بدون تردید تعیین مجازات بدون بررسی این علل و عوامل و نیز ویژگیهای بزهکار، ما را از مهمترین اهداف مجازاتها، یعنی بازدارندگی یا بازپروری مجرم دور خواهد کرد. پرونده شخصیت که ضرورت تشکیل آن در رسیدگی کیفری از نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه قرار گرفته که از دست آوردهای جرم شناسی نوین است، که در تعریف آن آمده است: به پروندهای اطلاق میشود که در کنار پرونده کیفری تشکیل میشود و مشتمل بر اطلاعاتی از وضعیت عمومی و خاص مجرم، مانند شرایط روانی، خانوادگی، تحصیلی و اجتماعی است.
پرونده شخصیت از دستاوردهای جرمشناسی است، که عبارت از مجموعه اطلاعات شخصی و خانوادگی مجرمان است که در دستگاه قضایی تشکیل میشود و هدف آن دستیابی به اهداف مجازاتها و بهعلاوه فردی کردن ( تطبیق اعمال مجازات بر شخصیت فرد) است. با توجه به قانون مجازات اسلامیتازه تصویب و روی آوردن آن به دستاوردهای نوین جرم شناختی که در بخش کلیات آن بیشتر به چشم میآید به نظر میرسد که قانونگذار به صورت تلویحی لزوم تشکیل پرونده شخصیت را پذیرفته است و صرفاً دلیل عدم الزام رسمیدادگاهها به تشکیل آن را جلوگیری از تحجیم کار در مراجع قضایی میتوان جستوجو کرد، هرچند دلیل مذکور از نظر نگارنده مقبول نیست و باید دادگاهها ملزم به تشکیلاین پرونده میشدند، ولی قانونگذار از الزامیکردن آن خودداری کرده است.
پس جایگاه شخصیت مجرمانه را باید در حوزهی کاری جرم شناسی بالینی جستجو کرد (نوربها، 1393، ص۱۷۷) تشکیل پرونده شخصیت: چون این پرونده محتوی اطلاعات مربوط به موقعیت جسمی، روانی و اجتماعی متهم است، این امکان را به قاضی در مرحله رسیدگی میدهد تا تصمیمات فردی سازی خود را اتخاذ نماید. در حقوق کیفری ایران هنوز ضرورت تشکیل پرونده شخصیت آن گونه که باید احساس نشده است. پیش از انقلاب اسلامی اقداماتی در این زمینه صورت گرفت، اما هیچ گاه جنبه قانونی پیدا نکرد. اگر چه در مورد اطفال هم در مقررات قبل از انقلاب و هم پس از آن تشکیل پرونده شخصیت پیش بینی شده است . ضروری است لااقل در مورد جرائم مهم بزرگسالان نیز انجام آزمایشهای مختلف برای تشخیص شخصیت متهم الزامی تلقی شود (آشوری، ۱۳8۹، ص۱۲۹) چرا که انتخاب نوع واکنش برای مجرم منوط به شناسائی شخصیت او پیش از محکومیت است. (یزدیان جعفری، ۱۳۸۵، ص۵۳). روشهای درمان شخصیتهای مجرمانه یکی از روشها، کاربرد علم پدیدار شناسی است که دکتر “اشنارد” پزشک و جرم شناسی فرانسوی آن را ابداع نموده است. او معتقد است اگر در سیستم غدد یا عصبی مجرمی اختلالاتی جدی وجودداشته باشد میتوان او را بیمار دانست و چنین شخصی نمیتواند بزه کار حقیقی باشد چرا که این عیوب یا اختلالات میتوانند سیستم عصبی را فلج کنند و یا در ترشح غدد اشکال یا اشکالاتی ایجاد نمایند، به همان شکل که برای فردی عادی این مطلب متصور است، برای مجرم هم که در حقیقت فردی عادی است با شاخص مجرمانه این تصور وجود دارد. چه تفاوتی است بین دو بیمار که یکی بزهکار است (نوربها، 1383، ص۱۸۰).
در واقع پدیدار شناسی مانند روانکاوی بهره برداری از فعالیت ناخود آگاه ذهنی را مورد توجه قرار میدهد. هدف پدیدارشناسی نفوذ در ذهنیت آدمی است.در این نفوذ با مفاهیمی از قبیل دیگری، رابطه و ارتباط بین انسانها صحبت میکنیم. بدین ترتیب از راه پدیدار شناسی میتوان به رابطهها و به خصوص ذهنیات نزدیک شد و مجرم را در مرکز این رابطهها قرار داد و او را شناخت.در این شناسایی از طرفی به مفهوم ارزش نزدیک خواهیم شد و از سوی دیگر به رابطه محاورهای که بین مجرم و زیان دیده از جرم ایجاد میشود، پی خواهیم برد تا به درمان آن ها امیدوار بود (نوربها، 1393، ص۱۸۰).
بالاخره شناخت قابلیت ذهنی بزهکار برای گسترش تفکر او نسبت به مسائلی که با آن مواجه میشود، در کشف راههایی که بتواند سدی بر انحرافهای او نسبت به معیارهای طبیعی فردی و اجتماعی باشد، ضروریست (نوربها، 1390، ص۱۷۷). شخصیت مجرمانه در جرائم مختلف اهم اشکال جرم عبارتند از جرایم بدوی، جرایم سودجویی، جرایم شبه قضایی، جرایم سازمان یافته و تشکیلاتی. در اینگونه جرایم، واکنش فرد در قبال اعمال جزئی، شدید و توأم با خشنونت است و نمیتواند واکنش خود را به تعویق انداخته و یا متناسب با عمل محرک، رفتار نماید. در این نوع جرایم، فرد در وضعیت خاص یا خطرناکی قرار میگیرد که بدون ارتکاب جرم نمیتواند از آن وضعیت نجات پیدا کند. شخصیت و وضعیت، نقش مهمی در ارتکاب جرایم سودجویی ایفاء مینمایند. برخلاف جرایم سودجویی که در آن منظور نفع شخصی است در جرایم شبه قضایی فاعل شخصا ذینفع نیست، فقط به تصور اجرای عدالت اجتماعی مرتکب جرم میشود. در این نوع جرایم، حس انتقام جویی، نوع دوستی، ایدئولوژی و غیره در ارتکاب جرم مؤثر است. در جرایم سازمان یافته، وضعیت و موقعیت خاص برای ارتکاب جرم وجود دارد. مجرمین با طرح نقشه، شناسایی محل، خرید لوازم مورد نیاز، انتخاب شرکاء و معاونین جرم، مقدمات ارتکاب جرم را فراهم میکنند. انگیزه اصلی ارتکاب اینگونه جرایم، حرص و طمع است. جرایم مذکور دو دسته میباشند: ۱- جرائمی که در محیط بزهکاران به عادت طرح آن پی ریزی میشود و ارتکاب جرایم توأم با خشنونت، حیله و تزویر است. ۲- جرایم سازمان نیافته: جرایمی که سازمان یافته نبوده و در محیطی غیر از محیط بزهکاران حرفهای اتفاق میافتد که به جرایم یقه سفیدها معروف است مانند رشوه، اختلاس و تقلب که از جمله جرایم مذکور است. اصول جرم شناسی هیچ تحقیقی – حداقل در ایران- صورت نگرفته است که نشان بدهد وقتی قانونگذار، به عملی وصف مجرمانه میدهد، آن عمل حقیقتا تا چه اندازه در میان مردم قبیح و ناهنجار تلقی میشود، بویژه آن قوانینی که راجع به ارزشها و فرهنگ و معنویت هستند.چهار پدیده یعنی علت، انگیزه، شرط و عامل، اصول جرم شناسی را تشکیل میدهند. کاربرد شخصیت مجرمانه در قلمرو حقوق کیفری مواد مختلفی در مقررات کیفری ما وجود دارد که هر یک از آن ها به نوعی به این شناخت ربط پیدا میکند. بندهای ۳ و ۵ ماده (۲۲) قانون مجازات اسلامی – بند ب ماده (۲۵) ق.م.ا – ماده (۳۸) ق.م.ا – ماده (۱۳۴)قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸- ماده (۱) قانون اقدامات تأمینی و تربیتی مصوب ۱۳۳۹. لازم است در هر محاکمه کیفری علاوه بر پروندهی کیفری که نشان دهندهی عمل مجرمانه و دلایل جرم و مواد استنادی است باید، پرونده دیگری نیز به نام پروندهی شخصّیت تنظیم گردد تا قاضی رسیدگی کننده با مراجعه به هر دو پرونده تصمیم مقتضی را اتخاذ و رأی متناسبی باموضوع صادر نماید.
برای تشکیل پروندهی شناسایی شخصّیت بزهکاران، متخصصان جرم شناسی و کیفر شناسی، مددکار اجتماعی، روان شناس، روان پزشک و مراجعین همکاری میکنند و نتیجه را کتباً ضمیمهی پروندهی شناسایی شخصّیت می کند. بدین طریق دادرس چه از نظر ماهیت و چه از نظر مدت، مناسب ترین واکنش اجتماعی را که در قانون جزایی پیش بینی شده است، نسبت به وی اعمال می کند،معمولاً نکات مهمی که بایستی در پرونده شناسایی شخصّیت آورده شود عبارتند از : ۱) ساختمان بدنی و جسمی و زیست شناسی متهم ۲) نتیجه معاینهی وی از نظر روحی و روانی و انحرافات ۳) وضع اخلاقی و خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و چگونگی تعلیم و تربیت متهم برای نیل به این نکات باید اقدامات زیر انجام گیرد: الف) پر نمودن ورقهی تحقیق و پژوهش که اولین سند شناسایی شخصّیت فرد مورد آزمون است به وسیله مددکاران اجتماعی که بایستی در ایفاء وظایف خود دارای تخصص باشند و از دانشهای رواشناسی رفتار و جرم شناسی و جامعهشناسی اطلاعات کافی داشته باشند ب)پزشکان متخصص آزمون شونده را از نظر بررسی وضع سلامتی و ابتلاء به بیماریهای گوناگون از جمله آمیزشی و همچنین اعتیاد والدین به مواد مخدر و الکل و تمایلات جنسی و غدد مترشحه داخلی که در رشد موثرند، مورد بررسی قرار میدهند. ج) روان پزشک، متهم را از جهت ضایعات عضوی در اعصاب و مغز و ثبت امواج الکتریکی سلولهای عصبی مغز، مورد آزمایش قرار میدهد. د) آزمایشهای روانشناسی و روانکاوی که توسط متخصین به عمل میآید. ز) از نظر ضریب هوش و قدرت سازگاری با محیط که یک امر ذهنی است و در اثر عوامل زیست محیطی به طور تام بایستی مختل شود (شامبیاتی، 1387، ص۸۵). فرایند کیفری شامل مرحله تحقیقات مقدماتی، یعنی مجموعه اقدامهایی که از سوی دست اندرکاران عدالت کیفری مانند ضابطان دادگستری، دادیاران وبازپرس برای کشف بزهکاری، پیگرد متهمان و تحقیق از آنان انجام میگیرد ونیز شامل مرحله تعیین مجازات، یعنی مجموعه اقدامهای دادرسان برای رسیدگی به رفتارهای مجرمانه و اتخاذ تصمیم در خصوص آنها میباشد. به طور کلی منظور از فرایند کیفری عام، رسیدگی به جرایم تمامی مرتکبان- اعم از اطفال و بزرگسالان، نوع جرم و صلاحیت مراجع رسیدگی است.
پرونده شخصیت در مرحله تحقیقات مقدماتی مرحله تحقیقات مقدماتی، شامل مجموعه اقدامات وتحقیقاتی است که از سوی ضابطان دادگستری راساً یا به دستور و حسب ارجاع مقامات قضایی ویا از سوی قضات تحقیق ونیز سایر مقامات صالح قضایی به منظور تسجیل و تمهید دلایل، اعم از دلایل اثبات جرم ودلایل مفید به حال متهم، با توجه به اصل برائت صورت میپذیرد وهدف اصلی آن آماده سازی پرونده وتسهیل وتسریع در رسیدگی در دادگاه است (آشوری، 1393، ص۲).
ضرورت انجام تحقیق امروزه شناخت شخصّیت مجرمانه، نقش به سزایی در محاکمات قضائی دارد. چه اینکه قاضی کیفری برخلاف قاضی مدنی(حقوقی) لازم است از خصوصیات متهم اطلاع کافی داشته باشد تا بتواند در کنار پروندهی جنایی به بررسی پروندهی شخصیت بپردازد و حکم متناسب صادر نماید. هر چند که ضرورت این شناخت مدتها قبل تشخیص داده شده، ولی متأسفانه در کشور ما این ضرورت کم رنگ است.
اشتغال ذهنی بشر به مسأله جرم و مبارزه با ارتکاب جرم شاید به قدمت تشکیل اولین جوامع در بدویترین اشکال خود بوده باشد ولی علیرغم قدمت و گذشت زمان طولانی بر این موضوع، طرح آن هیچ وقت کهنه نشده و پیوسته به عنوان موضوعی زنده و قابل بحث وجود داشته است. بنابراین مطالعه شخصیت انسان نیز از دوران قدیم مورد توجه بوده است و نظریات مختلفی دراین باره عنوان شده است.
تحت تأثیر اندیشههای مکتب تحققی، دفاع اجتماعی و به ویژه دفاع اجتماعی نوین، کاربرد اصطلاح «پرونده شخصیت» و «گزارش پیش از تعیین ضمانت اجرا» در نظامهای کیفری دنیا متداول شد. همچنین در کنگرههای بین المللی حقوق جزا و علم زندانها تأکید شد که کیفر باید متناسب با شخصیت و حالت خطرناک مجرم باشد و اصل فردی کردن مجازاتها باید در قوانین کشورها پذیرفته و اجرا شود. به بیان دیگر سیاست اصلاح و درمان به عنوان شاخهای از جرم شناسی بالینی موفق نخواهد شد مگر از راه شناسایی شخصیت مجرم و تشکیل پرونده شخصیت که ابزاری برای اجرای این سیاست است.
پرونده شخصیت که ضرورت تشکیل آن برای فرایند کیفری از نیمه دوم سده بیستم مورد توجه قرار گرفته است حاوی نتایج و آزمایشهای روان شناسی، پزشکی و اجتماعی درباره متهم و محکوم است. دست اندرکاران عدالت کیفری با مطالعه این نتایج و به طور کلی اقدامات انجام یافته، سعی در تطبیق مجازاتها، اقدامات تأمینی و تربیتی و به طور کلی تصمیمهای قضایی با شخصیت متهم یا بزهکار دارند. تشکیل چنین پروندهای در حقوق کیفری ایران در برخی قوانین قانون مجازات اسلامی 1392 و نیز در مواد 47 و 64 آئین نامه اجرائی سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور به طور ضمنی یا صریح مورد توجه قرار گرفته است. با این وجود در ایران تشکیل چنین پروندهای در مراحل رسیدگی کیفری الزامی نیست و این در حالی است که در برخی کشورها مانند فرانسه تشکیل پرونده شخصیت در مرحله تحقیقات مقدماتی در مورد جرائم جنایی الزامی است و در مقام اعطای تعلیق و آزادی مشروط نیز رجوع به پرونده شخصیت ضرورت دارد. با این وصف، پرونده شخصیت عبارت است از مجموعه آزمایشهای جسمی و روانی و پژوهشهای جامعه شناختی برای شناسایی شخصیت مجرم. گردآوری اطلاعات دقیق، مصاحبه کامل، مشاهده و معاینه علمی مجرم برای تشکیل پرونده شخصیت به تلاش و همت گروهی از متخصصان علوم مختلف مانند روانشناسی، پزشکی، روانپزشکی، جامعه شناسی، مددکاری و غیره بستگی دارد. این پرونده در فرایند کیفری و پساکیفری کاربردهای بسیاری دارد که اهمیت و ضرورت تشکیل پرونده شخصیت را نشان میدهند. با وجود اینکه طی سالها مطالعه و تجربه ضرورت تشکیل پرونده شخصیت و اهمیت آن در فرایند کیفری و پساکیفری بیش از پیش آشکار شده است اما متأسفانه موانع و چالشهایی برای بکارگیری و بهرهمندی از مزایای آن وجود دارد و به ویژه جایگاه این پرونده درنظام کیفری ایران مطلوب نیست. بنابراین کارکرد پرونده شخصیت در ایران، در زمینه اصلاح و درمان مجرمان مورد توجه کافی قرار گرفته است.
در مورد پرونده شناسایی شخصیت میتوان گفت در تمام گتابها که به نحوی مرتبط با این موضوع بودهاند اشارهای به آن شده است. البته کتابی تحت عنوان پرونده شخصیت به چاپ رسیده است که در آن تنها لزوم تشکیل این پرونده در کنار پرونده کیفری اشاره شده است و در هیچ یک به طور کامل، نحوه تشکیل و بهره گیری از این نهاد تشریح نشده است. فی الواقع با وجود خلاء قانونی موجود، به بررسی تئوری آن اکتفاء شده و ندرتاً به استفاده عملی آن در سازمان زندانمها پرداخته شده است. اما در مورد پرونده شخصیت اطفال و نوجوانان بزهکار به صورت تطبیقی با حقوق کانادا نه پایان نامهای و نه کتابی موجود نیست. لیکن در بررسی کتب، مقالات و پایان نامههایی که در مورد پرونده شخصیت کار شده لزوم پژوهش در باب موضوع تحقیق خصوصاً با رویکردی تطبیقی احساس میشود.
از جمله کتب تألیف شده در این زمینه میتوان به پرونده شخصیت در فرایند کیفری ایران تألیف ابراهیم ابراهیمی و همچنین پرونده شخصیت تألیف ایرج سلیمانی اشاره نمود.
گوهری (1390) در تحقیقی تحت عنوان پرونده شخصیت در نظام کیفری ایران ضمن تبیین اهمیت لزوم تشکیل پرونده شخصیت سعی دارد، با بهره گرفتن از روش تحلیلی با مراجعه به کتب، منابع، مقالات، به بررسی جایگاه پرونده شخصیت در فرایند جزایی ماهوی و شکلی نظام کیفری ایران به منظور اتخاذ تدابیر پیشگیرانه و جلوگیری از تسری رفتار مجرمین به سایر اقشار جامعه و تحقق عدالت کیفری از اصلاح مجرمین در اعمال مجازاتها در قالب انجام آزمایشهای علمی مانند پزشکی، روانشناسی، روانشناختی، جامعه شناسی و… بپردازد.
لهونی (1392) در تحقیقی تحت عنوان چگونگی تشکیل پرونده شخصیت در نظام حقوق کیفری ایران پرداخته است.
1- بررسی جایگاه پرونده شخصیت در مراحل رسیدگی به بزهکاری
2- بررسی جایگاه پرونده شخصیت در نظام عدالت کیفری ایران
3- بررسی تشکیل پرونده شخصیت در مرحله تحقیقات مقدماتی
با توجه به موارد ذکرشده آنچه در این پژوهش به طور کلی مد نظر نویسنده میباشد پاسخ گویی به سؤالات زیر است:
سوال اصلی:
1- آیا تشکیل پرونده شخصیت بعنوان یکی از دست آوردهای جرم شناسی نوین در قوانین کیفری ایران تأثیر گذار بوده است یا خیر؟
سوال فرعی:
2- تشکیل پرونده شخصیت در نظام قضایی چه ضرورتی دارد؟
3- به چه مؤلفههایی در تنظیم پرونده شخصیت باید توجه شود؟
فرضیه اصلی:
1- به نظر میرسد در حقوق کیفری ایران، ضرورت تشکیل پرونده شخصیت، در مرحله تحقیقات مقدماتی به طور صریح در مواد قانونی احصار نشده است، ولی در بعضی مواد قانون مجازات اسلامی به نحو ضمنی مطرح شده است. پرونده شخصیت میتواند در تمام مراحل دادرسی به ویژه در مرحله تحقیقات مقدماتی مفید و موثر باشد. اطلاع از حقایق مربوط به متهم موجب میشود که از همان ابتدا، مستنطق یا قاضی، در طرح سوالات و بازجویی، روش های مناسب فردی رابه کارگیرد و واکنش مناسب با شخصیت بزهکار اعمال نماید.
فرضیات فرعی:
2- به نظر میرسد به منظور تحقق دادرسی عادلانه تشکیل پرونده شخصیت ضرورت داشته باشد.
3- به نظر میرسد پرونده شخصیت باید حاوی اطلاعاتی باشد ه مبین وضعیت روحی، روانی، خانوادگی، تحصیلی، محیطی، جسمانی و سایر ویژگیهای شخصیتی بزهکار باشد به نحوی که دادرس با مطالعه آن بتواند تصویر جامعی از خصوصیات شخصیتی بزهکار داشته باشد.
در این تحقیق از روش کتابخانهای استفاده شده است و با بررسی این موضوع در کتابهای حقوق جزا و جرم شناسی اساتید مختلف سعی در تبیین این موضوع شده است. در این تحقیق از اینترنت به دلیل کمبود منبع در این زمینه استفاده شده است.
رجوع به منابع پایه از قبیل قوانین، قراردادها، اسناد و مقررات اصلیترین منبع جمع آوری اطلاعات میباشد. همچنین منابع دیگری از قبیل پایان نامهها، گزارشها، کتابها، تقریرات، مقالات و اطلاعاتی که در این زمینه در شبکه جهانی اینترنت وجود دارد مورد استفاده قرار گرفته است. برای گردآوری دادهها از روش کتابخانهای و فیش برداری استفاده خواهد شد.
ی بروز تنشهای اجتماعی و جرایم مهمتر خواهد بود. لذا، در خصوص تعیین ضمانت اجرای کیفری در قبال اینگونه جرایم تردیدی وجود ندارد، اما بحث این است که آیا مجازاتهای حبس کوتاه مدت در نظر گرفته شده در قوانین کیفری ایران، اثر پیشگیرانه و بازدارندگی را در خصوص مرتکبان بالقوه و جلوگیری از تکرار این جرایم داشته است؟ از طرفی تعیین معیاری برای تشخیص جرایم خرُد در حقوق کیفری موضوع پیچیدهای است.1با وجود این یکی از راه های تشخیص جرایم خرد در حقوق کیفری ایران که برای تفکیک این جرایم از جرایم شدید و بزرگ مناسب تلقی میشود.
در این نوشتار به جرایمی که دارای مجازات تعزیری و بازدارنده هستند، بسنده شده و مبنای جرم خرد در بخش تعزیرات و بازدارنده، میزان حبس و جزای نقدی در صلاحیت رسیدگی شوراهای حل اختلاف در نظر گرفته شده است. توجه به عنصر مادی سیاهه ی جرایم تعزیری در حقوق کیفری ایران و نحوه تعیین صلاحیت رسیدگی مراجع قضایی، به ویژه پس از تصویب قانون شوراهای حل اختلاف مصوب 1387 حاکی از آن است که فلسفه ی جرم انگاری در جرایمی که دارای مجازات حبس کمتر از سه ماه ( به استثنای مجازات تخلفات رانندگی که مقنن به طور معمول بین یک ماه تا یک سال حبس را در نظر گرفته و مواردی همچون ماده 714 و 718 قانون مجازات اسلامی تا سه سال حبس را نیز پیش بینی کرده است)، یا جزای نقدی کمتر از سی میلیون ریال هستند، بیش از آن که به منافع فردی یا حفظ اموال توجه داشته باشد، غالباً به حفظ نظم عمومی معطوف است. قانون گذار با جرم انگاری رفتارهایی نظیر توهین و فحاشی، عدم رعایت حجاب شرعی،گزارش خلاف واقع، حمل آلات قمار و از این قبیل در قانون مجازات اسلامی و همچنین برخی جرم انگاریهای خاص مانند شروع به شکار حیوانات وحشی عادی یا حمایت شده بدون پروانه و . . . بیشتر در پی ایجاد یک نظم در زندگی شهروندان است.
از این رو، در این پایان نامه به بیان شرایط سیاست کیفری سختگیرانه در قبال جرایم خرد،از دیدگاه حقوق ایران خواهیم پرداخت؛ علاوه بر این موارد، این مسئله مهم را نیز در قانون مجازات فعلی کشور را مورد بررسی قرار میدهیم.
کتابی که در زمینه سیاست کیفری سختگیرانه نوشته شده باشد،می توان کتاب « سیاست کیفری سخت گیرانه» نوشته سمانه طاهری را نام برد که در سال 1392 به چاپ رسیده است. همچنین میتوان به کتاب « تسامح صفر: سیاست کیفری سخت گیرانه در قبال جرایم خرد» نوشته بهروز جوانمرد که در سال 1388 به چاپ رسیده است.علاوه بر کتب مذکور،پایان نامههایی نیز در این مورد نوشته شده مانند:
میرزا بیگی(1390) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود تحت عنوان سیاست کیفری سخت گیرانه در قبال جرایم مواد مخدر از منظر جرم شناسی حقوقی اذعان داشت در امر مبارزه با این جرایم مقنن از سیاستی استفاده نموده که در حقیقت نوعی سیاست واکنشی سریع و سخت گیرانه در برابر ارتکاب رو به رشد این جرایم در سالهای اخیر است. تحقیقات علمی و درست آوردهای جرم شناسی در یک سده اخیر، ضرورت ایجاد تدابیر پیشگیرانه قبل از وقوع جرم را برای کنترل بزهکاری به عنوان یکی از ابزارهای سیاست جنایی در عصر ما مطرح و آشکار ساخته است و همین امر باعث توجه بیشتر به علل بزهکاری و شناخت شخصیت بزهکاران را به نظام عدالت کیفری شناسانده است. مع هذا، آگاهی و معرفت ناشی از یافتههای جرم شناسی در تدوین سیاست جنایی جامعه در محدوده مقالات حقوق کیفری همچنان باقی مانده است. به نظر میرسد که جرم انگاریهای افراطی و غیر ضروری حداکثری از ضمانت اجراهای کیفری در برخورد با مجرمین مواد مخدر، بدون توجه به فراهم سازی زیر ساختها و بستر سازی جامعه، با ناهنجاریهای مستقر مبارزه نمیکند بلکه در بلند مدت اعتبار قوانین کیفری را در میان توده مردم تنزل میبخشد.
اهداف اصلی:
تبیین بایستهها و انگاشتههای حقوق کیفری در خصوص جرایم خرد
اهداف فرعی:
1- تبیین یافتههای جرم شناختی در ارتباط با جرایم خرد
2- تبیین و ارائه راهبردها، سیاستها و راهکارهابی در خصوص جرایم خرد.
هدف کاربردی:
با توجه به اینکه جرایم خرد توسعه یافته و محدود به درون مرزهای ایران نمیگردد. با افزایش جرایم و تحول در اجرای انواع آنها فقها در صدد تنظیم مقررات و قوانین برای برخورد با نحوه مجازات جرایم خرد به تلاشی مضاعف پرداخته تا از تقابل نظریات به تفاهم و اتخاذ راهکارهای علمی عملی دست یابند و راه اجرای قوانین که جلوگیری از ارتکاب جرم خواهد نمود در قوه قضائیه، مقننه و دادگستریها و طبقه فرهنگی و دانشگاهی و مردم عادی و کلیه مراجعی که با موضوع تحقیق مرتبط هستند استفاده شود.
سوال اصلی:
1 – چرا نظام عدالت کیفری در مقابل جرایم خرد، سیاست کیفری سخت گیرانه را اتخاذ نموده است؟
سوالات فرعی:
1 – یافتههای جرم شناختی در ارتباط با جرایم خرد چیست؟
2 – در خصوص جرایم خرد چه راهبردها، سیاستها و راهکارهایی وجود دارد؟
فرضیه اصلی:
به نظر میرسد دلیل عمده گرایش عدالت کیفری به اتخاذ سیاست کیفری سخت گیرانه در مقابل جرایم خرد به دلیل پیشگیری از جرمهای شدید میباشد.
فرضیات فرعی:
1- به نظر میرسد ماهیت جرایم خرد تدابیر پیشگیری و مقابله در خصوص گروههای مختلف این جرایم متفاوت باشد. در این میان نقش مردم و همچنین پلیس در مقابله با جرایم خرد اهمیت ویژهای دارند.
2- به نظر میرسد گرایش سیاست جنایی، به سوی جرم زدایی، قضازدایی و کیفرزدایی از این جرایم است. در کشور ما نیز شورای عالی توسعه قضایی طرحهایی جهت جرم زدایی در دست اجرا دارد که بخشی از این جرم زدایی به جرایم خرد مربوط به نظام اداری اختصاص دارد.
در این تحقیق از روش کتابخانهای استفاده شده است و با بررسی این موضوع در کتابهای حقوق جزا و جرم شناسی اساتید مختلف سعی در تبیین این موضوع شده است. این تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی تهیه و تدوین شده است.
این تحقیق به روش کتابخانهای است و تمامی مطالب مرتبط از کتب فقهی و حقوقی و مقالات معتبر استخراج و فیش برداری شده و متدهای معمول در روشهای تحقیقهای فقهی و حقوقی بررسی شده و فرضیهها مورد بررسی قرار گرفته و احیاناً اثبات میشوند با توجه به ماهیت موضوع هیچ گونه اقدامات میدانی و عملیات اماری در این پایان نامه متصور نخواهد بود.
لازم به یاد آوری است که جرایم خرد در مباحث حقوق کیفری، موضوع مطالعات گستردهای نبوده اند،اما در دهه های اخیر، مطالعات جرم شناختی اهمیت جرایم خرد و تأثیر آن را بر سطح زندگی شهرها و احساس امنیت شهروندان تا حدودی روشن کرده است، به طوریکه در گفتمان مسؤولان سازمان پلیس نیز راه یافته است. شیوع این جرایم به حدی است که تقریباً تمام افراد در خلال زندگی روزمره ی خود، خصوصاً در کلان شهرها به دفعات با این قبیل جرایم مواجه و حتی بعضاً خود مرتکب آنها شده اند. تنشی که این گروه از جرایم در جامعه ایجاد میکند، شدید نیست و قبح انجام این عمل نزد شهروندان در مقایسه با جرایم مهم نظیر سرقت ، قتل، کلاهبرداری زیاد نمیباشد. لذا با توجه به مطالب ارائه شده بر آن شدیم تا این موضوع را به عنوان موضوع پایان نامه کارشناسی ارشد مورد بررسی قرار دهیم. از نوآوری این پژوهش میتوان به بررسی سیاست کیفری سخت گیرانه در مقابل جرایم خرد اشاره کرد.
1- Petty offense
2- به عنوان مثال رئیس پلیس آگاهی تهران زمانی از کنترل محل های خرید و فروش اموال مسروقه و واسطه ها برای برخورد با جرایم خرد خبر داده بود . برای مشاهده متن خبر، نک به: روزنامه اعتماد، شماره 1419، 27/3/86 ، ص 19 ، قابل دسترس در:
http//www.art-of-Music.net/npview.asp?ID=1424947
1 – جوانمرد، بهروز، تسامح صفر: سیاست کیفری سخت گیرانه در قبال جرایم خرد با دیباچه دکتر علی صفاری، تهران، نشر میزان، 1388، ص 15
2 – در غالب فرهنگ های لغات حقوقی، جرم خرد این گونه تعریف شده است:« جرایمی که دارای مجازات حبس کمتر از یک سال یا جزای نقدی اندک هستند».برای مطالعه بیشتر، نک به: نادر، جرایم خرد علیه نظم عمومی، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، شماره شصت و هشت، تابستان 1384، ص 259 .
1 – نجفی ابرند آبادی، علی حسین، بررسی لایحه مجازات های اجتماعی ( متن سخنرانی در دانشگاه اصفهان) ، فصلنامه پژوهشی علوم انسانی دانشگاه افهان، شماره ی 2 ، آبان 1384، ص 259
درآغاز هزاره ی سوم ، با گذر از دوران صنعتی موج چهارم حیات بشر که پیتر دراکر اصطلاح « جامعه دانش » را برای این موج به کار می برد ، شکل گرفته است و مدارس کشورهای پیشرفته در این دوران به ویژگی هایی دست یافته اند که با آن چه به صورت سنتی از مدارس درک می شود ، متمایز است .
هم چنین تعلیم و تربیت همواره نقش بسیار مهمی در زندگی انسان ایفا کرده است و همراه با تغییر زندگی انسان و توسعه فن آوری ، دچار تغییر و دگرگونی گردیده است . بدین ترتیب می توان ادعا کرد که توسعه نظام آموزشی در عصر فن آوری اطلاعات و ارتباطات ، یکی از چالش های اصلی سیاست گذاران است . در بسیاری از کشورهای جهان ، گسترش فن آوری اطلاعات در آموزش و پرورش مد نظر قرار گرفته است و کشورها اعم از توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه ، برنامه های جامعی را برای مجهز کردن مدارس با امکانات گوناگون طراحی کرده اند .
بر خلاف شرایط موجود در مدارس سنتی ، فن آوری اطلاعات و ارتباطات در بسیاری از مدارس به عنوان بخش ضروری در فرایند یاددهی – یادگیری تبدیل شده است و تحولی عظیم را درکلیه مراحل آموزشی ایجاد نموده است . در مجموع می توان گفت که در دنیای پرسرعت امروزی ، روش های سنتی آموزش ، کند و ناکارآمد هستند و نمی توانند مفاهیم جدید علمی و آموزشی را با قدرت کافی و هیجان که نیاز نسل های امروزی دانش آموزان می باشند را برآورده سازند . همچنین معلم قادر به بازبینی بهتر عملکرد دانش آموز و تغییر فنون متناسب برای آموزش خواهد بود. امروزه روش های سنتی یاددهی و یادگیری جوابگوی نیازهای فراگیران نیست ، چون با به کارگیری روش های سنتی ، دست یابی به مهارت حل مسئله ، به کارگیری اطلاعات ، مشارکت ، همکاری و تفاهم با یکدیگر میسر نیست ، بنابراین فراگیران لذت ناشی از علم را نمی فهمند ومدرسه برایشان خسته کننده است و یکی از راه های حل برخورد با چنین مشکلاتی پیاده کردن شیوه های جدید در آموزش است . (نیاز آذری و حسینی ، 1391)
لذا بهتر است با به کارگیری ابزارهایی که حاصل تلاش و پیشرفت دانشمندان در زمینه فن آوری های نوین اطلاعات و ارتباطات است ، ضمن افزایش سرعت یادگیری ، شرایط یادگیری را برای استعدادها و سلیقه های گوناگون فراهم آورند تا یادگیرنده ها با توجه به خصایص خود در محیط آموزشی مجهز به رایانه و سایر امکانات قرار بگیرند و آموزش ببینند .
با ظهور و توسعه فن آوری اطلاعات روند تحولات جهانی، با شتاب بیشتری با محوریت عنصر اطلاعات در حال گسترش است . این امر از محیط های نظامی آغاز و به محیط های دانشگاهی و مدنی منتقل شده است . بیشتر از دو دهه است که نظام فن آوری اطلاعات ، نظام آموزشی و محیط تحصیلی را در بر گرفته است . در کشورهای پیشرفته و حتی در حال توسعه به منظور افزایش سطح آگاهی دانش آموزان در ارتباط با فن آوری اطلاعات و ایجاد آمادگی برای ورود به جامعه ی اطلاعاتی و افزایش روحیه تحقیق و پژوهش و استفاده بهینه از این دریای بیکران و افزایش تولید دانش از مدارس هوشمند به جای مدارس سنتی بهره برداری شده است .( محرابی ، 1390 )
از آنجایی که فن آوری و تکنولوژی ، محور کلیه فعالیت های اقتصادی ، پزشکی ، اجتماعی و آموزشی قرار گرفته است لذا به کارگیری و آموزش فن آوری اطلاعات و ارتباطات از سنین پایین لازم است . لذا برای اجرای این امر و پیشگیری از عقب افتادن کاروان دانش و فن آوری کشور به خصوص معلمان و دانش آموزان باید از این فن آوری ( هوشمند سازی مدارس ) در جهت آموزش بهتر با سرعت بیشتر و جلوگیری از هدر رفت زمان استفاده نمود و تا حد ممکن بتوان سبک های مختلف یادگیری ( مدل کلب) دانش آموزان متفاوت را پوشش داده و معلمین را در امر آموزش یاری نمود .
از مشخصه های بارز جوامع امروزی ، تغییرات پی در پی و مستمر می باشد . سازمان ها نیز به عنوان جزئی از این جوامع ، دچار این تغییرات و تحولات گسترده شده اند . محیط ناپایدار در حال تغییر ، مقوله جهانی شدن ، خصوصی سازی و ظهور فن آوری پیشرفته ارتباطی و اطلاعاتی ، چالش های جدی هستند که نهادهای آموزشی و مدارس به عنوان رکن اساسی و عملیاتی این نهادها با آن مواجه شده اند . اگر نظام آموزشی و مدارس در پی مهندسی مجدد ساختار و کارکردشان نباشند و جایگاه خود را در جامعه تغییر ندهند ، آینده ای مبهم خواهند داشت .
جامعه ای که هدف آن پیشرفت بر اساس دانش و فن آوری است ، باید ابتدا آموزش و پرورش خود را متحول کند . برای این کار باید فن آوری آموزشی ، یعنی طراحی ، اجرا و ارزشیابی برنامه ریزی شده پژوهش های بنیادی و کاربردی را به کار گیرد . ( رستگار پور و عبدالهی ،1384 )
پیدایش مدارس هوشمند به عنوان جزیی از سیستم های حمایت کننده آموزش رسمی برای یادگیرندگان محروم از تحصیل در کشورهای پیشرفته نظیر انگلستان و آمریکا از اوایل دهه 1960 فرصت های جدید یادگیری را فراهم نموده است . ( زمانی و همکاران ، 1388)
در کشورهای در حال توسعه ، مدارس هوشمند به صورت حضوری برای جبران برخی از عقب ماندگیها نظیر شیوه های ناکارآمد تدریس سنتی معلم محوری ، کمبود کتاب های درسی غنی و روز آمد ، فقر سواد اطلاعاتی و رایانه ای معلمان و دانش آموزان ، نیازهای روز افزون بازار کار به نیروهای انسانی کار آمد و مجهز به سواد فن آوری در حال شکل گیری و توسعه است .
در این راستا جمهوری اسلامی نیز از این امر مستثنی نبوده و از سال 1383 به تاسیس مدارس هوشمند پرداخته و در این راستا سند راهبردی مدارس هوشمند به درخواست سازمان آموزش و پرورش استان تهران توسط جهاد دانشگاهی صنعتی شریف انجام شده است . در این سند در تعریف مدارس هوشمند آمده است که مدرسه هوشمند سازمانی است آموزشی ، با موجودیتی فیزیکی و حقیقی ( نه مجازی ) که در آن دانش آموزان به شکل نوینی آموزش خواهند دید . در این گونه مدارس ، دانش آموزان متناسب با استعدادها و علایق خود به یادگیری می پردازند توجه به باور کردن تمامی استعدادها ی بالقوه دانش آموزان در تمامی فعالیت های آموزشی و فوق برنامه در این
مدارس به چشم می خورد ، هم چنین محدودیتی در ادامه روند یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان وجود نخواهد داشت . ( پیش نویس سند راهبردی مدارس هوشمند ، 1384 )
هدف مدارس هوشمند ، کمک به اجرای اهداف ملی آموزش کشور و نیز تقویت و پرورش نیروی کار آمد برای مواجه با رویدادهای قرن 21 بوده است . در این مدارس یادگیری بر اساس سرعت انفرادی ، تشریک مساعی ، خود گردانی ، پیوستگی بین موضوعات درسی بوده است و محتوای درس فقط محدود به کتاب های چاپی نیست بلکه شامل کتاب های الکترونیک ، نرم افزارهای چند رسانه ای ، درس افزارها و پایگاه های اطلاعاتی است . در مدارس هوشمند ، فن آوری به منزله پلی ارتباطات بین معلمان ، دانش آموزان و والدین را آسان تر و موثرتر می سازد .
در گزارشی از سازمان یونسکو [1]بیان شده که فن آوری اطلاعات موجب ایجاد تغییراتی اساسی در فرایند یادگیری شده است . امروزه با توجه به گوناگونی جوامع ، انسان ها ، خلاقیت ها و علاقه مندی های آنان، نیاز به وجود تنوع روش های یادگیری وجود دارد و این امر نیازمند یک قالب جدید از آموزش است که انعطاف کافی را در این زمینه داشته باشد . ( اریک[2] ، 2006 )
گیتس[3] در سخنرانی در سال 1999 به نقل از هوارد گاردنر[4] در زمینه آموزش و پرورش می گوید : «چون درک انسانها از جهان متفاوت است ، کودکان را باید با روش های گوناگون آموزش داد.»
گاردنر بر این باور است که مدرسه را باید سرشار از کارآموزی ، پروژه و فن آوری کرد تا در آن صورت هر دانش آموز ، خود را با نظام آموزش مذکور سازگار کند . ( نوروزی و همکاران ، 1387 )
بکر[5] 1997 بیان کرده است که ورود فن آوری اطلاعات به مدارس منجر به یادگیری بهتر می شود . اغلب محققان معتقدند این تحول منجر به تغییر یادگیری معلم مدار به رویکرد دانش آموز مدار می شود . در این میان معلمان باید در معرض تحولات آموزشی قرار گیرند و آگاهی بیشتری از قابلیت های فن آوری جدید کسب نمایند . ( محرابی ، 1390 )
همین طور طبق گزارش موسلی[6] در سال 1999 درباره ی تعلیم و تربیت همراه با فن آوری در مدارس ابتدایی انگلستان ، معلمانی که نسبت به کاربرد فن آوری نگرش مثبتی داشتند ، گرایش به کسب مهارت های فن آوری اطلاعات داشتند و در کار مشارکتی دانش آموزان به جستجوگری و تصمیم گیری آن ها را ارج می نهادند . ( عطاران ، 1384 )
با ورود به هزاره ی جدید میلادی و استفاده بسیاری از کشورهای جهان از فن آوری اطلاعات و گسترش روزافزون دانش و سرعت پیشرفت علم و دانش هیچ کشوری نباید از قطار سریع السیر آن جا بماند یا تنها مصرف کننده صرف این تکنولوژی باشد .
کشور عظیم ایران با وجود سابقه دیرینه در تولید علم و دانش در زمینه های بسیار از جمله طب سنتی ، علوم، ریاضی ، نجوم و فلسفه … لازم است با استعانت از خداوند متعال و تجربه دانشمندان و اساتید دانشگاه و به کارگیری تخصص های مختلف و ترکیب و استفاده از آن ها با هوش زاینده ی دانشمندان و دانشجویان جوان در طراحی و ساخت و کاربرد این فن آوری در کشور تلاش خود را چند برابر نموده تا در این زمینه نیز خود تولید کننده باشیم نه صرفا” مصرف کننده و به کارگیرنده فن آوری اطلاعات .
شرط تحقق این سیاست راهبردی ، تامین و تربیت نیروی انسانی متخصص و مجرب و کاردان است . چرا که آینده ی هر جامعه ای به کیفیت کارایی آموزش و پرورش آن کشور بستگی دارد . از این رو هر چه کارایی و بهره دهی برنامه های آموزشی موثر و مفیدتر باشد جامعه فردا سلامت و سعادت بیشتری خواهد داشت . (یغما ، 1384)
این پژوهش دارای دو اهمیت است :
الف ) اهمیت نظری : که امید است بتوان یک فرضیه قابل قبولی بین هوشمند سازی مدارس و سبک های یادگیری اصیل تدوین نمود .
ب ) اهمیت کاربردی : امید است بتوان راه حل های مفیدی به مسئولان امر ارائه نمود تا تحولی در کاربردی کردن در مدارس هوشمند صورت گیرد .
بر همین اساس نتایج این پژوهش می تواند روشن سازد که هوشمند سازی مدارس بر سبک های یادگیری دانش آموزان میتواند موثر باشد ؟ همچنین پس از اثبات تاثیر هوشمند سازی بر یادگیری و سبک های یادگیری دانش آموزان ، از شیوه های مطلوب و دلخواه دانش آموزان در امر آموزش استفاده شود .
نتایج این تحقیق می تواند در اختیار آموزش و پرورش کشور ، دانشگاه ها و مراکز آموزشی قرار گیرد، تا آن ها گامی موثر جهت توسعه و گسترش سیستم های الکترونیکی و تجهیز هوشمند سازی مراکز بردارند و یادگیری عمیق را در دانش آموزان ایجاد کنند و جلب مشارکت اولیا در فعالیت های مختلف را فراهم سازند .
تعیین میزان تاثیر گذاری هوشمند سازی مدارس بر نمرات دانش آموزان پایه پنجم دوره ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران
بین مدارس هوشمند و سبک های یادگیری دانش آموزان پایه ی پنجم دوره ابتدایی آموزش و پرورش شهر تهران رابطه مستقیم وجود دارد.
:
توسعه شبکه های قدرت نوسانات خود به خودی با فرکانس کم را، در سیستم به همراه داشته است. بروز اغتشاش هایی نسبتاً کوچک و ناگهانی در شبکه باعث بوجود آمدن چنین نوساناتی در سیستم می شود. در حالت عادی این نوسانات بسرعت میرا شده و دامنه نوسانات از مقدار معینی فراتر نمی رود. اما بسته به شرایط نقطه کار و مقادیر پارامترهای سیستم ممکن است این نوسانات برای مدت طولانی ادامه یافته و در بدترین حالت دامنه آنها نیز افزایش یابد. امروزه جهت بهبود میرایی نوسانات با فرکانس کم سیستم، در اغلب شبکه های قدرت پایدار کننده های سیستم قدرت (PSS) به کار گرفته می شود.
این پایدار کننده ها بر اساس مدل تک ماشین – شین بینهایتِ سیستم در یک نقطه کار مشخص طراحی می شوند. بنابراین ممکن است با تغییر پارامترها و یا تغیر نقطه کار شبکه، پایداری سیستم در نقطه کار جدید تهدید شود.
موضوع این پایان نامه طراحی پایدار کننده های مقاوم برای سیستم های قدرت است، به قسمی که پایداری سیستم در محدوده وسیعی از تغییر پارامترها و تغییر شرایط نقطه کار تضمین شود. در این راستا ابتدا به مطالعه اثر تغییر پارامترهای بر پایداری
سیستم های قدرت تک ماشینه و چند ماشینه پرداخته می شود. سپس دو روش طراحی کنترل کننده های مقاوم تشریح شده، و در مسئله مورد مطالعه به کار گرفته می شوند. سرانجام ضمن نقد و بررسی این روش ها، یک روش جدید برای طراحی PSS ارائه می شود. در این روش مسئله طراحی پایدار کننده مقاوم به مسئله پایدار کردن
مجموعه ای از مدلهای سیستم در نقاط کار مختلف تبدیل می شود. این مسئله نیز به یک مسئله استاندارد بهینه سازی تبدیل شده و با بهره گرفتن از روش های برنامه ریزی غیر خطی حل می گردد. سرانجام کارایی روش فوق در طراحی پایدار کننده های مقاوم برای یک
سیستم قدرت چند ماشینه در دو مسئله مختلف (اثر تغییر پارامترها بر پایداری دینامیکی و تداخل PSS ها) تحقیق شده و برتری آن بر روش کلاسیک به اثبات می رسد.
1-1- پیشگفتار:
افزایش روز افزون مصرف انرژی الکتریکی، توسعه سیستم های قدرت را بدنبال داشته است بطوریکه امروزه برخی از سیستم های قدرت در جغرافیایی به وسعت یک قاره گسترده شده اند. به موازات این توسعه که با مزایای متعددی همراه است، در شاخه دینامیک سیستم های قدرت نیز مانند سایر شاخه ها مسائل جدیدی مطرح شده است. از جمله این مسائل می توان به پدیده نوسانات با فرکانس کم، تشدید زیر سنکرون (SSR)، و سقوط ولتاژ اشاره کرد.
پدیده نوسانات با فرکانس کم در این میان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و در بحث پایداری دینامیکی سیستم های قدرت مورد توجه قرار می گیرد. بروز
اغتشاش های مختلف در شبکه، انحراف سیستم از نقطه تعادل پایدار را به دنبال دارد، در چنین وضعیتی به شرط اینکه سنکرونیزم شبکه از دست نرود، سیستم با نوسانات فرکانس کم به نقطه تعادل جدید نزدیک می شود. هنگامی که یک ژنراتور به تنهایی کار می کند، نوسانات با فرکانس کم به دلیل میرایی ذاتی به شکل نسبتاً قابل قبولی میرا می شوند. اما کاربرد برخی از المان ها مانند تحریک کننده های سریع، با اثر دینامیک قسمت های مختلف شبکه ممکن است باعث تزریق میرایی منفی به شبکه شود، به طوریکه نوسانات فرکانس کم شبکه به شکل مطلوبی میرا نشده و یا حتی از میرایی منفی برخوردار شوند. بدیهی است افزایش میرایی مودهای الکترومکانیکی سیستم در چنین وضعیتی می تواند به عنوان یک راه حل مورد استفاده قرار گیرد. بر این اساس پایدار کننده های سیستم قدرت (PSS) بر اساس مدل تک ماشین – شین بینهایت طراحی شده و در محدوده وسیعی به کار گرفته می شوند. از دید تئوری کنترل، پایدار کننده های فوق در واقع یک کنترل کننده کلاسیک با تقدیم فاز[1] می باشد که بر اساس مدل خطی سیستم در یک نقطه کار مشخص طراحی می شوند.
“قصه در اصطلاح بی معنی حکایت و سرگذشت است. اثری که تأکید اصلی آن بر پایهی حوادث شگفت انگیز و خارق العاده است.
در گذشته قصه برای اقوامی که خط نداشتند، نوعی تاریخ نگاری بود و امروز نیز در نگارش تاریخ اجتماعی جامعهها به منزلهی سندی معتبر و سودمند به کار میرود.
قصه بیان واقعه در امتداد زمان است. سالیان درازی است که زندگی و آداب و رسوم جامعهی ما با هزاران قصه مملو و ممزوج شدهاست. قصهها با هر محیط اجتماعی و محلی انطباق مییابند. “(آموزگار، 1389، ص 67).
قصههای محلی استان کهگیلویه و بویراحمد یکی از شاخههای ادبیات عامیانه یا همان فولکلوراست که به طور شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. این قصهها روایت آرزوها، باورها و تجربهها و غم و اندوه نیاکان این قوم است که با چاشنی خیال، طنز، تمثیل و رمز در قالب قصه بیان شده است.
بخش عمدهای از ادبیات عامیانهی استان، قصه هایی است که قدمت بعضی از آن ها به گذشتههای دور و حتی پیش از تاریخ برمی گردد که سینه به سینه از گذشتگان به آیندگان رسیده است. نیاکان و اجداد ما دور چالهها یا زیر لحافهای کرسی، در چلهی زمستان، شروع به متیل گفتن میکردند و کودکان با اشتیاق فراوان با صدای شرشر باران آن ها را در سینهی خود حفظ میکردند تا روزی آن ها هم راویان این قصهها باشند.
قصههای محلی استان کهگیلویه و بویراحمد از کهنترین نمونههای تفکر و تخیل مردم این استان است که کیفیت و مباحث ذهنی و غم و اندوه این قوم را نشان میدهد. تحلیل این قصهها نشان میدهد که وضعیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی استان در بوجود آمدن قصهها، نقش موثری داشته است به طوری که به جرأت میتوان گفت هدف از خلق بسیاری از قصهها نه فقط سرگرمی، بلکه وحدت قوم و قبیله و بازگو کردن اهداف سیاسی خود به زبان رمز با بیانی زیرکانه، بوده است.
فضای قصهها ساده و ابتدایی است و شخصیت پردازی در این قصهها بسیار کم رنگ است.
اساس این قصهها بر پایهی پیام اخلاقی، حفظ خوبی، دوری از بدی و به طورکلی حفظ زندگی و ساختن یک زندگی ایده آل، بنا شده است.
قصههایی که در استان روایت میشوند، بی شمارند تا آنجا که برای بیان یک نکتهی اخلاقی، قصهای هر چند کوتاه، برای آن خلق شدهاست و این بیانگر ذهن خلاق سازندگان این آثار است.
محتوای اکثر قصه ها، روابط اجتماعی رایج بین مردم بوده است. آنچه که به عنوان محتوای قصهها بیان میشود همان مفهوم زندگی مردم اجتماع است که با بیانی اغراق آمیز به صورت قصه به روایت در آمده است.
قصههای رایج در استان گاه با چندین روایت، بیان شدهاند. این اختلاف روایت، شاید به علت کوچ اقوام کهن لر از منطقهای به منطقهی دیگر و تغییر قصه در طول زمان باشد و یا علت آن به روایت کنندگان آن برگردد، چرا که گاهی بعضی از آنان سلیقهای عمل کرده و هر آنچه از نظرشان زیباتر و یا هیجان آورتر میبود به قصه اضافه یا قسمتی از آن را حذف کردهاند.
گاهی نیز دیده میشود به علت کهولت سن راویان و فراموشی شدن قسمتی از قصه، قسمتی از یک قصه در قصهای دیگر گنجانده شده و یا یک قصهی بلند به چند قصه تبدیل شدهاست. اما آنچه که مهم و موردنظر است، اصل قصههاست که با چندین روایت و با وجود اختلاف، باز هم پا برجا و دست نخورده باقی مانده است.
از میان قصههای رایج در استان، میتوان به وفور، قصه هایی از ملانصرالدین، بهلول، قصه هایی از شاهنامه، کلیله و دمنه، مرزبان نامه، و قصههای قرآن را شنید.
علاوه برآن ها، قصههای بسیار کوتاهی نیز، در استان رایج است که هر کدام در برگیرنده-ی یک نکتهی اخلاقی است که تعمق در این قصهها لازم و ضروری است.
کار پژوهشگر در این پژوهش، جمع آوری و بازنویسی تعدادی از قصههای بلند و تخیل-آمیز منطقهی باشت و گچساران از استان کهگیلویه و بویراحمد است که علاوه بر جذاب بودن محتوا و مضمون آن ها، از محبوبیت خاصی نیز بین مردم برخوردار بوده است.
پژوهشگر ابتدا قصههایی از قصهگوهای روستاهای مختلف این مناطق جمع آوری و بعداز بازنگری، کامل شدهی آن ها را نزد چند نفر که تمامی قصهها را به طور کامل و بدون تحریف و حذف به یاد داشتند، بازنویسی کرده است.
تمام قصههای این پژوهش به صورت کامل و بدون تحریف و حذف توسط زنده یاد آقای علی درودفرد، آقای امین محبی و آقای سید غفار کشاورز و خانم مرضیه سلیمانی روایت شدهاند که پژوهشگر کمال تشکر از تمامی این عزیزان را دارد.
این روایانگاه با پیچ و خم و فراز و نشیبهای قصه، آن چنان شنونده را مسحور قدرت روایی خود میساختند که گوی جهانی تازه برای مخاطب خود خلق میکردند. جهانی که تمام صحنهها و افراد قصه را جلوی چشم او به تصویر در میآورند.
فصل اول
کلیات
1- کوشش برای ثبت و ضبط و ترویج ادبیات شفاهیگویش لری برای به دست آوردن هویت ملی خویش در برابر فرهنگهای جهانی.
2- کوشش برای ثبت و ضبط ادبیات شفاهیگویش لری برای جلوگیری از زوال و میرایی آن در گذر زمان.
3- کوشش برای شناخت یک گونهی کمتر شناخته شدهی ادب محلی در جهت غنا بخشیدن به ادب رسمی کشور.
ساده و بی پیرایه بودن این نوع از ادبیات عامیانه، یکی از دلایل عدم توجه به آن است و این بیتوجهی یا کمتوجهی و عدم بازنویسی و بازنگری بهآن، به خود بیگانگی به فرهنگ محلی می انجامد و این گنجینههای ارزشمند در دل صاحبان خود مدفون خواهند شد.
علاوه براین نباید نقش آموزشی این قصهها را در استحکام رفتارهای اجتماعی، تحکیم اصول اخلاقی نادیده گرفت. ثبت این قصهها باعث پایداری فرهنگ قومی و محلی استان میشود.
علاقه مندان به ادب محلی در استان کهگیلویه و بویراحمد فراوانند. این گرایش باعث شده است که گام هایی در جمع آوری و حفظ ادبیات مردم استان، هم گام با سایر نقاط ایران برداشته شود، اما هنوز گامی اساسی در جمع آوری و بازنویسی و تحلیل قصههای استان، برداشته نشده است. البته کار ارزندهای آقای حسین آذر شب در جمع آوری 109 قصهی محلی حائز اهمیت است. همچنین روایت قصهی مشهور گنجشک در کتاب فرهنگ عامیانهی عشایر بویراحمدی و کهگیلویه، از منوچهر لمعه و پایان نامهی خانم مهین تاج صادق نیا فارغ التحصیل از دانشگاه آزاد یاسوج، نگاهی گذرا به قصههای استان داشته است.
1- آذر شب، حسین، (1379)، افسانههای مردم کهگیلویه و بویراحمد، شیراز، انتشارات تخت جمشید.
2- صادق نیا، مهین، (1390)، بررسی ترانهها و داستانهای عامیانه منطقه بویراحمد از نظر مضمون شناسی، ریشه شناسی و آیینی.
3- لمعه، منوچهر، (1353)، فرهنگ عامیانه عشایر بویراحمدی وکهگیلویه، تهران، انتشارات اشرفی.
با این توضیح که به راحتی نمیتوان نسخهای از این کتاب را پیدا کرد.
روش تحقیق بنا به ماهیت پژوهش و با توجه به شیوههای معمول در علوم انسانی، میدانی و از نوع توصیفی- تحلیلی است.