.estp-changedby-essin a{color:#0101DF !important}
بدون شک، ارزیابی تاثیر حمایت مالی، حوزهایی است که تحقیقات حمایت مالی هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ کیفیت سالهای زیادی نیست که به آن توجه کرده است. تاثیر حمایت مالی روی آگاهی و در یک مقدار بزرگتر انتقال وجهه (تصویر) بیشترین توجه آکادمیک را به خود جلب کرده است. همیشه نتایج ثابت نیستند، اما امروزه دانش درباره سطوح آگاهی و عوامل تاثیر گذار در آگاهی به طور غیر قابل مقایسه ایی بیشتر از سالهای پیشین هستند. بیشتر مواقع، تکنیکهای ردیابی برای ارزیابی اثرات حمایت مالی استفاده کرده اند. کمتر از یک چهارم مطالعات تجربی هستند (بجورن،۲۰۱۱).
شرکتها تلاش کرده اند تا تاثیر حمایت مالی را بوسیله بازنگری ارقام فروش، وجهه(تصویر) موافق حامیان مالی، و آگاهی شان از حامیان مالی یا علامتهای تجاری؛ اندازه گیری کنند. به هر حال، به نظر نمیرسد شرکتها تلاش های حمایت مالی شان را به طور مؤثر اندازه گیری کنند. هفلر[۱] در سال ۱۹۹۴ تخمین زده که کمتر از ۲۵% حامیان مالی رویدادهای بزرگ میدانند چطور به طور مؤثر حمایتهای مالی را در حوزه های رویدادهای اجتماعی جهانی بکار ببرند. همچنین مک کارویل، فلود و فروتس[۲] (۱۹۹۸) نتیجه گرفتند که به دلیل مهارت و سختی اندازه گیری تاثیر حمایتهای مالی روی مصرف کنندگان، شرکتها یک شغل مؤثر برای ارزیابی تاثیر درگیری حمایت مالی را هدایت نمی کنند(اینجو،۲۰۰۴).
برای حامیان مالی و مدیران بسیار تعیین کننده است که نشان دهند نتایج سرمایه گذاریشان در طرحهای حمایت مالی را (برای بررسی موفقیت هر نوع حمایت مالی) ارزیابی می کنند. به عنوان یک نتیجه، شرکتها از سازمان دهندهگان رویداد میخواهند تا به طور مؤثرتر دلارهای حمایت مالی را به منظور به حداکثر رساندن خط کف شرکت[۳]؛ اداره کنند(آرتور، اسکات، وودز و بوکر[۴]؛ ۱۹۹۸) (اینجو،۲۰۰۴).
تاثیر حمایت مالی می تواند بوسیله بازنگری ارقام فروش و یا تأثیر مراودات[۵]، وابسته به اهداف شرکتها؛ اندازه گیری شده باشند (مارشال و کوک[۶]، ۱۹۹۲). مینگهام (۱۹۹۱) پنج روش عمده اندازه گیری تاثیر حمایت مالی را پیشنهاد کرد.
اهمان[۹] (۲۰۰۲) پیشنهاد می کند که یک شرکتی که آرزو دارد ترقی کند نمایه رسانهایش، باید موفقیتهایش را در روزنامهها، مجلات، و دیگر مکانها در طول و بعد از نمایش؛ دنبال کند. نویسنده احساس می کند که یک شرکت آرزو کننده برای افزایش رابطان فروش باید تعداد افراد عبور کننده از جایگاهش، تعداد آنهایی که واقعاً خرید می کنند، و مقایسه ارقام با زمانی که شرکت حامی مالی نبود را دنبال کند. اگر ارزیابی مستقیماً بر اساس اهداف بیان شده از حمایت مالی انجام شود حامی مالی بهترین بهره را خواهد برد (اینجو،۲۰۰۴).
همچنین بازشناسی و فراخوانی حامی مالی به عنوان یک درجه معینی از کارایی حامی مالی استفاده شده است. بازشناسی و فراخوانی شامل اندازه گیری توانایی مصرف کننده در فراخوانی و بازشناسی یک حامی مالی در ادامه یک رویداد است (کورنول و همکاران[۱۰]، ۲۰۰۵). فراخوانی و بازشناسی حامی مالی بر اساس فرضیه نمایش - انحصاری[۱۱] است (زاجونک[۱۲]، ۱۹۶۸) که ادعا می کند نمایش مداوم در یک محرک، یک پاسخ مؤثر تولید خواهد کرد (هایدی،۲۰۰۷).
[۱] Heffler
[۲] McCarville, Flood, and Froats
[۳] corporate bottom line
[۴] Arthur, Scott, Woods, & Booker
[۵] communication
[۶] Marshall & Cook
[۷] communication effects of sponsorship involvement
[۸] effectiveness
[۹] Ehmann
[۱۰] Cornwell et al
[۱۱] mere-exposure hypothesis
[۱۲] Zajonc
صنعت ورزش به سرعت جهانی گشته، قلمرو آن همهجا را تسخیر کرده و در سراسر دنیا ریشه دوانیده است، تا میلیاردها انسان از آن بهرهمند شوند. صنعت ورزش با در اختیار داشتن عامل محرکی همچون مسابقات بزرگ ورزشی، امکان بهره گیری از فرصتهای تبلیغاتی و رسانه ها را فراهم نموده است؛ که این موضوع خود موجب ایجاد بستر لازم برای تعامل مابین صنعت، تجارت و ورزش گردیده است (آندروف و همکاران،۱۳۸۰). در سطح بینالمللی، ورزش ششمین رتبه را دربین صنایع عمدهی مختلف را دارا است (آزادان،۱۳۹۱). صنعت ورزش بخشهای نظیر کالاهای ورزشی، بازاریابی، سرپرستی ، اجرا وحمایت مال، ورزش حرفهای، پوشاک ورزشی، رسانه های ورزشی و ورزشهای تفریحی را در بر میگیرد و هر ساله در حال رشد است (احسانی،۱۳۸۷). اقتصاد ورزشی حیطه گستردهای است که با دیگر بخشهای اقتصادی رابطهای تنگاتنگ دارد. ضرورت جهانی شدن ورزش که از دهه ۱۹۸۰ شروع شد، موجب تغییر نقش ورزش در جامعه شد و فرصتهای درآمدزایی بسیاری را برای افراد، مؤسسات و رسانه های مختلف ایجاد کرد (الهی،۱۳۸۷). افزایش فعالیت در عرصه تربیتبدنی و ورزش موجب افزایش تقاضای کالا وخدمات مختلف می شود. این مجموعه فعالیتها موجب پیدایش صنعت ورزش می شود (عسکریان،۱۳۸۳). یکی از راههای تأمین بودجهی کافی جهت انجام فعالیتهای ورزشی به ویژه فعالیتهای قهرمانی، جذب سرمایهگذاری شرکتها وکارخانجات خصوصی در صنعت ورزش است (کاظم،۱۳۸۱). حمایتمالی ورزشی یکی از مهمترین منابع درآمدی در ورزش امروزی است (سید عامری، ۱۳۸۸). مفهوم حمایت مالی از ورزش یک پدیده جدید به شمار نمیرود. کشاک به نقل از گراتون و تیلور[۱] (۱۹۸۵). بیان میدارد که شروع حمایت مالی از ورزش به سال ۱۸۵۰ میلادی باز میگردد که در آن یک شرکت استرالیایی به عنوان حامی مالی مسابقات کریکت انگلستان درآمد و از این طریق سود زیادی را عاید خود و برگزار کنندگان مسابقه مذکور کرد(کشاک،[۲]۲۰۰۴). حمایت از یک ورزش، سازمان ورزشی یا رویداد توسط یک شخص یا شرکت برای کسب منافع یا سود دو جانبه برای هر دو طرف قرارداد (کشاک،۲۰۰۴). تا به حال چه در ورزش و چه در دیگر زمینهها، از حمایت تعریف جامع و مختصی نشده است. اما حمایت مالی به عنوان تدارک کمکهای مالی و مادی به یک فعالیت به وسیلهی یک سازمان تجاری با هدف کسب اهداف تجاری تعریف می شود(جماعت،۱۳۸۶).
شانک[۳] حمایت مالی ورزشی را به صورت زیر بیان می کند سرمایه گذاری در موجودیت ورزش (ورزشکار،تیم،لیگ، یا برنامهی ورزشی) برای حمایت از اهداف کلی سازمانی، تجاری و یا استراتژی های پیشرفته (شانک،۱۹۵۱). گراتون[۴](۱۹۸۵). حمایت مالی ورزشی را حمایت از یک ورزش، رویداد ورزشی، سازمان ورزشی یا رقابت توسط یک شخص یا شرکت برای کسب منافع یا سود دوجانبه برای هر دو طرف قرارداد، میداند. امروزه شرکتهای تجاری و صاحبان صنایع مختلف دریافتهاند که، حمایت مالی می تواند به منزله یک ابزار تبلیغاتی قدرتمند برای آنها عمل کند. در واقع یکی از مهمترین و موثرترین عناصری که موجب پیوند رویدادهای ورزشی و اقتصاد شده است، موضوع حمایت مالی ورزشی به عنوان یک روش تبلیغاتی برای شرکتهای حامی است (بلوریان،۱۳۸۷). اهمیت حامیان مالی در درآمد زایی بخش ورزش دنیا بعد از امتیاز پخش زندهی تلویزیونی قرار دارد که ارزش آن در المپیک برای شرکتها مانند شرکتهای مک دونالد، کداک، ویزا، آدیداس وکوکاکولا بیش از ۱۷۰ میلیون دلار بوده است (کاظمی،۱۳۸۶). بنابراین با توجه به اینکه حمایت مالی یکی از زیر مجموعههای بخش بازاریابی است و مسئولین ورزش برای به ثمر بخشیدن و به نتیجه رسیدن اهداف خود در بحث ورزش قهرمانی باید زمینه را برای ورود حامیان در ورزش فراهم کنند. یکی از اولین نیازها جهت ورود حامیان به ورزش شناختن عواملی است که مانع از حمایت مالی در ورزش می شود. از آنجا که جذب حامیان مالی برای ورزش استان فارس نیاز به بررسیهای دقیق و کارشناسانه دارد، لذا محقق برآن است تا با بررسی وتحلیل ورزش این استان موانع حمایت مالی در این حوزه را شناسایی و اولویت بندی کند، و بتواندگامی هر چند کوچک در راه گسترش بیشتر ورزش استان فارس بر دارد.
[۱] Gratton & Taylor
[۲] Keshock
[۳] Shank
[۴] Gratvn
.estp-changedby-essin a{color:#0101DF !important}
در ابتدای هزاره سوم، جهان ورزش دوران جدید و تازه ای را تجربه می کند. افزایش فعالیت در عرصه تربیت بدنی و ورزش موجب افزایش تقاضا برای کالا و خدمات مختلف شده است. این فعالیت ها به پیدایش صنعت ورزش منجر شده است. برای موفقیت در این صنعت، به کارگیری بازاریابی ورزشی امری ضروری است(پیتس و استولار، ۲۰۰۲).
حمایت مالی از عناصر ارتباطات بازاریابی است که می تواند در موقعیت های معین، در کنار عناصر دیگر مانند تبلیغات، ارتقای فروش، به عنوان انتخابی سودمند، ابزار لازم ، فروش شخصی، روابط عمومی و بازاریابی مستقیم را برای تحقق اهداف خاص شرکت ها تأمین کند و باعث موفقیت بازاریابان در محیطی آشفته شود(سگون و اورلی[۱]،۲۰۰۸). امروزه ورزش از طریق به کارگیری دانش بازاریابی به صنعتی تبدیل شده است که حمایت ورزشی از ابزارهای اصلی آن به شمار می رود. موفقیت حمایت ورزشی لازمه تصمیم گیری صحیح و اصولی است که در نظر داشتن عوامل مختلف تاثیرگذار بر آن، هدایت بهتر فعالیت های حمایتی را میسر می کند. در حوزه مدیریت، حمایت ورزشی به عواملی مانند اهداف حمایت ورزشی، ملاک های انتخاب رشته ورزشی، آمیخته ارتباطات بازاریابی و ارزیابی حمایت ورزشی می پردازد که از فاکتورهای مهم در فرایند تصمیم گیری حمایت ورزشی محسوب می شوند و به صورت فرایند انجام می شوند(حسینی و همکاران،۱۳۹۱). حمایت مالی از ورزش از تکنیکهای ارتباط جهانی است که هدفش سرمایه گذاری در فعالیت های ورزشی، افراد و رویدادها برای بهره برداری بالقوه از مسائل تجاری مربوط به ورزش، ترغیب تماشاچیان در ورزشگاه و تماشاچیان تلویزیونی و ایجاد ارتباط بین حمایت شونده رویداد،
تیم ورزشی یا ورزشکار و حمایت کننده است(رهام و همکاران، ۱۳۹۰).
یکی از راه های تامین بودجه کافی جهت انجام فعالیت های ورزشی به ویژه فعالیت های قهرمانی، جذب شرکت ها و سازمان ها جهت حمایت مالی می باشد. امروزه شرکت ها حمایت مالی را به عنوان یکی از ابزارهای ارتباطی محسوب می کنند و تمایل دارند از این طریق آگاهی از خدمات شرکت را افزایش دهند(احسانی و همکاران،۱۳۸۷). سرمایه گذاری جهانی در حمایت مالی، روندی رو به رشد داشته و از حدود ۵۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۸۲(کلاه[۲]،۲۰۰۳)، به ۱۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۹ رسیده (شانک،۲۰۰۹) و بیش از ۷۰ درصد مبالغ سرمایه گذاری شده برای حمایت مالی، در حوزه ورزش و رویدادهای ورزشی بوده است(کرمپتون،۲۰۰۴).
پدیده حمایت ورزشی در دهه اخیر رواج یافته است. مثلا محققانی مانند ایزدی (۱۳۸۳)، آقازاده و همکاران (۱۳۸۷)، الهی (۱۳۸۷)، الهی و همکاران (۱۳۸۸)، عامری و همکاران(۱۳۸۸)، بنار و همکاران (۱۳۹۱)، رهام و همکاران (۱۳۹۰)، نافر و بوهلر (۲۰۱۰)؛ بیشتر به بررسی عوامل و موانع موثر بر جذب حامیان مالی در ورزش پرداخته اند اما توافق کامل و جامعی در زمینه معیارهای انتخاب حامیان مالی در ورزش وجود ندارد و این موضوع به مطالعات و تحقیقات بیشتری نیاز دارد. گذشته از عدم اتفاق نظر کلی در حوزه موانع جذب حامیان مالی، تحقیقی در کشور بر روی موانع جذب حامیان مالی در ورزش استان فارس انجام نگرفته است. با توجه به اینکه در حال حاضر ورزش استان فارس نه تنها رو به پیشرفت نیست بلکه پسرفت های نیز داشته است که حذف اکثریت تیم های حرفه ای استان فارس از مسابقات ورزشی در سطح اول کشور گویایی این قضیه می باشد. با بررسی علل ناکامی این تیم ها مشخص می شود که تمامی این تیم ها از لحاظ مالی دچار مشکلاتی بوده اند که با برنامه ریزی مناسب در حوزه حامیان مالی می شود این مشکلات را کاهش داد. با توجه به موارد ذکر شده، وجود شکاف تحقیقاتی در این حوزه به خوبی درک می شود. لذا تحقیق حاضر با هدف بررسی و تحلیل موانع جذب حامیان مالی در استان فارس طراحی و اجرا گردید.
[۱] _segon and orli
[۲] -kolah
.estp-changedby-essin a{color:#0101DF !important}
از سال ۱۹۵۰ و بهره گیری ورزش از رسانه های جمعی به ویژه تلویزیون سبب استقبال بیسابقه جامعه از ورزش شد درنتیجه ورزش به عنوان کسب وکار بخشی ازجامعه رواج یافت کسب وکار ورزش نیازمند به مجموعه ای از ملازمات سازمانی، حقوقی، اجرایی و مالی بود در برخی از جوامع این ملازمات فراهم شد و ورزش به یک صنعت مبدل شد. از این رو سهم ورزش در برخی از ملل به حدود ۲ تا ۳ درصد تولید ناخالص ملی رسید این دستاوردها سبب شده که برخی کشورها به توسعه ورزش از منظر توسعه یک صنعت مینگرند و از آن به عنوان وسیلهای برای رونق اقتصادی امید دارند (جماعت،۱۳۹۰).
همچنین فاکتورهایی که در رشد و توسعه ورزش اثرگذار و لزوم تحقیق در زمینه حمایت مالی ورزشی را روشن میسازند،عبارتند از: افزایش تعداد وقایع ورزشی، رشد و توسعه اوقات فراغت، افزایش امکانات، وقایع و شرکت کنندگان ورزشی، شناسایی ورزش به عنوان یک عامل سلامتی، افزایش حجم رسانه ها، رشد بازاریابی درصنعت ورزش، افزایش وگسترش کالاها وخدمات ورزشی برای گستره متنوعی ازتقسیمات بازار، رشد فرصتهای سودآور خلق شده به وسیله ورزش، رشد تکنولوژی خدمات، کالاها و تمرینات ورزشی، افزایش حمایت مالی وسرمایه گذاری ورزشی از بین ارتباطات تجارت عمومی، جهانی شدن ورزش و افزایش در اندازه بازارهای جهانی ورزش.
موضوع حمایت در ورزش مسألهای است که در تمام دنیا با جدیّت دنبال میشود؛ چرا که در صورت نبود حامیان مالی ورزش بسیاری
امتیازاتش را از دست میدهد. اما متأسفانه در کشور ما فرهنگ بازاریابی و بحث حامیان مالی در ابتداییترین مراحل خود قرار دارد و به دلیل ناآشنایی مدیران با این مقوله، هنوز زیر ساختهای لازم برای اینکار شکل نگرفته، محیط حقوقی آن فراهم نشده و آیین نامهها و فرمهای قرارداد تدوین نشده و در یک کلام هیچ کار اساسیای صورت نگرفته است (فاعد، ۲۰۰۶). در دهههای اخیر اغلب دولتها با توجه به کسری بودجه و بحرانهای مالی، اقدام به واگذاری بخشهای دولتی به بخشهای خصوصی کرده اند. درکشور ایران نیز طبق اصل ۴۴ قانون اساسی و برنامه چهارم توسعه دولت موظف است که بخشهای خود را به بخشهای خصوصی واگذار کند. بخشها و باشگاههای دولتی نیز از این امر مستثنی نیستند و لازم است که باشگاههای ورزشی تحت حمایت بخش خصوصی قرار گیرند. بنابراین باشگاهها و سازمانهای ورزشی با توجه به این مساله که یکی از راههای تامین بودجه کافی جهت انجام فعالیتهای ورزشی جذب شرکتها و سازمانها جهت حمایت مالی است، باید بازاریابی و در نهایت جذب حامیان مالی را جزء وظایف مهم خود قرار دهند (جماعت، ۱۳۹۰). ادامه حیات باشگاهها و تیمهای معتبر در شرایط کنونی بدون پشتوانه مالی و اقتصادی امکان پذیر نیست. زیرا ورزش نیز مانند هر پروژه ملی دیگر جهت رسیدن به اهداف برنامه ریزی شده خود نیاز به منابع مالی دارد. گرچه این منابع مالی درحال حاضر از روشهای مختلف نظیر تخصیص اعتبارات دولت درقالب بودجه های مختلف تهیّه می شود، اما این میزان بودجه درمقایسه با سایر فعالیتهای دولتی درصد بسیار ناچیزی از منابع دولتی را به خود اختصاص میدهد (معماری،۱۳۸۶). بنابراین سازمانهای مختلف که مسئولیت امر ورزش کشور را برعهده دارند قادر نخواهند بود با اتّکا به بودجه دولتی نیازهای خود را تامین نمایند و از طرفی با توجه به تاکید دولت مبنی بر خصوصی سازی در برنامه چهارم توسعه، تمامی باشگاهها برای بقاء چارهای جزء ایجاد درآمد ندارند (محرم زاده ،۱۳۸۵).
در سال های گذشته تیم های حرفه ای استان فارس از لحاظ بحث های مالی مشکلاتی را داشته اند. این در حالی است که با جذب حامیان مالی می توان این مشکلات را کاهش داد. جذب حامیان مالی در ورزش استان فارس ضروری می باشد. در حال حاضر میزان حضور حامیان مالی در سطح اول استان فارس بسیار ناچیز می باشد. به نظر می رسد جهت حضور حامیان مالی در ورزش فارس موانعی اساسی وجود دارد. لذا با توجه به وجود این موانع در حمایت مالی در ورزش فارس جا دارد که این عوامل شناسایی و اولویت بندی شود تا مسئولین بتوانند با برنامه ریزی این موانع را مرتفع کنند.
تعریفهای گوناگونی برای بازاریابی بیان شده است. در یک تعریف ساده، بازاریابی عبارت است از: تامین رضایت مشتری به شیوهای سودآور (محرم زاده،۱۳۸۵). امروزه صاحب نظران؛ بازاریابی را فرایند ارضای نیازها و خواسته های بشر تعریف می کنند، به نظر فیلیپ کاتلر ، برجسته ترین صاحبنظر در این رشته، بازاریابی عبارت است از فعالیتی انسانی در جهت ارضای نیازها و خواسته ها از طریق فرایند مبادله. منشا و رکن اساس نظام بازاریابی، نیازها و خواسته های انسان است (روستا احمد و همکاران،۱۳۸۳). تفاوت بین بازاریابی و فروش بیشتر از شباهت آنهاست. فروش روی نیازهای فروشنده؛ بازاریابی روی نیازهای خریدار متمرکز است. با توجه به مرکز دانش کسب و کار، مفهوم بازاریابی فلسفهای است که شرکتها باید نیازهای مشتریانشان را تجزیه و تحلیل کنند و در آن زمان تصمیم بگیرند که آنها را بهتر از رقیب راضی کنند به علاوه؛ با وجود تصورهای غلط، بازاریابی همیشه تبلیغات نیست در حقیقت تبلیغات فقط شامل یک بخش کوچکی از کل آمیخته بازاریابی است. متغیرهای آمیخته بازاریابی بر اساس ویژگیهای صنعت همچنانکه آنها به سختی به وسیله گرایشات صنعت جهانی و
محلی تحت تاثیر قرار گرفتهاند در روشهای منحصر به فردی بیان خواهند شد(ژولیه،۲۰۰۴).
بازاریابی ورزشی شامل تمام فعالیتهایی است که طراحی شده تا نیازها وخواسته های مشتریان ورزش را بوسیله فرایند تبادل برطرف سازد بازاریابی ورزشی در دو محور اصلی توسعه یافته است: بازاریابی خدمات و محصولات ورزشی مستقیماً با مشتریان ورزش و بازاریابی خدمات و محصولات صنعتی و مشتری دیگر بوسیله استفاده ازترویجات ورزش (مولین[۱]،۲۰۰۷). پیتس و استاتلر در سال ۱۹۹۶ بازاریابی ورزشی را به عنوان فرایندی از فعالیتهای طرح ریزی و اجرای برای محصول، قیمت گذاری، ترویج و توزیع یک محصول ورزشی به منظور ارضای نیازها و امیال مشتریان که اهداف سازمانی را نیز بدست میآورد تعریف می کند(ریکرت،۲۰۰۵).
لویس و اپنزلر[۲] (۱۹۸۵) بازاریابی ورزشی را با دو کاربرد بدین گونه تعریف می کنند.
در یک تعریف ترکیبی از شانک، ون هیردن و ایوانز به یک تعریف جامع تری از بازاریابی ورزشی دست پیدا میکنیم: بازاریابی ورزشی کاربرد ویژهایی از فرایندها و اصول بازاریابی برای محصولات و خدمات ورزشی میباشد؛ بازاریابی خدمات و محصولات ورزشی و غیر ورزشی به وسیله تداعی معانی از قبیل حمایت مالی با ورزش و بازاریابی رمزهای پنهان و بدنه ورزش، شخصیتها، رویدادهایشان، فعالیتهایشان، اعمالشان، استراتژی ها وجهه (تصویرشان) (ریکرت،۲۰۰۵).
[۱] -Molin
[۲] -lois and epenzel
[۳] -likert