گردن درد یکی از بیماری های شایع (بالغ بر 67 %) بویژه در کشورهای صنعتی می باشد که اکثر گروه -های سنی حتی افراد جوان را شامل می شود (صالح پور و همکاران 2011). شیوع این عارضه به صورت نگران کننده ای، باپیشرفت جوامع، در حال گسترش است. مدت ابتلا به این عارضه در اغلب موارد طولانی شده (حداقل تا 12 هفته ) و بیش از 12 هفته وارد مرحله مزمن می شود که در چنین مواردی به عنوان گردن درد مزمن به تشخیص می رسد (اکبری و همکاران 1388). در 70 درصد از بیماران گردن دردی تشخیص تعریف شده ای بر اساس ساختار درگیر وجود ندارد و علت پاتولوژیک
خاصی برای گردن درد این بیماران یافت نمی شود، در چنین مواردی به عنوان گردن درد غیر اختصاصی شناخته می شود (سلیمی و همکاران 1392).
گردن درد غیراختصاصی مزمن شایع ترین گردن دردی است که بیماران در اثر آن به کلینیک ها مراجعه می کنند، که بدون علت پاتولوژی مشخص مثل فتق دیسک، فشار روی ریشه عصب و تغییرات تخریبی استخوان تعریف می شود. تغییرات عملکرد حسی-حرکتی در این نوع گردن درد شامل: درد و التهاب، افزایش واسطه های التهابی، خستگی، تغییر الگوهای حرکت واختلال در عملکرد عضلات است که باعث تغییر در کمیت و کیفیت اطلاعات حس عمقی این ناحیه و بی تعادلی می شود (سعادت و همکاران 2012).
سیستم کنترل وضعیت وتعادل یک مکانیزم مرکب و پیچیده است، که هماهنگی سه سیستم تعادلی شامل سیستم بینایی، سیستم دهلیزی و سیستم حسی پیکری در آن نقش بسزایی دارد. همکاری این سیستم ها با یکدیگر منجر به کنترل قامت و تعادل می شود (صادقی و همکاران 2009). مرور مقالات نشان می دهد که به دنبال ناراحتی های گردنی، اختلال در حفظ قامت و کنترل تعادل بوجود می آید (صالح پور و همکاران 2011). گردن شامل مکانیسم هایی است که مستقیما در کنترل تعادل دخالت دارند و اتصالات خاصی بین گیرنده های گردن، سیستم بینایی، دهلیزی و سیستم عصبی سمپاتیک وجود دارد. از این رو سیستم حس عمقی گردن نقش مهمی در حفظ تعادل بدن ایفا می کند (کرنیل 2002).
حس عمقی متشکل از حس وضعیت، حس حرکت وحس اعمال نیرو است که به درک آگاهانه ازوضعیت اندام در فضا اطلاق می شود (فیل پیج 2006). گیرنده های حس عمقی همراه با پیامهای حس بینایی و دهلیزی در تعامل با هم از طریق رفلکسهای گردنی- چشمی، سری-گردنی، تونیک گردنی و دهلیزی- نخاعی، باعث هماهنگی بین سر و چشم و ثبات وضعیتی فرد می شوند (سعادت 2012، تریلیون 2008) و شامل گیرنده های مکانیکی موجود در مفاصل بین مهره های گردن،گیرنده های مکانیکی موجود در عضلات گردن، دوک های واقع در عضلات می باشد (توانای 2013) .
عضلات ناحیه گردن بیشترین میزان دوک عضلانی در بدن ( ۲۰۰ دوک در هر گرم) درمقایسه با تعداد دوک عضلانی ناحیه کف دست( ۱۶ دوک در هرگرم) را دارا هستند. از طرفی طرز قرارگیری دوک -ها درعضلات گردن متفاوت از دیگر عضلات بدن است. دوک ها در عضلات به صورت موازی یا در امتداد هم قرار می گیرند، دوک ها در ناحیه گردن اکثرا در امتداد هم قرار می گیرند. عقیده بر این است که این نوع دوک ها برای افزایش اطلاعات ایستا از این عضلات هستند، بنابراین تراکم بالا و شکل خاص دوکهای عضلانی گردن، اهمیت اطلاعات حس عمقی و نقش کلیدی این ناحیه را در وضعیت سر، تعادل بدن و کنترل حرکت چشم آشکار می سازد (تریلیون 2008).
مطالعات انجام شده نشان داده اند که، شیوع گردن درد در خانم ها بیشتر از آقایان است. 15درصد جمعیت زنان و 10درصد مردان در مقطعی از زندگی خود به گردن درد مزمن مبتلا می شوند(جوانشیر 1389). علیرغم مساوی بودن وزن سر زنان و مردان، قدرت عضلات گردن زنان حدودا نصف مردان است که احتمالاً عضلات نسبتا ضعیف زنان، منجر به بروز سندرم خستگی عضلانی و در نتیجه شیوع بالاتر گردن درد می گردد (معروفی و همکاران 1390). بطوریکه در ناحیه گردن، تقریباً % 20 وزن سر توسط ساختمان استخوانی–لیگامانی کنترل می شود و بقیه آن، یعنی قسمت اعظم وزن سر توسط عضلات پارااسپاینال تحمل می گردد. بدیهی است باضعف این عضلات، ثبات ستون فقرات گردن مختل و باعث درد می شود (چا 2010). دردهای عضلانی می توانند اثرمهاری بر عضلات کنترل کننده ثبات داشته باشند و چون عضلات گردن در ارتباط با سیستم وستیبولار و چشم نقش عمده ای در حفظ و نگهداری راستای عمودی بدن دارند، دچار مشکل شده و این امر بر روی عضلات ضدجاذبه به ویژه عضلات ساق پاو نیز در استراتژیهای کنترلی(استراتژی مچ پا) سرایت میکند (صالح پور 2011 ). در حضور درد، کنترل و ثبات ستون فقرات گردنی به خطر می افتد (سلیمی و همکاران 1392).
بنابراین از آنجایی که عضلات ثبات دهنده گردن در ایجاد وضعیت مناسب در سرو گردن اهمیت دارند، بدیهی است که این عضلات در ایجاد ثبات در طی یک فعالیت دینامیک نیز تاثیر داشته باشند. در صورت وجود درد این عضلات آتروفی شده وکارایی مناسب را ندارند. از طرف دیگر ، سندی مبنی بر وجود نگرش درمانی استاندارد برای درمان بیماری وجود ندارد، هیچ کدام ازنگرش های محافظه کارانه فعال و غیرفعال ، اگرچه به صورت گسترده ای تجویز می شوند؛ موثر نبوده اند اخیراً محققان نشان داده اند که روش های چندعاملی (روش های اصلاح وضعیتی ، درمان های دستی ، روانشناسی ، روش های آرام سازی) نسبت به روش های قدیمی (امواج ماورای صوت و تحریک الکتریکی ) در بیماران با درد مزمن گردن باعث کاهش بیشتر درد و برگشت سریع به کارمی شود (اکبری و همکاران 1388). با توجه به اینکه تمرین درمانی بعنوان روشی موثر همواره مورد توجه محققین بوده است روش تمرین درمانی ثباتی در مورد اختلالات ستون فقرات موضوع بسیاری از مطالعات جدید در زمینه درمان عوارض اسکلتی-عضلانی این ناحیه بوده است و تمرین ثبات دهنده گردن روشی است که برای بهبود مکانیسم های درونی ستون فقرات طراحی شده است و سبب ثبات فقرات گردن و آسیب ناپذیری آن می گردد (اکبری 1388). بنابراین از آنجایی که تحقیقات کمی در این زمینه صورت گرفته و زنان بیشتر از مردان در معرض مبتلا به گردن درد هستند، هدف از تحقیق حاضر تاثیر 8 هفته تمرینات ثبات دهنده بر میزان درد، تعادل و حس وضعیت گردن در دختران مبتلا به گردن درد غیراختصاصی دانشگاه شهید باهنر کرمان خواهد بود.
1-2 تعریف مسئله و بیان سؤالهای اصلی تحقیق
گردن درد یکی از شایع ترین و دردناک ترین شرایط اسکلتی عضلانی است. محدوده شیوع آن در طول عمر از 14درصد تا 71 درصد می رسد (تساکیدزیدیس 2013). گردن درد می تواند حاد، تحت حاد یا مزمن باشد. درد یا ناتوانی تا 4 هفته حاد، 12-4 هفته تحت حاد و بیشتر از 12 هفته مزمن نامیده می شود (پالمگرین و همکاران 2009).
در مطالعات نشان داده شده که 30% از مردان و 43% از زنان گردن درد را یکبار در طول زندگیشان تجربه می کنند. یکی ازعلل افزایش شیوع گردن درد در زنان ممکن است بعلت قدرت کمتر عضلات در زنان نسبت به مردان باشد (احسانی 1390).
در مطالعه هاکالا و همکاران در سال 2005 بر روی ارتباط استفاده از کامپیوتر و افزایش درد گردن و شانه، بیان شده که استفاده بیش از دو ساعت در روز از کامپیوتر به عنوان حد آستانه برای بروز گردن درد می باشد. (افتخار سادات 2013)
همچنین برای اکثر گردن دردها، یک بیماری زمینه ای و یا ساختار غیر طبیعی وجود ندارد این نوع گردن درد،گردن درد غیر اختصاصی نامیده می شود (تساکیدزیدس 2013). ساختارهای متعدد گردن و مناطق اطراف مثل عضلات، ساختارهای مفصل، لیگامنت، رباط ها و ساختار عصبی ممکن است منبع گردن درد غیراختصاصی باشند (اکبری و همکاران 1388). دلیل گردن درد غیراختصاصی همچنان نامشخص است در حالیکه اغلب خود محدود شونده است ولی به شدت می تواند عملکرد روزانه را محدودکند و در طولانی مدت باعث درد، مرخصی استعلاجی و ناتوانی قابل توجهی شود (تساکیدزیدیس 2013). کاهش دوره های استراحت نسبی عضلات باعث تغییرات گردش خون، اختلال در هدایت اکسیژن ، دفع مواد زائد و درد عضله می شود. اکثر این تغییرات در فیبرهای نوع یک وعضلات تونیک اتفاق می افتد که به طور مداوم فعالند (لیدرمان 2010).
در مطالعه ای شیوع درد گردن در افراد در حال تحصیل 46% بوده است ، از آنجا که استفاده از لپ تاپ در بین دانشجویان افزایش یافته است ، سبب خم شدن بیشتر گردن به جلو و درد گردن می شود ( افتخار سادات 2013).
بعد از درد، بی ثباتی و مشکلات قامت در میان شایع ترین نشانه های مواجه بیماران با گردن درد مزمن است.کنترل قامت و تعادل شامل حس عمقی، وستیبولار و سیستم بینایی است (لافوند2008). مکانیسم هایی که قامت را کنترل می کنند بسیار پیچیده هستند و شامل طیف گسترده ای از ساختارها،آوران محیطی(یعنی حس عمقی، محرک خارجی و آوران بصری)، سیستم عصبی مرکزی و عضلات موثر هستند. تغییرات در هریک از این مولفه ها، (مثل حس عمقی گردن)، می تواند باعث اختلال در تعادل شود. تخریب حس عمقی گردن اغلب با گردن درد مزمن ارتباط دارد. چندین مطالعه نشان دادند که اختلال در حس عمقی گردن باعث مختل شدن پایداری و کنترل قامت در بیماران مبتلا به گردن درد مزمن می شود(یاهیا 2009).
حس عمقی گردن نقش مهمی را در کنترل قامت بوسیله فراهم کردن اطلاعات مربوط به موقعیت سر و جابجایی نسبی تنه فراهم می کند. بعبارت دیگر دیده شده است که بین گیرنده های حس عمقی ریشه خلفی نخاع گردن و هسته های دهلیزی، ارتباط وجود دارد این رابطه در هماهنگی چشم و دست، درک تعادل و تنظیم وضعیت بدن نقش ایفا می کند(لافوند 2008).
شکایت های مربوط به عدم تعادل بیماران گردن دردی به صورت بی ثباتی، عدم امنیت و سبکی سر است. این افراد بجز موارد شدید که سرگیجه را تجربه می کنند، از اختلال در تعادل ایستای خود، آگاه نیستند. دلیل احتمالی اختلال در تعادل در مطالعات، نقص اطلاعات حسی در این ناحیه و پدیده عدم انطباق حسی در تعامل باسیستم بینایی ودهلیزی بیان شده است(کریستجانسون 2009).
با توجه به مطالعات موجود بنظر منطقی می رسد که وقتی عملکرد گردن به هر دلیلی مختل شود،کنترل وضعیت بدن نیز متاثر شده و علائمی مثل سرگیجه و عدم تعادل بوجود آید (توانای 2013). بطوریکه عملکرد ثباتی عضلات ضدجاذبه گردن در افراد با درد گردن متاثر می شود. فیبرهای تونیک این عضلات نقش حمایتی پاسچرال ضدجاذبه دارند. این فیبرها تحت تأثیر عدم استفاده و مهار رفلکسی و درد قرار می گیرند، ماهیت این اختلال عملکرد در تعیین نوع تمرین برای بازگرداندن ثبات یا نقش حمایتی مهم است. یکی از این تمرینات، تمرینات اختصاصی ثبات دهنده گردن است، تمرین های ثبات دهنده با تقویت ایزومتریک عضلات مالتی فیدوس، روتاتورها وفلکسورهای عمقی سبب استحکام ستون فقرات گردنی می شوند و سبب تقویت عضلات موضعی اطراف گردن می شوند، این تمرین ها مشابه تمرینات ثبات دهنده کمر برای بهبود مکانیسم های ذاتی ستون فقرات طراحی شده اند، از نقطه نظر زمان و تجهیزات تمرین های ساده ای هستند ولی از لحاظ فیزیولوژیک پیچیده می باشند. (اکبری و همکاران1388).
در مطالعه اکبری و همکاران که به مقایسه اثربخشی تمرینات ثبات دهنده و دینامیک در بهبود ناتوانی و درد مزمن گردن پرداخته بود، اثربخشی بیشتر تمرینات ثبات دهنده در مقایسه با تمرینات دینامیک را در بهبود درد و ناتوانی افراد گردن دردی مطرح کرد(اکبری و همکاران 1388).
بنابراین از آنجایی که هرگونه برنامه ریزی به منظور پیشگیری، درمان یا توانبخشی گردن درد در افراد مستلزم آگاهی از علل آن به همراه معرفی تمریناتی برای بهبود گردن درد می باشد، محقق در صدد پاسخ دادن به این سوال است که تاثیر 8 هفته تمرینات ثبات دهنده بر میزان درد، تعادل و حس وضعیت گردن در دختران مبتلا به گردن درد غیراختصاصی مزمن دانشگاه باهنر چگونه بود؟
1-3 اهمیت و ضرورت اجرای تحقیق
گردن درد، دومین ناتوانی شایع عضلانی- اسکلتی بعد ازکمر درد است که در سال های اخیر به دلیل پیشرفت تکنولوژی و کار با رایانه میزان آن رو به افزایش است. (سعادت 2012)، که علاوه بر ناراحتی های جسمی و ذهنی، باعث غیبت از کار می شود (تیمیلا 2000). لذا این درد تاثیر ویژه ای بر فعالیت های زندگی، اشتغال و تفریح دارد و باعث کاهش کیفیت زندگی می شود و هزینه های مستقیم و غیر مستقیم، هزینه های قابل توجه بهداشتی و درمانی را دربردارد. (فیلیپ راو 2008). گردن درد منجر به بروز اختلال در خواب و فعالیت های داخل و خارج از منزل می شود. در افراد گردن دردی انجام بسیاری از فعالیت ها از جمله رانندگی و کار با کامپیوتر مشکل داشته و اغلب مشارکت های اجتماعی و ورزشی در این افراد کاهش می یابد و اختلال در این فعالیت ها در نتیجه گردن درد، روابط شخصی، خانوادگی، سیستم سلامت و اقتصاد را به میزان قابل ملاحظه ای متاثر می سازد. (احسانی 1390) بطوریکه بخش بزرگی از مراقبت های سلامتی به مراقبت از مشکلات گردن اختصاص داده شده و سالانه میلیون ها دلار صرف درمان می شود و خسارت جبران ناپذیری را به بار می آورد. (برانفورت 2001)
در مطالعه ماکلا و همکاران بر روی 8000 نفر از جمعیت عمومی5/13% زنان و 5 /9% مردان درد گردن را ذکر کردند. (افتخار سادات 2013) که احتمالاً زنان بار اسکلتی عضلانی بیشتری در مقایسه با مردان برای انجام فعالیت های خود بکار می گیرند و علائم بالینی خود را بیشتر از مردان گزارش می- کنند، به همین دلیل بررسی و درمان ضایعات گردنی در خانم ها ضروری تر به نظر می رسد . (احسانی 1390)
بنابراین با توجه به مطالب ذکر شده ضرورت انجام یک تحقیق برای مشخص نمودن تاثیر تمرینات ثبات دهنده بر میزان درد، تعادل و حس وضعیت افراد گردن درد وجود دارد.
1- 4 اهداف تحقیق
1-4-1 هدف کلی: هدف کلی تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرینات ثبات دهنده بر میزان درد، تعادل و حس وضعیت گردن در دانشجویان دخترمبتلا به گردن درد غیر اختصاصی دانشگاه شهید باهنرکرمان بود.
1-4-2 اهداف اختصاصی:
1- 5 فرضیه های تحقیق:
1-6 پیش فرض های تحقیق:
1- شرکت کنندگان انگیزه کافی برای جواب دادن به پرسشنامه را داشته اند.
2-آزمودنی ها، حداکثر تلاش خود را در انجام آزمون ها و اجرای برنامه بکار برده اند.
3-آزمودنی ها از هیچ دارویی برای تسکین درد استفاده نکرده اند.
4-اندازه گیری از آزمودنی ها به طور یکسان و هماهنگ انجام شده است.
1-7 قلمرو تحقیق (محدوده تحقیق):
1- افراد شرکت کننده در تحقیق از دانشجویان خوابگاهی دانشگاه باهنر بودند.
2- دامنه سنی دانشجویان بین28- 18 سال در نظر گرفته شد.
3-وجود هر کدام از موارد عنوان شده در زیر، با تشخیص پزشک، باعث حذف نمونه از شرکت در مراحل اجرای آزمون گردید.
1-8 محدودیت های تحقیق
– کنترل شرایط روحی روانی و میزان دقت شرکت کنندگان هنگام پاسخ به پرسشنامه.
– آزمون گیری از تمام شرکت کننده ها در یک روز.
– عدم کنترل عواملی نظیر ترس از درد، میزان انگیزش و سایر عوامل روانی.
_ عدم کنترل تفاوت های فردی بین شرکت کننده ها.
-عدم درک یکسان مفهوم درد.
. Corneil
. Phil Page
. Treleaven.
. Chae
2 . Palmgren
1 . Tsakitzidis
. Lederman
. Lafond
. Yahia
. Kristjansson
1 . Taimela
2 . Philip Rowe
3 . Bronfort
[16] . Schieppati
[17]. Korthals
[18]. Teng
[19] . Lee
[20] . Pinsault
دورهی قاجار یکی از متناقض ترین و شگفت انگیزترین دوره های تاریخی ایران و محل برخورد بحران آفرین عناصر کهنه و نو، وقوع انقلاب های سیاسی و اجتماعی و آغاز تحولات جدی فرهنگی و هنری است. در اثر کوشش روشنفکران نسل های اخیر، تحولات اجتماعی-فرهنگی قرن سیزدهم، در بسیاری از شاخههای هنری به ویژه شعر و ادبیات، موسیقی و معماری مورد بررسی قرار گرفته است. در حالیکه در زمینهی نقاشی و هنرهای تجسمی دوران قاجار کار بسیار مانده است. لذا انجام مطالعاتی که از منظرگاه های گوناگون به شکلگیری تحولات نقاشی در این دوران بپردازد الزامی است. بررسی هنر این دوره تا حدود زیادی در گروی شناخت بسترهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و کل جریان قدرتمندی است که روح تاریخ را از حال شرقی خود به وجه غربی تغییر داد. پژوهش حاضر می کوشد تا با بهره بردن از روش تحلیل گفتمان به بررسی آثار نقاشی دورهی اول هنر قاجار بپردازد.
در این در این راستا پژوهش گر برای رسیدن به اهداف موردنظر خود در این پایان نامه مباحث را در پنج فصل دسته بندی نبوده است:
ـ فصل اول طرح تحقیق؛ انگیزه پژوهش، بیان سوالات، اهداف و اهمیت پژوهش و روش پژوهش پایان نامه در این فصل توضیح داده شده، روش تحقیق کیفی بوده و مانند دیگر تحقیقات کیفی با متن سر و کار دارد و نه با مقادیر کمی و عددی (شمار و فراوانی) متغیرها. در واقع در این نوع تحقیقات متن نه تنها داده های اصلی را که یافته ها بر آن متکی اند فراهم میکند بلکه اساس تفسیر این داده ها نیز هست و در عین حال وسیله و ابزار اصلی ارائه و انتقال یافته ها به شمار میآید.
ـ فصل دوم با تعاریف و چارچوب مرتبط با موضوع پژوهش در جهت گشایش به متن آغاز میشود و در بخش اول خود به تبارشناسی گفتمان پرداخته و سپس گفتمان را از منظر فوکو بررسی کرده و پس از آن تبار شناسی جنسیت و تفاوت دو واژهی جنس و جنسیت بیان میشود و گفتمان جنسیت گرا مورد توجه قرار میگیرد؛ و در پایان با بحث نشانهشناسی و نشانهشناسی اجتماعی با معنای بصری این فصل به پایان میرسد.
ـ فصل سوم در حقیقت تاریخچه میباشد که در ابتدا به گفتمانها وشرایط اجتماعی موجود در دوران صفویه و بررسی رفتار جنسی در این دوران پرداخته، مردان، زنان و امردان را معرفی میکند و در بخش بعد شکلگیری دوران قاجار و گفتمان جنسیت در دورهی قاجار را مورد خوانش قرار داده. بعد از آن به بحث مدرنیته و ورود آن به ایران و سکسوالیته در دورهی مدرن پرداخته شده است.
ـ فصل چهارم، در این فصل 7 اثر نقاشی مربوط به دوران صفویه و 40 اثر مربوط به دوران قاجار مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
ـ فصل پنجم، به یافته های پژوهش و پاسخ به سوالات و نتیجه گیری میپردازد.
بنا به تعریف بوردیو هر اثر هنری درون فضایی تعریف میشود و این فضا به معنای نظامی همگون از اندیشه ها نیست بلکه نظامی از تفاوت ها و تنوع هاست که هر اثر هنری درون آن تعریف میشود. فضایی که وی در ارجاع به میشل فوکو آن را فضای مقدورات استراتژیک مینامد، یعنی فضایی که هر مولدی اعم از نویسنده و هنرمند، آفرینشگریِ خود را بر اساس استراتژی هایی در پیش میگیرد که مبتنی بر گزینش و ردِ پاره ای از خط سیرهای فرهنگی و موضع گیری های سبکی، تکنیکی و مضمونی است که فضای درون گفتمانی و برون گفتمانی را از هم تفکیک میکند. تحلیل گفتمان بر خلاف تحلیل سبک به دنبال ترسیم فضای یکپارچه ای از سیطره ی یک اندیشه در یک دوران تاریخی و آشکار سازی قواعد سبک و آفرینش گری در آن دوران نیست، در تحلیل گفتمان پا را فراتر گذاشته و به دنبال زمینه های تولید متن هستیم. باید تأکید کرد که هدف تحلیل گفتمان، تحلیل معنای متن نیست، بلکه تحلیل شرایطی است که این معنا در آن تولید میشود و از همین رو به تحلیل نهادهای مولد معنا و باز تولید کنندهی گفتمان تأکید میشود. روند حرکت از متن به نهادهای مولد گفتمان بیانگر خواست نهایی تحلیل گفتمان در آشکار ساختن رابطهی میان متن، قدرت و ایدئولوژی است.
میتوان ادعا کرد که موضوع گفتمان هنری بهطور تنگاتنگ با موضوع بینا رشته ای نیز مرتبط است؛ زیرا هنر بر خلاف ادبیات از نظامهای گوناگون نشانهای بهره می برد و در برخی موارد این نظامهای گوناگون را در هم می آمیزد و متن ها و گفتمانهای چند نظامی را خلق میکند.
حال اگر بپذیریم که چگونگی تغییر نظامهای هنری در هر دورهی تاریخی بر بستری از تحولات اساسی در گفتمان کلان آن دوره ظهور مییابد و هم چنین بپذیریم که گفتمان فقط منحصر به کلمات و عبارات نبوده و علائم و نشانههای غیرکلامی نیز در شکل دادن به آن ها نقش دارند، سعی بر این است تا با نگاهی بینا رشته ای نشانههایی درون سنت تصویری عصر قاجار که در آن توجه به پیکره ی زن نسبت به دوران قبل افزایش یافته و چهره سازی از زنان سرشناس درباری، زنان حرمسرای شاهی، رقصندگان و نوازندگان توجه نقاشان و همچنین دستگاه سلطنتی را به خود جلب کرده، بیابیم که در تعامل و یا در چالش با یکدیگر فرایندی را بوجود آورند که متأثر از گفتمان جنسیت و درون آن شکل گرفته است.
اهمیت درک جنسیت زمانی آشکار میشود که ما این فرض را بپذیریم که سکسوالیته در واقع فراهم کنندهی کلیدی برای فهم ما از ماست. نه به دلیل آنچه که ما اکنون هستیم، بلکه به دلیل جای داشتن جنسیت و چه بسا محوریت داشتن آن در طیفی از استراتژی هایی که دانشی از سوژه و مجموعهای از هنجارها را بوجود میآورد. دانش و هنجارهایی که به وسیله ی آنها رفتار سوژه قاعده مند میشوند. جایگاه مهمجنسیت در یک چنین گفتمان هنجارمند سازی، اهمیت درک آن و ساز و کارهای دخالت آن در دانش و هنجارها را به وضوح نشان میدهد؛ و همچنین ضرورت شناخت جنسیت بهعنوان پدیدهای فراگیر و برساخته ای تاریخی در زندگی انسان.
ازآنجا که تحلیل گفتمان رویکردی است که بیشتر برای هنرهای کلامی مورد استفاده قرار گرفته است و کمتر پژوهشی در ایران به مطالعهی شکلگیری و بروز نظامهای غیرکلامی به ویژه هنرهای دیداری درون یک گفتمان اختصاص یافته، سعی بر این است که نشان دهیم چگونه علاوه بر گزاره های زبانی گزاره های غیرزبانی چون نشانههای تصویری تحت نظارت و کنترل گفتمان این عصر بروز مییابند و خود باعث شکلگیری گفتمانی جدید در بطن یک جامعه میشوند.
1) مؤلفه های برسازنده ی گفتمان جنسیت در دورهی قاجار چه هستند؟
2) گفتمان جنسیت در این دوره چگونه در آثار نقاشی عینیت متنی پیدا میکند؟
این تحقیق مانند سایر تحقیقات کیفی با متن سر و کار دارد و نه با مقادیر کمی و عددی (شمار و فراوانی) متغیرها. در واقع در این نوع تحقیقات متن نه تنها داده های اصلی را که یافته ها بر آن متکی اند فراهم میکند بلکه اساس تفسیر این داده ها نیز هست و در عین حال وسیله و ابزار اصلی ارائه و انتقال یافته ها به شمار میآید.
تحقیق کیفی مانند تحقیق کمی نیست که فرضیه ها را از ادبیات موجود استخراج کنیم و سپس آن ها را در بوته ی آزمون قرار دهیم. در اینجا ما از اطلاعات و بینش های موجود در ادبیات موضوع بهعنوان دانش زمینه ای استفاده میکنیم تا در بستر این ادبیات به مشاهدات و گزاره های تحقیق نظر بیافکنیم.
این پژوهش می کوشد تا با اتخاذ رویکرد تحلیل گفتمان به مقولهی جنسیت در ایران دوره قاجار پرداخته و از تصاویر نقاشی بهعنوان سندی برای این مدعا استفاده بنماید. اگرچه این موضوع از ابعاد توصیفی- تاریخی مورد توجه قرار گرفته اما از منظر تحلیل گفتمان مورد بررسی قرار نگرفته است. همچنین با توجه به کمبود نگاه تحلیلی با بنیادهای تئوریک بینارشته ای که متأسفانه در فضای آکادمیک هنرهای تجسمی در ایران وجود دارد، پیوند دو حوزه گفتمانی-زبانی و تصویری و تحلیل مناسبات میان این دو، راهی را خواهد گشود که بر کلیشههای رایج در نوع نگاه مرسوم به سنت تصویری در این دوران بی تأثیر نخواهد بود.
جهانی شدن به عنوان موضوعی که بیشتر در دهههای پایانی قرن بیستم به عرصه گفتمانهای اجتماعی وارد شد توانست در زمانی کوتاه توجه اندیشمندان جهان را به سوی خود جلب نماید .شیوع این موضوع صرفهنظر از پیشینه تاریخی و فلسفیاش به حدی چشمگیر بوده است که تقریباً در همه حوزه های فکری واجتماعی معاصر با تعبیر وتفسیری خاص از آن سخن به میان میآید. جالب اینجاست که علیرغم متداول بودن این اصطلاح هنوز تعریف جامع و مانعی از آن اراده نشده است . تحت این شرایط به واسطه تراکم زمان ، مکان و فضا دیگر نمیتوان خود را دریک محیط بسته جغرافیایی تعریف کرد . به گونه ای که هویت در گذر زمان معنا ومفهوم پیدا کرده است. در چنین وضعیتی دولت – ملت نمی تواند به مثابه مدل وستفالیایی عمل نموده و شاهد نفوذپذیری مرزها و تحدید حاکمیتها میباشد. در این شرایط تراکم فضا وزمان جوامع اسلامی میتوانند با بهره گرفتن از فرصتهای پدید آمده استعدادهای بالقوهای که بنابر آموزههای اسلامی برای جهانشمول شدن آیین اسلام وجود دارد بهره گیرند .
1-1 شرح و بیان مسئله پژوهشی
جهانی شدن از جمله مسائل مهم جهان حاضر است که ابعاد گوناگون فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی دارد. این پدیده، بسیاری از دانشمندان را به تفکر پیرامون خود واداشته و هریک از آنها تلاش کرده اند تفسیر وتبیین علمی از این روند ارائه دهند. در سالهای اخیر اندیشمندان بسیاری از این مفهوم به شکل گسترده استفاده کرده وآن را مفهومی کلیدی نه تنها در علوم سیاسی یا روابط بین الملل بلکه در کل علوم اجتماعی می دانند. برای نمونه مالکوم واترزجهانی شدن را مهمترین موضوع ومفهوم دهه 1990قلمداد می کند که نشان دهنده گذار جامعه انسانی به هزاره سوم است.( واترز، 1379: 9) جهانی شدن هر چند به تازگی به شیوهای نوین مطرح شده است، چیز تازهای نیست و سابقهای بس طولانی دارد؛ به گونهای که از نظر رابرتسون نیز فرایند کلی جهانی شدن دستکم به پیدایش دینهای جهانی در بیش از دو هزار سال پیش می رسد ( رابرتسون، 1385: 31). نویسندگان و صاحب نظرانی مانند مزروعی نیز نخستین نشانههای فرایند جهانی شدن را در تمدن اسلامی و شرق باستان شناسایی میکنند( گل محمدی ، 1386 : 23). فرایند جهانی شدن و ریشههای آن در نوع سنتی با ادیان جهانی مخصوصاً اسلام آغاز گردید و تا آغاز دوره رنسانس ادامه داشت. از این تاریخ به بعد، نوعی دیگر از جهانی شدن که میتوان از آن به جهانی شدن مدرن و یا به تعبیر «شولت»، جهانی شدن سکولار یاد کرد، آغاز شد(شولت،1382: 73).
نکته مهم دیگر درباره ماهیت این فرایند، پروسهای پروژهای و یا ترکیبی بودن آن است. عدهای ماهیت آن را یک فرایند طبیعی و برخاسته از
جوامع پسا صنعتی غرب میدانند(سجادی ، 1387: 31) و آن را یک پروسه طبیعی قلمداد میکنند. در دیدگاه دیگر، جهانی شدن امر تصنّعی و هدایت شده است که غرب، آن را در راستای خواستها و منافع خویش تعقیب و هدایت می کند( سجادی ، 1387: 31). از این رو آن را یک پروژه کاملاً غربی برای استعمار دیگران میدانند. در نگرش سوم که مورد نظر این پایان نامه است، جهانی شدن، پدیدهای مرکب از هر دو جنبه پروسهای و پروژهای میباشد. بر این مبنا، این پدیده مانند هر پدیده دیگر فرصتها و چالشهایی را به وجود میآورد. لذا جهانی شدن در کنار چالشها، فرصتهایی نیز ایجاد نموده است که در این پایان نامه به فرصتهای جهانی شدن برای امت سازی پرداخته خواهد شد.
یکی از نتایج اساسی جهانی شدن، برداشتن فاصلههاست: افزایش فزاینده اطلاعات و رسانههای گروهی، مفهوم مرز در واحدهای سنتی همچون، دولت ـ ملت را بیاثر میسازد و مرزهای جغرافیایی، جای خود را به مرزهایی با تواناییهای اطلاعاتی میدهد. با روند جهانی شدن، عمل سیاسی نیز جهانی میشود( لسناف ،1385: 220). در این وضعیت، در کنار تهدیدها و پیآمدهای سوء جهانی شدن، به دلیل طرح فرا جامعه ظرفیتها و قابلیتهایی نیز برای جهانی شدن واقعی و مورد نظر ادیان فراهم می شود(قوام ،1382: 361 ).
جهانیشدن، با پشت سر گذاشتن و در نوردیدن مرزهای جغرافیایی ملی در مناسبات و روابط فرهنگی، سیاسی، اجتماعی منجر به نزدیکتر شدن مسلمانان در ورای ملّیت و قومیت آنان میشود و فنآوری نوین ارتباطی و اطلاعاتی از جمله «اینترنت»، امکان تغییر و تحول در باورها، ارزشها فراهم نموده و در نتیجه، تصویر ذهنی مخاطبین را در حد بالایی افزایش داده است(افروغ 1387 : 40) و این مسئله به این معناست که جهانی شدن باعث تضعیف بنیانهای دولت- ملت و شکل گیری افق های جدیدی برای امت سازی شده است.
کمرنگ شدن نقش قومیت وملیت میتواند ذهنیت مسلمانان را فراتر از جامعه ملّی به سمت ایجاد تصویری مثبت از زیست مشترک، سرنوشت و آینده مشترک سوق دهد و محیط ذهنی ـ روانی بسیار خوبی ایجاد کند تا زمینه ساز انسجام اسلامی شود ودر نتیجه نوعی امت سازی رخ دهد.
بر اساس آنچه واترز گفته است، جهانی شدن، فرایندی است که در آن قید و بندهای جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده است، از بین میرود و مردم به طور فزایندهای از کاهش این قید و بندها آگاه میشوند. کاهش قید و بندهای جغرافیایی، منجر به کمرنگتر شدن تصویر مثبت ناسیونالیستی در بین مسلمانان میشود و زمینههای واگرایی ناشی از ناسیونالیسم را کم میکند. همچنین تکنولوژی ارتباطات و اطلاعات، فرصتی است که تصاویر ذهنی غیر واقعی متقابل بین نخبگان حاکم بر کشورهای اسلامی را کاهش و آنان را به سمت نگرش واقعبینانهتر از یکدیگر سوق دهد. این وسایل در دوره ما قبل اخیر جهانی شدن، بیشتر در اختیار قدرتهای بزرگ بود که بر اساس منافع خود به اختلاف بین حاکمان کشورهای مسلمان و منفیسازی بین آنها اقدام مینمودند. از طرفی اکثر قریب به اتفاق دول کنونی ممالک اسلامی بر پایه الگوی “دولت – ملت ” غرب بنا نهاده شده است و با خاصیت سکولار یا نیمه سکولار و غیر مردمی و انحصاری خود هرگونه پیوستگی و وحدت را از روزنه منافع ملی و طایفهای و قومی و از دیدگاه فلسفه سیاسی مسلط امروز غرب و سیستم حاکم بر جهان آن مینگرند. بحران مشروعیت سیاسی در ممالک و دنیای اسلام در عصر حاضر در تغییر وتحولات وارده به الگوی دولت – ملت نیست بلکه در اصل وجود وتعارض با چنین نظامی است(مولانا، 1388 : 117). در بسیاری از کشورهای اسلامی فاصله میان مردم وجامعه و دولتهای حاکم بر سرزمین های اسلامی در حال افزایش است. از طرفی اسلامگرایان( امت اسلامی ) تنها جامعه و گروهی هستند که به طور جدی خواستار یک نظام فرامرزی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میباشند. امتسازی به گونه ای در واکنش به جریان جهانشمولی اقتصادی، فرهنگی و تکنولوژی امروزی که ادامه سلطه گرایی گذشته است شکل میگیرد و با اتحادو وحدت و شناخت واقعیت به جای واکنشهای آنی و پروژه های پراکنده و متفرقه و تزئینی که این روزها اغلب از طرف برخی از دولتها و ممالک اسلامی دیده می شود، مأموریت تاریخی خود را انجام داده و با درایت کامل مدلولات فکری و عملی خود را در چارچوب جهانشمولی اسلام به دنیا ارائه خواهد کرد. همانگونه که ملت سازی و فراهم کردن زمینه برای ایجاد دولت ملی پروسه چندان آسانی نبوده است، امتسازی نیز آسان نخواهد بود.
Post – society
با توجه به تغییراتی که در یک صد سال اخیر در جوامع بشری رخ داده است و چالشهایی که پیش روی انسان معاصر مطرح شده است شاید لازم است به چند پرسش اساسی پیش روی تمدن های بشری پاسخی مناسب داده میشد ،یعنی چیستی انسان و چیستی هویت انسان ،رابطه میان انسان اجتماع و تاریخ و تاثیرات اینان بر هم و ….
در تعریف های جدیدکه منبعث از فلسفه نو حاکم بر قرن حاضر بود مفاهیمی چون نسبیت ،شک ،عدم قطعیت و … وارد ساحت فکری و نظری شد وخدا حذف شدو هیچ تکیه گاه یا ثابتی برای انسان باقی نماند چنان انسان مدرن درگیر شک بود که میزان حیثیت وجودی خود را از میزان تشکیک به جهان اطراف وام میگرفت و تنها میزان ما بین او و جهان اطراف خردگرایی و عقل گرایی او بوداین نوع برخورد خالی از آفات وآسیب ها نبود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت .
این تعارض در غرب با توجه به این که زاده ی یک فرایند طولانی مدت از بعد از رنسانس بود پذیرفتنی تر و قابل هضم تر بود تا در جوامعی
با پیشینه تاریخی بیشتر چرا که تمام آنچه را که از سر انسان غربی گذشته بود را تجربه نکرده بود و پیوندی عمیق با گذشته وهویت تاریخی خویش داشت در جوامعی که عقبه تاریخی قابل توجهی داشتند این فرایند نو را نه تحت عنوان یک فرایند که آغاز و انجامی دارد بلکه محصول آن را به عنوان یک محصول وارداتی و مصرفی وارد کردند که از یک سو حاصل هوس سلاطین و امرا ونوعی نیاز که منبعث از مقایسه فرهنگ وطنی با فرهنگ غرب و ناکارآمدی ساختار های موجود در این ممالک از دیگر سو بود.
در جوامعی چون ایران تعارض اساسی آنجا شکل گرفت که روشنفکران جامعه ایرانی که حکم چشم و گوش جامعه ایرانی را داشتند بر سر دو راهی تجدد و سنت ماندند و یک دعوای صوری را یک صده ادامه دادند گروهی سخن از تسلیم محض در برابر فرهنگ بیگانه را میزدند و گروهی با نمود های شکلی گذشتگان زلف گره زده بودند سر آن را نداشتند تا زایش و رویشی را تجربه کنند..از طرفی هم نیروی هاضم فرهنگی ایران زمین چنان رو به کاستی و سستی نهاده بود که یارا و توان هضم فرهنگ های بیگانه ای را که وارد حریم فرهنگی ما شده بودند را نداشت در صورتی که روزگارانی این توان در فرهنگ این سرزمین بود که آنچه مورد نیاز فرهنگی خودش بود را از فرهنگهای هم خانواده میگرفت و بومی میکرد و به کار میگرفت ، دیگر چالش پیش رو این بود که روشنفکران جامعه ایرانی کمر به حذف جامعه رقیب بستند و در هر دوره که هر کدام از این دو گروه عنان گیر جامعه ی ایرانی میشد با تندروی ها و کند روی ها کمر به حذف گروه مقابل می بست . البته نباید این نکته ی ظریف را از نظر دور داشت که وجود این دو گروه که دو سر یک طیف محسوب میشوند برای هم در حکم ترمز خطر عمل می کردند چنان که هرگروه که قصد تند روی بیش از حد را داشت گروه دیگر اورا به تعادل کشانده است وجود چنین قطبیتی جامعه را در حالت تعادل حفظ میکند و این در حالی است که در جوامع اروپایی به علت عدم وجود نیرویی قوی که قدرت مقابله داشته باشد سنت و تجدد وارد فرایندی شدند که نتیجه آن از پیش مشخص بود (بر نگارنده پوشیده نیست که تنشهای میان سنت و تجدد در روزگارانی چنان بالا بود که کسی را یارای سخن گفتن بر ضد سنت کلیسا نبود وگرنه تکفیر میشود )در هر صورت اگر چه میتوان این ویژگی اجتماعی را در بهبود وضعیت جامعه بکار گرفت اما حقیقت آن است که جامعه ی ایرانی قدر آن را ندانسته و تنها تنشهای زاییده از تماس این دو موجب کند شدن و گاه گم شدن در مسیر گشته است . این در حالی بود که انتخاب راه حلهای میانه و طراحی و ایجاد راه حل های ایرانی که با ساختار های موجود نهایت هماهنگی را داشته باشد ممکن بود.گذار از آنچه هستیم و رفتن به سمت آنچه باید باشیم از مسیری که مختص به ویژگی های فرهنگی این مرز و بوم باشد نه تنها که یک فسانه نیست بلکه ممکن است .
به زبان انگلیسی
عنوان انگلیسی
فهرست جداول
عنوان
صفحه
جدول 4-1 انرژی برهمکنش انرژی همکاری و ثابت هامت کمپلکسهای استخلاف شدهY…X–TAZ در سطح نظری M06-2X/aug- cc-pVDZ بر حسب kcal mol-1.. 53
جدول 4-2 مهمترین پارامترهای ساختاری برهم کنشهای پنیکوژنی، کالکوژنی، هالوژنی در کمپلکسهای Y…X–TAZ در سطح نظری M06-2X/aug- cc-pVDZ مقادیر ایتالیک و بلد برای ساختار دیمر. 56
شکل 4-3 نمونه ای از شکل مولکولی خواص مکان شناسی چگالی الکترونی بدست آمده از محاسبات AIM برای کمپلکسهای Y…X–TAZ. 60
جدول 4-3 نتایج تحلیلAIM در سطح نظریM06-2X/aug-cc-pVDZ، مقادیر چگالی الکترونی ρ و لاپلاسی الکترونی Ñ2ρدر نقاط بحرانی پیوند پنیکوژنی ، کالکوژنی و هالوژنی… 60
جدول 4-4 نتایج تحلیلNBO در سطح نظری M06-2X/aug-cc-pVDZ.. 62
Xدر سطح نظری M06-2X/aug- cc-pVDZ بر حسب kcal mol-1.. 65
در سطح نظری M06-2X/aug- cc-pVDZ.. 69
جدول 4-7 نتایج تحلیلAIM در سطح نظری M06-2X/aug-cc-pVDZ، مقادیر چگالی الکترونی ρ در نقاط بحرانی پیوند پنیکوژنی، کالکوژنی و هالوژنی و نقاط بحرانی قفس در برهمکنش p-p.. 71
جدول 4-8 نتایج تحلیل NBO در سطح نظری M06-2X/aug-cc-pVDZ.. 74
جدول 4-9 بیشینه و کمینه مقدار پتانسیل بر حسب کیلو کالری بر. 76
مول در در سطح نظریM06-2x/aug-cc-pVDZ 76
فهرست اشکال و نمودارها
عنوان
صفحه
شکل1-1 مقایسه دقت اوربیتالهای اسلیتری و گوسین با افزایش تعداد جملات در تابع گوسین 24
شکل 2-1 مهمترین ساختارهای هندسی در برهمکنش p-p: الف) لبه به صفحه یا T-شکل ب) صفحه به صفحه ج) جابجا شده.R فاصله بین دو مرکز و r جابجایی افقی است. 29
شکل 2-2 برهمکنش p-pداروها با DNA… 30
شکل 2-3 شماتیک کلی از علائم و اختصارات برای انواع مختلفی از برهمکنشهای p-p، X نشان دهنده اتم یا استخلاف الکترون کشنده، Y نشان دهنده اتم یا استخلاف الکترون دهنده است. 32
شکل 2-4 شکلی از برهمکنش حلقههای p مطابق با گزارش جانیک. برای وضوح بیشتر اتمهای هیدروژن حذف و ساختار هندسی صفحه به صفحه انتخاب شده است. 34
شکل2-5 برهمکنش بین دو صفحهp-p 38
شکل2-6 مدل بار نقطهای برای توصیف برهمکنشp-p 39
شکل2-8 ساختار جابجا شده p-p. 40
شکل 2-9 الف) ترکیب ککولن ب) نقشه سطوح چگالی الکترونی ترکیب ککولن . 41
ب) ساختارهندسی صفحه به صفحه p روی برهمکنش بین دو اتم p شکل 2-10الف) تاثیری از قطبش الکترون… 42
شکل2-11 الف) تاثیر قطبش الکترونهای p در اتم 1 (شکل2-12 ج) 43
شکل2-11 ب) تاثیر قطبش الکترونهای p در اتم 2 (شکل2-12 ج) 43
شکل2-12 ج ساختار هندسی -Tشکل… 43
شکل 2-13ساختار هندسی اجزاء پلکانی که با کریستالوگرافی X-ray بدست آمده، شامل برهمکنشهای p-p، پیوند هیدروژنی و کاتیون-p میباشد. 45
F، ناحیه قرمز حفره سیگما میباشد.. 46
شکل 4-1 مشتقات استخلاف شده کمپلکسهای تری آزین که در برهمکنشهای پنیکوژنی، کالکوژنی و هالوژنی به طور همزمان شرکت کرده اند. 51
شکل 4-2 برهمکنشهای همزمان پنیکوژنی، کالکوژنی و هالوژنی با مولکول تری آزین. 51
نمودار 4-1 مقادیر ΔE برحسب ضرایب هامت استخلافها 53
برحسب ضرایب هامت استخلافها 55
نمودار 4-3 مقادیر ΔE برحسب فواصل برهمکنش پنیکوژنی، کالکوژنی و هالوژنی… 57
نمودار 4-4 مقادیر چگالی الکترونی ρ برحسب فواصل برهمکنش پنیکوژنی، کالکوژنی و هالوژنی… 60
– X در سطح نظری M06- 2X/aug-cc-pVDZ.. 64
نمودار 4-5 مقادیر ΔE برحسب ضرایب هامت استخلافها. 65
. 67
. 70
. 72
و X= CN) مقادیر ماکزیممMEP در 001/0 واحد اتمی سطح چگالی الکترونی میباشد. 76