امامصادق(ع) در روایتی میفرماید: «مَن تَرَکَ التَزویجَ مَخافَهَ العَیلَهِ فَقَد اَساءَ ظَنَهُ بِاللهِ عَزَ وَ جَلَ اِنَ اللهِ عزَ وَ جَلَ یَقولُ: اِن یَکونوا فُقَراءَ یُغنُهِمُ اللهُ مِن فَضلِهِ»[۲۰]
کسی که بهخاطر تنگناهای مالی و مشکلات اداره کردن عیال ازدواج نکند همانا به خدای متعال سوءظن دارد.
این تفکر در مقابل غربیان و بسیاری از مشتشرقین که کمبود امکانات مادی را دلیل بر کنترل جدی جمعیت میدانند اسلام بر توکل بر خدا، وسعت رزق و روزی پیدا کردن در صورت ازدواج و دارای فرزنددار شدن و مطلوبیت این امر تأکید می کند و بالاتر این که از سخن یعقوب(ع) به فرزندش و توصیه او به ازدواج استفاده می شود که کثرت فرزندان صالح و تسبیحگوی خداوند نهتنها در اسلام بلکه در همه آیینهای آسمانی امری پسندیده و مستحب مورد تأکید است.
فارسی شهاب الاخبار کلمات قصار پیغمبر در صفحه۳۱۵ شماره ۴۹۲ این عبارت را آورده است «نکاح کنید با زنی را که ولود باشد و بسیار شما را دوست داشته باشد که من در روز قیامت به بسیاری امتم فخر آورم بر دیگران.» و نیز شیخ حر عاملی از کلینی با سند متصل خود از حضرت باقر(ع) روایت کرده که رسول خدا(ص) فرمود: «با دختران باکره که استعدادباروری در آنان است ازدواج کنید و با زن زیبایی که نازا و عقیم باشد ازدواج نکنید زیرا که من به شمار افراد امتم در روز قیامت بر سایر امتها مباهات میکنم.» و نیز از کلینی با اسناد خود از حضرت امامرضا(ع)همین روایت را نقل کردهاست.[۲۱]
مگر نمیدانید که فرزندان در زیر عرش خداوند برای پدرانشان طلب غفران مینمایند. ابراهیم پیغمبر آنها را در دامان خود میپرورد در کوهی که همش از مشک و انبر و زعفران است و نیز کلینی با سند متصل خود از خالد بن نجیح از حضرت صادق(ع)روایت کرده که چون از چیزهای شوم در حضور پدرم سخن به میان آمد آن حضرت گفتند:«شومی در سه چیز یافت می شود در زن و در مرکب و در خانه.»
اما شوم بودن زن در این است که مهریهاش بسیار باشد و رحمش بچه نیاورد. و نیز از صدوق با سند خود از حضرت باقر(ع) که فرمود که رسول خدا فرموده است: «چه چیزی جلوگیری می کند از اینکه مؤمن برای خود زوجهای بگیرد به امید آن که خداوند فرزندی را نصیب او کند تا زمین را به لاالهالاالله سنگین نماید.[۲۲]
و نیز از صدوق با اسناد خود از حضرت اماممحمدباقر(ع) روایت است که رسول خدا(ص) فرمود: هیچ بنایی در اسلام محبوبتر از بنای تزویج در نزد خداوند عزوجل پایهگذاری نشده است و نیز از صدوق در خصال در حدیث از امیرالمؤمنین(ع) وارد است که فرمود: «ازدواج کنید زیرا که ازدواج سنت رسول خدا(ص) چون او چنین میگفت کسی که دوست دارد از سنت من پیروی کند بداند که از جمله سنت من ازدواج است و دنبال پیدا کردن بچه باشید زیرا که من در فردای قیامت با شما امت مسلمان میخواهم تعداد امتم را از سایر امتها بیشتر کرده باشم. متوجه باشید که از شیر زن زناکار و زن دیوانه به بچه های خود ندهید زیرا که شیر اثر می گذارد و از آن زن به طفل سرایت می کند. از این مطلب معلوم شد که دین مقدس اسلام تا چه اندازه در امر ازدواج و نکاح اهتمام دارد و تا چه اندازه در تهذیب نفس و زیادی اولاد ترغیب و تشویق به عمل آورده است.[۲۳]
بخش چهارم: بررسی ادله فقهی طرفداران کاهش جمعیت
۲-۴ ادله طرفداران کاهش جمعیت
در عصری که محدودیت منابع طبیعی و کمبود منابع غذایی جهان بههمراه بی عدالتیها و تبعیضها رشد بیسابقه جمعیت را به فاجعهای بزرگ و انفجاری غیر قابل کنترل منجر کردهاست. توصیه سیاستمداران و اقتصاددانان غربی به جای سامانبخشی به نحوه توزیع ثروت در جهان توصیه به باروری کنترل شده جمعیت است.
این گروه و پیروانشان نوع سیاستی را که برای کاهش جمعیت دنبال کرده اند رویکرد به مسائل مادی و امکانات طبیعی و اجتماعی در وهله اول و به مسائل فرهنگی جامعه در نگاهی دوردست است. آنها بر این عقیدهاند که برای جلوگیری از فقر، گرانی، قانونشکنی و انواع مفاسد از قتل، غارت، تجاوز، ناامنی و فتنهانگیزی به جان و مال افراد نیاز به کنترل موالید و جلوگیری از زاد و ولد برنامه ریزی نشده با بهره گیری از روشهای مدرن است. روشهایی که معرفی آن به آحاد جامعه ضروری است.
در کشور های اسلامی نیز عدهای با رویکرد دینی به طرفداری از این نظریه ترغیب شدهاند. اگرچه برخی به صراحت نظر خود را اعلام نکردهاند اما با تشریح اشکالات و انتقادات آنها و تعقیب سخن و نوشته های آنان میتوان بر وفاداری به این اندیشه حکم کرد. به این ترتیب متفکران دینی در این باره چه موافق و چه مخالف هر یک با تمسک به مبانی فقه و ادله عقلی و نقلی در صدد اثبات نظریات خویش برآمدهاند.
عمده دلایل موافقان کنترل جمعیت بر محور آیات و روایات است. از جمله آیاتی که می تواند مورد توجه موافقان کنترل جمعیت قرار بگیرد عبارت است از «هُنَا لِکَ دَعَازَکَرِیا رَبَهُ قَالَ رَبِ هَب لِی مِن لَدُنکَ ذُرِیَهً طَیِبَهً اِنَکَ سَمِیعُ الدُعَا»[۲۴] در آنجا بود که زکریا (بامشاهده آن شایستگی در مریم) پروردگار خویش را خواند و عرض کرد خداوندا از طرف خود، فرزند پاکیزهای (نیز به من عطا فرما) که تو دعا را میشنوی.
علامه طباطبایی در بخشی از این تفسیر مینویسد: «ذریه طیبه آن فرزند صالحی است که مثلا صفات افعالش با آرزویی که پدرش از یک فرزند داشت مطابق میباشد پس انگیزه زکریا از این که گفت «رب هب لی من لدنک ذریه طیبه» این بود که در این درخواست کرامتی بود که از خدای تعالی درباره خصوصیات مریم مشاهده کرد کرامتی که دلش را پر از امید کرده اختیار از دستش ربود و وادارش کرد که چنین در خواست عظیم و کرامت مهمی بکند.
از این رو باید گفت منظورش از ذریه طیبه فرزندی بوده که نزد خداکرامتی شبیه به کرامت مریم و شخصیتی چون او داشته باشد بر این اساس میتوان موافق با کنترل جمعیت به آیه استدلال کرد. در آیه عبارت «ذریه طیبه» دلالت به قلت و مفرد دارد نه جمع و کثرت. در نتیجه این عبارت بر وجود اولادی دلالت دارد که مایه خوشدلی و رضایت و طیب خاطر پدر و مادر باشند. فرزندانی صالح که دارای صفات و افعالی پسندیده و خوب هستند بیشک داشتن فرزند صالح آرزو و مایه اطمینان خاطر هر خانواده است و این آرزو در خانواده کمجمعیت و تربیتیافته تحقق مییابد نه در خانوادهای با فرزندان بسیار که مورد تربیت و توجه قرار نگرفتهاند.
«وَالَذینَ یَقُولُونَ رَبَنا هَب لَنا مِن اَزواجِنا وَ ذُریاتِنا قُرَهَ اَعیُنٍ وَ اجعَلنا لِلمُتَقینَ اِماماً»
«و کسانی که گویند پروردگارا ما را از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرار داده و ما را پیشوای پرهیزگاران بنما.»[۲۵]
آیه شریفه از چند جهت می تواند دلالت بر مطلوبیت قلت جمعیت داشته باشد. اول اینکه اعین صیغه جمع قله است و جمع قله در علم صرف دلالت بر افراد یعنی فرد فرد دارد نه بر کثرت برخلاف عیون.