آب در ادبیات فارسی منزلتی بسیار والا دارد و در بسیاری از موارد به طریق تشبیه و استعاره به معناهای رونق، صفا، لطف، گرانمایگی، مسرتبخشی و طراوت و لطافت، تری، تازگی و درخشندگی بکار گرفته شده است.[۱]
آقای دکتر الهی قمشهای در یک سخرانی مبسوط در مراسمی که وزارت نیرو به مناسب عید سعید غدیر خم برپا داشته شده بود در مورد آب و ارزش و اهمیت آن به ویژه در ادبیات و عرفان داشت که قسمتی از آن به جهت اهمیت و جذابیت موضوع بیان میگردد «آب را فرستادهاند تا ما را پاک کند، آنقدر ادبیات ما معانی رمزی در مورد آب دارد که اگر بخواهیم اشارهای کنیم کتابها میشود، اصلاً اگر بخواهیم آب را از ادبیات بگیریم، بیشتر شعرا متوقف میشوند. اینکه خداوند فرمود: همه چیز حیاتش از آب است، یونانیان قدیم دنبال اصل عالم میگشتند بعد وحدت وجود را مطرح کردند.
دستهای دیگر گفتند اصل عالم آب است، چرا آب تنها عنصری است که به هر سه حالت دیده میشود، یعنی هم به صورت هواست، هم به صورت جامد و هم مایع است. اگر چه ما میدانیم هر مادهای هر سه حالت را دارد، اما آب بارز است. بعد هم، آب ویژگیها و خواص دارد. بنابراین معتقد شدند که اصل عالم آب است».[۲]
همچنین ایشان اشاره مینمایند که یکی از مظاهر آب به شکل باران است، و خداوند هم میفرماید: «ما نزل الله من اسماء من ماء فاحیا به الارض بعد موتها»، یعنی آبی فرو میفرستیم و زمین مرده را زنده میکنیم و به اعتقاد ایشان آب وحی هم هست، یعنی وحی هم به آب تشبیه گردیده است. همان طوری که باران وحی و معرفت با آمدن و نزولش دلهای مردگان را زنده میکند، باران هم زمین را زنده میکند. در اثر باران است که هم جان انسان زنده و شکوفا میشود و گل و سبزه و میوه و گیاه میدهد و اگر آبی بیاید و ما را تطهیر و طراوت دهد دیگر موجبات آزار کسی را فراهم نمیکنیم خداوند عرشش را بر آب نهاد.
عطار نیشابوری میگوید:
خاکیـان را عمر بـر بـاد او نهاد عرض را بگذاشته بر روی آب
شاعران و نویسندگان فارسی زبان چه به صورت نظم و چه به صورت نثر به طور حقیقت یا مجاز یا استعاره و تشبیه و تمثیل آب را که حقیقتاً مظهر صفا و پاکی و مسرتبخشی است. برای فرو نشاندن عطش روحی و معنوی خود و برای بیان معانی لطیفی که در منظور و باطن خود تصور مینمودند، بهترین وسیله برای بیان معانی منظور و نیت خود قرار داده و با اشعار دلچسب خود خاصیت لذتبخشی به آن دادهاند، و صاحبان ذوق و ادبا چه در گذشته و حال با تصویر و تشبیه لب و دهان معشوق به چشمه نوش یا آب حیات، روح عطشزدهی خود را تسکین دادهاند و یا از آب و آتشزا به خاموش کردن حریق درونی خود پرداختهاند. از کلمهی آب در نثر و نظم استفادههای زیادی چه به صورت معانی مجازی و استعاره و کنایه شده است.
مولانا جلالالدین بلخی، میگوید:
«من آب بودم، باد گشتم، تا رهانم تشنگان را زین سراب».
و در قضیهی حضرت ابراهیم(ع) عجیب که وسط آن آتش آب است و این موضوع را آن حضرت میفهمد و میگوید من خودم را میاندازم وسط غوغا.
بـانک مـیزد کـه ای گیجـان گـول مـن نیـم آتـــش مـنـــم آب قبـــول
آبــی بـر آتش دل مـا هیچکس نـزد هر چند پیش محرم و بیگانه سوختم
یک صراحتی آب چو آتش فرست تا از آن آبــی بــر ایــن آتـش زنـم
[۱]. سرمد، مرتضی، همان، ص ۳۵٫
[۲]. بایبوردی، محمد، فصلنامه تخصصی پیام آب، وزارت نیرو، سال دوم، شماره ۵ ، سال ۱۳۸۱، ص۵۱٫
در دوره جاهلیت قبل از اسلام مقررات خاص و منسجمی در مورد آب وجود نداشت و منابع آب از قبیل قنوات و چاههای آب جزو سرمایه اعراب و قبایل بادیهنشین بوده و اقوامی که قوی بودند آب را در تحت تسلط و اختیار داشتند. پس از ظهور اسلام آب در مالکیت تمام مسلمانان قرار گرفت و تصرف آن جنبه عمومی پیدا کرد تا هیچ مسلمانی محتاج آب نباشد.
همچنین در شرع اسلام آب مظهر پاکی و طهارت عنوان شده است. در نظر اسلام آب قابل خرید و فروش نمیباشد، تنها بعضی از حقوق مربوط به آن از قبیل حق مجری و حق استفاده از آن قابل فروش و نقل و انتقال میباشد.
قوانین و مقرراتی که در زمینهی آب در کشورهای اسلامی شکل گرفته، از تیمهای مذهبی و سیاسی و اجتماعی آنان ناشی شده است. اسلام آب را نعمت الهی و قوام هستی هر موجودی را از آن میداند. احکام اسلام آب را ثروت عمومی و حق استفاده از آن را برای کلیهی افراد مسلمان یکسان میداند و به همین علت در اکثر ممالک اسلامی منابع آب رودخانهها و نهرها حق عموم مسلمین شمرده شده است. به همین لحاظ کشورهای اسلامی نیز با الهام از نظر شرع انور، قوانین و مقررات را در خصوص استفاده از آب رودخانهها و نهرها وضع نمودند. در رودخانههایی که بر روی آنها سد بسته میشود، و بدینوسیله آب در پشت سدها جمع میگردد، زمینهای بالاتر از سطح رودخانه نسبت به زمینهای پایینتر از سطح رودخانه حق تقدم و اولویت دارند.[۱]
قوانین و مقررات عادی از جمله نظام قانون مدنی در زمینهی تملک آب بر اساس حمایت از خلاقیتها و ابتکارهای شخصی و خصوصی است،
چون هر چقدر افراد آب را ملک و مال خودشان بدانند بهتر و بیشتر از آن استفاده مینمایند و در مراقبت و حفاظت از آن به همین قدر سعی خواهند نمود. و به همین اندازه هم اشخاص از هدر رفتن آبها جلوگیری مینمایند. و با کار و تلاش آب را مهار خواهند کرد، آبهای رودخانهها و چشمههای طبیعی و آبهای زیرزمینی سرمایهی خدادادی محسوب میشوند که به کسی تعلق ندارند و آنکه با سختکوشی و کار مداوم بتواند طبیعت آزاد را رام و مسخر کند، به مالکیت آب دست یافته است.[۲]
مادهی ۱۴۸ قانون مدنی مقرر میدارد: «هر کسی در زمین مباح نهری بِکَند، و متصل کند به رودخانه، آن نهر را احیاء کرده و مالک آن نهر میشود، ولی مادامی که متصل به رودخانه نشده است تحجیر محسوب میشود».
همچنین مادهی ۱۴۹ قانون مزبور میافزاید: «هر گاه کسی به قصد حیازت میاه مباحه نهر یا مجری احداث کند، آب مباحی که نهر یا مجرای مزبور وارد شود، ملک صاحب مجری است و بدون اذن مالک نمیتوان از آن نهری جدا کرد یا زمینی را مشروب نمود».
در مورد آبهای زیرزمینی هم مادهی ۱۶۰ قانون مدنی مقرر میدارد: «هر کسی در زمین خود یا اراضی مباحه به قصد تملک، قنات یا چاهی بکند تا به آب برسد، یا چشمه جاری کند، مالک آب آن میشود و در اراضی مباحه، مادامی که به آب نرسیده تحجیر محسوب است».
همچنین در تعدادی دیگر از مواد قانون مدنی از جمله مواد ۱۵۰، ۱۵۱، ۱۵۲، ۱۵۳، ۱۵۴، ۱۵۵، ۱۵۶، ۱۵۷، ۱۵۸ و ۱۵۹ مقرراتی در خصوص چگونگی حیازت و تملک آبهای مباح تصریح شده است. ولی با وجود این و به رغم قوانین و مقررات پیشبینی شده، تجربهای که در طول سالیان متمادی به دست آمده و اختلافات و نزاعهایی که بر سر استفاده و تملک و تقسیم آب به وجود آمد، نهایتاً دولت را مجبور ساخت تا خودش ابتکار عمل را به دست گرفته و مسئولین و دولت به این فکر افتادند تا با احداث سدهایی که آبهای مباح و سرگردان پشت آنها جمع میشوند، خودش مبادرت به توزیع و تقسیم آب بنماید، و بر همین اساس در مقرراتی که تصویب گردید، مالکیت خصوصی محدود شده و مالکیت عمومی منابع آب به رسمیت شناخته شده است.[۳]
و به همین لحاظ اصل ۴۵ ق.ا. مقرر میدارد: «انفال و ثروتهای عمومی از قبیل دریاها، دریاچهها، رودخانهها و سایر آبهای عمومی … در اختیار حکومت اسلامی است تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نماید، تفصیل و ترتیب استفاده از هر یک را قانون معین میکند».
قانون توزیع عادلانه آب مصوب ۱۶/۱۲/۶۱ در مقام اجرای اصل ذکر شده در فوق تمام آبهای سطحی و زیرزمینی را در زمره مشترکات عمومی آورده و مسئولیت حفظ و اجازه و نظارت بر بهرهبرداری از آنها را به دولت واگذار نموده و اداره آبهای کشور را بر اساس مالکیت عمومی و ملی آب تنظیم کرد و هم اکنون نظام آبیاری کشور مطابق آن عمل میشود و بایستی در موارد احتیاج و مبتلا به آن مراجعه و رجوع کرد.
[۱]. سرمد، مرتضی، حقوق آب، ص ۶۷٫
[۲]. کاتوزیان، ناصر، دوره مقدماتی حقوق مدنی (اموال و مالکیت)، تهران: نشر دادگستر، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ۶۴٫
[۳]. کاتوزیان، ناصر، دوره مقدماتی حقوق مدنی (اموال و مالکیت)، ص ۱۶۵٫
منشاء اصلی قوانین و مقررات فعلی تا حدودی از سیستمهای حقوقی و قدیمی کشورهای مختلف میباشد. مثلاً در چین اصول قانون آب از سایر سیستمهای حقوقی مستقل میباشد. این اصول بر اساس عقیده وجود ارتباط متقابل میان نظام انسانی و نظام طبیعی بنا گردیده، به این طریق که پایه و اساس نظام اجتماعی تنها محض قانون نمیباشد، بلکه عوامل دیگری از جمله رسوم، عادات و قوانین است که به انسان اعلام میدارد که هماهنگ با نظم و نظام طبیعت عمل نماید.[۱]
قوانینی را که حمورابی وضع کرد از قدیمیترین قوانین مدوّن میباشد. ایشان که یکی از بزرگترین پادشاهان بابل بود و در حدود دو هزار و یکصد سال قبل از میلاد مسیح زندگی میکرده است، قوانین تدوین شده به وسیلهی او مباحث مختلفی را در بر میگرفت، و در خصوص موضوعاتی مانند زراعت، آبیاری، کشتیرانی، خرید و فروش برده، مجازات، ازدواج، حقوق میراث و غیره بود، در قانون مزبور به مقررات آبیاری توجهی خاص شده و به همین لحاظ در نواحی که رودخانهها و کانالها جریان داشته اهمیت فوقالعادهای داشت. این قوانین بر دیگر قوانین قدیم امتیاز خاص داشته و آن این بوده که قانونگذار آن را به نحوی تنظیم و تدوین کرده که بر خلاف قوانین عبری و مصری که تحت تأثیر جنبههای مذهبی تدوین یافته بیشتر به جنبههای غیر مذهبی امور پرداخته که این قوانین بعدها در قانونگذاری سایر کشورها تأثیر بسزایی گذاشته است.[۲]
اصول قانون آب رومیهای اولیه هم به سه دسته حقوق تقسیمبندی شده که عبارتند از:
در اصول قانون آب فرانسوی سیستم دوگانه مالکیت آب حاکم است. یعنی آبها در این سیستم یا عمومی است که بهرهبرداری از آنها تحت نظارت و اجازه دولت میباشد و یا اینکه اختصاصی بوده و افراد میتوانند از آنها آزادانه بهرهبرداری نمایند. در اصول قانون عمومی انگلستان نیز هر گونه محدودیت در مورد آبها باید با رأی دادگاه یا از طریق مقررات و دستورات اداری اعلام گردد و قانون مزبور که سرچشمه آن از این کشورها بود دچار محدودیتهایی گردیده که بر طبق آن هر گونه استفاده از آب باید تحت نظارت دولت قرار گیرد. در دکترین جدید آمریکایی که بعدها به نام «دکترین آب اختصاصی» به کار رفته طبق این دکترین حق استفاده از آب به اولین متقاضی آن واگذار میگردد که این تز بر پایه اصل الالقدم فالاالقدم استوار میباشد. قانون مکزیک هم از قانون اسپانیا که خودش هم به جای آن که تحت تأثیر سیستم کشورهایی قرار بگیرد که دارای قانون بودند، تحت تأثیر اصول قانون آب اسلامی قرار گرفته، اتخاذ شده است.[۳]
در یک تقسیمبندی دیگر منابع آب به طور کلی به آبهای سطحی و آبهای زیرزمینی تقسیم شدهاند، منابع آب سطحی در مقایسه با منابع آب زیرزمینی از تنوع بیشتری برخوردار است و منابع عمدهای از قبیل رودخانهها، انهار، مسیلها، برکهها، مردابها، دریاچهها، کانالها، زهکشها و دریاچههای احداثی پشت سدها را شامل میشوند، بر اساس این تقسیمبندی منابع آب اصولاً به دو شاخه اصلی تقسیم میشوند و هر شاخه نیز به نوبهی خود به منابع آبی دیگر قابل تقسیم و تجزیه میباشد.[۴]
که هر دو این منابع در این گفتار به ترتیب آبهای زیرزمینی و آبهای سطحی به تفصیل مورد مطالعه و بحث قرار میگیرد.
[۱]. سرمد، مرتضی، حقوق آب، ص ۵۴٫
[۲]. همان، ص ۵۴٫
[۳]. سرمد، مرتضی، همان منبع، ص۶۳٫٫
[۴]. مقبل، کریم، مالکیت حریم و بستر منابع آب، پایاننامه کارشناسی ارشد «حقوق خصوصی»، دانشگاه آزاد اسلامی تهران، ۱۳۸۱، ص۱۲٫
. بند اول: آبهای زیرزمینی
قبل از پرداختن به تعریف هر یک از منابع آب زیرزمینی لازم است به اختصار در خصوص آبهای زیرزمینی و اهمیت آنها مواردی ذکر شود. آبهای زیرزمینی یا آبهای تحتالارضی همان طور که از نام آن پیداست به آبهایی گفته میشود که در زیر زمین و لایههای آن وجود دارد، آبهای چاههای عمیق و نیمه عمیق و قنوات را آبهای زیرزمینی نامند.[۱] در بعضی از کتب حقوقی آب زیرزمینی به گونهی دیگر تعریف و معنی شده است.[۲]
باید اذعان نمود که آبهای زیرزمینی نقش عمده و حیاتی در تأمین آب مورد نیاز بخشهای مختلف مصرف در جامعه دارند و حدود ۶۰ درصد از میزان آب مورد نیاز را تأمین مینمایند به همین علت وزارت نیرو و به تبع آن مسئولین برای حفاظت و بهرهبرداری بهینه و اصولی از این منابع با ارزش تأکید دارند.
همچنین با عنایت به محدودیت ذاتی این منابع آبی ضرورت هماهنگی میان مسئولین ادارات از جمله جهاد کشاورزی و سازمانهای آب منطقهای و سایر ادارات ذیربط در جهت بهبود یافتن وضعیت آب زیرزمینی و پیشبرد برنامههای حفاظتی پیش از پیش احساس میشود.
پایین رفتن سطح آب زیرزمینی ممکن است دلایل زیادی داشته باشد که از آن جمله میتوان موارد ذیل را ذکر کرد:
اینک میپردازیم به انواع منابع آبهای زیرزمینی
آبهای زیرزمینی از طریق چشمه، چاه و قنات به سطح زمین میآیند و مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. در اینجا سعی میشود از ویژگیها و اهمیت هر یک در تأمین آب مورد نیاز و همچنین مسائل آنها به اختصار بحث شود.
الف: قناتها
در فرهنگ فارسی به معنای قنات یا کاریز میباشد، و اینچنین تعریف شده است: «کاریز راه آب روان، به زیرزمین که به عربی قنات گویند، و در اصل کاهریز بوده که برای احتمال جریان آب، کاه میریختهاند تا معلوم شود».[۴]
احتمالاً لغت کاریز از دو کلمه (کوه + ریز) ترکیب یافته است و آن کنایه از آبی است که از کوهستان بیرون میآید و بعدها و به مرور زمان و به صورتهای: کاریز، کهریز، کارز، کاهریز، کاراز و کاکوریز درآمده است.[۵]
در مورد کلمه قنات برخی از محققین ریشه آن را از کلمه آکادی، قانو که به معنای نی میباشد، میدانند؛ سپس این کلمه وارد زبان عربی شده به صورت قازاقانا درآمده که شکل آرامی آن قانایا است، که به مرور تبدیل به قنات شده است.
به علاوه از قنات تعریفهای دیگری نیز توسط صاحبنظران به عمل آمده که جهت استحضار خوانندگان محترم ذیلاً به چند تعریف از آنها میپردازیم:
[۱]. رشیدی، حمید، دایره المعارف حقوق نیرو، ص ۶۹٫
[۲]. رشیدی، حمید، همان، ص ۸۷٫
[۳]. رشیدی، حمید، فرهنگ اصطلاحات حقوقی صنعت آب و برق، ص ۸۹٫
[۴]. پادشاه، محمد، فرهنگ انتدراج، مصحح دبیر سیاقی. م، تهران: انتشارات خیام، ۱۳۶۳٫ ص۲۷٫
[۵]. سجادی، سید منصور، قنات کاریز، تهران: انتشارات انجمن فرهنگی ایتالیا، ۱۳۶۱، ص ۵۴٫
[۶]. رشیدی، حمید، دایره المعارف حقوق نیرو، ص۵۳٫
[۷]. حائری شاه باغ، سید علی، شرح قانون مدنی، انتشارات گنج دانش، چاپ اول، سال ۱۳۶۳، ص ۹۸٫
[۸]. رشیدی، حمید، فرهنگ اصطلاحات حقوقی صنعت آب و برق، ص ۵۹٫
: چشمه
در کتابهای مرجع تعریفهای مشابهی از چشمه به عمل آمده است، که برای اطلاع خوانندگان محترم به چند تعریف از آن میپردازیم.
اگر آب مخازن زیر زمینی، خود بخود، به سطح برسد، محل خروج آن را چشمه میگویند. در حقیقت، خروج طبیعی آب زیر زمینی ایجاد چشمه میکند.[۱]
جایی که در آن آبهای زیر زمینی بر سطح زمین ظاهر میشود، چشمه پدید میآید. به عبارت دیگر، چشمه محل خارج شدن طبیعی آب از زمین و یا جایی است که آب از زمین یا کوه بیرون آید و جاری شود.[۲]
در حقیقت چشمهها، غالباً خودجوش و به طور طبیعی ظاهر میشوند، و خروج طبیعی آب به شکل چشمه در شرایطی عملی میشود که سفره آبداری در نقطهای با سطح زمین قابل نفوذ برای آب، تماس پیدا کند و سطح پیزومتری آب سفره از نقطه تماس بالاتر باشد. در این شرایط آب از محل برخورد سفره آبدار با سطح زمین به صورت چشمه معمولی خارج میشود.[۳]
در تشکیل چشمهها، عوامل مختلفی دخالت دارد، از جمله وضعیت سطح زمین و ناهمواریهای آن. آب بعضی از چشمهها از اعماق زمین سرچشمه میگیرد، پس از عبور از شکافها به سطح زمین میرسد. بنابراین در پیدایش این دسته از چشمهها (که بستر چشمههای معدنی گرم نیز جزو آن است)، وجود شکستگیها و گسلها، مؤثر است که عامل خروج آب به شمار میرود، آب معمولاً طول یک خط شکستگی را که بر اثر فرو نشستن قسمتی از قشرهای متوالی زمین به وجود آمده است میپیماید، و به سطح زمین میرسد.[۴]
زلزله هم در به وجود آمدن و یا ناپدید شدن چشمهها مؤثر بوده است. چون بعضی از چشمهها بر اثر زلزله از بین میرود و یا بر اثر زلزله چشمههای جدیدی به وجود میآید. لذا ممکن است که بسیاری از چشمهها که در قدیم در کشور ما وجود داشته، در اثر زلزله ناپدید و از بین رفته و یا چشمههای جدیدی ظاهر شده باشد.[۵]
خشک شدن چشمههایی که آب آنها شیرین میباشد، در اثر عواملی مانند زلزله یا به علت تمام شدن ذخیرهی آبی آنها، در بسیاری از موارد،
مسائل و مشکلات زیادی دارد، مخصوصاً اگر چشمه مزبور تنها منبع آب قابل شرب ساکنان و یا احشام یک محل و یا عابرین و کاروانهایی باشد که از آن محل عبور میکنند که در این موارد خاصه در مناطق کویری و بیابانی آب واقعاً به معنای حیات است. چشمهها نقش مؤثری در مشاغل تولیدی و کشاورزی دارند، و استفاده صحیح از مراتع و دامداری تا حد زیادی بستگی به وجود چشمهها دارد. چشمهها تأثیر فراوانی در استفادهی درست و نیز حفاظت از مراتع و همچنین بهرهبرداری کامل از احشام دارد که با کمی مطالعه و تحقیق میتوان به این امر پی برد، که در جایی که این منبع آبی وجود نداشته است، مراتع از بین رفته و از بهرهبرداری دامداری و یا تولید اثری نبوده و رونق نداشته است.[۶]
این طور میتوان گفت که چشمهها در فلات ایران، هم از نظر تعداد و هم از نظر میزان آبدهی دارای اهمیت بوده و آقای غلامحسین مصاحب به نقل از یک کتاب قدیمی به نام (نزهت القلوب، نوشتهی حمدالله مستوفی قزوینی)، مینویسد:
«ناحیهی مرتفع همدان به وسیلهی ۱۶۰۰ عدد چشمهی کوهستانی که از کوه الوند جاری بودهاند، مشروب میگردیده. آب این چشمهها، باغستانها و حومهی شهر همدان را سیراب نموده و محصول عالی و میوهجات آن سامان را تأمین میکرده است».[۷]
در ایران چشمههای فراوانی با آبدهی متفاوت در مناطق مختلف وجود دارد که به عنوان مثال، میتوان از چشمهی باغ فین در کاشان، چشمه علی در شهر ری، چشمه گیلاس در مشهد، چشمه خواجه خضر در ورسخوران فیروزکوه، آب طاق بستان را در کرمانشاه، چشمه شیخ در شهمیرزاد سمنان نام برد.
اگر در یک نگاه آماری به تعداد چشمهها و میزان برداشت آب از آنها توجه کنیم، و اگر ارقام مربوط به میزان تخلیه و برداشت سالانهی آب از این طریق «چشمه» را با دیگر منابع زیرزمینی مانند چاه و قنات مقایسه کنیم، متوجه میشویم که میزان آب چشمهها به ویژه نسبت به آب قناتها، قابل اهمیت و توجه میباشد.[۸]
[۱]. کردوانی، پرویز، منابع و مسائل آب در ایران، انتشارات دانشگاه تهران، سال ۱۳۷۱، ص ۲۱۷٫
[۲]. رشیدی، حمید، دایره المعارف حقوق نیرو، ص۴۷٫
[۳]. غفوری، محمد رضا و مرتضی، غلامرضا، آبشناسی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، بیتا، ص۱۷٫
[۴]. کردوانی، پرویز، منابع و مسائل آب در ایران، ص ۲۱۹٫
[۵]. همان، ص ۲۱۹٫
[۶]. جنیدی، محمد جواد، چشمههای معدنی ایران، انتشارات دانشگاه تبریز، چاپ شفق، چاپ اول، سال ۱۳۵۵، ص ۷۹٫
[۷]. مصاحب، غلامحسین، دایره المعارف فارسی، جلد اول، جلد اول، سال ۱۳۴۲، ص۸۱٫
[۸]. کردوانی، پرویز، منابع و مسائل آب در ایران، ص ۲۲۳٫