عوارض ژئومورفیکی نواحی خشک به طور اعم و مخروط افکنهها به طور اخص به علت ویژگیهای خاص و منحصر به فرد بودن، همواره در سطح جهان مورد توجه پژوهشگران بوده است و محققان کشورهای مختلف جهان به این نواحی توجه خاص داشته اند. در نواحی خشک و بیابانی عوارض دیگری هم وجود دارد که در کنار مخروط افکنهها تکامل مییابند. دشت سرها شامل : دشت سر فرسایشی، دشت سر آپانداژ و دشت سرپوشیده، اوئد یا خشک رودها، انواع ناهمواریهای ماسهای، و تمام اشکال و عوارض موجود در پلایاها، جزء اشکالی اند که در نواحی خشک با ویژگیهای متفاوتی که حاصل تغییرات محلی آنها از محلی به محل دیگراست، دیده میشود. ژئومورفولوژی هریک از این عوارض پیچیدگی خاص خود را دارد. از نظر تکامل این عوارض تا حدودی به یکدیگر وابسته است و تغییر در هر کدام بر تکامل دیگری اثر میگذارد. (مقصودی و محمد نژاد آروق، 1390).. به طور کلی این عوارض، تحت تاثیر متغیرهای محیطی و فرایندهایی است که در طول زمان تغییر کرده و قابل تحلیلاند. در واقع در بررسی مخروط افکنهها میتوان متغیرهای موثر در تشکیل و تحول آنها را یک به یک مشخص کرد و تاثیر زمانی و فضایی هر کدام از آنها را بر خصوصیات مخروط افکنه مانند وسعت، شیب، نوع رسوبات، جریانهای سطحی و… مورد بررسی قرار داد. متغیرهای فراوانی در تشکیل و سپس تحول و تکامل مخروط- افکنهها تأثیر دارند. برخی از این متغیرها محلی اند و ممکن است ناشی از حوضهی آبریز باشد که مخروط افکنه در خروجی آن تشکیل شده است. مانند مقدار، جنس و نوع رسوب و نحوه جریان رودخانه یا ممکن است عملکردی گسترده ومنطقهای داشته باشند و از این طریق مخروط افکنهها را تحت تأثیر قرار دهند.
از آنجا که مخروط افکنهها جزء سیستم رودخانه ایی به شمار میرود و متشکل از حوضههای آبریز که فراهمی رسوب را بر عهده دارد و همین طور ناحیه انتقال و در نهایت ناحیه تراکمی اند (مقصودی ،1390 ). از آنجایکه خصوصیات مورفومتری نمایانگر توصیفات کمی از سطح مورفولوژی سیستمهای ژئومورفیکی است که غالباً برای تخمین نسبت درجه توسعه یافتگی خصوصیات ژئومورفیکی یک یا گروهی از سیستمهای ژئومورفیک قرار میگیرند. از این رو مدلهای آماری مورفومتری سیستمهای ژئومورفیک نیز برای تخمین مورفومتری سیستمهای مشابه میتواند مورد استفاده قرار بگیرد. توصیفات کمی و آنالیزهای مورفومتری سیستمهای ژئومورفیک باعث میشود تا ژئومورفولوژیستها با شیوه عاری از پیش داوری لندفرمهای مشابه را در محیطهای مختلف طبیعی با هم مقایسه کنند.(گورابی و همکاران، 1390). رسوبات مخروط افکنه تحت تأتیر دو فرایند کلی جریانهای رودخانهای و جریانهای خرده دار تقسیم میشوند (موسوی حرمی، 1389). در این پژوهش بررسی خصوصیات مورفومتری مخروط افکنهها و حوضههای تغذیه کننده آنها و رابطه سنجی بین خصوصیات مخروط افکنه و حوضهها، ارائه یک مدل مناسب در تحلیل روابط مخروط افکنه با حوضههای تغذیه کننده پرداخته شده.
1-2 تبیین مسأله پژوهشی
مخروط افکنهها در محیطهای مختلفی ایجاد میشوند، این پدیده بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک یا مناطقی با خشکی فصلی، یعنی جایی که میزان بالایی از رسوب وجود دارد و تجمع در آن صورت میگیرد به وجود میآید. چنین مناطقی عمدتاً در محل گسلهای طویل یا پیشانی کوههای حاصل از فعالیت تکتونیکی قرار دارد (معتمد، 1379). مخروط افکنهها اغلب جزء سیستمهای بسته ومشخص اند. زیرا جریان انرژی ورودی و خروجی از سیستم مشخص بوده و عناصر آن شناخته شده است. به طور کلی این عوارض، تحت تأثیر متغیرهای محیطی و فرایندهایی است که در طول زمان تغییر کرده و قابل تحلیل اند. در واقع در بررسی مخروط افکنهها میتوان متغیرهای مؤثر در تشکیل وتحول آنها را یک به یک مشخص کرد و تأثیر زمانی وفضایی هر کدام از آنها را بر خصوصیات مخروط افکنه مانند وسعت، شیب، نوع رسوبات، جریانات سطحی و…. مورد بررسی قرار داد.
(مقصودی، 1390 ). بررسی خصوصیات ژئومورفولوژیکی مخروط افکنهها یکی از بارزترین خصوصیات عملکردی حوضههای تغذیه کننده آنهاست حوضه میان ساختاری و عملکردی مخروطها میتوان معیار مناسبی جهت پارامترهای نظیر آورد رسوب بستر رودخانه، میزان تخریب و پدیده هوازدگی حوضههای آبخیز و حیات مشرف به آنها باشد. در نگاه اول عملکرد حوضه آبخیز نقش منفی فرسایش در اذهان جلوه گر میشود لیکن در نگاه عمیق وجود چشم انداز مخروط افکنهها مانند سیستم فعال مؤثر میباشند که نقطه شروع بر سفره آب زیرزمینی قلمداد میشود، لذا مطالعه خصوصیات آنها در تبیین اهمیت وجایگاه آنها بعنوان سیستمهای طبیعی و بی خطر چشم انداز مفید واقع شود.(ولی، 1388)
1-3 اهداف
بنابراین هدف این پژوهش بررسی مورفومتری خصوصیات ژئومورفیک مخروط افکنهها در دشت جیرفت با توجه به خصوصیات حوضه تغذیه کننده آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. این بررسی بر پایه شش محور قرار گرفته که عبارتند از:
1 – 4 – پرسشهای اساسی پژوهش
1 – 4 – 1 پرسشها
ـ آیا ارتباط معناداری بین وسعت مخروط با وسعت حوضه تغذیه کننده وجود دارد؟
ـ آیا ارتباط معناداری بین ضرایب ناهمواری، زهکشی با خصوصیات مخروط وجود دارد؟
ـ آیا ارتباط معنا داری بین جنس حوضهها و شکل مخروطها وجود دارد؟
ـ آیا میتوان خصوصیات مخروطها را براساس خصوصیات حوضههای تغذیه کننده مدل سازی نمود؟
Debrisflow
در بین تمام نهادها و سازمانها، خانواده از اهمیت به سزایی برخودار است. پشرفت و انحطاط هر قوم و ملتی تا حدود زیادی به خانواده مربوط میشود و هیچ جامعهای نمیتواند ادعای سلامت کند، در صورتی که از خانواده سالمی برخوردار نباشد.
کودک شکوفه درخت زندگی است و خانواده تأثیر مستقیم و بسیار زیادی در تربیت کودک دارد. دوران کودکی از حساسترین و سرنوشت سازترین دوره زندگی انسان است. کودک صفحه سفیدی است در دست نقاش، و پذیرنده هر رنگی که بر آن رقم میخورد، شخصیت انسان و اساس خصوصیات اخلاقی وی در ابتدای کودکی خصوصاً در سنین اولیه عمر پیریزی میشود.حضانت، حراست و نگهبانی از گل باغ خانواده و پرورش و تربیت آن است. حضانت، پایه گذاری و مهندسی شخصیت خردسال است، مهمترین مسئله در این زمینه، مسئله حضانت کودک است. حضانت مصدر است و در لغت به معنای حفظ و نگهداری، درکنار قرار گرفین کودک، پرورش و پرستاری کردن از کودک و در اصطلاح فقها ولایت بر تربیت کودک، حفظ و نگهداری و رعایت مصحلت اوست. این مسئله زمانی خود را نشان میدهد که کانون خانواده به دلایلی ازجمله طلاق یا فوت یکی از والدین از هم میپاشد و در اینجاست که ضرورت حضانت کودک و اولویت والدین مطرح میشود. اما ممکن است شخصی که حضانت کودک را به عهده میگیرد این وظیفه را به خوبی به انجام نرساند و از این حق سوء استفاده کرده و به ضرر کودک اقدام نماید مثل اینکه اقدام به آزار و اذیت کودک نماید یا مانع از تحصیل وی شود و … که در این صورت این شخص (که هم شامل والدین میشود و هم اشخاص دیگر) به تعبیر فقهی آن حاضن دارای مسئولیت مدنی و کیفری و ضمانت اجراهایی از جمله سلب حق حضانت، محدودیت اعمال حق حضانت، زندان، حبس و… میباشد.
کلید واژه: حضانت، حق، سوء استفاده، مسولیت، ضمانت اجرا.
فهرست
عناوین صفحه
فصل اول: کلیات و مفاهیم 13
1 .1 .1. بیان مسئله تحقیق.. 14
فصل دوم: دوران، شروط و موارد سوء استفاده از حق حضانت… 33
فصل سوم: مسئولیتها و ضمانتهای اجرایی.. 80
نتایج… 113
پیشنهادات… 114
ضمایم و پیوستها 115
فهرست منابع.. 119
فصل اول
کلیات و مفاهیم
1.1. کلیات
طفل از دو جهت باید حمایت شود یکی نگهداری و تربیت و دیگری حفظ و اداره اموال است. مورد اول بر عهده حاضن و مورد دوم بر عهده ولی طفل است. م 1169 قانون مدنی در همین مورد است و تا چند ماده بعد از آن هم به این بحث پرداخته است. از سوی دیگر از جنبه فقهی هفت شرط برای حاضن شمرده شده که عدم تدارک هر یک از آنها میتواند سبب سقوط حضانت شود و حتی باعث سوء استفاده حاضن شود. موارد سوء استفاده هم از قدیم الایام مطرح بوده است هم اشکالی امروزیتر دارد و به خصوص بعضاً دارای فروعاتی در نگه داری و تربت طفل هستیم که ضرورت آن در سطور دیگر خواهد آمد.
ضرورت این بحث تنها جنبه نظری و کنکاش علمی صرف ندارد، در زمان ما ضروریترین مصداق بحث در محاکم است و شاهد مثال ما جز پروندههای مطروحه، مشکل خود قضات در حل مسائل حضانت و مسئولیتهای آن باعث شده که سوء استفاده از حضانت که در لایههای معنایی پایینتر از حضانت و مسئولیت آن است مغفول ومبهم شود و ما بر اساس این ضرورت وارد در بحث خواهیم شد و هدف گذاری بر این اساس خواهد بود که با تلاش علمی راهکار علمی ارائه کنیم.
………………………………………………………………………………………………………………………. 109
6-2- نتایج فرضیات ……………………………………………………………………………………………………… 111
6-3- پیشنهادات تحقیق……………………………………………………………………………………………………. 121
6-4- محدودیتهای تحقیق………………………………………………………………………………………………. 121
فهرست منابع و مآخذ
منابع فارسی ………………………………………………………………………………………………………………………. 122
منابع انگلیسی ……………………………………………………………………………………………………………………. 126
فهرست جدولها
عنوان صفحه
جدول 4-1: انواع الگوهای توزیع فضایی پدیدههای زمین مرجع…………………………………….. 45
جدول 4-2 عناوین و وزن شاخص ها جهت تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستان های
کشور…………………………………………………………………………………………………………………………….. 47
جدول 5-1 درصد زنان حداقل یکبار ازدواج کرده (کشور به تفکیک استان)………………….. 52
جدول 5-2 درصد ازدواج زنان نوجوان (کشور به تفکیک استان) ………………………………… 55
جدول 5-3 میزان باروری ویژه گروه سنی 19-10 سال (کشور به تفکیک استان)…………. 58
جدول 5-4 درصد تحصیلات زنان 19-10 ساله کل کشور (به تفکیک استان)……………… 61
جدول 5-5 درصد اشتغال زنان 19-10 ساله در مناطق مختلف کشور………………………….. 64
جدول 5-6 نتایج ضریب همبستگی پیرسون بین سطح توسعه یافتگی اقتصادی –
اجتماعی شهرستانها و نرخ ازدواج دختران نوجوان……………………………………………………… 66
جدول 5-7 نتایج ضریب همبستگی پیرسون بین درصد تحصیلات دختران نوجوان و نرخ
ازدواج دختران نوجوان در مناطق مختلف کشور…………………………………………………………….. 70
جدول 5-8 آزمون رابطه نرخ ازدواج دختران نوجوان در مناطق روستایی و شهری………… 72
جدول 5-10 نتایج ضریب همبستگی پیرسون بین درصد اشتغال زنان نوجوان و نرخ
ازدواج دختران نوجوان در مناطق مختلف کشور…………………………………………………………….. 75
جدول 5-11 ضریب همبستگی بین درصد شهرنشینی و نرخ ازدواج دختران نوجوان……. 76
جدول 5-12 نتایج ضریب همبستگی پیرسون بین سطح توسعه یافتگی اقتصادی –
اجتماعی شهرستانها و فرزندآوری زنان نوجوان …………………………………………………………. 77
جدول 5-13 نتایج ضریب همبستگی پیرسون بین درصد تحصیلات دختران نوجوان و
میزان فرزندآوری زنان نوجوان در مناطق مختلف کشور……………………………………………….. 81
عنوان صفحه
جدول 5-14 آزمون رابطه میزان فرزندآوری زنان نوجوان در مناطق روستایی و شهری…. 84
جدول 5-16 نتایج ضریب همبستگی پیرسون بین درصد پایین اشتغال زنان نوجوان و
میزان فرزندآوری زنان نوجوان در مناطق مختلف کشور……………………………………………….. 86
جدول 5-17 ضریب همبستگی بین درصد شهرنشینی و فرزندآوری نوجوان…………………. 87
جدول 5-18 نتایج ضریب همبستگی پیرسون بین نرخ ازدواج دختران نوجوان و میزان
فرزندآوری زنان نوجوان در مناطق مختلف کشور…………………………………………………………… 89
جدول 5-19 عناصر متغیرهای زمینهای درون معادله برای پیش بینی متغیر میانی نرخ
ازدواج دختران نوجوان در سطح شهرستانها……………………………………………………………….. 91
جدول 5-20 عناصر متغیرهای مستقل و زمینهای درون معادله برای پیش بینی فرزندآوری
زنان نوجوان در سطح شهرستانهای کشور………………………………………………………………….. 92
جدول 5-21 میزان تأثیر مستقیم، غیر مستقیم و کل متغیرهای مستقل بر متغیر
وابسته فرزندآوری زنان نوجوان……………………………………………………………………………………… 93
فهرست شکلها
عنوان صفحه
شکل 4-1 انواع الگوهای توزیع فضایی پدیدههای زمین مرجع……………………………………………. 44
شکل 5-1 توزیع فضایی کل زنان ازدواج کرده در کشور بر اساس سرشماری 1385…………… 53
شکل 5-2 توزیع فضایی درصد ازدواج دختران در کشور بر اساس سرشماری 1385………….. 56
شکل 5-3 توزیع فضایی میزان باروری ویژه گروه سنی 19-10 ساله در مناطق مختلف
کشور بر اساس سرشماری 1385………………………………………………………………………………………. 59…………………………………………………………………………………………………………………………………………..
شکل 5-4 توزیع فضایی سطح تحصیلات زنان 19-10 ساله کل کشور …………………………….. 62
شکل 5-5 توزیع فضایی درصد اشتغال زنان نوجوان 19-10 ساله در مناطق مختلف
کشور بر اساس سرشماری 1385……………………………………………………………………………………….. 65
شکل 5-6 توزیع فضایی نرخ ازدواج دختران نوجوان با سطح توسعه یافتگی اقتصادی –
اجتماعی سال 1385…………………………………………………………………………………………………………. 94
شکل 5-8 توزیع فضایی نرخ ازدواج دختران نوجوان روستایی و درصد تحصیلات زیر دیپلم و
دیپلم زنان نوجوان بر اساس سرشماری 1385………………………………………………………………….. 96
شکل 5-9 توزیع فضایی نرخ ازدواج دختران نوجوان و درصد تحصیلات عالی زنان نوجوان
در مناطق مختلف کشور…………………………………………………………………………………………………….. 97
شکل 5-10 توزیع فضایی نرخ ازدواج دختران نوجوان در مناطق شهری و روستایی بر
اساس سرشماری1385………………………………………………………………………………………………………. 74
شکل 5-11 توزیع فضایی نرخ ازدواج دختران نوجوان و درصد اشتغال زنان نوجوان در
مناطق مختلف کشور بر اساس سرشماری 1385………………………………………………………………. 98
عنوان صفحه
شکل 5-12 توزیع فضایی نرخ ازدواج دختران نوجوان و درصد شهرنشینی بر اساس
سرشماری 1385 …………………………………………………………………………………………………………….. 99
شکل 5-13 توزیع فضایی میزان فرزندآوری زنان نوجوان با سطح توسعه یافتگی اقتصادی – اجتماعی سال 1385………………………………………………………………………………………………………………………… 100
شکل 5-14 توزیع فضایی میزان فرزندآوری زنان نوجوان و درصد بیسوادی و تحصیلات
زیر دیپلم و دیپلم کل کشور بر اساس سرشماری 1385…………………………………………………… 101
شکل 5-15 توزیع فضایی میزان فرزندآوری زنان نوجوان و درصد بیسوادی و تحصیلات
زیردیپلم زنان شهری بر اساس سرشماری 1385………………………………………………………………. 102
شکل 5-16 توزیع فضایی میزان فرزندآوری زنان نوجوان و درصد تحصیلات زیردیپلم، دیپلم
و سایر گروههای تحصیلی زنان نوجوان روستایی بر اساس سرشماری 1385………………………. 103
شکل 5-17 توزیع فضایی میزان فرزندآوری زنان نوجوان و درصد تحصیلات عالی زنان نوجوان
در محدوده کل کشور و مناطق شهری بر اساس سرشماری 1385……………………………………. 104
شکل 5-18 توزیع فضایی میزان فرزندآوری زنان نوجوان در مناطق شهری و روستایی بر
اساس سرشماری1385……………………………………………………………………………………………………… 85
شکل 5-19 توزیع فضایی میزان فرزندآوری زنان نوجوان و درصد اشتغال زنان نوجوان در کل
کشور و مناطق روستایی بر اساس سرشماری 1385………………………………………………………….. 105
شکل 5-20 توزیع فضایی میزان فرزندآوری زنان نوجوان و درصد شهرنشینی بر اساس
سرشماری 1385……………………………………………………………………………………………………………….. 106
شکل 5-21 توزیع فضایی نرخ ازدواج دختران نوجوان و میزان فرزندآوری زنان نوجوان بر
اساس سرشماری 1385……………………………………………………………………………………………………… 107
شکل 5-22 نمودار مدل تحلیل مسیر………………………………………………………………………………… 92
در مطالعه تاریخ زندگانی بشر، همواره تحولاتی به چشم می خورد که سرنوشت اجتماعات انسانی را دستخوش تغییراتی بنیادین نموده است. این تحولات گاه به صورت جریانی پیوسته و با آهنگی منظم و قابل انتظار پیش رفته و بارقه ای از امید را در ذهن دانشمندان، در درک قاعده مندی پدیده های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و.. روشن نموده است و گاه نیز بدون آمادگی قبلی جمعی و در میان بهت و حیرت محققان، تحولی اجتماعی چنان رقم خورده است که گویی مطالعات علمی و تلاش در جهت ساختارمند نمایی واقعیات، بر خلاف انتظار در جهات دیگری تداوم داشته است.
هرچند ظهور مدرنیته به عنوان بزرگترین دستاورد زندگی بشر، با توجه به روال تاریخی و معرفت شناسانه اروپای قرن 15و 16 میلادی اعم از فشارهای فکری ناشی از تسلط کلیسا به عنوان نهادی اجتماعی و سیاسی بر صحنه زندگی اجتماعی و نیز دوران رکود فکری به دلیل قداست امور روحانی و آمادگی همگانی برای رهایی از پیله تاریک انزوای عقلانیت و.. امری گریز ناپذیر به نظر می رسید، لیکن بدبینانه ترین نظریات اجتماعی و خوشبینانه ترین تئوری های شناختی هرگز پیامدهای مدرنیته را در جهان امروز، با چنین فراگیری و تعمق، پیش بینی نمی کردند.
جریان مدرنیسم، آغازگر عصر طلایی شکوفایی در تمامی عرصه های فکری و اجتماعی و صنعتی در غرب بوده و به دنبال چنین حرکتی ابعاد مختلفی از وجوه زندگانی بشر دستخوش تغییر و باز اندیشی شده است. تکنولوژی پا به دروازه های صنعت نهاده و با ایجاد تحولی بنیادین علی رغم تولیدات انبوه و مهم برای رفاه زندگی بشر و ایجاد فرصت های اشتغال و حرکت، نظام سرمایه داری را با همه عوارض آن شالوده ای مستحکم بخشید. عرصه اقتصادی با وجود نظام های جدید، ارتباطات و اطلاعات، جان تازه ای گرفته و سامان یافت. صنایع نظامی نیز با پیشرفت بسیار، نوع جدیدی از اقتدار جهانی را رقم زد و وحشتی همگانی ایجاد نمود. پزشکی و بهداشت در شاخه های مختلف خود قدم های چشمگیری برداشت و به خدمت بشر همت گماشت.
اما زیر بنایی ترین تحول در عرصه تفکر در نگاهی عام و به طور اخص در جریان علمی اتفاق افتاد به طوری که با پیدایش چنین جریانی در دنیای غرب طی قرون گذشته و نفوذ و گسترش فراگیر آن در مرزهای جهانی، دریچه ای جدید برای شناخت دنیای پیرامون بروی تمامی کسانی که دغدغه کسب معرفت و علم آموزی داشتند نیز گشوده شد. با این تفاوت که بر خلاف گذشته که تنها بخش اندکی از افراد، در هر جامعه به دنبال فراگیری دانش بودند، تفکر جدید با ارائه روشی نو و موضوعاتی که تمامی ابعاد زندگی بشری را شامل می شد، و در پی آن فناوری و ابداعات عظیمی که رفاه و قدرت طلبی بیشتری را به همراه داشت، توجه عمومی بیشتری را به خود جلب نمود. و به این ترتیب نه تنها زمینه های معرفت شناختی و روش شناختی بلکه جنبه های اجتماعی گسترده تری نیز به علم بخشید، به طوری که با تشکیل نهاد ها و سازمان های گوناگون علمی و نیز مباحث مدیریتی و استراتژیک، سرنوشت جامعه جهانی دستخوش تغییراتی شگرف شد.
اما باید اذعان نمود که رشد علم به عنوان یکی از مهمترین شاخص های پیشرفت در هر جامعه، دیر زمانیست که دیگر تنها دغدغه پژوهشگران حوزه های فلسفی و اجتماعی نیست، بلکه ذهن سیاست گذاران عرصه توسعه را نیز به خود مشغول داشته است، چرا که علم و بالاخص علم نوین، که با دستاوردهای تکنولوژیکی همراه است، زیربنای معرفتی – اجتماعی توسعه به عنوان جریانی جهان شمول است که امروز تمامی شئون زندگی بشری را تحت شعاع قرار داده و کنشگران سیاسی و اقتصادی را در رقابتی جهانی ناگزیر به دنبال یافتن راه حلی برای استفاده از حدکثر ظرفیت های ممکن جوامع خود برای پیشرفت بیشتر نموده است.
در تکامل پروسه مدرنیته در جهان غرب، مضمونی عمومی و گسترده از فرایند توسعه به عنوان مهمترین دستاورد این جریان را می توان مشاهده و بررسی کرد. مطمئنا یکی از اساسی ترین پیش شرط های پیشرفت هر جامعه به کار گیری درست از منابعی است که به طور طبیعی در اختیار آن گذارده شده و این مهم جز در سایه شناخت درست و آگاهی از سرمایه های درونی میسر نخواهد بود. از آنجا که تمایل به آگاهی و شناخت و به دنبال آن کسب علم و معرفت، سرمایه ایست که نسبت به سایر منابع در دسترس انسان، در وجود تمامی افراد بشر کمابیش یکسان و پر سابقه است، لاجرم جامعه جهانی در پرتو این گرایش همگانی، به امید تجربه پیشرفت و توسعه ای متوازن و نسبتا همگام در ساختارها و زیر ساختارهای خود، با آگاهی از خدمات ارزشمند علم مدرن، از پیوستن به مسیر پر شتاب مدرنیته باز نخواهد ایستاد.
بنابرین پر واضح است که یکی از اساسی ترین موضوعات مورد مطالعه محققان مدرنیسم، خصیصه ای است که علم مدرن را از آگاهی ها و دانش پیشین خود این چنین متمایز نموده و ثمره ای گرانقدر چون توسعه در تمامی جوانب بشری را به بار آورده و پیشرفت جوامعی که چنین دانشی را بنیان اپیستمولوژی خود قرار دادند را شتابی دوچندان بخشیده است.
علم مدرن به منزله یکی از ارکان مدرنیسم در جهان غرب، در شکوفایی توانمندی انسان در بهره گیری از ظرفیت های طبیعی و به دنبال آن امنیت و رفاه در پی کسب اقتدار جهانی، نقشی غیر قابل انکار بر عهده داشته است.
اما صاحب نظران حوزه های علم و معرفت و نیز جامعه شناسان و تاریخ نگاران بر این امر اذعان دارند که جریان توسعه و در سطوح بنیادین آن، پیشرفت علمی، هرگز به سادگی میسر نگردیده است. این تکامل همواره با موانع معرفتی و اجتماعی مختلفی پیش روی خود مواجه بوده و گاه تاب مقابله نداشته و انزوا را برگزیده و در بسیاری از حالات نیز راه حلی درخور برای عبور از بحران یافته و مراحل ترقی را پشت سر نهاده است. شناسایی این چالش ها و راه های مقابله با آن مساله ای است که از دیرباز پیشگامان توسعه و محققان اجتماعی را به مطالعه و بررسی های علمی ناگزیر نموده است. چنانچه می دانیم جامعه شناسی علم نیز به عنوان یکی از حوزه های مطالعات اجتماعی، با مطرح کردن موضوع علم و بالاخص علم مدرن به عنوان پدیده ای اجتماعی، به مطالعات پیرامون این نهاد معرفتی بشر دیدگاهی تازه بخشید. ویژگی نگاه اجتماعی به معرفت، در نظر به بعد اجتماعی آگاهی و تاثیرات متقابلی است که بین معرفت و نظام اجتماعی برقرار است. مطالعات جامعه شناسانه معرفت و علم، تحلیل چگونگی تاثیرگذاری این علم بر شئون بشری و نیز تاثیرپذیری جامعه انسانی از دانش و آگاهی را قابلیتی دوچندان بخشیده است. اکنون این شاخه از علم اجتماعی با بهره گیری از روش های پژوهش جامعه شناسانه و با موضوعیت علم به عنوان
شاخه ای از معرفت، ابزاری است که در ارائه تحلیل های جامع و موثر در شناخت نهاد اجتماعی علم، خود را عهده دار مسئولیتی خطیر نموده است.
تجربه مدرنیته در جنبه های مختلف آن که منجر به توسعه ای همگون در جوامع گردد، همواره مناقشاتی از جانب نحله های مختلف فکری و اجتماعی را برانگیخته است. علم مدرن نیز به عنوان یکی از پر دستاوردترین مظاهر مدرنیسم، نه تنها در فرایند توسعه خود مسیری هموار و بی دغدغه را پشت سر نگذاشته است بلکه پیوسته با عناصری اجتماعی و معرفتی و موانعی عینی و ذهنی در جوامع مختلف در چالش بوده است.
آنچه در این مجال تحت عنوان ” مطالعه جامعه شناختی چالش های معرفتی – اجتماعی فرایند توسعه علم مدرن در ایران معاصر ” به آن پرداخته می شود، کوششی است در جهت شناخت این چالش ها در جریان توسعه علم مدرن در ایران با نگرشی جامعه شناسانه، چنانچه اهمیت آن ذکر شد.
با بررسی اجمالی تاریخ تکامل علم و جریان توسعه علم مدرن در چهارچوب اجتماعی معرفت شناسی علمی می توان الگویی در جهت مراتب و سیر تحول علم ارائه نموده و با نگاهی تاریخی به جریانات معرفتی و اجتماعی جامعه ایران در مواجهه با علم جدید، شرایط ایران معاصر و جایگاه آن را در الگوی ذکر شده جانمایی کرد.
از آنجا که هر تحلیل شناخت شناسانه متضمن برگشت به سطحی ابتدایی تر و ادراک بی آلایش موضوع و آگاهی از تعصبات و ارزش هایی است که در معرفت به مساله بی تاثیر نیستند، نگاه تاریخی روش دورخیز برای بهتر پریدن و نیز اطلاع از محیط عمومی زمان پدیده مورد بررسی است(کستلر:1390). چنانچه تجربه اندیشمندان اجتماعی نیز بیانگر نمایان شدن زوایایی از پدیده هاست که تاثیر خود را در گذر زمان و تغییرات ناشی از آن نشان داده اند.
به طور کلی مساله اصلی مورد نظر این پژوهش، نقطه اتصال سه جهت و جریان مطالعاتی مجزاست که در ایده بنیادین این نوشتار، پیوندی قابل ملاحظه و تعمق یافته اند، به اجمال می توان گفت که در گام اول، مبناهای روشنگرانه معرفتی و ایده های نوین اجتماعی در علم مدرن به عنوان یکی از برجسته ترین جنبه های مدرنیته، که در قالب جریان فراگیر مدرنیسم رشد و شکوفایی یافته است، مساله اساسی مورد بررسی است. در این نگارش، تاکید بر شناسایی ویژگی های متمایز علم مدرن از سایر جریان های معرفتی پیش از خود است که به زعم دانشمندان، دستاوردهای این نوع از منش علمی، زیر بنای توسعه در کشورهای جهان شده است و میزان و نوع ارتباط با این جنبه از مدرنیسم، سبب عقب افتادگی و یا پیشرفت جامعه تعبیر می شود. چه به نظر می رسد با ترسیم الگویی از مبناهای معرفتی و اجتماعی علم مدرن بتوان سیر تکاملی پیشرفت آن به عنوان گام دوم مورد نظر این پژوهش را، در جوامع مختلف بهتر کنکاش نمود. بررسی مبانی معرفتی شامل خاستگاه، روش، موضوع و اهداف علم نوین و در مبانی اجتماعی نیز استمداد از نگاه جامعه شناسانه در درک چگونگی مناسبات علم مدرن و جامعه میزبان و توسعه دهنده آن مد نظر قرار گرفته است. چرا که رویکردهای جامعه شناسی علم و معرفت علمی، چه در دوره کلاسیک نظریه پردازی اجتماعی علم (رویکرد عقلانی) و چه در دوره جدیدتر که همگی در نقد تئوری اولیه، ساختاربندی شده اند (رویکرد نسبی گرایی)، هریک به نوعی مناسبات علم و جامعه را بررسی کرده و رابطه جامعه و معرفت علمی را چه در مرحله شکل گیری علم و چه در زمان بسط و ترویج و دوران زوال آن و نیز چگونگی این روابط از سوی کنشگران علمی و اجتماع درونی ایشان و نیز گرایشات اجتماعی و تاثیراتشان بر این اندیشمندان، مورد بررسی قرار می دهند. هدف از ارائه چنین نظریاتی به نوعی یافتن چهارچوبی مناسب برای اقامه برهان رابطه بنیان های های معرفتی – اجتماعی علم مدرن و توسعه آن است. در گام دوم اما، نه تنها شناسایی مبناهای شناختی و نیز لوازم ساختاری در چگونگی دستیابی به فرایند توسعه علم نوین و پیشرفت آن در جهت رسیدن به توسعه همه جانبه در جوامع مد نظر قرار گرفته است بلکه نکته چالش برانگیز در ذهن محققان، در تاملات تاریخی تجربه علم مدرن برای تبیین چگونگی روند این فرایند در کشورهای توسعه نیافته و یا در حال توسعه است. مساله اصلی مورد نظر این پژوهش نیز وضعیت معرفتی و اجتماعی علم نوین و فرایند توسعه آن در دوران جدید تاریخ جامعه ایران است. مفهوم علم و دانش در دوره های مختلف در ایران روندی تاریخی را گذرانده و دچار تحولات بسیاری گردیده است که این تحولات محصول جریان های مختلف فکری و شرایط سیاسی و اجتماعی زمان بوده است و چالش های مهمی را برای توسعه و رشد علم به وجود آورده است. چرا که علم به تعبیر جامعه شناسی معرفتی از نوع محصول معرفتی اجتماعی است(موسوی:1382). بنابرین در گام سوم به فراخور نیاز، بازیابی چالش های اجتماعی – معرفتی جریان توسعه علم مدرن در جامعه ایران هنگام مواجهه با این دانش جدید مد نظر قرار دارد.
چنانچه ذکر شد بررسی خصیصه های علم مدرن و جنبه هایی از آن، که زمینه ساز چالش های گوناگون معرفتی و اجتماعی در جامعه میزبان خود است در پیشبرد اهداف این پژوهش نقشی عمده دارد، چرا که در نهایت با پی بردن به این ویژگی ها و استفاده از آن چهارچوب نظری معرفت شناسی علمی که علم و توسعه آنرا امری تاثیر پذیر از مسائل معرفتی و اجتماعی هر بافت اجتماعی بداند، وجوه اجتماعی و معرفتی از تاریخ جامعه ایران در دوران معاصر که مناقشاتی برای توسعه علم مدرن در این کشور به وجود آورده است شناسایی خواهد شد.
دلایل بی شماری را می توان برای دغدغه اندیشمندان معاصر این مرز و بوم نسبت به تحلیل شرایط و بررسی عوامل عدم پیشرفت ایران در زمینه های مختلف برشمرد. از آنجا که توسعه گسترده و همه جانبه، یعنی توان استفاده از سرمایه های مختلف ملی و ظرفیت های داخلی از مهمترین آمال و آرزوهای تمامی علاقه مندان به پیشرفت جامعه ایران است، شناخت موانع و چالشهای توسعه در ایران، مانند وظیفه ای سنگین، بدون اعتبار نوشتاری اما پایدار، بر دوش اهل فکر در جامعه سنگینی می کند. و هر یک در پی یافتن پاسخ این پرسش بنیادین، به فراخور تخصص خویش بی تابانه جهد می کنند.
اما بی گمان یکی از اصلی ترین دلایل چنین دغدغه ای را باید نیم نگاهی دانست که آنان به سرنوشت و آینده ایران و مهیا کردن زمینه ها برای رشد، در همه جوانب آن دارند که این امر جز با نگرشی تاریخی در جریان های اجتماعی و معرفتی گذشته که بستر شرایط امروز اجتماعی ایران هستند، میسر نخواهد بود.
کشور ایران با در نظر گرفتن جنبه های استراتژیک منطقه ای – جغرافیایی – سیاسی و .. آن، در طول تاریخ هدفی چشمگیر برای فرهنگ ها و اندیشه ها ، کشور گشایی ها و منفعت طلبی های مادی و یا قدرت طلبی های مختلف بوده است. از این رو هر امر اجتماعی در آن سابقه ورود و تحول رشد یا عدم رشد و مناقشات و مخاطرات مختلفی را داراست. اما نگاهی جامعه شناختی به بررسی چالش های پیش روی فرایند توسعه علم مدرن به عنوان یکی از اساسی ترین جوانب جریان مدرنیسم، از آن جهت حائز اهمیت است که جامعه شناسی معرفت علمی، به عنوان بینشی نوین، علاوه بر بهره گیری از پشتوانه نظری کلیه مطالعات انسان شناسی ما قبل خود، در به کارگیری ابزار نگرش تاریخی دستی توانمند داشته و تبیین مناسب از موضوع مورد بررسی از جریانات اجتماعی و معرفتی توسعه علم مدرن در ایران، جز از این طریق، با ضعفی ساختاری روبرو خواهد بود.
ایران مرکزی یکی از واحدهای اصلی ساختاری است که به شکل مثلثی در مرکز ایران قرار دارد و بزرگترین و پیچیده ترین واحد به شمار میآید. در این واحد، سنگ های پرکامبرین پسین تا کواترنر را میتوان مشاهده کرد. در این واحد فازهای مختلف کوهزائی، ماگماتیسم و دگرگونی رخ داده است. محدوه ایران مرکزی، از دیدگاه پژوهشگران آشنا به زمین شناسی ایران متفاوت است و برخی از زمین شناسان از جمله اشتوکلین، ایران مرکزی را از شمال به کوه های البرز، ازخاور به بلوک لوت و از جنوب باختری به زون سنندج- سیرجان محدود می کنند. منطقه فلززائی انارک، در بخش میانی ایران مرکزی قرار دارد. این منطقه از شمال به گسل درونه، از جنوب غربی به زون افیولیتی نائین- زوار و از جنوب به فرو افتادگی نائین- انارک محدود می شود و یکی از غنی ترین مناطق ایران از نظر تنوع کانی سازی بوده و دارای مرز بندی فلززائی خاصی است(قربانی، 1386). این منطقه، از قدیمیترین مناطق معدن کاری ایران بوده و معدن کاری جدید نیز به طور گسترده از همین منطقه آغاز شد.کانی سازی در منطقه انارک، چه از نظر نوع ماده معدنی چه از نظر خاستگاه، شکل و کانی سازی، بسیار متنوع است، به گونه ای که در منطقه انارک تاکنون کانی سازی آهن، مس، مولیبدن، آنتیموان، نیکل، کبالت، آرسنیک،سرب، روی، طلا، منگنز، کرومیت و استرانسیوم مشاهده شده است که دارای خاستگاههای متفاوت مانند گرمابی، ماگمائی، رسوبی، دگرگونی و… می باشد. در سال 1354 در قالب پروژه های اکتشافی سازمان زمین شناسی کشور، پژوهشهای زمین شناسی و معدنی، ژئوشیمیایی و ژئوفیزیکی، طی قراردادی توسط شرکت تکنواکسپورت از کشور شوروی سابق در اکثریت کانسارها و معادن متروکه ناحیه به انجام رسید. حاصل این مطالعات به صورت 14 جلد گزارش منتشر گردیده است که در گزارش شماره 8 این شرکت (1984) نتایج مطالعاتشان در کانسار گودمراد به طور مفصل ذکر شده است. در این مطالعه علاوه بر تهیه نقشهای به مقیاس
20000/1 از کانسار گودمراد، زمین شناسی، تکتونیک، ژنز، مجموعه کانیایی، ژئوشیمی و ذخیره کانسار به طور مفصل بررسی شده است. مطالعات تکنواکسپورت بخصوص حفاری و مغزهگیری از اعماق، در بیشتر معادن و کانسارها به دلیل مصادف شدن با جنبش های انقلاب اسلامی و عزیمت کارشناسان شوروی سابق، عموما ناتمام مانده و لذا نتایج به دست آمده و گزارش شده که بسیار ارزشمند می باشند در کل ناقص به نظر می رسد و به همین دلیل پیوسته در نتیجه گیری و پیشنهادها به ادامه اجرای عملیات ژئوفیزیک و حفاری توصیه شده است. براساس مطالعات انجام شده توسط شرکت تکنواکسپورت میزان ذخیره کانسار گود مراد 455 هزار تن با عیار 5/1 درصد نیکل و کبالت ذکر شده است. مطالعات کارشناسان شوروی سابق در قالب تهیه نقشه های 20000/1 و 5000/1 بوده است. کانسار گودمراد از جمله کانسارهایی است که میتوان با اکتشاف و بهره برداری از ذخایر آن کمک کوچکی به روند روبه رشد اقتصاد پویای مملکت عزیزمان کرد.
1-2- اهداف پژوهش
این پژوهش تلاشی است جهت دستیابی به اهداف زیر
1- تعیین نحوه تشکیل کانسار و ژنز آن با بهره گرفتن از مطالعات ژئوشیمیائی و زمین شناسی.
2- تعیین هالههای ژئوشیمیائی موجود در اطراف کانسار.
3- مقایسه این کانسار با الگوهای کانه زایی کلاسیک پنج عنصری.
4- شناخت کانه نگاری و متالوژنی کانسار.
با توجه به این که نیکل و کبالت از جمله فلزات استراتژیک می باشند و کشور به آنها نیاز مبرمی دارد و این کانسار یکی از بزرگترین ذخایر شناخته شده نیکل در کشور است لذا بررسی ژنز و ماهیت بوجود آمدن آن کمک شایانی را در اکتشافات بعدی این فلزات مهم در پی خواهد داشت همچنین در ادامه اکتشافات این کانسار میتوان نقاط مستعد دیگری را شناسایی