. 16
رضایت زناشویی.. 16
نظریه روان تحلیلگری.. 17
نظریه رفتاری.. 18
نظریه بوئن.. 18
نظریه عقلانی هیجانی رفتاری.. 19
عوامل مرتبط با رضایت زناشویی.. 20
1- صمیمیت.. 20
2- مذهب.. 20
3- مسائل اقتصادی و اشتغال. 21
4- دلبستگی و استقلال. 21
5- رابطه جنسی.. 22
6- فرایندهای شناختی.. 22
7- سطح روانشناختی.. 23
2- وظیفه شناسی.. 23
شخصیت از نظر واژه شناسی.. 23
تعاریف شخصیت.. 24
الگوی پنج عاملی شخصیت.. 25
روانرنجورخویی.. 25
برونگرایی.. 26
بازبودن. 26
وظیفه شناسی.. 27
دیدگاه روانپویشی.. 27
1- نهاد. 27
2- خود (من) 28
3- فراخود (من برتر) 28
نظریهی یادگیری.. 29
رویکرد انسانگرایی.. 29
دیدگاه پدیدارشناسی.. 30
نظریه یادگیری اجتماعی.. 30
رویکرد صفات و تحلیل عاملی.. 31
3- شفقت-خود. 32
مولفههای شفقت-خود. 33
الف- خود مهربانی در مقابل خودقضاوتی.. 33
ب- اشتراک انسانی در مقابل انزوا 34
ج- ذهن آگاهی در مقابل همانندسازی افراطی.. 35
خاستگاههای شفقت-خود. 40
شفقت-خود و روابط بین فردی.. 42
شفقت-خود و فرهنگ… 44
تفاوت عزتنفس و شفقت-خود. 46
شفقت-خود و روابط عاشقانه. 50
پیشینهی تجربی.. 53
1- پیشینهداخلی کشور. 53
2- پیشینه خارج از کشور. 54
فصل سوم: روش شناسی پژوهش
طرح پژوهش… 58
جامعه، نمونه و روش نمونه گیری .. 58
ابزارهای پژوهش… 60
1- مقیاس شفقت- خود. 61
2-پرسشنامه شخصیتی پنج عاملی نئو. 62
3-مقیاس رضایت زناشویی.. 63
تجزیه و تحلیل دادهها 64
فصل چهارم: یافته های پژوهش
الف) یافته های توصیفی………………………………………………………………………………………. 66
ب) یافته های استنباطی………………………………………………………………………………………… 68
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
تبیین یافته های پژوهش… 71
سؤال پژوهش… 74
محدودیتها 75
پیشنهادها 76
منابع فارسی.. 79
منابع لاتین.. 86
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول 1-3. فراوانی و درصد فراوانی زنان و مردان کارمند……………………………………………. 59
جدول 2-3. تعدادی از شاخصهای آماری مربوط به سن آزمودنیها……………………………….. 59
جدول 3-3. ویژگیهای جمعیت شناختی تعدادی از متغیرها……………………………………………. 60
جدول 4-3. فراوانی و درصد فراوانی تحصیلات کارمندان……………………………………………. 60
جدول 1-4. میانگین و انحراف معیار متغیرهای مورد مطالعه (200=n)……………………………… 66
جدول 2-4. ضرایب غیراستاندارد و استاندارد مسیرهای مستقیم مدل پیشنهادی کارمندان……….. 66
جدول 3-4. ضرایب استاندارد و غیراستاندارد مسیرهای مستقیم مدل نهایی………………………… 67
جدول 4-4. شاخص های برازندگی مدل نهایی………………………………………………………….. 68
جدول 5-4 . ضریب استاندارد مسیر غیرمستقیم (اثر میانجی) مدل نهایی با روش بوت استراپ……… 68
فهرست اشکال
عنوان صفحه
شکل1. مدل مفهومی……………………………………………………………………………………………. 10
شکل1-4. مدل پیشنهادی وظیفه شناسی به عنوان میانجی بین شفقت-خود و رضایت زناشویی……… 67
شکل 2-4. مدل نهایی وظیفه شناسی به عنوان میانجی بین شفقت-خود و رضایت زناشویی…… 68
فصل اول
کلیات پژوهش
ه
ازدواج پیمان مقدسی است که از طریق آن خانواده تشکیل می شود و تقریباً از ابتدای زندگی انسان در تمام زمانها و مکانها در میان اقوام و ملل و جوامع وجود داشته و مورد تأکید بیشتر ادیان بوده است. آن را پیوند مطلوب انسانی دانسته اند که به زندگی افراد معنا میبخشد (نورانی پور، بشارت و یوسفی، 1386). زن در نقش همسر توان ایجاد خانهای گرم و با محبت را داراست و مرد به عنوان شوهر، پایه های روابط اجتماعی و اقتصادی خانواده را مستحکم نگه میدارد تمام این موارد زمانی امکان پذیر است که زن و شوهر، دارای سلامت روان و آسایش خیال باشند. زندگی مشترک سالم و ایجاد کانونی با محبت، ایمن، صمیمی و همراه با تفاهم، برای رسیدن به این مهم نقش بسزا دارد (جنتی جهرمی، معین و یزدانی، 1389). بنابراین به دلیل اهمیت ویژه این مسئله، این مطالعه به دنبال این است که چه عواملی منجر به رضایت زناشویی زوجین می شود. رضایت زناشویی عبارت از وجود یک رابطه دوستانه همراه با حس تفاهم و درک یکدیگر، وجود یک تعادل منطقی بین نیازهای مادی و معنوی زوجین (وحدتی، 1388). ازدواج و زندگی زناشویی مستلزم وجود سطح پایداری از سازگاری از جانب زوجهاست. احساس رضایت از ادواج نقش مهمی در میزان کارکردهای بهنجار خانواده ایفا میکند (دانش، 1384).
جذابیتهای جسمی، عاطفه، سن ازدواج، فرزندان، زمینه اقتصادی–اجتماعی، داشتن علایق و هدفهای یکسان و فعالیت جنسی همه عواملی هستند که مورد توجهاند. همه زوجها به دنبال آن هستند که از زندگی زناشویی خود لذت ببرند و احساس رضایت کنند. در زندگی زناشویی، رضایت زناشویی عبارت است از احساسهای عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربهشده توسط زن یا شوهر موقعی که همه جنبه های ازدواجشان را در نظر میگیرند. بررسی عوامل مؤثر در رضایت زناشویی از این جهت حائز اهمیت است که رضایت فرد از زندگی زناشویی بخش مهمی از سلامت فردی محسوب میگردد (مردانی حموله و حیدری، 1389). در این پژوهش یکی از عوامل مهم و موثر در ایجاد رضایت یا عدم رضایت زناشویی شفقت-خود در نظر گرفته شده است
در طول زندگی، گاهی افراد هیجانهای منفی مانند: سوگ، غمگینی، یا خستگی شدید ناشی از استرس زیاد و شکست را تجربه میکنند. برای کنار آمدن با این هیجان های منفی، آن ها نیاز به تسلی خاطر، آرامش و از همه مهمتر نیاز به رفع این احساسهای منفی بدون آسیب دیدن دارند. افراد باید برای برخورد با این احساسات منفی شفقت-خود را تقویت کنند. اصطلاح شفقت-خود از واژه شفقت گرفته میشود زیرا شفقت شامل؛ حساسیت داشتن نسبت به رنج دیگران، آگاهی از غمها، میل به تسلی رنجهای دیگران و داشتن یک دیدگاه بدون قضاوت از اشتباهات افراد می شود (دینز، کیسکی و سومر، 2008). فرد از طریق شفقت ورزیدن به خود، یک امنیت هیجانی به وجود میآورد که بتواند بدون ترس از سرزنش خود، خودش را به وضوح ببیند و فرصت پیدا میکند تا با دقت بیشتری الگوهای ناسازگار فکری، هیجانی و رفتاری را درک و اصلاح کند (قربانی و واتسن، 1385).
همچنین افرادی که از شفقت خود بالایی برخوردارند نسبت به افرادی که شفقت خود کمی دارند سلامت روانشناختی بیشتری دارند زیرا در آن ها درد گریزناپذیر و احساس شکستی که همه افراد تجربه میکنند به وسیله یک سرزنش خود بیرحمانه، احساس انزوا و همانند سازی افراطی با افکار و هیجانها (نولن- هوکسما، 1991) استمرار نمییابد (بلات، کوینلن، چارن، مک دونالد و زاروف، 1982، به نقل از سعیدی، قربانی، سرافراز و شریفیان، 1392).
یکی دیگر از عوامل موثر بر رضایت زناشویی ویژگیهای شخصیتی است که در تحقیقات متعددی به بررسی ارتباط ویژگیهای شخصیتی با رضایت زناشویی پرداخته شده است (دانش، 1384). یکی از این ویژگیهای شخصیتی وظیفهشناسی است. وظیفه شناسی (وجدانی بودن) توصیف کننده قدرت کنترل تکانهها، به صورتی که جامعه آن را مطلوب میداند و تسهیل کننده رفتار تکلیف-محور و هدف-محور است. این سنخ شامل ویژگیهایی چون تفکر قبل از عمل، به تأخیر انداختن ارضا خواستهها، رعایت قوانین و هنجارها و سازماندهی و اولویتبندی تکالیف است (مک گری و کاستا، 1987، به نقل از حق شناس، 1388). شاخص وظیفه شناسی (با وجدانی بودن) که “تمایل به موفقیت” نیز نامیده شده است، می تواند به مفهوم قدرت طرح ریزی خیلی فعال، سازماندهی و انجام وظایف محوله به نحو مطلوب باشد. فرد با وجدان و وظیفه شناس، فردی هدفمند، بااراده و مصمم است (فقیهیپور، آتشی، فقیهیپور و مشهدی اسماعیل، 1389).
با توجه به اینکه رضایت زناشویی به عنوان ملاکی برای ارزیابی میزان کارکردها و تعارضهای خانواده است و همچنین تأثیری که برخی متغیرها از جمله شفقت-خود و ویژگیهای شخصیتی بر رضایت زناشویی دارد؛ این تحقیق با هدف بررسی نقش میانجیگری وظیفهشناسی بر ارتباط بین شفقت-خود و رضایت زناشویی در کارمندان متاهل دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفته است.
انسان در زندگی خود مقاطع و مراحل حساسی را پشت سر میگذارد. یکی از این مراحل حساس و سرنوشتساز مساله ازدواج و تشکیل زندگی مشترک است و مهمتر از این مرحله تلاش هر یک از زوجین برای حفظ این زندگی مشترک و حتیالامکان رسیدن به درجات عالی رضایتبخش زناشویی است تا در سایه این رضایت بتوانند به اهداف مورد نظرشان از ازدواج دست یابند. رابطه زناشویی در زندگی مانند هر رابطه دیگری دارای جنبههای مثبت و منفی میباشد، مهمترین عامل شاخص و تعیین کننده در ازدواج، کیفیت و نوع رابطه بین زن و شوهر است (گاتمن، 2002). یکی از عواملی که بر به وجود آمدن رضایت زناشویی موثر است، شفقت- خود است. اصطلاح شفقت-خود از واژه شفقت گرفته میشود زیرا شفقت شامل حساسیت داشتن نسبت به رنج دیگران، آگاهی از غمهایشان، میل به تسلی رنجهایشان و داشتن یک دیدگاه بدون قضاوت از اشتباهات افراد میشود (دینیز و همکاران، 2008). این مفهوم که بر اساس فلسفه بودایی است اصطلاحاتی از جمله: با رنجهای خود صادق بودن و تحت تأثیر آن ها قرار گرفتن، تجربه احساسهایی از قبیل اهمیت دادن و مهربان بودن نسبت به خود، داشتن نگرشی بدون قضاوت و همراه با درک در قبال نقصها و شکستهای خود و ملاحظه این امر که تجارب هر شخص قسمتی از تجارب مشترک انسانی است را شامل میشود (نف، 2003). نف سه مؤلفه اصلی شفقت-خود را پیشنهاد میکند، که با هم همپوشی دارند: (1) مهربانی نسبت به خود در برابر خود-داوری، (2) احساسات مشترک انسانی در برابر انزوا و (3) ذهن آگاهی در برابر همانند سازی افراطی است (نف، 2011).
. marital satisfaction
. Self–compassion
. Deniz, Kesici, & Sumer
.Watson
.Nuln.Huksma
. Blat, Kuynln, Churan, McDonal, & Zuroff
.consensuses
.McCrae, & Costa
. Gottman
. Neff
. self.judgment
. feelings of common humanity
. isolation
. mindfulness
. over.identification
مفهوم اصلی شخصیت تصویری ظاهری و اجتماعی است که بر اساس نقشی که فرد در جامعه بازی میکند قرار دارد. یعنی درواقع، فرد به اجتماع خود شخصیتی را ارائه میدهد که جامعه بر اساس آن، او را ارزیابی میکند. (ساعتچی، 1383).
در زمان فعلی ما نیز از دیدگاه عام، شخصیت بهکل صفات و خصوصیات فرد اطلاق میشود. یعنی درواقع وضع عمومی بدن، مهارتها، وضع ظاهر، احساسات و هیجانات، عادات و خصوصیات اخلاقی، فعالیتها و معتقدات افکار خود را در برمیگیرد که در فرد بهصورت دائم وجود دارند. هرچند که روانشناسان در تعریف شخصیت بهاتفاق نظر نرسیدهاند، ولی همه در این مورد متفق القولند که شخصیت کل خصوصیات و صفات فرد است. این صفات و خصوصیات در فرد دائمی است و موجب میشود که فرد با محیط ارتباط برقرار کند. (شاملو، 1382).
یکی از مسائل تأثیرگذار بر مسئله زناشویی افراد، ویژگیهای شخصیتی فرد مقابل میباشد. ازآنجاکه این ویژگیها زیربنای رفتاری فرد را تشکیل میدهد پرداختن به این مقوله میتواند جنبههای خاصی از عملکرد افراد را در زمینههای مختلف روشن میسازد. بیتردید یکی از مهمترین تصمیمهایی که در طول زندگی خود میگیریم، انتخاب شریک زندگی است. زندگی زناشویی زن و مرد با ازدواج و تشکیل خانواده شروع میشود. ازدواج موهبتی بزرگ و الهی است که بهعنوان مهمترین و عالیترین رسم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی وامنیتی افراد بزرگسال و بهمنظور حفظ بقا نسل بشر، همواره و از دیرباز مورد تأکید بوده است. شاید عمومیترین اهداف زوجهای جوان را بتوان به این شرح خلاصه کرد: همبستگی، آزادی، عشق و محبت، تشکیل خانواده، نزدیکی جنسی، حفظ نسل و داشتن فرزند. ازدواج بهعنوان نهاد اجتماعی پایه و اساس ارتباط انسانی را تشکیل میدهد. ازدواج یعنی پیوند زندگی مشترک دو فرد با حفظ استقلال نسبی هر یک در جهت تکامل شخصیت طرفین، پیوند زناشویی بهعنوان یکی از پیچیدهترین انواع روابط انسانی واجد چنان توان بالقوهای در آزادسازی احساسات است که در کمتر روابط بین فردی دیگر میتوان نظیر آن را یافت(شهیدی و یوسفی، 1387).
ازدواج رابطهای است که شخص با انتخاب وارد آن میشود و تقریباً نیم قرن در این رابطه خواهد ماند. این درصد قابلتوجهی ثابت است، بنابراین زن و مرد که باهم ازدواج میکنند، باید بتوانند خود را با نیمقرن تحولات اجتماعی و رشد و تغییرات متقابل یکدیگر تطبیق دهند. در غیر این صورت، بهاحتمالزیاد رابطه زناشویی آن ها دچار مشکل خواهد شد(ثنایی، 1375).
مشاهده زندگیهای زناشویی در سطح جامعه و همچنین مطالعه پژوهشهای موجود در این زمینه بیانگر این نکته است که در همه زندگیهای خانوادگی، فضای آرامش، محبت و عشق برقرار نیست و تفاهم بین همهی زوجین وجود ندارد. یعنی رضایت از زندگی و به دنبال آن، خوشبختی زنان و مردان تأمین نمیشود(ستیر، ترجمه بیرشک، 1380). بسیاری از همسران زندگی مشترک خود را با عشق آغاز میکنند. در این زمان هرگز به این موضوع نمیاندیشند که روزی ممکن است شعله عشق آنان به خاموشی گراید. این درست زمانی است که سرخوردگی آغازشده است. سرخوردگی2 از عشق یکروند تدریجی است و بهندرت بهطور ناگهانی بروز میکند. درواقع صمیمیت و عشق بهتدریج رنگ میبازد و به همراه آن احساس خستگی عمومی عارض میشود (پانیز19963، ترجمه شاداب، 1381).
با توجه به اهمیت نقش تیپهای شخصیتی و عشق در کیفیت روابط زوجین، پژوهش حاضر درصدد است تا به بررسی نقش واسطهای تیپهای شخصیتی بر مؤلفههای عشق و سرخوردگی زناشویی در بین زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر شیراز بپردازد.
بیان مسئله
ازدواج را میتوان یکی از مهمترین تصمیمگیریها در زندگی هر فرد دانست و رضایت از ازدواج یکی از اصلیترین عوامل تعیین کنده کیفیت زندگی و سلامت روانی هر فرد میباشد و یکی از مهمترین عوامل تعیینکننده رضایتمندی از رابطه زناشویی، عشق و کیفیت آن است (حفاظی طرقبه، 1385). مدی(1989)شخصیت را مجموعهای باثبات از تمایلات و ویژگیها میداند که مشترکات و تفاوتهای فردی و روانشناختی(افکار، احساسات و اعمال )افراد را تعیین میکند و ممکن است بهآسانی، بهعنوان نتیجه فشارهای زیستشناختی و الگوی پیچیده و بسیار عمیقی از ویژگی اجتماعی زمان قابلدرک نباشد.
ویژگیهای شخصیتی در تمام زمینههای زندگی و روابط اجتماعی انسان جلوهگر میشود و بهصورت مستقیم بهعنوان عاملی تأثیرگذار بر فرایندهای ارتباطی زوجها اثر میگذارد و سازگاری آن ها را تحت تأثیر قرار میدهد. درواقع رابطه زناشویی پیوند دو شخصیت است و هریک از همسران با پیشینه تحولی، سبک شخصیتی، ترکیب عوامل زیستشناختی و تجربی گوناگونی به زندگی مشترک قدم میگذارند(محمدزاده، جمهری و برجعلی، 1387).
پیوند میان ویژگیهای شخصیتی زوجها با میزان سازگاری آن ها در روابط زناشوییشان، به باور اسمیت و پترسون(2008) در درجه اول به این دلیل است که جنبهها یا ابعادی از ویژگیهای شخصیتی افراد میتواند بهسان یک عامل تنشزا در لحظهلحظه زندگی در روابط زناشویی آن ها وارد عمل شود. از طرف دیگر هریک از ویژگیهای افراد، الگوهای خاص رفتاری و عملکردی را به آن ها تحمیل میکند. شخصیت یک نفر انواع معین و متفاوتی از واکنشها را از طرف مقابل فرامیخواند که در کل بر سازگاری آن ها مؤثر است.
وقتی به ازدواج با جزئیات بیشتری نگاه میکنیم کاملاً مشخص است که کلمه ساده عشق نمیتواند بهتنهایی انواع احساساتی را که دو شخص به هم دارند توصیف کند. ازدواج از روی عشق یعنی مجموعهای از احساسات عمیق و مثبت ما به یک فرد دیگر ازجمله دلبستگی، علاقه، صمیمیت، آمیختگی، هوس و تفاهم. (ناکس، 1985. به نقل از تبریزی، 1383(
همچنین این تحقیق میتواند مورداستفاده برای مشاوران ازدواج, خانواده و روانشناسان تربیتی میباشد.
اهداف برجسته تحقیق
هدف اصلی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین نقش واسطهای تیپهای شخصیتی در ارتباط با مؤلفههای عشق و سرخوردگی زناشویی زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر شیراز میباشد.
اهداف فرعی:
تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها:
تعریف مفهومی واژهها:
شخصیت بهعنوان خصوصیات و صفات برجسته یا به مجموع حالاتی که یک فرد در حضور دیگران نشان میدهد یا به تعبیری دیگر به مجموع ویژگیهای منحصربهفردی اطلاق میشود. که در مناسبات اجتماعی از وی بروز میکند. (، به نقل از حق جو، 1378).
ویژگیهای شخصیتی عامل بسیار مهمی درروند زندگی و عملکرد افراد در خانواده و سازگاری زوجین میباشند. توصیف شخصیت را میتواند بهوسیله پنج عامل قوی توضیح داد.
این پنج عامل اغلب با عنوان رواننژندی1 (N)، برونگرای2(E)، گشودگی3 (O)، توافق پذیری (A)4، وظیفه مداری ©5، معرفی میشوند. (تاپس و کریستال، 1992، 1961)6
. برونگرایی2: برونگرایی گرایش به داشتن فعالیتهای جسمی، کلامی و جمعگرایی توصیف میشود. افراد برونگرا با ویژگیهایی مانند گرمی، قاطعیت، پرفعالیتی و هیجان خواهی شناخته میشوند.
افراد وظیفه مدار با ویژگیهایی مانند نظم و ترتیب، دقت، وظیفهشناسی، تلاش برای موفقیت و خویشتنداری شناخته میشوند. ( خرمائی، 1385).
مؤلفههای عشق:
عشق لذتی مثبت است، احساس عمیق، علاقهای لطیف و یا جاذبهای شدید است که اشاره به پذیرش بیقیدوشرط و دوست داشتن یک فرد اطلاق شده است. استرنبرگ مدل مثلثی عشق را معرفی کرده و عشق را شامل سه مؤلفه دانست: صمیمیت، میل (هوس) و تعهد (استرنبرگ، 1998، به نقل از رضازاده، 1381).
الف) صمیمیت: شامل احساس نزدیکی، عاطفه، ارتباط و پیوستگی عمیق و خود افشاگری و وابستگی بین فردی در روابط عاشقانه است (نلسون، 2005، به نقل از قمرانی و طباطبایی، 1385).
ب) میل (هوس): از تمایلاتی که به حالت عاشقانه، کشش فیزیکی و وصال جنسی پیدههای وابسته برمیگردد ناشی میشود، نیازهای دیگری که در شوریدگی است، شامل عزتنفس، پیوند جویی و حتی خودشکوفایی است(پک 1978، به نقل از قمرانی و طباطبایی، 1385).
ج) تعهد: به تصمیمگیری زوجین در مورد اقامت کردن با یکدیگر و در کنار همدیگر بودن اشاره دارد که شکل کوتاهمدت به رابطه با یک شریک معین و در شکل بلندمدت عاملی برای حفظ و تداوم روابط عاشقانه زوجین میباشد. (استرنبرگ، 1988، به نقل از رضازاده، 1381).
سرخوردگی زناشویی:
سرخوردگی زناشویی یک حالت فرسودگی جسمی، عاطفی و روانی است که کسانی را که توقع دارند عشق رویایی و ازدواج به زندگیشان معنا ببخشد را متأثر میسازد. سرخوردگی هنگامی بروز میکند که آن ها متوجه میشوند، علیرغم تمام تلاشهایشان رابطهشان به زندگی معنا نداده و نخواهد داد. (ون پلت 2004).
سرخوردگی دارای سه مؤلفه از پا افتادن جسمی، از پا افتادن عاطفی و از پا افتادن روانی میباشد.
جنبههای مختلف سرخوردگی زناشویی:
سرخوردگی جسمانی: نوعی فرسودگی جسمانی که بهصورت خستگی مزمن ظاهر میشود.
سرخوردگی عاطفی: نوعی از پا افتادن عاطفی که در آن فرد احساس میکند ازنظر عاطفی نابودشده است.
سرخوردگی روانی: از پا افتادگی روانی ناشی از سرخوردگی معمولاً بهصورت کاهش خودباوری و منفی نگری نسبت به روابط به خصوص رابطه با همسر رخ میدهد.
Personality
Satir
-Maddi
-Smith & Peterson
-Konx
1– Neuroticism
2– Extrarersion
3– Opennss
4– agreeableness
5– Coscientiouseness
6-Tups ,E .C.& christal
– Nelson
– Peck
– vanplet
در دنیایی که مدیران وکارکنان شاهد تغییرات زودگذر هستند کاراصلی به گونه ای اجرا در
می آید که کارکنان همواره باید نوآوری های روزمره داشته باشند. بنابراین کارکنان واعضای سازمان باید پیوسته چیزهای تازه ای فراگیرند، مهارتهای جدید بیاموزند وپیوسته بازآموزی شوند. امروزه آموزش و بهسازی منابع انسانی بعنوان یکی از استراتژی های اصلی دستیابی به سرمایه انسانی وسازگاری مثبت با شرایط تغییر بعنوان دو مزیت رقابتی سازمانها قلمداد می شوند و از اینرو جایگاه و اهمیت راهبردی آن در بقاء وتوسعه سازمان نمایان شده است. ارائه آموزش اثر بخش دریک سازمان مدرن مستلزم تفکر جدید ، مدلهای جدید، رویکرد جدید وابزار ومکانیزم های جدید است. از اینرو شناخت و تحلیل اثر بخش نیازهای آموزشی پیش نیاز یک سیستم آموزشی موفق است.
تعیین نیازهای آموزشی اولین گام برنامه ریزی آموزشی کارکنان ودر واقع نخستین عامل ایجاد تضمین اثر بخش کارکرد آموزش وبهسازی است. که اگر بدرستی انجام شود مبنای عینی تری برای برنامه ریزان بعنوان نقشه اثر بخشی وطبعاً سایر فعالیتها ، فراهم خواهد شد واحتمال تطابق آن با نیازهای سازمان ، حوزه های شغلی وکارکنان ودر نهایت اثر بخشی آن افزایش خواهد یافت.
نیازسنجی با شناسایی نیازهای مهم، مبنایی برای تعیین اهداف و طبعاً بستر مناسبی برای سازماندهی سایر عناصر مهم حول محور نیازهای اولویت یافته فراهم می سازد. بنابراین کلیه تصمیمات در خصوص تدارک اهداف خاص ، محتوی آموزشی مناسب واستفاده موثر ومناسب از سایر منابع و امکانات محدود (انسانی، مالی، مادی) تابعی از مطالعات نیازسنجی است .پس تشخیص نیاز اولین قدم در آموزش است. تشخیص نیاز باید متکی بر اصول صحیح وعلمی باشد تا برنامه ریزان با اطمینان کامل نسبت به تامین نیاز اقدام نمایند .نیاز آموزشی پدیده ای است مربوط به تحولات بنیانی جامعه ودر ارتباط با مسائل اقتصادی آن ونیازی که هر جامعه به تعداد معینی افراد تحصیل کرده با معلومات تخصصی ویژه وبه میزان های مختلف ودر سطح مختلف وبه مقیاس آرمانهای آینده دارد. آنچه در آموزش مدیران مهم است در نظر گرفتن نیازهای آموزشی است که مطابق آن نیازها ، برنامه ریزان آموزشی باید جهت رفع آن نیازها اقدام به تهیه وتدوین برنامه های آموزشی مطلوب کنند. نیازسنجی آموزشی فعالیتی حیاتی ومهم برای آموزش وبهسازی عملکرد مدیران وکارکنان است. نتیجه اینکه تعیین نیازهای آموزشی نقطه آغاز هر نوع آموزشی است ، که نقش وتاثیر فراوان در اثر بخشی ونیز فراهم آوردن مبنایی برای ارزیابی وتصمیم گیری در زمینه های آموزشی دارد(عباس زادگان و ترک زاده ،1381، ص،56).
بیان مساله
اولین و اساسی ترین گام درتدوین و اجرای برنامه آموزشی ،اجرای صحیح و مبتنی برواقعیت فرایند نیازسنجـی است .نیازسنجی درحقیقت، سنگ زیرین ساختمان آموزش است و هر قدر این سنگ زیرین، بنیانی تر و مستحکم تر باشد بنای روی آن محکم تر و آسیب ناپذیر خواهد بود.نیازسنجی عبارت است از شناسایی نیازها (فاصله میان آنچه هست و آنچه باید باشد) و درجه بندی آنها به ترتیب اولویت و انتخاب نیازهایی که باید کاهش یافته و حذف شود (مشایخ و بازرگان، 1383، ص 163).
تعاریف مختلفی از نیازسنجی ارائه شده است که نقش این مهم را در فرایند بهسازی و بالابردن مهارتها وبهروه وری بیشتر برای حصول به
اهداف سازمانی نشان می دهد: با این تعریف در سازمانی مانند سازمان صدا و سیما، نیاز سنجی آموزشی مهمترین و بنیادی ترین اصل در حصول به اهداف تعیین شده رسانه ایست با توجه به اینکه هر نظام آموزشی در صورتی در انجام رسالت خود موفق خواهد شد که عوامل آموزشی آن برخوردار از صلاحیت های علمی و آشنا به روش های آموزشی و مجهز به مهارت های آموزشی و شغلی و حرفه ای باشند. نظام آموزش رسانههایی مانند رادیو و تلویزیون در زمینه کاری خود مسئولیتی خطیر دارد، زیرا که از یک سو فنآوری رسانه پیوسته در حال تغییر و تحول است و از سوی دیگر ماهیت کار سازمان علیالخصوص برنامه سازی و مشاغل مربوط به آن با بهره گرفتن از فنآوری های جدید باید همگام با تحولات دیگر با موضوعات و مسائل جدید مواجه شده و مأموریتهای رسانه را در مسیر تحول و پیشرفت به انجام برساند. بنابراین آموزش باید همواره همگام با تحولات پاسخگوی نیازهایی که مدام در حال تغییر و تحول است باشد. (پاپیان، 1384، ص15)
آموزش حرفه که به طور عمده باید توسط حرفهایها صورت بگیرد از یکسو خود نیازمند بهروز کردن مهارت های آموزشی خود میباشد و از سوی دیگر همواره نیروهای حرفهای سازمان را برای عرضه آموزش مورد لزوم سازمان به نیازمندان آماده سازد. با توجه به اینکه صدا و سیمای مرکز مازندران از اولویتهای تولیدی به سزایی در سازمان صدا و سیما جهت انعکاس وقایع و تاثیر روی افکار عمومی برخوردار است نیازسنجی آموزشی ضروری به نظر میرسد در حالیکه تاکنون با توجه به واکاویهای انجام شده، این مهم در صدا و سیمای مرکز محقق نشده و با توجه به تغییر ذائقه مخاطبان مازنی، نیازسنجی آموزشی هم ضروری به نظر میرسد بنابراین در این پژوهش به شناسایی نیازهای آموزشی برنامهسازان تولید سیما، صدا و خبر میپردازیم تا راهگشایی برای کیفیت
برنامهسازی برنامه سازان وبرنامه ریزان سازمان قرار گیرد .
با توجه به مطالب فوق این تحقیق با هدف بررسی نیازسنجی آموزشی برنامهسازان صداوسیمای مرکز مازندران انجام میگیرد.
اهمیت و ضرورت انجام پژوهش
با توجه به اینکه دوره های مختلف آموزشی در صدا و سیمای مرکز مازندران انجام می شود اما در نظر سنجیهای انجام شده این سازمان در تاریخ بهمن ماه سال 91 میزان مخاطبان آن کاهش نسبی را نشان میدهد. پرداختن به آموزش نیروهای انسانی برای نتایج بهتر در امر اهداف و برنامه این رسانه ضروری به نظر میرسد.
مخاطب و افزایش بیننده برای رسانه ها امری حیاتی به شمار میروند. با توجه به نقشی که صدا و سیمای مازندران در انعکاس فرهنگ بومی و محلی برعهده دارد، مخاطبشناسی و از سویی شناخت نیازها و گنجاندن آن در آموزشهایی که برای کارکنان، اعم از تهیه کنندگان و تولیدکنندگان صدا وسیما و خبر ضرورت پیدا می کند.
طراحی برنامهها برای آموزش و بهسازی عملکرد کارکنان سازمان صداوسیما مرکز مازندران می تواند منجر به گامهای موثری برای بالا رفتن میزان تولیدات کیفی و افزایش مخاطبان مازندرانی شود.
ضرورت دارد پیش از هرگونه برنامه ریزی، به طور عمقی، نوعی نیازسنجی انجام شود و آموزش کارکنان صدا و سیما مرکز مازندران از قبل نیازسنجی شده باشد و پس از بررسی آن به ایجاد
دوره های کارآمدتر و عمیقتری که بتواند واقعاً اثربخشی باشد اقدام کرد.
میزان کاهش مخاطبان شبکه استانی این هشدار را به ما میدهد که کارکنان صدا و سیمای مازندران در شناخت نیازهای آموزشی خود موفق نبوده و باید در این خصوص واکاویهای لازم صورت پذیرد.
آموزش از راه دور عبارت است از نوعی فرایند آموزشی که در آن تمامی یا بیشتر آموزش از طریق یاددهنده نسبت به فرد یادگیرنده فارغ از زمان و مکان انجام می گیرد، بدین مضمون که تمامی یا بخشی از ارتباط بین آموزگاران و آموزنده ها از طریق یک رسانه مصنوعی، خواه الکترونیک، خواه چاپی صورت می پذیرد. بنابرتعریف، در آموزش از راه دور ابزار نرمال یا اصلی ارتباط، فناوری است(الحسینی،1385).
تنها ورود فن آوری در سیستم آموزشی کافی نیست. بلکه میبایست اهداف آموزشی، نقش استاد و دانشجو، روشهای آموزش و یادگیری را متناسب با این نوع نظام آموزشی تغییر داد. به عبارت واضح تر میباید در فرهنگ یادگیری تغییر اعمال نمود. زیرا گرایشها و زمینه های تاریخی- فرهنگی دانشجویان بر اهداف برنامه درسی، محتوا، فعالیتهای یادگیری، انتخاب مواد و منابع یادگیری، راهبردهای تدریس و شیوه های ارزشیابی تأثیر میگذارد. مسئله دیگر نوع برخورد جوامع و نظامهای آموزشی در پذیرش آموزشهای از راه دور و انطباق با این نوع نظام آموزشی است. فاضلی معتقد است که:”جامعه و فرهنگ ایرانی مانند دیگر جوامع تحت تاثیر ظهور فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی جدید در حال دیجیتالی یا الکترونیکی شدن است. هر چند در این مسیر راه را میپیماید، اما جاده انسان ایرانی در راه آینده همان بزرگراه ارتباطی الکترونیکی شدن است.” (فاضلی1387)
پینگ لیم چر،بیان می کند که:”ممکن است الزامات عصری دانشگاها را به پذیرش فناوریهای جدید مجبور کند. ولی فرهنگ یادگیری در آن همچنان به روال پیشین باقی بماند. لذا تدوین سندی استراتژیک برای تأسیس دانشگاه مجازی به گونه ای که مقدمات تحول پارادایم یادگیری را مهیا کند لازم است. به صورتی که هدف دانشگاه، نقش استاد و روش های یاد دهی-یادگیری در آن متناسب با الگوی مورد نظر در دانشگاه مجازی باز تعریف شود.” (پینگ لیم چر،2005، به نقل از عطاران 1383)
این پژوهش در پی آن است که با توجه به مسائل عنوان شده به نقد فلسفی اهداف آموزش از دور بپردازد.
2-1بیان مسئله
نظام آموزش از دور در ساده ترین تعریف عبارتست از : هر گونه فرایند اموزش رسمی که بین معلم و شاگرد در فاصله زمانی و مکانی اتفاق می افتد ( داوودی 1999 ص 44 – 45 ) .
اموزش از راه دور را می توان نوعی پاسخ انعطاف پذیر به نیازهای اموزشی جدید و امکانی افزوده در کنار آموزش حضوری در کشورهای مختلف جهان در عصر حاضر دانست که در عین حال خود نگرش ها و پرسش های زیادی را در عرصه تعلیم و تربیت برانگیخته است در زمینه مباحث فلسفی نیز نگرش های جدیدی را بوجود آورده است ( حسینی 1384 ) .
آموزش از راه دور هرگونه یادگیری است که طی آن معلم و فراگیر از یکدیگر دور بوده و با بهره گرفتن از امکانات پست الکترونیکی ، ویدئویی ، تلویزیون کابلی ، رسانه ها و یا هرتکنولوژی مرتبط با اینترنت مثل تابلوی پیغام ، اتاق گفتگو و کنفرانس های کامپیوتری یا ویدئویی تعامل برقرار می کنند (جلالی ، 1381 ) .
در این حیطه علاوه بر فناوری مقوله هائی چون توانائی اساتید ، توانائی دانشجویان ، امکانات کتابخانه ای ، پشتیبانی شبکه ای ، امکانات نرم افزاری ، آموزش های مقدماتی و غیره هم مطرح است که نقش موثری دردر بهبود کیفیت آموزش و حل مشکلات عدم حضور در کلاس های درس سنتی و ارتقاء سطح روابط علمی و تحصیلی دارند ( همان) .
این نظام با ویژگی خاص فرا زمانی و فرامکانی خود به عنوان یک سبک آموزشی هدایت شده ، فراگیر محور و مبتنی بر رویکردهای جدید تعریف و در مقایسه با نظام حضوری این قابلیت را دارد که با تعداد استاد کمتر و فضای آموزشی محدودتر ، دانشجویان بیشتری را در درس های گوناگون و در مقاطع و دوره های مختلف تحت پوشش فعالیت آموزشی قرار دهد ( فراهانی ، 1380)
نظام آموزش از دور بعنوان رویکردی نو برای تکمیل امر آموزش و نه به عنوان جایگزین نظام رایج آموزشی متکی به مبانی فلسفی می باشد . این مبانی همچون پایه ها و ستون هائی عمل کرده اند که نظام آموزش از دور بر آنها استوار گردیده است . آموزش از دور در هر یک از نسل های سه گانه خود یعنی نسل اول آموزش مکاتبه ای و برنامه ای مبتنی بر متون نوشتاری و چاپی ، نسل دوم نسل متون چاپی به همراه برنامه های دیداری و شنیداری ، نسل سوم یعنی نسل تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات اینترنتی پیرو مبانی فلسفی خاص بوده که جهت حرکت و شیوه های عمل را مشخص کرده است می توان در رویکردهائی همچون اثبات گرائی ، تفسیر گرائی ، رویکرد انتقادی به ترتیب در هر سه نسل نظام آموزش از دور مشاهده کرد( حسینی 1384 ).
برای کشف و استخراج مبانی فلسفی آموزش از دور آگاهی از فلسفه حاکم بر تعلیم و تربیت هرکشورضرورت دارد.تعیین اهداف کلی و جزئی یادگیری، به عنوان پایهی طراحی، تدوین، ارائه و ارزیابی یک رویداد آموزشی و درسی به شمار میآید. این اهداف تعریفشده به عنوان یک قرارداد ضمنی میان معلم و فراگیر به کار میروند. بیان این اهداف، به عنوان یک مرحلهی مهم در کسب تجربهی یادگیری به شمار میآید. اگرچه اهداف یادگیری برنامهریزیشده و مدون در آموزش از راه دور از طریق ارائه محتوا ضرورتی نداشته باشد که تغییر یابد، ولی به منظور تحقق نتایج مورد نیاز، استفاده از راهبردهای جدید طراحی آموزشی لازم و ضروری به نظر میرسد.مایر ( 2005)
بدیهی است که قبل از تصمیم گیری در باره مدل و رویکرد ارائه ی آموزش و حتی قبل از تعیین هدفهای اساسی آموزشی باید به مسا ئل فلسفی ,و پداگوژیکی اندیشید . بسیاری عقیده دارند که شرط اجرای موفقیت آمیز برنامه های آموزش از راه دور این است که بر پایه نتایج تحقیقات تربیتی آموزش از راه دور اهداف زیر را دنبال می کند :
-ایجاد فرصت برای فراگیرانی که فرصت تحصیل را از دست داده اند.-ایجاد فرصت های آموزشی برای کارکنان – افزایش سطح آموزشی یک جامعه از طریق کمک در جهت دسترسی به منابع اطلاعاتی جهان – بهبود کیفیت آموزشی (آموزش مرتبط با نیاز های کشور و آموزش مستمر برای شاغلین). – تقویت نیروی انسانی کارآمد از لحاظ علمی وفنی- افزایش استقلال فراگیران و انعطاف آموزشی – حذف محدودیت های زمانی و مکانی (زمانی، مقدسی،1376ص151).
برخی گزارشها حاکی از عملکرد ضعیف فناوریهای جدید در زمینه مسا ئل تربیتی است(کوپر،.(2004.
ژانگ (2007) استدلال می کند که در نرم افزارهای آموزشی با پافشاری بیش از حد در فراتر رفتن از مرزهای آموزش سنتی و غلبه بر روابط قدرت مدارانه در تعلیم و تربیت، از محتوای آموزشی غفلت می شود. این گفته بدین معناست که دانشجویان با بهره گرفتن از این نرم افزارها بر روابط قدرتمدارانه میان خود و استاد غلبه می کنند، اما در این فرایند محتوای درسی و تأثیرات تربیتی آن رنگ می بازد و دانشجویان مطالب با ارزش و مفیدی یاد نمی گیرند..بنابراین، توجه به مسا ئل پداگوژیکی در تولید محتوا شرط لازم (و نه کافی)برای طراحان محیط یادگیری و تولید کنندگان مواد آموزش از راه دور محسوب می شود.در طراحی برنامه های آموزش از راه دور اصول زیر را باید مد نظر قرار داد:
برقراری تعامل یکی از اهداف آموزشی است که باید دید در برنامه های آموزش از راه دور رعایت می شود یا خیر.هنگامی که یادگیرندگان با یکدیگر و با یک مربی تعامل برقرار کرده و ایدهها را به همدیگر منتقل میکنند، اطلاعات جدیدی بین خودشان رد و بدل میشود. چنین تعاملهایی پایهی یک اجتماع فراگیران را تشکیل میدهند. اگر دانشآموزان احساس کنند که آنها بخشی از جامعهی فراگیران هستند، بیشتر تمایل و انگیزه نشان خواهند داد تا راههای مناسبتری را برای حل مسائل خود و موفقیت خودشان پیدا کنند. این چالش وظیفهی مربیان آموزشی میباشد که راهبردها و فنونی را برای تشکیل چنین جوامع یادگیری و نگهداری از این جوامع در میان فراگیرانی که از نظر محدودیت زمانی و مکانی از یکدیگر جدا میشوند، تدوین کنند. .(شایان مهر،1385(.
از آنجا که آموزش از راه دور در جهان و بخصوص در ایران رونق خاصی یافته و موسسات خصوصی در جهت تاسیس آن برآمده اند . نقد و بررسی اهداف این آموزش می تواند کمک بسیاری در شناخت بهتر و استفاده بهتر از این نوع آموزش باشد . بنابر این سوال مرح می شود که آموزش از راه دور در ایران چه اهدافی را برای خود برگزیده و دارای چه نقاط ضعف و قوتی می باشد . از آنجا که تاکنون پژوهشی جامع در ارتباط با آموزش از راه دور صورت نگرفته مساله اساسی پژوهش حاضر نقد و بررسی فلسفی اهداف آموزش از راه دور می باشد .
3-1اهمیت و ضرورت تحقیق :
با ظهور و توسعه پدیده فناوری اطلاعات روند تحولات جهانی، با شتابی بیشتر با محوریت عنصر اطلاعات و دانایی در حال گسترش است . این پدیده گرچه از محیط های نظامی آغاز و به مراکز دانشگاهی منتقل شد، امادیری نپایید که عرصه های اقتصادی، تجاری وحتی سیاسی کشورها را نیز با توسعه تجارت الکترونیک و…متأثر ساخت. اینک بیش از یک دهه است که این پدیده عرصه های تحصیلی را نیز به چا لش فراخوانده است . تمایل یا تقاضای روز افزون برای تحصیلات دانشگاهی و توجه بیش از پیش به آموزش از یک طرف ، جذابیت ها و آموز ش های مبتنی بر وب از طرف دیگر، نیروی کشش فزاینده ای را برای توجه به آموزش الکترونیکی به وجود آورده است.تغییرات جهان طی دهههای اخیر( فرایند جهانی شدن) و بروز نیازهای جدید فنی و فکری در عرصه های مختلف جامعه، نگاه به تحصیلات و یادگیری را متحول و رسالت آموزش دانشگاهی را در سبز فایل تغییر داده است.امروزه دانشگاهها باید افرادی را تربیت کنند که توانایی تجزیه و تحلیل اطلاعات و مهارت حل مسأله، ارتباطی و فناورانه را داشته باشند، تا همراه با فناوری روز دنیا پیش بروند. هرچند ورود فناوریهای رایانهای به مراکز آموزشی و تأسیس مراکز آموزش از راه دور و دانشگاههای مجازی در کشور می تواند باعث پرورش چنین قابلیتهایی در دانشجویان باشد. اما به تنهایی موجب ایجاد یادگیری مؤثر نمی شود.تدوین اهداف آموزش از راه دور بدون در نظر گرفتن عوامل روانشناختی و پداگوژی و فلسفی نمی تواند ارتقای آموزشی و رشد فراگیران را در پی داشته باشد. لذا ضرورت داشت در پژوهشی به نقد و بررسی اهداف آموزش از راه دور با دیدی فلسفی پرداخت.
جنبه نظری مبین اهمیت و ضرورت انجام پژوهش حاضر عبارت است از :
برخی جنبه های کاربردی مبین اهمیت ضرورت انجام این پژوهش عبارتند از :
– در جهت شناسائی و طراحی بهتر محتوا و برنامه درسی به کار گرفته شود
-افزایش آگاهی و توانائی معلمان و فراگیران در دانشگاه های مجازی و مراکز آموزش از راه دور
-Ping,Lim.Cher
. Mayer,R
. Cooper,R
. Zhang
.[5] Souchak
نقش آموزش، در رشد هر جامعه ای نقشی کلیدی است. آشنایی با دستاوردهای تکنولوژیک و شیوههای بهرهگیری از آنها مقدماتی ترین مبانی آموزش است. با اینحال در کنار این آشنا سازی هدفی دیگر نیز تعقیب میشود و آن ایجاد تغییر در نگرش ابزاری مدیران سازمانها نسبت به انسان است، به نحوی که مدیران به انسان به عنوان عامل اصلی و غایتنهایی همه کوششها و پویشها نگاه کنند. زیرا متاسفانه بینش امروز آموزش بر این مبنا بنیاد گرفته است که انسان تکنولوژیک عاری از از عواطف و تعهدات انسانی و ابزاری خطرناک برای خود، جامعه خود و جهانی است که در آن زندگی میکند. همه اهتمام صنعت نفت در آموزش مدیران خود این است که نگرش انسانی به انسانها را در مدیران و کارگزاران خود جاری و نهادینه گرداند. (طرفی، 1383).
صنعت نفت در مقایسه با بسیاری از از صنایع چون صنایع فلزی، چوبی و صنایع مستظرفه پدیده جدیدی است، که عمر آن بیش از یک صد سال نمیگذرد، بنابراین بسیاری وجوه آن، از اکتشاف گرفته تا استحصال. . . ، انتقال پالایش و صدور، برای دست اندرکاران خود متضمن مسایلی بکر و بدیع است و به خاطر همین خصیصه بداعت و نو بودن ناگزیر باید کارکنان خود را از هر سطحی از گروه های کاری و در انواع فعالیتها با دانش و مهارتهای روز آشنا کند و آنها را برای تحقق اهداف روز آمد خود تربیت و آماده نماید. از سوی دیگر با توجه به پیچیدگیهای موجود در کار این صنعت و با عنایت به تحولات و اختراعات اکتشافاتی که در جهان امروز و در کلیه مراحل صنعت نفت به وقوع میپیوندد، به افرادی کارآمد و پرتوان نیاز دارد تا ضمن آشنایی با دستاوردهای نوین دانش و تکنو لوژی، ابداعات و عناصر تازهای را بر این تازهها بیفزاید و طرحی نو در افکند که در آن صنعت نفت کشور قوام و قوتی دیگر گیرد و از استعداد آنان به وجهی مطلوب بهره گرفته شود. در عین حال پاسخ مقتضی به نیازهای کارکنان کار آموخته و آموزش دیده، نیزضرورت خواهد داشت تا با ارتقاء انگیزه و دلبستگی سازمانی آنان، از کشانده شدن آنها به سمت دیگر صنایع یا کشورهای پر جاذبه جلوگیری شود. تنوع فعالیتها در عرصه صنعت نفت و ورود شیوههای جدید و راهبردهای نو در این صنعت، ظهور و زمینههای جدید آموزشی را اجتناب ناپذیر کرده است. (طرفی، 1383).
1-2- بیان مساله تحقیق:
سرمایه گذاری در آموزش کارکنان روندی افزایشی داشته و سازمانها به طور روز افزون بر گسترش فعالیتهای آموزشی و فراهم سازی فرصتهای یادگیری برای کلیه کارکنان در سطوح متفاوت سازمانی تأکید ورزیدهاند، و هم زمان با افزایش توجه به آموزش، انتظارات و توقعات نیز از آن ارتقاء یافته است. اگر در گذشته برگزاری دورههای آموزشی و شرکت دادن کارکنان در آن ها اقناع کننده به نظر میرسید، امروزه از آموزش انتظار میرود که بتواند تغییرات رفتاری مطلوب را در کارکنان ایجاد کند و از این رهگذر تحقق اهداف سازمانی تسهیل یابد (قهرمانی، 1382).
ارزشیابی آموزشی یکی از چالشزاترین و بحث انگیزترین حوزههای معرفت بشری است زیرا همان طور که از نام آن آشکار است، درگیر چگونگیهای ارزشی و داوریهای مبتنی بر ارزشها است و هم از این رو در کمتر زمینه این حوزه در بین صاحبنظران اتفاق نظر وجود دارد. نگاهی گذرا بر مفاهیم مقدماتی ارزشیابی آموزشی نشان میدهد که به تعداد متخصصان این رشته، تعریف و برداشت متفاوت از ارزشیابی آموزشی ارائه شده است. این پیچیدگی هنگامی فزونی می یابد که ارزشیابی را در قلمرویی چون اثربخشی آموزش مورد توجه قرار دهیم. ظرایف و پیچیدگیهای ارزشیابی تا بدان حد است که پرداختن به آن به یک دشواری جدی تبدیل شده است و تعداد آثار اندکی که در این زمینه منتشر شده است، خود گواه بر این ادعاست. از سوی دیگر وضعیتها و ظرافتهای ارزشیابی اثربخشی آموزش در سازمانها دارای پیام جدی و رهگشا است که نمیتوان و نباید بدون داشتن یک مبنای علمی و نظری، و روشن سازی جهت گیریهای زیر بنایی، وارد عرصه ارزشیابی اثربخشی از دورههای آموزش شد و تنها با تهیه و تنظیم فرمها و بررسیهای فاقد جهت گیری منطقی، دورههای آموزشی را مورد نقد و بررسی قرار داد. (فتحی، 1384) تعیین دقیق اثرات و نتایج یک دوره آموزشی بر شرکت کنندگان و تعیین دقیق نحوه عملکرد آن ها در بازگشت به محل کار خود در سازمان، فرایندی است پیچیده و مشکل و گاه مبتنی بر قضاوتهای ذهنی کسانی
است که هر چند در تهیه و اجرای ظاهراً موفقیت آمیز یک دوره آموزشی کوشش بسیار بعمل میآورند، اما کم تر به آثار و نتایج عملی دوره آموزشی توجه دارند (کنستانتین و دیگران، 2005).
یک برنامه آموزشی، تنها زمانی میتواند ارزشمندی خود را توجیه کند که شواهد قابل اطمینان و معتبری در مورد تأثیر آموزش بر بهبود عملکرد شرکت کنندگان عرضه کند. این امر به جنبه مهمی از آموزش و ارزشیابی آموزش اشاره دارد که معمولاً از آن با عنوان «اثربخشی آموزش» یا «ارزیابی اثربخشی آموزش» یاد میشود (قهرمانی، 1382).
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
درجهان امروز نیروهای انسانی در بخشهای مختلف صنعتی/ تجاری/ خدماتی و دولتی اشتغال دارند و برای نیازهای جامعه تلاش مینمایند. بدیهی است که نیروهای انسانی- که مهمترین عنصر در رشد و توسعه هرجامعهای هستند- برای انجام وظایف محوله خویش به دانش و مهارتهای گوناگونی نیاز دارند. به همین دلیل نیاز به آموزش این منابع بعنوان یکی از اساسیترین مباحث، مطرح شده و جایگاه ویژه ای مییابد.
امروزه آموزش و بهسازی نیروهای سازمانی یکی از از ارکان مدیریت است و بدون آن، سازمان برای رسیدن به اهداف و مقاصد خود ناتوان خواهد بود. اهمیت و ضرورت آموزش در سازمانها از یک طرف و لزوم کارایی و اثر بخشی در انجام این وظایف آموزشی از طرف دیگر ضرورت توجه به آموزش و نحوه اجرای آنرا مشخص می کند.
طی دهه های گذشته سرمایه گذاری در آموزش کارکنان روندی افزایشی داشته و سازمانها به طور روز افزونی بر گسترش فعالیتهای آموزشی و فراهم سازی فرصتهای یادگیری برای کلیه کارکنان در سطوح متفاوت تأکید ورزیدهاند (قهرمانی، 1382). سازمانها آموزش و توسعه منابع انسانی را از حیاتیترین وظایف خود و راه بهسازی سازمان تلقی میکنند (ساکی، 1377).
سالانه سازمانها مبالغ هنگفتی را برای آموزش مهارتهای خاص صرف میکنند بدون این که اثربخشی آن ها به طور مطلوب اندازه گیری شود یا سیستم بازخورد مناسبی وجود داشته باشد. متأسفانه در بسیاری از موارد سیستم اثر بخشی اصلاً وجود ندارد یا بسیار پراکنده و بی نظم است (بارکر، 1999).
ابیلی یاد آور می شود که هرگونه بیتوجهی و سهل انگاری در ارزشیابی دورههای آموزشی موجب خواهد شد که آن دورهها بصورت اقدامی تفننی برای کارکنان و یا تلاش برای استفاده از مزایای آن درآید (ابیلی، 1386). از طریق تعیین میزان اثربخشی عملیات آموزشی میتوان قضاوت کرد که عملکرد برنامه آموزشی تا چه اندازه مطلوبیت دارد و تا چه اندازه باید بهبود یابد. اما به طور کلی دلایل تعیین اثر بخشی برنامههای آموزشی عبارتند از:
تعیین بازده آموزش: عمدهترین هدف آموزش و بهسازی نیروی انسانی توسعه سرمایه انسانی در سازمانهاست. ره آورد فعالیتهای آموزشی افزایش و ایجاد دانش و مهارتهای سرمایهای یا واسطهای است. بدین معنا که دانش یا مهارتهای اکتسابی در فرایند آموزش به خودی خود قابل مصرف نیستند، بلکه آن ها ویژگی ها یا عوامل لازم برای افزایش کارایی و اثربخشی عملیات هستند.
ارتقاء کیفیت آموزش: اخیراً بحث کیفیت آموزش به موضوع مهمی تبدیل شده است. کیفیت در رابطه با آرمانها و شرایط مطلوب هر سازمان و واحدهای تابعه آن مطرح است. بر این اساس یک برنامه آموزشی با کیفیت، برنامهای است که به روشنی مأموریت و اهداف خود را مطابق نیازها و انتظارات مشتری بیان کرده و در تحقق آن اثربخش و کارآمد باشد.
توسعه اعتماد جمعی: پیگیری و مورد چالش قرار دادن اثرات برنامه آموزشی به سه طریق می تواند در خصوص فعالیتهای آموزشی نگرش مثبت ایجاد کند. اولاً بخشی از رسالت عمده برنامههای آموزشی توسعه حرفهای و پرورش قابلیتهای فکری و عملی جدید در اعضای سازمان است. ثانیاً، مطالعات هاثورن نشان داده است که وقتی فعالیتها و نتایج تلاشهای افراد مورد نظر واقع شده و به نقطه نظراتشان ترتیب اثر داده میشود، دلگرمی، اعتماد و رضایت آنان بهبود مییابد و میتواند موجب انگیزش درونی در خصوص وظایف محوله گردد. ثالثاً، برنامههای آموزشی همانند دیگر برنامههای سازمانی دارای فرایند منظم و علمی هستند. غفلت و کم توجهی به هر یک از بخشها یا مراحل، زمینه نا کامی و عقیم گذاری برنامهها را فراهم خواهد ساخت.
با این همه باید اعتراف کرد که بحث ارزشیابی و تلاش و واکاوی نتایج و تبعات حاصل از اجرای برنامههای آموزشی در تمام سازمانها مجال ظهور نمی یابد و طرح این پرسش که به راستی به چه میزان منابع صرف شده برای دورهها دارای ثمرات و نتایج اثربخش بوده است. تابع میزان بلوغ علمی واحدهای آموزشی در سازمان های پویا میباشد (فتحی، 1384).
با توجه به موارد فوق و در نظر گرفتن اهمیت دورههای آموزشی، شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران به منظور برآوردن نیازهای آموزشی نیروی انسانی خود اقدام به برگزاری دورههای آموزشی می کند که این تحقیق به منظور تعیین اثربخشی دورههای آموزشی مذکور اجرا گردیده است .
1-4- اهداف تحقیق:
الف- هدف کلی
این پژوهش دارای دو هدف کلی میباشد.
ب- اهداف جزئی
-Barker