در این دنیای پرغوغای کنونی که جامعه به عرصه پیکاری جهت دست یافتن هر چه بیشتر به امور مادی تبدیل شده است ، بسیاری از افراد آن ، تمام همت ، تلاش و فکر خود را در این میدان جنگ و گریز صرف پیروزی می کنند تا با غلبه بر دیگری ، مردار دنیا را تصاحب کنند .
اما در پس آن هیاهو و در میان جامعه اسلامی پدران و مادران موحد و خداجویی هستند که دل در گرو تربیت فرزند صالح سپرده اند .
خوشحالی یا بدحالی ، بهروزی یا سیه روزی هر یک از انسان ها در گرو « تربیت » است و این مهم به عواملی همچون ساختار فرهنگی خانواده ( پدر و مادر ، برادر ، خواهر و دیگر بستگان سببی و نسبی ) محیط آموزشی ، محیط زندگی ، محیط کار ، حاکمیت سیاسی کشور وکم و کیف تعلیمات بستگی دارد . این عوامل با یکدیگر ارتباط طولی و تکمیلی دارند و در عین حال می توانند همدیگر را خنثی یا تخریب کنند به هر جهت همه این عوامل به نوعی در قبال انسان و تعلیم و تربیت او مسئولند و در این میان مسئولیت پدر و مادر نسبت به فرزند بیشتر است ومهمتر .
از ویژگی های مسئولیت پدر ومادر ، شمول و پیوستگی آن در طول دوره زندگی فرزند است که گستره آن ، دوره قبل از تولد فرزند یعنی مرحله همسر گزینی ، مقدمات انعقاد نطفه ، مرحله آمیزش ، دوران بارداری ، مرحله زایمان و نیز دوره کودکی ، نوجوانی ، جوانی ، مرحله تزویج فرزند و نظارت و هدایت پس از تزویج را در برمیگیرد . در میان مراحل و دوره های گفته شده ، دوره قبل از تولد ، از حساسیت بسیار زیادی برخوردار است و همچون خشت اول ساختمان خواهد بود که اگر کج نهاده شود ، ساختمان را دچار آسیب جدی می کند و اصلاح چنین ساختمانی ، بسیار طاقت فرسا و مشقت بار است ، اگر نگوییم ناشدنی و چه بسا غیرقابل جبران خواهد بود ، مثل اینکه فرزند ، کور یا لال یا … به دنیا بیاید . بنابراین اولین و مهمترین مسئولیت تربیت فرزند،هم از لحاظ زمانی و هم ازلحاظ رتبه،برعهده پدر ومادر است تا از ابتدایی ترین لحظه ممکن ، نسبت به تربیت فرزندی سالم ، شایسته و مفید اهتمام ورزند ، و به فکر فرزندانی فرمانبردار و خداترس باشند .
که حضرت علی (علیه السلام) در این مورد فرموده است : « از پروردگارم فرزندانی خوش سیما و خوش قامت نخواستم ، از او فرزندانی فرمانبردار و خداترس خواستم . »
برای رسیدن به این منظور علاوه بر تغذیه ، باید مسموعات و مبصراتی که از راه گوش و چشم وارد مغز می شود شدیدا تحت مراقبت قرار گیرند . یک سخن پلید ، یک منظره منحرف کننده کافی است طفل را از صراط مستقیم بگرداند و برای همیشه او را بدبخت و آلوده نماید .
از همان ابتدا ولادت ، اوقات شیرخوارگی ، ایامی که طفل در گهواره زندگی می کند ، تندی و خشونت ومهر و نوازش در روح او اثر می گذارد .
پس برای تربیت فرزندانی صالح و سالم ابتدا لازم است پدران ومادران ، خود علما و عملا شایسته باشند ، زیرا مجموعه رفتار و گفتار آنان
است که سرمشق کودکان می شود و صفات و عادات او را می سازد .
پس در تربیت فرزندان به پیشوایان دینی خود اقتدا کنند و با علم و بینش وسیع علف های هرز و خاشاک های مانع تربیت را از بین ببرند تا ناخواسته و به علت عدم اطلاع مثل پدران و مادرانی نباشند که فرزندان خویش را به طرف ظلالت و گمراهی سوق دهند .
پس بیاییم برای پیشرفت خود وجبران عقب ماندگیهایمان،تعلیم و به ویژه تربیت را از ماه ها قبل از تولد در نظر بگیریم تا بتوانیم این انسان را که با بهترین وکامل ترین صفات ظاهری و باطنی آفریده شده است را آماده هدایت کنیم و بنا به اهمیت و حیاتی بودن این مسئله شارع مقدس حقوقی را برای نونهالان به مربیان ابلاغ کرده است که بی توجهی ونادیده گرفتن این حقوق موجب بازخواست و عقاب برای کسانی که کوتاهی کنند خواهد بود و زیر بنای این حقوق را که عبارت است از معرفی خداوند تبارک وتعالی و هدایت به سوی او می باشد ، با عنوان حق تربیت کودک قرار دارد که شامل شاخصه های جسمی و روانی ومذهبی و غیره می باشد . ناگفته نماند که از زاویه دید ما بهترین نوع تربیت آن تربیتی است که دربرگیرنده اقتضای فطرت و طبیعت و ضرورت های اجتماعی و سیاسی و مصالح فرد و جامعه باشد و کودکان را برای جامعه آرمانی مهدویت (عج) آماده کند .
یک موحد شایسته باید بداند در امر تربیت چه اطلاعاتی را متربی در آینده جهت رشد و تکامل روحی و اخلاقی نیازمند است و آن اطلاعات را اعم از اخلاقی ، عاطفی ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی به فرد تحت تربیت خود بدهد . و این امانت الهی ( فرزندان )را به اهلش برساند و امر الهی را اجابت کند .
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگرد که تا چه حد است مکان آدمیت
سوالات تحقیق
1-آیادرفقه نیزمانندعلوم تربیتی به مراحل رشدکودک توجه شده است یاخیر؟
2-درمبانی فقهی چه مقداربه حقوق کودک توجه شده است؟
3-آیاتنبیه ،تعزیروتادیب کودک درمبانی فقهی موردقبول واقع شده است؟
4-مسئولیت کیفری اطفال ازنظرعلمای فقه وقانون مجازات اسلامی همخوانی دارد؟
فرضیات تحقیق
1- درمنابع فقهی وعلوم تربیتی توسط فقها و روانشناسان وکارشناسان به مراحل رشد، چه قبل وچه بعدازتولداشاره شده است.
2-درمبانی فقهی به حقوق کودک به اندازه ای اشاره شده است که برای هرمرحله ای ازسن کودک، حکمی باتوجه به نیازروحی ،جسمی واخلاقی آن دارد.
3- هدف اصلی دین تربیت انسانهاست وابعادوجودانسان دربسترتربیت اوشکل گرفته و تربیت براساس موازین قرآن کریم برپایه دواصل خوف ورجاء می باشد.
4- درهردومورد تا زمانیکه ارکان تشکیل دهنده مسئولیت به طورکامل تحقق نیابدکودکان فاقدمسئولیت اند.
لزوم پوشش، یکی از خواسته های فطری انسان است، زیرا از آغاز پیدایش انسان هریک از زن و مرد کوشیده است تا پوشش مناسب داشته باشد. او ابتدا با برگ درختان و سپس باپوست حیوانات و بعد با دست بافته های خود، خویش را می پوشانده است، و بعد با پیشرفت صنعت و دست یافتن به منابع و ابزار جدید، پوشش نیز از (تغییرات تکاملی) بهره مندگردید.
این اعمالی که تحت هیچ گونه آموزشی نبوده، نشان می دهد که پوشش، یک نیاز فطری انسان است. داستان آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش را اثبات می کند. در همین رابطه در آیه ی 22 سوره ی مبارکه ی اعراف آمده: فلما ذاقا الشجره بدت لهما سؤاتهما و طفقا یخصمان علیهما من ورق الجنه و نادا هما ربهما الم انهکما عن تلکما الشجره و اقل لکما ان الشیطان لکما عدو مبین؛ هنگامی که از آن درخت چشیدند، شرمگاه بدنشان بر دو نفرشان نمایان شد هر دو دست به کار چسبانیدن برگ (درختان) بهشت به خود شدند، و پروردگارشان بر آن دو بانگ زد: آیا من شما را از آن درخت نهی نکردم، وبه شما نگفتم: بی تردید شیطان برای شما دشمنی آشکار است.
بنابراین بشر از آغاز خلقت، با میل فطری اندام خود را از دیگران پوشانیده است و اگر این گونه نبود، انسان نیز مانند حیوانات، از برهنگی شرمی نداشت و با پوشاندن خود، احساس امنیت و آرامش نمی کرد.
در همه ی ادیان، به مسئله ی عفاف و حجاب توجه شده است، اما همیشه با افراط و تفریط هایی همراه بوده است. و دین اسلام که کامل ترین دین الهی است خود واضع حجاب نیست، بلکه آن را قانونمند و متعادل ساخته تا با روحیه و سرشت انسانی زن سازگار باشد.
حجاب به معنای پوشش بدن و به عنوان نماد اسلامی است که مرتبه های آن، پوشش بدن، عدم خودنمایی برای نامحرم و ایجاد پوشش است که مانع از ارتکاب گناه می شود و وسیله ای برای تزکیه ی نفس و تقوا است. انواع مختلف حجاب شامل:حجاب بدن، حجاب چشم، حجاب گفتار و حجاب باطنی (فکری،عقیده و …).
حدود پوشش زنان و مردان به ویژگی های جسمانی آنان مربوط می شود. جاذبه های شدید جنسی بدن و موهای زن که از جمله ی زیبایی های وی به شمار می روند، اقتضا دارد که پوشش کامل خود را رعایت کند. اما مرد که خلقت او به گونه ای دیگر است و حکمت الهی بر خلق جاذبه های جنسی، دلربایی ها و لطافت های جسمانی او نبوده است موظف به رعایت چنین پوششی نیست.
قوانین اسلام قابلیت تطبیق پذیری را دارند و در کنار آن مسئله ی حجاب نیز در قالب های کلی بیان شده است و می توان با توجه به زمان و مکان، از انعطاف پذیری آن بهره برد. از سوی دیگر اگر بپذیریم که عفاف و پاکی در حوزه های مختلف روابط انسانی، امری لازم و قطعی است دیگر در مورد مثال ها و مصادیق آن و همچنین این که انسان نباید به گونه ای ظاهر شود یا رفتار کند که کرامت وی زیر سؤال برود، مشکلی نخواهیم داشت. حساسیت انسان نسبت به رفتارهای تحریک کننده، امری نیست که با گذشت زمان از بین برود. ممکن است ابزارها و راهکارها تغییر کند و یا قوانین اجتماعی و فرهنگی دگرگون شوند اما رعایت برخی موارد در رفتارها و ظاهر انسان، در هر زمان و مکانی می تواند به حفظ و ارتقای شخصیت و جایگاه وی کمک کند.(جاوید و محمد مهدی شجاعی باغینی،1388،ص26-27)
حجاب، حفاظی برای آسیب های اجتماعی و روانی است. نوع آفرینش زن باعث شد تا خداوند برای حراست و حفاظت او از دسترس بیگانگان، تدبیری بیاندیشد که آن، داشتن سیمای حجاب است؛ یعنی حضور در لباسی که به مدد آن بتوان بدون آسیب، به انجام وظایف دینی، اجتماعی و علمی خود پرداخت. دلایل عقلی و توصیه های دینی بسیاری، در باره ی فواید حجاب وجود دارد که امنیت اجتماعی، سلامت روانی، و بهداشت جسمی و روحی و همین طور استحکام خانواده از جمله ی این موارد است.(احمدی و همکاران،1389،رابطه اعتقاد به
حجاب و آسیب پذیری فردی،خانوادگی و اجتماعی،شماره دوم،ص98)
رعایت حجاب ضمن سلامت اخلاقی و شخصیتی زن، احتمالا به وی نقش دفاعی در برابر آسیب های فردی و اجتماعی می دهد. و از جمله مسائلی که ممکن است سلامت فرد و جامعه را تهدید کند و اثرات آسیب زایی بر فرهنگ، اخلاق، اعتقادات، و امنیت جامعه داشته باشد، عدم رعایت حجاب است.
احکام الهی از روی حکمت صادر شده است و هرآن چه خداوند به آن امر نماید دارای مصلحت و هرآن چه از آن نهی کند دارای مفسده است. در غیر اینصورت صدور اوامر و نواهی کاری لغو و بیهوده خواهد بود ، در حالی که خداوند منزه و مبری از هر فعل عبث و لغو می باشد. حجاب نیز از این امر مستثنی نمی باشد که حکمت تشریع آن مختص به زمان یا مکانی خاص نیست ، بلکه این حکم ،امری فرازمانی و فرامکانی و بر مبنای فطرت انسانی و مصالح جوامع بشری است.
آن چه در روابط زن و مرد مورد نظر شارع می باشد ، رعایت عفاف است که مفهومی وسیع دارد و حجاب به معنای پوشش زن یکی از شاخه های آن به شمار می رود. علاوه برآن ، پرهیز از جلب توجه مردان و سخن گفتن تحریک آمیز را نیز در بر می گیرد . عفاف در نگاه نیز که بین زن و مرد مشترک بوده و امری دوطرفه محسوب می شود را نیز شامل می شود.
حجاب به معنای پوشش زن از مسلمات دین و مذهب بوده که اسلام روی آن تأکید زیادی دارد ، به طوری که فقها در مورد اصل وجوب پوشش در برابر نامحرم و همین طور هنگام نمازخواندن اختلافی با هم ندارند و این حکم مورد اجماع همه ی علمای اسلام(اعم از شیعه و سنی) است.
مستند صریح قرآنی حکم وجوب پوشش بر بانوان در برابر مردان نامحرم عبارت است:آیات 31 سوره ی مبارکه ی نور و آیه 59 سوره ی مبارکه ی احزاب می باشد که در این آیات هم چنین حدود و کیفیت پوشش مشخص شده است.
ظاهراً علمای اسلام اعم از شیعه و سنی با وجود این که در مورد اصل وجوب پوشش بانوان با هم اختلافی ندارند ، اما در رابطه با اندازه و حدود آن آرای مختلفی از فقهای متقدم ارائه شده است که فقهای متأخر این آرا را مبنای نظریات خود قرار داده اند.
برخی از آن ها تمام بدن زن حتی قدمین او را عورت شمرده و تنها چهره و دو دست را استثنا نموده و کشف آن را جایز شمرده اند ، برخی دیگر قائل به وجوب پوشش سراسر بدن حتی صورت و دو دست هستند و آن را جز عورت قلمداد می کنند. و برخی معتقدند که بر زن پوشانیدن همه ی بدن ، جز چهره واجب است، و برخی نیز پوشانیدن همه بدن زن ، جز چهره و دو دست و قدم ها را واجب می دانند.
فقهای معاصر نیز که در فتاوای خود به آرای فقهای گذشته استناد کرده اند، با رعایت اصل احتیاط حکم به جواز کشف وجه و کفین داده اند ، البته به شرط اینکه صورت و دست ها دارای آرایش و زینت نباشند و کسی به قصد لذت و هوس نگاه نکند و همین طور بیم فتنه و لغزش در بین نباشد. زیرا از یک سو هر کسی در وجدان خود می داند که هوس چشم چرانی و نظر بازی در مرد و علاقه شدید به خودآرایی و خودنمایی در زن وجود دارد )دورانت،ص115)و از سوی دیگر ، از آن جا که حجاب ظاهری نماد و نشانه ی بیرونی است که در تحصیل عفت و تقوای درونی تأثیر دارد و اسلام هم روی آن تأکید زیادی دارد ، بنابراین در این مقوله هرچه پوشش زن کامل تر و نگاه مرد محدودتر باشد ، بهتر است (مهدی زاده ،ص 70)
هدف در این پایان نامه تهیه ی شرحی از تحولات حجاب و پوشش در ادوار مختلف تاریخ بوده، این که پیدایش حجاب و پوشش به چه عصر و دوره ای برمی گردد؟ و آیا فقط مختص به اسلام است یا این که سایر ادیان و اقوام را نیز شامل می شود؟ و حدود و کیفیت آن با توجه به آراء و احکام فقهی و این که آیا تحولات زمانی و مکانی بر آرای فقهی در مورد حجاب و پوشش تأثیر داشته؟ و همین طور آثاری که حجاب و پوشش و پیامدهایی که بد حجابی و بد پوششی برای فرد و جامعه می تواند به همراه داشته باشد را مورد بررسی قرار می دهد.
نقش و تأثیر زمان و مکان در زمینه ی تحولات حجاب و پوشش زنان بر آراء فقهی چگونه است؟
الحمد للّه رب العالمین، و الصلاهُ و السلامُ عَلَى أَمِینِ وَحْیِهِ وَ خَاتَمِ رُسُلِهِ وَ بَشِیرِ رَحْمَتِهِ سید أنبیائه أبی القاسم محمد و آله الطاهرین سیّما الإمام المنتظر الحجّه بن الحسن العسکری عجّل الله تعالى فرجه الشریف.
اما بعد
خداوند متعال انسان را به عنوان موجودی با عظمت تکریم نموده و به صراحت به برتری انسان بر بسیاری از مخلوقات تاکید کرده است:) وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً. (
منشاء این کرامت که در فطرت او نهادینه شده است همان نفخه الهی که در همه انسانها به صورت یکسان موجود است. خداوند میفرماید:
) فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ.(
حق حیات موهبتی الهی است و خداوند مالک حقیقی همه موجودات است و جهان و تمام آفریده ها در دست اراده و قدرت او است با خواست او ایجاد شده و با اراده او محو میگردد.
) هُوَ یُحْیی وَ یُمیتُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ. (
بنابراین هیچ فردی یا مجموعه ای نمی تواند این حق را از فرد سلب کند و به جسم و روح انسان آسیب برساند.
خداوند می فرماید: )َ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَق( قرآن مجید سلب حق حیات از یک شخص را برابری با نابودی سازی تمام جامعه می داند: )مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً (
خداوند برای کسی که حق حیات دیگری را سلب کند، مجازات های دنیوی و اخروی در نظر گرفته است عقوبت قصاص در شریعت اسلامی، از جمله مجازات های دنیوی برای کسی است که حق حیات را از دیگری سلب کند.
خداوند می فرماید: )یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلى( علاوه بر مجازات های دنیوی، مجازات های سنگین اخروی در نظر گرفته است، خداوند می فرماید:
)وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً (
اسلام علاوه بر حرمت قتل دیگران، قتل نفس خود را نیز حرام قرار داده است. و ادله قطعی در کتاب و سنت وارد شده است.
خداوند می فرماید: )ْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحیما(
از طرفی این مسئله نیز روشن است که در اسلام سلب حیات و قتل نفس مطلقاً حرام نیست، تحریم قتل نفس معلق بر خود قتل نیست، بلکه به اسبابی مربوط می شود که انگیزه قتل می شود، از این رو در مواردی به خطر انداختن جان خود و دیگران جایز است، از این موارد، جهاد فی سبیل الله، دفاع از دین، نفس، ناموس، مال و وطن، در صورت ضرورت است.
در سالهای اخیر در جهان شکل جدیدی از قتل نفس به وجود آمده که در دوران قدیم متداول نبوده، و از این روش جدید با عناوین گوناگون از جمله: عملیات انتحاری، عملیات استشهادی، دفاع انتحاری، تفجیر النفس فی العدو، و اعمال فدائیه، تعبیر می شود کسانیکه از این روش جدید استفاده می کنند اهداف گوناگون، مادی، معنوی، دنیوی و اخروی را دنبال می کنند.
بررسی ماهیت این گونه عملیات و مشخص کردن موارد مشروع و غیر مشروع آن از دیدگاه فقه اسلامی از اهداف این رساله است.
برای این که درظاهر و از دیدگاه عرف در زمان حاضر ممکن است بعضی از این عناوین بار مثبت داشته باشند مانند، عملیات استشهادی و اعمال فدائیه و بعضی از عناوین در معنای منفی آن مطلقا بکار رود، مانند عملیات انتحاری و تفجیر النفس فی العدو، و حتی دفاع انتحاری ولی در واقع بر همه این ها معنای لغوی انتحاری صادق است، از این رو می تواند، این عناوین خصوصاً عملیات انتحاری و دفاع انتحاری در مشروع و غیر مشروع آن بکار رود.
مانند واژه «ارهاب» و «ارهابی» در زمان حاضر در معنای منفی آن بکار می رود و آن عبارت است از «ترور» و «تروریست» ولی در قرآن کریم، این واژه در معنای مثبت هم بکار رفته مانند }تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُم{
عملیات انتحاری عبارت است از: «عملیاتی که شخص به منظور اهداف گوناگون (دنیوی و اخروی) خود را به کشتن می دهد و موجب از بین رفتن دیگران یا تأسیسات و چیزهای دیگر می شود و چون غالباً خود را نیز به کشتن می دهد نام انتحار بر آن گذاشته اند.»
این واژه ترکیبی (عملیات انتحاری) مفهومی است که به موازات گسترش جهانی خشونت در دهه های پایانی قرن بیستم، در ادبیات سیاسی به تدریج ظاهر شد.
عملیات انتحاری زمانی رخ میدهد که مسیرهای معمولی و متعارف برای رسیدن به اهداف و خواسته ها، ناکار آمد و غیر مفید شناخته می شود.
رشد فزاینده عملیات انتحاری در سالهای اخیر باعث شده است که روزنامه نگاران، متخصصان و محققان سیاسی، اجتماعی و دینی، این پدیده را از زوایای مختلف در نظر بگیرند و با انجام مطالعات تطبیقی و بررسی اسناد تاریخی، به تحلیل آن بپردازند.
به این ترتیب، عملیات انتحاری یک مسئله مهم و اساسی برای جوامع انسانی (اعم از اسلامی و غیر اسلامی) محسوب می شود. (عملیات انتحاری از دیدگاه فقه اسلامی) موضوعی است که کمتر به آن توجه شده است، از این رو تا زمانی که نظر اسلام و فقه مورد توجه قرار نگیرد و عملیات انتحاری از دیدگاه فقه بررسی نشود، فهم درست از حقیقت عملیات انتحاری و تبیین مرز مشروع و غیر مشروع امکان پذیر نیست.
در این رساله تلاش شده است تا حقیقت عملیات انتحاری و انواع و مصادیق آن از دیدگاه فقه اسلامی بررسی، تبیین و تحلیل شود.
حکم فقهی عملیات انتحاری چیست؟
. اسراء، آیه70، ما آدمیزادگان را گرامى داشتیم و آنها را در خشکى و دریا، (بر مرکبهاى راهوار) حمل کردیم و از انواع روزیهاى پاکیزه به آنان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کردهایم، برترى بخشیدیم..
. حجر، آیه29، هنگامى که کار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگى براى او سجده کنید.
.یونس، آیه56، اوست که زنده مىکند و مىمیراند، و به سوى او بازگردانده مىشوید.
. سوره مائده، آیه32 «هر کس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد، چنان است که گویى همه انسانها را کشته»
. بقره، آیه178 «اى افرادى که ایمان آوردهاید! حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است.»
. نساء، آیه93 «و هر کس، فرد باایمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است در حالى که جاودانه در آن مىماند و خداوند بر او غضب مىکند و او را از رحمتش دور مىسازد و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است.»
. نساء، آیه29 « و خودکشى نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است.»
. انفال، آیه60، «دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.»
دانلود متن کامل پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت
جامعه المصطفی «صلی الله علیه و آله» العالمیه
مجتمع آموزش عالی فقه
پایان نامه کارشناسی ارشد
تأثیر نهی بر معامله از دیدگاه فریقین
مهر 93
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب
فصل اول: کلیات و مفاهیم
کلیات 2
بیان مسئله 2
سابقه و ضرورت انجام تحقیق 2
هدف تحقیق 2
روش تحقیق 3
قلمرو تحقیق 3
مفاهیم 3
معانی لغوی و اصطلاحی 3
نهی در لغت 3
نهی در اصطلاح اصولیون امامیه 4
نهی در اصطلاح اصولیون عامه 6
معامله در لغت 7
معامله در اصطلاح 7
مراد از معامله در مسئله مورد بحث از دیدگاه علمای امامیه 10
قابلیت اتصاف به صحت و فساد 12
تأثیر در لغت 14
صحت در لغت 15
فساد در لغت 16
مقدمات مطرح شده توسط علمای امامیه 17
عنوان مسأله 17
اصولی بودن مسأله 23
عقلی یا لفظی بودن مسأله 27
تحریر محل منافشه انواع مختلف نهی 32
فرق مسأله مورد نظر با مسأله اجتماع امر و نهی 37
وجود یا عدم وجود اصل در مسأله 39
لزوم یا عدم لزوم ما یقتضی الصحه 42
فصل دوم: مباحث مرتبط با صحت و فساد
مباحث مرتبط با صحت و فساد از دیدگاه علمای امامیه 45
مراد از صحت و فساد 45
جعلی یا انتزاعی یا واقعی بودن صحت و فساد 54
واقعی بودن صحت و فساد در عبادات و جعلی بودن آن دو در معاملات 55
تفصیل بین صحت واقعی و صحت ظاهری 64
انتزاعی بودن صحت و فساد 68
ثمره جعلی یا انتزاعی بودن صحت و فساد 75
تقابل صحت و فساد 75
مباحث مرتبط با صحت و فساد از دیدگاه علمای اهل سنت 81
نتیجه گیری 82
فصل سوم: تأثیر نهی بر معامله از دیدگاه امامیه
های موجود در مسأله 85
بررسی آراء مهم 86
برسی نظریه دلالت نهی بر فساد چه در عبادات و چه در معاملات 86
بررسی دیدگاه دلالت نهی بر صحت 92
بررسی دیدگاه مفسد بودن نهی در عبادات مطلقاً و عدم آن در معاملات مطلقاً 102
بررسی دیدگاه مفسد بودن نهی در عبادات و تفصیل در معاملات 103
الف) تعلق نهی به سبب معامله 104
106
ج) نهی از تسبب 112
د) نهی از آثار معامله 113
بررسی ادله نقلی 115
بررسی نهی تنزیهی، غیری و تشریعی 121
نهی تنزیهی 121
نهی غیری 122
نهی تشریعی 122
نتیجه گیری 123
فصل چهارم: تأثیر نهی بر معامله از دیدگاه اهل سنت
انواع متعلق نهی 126
نهی تنزیهی و کراهتی 127
دیدگاه های علمای اهل سنت نسبت به آراء در مسأله 129
ادله آراء مختلف 144
ادله مقتضی فساد بودن نهی 144
1- ادله نقلی 144
2- اجماع 149
3- ادله عقلی 150
منشأ اقتضاء بودن لغت، شرع یا عقل 154
ادله مقتضی فساد نبودن نهی 156
دلیل دال بر صحت بودن نهی 158
دلیل مقتضی فساد بودن نهی در عبادات و عدم اقتضاء در معاملات 159
مناقشه با حنفیها 160
اشتراکات مباحث علمای امامیه و اهل سنت در مسأله 163
تفاوتهای مباحث علمای امامیه و اهل سنت در مسأله 163
نتیجه گیری 164
فهرست منابع 165
یکی از مباحث مطرح شده در علم اصول مسأله تعلق نهی به معامله میباشد. تعلق نهی به عبادت تأثیر لازم را در آن گذاشته و موجب فساد عبادت میگردد، به همین صورت نهی در معامله نیز تأثیر گذار خواهد بود. مسأله مورد نظر این است که این تأثیر چه خواهد بود ؟ از طرفی اصولیان اهل سنت نیز تأثیر نهی در معامله را مورد بررسی قرار دادهاند از این رو باید این مسأله مطرح شود که تأثیر نهی در معامله عند الفریقین چیست؟
از آنجایی که این بحث از مباحث اصول است، قدمتی به درازی علم اصول دارد که به نظر برخی از عصر صادقین علیهما السلام و اصحاب ایشان آغاز شده، و یا توسط شافعی که به گمان برخی از عامه مؤسس علم اصول شمرده شده به این بحث اشاره شده است. همچنین این مطلب باب مستقلی در کتب اصولی علمای قدیم شیعه به خود اختصاص داده است، اما در مورد ضرورت انجام این بحث قابل ذکر است که عمده مباحث مطرح شده در این زمینه چه در میان شیعیان و چه در میان اهل تسنن به صورت درون مذهبی و تک بعدی انجام گرفته و ثانیا مطالب، به صورت کلی و عمدتاً به تأثیر نهی در عبادت اختصاص پیدا کرده است. لذا به منظور بررسی بیشتر و دقیقتر موضوع در مورد نهی در معامله به صورت اختصاصی و همچنین تقریب هر چه بیشتر دیدگاه های شیعه و اهل سنت به نظر میرسد بررسی مقارنهای موضوع تأثیر نهی در معامله ضرورت مییابد.
هدف از تحقیق مورد نظر، بررسی هر چه بیشتر تأثیر نهی بر معامله به صورت جزئی است. زیرا هر چه در این مورد نگاشته شده عمدتاً به صورت کلی، هم در عبادات و هم در معاملات مورد بحث قرار گرفته است. از طرفی دیگر فقط به صورت درون مذهبی و تک بعدی به آن شده پرداخته شده است. این تحقیق برآن است که به این موضوع به صورت جزئی و دقیقتر و به عبارت دیگر با تمرکز بر معاملات و همچنین به صورت مقارنهای بپردازد.
این تحقیق به صورت توصیفی تحقیقی می باشد
مباحث مورد نظر محدوده زمانی و مکانی خاصی ندارد و از نظر موضوع نیز، در قلمرو مباحث اصولی، فقهی، حقوقی، قرآنی و تفسیری قرار میگیرد، اما این نوشتار بر آن است که از نظر اصولی مطالب مورد نظر را بررسی کند.
نهی از ماده (ن ه ی) به معنی خلاف امر، زجر، باز داشتن از چیزی و حرام آمده است.
العین در این مورد می آورد: النَّهْیُ: خلاف الأمر، تقول: نَهَیْتُهُ عنه
مفردات الفاظ القرآن آورده است: النَّهْیُ: الزّجر عن الشیء. قال تعالی:
أَرَأَیْتَ الَّذِی یَنْهی* عَبْداً إِذا صَلَّی [العلق/ 9- 10] و هو من حیث المعنی لا فرق بین أن یکون بالقول أو بغیره، و ما کان بالقول فلا فرق بین أن یکون بلفظه افعل نحو: اجتنب کذا، أو بلفظه لا تفعل. و من حیث اللفظ هو قولهم: لا تفعل کذا،
المصباح المنیر نیز در این زمینه می نویسد: (نَهَی) اللّهُ تَعَالَی أَی حَرَّم
کتاب التحقیق فی کلمات القرآن الکریم با جمع بندی معانی مطرح شده می نویسد:
و التحقیق أنّ الأصل الواحد فی المادّه: هو طلب ترک شیء و هذا یقابله الأمر و هو طلب الفعل. و الطلب فعلا أو ترکا أعمّ من أن یکون بقول أو بعمل أو بالتکوین.
نهی در اصطلاح اصولیون قدیم امامیه به معنی طلب ترک عالی از دانی و اصولیون متأخر به معنی زجر و بازداشتن می باشد. در ادامه به تعدادی از این موارد از کتب اصطلاحی اشاره می شود:
النهی: و هو عباره عن طلب العالی من الدانی ترک الفعل، او هو عباره عن زجر العالی للدانی عن الفعل و ردعه عنه.
نهیطلب الکفّ عن الفعل من موقف استعلاء، من قبیل خطاب: (لا تشرب الخمر) الصادر من المولی
– فراهیدى، خلیل بن أحمد، کتاب العین، نشر هجرت، قم، 1409 ق، چاپ: دوم ، ج4 ص 93
– راغب أصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، دار القلم- الدار الشامیه، بیروت- دمشق، 1412 ق، چاپ: اول، ص 826
– فیومى، أحمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، موسسه دار الهجره، قم، 1414 ق، چاپ: دوم، ص 629
– مصطفوى، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران ،1368 ش، چاپ: اول، ج12، ص: 292
– حسینى، محمد، معجم المصطلحات الأصولیه – بیروت، چاپ: اول، 1415 ق، ص166
بر اساس روایات اسلامی، قدمت آیین حج به پیش از خلقت آدم باز میگردد و نخستین حجگزاران فرشتگان بودند که در آسمان چهارم بر گرد بیت المعمور به طواف و عبادت میپرداختند. این مناسک پس از خلقت آدم به زمین نیز انتقال یافت و وی به فرمان خدا، مأمور بنای کعبه و برگزاری مراسم حج گردید.
در این خصوص، عبارت قرآنیِ «اَوَّلَ بَیتٍ» (نخستین خانه) که در توصیف کعبه به کار رفته است، چه بسا ناظر به بنای کعبه توسط حضرت آدم باشد. سنّت حجگزاری در میان اخلاف حضرت آدم (ملقب به ابوالحجاج تداوم یافت و پیامبران به برگزاری آن اهتمام ویژهای داشته و بسیاری از آنان در جوار کعبه به خاک سپرده شدهاند.
گفته شده است که کعبه در طوفان نوح ناپدید و به تدریج آیینهای حج به فراموشی سپرده شد.
این وضع تا زمانی که حضرت ابراهیم مأمور بازسازی کعبه و احیای آیین حج گردید ادامه یافت. گفتهاند که پس از اتمام بنای کعبه، جبرئیل مناسک حج را یک به یک به او آموخت. آنگاه ابراهیم بر مکان مرتفعی (به روایتی کوه ثَبیر و به روایتی جایی که بعدها به مقام ابراهیم معروف شد) ایستاد و با صدای بلند، مردمان را به حجگزاری فرا خواند. سپس خود، پسرش اسماعیل و گروهی از جُرهُم، به عنوان پیشگامان، حج به جای آوردند. از آن پس، حج به عنوان سنّتی مقدّس و با آدابی چون مُحرِم شدن، طواف، سعی، وقوف در عرفه، مَشعَر، مِنا و مزدلفه، قربانی، تهلیل، تلبیه و رَمْیِ جمره، تداوم یافت و مناصبی چون کلیدداری، پردهداری و خدمتگزاری کعبه نیز پدید آمد.
بنابراین با توجه به سیر تاریخی خانه کعبه به مرور در برخی از احکام آن نیز تغییراتی صورت گرفته است که هدف از نگارش این پایان نامه نیز بررسی این تغییرات (تطور تاریخی) میباشد.
از آنجا که تا کنون در این خصوص پایان نامه و یا کتابی مستقل صورت نگرفته است لذا محقق بر آن شد تا به بررسی تطور تاریخی فقه حج بپردازد.
انجام این تحقیق میتواند حج گزاران را با فلسفه و تاریخچه احکام حج آشنا سازد و آنان را در انجام هرچه بهتر احکام حج یاری رساند.
حج، آهنگ زیارت کعبه و انجام مناسکی است که در درازنای تاریخ به شکلهای گوناگون جلوهگر میشده است. کعبه، نخستین خانهای است که برای عبادت مردمان بنا شده: «اِنَّ اوَّلَ بیتٍ وضعَ للناسِ.» (آل عمران 96). حج، از پنجرکن اساسی اسلام است در روایتی از امام باقر (ع) آمده است: « بـُنـِیَ الْإِسـْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَهِ؛ اسـلام روى پنج پایه نهاده شده : نماز و زکوه و روزه و حج و ولایت (کلینی، 1404ق، ج : 3 ص : 29 روایه : 1).
امام علی (ع) درباره ضرورت پرداختن به حج میفرماید: « خدا را خدا را در حق خانه پروردگارتان. آن را خالی مگذارید، تا هنگامی که در این جهان ماندگارید که اگر حرمت آن را نگاه ندارید، به عذاب خدا گرفتارید» (نهجالبلاغه، نامه 46 و47).
حج، تنها عبادتی است که خداوند آن را به عنوان حقی برای خود بر عهده انسانها نهاده است و در این باره میفرماید:
« وَلِلّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً» (آلعمران»، آیه 97). بر مردان واجب است، زیارت خانه خدا را هر کس که بتواند به آن راه یابد.
حج، با شکوهترین، گستردهترین و گونهگونترین عبادتهاست. زوایای گوناگونی دارد که در هیچ عبادتی آن زوایا، یک جا جمع نشده است. در حقیقت، حج نمونه و بدل کوچکی از تمامیت اسلام است (شیخ صدوق، 1406، ص249).
به نظر نگارنده، حج با توجه به ماهیت اجتماعی و عبادی و سیاسی و فقهی و تاریخی دربرگیرنده همه جوانب دین بزرگ اسلام است که موارد مذکور در حج متجلی شده است.
و به بیان امام علی (ع)، حج نشانه تمامنمای اسلام است: « جَعَلَهُ سُبْحانَهُ وَتَعالی لِلإْسْلامِ عَلَما» (نهجالبلاغه»، خ1/7).
با این که عبادتی است در جمع و با جمع، ولی بیش از هر عمل عبادی دیگر، با قصد اخلاص و تقرب به خداوند معنا مییابد. از کوچکترین عمل تا بزرگترین آن باید با نیت و قصد پیروی خداوند انجام گیرد. پیشوایان دین، هماره شوق انجام آن را داشتهاند. امام مجتبی (ع) بیستبار از مدینه تا مکه را به شوق زیارت خانه خدا، پیاده میرود. امامان (ع)، از هیبت لبیک آن به خود میلرزیدهاند.
شناخت تاریخی تطور احکام فقهی در گذر زمان میتواند ما را به فهم امور مربوط و پیرامون مسئله حج موفق بدارد. در این تحقیق ما در صدد بیان و واکاوی این مسأله هستیم تا برخی از احکام فقه حج که نسبت به گذشته تغییر کرده است و دیدگاه فقهای امامیه نسبت به این احکام را بررسی کنیم.
حاصل این تحقیق میتواند در تطبیق شرایط زمانی و مکانی با احکام فقهی حج به کار گرفته شود. همچنین مشکلات مرتبط با حج در راستای تعدیل احکام دشوار مربوط به آن با عنایت به ازدیاد حاجیان مرتفع گردد. بدین صورت که هرچه بر سختی مناسک افزوده میشود قوانین مربوط به آن توسعه مییابد و مصادیق جدیدی در ذیل تعریف آن گنجانده میشوند. مثل توسعه امکان طواف در پشت مقام ابراهیم (ع)، همانند اهل سنت. بر اساس فتاوا و احکام ایشان، اجازه دارند پشت مقام ابراهیم نیز طواف نمایند لذا این امکان برای متولیان مسجدالحرام وجود دارد که فضای مخصوص طواف را تا جایی که امکان دارد، توسعه دهند همانگونه که اکنون طبقه دوم و سوم اطراف کعبه برای اهل سنت محیا گردیده است که در آن به طواف میپردازند، اما شیعیان تنها میبایست بین مقام ایراهیم و حجر اسماعیل طواف نمایند.
با توجه به نظری بودن تحقیق پس از فصلبندی اطلاعات با پرداختن به اقوال مختلف آرای فقهی و بررسی مبانی حقوقی آنها، مطالب را مورد بحث و بررسی قرار داده و نتایج را با فرضیات مورد مقایسه قرار خواهیم داد.
این تحقیق که یک تحقیق توصیفی است با بهره گرفتن از منابع کتابخانهای انجام خواهد گرفت. مطالب مورد نیاز را با بهره گرفتن از کتابخانه، کتابخانه دیجیتال، نمایه نشریات، مقالات مرتبط و فضای مجازی وب به دست خواهیم آورد.
از آنجا که بحث تاریخشناسی احکام فقه ی حج نخستین بار است که مورد مطالعه قرار میگیرد لذا انجام این پایان نامه کاری نو و جدید است.