به طور کلی ورزش در تمام زندگی از اهمیتی زیادی برخوردار است و موجب می شود افراد مکان مناسبی برای گذراندن اوقات فراغت خود داشته و در تامین سلامت جسمی و روحی آنان تاثیر بسیار زیادی دارد. بسیاری از آثار نامطلوب محیط اجتماعی و اقتصادی، وضع خانوادگی، وراثت و نظایر آن با بهره گرفتن از ورزش می تواند کاهش و یا حتی به طور کلی از میان برود. در تعریف منشور اروپا در سال 1992 میلادی ورزش به معنی هر شکلی از فعالیت بدنی است که از طریق مشارکت اتفاقی یا سازماندهی شده به بهبود سلامت بدنی و روحی کمک می کند و ورزش شکل دهنده روابط اجتماعی یا دلیل کسب نتایج در تمامی سطوح رقابتی می- شود(بدری آذرین،1385).
فعالیت های ورزشی تاثیر روز افزونی بر فعالیت های گوناگون انسان از جمله فعالیت های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارند، این تاثیر را می توان در قلمرو آموزش و بهداشت نیز به خوبی احساس کرد. ورزش حتی تا عمق نهادهای اجتماعی گوناگون اعم از خانواده، مدرسه، شهرداری و خدمات مربوطه، مؤسسات و بخش های خصوصی رسوخ کرده و با نفوذ در قلب رسانه های بزرگ و همگانی یکی از بزرگترین پدیده های اجتماعی قرن بیستم است (گاستن مارگوته و رن لارن 2000).
اجرای طرح های استراتژیک یکی از ضرورت های هر تشکیلات می باشد و تشکیلات تربیت بدنی و ورزش از این قاعده مستثنی نیست و نیازمند یک استراتژی جامع برای رشد و توسعه تشکیلاتی می باشد (رمضانی،1383).
با توجه به ارزش و جایگاه ورزش در جمهوری اسلامی ایران و بخصوص ورزش قهرمانی (که متاسفانه، نسبت به ورزش قهرمانی در جهان، پیشرفت شایانی نداشته) نیاز به تحقیق، مطالعه و همچنین تدوین برنامه های مدرن و به روز احساس می شود، که این امر مسئولیت کارشناسان این رشته را سنگین تر و حضور تخصصی تر آنها را طلب می کند. عرصۀ رقابت های جهانی بسیار تنگ است، زیرا دوران روی آوردن به رویکرد های سنتی، موردی، مقطعی و تصادفی دیری سپری شده. به جای آن رویکرد های علمی، فنون و تجارب متراکم و سازمان یافته، برنامه ریزی فرا گیر و رویکرد سیستمی می توان به بهره گیری بهینه و کارا از فرصت ها پرداخت و از تهدیدات رقبا و محیط مصون ماند.
ورزش در قرن بیست و یکم با تقاضا ها و محدودیت های بی شماری مواجه است، انتظار برای داشتن جامعه ای سالم و فعالیت های ایمن عمومیت بیشتری یافته. امروزه در صحنه رقابت های حرفه ای، فوتبال از ورزش های متداول و جذاب به ویژه در مدارس و دانشگاه هاست که از درجه پذیرش خاصی برخوردار است و فراگیری این ورزش آسان بوده به طوری که می توان از آن به عنوان یک ابزار تفریحی سالم بهره گرفت(ابراهیم خسرو،1385).
با وجود پتانسیل های بالای ورزشی در جمهوری اسلامی ایران که از جمله مهمترین آنها: داشتن جوانان مستعد و توانمند می باشد که متأسفانه ورزش قهرمانی جایگاه اصلی و شایسته خود را به دست نیاورده، لذا برای کسب این جایگاه، توان و تخصص مدیران ورزشی، امری ضروری و اجتناب ناپذیر به نظر می رسد، که این خود، نشانگر ضرورت نقد و مقایسه نقاط قوت و ضعف ورزش کشور با دیگر کشور های جهان، بخصوص کشورهایی که در این زمینه صاحب نام بوده و از قدرت، تخصص و عملکرد بالایی برخوردار هستند، می باشد.
برنامه ریزی برای ورزش قهرمانی فوتبال باید در سطح کشور به طور یکسان، پایه ریزی و اجراء شده و تنها به پایتخت محدود نشود، بلکه استانهای غیربرخوردار را نیز شامل شود، تا ورزش کشور بتواند جایگاه خود را ترقی دهد. استان سیستان و بلوچستان از جمله استان های غیربرخوردار کشور می باشد که به جرات می توان گفت از نظر پتانسیل ورزش، در سطح بالایی بوده ولی از جهت طراحی، اجرای برنامه، تحقیق و مطالعه دچار کمبود می باشد.
سطح فوتبال استان از لحاظ طرفداران و پتانسیل های بالا هنوز نتوانسته جایگاه مورد نظر خود را در کشور پیدا کند. لذا برای رشد و توسعه همه جانبه این ورزش ضرورت ایجاد و تدوین استراتژی های مطلوب احساس می شود، بنابراین ضروری است که با تحقیق در زمینه وضع موجود فوتبال و مقایسه آن با وضع مطلوب، زمینه برنامه ریزی راهبردی را برای توسعه این رشته ورزشی ایجاد شود. امید است با بکار گیری دقیق استراتژی هایی که در پایان تحقیق ارائه خواهد شد توسط مسئولین ذیربط زمینه توسعه پایدار این رشته ورزشی در سطح استان فراهم آید.
اکثر مردم بر این امر واقف اند که ورزش، بخش مهمی از نحوه زندگی انسان است، ورزش شامل فعالیتهای هر کس با یک منظور و در محیطی متفاوت با محیط روزانه، برای مسابقه، لذت بردن برای کسب برتری، پیشرفت مهارت یا ترکیبی از این ها ست. تربیت بدنی و علوم ورزشی یکی از شاخه های علوم انسانی است، که از جهات مختلف با علوم پایه و علوم تندرستی پیوند یافته، حالا اثر و نقش آن در رابطه با توانبخشی و بهسازی جسمی و روانی افراد جامعه غیر قابل انکار است و در نظام جمهوری اسلامی ایران از جایگاه و منزلت ویژه ای بر خوردار
می باشد، مدیریت ورزشی که یکی از شاخه های حوزه دانش تربیت بدنی است، تمام جنبه های مدیریتی در برنامه های مختلف ورزشی را در بر می گیرد، ظهور این قلمرو تخصصی در گسترش مبانی علمی رشته و توسعه و ارتقاء فعالیت های ورزش مؤثر است(شرکت راد سامانه،1384).
در ایران ورزش از اهمیت خاصی بر خوردار است، بویژه ورزش قهرمانی که دارای اهمیت بیشتری نسبت به ورزش همگانی دارد. بطور کلی موفقیت بین المللی برای ورزشکاران یک کشور، باعث تقویت وجهه و اعتبار آن کشور در سطح جهان است(هیل ویلیام 1997).
فری و استونر (1995) [2] و فرید دیوید (1998) [3] برنامه ریزی راهبردی را ابزار مدیریتی توانمندی تعریف می کنند که برای کمک به سازمان ها طراحی شده تا آنها به صورت رقابتی خود را با تغییرات پیش بینی شدۀ محیط تطبیق دهند.
به ورزش قهرمانی فوتبال اهمیت بیشتری نسبت به دیگر رشته ها داده می شود که به علت جذابیت و پر طرفدار بودن این رشته نسبت به سایر رشته های ورزشی است(محمدی،1384)، ورزش قهرمانی فوتبال جمهوری اسلامی ایران نسبت به کشورهای برزیل، ایتالیا، روسیه، آلمان، آرژانتین، اسپانیا و دیگر کشورهای صاحب قدرت که از این لحاظ در سطح بالایی قرار دارند، جایگاه ارزشمندی ندارد، که این امر نیز در استان سیستان و بلوچستان نسبت به کل کشور نیز مصداق دارد(62و63)، در چند دهه گذشته رقابت بین کشورها برای بالابردن مدالها در رقابتهای بین اللملی شدت بالایی به خود گرفته و این امر منجر شده که دولتها و سازمان های ورزشی در سرتا سر جهان میزان بودجه اختصاصی مربوط به ورزش قهرمانی مخصوصاً رشته فوتبال را افزایش دهند و به منظور موفقیت بین المللی سیستمهای ورزش قهرمانی کشورها شدیداً متجانس و همگن شده اند و همه آنها تقریباً از سیستم واحدی پیروی می کنند(گیلدفورد برو،2000). علی رغم افزایش رقابتها و تجانس سیستمهای ورزش قهرمانی فوتبال، استراتژی مطلوب برای موفقیت بین المللی، ریشه در پروژه های تحقیقاتی دارد و البته این امر در ورزش قهرمانی فوتبال استان سیستان و بلوچستان که نسبت به ورزش قهرمانی فوتبال کشور در سطح پایین تری قرار داشته و نیاز به تلاش و پیشرفت بیشتری دارد، نیز صادق است. هر امری که بخواهد پیش بسوی موفقیت رود، نیاز به برنامه ریزی، طراحی و تدوین استراتژی های خاص و نظام مندی دارد و از آنجایی که ورزش قهرمانی فوتبال استان سیستان و بلوچستان با داشتن پتانسیل های بالا در فوتبال جایگاه اصلی خود را در کشور هنوز بدست نیاورده، لذا نیاز به طراحی و تدوین استراتژی برای حل این معضل امری بسیار مهم است، و پرسش اصلی پژوهش حاضر، عبارتست از: (( چه استراتژی هایی باید طراحی و تدوین شود که ورزش قهرمانی فوتبال در استان سیستان و بلوچستان توسعه یابد؟ ))
ارتقاء سطح کمی و کیفی سازمان ها و توسعه بهسازی آنها در سطح خرد و کلان از موضوعات مهم برنامه ریزان توسعه پایدار می باشد. نهاد های ورزشی در کشور بایستی توسط مدیران برنامه ریزی شوند تا زمینه توسعه پایدار آنها همواره ایجاد شود و کلیه نهادهای ورزشی در مقام رقابت با سایر نهادها، بایستی بستر حیات و بقاء خود را همواره برنامه ریزی کنند(الوانی،1376).
فوتبال جمهوری اسلامی ایران در سطوح استانی از این قاعده مستثنی نیست، لذا برای توسعه پایدار فوتبال کشور بایستی سراغ برنامه ریزی خرد در سطوح استانی رفت.
رونق فوتبال در استان سیستان و بلوچستان گوشه ای از پیشرفت این رشته در کشور می باشد، حلقه های مسیر ترقی این ورزش در این استان به صورت گسسته و ناقص می باشد، بطوریکه بحث استعدادیابی و مراکز و نهادهای حمایت کننده، مسیر ترقی ورزشکاران این رشته از سطوح آماتور تا سطوح بالای مهارتی در برخی موارد مبهم می باشد. وضعیت منابع انسانی درگیر در فوتبال از مربی، داور، پرسنل و غیره کاملأ مشخص نمی باشد و ابعاد فوتبال تفریحی، قهرمانی، آموزشی و حرفه ای به لحاظ برنامه ریزی و سیاستگذاری و مراکز حمایت کننده آنها به وضوح روشن نمی باشد.
بحث حمایت کنندگان مالی، امکانات و تجهیزات آن به صورت کمی مشخص نمی باشد و همچنین نحوه سیاست گذاری متمرکز یا غیر متمرکز آن بنا به استعداد بومی و محلی نا معلوم است.
بررسی استاندارد ها و نحوه ارزیابی از عملکرد، با تکیه بر شاخص ها به درستی تعیین نشده، حال با توجه به جایگاه فوتبال استان، پژوهش در زمینه شناخت وضع موجود و مقایسه آن با وضع مطلوب و بررسی ملاک ها و معیار های بحرانی در زمینه ترقی بسیار حائز اهمیت است، بنابراین با پژوهش حاضر اطلاعات آماری دقیق و گسترده ای از وضع موجود به دست خواهد آمد و بالطبع مسیر توسعه پایدار فوتبال استان را مشخص خواهد نمود و شاخص های ارزیابی مقطعی و مستمر از روند رشد فوتبال به دست خواهد آمد و استاندارد های ورزش فوتبال استان و همچنین ماموریت نهاد های حمایت کننده استانی معلوم خواهد شد.
این پژوهش با تکیه بر مطالعات علمی میتواند یک نمای جامع از وضع کنونی فوتبال استان در نزد سیاست گذاران و برنامه ریزان ورزشی به وجود آورد و با ارائه راهبرد های عملیاتی و اجرای دقیق و صحیح آن از سوی مسئولین بتوان گام های اساسی در مسیر توسعه پایدار این ورزش برداشت، همچنین پیش بینی میشود، نتایج این تحقیق الگویی مناسب برای پیشرفت و توسعه ورزش قهرمانی فوتبال سایر استان های غیربرخوردار باشد.
1 ـ طراحی و تدوین استراتژی توسعه ورزش قهرمانی فوتبال در استان سیستان و بلوچستان
1 ـ تدوین وضعیت مطلوب استان سیستان و بلوچستان در زمینه ورزش قهرمانی فوتبال
2- تدوین چشم انداز مطلوب توسعه ورزش قهرمانی فوتبال در استان سیستان و بلوچستان
3 ـ تدوین ماموریت مطلوب توسعه ورزش قهرمانی فوتبال در استان سیستان و بلوچستان
4 ـ تدوین اهداف بلند مدت توسعه ورزش قهرمانی فوتبال در استان سیستان و بلوچستان
5 ـ تدوین نقاط ضعف و قوت، فرصت ها و تهدیدها در توسعه ورزش قهرمانی فوتبال در استان سیستان و بلوچستان
1 – وضیعت استان سیستان و بلوچستان در زمینه ورزش قهرمانی فوتبال چگونه است؟
2 ـ راهبردهای مطلوب توسعه در ورزش قهرمانی فوتبال استان سیستان و بلوچستان چیست؟
1 ـ چشم انداز مطلوب برای توسعه ورزش قهرمانی فوتبال در استان سیستان و بلوچستان چیست ؟
2 ـ ماموریت مطلوب برای توسعه ورزش قهرمانی فوتبال در استان سیستان و بلوچستان چیست ؟
3 ـ اهداف بلند مدت برای توسعه ورزش قهرمانی فوتبال در استان سیستان و بلوچستان چیست ؟
4 ـ نقاط ضعف و قوت، فرصت و تهدیدها در توسعه ورزش قهرمانی فوتبال در استان سیستان و بلوچستان چیست ؟
5 ـ استراتژی ورزش قهرمانی فوتبال در استان سیستان و بلوچستان چیست ؟
Gaston Marcotte and Rene Laronche
.Fry and Stoner
.Fry daivid
. Guildford borough council
هدف کلی از سنجش و اندازه گیری در تربیت بدنی وعلوم ورزشی، شناخت معلم یا مربی از پیشرفت دانش آموزان و یا ورزشکاران در مراحل مختلف تدریس، آموزش و تمرین و همچنین قضاوت عادلانه در خصوص اجرای آن است(32،16).
برای اندازه گیری و ارزشیابی استعدادها و توانایی های افراد به آزمون نیاز است. هر آزمون برای اندازه گیری یک عامل یا ویژگی خاص به کار می رود و هر یک از این آزمون ها بر اساس هدف ویژه ای طراحی و برای اندازه گیری متغیر معینی روایی و پایایی دارند(19). از طرف دیگر، هر رشته ورزشی از حرکات و قابلیت های بسیاری تشکیل شده است که بعضی از آن ها جزء اصول اولیه یا پایه ای آن ورزش به حساب می آیند و بعضی دیگر اهمیت کمتری دارند. در نتیجه فردی که قصد استفاده یا ساخت یک آزمون ورزشی را دارد، می بایست به این امر که «چه چیزی را می خواهد اندازه گیری کند ؟» توجه داشته باشد(39).
یکی از آزمون های متداول در اکثر رشته های ورزشی اندازه گیری حداکثر اکسیژن مصرفی است. در حقیقت اندازه گیری آزمایشگاهی حداکثر اکسیژن مصرفی را می توان به طور کلی دقیق ترین اندازه گیری توان هوازی بحساب آورد(17).دراین راستا پروتکل های بروس، کاتوس، بالک – ویر، الستاد، یوسف سام، مک هنریو استانفورد ازجمله آزمون های آزمایشگاهی به حساب می آیند(41). به هرحال با توجه به اینکه روش های معتبر آزمایشگاهی جهت اندازه گیری شاخص های مد نظر در اختیار تمام مربیان و ورزشکاران نمی باشد و نیز به دلیل کمبود تجهیزات آزمایشگاهی و پرهزینه و پیچیده بودن آن ها و از همه مهمتر نداشتن اصل ویژگی تمرین، بکارگیری آزمون های میدانی هوازی برای مربیان ضروری است. به همین دلیل همواره تلاش می شودآزمون هایی ابداع شود که علاوه بر جنبه های علمی و کاربردی آن در محیط واقعی ورزش، روایی و اعتبار لازم را نیز داشته باشد(96،25 ،6، 2). در این راستا، اولین آزمون هوازی میدانی توسط کوپر معرفی شد(21)و در حال حاضر آزمون پیسریا شاتل ران در صدر فهرست آزمون های هوازی میدانی است که در سطح گسترده ای در مورد ورزشکاران و غیر ورزشکاران مورد استفاده قرار می گیرد(17).
طبق اصل ویژگی تمرین، برنامه تمرینی باید به دستگاه های فیزیولوژیکی که برای عملکرد ورزشی بهینه اهمیت دارند، فشار وارد کند تا بتوان به سازگاری های ویژه تمرین دست یافت. همچنین برای اندازه گیری نوع عوامل فیزیولوژیکی که بهبود یافته اند، به آزمون هایی مناسب با نوع تمرین و نوع رشته ورزشی نیاز است، در نتیجه موضوع ویژگی آزمون، به ویژه در مورد ورزشکاران کاملاً آماده، اهمیت زیادی دارد(18). قطعاً رشته ورزشی فوتسال هم از این قائده مستثنی نیست، اما آزمون های هوازی که تا کنون در این رشته معرفی شده اند، فاقد الگوها و مهارت های فوتسال هستند. بنابراین با طراحی آزمونی که از نظردستگاه های انرژی، شیوه تمرین، الگوهای حرکتی و گروه های عضلانی فعال در رشته فوتسال، ویژه و دارای روایی کافی باشد، می توان اندازه گیری های فیزیولوژیکی دقیق تری را انجام داد(96، 25).
1-1. بیان مسئله
سنجش آمادگی جسمانی ورزشکاران از طریق اندازه گیری های حداکثر اکسیژن مصرفی، ظرفیت و توان بی هوازی، سرعت و قدرت وضوعی است که در اغلب تحقیقات ورزشی مورد توجه قرار گرفته است واهمیت هر کدام از این عوامل در رشته های مختلف ورزشی به ماهیت رشته مورد نظر بستگی دارد(2،8،18،75). ورزش فوتسال شامل وهله های منقطع و باشدت بالاست که درهر 28/3 ثانیه یک حرکت تغییر می کند(61، 54) و تکرار توان و سرعت برای مدت زمان طولانی است، بنابراین ارزیابی عملکرد استقامتی از طریق اندازه گیری حداکثراکسیژن مصرفی در فوتسال توجه ویژه ای را به خود معطوف داشته است.
اندازه گیری آزمایشگاهی حداکثر اکسیژن مصرفی را می توان به طور کلی، دقیق ترین اندازه گیری توان هوازی بحساب آورد(17). از نظر تاریخی آزمون نوارگردان بالک (1952) اولین آزمون موفق برای اندازه گیری حداکثر اکسیژن مصرفی بود که سپس با معرفی ازمون های مشابه به آزمون های درجه بندی شده (GXT)معروف شدند(54). در حقیقت کار بالک راه را برای اندازه گیری های پیچیده ی آزمایشگاهی توان هوازی هموار نمود و به دنبال آن پروتکل های استاندارد مختلف بیشینه(GXT) و زیر بیشینه برروی نوارگردان و چرخ کارسنج ازجمله پروتکل های بروس، کاتوس بالک – ویر، الستاد، یوسف سام، مک هنری، استانفور و ناتون توسعه یافت(41). این آزمون ها به طور گسترده ای در محیط های پژوهشی و بالینی مورد استفاده قرار می گیرند. به هرحال باوجود پایایی و روایی فوق العاده خوب درآزمون هایGXT به دلیل استفاده از تجهیزات گران قیمت آزمایشگاهی برای اندازه گیری گازهای تنفسی و در برخی موارد به دلیل عدم سازگاری با الگوهای تمرینی ورزش مورد نظر، توسط مربیان و ورزشکاران کمتر مورد استفاده قرار می گیرند(17).
ازطرف دیگراصل ویژگی آزمون در گزینش ورزشکاران، شناخت نسبتاً دقیقی ازقابلیت های فردی در دسترس مربیان می گذارد و بکار گیری این آزمون ها امکان می دهد تا ورزشکارانی با خصوصیات فیزیولوژیکی غالب در رشته های خاص گزینش شوند(19،32). برای مثال در رشته فوتسال مربی باید فاکتورهای مورد نیاز را شناخته و چگونگی افزایش و تقویت آنها را بداند تا بتواند بازیکنان خود را به سطح بالاتری ارتقا دهد (19)، یکی از این عوامل توان هوازی است(24).
باربروآلوارز و همکاران در سال 2005 برای اولین بار آزمونFIET را به منظور ارزیابی توان هوازی بازیکنان فوتسال و توانایی آن ها در اجرای تمرینات منقطع با شدت بالا طراحی کردند(44). بدنبال آن در سال 2010 کاستگنا و همکارانآزمونFIET را با آزمون بیشینه نوارگردان از لحاظ vo2max، لاکتات، ضربان قلب اوج ومسافت طی شده مقایسه کردند.vo2peak بدست آمده از آزمون FIET بطور معناداری از VO2max بدست آمده از آزمون نوارگردان کمتر بود، اما بین ضربان قلب اوج تفاوتی وجود نداشت(54).
به هر حال آزمون FIET ترکیبی از آزمون شاتل ران و یو-یو بوده و در آن از حرکات فوتسال و کار با توپ استفاده نشده است، بنابراین به نظر می رسد با طراحی آزمونی که از نظر فیزیولوژیکی (حداکثر اکسیژن مصرفی، وضربان قلب و لاکتات) شبیه آزمون فزاینده آزمایشگاه (
گاز آنالایزر ) واز نظر الگوی حرکتی و زمانی شبیه به بازی فوتسال باشد، بتوان، توان هوازی بازیکنان فوتسال را بصورت کاربردی ترسنجید، لذا این تحقیق در نظر دارد آزمونی میدانی را برای اندازه گیری توان هوازی طراحی وروایی و پایایی آن را مورد بررسی قرار دهد.
2-1. ضرورت و اهمیت تحقیق
فوتسال، ورزش هیجان انگیز و با تحرکی است که امروزه از جایگاه ویژه ای برخوردار است. بازیکنان فوتسال با توجه به ماهیت این ورزش و محیطی که بازی در آن انجام می شود، از شرایط جسمانی ویژه ای برخوردار هستند، بنابراین تمرین باید با توجه به شرایط انفرادی، سطح توانایی های هر یک از شرکت کنندگان ونیازهای ضروری در مسابقه طراحی شود(33،43).
ورزشکاران برای دستیابی به اوج اجرای ورزشی مجبور به بالا بردن سطح هماهنگی، استقامت، قدرت، توان، چابکی و سرعت هستند(32، 14). بیشتر دانشمندان علوم ورزشی و مربیان اعتقاد دارند که سطح بالای آمادگی هوازی، پیش نیازی برای عملکرد بی هوازی بالا هنگام فعالیت های متناوب طولانی به شمار می رود(14،26) علاوه بر این، ورزشکاران ورزش های تناوبی، معمولا هنگام تمرین های پیش از فصل مسابقه، از دوهای استقامت طولانی مدت برای بهبود توان هوازی استفاده می کنند (76، 14). در فوتسال نیز داشتن سطح مناسبی از توان هوازی می تواند در بازگشت به حالت اولیه بازیکنان در فاصله های استراحت موثرباشد. ماهیت تناوبی فعالیت های بازی فوتسال ایجاب می کند که بازیکنان، آمادگی هوازی بالایی داشته باشند. داشتن این ویژگی اگر با راهبرد های مناسب بازی همراه شود، می تواند خستگی را به تاخیر بیاندازد.
در رابطه با توان هوازی، تحقیقات بسیاری انجام شده و روش های آزمایشگاهی فراوانی برای اندازه گیری آن ارائه شده است، از طر فی در قلمرو علوم ورزشی، علم ارزیابی دستخوش تغییر رو به رشد بوده است. در حقیقت امروزه، آزمون های میدانی، جایگزین روش های پیچیده و پر هزینه آزمایشگاهی شده است و از این رو روایی و پایایی آزمون ها به ویژه آزمون های میدانی اهمیت ویژه داشته است و همواره تلاش می شود، آزمون هایی ابداع شود که علاوه بر جنبه علمی و کاربردی آن، روایی وپایایی لازم را نیز داشته باشد(29،49).
به هرحال تا کنون آزمون توپی که از لحاظ الگوهای حرکتی شبیه به فوتسال باشد برای اندازه گیری توان هوازی ویژه این رشته مورد مطالعه و آزمایش قرار نگرفته است. با طراحی چنین آزمونی که اعتبار وپایایی آن نیزتـأیید شود، مربیان این رشته ورزشی خواهند توانست ارزیابی خوبی از میزان آمادگی هوازی ورزشکاران خود به عمل آورند.
3-1. اهداف تحقیق
1-3-1. هدف کلی:
طراحی و تعیین روایی و پایایی آزمون ویژه توان هوازی بازیکنان زن فوتسال
2-3-1. اهداف اختصاصی:
1)تعیین میزان همبستگی شاخص توان هوازی در آزمون طراحی شده و تجزیه وتحلیل گازهای تنفسی
2)تعیین میزان همبستگی بین نتایج آزمون طراحی شده وتجزیه تحلیل گازهای تنفسی در اندازه گیری متغیرفیزیولوژیکی ضربان قلب بازیکنان فوتسال
3)تعیین میزان همبستگی بین نتایج آزمون طراحی شده و تجزیه تحلیل گازهای تنفسی در اندازه گیری متغیرفیزیولوژیکی لاکتات بازیکنان فوتسال
4)بررسی اختلاف بین نتایج آزمون طراحی شده و تجزیه تحلیل گازهای تنفسی دراندازه گیری متغیرفیزیولوژیکی ضربان قلب بازیکنان فوتسال
5)بررسی اختلاف بین نتایج آزمون طراحی شده و تجزیه تحلیل گازهای تنفسی دراندازه گیری متغیرفیزیولوژیکی لاکتات بازیکنان فوتسال
6) تعیین میزان ICC بین نتایج آزمون طراحی شده در اندازه گیری شاخص توان هوازی بعد از دو مرتبه اجرای آزمون توسط محقق دربازیکنان فوتسال(پایایی)
4-1. فرضیه های تحقیق
1-4-1. فرض کلی تحقیق
آزمون طرح شده برای سنجش توان هوازی بازیکنان فوتسال معتبر است.
2-4-1. فرضیه های جزئی
2) بین نتایج آزمون طراحی شده و تجزیه تحلیل گازهای تنفسی در اندازه گیری متغیر فیزیولوژیکی ضربان قلب بازیکنان فوتسال همبستگی وجود دارد.
3) بین نتایج آزمون طراحی شده و تجزیه تحلیل گازهای تنفسی در اندازه گیری متغیر فیزیولوژیکی لاکتات بازیکنان فوتسال همبستگی وجود دارد.
4) بین نتایج آزمون طراحی شده و تجزیه تحلیل گازهای تنفسی دراندازه گیری متغیرفیزیولوژیکی ضربان قلب در بازیکنان فوتسال تفاوت وجود ندارد.
5) بین نتایج آزمون طراحی شده و تجزیه تحلیل گازهای تنفسی دراندازه گیری متغیرفیزیولوژیکی لاکتات در بازیکنان فوتسال تفاوت وجود ندارد.
6)بین نتایج آزمون طراحی شده در اندازه گیری شاخص توان هوازی بعد از دو مرتبه اجرای آزمون توسط محقق دربازیکنان فوتسالICC وجود دارد.
-Bruse
-kartus
-Balke-ware
-Ellestade
-Usafsam
-Mchenry
-Stanford
5-Progressive Aerobic cardiovascular Endurance Run(PACER)
-Graded Exercise Tests
-Barbero Alvarez
-Futsal Intermittent Endurance Test
-Castagna and et al
1 Interaclass Correlation Coefficient
:
فعالیت جسمانی یکی از ابعاد سبک زندگی سالم است و خطر بیماری قلبی و عروقی، برخی سرطانها و دیابت نوع ٢ را کاهش میدهد (واربورتون و همکاران، 2006). ورزش و فعالیت جسمانی در گروههای مختلف جامعه و به خصوص در نوجوانان تأثیرات مثبت و مزایایی نظیر پیشگیری از افزایش وزن، چاقی و بیماریهای ناشی از آن، پیشگیری و کنترل بیماریهایی چون فشارخون، بیماریهای قلبی و عروقی، دیابت و افسردگی دارد (پوسکار و همکاران، 1999). همچنین میتواند موجب پیشگیری از گرایش نوجوانان به سمت تفریحات ناسالم، بزهکاری، اعتیاد و کاهش استرس شده و اعتماد به نفس در نوجوانان را افزایش دهد (کرککالدی و همکاران، 2002). سازمان جهانی بهداشت یکی از اهداف مردم سالم تا سال 2010 را فعالیت جسمانی ذکر کرده است (گروه سلامتی و خدمات انسانی آمریکا، 2000).
رشد عادات مفید بهداشتی در طی کودکی و شروع نوجوانی بسیار با اهمیت است، زیرا ایجاد رفتارهای بهداشتی در این دوران رشد، نسبت به دوره بعدی آسانتر است (لورز و همکاران، 2003). عادات خوب بهداشتی فراگرفتهشده بهوسیله نوجوانان میتواند یک اثر طولانیمدت در سلامتی آن ها داشته باشد، زیرا رفتارهایی که در نوجوانی شروع میشوند تمایل به ادامه در بزرگسالی را نیز دارند (ماهون و همکاران،2002).
ورزش زنان، امروزه به عنوان یکی از موضوعات اساسی در حیطه ورزش مطرح است. این مسئله به دلیل ویژگی جسمانی زنان است. تحقیقات نشان داده است که پرداختن به ورزش و فعالیت های بدنی در زنان، تاثیر عمیقی بر دوران بارداری، شیردهی و همچنین سلامتی در دوران کهنسالی خواهد گذاشت. با وجود نقش مهم ورزش در سلامت زنان، هنوز جامعه ایران به اهمیت و ضرورت ورزش در بین دختران که مادران آینده جامعه محسوب می شوند و سلامت افراد جامعه آینده در گرو سلامتی آنان است، پی نبرده است. به عبارت دیگر، عدم تحرک جسمانی دختران و بانوان یعنی محروم شدن بخش مهم جامعه از سلامتی و بهداشت جسمانی و روانی، شادابی و کارایی لازم که بی شک لطمه های جبران ناپذیری برای کل جامعه به
دنبال خواهد داشت. بنابراین ضرورت دارد تا شرایط و زمینه های لازم را برای حضور بیشتر و فعالانه زنان در عرصه ورزش فراهم شود. در این راستا باید با بررسی های اولیه، مسائل و مشکلات موجود در این راه شناسایی و با رفع این موانع گام مؤثری در ارتقای سطح ورزش زنان برداشته شود(میرغفوری،صیادی تورانلو و میرفخرالدینی، 1388).
منافع روانی و اجتماعی فعالیت جسمانی در تحقیقات مختلف به طور روشن بیان شده است. فعالیت جسمانی یک مفهوم قابل دستیابی برای اکثریت افراد جامعه به منظوررسیدن به زندگی سالمتر است . افراد میتوانند کیفیت زندگیشان را از طریق تداوم فعالیت جسمانی منظم و با انجام فعالیتهای متوسط تا شدید ارتقاء و بهبود بخشند. غیرفعالی یا بی حرکتی یک عامل خطر برای تعدادی از بیماری ها شامل بیماری های قلبی عروقی، سکته های مغزی، سرطان کولون، سرطان سینه، دیابت نوع 2 ، فشار خون بالا و مشکلات بهداشت روانی است( سالیس و همکاران، 2000).
مراکز آموزشی، مدارس و دانشگاه ها مکان های بالقوه و بستر های مناسبی برای اجرای برنامه ها جهت ارتقاء رفتارهای فعالیت جسمانی در سراسر طول عمر می باشند، از طرف دیگر دوره نوجوانی، دوره رشد و شکل گیری اعتقادات و عملکردهای سلامتی است و باید همواره به گونه ای عمل کرد که از شیوه زندگی سالم وعوامل مؤثر بر آن حمایت گردد( والاس و همکاران، 2000). فعالیت فیزیکی منظم و ورزش در نوجوانان، و لذت و جذابیت متعاقب آن موجب پیشگیری از انحرافات اجتماعی، تبهکاریها، بزهکاری، رفتارهای مخاطرهآمیز واعتیاد، و تفریحات ناسالم در آنان میگردد (کن و همکاران، 2000).
فعالیت جسمانی به طور چشمگیری در دوره نوجوانی کاهش پیدا میکند، علاوه بر این، این کاهشها در دختران در مقایسه با پسران شدت بیشتری را نشان میدهد(گروه سلامت و خدمات انسانی آمریکا، 1996). سطح فعالیت جسمانی با انجام مداخلات رفتاری قابل اصلاح و تغییر است، در حال حاضر ضرورت انجام مداخلات مؤثردر فعالیت جسمانی وجود دارد، چرا که پنجاه درصد از افرادی که برنامه فعالیت جسمانی را شروع کرده اند در طول شش ماه بعداز آن فعالیت جسمانی شان متوقف می شود. عوامل نفوذکننده در سبک زندگی فعال جسمانی و چگونگی پذیرش فعالیت جسمانی و بقا و تداوم آن بطور کامل شناخته نشده اند، شناسایی و معرفی چنین متغیرهایی می تواند کمک به توسعه تداخلات و برنامه های مؤثرتر برای افزایش هر دو وضعیت، اتخاذ فعالیت جسمانی، و پذیرش و تداوم آن برای جمعیت های نوجوان باشد(والاس وهمکاران، 2000). جهت درک سطوح فعالیت جسمانی در بین اشخاص، محققین مختلف تعدادی متغیرهای ارتقا دهنده سطوح فعالیت جسمانی را شناسایی نموده اند. این متغیرها شامل متغیرهای دموگرافیک، شناختی، رفتاری، محیط اجتماعی و محیط فیزیکی هستند.(براون، 2005).
مسئله اصلی در تحقیقات و برنامههای فعالیت جسمانی شناخت دقیق عوامل مؤثر روانی، اجتماعی و محیطی مرتبط با فعالیت جسمانی است و این شناخت میتواند در مداخلات رفتاری، منجر به برنامه ریزی دقیق برای افزایش رفتارهای فعال جسمانی گردد. تحقیقات نشان داده است که عوامل موثر در مشارکت و موانع زمینه ساز عدم مشارکت در میان گروههای سنی، جنسیتی، و طبقاتی مختلف متفاوت است(فاندرهورست و همکاران، 2010). سوالی که مطرح می شود این است که کدام عوامل روانی، اجتماعی و محیطی موثر با میزان فعالیت جسمانی دانش آموزان دختر در شهر ارومیه مرتبطند؟ و کدام عوامل تاثیر بیشتری دارند؟
به همین دلیل هدف تحقیق حاضر تعیین « عوامل روانی، اجتماعی و محیطی اثرگذار بر فعالیت جسمانی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر ارومیه» میباشد.
ورزش و اوقات فراغت از نهادهای اجتماعی ثانویه محسوب می شود و در کنار نهادهای اولیه مانند خانواده و آموزش و پرورش دارای کارکردهای بسیاری است تا جائی که برخی تمدن فعلی را تمدن فراغت نامیده اند. بنابراین امروزه ورزش، به حدی از گسترش و توسعه رسیده است که از سوی کارشناسان به عنوان« جهان کوچک در جامعه» قلمداد می شود. به اعتقاد صاحب نظران ورزش، ارزش ها، ساختار و نیروی محرکه جامعه را نشان می دهد و ویژگی های اجتماعی را منعکس می سازد(عبدلی،1386). به همین دلیل برخی از پژوهش گران بر این عقیده اند که ورزش آیینه جامعه است و ساختار های ورزشی ، ساختار های دیگر جامعه مانند ساختار اقتصادی و سیاسی را که مردان از آن سودی می برند، منعکس می کنند. زنان و مردان در فرایند جامعه پذیری از طریق ورزش با نوعی دنیای مردانه و زنانه در این زمینه مواجه می شوند(هولند و اوگلزبی، 1979). همچنین از طریق ورزش می توان درباره سطح پیشرفت اجتماعی و اقتصادی یک جامعه قضاوت کرد، زیرا پیشرفت و توسعه ورزش به عوامل اجتماعی- فرهنگی حاکم بر جامعه وابسته است(عبدلی،1386). ورزش به عنوان یکی از نهادهای ثانویه جامعه یمدرن، کارکردهایی چون سلامت، تفریح، هویت یابی، رفاه اقتصادی و… به همراه دارد. جوامع جدید بیش از هر زمانی به ورزش نیاز دارند زیرا جامعه سالم نیازمند نیروهای سالم و با نشاط است. ورزش مانند سایر پدیده ها در جامعه تحت تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی قرار دارد و برخی محققان ورزش را یک امر فرهنگی و زبان مشترکی برای برقراری ارتباطات جهانی می دانند(لیکر،2002). فرصت های زنان در حوزه ورزش قابل مقایسه با مردان نیست، به همین دلیل یکی از اساسی ترین موضوعات مطرح در جامعه شناسی ورزش شناخت علل مشارکت پائین بانوان در فعالیت های ورزشی و عوامل تأثیر گذار بر آن است: به دلایل فراوانی که اغلب آن ها فرهنگی- اجتماعی هستند، زن در طول تاریخ فرصت کافی پیدا نکرده است تا شایستگی خود را برای مشارکت فعال در ورزش به اثبات رساند، زیرا مرزهایی در برابر زن نهاده شده که این مرزها را نقش های اجتماعی او، به عنوان موجود مؤنث ترسیم کرده است(انور الخولی،1381). در اکثر جوامع فعالیت های ورزشی به صورت سنتی مختص مردان تعریف شده و امکانات ورزشی بیشتر به آنها اختصاص می یابد؛ و ورزش اساساً یک فعالیت مبتنی بر جنسیت است، فعالیتی که نه تنها برای مردان و پسران روی خوشی نشان میدهد، بلکه ارزش ها و مهارت هایی را که به روشنی مردانه تعریف می شوند ترویج می نمایند(برل، 2000). به منظور بهره گیری بیشتر دختران از فوائد متعدد مشارکت در فعالیتهای جسمانی شناخت عوامل اثرگذار بر فعالیت بدنی بسیار حائز اهیمت است. همچنین مشارکت در فعالیتهای بدنی در سنین کودکی و نوجوانی، احتمال تداوم ورزش در سنین بزرگسالی را افزایش میدهد بنابراین شناخت این عوامل اثرگذار در دوره نوجوانی بسیار مهم است. بنابراین تحقیق حاضر درپی شناخت عوامل روانی، اجتماعی و محیطی اثرگذار بر فعالیت ورزشی در میان دختران دانش آموز دبیرستانی است.
تعیین عوامل روانی، اجتماعی و محیطی مرتبط با فعالیت جسمانی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر ارومیه
.Warburton
.Puskar
.Kirkcaldy
.United States Department of Health and Human Services
.Levers
.Mahon
.Sallis
.Wallace
.Kann et al.
. U.S. Department of Health and Human Services
.Brown
.van der Horst et al.
.Holland & Oglesby
.Laker
.Baerrel
با ورود به هزاره سوم بسیاری از سازمان ها و تأمین کنندگان آنها با شرایط رقابتی سخت و تنگاتنگ هم در سطح بازارهای جهانی که به سرعت در حال تغییر است و هم در سطح داخل مرزهای سازمان، روبرو هستند (مامه، 2002). امروزه سازمان ها به طور وسیعی جهت افزایش توان رقابتی و کسب سود و تمرکز بر روی مزیت رقابتی خود به دنبال برون سپاری هستندو دست یابی به مزیت رقابتی از طریق افزایش راهبرد تمایز چالش بزرگی است سازمان ها با آن مواجه هستند و باید با افزایش کارآیی، استفاده از فناوری های جدید و کسب مهارت های مدیریتی به آن دست یابند. بنابراین به منظور دست یابی به مزایای بیشتر بسیاری از سازمان ها به برون سپاری فعالیت های خود اقدام نموده و بهبود کیفیت محصولات و خدمات خود را مد نظر قرار داده اند (کاکابادسه، 2002). انواع مختلف همکاری ها و پیمان های راهبردی مابین سازمان ها فراهم کننده راه دست یابی به مهارت های خاص و شایستگی های مورد نیاز برای رقابت مؤثر در بازارهای جهانی است. برون سپاری یکی از انواع پیمان های راهبردی است. در بازارهای کسب و کار امروزی سازمان ها در یک ساختار شبکه ای به دنبال آن هستند تا فعالیت کلیدی را که به کمک آنها برای مشتریان ارزش آفرینی می کند، برای خود نگه داشته و بقیه فعالیت ها را به مؤسسات دیگری که در آن فعالیت ها قابلیت اساسی دارند، واگذار نمایند (لانگفیلد، 2003).
لذا با توجه به این موضوع در این پژوهش سعی بر این است که موانع برون سپاری آموزش در ورزش مورد بررسی قرار گیرد. امید برآن است که یافته های به دست از این پژوهش بتواند به مدیران و کارشناسان ورزش برای هدایت و برنامه ریزی یاری رساند.
امروزه سازمان در دنیایی به سر می برند که پویایی، تغییر و پیچیدگی جزء عناصر اصلی آنها بوده و برای استفاده از فرصت های زودگذر عصر حاضر، ناچار به ایجاد ساختار منعطف و بهره مندی از امکانات بیرون از سازمان هستند. در این راستا کاهش فعالیت های دولتی و حرکت به سمت کوچک سازی مانند مهندسی مجدد، خصوصی سازی، برون سپاری و پیمان کاری روش های غالب است. سازمان ها دیگر سعی نمی کنند تمامی فعالیت های مورد نیاز را خود انجام دهند؛ هر سازمانی یک یا دو فعالیت کلیدی را که مزیت رقابتی و ارزش آفرینی دارد برای خود نگه می دارد و بقیه فعالیت ها را به بیرون می سپارد (خداپرست و همکاران، 1389). در دنیایی کنونی رشد سریع تکنولوژی، افزایش سرعت تغییرات در بازار محصولات، رقبا و گسترش مرزها، سازمان ها را به سوی سازمان های بدون مرز سوق داده است، سازمان هایی با ساختارهای انعطاف پذیر و شبکه های تأمین گسترده، سازمان هایی که قادر باشند همواره خود را با تغییرات محیط هماهنگ سازند و این خود مستلزم قابلیت دسترسی آسان و سریع سازمان به منابع مورد نیاز، همچون نیروی انسانی متخصص، دانش فنی و تکنولوژی پیشرفته خارج از سازمان است (گراف و همکاران، 2005). برون سپاری به عنوان یکی از ابزارهای توسعه سازمان ها و ارتقاء بهره وری در قالب کوچک سازی، در سال های اخیر مورد توجه مدیران و مسئولان سازمان ها قرار گرفته و به صورت های مختلف به اجرا درآمده است، اما تاکنون موضوع برون سپاری غالباً به صورت کلی ارائه شده و مورد ارزیابی قرار می گرفته و الگوی مشخصی به منظور برون سپاری ارائه نشده است (یانگ و همکاران، 2000).
در بررسی کارهای انجام گرفته مرتبط با برون سپاری مشخص می شود که این موضوع عمدتاً در بخش تولیدی و صنایع مختلف از جمله صنایع خودروسازی، پوشاک، فناوری اطلاعات، صنایع غذایی و غیره مورد استفاده قرار گرفته و رو به گسترش است؛ اما در بخش خدمات و سازمان های دولتی که عامل رقابت پذیری در آنها مد نظر نیست، کمتر مورد توجه قرار گرفته شده است (تبریز و شایسته، 1390). از آنجا که تصمیم گیری برای برون سپاری در آموزش کارکنان یک تصمیم کاملاً پیچیده و مهم و اقدامی ضروری برای سازمان ها به شمار می رود، لذا مدیران باید قبل از هر اقدام، اثرات متنوع آن را بر تمامی اجزای سازمان در کوتاه مدت و بلند مدت مد نظر قرار دهند و در به کارگیری آن، به تمامی جنبه های فنی و تخصصی از دیدگاه مشتریان، ذینفعان کارکنان و در نهایت اهداف سازمان توجه کنند (قهرمانی، 1386).
نقش و جایگاه آموزش در تأمین و تربیت نیروهای انسانی کارآمد و ایجاد سرمایه های فکری که عامل اصلی توسعه و تعالی سازمان ها به شمار می رود، موجب شده است، مدیران ارشد سازمان ها به این امر توجه ویژه ای نشان دهند. هر روز شمار طرفداران و حامیان آموزش و بهسازی منابع انسانی در سازمان های بزرگ و کوچک رو به فزونی است. اما مسأله اصلی آن است که صرفاً توجه و تأکید مدیران و تخصیص منابع مالی چشم گیر به امر آموزش کارکنان، کافی نیست و آموزش به عنوان یک فعالیت تخصصی، نیازمند تعمق و بینش همه جانبه ای است که موجب تحقق اهداف فردی و سازمانی شود. آمارها نشان می دهند، بسیاری از سازمان های تولیدی و خدماتی، ضمن پرداختن به این مهم به درستی از انجام این امر بر نیامده اند؛ نه تنها منابع و فرصت های خود را از دست داده اند، بلکه با کاهش انگیزه نیروی انسانی مواجه شده اند (قهرمانی، 1386). کرمیک (2006) بیان می دارد با وجود اینکه برون سپاری فعالیت ها، امکان ایجاد فرصت های بزرگی را برای سازمان فراهم می آورد، در عین حال سازمان را با مخاطراتی نیر مواجه می کند. اگر سازمان ها در برون سپاری فعالیت ها به اشتباه عمل کنند، شکاف عمیقی در آموزش و پایگاه دانش آنها ایجاد می شود که فرصت های بعدی را از آنها می گیرد. بنابراین برون سپاری فعالیت هایی که ارتباط مستقیمی با حیات سازمان دارند، کار ساده ای نیست و با توجه به پیامدهایی که در پی خواهد داشت، به یک روش قوی و کارآ نیاز دارد. انتخاب راهبرد برون سپاری در امر آموزش، امروزه مورد استقبال بسیاری از سازمان ها قرار گرفته است و هر یک به فراخور موقعیت خاص خود و به دلایل متعدد به این امر اقدام می کنند (برون، 2004).
در نهایت با توجه به مطالب بیان و ضرورت بررسی موضوع برون سپاری خصوصاً در محیط ورزشی و با توجه به جدید بودن کاربرد موضوع برون سپاری در حوزه ورزش، محقق در این پژوهش به دنبال مطالعه موانع برون سپاری آموزش در ورزش از دیدگاه کارشناسان و مدیران ورزشی استان کردستان به منظور دست یابی به اهداف مورد نظر است.
تأمین منابع از خارج از سازمان می تواند باعث کاهش هزینه ها شود و به سازمان این امکان را دهد تا توجه بیشتری را صرف فعالیت های کسب و کار اصلی خود معطوف کند. سازمان های بسیاری برای حفظ مزیت رقابتی خود از این روش استفاده می کنند (کیولان و همکاران، 2003). در واقع برون سپاری عبارتست از واگذاری فعالیت های تکراری و متناوب داخلی و نیز اختیارات تصمیم گیری سازمان به نیروی های خارج از آن در قالب یک قرارداد یا تفاهم نامه (گریور، 1999). امروزه برون سپاری طیف گسترده ای از تأمین کالاها و خدمات مشاوره ای، علمی و فناورانه را شامل می شود که سازمان ها بنابر ملاک های فنی و استانداردهای عملیاتی به تأمین و یا خرید آنها از بیرون از سازمان اقدام می کنند. در چنین موقعیتی است که مدیران و تصمیم گیران سازمانی به مسائل کلیدی سازمان و تدوین اهداف و چشم اندازهای متعالی خواهد پرداخت و آن دسته از فعالیت هایی را که از طریق ارائه دهندگان خارجی متخصص با اثربخشی و کارآمدی بیشتر قابل واگذاری است، به تأمین کنندگان خارج از سازمان می سپارند (وودی، 2004).
مطالعه ادبیات و سوابق موضوع نشان می دهد که برون سپاری طی دو دهۀ اخیر از حوزه امور و فعالیت های فنی و تولیدی به حوزه اداری، مشاوره ای و در جدیدترین شکل خود به امور آموزش سازمانی گسترش یافته است (نوردین، 2007). تأمین منابع از خارج از سازمان می تواند باعث کاهش هزینه ها شود و به سازمان این امکان را دهد تا توجه بیشتری را صرف فعالیت های کسب و کار اصلی خود معطوف کند. سازمان های بسیاری برای حفظ مزیت رقابتی خود از این زوش استفاده می کنند. تیم های خدمات و اطلاعات مدیریت اولین حوزه های عملیاتی بودند که به شدت برای تأمین نیازهای خودشان، از منابع خارج سازمان استفاده می کنند (کیولین، 2003). سازمان ها برای دست یابی به بهره وری نیاز دارند تعدادی از فرایندهای خود را برون سپاری نمایند. بهره وری از دو جزء اصلی کارآیی و اثربخشی تشکیل می شود که بخش کارآیی مربوط به تعیین نیازها و خواسته های مشتریان و بخش اثربخشی شامل منابع مورد استفاده می باشد. سنجش هر یک از این دو عنصر میزا بهره وری سازمان را مشخص می کند (اسپینو و همکاران، 2004). یکی از اهمیت های برون سپاری فرایندهای تجاری آزاد شدن وقت مدیران
اجرایی از مسئولیت های روزانه می باشد. هنگامی که فرایندهای تجاری به طور موفقیت آمیز برون سپاری شوند، مدیران از زمان آزاد کافی برای جستجوی حوزه های درآمدی جدید، تسریع پروژه های دیگر و تمرکز روی مشتریان برخوردار خواهند بود که این در نهایت به بهبود در بهره وری منجر خواهد شد (هود و همکاران، 2003).
دلایل اصلی و عمده برای واگذاری فعالیت ها به بیرون از سازمان را که مدیریت شبکه و زنجیره تأمین شکل می دهد می توان شامل منابع آزاد برای سرمایه گذاری، بهبود تمرکز سازمان، بالا بردن امکان دسترسی به وجوه سرمایه، کاهش هزینه های عملیاتی، کاهش مخاطره و رهایی از کمبود منابع داخلی و غیر قابل دسترسی (محمدکریمی و همکاران، 1391). انتخاب راهبرد برون سپاری در امر آموزش، امروزه مورد استقبال بسیاری از سازمان ها قرار گرفته است و هر یک به فراخور موقعیت خاص خود به دلایلی از قبیل کاهش هزینه های ثابت آموزش، بهره گیری از خدمات کیفی و تخصصی تر، آزاد سازی منابع و شناسایی و دست یابی به مناب برون سازمانی به این امر اقدام می کنند (برون، 2004).
محقق در این پژوهش به مطالعه موانع برون سپاری آموزش در ورزش از دیدگاه کارشناسان و مدیران ورزشی استان کردستان می پردازند تا ضمن دست یابی به اهداف تعیین شده بتواند کمک شایانی در بحث برون سپاری آموزش و مدیران و مسئولان ورزش به منظور انجام برنامه ریزی های ضروری ارائه نماید.
هدف کلی:
مطالعه موانع برون سپاری آموزش در ورزش از دیدگاه کارشناسان و مدیران ورزشی استان کردستان.
اهداف جزئی:
در خلال سالهای گذشته پیشرفتهای چشمگیر در حوزه تربیت بدنی و علوم ورزشی موجب افزایش روزافزون علاقهمندان به فعالیتهای ورزشی گشته است. بطوری که نمود این علاقه فزاینده و رو به رشد را هم در یادگیری و اکتساب مهارتهای حرکتی و هم در علاقه دانشمندان به طراحی پژوهشهایی در راستای ارتقاء و درک هر چه بهتر رفتارهای حرکتی میتوان مشاهده کرد. پژوهش در زمینه نظریهها و مدلهای یادگیری، سرعت قابل ملاحظهای یافتهاند، که اطلاعات مفید و کاربردی زیادی فراهم کرده است. توانایی یادگیری برای موجود زنده دارای اهمیت است و در زندگی همین بس است که نیاز به تطبیقپذیری و سازگاری با شرایط گوناگون محیطزیست، انسان را از بدو تولد در شرایط یادگیری دائم قرار داده است و به طور یقین یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر یادگیری، بازخورد است که نقش بسیار مهمی را در اکتساب و کنترل مهارت حرکتی ایفا میکند. مطالعات علمی نشان داده است که پس از تمرین، بازخورد مهمترین عاملی است که نحوه اجرای مهارتها و یادگیری را کنترل میکند (اشمیت و همکاران، 1989).
یادگیری عبارت است از اثراتی که محیط از طریق حواس (بینایی، شنوایی، بویایی، چشایی و بساوایی) بر ذهن انسان میگذارد. این اثرات که به صورت تغییراتی کم و بیش دائمی در رفتار بالقوه یادگیرنده به وجود میآید، نتیجه عوامل موقعیتی و زودگذر مانند خستگی، دارو، عوامل انگیزشی و تغییرات ناشی از رشد یا بلوغ نیست. یادگیری فقط آن چیزی نیست که به صورت تغییرات رفتار تجلی میکند، بلکه آن چیزی است که جزئی از یادگیرنده میشود. برای اینکه یادگیری اتفاق بیفتد نیاز به استفاده از فرایندی به نام آموزش است که عبارت است از فعالیتهای (رسمی یا غیررسمی) مربی برای ایجاد تغییراتی کم و بیش دائمی در رفتار بالقوه فرد، که به صورت کنش یا عمل متقابلی بین حداقل دو نفر (مربی و یادگیرنده) جریان دارد (شهرآرای، 1372). در واقع بازخورد افزوده از مهمترین متغیرهای درگیر در یادگیری حرکتی است (اشمیت و لی، 1991). بازخورد آگاهی از نتیجه (KR) بازخورد پایانی اجراست که پس از انجام تکلیف یا حرکت در مورد برونداد حرکتی خطا یا زمان در مورد هدف فراهم می شود (مگیل، 2011).
برای فردی که در حال یادگیری عملی است، دو نوع اطلاعات وجود دارد؛ اطلاعات ذاتی که به طور طبیعی در دسترس هستند یا نتایجی هستند که از حرکت حاصل میشوند و اطلاعات افزوده که به طور طبیعی در دسترس نیستند؛ اما میتوانند به محیط اجرا اضافه شوند (ریچاردسون و لی، 1999). یکی از اطلاعات افزوده که در اختیار یادگیرنده قرار میگیرد، بازخورد است (بازخورد بیرونی که گاهی به آن بازخورد افزوده نیز میگویند) که شامل اطلاعاتی است که در نتیجه اجرا حاصل میشود. این نوع بازخورد از طریق فرد یا ابزاری در محیط، ارائه و به بازخورد درونی تکلیف اضافه میشود (مگیل، 2011). تصور می شود که یادگیری حرکتی مؤثر در درجه اول بر پارامترهای عمل مانند شرایط بازخورد در طول یادگیری بستگی دارد (اشمیت و لی، 2011). به کلیه اطلاعاتی که فرد در مورد انجام مهارت خود در حین یا پس از خاتمه حرکت دریافت میکند، بازخورد گفته میشود (اشمیت و ریسبرگ، 2000). در سالهای اخیر تلاش برای روشن شدن نقش بازخورد افزوده و استفاده از مزایای بالقوه آن با هدف کاهش آثار منفی در مقیاس وسیع مورد مطالعه قرار گرفته است. اما وجود نتایج متفاوت در این زمینه، تعیین شیوهای مناسب برای ارائه بازخورد را مشکل ساخته است. در این میان نقش فراوانی نسبی بازخورد افزوده بر یادگیری مهارت های حرکتی یکی از چالشهایی بوده که همواره ذهن اندیشمندان حوزه یادگیری حرکتی را به خود مشغول داشته است. به تازگی، محققان تلاش های خود را در درک نقش خود مختاری فراگیر در کسب مهارت های حرکتی متمرکز کرده اند (سانلی، پترسون، برای و لی، 2013)
نظریههای قدیمی تواتر بازخورد آدامز (1971) درباره چگونگی عملکرد بازخورد بدین صورت بود که: ارائه پی درپی، سریع و دقیق بازخورد، یادگیری مهارت حرکتی را افزایش میدهد؛ چرا که برای اجرا در مرحله فراگیری مؤثرتر بوده و تصویر ذهنی آزمودنی را با مربوط کردن هر پاسخ به هدف تقویت میکند. به منظور توضیح اثرات فراوانی بازخورد بر یادگیری مهارت های حرکتی سالمونی و همکاران (1984) فرضیه هدایت را مطرح و اظهار داشتند که علاوه بر اثرات قوی و هدایتی که فراوانی بازخورد در طی تمرین دارد، با چندین آثار منفی نیز همراه است که عبارتند از: 1) جلوگیری از فرایندهای مهم پردازش اطلاعات مرتبط با، تشخیص و اصلاح خطا، 2) کاهش ثبات در حرکت و 3) وابستگی اجرا کننده به بازخورد. سالمونی و همکاران با طرح فرضیه هدایت بیان کردند، فراوانی کمتر بازخورد، فراگیرنده را به استفاده از فرایندهای مفید یادگیری تشویق میکند، به گونهای که در کوششهای بدون بازخورد، به طور فعال در فعالیتهای حل مسأله مشارکت میکند و چون به در دسترس بودن بازخورد افزوده وابسته نیست، حتی در غیاب آن، اجرای خوبی به نمایش میگذارد (سالمونی، اشمیت و والتر، 1984).
ولف و شی (2004) در یک جمعبندی چنین نتیجه گرفتند که اگرچه فرضیه هدایت در فهم بهتر چگونگی تأثیرگذاری بازخورد بر اجرا و یادگیری مهارت های حرکتی سهیم است، اما نیاز است که چگونگی تعامل بازخورد با دیگر عوامل از قبیل پیچیدگی تکلیف، سطح مهارت، کانون توجه و ویژگیهای آزمودنی مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین بحث از اینجا شروع می شود که اگر قبول کنیم ارائه بازخورد با تواتر پایین برای یادگیری مهارت های حرکتی، سودمندتر میباشد، آنگاه کدام روش کاهش تواتر بازخورد، کدام شیوه بکارگیری آن به صورت آزمونگر کنترل ]بازخوردی که براساس نظر آزمونگر به یادگیرنده ارائه میشود (چیویاکفسکی و ولف، 2009)[ یا به صورت خودکنترل ]بازخوردی که بر حسب نیاز و درخواست یادگیرنده به یادگیرنده ارائه می شود چیویاکفسکی و ولف، 2009)[ مؤثرتر میباشد. محققان از روشهای تجربی گوناگون مانند بازخورد دامنهای، بازخورد خلاصه، بازخورد به کوششهای موفق، بازخورد خودکنترل، بازخورد میانگین، بازخورد حذفی و بازخورد هنجاری برای بررسی پیشبینی فرضیه هدایت استفاده کردهاند (پاشلر، کپدا، ویکستد و روهرار[15] 2005). این پژوهشها با ارائه بازخورد به روشهای گوناگون سعی در یافتن بهترین شیوه ارائه بازخورد داشتهاند تا در آموزش بتوان از آنها به طور مؤثرتر بهره برد.
رشد ادبیات در زمینه بازخورد بیانگر این است که از طریق درگیر شدن فعالانه فراگیر در فرایند یادگیری، فراخوانی و یادآوری اطلاعات اساسی، به طور معناداری افزایش پیدا میکند. در این که بازخورد افزوده نقش مؤثری بر یادگیری دارد، شکی نیست، آنچه چالش برانگیز است، نحوه ارائه آن است. سؤال این جاست، آیا انواع متفاوت بازخورد اثرات متفاوتی بر یادگیری دارند؟ این سؤال، سؤال اختصاصیتری را مطرح میسازد که بهترین نوع بازخورد در آموزش مهارتها چیست؟ علیرغم تلاش زیاد محققان، نتایج ضد و نقیض پژوهشها باعث نامشخص ماندن پاسخ شده است.
سالمونی و همکاران (1984) برای به دست آوردن نتیجهای منسجمتر، تعداد زیادی از پژوهشها را مرور کردند، که تلاش آنها منجر به پیدایش فرضیه هدایت شد. براساس این فرضیه، فراوانی کمتر بازخورد فراگیرنده را به استفاده از فرایندهای مفید یادگیری تشویق میکند و نقش بازخورد افزوده، هدایت فرد برای اجرای صحیح مهارت در طول تمرین است. به عبارت دیگر بازخورد به کوششهای ناموفق و خطاهای بزرگتر، یعنی زمانی که فراگیر به حرکات صحیح هدایت میشود، مؤثرتر از بازخورد به کوششهای موفق و خطاهای کوچکتر است. شواهد پژوهشی دیگر نشان داده بودند که، بازخورد پس از کوششهای ضعیف (استفاده از نقش اطلاعاتی بازخورد)، برای پیشرفت اجرا مؤثرتر است و تجربهای که فرد در اصلاح خطا به دست میآورد، اهمیت ویژهای برای کسب مهارت دارد (مگیل، 2004). یافته های رایت (1997) بر مؤثر بودن بازخورد به کوششهای ضعیف نسبت به کوششهای خوب دلالت داشت و نتیجه پژوهش بارنی و لی (2007) بیانگر برتری بازخورد به کوششهای ضعیف نسبت به بازخورد به کوششهای قوی بود.
اما دیگر پژوهشها، نظری متفاوت را بیان داشته و اظهار میدارند، ارائه بازخورد پس از کوششهای خوب (استفاده از نقش انگیزشی بازخورد) تأثیر بیشتری بر یادگیری مهارت های حرکتی دارد. آلیس و جاج (2005) طی پژوهشی اظهار داشتند، آزمودنیها به دنبال دریافت بازخورد مثبت اهداف سطح بالاتری را انتخاب می کنند و بدین ترتیب یادگیری آنان افزایش مییابد.
نتایج پژوهشها چیویاکفسکی و ولف (2005) این فرضیه را به چالش کشید. آنها وقتی اثر بازخورد خودکنترل (بازخوردی که بر حسب نیاز و درخواست یادگیرنده ارائه میشود) و آزمونگر کنترل (بازخورد براساس تشخیص مربی مبنی بر نیاز شاگرد ارائه می شود) را بر یادگیری مقایسه کردند، دریافتند گروه خودکنترل که بعد از انجام تکلیف تصمیم به دریافت بازخورد میگرفتند نسبت به گروه دیگر در وقت اجرا برتر بودند و بنابراین ایجاد فرصت برای یادگیرنده به منظور اینکه بعد از اجرا تصمیم به دریافت بازخورد بگیرد نسبت به شرایطی که این فرصت داده نشود، منتهی به یادگیری بهتری میشود.
بازخورد خودکنترل، بازخوردی است که طی آن امکان مشارکت فعالانه آزمودنی در تعیین ویژگیهای تمرین میسر میگردد (مگیل، 2004). معمولاً پژوهشها انجام شده به صورت خودکنترل به این منوال انجام می شود که گروه خودکنترل را به یک گروه دیگر که به صورت جفتشده با آنها هستند، مقایسه می کنند. گروه دریافتکننده بازخورد خودکنترل دارای مزیتهای یادگیری بیشتری نسبت به گروه بازخورد جفتشده آنها بودند. به این دلیل که گروه جفتشده دقیقاً در همان کوششهای قرینهای بازخورد دریافت میکردند که گروه خودکنترل درخواست داده بودند، لذا هیچگونه اختیاری نسبت به دریافت بازخورد نداشتند. چیویاکفسکی و ولف (2005) نیز به صورت غیرمنتظره متوجه شدند که آزمودنیها بعد از کوششهای موفق درخواست بازخورد میکنند. براساس این یافته، آنها مطالعات دیگری برای مقایسه اثر بازخورد به کوششهای موفق و ناموفق بر یادگیری حرکتی انجام دادند، به طوری که یک گروه روی بهترین کوششها و گروه دیگر روی ضعیفترین کوششها بازخورد دریافت کردند. سپس مشاهده کردند که اجرای هر دو گروه در مرحله اکتساب تفاوت معناداری نداشت، ولی در آزمون یادداری گروه بازخورد به کوششهای موفق به مراتب بهتر از گروه بازخورد پس از کوششهای ضعیف بود و این تفاوت معنادار بود. ضمن اینکه حمایتطلب (2014) نیز در پژوهشی اثرات بازخورد خودکنترل و بازخورد آزمونگر کنترل بر یادگیری حرکتی در افراد مبتلا به فلج مغزی را مورد بررسی قرار داد، مشخص شد که بازخورد خودکنترل مؤثرتر از بازخورد آزمونگر کنترل بر یادگیری حرکتی در افراد مبتلا به فلج مغزی میباشد. چیویاکفسکی و ولف (2007) نشان دادند ارائه بازخورد به آزمودنیها پس از کوششهای خوب در مقابل ارائه بازخورد پس از کوششهای ضعیف، یادگیری بیشتری را ایجاد می کند. این یافته ها با این دیدگاه که بازخورد پس از خطاهای بزرگ دارای اهمیت است، مغایرت داشت. آنها در توجیه نتایج خود اظهار داشتند، برای یادگیرنده دریافت بازخورد مثبت نسبت به بازخورد منفی انگیزانندهتر است و موجب یادگیری مؤثرتری می شود.
بدنبال پژوهشها چیویاکفسکی و ولف (2002 و 2007)، نتیجه پژوهش چیویاکفسکی، ولف، والی و برگز (2009) و پترسون و کارتر، (2010) نشان داد که آزمودنیها اغلب تمایل دارند پس از کوششهای خوب خود تقاضای بازخورد نمایند. این بدین معنی است که افراد در تعیین نسبی تلاش های خوب و بد خود کارآ هستند و میتوانند کوششهای خوب خود را از کوششهای ضعیف خود تشخیص دهند و این یافتهها پیشنهاد میکنند که ممکن است یکی از دلایل اثربخشی بازخورد خودکنترل این باشد که این روش پتانسیل افزایش احساس شایستگی یادگیرنده را دارد. اما در این میان باقرلی و همکاران (1385) نیز در پژوهش خود تفاوتی بین دو گروه بازخورد پس از کوششهای موفق وکوششهای ناموفق مشاهده نکردند. همچنین برخی پژوهشها دیگر نیز به نتایج متفاوتی دست یافتند. به عنوان مثال درنکیده و همکاران (1384) به بررسی تأثیر سه نوع بازخورد حذفی، حذفی معکوس و خودکنترل بر اجرا و یادگیری شنای کرال پرداخت. در گروههای حذفی و حذفی معکوس به ترتیب فروانی نسبی بازخوردها در طول مرحله اکتساب کاهش و افزایش یافت و گروه باخورد خودکنترل در کوششهایی که خودشان درخواست میکردند، بازخورد دریافت نمودند. نتایج اختلاف معناداری را بین انتقال بلافاصه و تأخیری سه نوع بازخورد نشان نداد.
مطالعه ای توسط موراتیدیس و همکاران در سال (2008) انجام گرفت، که به بررسی نقش انگیزشی بازخورد مثبت در ورزش و تربیتبدنی پرداختند. نتایج نشان میدهد که ارتباط مثبتی بین بازخورد مثبت و عملکرد وجود دارد، در حالی که بازخورد بدون انگیزش ارتباط منفی با عملکرد را دارا میباشد. به نظر میرسد مزایای روش خودکنترل پدیدهای نسبتاً پایدار باشد، هرچند هنوز دلایل زیربنایی وجود مزایای یادگیری در روش خودکنترل به خوبی روشن نشده است. تاکنون پژوهشی انجام نشده است تا بصورت مستقیم اثر دو وضعیت خودکنترل و آزمونگر کنترل را بر نیازهای روانشناختی یادگیرنده مورد بررسی قرار دهد. تشریحات ارائه شده تاکنون نسبتاً مبهم بوده و غالباً از مفاهیم مرتبط با حیطه یادگیری شناختی مانند درگیری فعال یادگیرنده و یادگیری عمیقتر، برگرفته شده است. از این دیدگاه آزمونهای تجربی مرتبط با مباحث روانشناسی ارائه بازخورد با کمبود مواجه است و هنوز این سؤال بدون جواب باقی است که نوع برتر بازخورد در آموزش تکالیف و مهارت های پیچیدهای مانند سرویس کوتاه بدمینتون چیست؟ به طور کلی سؤالی که محقق قصد ارائه پاسخی منطقی و علمی به آن دارد این است که آیا بازخورد خودکنترل و آزمونگر کنترل بر میزان انگیزش و سپس یادگیری ورزشکاران اثرگذار است یا خیر؟
در اکثر پژوهشها قبلی گروه خودکنترل با گروه جفتشده مقایسه میشد، گروهی که بدون توجه به عملکردشان و براساس گروه خودکنترل به آنها بازخورد داده میشد، برای مثال آزمودنی گروه جفتشده در همان کوششی بازخورد دریافت خواهد کرد که همتای او در گروه خودکنترل بازخورد درخواست کرده باشد هدف از رویکرد جفت کردن، کنترل مقدار و زمانبندی بازخورد (یا عواملی که توسط یادگیرنده کنترل میشود) است. به دلیل اینکه تعداد میانگین و زمان دریافت بازخورد در گروه خودکنترل و جفتشده یکسان است، بروز هر تفاوتی در آزمون یادداری یا انتقال گروهها میتواند به این واقعیت نسبت داده شود که یک گروه، کنترل بیش از یک متغیر خاص را بر عهده داشته است، در حالی که گروه دیگر (جفتشده) نسبت به این متغیرها آزادی عمل نداشت. مزایایی از برنامه بازخورد خودکنترل در تکالیف حرکتی مختلف دیده شده است. برای مثال برخی پژوهشها از تکالیف پرتابی استفاده کردهاند که در آن بازخورد درباره شکل حرکت (جانل، باربا، فرلیک، تینانت و کاراف، 1995) یا دقت پرتاب (چیویاکفسکی، ولف، لاراگ، کفر و تانی، 2008) ارائه شده است. همچنین نشان داده شده است که بازخورد همزمان خودکنترل یادگیری ویژگیهای ادراکی (مانند تنظیم سرعت راه رفتن در حین راه رفتن از بین درهایی که بصورت مجازی باز و بسته میشوند: هات، کاماچون، فرناندز، جکوبز و منتاگنه، 2009) و یادگیری فرود هواپیمای مجازی (هات، جاکوبس، کاماچون، گالن و منتاگنه، 2009) را افزایش میدهد. محققین دیگری مزایایی از بازخورد خودکنترل در یادگیری تکالیف زمانبندی گزارش کردهاند (چن، هندریک و لیدور، 2002؛ چیویاکفسکی و ولف، 2002؛ پیترسون و کارتر، 2010). پس طبیعی به نظر میرسد که گروه خودکنترل نسبت به گروه جفتشده دارای برتری باشد. این یافتهها نشان میدهند که نیاز یادگیرنده به استقلال نقش مهمی در این موقعیتها ایفا میکند. یافتههای ارائه شده اهمیت اثرات انگیزشی بر یادگیری حرکتی را نشان داده و پیشنهاد میکند ممکن است حداقل بخشی از اثرات برخی از متغیرها که نقش اطلاعاتی برای آنها فرض شده است، بصورت بالقوه به ویژگی انگیزشی آنها مربوط شود. نیازهای روانشناختی پایه مرتبط با احساس «شایستگی» و «استقلال» ممکن است بسیاری از این اثرات انگیزشی را تحت تأثیر قرار دهد. ویژگی انگیزش و بازخورد از عوامل مهم و تأثیر گذار بر عملکرد ورزشکاران میباشد.
ما در پژوهش حاضر ضمن کنترل تواتر بازخورد که موضوعی مهم در این زمینه میباشد، اثرات بازخورد را در شرایط خودکنترل و آزمونگر کنترل و همچنین بازخورد جفتشده با خودکنترل و بدون بازخورد بر انگیزش و یادگیری مهارت سرویس کوتاه بدمینتون را در جوانان مورد مقایسه قرار دادهایم. به نظر میرسد، مطالعۀ میزان انگیزش که به وسیلۀ بازخورد ایجاد میشود، واجد ارزش پژوهشی قابل ملاحظهای باشد. تا از این رهگذر اطلاعاتی را در خصوص اثرگذاری انواع بازخورد به خصوص بازخورد خودکنترل بر انگیزش و یادگیری مهارت های حرکتی در اختیار مربیان قرار دهیم. بدیهی است کاربرد مناسب بازخورد در امر تسریع یادگیری، موجب صرفه جویی در هزینه و زمان میشود.
هدف از اجرای پژوهش حاضر مقایسه اثرات بازخورد خودکنترل و آزمونگر کنترل بر انگیزش، اجرا و یادگیری سرویس بدمینتون در دانشجویان پسر دانشگاه سمنان میباشد.
.Feedback
.Schmidt
.le
.Knowledge of result
.Magill
.Richardson & le
.Augmented Feedback
.Schmidt & risberg
.Sanli, Patterson, Bray, & Lee
.Adams
.salmoni
.Ghidance Hypothesis
[13].Salmoni , Schmidt & Walter
[14].Wulf & Shea
[15].Pashler, Cepeda, Wixted & Rohrer
.Wright
.Barney and Lee
.Ilies & Judg
.Positive feed
.Chiviacowsky&Wulf
.Self-controled feedback
.Feedback after good trial
.Feedback after poor trial
.Chiviacowsky, wulf, wally & Borges
.Patterson & cater
.Mouratadis et al
.Yoked group
.Janelle, Barba, Frehlich, Tennant & Caraugh
.Chiviacowsky, Wulf, LA Roque, Kaefer & Tani
.Huet, Camachon, Fernandez, Jacobs & Montage
.Huet, Jacobs, Camachon, Fernandez, & Montagne
.Chen, Hendrick & Lidor