرینات ورزشی، اجتناب و پرهیز از استعمال سیگار را پس از برنامه درمانی به مدت 3 تا 12ماه افزایش میدهد. کرباسی (1364) در مطالعه ای به شناخت و بررسی ویژگیهای اعتیاد در استان کرمان و بازشناسی عوامل تاثیرگذار برآن پرداخت و به این نتیجه رسید که ورزش و فعالیتبدنی به صورت منظم و مستمر به عنوان یک ابزار کنترل کننده و تسهیل در ترک مواد مخدر وهمچنین جلوگیری از اعتیاد میباشد. با توجه به تحقیقات اندکی که در این حوزه صورت گرفته است به میزان تاثیر ورزش بعنوان فعالیت اوقات فراغتی در بین این افراد به وضوح مورد مطالعه قرار نگرفته تا نقش ورزش با دو هدف افزایش سلامت جسمانی _ روانی و پر کردن اوقات فراغت معتادین با فعالیتهایبدنی و تفریحی مشخص شود و با توجه به فوایدی که در اثر ورزش منظم بیان می شود، هاسنبلاس(2002) بیان می کند که تاثیرات ورزش برتعادل شرایط روانی و فیزیولوژیکی بدن هنوز ناشناخته باقی مانده و این ابهام وجود دارد که انجام ورزش در چه شرایطی مناسب است (نخعی امرودی،1388). پرسشهای زیادی برای عموم راجع به اعتیاد مطرح است از جمله اینکه چه عواملی می تواند در کاهش عوارض ناشی از اعتیاد موثر باشد، با توجه به اهمیت بسیار زیادی که نگرش و ادراک معتادان در موفقیت ترک آنها دارد، از این رو مطالعه حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که ادراک معتادین از نقش ورزش دراوقات فراغت بر موفقیت ترک آنها چگونه است؟
یکی از بلاهای خانمان سوز که آفتی بر پیکر جوامع بشری است، مساله مواد مخدر و اعتیاد است که قدرت تفکر، خلاقیت، توان، کوشش و سازندگی را از انسانها گرفته و بنیان خانواده و اعتقاد و باورهای دینی آنها را در معرض نابودی و از هم پاشیدگی قرار داده است و متاسفانه روز به روز رو به گسترش است. کمتر کشوری است که مهمترین و یا یکی از عمده مشکلاتش، مساله مواد مخدر و اعتیاد نباشد. همه ساله مبلغ هنگفتی صرف مبارزه با اعتیاد میگردد، ولی همچنان باندهای قاچاق مواد مخدر و تعداد معتادان در حال افزایش است. سازندگیها رو به سوزندگی، تواناییها رو به ناتوانی، ثروتها رو به انهدام و نابودی و میکدهی خیالی معتاد نیز به ماتم کدهای سرد مبدل میگردد. در سالهای اخیر مصرف مواد مخدر در سراسر جهان افزایش یافته است(سراج خرمی،1382). علاوه بر رشد روزافزون اعتیاد، ایران نیز از جمله بزرگترین مصرف کنندگان هروئین، تریاک و مواد شبه افیونی مصنوعی در جهان است. بگونهای که تعداد 5/2 تا 4 میلیون معتاد در کشور داریم که روزانه 10 نفر از آنها در کشور به علت مصرف مواد مخدر میمیرند(نخعی امرودی،1388).
وجود و وفور مواد مخدر و سهولت دسترسی به آن، ضعف قوانین و مقررات جاری کشور و مشکلات و تنگناهای قانونی برخورد با این پدیده، سود بخش بودن قاچاق مواد مخدر و عدم توجه به همه ابعاد اعتیاد در درمان و وجود درمانهای ناقص و پزشکی و … از جمله عوامل مهم اجتماعی هستند که توجه به آنها ضرورت دارد بطوریکه امروزه مبالغه نیست اگر هر نوع پژوهشی در حوزه مصرف مواد که بتواند به ایجاد، ارزیابی و بررسی شیوه های درمانی و ترک اعتیاد به وسیله فعالیتبدنی و ورزش که متناسب با زمینه فرهنگی جامعه باشد، ارزش حیاتی و بیقید و شرطی دارد(امیری،1389؛ مقدس تبریزی،1388). هزینه های سرسامآوری که اعتیاد بر خانوادهها و جوامع تحمیل می کند و نیز مضرات بسیاری که در جنبه های جسمانی، روانی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره بر مردم کشور ما وارد میآورد دلایل موجهی بر لزوم پیدا کردن راههای مناسب جهت ترک مناسب و موفق معتادین میباشد.
با توجه به مطالب ذکر شده و نقش اوقات فراغت در زندگی افراد مانند هر نهاد و عامل دیگری، دارای کارکردهای اجتماعی است که از مهمترین کارکردهای اوقات فراغت، غنی ساختن کیفیت زندگی، رشد ابعاد مختلف فردی و پیشگیری از استفادههای ضد اجتماعی و بزهکارانه از وقت آزاد است. باتوجه به شیوع روز افزون اعتیاد به مواد مخدر که شیب تند گسترش آن را در آمارهای منتشره میتوان دید و از سوی دیگر در معرض تهدید قرار گرفتن قشر جوان جامعه و کاهش سن شیوع اعتیاد تا 9 سالگی ضرورت مقابله همه جانبه با این موضوع برای همه روشن میباشد(برجانس و همکاران،1390).
1-4-1) هدف کلی
هدف کلی این پژوهش بررسی ادراک معتادین از نقش ورزش در اوقات فراغت بر موفقیت ترک آنها در استان کرمان بود.
1-5) فرضیه های تحقیق
Zschucke E, Heinz A, Ströhle A
Holmes D
Hendr´ee E
Michele D. Levine, Kenneth A. Perkins, Marsha D. Marcus, B
حامیگری یکی از روشهای سرمایه گذاری در ورزش است که از طریق آن تیمها و رویدادهای ورزشی مورد حمایت قرار میگیرند و حامی نیز میتوانند از طریق آن مشتریان جدید را برای شرکت جذب و حفظ نماید. شرکتها با تقویت ارتباطات خویش در رویدادها و وقایع ورزشی به فرصتهای تجاری بیشتری میاندیشند. در واقع حامیگری یکی از با ارزشترین شیوه هایی است شرکتها میتوانند از طریق آن به اهداف بازاریابی خود دست یافته و روابط خود را با مشتری حفظ نمایند(محرمزاده, 1388, ص. 80).
امروزه نقش حامیگری بهعنوان یک ابزار ارتباطی به وضوح مورد تأیید قرار گرفته است و بازاریابان از اهمیت حامیگری به عنوان یک فرصت سرمایه گذاری تجاری آگاهی دارند(والیسر، 2003، ص5). تحقیقات انجام شده در حوزه حامیگری، نشان میدهد که استفاده از حامیگری درصورتی که بهصورت مناسب برنامه ریزی و اجرا شود، می تواند یک مزیت رقابتی پایدار برای شرکتها به شمار آید(کیهان، 2006، ص32). محققین، حامیگری را به عنوان ابزاری قدرتمند و در عین حال غیر مستقیم برای متقاعد سازی افراد میدانند که پیامهای مورد نظر بازاریابان را در قالب ارتباطات میان حامی و حمایت شونده در ذهن مشتریان قرار می دهد(کیلر، 2003 ص19).
با آشکار شدن اهمیت ورزش به عنوان یک حوزه جذاب و مهم که تقریباً سه چهارم مخارج مربوط به حامیگری را به خود اختصاص داده است، تنوع فعالیتهای حامیگری در ورزش نیز در حال افزایش است. ظهور رسانه های جدید، انتظارات مصرف کنندگان از تبلیغات را افزایش داده است و صاحب نظران بر این نظرند که در آینده، سرمایه گذاری در انواع تبلیغات غیر سنتی، مانند حامیگری، به رشد خود ادامه خواهد داد.
1-1) بیان مسئله
شناسهی هوادار، به تعهد شخصی و درگیری احساسی فرد به یک بازیکن، تیم یا سازمان ورزشی گفته می شود. برای شناسهی هواداری سه سطح را میتوان در نظر گرفت؛ پایینترین سطح ” هواداران اجتماعی” اند که برای سرگرمی در رویداد ورزشی حاضر میشوند و نگران نتیجهی بازی نیستند. “هواداران متمرکز” یا نیمه متعصب که از یک بازیکن یا تیم هواداری می کنند، اما این هواداری زمان زیادی ندارند و با نتیجه نگرفتن تیم یا بازیکن دلبستگی خود را نسبت به آن تغییر میدهند؛ دسته سوم هواداران همیشگی یا بسیار متعصباند که برای مدت طولانی دلبستگی احساسی زیادی به بازیکن یا تیم مورد علاقه خود دارد. هر چه تعصب هوادار بیشتر باشد، بیشتر در رویدادها حاضر می شود (قهفرخی, 1389, ص. 154).
هواداران با حضور گستردهی خود به حمایتهای مادی و معنوی از تیم میپردازند. آنها با خرید بلیط بخشی از هزینه تیم را تامین می کنند، به علاوه با حمایت هواداران ارزش معنوی باشگاه افزایش مییابد و شرکتها برای بهدست گرفتن حامیان تیم با هم رقابت کرده و منابع مادی زیادی را برای استفادهی تبلیغاتی سرمایه گذاری می کنند(ولفر، 2008، ص110).
حمایت از ورزش یا نهاد ورزشی نوع جدیدی از راهبردهای بازاریابی است که به صورت گستردهای مورد استفادهی بازاریابی قرار میگیرد(گوینر و اسوانسون، 2003، ص270). امروزه حامیگری از مفهوم قدیمی خود که صرفا یک فعالیت بشردوستانه بوده خارج شده و به یک رابطه تجاری دو طرفه میان حامی و حمایت شونده تبدیل شده است.
حامیگری عبارت است از یک سرمایه گذاری مالی یا غیرمالی روی یک فعالیت، به منظور دسترسی به فرصتهای بالقوه و قابل استفادهی تجاری که شناختهترین نوع این فعالیت حامیگری ورزشی است. ورزش با توجه به اینکه یک فعالیت بین المللی بوده و مربوط به همهی قشرها است و می تواند تصویر مثبتی ایجاد نماید، یکی از رایجترین حوزه فعالیت حامیان است. اهمیت این حوزه با مروری اجمالی با سرمایه گذاریهای عظیمی که بسیاری از شرکتها در حمایت از رویدادها و فعالیتهای ورزشی مختلف مانند المپیک، جام جهانی، لیگها و جامهای مختلف انجام می دهند بیش از پیش آشکار می شود(کیم، 2010، ص2).
حامیگری ورزشی عبارت است از حمایت یک شرکت (ورزشی یا غیر ورزشی) از نهادها، تسهیلات و امکانات، تیمها، ورزشکاران و رویدادهای ورزشی، به منظور نایل شدن به اهداف تجاری مورد نظر(نگان، پرندرگاست و تسانگ، 2011، ص551). اگر چه حامی رسمی بودن نیازمند منابع مالی زیادی است، اما انتظار میرود این کار فواید زیادی از جمله افزایش سود، بهبود نرخ بازگشت سرمایه و اثر تبلیغاتی مثبت داشته باشد. حامیگری فرصتی است تا شرکتها بتوانند شناسهی خود را با بهره گرفتن از رویدادهای ورزشی مهم به دنیا معرفی کنند(کیم، 2010، ص3).
دریباکس(2002) بیان کرد که هوادار خوب، وفادار است و از تیم محبوبش حتی در شرایط نامطلوب هم حمایت می کند و هوادار بد، فردی است بیوفا که تنها به نتایج خوب توجه دارد تا از این طریق تسلی بخش خواسته های خود باشد. ورزش هواداری تولید می کند که متعصب، کنجکاو و ماندگارتر از آن باشد که برای سایر اشکال فعالیتهای سرگرمکننده اجتماعی بدون مشارکت مستقیم در رویداد فقط به عنوان تماشاچی باشد. شناسهی تیم به عنوان درک هواداران در ارتباط با یک تیم و تجزیه و تحلیل نقاط ضعف و دستاوردهای تیم به عنوان مالک تیم تعریف می شود در این مفهوم، میتوان آن را به عنوان یک نمونه خاص از شناسهی سازمانی درک کرد. نظریهی هویت اجتماعی پیشنهاد می کند که افراد خود را در دسته های مختلف اجتماعی به منظور تسهیل در شناسهی خود به همراه محیط اجتماعیشان طبقه بندی می کنند. تا حدودی شناسهی یک فرد با گروه، به عنوان یک تیم ورزشی، می تواند متفاوت باشد. هواداران کمی به صورت منفعل با ورزش یا تیم درگیرند، و به احتمال زیاد برای سرگرمی، فرصت تعامل اجتماعی و کاهش استرس جذب ورزش میشوند(گوینر و اسوانسون، 2003، ص276). هوادار ورزش می تواند یک حس اجتماعی را ایجاد کند. با درگیر کردن مردم به صورت مشترک به هدف مشترک، ورزش یک شناسهی جمعی را فراهم میکند. همچنین میتواند بوسیله ایجاد ارتباط تیم با جامعه از طریق تاریخ، نمادها، اهداف مشترک و نیاز هواداران به تعلق، غرور و افتخار جامعه را بسازد(گوینر و اسوانسون، 2003، ص 278). هواداران جذب تیمهایی می شوند که وفادار هستند این وفاداری بلندمدت، بیدریغ بوسیله زمان و حامیگری پشتیبانی می شود(پولی، 1978، ص 18). علاوه بر این بیشتر نتایج شناسهی هواداری به این صورت است که افراد تمایل دارند در رفتار مشتریانی که حمایت میشوند شرکت کنند(فیشر، 1998، ص28).
اخیرا در بازاریابی ورزشی، بازاریابان به طور گستردهای از برنامه های حمایت از رویداد ورزشی، به منظور بهبود تصویر شناسه و افزایش وفاداری به شناسه استفاده می کنند(کورنویل و مینگهان، 1998، ص8). مطابق با تحقیقی که در سال 2001 انجام گرفت، اولین هدف شرکتها از حامیگری، افزایش وفاداری به شناسهی شرکت اعلام گردید(عبدوی، 1391، ص4). یکی دیگر از اصلیترین اهداف حامیان عبارت است از بهبود تصویر شناسهی شرکت، ایجاد تصویری مثبت از شرکت موجب می شود تا ادراک مصرف کنندگان از حامی تحت تاثیر قرار میگیرد(وستبرگ، استاورس و ویلسون، 2011، ص 608).
به طور کلی حامیگری جایگاه ویژهای در آمیخته با بازاریابی دارد چرا که در ایجاد آگاهی از شناسهی تیم، خلق جایگاهی متمایز و افزایش سهم بازار تاثیر بسزایی دارد(کیم، 2010، ص 5). با وجود افزایش محبوبیت حمایت از فعالیتهای ورزشی به عنوان یک ابزار ترفیعی، نتایج نهایی فعالیتهای حمایتی مانند تشخیص حامی، نگرش، حمایت و رضایت نسبت به حامی هنوز ناشناخته باقیمانده است(نگان، پرندرگاست و تسانگ، 2011، ص553).
تحقیقات در حوزه حامیگری را می توان به دو دستهی متفاوت جای داد: یکی رفتار مصرف کننده و دیگری عملکرد مالی. در حوزه رفتار مصرف کننده، حمایت یک شرکت از فعالیت ورزشی موجب تغییر در رفتار و نگرش فرد نسبت به آن شرکت می شود در حالی که در حوزه مالی تمرکز محققین بیشتر بر بازار سرمایه، قیمت سهام و نتایج مالی است(کیم، 2010، ص 6). در گذشته بازاریابان میزان اثربخشی حامیگری را بر اساس شاخص هایی همچون میزان فروش(کاریلیت، لافرتی و هریس، 2005، ص55) و قیمت سهام ارزیابی میکردند(لالونتاس، 2005، ص260). اما امروزه محققین به اهمیت شاخص های نگرشی در ارزیابی نتایج حاصل از حامیگری پی بردهاند(الکساندر، 2007، ص135).
در پژوهش حاضر تمرکز محقق بر نتایج رفتاری و نگرشی حاصل از حامیگری قرار دارد. نتایج رفتاری و نگرشی برای حامیگری مانند شناخت حامی، نگرش، حمایت و رضایت نسبت به حامی ذکر شدهاست(گوینر و اسوانسون، 2003، ص 276). با توجه به سرمایه گذاری های صورت گرفته در این زمینه، آگاهی از چگونگی کارکرد حامیگری از اهمیت ویژهای برخوردار است(نگان، پرندرگاست و تسانگ، 2011، ص554). بنابراین هرچه شرکتها بخواهند سرمایه گذاری بیشتری در برنامه های بازاریابی خود داشته باشند، باید از ابعاد دقیق حامیگری بهعنوان یک ابزار راهبردی بازاریابی آگاهی داشته باشند(دیمیترا، آرتمیس و تئوفانیس، 2008، ص 215). علاوه بر این محقق سعی دارد با توجه به ادبیات شناسه، سابقه اعتبار، حوزه مشارکت و شناسهی هواداری را برای پیش بینی شناسهی تیم در میان هواداران بررسی کند. البته در تحقیقات قبلی اثر دو عامل سابقه اعتبار و حوزه مشارکت بر روی پیامدهای حامیگری بررسی شده است ولی به شناسهی هواداری به عنوان یکی از فاکتورهای شناسهی تیم بر روی حامیگری پرداخته نشده است، در این راستا با توجه به کمبود مطالعات در حوزه حامیگری و نتایج حاصل از آن در میان هواداران، بویژه در داخل کشور، محقق تصمیم گرفتهاست تا در پژوهش حاضر تاثیر شناسهی هواداری را بر روی چهار پیامد مشخص حامیگری(شناخت حامی، نگرش، حمایت و رضایت نسبت به حامی) بررسی کند و سوال اساسی در این تحقیق این است که آیا شناسهی هواداری روی چهار پیامد مشخص حامیگری(شناخت حامی، نگرش، حمایت و رضایت نسبت به حامی) تاثیر دارد؟
3-1) ضرورت و اهمیت انجام تحقیق
در طول سه دهه گذشته، حامیگری از یک فعالیت محدود و کوچک که تنها در برخی از کشورهای صنعتی انجام می گرفت، به یک صنعت جهانی مهم تبدیل شده است(مینگهان، 1998، ص4) و سرمایه گذاری شرکتها در این حوزه بشدت رشد کرده است(کوو، کوارترمن و فلاین، 2006، ص82).
گزارش شده است که میزان کل مخارج مربوط به حامیگری از 2 میلیارد دلار در سال 1984 به 28 میلیارد دلار در سال 2004 و 3/46 میلیارد دلار در سال 2010 رسیده است(IEG,2011). رشد روز افزون این سرمایه گذاریها ناشی از اثر بخش بودن حامیگری به عنوان ابزاری مؤثر در ارتباطات بازاریابی است(دلفین، 2005، ص174).
با وجود همه این شاخص ها که نیاز به داشتن درک روشنی از ارزش تجاری حامیگری را نمایان میسازد، اما بازاریابان هنوز پاسخ روشنی به این سوالات که چه چیزی در ازای سرمایه گذاری در حامیگری حاصلشان می شود؟ حامیگری چگونه می تواند ادراک و رفتار مصرف کنندگان را تحت تأثیر قرار دهد؟ و چگونه میتوان یک برنامه حامیگری کارآمد را توسعه دهند؟ در اختیار ندارند و اکثر تصمیمات مربوط به استفاده از حامیگری به سلیقه شخصی مدیران و یا علاقه آنان به ورزش بستگی دارد(هاروی، 2001، ص61).
کیهان (2006)، از چهار عامل به عنوان عوامل موثر بر عدم درک اثرات ناشی از حامیگری یاد می کند: نبود پشتوانه نظری جامع درباره چگونگی کارکرد حامیگری، مبهم بودن مفاهیم مربوط به ساختارهای کلیدی حامیگری، ضعف روششناسی در مطالعات حامیگری و در نهایت عدم تمایز بین حامیگری و سایر ابزارهای بازاریابی مانند تبلیغات، همگی عواملی هستند که موجب بوجود آمدن ابهام در حوزه حامیگری شده اند.
در کشور ما نیز با توجه به اجرای اصل 44 قانون اساسی و واگذاری نهادهای دولتی به بخش خصوصی، و با در نظرگرفتن این موضوع که تعدادی از تیمهای ورزشی در ایران بصورت دولتی یا نیمه دولتی اداره میشوند، فرصتی برای شرکتها بوجود آمده است تا با حمایت از تیمهای ورزشی به عنوان یک برنامه راهبردی بازاریابی، جایگاه ویژهای برای خود در ذهن مشتریان ایجاد نمایند. علاوه بر این، ورزش حرفهای در ایران فقط هزینه زاست و درآمد کسب نمی کند. باشگاههای ایرانی از دولت بودجه میگیرند و توان درآمدزایی ندارند. باشگاههای ورزشی در کشور راههای محدودی برای کسب درآمد دارند و درآمدهای این باشگاهها به طور کلی در سه محدوده روز مسابقات، حامیان و پخش تلویزیونی جای میگیرد(عبدوی،1391،ص6).
در این میان جذب حامی یک شیوه بسیار قدیمی و کاملا شناخته شده در دنیای ورزش است. بسیاری از هواداران جوان تیمها هنگام خرید پیراهن تیم مورد علاقهشان در صورتی آن را غیرتقلبی میدانند که نام حامی بر روی آن حک شده باشد. طرفداران به کالایی که نام شرکت
آن به عنوان حامی بر روی پیراهن تیمشان حک شده است، علاقه نشان می دهند و محصولات حامی تیم خود را جذابتر از محصولات مشابه میدانند. از سوی دیگر حمایت مالی از تیمها و رویدادهای ورزشی توسط شرکتهای بزرگ، موفقیت باشگاهها و حامی را توأما مهیا می کند و هر دو طرف از این معامله سود سرشاری میبرند(عبدوی،1391،ص7).
بنابراین رشد سریع صنعت حامیگری، مطالعات دانشگاهی در حوزه های مختلف این صنعت را مطالبه می کند. با وجود مطالعات زیادی که در این سه مرحله انجام گرفته است، مینگهان (2001) خاطر نشان می کند که هنوز هیچ یک از این مطالعات نتوانسته اند الگوی جامعی که بتواند چگونگی کارکرد حامیگری را نشان دهد، ارائه کنند.
بنابراین این تحقیق در نظر دارد تاثیر شناسهی هواداری را روی پیامدهای حاصل از حامیگری بررسی کند. این کار میتوانند پشتوانه نظری و شواهد تجربی قابل توجهی در اختیار محققین و بازاریابان علاقهمند به استفاده از حامیگری قرار دهد و تصمیمات شرکتها در ورود به صنعت حامیگری را مشروعیت بخشد. و همچنین با توجه به این که این تحقیق روی باشگاه تراکتورسازی تبریز کار خواهد شد و در مورد باشگاه فرهنگی ورزشی تراکتورسازی تبریز یک باشگاه فوتبال است که در تبریز، استان آذربایجان شرقی در سال ۱۳۴۹ شمسی (۱۹۷۰ میلادی) با حمایت کارخانه تراکتورسازی تبریز بنیانگذاری شده است و در طی چند سالی که این تیم در لیگ برتر با یاری هواداران متعصب خود توانسته است نتایج قابل قبول و خوبی کسب کند محقق در نظر دارد تا با انجام این پژوهش دانش و اطلاعات مفیدی در اختیار هواداران و حامیان مالی و همچنین مسئولین این تیم قرار دهد.
4-1) اهداف تحقیق
اهدافی که محقق در این تحقیق دنبال می کند عبارتند از:
هدف از این تحقیق ارائه مدلی از شناسهی هواداری و پیامدهای حاصل از حامیگری در باشگاه تراکتورسازی تبریز میباشد تا با بهره گیری از نتایج حاصله و ارائه پیشنهادهایی متناسب با نتایج پژوهش، دانش و اطلاعات مفیدی در اختیار هواداران و حامیان و همچنین مسئولین این تیم قرار دهد.
علاوه بر اهداف کلی، اهداف جزئی پژوهش به صورت زیر میباشد:
1) بررسی یا تعیین رابطه بین وجهه و اعتبار درک شده از تیم با شناسهی آن تیم
2) بررسی یا تعیین رابطه بین مشارکت در حوزه ورزش و شناسهی آن تیم
3) بررسی یا تعیین رابطه بین شناسهی هواداری و شناسهی آن تیم
3-1) بررسی یا تعیین رابطه بین تعلق هوادار و شناسهی هواداری
3-2) بررسی یا تعیین رابطه بین اشتیاق هوادار و شناسهی هواداری
3-3) بررسی یا تعیین رابطه بین مشارکت هوادار و شناسهی هواداری
4) بررسی یا تعیین رابطه بین شناسهی تیم و توانایی شناخت صحیح حامیان آن تیم
5) بررسی یا تعیین رابطه بین شناسهی تیم و نگرش نسبت به حامیان آن تیم
6) بررسی یا تعیین رابطه بین شناسهی تیم و رفتارهای حمایت حامیان آن تیم
7) بررسی یا تعیین رابطه بین شناسهی تیم و رضایت نسبت به حامیان آن تیم
5-1) بیان فرضیه ها
در این تحقیق، محقق هشت فرضیه و سه زیرفرضیه برای پاسخگویی به این سؤالات مطرح می کند. این فرضیه ها و ریزفرضیه ها که صحت و سقم آنها در این تحقیق مورد بررسی قرار خواهند گرفت عبارتند از:
1) بین وجهه و اعتبار درک شده از تیم و شناسهی آن تیم ارتباط معناداری وجود دارد.
2) بین مشارکت در حوزه ورزش و شناسهی تیم ارتباط معناداری وجود دارد.
3) بین شناسهی هواداری و شناسهی تیم ارتباط معناداری وجود دارد.
3-1) بین تعلق هوادار و شناسهی هواداری ارتباط معناداری وجود دارد.
3-2) بین اشتیاق هوادار و شناسهی هواداری ارتباط معناداری وجود دارد.
3-3) بین مشارکت هوادار و شناسهی هواداری ارتباط معناداری وجود دارد.
4) بین شناسهی تیم و توانایی شناخت صحیح حامیان مالی ارتباط معناداری وجود دارد.
5) بین شناسهی تیم و نگرش نسبت به حامیان مالی ارتباط معناداری وجود دارد.
6) بین شناسهی تیم و رفتارهای حمایت حامیان مالی ارتباط معناداری وجود دارد.
7) بین شناسهی تیم و رضایت نسبت به حامی مالی ارتباط معناداری وجود دارد.
. Sponsorship
. Sponsor
. Walliser
. Kihan
. Keller
. Welfare
. Gwinner & Swanson
. kim
– sport sponsorship
. Ngan, Prendergast, & Tsang
– Derbaix
. Pooley
. Fisher
. Cornwell & Maignan
. Westberg, Stavros, & Wilson
. Carrillat, Lafferty, & Harris
. Lalountas
. Alexandris
. Dimitra, Artemisia, & Theofanis
. Koo, Quarterman, & Flynn
. Dolphin
. Harvey
– kihan
– Maighan
سازمان موفق مشخصه عمدهای دارد که بهوسیله آن از سازمان ناموفق تمیز داده می شود. این مشخصه، رهبری پویا و اثربخش است. اهمیت رهبری و مدیریت در دوران معاصر به حدی است که گفته می شود پایه قدرت در جامعه معاصر، دیگر تملک ابزار تولید نیست، بلکه تصاحب مقامات مدیریتی و اداری درون سازمانهاست (زردتشتیان،1387؛ نورایی، 1387). همه سازمانها در جهان، علاقهمند به فهم عمیق، بررسی و گسترش رهبری هستند. علیرغم نوع سازمان، رهبری به عنوان ایفای نقشی حیاتی در افزایش عملکرد تیمی و سازمانی مشخص می شود. به طورکلی رهبری موثر، مزیت رقابتی مهمی برای هر سازمان است. در مقایسه با گذشته، رهبری با چالشهای بزرگتری روبرو است که ناشی از پیچیدگی محیط و ماهیت متغیر سازمانها است (ریاض ادنان و همکاران، 2010). سبک رهبری و ایجاد انگیزش در افراد توسط رهبر، نسبت به سایر موارد موثر، در به موفقیت رسیدن یک تیم ورزشی یا سازمانی از اهمیت ویژهای برخوردار هستند. بیشتر نظریه های مطرح شده در زمینه سبک رهبری، بر رهبری عملگرا متمرکز بوده است و در واقع این سبک، رویکردی سنتی به رهبری است. در این سبک، رهبر با پیروان، رابطه قراردادی و مبادلهای دارد و در مقابل عملکرد خوب، به آنان پاداشهای مناسب میدهد. در رهبری تحول گرا رابطه رهبر با پیروان، فراتر از تشویقهای قراردادی بوده و باعث برانگیختن فکر و الهامبخشی به پیروان می شود تا برای رسیدن به اهداف با حداکثر پتانسیل، بیش از آنچه که انتظار میرود، تلاش کنند. رهبران تحول گرا دارای نفوذ و جاذبه شخصی هستند و با رعایت ملاحظات فردی باعث ایجاد انگیزه در افراد میشوند (حلاجی، 1388). از مهمترین ویژگی های تاثیرگذار بر عملکرد مدیریت، رهبری است، هنگامی که مدیر به هدایت افراد می پردازد انگیزه ایجاد می کند و با برقراری ارتباط با نیروی انسانی به وظیفه رهبری عمل نموده است. از خصوصیات رهبری که در نحوه عملکرد مدیران حائز اهمیت است، میتوان به ویژگیهای شخصیتی و شخصی اشاره نمود (حسنزاده، 1382).
شخصیت عبارت است از مجموع راههایی که یک نفر بدان وسیله در برابر دیگران از خود واکنش نشان میدهد، یا بدان وسیله روابط متقابل ایجاد می کند. شناخت ها و ارتباطات مربوط به شخصیت، به مدیر امکان میدهد که در ارتباط با دیگران موضعگیریهای مناسب و آگاهانه داشته باشد (قاسمی، 1382). سالهاست که مطالعه رفتار انسان مورد توجه قرار گرفته است. برای اینکه بتوان رفتار انسانی را توصیف و تشریح کرد، باید شرایطی را که رفتار تحت آن شرایط بروز میکند، مورد بررسی قرار داد. ویژگی عمده شخصیتی که بر رفتار
انسان در سازمان اثر میگذارد و تعیین کننده رفتار فرد در سازمان است، عبارت است از: کانون کنترل؛ در این حالت بعضی از افراد براین باورند که حاکم بر سرنوشت خویشاند، و عدهای هم خود را بازیچه دست سرنوشت میدانند و از هر چه که پیش می آید استقبال میکنند. گروه اول افراد درونگرا و دسته دوم افراد برونگرا نامیده میشوند (پیمانیزاد، 1381). در بین روانشناسان نهتنها درباره ماهیت شخصیت انسان، بلکه در مورد تعریف شخصیت و ویژگیهای آن توافق نظر کاملی وجود ندارد. به همین دلیل، تعاریف و نظریه های گوناگونی پیرامون شخصیت ارائه شده است (فراهانی،1378). از جمله نظریهپردازان در رابطه با شخصیت، آیزنک، روانشناس مشهور انگلیسی است که سعی می کند رفتارهای متعدد فرد در زمینه های مختلف را، با بهره گرفتن از چند مفهوم اساسی پیش بینی کند. از نظر وی با داشتن وضعیت فرد بر روی دو محور درونگرایی برونگرایی و روانرنجوری و ثبات میتوان رفتار آزمودنی را در موارد متعدد پیش بینی کرد (متقیشهری، 1384).
رهبری سازمان در کنار برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل یکی از وظایف ضروری و مهم مدیر تلقی می شود و نقش اساسی را در اداره سازمان دارد. این اهمیت تا آنجا است که مدیران را بیشتر به چشم رهبران سازمانی نگاه می کنند (رابینز، 1381).رهبری مؤثر باید مسیری را در جهت هدایت تلاش های همه کارکنان برای به انجام رساندن اهداف سازمان فراهم آورد. بدون وجود رهبری ممکن است حلقه اتصال موجود در میان اهداف فردی و سازمانی، ضعیف یا گسیخته شود. این موضوع می تواند به یک موقعیت نا مطلوبی منجر شود که در آن، کار انفرادی صرفا در جهت دستیابی به اهداف فرد انجام گیرد و در عین حال کل سازمان کارایی و کفایت خود را از دست داده و از دستیابی به اهداف خویش باز ماند. بنابراین برای اینکه یک سازمان موفق باقی بماند، وجود رهبری واجب و ضروری است. حتی بهترین کارکنان نیز نیاز دارند که بدانند چگونه میتوانند در راه رسیدن به اهداف سازمانی مشارکت داشته باشند. در مقابل کارکنانی که از حرارت و دلبستگی کمتری برخوردارند، به دنبال رهبری هستند تا بر اساس انگیزش برونی، بتوانند محرکی را برای ایجاد هماهنگی وسازگاری بین اهداف آنان و اهداف سازمان پدید آورد (قاسمی، 1382).
بر اساس نظریه های جدید رهبری، مهارتهای توسعهای، ارتباطی و اخلاقی را میتوان از جمله سه مهارت اصلی رهبران دانست و در انطباق با این سه مهارت، آنچه که از رئیس یک دانشگاه، دانشکده یا موسسه آموزش عالی انتظار میرود، این است که در ساخت چشمانداز، ایجاد هماهنگی و انسجامدهی، تواناسازی توانمندسازی همکاران، خلاقیت و نوآوری، مشروعیتبخشی به قوانین و مقررات و رعایت استانداردها و اصول اخلاقی، از این سه مهارت برخوردار باشد و این سه مهارت به نحوی با ابعاد پنجگانه سبک رهبری تحول گرا همحوانی و تناظر دارد (نورشاهی، 1385).
مدیریت و رهبری حوزه تربیتبدنی و ورزش از مباحث اساسی و با اهمیت به شمار میرود و با توجه به تاثیرات موثر و سازنده تربیتبدنی در توسعه همه جانبه و پایدار جوامع، لزوم برنامه ریزی اصولی و بازنگری در شیوه های اجرایی برنامه و فعالیتهای تربیت بدنی امری بدیهی است. بدین جهت با توجه به جایگاه و رسالت دانشگاهها در تربیت نسلی توانمند، سالم، آگاه و مسئولیتپذیر، از مهمترین حوزه های مدیریت آنها، تربیت بدنی و ورزش است که با توجه به تفاوتهای شخصی و شخصیتی مدیران دانشکده های تربیتبدنی ضرورت دارد سبکهای رهبری و ویژگیهای شخصیتی مدیران دانشکده ها در راستای تحقق اهداف، مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد (حسنزاده، 1382).
. Riaz, Adnan & et al
. Eysenck
. Extraversion – Introversion
. Neuroticism
بشر از بدو تولد مهمترین عامل بقای خود را تحرک می دانست. فرار از دست حیوانات قدرتمند و وحشی، حمله به حیوانات دیگر برای شکار و مصرف گوشت وغذا، به این شکل حرکت مهمترین رکن زندگی بود. با افزایش جمعیت بر روی زمین، افرادی که دارای قدرت بدنی بالا بودند، برای بدست آوردن آنچه که نیاز و میلشان را برطرف می کرد با مشکلات کمتری مواجه بودند و براحتی هر دشت یا مکانی را که می خواستند، بدست می آوردند.
هر جامعهای برای پیشرفت و توسعه نیازمند جمعیت سالم و پویا میباشد. موضوع ورزش از آنجا که موجب ارتقاء بهداشت و سلامت و افزایش امید به زندگی می شود، تا اندازهای مهم است که یکی از ارکان مهم پیشرفت جوامع و یکی از شاخص های توسعه قلمداد می شود. اهمیت ورزش برای سلامت جامعه و اعضای آن به قدری است که برخی از جامعهشناسان آن را دین مدنی جامعه معاصر دانسته اند (شارعپور، 1381: 116).
امروزه موضوع سلامت انسان ها بسیار مورد توجه محققان صورت گرفته است. تعریف سازمان جهانی بهداشت از واژه سلامت و دیگر تعریف ها به نوعی بر بهزیستی همه جانبه ی انسان تأکید می کند (رستمی، 1380). بحث دنیای امروز بر خلاف گذشته که به دنبال افزایش امید به زندگی و افزایش شاخص طول عمر افراد بود، داشتن زندگی شاد و توأم با رضایت از زندگی می باشد. یکی از مسئله های که روز به روز در جوامع جایگاه خود را نمایان می کند، نحوه گذران زندگی و کیفیت زندگی می باشد. کیفیت زندگی از جنبه های گوناگون قابل بررسی می باشد. کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی به ابعاد جسمی، روان شناختی و اجتماعی سلامت تأکید دارد و به نظر می رسد حیطه ی مجزا و روشنی است که تحت تاثیر عقاید، احساسات و انتظارات افراد قرار می گیرد (فلچر، 1992). گروه بررسی کیفیت زندگی در سازمان جهانی بهداشت نیز کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی را پندارهای فرد از وضعیت زندگی اش با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی که در آن زندگی می کند و ارتباط این پندارها با اهداف، انتظارات، معیارها و اولویتهای مورد نظر فرد تعریف می کند(ژوزف، 1997).
در زندگی ماشینی امروز، تحرک بدنی افراد بسیار کم و مخصوصأ در بین شهرنشین ها باعث ایجاد ناراحتی ها و بیماری های مختلف شده است؛ و ورزش تنها عاملی است که می تواند این کمبود فقر حرکتی را جبران کند و سلامتی را تأمین نماید. از طرف دیگر، برخورداری از یک زندگی پرثمر و لذت بخش در صورتی میسرمی شود که شخص درسنین بالا از سلامتی برخوردار باشند.
ورزش همگانی می تواند به عنوان یک عامل اساسی در تأمین سلامتی و کیفیت زندگی افراد جامعه باشد، ولی مردم بر اساس فرهنگ و نگرش، باورها و همچنین با توجه به ویژگی های فردی (سن،جنس، شغل) و وضعیت مادی خود در ورزش همگانی شرکت می کنند. مفهوم کیفیت زندگی ابتدا به حوزه های بهداشتی و بیماری های روانی محدود می شد، اما در طی دو دهه گذشته، این مفهوم در زمینه های بهداشتی، زیست محیطی و روانشناختی صرف به مفهوم چند بعدی ارتقا یافته(عنبری، 1389: 152) و مورد توجه تعداد زیادی از حوزه های مطالعاتی قرار گرفته است. از این روست که بر اساس پایگاه داده های موسسه اطلاعات علمی، از 1982 تا 2005 بیش از 55 هزار تحقیق در مورد کیفیت زندگی صورت گرفته است(رضوانی و منصوریان ، 1387 : 2).
امروزه کیفیت زندگی را به عنوان عنصر کلیدی در سیاست گذاری و بررسی سیاست های حوزه عمومی مورد بحث قرار داده و از آن به عنوان شاخص توسعه نام می برند. این سازه بعد از طرح اولیه در دهه 1930 تاکنون تحولات بسیاری یافته و برای اندازه گیری میزان پیشرفت و ترقی جوامع از آن استفاده روزافزونی می شود.
مفهوم کیفیت زندگی چندین دهه است که بسیاری از مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، سطوح مدیریت و برنامه ریزی محلی، ملی و بین المللی را تحت تاثیر قرار داده است. با توجه به رشد نقاط شهری و جمعیت شهرنشین در سال های اخیر، موضوع کیفیت زندگی در کشورهای صنعتی و در حال توسعه به طور روزافزونی مورد توجه قرار گرفته است.
با توجه به مهم تلقی بودن کیفیت زندگی برای افراد جامعه، تلاش برای ارتقاء آن از اصلی ترین اصول و اولویت های برنامه ریزان و سیاست گذاران اجتماعی و مدیر و مسئولان حکومتی در هر جامعه و کشوری است. لذا به جرأت می توان گفت کلیه برنامه ها، سیاست ها و عملیات های اجرایی در یک جامعه در راستای ارتقاء کیفیت زندگی مردم آن جامعه است.
مفهوم کیفیت زندگی در حال حاضر بعنوان یک مفهوم حساس فردی- اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد تا معنایی از احترام و توجه به
انسانیت را از نقطه نظر انسانی منعکس کند. این مفهوم با تمرکز بر شرایط فرد و محیط زیست وی، به دنبال فراهم ساختن چارچوبی است که بوسیله آن مجموعه عواملی که ابعاد مختلف زندگی انسان را می سازند مورد شناخت، ارزیابی و نظارت قرار داد تا در کنار جنبه های کمی، در راستای بهبود بخشیدن به جنبه های کیفی زندگی انسان گام بردارد؛ به عبارت دیگر، هدف غایی پژوهش پیرامون کیفیت زندگی عبارت است از ارتقاء احساس سعادت فردی و همکاری در راستای برنامه ریزی اجتماعی و اجرای سیاست های معطوف به تغییرات مثبت در شیوه زندگی افراد (شالوک، 2004).
ورزش ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻳﻜﻲ از ﭘﺪﻳﺪه ﻫﺎی ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺪرن ﻫﻤﻮاره ﻣﻮرد ﺗﻘﺎﺿﺎی ﺑﻮده اﺳﺖ. دوﻟﺖ ﻫﺎ و ﻣﻮﺳﺴﺎت ﻋﻤﻮﻣﻲ ﻧﻴﺰ ﺑﺮای ﺑﺮآورده ﻛﺮدن اﻳﻦ ﺗﻘﺎﺿﺎﻫﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺣﻘﻮق ﺷﻬﺮوﻧﺪی، اﻣﻜﺎﻧﺎت ﻣﺘﻨﺎﺳﺒﻲ را ﻋﺮﺿﻪ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ. در اﻳﺮان اﺣﺪاث اﻳﺴﺘﮕﺎه ﻫﺎی ورزش ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ در ﺷﻬﺮﻫﺎی ﻛﻮﭼﻚ و بزرگ ﺑﺮای ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺧﻮاﺳﺖ ﻳﺎ اﻳﺠﺎد ﭼﻨﻴﻦ ﺗﻘﺎﺿﺎﻳﻲ اﺳﺖ. اﻣﺎ ﻣﺸﺎﻫﺪات ﺳﺎده ﻧﺸﺎن ﻣﻲ دﻫﺪ ﻛﻪ اﺳﺘﻔﺎده از اﻳﻦ اﻣﻜﺎﻧﺎت آن ﻃﻮر ﻛﻪ اﻧﺘﻈﺎر ﻣﻲ رود ﻣﻮرد اﺳﺘﻘﺒﺎل ﻗﺮار ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﻪ ﻋﺒﺎرت دﻳﮕﺮ و ﺑﻪ زﺑﺎن ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ، ﺷﺮاﻳﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ دﺳﺘﻴﺎﺑﻰ اﻣﻜﺎن ﻳﺎ اﺳﺘﻔﺎده از اﻣﻜﺎﻧﺎت ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ ورزش ﻫﺎی آﻧﭽﻨﺎن ﻛﻪ اﻧﺘﻈﺎر ﻣﻲ رود ﻓﺮاﻫﻢ ﻧﺸﺪه اﺳﺖ(سعیدی،حیدری چروده و قدیمی،1390). حال با توجه به مطالب ذکر شده، ﻫﺪف اﺻﻠﻲ محقق از انجام اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، بررسی ارتباط بین مشارکت در ورزش های همگانی و ابعاد کیفیت زندگی سالمندان در شهر همدان است.
سالمندی دوران حساسی از زندگی بشر است وتوجه به مسائل و نیازهای این مرحله یک ضرورت اجتماعی است. با در نظرداشتن نیازهای خاص این دوران، توجه به رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت و کیفیت زندگی در سالمندان نیز امر بسیار مهمی است که عمدتأ مورد غفلت قرار می گیرد(پوردهکردی، مسعودی، نادری پور، کلهری، 1386). سالم پیرشدن حق همه افراد بشراست و این امر بر اهمیت پدیده سالمندی و پیشگیری از مشکلات آن می افزاید.
امروزه تقریبأ 31 کشور جهان هریک بیش از 2 میلیون سالمند بالای 60 سال دارند که روز به روز به تعداد این کشورها افزوده می شود. در ایران نیز نسبت جمعیت سالمند با توجه به کاهش میزان تولد و افزایش طول عمر، به سرعت در حال افزایش می باشد(پوردهکردی، مسعودی، نادری پور، کلهری، 1386).پدیده پیر شدن جمعیت جهانی به دلایل کاهش میزان مرگ و میر ناشی از پیشرفت علوم پزشکی، بهداشت و آموزش و پرورش و در نتیجه افزایش نرخ امید به زندگی و طول عمر، از چنان اهمیتی برخوردار است که عدم توجه به آن جامعه ی انسانی را در آینده ای نزدیک در مقابل مسائل و مشکلاتی بسیار پیچیده تر قرار می دهد(پوردهکردی، مسعودی، نادری پور، کلهری، 1386). در این رابطه مطالعه باری نشان می دهد که در حدود 60 درصد از هزینه های مراقبت های بهداشتی، 35 درصد از ترخیص های بیمارستانی و47 درصد از روزهای بستری در بیمارستان ها را سالمندان به خود اختصاص می دهند. همچنین در دنیای فوق صنعتی امروز، برای طیف نیازهای این گروه از جمله اوقات فراغت، درمان، توانبخشی و تغذیه، سرمایه گذاری های وسیعی صورت می گیرد. در این زمینه، کشورهای در حال توسعه، با مسائل و مشکلات عدیده ای روبه رو هستند و نه تنها پوشش همگانی در ارائه خدمات مختلف به این گروه را ندارند، بلکه اغلب نمی توانند به نیازهای اساسی آنها نیز پاسخ مناسبی دهند (پوردهکردی، مسعودی، نادری پور، کلهری، 1386).
ﻛﺸﻮر رو ﺑﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ای ﻫﻤﭽﻮن اﻳﺮان ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺟﻮان جمعیت آﻧﻬﺎ ﺑﻄﻮر ﺟﺪیﺗﺮی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﺗﻮﺳﻌﻪﻳﺎﻓﺘﻪ ﺑﺎ اﻓﺰاﻳﺶ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان روﺑﺮو ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻮد. ﺳﺮﺷﻤﺎریﻫﺎیﻛـﺸﻮری اﻧﺠﺎم ﺷﺪه در اﻳـﺮان ﻧﻴـﺰ اﻳـﻦ اﻓـﺰاﻳﺶ ﻗﺎﺑـﻞ ﺗﻮﺟـﻪ ﺟﻤﻌﻴـﺖ سالمندان را ﻣﻮرد تأیید ﻗﺮارﻣﻲدﻫﻨـﺪ(سرمد، بازرگان و حجازی، 1376). از این رو ﺣﻔـﻆ و ﺑﻬﺒﻮد وﺿﻌﻴﺖ ﺳﻼﻣﺖ و ﻛﻴﻔﻴـﺖ زﻧـﺪﮔﻲ در دوران ﺳـﺎﻟﻤﻨﺪی ﺑﻴﺶ از ﮔﺬﺷﺘﻪ اﻫﻤﻴﺖ ﭘﻴﺪا ﻣﻲﻛﻨﺪ. ﺣﻔـﻆ و ﺑﻬﺒـﻮد وﺿـﻌﻴﺖ ﺳﻼﻣﺖ در دوران ﺳﺎﻟﻤﻨﺪی ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﭘﻴﺸﮕﻴﺮی از اﺑﺘﻼ ﺑـﻪ بیماری های ﻣـﺰﻣﻦ ﻣـﻲﮔـﺮدد، ﺑﻠﻜـﻪ ﺑـﻪ اﺳـﺘﻘﻼل و ﺷـﺮﻛﺖ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان در ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻫﺎی ﺧـﺎﻧﻮادﮔﻲ و اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ ﻛﻤـﻚ ﻗﺎﺑـﻞﺗﻮﺟﻬﻲ ﻣﻲﻛﻨﺪ(خادم الحسینی و همکاران، 1389). از اﻳﻦرو ﻃﺮح ﻫـﺎیﻛـﺸﻮری ﻣﺮﺑـﻮط ﺑـﻪ ارﺗﻘﺎء ﺳﻼﻣﺖ در دوران ﺳـﺎﻟﻤﻨﺪی ﻣـﻮرد ﺗﻮﺟـﻪ وﻳـﮋه ای ﻗـﺮارﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﺣﻔـﻆ و ارﺗﻘـﺎء ﺳـﻼﻣﺖ ﺳـﺎﻟﻤﻨﺪان ﻧﻴﺎزﻣﻨـﺪ دﺳﺘﺮﺳﻲ ﺑﻪ اﻃﻼﻋﺎت دﻗﻴﻖ ﺑﺮای ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰیﻫﺎ و اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺣﻔﻆ و ارﺗﻘﺎء ﺳﻼﻣﺖ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ دﺳﺘﺮﺳـﻲ ﺑـﻪ روش ها و اﺑﺰارﻫــﺎی اندازهﮔﻴــﺮی وﺿــﻌﻴﺖ ﺳــﻼﻣﺖ ﻣﻨﺎﺳــﺐ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان، اوﻟﻴﻦ ﭘﻴﺶ ﻧﻴﺎز ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰی و اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺣﻔﻆ و ارﺗﻘﺎء ﺳﻼﻣﺖ و ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان ﻣﺤﺴﻮب ﻣﻲﮔﺮدد. از اﻳﻦ رو در اﻳﻦ پژوهش اﺑﺰارﻫﺎی راﻳﺞ اﻧﺪازهﮔﻴـﺮی وﺿـﻌﻴﺖ ﺳـﻼﻣﺖ و ﻛﻴﻔﻴﺖ زﻧﺪﮔﻲ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان ﻣﻮرد ارزﻳﺎﺑﻲ ﻗﺮار گرفت.
ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ در اراﺋﻪ ﺧﺪﻣﺎت ﺑﻬﺪاﺷﺘﻲ در ﻗﺮن اﺧﻴﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﮔﺮدﻳـﺪه ﻛﻪ ﻣﻴﺰان ﺑﺎروری در دﻧﻴﺎ ﻛﺎﻫﺶ ﭘﻴﺪا ﻛﻨﺪ و ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﻣﻴﺰان اﻣﻴﺪ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﻲ، ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان ﺑﻄـﻮر ﻗﺎﺑـﻞ ﺗـﻮﺟﻬﻲ اﻓﺰاﻳﺶﭘﻴﺪا ﻛﻨـﺪ، ﺑـﻪ ﻧﺤـﻮی ﻛـﻪ در ﺑـﻴﻦ ﮔـﺮوه ﻫـﺎی ﺳـﻨﻲ ﻣﺨﺘﻠﻒ،ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان ﺑﻴﺸﺘﺮﻳﻦ ﻧﺮخ رﺷﺪ را دارﻧﺪ(خادم الحسینی، منصوریان و ستاری، 1389).
با توجه به افزایش سریع تعداد سالمندان، مسأله بهداشت، سلامت و تأمین آسایش و رفاه آنان در جامعه، هر روز ابعاد تازه و گسترده تری پیدا می کند(پوردهکردی، مسعودی، نادری پور، کلهری،1386). آنچه که دانش امروزی بدان توجه می کند، تنها طولانی کردن دوران زندگی نیست، بلکه باید توجه داشت که سال های اضافی عمر انسان در نهایت آرامش و سلامت جسمی و روانی سپری گردد و در صورتی که چنین شرایطی تامین نشود، پیشرفت های علمی برای تامین زندگی طولانی تر، بی نتیجه و مخاطره آمیز خواهد بود(ون ویچرت، 2008).
امروزه با توجه به افزایش شاخص طول عمر و امید به زندگی، مسئله مهمتری تحت عنوان چگونگی گذران عمر و به عبارتی کیفیت زندگی مطرح شده است که پرداختن به این موضوع ذهن صاحب نظران و محققین در امور سالمندی را به خود جلب کرده است(پوردهکردی، مسعودی، نادری پور، کلهری، 1386). حال نیز هدف اصلی این پژوهش به دنبال بررسی ارتباط مشارکت در ورزش های همگانی و ابعاد کیفیت زندگی سالمندان شهر همدان می باشد.
1.Fletcher
2.Joseph
1.Schalock
1.Bary
1.Von Wichert
:
در جهان پرشتاب امروزی سازمان های زیادی در تلاشند تا برای رسیدن به اهداف سازمانی و اقتصادی و تداوم حیات خود ،از الگوها و شیوه های مختلف بهره ببرند و مزیت رقابتی جدیدی کسب نمایند تا از سقوط و واژگونی و خطرات ناشی از دگرگونی های سریع محیطی و فن آوری در امان بمانند.در یک دهه اخیر ، سرمایه اجتماعی به یکی از مباحث اساسی مورد توجه محافل دانشگاهی و تحقیقاتی جهان تبدیل شده است که البته به رغم این عمر کوتاه،میزان توجه به آن روز افزون است و امروزه کتابها و مقاله های بسیاری پیرامون جنبه های نظری و کاربردی آن و بویژه مطالعات موردی آن در جوامع توسعه یافته و توسعه نیافته در دسترس است.(فیضی،1384)
سرمایه اجتماعی را می توان حاصل روابط در جامعه دانست و آن رابه مجموع منابعی که در ذات روابط سازمان اجتماعی بوجود می آیند و زندگی اجتماعی را مطلوب تر می سازند ،اطلاق کرد.(ویلانووا و جوسا،2003)
در گذشته سرمایه انسانی مهمترین سرمایه سازمان بود. ” سرمایه انسانی ” در موفقیت یک سازمان و یک ملت اهمیت استراتژیک ویژه ای را داراست،ولی این سرمایه زمانی از اولویت بالاتری برخوردار است که منسجم و یکپارچه شود و این یکپارچگی در سایه همبستگی، همکاری ،تعاون و اعتماد متقابل بوجود می آید و در این صورت است که سرمایه انسانی به سرمایه اجتماعی تبدیل می شود و این سرمایه است که هم افزایی ایجاد می کند.
علاوه برسرمایه انسانی در دیدگاه های سنتی مدیریت توسعه ، سرمایه های اقتصادی وفیزیکی مهمترین نقش را ایفا می کردند اما در عصر حاضر برای توسعه مدیران بیشتر از آنچه به سرمایه اقتصادی،فیزیکی و انسانی نیازمند باشند ،به سرمایه اجتماعی نیاز دارند زیرا در جامعه ای که فاقد سرمایه اجتماعی است از دیگر سرمایه ها بطور بهینه استفاده نخواهد شد و این سرمایه ها ابتر می مانند و هدر می روند. (میرسپاسی،1383)
بانک جهانی در سال 1998 در تعریف سرمایه اجتماعی چنین آورده است: سرمایه اجتماعی در جامعه ای مفروض در بر گیرنده نهادها ،روابط،نظرگاه ها و ارزش هایی است که بر کنش و واکنش های بین مردم حاکم اند و در توسعه اقتصادی و اجتماعی سهمی دارند. لیکن سرمایه اجتماعی جمع ساده نهادهایی نیست که جامعه را در بر می گیرد بلکه همچنین ملاکی به شمار می آید که نهادهای یاد شده را بهم پیوند می زند . سرمایه اجتماعی در عین حال در بر گیرنده ارزش ها و هنجارهای مشترک لازم برای رفتار اجتماعی است که در روابط شخصی افراد،در اعتماد آنان به یکدیگر و در حس مشترک مسولیت های مدنی منعکس شده است.امری که جامعه را چیزی بیشتر و فراتر از جمع افراد می سازد. (پیران و موسوی،1385)
مدیریت مشارکتی فرایندی است که در آن هدف تشویق و ترغیب کارکنان و اعضای سازمان به دادن تعهد و مشارکت هر چه بیشتر در امر موفقیت سازمان است.پایه و اساس اندیشه مزبور بر این منطق قرار دارد که کارکنان در فرایند خود از آزادی عمل بیشتری برخوردارند ،بر زندگی کاری خود کنترل هایی اعمال می نمایند ،سازمان بدین وسیله موجبات انگیزش هرچه بیشتر آنان را فراهم می آورد ،افراد تعهد بیشتری به سازمان پیدا می کنند ،بازدهی ،تولید و بهره وری در سازمان افزایش می یابد و سرانجام اینکه آنان نسبت به کار خود احساس رضایت بیشتری می کنند. (رابینز،1943).
بیان مساله تحقیق:
مهمترین وجه تمایز انسان با سایر حیوانات قدرت فکری اوست و با بهره گیری از چنین قدرتی است که از همکاری و مشارکت همنوعان خود استفاده می کند. در واقع مشارکت یک نیاز فطری و ذاتی انسان است مشارکت از دیر باز یکی از ابزار های زندگی انسان بوده و امروزه نیز
در سازمان های موفق ،کارکنان در تصمیم گیری های مرتبط با کار خودشان مشارکت می کنند.(مقدسی،1387)
چنانچه مدیریت مشارکتی را همانند رهیافتی جامع برای جلب مشارکت فردی و گروهی کارکنان در جهت حل مسائل سازمان و بهبود مستمر در تمام ابعاد تعریف کنیم و بر این باور باشیم که مدیریت مشارکتی ارتباط دائم ، متقابل و نزدیک مدیریت ارشد و کارکنان است می توان گفت مدیریت مشارکتی به معنای مشارکت افراد مناسب ،در زمان مناسب و برای انجام کار مناسب است. بر پایه این تعریف مشارکت کارکنان در کارهایی که به آنها مربوط می شود مشارکتی آگاهانه، ارادی و داوطلبانه خواهد بود.(هرید،2002)
با توجه به اهمیت میزان مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های سازمانی و نتایج مطلوبی که این مشارکت در نیل به اهداف سازمان دارد نقش آن در سازمان ها بطور روز افزون در چند دهه گذشته اهمیت یافته است.بدین لحاظ امروزه به منظور نیل به پیشرفت روز افزون در سازمانها در زمینه های مدیریت و نیروی انسانی ، کارایی، پیروزی در میدان رقابت و مواردی از این گونه ، مشارکت صحیح و موفقیت آمیز کارکنان در تصمیم گیری ها و امور سازمانی امری ضروری به نظر می رسد. از طرفی سرمایه اجتماعی که شامل مجموعه هنجارهای موجود در نظام های اجتماعی است، موجب ارتقای سطح همکاری اعضای جامعه و پایین آمدن هزینه های تبادلات و ارتباطات می شود. سرمایه اجتماعی تاثیر عمیقی در عرصه های مختلف زندگی بشر و توسعه آن دارد.این سرمایه ویژگی تعاملات اجتماعی در یک سازمان را انعکاس می دهد و موجب استفاده بهتر از منابع فیزیکی ،مالی و انسانی سازمان می شود. (طلوعی اشلقی،1385)
ایده توجه به سرمایه اجتماعی در سازمانها همانطور که کوهن و پروساک مطرح میکنند نسبتا جدید است . با این وجود، طبق نظر آدلر و کان با فرض دوران طفولیت کاربرد سرمایه اجتماعی در زندگی سازمانی ، تحقیقات نشان می دهند که سرمایه اجتماعی سازمان می تواند از سرمایه فکری اش حمایت کند.(آدلر،2002)
اغلب دانشمندان اتفاق نظر دارند که سرمایه اجتماعی هم یک کالای جمعی است و هم یک کالای فردی . روابط اجتماعی نهادینه شده با منابع جای گرفته در آن ، هم برای جمع و هم برای افراد مفیدند. در سطح گروه سرمایه اجتماعی نشان دهنده مجموعه ای از منابع ارزشمند(سیاسی،اجتماعی ،فرهنگی و اقتصادی )در تماس های اجتماعی افراد است که به صورت یک شبکه با هم در تعامل هستند. (باستانی،1386)در تعریف کریشنا (2000) سرمایه اجتماعی شامل خصایص و مشخصات سازمان اجتماعی یعنی مواردی چون شبکه ها ، هنجارها و اعتماد اجتماعی را در بر می گیرد . مساله اصلی در دیدگاه شبکه، روابط است و واحد تشکیل دهنده ساخت جامعه ، شبکه های تعاملی هستند.ساخت اجتماعی به عنوان یک شبکه ، از اعضای شبکه و مجموعه ای از پیوندها که افراد، کنشگران یا گروه ها را به هم متصل می سازد ، تشکیل شده است.اعضای شبکه می توانند افراد،گروه ها ، نهادها ، موجویت های حقوقی و یا سازمان ها باشند.(باستانی،1386)
در جامعه معاصر ایران که در حال گذار از نگرش های کهن به انگاره های مدرن است در روند تحول در الگوی زندگی ،پدیده مشارکت مردم در همه برنامه های توسعه ای از جمله ورزش کشور مورد غفلت واقع شده است. این در حالیست که کشورهای توسعه یافته از پتانسیل عظیم سرمایه اجتماعی و مشارکت داوطلبانه بصورت علمی و نظام مند در امور مختلف از جمله در امر ورزش استفاده می کنند.(موسوی خورشیدی،1388)پاتنام نیز می گوید مشارکت در جامعه ای که سرمایه اجتماعی عظیمی را در شکل هنجارها، عمل متقابل و شبکه های مشارکت مدنی به ارث برده اند بهتر صورت می گیرد.هر چه این شبکه ها متراکم تر باشند امکان همکاری افراد در جهت منافع متقابل بیشتر خواهد شد. همچنین از نظر وی اعتماد باعث تسهیل همکاری می شود .هر چه اعتماد در جامعه ای بالاتر باشد ، احتمال همکاری هم بیشتر خواهد بود. (موسوی خورشیدی،1388) مدیران و برنامه ریزان حوزه تربیت بدنی و ورزش که در صدد توسعه ورزش ایران می باشند باید تلاشی جامع،نظامدار و پی گیر داشته باشند که به نظر می رسد حلقه مفقود در چرخه این توسعه،مفهوم سرمایه اجتماعی و مولفه های آن می باشد.از آنجا که تحقیقات چندانی روی این مفهوم در عرصه ورزش و سازمان های ورزشی ایران صورت نگرفته است محقق قصد دارد به بررسی این مسآله بپردازد که آیا بین سرمایه اجتماعی با مدیریت مشارکتی رابطه وجود دارد؟و بر همین اساس آیا سرمایه اجتماعی و خرده مقیاس های آن تا چه حد می توانند مدیریت مشارکتی را پیشگویی کنند؟ امید است که تحقیقات بیشتر در این زمینه باعث توجه بیشتر به این عامل مهم توسعه ای گردد و تا حدودی خلا موجود در این زمینه را جبران کند.
[1]. Social Capital
[2]. Human Capita
[3]. Correlation
[4]. Cooperation
[5]. Mutual Trust
[6]. َAdler& kwon
[7]. Intellectual Capital
[8]. Krishna