توجه به فرهنگ در سطح سازمان و جامعه ملی و حتی بین المللی موضوع غریبی نیست، اما ارزش و اهمیت آن در چند دهه اخیر بیشتر آشکار شده است و اندیشمندان بسیاری به پژوهش در زمینه فرهنگ پرداختهاند. در محدوده علم مدیریت و سازمان نیز متفکران بسیاری در پی یافتن تعریفی جامع برای فرهنگ سازمانی و تبیین ارتباط آن با ساختار سازمانی هستند(ممی زاده ،1373، 74)
سازمانها فراگیرترین پدیده در زندگی اجتماعی بشر امروزی هستند، که برای دستیابی به اهداف و مقاصد خود نیازمند الگوهای تعاملی میباشند؛ یکی از مهمترین این الگوها، که ارتباط اعضای سازمان را با یکدیگر مشخص مینماید ساختار سازمان است؛ این الگو که حاصل فراگرد سازماندهی و طراحی سازمان است تعیینکننده روابط رسمی گزارشگیری در سازمان میباشد و نشاندهنده سطوحی است که در سلسله مراتب اداری وجود دارد و حیطه کنترل مدیران را مشخص می کند. (اعرابی، 1379، 15).
ساختار سازمان تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که در متون مدیریتی از آنها تحت عنوان عوامل محتوایی یاد شده است و بیتردید یکی از مهمترین مولفههای محتوایی تأثیرگذار بر ساختار سازمان فرهنگ سازمانی میباشد؛ اندیشمند حوزه رفتار سازمانی ادگار شاین فرهنگ سازمانی را اینگونه تعریف کرده است: فرهنگ سازمانی سیستمی است متشکل از ارزشها (چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست) و عقاید (چطور افراد عمل می کنند و چطور عمل نمی کنند) که در تعامل متقابل با نیروی انسانی و ساختار سازمانی بوده و در نتیجه هنجارهای رفتاری را در سازمان بنا مینهد. (کاظمی،1377،23)
با توجه به اهمیت فرهنگ سازمانی و ساختار سازمانی و نقش مهمی که این دو متغیر در نحوه ارائه خدمات سازمان و تحقق اهداف سازمانی دارند، این تحقیق بر آن است که جنبه های مختلف فرهنگ و ساختار سازمانی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را مورد تجربه و تحلیل قرار داده و رابطه بین فرهنگ سازمانی و ابعاد ساختاری را در این سازمان مورد آزمون قرار دهد.
سازمانها مجموعههایی متشکل از منابع انسانی، مادی و مالی هستند که به طور هماهنگ برای نیل به اهداف مشخصی فعالیت می کنند (ممی زاده،1373، 75) به عبارت دیگر فرهنگ تکتک افراد تشکیلدهنده سازمان، نقش بسیار مهمی در شکلدهی فرهنگ یک سازمان بازی می کند چرا که نیروهای انسانی شاغل در سازمان محیطهای سازمانی را شکل میدهند. محیط، نوع و نحوه اتخاذ و اجرای راهبردها، خطمشیها، قوانین و روشها را در سازمان تعریف می کند و لذا به طور غیرمستقیم نیروی مهم و موثری در شکل دادن به فرهنگ سازمان است.(حقیقی،1380)
یکی از مشکلات اساسی بر سر راه کارایی و اثربخشی سازمانها، مسائل ساختاری است. ساختار سازمانی متغیر تعیینکننده در سازمان
هاست که به عنوان چارچوبی از پیچیدگی وظایف، میزان رسمیت قوانین و مقررات و تمرکز در امتیازات و الگوی روابط رسمی که لازمه تحقق وظایف و اهداف سیستم است (میرسپاسی ،1376) تعریف شده است. ساختارهای موجود در اکثر سازمانهای ایرانی به طور سنتی طراحی شده اند، این ساختارها با وظایف فعلی و شرایط محیطی آنها سازگاری ندارند و بعضاً به ابعاد انسانی و انگیزشی نیروی کار نیز توجهی ندارند که سازمان صدا و سیما نیز از این قاعده مستثنی نیست. مطالعه رابطه بین ابعاد ساختاری سازمان با عوامل تأثیرگذار بر آن همواره مورد توجه پژوهشگران علم سازمان و مدیریت بوده است.
در مطالعات سازمان، از ابعاد ساختار با عنوان عوامل ساختاری مشتمل بر رسمی بودن، تخصصی بودن، داشتن استاندارد، سلسله مراتب اختیار، پیچیدگی، متمرکز بودن، حرفهای بودن و نسبتهای پرسنلی (دفت، 1377،28) یاد شده؛ و از عوامل تأثیرگذار بر ساختار سازمانی با عنوان عوامل محتوایی شامل اندازه، تکنولوژی، محیط، اهداف و استراتژی و فرهنگ سازمان (دفت، 1377،28) نام برده شده است.
همانگونه که مطرح شد فرهنگ سازمان یکی از عوامل اثر گذار بر ساختار سازمانی می باشد.
فرهنگ سازمانی موضوعی است که به تازگی در دانش مدیریت و در قلمرو رفتار سازمانی راه یافته است. به دنبال نظریات و تحقیقات جدید در مدیریت، فرهنگ سازمانی دارای اهمیت روزافزونی شده و یکی از مباحث اصلی و کانونی مدیریت را تشکیل داده است. جمعیتشناسان، جامعهشناسان و اخیراً روانشناسان و حتی اقتصاددانان توجه خاصی به این مبحث نو و مهم در مدیریت مبذول داشته و در شناسایی نقش و اهمیت آن نظریهها و تحقیقات زیادی را بهوجود آورده و در حل مسائل و مشکلات مدیریت به کار گرفتهاند. با بررسی که توسط گروهی از اندیشمندان علم مدیریت به عمل آمده فرهنگ سازمانی بهعنوان یکی از مؤثرترین عوامل پیشرفت و توسعه کشورها شناخته شده است. بهطوریکه بسیاری از پژوهشگران معتقدند که موفقیت کشور ژاپن در صنعت و مدیریت یکی از علل مهم توجه آنها به فرهنگ سازمانی است.
فرهنگ سازمانی بهعنوان مجموعهای از باورها و ارزشهای مشترک بر رفتار و اندیشۀ اعضای سازمان اثر میگذارد و میتوان نقطه شروعی برای حرکت و پویایی و یا مانعی در راه پیشرفت به شمار آید. فرهنگ سازمانی از اساسیترین زمینههای تغییر و تحول در سازمان است نظر به اینکه برنامههای جدید تحول بیشتر به تحول بنیادی سازمانی نگاه میکند از اینرو هدف این برنامهها تغییر و تحول فرهنگ سازمان به عنوان زیربنا به بستر تحول است.(رابینز،1376)
در تقسیمبندی ابعاد ساختاری تعدادی از دانشمندان علم سازمان و مدیریت (رابینز ، 1379،22) بر سه بعد مهمتر یعنی پیچیدگی، رسمیت و تمرکز تأکید دارند.
از نظر محقق ساختار سازمانی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ساختاری بسیار فربه است که با وجود رشد بیاندازه آن هنوز دارای کاستیها و نواقصی میباشد که این امر موجب کاهش اثر بخشی و ضعف در عملکرد پرسنل و درخواست تغییرات ساختاری مکرر شده است و از آنجا که در تئوریها مطرح شده، یکی از عوامل اثر گذار بر ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی می باشد لذا این تحقیق به منظور بررسی ارتباط بین فرهنگ سازمانی و ابعاد ساختاری انجام شده است و در این تحقیق پژوهشگر در پی پاسخ به این سوال است که آیا بین فرهنگ سازمانی و ابعاد ساختاری در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ارتباط معنیداری وجود دارد؟
1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق
همگنی و تناسب بین فرهنگ داخلی سازمان و ساختار سازمانی از دیرباز به عنوان یک ضرورت مطرح بوده است. حیات و ممات یک سازمان مرهون دستیابی به اهداف آن سازمان است و دستیابی به اهداف سازمان و اثربخشی سازمانی بدون توجه به ساختار آن سازمان و طراحی یک ساختار مناسب برای آن امکان پذیر نیست و تناسب ابعاد ساختاری سازمان یعنی سه بعد ساختاری مهمتر رسمیت، تمرکز و پیچیدگی با فرهنگ سازمانی به منظور دستیابی به اهداف سازمان امری بدیهی بوده و یک عامل مهم در موفقیت سازمانها تلقی می شود. سازمانها تحت تأثیر عوامل محتوایی همچون اهداف و استراتژی، محیط، اندازه و بزرگی و فرهنگ سازمان مدام مجبور به تجدید ساختار خود هستند و ساختاری که امروز برای سازمان طراحی می شود برای سایر سازمانها یا زمانها مناسب نخواهد بود؛ مناسب بودن یا نبودن یک ساختار تابعی است از عوامل محتوایی که یکی از مهمترین این عوامل محتوایی همان فرهنگ سازمان است با بهره گیری از نتایج این تحقیق میتوان به برنامهریزان و عوامل سازماندهی در سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در انتخاب ساختار متناسب با فرهنگ سازمانی در جهت تحقق اهداف سازمان یاری رساند و متعاقباً با شناخت فرهنگ سازمانی و نقش آن در ایجاد هرگونه تغییر موفقیتآمیز در سازمان، زمینه ساز تغییرات شگرف در این سازمان شد.
.Daft
انتخاب فناوری اطلاعاتدر طول یک زنجیره تأمینبطور فزآیندهای به یک ضرورت برای بهتر کردن عملکرد زنجیره تأمین تبدیل شده است(لایودیگران،2000).مدیریت زنجیره تأمین بر جریانهای مؤثر و سودمند فاکتورهای فیزیکی و اطلاعاتی که هر دو در برآورده کردن سودآور نیازهای مشتری مؤثر هستند،تأکید دارد(استیونز،1989).مدیریت زنجیره تأمین که در شکل جدید خود شامل بخشهایی از تجارت الکترونیک و یکی از شاخههای جدید مدیریت است که روز به روز در حال توسعه و پیشرفت میباشد و در جستجوی راههایی برای کاهش چرخه تولید محصول و خدمت مطلوب است،مدیریت زنجیره تأمین جدیدترین پیشرفتهای علم مدیریت و فناوری را مورد استفاده قرارمیدهد،نتیجه این مسئله پیدایش سازمانهای مجازی،کاهش قابل ملاحظه قیمتها، افزایش کارایی، افزایش چشمگیر سود،پیشرفت عملکرد کلی سازمان و ارتقاء ارائه خدمت به مشتری بوده است(اخشابی،1390).
امروزه SCM از موقعیت جنبی و کمک کننده رخت بربسته و به عنصر استراتژیک شناخته شده ای تبدیل شده که می تواند تأثیر مثبت و ملموسی روی فعالیت های سازمان بگذارد(لانسیونی،2008).برای مدیریت مؤثر و سودمند یک زنجیره تأمین و بدست آوردن یک امتیاز رقابتی،بکارگیریIT به نحو فزآیندهای دارای اهمیت شده است.اطلاعات کلیدSCM موفق است زیرا هیچ محصولی یا خدمتی به جریان نمیافتد تا زمانیکه اطلاعات به جریان نیفتد(اخشابی،1390).
در محیط کارIT نقش مهمی در عملکرد مؤسسه بازی می کند،IT جریان اطلاعاتی را در اختیار قرارمیدهد که زنجیره تأمین را مقاومتر و انعطاف پذیرتر میسازد بدون اینکه بازدهی آنرا تضعیف کند(بایراکتار، 2009).چرا که یکپارچگیITیکپارچگی زنجیرهتأمین و انعطافپذیری را بدنبال دارد(اریک و دیگران،2010).امروزه زنجیره تأمین در رأس فعالیتهای سازمانی قرارگرفته و از آنجا کهIT عنصری مهم در SCM است، بنابراین مطالعه تأثیر آن بر سازمانهای امروزی بسیار مهم است(شاوی کی،2003).
1-2 بیان مسئله
بسیاری از سازمانهای امروزی در دنیا به سمت بزرگتر شدن و افزایش محیط فعال کسب و کارشان پیش میروند،از دلایل این امر پاسخگویی به نیازهای چندگانه مشتریان میباشد،مدیران سعی می کنند از طریق برآوردن نیازهای چند جانبه مشتریان آنها را به سازمانشان وفاداتر سازند(بالدوین جی و دیگران، 2000).
میشل پورتر فناوری اطلاعات را عامل اصلی در ارتقای موقعیت رقابتی بنگاه میداند و معتقد است که توسعه و تغییرات فناوری فینفسه دارای ارزش نیست،بلکه ارزش تغییرات از آنجا ناشی می شود که این تغییرات بر مزیتهای رقابتی شرکت ها مؤثر است.به عقیده اسکینز تغییرات عمده در مدیریت بدلیل بوجود آمدن پیشرفت های فناوری است. فناوری جدید تهدیدات و فرصتهای جدیدی بوجود میآورد و تغییر در فناوری باعث تغییر در روش تجارت بنگاهها میگردد وسیستمهای سازمانی و اجتماعی را متحول میسازد و باعث ارتقای بهرهوری و توسعه اقتصادی میگردد و بر استانداردهای زندگی افزوده مزیت رقابتی را بالا میبرد.IT به سازمان این امکان را میدهد تا با کاهش هزینهها،حوزه های نفوذ خود را در بازار در سطح دنیا گسترده سازد و بتواند برای هر یک از مشتریان برنامه و تاکتیک مجزا و کاربردی اجرا نماید(کامرانی،1386: 16).لواری(2000) اعلام نمود که پذیرشIT در زنجیره تأمین باعث کاهش زمان چرخه، اثر شلاق چرمی و نیز بهبود کانالهای توزیع میگردد(لواری،2000).
اطلاعات یک نقش بهینه و پیشرو در تمام عملیات زنجیره تأمین بر عهده دارد،توسعهIT،روش هایی را که سازمانها از طریق مدیریت زنجیره تأمین به مزیت رقابتی دست مییابند را تغییر داده است وسازمانها و شرکتهای موفق هموارهIT را جهت توسعه استراتژی های کسب و کار خود بکار گرفتهاند که تأثیر بسزایی بر کل زنجیرهتأمین دارد(شینگیوکیانگ و همکاران،2001).ظهور فناوریهای نوین و ایجاد تحولات عظیم در بازارهای جهانی،مدیریت زنجیره تأمین را بیش از پیش ضروری ساخته است،به نحوی که سازمانهای مختلف جهت ایجاد و حفظ موقعیت رقابتی خود ناگزیر به استفاده ازSCM میباشد و از دلایل اهمیت SCM میتوان به:افزایش سرعت تغییر فناوری،جهانی شدن تجارت و تمایل به منبع یابی بیرونی اشاره کرد(غضنفری و فتح اله،1389 : 20).
به گفته چوبرا و میندل((2001استراتژی رقابتیدر واقع در برگیرنده مجموعه ای از نیازهای مشتری است که یک شرکت در جستجوی برآورده ساختن آنها از طریق محصولات خود میباشد،وجود تناسب و هماهنگی میان استراتژی رقابتی و استراتژی زنجیرهتأمین شرکت بسیار مهم است،زیرا در این صورت میان اولویتها و نیازهای مشتریان با قابلیتهای زنجیره تأمین تناسب منطقی بوجود خواهد آمد(حسن زاده و جعفریان،1389: 17.(در دنیای رقابتی امروز با توجه به ویژگیهای محیطهای جدید تولیدی و طبیعت مشتریان،SCM بعنوان یک رویکرد یکپارچه برای مدیریت مناسب جریان مواد و کالا،اطلاعات و جریانات مالی، توانایی پاسخگویی به این شرایط را دارا است.در این بینIT بعنوان بستر اساسی یکپارچهسازی درونی وبیرونی سازمانها با مفهوم SCM در آمیخته است(غضنفری و فتح اله،1389: 340).
هدف اصلیSCM حداکثر نمودن مجموع ارزش ایجاد شده است که در شکل جدید خود شامل بخشهایی از تجارت و کسب و کار الکترونیک نیز میباشد که یکی از شاخههای نوظهور مدیریت است که روز به روز در حال پیشرفت و تکامل است و بدنبال راههایی برای کاهش هر چه بیشتر سیکل تولید محصول و خدمات مورد نظر است و در این راه جدیدترین پیشرفتهای علم مدیریت و فناوری بهره میبرد، حاصل این امر ظهور سازمانهای مجازی،کاهش چشمگیر هزینهها، افزایش کارایی،افزایش قابل توجه سود،بهبود عملکرد کلی سازمان و ارتقاء سطح خدمت دهی به مشتریان بوده است.یکپارچگی فعالیتهای زنجیره تأمین با فناوریهایی که برای انجام این فعالیتها از آنها استفاده می شود،از ضروریات رقابتی اغلب سازمانها است.در این راستا سازمانها لازم است خود را با اتخاذ و اجرای فناوری زنجیره تأمین و تجارت الکترونیک هماهنگ سازند،در غیراین صورت نه تنها نفوذ به بازارهای جدید امکان پذیر نیست بلکه ممکن است سهم بازار خود را نتوانند حفظ نمایند(جعفرنژاد و عموزاد،230:1391).
IT به شرکای زنجیره تأمین اجازه میدهد تا عملکردی به عنوان یک موجودیت واحد داشته باشند. رویکرد زنجیره تأمین در تحلیل فعالیتهای درون سازمانی ابزاری موثردر شناخت نقاط ضعف و قوت و تصمیم گیری در مورد هر یک از فعالیتها است.گسترش استفاده ازIT در فعالیتهای زنجیره تأمین، پتانسیل ایجاد ارزش در زنجیره را افزایش میدهد،امروزه رقابت بازار از رقابت اولیه بین شرکتها به رقابت بین زنجیره های تأمین تغییر پیدا کرده است و از رقابت بین محصولات به رقابت بین خدمات تغییر یافته است.IT وSCM موقعیتهای بزرگی را بوجود میآورد،از منابع کاربردی مستقیم گرفته تا خلق امتیازات استراتژیک،شرکتها همواره با بهره گیری ازIT تجارتهای حیاتی را رهبری کرده و شبکه های بازاریابی حیاتی را بوجود میآورند.امروزه که عصر انفجار اطلاعات است اگر یک موسسه بتواند خود را با فناوری اطلاعات پیشرفته وفق دهد راز بقا و توسعه آن خواهد بود.تاثیری کهIT برSCM میگذارد آن را توانمند و کارا و اثربخشی آن را در کلیه سطوح افزایش میدهد که در نتیجه آن توانمندی در موقعیت رقابتی و بهبود عملکرد فرایند زنجیره تأمینو نهایتاً توسعه و پیشرفت را برای موسسه به دنبال خواهد داشت.
1-3 اهمیت و ضرورت انجام تحقیق
امروزه محیط کسب و کار بزرگ توسط عدم قطعیت و تنوع مشخص می شود،ثابت شده است که مهمترین عنصر استراتژیک برای ایجاد مزیت رقابتی در این محیطIT میباشد،ITبرای رقابت یعنی:کیفیت،قابلیت اعتماد و اطمینان،انعطافپذیری،خدمات به مشتریان،خدمات پس از فروش،مدیریت زنجیره تأمین و….که حصول این اهداف استراتژیک را تسهیل می کنند(تئودورو،2006).
قلب یک سیستم زنجیره تأمین شامل سیستم پردازش سفارشات بوده که به عنوان ابزار ارتباطی بین مشتری و صنعت عمل کرده و باعث تحرک صنعت وSCM میگردد،در نتیجه هر قدر این سیستم ارتباطی بهینهتر داشته باشد زمان و هزینه عملیات در سیستم تأمین به حداقل رسیده و سود دهی یا مزیت رقابتی افزایش مییابد،به منظور افزایش سرعت تبادل اطلاعات و بهبود کیفیت آن امروزه بکارگیری سیستمهایIT یک امر مرسوم و در حال گسترش میباشد(نیلیپورطباطبایی و دیگران،1391).موفقیت خیلی از سازمانهای خصوصی و دولتی به توانایی آنها در ارائه خروجی های مصوب وابسته است،ارائه خدمات بهتر در یک طیف وسیع و با هزینهای پایین و انجام سریع آن(فارلی و کویستر،2005.(بسیاری از شرکتها در کلاس جهانی خیلی از موفقیتهایشان را بهSCM نسبت می دهند یعنی آنچه که بطور وسیعی توسطIT حمایت می شود(ویز و هیگینز،1993).
اتخاذ و اجرایIT یکی از روشهایی است که شخصیت رقابتی متمایزی به شرکتها و زنجیره تأمین اعمال مینماید،پذیرشIT و اجرای کارآمد آن می تواند همکاری بین اعضای زنجیره تأمین را ازطریق انتقال و توزیع سریع اطلاعات دقیق و بکارگیری سیستمهای اطلاعاتی بهبود بخشد و باعث افزایش کارایی زنجیره تأمین گردد(درودچی و نیکمهر،1386).در طول دو دهه اخیر مدیران شاهد یک دوره تغییرات شگرف بواسطه پیشرفت در فناوری،جهانی شدن بازارها و شرایط جدید اقتصادی سیاسی بوده اند.با افزایش تعداد رقبا،سازمانها مجبورند که سریعاً فرایندهای درون سازمانی را برای باقی ماندن در صحنه رقابت بهبود بخشند،برنیازهای بیشتری تمرکز نموده و برای کاهش هزینه های زنجیرهتأمین و افزایش توان پاسخگویی در برابر خواستهای مشتریان،در طول کل زنجیره تأمین یکپارچگی ایجاد نمایند(غضنفری و فتحاله،340:1389).
جدول(1-1)مقایسه دیدگاه های مختلف در رابطه با متغیرهای تحقیق
اجزای متغیرهای مستقل و وابسته | دیدگاه 1 | دیدگاه 2 | دیدگاه3 | تحلیل محقق |
الف)متغیرمستقل
1-فناوری اطلاعات |
IT انقلابی است که هدف آن ایجاد بنیان زنجیره تأمین الکترونیک است و کاربرد هوشمندانه IT تبادل اطلاعات را به صورت اینترنتی امکان پذیر می کند(فارلی و کوبستر 2005) |
IT عبارت است از همه شکل های فناوری که برای ایجاد ذخیره سازی و استفاده از شکل های مختلف اطلاعات شامل :اطلاعات تجاری،مکالمات صوتی،تصاویر متحرک،داده های چندرسانهای و ….بکار میرود.
(science coalition) |
IT شاخه ای از فناوری است که با بهره گرفتن از سخت افزار،نرم افزار و شبکه افزار مطالعه و کاربرد داده و پردازش آن را در زمینه های :ذخیره سازی، دستکاری، انتقال ، مدیریت ، کنترل و داده آماری خودکار امکان پذیر می سازد.(دانشگاه MIT ) |
IT به عنوان ابزار و بستر توسعه رقابت برای سازمان ها دارای مزایای بیشماری است.نوآوریهای بدست آمده از طریق IT راه های جدید در اختیار موسسات برای مدیریت روابط زنجیره تأمین خلق می کند و نیز پیشرفت عملکرد را برای شرکتها در محیط هایی با تکنولوژی پیشرفته و غیر قابل پیش بینی به دنبال خواهد داشت.
|
1-1مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیکی E-CRM | E-CRM سیستم راهبردی است برای جمعآوری نیازها و رفتارهای تجاری مشتریان بصورت الکترونیکی تا به ایجاد روابط قوی تر با آنها منجر شود(پارسائیان ،1383) | اهدافE-CRM را عموماً می توان در سه گروه صرفه جویی و هزینه ها، افزایش درآمد و اثراتاستراتژیک قرارداد(بارنت،2001 | E-CRM استراتژی است که به شرکت کمک می کند تا روابط بلند مدت پایداری با مشتریان ایجاد کند و سود خود را از طریق راهبرد تمرکز بر مشتر ی و سیستم مددیریتی صحیح افزایش دهد(بلدی و اوپولوس 2006) | با رشد فزآیند IT شرکت ها دیگر نباید استفاده از مزیتهای دیجیتالی روابط با مشتری را به عنوان یک گزینه نگاه کنند،بلکه باید آن را ضرورتی انکار ناپذیر بدانند.
E-CRM برای تمامی شرکتها در این عصر یک سرمایه گذاری راهبردی به حساب می آید. |
1-2 تجارت الکترونیک E-commerce | تجارت الکترونیک به عمل انجام امور تجاری و هدایت آنها به صورت الکترونیک گفته می شود.(فرهمند و فیروز کوهی ،1386) | تجارت الکترونیک یعنی هر شکلی از مبادله تجاری که در آن طرفین دینفع بجای تبادلات فیزیکی یا تماس مستقیم فیزیکی بصورت الکترونیکی تعامل کنند(اتحادیه اروپا،2002) | امروزه تجارت الکترونیک به عنوان یکی از مظاهر واقعی کاربرد IT و ارتباطات مطرح است ،مزایای فراوان استفاده از EC به قدری مورد توجه همه ذینفعان قرارگرفته که برخی از شرکتها اشتراتژی رقابتی خود را استراتژی ECانتخاب کرده اند.(توربان،2006) | تجارت الکترونیک در واقع راهی برای بهره وری بیشتر ، سرعت نوآوری و خلق ارزش های جدید و کاهش هزینه ها در یک سازمان است .
|
ب) متغیروابسته
2-مدیریت زنجیره تأمین SCM |
زنجیره تأمین شامل تمامی فعالیت های مرتبط با جریان و مبادله ی کالاها و خدمات ، از مرحله ماده خام اولیه تا مرحله محصول نهایی قابل مصرف توسط مشتری است. این نقل و انتقالات علاوه بر جریان مواد،شامل جریان اطلاعات و مالی نیز می شود(آنجلس وناف،2001) |
SCM یک شبکه از شرکت های در تبادل با هم میباشند که در نهایت محصول یا خدمت رابه مشتری ارائه می کنند و ارتباطدهی را از گردش جریان مواد خام تا تحویل نهایی را در برمیگیرد (الرام،1991) |
SCM قابل اجرا و کارآمد براساس اطلاعات دقیق و انتقال و توزیع آن صحیح و با کیفیت بالا شکل میگیرد .(چیانگ،2000) |
رویکرد SCM در تحلیل فعالیت های درون سازمانی ابزاری موثر در شناخت نقاط ضعف و قوت و تصمیم گیری در مورد هر یک از این فعالیتها است. |
2-1 یکپارچگی درونی | یکپارچگی درونی به عنوان برقرارکننده ارتباطات و هماهنگی بخش های مختلف زنجیره تأمین جهت بهبود عملکرد فرایند تعریف می شود(سارکر و دیگران ،2001). | یکپارچگی درونی ارزش را از طریق کارایی هماهنگ خلق می کند.(لی ،1997). | یکپارچگی درونی به مجموعه ای از فعالیت های سازگار که در ارتباط متقابل ، اهداف شرکت را حمایت می کند(پارتاسارتی و هاموند،2002). | با توجه به افزایش رقابت ، نیاز برای زنجیره تأمین یکپارچه و استراتژی تشریک مساعی بطور پیوسته برای شرکت ها الزامی میباشد چرا که نقش یکپارچگی به عنوان یک عامل مهم در رسیدن به موفقیت می باشد. |
2-2مهارتهای مدیریتی | مهارتهای مدیریتی یعنی توانایی شرکت در مدیریت استراتژی مبتنی بر فناوری، تغییرات سازمانی و طراحی برای تسهیل کردن استفاده از IT جهت بهبود عملکرد زنجیره تأمین(باونو و دیگران ،1985) | به مهارت هایی گفته می شود که بوسیله آن شخص در وجود خود امکان به حرکت درآوردن اجزای یک مجموعه را برای حرکت متناسب همه اجزاء بسوی اهداف تعیین شده فراهم می اورد.(علاقه بند،1386) | صلاحیت و کیفیت کار مدیران از نظرمهارت های مدیریتی ،یکی از عوامل مهم استمرار موفقیت در سازمان است . مدیران برای داشتن کارایی لازم نیازمند مهارت های اساسی هستند(جاسبی 1379) | مهارتهای مدیریتی به مدیران در توسعه سودمندی و جلوگیری از هر گونه ضرر و زیان در موسسه کمک می کنند و در پیشبرد رسالت و اهداف سازمانی مهارتهای مدیریتی یکی از عوامل اصلی می باشد. |
2-3 حمایت شریک | برای مشارکت کردن در یک سطح دیجیتالی لازم است شرکای زنجیره تأمین با سیستم اطلاعاتی سازگار شده و خدمات مناسب را برای همدیگر فراهم کنند(بلانکی 2008) | حمایت شریک یک منبع حمایتی است و بدون تردید با خلق ارزش در مدیریت زنجیره تأمین در ارتباط است (رامامورتی،1999) | حمایت شریک با بهبود عملکرد فرایند در ارتباط است و حمایت شریک در محیط های رقابتی ارزشمند تر است چرا که هماهنگی موثر برای موسساتی که در رقابت شدید فعالیت می کنند حیاتی تر است (بارو،2004). | زیر بنای انسجام در زنجیره تأمین همکار ی است که آن نیز براساس اشتراک اطلاعات میسر می گردد و در نتیجه هر چقدر همکاری میان شرکت ها گسترده تر باشد جریان اطلاعات بهتر و بیشتر جریان وحرکت داشته و قابلیت های بهتری را در شرایط رقابتی کسب خواهد کرد.
|
-Information Technology (IT)
– Supply Chain
-Lai and et al
– Supply Chain Management
– Stevens
– Lancioni
-Bayraktar and et al
– Eric and et al
– Shaweek
– Baldwin,j and et al
– Michael Porter
– Skiner
– Bullwhip Effect
-Levary
– Competitive Advantage
– Shen guo-qiang and et al
– Chopra and Meindle
– Competitive Sterategy
– Integration
-supply chain partner
-supply chain process performance
-Theodorou
-Farrelly and Quester
-wyse and Higgins
نقش برندها در شناسایی محصول شرکت در بازارهای روبه گسترش امروزی، نقشی انکارناپذیر است. ساخت یک برند قوی هدف نهایی بسیاری از سازمان هاست . امروزه، برندها بیش از همه دارائی های شرکت ارزشمند هستند . برندها افزاینده ارزش اقتصادی و استراتژیک مالکانشان می باشند .تلاش مدیران بازاریابی به منظور خلق و نگهداری برند، بدون برنامه ریز ی لازم منجر به ایجاد مشکلات عدیده ای برای شرکت ها می گردد. اغلب مدیران بازاریابی یا مدیران برند مفاهیم بازاریابی ازقبیل شناخت نیازهای مشتری، موضع یابی، فعالیت های ترفیعی و تبلیغی را بخوبی می دانند و تجربه فراوانی در اجرای آن ها دارند . اما در مجموع آنچه آن ها را در بازاریابی خدمات و محصولات دچار مشکل می کند آن است که نمی توانند مفاهیم بازاریابی را در راه ارتقای ارزش نام تجاری به کار گیرند. در واقع آنان درک صحیحی از مفاهیمی چون برند، مدیریت آن و ارزش نام تجاری ندارند.
برند یعنی نشان ، آرم و لوگوی تبلیغاتی (کلر،2003) این نشان باید از چنان قدرتی برخوردار باشد که مصرف کننده را جذب خود کرده و به عنوان یک مشتری انحصاری مطرح کند (کاتلر ،1384، ص 351).
به عبارت دیگر، قدرت برند و ارزش آن، حرف اول را در بازاریابی و جذب مشتری دردنیای امروزی می زند، چرا که فرد با مشاهده آن در صورت داشتن فاکتورهای مطلوب جذب آن شده و تا سالیان سال، اقدام به خرید آن محصول می کند. شرکت های کوکاکولا ، مرسدس بنز و نایک نمونه های بارز از شرکت هایی هستند که برند قوی دارند. عوامل زیادی می تواند در موفقیت یا عدم موفقیت برنامه های بازاریابی بنگا ه های اقتصادی نقش داشته باشد که ما در این تحقیق با توجه به نقش بسیار حیاتی نام و نشان تجاری به تحلیل نقش ارزش ویژه برند می پردازیم.
آکر به عنوان یکی از اندیشمندان مطرح در زمینه نام تجاری و ارزش ویژه نام تجاری، مدلی مفهومی ارائه نموده که هدف آن شناساندن مفهوم ارزش ویژه نام تجاری وعناصر شکل دهنده آن است (آکر،1991) . بسیاری از افراد و موسساتی که سعی در ارائه مدلی برای بررسی یا ارزیابی ارزش ویژه نام تجاری را داشته اند، از مدل آکر و عناصر آن به عنوان مبنا و پایه ای برای مدل خود استفاده کرده اند. این مدل منابع ایجادکننده ارزش ویژه نام تجاری را به مدیریت نام تجاری نشان داده و چگونگی تأثیرگذاری هر کدام از این منابع را بر ارزش ویژه نام تجاری شرح می دهد.
در محیط رقابتی کنونی ، اکثر محققین براین باورند که برند بخش مهمی از یک کسب و کار و دارایی های یک بنگاه را تشکیل می دهد و خیلی از کسب و کارها علاقمند هستند که یاد بگیرند چطور یک برند موفق بسازند. یکی از الزامات ایجاد برند قوی شناخت هر یک از عوامل ایجاد کننده ارزش ویژه برند است (سلیمانی،2010 ). امروزه بسیاری از سازمانها به این باور رسیده اند که یکی از با ارزش ترین دارایی هایشان برندهای محصولات و خدمات آن هاست. در دنیای پیچیده و پر چالش امروزی ، همه ما چه به طور فردی یا به عنوان مدیران کسب وکارها ، با گزینه هایی روزافزون و کاهش زمان برای تصمیم گیری و انتخاب مواجه هستیم . بر این اساس ، توانمندی های برند ها در ساده سازی تصمیم گیری مشتری ها ، کاهش ریسک و تعریف انتظارات آنها بسیار ارزشمند است. یکی از ضروریات مدیریت ارشد هر سازمان ایجاد برند های قدرتمندی است که ضمن عمل به وعده ها و تعهدات ، قدرت و توانمندی های خود را در طول زمان ارتقاء دهند (کلر،2010 ).
ارزش ویژه برند مزایای بسیاری برای شرکت ها و تولید کنندگان دارد ، به عنوان مثال اگر برندی از ارزش ویژه بالایی برخوردار باشد در این صورت مصرف کننده هدف ، رفتار مثبتی نسبت به برند خواهد داشت که در نتیجه حاضر است قیمت بالایی برای محصول پرداخت کند ، خرید خود را تکرار نماید ، تبلیغات دهان به دهان برای محصول انجام دهد (کیم و هون،2010) . تمامی این رفتارهای مصرف کننده موقعیت رقابتی و عملکرد مالی شرکت را افزایش می دهد. ارزش ویژه برند با ایجاد وفاداری در مصرف کنندگان احتمال انتخاب برند را بالا می برد ، شرکت ها می توانند از این مزیت برای توسعه مجموعه محصولات خود بهره ببرند. با تعمیم برند موجود به محصولات جدید هزینه های تبلیغات برای محصول جدید کاهش خواهد یافت. از مزایای دیگر ارزش ویژه برند می توان به واگذاری حق امتیاز و لیسانس به سایر شرکت ها ، اثربخشی ارتباطات بازاریابی ، تمایل فروشگاه های زنجیره ای به قرار دادن برند مذکور در مجموعه محصولات خود، عدم حساسیت مصرف کنندگان به قیمت و کاهش آسیب پذیری شرکت ها در مقابل رقبا و رکوردهای اقتصادی اشاره نمود (راج،2005). حفظ و توسعه ارزش ویژه برند اغلب فعالیتی چالش برانگیز و دشوار است بدین منظور لازم است که چشم انداز گسترده ای از نگرش های مختلف نسبت به عوامل تاثیر گذار برارزش ویژه برند اتخاذ شود ، تا بتوان به صورت صحیح ارزش ویژه برند را توسعه داد.
در محیط بازار امروز شیوه های بسیار متفاوتی وجود دارد که از طریق این برنامه ها ی بازاریابی می توانند بر ایجاد و افزایش ارزش ویژه
برند تاثیر گذار باشند. راهبرد های شبکه توزیع ، استراتژی های ارتباطی ، راهبردهای قیمت گذاری و سایر فعالیت های بازاریابی می توانند باعث تضعیف یا تقویت برند شوند (کلر،2010). در صورت آگاهی از نحوه اثرگذاری آمیخته بازاریابی بویژه راهبردهای مرتبط با محصول ، قیمت گذاری ، توزیع ، ترویج ، افراد و فرایندها و موقعیت یابی بر روی ارزش ویژه برند می توان از این فعالیت ها در جهت ارتقای ارزش ویژه برند استفاده نمود(کیم و هون،2010). در ایران نیز شورای سیاست گذاری برند ، ارزیابی ارزش ویژه برندهای ایرانی را در اولویت کار خود قرار داده است. از طرفی ، برای دستیابی به مزیت رقابتی و آمادگی برای ورود به بازارهای جهانی ارتقای ارزش ویژه برند های ایرانی اهمیت فراوانی دارد. در نتیجه با بررسی نحوه اثرگذاری آمیخته بازاریابی می توان عناصری را که تاثیر بیشتری بر ارتقاء برند دارند را شناسایی کرد و فاکتورهای موثر بر ارزش قدرت ویژه برند شرکت را در بازار افزایش داد که در نتیجه عملکرد مالی شرکت نیز افزایش خواهد یافت. با توجه به اینکه برند بدرستی در شرکت های ایرانی تعریف نشده و ایران هنوز برند جهانی ندارد بطوریکه سهم ایران از بازار 11000 میلیارد دلاری جهان صفر است . امروزه ضرورت برند سازی در ایران بیشتر ملموس شده است . از اینرو ارزیابی ارزش ویژه برندهای ایرانی و بررسی عوامل موثر بر روی برندها گامی مهم در جهت برندسازی و ارتقاء برندهای ایرانی به منظور حضور در بازارهای جهانی و رقابت با برندهای خارجی خواهد بود. با توجه به اهمیت ارزش ویژه برند باید بر روی نحوه ارزش آفرینی عناصر هفت گانه آمیخته بازاریابی برای برند تمرکز بیشتری نمود تا مدیران بتوانند با بکارگیری اطلاعات بدست آمده ارزش برند خود را افزایش داده وآنرا توسعه دهند و از این طریق عملکرد شرکت را ارتقاء دهند.
از عوامل مهم برای ایجاد و تقویت ارزش ویژه برند فعالیت های بازاریابی هستند. ارزش ویژه برند حاصل سرمایه گذاری است که در فعالیت های بازاریابی در گذشته صورت گرفته است .در این تحقیق اثرات همزمان عناصر آمیخته بازاریابی با ارزش ویژه برند ، بررسی می گردد و از این طریق اطلاعات مفیدی در مورد نحوه تاثیر آمیخته بازاریابی بر روی ارزش ویژه برند شرکت حاصل خواهد شد.
شرکت ارتباطات الکترونیک در حال حاضر مشغول به ارائه خدمات پشتیبانی و فروش محصولات شرکت پروکسیس (Proxsis) می باشد.یکی از دغدغه های اصلی شرکت ارتباطات الکترونیک توسعه و افزایش ارزش ویژه برند پروکسیس و ارزش این برند در حوزه های مختلف کاری خود می باشد ، مسئله اصلی پژوهش بررسی عوامل هفت گانه آمیخته بازاریابی با افزایش ارزش ویژه برند و نیز ارائه راهکارهای عملیاتی و علمی بنیادی حول موضوع اصلی پژوهش می باشد.
مطالعات گذشته در مجموع کلیاتی را درارتباط با روابط بین فعالیتهای بازاریابی و ایجاد ارزش ویژه برند ارائه کرده اند. اما بهرحال این مطالعات کاستی های هم دارند . اول، یو و همکارانش(٢٠٠٠ Yoo et al., ) در مقایسه با مطالعات گذشته، یک نگرش نظام مند تری را از رابطه بین عناصر آمیخته بازاریابی انتخاب شده و ایجاد ارزش ویژه برند به نمایش گذاشته اند. اما همانطور که آنان خود خاطر نشان ساخته اند، محدودیت مفهومی اصلی مطالعه آنان این بود که مدل فرایند ارزش ویژه برند آنان تنها با فعالیت های بازاریابی محدودی آزمون شد و بنابراین مطالعات بعدی باید فعالیت های بیشتر بازاریابی را مورد بررسی قرار دهد تا قدرت توضیح دهندگی پدیده ارزش ویژه برند بالاتر رود. آنان همچنین استدلال می کنند که فقط بر فعالیت های اصلی بازاریابی به صورت کلی نباید پرداخت و باید هریک از این فعالیت ها خردتر شده و به صورت مجزا مورد مطالعه قرار گیرند.
دوم، اگرچه تحقیقات قابل توجهی چگونگی بکارگیری تلاش های بازاریابی برای ایجاد ارزش ویژه برند را مورد مطالعه قرار داده اند، اما تقریباً همه بررسی های گذشته عمدتاً بر مصرف کنندگان کشورهای غربی و آمریکا تمرکز کرده اند. مصرف کنندگان بخش های مختلف دنیا می توانند نسبت به فعالیت های بازاریابی طرز نگرش ها و عقاید متفاوتی داشته باشند(داور و پارکر،1994) بنابراین نتایج این تحقیقات ممکن است منطبق با طرز نگرشها و عقاید مصرف کنندگان کشورهایی نظیر ایران که دارای رفتارها و فرهنگ های کاملا متفاوتی هستند، نباشد. یکی از اهداف مطالعه حاضر تجزیه و تحلیل چگونگی تأثیر گذاری فعالیتهای بازاریابی بر ارزش ویژه برند در ایران است.
سوم، به نظر می رسد که موضوع چگونگی ساختن ارزش ویژه برند با استراتژی های متنوع بازاریابی همچنان تحت مطالعه می باشد. هم فعالان بازاریابی و هم محققان، نیاز برای درک بیشتر فرهنگی از رفتار مصرف کننده را برای بهبود تلاشهای بازاریابی ضروری دانسته اند.
اهمیت مطالعه حاضر این است که به بازاریابان اطلاعات با ارزشی را برای تنظیم استراتژی های بازاریابی و همینطور ایجاد پیام های دفاعی و پاسخ های اصلاحی می دهد. به علاوه کسب دانش در مورد رفتار مصرف کننده ایرانی ممکن است استنتاجات عظیمی برای دیگر کشورهایی که دارای فرهنگی شبیه به کشور ایران هستند، به همراه آورد
فرضیات اصلی:
فرضیات فرعی:
Keller
Kim & Hyun
Rajh
Dawar and Parker
:
بررسی پیرامون موضوع کلی خصوصی سازی موضوع نسبتا جدیدی نمی باشد. مطالعات متعددی در خصوص کارایی شرکتها قبل و پس از خصوصی سازی انجام گرفته است . اما آنچه نو بودن تحقیق حاضر را نمایانگر می سازد : در وهله اول بحث خصوصی سازی بانکها و در وهله دوم تحلیل شاخصهای بانکها در بورس و در نهایت بررسی موردی هر بانک بطور جداگانه است که تاکنون صورت نگرفته است. از طرف دیگر، عمده مطالعات انجام گرفته قبلی پیرامون چالشهای کلی واگذاری شرکتهای دولتی و بانکها به بخش خصوصی و بررسی تجربیات سایر کشورها در این زمینه است .
البته به ندرت مطالعه موردی در زمینه یک بانک با بررسی دقیق شاخصهای مالی نیز صورت گرفته است. بعنوان مثال وضعیت شرکتهای واگذار شده از طرف بانک صنعت و معدن مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور ابتدا برمبنای مدل کارت امتیازی شاخصها و معیارها ، ارزیابی شرکتها از چهار دیدگاه مالی، مشتری/ بازار ، فرایندهای داخلی و رشد و یادگیری شناسایی شده است.و با بهره گرفتن از تکنیک تاسیس مورد تحلیل قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصل شده هر چند نتیجه واگذاری برخی شرکتها مثبت بوده است اما آفتها و پتانسیلهای بالایی برای تغییر وضعیت کنونی و منفی شدن اثرات خصوصی سازی وجود دارد که در صورت عدم کنترل صحیح آنها به وضعیتی به مرتب بدتر از قبل از واگذاری به بانک صنعت و معدن عودت خواهند شد. (حسینی و دیگران ، 1387)
1-2- بیان مساله : ( توضیح در مورد ابعاد مختلف موضوع )
در اقتصاد بانک محور کشور ، حدود ۹۰ درصد نقدینگی کل ،از سوی بانک ها مدیریت می شود و تقریبا هر سال بانک ها در ابتدای فهرست صد شرکت برتر کشور از لحاظ شاخص های مختلف مانند درآمد (فروش) قرار دارند . از این رو عملکرد آنها به طور مستقیم بر منافع گروه های سهامداران، سپرده گذاران، تسهیلات گیرندگان، مشتریان و تمامی واحدهای اقتصادی کشور تاثیرگذار است.
تاریخچه صنعت بانکداری کشور را پس از انقلاب ، می توان به سه دوره اساسی تقسیم نمود.
دوره اول: اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 بود که با ملی شدن بانکها و سپس تصویب قانون بانکداری بدون ربا مصادف بود.
دوره دوم: اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 است که مقارن با تصویب مجوز تاسیس بانک خصوصی در قانون برنامه سوم توسعه و آغاز فعالیت بانکهای خصوصی در کشور مقارن بود.
دوره سوم: اواخر دهه 80 یا همان سال 1388 است که پس از فراهم شدن الزامات قانونی در سالهای قبل، با ورود عملی سه بانک بزرگ دولتی به بورس (ملت، تجارت و صادرات) آغاز گردید.
سیاست خصوصی سازی و واگذاری تصدی گری بانکهای دولتی به بخش خصوصی جدا از چالشهای روبرو نظیر : سهام عدالت و نیز سایه همچنان پررنگ فعلی دولت بر آنها چشم انداز روشنی را پیش رو خواهد داشت . به نظر می رسد با گذشت زمان و افزایش فعالیت بانکهای دولتی با عنوان شرکت خصوصی مسایل حاشیه ای این بانکهای تازه وارد به پایان خود نزدیک گردد.
هدف از این بررسی نیز بررسی اثرات مثبت خصوصی سازی بانکها و چالشهای پیش رو می باشد که با ارائه شاخصهای مالی و عملکردی جهت بررسی فعالیت بانکهای پذیرفته شده در بورس و بانکهای تازه وارد به بورس انجام می گیرد . در این راستا با تکیه بر آمار و ارقام صورتهای مالی حسابرسی شده سه سال اخیر، دو بانک نمونه دولتی که اخیرا به سهامی عام تبدیل شده اند و دو بانک خصوصی حاضر در بورس مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
قابل ذکر می باشد که علی رغم گذشته ، در حال حاضر حضور بانکهای دولتی در بورس و الزامات افشای اطلاعات حاصل از آن، دسترسی شفاف به اطلاعات مالی و عملکردی آنها را که از صافی های متعددی چون حسابرسی های بازرسین قانونی گذر نموده، قابل اطمینان تر گردانده است.
بر اساس تحقیقات سازمان های بینالمللی در 18 کشور جهان، بطور کلی خصوصی سازی میتواند میزان درآمد سالانه دولت را دو درصد افزایش دهد. از این رو بررسی پیرامون خصوصی سازی موضوع نسبتا جدیدی نمی باشد. مطالعات متعددی در خصوص کارایی شرکتها قبل و پس از خصوصی سازی انجام گرفته است. اما آنچه نو بودن تحقیق حاضر را نمایانگر می سازد در وهله اول بحث خصوصی سازی بانکها ، در وهله دوم تحلیل شاخصهای بانکها در بورس و در نهایت بررسی موردی هر بانک بطور جداگانه است که تاکنون صورت نگرفته است. همچنین دستیابی به جدیدترین شاخصهای مالی و عملکردی بانکهای مورد بررسی در بورس از جوانب دیگر ضرورت و جدید بودن مطالعه مذکور است . با این توصیف کارنامه عرضه سهام بانکهای دولتی در بورس در راستای اجرای اصل 44 قانون اساسی به معرض نقد و ارزیابی گذارده می شود که کمک شایانی به شناسایی نقاط قوت و ضعف تداوم اجرای اصل 44 و خصوصی سازی شرکتهای مالی دولتی می نماید.
لازم به ذکر است به دلیل تازه وارد بودن (حضور بانکهای دولتی در بورس در سال 1388)، تاکنون، عملکرد این بانکها تحت تاثیر ورود به بورس ( قبل و پس از ورود به بورس ) مورد ارزیابی قرار نگرفته است.
تحقیق حاضر، بر آن است تا بعد از خصوصی سازی، با ارزیابی فعلی عملکرد بانکهای تازه وارد، این مهم را به بوته نقد کشاند. بنابراین موضوع پژوهش حاضر کاملا به روز می باشد و مطالعات قبلی که در بخش پیشینه تحقیق نیز به آن اشاره گردید، هیچ یک پیرامون پژوهش فعلی نمی باشند. زیرا عرضه سهام بانکها به بورس اخیرا صورت گرفته است و بنابراین به دلیل عدم تقارن زمانی ،امکان ارزیابی آن در تحقیقات گذشته وجود نداشته است.
روش تحقیق توصیفی1 می باشد که به دلیل ماهیت آن و محدودیت های موجود از این روش استفاده می گردد. تحقیق توصیفی در مورد زمان حال به بررسی میپردازد. این نوع تحقیق به توصیف و تفسیر شرایط و روابط موجود میپردازد این گونه تحقیق وضعیت کنونی پدیده یا موضوعی را مورد مطالعه قرار میدهد و دارای انواع گوناگونی است.
نوع ابزار تحقیق بصورت کتابخانه ای و همچنین استفاده از کتب ، مجلات و ابزار بین المللی اینترنت است تا آخرین اطلاعات موجود اخذ گردد. همچنین مراجعه حضوری به دو ارگان سازمان بورس اوراق بهادار و بانکهای نمونه مورد بررسی در صورت عدم دسترسی به اطلاعات مورد نیاز ، از طریق سایت سازمان بورس اوراق بهادار و سایت اختصاصی بانک ها میسر شد.
1-5-1- جامعه آماری :
جامعه آماری سیستم بانکی کشور و نمونه آماری بانک های ملت ،تجارت ،اقتصاد نوین و کارآفرین می باشد.
1-5-2- روش نمونه گیری :
ابتدا تهیه لیست بانکهای دولتی تازه وارد به بورس و بانک های خصوصی که قبلا وارد بورس شده اند وسپس انتخاب چند بانک نمونه با توجه به محدودیت های تحقیق
1 -7-اهداف تحقیق :
1-7-1- اهداف اصلی:
1-7-1-1- بررسی اثرات خصوصی سازی بر بانکهای تازه وارد به بورس (بانکهای خصوصی اصل 44) و تعیین نقاط قوت و ضعف آنها در مقایسه با بانکهای حاضر در بورس ( بانکهای خصوصی)
1-7-1-2-ارائه راهکارها و اقدامات مناسب همگام با خصوصی سازی بانک ها
1-7-2- اهداف فرعی:
تدوین شاخصهای عملکردی و مالی منتخب از صورتهای مالی بانکهای مورد بررسی
1-8- متغیر های تحقیق :
در این پژوهش با توجه به هدف تحقیق ، به محاسبه و تجزیه و تحلیل شاخصهای آماری بانکهای نمونه تازه وارد دولتی و بانکهای خصوصی حاضر در بورس پرداخته می شود. بانکهای نمونه عبارتنداز : کارآفرین، اقتصاد نوین، ملت و تجارت. همچنین شاخصهای مورد تحلیل به شرح ذیل می باشند: سرانه سود کارکنان ، سرانه سود شعب ، سرانه سپرده و تسهیلات کارکنان و شعب ، بازده دارایی(سود / دارایی)، بازده حقوق صاحبان سهام ، سهم هزینه به درآمد، سهم دارایی ثابت و دارایی درآمدزا از کل دارایی ها و کفایت سرمایه
1-9-فرضیه های اصلی و فرعی
1-9-1- خصوصی سازی بانکهای تازه وارد به بورس ( بانکهای خصوصی اصل 44 ) باعث بهبود شاخص های کارایی عملیات می گردد.
1-9-1-1- خصوصی سازی باعث بهبود سرانه سپرده شعب می گردد.
1-9-1-2- خصوصی سازی باعث بهبود حقوق صاحبان سهام می گردد.
1-9-1-3- خصوصی سازی باعث افزایش درآمدزایی و کفایت سرمایه می گردد
1-9-1-4- خصوصی سازی باعث بهبود شاخص هزینه به درآمد می گردد.
1-9-1-5- خصوصی سازی باعث بهبود تسهیلات شعب می گردد.
1-9-2- خصوصی سازی بانکهای تازه وارد به بورس شده ( بانکهای خصوصی اصل 44 ) باعث بهبود شاخص های بهره وری نیروی انسانی می گردد.
1-9-2-1- ورود به بورس باعث رشد سرانه سپرده کارکنان می گردد.
1-9-2-2- ورود به بورس باعث رشد سرانه تسهیلات کارکنان می گردد.
1-9-2-3- ورود به بورس باعث رشد سرانه سود کارکنان می گردد.
1-9-3- خصوصی سازی بانکهای تازه وارد به بورس ( بانکهای خصوصی اصل 44 ) باعث بهبود شاخص های توسعه می گردد
1-9-3-1- خصوصی سازی باعث رشد سپرده ها می گردد.
1-9-3-2- خصوصی سازی باعث رشد مانده تسهیلات اعطایی می گردد
1-10-1- بانک
بانک نهادی اقتصادی است که وظیفههایی چون تجهیز و توزیع اعتبارات، عملیات اعتباری، عملیات مالی، خرید و فروش ارز، نقل و انتقال وجوه، وصول مطالبات اسنادی و سود سهام مشتریان، پرداخت بدهی مشتریان، قبول امانات، نگهداری سهام و اوراق بهادار و اشیای قیمتی مشتریان، انجام وظیفه قیمومیت و وصایت برای مشتریان، انجام وکالت خرید یا فروش را بر عهده دارند.
1-10-2- بانک تجاری
بانکهای تجاری با قبول انواع سپرده و اعطاء اعتبار، نقش اساسی در فعالیتهای اقتصادی هر کشور ایفا میکنند. بانکهای تجاری به خصوص وظیفه دارند سرمایه جاری موسسات تولیدی و بازرگانی را تأمین نمایند. این نوع بانکها معمولاً به انجام دادن عملیات معمولی بانکی از قبیل قبول سپرده، نقل و انتقال پول در داخل، انجام معاملات ارزی، صدور ضمانت نامه، اعطای تسهیلات، افتتاح اعتبار در حساب جاری، تنزیل اسناد و اوراق تجاری “خرید دین” و خدمات متنوع دیگر میپردازند.
بانکهای تجاری از سرمایه گذاریهای مستقیم در خرید و فروش کالا به منظور تجارت و از ایجاد انحصارات بزرگ منع گردیده اند.
1-10-3- بانک تخصصی یا توسعهای
بانک توسعهای به بانکی گفته میشود که علاوه بر وظایف اعتباری بانکی عهدهدار وظایف توسعهای نیز میباشد، که اصلی ترین وظیفه آن ها تجهیز منابع مالی نسبتاً ارزان در میانمدت و بلند مدت برای اجرای طرحهای اقتصادی است. بانکهای توسعهای یا تخصصی عامل انتقالدهنده سیاستهای اقتصادی دولت به بخشهای مربوطه بوده و با برنامهریزیهای صحیح، منابع مالی جمع آوری شده را در بخش های مختلف اقتصادی توزیع مینمایند.
1-10-4- نسبت مالکانه: حقوق صاحبان سهام به کل دارایی
این نسبت نشان دهنده این است که بطور کلی چه مقدار از دارایی ها به صاحبان سهام تعلق دارد و در تفسیر با نسبت کل بدهی ها ارتباط نزدیک دارد . این نسبت را می توان به نوعی مکمل نسبتهای نقدینگی دانست، زیرا نشانگر محل تأمین نقدینگی از نوع استقراض یا عدم استقراض است.
1-10-5- نسبت سرمایه گذاری یا بازده دارایی:سود خالص به کل دارایی
این نسبت بیانگر این است که شرکت تا چه اندازه از سرمایه ای که در اختیار دارد برای ایجاد سود استفاده می کند.
1-10-6- نسبت سود ناویژه: سود ناویژه به فروش
این نسبت بیانگر این است که شرکت تا چه اندازه می تواند هزینه های عملیاتی را پوشش دهد و سودی را عاید گرداند. به بیان دیگر این نسبت حاکی از اثر کنترل بهای تمام شده کالای فروخته شده و روش قیمت گذاری برای فروش کالاست.
1-10-7- نسبت سود عملیاتی:سود قبل از بهره و مالیات به فروش
سودآوری شرکت بدون توجه به بهره و مالیات
1-10-8- نسبت سود خالص یا بازده فروش: سود خالص به فروش
این نسبت بیانگر این است که از هر ریال فروش چه مقدار سود خالص بدست می آید. با مقایسه این نسبت با نسبت ”سود ناویژه به فروش خالص” که تفاوتشان در هزینه های غیرتولیدی است می توان نتیجه گیری کرد که آیا شرکت در کنترل هزینه های غیرتولیدی خود موفق بوده یا خیر.
1-10-9- بازده ارزش ویژه:سود خالص به کل حقوق صاحبان سهام
این نسبت میزان سودآوری را در ازای هر یک ریال پولی که صاحبان سهام در شرکت سرمایه گذاری کرده اند را نشان می دهد. زمانی که این نسبت با بازده دارایی مقایسه می شود اثرات استقراضی و اهرمی عمل کردن وام در تحصیل سود مشخص می شود.
1-10-10- روند فروش:رشد سالانه از نظر کل فروش
فروش موجب تحصیل درآمد شده و امکان واریز بدهی را فراهم می کند.
1-10-11- روند سود
رشد سود سالانه
1-10-12- روند ارزش ویژه:رشد حقوق صاحبان سهام
آنچه ارزش ویژه را افزایش می دهد، عدم تقسیم سود و نگهداری آن در واحد تجاری و یا افزایش سرمایه است. معمولاَ قسمتی از سود تقسیم و قسمت دیگر برای افزایش سرمایه در گردش و یا توسعه فعالیت و یا سرمایه گذاری جدید در دارایی ثابت نگهداری می شود. فروش سهام باعث افزایش ارزش ویژه و تقلیل سرمایه موجب کاهش آن می شود.
1-10-13- روند سرمایه در گردش
این روند توانایی واحد تجاری را در واریز کردن تعهدات نشان می دهد. بهترین روند آن این است که در طی سالها به تدریج افزایش یافته و این افزایش متناسب با نیاز ناشی از توسعه فعالیت باشد.
– گزارش کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل، سال 2002
دنیای امروز دنیای سازمان ها است و نیروی انسانی با ارزش ترین منابع سازمانی محسوب می شوند. منابع انسانی به سازمان معنا و مفهوم می بخشد و زمینه های تحقق اهداف سازمانی را فراهم می نماید. امروزه بیش از هر زمان دیگری مشخص شده است که رشد و توسعه سازمان ها و در پی آن جامعه و کشور در گرو استفاده صحیح از نیروی انسانی است. شبهاتی در این زمینه وجود دارد که در آینده فناوری جای انسان را می گیرد و نقش آن را کم رنگ تر می سازد، با وجود این، ماشینی شدن کارها تنها تنوع و نوع فعالیت انسان ها تغییر شکل داده و به کار دانش تبدیل می کند و به یقین نقش تعیین کننده انسان به عنوان حاکم سازمان همچنان برقرار و مستدام خواهد بود (الوانی، 1386). امروزه نقش کلیدی منابع انسانی باعث شده برای جذب نیرو های شایسته بین سازمان ها رقابت شدیدی صورت بگیرد بنابراین مدیران منابع انسانی در هر سازمانی بایستی فرایندهای نگهداری این نیروها را به طور سیستماتیک طراحی نمود و در حقیقت آنها باید متفکران استراتژیک باشند و با نگرش کلان به بررسی ورود و خروج افراد، عواقب و هزینه های ازدست کارکنان بپردازند (سلطانی، 1390). مدیریت سازمان پس از جذب و بهسازی نیروی انسانی وظیفه دشوارتری دارد و آن حفظ و نگهداشت منابع انسانی است. در صورتی که سازمانی در فرایند های جذب و بهسازی نیروی انسانی موفق شود ولی در حفظ و نگهداشت آن کوتاهی نماید در رسیدن به اهداف خود دچار شکست خواهد شد. این مساله وقتی مهم تر می شود که نیروهای متخصص و کارآفرین با سازمان همکاری می کنند. به طور قطع جذب و نگهداری چنین نیروهایی در سازمان ها یه طور عام و سازمان های واقع شده در مناطق محروم به طور خاص دارای مسایل دشوارتر و حساس تری میباشند. با توجه به اهمیت جذب و نگهداری نیروهای انسانی کارآفرین، دراین تحقیق زمینه های جذب و نگهداری مورد تاکید قرار گرفته است. از این رو عواملی که میتوانند جذب و نگهداری نیروهای انسانی کارآفرین را تحت تاثیر قرار دهند مورد بررسی قرار گرفته اند.
بی شک دنیای کنونی، دنیای سازمان ها است و متولیان این سازمان ها انسان ها هستند. انسان هایی که در کالبد سازمان روح می دمند، آن را به حرکت در می آورند و اداره می کند. سازمان ها بدون وجود نیروی انسانی نه تنها مفهومی ندارند، بلکه ادامه فعالیت های آنها نیز میسر نخواهد بود. حتی با وجود فن آور شدن ساز مان ها و تبدیل آنها به توده ای سخت افزار، همچنان نقش انسان به عنوان عامل حیاتی و راهبردی در بقای سازمان کاملا آشکار است. فرایند حفظ و نگهداری منابع انسانی به این معنی که تصمیم به ماندگاری، از یک فرایند خاصی تبعیت می کند. این فرایند یک انتخاب منطقی و عقلایی است که در طول خدمت فرد در سازمان صورت می گیرد (میرسپاسی، 1381). نظام نگهداشت منابع انسانی بخشی از وظایف مدیریت منابع انسانی است و شامل مجموعه ای از هدف ها، سیاست ها، راهبردها، خط مشی های اجرایی و برنامه های سطوح ذهنی و همچنین اقدام های اجرایی و عملیات در سطوح عینی مانند پرداخت حقوق و دستمزد، اعطای انواع پاداش ها ، انعقاد انواع بیمه ها، تامین انواع تسهیلات پولی و مالی و وام ها، ارائه ی خدمات بهداشتی و درمانی، برقراری خدمات رفت و آمد، واگذاری مسکن سازمانی، تامین کالا های اساسی، تخصیص یارانه های زیارتی و سیاحتی، انجام مشاوره حقوقی و خانوادگی، اعطای بورس
های تحصیلی و … که در پاسخ و تلاش های کارکنان و به منظور ارتقای کیفیت زندگی کاری و تعالی، تامین نیازهای متعارف و ترغیب کارکنان برای ادامه ی همکاری صادقانه و موثر با سازمان و در نهایت افزایش پیوندهای بین فرد و سازمان انجام می شود، اطلاق میگردد. روند تحول زندگی انسان از دوران غارنشینی تاکنون به شیوه های متفاوت توصیف شده است. آنچه در تمامی تحلیل ها مورد کم توجهی قرار گرفته است نقش عامل تغییر یاکارآفرین می باشد. در واقع همان نیرویی که پیشرفت مادی را سبب شده است. با توجه به مطالب فوق و مشخص شدن اهمیت حفظ و نگهداری نیروهای انسانی کارآفرین تحقیق حاضر نیز توجه عمده ی خود را به این مسا له معطوف داشته است. از این رو چنانچه یک سازمان تمامی منابع و ملزومات را داشته باشد ولی نتواند نیروی انسانی کارآفرین داشته باشد نخواهد توانست در کار خود موفق باشد لذا اگر سازمانی خواهان موفقیت و اثر بخشی باشد بایستی اولا نیروی انسانی کارآمدی را جذب کند و ثانیا توجه خاصی به نگهداری آنها داشته باشد تا اینکه آنها با انگیزه ی بیشتری تمایل به ماندگاری درسازمان داشته باشد. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که برای جذب و نگهداشت نیروهای انسانی کارآفرین در استان سیستان و بلوچستان چه پیشایندها و چه زمینه هایی لازم است؟
تا کنون در مورد اهمیت منابع انسانی و ضرورت توجه به این منبع مهم تحقیقات زیادی انجام شده است و به همین منظور از سه فرایند برنامه ریزی نیروی انسانی یعنی جذب، بهسازی و نگهداری نیروی انسانی مهمترین آن را فرایند نگهداری ذکر کرده اند. در صورتی که سازمانی در فرایند های جذب و بهسازی نیروی کار موفق شود ولی در نگهداری آن کوتاهی کند و بنا به دلایلی زمینه های افت نیروی انسانی موجودش را فراهم نماید، در رسیدن به اهداف سازمان دچار نقصان خواهد شد. به عبارتی حتی اگر عملیات کارمندیابی، انتخاب ، انتصاب، آموزش و سایر اقدامات پرسنلی به نحو شایسته انجام شود ولی بدون توجه کافی به امر نگهداری، نتایج حاصل از اعمال مدیریت چندان چشم گیر نخواهد بود. به همین دلیل است که مدیران و سازمان ها تلاش زیادی دارند تا بتوانند نیروهای خوب و کارآمدی را که جذب نموده اند حفظ نمایند (مکی و لن، 2003). نتایج بسیاری از پژوهش ها درباره نقش و اهمیت نیروی انسانی در رشد و توسعه سازمان ها و بعضا در رشد جوامع بشری بر این نکته تاکید دارندکه هیچ جامعه ای توسعه نیافته است مگر آنکه به توسعه منابع انسانی خود پرداخته باشد. در این راستا، یکی از راهکار های اساسی این است که منابع انسانی به عنوان مهمترین سرمایه سازمان ها در نظر گرفته شوند و ضمن برنامه ریزی به منظور جذب، تامین و اعتلای سطح توانایی های نیروی انسانی از طریق شیوه های نوین علمی مدیریت منابع انسانی انجام گیرد. اگر بپذیریم که در قرن حاضر اقتصاد جهان و سرعت رشد اقتصادی بر پایه نوآوری استوار است باید بستر لازم را برای رشد کسانی که ایده را به محصول، علم و دانش را به صنعت تبدیل می نمایند، فراهم سازیم. اینجاست که نقش کارآفرین و نیاز به کارآفرین در جامعه مشخص می شود بنابراین میتوان گفت: کارآفرین ارتباط دهنده دانش و علوم با صنعت و بازار است. در قرن شانزدهم میلادی کارآفرینی برای اولین بار مورد توجه اقتصاد دانان قرار گرفت و تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه های اقتصادی خود تشریح نموده اند. کارآفرینان با ویژگی خلاقیت، براساس فرصت ها در زمان های مناسب قادرند محصولی جدید یا خدماتی نو به بازار ارائه نمایند. به دلیل نقش و جایگاه ویژه کارآفرینان در روند توسعه و رشد اقتصادی، بسیاری از دولت ها در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه تلاش می کنند با حداکثر امکانات و بهره برداری از دستاوردهای تحقیقاتی، شمار هر چه بیشتری از جامعه را که دارای ویژگی های کارآفرینی هستند به آموزش درجهت کارآفرینی و فعالیت های کارآفرینانه تشویق و هدایت کنند.
نتیجه اینکه جهت دستیابی به بهره وری پایدار در کشور و تولید با کیفیت بالا در سطح کلاس جهانی، رویکرد سیستمی به منابع انسانی و توجه استراتژیک به آن را می طلبد. بر پایه این تفکر، دولت تدبیر و امید، در نخستین ماه های استقرار، با شناخت کامل از نقاط قوت و ضعف تشکیلات اداری کشور و اذعان به نقش مهم و موثر آن بر روند توسعه ای کشور و در راستای اجرای منویات ابلاغ شده رهبر معظم انقلاب، اصلاح و کارآمدی ساختار اجرایی کشور را وجهه همت خود قرار داد و در پی این عزم، توان علمی و اندوخته تجربی مجتمع در معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور و نظریات و راهنمایی های صاحب نظران و نخبگان در کنار هم، بستر ساز تهیه و تدوین نقشه راه اصلاح نظام اداری کشور شد. این نقشه در یکصد و شصت و دومین جلسه شورای اداری که به ریاست دکتر جهانگیری، معاون اول محترم رئیس جمهور در 14/12/1392 تشکیل شد، مصوب و پس ازآن با تایید و امضای دکتر روحانی، رئیس محترم جمهوری ابلاغ و لازم الاجرا شد. نقشه راه اصلاح نظام اداری کشور اگرچه مقارن خدمتگزاری دولت یازدهم تهیه شده و به زودی اجرایی می شود، اما ابعاد برنامه، گستره و نوع اثر گذاری آن، در کنار ضرورت های توسعه ای کشور، تمامی صاحب نظران و دلسوزان نظام و کشور را مجاب می کندکه آن را برنامه ای ملی و ضرورتی به دور از جهت گیری های سیاسی و جناحی بدانند و در مسیرتعمیق، استمرار و اجرای این برنامه ها یار و همراه دولت باشند. نقشه راه اصلاح نظام اداری کشور که در 8 برنامه تدوین شده، مبتنی بر رئوس سیاست های کلی نظام اداری ابلاغی مقام معظم رهبری است و ثمره و نتیجه غایی اجرای دقیق آن، محقق شدن نظام اداری بهره ور بر پایه ارزش های اسلامی است. خواسته ای که از دل آن یقینا رضایت مردم و مسئولان توامان حاصل می شود.
1 – Maki & lan