یکی از مسائلی که همیشه ذهن دانشمندان و محققان را به خود مشغول داشته بحث پیشگویی است. اساساً، در طول تاریخ، انسانها همیشه به دنبال این مقوله بودهاند. مسئلۀ ورشکستگی و عدم موفقیت شرکتها نیز همواره از مشکلات درخور توجه بوده و یکی از عواملی است که هریک از استفاده کنندگان از صورتهای مالی همیشه نگران آن هستند.
در سطح کشور و از جمله در جمع شرکتهای تولیدی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، شرکتهایی دیده میشوند که در بازپرداخت بدهیهای خود با مشکل مواجه هستند، بازدهی لازم برای پوشش هزینه ها را ندارند و نیز مشمول مادۀ 141 قانون تجارت شدهاند. در واقع، همۀ این مسائل حاکی از درگیری شرکتها با درماندگی مالی هستند. وضع مالی نامطلوب باعث بروز زیان برای اقشار مختلف جامعه و مخصوصاً سرمایهگذاران و اعتباردهندگان میشود. بنابراین، نه تنها سرمایهگذاران بلکه مدیران ارشد و حسابداران نیز علاقهمندند که وضعیت مالی شرکت را به طور علمی پیشبینی نمایند. هرچند ریسک ورشکستگی برای هریک از این گروهها متفاوت است، لیکن همۀ آنها در این مسئله ذینفع هستند.
بحرانهای مالی اخیر در سراسر دنیا باعث توجه به اهمیت مکانیزمهایی شد که برای رفع وضع مالی نامطلوب شرکتها طراحی شدهاند. واضح است که پیشبینی ورشکستگی شرکتها میتواند در بهکارگیری این مکانیزمها برای حل وضع مالی نامطلوب آنها بسیار مؤثر باشد، اما لازم به ذکر است که ویژگیهای خاص کشورها نیز بر مشکلات مالی آنها تأثیر میگذارد.
یکی از راههایی که میتوان به بهرهگیری مناسب از فرصتهای سرمایهگذاری و همچنین جلوگیری از هدر رفتن منابع کمک کند پیش بینی درماندگی مالی یا ورشکستگی است. به این ترتیب که نخست، با ارائۀ هشدارهای لازم، میتوان شرکتها را نسبت به وقوع درماندگی مالی هوشیار کرد تا آنها با توجه به این هشدارها دست به اقدامهای مقتضی بزنند و دوم اینکه سرمایهگذاران فرصت مطلوب سرمایهگذاری را از فرصتهای نامطلوب تشخیص دهند و منابعشان را در فرصتهای مناسب سرمایهگذاری کنند. در ادامۀ این فصل، به تشریح بیشتر موضوع، اهمیت و ضرورت آن و همچنین اهداف و فرضیههای پژوهش میپردازیم.
از نقطهنظر اقتصادی، درماندگی را میتوان به زیانده بودن شرکت تعبیر کرد که در واقع، در این حالت، شرکت دچار عدمموفقیت شده است. صرفنظر از اندازه و ماهیت فعالیت واحدهای تولیدی، استفاده کنندگان از صورتهای مالی، از جمله سرمایهگذاران و یا اعتباردهندگان، بر اساس اطلاعات مالی تصمیم به خرید و فروش سهام و پرداخت وام میگیرند. همانطور که گفته شد، در سطح کشور و از جمله در جمع شرکتهای تولیدی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، ممکن است شرکتهایی در آینده دچار ورشکستگی شوند، لیکن باتوجه به عدماطمینان نسبت به وضعیت این شرکتها در آینده، ممکن است منابع و فرصتهای بیشتری از بین میرود.
وضع مالی نامطلوب شرکتها باعث بروز زیان برای اقشار مختلف جامعه میشود، بطور مثال چنانچه حسابرسان از طریق گزارش حسابرسی علائم بحران را افشا نکنند، به وسیلۀ دعاوی حقوقی تحدید میشوند، همچنین موسسات مالی باید احتمال ناتوانی واحدهای تولیدی در بازپرداخت تسهیلات دریافتی را اندازهگیری نمایند. بنابراین، نه تنها سرمایهگذاران بلکه مؤسسات مالی، مدیران ارشد، حسابرسان و … نیز علاقهمندند که وضعیت مالی شرکت را به طور علمی پیشبینی کنند. وقتی شرکتی ورشکسته شود، به نظر میرسد سازماندهی مجدد،
خروج از درماندگی و یا انحلال و نقدکردن آن به منظور استفاده از سایر فرصتهای سرمایهگذاری راه حل معقول باشد. اما زمانی میتوان از سازماندهی مجدد شرکت صحبت کرد که فرصت کافی برای این کار باقی مانده باشد. بنابراین، نیاز به استفاده از الگوهایی است که بتوانند وضعیت مالی شرکتها را در آینده پیشبینی کنند. بنابراین طی سالیان اخیر، علاقه به پیشبینی بحرانهای مالی در شرکتها منتج به شکلگیری مدلهای متفاوتی در این حوزه شده، لیکن مسئله اصلی عدم اجماع در خصوص این مدلها است.
در فضای رقابتی امروز، افراد تلاش زیادی برای اطلاع از وضعیت شرکتها به منظور محافظت از منافع خود انجام میدهند، اما این مهم زمانی دستیافتنی خواهد بود که اشخاص به روشهای تجزیه و تحلیل قابل اعتماد دسترسی داشته باشند. تعیین علت یا علتهای یک بحران مالی کار سادهای نیست. مشکل مالی نتیجۀ عوامل متعددی بوده که به ورشکستگی منجر می شود. پیشبینی درماندگی مالی شرکتها مدتهاست که به عنوان یکی از موضوعات مهم در حوزۀ مالی مطرح بوده و مدلهای متعددی در این زمینه طراحی شده اند و در بسیاری از این مدلها از متغیرهای سنتی مالی به عنوان متغیرهای پیشبینیکنندۀ درماندگی استفاده شده است.
اگر وضعیت مالی بنگاهها از طریق آزمون مدل روشن شود و ورشکستگی آنها قابل پیشبینی باشد، سهامداران و مدیران برای جلوگیری از ورشکستگی و یا تغییر در وضعیت ساختار شرکت چارهاندیشی خواهند کرد و چه بسا با اتخاذ تدابیری درست از ورشکستگی آن شرکتها جلوگیری کنند؛ لیکن انواع مدلهای پیش بینی عملکرد نتایج متفاوتی را به تصمیمگیرنده نشان میدهند. بنابراین، باید مدلهای مختلفی که برای پیش بینی بحرانهای مالی قبل از وقوع آنها تدوین شده آزمایش شوند تا ابتدا مشخص شود که آیا این الگوها در شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور ایران توانایی پیش بینی بحران مالی را دارند یا نه، سپس در صورت توانایی پیشبینی، بر اساس بالاترین توانمندی مرتب شوند تا بتوانند در تصمیمات بهکارگرفته شوند. هرچند هیچیک از روشهای ارزیابی عملکرد در دنیا مدل کاملی را ارئه نمی کنند و همواره، در کنار یک مدل پیشبینی، به قضاوت حرفهای تصمیمگیرنده نیز نیاز هست.
بنابراین، با عنایت به پیامدها و هزینه هایی که مسئلۀ درماندگی مالی میتواند برای شرکتها، اقتصاد کشور و سایر افراد و نهادها ایجاد کند، انجام تحقیقاتی که بتواند این مدلها را ارزیابی نموده و آنها را بر اساس توانمندی در ارزیابی مورد آزمون قراردهد ضرورت مییابد.
1-4-2- فرضیهها
هدف این پژوهش مقایسۀ کارایی الگوهای پیش بینی بحران مالی (الگوریتم ژنتیک خطی، مدل شبکۀ عصبی مصنوعی و مدل اسپرینگیت) با بهره گرفتن از نسبتهای مالی در شرکتهای پذیرفتهشده در بازار بورس اوراق بهادار تهران است. بنابراین، فرضیه ها در دو گروه و به شرح زیر طراحی شدهاند:
فرضیۀ اول: مدل «اسپرینگیت» قابلیت پیش بینی بحران در شرکتهای پذیرفتهشده در بازار بورس تهران را دارد.
فرضیۀ دوم: مدل «شبکۀ عصبی مصنوعی» قابلیت پیش بینی بحران در شرکتهای پذیرفتهشده در بازار بورس تهران را دارد.
فرضیۀ سوم: مدل «الگوریتم ژنتیک خطی» قابلیت پیش بینی بحران در شرکتهای پذیرفتهشده در بازار بورس تهران را دارد.
فرضیۀ اول: بین مدل «اسپرینگیت» و مدل «شبکۀ عصبی مصنوعی» در پیش بینی احتمال وقوع بحران مالی در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران تفاوت معنیداری وجود دارد.
فرضیۀ دوم: بین مدل «اسپرینگیت» و «الگوریتم ژنتیک خطی» در پیش بینی احتمال وقوع بحران مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران تفاوت معنیداری وجود دارد.
فرضیۀ سوم: بین مدل «شبکۀ عصبی مصنوعی» و «الگوریتم ژنتیک خطی» در پیش بینی احتمال وقوع بحران مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران تفاوت معنیداری وجود دارد.
. Springate method.
. Artificial neural network.
. Linear genetic algorithm.
افزایش رقابت، به خصوص در بخش خدمات، توجه بیشتر به حفظ و نگه داری مشتریان فعلی و تلاش برای جذب مشتریان جدید را سبب شده است. در این میان، موضوع وفاداری مشتری و تشخیص عوامل تأثیرگذار بر آن از اهمیت دوچندانی برخوردار است. یکی از پیش نیازهای وفاداری، بویژه در حوزه خدمات، رضایت مشتری است که اغلب پژوهشگران به آن اشاره داشته اند(کریمی،1388). یافته ها نشان می دهند که بیش از 90٪ از مشتریان ناراضی یک شرکت، کوشش نمی کنند تا به منظور ارائه شکایت و یا انتقاد با سازمان مورد نظر ارتباط برقرار کنند . این مشتریان برای تامین نیازهای خو یش به رقبا مراجعه می کنند و عدم رضایت خویش را با علاقمندی تمام برای سایر مشتریان بالقوه بازگو می کنند. و یکی از عوامل بسیار مهمی که باعث افزایش وفاداری و رضایت مشتری می شود کیفیت خدمات است.که در این تحقیق به آن پرداخته می شود.
1-2) بیان مسئله
مشتری معمولاً به جایی میرود که به بهترین وجه به خواسته ها و نیازهای او توجه شود. بنابر این مدیریت ها بایستی با بهره گیری از روش های مختلف جمع آوری اطلاعات و بکارگیری سیستم های اطلاع رسانی نسبت به تعیین و دریافت تمایلات، نیازهاوخواسته های مشتریان اقدام نماید. اهمیت کیفیت خدمات در اقتصاد جهانی به سرعت در حال افزایش است(Olgun et al,2013). کیفیت خدمات و رضایت مشتری و وفاداری مشتریان از مهمترین عوامل موفقیت در کسب و کار است(Olgun et al,2013). ارائه خدمات مناسب جز بر پایه شناخت نیازها، علاقمندی ها، امکانات و انتظارات مشتریان امکان پذیر نیست. امروزه فقط جلب رضایتمندی مشتریان کافی نیست و شرکتها نباید تنها به این موضوع بسنده کنند، بلکه آنها باید مطمئن شوند که مشتریان رضایتمندشان، وفادار هم هستند (. (Kotler & Armstrong, یکی از عواملی که باعث افزایش رضایت و اعتماد و در نهایت افزایش وفاداری مشتریان اینترنتی می گردد کیفیت خدمات الکترونیکی می
باشد .مطالعات زیادی به رابطه بین رضایت مشتری و اعتماد بر روی وفاداری مشتریان پرداخته است(Kaur&Soch,2013). تعیین رضایت مشتریان از خدمات ارائه شده توسط شرکتهای خدماتی از ملاکهای اساسی مشتری مداری است. براساس نتایج تحقیقات پژوهشگران درسازمان های خدماتی،کیفیت خدمات ازجمله مهمترین عوامل موثردرافزایش سطح رضایتمندی مشتریان می باشد(زمردیان،1379،ص8). ازلحاظ نظری، درسازمان های خدماتی،کیفیت خدمات از جمله مهمترین عوامل مؤثر در افزایش سطح وفاداری مشتریان می باشد (زمردیان،1379،ص 8) ،ازاینرو: «خدمت به مشتریان شامل کلیه اموری است که شرکت به منظور جلب رضایت مشتری و کمک به آنها برای دریافت بیشترین ارزش از محصولات یا خدماتی که خریداری کرده اند،انجام می دهد.» (روستا،1376،ص233). در هر سازمان خدماتی، مانند سازمان بیمه، مشتریان نقش اساسی را ایفاء می نمایند و اساساً بدون آنان، مفهوم بیمه تحقق عینی نخواهد یافت. ازاینرو بزرگترین سرمایه شرکت های خدماتی ، مشتریان می باشند. سازمانی که هدف اصلی آن جلب رضایت مشتری باشد، تمامی هم و غم خود را صرف توسعه کمی و کیفی وظایف خود در رابطه با مشتریان می نماید و در خدمت مشتری بودن از دیدگاه آن به معنای ارائه خدمات جذاب و با کیفیت برتر و در عین حال قابل دسترسی بودن آن برای عامه مردم است . بنابراین اگر یک سازمان به دنبال کسب سهم بیشتری از بازار، پیشی گرفتن از رقبا، ایجاد علاقه، تعهد و وفاداری در مشتریان و درنهایت کسب منافع بیشتری برای خود است بایستی بتواند با بهره گیری از فنون بازاریابی و پژوهشهای بازار، نیازها، خواسته ها و انتظارات مشتریان را شناخته، با ارائه کالا و خدمات با کیفیتی بالاتر از سطح انتظار مشتری، در وی رضایتمندی بوجود آورد و ضمن بررسی میزان رضایت مشتری ، عواملی را که ممکن است بر افزایش این رضایتمندی تاثیر بگذارد را شناسائی کرده و با بهره گرفتن از راهکارهای مطلوب درپی بهبود مستمر آن باشد. لذا با توجه به مسائل گفته شده این سوال پیش می آید که و عوامل موثر بر وفاداری مشتریان چیست و آیا کیفیت خدمات بر روی رضایت مشتری و وفاداری مشتریان تاثیر می گذارد؟
1-3) اهمیت و ضرورت تحقیق
امروزه با توجه به چالشهای حاکم بر فضای کسب و کار، سازمانها تنها در صدد جذب مشتریان جدید نبوده، بلکه استراتژی حفظ مشتریان فعلی و ارتقای وفاداری آنان به سازمان را در پیش گرفته اند لذا دیگر رضایت مندی مشتریان کافی نبوده و بازاریابان باید.( Osman et al,2009). در این راستا سازمان های پیشرو در عرصه مشتری محوری، برنامه هایی را برای افزایش و ارتقای وفاداری مشتریان در پیش گرفته اند. وفاداری از باور به کیفیت خدمات، تصمیم روانشناختی (نیا ت رفتاری ) و نگرش مثبت و مطلوب ناشی میشود و به عنوان تکرار رفت ار خرید و ثبات در رفتار خرید است.(Castro et al,2004) افزایش وفاداری مشتری می تواند موجب کاهش هزینه های بازاریابی و افزایش تقاضای بیشتر مشتریان گردد .(Faghihi,2008) در سازمانها معمولاً بنا به دلایلی از جمله تعداد کمتر مشتریان، تداوم بیشتر استفاده از خدمات توسط آنها، اهمیت بالای حفظ و تقویت روابط بلندمدت سازمان با مشتریان، روابط نزدیکتر و عمیقتر با مشتریان و حرفه ای بودن مشتریان موجب شده است توجه به عوامل مؤثر بر وفاداری مشتریان از اهمیت بسزایی برخوردار باشد Jayawardhen et al,2007)). مشتری، رمز موفقیت هر سازمان و هر گونه فعالیت تجاری اقتصادی می باشد. اعتبار یک سازمان موفق ، بر پایه روابط بلند مدت آن سازمان با مشتریان بنا گردیده است. کلیدی ترین عامل کسب رضایت و وفاداری مشتریان، ارائه خدمات مناسب است. سازمانی که یکی از اهداف عملی خود را ارائه خدمات مناسب بر پایه انتظارات و نیازهای مشتری طرح ریزی نموده باشد، می تواند با تکیه بر سایر اصول تجارت، سازمان موفقی باشد. ارائه خدمات مناسب جز بر پایه شناخت نیازها، علاقمندی ها، امکانات و انتظارات مشتریان امکان پذیر نیست. بررسی رابطه بین کیفیت خدمات و رضایت مشتری و وفاداری مشتری همیشه یکی از بحث های جذاب در حوزه کسب و کار می باشد(Olgun et al,2013). یکی از عواملی که باعث افزایش رضایت و اعتماد و در نهایت افزایش وفاداری مشتریان می گردد کیفیت خدمات می باشد . لذا این تحقیق از از این لحاظ دارای اهمیت است که می توان با شناسایی ابعاد کیفیت خدمات باعث اقزایش وفاداری مشتریان گردد.از طرف دیگر نتایج این تحقیق می تواند مورد استفاده شرکت های بیمه و همچنین شرکتها و موسساتی که با خدمات سروکار دارند و کیفیت خدمات یکی از موضوعات مهم برای جذب مشتری و تداوم مشتری برای سازمان هایشان است , قرار گیرد.
– CUSTOMER ORIENTED
:
تعهد سازمانی، عامل موثری در رفتار سازمانی کارکنان و بازده سازمان هاست(استرون،1377،73) و هیچ سازمانی نمی تواند موفق شود مگر اینکه اعضا و کارکنان سازمان نسبت به آن، نوعی تعهد داشته و تلاش نسبی داشته باشند(اسنوتر و فریمن،972،1375). امروزه مدیران دریافته اند که پروش نیروی کارامد و توسعه منابع انسانی راهی است میانبر که که می تواند سازمان ها را در جهت تحقق هر چه بهتر اهداف یاری کند. در این برهه از زمان مزیتی که سازمان ها برای پیشی گرفتن از یکدیگر دارند، تنها در بکارگیری فناوری جدید نیست بلکه در بالا بردن اعتماد به نفس و میزان تعهد و وابستگی کارکنان به اهداف سازمانی نهفته است. یکی از راه هایی که مدیران سازمان ها می توانند برای رسیدن به تعهد کارکنان از آن بهره گیرند هوش هیجانی است. گلمن(1995) بیان کرد که در محیط کار، هوش هیجانی نقش بارزتری در داشتن عملکرد مطلوب نسبت به سایر قابلیت ها از قبیل هوش شناختی یا مهارت های فنی ایفا می کند، بنابراین با پرورش و رشد هوش عاطفی و قابلیت های آن، هم سازمان و هم کارکنان از مزایای آن بهره مند می شوند. در این راستا در این پژوهش به بررسی رابطه بین هوش هیجانی با تعهد سازمانی کارکنان می پردازیم.
دراین فصل با ارائه مطالب کلی به یک توصیف اجمالی در رابطه با پژوهش حاضر می پردازیم. در ابتدا بیان مسئله را مورد بررسی قرار می دهیم، سپس به اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق می پردازیم. اهداف تحقیق ، مدل مفهومی و فرضیه های اصلی تحقیق را تعیین کرده و قلمروی پژوهش و روش تحقیق را مشخص می کنیم و در پایان به بیان اصطلاحات و تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیر هایی که در این تحقیق از آنها استفاده کرده ایم و آنها را مورد بررسی قرار داده ایم، می پردازیم.
1-2 بیان مسئله:
نگرش های متعددی در رابطه با فعالیت های شغلی وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به خشنودی شغلی، متعدد سازی و دلبستگی شغلی اشاره کرد. تحقیقات بسیاری به عوامل اثر گذار بر تعهد سازمانی کارکنان پرداخته است. از جمله متغیر های موثر بر نگرش های شغلی می توان از خصوصیات شخصی همچون سن، جنسیت ، وضعیت تاهل ، تحصیلات ، سابقه استخدام ، سطح مهارت و ویژگی های شغلی مانند تنوع مهارت، هویت وظیفه ، استقلال وظیفه و … خصوصیات سازمانی مانند اندازه سازمانی و بسیاری از متغیر های دیگر نام برد. تعاریف زیادی از تعهد وجود دارد که تعهد را می توان نوعی الزام دانست که آزادی عمل را محدود می سازد. دلایل زیادی وجود دارد از اینکه چرا یک سازمان بایستی تعهدات سازمانی فرا اجتماعی، و عملکرد شغلی رابطه مثبت و با تمایل به ترک شغل، رابطه منفی دارد. سازمان ها در پی عملکرد بالا و استراتژی های منابع انسانی برای افزایش تعهد کارکنان هستند .
انواع تعهدات سازمانی عبارتند از :
تعهد نگرشی :
از همانند سازی و دلبستگی نسبتا بالای یک فرد با یک سازمان خاص بدست می آید.
که به سه عامل می تواند مربوط باشد :
تعهد رفتاری : به عنوان پدیده ای ساختاری که نتیجه معامله زد و سازمان و دگرگونی در مزایای جانبی و سرمایه گذاری هایی که برای فرد در طول زمان به وجود می آید، تعریف شده است.
تعهد هنجاری :این تعهد فرایندی است که به موجب آن کنش های سازمانی همچون گزینش ها و روش های اجتماعی شدن و ویژگی های درونی فرد همچون وفاداری تعمیم یافته ، ارزشهای مورد توافق سازمان مشخص و نگرش های وظیفه باعث ایجاد تعهد سازمانی می شود(واینر و واردی 1980).
در ذیل هوش هیجانی و ابعاد آن را شرح می دهیم:
تعریف هوش هیجانی نیز همانند هوش شناختی شناور است. این اصطلاح از زمان انتشار کتاب معروف گلمن (1999) به گونهای گسترده به صورت بخشی از زبان روزمره درآمد و بحثهای بسیاری را برانگیخت. گلمن طی مصاحبهای با جان انیل (1996) هوش هیجانی را چنین تعریف میکند: «هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است. این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمهای مناسب در زندگی است. توانایی اداره مطلوب خلق و خوی و وضع روانی و کنترل تکانشهاست. عاملی است که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه و امید میکند. همحسی یعنی آگاهی از احساسات افراد پیرامون شماست. مهارت اجتماعی یعنی خوب تا کردن با مردم و کنترل هیجانهای خویش در رابطه با دیگران و توانایی تشویق و هدایت آنان است». گلمن در همین مصاحبه ضمن مهم شمردن هوش شناختی و هیجانی میگوید: هوش بهر (IQ) در بهترین حالت خود فقط عامل 20 درصد از موفقیتهای زندگی است. 80 درصد موفقیتها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارتهایی است که هوش هیجانی را تشکیل میدهند.
هوش غیرشناختی یا هیجانی، ابعاد شخصی، عاطفی، اجتماعی و حیاتی هوش را که اغلب بیشتر از جنبههای شناختی آن در عملکردهای روزانه موثرند؛ مخاطب قرار میدهد. هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران (خودشناسی و دیگرشناسی)، ارتباط با مردم و سازگاری فرد با محیط پیرامون خویش پیوند دارد. به عبارت دیگر، «هوش غیرشناختی پیشبینی موفقیتهای فرد را میسر میکند و سنجش و اندازهگیری آن به منزله اندازهگیری و سنجش تواناییهای شخص برای سازگاری با شرایط زندگی و ادامه حیات در جهان است».
مسئله اصلی این است که آیا کارکنان با هوش هیجانی بالا ،دارای تعهد سازمانی بیشتری می باشند؟ رفع ابهام در رابطه بین هوش هیجانی و تعهد سازمانی کارکنان در شهرداریمنطقه 5 تهران، انگیزه انجام پژوهش حاضر است.
1-3 اهمیت و ضرورت تحقیق:
لوتانز اظهار می دارد که در متون تحقیقی اخیر، نگرش کلی تعهد سازمانی، عوامل مهمی برای درک و فهم رفتار سازمانی و پیش بینی کننده خوبی برای تمایل به باقی ماندن در شغل آورده شده است. تعهد و پایبندی مانند رضایت، دو طرز تلقی نزدیک به هم هستند که به رفتارهای مهمی مثل جابه جایی و غیبت اثر می گذارند. همچنین تعهد می تواند پیامدهای مثبت و متعددی داشته باشد، کارکنانی که دارای تعهد و پایبندی هستند نظم بیشتری در کار خود دارند، مدت بیشتری در سازمان می مانند و بیشتر کار می کنند. از طرفی دیگر سازمانها با صرف هزینه و وقت بسیاری به جذب و آموزش کارکنان خود می پردازند، اما اگر در جهت بالا بردن تعهد کارکنان و شناسایی عوامل موثر بر تعهد سازمانی و در نتیجه حفظ کارکنان تلاش ننمایند، باعث میگردد آن افراد بهویژه افراد خبره به راحتی سازمان مزبور را ترک کرده و جذب سازمانهای دیگر شوند ویا اینکه در مجموعه سازمان سلامت اداری را به مخاطره بیاندازند، در نتیجه زحمات، تلاشها و هزینههای مربوط به استخدام، تربیت و تجهیز نیروی انسانی و سرمایهگذاری روی افراد به هدر میرود. با توجه به جایگاه ارزنده تعهد سازمانی و نقش آن در اثر بخشى سازمانها، شناسایى عوامل موثر بر آن با اهمیت است. در جامعه آماری مورد نظر، شهرداری منطقه 5 تهران تحقیقی در رابطه با موضوع حاضر انجام نشده است، بنابراین انجام تحقیق در مورد رابطه بین مولفه های هوش هیجانی کارکنان با تعهد سازمانی آنها ضروری به نظر می رسد. از سوی دیگر، در صورت تائید رابطه ذکر شده، برنامه ریزی منابع انسانی سازمان در جذب کارکنان می تواند مولفه هوش هیجانی را بعنوان یکی از متغییرهای با اهمیت در نظر بگیرد.
1-4 اهداف تحقیق :
1-4-1 هدف اصلی:
بررسی رابطه بین مؤلفه های هوش هیجانی و تعهد سازمانی کارکنان
1-4-2 اهداف فرعی :
1-5 مدل مفهومی تحقیق:
مدل تحقیق برگرفته از شاخص های تعهد سازمانی واینر و واردی(1980 ) شامل تعهد نگرشی، رفتاری و هنجاری و شاخص های هوش هیجانی دانیل گلمن(1999) شامل خودآگاهی، خود کنترلی، خود انگیزشی، هوشیاری اجتماعی و مهارت اجتماعی می باشد.
:
همانگونه که در دنیای انسانی و در حیات پرتلاطم بشری انسانهایی موفق و کارآمد خواهند بود که دارای هوشی سرشار و بهرهمند از درجه هوشی بالا باشند. بیتردید این انسانها با بهرهگیری از هوش خدادادی خود خواهند توانست بر مسائل و مشکلات زندگی خود فائق آیند. قطعاً در دنیای سازمانی نیز وضع به همین گونه خواهد بود، بخصوص اینکه در عصر حاضر هر چه زمان به جلوتر میرود با توجه به پیشرفت علوم و فنون سازمانها نیز پیچیدهتر و اداره آن ها نیز مشکلتر میشود (ایران زاده، 217،1389).
امروزه صحبت از انواع هوش است . امروزه هوش، پیشوند بسیاری از مفاهیم مدیریتی شده است. یکی از انواع هوشها، هوش سازمانی میباشد.
هوش سازمانی یعنی داشتن دانشی فراگیر از همه عواملی که بر سازمان مؤثر است. داشتن دانشی عمیق نسبت به همه عوامل مثل مشتریان، رقبا، محیط اقتصادی، عملیات و فرایندی سازمانی که تأثیر زیادی بر کیفیت تصمیمات مدیریتی در سازمان میگذارد، هوش سازمانی است ( ابزری،25،1385).
عملکرد هر فرد در هر جایگاه و پستی که قرار دارد نشانگر آگاهی شخص نسبت به آن موقعیت و یا مسئله خاص است که در مورد آن ارزیابی میگردد و با عنایت به اینکه هوش سازمانی هر فرد بیانگر آگاهی و اطلاعات افراد در رابطه با عوامل مؤثر بر سازمان است بنابراین هوش سازمانی میتواند یکی از عوامل مؤثر بر عملکرد فرد در داخل سازمان باشد.
از آنجا که در هر سازمان نقش کارکنان آن سازمان بعنوان یکی از عوامل مهم در سازمان غیر قابل اغماض است، لذا ارزیابی عملکرد کارکنان برای آگاهی از میزان موفقیت آن در امورات محوله برای دستیابی به نتایج صحیح ارزیابی عملکرد سازمان ضروری است.
1-2 – بیان مسئله :
در عصر حاضر سازمانها و شرکتهای مختلف پیوستن به روند دانش را آغاز کرده اند و مفاهیم جدیدی چون کار دانشی، سازمان دانشی جایگزین کار یدی و سازمان سنتی شده است.
با به کارگیری این واژگان خبر از ایجاد نوع جدیدی از سازمانها را میدهد که در آن ها به جای قدرت بازو، قدرت ذهن حاکمیت دارد. بر این اساس در آینده سازمانهایی انتظار توسعه و پیشرفت خواهند داشت که سهم بیشتری از دانش را به خود اختصاص دهند. در عصر حاضر اهمیت و جایگاه و نقش سطح کارکنان بعنوان اداره کنندگان اصلی سازمانها بر کسی پوشیده نیست و به کارگیری نظامهای موثر انتخاب، جذب، نگهداری، ارزیابی و توسعه آنان نیز طبیعتاً از جایگاه مهم و ویژهای برخوردار میباشد. بدون تردید شناسایی نقاط قوت کارکنان و بهرهبرداری از آن ها و نیز شناسایی نقاط ضعف ایشان و تلاش در جهت رفع و اصلاح آن ها میتواند نقش انکارناپذیری را در جهت رشد و تعالی سازمان ایفا کند.
موسسات و سازمانها و همچنین دانشگاهها با هر مأموریت، رسالت، اهداف و چشماندازی که دارند نهایتاً در یک محیط پرتلاطم و دائماً در حال تغییر فعالیت میکنند و ملزم به پاسخگویی به مشتریان، ارباب رجوع و ذینفعان هستند، بنابراین بررسی نتایج عملکرد یک فرایند مهم و راهبردی تلقی میشود، کیفیت و اثربخشی عملکرد کارکنان عامل تعیینکننده و حیاتی تحقق برنامههای توسعه و رفاه جامعه است.
ارزیابی و اندازهگیری عملکرد موجب هوشمندی سیستم و برانگیختن افراد در جهت رفتار مطلوب میشود و بخش اصلی تدوین و اجرای سیاست سازمانی است. (ارشدی خمسه،28،1387) . مطالعات اخیر در حوزه منابع انسانی بر 5 ویژگی شخصیت، استعداد، علاقه، هوش و مهارت بعنوان موفقیت نیروی انسانی در پیشبرد اهداف سازمانی و ایجاد رضایت شغلی، یادگیری سازمانی و گرایش دانش کارکنان مؤثر است. (سید جوادین، 1387) عوامل متعددی با عملکرد سازمانها و دستگاههای اجرایی در ارتباط میباشد که در تحقیق حاضر رابطه هوش سازمانی مورد بررسی قرار میگیرد.
امروزه با اطمینان کامل میتوان ادعا کرد که استفاده از راهحل هوش سازمانی میتواند قدرت رقابتپذیری یک سازمان را افزایش دهد و از دیگر سازمانها متمایز کند. این راه حل این امکان را به سازمانها میدهد تا با به کارگیری اطلاعات موجود از مزایای رقابتی و پیشرو بودن بهرهبرداری نمایند. این راهحل امکان درک بهتر تقاضاها و نیازمندیهای مشتریان و مدیریت ارتباط با آن ها را میسر میکند (ایران زاده،220،1389).
با توجه به اینکه کارکنان در سازمانهایی فعالیت میکنند که متأثر از محیط داخلی و خارجی خود میباشند و در مقابل پاسخگویی به مسائل و مشکلات خود نیازمند قدرت یادگیری هستند، بنابراین مسئله هوش سازمانی میتواند در این مهم کمک زیادی به کارکنان کرده و آن ها را قادر سازد تا با توجه به حافظه سازمانی خود که پاسخگوی نیازها و مشکلات و عکسالعمل به موقع به تغییرات محیطی باشند. در عصر اطلاعات کسی که اطلاعات دارد دارای قدرت است، هر سازمان و شرکتی که از این قدرت برخوردار باشد در ارائه خدمات و صنعت و حرفه خود در مقایسه با رقبای خود متمایز و ممتاز میشود، بنابراین کارکنان برای پیشبرد اهداف سازمانی و دستیابی به آن ها نیاز به هوش سازمانی دارند تا بتوانند با متکی به آن عملکرد خود را بهبود بخشند (ایران زاده،221،1389 ). با توجه به نقش پررنگ دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در توسعه کشور هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه هوش سازمانی کارکنان با عملکرد آنان در دانشگاه مراغه میباشد که برای این منظور هوش سازمانی براساس نظریه کارل آلبرخت در 7 بعد:
تعریف گردیده تا رابطه هوش سازمانی و ابعاد آن با عملکرد کارکنان مورد بررسی قرار گیرد.
1-3 – سؤال آغازین :
سوال آغازین تحقیق حاضر عبارت است از: آیا بین هوش سازمانی کارکنان و عملکرد آن ها در دانشگاه مراغه رابطهای وجود دارد ؟
1-4 – اهمیت و ضرورت تحقیق :
کارکنان و نیروهای انسانی سازمانها که در عصر حاضر که بعنوان عصر اطلاعات و ارتباطات تلقی میشود بعنوان بزرگترین سرمایههای هر سازمان به شمار میروند ، بسیاری از اندیشمندان دانش مدیریت کارکنان سازمانها را بعنوان سرمایههای انسانی تلقی میکنند آن ها را بعنوان یگانه منبع پایدار مزیت رقابتی سازمانها میدانند. در گذشته این اعتقاد وجود داشت که گذشته چراغ راه آینده میباشد ولی امروزه به دلیل شتاب فزاینده تغییرات و تحولات محیطی این اصل کارآیی خود را از دست داده است و نباید وقایع آینده سازمانها را به بخت و اقبال واگذار نمائیم بلکه بایستی با تدبیرو دوراندیشی برای تحولات آینده آماده شویم. رویکردهای دنیای پیشرفته روند پویایی محیط، توسعه قابلیتهای رهبری و مدیریتی سازمان و سعی در ایجاد سازمانهای یادگیرنده و دانش آفرین بوده است. در این رویکرد شناسایی کارکنان مستعد و باهوش برای تقبل مسئولیتهای مهم و سپس تجهیز و آماده سازی آن ها با اجرای برنامههای متنوع، آگاهی از آخرین دستاوردهای علمی و فنون و مهارتهای موجود مورد تأکید قرار میگیرد.
امروزه، شناخت و پیش بینی نیازهای مشتریان برای سازمانها از اهمیت و اولویت خاصی برخوردار است و مشتری به عنوان عامل کلیدی و محوری در سازمانها تلقی شده و جهتگیری کلیه اهداف، استراتژیها و منابع سازمانی حول محور جذب و نگهداری مشتریان سودآور میباشد. لذا موضوع حفظ و تقویت وفاداری مشتریان برای شرکتهایی که دغدغه حفظ و توسعه جایگاه رقابتی خویش را در بازار دارند به عنوان یک چالش استراتژیک مطرح بوده و هزینههای بسیاری را نیز برای درک و شناخت مفهوم و دستیابی به راهکارهای کاربردی برای تقویت آن صرف مینمایند، چرا که با شدت گرفتن رقابت و نزدیک شدن سطح کیفی و کمی محصولات و خدمات که در حوزه انتخابی مشتریان قرار دارد، ارائه محصولات یا خدماتی که بتواند مورد توجه مشتریان قرار گرفته و آنها را مشتری دائمی سازمان نماید، امری حیاتی و ضروری تلقی میگردد.در این فصل، کلیات تحقیق که در این فصل کلیات تحقیق شامل، بیان مسأله، اهمیت و ضرورت تحقیق، اهداف، فرضیهها، روش شناسی تحقیق، جامعه آماری ونمونه گیری، روش و ابزار تجزیه و تحلیل، متغیرهای تحقیق (مستقل و وابسته) و تعریف عملیاتی متغیرها میباشد، مطرح میگردد.
1-2- بیان مسأله تحقیق
برنامههای وفادار نمودن مشتریان، اولین بار در صنعت هواپیمایی ایالات متحده امریکا شروع شده است. در سال 1981 صنعت هوایی امریکا برنامههای وفاداری خود را به صورت تخفیف برای مسافرین بر حسب مسافت و مقدار بار بر حسب مایل اعلام نمود و خیلی زود همه شرکتها در صنعت حمل و نقل برنامههای وفاداری از این قبیل را ایجاد کردند. امروزه، تمایل زیادی برای بازاریابی وفاداری وجود دارد. شرکتها در اکثر صنایع در حال مطالعه برای ارزیابی و اجرای استراتژیهای وفاداری و هدفمند کردن آن به منظور ایجاد و ترویج روابط قوی با بهترین مشتریان خود هستندDennis.L, 1998)).
کاتلر[1] (2003) واژه وفاداری را به عنوان تعهد پایدار به خانواده ، کشور یا دوستان توصیف میکند و معتقد است این اصطلاح در ابتدا همراه نشان تجاری وارد ادبیات بازاریابی شده است. از نظر مفهومی، وفاداری مشتری شامل دو بعد رفتاری و نگرشی است : بعد رفتاری وفاداری بر رفتار مشتری در تکرار خرید تاکید دارد، و بعد نگرشی به میزان گرایش مطلوب و مساعد به سوی یک ارائه دهنده خدمت اشاره دارد (کاتلر، 2003).
وفاداری، واکنش رفتاری و نگرش به نسبت متعصبانهای (در خرید یا توصیه) است که فرد در طول زمان نسبت به یک نام تجاری پیدا میکند و باعث میشود که در فرایندهای تصمیم گیری و ارزیابی، از بین مجموعه نامهای تجاری دیگری که در ذهن دارد، گرایش خاصی نسبت به آن نام تجاری پیدا کند (کینز و همکاران،1385، ص75).
کیفیت دریافت شده به عنوان ادارک مصرف کننده از کیفیت کلی یا برتری یک محصول یا خدمت نسبت به گزینههای دیگر تعریف میشود (Zeitmal, 1988). کیفیت دریافت شده یک ضرورت رقابتی است و امروزه اکثر شرکتها به کیفیت مشتری محور به عنوان یک سلاح استراتژیک، روی آوردهاند (Atilgan et al., 2005).
سادرلند[2] (1998) در تحقیقات خود نشان داد که میزان افزایش رضایت مشتریان با میزان افزایش وفاداری در آن ها برابر نیست. یعنی رابطه بین رضایت مشتری و وفاداری از نوع خطی نیست، رضایت تنها 37 درصد از وفاداری را تبیین میکند.(سادرلند، 1998).
پیشگامان مطالعات دانشگاهی وفاداری، این مفهوم را خرید دوباره یک برند معرفی کردند. از دیدگاه رفتارشناسان، رفتار فرد کاملاً گویای میزان وفاداری به برند است؛ بدون لزوم توجه به موضوعی که به آن فکر میکند یا وارد سیستم عصبی مرکزیاش میشود. با توجه به
اهمیت نگرشهای مشتری نسبت به برند، روش نگرشی بر مقاصد خرید مشتریان تمرکز میکند. در عین حال که رفتارشناسان از وجوه تمایزی برای تشخیص مشتری وفادار و غیر وفادار استفاده میکنند؛ نگرش شناسان سطوح مختلف وفاداری را پیشنهاد میکنند و تلاش دارند مراتبی را برای وفاداری قائل هستند (2012.(Köksal & Ozer Demir,
مهم ترین وظیفه بخش بازرگانی داخلی هر کشور، توزیع کالا در سطح جامع است. یکی از روشهای اصلاح نظام توزیع داخلی ایجاد فروشگاه های زنجیر ه ای رفاه[3] است که با هدف حذف واسطهها، کاهش قیمتها، افزایش کیفیت کالاها، و اتصال سیستم توزیع به تولید، به نظام توزیع کشورکمک می کند.درجهت پیشبرداهداف این فروشگاه ها شناخت وپیشبینی نیازهای مشتریان ازاهمیت ویژهای برخوردار است. بررسی و شناخت شاخصهای موثر بر وفاداری مشتریان بدین لحاظ حائز اهمیت است که وفاداری منجر به کاهش هزینه بازار یابی و جذب مشتریان بیشترشود. وفاداری یا عدم وفاداری مشتری، تعیین کننده و نشان دهنده موفقیت یا شکست سازمانهاست. و با توجه به موارد ذکرشده ، محقق با بررسی دیدگاه مشتریان فروشگاه های رفاه در سطح استان ، به تعیین مولفه های موثر بر وفاداری می پردازد.تا از این طریق به این سوال پاسخ دهد که: عوامل موثر بر وفاداری مشتریان فروشگاه رفاه در استان کهگیلویه وبویراحمد کدام اند؟
1-3- ا همیت و ضرورت تحقیق
تحقیقات نشان میدهد که 5 درصد افزایش در وفاداری مشتری باعث میشود سود شرکت حدود 25 تا 85 درصد افزایش یابد. بعلاوه هزینه جذب یک مشتری جدید بین 5 تا 11 برابر نگهداری یک مشتری قدیمی است. وفاداری مشتریان کلید موفقیت تجاری محسوب میشود، زیرا مشتریان وفادار سودآوری بیشتری دارند، خریدهای مجدد بالاتری دارند، دارای سهم عمدهای از بازار هستند و باعث گسترش معرفی سازمان به دیگران میگردند(محمدی ، 1382).
طبق پژوهشی که توسط هالوول[4] (1996) انجام شد به این مطلب رسید که رضایت مشتری نتیجه ادراک مشتریان از ارزش خدمات دریافتنی است و ارزش یعنی کیفیت خدمات دریافتی به مشتری تعریف میشود. پژوهش دیگری که توسط فارنل[5] (1996) صورت گرفت به این نتیجه رسید که تعیین کننده نخست در رضایت مشتریان ، کیفیت ادراک شده، است و دومین تعیین کننده ادراک از ارزش خدمات است(هالوول وفارنل، 1996،ص 69).
وفاداری مشتریان به سازمان مقولهای است که از عوامل متعددی تأثیر میپذیرد، که یکی از آن ها شخصیت برند شرکت است. شناخت دقیق ابعاد این عامل و تعیین میزان نقش آن ها در وفاداری مشتریان به مدیران فروشگاهها کمک به جهت تصمیم گیریهای درست بازاریابی از اهمیت زیادی برخوردار است و شرکتها باید نسبت به تأثیر شخصیت برند در وفاداری مشتریان و درنتیجه سودآوری شرکت توجه بیشتری نمایند (جوانمرد و همکاران،1388،ص158).
سادرلن[6] (1998) در تحقیقات خود نشان داد که میزان افزایش رضایت مشتریان با میزان افزایش وفاداری در آن ها برابر نیست. یعنی رابطه بین رضایت مشتری و وفاداری از نوع خطی نیست، رضایت تنها 37 درصد از وفاداری را تبیین میکند.(سادرلند، 1998،ص482).
بوت[7] (1999) معتقد است که وفاداری مشتری در فرایند چهار مرحلهای به وقوع میپیوندد.مرحله آغازین با بیتفاوتی شروع شده و تمرکز اصلی بر کالا است. وقتی در موقعیت رقابت بازار قرار میگیرد به خود آمده و بیدار میشود و تمرکز بر فناوری قرار میگیرد و مجبور میشود برای حفظ حیات و موجودیت خود به ابزار مدرن مجهز شود و به مرحله پیشرفتهتر ارتقاء یابد که تمرکز بر رضایت مشتری قرار میگیرد، و آنگاه با برداشتن گامهای اساسی و برخوردهای حساب شده با تمرکز بر وفاداری مشتریان میتواند خود را در سطح جهانی مطرح بکند(بوت، 1999،ص62).
ریچهلد و دیگران[8] (1990) نشان دادهاند مشتریانی که راضی یا حتی خیلی راضیاند، به دلایلی، دیگر برای خرید مجدد محصولات مراجعه نکردهاند و 40 درصد این افراد همزمان از محصولات سایر عرضه کنندگان نیز استفاده میکردهاند. همچنین که تنها و تنها اگر یک مشتری خیلی راضی باشد، در این صورت وفاداری او معنا پیدا میکند. کسانی که گزینه کاملاً راضی هستم را انتخاب کردهاند 6 بار بیشتر از افرادی که گزینه راضی هستم را انتخاب کردهاند، اقدام به خرید مجدد کردهاند و 42 درصد بیشتر از سایرین وفادار هستند.(www.crmzday.com;Michael Hegartyt ,2007).
در واقع مشتریان برندهای را در اولویت قرار می هند که همخوانی بیشتری با شخصیت خودشان دارند.به بیان دیگر همپوشانی ادراک شده بین روشی که مشتری خودش را میبیند و روشی که یک برند را ادراک میکند، منجر به تمایل بیشتری نسبت به برند خواهد داشت (Halonen,2012).
Katlr
Sadrland
Chain of convenience stores
Halowl
1 Farnl
Sadrland
Boot
Sadrland at al