توسعه اقتصادی را میتوان از جنبه کالایی(واقعی) و جنبه مالی بررسی کرد. از جنبه واقعی، توسعه اقتصادی برحسب سرمایه انسانی، ثروت و تولید مورد توجه است و از جنبه مالی، توسعه به نقش واسطههای مالی در بسیج پساندازها به سمت سرمایه گذاری مولد اشاره دارد.
توسعه مالی درواقع، توسعه نظام یا بخش مالی شامل بازارها (مانند بورس و اوراق بهادار)، نهادها (مانند بانکها به عنوان واسطههای مالی) و ابزارهای مالی(سهام، اوراق قرضه، ارز و مشتقات) میباشد.
کشورهای توسعهیافته به دلیل گسترده بودن نهادهای مالی، استفاده از ابزارهای متنوع مالی و وجود قوانین مالی مناسب، بخش مالی کارآمدتری دارند. اما در کشورهای در حال توسعه، به دلیل دولتی بودن بخش اعظم نظام مالی و خدمات بانکی ناکارا، کمبود منابع و وجود ساختار دوگانه بخش مالی (رسمی و غیر رسمی) و غالب بودن بخش غیر رسمی بر بخش رسمی، نهادها و موسسات مالی کارایی مطلوبی ندارند. برخی اقتصاددانان کندی رشد اقتصادی در برخی کشورهای درحال توسعه را به ناکارآمدی بخش مالی نسبت می دهند و اصلاح نظاممند این بخش را برای دستیابی سریعتر به رشد اقتصادی ضروری میدانند.
1-2- بیان مسئله
درگذشته، نظریهپردازان رشد اقتصادی همچون ریکاردو کمبود عوامل واقعی مثل سرمایه و زمین را بهعنوان محدودیتهای رشد اقتصادی میدانستند و نقش بازارهای مالی را نادیده میگرفتند. شومپیتر، اولین اقتصاددانی بود که تاثیر واسطههای مالی را روی رشد اقتصادی بیان کرد. وی پیوند ناگسستنی بین بخش پولی و حقیقی اقتصاد را به خوبی بیان می کند.
بازار مالی شامل دو بخش بازار سرمایه و بازار پول میباشد. پساندازکنندگان میتوانند مستقیما از طریق بازارسهام (بازارسرمایه) وجوه خود را در اختیار شرکتها قرار دهند و یا از طریق یک واسطه مالی مانند بانک (بازار پول) وجوه مازاد خود را به قرضگیرندگان داده و نرخ بهره دریافت کنند. بازار سرمایه شامل بازار سهام و اوراق بهادار است. ولی بازار پول نهادهای متعدد پولی را شامل می شود. بانکها مهمترین بخش بازار پول در کشورهای در حال توسعه، همچون کشورهای مورد بررسی در این تحقیق میباشند. در اکثر اقتصادها، بانکها مرکز سیستم مالی و پرداختها هستند و نقش مهمی در فرایند تجهیز پس اندازها، شناسایی فرصتهای سرمایه گذاری و متنوع سازی ریسک ایفا می کنند. از اینرو، اندازه، ساختار و کارایی بخش بانکی به عنوان یک بعد مستقل توسعه مالی مورد توجه است. سوددهی بانکها، اعتبارات پرداختی و دسترسی آسان بخش خصوصی به اعتبارات بانکی در این بعد مورد بررسی قرار میگیرد. بر پایه مطالعات انجام شده، فعالیت بانکها در فضای رقابتی شامل مداخلهی کمتر دولت، تمرکز کمتر بازار و امکان بیشتر ورود بانکهای خارجی کارایی و رشد بیشتری خواهد داشت. تقریبا در همه کشورهای جهان هردوی بازار سهام و بانکها تواما وجود دارند. هریک از این دو بازار مالی نقاط ضعف و قوت جداگانه ای دارند. اما سیاستگذاران اقتصادی یکی از این دو شیوه را محور قرار داده و دیگری را به عنوان فرع در نظر میگیرند. اکثر کشورها بانک محور هستند و تنها تعداد محدودی از کشورها همچون آمریکا و انگلستان را می توان سهام محور دانست. رشد سالم بازار سهام نیازمند حسابرسی توانمند، نظام قضایی دقیق، بازار کار و مدیریت شفاف و همچنین توانایی جذب شرکتهای ورشکسته توسط شرکتهای رقیب است. در نظام مالی سهام محور، سهام داران مالک کوتاه مدت محسوب میشوند و با کاهش سود به فکر انتقال دارایی خود میافتند. در حالیکه در نظام بانک محور، بانکها مالک بلندمدت شرکت محسوب میشوند از اینرو با کاهش سود شرکت را منحل نمیسازند. از اینرو ورشکستگی در نظام سهام محور گستردهتر است. به دلیل مقدمات و پیامدهای گوناگونی که نظام سهام محور نسبت به بانک محور دارد تنها تعداد اندکی از کشورهای توسعه یافته سهام محور هستند و نظام بانک محور گستردگی بیشتری دارد. کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی همگی بانک محور هستند. به روشی که بانک محور باشد سرمایه گذاری غیر مستقیم میگویند. در مقابل شیوهای که سهام محور باشد سرمایه گذاری مستقیم نام دارد. هرچه تنوع بازار پولی در کشوری بیشتر و نقش بازار سرمایه گستردهتر شود بازار مالی آن کشور پیشرفتهتر خواهد بود. اینکه این گستردگی و تنوع بازار مالی چه تاثیری بر تولیدات حقیقی اقتصاد دارد سوالی است که تا به حال جوابهای مختلفی به آن داده شده است.
به دلیل شفافیت بازارهای مالی و نیز شفافیت نرخ بهره در کشورهای پیشرفته، سرمایه گذاران نسبت به تامین مالی از داخل بنگاه (سود قابل تقسیم) و یا خارج از بنگاه (اوراق سهام و اعتبارات بانکی) تقریبا بیتفاوت هستند و میتوان گفت که منابع مالی داخل و خارج بنگاه تقریبا جانشین کامل یکدیگر میباشند. در حالیکه در کشورهای در حال توسعه، به دلیل عدم وجود نرخ بهره یکسان و شفاف نبودن بازار، دسترسی بنگاه به منابع بانکی، مجرایی برای انباشت سرمایه خواهد بود و از آنجا که نرخ بازدهی سرمایه گذاریها نسبت به نرخ بهره بانکی در سطح بالاتری قرار دارد، بنگاه ها همواره به دنبال دریافت وامها و اعتبارات بیشتر و ارزانتر بانکی هستند. بنابراین برخلاف کشورهای پیشرفته که پول و سرمایه جانشین یکدیگر میباشند، در کشورهای در حال توسعه، پول و سرمایه مکمل یکدیگر هستند (سلیمی فر و قوی1381).
به لحاظ تجربی چهار حالت برای رابطه بین توسعه مالی و رشد اقتصادی مطرح شده است:1) توسعه مالی علت رشد اقتصادی است 2) رشد اقتصادی علت توسعه مالی است 3) توسعه مالی و رشد اقتصادی به صورت همزمان بر یکدیگر اثر میگذارند 4) هیچ ارتباطی بین توسعه مالی و رشد اقتصادی وجود ندارد.
این چهار حالت را در دو دیدگاه میتوان تقسیم بندی کرد. دیدگاه اول، کسانی که به رابطه همسو بین رشد اقتصادی و توسعه مالی اعتقاد
دارند (حالت های 1 تا 3). دیدگاه دوم، که معتقد به رابطه معنیدار بین این دو شاخص کلان اقتصادی نیستند. در این تحقیق، معنیداری ارتباط بین توسعه مالی و رشد اقتصادی در کشورهای عضو کنفرانس اسلامی بررسی شده است. یعنی تلاش بر این است که مشخص شود نظریات کدامیک از این دو دیدگاه، بر اساس داده های کشورهای اسلامی برای رابطه بین توسعه مالی و رشد اقتصادی مصداق دارد، که بر اساس پاسخ به این سوال سیاستگذاریهای مناسب برای این کشورها پیشنهاد خواهد شد.
1-3- ضرورت و اهمیت موضوع
همانطور که میدانیم رشد اقتصادی یکی از مولفههای توسعه یافتگی کشورهاست. از اینرو تاکنون تحقیقات بسیاری به منظور بررسی عوامل اثرگذار بر رشد اقتصادی انجام شده است. یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر رشد اقتصادی تعمیق مالی است. اکثر تحقیقاتی که رابطه بین توسعه مالی و رشد اقتصادی را مورد کنکاش قرار دادهاند، رابطه معنیداری بین این دو یافتهاند. اما در مقابل اقتصاددانان برجستهای چون لوکاس (1988) و پاتریک (1966) تاثیر توسعه مالی روی رشد اقتصادی را رد کرده اند. اگر نظریه اقتصاددانانی که چنین دیدگاهی داشته اند درست باشد، پس تلاش هایی که برای توسعه مالی صورت میگیرد تنها اتلاف منابع کمیاب خواهد بود. علاوه بر این تاکید بیمورد بر توسعه مالی ما را از سایر سیاستهای اثر گذار بر رشد اقتصادی باز میدارد. با توجه به این نکات هدف تحقیق این است که تشخیص دهد آیا توسعه بازار سهام و بانکها که مهمترین بخشهای سیستم مالی یک اقتصاد هستند بر رشد اقتصادی کشورهای عضو کنفرانس اسلامی اثرگذار میباشند؟
تاثیرتوسعه مالی بر روی رشد اقتصادی مطالعات فراوانی را به خود اختصاص داده است. با این وجود تمایز تحقیق حاضر با مطالعات پیشین در نظر گرفتن شاخص ترکیبی بازار سهام SMINDEX)) و بانکها (BINDEX) است. در این روش از متغیرهای ترکیبی استفاده می شود چرا که در نظر گرفتن متغیرهای بازار سهام (ارزش جاری بازار، ارزش معاملات، نسبت گردش معاملات) به شکل ترکیبی اطلاعات بیشتری را نسبت به بازار سهام یک کشور در مقایسه با بهره گرفتن از متغیرها به صورت جداگانه در اختیار قرار میدهد. به همین ترتیب در بررسی بازار پولی نیز از شاخص مرکب توسعه بانکی استفاده می شود. چراکه استفاده از شاخص اعتبار خصوصی (PCREDIT) و نسبت پول و شبه پول به تولید ناخالص داخلی (M2) دارای کاستیهایی در نشان دادن وضعیت بانکی هستند.
در این تحقیق از داده های پانل استفاده شده است. به دلیل محدودیتهای آماری استفاده از تکنیک داده های پانل ایستا باعث می شود با محدودیت زمانی اطلاعات مواجه باشیم. برای رفع این مشکل متخصصان اقتصاد سنجی روش داده های پانل پویا را پیشنهاد مینمایند. از مزایای روش پانل تخمین دقیقتر و کاراتر همراه با همخطی کمتر است. برای تخمین الگوهای پانل پویا از روش گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) استفاده شده است. در معادلاتی که در تخمین آنها اثرات غیر قابل مشاهده ی خاص هر کشور و وجود وقفهی متغیر وابسته در متغیرهای توضیحی مشکل اساسی است از تخمینزن گشتاورتعمیم یافته (GMM) که مبتنی بر مدل های پویای پانلی است استفاده می شود (بارو و لی، 1996).
1-4- سوال های تحقیق
1-5- فرضیه تحقیق
1-6- معرفی مدل و روش شناسی تحقیق
این نوع تحقیق از نوع تحقیقهای توصیفی– تحلیلی میباشد که از مدل اقتصاد سنجی پنل دیتای پویا با بهره گرفتن از تخمین زننده گشتاورهای تعمیم یافته (GMM) جهت تخمین و محاسبه اثرات بازار سهام و بانکها روی رشد اقتصادی استفاده شده است. کشورهای مورد بررسی هجده کشور عضو کنفرانس اسلامی طی دوره 2010-1996 میباشد. داده ها از بانک جهانی WDI 2012استخراج شده اند و با نرم افزار 12stata تخمین زده شده اند.
برای بررسی تاثیر بازار سهام و بانکها روی رشد اقتصادی کشورهای کنفرانس اسلامی از مدل بِک و همکاران ( 1999) به دلیل کامل بودن از لحاظ کاربرد متغیرهای کلیدی در مدلهای رشد، به صورت زیراستفاده شده است:
(1-1) yit=αyi,t-1+ ŋit +βZit+γFit+ℰit
که yit لگاریتم تولید ناخالص داخلی حقیقی سرانه کشور i در سال t را نشان میدهد. yi,t-1 متغیر با وقفه متغیر وابسته میباشد که مشخصه پویا بودن مدل است. Fit شامل متغیرهای اندازه گیری بازار سهام و توسعه بانکی است. Zit نشانگر بردار سایر متغیرهای موثر بر رشد اقتصادی است. شاخص های بازار سهام شامل اندازه گیری اندازه بازار سهام، نقدینگی بازار سهام و کارایی بازار سهام است.
اندازه بازار سهام، ارزش جاری بازار سهام به تولید ناخالص داخلی (MC) است که به وسیله جمع کردن ارزش لیست همه سهامها در بازار سهام به دست میآید. فرض می شود که اندازه بازار سهام رابطه مثبت با توانایی حرکت سرمایه و تنوع ریسک دارد. هرچند اندازه بازار سهام بر نقدینگی که در بازار سهام وجود دارد، دلالت نمی کند. به منظور اندازه گیری نقدینگی بازار سهام، از متغیر ارزش معاملات (VT)، که معادل است با ارزش داد و ستد سهامهای داخلی تقسیم بر GDPاستفاده شده است. نقدینگی در بازار سهام، بوسیله تخصیص کاراتر منابع و در نتیجه توسعه اقتصادی موانع سرمایه گذاری را کاهش میدهد. همچنین برای نشان دادن فعالیت بازار سهام از نسبت گردش معاملات (TR) استفاده می شود، که از تقسیم ارزش معاملات سهامهای ملی(VT) بر ارزش جاری بازار سهام (MC) به دست میآید.
وقتی این سه متغیر بازار سهام، با هم در نظر گرفته میشوند، اطلاعات بیشتری را نسبت به بازار سهام یک کشور نسبت به زمانی که تنها از یک شاخص استفاده می شود ارائه میدهند. به همین علت ما از یک شاخص مرکب توسعه بازار سهام (SMINDEX) استفاده میکنیم.
SMINDEX از یک پروسه دو مرحله ای پیروی می کند. اول برای هرکشور i و هر زمان t، مقدار هرکدام از متغیرهای ارزش جاری بازار (MC)، ارزش معاملات (VT) و نسبت گردش معاملات (TR) را جداگانه از مقدار متوسطش کم کرده و بر مقدار متوسطش تقسیم میکنیم. یعنی متغیرهای مذکور را توسط فرمول زیر تبدیل میکنیم .
(1-2)
که مقدار تبدیل یافته هریک از متغیرهای مذکور (یعنیVT,MCوTR ) طی دوره مورد بررسی است. در مرحله دوم، میانگین ساده سه متغیر تبدیل یافته مذبور حساب می شود که حاصل SMINDEX نامیده می شود. به منظور اندازه گیری توسعه بانکی نیز، برای اندازه گیری ابتدایی از اعتبار خصوصی (PCREDIT) میتوان استفاده کرد که از ارزش اعتباری واسطههای مالی بخش خصوصی تقسیم بر تولید ناخالص داخلی به دست می آید ( لِوین وزِروس(1998)، روسو و واچتل (2000) و بِک وهمکاران (2004)). این شاخص بهتنهایی برای بررسی توسعه بانکی کافی نمی باشد. به منظور ارزیابی بهتر نتایج، از سنجه دیگری برای توسعه بانکی کمک گرفته می شود. این سنجه عبارت است از شاخص پول و شبه پول (M2)، که از جمع پول و شبه پول تقسیم بر تولید ناخالص داخلی به دست میآید. از آنجا که دو شاخص مذکور در نمایندگی توسعه بانکی ناقص هستند، فلذا از یک شاخص مرکب توسعه بانکی (BINDEX) استفاده می شود که به وسیله روش مشابه با روش ذکر شده در مرحله اول به دست میآید. شاخص های مرکب توسعه بانکی و بازار سهام با بهره گرفتن از معادلهای که شبیه الگوریتم توسعه یافته توسط دمیرگوج- کانت و لوین (1996) میباشد ساخته شده است. با این تفاوت که در روش دمیر گوج، کانت و لوین هر شاخص مالی را جداگانه بر میانگینش تقسیم کرده و سپس از شاخص های تبدیل یافته میانگین ساده میگیرد ولی در این روش هر شاخص مالی را از میانگینش کم کرده و بر میانگینش تقسیم کرده و سپس از شاخص های تبدیل میانگین ساده میگیرند.
درکنار عوامل مذکور، به عنوان دیگر متغیرهای توضیحی تاثیرگذار بر رشد اقتصادی از نسبت جمع صادرات و واردات به تولید ناخالص داخلی (TRADE) و نسبت سرمایه گذاری مستقیم خارجی به تولید ناخالص داخلی (FDI) به منظور به دست آوردن درجه باز بودن اقتصاد استفاده شده است. برای میزان ثبات داخلی از نرخ تورم (IR) و نسبت مصرف دولت به تولید ناخالص داخلی (GC) استفاده شده است. متغیر توضیحی مورد استفاده دیگر نسبت سرمایه گذاری به تولید ناخالص داخلی (I/GDP) میباشد که یکی از مهمترین متغیرهای توضیحی مورد بررسی است.
89
5.2 خلاصه پژوهش 89
5.3 پیشنهادات 91
5.4 پیشنهادات برای پژوهش های بعدی 92
93
6.1 منابع فارسی 93
6.2 منابع انگلیسی 96
99
فهرست جداول و نمودارها
جدول 1 بدترین و بهترین کشورهااز نظر شاخص کسب و کار اکونومیست 46
نمودار نمودار راداری ایران در سال 2009 50
جدول2 نتایج حاصل از تخمین مدل 85
1 فصل اول:کلیات پژوهش
1.1 بیان مساله
انباشت سرمایه به عنوان یکی از پیش نیازهای اساسی در فرایند رشد اقتصادی میباشد که می تواند از منابع داخلی یا خارجی تامین گردد. منابع مالی خارجی به عنوان مکملی برای پسانداز داخلی میباشد. از مهمترین راههای ورود منابع مالی خارجی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی(FDI) میباشد.
فواید سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) شامل جذب سرمایه، تکنولوژی روز، دانش جدید، بالا بردن توانایی مدیریت، افزایش اشتغال، بهبود تراز پرداختها و افزایش قدرت رقابت است. براساس مطالعات، سرمایه گذاری خارجی تابع عوامل زیادی از قبیل نرخ بازگشت سرمایه، باز بودن اقتصاد، زیرساختها، رشد اقتصادی، سرمایه گذاری داخلی، منابع طبیعی، سرمایه انسانی، تورم، نرخ ارز، بدهی خارجی، وضع مالی دولت و اندازه بازار میباشد.
یکی از موارد بسیار موثر بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی(FDI) وضعیت مقررات در کشورهای میزبان میباشد. مقررات به طور نسبی می تواند به صورت مانعی برای ورود سرمایه گذاران به عرصه تولید میباشد. مانعی که هم می تواند بر سر راه سرمایه گذاران داخلی و هم سرمایه گذاران خارجی (به صورت شدیدتر) باشد. مثلا اگر مالکیت خارجیان بر دارائیهای داخل کشور ممنوع باشد، انگیزه سرمایهگذارن را، برای سرمایه گذاری، کاهش میدهد.
هزینه های مقررات به دو صورت پولی و زمانی میباشد. هزینه های پولی، هزینههایی است که در انجام فرایند سرمایه گذاری و یا در طول بهره برداری از سرمایه گذاری، به عواملی غیر از عوامل تولید باید پرداخت گردد مانند هزینههایی که برای ثبت شرکت باید پرداخت گردد و یا هزینههایی که براساس قانون باید به عوامل تولید بیشتر از هزینه مستقیم تولید باید پرداخت گردد مانند هزینههایی که براساس قانون کار به صورت حق مسکن و … باید پرداخت گردد. هزینه های زمانی هم، هزینههایی است که به سرمایهگذاران، به دلیل از دست دادن زمان تحمیل می شود. آنچه که در دنیای امروز بسیار مهم میباشد مسئله زمان است. قوانین پر پیچ و خم که اکثرا زمانبر هم میباشند سرمایه گذاران را از فرصتهای سرمایه گذاری دور مینماید.
بعضی از اثرات منفی بالا بودن مقررات در فضای کسب وکار را میتوان این گونه برشمرد:
امروزه موسسات بین المللی زیادی، شاخص هایی را در زمینه آزادی و سهولت مقررات فضای کسب و کار ارائه می دهند که در ادامه به برخی از این موسسات اشاره خواهد شد.
بعضی از قوانینی که بر فضای کسب و کار و ورود به آن تاثیر میگذارد میتوان به قانون کار، قوانین بازنشستگی و از کارافتادگی، قانون تامین اجتماعی، قانون مالیات، قوانین مربوط به مالکیت، قانون ورشکستگی و قانون تجارت اشاره نمود. این فراوانی قوانین به صورت موانعی بر سر راه ورود بخش خصوصی به فضای تولید کشور میباشد که میتوان با حذف یا اصلاح برخی از این قوانین، راه را برای سرمایه گذاری، سرمایه گذاران داخلی و خارجی هموار کرد. اصلاح قوانین موجود باید سه ویژگی مهم را دربرگیرد. اول اینکه تعداد مراحل قانونی انجام یک فعالیت تا حد امکان کاهش یابد. در مرحله بعد باید هزینه های ناشی از قانون تا حد ممکن کاهش یابد و مهم تر از همه مدت زمان اجرای یک فرایند قانونی کاهش یابد.
1.2 پیشینه تحقیق
در گذشته تصور بر این بود که بنگاهها اقتصادی برای فعالیت تنها نیاز به ثبات اقتصادی سیاسی دارند اما در دهه 1990 میلادی اهمیت فضای کسب و کار در ادبیات اقتصادی مطرح شد و از سال 2004 که بانک جهانی اقدام به انتشار وضعیت فضای کسب و کار کشورها نمود، این تلاش در دولتمردان بیشتر کشورها بوجود آمد که فضای کسب و کار کشورها را برای سرمایه گذاریها مساعد سازند.
پژوهشهای صورت گرفته در این موضوع را میتوان به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول پژوهشهایی که به بررسی تاثیر مقررات بر اقتصاد می پردازد. دسته دیگر، پژوهشهایی است که به بررسی تاثیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی(FDI) بر رشد اقتصادی می پردازد و در نهایت پژوهشهایی که به تاثیر همزمان سرمایه گذاری مستقیم خارجی و متغیر دیگری بر رشد اقتصاد را بررسی می کند.
از پژوهشهای دسته اول به مقالهای که توسط نورمن لویزا(2005) به همراه ماریا اویداو لوئیس سرون انجام شده است، میتوان اشاره کرد. این پژوهش تحت عنوان”بررسی تاثیر مقررات بر رشد اقتصادی و بخش غیررسمی” نهایتا به این نتیجه رسیده که مقررات زیاد به خصوص در بازار کار و تولید منجر به کاهش رشد اقتصادی و تحریک بخش غیررسمی می شود.
در ایران نیز پژوهشهایی در مورد تاثیر مقررات بر رشد اقتصادی صورت گرفته است اما متغیری که به عنوان پروکسی نقش قانون میباشد متفاوت است. در بعضی مقالات از شاخص فساد و در بعضی دیگر از شاخص آزادی اقتصادی استفاده گردیده است. در ادامه به چند مورد اشاره می شود.
در تحقیق شهرزاد برومندجزی (1387) با عنوان”فساد، سرمایه گذاری بخش خصوصی و رشد اقتصادی(مطالعه موردی ایران)” اثر فساد را بر رشد اقتصادی ایران از طریق اثرات آن بر سطح و ترکیب مخارج دولت و سرمایه گذاری بخش خصوصی تحلیل می کند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که فساد اثرات منفی بر رشد اقتصادی کشور داشته است.
مرتضی سامتی و همکاران(1385) در مقاله خود با عنوان”تاثیر آزادی اقتصادی بر درآمد سرانه و رشد اقتصادی (با رهیافت Panel Data)”به بررسی اثر آزادی اقتصادی بر درآمد سرانه پرداخته و با بهره گرفتن از دو مدل که از ترکیب مدلهای کارلسون و لاند استروم و مدل داده های تلفیقی پویای وینهلد به دست آمدهاند به بررسی اثر آزادی اقتصادی بر رشد اقتصادی طی سالهای 2003 – 1980در 87
کشور پرداخته است. نتایج حاکی از اثر مثبت آزادی اقتصادی بر سطح درآمد سرانه و رشد اقتصادی کل نمونه است. از بین اجزای آزادی اقتصادی استقلال قضایی و امنیت حقوق مالکیت، پول سالم و ضوابط و قوانین مربوط به بازارکار، اعتبار و کسب و کار بیشترین اثر را بر درآمد سرانه دارند.
در مقاله سید علی اکبر رزمی و همکاران(1388) باعنوان”تاثیر آزادی اقتصادی بر رشد اقتصادی با رویکرد مکتب نهادگرا: بررسی علی” نیز به تاثیر مثبت بین آزادی اقتصادی بر رشد اقتصادی تاکید شده است.
دسته دوم پژوهشها که به بررسی تاثیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی(FDI) بر رشد اقتصادی می پردازد،
اسحاق تانسن (2003) در مقالهای با عنوان”آیا FDI ، رشد اقتصادی کشورهای کمتر توسعه یافته را شتاب میدهد؟” به این نتیجه رسید که FDI بر رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه اثر مثبت میگذارد ولی برای کشورهای کمتر توسعه یافته به نتیجه روشنی دست نیافت.
اسلاتر و فورد (2001)، در تحقیقی به بررسی اثرات FDI بر رشد اقتصادی کشورهای آسه ان طی سالهای1996-1970 میپردازند و در نهایت به این نتیجه میرسند که سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) نه تنها منجر به تحریک رشد اقتصادی این کشورها میگردد بلکه اثر آن از سرمایه انسانی و عوامل تکنولوژیک هم بیشتر میباشد.
سید صفدر حسینی(1385) با بررسی” تاثیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی ایران” نشان داد که سرمایه گذاری مستقیم خارجی اثر مثبتی بر رشد اقتصادی دارد و سرمایه انسانی اثر آنرا تقویت می کند. کریم اذربایجانی(1388) نیز نشان داد که سرمایه گذاری مستقیم خارجی تنها درکوتاه مدت بر رشد اثر میگذارد که این اثر هم منفی میباشد.
بهروز هادی زنوز و پروانه کمالی دهکردی (1388) در مقالهای با عنوان” اثر FDI بر رشد اقتصادی کشورهای میزبان منتخب” به این نتیجه رسیدند که سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی تاثیر مثبت میگذارد و همچنین درجه توسعهیافتگی کشورها بر جذب FDI اثر گذار میباشد.
در نهایت مطالعاتی که به بررسی تاثیر متغیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی(FDI) به همراه متغیری دیگر بر رشد اقتصادی می پردازد.
ماتیاس بوس[10] و خوزه لوئیس گرویزارد در مطالعه ای که در دو نوبت انجام دادند به این نتیجه رسیدند که مقررات بیش از اندازه در کشورهای با مقررات بالا، رشد اقتصادی ناشی از سرمایه گذاری مستقیم خارجی(FDI) را محدود می کند. این مطالعه نشان داد که نتایج براساس مدلهای اقتصاد سنجی مختلفی که استفاده می شود، متفاوت میباشد.
در پژوهشی که لایورا الفارو و همکاران (2000) تحت عنوان”سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) و رشد: نقش بازارهای مالی محلی ” انجام دادند نشان داد که سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) نقش مهمی در رشد اقتصادی دارد در حالی که توسعه بازارهای مالی محلی برای این اثرات مثبت نقش بسیار مهمی دارد.
در تحقیقی که کینگ و وارادی (2002)، بر روی 10 کشور اروپایی و 15 کشور مشترک المنافع در دوره 1996-1993 انجام دادند، دریافتند که افزایش سرمایه گذاری مستقیم خارجی و پیشرفت در آزادسازی قیمت، رشد اقتصادی را افزایش میدهد.
ماریا کارکویک و روزلوین در مقالهی”آیا FDI رشد اقتصادی را شتاب میبخشد؟”رشد اقتصادی را تابعی برونزا از سرمایه گذاری مستقیم خارجی و یک بردار شرایط در نظر گرفته و آن را برای 72 کشور براورد نمود. بردار شرایط در این پژوهش شامل متغیرهای سرمایه انسانی، بازبودن اقتصاد و توسعه مالی داخلی میباشد. این مقاله هم به تاثیر مثبت سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی میرسد ولی اثر توسعه مالی در جذب FDI را ضعیف میداند ولی در عوض محیط کسب و کار را هم در ترغیب رشد اقتصادی و هم در جذب FDI بسیار موثر میشمارد.
برنزتین و دیگران (1995)، در پژوهشی با عنوان ” FDI چگونه بر رشد اثر میگذارد؟” با بهره گرفتن از مدل رشد درونزا، رشد را تابعی از FDI و سرمایه انسانی در نظر میگیرد و به این نتیجه میرسد که FDI نسبت به سرمایه داخلی سهم بیشتری در رشد اقتصادی دارد و این اثر وقتی بر بهرهوری مشخص میگردد که کشور از یک حداقل سرمایه انسانی برخوردار باشد. به عبارت دیگر هر چه سرمایه انسانی بیشتر باشد، بهرهوری FDI بالاتر و تقویت اثر FDI بر رشد کشور میزبان بیشتر خواهد بود
درمقالهای مارتا بنگوا و بلانکا سانچز روبلز (2002) تحت عنوان”سرمایه گذاری مستقیم خارجی، آزادی اقتصادی و رشد”به بررسی اثر متقابل بین آزادی اقتصادی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) و رشد اقتصادی برای یک نمونه از 18 کشور آمریکای لاتین برای سال 1999-1970 می پردازد. در این مقاله به این نتیجه دست مییابند که آزادی اقتصادی در کشور میزبان تاثیر مثبتی در جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی دارد و همچنین سرمایه گذاری خارجی تاثیر مثبت بر رشد اقتصادی دارد. با این حال سرمایه انسانی کافی، ثبات اقتصادی و بازار آزاد در بهرهمندی بیشتر از منافع سرمایه گذاری مستقیم خارجی در بلند مدت موثر میباشد.
در ایران هم پژوهشهایی در این زمینه صورت گرفته است. سید عبدالحمید جلایی و مینا صباغ پور فرد(1388) در تحقیقی با عنوان”بررسی اثر سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر رشد اقتصادی از مسیر بازارهای مالی” نتیجه گرفتند که توسعه بازارهای مالی موجب افزایش و ثبات اثر سرمایه گذاری مستقیم خارجی در ایران خواهد شد.
1.3 اهداف تحقیق
1.4 سوالات تحقیق
1.5 فرضیه های تحقیق
1.6 روش پژوهش
روشی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است به لحاظ هدف در دسته پژوهشهای کاربردی، و به لحاظ زمان، یک پژوهش پسرویدادی میباشد. پژوهش پسرویدادی، شکلی از پژوهش است، مترادف پژوهش علی – مقایسه ای، که در آن احتمال روابط علی معلولی، از طریق مشاهده یک موقعیت، مورد پژوهش قرار میگیرد.
1.7 روش گرداوری و تحلیل داده ها
روش گرداوری داده ها در این پژوهش براساس روش اسنادی میباشد و از اطلاعات و آمار مربوط به رشد اقتصادی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) و شاخص سهولت فضای کسب و کار کشورها استفاده میگردد. جامعه مورد مطالعه نیز کل کشورها می باشد و نمونه نیز، به صورت غیر تصادفی انتخاب خواهد شد. نمونه مورد نظر تعدادی از کشورهاست که داده ها در آنها مشخص باشد.
برای تحلیل داده ها، از روش اقتصاد سنجی GMM استفاده می شود و با بهره گرفتن از نرم افزار eviews تخمینهای آن صورت گرفته است.
1.8 ساختار تحقیق
محتوای این تحقیق شامل پنج فصل به شرح زیر میباشد.
فصل اول شامل کلیات تحقیق بوده و به بیان اهداف و فرضیات تحقیق اختصاص دارد.
در فصل دوم ابتدا به بیان نظریات مربوط به رشد اقتصادی و سپس نظریات مربوط به سرمایهگذاری مستقیم خارجی بررسی می شود و در نهایت دیدگاه های مربوط به رابطه سرمایه گذاری مستقیم خارجی و رشد اقتصادی پرداخته خواهد شد.
در فصل سوم به تفصیل در مورد شاخص های فضای کسب و کار تشریح می شود.
فصل چهارم به بیان روش تخمین و برآورد اختصاص دارد.
فصل پنجم نیز جمعبندی و نتیجه گیری از مباحث را شامل شده است
:
امروزه بیشتر کشورهای جهان به بهبود بهرهوری انرژی به عنوان یکی از مهمترین منابع تامین رشد اقتصادی توجه ویژه ای دارند وسرمایه گذاری زیادی را در زمینه ارتقای بهرهوری انرژی انجام می دهند.بهبود بهرهوری انرژی به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای توسعه اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی ملل مختلف شناخته شده و توفیق در تسریع روند بهبود بهرهوری انرژی یکی از شروط اصلی دست یابی به جایگاه مناسب در صحنه رقابت جهانی و افزایش رفاه زندگی مردم میباشد . شرایط محیطی -اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی متفاوت کشورها،ایجاب می کند که رویکردهای بهبود بهرهوری انرژی دارای ویژگیهای خاصی باشد.
مطالعات تجربی انجام شده در بسیاری از کشورهای پیشرفتهی صنعتی نشان داده است که رشد تولید آنها بیش از آنکه ناشی از افزایش کمی و فیزیکی عوامل کار و سرمایه باشد،ناشی از افزایش بهرهوری انرژی و بهبود سیستمهای مدیریتی بوده است.به همین جهت امروزه کشورهای مختلف با هر نظام اقتصادی،برای دستیابی به اهداف کوتاهمدت و بلند مدت؛بویژه رسیدن به رشد و توسعه پایدار،خود را بینیاز از افزایش بهرهوری انرژی ندانسته و همواره در پی دستیابی به شیوه های نوین در زمینه ایجاد بهرهوری انرژی و ارتقای سطح آن هستند.
امروزه افزایش بهرهوری انرژی به عنوان روشی موثر جهت دستیابی به رشد اقتصادی با توجه به کمیابی منابع تولیدی مطرح است و در این راستا ضرورت مطالعه عوامل موثر بر آن در حوزه تجارت بهصورت اتخاذ سیاستهای تجاری نیز برجسته میگردد.با عنایت به تاکید برنامه های توسعه کشور بر ارتقای بهرهوری انرژی و استراتژی رشد مبتنی بر صادرات،افزایش صادرات صنعتی،یکی از سیاستهای مناسب در این زمینه میباشد.این مطالعه در تلاش است تا تاثیر صادرات بر بهرهوری انرژی در کارگاه های بزرگ صنعتی در ایران را با روش پانل دیتا بررسی کند.
در شرایطی که ارزش تولیدات صنعتی کشورهای مختلف جهان رو به رشد بوده و طیف وسیعی از کشورها سیاست های اثربخش توسعه صادرات را در راس برنامه های اقتصادی خود قرار دادهاند،توجه جدی و همه جانبه به سنت صادرات کارگاههای بزرگ صنعتی قابل تامل میباشد.برای این منظور تحقیق حاضر درصدد است تا تاثیر صادرات بر بهرهوری انرژی را در صنایع نهگانه کشور ایران بر حسب کد دورقمی ISIC بررسی کند.
در ادامه این فصل به ترتیب مسئله تحقیق،تعاریف و اصطلاحات ، کاربردهای پژوهش،جنبه های نوآوری پژوهش،فرضیه های پژوهش،اهداف پژوهش ، روش تحقیق ،معرفی کارگاهها و خلاصه ای از سایر فصول مورد بررسی قرار خواهند گرفت.
1-2-تعریف مساله و بیان نکات اصلی:
بهرهوری نقش اساسی در کسب رقابت، تسریع در توسعه اقتصادی و ارتقای سطح کیفی زندگی دارد.بهبود بهرهوری عبارتست از استفاده مطلوب،موثر و بهینه از مجموعه امکانات،ظرفیت ها،پتانسیل ها،سرمایه ها،منابع و ظرفیتها.بهبود بهرهوری برای انرژیهای تجدیدناپذیر و تمامشدنی دارای اهمیت ویژهای است.بهرهوری نسبت ستانده به داده است و حداکثر کردن نسبت ستانده به داده کارایی است.بهرهوری انرژی عبارتست از بکارگیری اقتصادی از منابع انرژی در بهترین سطح ممکن با اتخاذ مطلوبترین استراتژی در جهت بکارگیری از انرژی برای مصارف مختلف.
اهمیت انرژی در طول تاریخ همیشه وابسته به چگونگی کاربردهای مختلف آن در بخشهای اقتصادی دارد و انرژی در صورتی بهعنوان عامل توسعه قلمداد می شود که نقش آن بهعنوان نهاده تولید بیشتر از نقش مصرفی آن باشد.چگونگی بکارگیری انرژی در اقتصاد،سبب هدایت اقتصاد کشور به مسیر پرتلاطم یا هموار توسعه می شود.بنابراین با توجه به جایگاه مهم انرژی در رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی،لزوم وجود الگوهای درست مصرف در بخشهای مختلف اقتصاد کاملا احساس می شود.در مبحث بهرهوری این اعتقاد وجود دارد که هر روز میتوان کارها را بهتر از روز قبل انجام داد ودر نتیجه امکان افزایش مستمر بهرهوری وجود دارد.از اهداف مهم بهرهوری میتوان به کاهش هزینه،افزایش تولید وخدمات،افزایش کیفیت و استفاده بهینه از زمان اشاره کرد.
راههای متنوعی برای بهبود بهرهوری انرژی در صنعت وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به افزایش دستمزد واقعی نیرویکار،پیشرفت تکنولوژی و صادرات انرژی اشاره کرد.افزایش دستمزد واقعی نیروی کار سبب تلاش و ایجاد انگیزه بیشتر در نیروی کار می شود.استفاده از تجهیزات و دستگاههای پیشرفته و افزایش مهندسان به کل شاغلان تولیدی پیشرفت تکنولوژی را افزایش می دهد. صادرات انرژی با فرض اینکه تقاضا ثابت است باعث می شود که قیمت انرژی در داخل کشور افزایش یابد زیرا بخش کمتری از انرژی در داخل کشور عرضه می شود و با اینکار بهرهوری انرژی افزایش مییابد.
توسعه صادرات کارگاهها سبب تغییر تخصیص منابع از بخشها وصنایع با بهره وری پایین به صنایع با بهرهوری بالا می شود و منابع را به فعالیتهایی که بیش ترین عملکرد را دارند،هدایت می کند.از این طریق،بهره وری انرژی و رشد اقتصادی افزایش مییابد.با گسترش صادرات کارگاه ها،تشکیلات تجاری و نیز اقتصاد،به کشفهای جدید در مدیریت اقتصادی و بهبود تکنولوژی و شیوه های بهتر تولید تشویق میشوند،بنابراین فرصتهایی که پیش از آن نادیده گرفته میشدند،به منابع اصلی برای بهرهوری انرژی و رشد اقتصادی تبدیل میشوند.گسترش صادرات کارگاهها امکان استفاده از امکانات جهانی برای رشد تولیدات داخلی را مهیا کرده و از این طریق،از محدویتهای بازار داخلی رهایی یافته و با توسعه مقیاس تولید به منظور صادرات بیشتر به بازارهای خارجی،زمینه رسیدن به رشد و بهره وری را فراهم میآورد.در سالهای اخیر متنوعسازی صادرات در کشورهای در حال توسعه که عمدتا بر صادرات تکمحصولی متکی بوده اند در اولویت سیاستگذاری قرار گرفته است.
لذا این تحقیق به دنبال پاسخ این سوال است که آیا صادرات کارگاههای بزرگ صنعتی در ایران باعث افزایش بهره وری انرژی در این کارگاهها می شود یا خیر .
1-3-تعاریف و اصطلاحات:
1-3-1-بهره وری و کارایی:
بهرهوری، ترجمه لغت Productivity است که به معنای قدرت تولید، بارور و مولد بودن است (بهشتی، 1384) یک درک کلی از علم اقتصاد استفاده بهینه از منابع کمیاب است و بهرهوری نیز بر همین مفهوم تاکید دارد. مفاهیم اولیه بهرهوری ساده است، اما مشکلی که بر سر راه بحثهای بهرهوری میباشد، فقدان یک شیوه کار مشخص و معین برای بهبود بهرهوری است و از ملزومات بهبود بهرهوری شناسایی اصلیترین عوامل تاثیرگذار بر آن میباشد.در ادبیات اقتصادی برای بهرهوری توسط اقتصاددانان، موسسات و سازمانهای بینالمللی مفاهیم متعددی ارائه شده است، به طوری که واژه بهرهوری برای اولین بار در سال 1776 توسط کنه به کار رفته است. (خاکی، 1376)بیش از یک قرن بعد از وی لیتر (1833) بهرهوری را به مفهوم استعداد تولید کردن یا میل به تولید تعریف کرد. (ابطحی و کاظمی، 1375) در اوایل دهه 1900 بهرهوری را «رابطه بین ستانده و عوامل به کار گرفته شده در تولید» تعریف کردند (شاکری، 1385)، در سال 1950 سازمان همکاری اقتصادی اروپا تعریف دقیقتری از بهرهوری ارائه کرده و آن را نسبت ستانده بهکسری از عوامل تولید معرفی کرد، سازمان بینالمللی کار بهرهوری را رابطه بازده تولید با یکی از عوامل مشخصکننده تولید از بین سرمایه، کار و مدیریت میداند (وزارت صنایع سنگین، 1375) و سازمان بهرهوری اروپا آن را «درجه استفاده موثر از هر یک از عوامل تولید» معرفی میکند و معتقد است که بهرهوری قبل از هر چیز یک دیدگاه وشیوه نگاه به مسائل است.
دیویس، بهرهوری را تغییر در محصول به دست آمده ناشی از منابع صرف شده تعریف کرده است و فابری کنت آن را «نسبت ستانده به نهاده» میداند.باولز و گوردن و وسیکات مفهوم جدید و تحول یافتهای از بهرهوری ارائه دادهاند. از دید آنها تولید صرفا یک فرایند مکانیکی ترکیب ماشینآلات، نیروی کار و تکنولوژی نیست. عامل کلیدی درک فرایند تولید و بهرهوری، درک این مطلب است که مردم چگونه با ماشین و تکنولوژی تعامل میکنند. عواملی مثل حمیت ملی و میهنپرستی، کار و تلاش زیاد، ابداع و نوآوری کسب و کار، روشهای مدیریت نظام انگیزشی عناصر تشکیلدهنده بهرهوری به مفهوم جدید آن هستند.تعریف مشترکی که میتوان از میان این تعاریف برای بهرهوری استخراج کرد، عبارت است از «استفاده بهینه از منابع تولیدی (نیروی کار، سرمایه، تجهیزات و تسهیلات، انرژی، مواد) و مدیریت علمی، کاهش هزینههای تولید، از بین بردن ضایعات، گسترش بازارها و غیره، جهت بهبود سطح کیفیت زندگی و توسعه اقتصادی» که به طور کلی از نسبت تولید کالا و خدمات یا مجموعهای از کالاها و خدمات به یک یا چند عامل موثر در تولید آن کالا و خدمات به دست میآید.آنچه که از کارآیی در اقتصاد مد نظر داریم، موقعیتی است که در آن منابع به صورت بهینه اختصاص یافته باشد و موقعیتی را در اقتصاد میتوان بهینه نامید یا حکم کرد که کارآیی دارد که سطح هیچکدام از فعالیتهای اقتصادی را نتوان افزایش داد مگر با کاهش سطح فعالیتهای دیگر. (عبادی،1370)این امر مستلزم آن است که کارگران، ماشینآلات و زمین بیکار نماند و به شکل مناسبی تخصیص داده شوند و به عبارت دیگر شرط لازم برای کارآیی اقتصادی تولید این است که عوامل تولید به طور کامل مورد استفاده قرارگیرند.
1-3-2- بهرهوری و کارآیی در اندیشههای اقتصادی:
بهرهوری در مکاتب کلاسیکها، نئوکلاسیکها، تاریخی، نهادگرا و اقتصاددانان طرف عرضه جایگاه با اهمیتی داشته و هر کدام از این مکاتب به گونهای در نظریات خود از این مفهوم استفاده کردهاند و بنابراین با بررسی این مکاتب میتوانیم نظریاتشان را در ارتباط با بهرهوری و عوامل تاثیرگذار بر آن به دست آوریم.در مکتب کلاسیکها و در دیدگاه آدام اسمیت با پیدایش تجارت و گسترش بازار تولید، تقسیم کار بهعنوان اصلیترین متغیر رشد اقتصادی با سرعت بیشتری وقوع مییابد و از طریق صرفهجویی در زمان، بهبود تکنولوژی و افزایش مهارت به ارتقای بهرهوری و سپس رشد اقتصادی می انجامد.بنابراین در اندیشه اسمیت، تجارت، بهبود تکنولوژی و آموزش نیروی انسانی که نتیجه تقسیم کار است، سه عامل تاثیرگذار بر بهرهوری هستند.در دیدگاه ریکاردو، اقتصاددان بدبین کلاسیکها، افزایش جمعیت و محدودیت زمین و عوامل تولید به کاهش بهرهوری زمین و رکود اقتصادی می انجامد که با گسترش تجارت و بهبود شیوههای تکنولوژی بهرهوری افزایش یافته و از رکود خارج میشویم.بنابراین در اندیشه ریکاردو تجارت و بهبود تکنولوژی دو عامل تاثیرگذار بر بهرهوری هستند.در دیدگاه مارکس علت اساسی حرکت جامعه از سرمایهداری به سوسیالیسم تغییرات تکنولوژیکی میباشد که با افزایش بهرهوری سرمایه به جانشین شدن سرمایه به جای نیروی کار توسط سرمایهدار و پیدایش لشگر بیکاران می انجامد و در نهایت سرمایهداری توسط آنها واژگون میشود.بنابراین در اندیشه مارکس میتوان تحولات تکنولوژیکی را موثر بر بهرهوری دانست.در دیدگاه روستو در ابتدا تحولات فکری و فرهنگی حاکم بر جامعه، جامعه را از جمود فکری خارج میکند و پس از آن با خلق و ایجاد شدن تکنولوژی، بهرهوری در بخشهای پیشگام بهبود مییابد و اجتماع حرکت از جامعه سنتی به مرحله آغاز تحول و سپس مرحله خیز اقتصادی را تجربه خواهد کرد.بنابراین در اندیشه روستو تحولات فکری و فرهنگی مقدمات لازم را برای ارتقای بهرهوری از مجرای بهبود تکنولوژی فراهم میکند.
در مکتب نهادی و در دیدگاه گالبرایت پیشرفت تکنولوژی، ضرورت یافتن برنامهریزی و پیدایش نهاد فنی به ارتقای بهرهوری در نظام صنعتی جدید در مقایسه با نظام بازار می انجامد و تفاوت در بهرهوری اصلیترین وجه تمایز این دو نظام است.بنابراین در اندیشه گالبرایت پیشرفت تکنولوژی، برنامهریزی و نهاد فنی به ارتقای بهرهوری میانجامند.در دیدگاه اقتصاددانان مکتب طرف عرضه از یک سو کاهش نرخ مالیاتها با ایجاد انگیزه در افراد مقدمات لازم برای ارتقای بهرهوری از طریق افزایش اشتغال و سرمایهگذاری را فراهم میکند و از سوی دیگر کارآفرینان خلاق و مبدع با ارتقای تکنولوژی بهرهوری را بهبود میبخشند.بنابراین در اندیشه این اقتصاددانان نظام انگیزشی مقدمات لازم برای ارتقای بهرهوری را از مجرای افزایش اشتغال و سرمایهگذاری فراهم میکند و تکنولوژی نیز بر بهرهوری تاثیرگذار است.در تئوری دور تسلسل توسعه نیافتگی درآمد کم در کشور به کاهش پسانداز و کاهش سرمایهگذاری ناشی از آن منجر میشود و به علت مکمل بودن سرمایه و نیروی کار با کاهش سرمایهگذاری، بهرهوری نیروی کار کاهش مییابد و سهم نیروی کار در تولید کم میشود و این مجددا به کاهش درآمد منجر میشود و دور تسلسل ادامه مییابد. بنابراین در این تئوری سرمایهگذاری اثر مستقیم بر بهرهوری نیروی کار دارد.بر اساس نظریات مطرح شده، برای بهبود بهرهوری ابتدا نیازمند ملزومات و مقدماتی مانند تحولات فکری و فرهنگی و انگیزشی هستیم که با فراهم شدن آنها، بهبود برخی مولفههای اقتصادی مانند سرمایهگذاری، تکنولوژی، آموزش و تجارت به ارتقای بهرهوری و رشد اقتصادی می انجامد.
1-3-3-تجارت خارجی:
برخی اقتصاددانان بر اساس فرضیههای تجارت- رشد درونزا معتقدند که گسترش تجارت خارجی و آزادسازی تجاری نه تنها سطح بهرهوری، بلکه نرخ رشد بلندمدت بهرهوری را نیز در کشورهای در حال توسعه افزایش میدهد.در طی دهه های اخیر استراتژی توسعه صادرات طرفداران زیادی پیدا کرده و یکی از علل آن کمبودهای استراتژی جایگزینی واردات و توسل به سیاستهای صنعتی و نگرشهایی که دولت را کارگزار توسعه معرفی میکردند در تحقق انتظارات طرفدارانشان بوده است.
اقتصاددانان طرفدار استراتژی توسعه صادرات معتقدند که آزادسازی تجاری نه تنها منجر به افزایش سطح تولید، بلکه باعث رشد اقتصادی بالاتر میشود. در حقیقت تجارت با افزایش تنوع و کیفیت نهادههای واسطهای، انتقال و گسترش دانش، افزایش اندازه بازارها، رشد اقتصادی را تحریک میکند.
الگوهای مختلفی که در این زمینه توسط تئوریسینهای رشد درونزا ارائه شده، پیشبینی میکند که آزادسازی تجاری از طریق افزایش رشد بهرهوری، آثار مثبتی بر رشد اقتصادی دارد. در حقیقت افزایش صادرات به ارزآوری بالاتر منجر میشود و صنایع قادر خواهند بود تا فنآوری و تکنولوژی خود را ارتقا دهند و به تبع این امر سطح بهرهوری خود را بالا ببرند.(بالاسا،1979)افزایش واردات نیز از طریق باز شدن اقتصاد به روی تجارت خارجی منجر به رقابت بیشتر میشود و آثار مثبتی بر سطح بهرهوری کشورها و کیفیت و تنوع محصولات آنها میگذارد؛ به دلیل اینکه با گسترش رقابت، بنگاههای داخلی ترغیب میشوند با کارآیی بیشتری از منابع موجود استفاده کنند و بهرهوری خود را بهبود میبخشند.با آزادسازی تجاری هزینههای متوسط در اکثر صنایع بهویژه در صنایع تولید کالاهای قابل مبادله کاهش یافته است، در مورد کالاهای قابل ورود کاهش هزینهها عمدتا ناشی از بهبود بهرهوری نسبی و در مورد کالاهای قابل صدور بهدلیل نهادههای وارداتی ارزانتر بوده است.
1-4-کاربردهای پژوهش:
با توجه به اهمیت انرژی در کشور ما و همچنین با توجه به پایان پذیری انرژیهای تجدید ناپذیر می تواند الگویی برای بهتر استفاده کردن انرژی در کشور و قدرت رقابتپذیری و نفوذ در بازارهای جهانی باشد.این پژوهش می تواند قابل استفاده برای 1) وزارت نیرو،2)وزارت صنعت،معدن و تجارت باشد.
1-5- جنبه های نوآوری پژوهش:
در رابطه با بهره وری انرژی مطالعات مختلفی در داخل و خارج کشور انجام شده است. در اکثر این مطالعات تاثیر دستمزد واقعی نیروی کار،قیمت های انرژی،پیشرفت تکنولوژی و…بر بهرهوری انرژی اندازه گیری شده است ولی این پژوهش تاثیر صادرات کارگاههای بزرگ صنعتی در ایران را بر بهرهوری انرژی در این کارگاهها اندازه گیری می کند.بهعبارت دیگر مطالعات گذشته فقط به تاثیر عوامل داخلی موثر بر بهرهوری انرژی توجه کرده ولی در این مطالعه با بررسی صادرات بهرهوری انرژی در فضای گستردهتری مطالعه می شود.
1-6-فرضیه پژوهش:
صادرات تاثیر مثبت و معناداری بر بهره وری انرژی در کارگاههای بزرگ صنعتی با کد دورقمی ISIC در ایران دارد.
1-7-اهداف پژوهش:
هدف اصلی پژوهش بررسی تاثیر صادرات بر بهرهوری انرژی در کارگاههای بزرگ صنعتی است. هدف فرعی هم اندازه گیری بهرهوری انرژی در کارگاههای صنعتی است.
1-8-روش تحقیق:
روش تحقیق، تحلیلی و توصیفی است. این تحقیق به تاثیر صادرات بر بهرهوری انرژی در کارگاه های بزرگ صنعتی با بهره گرفتن از مدل اقتصاد سنجی،بهوسیله بهره گیری توﺃم از داده های مقطعی و سری زمانی که به روش پانلدیتا معروف است می پردازد. تخمینهای آماری با بهره گرفتن از نرم افزار ایویوز صورت میگیرد. استفاده از روش پانلدیتا نسبت به داده های سریزمانی و مقطعی دارای مزایا زیادی میباشد که از مهمترین آنها افزایش حجم نمونه و بالابردن درجه آزادی میباشد. برای تهیه اطلاعات از منابع آماری مرکز آمار ایران بر حسب کد دو رقمی ISIC استفاده خواهد شد. از قسمت آمارهای مالی بین المللی مربوط به سایت صندوق بین المللی پول آمار نرخ ارز گرفته شده است. نمونه مورد بررسی کارگاههای بزرگ صنعتی در ایران طی دوره زمانی 1388-1380 میباشد.
متغیر وابسته مورد استفاده در مدل، بهرهوری انرژی میباشد.ضمن اینکه مهمترین متغیرهای مستقل مورد استفاده در مدل نیز،صادرات کارگاهها، نسبت سرمایه به نیرویکار ساده، نیروی کار ماهر، نرخ موثر واقعی ارز، آزادسازی تجاری و واردات کالاهای سرمایهای میباشد. نسبت ارزش افزوده به انرژی مصرفشده شاخصی برای بهرهوری انرژی می باشد. نسبت مجموع صادرات و واردات بر ارزش افزوده زیربخشهای صنعتی(درجه باز بودن)بهعنوان شاخصی برای آزادسازی تجاری در نظر گرفته شده است. منظور از نیروی کار کلیه افرادی هستند که در کارگاه کار می کنند، اعم از اینکه تماموقت یا پارهوقت باشند که همان شاغلان کارگاهها می باشند.
1-9-کارگاهها:
اسامی کارگاههای صنعتی نهگانه بر حسب کد دورقمی ISIC به شرح زیر میباشد:
1)صنایع مواد غذایی،آشامیدنی و دخانیات
الف)ساخت محصولات غذایی و انوع آشامیدنی
ب)ساخت محصولات از توتون و تنباکو
2)صنایع نساجی،پوشاک و چرم
الف)ساخت منسوجات
ب)ساخت پوشاک،عملآوری و رنگ کردن پوست خز
پ)دباغی و پرداخت چرم وسایر محصولات چرمی
3)صنایع چوب و محصولات چوبی
الف)صنایع چوب و محصولات چوبی
4)صنایع کاغذ،مقوا،چاپ و انتشار
الف)ساخت کاغذ و محصولات کاغذی
ب)انتشار،چاپ،وتکثیر رسانه های ضبط شده
5)صنایع شیمیایی،نفت،زغالسنگ،لاستیک و پلاستیک
الف)ساخت کک،فرآورده های حاصل از تصفیه و سوختهای هستهای
ب)ساخت مواد شیمیایی و محصولات شیمیایی
پ)ساخت محصولات از لاستیک و پلاستیک
6)صنایع کانی غیرفلزی بهجز نفت و زغالسنگ
الف)ساخت سایر محصولات کانی غیر فلزی
7)صنایع تولید فلزات اساسی
الف)ساخت فلزات اساسی
8)صنایع ماشنآلات و تجهیزات و ابزار و محصولات فلزات
الف)ساخت محصولات فلزی فابریکی بهجزماشینآلات و تجهیزات
ب)ساخت ماشینآلات و تجهیزات طبقه بندی نشده در جای دیگر
پ)ساخت ماشینآلات دفتری،حسابداری و محاسباتی
ت)ساخت ماشینآلات و دستگاههای برقی طبقه بندی نشده در جای دیگر
ث)ساخت رادیو و تلویزیون،دستگاهها و وسایل ارتباطی
ج)ساخت ابزار پزشکی،ابزار اپتپکی،ابزار دقیق و انواع ساعت
چ)ساخت وسایل نقلیه موتوری،تریلر و نیمتریلر
ح)ساخت سایر تجهیزات حمل و نقل
9)صنایع متفرقه(سایر)
الف)ساخت مبلمان و مصنوعات طبقه بندی نشده در جای دیگر
ب)بازیافت صنایع فلزی و غیرفلزی
1 .Panel Data
2.Eviews
3.International Financial Statistics(IFS)
بر اساس رویکرد اصلی مطالعه که بررسی اثر کاهش نابرابری آموزشی بر بهرهوری کل عوامل تولید طی دوره 1390-1349 است، در این فصل کلیات تحقیق در نه بخش بیان شده است. در بخش دوم و سوم بیان مسئله و ضرورت و اهمیت موضوع بیان شده است. بخش چهارم و پنجم به اهداف و فرضیه های تحقیق اختصاص دارد. در بخش ششم به روش تحقیق اشاره شده است. بخشهای هفتم و هشتم به ترتیب به تعریف مفاهیم و محدودیتهای تحقیق اختصاص دارد. در بخش پایانی نیز سازماندهی تحقیق صورت گرفته است.
1-2- بیان مساله
بهرهوری مفهومی است جامع و کلی که افزایش آن به عنوان یک ضرورت، جهت ارتقاء سطح زندگی، رفاه بیشتر، آرامش و آسایش انسانها، که هدفی اساسی برای همه کشورهای جهان محسوب می شود، همواره مدنظر دستاندرکاران سیاست، اقتصاد و برنامه ریزان بوده است. بهرهوری به عنوان یکی از شاخص های مهم کارآمدی بخشها و فعالیتهای مختلف اقتصادی محسوب می شود و معیاری مناسب برای ارزیابی عملکرد بنگاهها، سازمانها و تعیین میزان موفقیت در رسیدن به اهداف میباشد. بهرهوری به دلیل ماهیت اندیشه و دانش محوری که دارد در سایر ابعاد شکوفایی اقتصادی نظیر نوآوری، کیفیت، مدیریت و حتی اقتصاد کلان آثار مثبت و غیر قابل انکاری را به دنبال خواهد داشت (ابطحی وکاظمی،1378).
در واقع، بهرهوری چگونگی و میزان استفاده از عوامل تولید را در تولید محصول نشان میدهد که در صورت استفاده بهینه از عوامل تولید، بهرهوری آنها افزایش خواهد یافت. بهرهوری کل عوامل تولید، به افزایش تولید ناشی از افزایش در کارایی- افزایش سطح مهارت ها، تحصیلات نیروی کار، تکنولوژی و غیره- دلالت دارد. بهرهوری کل عوامل تولید به عنوان منبع پویا و دائمی رشد اقتصادی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد؛ که بر اساس نظریات موجود، سرمایه انسانی به عنوان یکی از مهمترین عوامل اثرگذار شناخته می شود (امینی و حجازی،1386).
سرمایه انسانی مفهومی گسترده و پیچیده است که شامل انواع مختلفی از سرمایه گذاری بر روی مردم میشود. مفهوم سرمایه انسانی در ادبیات اقتصادی شامل آموزش (تحصیلات)، سلامت، مهارت، تجربه، مهاجرت و دیگر سرمایه گذاریهایی میباشد که رشد آن باعث افزایش بهرهوری نیروی کار و در نتیجه افزایش رشد اقتصادی می شود.
آموزش، به عنوان یکی از مفاهیم سرمایه انسانی، تواناییهای متعددی را به نیرویکار انتقال میدهد و موجب افزایش قدرت تولید و بازدهی کار می شود. آموزش از یک سو قابلیتهای نیروی انسانی را ارتقاء میبخشد و در شکوفا ساختن استعدادها نقش مؤثری دارد و از سوی دیگر نیروی کار را برای استفاده بهتر از تکنولوژی برتر تولید آماده و مهیا میسازد. این دو نقش آموزش هر دو در رشد و توسعه اقتصادی سهم مهمی دارد. دسترسی عادلانه و برابر به آموزش، تحرک اجتماعی و اقتصادی فقرا را ممکن میسازد و سهمبری آنان را از تولید افزایش میدهد. فواید آموزش از سطح فردی فراتر میرود. شرکتها، صنایع و به طورکلّی اقتصاد از بهبود کیفیت سرمایه انسانی که از طریق آموزش به دست می آید بهرهمند میشوند. آگاهی از میزان نابرابری آموزش و ریشه های آن در کشور مهم است؛ زیرا توزیع نابرابر فرصتهای آموزشی، زیانهای رفاهی قابل ملاحظهای برای جامعه دارد. آموزش ناکافی یا نامطلوب، انسان را از شکوفا شدن استعدادها و قابلیتها محروم میسازد، درحالی که بهبود در توزیع فرصتهای آموزش، بهرهوری و خلاقیت را افزایش میدهد، دسترسی نابرابر به فرصتهای تحصیلی می تواند به نابرابریهای بیشتر منتهی شود (ایرن، 2007).
تاکنون، تمرکز اصلی بحث روی اندازه گیری سطح متوسط آموزش بوده است و توجه زیادی به ابعاد توزیعی آن نشده است. بررسی چگونگی توزیع آموزش درک ما از پویاییهای جمعیت و مکانیزم ها و کانالهای ارتباطی میان آموزش و متغیرهای اقتصادی، نه فقط رشد اقتصادی بلکه کاهش نابرابری، کاهش فقر، دموکراسی و بیثباتی سیاسی را بهبود میبخشد. از این رو مسئله اصلی پیش روی تحقیق حاضر این است که نابرابری آموزشی به عنوان یکی از عوامل موثر بر سرمایه انسانی چه ارتباطی با بهرهوری کل عوامل تولید دارد؟
1-3- اهمیت و ضرورت مطالعه
برای معرفی سرمایه انسانی به عنوان یک عامل مهم بهرهوری در هر دو سطح فردی و اجتماعی دلایل خوبی وجود دارد. همچنین دلایل کافی وجود دارد تا نقش سرمایه انسانی در اقتصاد جهانی شده امروزی، بسیار تعیین کننده و حیاتی قلمداد شود. کارگرانی که دارای قابلیت حل مسئله و توانمندیهای ارتباطی هستند در مقایسه با کسانی که این تواناییها را ندارند، در انجام وظایف و کارهایی که نیاز به مهارت دارد بهتر عمل مینمایند و علاوه بر این، سریعتر یاد میگیرند و خود را با تغییر شرایط بهتر وفق داده و سازگار می کنند. از این رو، میتوان انتظار داشت که کارگران ماهر نسبت به کارگران غیرماهر دارای بهرهوری بیشتری در هر فرایند تولید هستند و باید قادر باشند تا تکنولوژیهای پیچیدهتری را به کار بگیرند. اگر مهارت با قابلیت یادگیری بیشتر همراه باشد، دانش جدید به وجود آورده و قابلیت تطبیق با شرایط را فراهم می کند. به علاوه، یک نیروی کار با آموزش بیشتر، قادر خواهد بود تا هم از طریق بهبود تدریجی در فرایندهای تولیدی موجود و هم از طریق به کارگیری تکنولوژیهای پیشرفتهتر به نرخ رشد و بهرهوری بالاتری دست یابد و در عرصه رقابت رو به رشد جهانی به طور انعطافپذیرتری واکنش نشان دهد. این ملاحظات نشان میدهد که چون فرایند تولید به طور فزایندهای دانش محور شده است به همین خاطر اهمیت سرمایه انسانی به عنوان یک عامل تولید با گذر زمان افزایش یافته است (فونته، 2006).
اگر تنها گروهها و اقشار خاصی از افراد به آموزش دسترسی داشته باشند، کسانی که از بهبود بهرهوری و ارتقاء مهارت های خود محروم هستند تخصص و صلاحیت لازم برای تصدّی مشاغل پردرآمد را به دست نخواهند آورد و به احتمال زیاد از لحاظ اقتصادی در وضعیت نامساعدی قرار خواهند گرفت. از این رو بررسی رابطه تجربی نابرابری آموزشی و بهرهوری کل عوامل تولید مهم به نظر میرسد. در صورتی که نتایج تحقیق نشان دهنده رابطه مثبت بین ارتقاء سطح آموزشی و بهرهوریکل عوامل تولید باشد، سیاستگذاران میتوانند با اتخاذ سیاستهای درست افزایش بهرهوری و در نتیجه افزایش رشد اقتصادی را موجب شوند (عمادزاده، 1388).
اگر چه بهبود بهرهوری بر اساس اصل عقلانیت اقتصادی همواره باید مورد توجه قرار گیرد، لیکن امروزه با کمرنگ شدن مرزهای اقتصادی، رقابت در صحنه جهانی، ابعاد تازهای یافته و تلاش برای بهبود بهرهوری، پایه اصلی این رقابت را تشکیل میدهد. این مسأله به ویژه در اقتصاد ایران که از پایین بودن سطح بهرهوری به صورت مزمن رنج میبرد حائز اهمیت فراوان است. از سوی دیگر اصلاح در توزیع فرصتهای آموزشی و برنامه ریزی برای حرکت به سوی برابری این فرصتها علاوه بر تقویت اقتصاد کلان کشور، در اصلاح توزیع درآمد و بهبود معیشت و رفاه نیروی کار جامعه از طریق ارتقاء بهرهوری آن مؤثر و حائز اهمیت میباشد.
1-4- اهداف تحقیق
اهداف اصلی تحقیق عبارتند از:
اهداف فرعی تحقیق عبارتند از:
1-5- فرضیه ها
فرضیه اصلی
فرضیه های فرعی
1-6- روش تحقیق
مطالعه حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ روش تجزیه و تحلیل از نوع تحقیقات توصیفی- تحلیلی میباشد. آمار و اطلاعات لازم با بهره گرفتن از روش کتابخانهای جمعآوری شده است. در این مطالعه ضریب جینی آموزش به عنوان شاخصی برای بیان نابرابری آموزشی، برای افراد 15 سال به بالا، با بهره گرفتن از مطالعه توماس و همکاران(2001)، محاسبه شده است. در ادامه، با بهره گیری از داده های سری زمانی ایران طی دوره 1390-1349 و رهیافت اقتصاد سنجی ARDL، میزان نابرابری آموزشی و رابطه تجربی آن با بهرهوری کل عوامل تولید مورد آزمون قرار گرفته است. در این بررسی از نرمافزارهای Eviews 6 و Microfit 4.0 و Matlab 6.5 استفاده شده است.
دلیل انتخاب رهیافت ARDL این است که متغیرهای مؤثر بر بهرهوری کل عوامل تولید معمولاً با تأخیر عمل می کنند؛ بنابراین باید مدلی برای برآورد استفاده شود که پویاییهای کوتاهمدت را به بلندمدت مرتبط سازد. همچنین سریهای زمانی مورد بررسی ایستا ( انباشته از صفر) نبوده و مرتبه انباشتگی آنها نیز مختلف میباشد، لذا استفاده از روشهای حداقل مربعات معمولی ، خود رگرسیون برداری و همانباشتگی کاربرد نخواهد داشت؛ بنابراین استفاده از رهیافت ARDL به لحاظ عدم در نظر گرفتن مرتبه انباشتگی متغیرها و قابلیت تحلیل نتایج آن در کوتاهمدت و بلندمدت، می تواند بهترین الگو جهت تخمین ضرایب مدلهای کوتاهمدت و بلندمدت باشد (بیژنی، 1386).
1-7- تعریف مفاهیم
متغیرهای اصلی در مطالعه حاضر بهرهوری کل عوامل تولید و ضریب جینی آموزشی است که در ادامه تعریف مفهومی این متغیرها بیان شده است. شایان ذکر است که تعریف عملیاتی این متغیرها در کنار سایر متغیرهای مورد استفاده، در فصل چهارم این مطالعه ذکر شده است.
1-7-1- بهرهوری کل عوامل تولید
در ادبیات اقتصادی برای بهرهوری مفاهیم متعددی توسط اقتصاددانان، مؤسسات و سازمانهای بین المللی ارائه شده است. در اوایل دهه 1900 بهرهوری را رابطه بین ستانده و عوامل به کار گرفته شده در تولید تعریف کردند. در سال 1950 سازمان همکاری اقتصادی اروپا (OECD)، تعریف دقیقتری از بهرهوری ارائه نمود و آن را نسبت ستانده به یکی از عوامل تولید معرفی کرد. عوامل تولید ممکن است سرمایه، کار، موادخام، انرژی و مواد دیگر باشد. سازمان بهرهوری اروپا (EPA) آن را درجه استفاده مؤثر از هر یک از عوامل تولید معرفی می کند و معتقد است که بهرهوری قبل از هر چیز یک دیدگاه فکری است.
در یک نگاه کلی، بهرهوری استفاده بهینه از منابع تولیدی، نیرویکار، سرمایه، تجهیزات و تسهیلات، انرژی، مواد و مدیریت به طور علمی، کاهش هزینه های تولید، از بین بردن ضایعات، گسترش بازارها و غیره جهت بهبود سطح کیفیت زندگی و توسعه اقتصادی است که به طور کلی از نسبت تولید کالاها و خدمات و یا مجموعه ای از کالاها و خدمات به یک یا چند عامل مؤثر در تولید آن کالاها و خدمات به دست می آید (عسگری و همکاران، 1388،ص 7-5).
بهرهوری را میتوان ترکیبی از کارایی و اثربخشی دانست. کارایی به مفهوم صحیح انجام دادن کار است و با استفاده مفید از منابع ارتباط دارد، یعنی این که از حداقل نهادهها حداکثر محصول برداشت شود. اثربخشی به مفهوم کار صحیح میباشد. یعنی ممکن است با مصرف کمتر نهادهها محصول بیشتری تولید کرد ولی این محصول کیفیت مطلوب مورد نظر مصرف کننده را نداشته باشد. در این حالت کارایی واقع شده، اما چون محصول فاقد کیفیت لازم است، از این رو اثربخش نبوده و نمی تواند رضایت مصرف کننده را جلب نماید. به این ترتیب تحقق کارایی و اثربخشی هر کدام به تنهایی موجب افزایش بهرهوری نخواهند شد.
با افزایش بهرهوری در فرایند تولید میتوان با استفاده سطح معینی از نهادهها به تولید بیشتری دست یافت. از نهادههای مهم تولید، عامل نیروی کار و عامل سرمایه هستند، به همین جهت دو مفهوم بهرهوری نیروی کار و بهرهوری سرمایه در حقیقت استفاده بهینه از عوامل نیرویکار و سرمایه را نشان میدهد. همچنین بهرهوری کل عوامل تولید (TFP) استفاده بهینه از ترکیب عوامل مذکور را نشان میدهد. رشد بهرهوریکلعوامل، علاوه بر رشد کمی نهادههای تولید، یکی از منابع مهم تامینکننده رشد اقتصادی در سطح کلان میباشد و در واقع به نوعی مدیریت استفاده از منابع تولید را نشان میدهد (مقدم تبریزی، ولیزاده، 1385).
بهرهوری کل عوامل تولید، تغییرات تولید را در ارتباط با تغییرات مجموعه ای از عوامل تولید یا نهادهها بررسی می کند. در واقع این رویکرد، تغییرات آن دسته از عواملی را که بیشترین نقش را در فرایند تولید دارند در نظر میگیرد و می تواند چگونگی استفاده مفید و مولد از عوامل تولید را به درستی تشریح کند (عسگری و همکاران، 1383، ص 7-5).
1-7-2- ضریب جینی آموزش
ضریب جینی، توزیع نسبی آموزش میان یک جامعه را اندازه میگیرد. معیار ضریب جینی آموزش تابعی از سالهای تحصیل و سطوح مختلف تحصیلات، درصد جمعیت مربوط به هر یک از سطوح پیشرفت تحصیلی و متوسط پیشرفت آموزشی جامعه است. مقدار ضریب جینی آموزش بین صفر و یک میباشد. مقدار صفر نشان میدهد که همه افراد جامعه دارای میزان تحصیلات یکسانی هستند که این به معنای برابری کامل در توزیع آموزش است. مقدار یک نشان میدهد که آموزش تماماً به یک نفر اختصاص یافته است و سایر افراد جامعه از آموزش محروم هستند که این بیانگر نابرابری کامل در توزیع آموزش است. صفر و یک دو مقدار حدّی هستند و تنها به لحاظ تئوری امکان پذیر میباشند و در دنیای واقعی رخ نمیدهند.
1-8- محدودیتهای تحقیق
یکی از مهمترین محدودیتهای این تحقیق در کشور، عدم دسترسی به داده های سالانه متغیرهای میانگین سالهای تحصیل و نسبت جمعیت با سطح خاصی از تحصیلات میباشد و این آمار در سایت بارو و لی به صورت پنج ساله گزارش شده است به همین دلیل بعد از محاسبه شاخص جینی آموزش، برای به دست آوردن داده های سالانه، از درونیابی استفاده شده است. همچنین به علت نبود آمار، دوره ابتدایی و راهنمایی با هم آورده شده است.
1-9- سازماندهی تحقیق
این مطالعه در قالب شش فصل به شرح زیر تنظیم شده است:
ابتدا در فصل اول کلیات تحقیق ارائه شده است. فصل دوم مروری بر ادبیات تحقیق (مبانی نظری و پیشینه تحقیق) دارد. فصل سوم به بررسی توصیفی متغیرها اختصاص دارد. در فصل چهارم مدل مورد استفاده و جامعه آماری تحقیق معرفی شده است. در فصل پنجم یافته های تحقیق ارائه و تحلیل شده است و در فصل پایانی نیز نتایج و پیشنهادها ارائه شده است.
Productivity
Total Factor Productivity
آب مایه حیات است ونقشی تعیین کننده در بقا وحیات انسانها ،حیوانات وگیاهان دارد به گونه ایی که هر جا آب وجود داشته باشد امکان آبادانی ورونق اقتصادی فراهم می گرددوتقریبا هیچ فعالیت اقتصادی اعم از کشاورزی ،صنعتی وخدماتی بدون آب صورت نمی گیرد
از سویی دیگر آب علاوه بر اینکه عموما یک کالایی غیر قابل جانشین برای ادامه حیات بشر است ،بعنوان یک نهاده اساسی کمیاب برای تولید نیز به شمار می رود .آب هم در صنعت وهم در بخش کشاورزی نقش مهمی را ایفا می کند اما مسئله ای که وجود دارد این است که ایران از نظر جغرافیایی در منطقه خشک ونیمه خشک قرار گرفته وبه همین علت از نظر منابع آبی دچار محدودیت های زیادی است . بخش صنعت هم یکی از مصرف کنندگان اصلی منابع آبی کشور است وتعیین صحیح آب مورد نیاز صنایع از مهمترین اولویتهایی است که بایستی مورد توجهقرارگیرد تا علاوه بر صرفه جویی در مصرف آب ،نیاز آبی صنایع (مقادیر آب مورد تقاضا برای فعالیتهای مختلف)نیز تامین گردد.
در این تحقیق سعی بر این است که به برآورد تابع تقاضای آب بخش صنعت شهرستان زاهدان به روش حداقل سازی هزینه با بهره گرفتن از تابع هزینه ترانسلوگ ومعادلات سهم هزینه پرداخته وسپس مقایسه ایی بین نتایج حاصل از تخمین مدل با بهره گرفتن از فرم های تابع کاب داکلاسوترانسلوگ پرداخته واز بین آنها بهترین فرمی را که بیانگر تصریح مدل بوده وسازگاری بیشتری با واقعیت داشته باشد را انتخاب خواهیم کرد.علاوه بر آن پس از تخمین مدل،برای بررسی تکنولوژی زیر ساختی تولید کشش های جانشینی و قیمتی محاسبه شده وهمچنین آزمونهای هموتتیک بودن ، بازده ثابت نسبت به مقیاس ، وکاب – داگلاس بودن تابع تولید صورت می گیرد .
هدف این فصل ارائه توضیحاتی مختصر در باره چارچوب تئوریکی مفاهیم ضروری وروش های مورد استفاده جهت تخمین تابع تقاضای آب بوده وهمچنین معرفی بعضی مطالعات انجام شده در این زمینه می باشد .
این فصل در ادامه از بخشهای زیر تشکیل شده است :
در ابتدا به معرفی انواع کاربردهای آب وارزشهای آن پرداخته سپس روش های تعیین قیمت آب ،تشریح مبانی نظری تقاضای آب در بخش
صنعت ودر نهایت به بررسی سابقه وپیشینه مطالعات صورت گرفته در این خصوص خواهیم پرداخت وسپس با اعلام فهرست منابع وماخذ مطالب را به پایان می رسانیم .
2-2)انواع کاربرد آب وارزشهای مرتبط به آن
آب می تواند به عنوان یک دارایی طبیعی در نظر گرفته شود ،ارزش آب با توجه به توانایی آن در خلق جریانهایی از کالاها وخدمات مشخص می شود .ارزشهای بدست آمده از آب معمولا به دو نوع تقسیممی شوند :
1-ارزشهای کاربردی :
این ارزشها به عنوان ارزشهای بیرونی وخارجی وارزشهای کاربردی مستقیم شناخته می شوند
2-ارزشهای غیر کاربردی :
این نوع ارزشها گاهی اوقات به عنوان ارزشهای درونی ،ارزشهای کاربردی منفعل ،یا ارزشهای موجود شناخته
می شوند
ارزش کاربردی آب مستقیما از استفاده آن در بخشهایی مثل کشاورزی ،صنعت وغیره ویا از خدمات آن ناشی
می شود .
نکته مهمی که در ارزش کاربردی آب باید به آن توجه کرد این است کهبعد از استفاده آب در یک بخش مشخص ،آن مقدار آب مورد نیاز برای استفاده های سایربخش ها دیگر در دسترس نیست .بهره برداری از آب در این نوع کاربردها برهر دوی مقدار وکیفیت آب تاثیر می گذارد .بنابراین تنها جنبه مقدار آب نیست که تعیین کننده مصرف آن باشد بلکه کیفیت نیز نقشی تعیین کننده در کاربرد آب در سایر بخشها دارد .
ارزش غیر کاربردی ،ارزشهایی هستند که بر ماهیت منابع تعریف می شوند ،که بر مبنای ویژگی های فرهنگی ،بیولوژیکی وفیزیکی آن منبع طبیعی است .ارزش های غیر کاربردی منفعت هایی هستند که از وجود منابع طبیعی ناشی می شوند .حتی اشخاص ممکن است آن را بطور غیر مستقیم تجربه نکرده باشند .بنابراین این ارزشها در ارتباط با هیچ کاربرد ویژه ای نیستند(رضایی ،86)
Iterative seemingly unrelated regression
Wald test
REYNOD(2003)
طبق اطلاعات اخذ شده از اسناد تهیه شده طرح توسعه اشتغال وسرمایه گذاری استان نرخ رشد بخش صنعت استان 7.99درصد ونرخ رشد آب معادل 6درصد می باشد . (مبنای سال پایه سال 1386می باشد )